|
ارسال به دوستان
نقش تجربه ۸ سال جنگ تحمیلی در رویش استعدادهای جبهه انقلاب
گنج جنگ
شاید هیچ حادثه و امتحانی همچون جنگ تحمیلی نمیتوانست مردم و جوانانی را که توانسته بودند غول طاغوت آن هم با پشتیبانی ابرقدرت جهان را از پا درآورند، همچون زبرالحدید و پارههای آهن در کوره آزمونها و سختیهای خود پخته و آبدیده کند. براستی 8 سال دفاعمقدس و فرهنگ شکل گرفته ناشی از آن، چنان جوانان 20 ساله را رشد داد که گویی عمری 70 ساله را در سیر و سلوک، استخوان خرد کردهاند و چه زیبا فرمودند امام شهدا خطاب به جستوجوگران طریق سلوک: «70 سال عبادت کردید، خدا قبول کند ولی بروید یکی از وصیتنامههای شهدا را بخوانید. اینها ره 70 ساله ما را یک شبه طی کردند». رهبر حکیم انقلاب بارها و بارها از سرمایه دفاعمقدس به عنوان یک گنجینه برای کشور یاد کردهاند و حقیقت هم همین است. دفاعمقدس، هم گنج است و هم گنجینه، هم مهد تربیت نیروهای نخبه شد و هم معدن فرهنگ و تجربیاتی که برای بیمه کردن یک کشور کافی است. به مناسبت آغاز هفته دفاعمقدس، در گفتارهای جداگانهای از سردار محمد زهرایی رئیس بسیج سازندگی، اسماعیل کوثری، از فرماندهان دفاع مقدس و نماینده مردم تهران در مجلس و رزمنده جانباز فیروز احمدی به بازخوانی رویکردی که به دفاعمقدس به عنوان یک فرصت برای پیشرفت کشور مینگرد، پرداختیم. *** الگوی «مدیریت جهادی»، رهاورد دفاع مقدس محمد اسماعیل کوثری*: وقتی سخن از دفاعمقدس میگوییم، باید در ابتدا ریشههای وقوع این رخداد را بشناسیم تا بتوانیم شناخت درستی نسبت به زوایای این حادثه تاریخی پیدا کنیم. به ۳ علت، ۸ سال جنگ به ما تحمیل شد؛ یکی اینکه استکبار جهانی، صهیونیسم و برخی کشورهای ارتجاع منطقه از ایدئولوژی انقلاب اسلامی، ضربه تئوریک خوردند. سالها بود که در مجامع دانشگاهی، دین را افیون تودهها میخواندند اما ناگهان با یک جریان انقلابی و دینی که مردم را از رخوت و کسالت به تحرک و مبارزه فرامیخواند، مواجه شدند. این یک ضربه تئوریک بود.
علت دوم وقوع جنگ این بود که ابرقدرتها منافع خود در ایران را از دست دادند و علت سوم هم این بود که حیثیت و ابهت هژمونی آمریکا با انقلاب اسلامی در هم شکسته شده بود.
دشمنان سالها با تئوریها، روشها و عملیاتی مختلف سعی داشتند نظام جمهوری اسلامی را ساقط کنند اما هرگز نتوانستند و چون به نتیجه مدنظر نرسیدند، 26 تیر 58 بدون اختلاف تصمیم به جابهجایی قدرت گرفتند و صدام را به جای «حسن البکر» روی کار آوردند، چرا که میدانستند البکر آنچنان توانمند نیست که بتواند خواستههای آنها را عملیاتی کند. صدام را که عروسک خیمهشببازی بسیار خوبی بود، به قدرت رساندند و سپس او و ارتش بعث عراق را تقویت و کودتا کردند تا بلکه بتوانند در مقابل ایران بایستند و حکومت ایران را که در یک سال اول اوضاعش نابسامان بود، ساقط کنند اما به نتیجه نرسیدند و سرانجام جنگ را بر ایران تحمیل کردند.
امام خمینی(ره) نقشههای دشمنان را از قبل پیشبینی کرده و تدابیر لازم را اندیشیده بودند که یکی از این تدابیر صدور فرمان تشکیل ارتش 20 میلیونی بسیج 10 ماه قبل از شروع جنگ تحمیلی بود.
