|
ارسال به دوستان
مروری بر برخی مبانی سیره سیاسی پیامبراعظم(ص) در گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمدرضا جباری، پژوهشگر تاریخ اسلام
معمار نظام شورایی
ارتقای عقلانیت سیاسی مردم از طریق مشارکت دادن آنها در تصمیمگیریها، رأفت حداکثری و شدت حداقلی و اعطای نقشهای سیاسی و اجتماعی به زنان از ویژگیهای ممتاز حکمرانی نبوی بود
گروه دین و اندیشه: «سنت» به معنای فعل و قول رسول خدا، یکی از منابع اصلی برای استخراج احکام دین است، سنت قطعیه رسول خدا در کنار آیات قرآنی، بیانگر نظر دین و موضع دین در یک مساله است. مسلمانان از همان صدر اسلام تاکنون برای شکل دادن به ساحتهای مختلف زندگی خود، سنت نبوی را محل بحث و فحص خود قرار دادند تا بتوانند به صحیحترین شکل و روایت از سنت برسند. گذشته از ابعاد فردی، عبادی، عرفانی، خانوادگی و... ساحت سیاست نیز همانند دیگر ساحتها، محل رجوع به سنت است تا سره از ناسره و مرضی از مغضوب خدا با استناد به رفتار نبوی بازشناسانده شود. بویژه در دهههای اخیر با به صحنه آمدن اسلام سیاسی و مطرح شدن آن به عنوان یک رقیب ایدئولوژیک برای تمدن غربی، ضرورت بازخوانی سیره سیاسی نبوی بیش از پیش نمایان شد و کارهای گستردهای در این موضوع به سرانجام رسید. اگر چه شرح و تبیین جامع سیره نبوی کار یک صفحه از روزنامه بلکه یک کتاب تکجلدی هم نیست و نیاز به مجلدات و پژوهشها و مقالات بسیار دارد اما امید است این نمیکه از یمِ سیاستورزی نبوی خدمت خوانندگان محترم ارائه میشود، سرآغاز سلسله پژوهشهای بیشتر در این موضوع باشد. در این مجال کوتاه، حجتالاسلام دکتر محمدرضا جباری، مدیرگروه تاریخ مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی(ره) در گفتوگو با «وطنامروز» به ۲ موضوع «مشارکت مردم» و «جایگاه زنان» در حکمرانی نبوی پرداخته است.
***
* جناب دکتر جباری! به نظر شما برای بررسی اخلاق سیاسی پیامبر(ص)، بهترین نقطه شروع بحث از کجا میتواند باشد؟
به نظر من بهترین نقطه شروع بحث این است که ما در ابتدا تصوری نسبت به دوران جاهلیت داشته باشیم تا مشخص شود رسول مکرم اسلام در چه جغرافیای تاریخی- اجتماعی مبعوث شدند. این بحث به ما کمک خواهد کرد تا ارزش و جایگاه سیره و سنت نبوی را بشناسیم.
فضایی که رسول خدا(ص) در آن مبعوث شدند، آلوده به کژیها و ناراستیها در عرصههای مختلف اعتقادی و جهانبینی، اخلاقیات و رفتارهای بیرونی و احکام تشریعی بود. زنده به گور کردن دختران، یکی از مشهورترین جنبههای تاریخ جاهلیت است که نشاندهنده اوج قساوت و جهالت در آن زمان است.
امام علی علیهالسلام در فرازی کوتاه و پرمحتوا در خطبه دوم نهجالبلاغه ضمن بیان بیست و چند جمله فشرده و گویا، وضع زمان جاهلیت را به طور دقیق ترسیم مىکنند. در نخستین جملهها مىفرمایند: «خداوند پیامبرش را در زمانى فرستاد که مردم در فتنهها گرفتار بودند؛ فتنههایى که رشته دین در آن گسسته و ستونهاى ایمان و یقین متزلزل شده، اصول اساسى فطرت و ارزشها دگرگون گشته و امور مردم پراکنده و متشتت و راه فرار از فتنهها بسته، و پناهگاه و مرجع، ناپیدا بود» (وَ النّاسُ فی فِتَن انْجَذَمَ فیها حَبْلُ الدّینِ، وَ تَزَعْزَعَتْ سَوارِی الْیَقینِ، وَاخْتَلَفَ النَّجْرُ وَ تَشَتَّتَ الاَمْرُ وَ ضاقَ الْمَخْرَجُ وَ عَمِیَ المَصْدَرُ).
