|
حبیبالله شیرازی بار دیگر رئیس هیأت فوتبال استان تهران شد
مجمع عمومی هیات فوتبال استان تهران صبح دیروز برای انتخاب رئیس این هیات در هتل المپیک برگزار شد. در این انتخابات، اسماعیل گودرزی، حبیبالله شیرازی، حسین اخوت، حسین خبیری، مهدی طحافچی، مهدی ملکآباد و نیما نکیسا به عنوان کاندیدای ریاست حضور داشتند. حسین خبیری و حسین اخوت در مجمع دیروز در حمایت از حبیبالله شیرازی از حضور در انتخابات انصراف دادند. در پایان این مجمع حبیبالله شیرازی با کسب ۲۳ رای از ۴۴ عضو حاضر در مجمع، به عنوان رئیس هیات فوتبال استان تهران انتخاب شد.
ارسال به دوستان
چگونه قطار بارسا از ریل خارج شد؟
سقوط یک امپراتوری
مهدی طاهرخانی*: هواداران بارسلونا دیگر نسبت به هیچ نتیجه و اتفاقی، شوکزده نمیشوند، چه آن نتیجه باخت سنگین 4 بر یک برابر پیاسجی باشد و چه تساوی عجیب برابر کادیس. چه بر سر آنها آمده و چه شد که کارشان به اینجا کشید؟ مقصر دانستن کادر فنی یا چند بازیکن شاید آدرس دمدستی و سادهای باشد اما کنار هم قرار دادن اتفاقات، نشان میدهد بارسا در یک پروسه «طولانیمدت نزولی» وضعش چنین شد؛ از روزی که نیمار با وجود همه هشدارهایی که از چند ماه قبل آن منابع مختلف میدادند از این تیم رفت و بارتومئو مجبور شد با بودجه به دست آمده از فروش نیمار سراغ بدترین خریدهای تاریخ بارسا برود.
مدیریت بارتومئو تکه اصلی این پازل بزرگ بود؛ خریدهای عجیب و فروشهای عجیبتر. مسی قصد رفتن داشت چون بخوبی میدید حتی با آمدن کومان هم نمیشود قطار بزرگ و کند را به ریل بازگرداند.
مسی ماند، سوارز رفت، بارتومئو رفت، کومان آمد اما بارسا با اینکه سال 2021 را خوب شروع کرده بود، حالا کارش به اینجا رسیده است.
هیچ گرهای با رفتن کومان باز نمیشود اما نوع کوچینگ و تفکرات او هم اینک یکی از معضلات بزرگ این تیم است. او روی رفتن سوارز اصرار داشت، چرا که نسبت به درخشش گریزمان و دمبله اطمینانخاطر داشت. بارسا باید زودتر از اینها از دست «سمدو» راحت میشد اما آیا «سرجیو دست» همان گزینهای بود که انتظارش را داشتند؟
***
* مشکل کجاست؟
سوال اصلی این است: چرا باید بارسا لزوما سراغ گزینههایی در دفاع راست برود که شباهت فیزیکی به بهترین دفاع راست چند دهه اخیر این تیم، یعنی دنی آلوز دارند؟ نگاهی گذرا به چند شکست بزرگ و تاریخی بارسا در چند سال اخیر بیندازید؛ از فاجعه رم و شب خفتبار آنفیلد تا فاجعه تاریخی برابر بایرن در لیسبون. در این ۳ بازی 15 گل درون دروازه بارسا جا گرفت و با اطمینان میشود گفت بیش از 70 درصد این گلها از ناحیه راست و انفعال سمدو بود.
مربیان حریف پاشنه آشیل بارسا را در آن سمت یافته بودند و متاسفانه هیچ یک از راهکارهای مربیان سابق برای پوشش آن منطقه کارگر نیفتاد.
مسلما سمدو پروژه شکستخوردهای بود و کومان برای حل این مشکل سراغ «سرجیو دست» رفت؛ بازیکنی با همان قد و قامت و سرعتی کمتر. دست علاوه بر سردرگمی هنگام دفاع، قابلیت کمتری هم نسبت به سمدو در حمله دارد!
