|
ارسال به دوستان
در گفتوگو ی «وطن امروز» با معاون توسعه بازار سازمان کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران مطرح شد
دیپلماسی ترانزیت، نقطه قوت ایران در سازمان شانگهای
سازمان میان دولتی شانگهای که در بدو تأسیس با هدف جلوگیری از نفوذ آمریکا و همپیمانانش در منطقه، بویژه خاورمیانه و اوراسیا بنا نهاده شد و شاید در ابتدا، بعد امنیتی آن بارزتر از بقیه ابعاد بود، رفتهرفته با اضافه شدن کشورهای نقشآفرین اقتصاد جهان مانند هند، از منظر اقتصادی متمایزتر از قبل شد. مطمئنا با توجه به ماهیت مشارکتی سازمان شانگهای، منافع قابل توجهی در عضویت در این سازمان برای ایران متصور خواهد بود. این منافع برای کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران که به مثابه پل ارتباطی در میانه کشورهای عضو قرار گرفته، میتواند ظرفیتهای مثبتی بویژه در بخش حملونقل داشته باشد. موقعیت ژئوپلیتیک خاص ایران در منطقه و جهان، بویژه با در نظر گرفتن رویدادهای اخیر در منطقه و در مرزهای شمال غرب (آذربایجان و ارمنستان) و شمال شرق کشور (افغانستان و پاکستان) میتواند منشأ فواید فراوانی باشد. با عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای طبیعتا با توجه به ویژگیهای ژئوپلیتیک کشورمان، جایگاه دیپلماسی ترانزیت به شکل چشمگیری ارتقا خواهد یافت. به همین بهانه «وطنامروز» در گفتوگو با دکتر «امید گلزاری» معاون توسعه بازار کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران به بررسی ظرفیتهای ترانزیتی و بندرگاههای ایران در ارتقای توان اقتصادی سازمان شانگهای و تعمیق روابط با قدرتهای برتر آسیا پرداخته است.
***
* عضویت کامل ایران در سازمان شانگهای چه مزایایی برای اقتصاد کشور خواهد داشت؟
با عضویت ایران در این سازمان مسلما بازارهای صادراتی و وارداتی ایران توسعه خواهد یافت و جایگاه ایران در دیگر نهادها و تشکلهایی که در آنها عضو است، تحکیم پیدا خواهد کرد. عضویت در سازمان شانگهای همچنین ضمن کاهش فشارها و محدودیتهای اعمالی بر اعضا از طریق مراودات چندجانبه، سبب تسهیل و تحکیم نقش آنها در سایر پیمانها و ابرپروژههایی مانند جاده ابریشم جدید یا «ابتکار کمربند و جاده» خواهد شد. شایان ذکر است کشورهای عضو دائم سازمان همکاری شانگهای در مجموع جمعیتی بالغ بر 2/3 میلیارد نفر (معادل بیش از 40 درصد جمعت 8 میلیاردی جهان) دارند و دسترسی سهلتر به این بازار میتواند فرصتهای فراوانی در پی داشته باشد. با توجه به اینکه سازمان همکاری شانگهای نسبت به یک دهه گذشته از یک نهاد غالبا امنیتی به سمت و سوی اقتصادی پیش رفته و در این راستا روزبهروز عمق پیدا میکند که تشکیل زیرمجموعههایی مانند باشگاه مشترک انرژی، شورای مشترک بانکی، منطقه آزاد تجاری و... گواه این مدعاست، عضویت در این سازمان بازار بزرگی را پیش روی بنگاههای اقتصادی عضو قرار خواهد داد تا با ارتقای سطح رقابتپذیری، نسبت به واردات و صادرات کالا و خدمات به بازاری منحصربهفرد و بزرگ به گستره بالغ بر 40 درصد جمعیت جهان اقدام کرده و حتی قدرت رقابتپذیری در سایر بازارها را نیز ارتقا بخشند. البته میتوان گفت از منظر اقتصادی، عضویت دائم و اجرای الزامات عضویت دائم میتواند تبعات منفیای نیز داشته باشد که از اهم آنها میتوان به لزوم افزایش رقابتپذیری تولیدات و خدمات تولید داخل اشاره کرد. علاوه بر این موضوعات اقتصادی، عضویت در چنین نهادی به کشورهای عضو امکان تجمیع امکانات و استفاده از ظرفیتهای بالقوه ایران در مقابله با تروریسم را میدهد، چرا که به مانند پل ارتباطی اقتصادی، ایران میتواند مانند سد و مانع بزرگی در برابر گسترش تروریسم به کشورهای دیگر عمل کند.