سپس در ۵ جمله دیگر نتایج آن وضع نابسامان را بیان فرموده، مىگویند: «در چنین محیطى هدایت فراموش شده و گمراهى و نابینایى، همه را فرا گرفته بود؛ درست به همین دلیل خداوند رحمان معصیت مىشد و شیطان یارى مىگردید و ایمان بدون یار و یاور مانده بود» (فَالْهُدى خامِل وَ الْعَمَى شامِل عُصِیَ الرَّحْمنُ وَ نُصِرَ الشَّیْطانُ وَ خُذِلَ الایمانُ).
و اسفناکتر اینکه «در سرزمینى مىزیستند که دانشمندش به حکم اجبار لب فرو بسته و قدرت بر هدایت و نجات مردم نداشت و جاهلش گرامى بود و حاکم بر جامعه» (بِارْض عالِمُها مُلجَم وَ جاهِلُها مُکْرَم).
امام علیهالسلام در عبارات فشرده و بسیار پرمحتواى بالا، ترسیم دقیق و زندهاى از وضع عصر جاهلیت عرب فرمودهاند که با مطالعه دقیق آن، گویى انسان خود را در آن عصر مشاهده مىکند و همه نابسامانیها و تیرهروزیها و زشتیهاى آن زمان را با چشم مشاهده مىکند. این بیان، عظمت مقام پیامبر اسلام(صلىالله علیه وآله) را روشن مىکند، چرا که هر قدر تاریکى عمیقتر و سیاهى شدیدتر باشد، نور و روشنایى آشکارتر به نظر مىرسد و عظمت خدمات پیامبر اسلام(ص) و سازندگى آیین پاکش واضحتر مىشود. جامعه آنچنانى را به جامعه اسلامى عصر رسول خدا تبدیل کردن کارى غیرممکن به نظر مىرسید و تنها قدرت اعجاز و نیروى عظیم وحى و عمق و جامعیت دستورات اسلام توانست اینچنین معجزهاى را نشان دهد.
* این «قدرت عظیم تغییر» در شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه عرب جاهلی، از کجا ناشی شد؟
ضمن در نظر داشتن اراده و مشیت الهی، باید ریشه آن را در همین سیره پیامبر ببینیم، این را هم مدنظر داشته باشیم که پشتوانه همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پیامبر، قدرت معنوی ایشان بود. در واقع ویژگی مهمی که عنصر متمایزکننده پیامبر با مصلحان اجتماعی است، مساله معنویت است.
خداوند در سوره مزمل به پیامبر گرامی اسلام دستور شبزندهداری و تهجد میدهد، إِنَّ نَاشِئَهَ اللَّیلِ هِیَ أَشَدُّ وَطئا وَأَقوَمُ قِیلًا * إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبحاً طَوِیلا، بعد میگوید اکثر شب را به عبادت بپرداز چرا که در روز نیز وظایف مهمی داری. دقت بفرمایید، سرمایه و پشتوانه فعالیتهای سیاسی- اجتماعی پیامبر در روز و هنگام معاشرت و اشتغال به رفع مشکلات مردم، همان عبادتهای شبانه، نالههای شبانه و نیایشهای شبانه است؛ این نکته مهمی است که در دوران ما فراموش شده است. من سیره عبادی پیامبر را در مقاله جداگانهای بررسی کردهام که میتوانید به آن رجوع کنید.
اما از سیره عبادی که بگذریم، مشی سیاسی و اجتماعی حضرت رسول نیز یکی دیگر از ارکانی بود که منجر به تغییر و تحول در شرایط جزیرهالعرب شد. در ادامه به برخی از مهمترین عناصر سیره پیامبر اشاره میکنم:
الف- شخصیتبخشی به مردم با طرف مشورت قرار دادن آنها
پیامبر مکرم اسلام به حکم دستور قرآن که فرمان داد: «و شاورهم فیالامر»، مردم را طرف مشاوره خود قرار میدادند. همین مشارکت مردم در اداره و تدبیر جامعه، موجب رشد و بلوغ سیاسی و اجتماعی مردم میشد.
