|
چگونه فوتبا ل باعث همزادپنداری و خودباوری ملتهای مستضعف دنیا شد؟
خیزش جنوب از جامجهانی
برای نخستین بار یک نماینده مشترک قاره آفریقا و جهان عرب، ضمن مطرح کردن مهمترین شعار مشترک مسلمانان، در زمره ۴ تیم برتر مهمترین ابررویداد ورزشی و فوتبالی دنیا قرار گرفت. ترکیب این دستاورد با میزبانی درخشان قطر که در یک موقعیت مرکزی در جهان اسلام قرار گرفته است، این رقابتها را نه فقط به یک نقطه تاریخی برای بازیابی هویت ۲ میلیارد مسلمان، بلکه به منشأ الهام برای خیزش حدود ۳ میلیارد آسیایی و آفریقایی دیگر همسایه جهان اسلام، از شبهقاره هند گرفته تا شاخ آفریقا تبدیل کرد و در عین حال جشن قهرمانی میلیونها لاتین حول قهرمانی نمادین آرژانتین - یادآور اسطوره ضداستکباری مارادونا- یک حس همبستگی در میان «جنوب جهانی» به وجود آورد.
همانگونه که پیشتر در روز افتتاحیه جامجهانی 2022 نیز در «وطن امروز» اشاره کرده بودم، با وجود اینکه امیرنشین قطر به عنوان یک کشور مرفه و لوکس شناخته میشود اما میزبانی آن از این تورنمنت نمادین به نمایندگی از ملتهای عرب و مسلمان، در منطقهای صورت میگرفت که با وجود گذشته درخشان تمدنی، دستکم طی ۴ قرن استعمار غرب با «جنوب جهانی» یعنی مجموعه کشورهای تحت ستم استکبار که عمدتا در مناطق جنوبیتری نسبت به آمریکای شمالی و اوراسیا (شامل اروپا و آسیا) قرار دارند، پیوند خورده است.
در ۲۱ دوره پیشین جامجهانی شاهد میزبانی کشورهایی بودیم که شاید بهمراتب نسبت به قطر امروز، واجد عنوان «جنوب جهانی» بودند. اروگوئه میزبان نخستین دوره در 1930 یا برزیل، شیلی و مکزیک، وقتی ادوار جام به ترتیب در سالهای 1950، 1962 و 1970 را میزبانی میکردند، کشورهای فقیر و کمتر توسعهیافته لاتین آسیبدیده از استعمار غربی بودند و هر کدام میتوانستند با این عنوان شناخته شوند. با این حال مکزیک 1986، آفریقای جنوبی 2010 و برزیل 2014 دیگر با آن تعریف سازگاری چندانی نداشتند، چرا که میزبانی جام را مشخصا با حمایت نهادهای جهانیسازی و بویژه آمریکا و در شرایطی بر عهده گرفتند که کشورهایی نسبتا توسعهیافته محسوب میشدند.
* جامی به میزبانی مستضعفین
قطر 2022 اما نخستین ابررویداد ورزشی مهمی بود که در روند دستکم ۷ دههای جهانیسازی سهمی را برای مردم مستضعف منطقه تمدن کهن بشری قائل میشد. جدای از موقعیت جغرافیایی و سیاسی این شبهجزیره که در حدفاصل خلیجفارس، جزیرهالعرب و بینالنهرین قرار گرفته است و نقشی که ایران و ترکیه به عنوان مهمترین کشورهای غیرعرب جهان اسلام در حمایت سیاسی از قطر در مقابل انگیزههای اشغالگرانه سعودیها و ائتلاف عربیشان داشتند، این امیرنشین با جلب مشارکت بسیاری از ملتهای مسلمان یا مستضعف حوزه کهن تمدنی در میزبانی این رویداد بینالمللی، جلوههایی نمادین خلق کرد.