البته سن سرجیو دست کم است و او چند سال دیگر تبدیل به یکی از بهترین مدافعان راست جهان خواهد شد، هیچ دلیلی بر غلط بودن ادعای امروزمان نسبت به او نیست. چون آنچه امروز از او میبینیم مبنای تحلیل است؛ بازیکنی که اعتماد به نفس لازم را ندارد، در دفاع براحتی جا میماند و در هجوم هرگز رکن اصلی تیم نبوده و نیست.
اولین حضور ثابتش در ترکیب بارسا مربوط به الکلاسیکو میشود که شاهد بازی بسیار ضعیفش بودیم. بعد از آن بازی چند بار مصدوم شد و کمکم از ترکیب اصلی دور ماند تا اینکه در بازی حساس برابر پاریس محبوب دل کومان شد.
«دست» در حالت طبیعی مسلما نیروی کافی برای مهار امباپه را ندارد و تنها در صورت کمک یکی از هافبکها میتواند تا حدودی سرعت کمترش نسبت به امباپه را جبران کند اما کومان بدترین تصمیم را گرفت و دمبله هجومی را بالای دست سرجیو دست گذاشت. دمبله عوض اینکه در طول 90 دقیقه با کمک به دست، ماموریت مهار بهترین بازیکن حریف را داشته باشد، طبق غریزه و ماموریت محول شده در اکثر دقایق در زمین پاریس بود و اینگونه بود که امباپه ۳ گل زد و کار را تقریبا تمام کرد. بارسا باخت به همین راحتی.
مشکل امروز بارسا تنها کومان و این دست تفکراتش نیست که با بیرون کردن او ناگهان همه چیز حل شود. تجربه اخراج والورده و سپردن تیم به مردی که از گاوداری مستقیم به نوکمپ آمد، میگوید باید در هر شرایطی تا پایان فصل به کومان اعتماد کرد اما عاقلانه آن است که هوادار بارسا، توقعاتش را نسبت به داشتههای فنی کومان هماهنگ کند. نباید منتظر هیچ شگفتی و احتمالا جامی باشد.
* چرا آنها میبازند؟
مشکل بارسا چیست؟ برابر پاریس در زمین خودی، هم مالکیت را میدهد هم شکست سنگین را پذیرا میشود و برابر کادیس با وجود مالکیت بالای 80 درصد و خلق موقعیت فراوان، ناگهان با تک حمله حریف، پنالتی میدهد و کار به تساوی میکشد. اینکه دمبله مرتب موقعیتها را هدر میدهد شاید تقصر کومان نباشد اما اینکه چرا عثمان زیر نظر کومان همچنان بد بازی میکند و کماکان فیکس است، سوالی است که کادر فنی بارسا باید به آن جواب دهد.
لنگله و اشتباهات بیپایانش آیا ارتباطی به کادر فنی دارد؟ لنگله در همین فصل به واسطه یک خطای مضحک و کشیدن پیراهن راموس، باعث باخت در الکلاسیکو شد. لنگله برابر پاریس باز هم یکی از مقصران اصلی بود. روی 2 گل او مقصر اصلی بود. برابر کادیس، حریف در 45 دقیقه دوم تنها یک بار توپ را روی دروازه بارسا آورد که ناباورانه لنگله در همان تک موقعیت، بیجهت پنالتی داد. اگر چه بحث روی بود و نبود پنالتی و دخالت نکردن وار وجود دارد اما این حرف هیچ چیز از بد بودن ذاتی لنگله نمیکاهد.
خب! سوال این است: چرا مدافعان مرکزی بارسا همچنان بد هستند. چرا اومتیتی و لنگله نهتنها هیچ پیشرفتی نکردهاند، بلکه زیر نظر کومان بدتر هم شدهاند؟ اومتیتی بدتر است یا لنگله؟ پاسخ این پرسش سخت است و هیچ کس نمیتواند جواب قانعکنندهای به آن بدهد اما اینکه چرا کومان نمیتواند ذرهای روی بهبود کیفیت این ۲ فرانسوی کار کند، پرسشی است که جوابش را باید او بدهد.