* سازمان همکاری شانگهای در تجارت دریایی جهان چه نقش و جایگاهی دارد؟
تجارت جهانی در مجموع شامل جابهجایی 33/13 میلیارد تن کالاست که بخش اعظم آن به میزان 87 درصد معادل 54/11 میلیارد تن را تجارت دریایی در بر میگیرد.* کشورهایی مهم و نقشآفرین در سطح منطقه و جهان در سازمان همکاری شانگهای عضویت دارند که از جمله اصلیترین آنها میتوان به چین، هند و روسیه اشاره داشت. این کشورها جزو اقتصادهای برتر جهان محسوب شده و عمدتا در دهه اخیر رشد اقتصادی قابل ملاحظهای را تجربه کرده و در زمره اقتصادهای نوظهور قرار گرفتهاند. این ۳ کشور همچنین دسترسی آزاد و مناسبی به آبهای آزاد دارند و تجارت دریایی نقش و اهمیت بسزایی در رشد و توسعه تجارت این کشورها دارد. چین به عنوان موتور محرک اقتصادی جهان و مهمترین اقتصاد نوظهور در یک دهه اخیر، رشد قابل ملاحظهای داشته (متوسط رشد بالغ بر 7 درصد در یک دهه اخیر) و خود را به برترین اقتصاد جهان از منظر رشد اقتصادی و دومین اقتصاد برتر دنیا از منظر میزان تولید ناخالص داخلی بدل کرده است. چین تنها کشور بزرگی بوده که حتی در دوران پاندمی اخیر رشد اقتصادی خود را حفظ کرده و رشد GDP این کشور در سال 2020 به رقم 3/2 درصد رسید. این کشور همچنین با دارا بودن جمعیتی بالغ بر 4/1 میلیارد نفر، پرجمعیتترین کشور جهان است. پیشبینی میشود رشد اقتصادی این کشور در سال میلادی جاری (2021) به رقم بالای 4/8 درصد برسد و پس از آن رشد پایدار در سطحی بالاتر از 5 درصد را تجربه کند. هند نیز به عنوان یکی دیگر از اقتصادهای نوظهور در یک دهه اخیر رشد بسیار سریعی را تجربه کرده و با متوسط رشد اقتصادی سالانه بالغ بر 5 درصد در این بازه، گوی سبقت را از انگلیس ربوده و جایگاه خود را به عنوان پنجمین اقتصاد برتر جهان تثبیت کرده است. هند همچنین با دارا بودن قریب به 4/1 میلیارد نفر جمعیت، دومین کشور پرجمعیت جهان محسوب میشود. پیشبینی میشود رشد اقتصادی این کشور پس از افت شدید در سال 2020 (منفی 8 درصد)، در سال میلادی جاری (2021) به رقم خیرهکننده 5/12 درصد برسد و پس از آن رشد پایدار بالغ بر 6 درصد را تجربه کند.
روسیه دیگر کشور عضو سازمان همکاری شانگهای، اقتصاد نوظهور دیگری است که در یک دهه اخیر از رشد مناسبی برخوردار بوده و با متوسط رشد اقتصادی سالانه قریب به ۲ درصد در این بازه دوشادوش کشورهایی مانند کانادا و کرهجنوبی قرار گرفته و یازدهمین اقتصاد دنیاست. جمهوری فدراتیو روسیه با دارا بودن نزدیک 150 میلیون نفر جمعیت، نهمین کشور جهان از نظر جمعیت و با مساحت بالغ بر 17 میلیون کیلومترمربع بزرگترین کشور دنیا از منظر مساحت محسوب میشود. هر چند پیشبینیها حاکی از رشد قابل ملاحظهای در اقتصاد این کشور نیست، با این حال، حفظ روند رشد اقتصادی پایدار یک دهه گذشته نویدبخش است. سایر کشورهای عضو سازمان نیز از اهمیت بسزایی بویژه در تجارت منطقهای برخوردارند. پاکستان، قزاقستان، ازبکستان، قیرقیزستان و تاجیکستان به ترتیب با حدود 210، 20، 10، 9 و 10 میلیون جمعیت در زمره کشورهای تأثیرگذار در اقتصادهای منطقهای هستند. همچنین چشمانداز رشد اقتصادی این کشورها کمابیش مشابه است و رشد اقتصادی پایدار و متوسط 4 درصدی برای سالهای آینده این کشورها پیشبینی میشود.