در حقیقت میتوان چندین میزبان مشترک واقعی یا نمادین برای جام بیستودوم قائل شد؛ از ایران و ایرانیانی که طی چند دهه اخیر در به وجود آمدن قطر امروزین نقش داشتند تا جامعه 700 هزار نفری مهاجران عرب که عربستانیها، فلسطینیها (اردنیها)، مصریها، سوریها، لبنانیها و سودانیها اکثریت و مراکشیها، الجزایریها، تونسیها، عراقیها و عمانیها اقلیت آن هستند، آن را تشکیل میدهند. به شکلی بسیار نمایانتر اما حدود ۲ میلیون نفر از جمعیت ۳ میلیون نفری قطر را کارکنان و کارگران عمدتا مستضعف و محروم از هندوستان، بنگلادش، پاکستان، سیلان و نپال تشکیل میدهند که بنا بر یک برآورد کلی تقریبا سهچهارم آنان مسلمان هستند. در سطح بعدی نیز میتوان به مهاجران فیلیپینی و کنیایی اشاره کرد که اگر چه اغلب مسیحی هستند اما باز هم به طیف جنوب جهانی تعلق دارند.
مجموعه این ملتها درآمادهسازی یک دههای زیرساختهای قطر برای جامجهانی و برگزاری باشکوه آن در سطوح مختلف مدیریتی، کارگزاری، فنی، خدماتی، کارگری و داوطلبی نقش داشتند و این ترکیب گویای دنیای جدیدی بود که از زیر سایه سلطه جهانی غرب خارج میشود. همه این ملتها با همه سختیها و زحمتهایی که در آن یک دهه آمادهسازی و یک ماه برگزاری متحمل شدند، در یک موضوع اشتراک داشتند؛ این انگیزه بزرگ که به دنیا اعلام کنند «ما هم هستیم!»
پازل تصویر میزبانی معدود قطریهای دشداشهپوش در صف اول تشریفات را هزاران کارگر و داوطلب و هوادار سیهچرده از شبهقاره و قاره سیاه در سطوح پایینتر و بانوان محجبه در جایگاه دستاندرکار یا شهروند معمولی یا توریست و هوادار تکمیل میکردند.
* از خلیجفارس با شور عربی
اصرار میزبان بر تاکید بر نمادهای عربی در نخستین جامجهانی عربی جاهطلبانه ولی جالب توجه بود و در نهایت به یک دستاورد مهم ختم شد.
از ۳ سال قبل از برگزاری رقابتها، این رویه در طراحی سامانه واحد احراز هویت بازدیدکنندگان، هواداران و شرکتکنندگان در جامجهانی به چشم میخورد. عنوان عربی «هیا» - به معنای برخیزید یا بشتابید- برای این سامانه انتخاب شد که از یکی از عبارتهای اذان اقتباس شده بود.
انتخاب آرمی به شکل شال عربی برای این دوره و طراحی کاراکتر لعیب، نماد جام به شکل چفیه قطری آن با ابتکار حسین اجاقی، گرافیست ایرانی و اصرار و حمایت تمیم بن حمد، امیر قطر، گویای همه چیز بود. هر دوی این نمادها، مشابهت زیادی با پوشش باستانی بومیان مناطق پیرامون خلیجفارس و خاورمیانه اعم از عرب و غیرعرب دارد. همچنین استفاده از نماد نقطه و خطوط کشیده برگرفته از رسمالخط عربی و نستعلیق -که در فارسی، اردو، هندی و ترکی قدیم وجود داشته- در طراحی پوسترها و تزئینات محیطی مربوط به جامجهانی، یک ابتکار دیگر بود. رعایت هویت منطقهای در موسیقیها و آنونسهای رسمی مسابقات نیز جلوهای دیگر از این ابتکار بود. افتتاح مسابقات در ورزشگاه البیت - به معنای خانه - نمادینترین ورزشگاه کل خاورمیانه به شکل خیمه، نیز تمام این انگیزهها را به شکلی ملموس به نمایش میگذاشت.