از نمونههای برجسته سیره مشاوره پیامبر(ص) جنگ بدر است که درباره اصل جنگ، تعیین مکان نبرد و اسیران جنگ، با یاران خود مشورت کردند و فرمودند: «اشیروا علی ایهاالناس». ای مردم آرای خود را برایم بگویید.
درباره اینکه آیا دشمن را تعقیب کنند یا با گروه نظامی قریش روبهرو شوند یا به مدینه بازگردند نیز با آنان مشورت کردند: «فاستشار الناس و اخبرهم عن قریش».
پیامبر اکرم(ص) درباره اسیران و امور دیگر مربوط به جنگ نیز بارها با اصحاب خود مشورت فرمودند. ایشان در نبرد احزاب یا خندق نیز همین شیوه را به کار گرفتند. در جنگ بنی قریظه، بنی نضیر، در صلح حدیبیه، در فتح مکه، غزوه طائف و در بسیاری دیگر از مسائل نظامی، مردم طرف مشورت پیامبر بودند. شانیت دادن پیامبر به مردم و شخصیت دادن به آنها، نه فقط در مسائل نظامی بلکه در مسائل غیرنظامی و فرهنگی نیز تکرار میشد. پیامبر(ص) درباره اعزام افراد برای تبلیغ و اداره امور یک منطقه و اعطای مسؤولیت به افراد به منظور فرمانداری و استانداری و مدیریت و حکومتبخشی از مناطق تحت اداره خویش با اصحاب مشورت میکردند.
اصحاب آن حضرت نیز با پیروی از این سنت نیکو، نه تنها بارسول اکرم(ص) در امور مختلف به مشورت میپرداختند بلکه با همدیگر نیز مشورت میکردند.
ب- سبقت رحمت بر غضب
طبق آیات قرآن، خداوند رحمتش بر غضبش پیشی دارد، همین ویژگی نیز در رسول خدا متجلی بود؛ مدارا و نرمش و عفو، از مهمترین عناصر رفتاری پیامبر بود که ابعاد سیاسی آن موجب جذب قلوب به پیامبر میشد. این را باید توجه داشت که ممیزه اصلی حکومت اسلامی با حکومتهای دیگر این است که همراهی مردم با حاکمیت، از سر محبت قلبی است نه ترس و وحشت و اجبار.
داستان فتح مکه، اسلام آوردن «ابوسفیان» و برخوردی که پیامبر اکرم با او و مشرکان مکه میکنند، اخلاقیترین نمونه پیروزی و برخورد لشکر غالب با مردم مغلوب در تاریخ بشر است.
هنگامى که مسلمانان وارد مکه شدند، شعار مىدادند: الیوم یوم الملحمه: «امروز روز در هم کوبیدن است». پیامبر (صلىالله علیه وآله) فرمودند: شعار را عوض کنید و بگویید: الیوم یوم المرحمه: امروز روز رحمت است.
* جناب دکتر جباری! با توجه به اینکه اخیرا بعد از تحولاتی که در افغانستان اتفاق افتاد، مساله زن در اسلام دوباره به یکی از مباحث چالشی تبدیل شد، لطفا توضیح بدهید نقش زنان در سیاستورزی نبوی چگونه بود؟
با مرور اجمالی تاریخ عصر نبوی، شاهد تحولات بزرگ و کوچکی هستیم که زمینهساز جابهجایی قدرت و حاکمیت در جامعه است. بیشک نمیتوان نقش زنان را در این تحولات نادیده گرفت. اگرچه به اقتضای ویژگیهای روحی و دغدغههای درونی و شرایط جسمی، مردان در این عرصه، حضوری پررنگ و همهجانبه دارند و حضور فعال زنان بیشتر در خانه و خانواده است ولی زنان در عصر اسلامی از اوضاع سیاسی اطراف خود غافل نبوده و در حد خود حضور فعال و نقش مؤثری داشتند. بر پایه همان حضور پررنگ مردان در عرصههای سیاسی، سهم بیشتر اخبار تاریخی به عملکرد آنان اختصاص دارد. البته با مطالعه و بررسی اخبار پراکنده و کمشمار حضور زنان در عرصه سیاست میتوان تصویری از این مشارکت ارائه داد. در این قسمت، مشارکت زن در 4 محور بیعت، هجرت، جنگ و امان دادن قابل تبیین است که به صورت گذرا به شرح آن میپردازم.