* بهرهمندی جمهوری اسلامی ایران از 2 پهنه آبی دریای عمان و خلیجفارس ظرفیت خدادادی ویژهای به کشور برای توسعه اقتصادی بخشیده است؛ منابع فسیلی و طبیعی ایران در عرصه دریا در کنار بنادر و توان کشتیرانی ایران چه تاثیری بر جایگاه ایران در سازمان شانگهای خواهد داشت؟
ایران با دارا بودن ذخایر غنی نفت و گاز در بخشهای فراساحلی و همچنین ذخایر عظیم هیدروکربنی در دریای خزر و خلیجفارس، از کشورهای مهم جهان محسوب میشود. سواحل طولانی در شمال و جنوب کشور تأثیر بسزایی در معادلات جهانی دارد. جمهوری اسلامی ایران مراودات متعددی در بخشهای مختلف با شرکای تجاری خود در اقصی نقاط جهان دارد که گستره آن کشورهای آمریکای جنوبی، اروپا و شرق آسیا و شبهقاره هند و جمهوری فدراتیو روسیه و کشورهای اوراسیا و همچنین کشورهای حاشیه خلیجفارس را در برمیگیرد. ایران با حدود 85 میلیون جمعیت و متأثر از محدودیتها و تحریمهای بینالمللی رشد اقتصادی پرنوسانی را در یک دهه اخیر تجربه کرده است. با این حال پیشبینی میشود با حفظ وضعیت فعلی در سالهای آتی، روند رو به رشد اقتصادی ادامه یافته و رشد نسبتا پایداری در حدود 2 درصدی را تجربه کند. مجموع تجارت ایران با شرکای تجاری در سال 1399 نزدیک 146 میلیون تن و در شرایطی بوده که شدیدترین محدودیتها را تجربه کرده است. از این میزان تجارت وارداتی و صادراتی بخش اعظم آن یعنی نزدیک 90 درصد معادل 130 میلیون تن از طریق بنادر دریایی بوده و تجارت دریایی را تشکیل میدهد. چشمانداز اقتصادی ایران با لحاظ کردن تمام فاکتورها و عوامل منفی محتمل نیز مثبت است؛ حال آنکه با بروز آثار و وقایع احتمالی مثبت مانند ورود به مراودات بینالمللی چندجانبه این روند رو به رشد، فزونی نیز خواهد یافت. با این تفاسیر پیشبینی میشود سال 2025 مجموع تجارت دریایی ایران به بیش از 150 میلیون تن برسد که نقش بنادر دریایی و همچنین ناوگان دریایی کشور در تحقق و حفظ امنیت این جریان تجاری مهم و ضروری است. از سوی دیگر با شکلگیری منطقه اقتصادی، بالطبع مراودات اقتصادی کشورهای عضو بویژه چین، روسیه و هند فزونی خواهد یافت و ظرفیتهای ایران در بخشهای مختلف حملونقل بویژه کشتیرانی مورد استفاده بهتر و بیشتر قرار میگیرد. ایران با دارا بودن بنادر دریایی فعال در جنوب کشور در خلیجفارس، ظرفیتهای حملونقل و ترانزیتی بالایی برای توسعه تجارت خواهد داشت. چشمانداز توسعه بندر چابهار در دریای عمان، ارتباطات ریلی و جادهای و بنادر خشک متعدد در اقصی نقاط کشور و همچنین بنادر دریایی متعدد در شمال کشور میتواند به عنوان حلقه واصل تجاری میان کشورهای اصلی عضو سازمان همکاری شانگهای ایفای نقش کند. در این میان گروه کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران که دارای ظرفیتها و توانمندیهای متعددی در زمینه حملونقل دریایی در شمال و جنوب کشور، امور بندری و ترمینالداری و همچنین حملونقل ریلی و جادهای است، میتواند بیش از پیش در خدمت تجارت دریایی کشور و تسهیل ترانزیت و همچنین افزایش تجارت مابین کشورهای عضو سازمان قرار گیرد.