دشمنان کشورمان با وجود خیانتهای ابوالحسن بنیصدر هم کاری از پیش نبردند و با فرار بنیصدر که آن زمان 10 ماه از جنگ گذشته بود، وحدت بسیار مطلوبی میان نیروهای مسلح شامل ارتش، سپاه، بسیج، جهاد و نیروهای نامنظم به فرماندهی حضرت امام(ره) به وجود آمد و همین امر باعث شد عملیاتهای موفقتآمیز یکی پس از دیگری توسط فرماندهان جوان سپاه و ارتش طراحی و پیروزی حاصل شود. در 4 عملیات ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس در سالهای 60 و 61 به نتایجی بسیار عالی رسیدیم و ضربه بسیار مهلکی بر پیکره استکبار جهانی وارد شد و در نهایت اجازه ندادیم یک وجب از خاک کشور عزیزمان را از دست بدهیم؛ برعکس زمان قاجار و پهلوی که به علت بیلیاقتی حاکمان آن زمان، وابستگی و سستی در اوج خود بود.
معتقدم ۲ عامل باعث موفقیت ما در برابر دشمنان شد؛ عامل اول «ولی امر مسلمین حضرت امام خمینی(ره)» و عامل دوم «مردم ولایتمدار». در واقع این نظام امام- امت بود که توانست کشور را از بحران جنگ عبور دهد و هنوز هم که هنوز است همین نظام امام- امت است که میتواند کشور را از گردنههای خطرناک و بحرانی عبور دهد. محصول الگوی امام- امت در دفاعمقدس، تربیت نیروهای جهادی بود که همین نیروهای جهادی بعد از جنگ، مدلی از مدیریت جهادی را ارائه کردند. امروز شاهدیم در هر بخشی که این مدیران جهادی و انقلابی مسؤولیتی پذیرفتهاند، با خلاقیت و ابتکار بهترین عملکردها را داشتهاند. بسیاری از پیشرفتهایی که امروز در کشور شاهد آن هستیم، به واسطه نیروها و استعدادهایی است که در دوران دفاعمقدس تربیت شده و رشد یافتهاند.
* نماینده تهران در مجلس
***
بازتولید الگوی نخبهپروری دفاع مقدس، نیاز امروز ما سردار محمد زهرایی*: دفاعمقدس، بزرگترین عرصه عمل بود. همین عرصه عمل، زمینهساز شناخت استعدادها و تربیت نیروها شد. در دفاعمقدس یک فضای رقابت معنوی بین رزمندهها ایجاد شده بود که در کنار رفاقت، برای رسیدن به فضائل اخلاقی، انسانی و الهی با هم رقابت میکردند. ۲ مولفه مهم، دفاعمقدس را تبدیل به یک رخداد ویژه و استثنایی کرد، جنگ را تبدیل به یک محیط پرورش، تزکیه و رشد و شکوفایی کرد؛ یکی مولفه خداجویی و معنویت و دیگری مؤلفه ایثارگری. در جبهه، ردهبندی و سلسلهمراتب اداری مطرح نبود، همه در یک سطح به دنبال یک هدف بودند و آن هم قرب الهی بود، مابقی اهداف در راستای این هدف الهی تعریف میشد. از طرف دیگر، هر کسی با حداکثر توان خود وارد میدان میشد و هر آنچه در توان داشت در طبق اخلاص تقدیم میکرد. آنها ابتدا از سیمخاردار نفس گذشته بودند و بعد از سیمخاردار دشمن. این ۲ مولفه خداجویی و ایثارگری، محیط جبهه را تبدیل به محیط تربیت و پرورش کرده بود. کسانی که در مدرسه جنگ تربیت شدند، بعدها تبدیل به ستونهای انقلاب شدند. این جنگ بود که استعدادها و نبوغ جوانان را به منصه ظهور آورد و آنها را پخته کرد که بعدها بار انقلاب را در حوزههای مختلف به دوش بکشند. دفاعمقدس کشور را برای سالیان سال در بعد نظامی بیمه کرد، طوری که دشمن فهمید گزینه نظامی برای رویارویی با ایران، یک گزینه شکست خورده است. در واقع دفاعمقدس توانست یک بازدارندگی قوی برای ما در عرصه نظامی به بار آورد.