فراموش نکنیم که در نخستین جام عربی، غیر از مغرب، 3 تیم عربی دیگر - قطر میزبان، عربستان و تونس - و 2 ملت مسلمان دیگر - ایران و سنگال- نیز حضور داشتند. اینجاست که مشخص میشود چرا سال گذشته برگزاری تورنمنت غیرمتعارف جام ملتهای عرب در چارچوب تقویم فیفا به جای روال معمول جام کنفدراسیونها این قدر اهمیت داشت. آن جام پیشزمینهای بود برای برقراری حال و هوایی خاورمیانهای که میزبانان قطری قصد داشتند در تورنمنت اصلی به نمایش بگذارند. در عین حال قطریها تا لحظه آخر برای حضور ۷ نماینده عربی در جام 2022 انتظار میکشیدند اما الجزایر، مصر و امارات پشت پلیآفهای آفریقایی و آسیایی جا ماندند. در نهایت مغربیها همه انتظارات را به خود معطوف کردند.
* مشرق از مغرب
مغربیها این بخت را داشتند که با بهرهبرداری از فرصت قطر 2022 به جمیع جهات، پرچمدار جنوب جهانی باشند. شیرهای اطلس علاوه بر خاستگاه آفریقاییشان، نخستین تیم عربی بودند که به چنین سطحی از جامجهانی فوتبال میرسیدند.
البته مغربیها نخستین نماینده اسلامی نبودند که به جمع ۴ تیم برتر جام میرسیدند، چرا که این تیم ملی ترکیه با رهبری سنول گونش، سرمربی ترک بود که 20 سال پیش در کره و ژاپن 2002 این رکورد را برجا گذاشت.
با این حال مغرب 2022 تفاوتهای فاحش هویتی با ترکیه 2002 داشت؛ با آنکه ترکیه با کسب مدال برنز جامجهانی عملکرد کلی بهتری نسبت به مراکش داشت اما بسیاری از مسلمانان فارغ از ۲ شکست آخر تیم شایسته ولید الرکراکی در مراحل نیمهنهایی و ردهبندی مقابل فرانسه و کرواسی، طوری از این تیم استقبال کردند که گویا قهرمان واقعی جامجهانی 2022 بوده است.
ادیسه مراکشیها در زمین فوتبال اما با تلفیق درخشش آنها با نمادهای مشترک عربی و اسلامی یعنی مساله فلسطین و ارزشهای اخلاقی، خانوادگی و مذهبی، تبدیل به یک حماسه هویتی برای چند صد میلیون مسلمان شد و اینگونه لحظهای تاریخی را لمس کرد که به واسطه خلق احساس همبستگی میان مسلمانان، آفریقاییها و شرقیها بود.
در نقطه مقابل با آنکه دولت و ملت ایران طی 44 سال پس از انقلاب اسلامی 1357 شمسی، همواره پرچمدار همان حرکت ضداستکباری مستضعفین جهانی بودهاند اما متاسفانه درست سر بزنگاه به جای بهرهبرداری از این فرصت طلایی در درون و برون مستطیل سبز، حواسشان پرت مسائل دیگری شد. سیدرسول موسوی، دستیار وزیر امور خارجه ایران در این باره نوشت: دچار گمگشتگی خویشتن شدیم و فرصت قطر 2022 را باختیم.
* اسم رمز فلسطین
مغرب و فلسطین، ۲ اسم رمز مشابه رویکرد ضداستکباری این جام بودند. خیزش تیم ملی مغرب از یک نماینده معمولی آفریقا به سطح تیم محبوب همه ملتهای جنوب جهانی که قدرتهای فوتبال را به چالش کشید، یک حماسه تلقی شد. این مشابه همان آرزویی بود که اعراب، مسلمانان و مستضعفان نسبت به آرمان فلسطین دارند؛ اینکه فلسطین هم داوودوار شاخ جالوت صهیونیزم جهانی را بشکند. مشهورترین جمله ولید الرکراکی، سرمربی بومی این تیم شگفتیساز، این آرزو را برای غربیها قابل فهم کرد: «وقتی تو فیلم راکی را تماشا میکنی، دلت میخواهد راکی بالبوا - قهرمان غیرمنتظره آن - را حمایت کنی. ما هم راکی جامجهانی هستیم و فکر میکنم جهان با مراکش است».