* ظرفیت و ارزش افزوده ویژگیهای ژئوپلیتیک ایران در عرصه دیپلماسی ترانزیت برای اعضای سازمان همکاری شانگهای را چطور ارزیابی میکنید؟
موقعیت ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران با توجه به وجود بنادر دریایی در شمال و جنوب کشور و همچنین شبکه ریلی سرتاسری و اتصال آن به راهآهن منتهی به منطقه اوراسیا و همچنین شبکه حملونقل جادهای در داخل کشور، موقعیت بیبدیلی جهت ایفای نقش در کریدورهای ترانزیتی شامل کریدورهای شمال-جنوب، شرق- غرب، کریدور جنوبی آسیا و تراسیکا فراهم کرده است. قرار گرفتن در مسیر دسترسـی بـه آبهـای آزاد جهـان بـرای کـشورهای عضو محصور در خشکی، جایگاه ویژهای را برای گسترش مبادلات منطقـهای و بـینالمللـی از طریق ایـران فـراهم کرده است. برآیند ظرفیتهای ارتباطی سواحل جنوبی و شمالی ایـران و بالاخص سواحل جنوب شرقی کشور عامل بازدارنده مهمی در خـروج کشور از تنگناها و محدودیتهای احتمالی است و اتصال کشورهای شمال ایران و ترانزیت کالا بـه دریاهـای آزاد و سایر مناطق جهان و انتقال انرژی نفت و گاز را به دنبال دارد، بویژه آنکه سواحل دریای عمـان دسترسـی ترانزیتی سهلتر، سریعتر و ارزانتر را بـه پهنههای اقیانوسی باز میکند که میتواند نتایج اقتصادی مهمی در زمینـههـای حملونقل، تجارت دریایی و امنیت انتقال انرژی داشته باشد. کرانههای ساحلی ایران در خلیجفارس و اقیانوس هند آن را به عنوان عضو موثری در سـازمان همکاری شانگهای در میآورد. نقش ارتباطی ایران برای کشورهای محصور در خشکی مانند ازبکستان، قیرقیزستان، تاجیکستان و افغانستان میتواند بر نقش ایران در مناسبات منطقهای و نیز ایجاد موازنه ژئوپلیتیکی برای خـروج از بحرانها و چالشهای ژئوپلیتیکی خود مؤثر باشد. بـه دلیـل نقـش ارتبـاطی ایـران در همـه زمینهها بویژه نقش ساحل عمان در پروژههای انتقـال انـرژی و کـالا و خطـوط ریلـی، ایـران میتواند به ساماندهی نهادهای منطقهای و بینالمللی بپردازد و از این طریق منافع کـشورهای دیگر عضو را پیوند دهد و هم منزلت ژئوپلیتیکی خود را در جهان و منطقه افـزایش دهد و هم با بسترسازی اجماع منطقهای و جهانی، فرصتهای جدیدی را برای تضمین امنیـت ملی خود تولید کند.
--------------------------
پینوشت
* این ارقام مربوط به سال 2020 است.
ارسال به دوستان
فروش زیردریایی هستهای به استرالیا در مقایسه با سختگیری هستهای علیه ایران چگونه «انپیتی» را زیر سؤال میبرد
اوکاس و حقی که برای ایران ایجاد میکند
علیرضا حجتی: توافق امنیتی جدید آسیا و اقیانوسیه (اوکاس) بین آمریکا، انگلستان و استرالیا بار دیگر پرسشهای فراوانی را درباره استانداردهای دوگانه واشنگتن نسبت به معاهدات بینالمللی نزد ناظران جهانی ایجاد کرده است.