* فاجعه مدیریت گذشته
مشکلات بارسا بسیار وسیع است و این بازه به صورت باور نکردنی گسترده. اما سر نخ همه معضلات به همان مدیریت غلط چند سال گذشته بازمیگردد؛ مدیریتی که در آن امثال لنگله و اومتیتی در تیم ماندند، مدیریتی که دمبله و کوتینیو را با قیمت سرسامآور به مجموعه تحمیل کرد و مدیریتی که از والورده به کومان رسید.
اما حال پرسش این است: با آمدن مدیر جدید همه اینها بزودی حل میشود؟ پاسخ روشن است؛ هرگز.
شاید هیچ تیمی در جهان به اندازه بارسا از «کووید-19» آسیب نخورد. بحث مالی و نصف شدن درآمدها از یک سو و مهمتر از همه، نوکمپ دیگر بدون آن 90 هزار هوادار، جایی است که کادیس هم در آن میتواند امتیاز بگیرد. «کووید-19» بزرگترین ابزار بارسا یعنی آن جو وحشتناک نوکمپ را از آنها گرفت. در اروپا کدام تیم میتوانست در شهر بارسلون همانند آن کاری که یووه و پاریس امسال کردند را تکرار کند؟ بارسا از اروپا حذف میشد به علت شکست در خانه رقبا. اما حالا چه؟
از این رو هواداران این تیم باید خودشان را برای یک بازه طولانیمدت آماده کنند. در بهترین حالت لاپورتا مجددا انتخاب میشود و شاید با حضور او، مسی قید رفتن را بزند. برنامه بلندمدت لاپورتا عبور از کومان و بازگرداندن ژاوی به عنوان سرمربی است.
راه سخت و طولانی و ملالآوری پیش روی بارساست. جام را فرامش کنید، آمدن لاپورتا و حفظ مسی شاید تنها بردهای بزرگ بارسا تا یک سال آینده باشد. تصور کنید این ۲ هم نشود آن وقت وای به حال دل هواداران بارسا. وای به حال همه آنها.
* دبیر گروه ورزشی
ارسال به دوستان
اخبار
لغو مسابقات انتخابی هندبال جوانان و نوجوانان جهان
فدراسیون جهانی هندبال به دلیل شیوع کرونا تصمیم به لغو مسابقات انتخابی قهرمانی جوانان و نوجوانان جهان گرفته است.
به گزارش ایسنا، کنفدراسیون هندبال آسیا اعلام کرد فدراسیون جهانی تصمیم گرفته است مسابقات انتخابی قهرمانی جوانان و نوجوانان جهان به دلیل شیوع کرونا لغو شود.
مسابقات قهرمانی آسیا در رده جوانان قرار بود به میزبانی بحرین اواخر اسفندماه شروع شود. البته پیش از این قرار بود این مسابقات به میزبانی شیراز انجام شود که به دلیل شیوع شدید کرونا در ایران این میزبانی از ایران سلب شد. با تصمیم جدید فدراسیون جهانی هندبال، برگزاری این مسابقات منتفی است.
***
رونمایی از لباس کاروان المپیک ایران در نشست پایان سال وزیر و رؤسا
پوشش ورزشی و رسمی مردان و بانوان کاروان اعزامی به بازیهای المپیک نهایی شده و قرار است در آخرین نشست مشترک وزیر ورزش با روسای فدراسیونهای ورزشی - سال جاری- از آن رونمایی شود.
بیشتر از یک سال از طرح موضوع لباس ورزشکاران ایران برای بازیهای المپیک و پیگیری آن در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط ستاد فرهنگی المپیک میگذرد اما با وجود برگزاری نشستها و ارزیابیهای لازم در این زمینه هنوز مشخص نیست نتیجه تمام اقداماتی که «برای نخستینبار» در این حوزه شد، چه پوششی را برای مسافران توکیو نهایی کرده است.