مغرب در مسیر باورنکردنی خود در جام بیستودوم که با کلکسیونی از کشورهای اروپایی استعماری هماوردی کرد، به مرور خیابانهای شهرهای مهم اروپایی چون بروکسل، آمستردام، پاریس، مارسی، مونپلیه، مادرید، سویا و لیسبون را تحتالشعاع خود قرار داد. آنها فقط الهامبخش مغربیهای مهاجر نبودند، بلکه حس همزادپنداری میلیونها مهاجر از خاورمیانه و شمال آفریقا را برانگیختند. به گزارش گاردین در سرتاسر پایتختهای اروپایی و در جاده ادگوار لندن و جاده گلبورن، جمعیت وسیعتری از کشورهای عربی، آفریقایی و حتی مسلمان به خیابانها ریختهاند تا پیروزی تاریخی مراکش را به عنوان نخستین تیم آفریقایی و عربی که به نیمهنهایی جامجهانی صعود کرده است، جشن بگیرند.
این اتفاقات باعث شکلگیری جو امنیتی و موضعگیری رسانهای منفی در اروپای غربی علیه حماسه تیم ملی مغرب در قطر شد. وقتی پس از پیروزی ۲ بر صفر مغرب بر بلژیک با همه ستارههایش در مرحله گروهی، نزدیک به 100 هزار مراکشی و دیگر مهاجران عرب و آفریقایی خیابانهای بروکسل را بستند، این به منزله یک موج هویتخواهی بیسابقه ضدغربی در پایتخت اتحادیه اروپایی و ناتو بود. از همان شب، بسیاری از رسانههای اروپایی که پیشروی تاریخی تیم ملی مغرب را تا آخرین مراحل مسابقات پیشبینی نمیکردند، در قضاوت درگیری مهاجران مراکشی با پلیس بلژیک دچار پیشداوری بدی شدند که به نژادپرستی و اسلامستیزی دامن میزد، غافل از اینکه این چیزی جز فریاد فروخورده مردمی از انواع و اقسام محدودیتها و سرکوبهای اروپایی نبود. تازه از اینجا به بعد بود که پرچم فلسطین نیز این موج را در ابعادی جهانی گسترش داد.
قابل پیشبینی بود که جشنهای بعدی مغربیها در شهرهای اروپایی به همراه سایر اقلیتهای مسلمان، عرب و آفریقایی پس از حذف شگفتانگیز اسپانیا و سپس پرتغال در مراحل یکهشتم و یکچهارم نهایی و حتی بهرغم شکست مقابل فرانسه در نیمهنهایی، به گردهمایی اعلام همبستگی با فلسطین نیز تبدیل شود.
به سرعت اسم رمز فلسطین در میان هوداران غیرغرب و غیرمسلمان بویژه در میان نمایندگان مزبور ملتهای «جنوب جهانی» که وصفشان رفت محبوبیت یافت. مثلا هواداران آرژانتین و برزیل، از این موج بشدت استقبال کردند. گویا این ترجمان بغض فروخورده ملتهای ستمکشیده از استعمار غرب بود.
بدین ترتیب حمایت از فلسطین تبدیل به مهمترین پیام غیرورزشی و صد البته سیاسی جامجهانی 2022 شد اما از آنجا که این پیام از متن جامعه مهاجرپذیر کشور میزبان و بسیاری از هواداران بود، عملا نمیتوان آن را یک جریان حاشیهای برشمرد، بلکه موارد متعدد اهتزاز پرچمهای فلسطین و شعارهای «فلسطین را آزاد کنید» از سطح شهر تا روی سکوها، انگار نمایشی از جنس نمایش هواداری فوتبال بود.