نکتهای را که اینجا میخواهم بر آن تاکید کنم این است که بعد از دفاعمقدس، ماهیت هجوم دشمن تغییر کرد و دفاعمقدس نوینی شکل گرفت. ۳ عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مورد تهاجمات شدید دشمن، این بار با یک روش نوین بود. ما در برابر این جنگ نوین، نیازمند دفاعمقدس نوین هستیم. در این دفاعمقدس نوین هم باید مثل گذشته استعدادها را شناسایی کنیم، پرورش دهیم و به کار گیریم تا توطئههای دشمن را در عرصههای بینالمللی، اقتصادی و فرهنگی خنثی کنند. یکی از تهاجمات دشمن به ما که ظاهر نظامی ندارد اما فیالواقع یک جنگ تمامعیار است، تهاجم اقتصادی است که وقتی این تهاجم اضافه میشود به سستیها و بیتدبیریهای برخی عناصر داخلی، دامنه تخریب آن گستردهتر میشود. هدف این تهاجم تولید بیشترین حد فقر و محرومیت در کشور است. خب! در برابر این حمله، ما حضور نیروهای جهادگر را داشتیم که در عرصههای مختلف تولیدی و عمرانی و راهاندازی کارگاههای تولیدی توانستند بیش از حد انتظار جلوی فقر و محرومیت را در دایره محیط زندگی خود در شهر یا روستایشان بگیرند. اینها را باید حمایت کرد، پشتیبانی کرد، اینها درست مانند فرماندهان و دلاوران دفاعمقدس، نیروهای مخلص و نابی هستند که در دفاعمقدس نوین برای پاسداری از ارزشهای انقلاب پای کار آمدهاند. امروز تحقق عدالت، امتداد همان جهاد رزمندگان در دفاعمقدس است. دفاعمقدس نیروهایی را پرورش داده بود که خودشان اسوه و الگوی عدالتخواهی و عدالتطلبی بودند. یعنی وجودشان و زندگیشان و سبک زیستنشان تجسم عدالت بود. اگر سخن از عدالت میگفتید، مصداقش همین رزمندهها بودند. این فرهنگ عظیم، اکنون باید دوباره بازخوانی و بازتولید شود که کسانی را تربیت کند که خودشان تجسم عدالت باشند. فقط اینچنین نیروهایی میتوانند بار عظیم تحقق عدالت را به دوش بکشند.
* رئیس سازمان بسیج سازندگی
***
همه پیشرفتهای کشور ریشه در دفاع مقدس دارد
رزمنده جانباز، فیروز احمدی که در همان روزهای آغازین جنگ با پیوستن به گردان 9 سپاه و آموزش در پادگان امام حسین(ع) به جبهههای غرب و جنوب رفت، پس از مدتی در رسته دیدهبانی دارای مهارت شد. او در لشکر 10 سیدالشهدا(ع) و تیپ 110 خاتمالانبیا(ص) مشغول فعالیت بود و به جز روزهایی که به دلیل مجروحیت قادر به جنگیدن نبود، در همه عملیاتهای دفاعمقدس حضور داشت. همین حضور مستمر در جبهههای جنگ، سینه حاجفیروز احمدی را تبدیل به گنجینه خاطرات جنگ کرده است. او به چشم خود دیده چطور دانشجویان پزشکی و مهندسی در کوره جنگ، آبدیده شدند و بعدها با پیشرفتهای پزشکی و عمرانی کشور را دهها پله ارتقا دادند.