پوشش ورزشکاران و همراهان آنها در کاروان المپیک، در یکی از نشستهای اخیری که در این زمینه تشکیل شد، به تصویب نهایی رسیده است. این نشست در محل کمیته ملی المپیک با حضور ریاست این کمیته و مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و کادر سرپرستی کاروان اعزامی برگزار شد تا بر اساس گزارش هیات داوری، تصمیمگیری نهایی شود.
۱۲ کالکشن لباس (۳ طرح فینالیست برای هر ست) که در نشست آذرماه ستاد عالی مورد بازبینی قرار گرفته بود مجدداً در نشست این مدیران بررسی شد و از میان آنها طرح نهایی برای هر ست ورزشی و رسمی مردان و بانوان مشخص شد.
اینگونه پروژه طراحی لباس کاروان ورزش ایران در المپیک که برای نخستینبار پای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به میان آورد، بعد از گامهای بلند و حرفهای برای اعلام فراخوان عمومی به طراحان، دریافت طرحهای پیشنهادی و انتخاب گزینههای برتر، نمونهدوزی، ارزیابی توسط داوران و کارشناسان عرصه مد و لباس و... در نهایت با انتخاب داخلی مدیران بسته شد.
اما «رونمایی از لباس کاروان المپیک قرار است به چه صورت انجام شود؟» اگر تاثیرات بازدارنده کرونا دوباره بهانه دست مدیران درگیر با حوزه کاروان المپیک و مباحث فرهنگی آن ندهد، قرار است طرحهای مصوب و نهایی پوشش المپینها در نشست پایان سال وزیر ورزش با رؤسای فدراسیونهای ورزشی رونمایی شود.
اینکه این نشست چه زمانی برگزار میشود، اصلا مشخص نیست. مسعود سلطانیفر در روزهای پایانی هر ماه نشست مشترکی با رؤسای فدراسیونهای ورزشی برگزار میکند اما برگزاری منظم این نشست طی ماههای اخیر به دلیل کرونا و الزام رعایت پروتکلهای بهداشتی برای آن تا حدی دستخوش تغییرات شد. نشست بهمنماه هم اصلا برگزار نشد و در حال حاضر وزارت ورزش برای نشست اسفندماه هم برنامه مصوبی ندارد.
البته آنچه مسلم است برگزاری قطعی یک نشست مشترک میان وزیر ورزش و رؤسای فدراسیونها به بهانه پایان سال در دستور کار وزارت ورزش است اما هنوز زمان این نشست نهایی نشده است.
در هر صورت این نشست با حضور مسؤولان مرتبط با کاروان المپیک برگزار خواهد شد، چرا که قرار است رونمایی از لباس مسافران المپیکی توکیو مهمترین دستورالعمل آن باشد. برای مسافران توکیو ماسکهای ویژه و متناسب با لباس آنها هم طراحی شده که در این نشست رونمایی میشود.
همچنین هویتهای بصری شامل لوگو، پوستر، محصولات تبلیغاتی و کالاهای فرهنگی هم نتیجه اقدامات فرهنگی انجام شده برای کاروان ایران است که قرار است در همین نشست ارائه شود.
ارسال به دوستان
تأیید وزارت ورزش بر جولان صفرها در قالب جوابیه
در شماره روز دوشنبه20 بهمن 1399 یادداشتی را با عنوان «جولان صفرها» در صفحه نخست روزنامه کار کردیم که چکیده آن این بود: وزارت ورزش و جوانان به عنوان متولی قانونی ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس، همانگونه که وظیفه انتخاب اعضای هیاتمدیره ۲ باشگاه را بر عهده دارد، باید روی عملکرد آنها هم نظارت کند.