این توافق که به موجب آن آدلاید در جنوب استرالیا مرکز ساخت 8 زیردریایی هستهای خواهد شد که هدفشان کنترل چین در منطقه آسیا- پاسیفیک است، به شدیدترین وجهی NPT- پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای- را دور میزند. آن هم درست در روزهایی که واشنگتن- در حالی که با پشت پا زدن به توافق هستهای که قطعنامه شورای امنیت را در پشت خود داشت از آن خارج شد-انتظار دارد ایران از توسعه برنامه هستهای خود دست برداشته و به محدودیتهای استثنایی ذیل برجام بازگردد. در روزهایی که آژانس بینالمللی انرژی هستهای برای کار کردن دوربینهایش در تاسیسات هستهای ایران خود را به آب و آتش میزند و با توقعات فراپادمانی از تنها عضو برجام که کاملا به تعهدات خود عمل کرده میخواهد به پروتکل الحاقی هم پایبند باشد، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی حتی نمیتوانند در یک زیردریایی هستهای که در اختیار استرالیا قرار میگیرد، برای هفتهها حضور داشته باشند تا بتوانند آنجا را مورد بازرسی قرار دهند.
اما ماجرا فقط این نیست؛ برای چین توافق امنیتی واشنگتن - لندن - کانبرا یادآور پیمان نظامی مشترک میان استرالیا، نیوزیلند و ایالات متحده آمریکا در سال 1951 در سانفرانسیسکو است که در آستانه آغاز جنگ سرد میان شوروی سابق و آمریکا به امضا رسید. بر همین اساس است که پکن با واکنش نسبت به اوکاس، از آمریکا خواست نگرش کهنه جنگ سرد را کنار بگذارد.
در طرف دیگر ماجرا پیمان اوکاس لغو قرارداد فروش زیردریاییهای فرانسوی به استرالیا موسوم به «قرارداد قرن» را در پی داشت که در نتیجه آن، استرالیا قرارداد ساخت زیردریاییهایی را که فرانسه طراحی کرده است، کنار میگذارد. فرانسه سال ۲۰۱۶ برنده یک قرارداد 66 میلیارد دلاری برای ساخت ۱۲ زیردریایی «غیرهستهای» برای نیروی دریایی استرالیا شده بود که بزرگترین قرارداد دفاعی این کشور محسوب میشد. این اتفاق موجب شد برای نخستین بار پاریس، سفرایش را از آمریکا و استرالیا فرا بخواند.
۲ کشور چین و فرانسه به عنوان قدرتهای هستهای عضو شورای امنیت سازمان ملل در پی امضای این پیمان، منافع خود را در خطر میبینند. «ژائو لی جیان» سخنگوی وزارت خارجه چین گفت ائتلاف این ۳ کشور خطر «وارد شدن خسارات شدید به صلح منطقهای و تشدید رقابت تسلیحاتی» را به همراه دارد. او از آنچه «ذهنیت کهنه جنگ سرد» خواند، انتقاد کرد و به این ۳ کشور هشدار داد «به منافع خود ضربه میزنند».
نشریه پلیتیکو در گزارشی در مصاحبه با کارشناسان کنترل تسلیحات به نگرانیها درباره رفتار هستهای دولت بایدن پرداخته است. «دریل کیمبال» مدیر مؤسسه کنترل سلاح در آمریکا بیان کرده است سوالات نگرانکننده و جدی زیادی درباره ارسال تکنولوژیهای هستهای و همچنین زیردریاییهای هستهای برای کانبرا وجود دارد. او معتقد است این تکنولوژی سیاستهای مرتبط با کنترل تسلیحات هستهای را دچار شکست میکند. وی همچنین معتقد است با این اقدام موضع قدیمی و جدی آمریکا برای سیاستهای مقابله با اشاعه تسلیحات هستهای زیر سوال میرود.