*
ریشه همه پیشرفتهای کشور را باید در دفاعمقدس دید. جبهه و جنگ، یک دانشگاه بلکه بالاتر از دانشگاه بود. میدانی بود که همه استعدادهای نخبگان کشور را شکوفا کرد و این شکوفایی اثر خود را در همه بخشهای کشور نشان داد. ما وقتی در جبهه بودیم و سخن امام را شنیدیم که فرمودند جنگ نعمت است، باورمان نمیشد، میگفتیم مگر میشود که جنگ نعمت باشد؟ اما بعدا دیدیم بله! جنگ واقعا نعمت بود. البته که در جنگ صحنههای تلخ زیادی هست اما اگر جنگ، مقاومت باشد نه تجاوز، دفاع باشد نه تهاجم، آن وقت صحنههای زیبایی در آن رقم میخورد. یکی از زیباییهای جنگ، همین ظهور و بروز استعدادهای نهفته بود. شما ببینید بسیاری از پزشکهای درجه یک ما بعد از جنگ، کسانی بودند که در دوره جنگ در بیمارستانها خدمت میکردند. یک دانشجوی پزشکی در دهه 60 وقتی به بیمارستانهای جنگی اعزام میشد، در یک مدت کوتاه با انواع و اقسام مجروحیتها و عوارض مواجه میشد، باید هم خودش اقدام میکرد و دست به عمل میزد، همینها باعث شد دانشجویان پزشکی آن دوره بسیار ورزیده و کارآزموده شوند. یا در حوزه موشکی که ما اکنون دارای پیشرفتهترین تکنولوژیهای آن هستیم، نقطه شروعش از همان توپخانهها و دیدبانی شروع شد. ما تعداد معدودی توپ برای شلیک داشتیم، هر کدام از اینها هم یک درصد خطا داشت، کاری که بچهها آنجا میکردند برای اینکه از یک توپ جنگی، بیشترین استفاده را بکنند، لازمهاش این بود که دقیقترین نشانهگیریها انجام بشود؛ بعدا در گذر زمان به تولید موشکهای نقطهزن انجامید. یعنی توان محاسباتی آن، از این نقطه شروع شد. یا مثلا در صنعت مهندسی، یادم است اوایلی که قرار بود متروی تهران تاسیس شود، خود من در جریان امور بودم، یک تیم مهندسی از اتریش آمدند که کار را هم انجام ندادند و رفتند. آنها به ما میگفتند شما توان ساخت مترو ندارید و به جای تونل مترو، فاضلاب میسازید. خب! همان هنر و توان تونلسازیای که بچههای دفاعمقدس در ایام جنگ به کار گرفته بودند، پای کار آمد و باعث شد بتوانیم خودمان با همان سرمایههای جبهه، مترو را بسازیم که امروز متروی تهران بعد از مسکو دومین متروی زیبای جهان است.
توان مهندسی ما که امروز در ساخت سدها و پلهای عظیم به کار گرفته میشود، ریشه در دفاعمقدس دارد. واقعا ساختن پلی مثل پل بعثت یک کار خارقالعاده بود. پل از ۵۰۰۰ لوله به طول ۱۲ متر، دارای قطر ۱۴۲ سانتیمتر، ضخامت ۱۶ میلیمتر از نوع فولاد به وزن ۷ تن تشکیل شد که به وسیله بیش از ۱۷۰۰ کفی به رودخانه آورده شدند. لولهها در هر ردیف توسط اتصالات گوشوارهای به یکدیگر متصل میشدند.
هر ردیف روی ردیف قبلی بهگونهای قرار میگرفت که شبکهای لانهزنبوری به وجود میآورد. روی آخرین ردیف با قرار دادن لولههایی با قطر متفاوت، تراز شده و سپس آسفالت ریخته میشد. ابتدای جنگ، عراق برای اشغال آبادان از اروند عبور نکرد. عراقیها با اینکه از پشتیبانی تسلیحاتی کافی برخوردار بودند، میدانستند که از اروند نمیتوان عبور نظامی کرد. اروند برخلاف بیشتر رودخانههای دنیا، ۲ بار در روز جذر دارد و ۲ بار مد. تمام تغییرات و تلاطمات آب خلیجفارس، به علاوه آب رودخانههای کارون، دجله و فرات روی آب اروند تأثیر میگذارد. این شرایط، از اروند رودی ساخته با سرعت آب تا ۷۰ کیلومتر در ساعت، اختلاف ارتفاع ۳ متری آب در زمان جزر و مد، جریانهای نامنظم