در آن یادداشت به افزایش غیرقانونی رقم قرارداد وریا غفوری در زمان مدیریت احمد سعادتمند (فردی که با تایید وزیر ورزش عضو هیاتمدیره استقلال شد) اشاره کردیم و از آنجایی که کمیته اخلاق فدراسیون به این قرارداد ورود کرده، یعنی فعل غیرقانونیای شکل گرفته است. پیرو همین مطلب وزارت ورزش و جوانان جوابیهای را برایمان ارسال کرده که بند به بندش تاییدکننده آن یادداشت است. جوابیه این وزارتخانه در 7 بند به شکل زیر است:
1- وزارت ورزش و جوانان در راستای عمل به تکالیف خود در مبارزه با فساد مصمم بوده و با همکاری دستگاههای ذیربط در امور نظارتی، امنیتی و قضایی این تکلیف را تا انتها پیش خواهد برد.
2- بر اساس مقررات موجود اداره ۲ باشگاه دولتی به عهده هیاتمدیرههای محترم بوده است و مواردی که در مقالات ذکر شده، در راستای همین وظیفه و توسط هیاتمدیره مرتبط پیگیری و اعلام گردیده است.
3- افرادی که به نظر میرسید در این مهم کوتاهی کردهاند در حال حاضر مسؤولیتی در ۲ باشگاه نداشته و به مقامات ذیصلاح معرفی شدهاند.
4- پروسه پیشگیری از فساد یا مبارزه با آن مستلزم رسیدگیها و بررسیهای دقیق توسط دستگاههای متولی میباشد تا خدای ناکرده اجحافی در حق اشخاص صورت نگیرد.
۵ - بدیهی است اعلام محکومیت هر شخصی فقط در صلاحیت محاکم قضایی بوده و تا صدور حکم قطعی هرگونه گمانهزنی یا انتشار اخبار، غیرقانونی است.
۶- رسیدگی به پروندههای در حال ابهام در دستگاههای امنیتی و نظارتی و هیأت تخلفات اداری این وزارتخانه (فقط درباره شاغلان وزارتخانه و موضوعات مرتبط با تخلفات اداری) درحال انجام است و در صورت قطعیت یافتن آرا، نتایج اعلام خواهد شد.
۷- فرآیند خصوصیسازی در باشگاه بر اساس تکلیف قانون و در چارچوبی که برای آن مشخص شده، در حال جریان است و پیشبینیهای احساسی درباره سرنوشت این فرآیند فاقد هر گونه دلایل و مستندات کارشناسی و قانونی است.
ضمن اینکه در سنوات اخیر به کرات هواداران و اصحاب رسانه، خصوصیسازی هر ۲ باشگاه را خواستار بودهاند و این مهم به تولیت سازمان خصوصیسازی و همکاری گسترده این وزارتخانه و هیاتمدیرههای هر ۲ باشگاه در حال انجام است.
***
در مورد بندهای یک تا 6 از کمیته حقوقی وزارت ورزش و جوانان متشکریم که عینا حرفهای ما را تایید کرد و به امید خدا نهادهای نظارتی روی پرونده افرادی که پیشتر توسط این وزارتخانه به عنوان مدیران عامل ۲ باشگاه پرطرفدار، فعالیت داشتند، ورود میکنند و نتیجه را به عنوان رسانه به اطلاع عموم مردم شریف ایران خواهیم رساند. اما درباره بند 7 که گویا اختلاف ما با وزارت ورزش و جوانان است؛ پیش از این شاهد شکستهای متعدد در امر خصوصیسازی نهادهای دولتی بودیم و نگرانی ما این است که مبادا قصه هفتتپه این بار در فوتبال کشورمان تکرار شود. امیدواریم خصوصیسازی سرخابیها همانطور که در مدت 7 سال و اندی در دولت تدبیر و امید به سرانجام نرسید، در چند ماه پایانی دولت هم همچنان انجام نشود تا به امید خدا در دولت بعدی، مدیران تازهنفس، فکری نو و طرحی تازه در این باره دراندازند.
