|
ارسال به دوستان
پس از چند ماه آشوب و ایجاد ناامنی در ایران و شکست پروژه براندازی، جریان ضدایرانی با معرفی یک گروه ۸ نفره، بیآبرویی خود را دوباره فریاد زد
دلقکبازار
علیعوضخواه: پس از چند ماه اغتشاش، آشوبآفرینی، تولید خشونت و البته پیش بردن پروژه ناامنسازی ایران، جریان ضدایرانی از دستور کار نهایی خود، معرفی رهبران منصوب شده این جریان برای مقابله با مردم ایران رونمایی کرد. جمعه هفتهای که گذشت، دانشگاه جورج تاون شهر واشنگتن آمریکا میزبان 8 نفر از فعالان ضدایرانی وابسته به دشمنان مردم ایران بود که تنها قرابتشان با ایران، تکلم به زبان فارسی، آن هم به صورت دست و پا شکسته است. دیکتاتورزاده پهلوی، عبدالله مهتدی رئیس گروهک تروریستی کومله، مسیح علینژاد، شیرین عبادی، نازنین بنیادی که کمترین قرابتی با ایران ندارد و حتی قادر به تکلم صحیح به زبان فارسی نیست، حامد اسماعیلیون که در چند ماه اخیر ژست رهبری اپوزیسیون ایران را به خود گرفته، گلشیفته فراهانی و علی کریمی که در ماههای گذشته تبدیل به بلندگوی دشمنان مردم ایران شده، از حاضران این نشست ضدایرانی و البته مضحک بودند. این هم از بلاهت و عجز دشمنان مردم ایران است که چنین عتیقههایی را گرد هم آورده و به عنوان رهبران جریان ضدانقلاب معرفی میکند.
* سیرک رسوایی
نشستی که شامگاه جمعه در دانشگاه جورج تاون برگزار شد، با هدف اتحاد گروههای ضدایرانی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران انجام شد اما بیش از آنکه اتحاد جریان ضدایرانی را نشان دهد، به سیرک رسوایی و بیآبرویی این جریان تبدیل شد که در ۳ محور قابل پرداخت است.
تمامیت ارضی ایران، کشک
جریان ضدایرانی که طی ماههای گذشته مردم ایران را به براندازی جمهوری اسلامی فرامیخواند و مدعی ایراندوستی و وطنپرستی بود، حتی در ظاهر و برای فریب مردم نیز روی بدیهیترین مولفه ایراندوستی، یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران ایستادگی نکرد. اگر چه در طول اغتشاشات اخیر این جریان بارها ثابت کرد هدف اصلیاش نه براندازی جمهوری اسلامی که نابودی ایران است اما در نشست اخیر خود در دانشگاه جورج تاون بیگانگی خود با مفاهیم میهنپرستی و ایراندوستی را با صدای بلند فریاد زد.
در تایید این گزاره میتوان به حضور عبدالله مهتدی، سرکرده جنایتکار گروه تروریستی کومله در این نشست اشاره کرد. بر کسی پوشیده نیست کومله در طول دهههای گذشته همواره خواستار جدایی کردستان از ایران بوده و برای رسیدن به این هدف دست به ترورها و جنایتهای بیشماری زده است.
به گواهی تاریخ، این گروهک تروریستی از فردای پیروزی انقلاب اسلامی، به همراه دیگر گروههای تجزیهطلب از جمله حزب دموکرات و رزگاری پروژه جدایی کردستان از ایران را کلید زد و با اقدامات جنایتآمیز خود در منطقه غرب کشور، سعی در پیشبرد هدف ضدایرانی خود داشت. در جریان اغتشاشات اخیر نیز گروهک تجزیهطلب کومله با ایجاد آشوب و ناامنی در مناطق غرب و شمال غرب کشور پروژه ضدایرانی خود را دنبال میکرد. علاوه بر این مهتدی سرکرده این گروه نیز در اظهارات متعددی بر لزوم تکه تکه شدن ایران تاکید کرده است.