* جلوههای قرآن، اذان و نماز
ارائه جلوههای ملایم اما مطبوع از اسلام یکی از دستاوردهای مهم میزبان جام بود. محمد یک تاجر مصری در این مورد میگوید قطر تا همین ۳ - ۲ سال پیش یکی از تجمعگاههای اصلی حامیان تندرو اخوانالمسلمین محسوب میشد اما حالا خیلی از آنها این کشور را ترک کردهاند. اخوانیها یک فرقه معتقد به اسلام سیاسی اما با روایت انحرافی سلفی هستند که بویژه در مصر آنها را به عنوان جریان اصلی منحرفکننده بهار عربی میشناسند. حمایت اخوانیها از گروههای تروریستی تکفیری طی یک دهه گذشته بر کسی پوشیده نیست. با این حال بعد از کودتای نظامیان در مصر، پیروزی مقاومت در مقابل تکفیریها در عراق و شام و تغییر اولویتهای ترکیه اردوغان، اخوانیها به حاشیه رفتند.
به گفته تاجر مصری ساکن دوحه، حالا عمده فعالیتهایشان (اخوانیها) به انگلیس و آمریکا ختم شده است. جالب اینکه تا کمتر از ۲ ماه مانده به افتتاح جامجهانی که شیخ یوسف قرضاوی، یکی از چهرههای الهامبخش اخوانالمسلمین در دوحه درگذشت، کمیته برگزارکننده مسابقات به نمایندگی از دولت قطر در دوران حیات او عملا زیر بار برخی دستورات فیفا از جمله فروش آزاد مشروبات الکلی در ورزشگاهها رفته بود. در نهایت مقامات میزبان توانستند به توازنی اصولی برای ارائه تصویری معقول از اسلام با الزامات فیفا برسند.
پرسش این است: آیا ارتباطی میان اخراج بیسر و صدای هسته اخوانیها از قطر و آمادگی این شیخنشین برای میزبانی جامجهانی و فرو رفتن در نقش میانجی بینالمللی و متعادلکننده طرفهای متخاصم وجود داشته است یا خیر؟ تصورش را بکنید، اگر تصمیمات لحظه آخری کمیته برگزارکننده قطری برای ممنوع ساختن استفاده از بازوبند رنگینکمان - در حمایت از همجنسبازان - توسط دستکم ۷ تیم ملی اروپایی و آمریکای شمالی و همچنین جلوگیری از شرب الکل در ورزشگاهها نبود، این روزها با انتشار چه تصاویر مشمئزکنندهای از خلیجفارس به چهارگوشه عالم مواجه میشدیم؟
اصلا بعید نبود تصویر غالب جامجهانی به جای این لحظات ماندگار، نمایش مسخره بازوبندهای رنگین کمانی حمایت از همجنسبازان همراه با رژهها و فیگورهای کریه مربوطه روی سکوها، داخل فنفستها و در سطح شهر دوحه باشد؛ تصاویری که با هنجارهای اکثریت قریب به اتفاق هوداران فوتبال نیز در تضاد بودند.
بسیاری از هواداران اروپایی، آمریکایی، لاتین و آسیایی در بدو ورود به قطر با تابلوهایی تبلیغاتی مواجه میشدند که به زبان انگلیسی سعی در معرفی قرآن کریم، کتاب مقدس مسلمین از زبان متفکران غیرمسلمان داشت. یکی از این تابلوها در ورودی سوق واقف، قلب تجاری و توریستی دوحه به تصویر توماس پنتون، کارآفرین انگلیسی اختصاص یافته بود و این جمله از او: «قرآن میگوید که ما نگهبان کره زمین هستیم پس من با جدیت به دنبال آن هستم».