گردابی و وضعیتی غیرقابل پیشبینی. بلافاصله بعد از نتیجه دادن عملیات والفجر ۸، باید یک راه ارتباطی بین خاک خودمان و شهر فاو که تازه دست رزمندگان اسلام افتاده بود، ایجاد میشد. رزمندگانی که در فاو بودند، باید از نظر امکانات و نیرو پشتیبانی میشدند؛ چراکه عراق تمام توانش را برای پس گرفتن فاو گذاشته بود. قبل از والفجر ۸، پلهایی روی اروند زده بودند اما اروند هیچکدام را تحمل نکرده و همه را بلعیده بود. یک پل ساخته بودند به نام «پل فجر» که شبها نصبش میکردند و روزها جمع میشد. این پل نیز چندان کارآمد نبود؛ باید پلی ساخته میشد که محکم و مطمئن باشد و بتوان با آن در شبانهروز تجهیزات و تدارکات و مهمات را به آسانی به آن طرف آب رساند؛ پلی که در مقابل اروند وحشی مقاومت کند، بر اثر حملههای عراق بهسرعت قابل ترمیم و بازسازی باشد و مهمتر از همه بهسرعت احداث شود. کار احداث پل بعثت در روز مبعث پیامبر(ص) در سال ۶۵ شروع شد و حدود ۶ ماه به طول انجامید. شهید مهندس پورشریف، مسؤول ستاد مهندسی رزمی قرارگاه کربلا، طرح این پل را داده و پروژه کار جمعی مهندسان بود و اصلا نمونه ثبتشدهای از آن، در تاریخ نظامی دنیا و در تاریخ غیرنظامی نداریم. خب این شاهکارها، نقطههای اولیه پیشرفت و توسعه در حوزههای مختلف فنی، مهندسی و حتی پزشکی شد. از اینها گذشته خود مساله ایثار و جهاد در دفاعمقدس، یک مکتب فکری و گفتمان انقلابی ایجاد کرد که نسلهای جدیدتر انقلاب که جنگ را ندیدهاند، دستپرورده همین گفتمان فکری هستند. امثال شهید احمدیروشن که جنگ را ندیدهاند اما باز تربیتشده همین مکتب فکری هستند. یا بچههایی که به سوریه رفتند و بزرگترین ابرقدرتهای جهان را آنجا شکست دادند، همگی تریبت یافتههای مکتب فکری و گفتمان فرهنگی دفاعمقدس بودند. به همین علت است که جنگ، واقعا یک گنج بوده و هست؛ گنجی که با شکوفایی استعدادهای نخبگان، سرمایه ملی این کشور شد و گنجی که هنوز جا دارد مورد استخراج قرار گیرد و کشور را از بزنگاههای تاریخی عبور دهد.
***
استخراج از خزائن دفاعمقدس
رهبر معظم انقلاب اسلامی ۸ سال دفاعمقدس را «گنجی بیپایان» میدانند که میتواند تاریخ ما را تغذیه کند. از همین رو ایشان به صورت جدی بر ثبت روایتها و خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی تأکید داشته و همواره از خوانندگان و حامیان جدی کُتب دفاعمقدس بودهاند. مرور نقطهنظرهای رهبر حکیم انقلاب در حوزه دفاعمقدس و جنگ تحمیلی از این زاویه ضروری و بسیار مفید به نظر میرسد.
* * *
روایت هنرمندانه یک پیروزی
ما در این ماجرای ۸ ساله، یک پیروزی مطلق به دست آوردیم... این پیروزی را با همین ابعاد، با همه خصوصیاتی که در آن وجود دارد، با همه آن هزاران هزار ماجرایی که آن را به وجود آورده است، ما باید روایت کنیم. این کار هنرمندان عزیز ماست؛ کار نویسندگان است؛ کار سینماگران است؛ کار شاعران است؛ کار نقاشان است؛ کار اصحاب فرهنگ و هنر است. امروز کار عدهای که به میدان جنگ رفتند و در این ۸ سال، آن حماسه را آفریدند - چه شهدایشان، چه ایثارگرانشان، چه رزمندگانشان - دیگر تمام شد. آنها کار خودشان را کردند. پس از پایان کار آنها، کار یک خیل عظیم دیگری آغاز میشود... بعد از پایان جنگ، نوبت این خیل عظیمی است که این دیگر مسالهاش ۸ سال نیست؛ 80 سال هم اگر طول بکشد، جا دارد.