الف) حضور زنان در مراسم بیعت: بیعت از اصلیترین جلوههای مشارکت سیاسی در صدر اسلام است. بیعت مسلمانان با پیامبر اکرم به معنی رأی دادن به پیامبری ایشان نیست، بلکه با بیعت، پیمان میبستند به آنچه پیامبر فرموده عمل کنند و از ایشان حمایت کنند.
حضور زنان در بیعت با پیامبر اکرم در بیشتر منابع تاریخی گزارش شده است. ابن سعد دسترسی به آمار، اسامی و شرح حال زنان بیعتکننده با رسول خدا را آسان کرده است. او شرح حال 600 زن را در ۳ محور زنان بیعتکننده قریش و همپیمانانش، زنان بیعتکننده انصار و زنان بیعتکننده ناشناس آورده است. در کتاب المحبر نام 361 زن بیعتکننده آمده است.
زنان در کنار مردان در پیمان اول و دوم عقبه با پیامبر پیمان بستند. این ۲ پیمان به فاصله یک سال از یکدیگر بین رسول خدا و مردمی از یثرب بسته شد. مطالعه شرایطی که این ۲ بیعت در آن شکل گرفت و فشار سهمگینی که مشرکان بر مسلمانان وارد میکردند، بخوبی اهمیت و جایگاه این ۲ پیمان را نمایان میکند.
در پیمان عقبه اولی، زنی به نام عفراء بنت عبیدبن ثعلبه در کنار مردان حضور داشت. یک سال بعد شمار بیشتری از مردم یثرب در پیمان شرکت کردند. آنان با تلاش بیعتکنندگان عقبه اولی و تبلیغ مصعب بنعمیر که از سوی پیامبر اکرم مأمور آموزش قرآن و معارف الهی به مردم یثرب شده بود، مسلمان شده بودند. روح اصلی این پیمان، حمایت و یاری پیامبر تا سرحد جان و جهاد در رکاب او است. برخی در اهمیت این پیمان آن را همتراز جنگ بدر میدانند. در این پیمان در کنار مردان ۲ زن به نامهای نسیبه بنت کعب ام عماره و اسماء بنت عمرو حضور داشتند.
بیعت دیگری که شاهد حضور زنان بود، بیعت رضوان است. سال ششم هجری پیامبر اکرم تصمیم به برگزاری عمره گرفتند. از این رو جمع بسیاری از مسلمانان به دستور ایشان و بدون هیچ سلاح جنگی راهی مکه شدند. در بین راه تحولات به گونهای بود که احتمال حمله مشرکان و قتل عام مسلمانان تقویت شد. در این شرایط حساس که امکان تزلزل و بازگشت برخی میرفت، مسلمانان با رسول خدا بیعت کردند. آنان پیمان بستند تا آخرین لحظه بر ایمان و عقیده خود پابرجا باشند. خداوند در قرآن درباره این پیمان میفرماید: «إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله یدالله فوق أیدیهم...». تعدادی از زنان مسلمان در این پیمان الهی حضور داشتند. کسانی همچون ام عماره انصاریه، نسیبیه بنت کعب، ام هشام بنت حارثه بن نعمان و ام منذر سلمى بنت قیس بن عمر.
پیامبر اکرم از زنانی که به سوی مدینه هجرت میکردند نیز پیمان میگرفتند. مفاد بیعت زنان با رسول خدا به شرایط و ظروف زمانی بستگی داشت. البته عنصر مشترک آن ایمان به اسلام و وحدانیت خداوند متعال بود. مفاد دیگر این بیعتها عبارت است از: بیعت بر طاعت، بیعت بر نصیحت، بیعت بر نصرت و جهاد و بیعت بر صبر بر فرایض اسلام.