علاوه بر کومله، حامد اسماعیلیون نیز که در سالهای اخیر با موجسواری روی خون خانوادهاش توانسته اسم و رسمی برای خود دست و پا کند، در ارتباط با تمامیت ارضی ایران نظراتی مشابه تجزیهطلبان کومله دارد؛ چنانکه چند وقت قبل در اظهاراتی اعلام کرده بود نگران تجزیه ایران نیست و از همین رو گروههای مختلف ضدایرانی باید دست همکاری با یکدیگر بدهند. اسماعیلیون در اظهارات شامگاه جمعه خود در نشست مورد اشاره نیز گفت: ما باید نگرانی درباره تجزیه را برطرف کنیم. حضور این افراد تجزیهطلب در کنار دیکتاتورزاده پهلوی و دست اتحاد با او که با حمایت گروههای سلطنتطلب خود را شاهزاده مردم ایران مینامد، در کنار عیان ساختن فریبکاری جریان ضدایرانی، بخوبی پوچ بودن شعارها و ادعاهای آنها را نشان میدهد؛ چنانکه ربع پهلوی در بخشی از اظهارات خود با به رسمیت شناختن گروهکهای تجزیهطلب گفته است: باید اختلافات را کنار گذاشت و در جهت آزادی و حاکمیت مردم برای آیندهای تلاش کرد که در آن تمام شهروندان با هر گرایشی در برابر قانون یکسان خواهند بود.
این هم طنز اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران است که در یک سوی آن سلطنتطلبان مدعی ایرانپرستی ایستادهاند و در سوی دیگر گروهکها و افراد تجزیهطلبی مثل کومله و حامد اسماعیلیون قرار دارند.
* ویرانیطلبها
جدای از ماهیت و شخصیت شرکتکنندگان نشست ضدایرانی «آینده جنبش دموکراسی ایران» که هر کدام نقض غرض دیگری است، محتوای طرح شده در مباحث این نشست، ماهیت خیانتکار و ویرانیطلب جریان ضدایرانی را به نمایش گذاشت. افزایش تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران و درخواست از غرب برای حمله نظامی به ایران از محورهای قابل توجه نشست اخیر جریان ضدایرانی بود که جملگی شرکتکنندگان بر آنها تاکید داشتند. در همین رابطه نازنین بنیادی که مشخص نیست از زیر کدام بته به عمل آمده و یک شبه تبدیل به رهبر جریان ضدایرانی شده، دولتهای اروپایی و آمریکا را به هماهنگی و اتحاد علیه کشورمان دعوت کرد و خواهان فشار حداکثری غرب برای تحریم اقتصادی مردم ایران شد. جریان ضدایرانی پیش از این نیز با تلاش برای گنجاندن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی از سوی اروپا که در حقیقت گامی رو به جلو برای آمادهسازی حمله نظامی به ایران به حساب میآید، ماهیت خیانتکارانه خود را نمایش داده بود.
به عبارتی بهتر، جریان ضدایرانی که خود را فرشته نجات مردم ایران معرفی میکند، در حقیقت به عنوان تریبون فارسی ناتو مشغول به فعالیت علیه ایران هستند. صراحتا باید گفت ائتلافی که از گروههای ضدایرانی تشکیل شده و هفته گذشته نیز از رهبران آن رونمایی شد، برخلاف شعارهایش، به نابودی ایران میاندیشد و رویایش این است که کشوری به اسم ایران را به عنوان زمینی سوخته میخواهد، البته اگر در فردای براندازی جمهوری اسلامی با دادن سهم کومله و دیگر تجزیهطلبان، ایرانی باقی مانده باشد.
* همنوایی ضدانقلاب خارجنشین با مفلوکهای داخلی
یکی از نکات قابل توجه نشست اخیر رهبران گروههای ضدایرانی در دانشگاه جورج تاون آمریکا، حمایت آنها از موسوی و بیانیه اخیر او است. رضا پهلوی در پاسخ به سوالی در ارتباط با بیانیه سرکرده فتنهگران سال 88 گفت: هر چقدر بیشتر زمینه ریزش از حکومت فراهم شود، راه فروپاشی جمهوری اسلامی را فراهم کردهایم. حامد اسماعیلیون هم در پاسخ به سوالی درباره بیانیه میرحسین موسوی گفت باید از هر شکافی در درون حکومت جمهوری اسلامی استقبال کرد. حمایت جریان ضدایرانی خارجنشین از مواضع موسوی نشان داد جریان فتنه تا چه میزان در خیانت و حماقت سقوط کرده که مواضعش مورد استقبال پسماند پهلوی و شریک منافقین قرار گرفته است.