ارسال به دوستان
کشتی استقلال بدون ناخدا در دریای توفانی
در تمنای راهبر گمشده
سعید سرفرازیان: نیمفصل اول لیگ بیستم در حالی به پایان رسید که استقلال با وجود تعداد بالای هفتههای صدرنشینیاش نسبت به رقیب سنتی خود، موفق نشد صدر جدول را حفظ کند و این سرخپوشان بودند که خود را به صدر جدول ردهبندی لیگ برتر در نیمفصل رساندند. حالا همین موضوع باعث شده جنگ و ستیز سهمگینی اردوگاه آبیها را تحت تاثیر قرار دهد. همه استقلالیها به دنبال مقصر اصلی این شرایط هستند و میخواهند بدانند چرا استقلال موفق نشد در هفتههای پایانی نیمفصل اول نتیجه دلخواهش را کسب کند. هرچند در حال حاضر فکری مجرم اصلی است و به همین دلیل تعداد زیادی از دوستداران استقلال خواهان برکناری سرمربی هستند اما عدهای هم معتقدند محمود فکری مقصر اصلی نیست. آنها میگویند فکری بخش کوچکی از مشکلات استقلال است که اگر بخوبی مدیریت شود مطمئنا او هم میتواند از مشکلات استقلال گرهگشایی کند. این عده معتقدند درد اصلی استقلال نبود یک اراده و خواست همگانی برای رسیدن به اهداف و برنامههای تیم است. یعنی در واقع استقلالیها هنوز هم با وجود اینکه در 8 سال اخیر بارها و بارها شکست خوردهاند اما از این همه ناکامی درس نگرفتهاند؛ عجول و شتابزده عمل میکنند در حالی که میتوانند با کمی دقت و توجه بیشتر به معضلات، تیم محبوب خود را به ساحل آرامش هدایت کنند. بخشهای مختلف استقلال از انسجام و هماهنگی کافی برخوردار نیستند و در هدایت، کنترل و حمایت از استقلال ناموفق عمل میکنند.
* مدیران باشگاه
هر کدام از مدیرانی که در سالهای متمادی بر مسند قدرت باشگاه نشستهاند، به جای اینکه به استقلال فکر کنند، در فکر محکم کردن میخ قدرت و نفوذ خود در باشگاه و محبوبیت و مقبولیت بیشتر بین هواداران و دوستداران استقلال نسبت به سایر همتایانشان بودهاند. بیشترین مشکل این موضوع آنجاست که مدیران میخواهند محبوبیت و مقبولیت را از راه ناصواب و با کارهای پوپولیستی و عوامفریبانه به دست آورند.
* پیشکسوتان
بسیاری از پیشکسوتان استقلال با وجود اینکه به سن و سال بالایی رسیدهاند ولی هنوز به بلوغ و پختگی لازم که نشانه آن ندیدن خود و پرداختن به استقلال است نرسیدهاند، به همین دلیل با اظهارنظرهایی که میکنند در دامن زدن به این حواشی نقش مهمی دارند. از ظرفیتهای بالایی برخوردار هستند اما از راه غلط از آن بهرهبرداری میکنند. به دست آوردن دل هواداران و کسب جایگاهی متفاوت و خاص به قیمت نابودی استقلال و تخریب سرمربی مشغول به فعالیت در استقلال اما تنها مختص دوره فکری نبوده است، بلکه سایر مربیان استقلال هم بارها طعم تلخ دخالت و نقشآفرینی مخرب همبازیان و دوستان سابق خود را چشیدهاند؛ حتی مربیان خارجی تیم هم در امان نماندهاند. این افراد اعتقاد دارند چیزی از فکری کم ندارند و حتی چهبسا از او بهتر هم هستند. البته منکر این نیستم که برخی پیشکسوتان استقلال برای هدایت آبیپوشان ظرفیت دارند اما در واقع نقد به دخالتها و تخریب کادر فنی است که نباید انجام شود.