برخی خواستهاند با استناد به اینکه پیامبر اکرم در بیعت زنان با آنان دست نمیداد و استناد به مفاد برخی بیعتها مثل بیعت بر معروف و نه ولایت و حاکمیت در آیه قبل، ثابت کنند ماهیت بیعت زنان با مردان تفاوت داشته و بیعت زنان بیشتر امری صوری و بیارزش بوده و ضمانت اجرا نداشته است. این ادعا پذیرفته نمیشود زیرا با توجه به بیعت مشترک زنان و مردان در عقبه ثانیه و بیعت رضوان و با توجه به اینکه پیامبر اصولا بیعتهایی که ضمانت اجرا نداشتند، مثل بیعت با بچه یا دیوانه را انجام نمیدادند، میتوان گفت ارزش و جایگاه بیعت زنان، همپایه بیعت مردان بوده است.
ب) مشارکت زنان در هجرت: به طور قطع، هجرت از مهمترین شاخصهای مشارکت سیاسی زنان در جامعه صدر اسلام است. هجرت از سویی، مهر بطلانی بر حاکمیت شرک و کفر و از سوی دیگر، زمینهساز ابلاغ پیام الهی به مردم و برقراری حکومت توحیدی است. بیشک این حرکت سیاسی با مشکلات فراوان و سختیهای طاقتفرسایی چون دوری از وطن، از دست دادن اموال و به خطر افتادن خانواده همراه است به طوری که از انسانهای سست ایمان صبر بر آن ساخته نیست. ارزش و جایگاه این حرکت مذهبی - سیاسی به قدری است که مایه فخر و مباهات در جامعه صدر اسلام و بعد از آن بود. خلیفه دوم به سبب فخرفروشی، خطاب به اسماء بنت عمیس که خود از مهاجران به حبشه و سپس به مدینه بود، از سبقت خود در هجرت به مدینه سخن میگوید. اسماء پیامبر اکرم را مطلع میکند. حضرت نیز به او میفرماید افتخار ۲ هجرت در کارنامه او ثبت است: «للناس هجره واحد و لکم هجرتان».
عمق ایمان و خلوص زنان مهاجر را میتوان در این گزارش تاریخی دید؛ گفتهاند مردان مکه برای منع از هجرت زنان به مدینه شایع کردند زنان بدکاره برای رسیدن به هوسهای خود و کاسبی جنسی به مدینه میروند. ایجاد این فضای مسموم نتوانست عزم زنان مسلمان را به سستی بکشاند.
شاید تصور شود زنان مسلمان به سبب تبعیت از شوهران خود مجبور به هجرت بودهاند. این تصور به 2 دلیل باطل است: اول اینکه وقتی هجرت زنان از سوی قرآن تمجید شده و ارزشمند به حساب میآید، به این نکته دلالت دارد که اختیار زنان در انتخاب این راه تأثیر داشته است و دوم، زنان متعددی بدون همراهی، بلکه به رغم مخالفت پدر یا شوهرشان هجرت کردهاند. در این باره میتوان از سبیعه بنت حارث و ام الحکم بنت ابیسفیان نام برد.
زنان در هجرتهای تاریخ صدر اسلام حضور دارند، از جمله هجرت به حبشه که در ۲ مرحله انجام گرفت. در مرحله اول هجرت به حبشه، 4 زن به نامهای رقیه، سهله بنت سهیل بن عمرو، لیلی بنت ابیحشمه و امسلمه حضور داشتند و در مرحله دوم نام 21 زن مانند اسماء بنت الحسین، امکلثوم بنت سهیل بن عمر، امیه بنت خلف، ام حبیبه بنت ابیسفیان، برکه بنت یسار، فاطمه بنت صفوان بن امیه، فارعه بنت ابی سفیان و اسماء بنت سلامه به ثبت رسیده است. از اینکه زنان مهاجر از قبایل مختلف و سطوح متفاوت جامعه بودند، معلوم میشود گروندگان به اسلام فقط از فقرا و بیبضاعتان نبوده، بلکه زنان قشر مرفه هم با شنیدن کلام الهی و سخنان نبوی به اسلام ایمان میآورند.