* رؤیای شوم
هر ۸ نفری که در نشست شامگاه جمعه حضور داشتند، هدف اصلی خود را سقوط جمهوری اسلامی اعلام کردند و همچون ماههای گذشته از هیچ ایدهای برای فردای براندازی جمهوری اسلامی حرفی به میان نیاوردند. در این رابطه باید گفت در رویای براندازان همه چیز با سقوط جمهوری اسلامی به پایان میرسد و در این مسیر ابایی از بیان این ندارند که حتی با تجزیه ایران پس از سقوط جمهوری اسلامی نیز مشکلی ندارند و اگر حافظ منافع غرب باشد حتی از آن دفاع هم خواهند کرد. سیرک براندازان رویایی جز رویای آمریکایی برای ویرانی و فروپاشی ایران قدرتمند را دنبال نمیکند. آنها در این مسیر از بدنامترین عناصر و گروهکها نیز حمایت میکنند، چرا که صرفا کسب حمایت غرب برای افزایش فشار به ایران موضوعیت دارد. اساساً استقلال ملی برای براندازان مفهومی بلاموضوع است. آنها حامل رویایی هستند که منافع غرب را تامین میکند و در این مسیر نابودی ایران را هم یک هزینه مشروع میدانند. ولو اگر برای رسیدن به هدف خود، دست دوستی و اتحاد با نقض غرضهای خود بدهند.
***
رونمایی از پرویز ثابتی، جلاد شماره یک ساواک در تجمع ضدانقلاب در لسآنجلس
حالا که دیگر جمع عتیقههای ضدایرانی جمع شده و از رضاپهلوی گرفته تا عبدالله مهتدی با نظرات متضاد گرد هم آمدهاند، پرویز ثابتی، رئیس امنیت داخلی و جلاد معروف ساواک نیز بعد از سالها زندگی در انزوا، فرصت را مغتنم شمرده و به میدان آمده است. در همین باره روز شنبه هفته جاری تصویری از پرویز ثابتی، جلاد ساواک و شکنجهگر این سازمان مخوف منتشر شد که نشان از حضور او در تجمع سلطنتطلبان در لسآنجلس آمریکا داشت. احتمالا پرویز ثابتی تصاویر نشست اخیر جریان ضدایرانی در واشنگتن را دیده و از خود پرسیده است که اگر آن 8 دلقک میتوانند خود را در جایگاه رهبران اپوزیسیون ایران ببینند و برای مردم ایران نسخه بپیچند، چرا او نتواند ژست براندازی به خود بگیرد؟
***
منافقین، مهرههای اصلی آمریکا
در حضور دیکتاتورزاده پهلوی، دبیر گروه تجزیهطلب کومله و آلت دستهایی مثل کریمی و بنیادی، نشست جریان ضدایرانی در دانشگاه جورج تاون فقط یک غایب کم داشت تا سیرکی تمام و کمال را برای مردم ایران به نمایش بگذارد و آن غایب مریم رجوی، سرکرده منافقین بود. در وهله اول اینطور به نظر میرسد که سازمان منافقین به دلیل اختلافاتی که با دیکتاتورزاده پهلوی و سلطنتطلبانی مثل کریمی دارد، در نشست اخیر حاضر نشده است اما به نظر میرسد کارفرمای افراد حاضر در دانشگاه جورج تاون ترجیح داده است تا با عدم شرکت دادن منافقین در نشست مذکور، از میزان تنفر مردم ایران نسبت به جریان ضدایرانی کم کند. هر چند حامد اسماعیلیون که در ماههای گذشته نشان داده دنبالهرو منافقین است، اظهاراتی را که مریم رجوی میتوانست در نشست جورج تاون داشته باشد را موبهمو بر زبان آورد. به عنوان مثال او در بخشی از اظهارات خود از لزوم تشکیل کمیته حقیقتیاب پس از براندازی برای بررسی جنایتی که جمهوری اسلامی در حق منافقین تروریست روا داشته، صحبت کرد.