معرفی اسلام به توریستهای جامجهانی در مراکز عمومی و هتلها از طریق محتواهای اینترنتی متصل به کدهای QR و همینطور دعوت آنها به ضیافتهایی که در مساجد و مراکز اسلامی برگزار میشد از دیگر ابتکارات دولت قطر در جامجهانی به شمار میرفت.
با این حال هیچیک از اینها به اندازه طنین اذان در محلات مختلف دوحه بویژه هنگام طلوع و غروب آفتاب، جلوهای بکر از یک سرزمین اسلامی برای غیرمسلمانان به نمایش نمیگذاشت. اهل سنت ۵ بار در شبانهروز، پیش از سحرگاه، سر ظهر، بعدازظهر، غروب آفتاب و سر شب اقدام به پخش اذان میکنند که این باعث میشد این نوای آسمانی باعث جلب توجه هر چه بیشتر خارجیها شود. یکی از نخستین و در عین حال برترین این جلوهها، مربوط به پست هنری وینتر، خبرنگار مجله تایمز از طنین صدای اذان مغرب حین تمرین تیم ملی انگلیس در ورزشگاه سعود بن عبدالرحمن بود که با استقبال زیاد کاربران توئیتر مواجه شد. جالب اینکه وقتی شبکه آمریکایی فاکسنیوز از اتفاق مشابه در تمرین تیم ملی آمریکا در کمپ تمرینیشان در ورزشگاه الغرافه گزارشی منفی دال بر معذب بودن شاگردان برهالتر از صدای اذان منتشر کرد، با واکنش جدی یونس موسی، مهاجم باشگاه والنسیا و تنها بازیکن مسلمان یانکیها مواجه شد. در گزارشی که متعاقب آن توسط یک شبکه ورزشی آمریکایی پخش شد، موسی از پخش اذان در نزدیکی محل تمرین خود ابراز شادی کرد. در تمرین تیم ملی آمریکا پیش از مسابقه آخر گروهی با ایران نیز این موضوع مورد توجه برخی خبرنگاران قرار گرفت. همچنین یک کارشناس مسائل جهان عرب در این مورد به شبکه سی بیاس گفت گزارشهای اولیه مغرضانه بوده و تاثیر سیاهنمایی فیلمهای هالیوود نسبت به پخش صدای اذان در کشورهای عربی است که اکثرا در این سینمای آمریکا درگیر جنگ و تروریسم نشان داده میشوند.
سجدههای شکر جمعی ملیپوشان مغربی، از دیگر جلوههای اسلامی این جام بود. آنها پس از آنکه در ۵ مسابقه موفق و پیروزمندانه نخست سجده شکر رفتند، با وجود شکست از فرانسه و کرواسی نیز این مناسک را تکرار کردند تا هر چه بیشتر مورد احترام قرار بگیرند.
پیامهای اسلامی در این رهگذر مفاهیم مشترک «جنوب جهانی» را دربر گرفتند و حتی فراتر از موضوع مشترک فلسطین از هر لحظه و هر گوشه جشنهای متوالی به افتخار پیروزیهای متوالی مغرب و تا حدودی تونس میجوشید. عجیب آنکه در اجتماعات هواداری قبل و بعد از بازیهای قطر میزبان، عربستان سعودی و ایران، خبری از نمادهای مشترک اسلامی و پرچم فلسطین نبود.
* خودباوری جنوب جهانی
میزبانی موفق قطر همراه با صعود مراکش به بالاترین سطح فوتبال جهان، کلیشههای مربوط به مردانگی، مذهب، قومیت و منطقه جغرافیایی – بر اساس این ایده که فوتبال مردان در خارج از اروپا و آمریکای جنوبی در سطحی پایینتر قرار دارد – را مختل کرد. اگرچه نه تیمهای ملی اسرائیل و نه فلسطین در نخستین جامجهانی خاورمیانه بازی نکردند اما پرچم فلسطین در داخل و خارج زمین، این کشور را نمایندگی میکرد. گویی فلسطین هم میزبان و هم تیم سی و سوم جامجهانی است؛ تیمی که تا مراحل بالا نیز صعود کرد.