پلیتیکو مینویسد: اگرچه آمریکا برای مقابله با چین و رقابتهای اقتصادی با پکن، عجلهای عجیب دارد اما به نظر میرسد تاکنون نتوانسته راهی برای حفظ آبروی خود در دور زدن قوانین منع اشاعه سلاحهای هستهای برای استرالیا پیدا کند و حالا فکر میکند با توجه به 18 ماه زمان برای رساندن این تکنولوژی به استرالیا، فرصت کافی برای غالب کردن روایت خود در این باره را دارد. این اتفاقات در شرایطی اتفاق میافتد که در مورد مشابه، تمام فعالیتهای هستهای ایران زیر دوربین نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد و تهران طی نزدیک به ۲ دهه به شدیدترین نظامات بازرسی و راستیآزمایی برای اثبات حسننیت خود و صلحآمیز بودن برنامه هستهایاش تن داده است اما ناگهان با اهداف سیاسی و رفتار متناقض آمریکا، استرالیا یعنی کشوری که عضو «انپیتی» بوده و باید عامل به مواد پیمان منع اشاعه هستهای و دستورالعملهای مربوط به آن باشد، بدون واهمه و نگرانی به بالاترین تکنولوژی هستهای با اورانیوم 90 درصد غنی شده دست پیدا میکند که قرار است آن را برای هدف غیرصلحآمیزی چون تهدید چین در اختیار بگیرد!
با این تفاسیر، دولت بایدن و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به عنوان نهادی برآمده از نظم پساجنگ جهانی دوم که طی این سالها تبدیل به اهرم فشار حقوقی بینالمللی در جهت مهار و کنترل برنامه صلحآمیز و متعارف هستهای ایران بوده است، نباید انتظار توقف غنیسازی 60 درصدی و حتی بالاتر توسط ایران و رعایت کامل «انپیتی» از سوی تهران را داشته باشند.
برای نتیجهگیری بهتر شاید باید به گذشته بازگشت؛ جایی که باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا 27 دی 94 میگوید: بر اساس توافقنامه هستهای که ما و متحدانمان و شرکایمان با ایران دست یافتیم، ایران به بمب اتم دست پیدا نخواهد کرد. بیش از یک دهه بود ایران برنامه هستهای خود را پیش برده بود و پیش از توافقنامه، ایران حدود 20 هزار سانتریفیوژ نصب کرده بود که میتواند اورانیوم را برای تولید بمب اتمی غنیسازی کند. امروز ایران دوسوم از این دستگاهها را برچیده است.
رئیسجمهور آمریکا گفت: قبل از این توافقنامه به طور مرتب ذخیره اورانیوم غنیسازی شده خود را افزایش میداد که برای ساخت تا 10 عدد بمب اتمی کافی بود. امروز بیش از 98 درصد از این ذخیره اورانیوم غنی شده به خارج از ایران منتقل شده است، این بدان معناست که ایران دیگر ماده کافی برای حتی یک بمب را هم ندارد. رئیسجمهورآمریکا افزود: قبل از توافق هستهای، ایران نزدیک بود رآکتور جدیدی را تکمیل کند که میتوانست پلوتونیوم برای یک بمب تولید کند. امروز قلب این رآکتور بیرون آورده شده و با سیمان پر شده است تا دیگر قابل استفاده نباشد.
اوباما گفت: قبل از توافقنامه، جهان شفافیت و دید کافی درباره برنامه هستهای ایران نداشت اما امروز بازرسان بینالمللی در داخل ایران حضور دارند و ایران هدف شدیدترین و جامعترین رژیم بازرسیهایی است که تاکنون برای بازرسی از برنامه هستهای درباره آنها مذاکره شده است.
وی افزود: بازرسان تاسیسات کلیدی هستهای ایران را 24 ساعته و 365 روز سال زیر نظر دارند. برای دهههای آینده بازرسان به کل زنجیره تدارکاتی هستهای ایران دسترسی خواهند داشت. در حالی که ایران قبلا مرتب برنامه هستهای خود را پیشرفت میداد، ما اکنون همه راههایی را که ایران میتوانست سلاح اتمی بسازد، بستهایم. اکنون که جهان دسترسی بیسابقهای به برنامه هستهای ایران دارد، هر زمان که ایران بخواهد گریز هستهای انجام دهد، ما متوجه خواهیم شد.
مروری بر اظهارات باراک اوباما در روز اجرایی شدن برجام در کنار تحولات ۳ سال گذشته و دور زدن «انپیتی» توسط آمریکا، انگلستان و استرالیا آن هم در دولت جو بایدن که از واضعان توافق هستهای با ایران بود، برای هر ناظر بیطرفی این نتیجهگیری منطقی را به دنبال دارد که اقدام اخیر آمریکا درها را به روی ایران برای افزایش میزان غنیسازی باز میکند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|