اگر چه آمریکاییها با گردآوری ۸ نفر از رهبران گروههای ضدانقلاب در دانشگاه جورج تاون در ظاهر از رهبران جریان ضدایرانی رونمایی کردند اما به نظر میرسد مقامات این کشور گروه دیگری را برای رهبری اپوزیسیون ایران در نظر گرفتهاند. چهارشنبه هفته گذشته بیش از ۱۰۰ نفر از اعضای کنگره آمریکا با تصویب قطعنامهای ضدایرانی ضمن طرح اتهامات تکراری درباره اغتشاشات اخیر در ایران به حمایت از گروهک تروریستی منافقین پرداختند. اعضای کنگره در قطعنامه مذکور، جمهوری اسلامی ایران را به «نقض حقوق بشر» متهم و در ادامه از طرح مریم رجوی برای آینده ایران حمایت کردند! مریم رجوی، سرکرده منافقین که از طریق ویدئوکنفرانس با اعضای موافق این قطعنامه در ارتباط بود، گفت: امروز بعد از 40 سال سرکوب و مقاومت، ملت ایران یک بار دیگر آماده است تا فرم دیگری از دیکتاتوری را سرنگون کند. آنها میخواهند با یک جمهوری دموکراتیک کثرتگرا بر اساس جدایی دین و دولت به یک قرن دیکتاتوری و کشتار پایان دهند. اعضای کنگره آمریکا نیز در حمایت از منافقین خواستار تاسیس «جمهوری دموکراتیک» مورد نظر سازمان منافقین در ایران شدند.
حمایت آمریکاییها از منافقین اما واکنش وزیر امور خارجه کشورمان را در پی داشت. حسین امیرعبداللهیان در واکنش به قطعنامه ضدایرانی کنگره آمریکا نوشت: قطعنامه بیارزش کنگره آمریکا در حمایت از گروهک تروریستی منافقین، بار دیگر اثبات کرد آنها به دنبال استفاده ابزاری از تروریسم و سناریوی داعش برای ویرانی ایران هستند؛ همان روشی که در بهکارگیری ابزاری داعش طی سالهای اخیر به ویرانی سوریه و عراق انجامید. پیش از امیرعبداللهیان، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز جمعه ۲۱ بهمنماه با اشاره به حمایت تعدادی از اعضای کنگره آمریکا از گروهک تروریستی منافقین نوشت: حمایت ۱۶۵ تن از اعضای کنگره آمریکا از منافقین، یک بار دیگر پیوند عمیق نظام آمریکا با تروریسم را به جهانیان نشان داد، البته عجیب نیست! رژیمی که به تاسیس و استفاده ابزاری از داعش مبادرت کرد، در تداوم حمایت و استفاده ابزاری و سیاسی از قاتلان ۱۷ هزار شهروند ایرانی احساس شرم نمیکند!
ارسال به دوستان
فرصت توسعه ایران با احیای کریدور شمال - جنوب
حسین شاهپری*: فروپاشی اتحاد شوروی تاثیراتی غیرقابل پیشبینیای بر اوضاع سیاسی- اقتصادی جهان گذاشت. در این زمینه میتوان به آزاد شدن ظرفیت قدرتنمایی کشورهای منطقه مانند ایران اشاره کرد.
از سویی جمهوریهای آسیای مرکزی پس از استقلال با انزوای خاص ژئوپلیتیک ناشی از عدم دسترسی به آبهای آزاد بینالمللی روبهرو شدند که دولت آنها را به کشورهای شمال و جنوب خود وابسته کرد. جمهوری اسلامی ایران به دلیل قرار گرفتن در موقعیت منحصربهفرد ژئوپلیتیک، در دسترسی به آبهای آزاد از طریق سواحل خلیجفارس و دریای مکران همواره در زمره امنترین، کوتاهترین و اقتصادیترین مسیرهای دسترسی کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی به آبهای آزاد بینالمللی بوده است. تحقق چنین دسترسیای برای آسیای مرکزی، ایران را با چالشها و فرصتهایی روبهرو میکند.
همکاریهای دوجانبه و چندجانبه ایران و آسیای مرکزی در تاسیسات بنادر تجاری سواحل خلیجفارس، دریای مکران و دریای خزر، رشد و رونق نسبی اقتصادی برای مناطق شمال و جنوب کشور و شکلگیری یک نظم پیوندی میان ایران و آسیای مرکزی را به عنوان فرصتهای دسترسی این کشورها به سواحل جنوب ایران در پی دارد.
ضعف در چندجانبهگرایی، نبود زیرساختهای کافی و عدم توانایی در تامین اعتبارات مالی لازم در ایران و آسیای مرکزی و از همه مهمتر حضور قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای رقیب و متخاصم منافع ایران در آسیای مرکزی از چالشهای اصلی فراهم آوردن دسترسی این منطقه محصور در خشکی به آبهای آزاد جنوب است.