«مازنا شهابی» آواره فلسطینی بزرگ شده در مراکش که برای حمایت از تیمش به قطر رفته بود میگوید: «این واقعیت که مربی مراکش وارداتی نیست خیلی معنی دارد. این یعنی ما بدون متخصصان خارجی میتوانیم مردم آفریقا و جهان عرب را در مقابل ایدئولوژی غربی بسیج کنیم که ما را به چشم مخلوقات یک خدای نازلتر نگاه میکنند».
این خانم فلسطینیتبار در گفتوگویی که با شبکه الجزیره داشت نمایش موفق فوتبال مغربیها را عاملی دانست که جنوب جهانی قدرت خودباوری را بازیابد. او خاطرنشان میکند: «جنوب جهانی وقتی جشن بازیکنان مراکشی با مادرانشان را میبیند به این عواطف خانوادگی احساس تعلق میکند که بسیار شبیه دیگر مادران این منطقه است؛ آن هم در مقابل سبک زندگی فردگرایانه غربی!»
* نماد مادری ورای سرزمین مادری
حتی اگر اهتزاز پرچم فلسطین توسط سرخ و سبزپوشان پس از ۲ صعود تاریخی مقابل اسپانیا و پرتغال را یک حرکت عمدتا سیاسی در نظر بگیریم، لحظاتی شخصیتر چون بوسه زدن اشرف حکیمی، برجستهترین ستاره این تیم بر صورت مادر محجبهاش که در پایان ضیافت پیروزمندانه پنالتی مقابل اسپانیا در ردیف جلویی سکوهای ورزشگاه برای تبریک گفتن به او ایستاده بود نیز وجود داشت که حامل پیامی خاص برای صدها میلیون مسلمان بود. گویی «سعید موه» مادر ستاره پاریسنژرمن، مادر همه جوانان مسلمانی بود که با او همزادپنداری میکردند. لازم نبود حتما حکیمی عکس مربوطه را در صفحه اینستاگرامش با عبارت «دوستت دارم مامان» بازنشر دهد تا به یکی از تصاویر ماندگار جامجهانی 2022 تبدیل شود.
با این حال وقتی همه از طریق پست مربوطه فهمیدند مادر او همانند والدین بسیاری دیگر از اعضای تیمملی مراکش، همدوش شوهرش – که یک دستفروش خیابانی در مادرید بود - با تمیز کردن خانههای اسپانیاییها پسرش را برای پیشرفت در فوتبال کمک میکرده، حس عمیق فداکاری بویژه پس از مصاحبه حکیمی مبنی بر اینکه «هر روز برای آنها میجنگم، چون آنها خودشان را فدای من کردند» هر چه بیشتر منعکس شد.
مورد تقدیر قرار گرفتن یک زن مسلمان محجبه و زحمتکش که سالها در غربت خود را فدای موفقیت فرزندش کرده بود، قطعا آخرین چیزی بود که مدعیان لیبرال غربی دفاع از حقوق زن در برنامهریزیهایشان برای تبلیغات فمنیستی و دگرباشانه از چند ماه قبل از آغاز رقابتها به آن فکر کرده بودند. از نگاه آنها، آن لحظه نباید رخ میداد و در مرام آنها این دفاع از مقام زن نبود.
این مادر مسلمان مراکشی هیچیک از استانداردهای یک زن تراز جنبش LGBT اروپایی و آمریکایی را نداشت. او هیچ خط قرمز عرفی و اخلاقی را زیر پا نگذاشته بود، هیچ دشنامی نثار ارزشهای ملی و مذهبی کشورش نکرده بود و یک شخصیت کاملا عادی بود، نه یک سلبریتی.
لیبرالها حتی از تصویر مادر «صوفیان بوفل» دیگر ملیپوش مراکشی نیز متوحش شدند، وقتی که با وجود شرکت در جشن پیروزی بر پرتغال در یک چهارم نهایی، حجاب خود را در مقابل دوربینها حفظ کرد.