تغذیه تاریخ
اعتقادم این است که اگر چه جنگ به خودی خود موضوعیتی ندارد اما عرصه بسیار مهمی برای بروز روحیه اسلامی و انقلابی و خصلتهای مسلمانی درست است؛ از این جهت بسیار ارزشمند است... ما حالا که دیگر جنگ نداریم و نمیخواهیم هم به دست خودمان یک جنگ درست کنیم که عرصه انقلاب بشود، لیکن آن ۸ سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند... این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم.
تبیین و ترسیم سبک زندگی شهدا
ما در بیان زندگینامه شهیدان سعی کنیم خصوصیات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است... این شهیدی که شما از یاد او و فداکاری او و شهادت او در میدان جنگ به هیجان میآیید، در داخل زندگی خانوادگی چهجوری مشی میکرده، در محیط عادی زندگی چه جوری عمل میکرده؛ اینها خیلی مهم است؛ یا نسبت به مسائلی که امروز برای ما مهم است، اینها چه جوری عمل میکردهاند... وضع عادی زندگی کردن شهدا چه جوری بوده؟ فرض بفرمایید ازدواجشان... اگر چنانچه افرادی که اهل نگارشند، اهل قلم خوب هستند، اهل ذوق در این معانی هستند، بنشینند تصویرسازی کنند، کتابهایی کوتاه که جوان حوصله کند بخواند، اینها را بسازند، کتاب تولید کنند.
تلاش برای از بین بردن یاد شهدا
امروز بعضی هستند که در دنباله کارهای فرهنگی خطرناک، میخواهند یاد آن روزها را هم از خاطر ملت ایران ببرند. از تکرار اسم جنگ و اسم مناطق جنگی و «خرمشهر» و «شلمچه» و «دو کوهه» و از این قبیل چیزها عصبانی میشوند... میخواهند این را از خاطر ملت ایران حذف کنند. به همین سبب، درست عکس این خواست باید انجام گیرد؛ یعنی خاطره درخشان روزهای بزرگ دفاعمقدس، باید با قوت و قدرت بیشتر و روشن و همان که بوده است باقی بماند. البته اینکه عرض میکنیم «همان که بوده است» یعنی مبالغهای در آن انجام نگیرد؛ چون احتیاج به مبالغه هم نیست.
ناتوانی تاریخ از روایت این حماسه
این حادثه جنگ، واقعا حادثه عجیبی بود... ما تا آنجا که میتوانیم، باید آثار جنگ را کشف و حفظ کنیم... تاریخ نمیتواند اینها را بیان کند. در تاریخ خواهند گفت ۸ سال جنگ شد - دیگر بیشتر از اینکه نمیشود بگویند – عملیاتها را یکییکی خواهند گفت؛ در فلان تاریخ، عملیات فتحالمبین شد؛ در فلان تاریخ، فلان عملیات شد؛ اینقدر نیرو شرکت داشت؛ پیروزی به دست آمد؛ اما اینها کجا، و حقیقت آنچه که در این میدانها گذشته، کجا؟
لزوم توجه به محیط پرورش شهدا
از فرصت باقیمانده استفاده کنید برای گفتوگو با پدر و مادرها. خیلی از پدر و مادرها از دنیا رفتهاند و این فرصت از دست ما و شما گرفته شده که ما ببینیم خاستگاه این جوان چیست. پدر و مادر وقتی حرف میزنند، نشاندهنده این است که این جوان در چنین فضایی نشو و نما کرده؛ این خیلی مهم است. از لحاظ موقعیت اجتماعی، از لحاظ طبقه اجتماعی، از لحاظ گرایشهای گوناگون معلوم بشود که در چه محیطی او پرورش پیدا کرده؛ علاوه بر اینکه میتواند جزئیاتی از زندگی شهید را هم برای ما روشن کند... شما وقت کمی دارید. این را یکی از فوریتها و اولویتها بدانید و در درجه اول بروید سراغ پدر و مادرهایی که هستند و همسران شهدا - آن کسانی که همسر داشتند - یا برادران و خواهران؛ آنهایی که برادر و خواهر دارند. از آنها راجع به شهید، راجع به خُلقیات شهید، راجع به روحیات شهید بپرسید و اینها را در اختیار نسل جوان بگذارید.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|