با افزایش آزار و اذیت مسلمانان توسط مشرکان و با فراهم شدن زمینه مناسب در یثرب، پیامبر اکرم به مسلمانان دستور داد به آن شهر هجرت کنند. هجرت به مدینه از نقاط عطف و سرنوشتساز تاریخ اسلام است.
پ) حضور در جهاد: یکی دیگر از جلوههای مشارکت سیاسی زنان صدر اسلام شرکت در جنگ و جهاد است. در اسلام جهاد بر زنان واجب نیست. به طور قطع ویژگیهای جسمی و روحی زنان در صدور چنین حکمی بیتأثیر نیست. نگاهی به تاریخ ملل دیگر نیز این مساله را تأیید میکند که در جامعه بشری، نبرد در میدان جنگ به مردان واگذار و حضور زنان در آن استثنا شده است.
البته عدم وجوب جهاد بر زنان موجب بیتفاوتی آنان به این مساله و ارزشهای آن نشده است. گزارشهای متعددی از پیگیری زنان صدر اسلام برای بهرهمندی از فضیلت جهاد در راه خدا در منابع موجود است. روزی پیامبر اکرم از جهاد سخن میگفت که امالحکم سکینه بنت ابیوقاص از جهاد زنان سؤال میکند. در مجلس دیگری اسماء بنت یزید انصاریه از محرومیت زنان از جهاد سخن میگوید و رسول خدا آنان را به مأموریتهای خطیرشان در خانواده و شوهرداری متوجه و آن را هم پایه جهاد معرفی میکنند.
به رغم عدم وجوب جهاد بر زنان، حضور آنان در بیشتر جنگهای صدر اسلام گزارش شده است، از جمله در جنگهای احد، خیبر، بنی قریظه، فتح مکه و حنین. بنابراین علت عدم یادکرد از زنان در برخی جنگهای صدر اسلام یا ذکر کمرنگ حضور آنان را میتوان در سهلانگاری مورخان جستوجو کرد. در عین حال هیچ بعید نیست زنان در برخی جنگها به دلایل خاصی چون دوری مسافت، سختی راه، کمبود امکانات و... شرکت نکرده باشند. خاطرنشان میشود این حضور و مشارکت سیاسی در دوران جاهلی هم به همانگونه که گفته شد، وجود داشت، لیکن تفاوت در این است که انگیزه زنان جاهلی از این حضور، در تعصبات قبیلگی و حفظ منافع قبیله ریشه داشت ولی زنان مسلمان در راه خدا به میدان جنگ میرفتند.
یکی از ابعاد مشارکت زنان صدر اسلام در میادین جنگ، فعالیتهای تبلیغی بود. زنان با سرودن اشعار حماسی، روحیه رزم را در رزمندگان تقویت میکردند. زنان حاضر در جنگ خیبر در توضیح علت حضورشان در جنگ برای پیامبر اکرم میگویند: «... و نغزل الشعر فنعین فی سبیلالله...». سپس رسول خدا با حضور ایشان موافقت میکند.
ت) حق «امان دادن» به زنان: پناه دادن مخالفان یکی دیگر از جلوههای مشارکت سیاسی جامعه صدر اسلام است. زنان نیز حق استفاده از این ظرفیت سیاسی را داشتند. ام هانی در جریان فتح مکه ۲ نفر از آشنایان خود از بنی مخزوم را پناه داد و پیامبر اکرم امان او را پذیرفت. البته از دوران جاهلی نیز از پناه دادن زنان، از جمله سبعیه بنت عبدشمش و حماعه بنت عوف بن محلم گزارش شده است، لکن میتوان گفت در جاهلیت به دلیل ویژگی خاص زنان یا جایگاه ممتاز آنان نزد شوهرانشان درخواست آنان رد نمیشد ولی در اسلام این مساله از حقوق سیاسی مسلمانان، از جمله زنان قرار گرفت.
اینها مروری اجمالی بود بر جایگاه زنان در حکمرانی نبوی که نشانگر این است که رسول خدا تا چه حد وضعیت عقبمانده دوران جاهلی را اصلاح کردند و زنان را که تا پیش از این جزو اثاثیه و کالای مرد حساب میشدند، به چنان جایگاهی میرسانند که پا به پای مردان در صحنههای سیاسی و اجتماعی حضور دارند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|