* هواداران
صاحبان واقعی استقلال یا هواداران، با وجود اینکه بیشترین حرص و جوش را از وضعیت استقلال نوشجان میکنند اما جو احساسی و چشم دوختن به دهان برخی افراد که به دنبال حاشیهسازی و ایجاد جنجال و هیاهو از طریق فضای مجازی برای استقلال هستند باعث شده بارها از هول حلیم موفقیت به دیگ پشیمانی و ندامت بیفتند و زمانی باخبر شدهاند که کار از کار گذشته است. موضوع دیگری که درباره هواداران استقلال وجود دارد علاقه زیاد به برخی پیشکسوتان و حتی بازیکنان حال حاضر است به حدی که آنان را از استقلال و حمایت از آن باز میدارد. شخصپرستی واژهای است که درباره این عده از هواداران به کار برده میشود. این موضوع تا آنجا پیش میرود که هوادار چشم دیدن هیچ کس به جز فرد مورد علاقه خود را در استقلال ندارد، حتی راضی است که تیم نتیجه نگیرد تا خواسته او که حضور شخص مورد علاقهاش در استقلال است تحقق یابد.
* بازیکنان
در مورد بازیکنان استقلال هم باید بگویم متاسفانه آنها هم در این جو عجیب و غریب حل میشوند و بیشتر اوقات به دنبال حواشی هستند. بارها دیدهایم با وجود اینکه میتوانند به برخی امور بیتفاوت باشند اما دخالت میکنند و کار خرابتر هم میشود. عکسالعملهای زیاد به مصاحبههای مدیران، بیان مشکلات مختلف در رسانههایی که با استقلال زاویه دارند و آمدورفت با افراد مشکوک از دیگر مشکلاتی است که بازیکنان استقلال با آن درگیر هستند، در حالی اگر تمام تمرکز و توجه خود را روی تمرینات و مسابقات بگذارند یک استقلال دیگر خواهیم دید.
* کلام آخر
در این بلبشو بازار استقلال این روزها و حتی سالهای اخیر، استقلالی که به 30 میلیون هوادار تعلق دارد فراموش شده و هر گروهی میخواهد از استقلال یک استقلال باب میل خود بسازد. اگر بخواهم بهتر بگویم استقلال بسان یک کشتی بی ناخدا است که اسیر توفان شده و سکان آن هر لحظه دست گروهی قرار میگیرد که اغلب به فکر هدف و مقصد خویش هستند تا رساندن کشتی به ساحل امن و مطمئن.
روزی روزگاری استقلال جزیره آرامش بود. شاید موفقیتهای چشمگیری به دست نمیآمد اما آرامش داشت، ثبات داشت و کسی بود که همه را زیر پرچم آبی جمع کند تا نگذارد استقلال قربانی اختلافات، سهمخواهیها و بده و بستانهای پشتپرده شود.
استقلال در حوزه مدیریت، در حوزه فنی، در تیم، حوزه رسانهای و حتی هواداران فاقد یک لیدر کارکشته و مقتدر است. این حوزهها به صورت جزیرهای هر کدام در فکر خود و علایق خود هستند، به همین دلیل قوام لازم و کافی که برای موفقیت نیاز است به دست نمیآید. پس تا زمانی این موضوعات حلوفصل نشود استقلال با هر نسیمی به این سو و آن سو میرود.
دنبال مقصر اصلی گشتن و سلب مسؤولیت از خود باعث شده هدف اصلی گم شود، هدف اصلی که گم شد مقصر اصلی اتفاقات تلخ استقلال راحتتر میتواند هر بار در نقشی ظاهر شود تا استقلال را ملتهب و حاشیهزده کند. یکبار عدم شکیبایی هواداران، یکبار ندانمکاری مدیران باشگاه، یکبار موش دواندن برخی پیشکسوتان و یکبار هم عدم همراهی و همکاری بازیکنان با باشگاه و حتی نبود انسجام در بین رسانههای استقلالی به دلایل مختلف برای زمین زدن استقلال تبدیل میشود.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|