این مادران مسلمان، ارزشهایی کاملا عکس آن چه غرب میخواست از بزرگترین نمایشگاه فوتبال ارائه دهد، به جهان مخابره کردند. احترام اسلامی به مادران، یک ارزش مشترک است که فقط به جامعه مغربی محدود نمیشود. حنان «چالوکی» هوادار مراکشی از اقلیت آمازیقی که در بلژیک به دنیا آمده، از تلقی خود از این تصویر به روزنامه گاردین میگوید: «ما اغلب به احادیث اسلامی اشاره میکنیم یا میگوییم بهشت زیر پای مادر شماست».
«لینا دوکه» زن لبنانی-کانادایی نیز معتقد است: «این ژست زیبا توسط بازیکنان مراکش این پیام را به جهان ارسال میکند که این مادران، مادران مسلمان عرب، متعلق به آنجا هستند، در قلب این کشور».
طبیعی بود که رسانههای شرکتی جریان اصلی غرب به دنبال انتقام از این پیام باشند. اوج آن تسویهحساب شبکه خبری آلمانی ولت با ملیپوشان و هواداران مغربی با زدن برچسب «داعشی» به آنها بود.
این شبکه پس از پیروزی یک بر صفر مراکشیها مقابل پرتغالیها که به رویای کریستیانو رونالدو برای قهرمانی در جامجهانی پایان داد، در واکنشی مغرضانه به حرکت 3 بازیکن مراکش که با حمل پرچم ملی خود انگشتهای سبابه را به سمت آسمان بالا برده بودند، آنها را تقلیدگر رفتار تکفیریهای تروریست خواند. حال آنکه این یک حرکت نمادین است که مسلمانان قرنها به نشانه شکر خداوند متعال به کار میبرند. ولت با به اشتراک گذاشتن تصاویری از این جشنها مدعی شد این میتواند عامل تحریک باشد، زیرا مورد استفاده تروریستهای داعش بوده است. نکته اینجاست که این خبرگزاری و دیگر همتایان غربیاش که چنین ادعاهای نفرتآوری را درباره شادی مسلمانان جام مطرح کردهاند، قطعا هزارانبار چشم بر نمادهای فاشیستی و صلیبی به کار رفته توسط هواداران اروپایی بستهاند.
* تبلور جهانی امت
جالب اینکه مغربی یا عربی بودن تبدیل به یک کلیشه ملی در چارچوب نظریه غربی دولت- ملت نشد، بلکه به جای آن بازتابدهنده دیدگاه اسلامی امت بود.
امت یا امه، واژهای عربی از ریشه «ام» به معنای مادر است که به مجموعهای از انسانها که با هدفی واحد گرد هم جمع آمدهاند، اطلاق میشود؛ مردمی که تنها مرزشان هویت آنهاست نه مرزهای سیاسی و انتفاعی. حتی ترکیب تیم ملی مغرب نیز به معنای واقعی امتی و فراملی بود، چرا که از 26 بازیکن فهرست مراکش در این جام، تنها 12 نفر متولد این کشور هستند و از بین این 12 نفر نیز نیمی از آنها از سنین پایین در کشورهای دیگر بالیدهاند. طبق آمار فیفا، از تیم 26 نفره مراکش، تنها 12 نفر در مراکش متولد شدهاند. بقیه اعضای دیاسپورای مراکشی هستند که در چندین کشور اروپایی و کانادا متولد شدهاند.
همانگونه که این بازیکنان پیروزیهایشان را با فلسطینیها به عنوان نماد مستضعفان عالم به اشتراک گذاشتند، ملتهای جبهه جنوب جهانی نیز خود را در آیینه مراکشیها و فلسطینیها دیدند؛ روحیهای که تبلور مفهوم امت به جای ملت را در سطحی بینالمللی نشان میدهد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
|