در ژئوپلیتیک دریاها، دسترسی به آبهای بینالمللی از مولفههای اساسی قدرت کشورها محسوب میشود. قزاقستان به عنوان بزرگترین اقتصاد آسیای مرکزی با ۱۶۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی بیش از دیگر جمهوریهای این منطقه تمایل خود را برای بهرهمندی از مسیرهای دارای دسترسی به بنادر دریاهای آزاد نشان داده است. در این باره آسقاط اورازبای، سفیر قزاقستان در ایران در دیدار با مدیرکل بنادر و دریانوردی استان سیستانوبلوچستان از تمایل این کشور برای سرمایهگذاری در مسیر چابهار گفته است.
ازبکستان نیز با اینکه در گذشته تمایلی در زمینه دسترسی خود به بنادر جنوب ایران از خود بروز نداده بود اما با مرگ اسلام کریماف و روی کار آمدن شوکت میرضیایف بشدت به دسترسی به بنادر جنوب ایران بویژه منطقه آزاد چابهار علاقهمند شده است.
نقشآفرینی ازبکستان در راهرو بینالمللی ترانزیتی ازبکستان- ترکمنستان- ایران- عمان مهمترین اقدام این کشور در این حوزه محسوب میشود. در بازدید معاون نخستوزیر ازبکستان از چابهار اعلام شده بود ۲ طرف یک الگوی همکاریهای لجستیکی را به تصویب رساندهاند.
2 جمهوری تاجیکستان و قرقیزستان اما به جهت اقتصادهای کوچک و وابستگی شدید تولید ناخالص داخلی آنها به کمکهای خارجی و حوالههای ارسالی کارگران شاغل در روسیه، چشمانداز کمتری در زمینه بهرهمندی از بنادر جنوب ایران از خود بروز دادهاند. با این حال سراجالدین مهرالدین، وزیر خارجه تاجیکستان در سفر به ایران مساله بهرهمندی این کشور از بنادر جنوب ایران را مورد تاکید ۲ طرف میداند.
در دیدار نارندرا مودی، نخستوزیر هند با امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان نیز همکاریها در چارچوب طرح راهرو بینالمللی شمال- جنوب و استفاده از بندر چابهار مورد تاکید قرار گرفته است.
فعالسازی کریدور بینالمللی شمال- جنوب در همکاری با شرکای منطقهای میتواند فرصتهای زیر را به همراه داشته باشد:
1- کسب درآمدهای ارزی برای ایران و محرومیتزدایی از سواحل جنوب کشور از طریق جذب مشارکت جمهوریهای آسیای مرکزی در گسترش و بهرهبرداری از تاسیسات بندری
2- احیای موقعیت اقتصادی ایران در منطقه آسیای مرکزی از طریق ظرفیت ژئوپلیتیک کشور در راهروهای شمال- جنوب، شرق- غرب و دسترسی آسیای مرکزی به جنوب غرب آسیا، جنوب و شرق آسیا.
مهمترین بخش از مسیرهای چهارگانه حملونقل که ارتباط مستقیم با این موضوع دارد حملونقل دریایی و تاسیسات بندری است. بنادر حلقههای استراتژیک هستند که به منظور تسهیل جریان کالا در عرصه بینالمللی، به عنوان بخش مهمی از یک شبکه گسترده لجستیک، تجارت و تبادل اطلاعات بین نقاط یا مناطق جغرافیایی دور و نزدیک را فراهم میکنند.
از دیدگاه مدیریتی، بنادر با توجه به زمینههای مختلفی نظیر برنامهریزی استراتژیک، بازاریابی، توسعه لجستیک و مدیریت کسبوکار از اهمیت زیادی برخوردار هستند و به همین دلیل کنفرانس ملل متحد در تجارت و توسعه، بنادر را به ۴ نسل دستهبندی کرده است.
در بنادر نسل اول، فعالیتها فقط در محدوده بندر متمرکزند. در بنادر نسل دوم بندر و دولت و شرکتهای خصوصی با هم در تعامل هستند. در بنادر نسل سوم به دلیل حملونقل چندوجهی و نیازهای رو به رشد تجارت، به فعالیتهای بازاریابی و ارزش افزوده کالا پرداخته میشود که نقش مهمی در زنجیره حملونقل یکپارچه که بر پایه تولید و توزیع بنا شده است، ایفا میکنند. در بنادر نسل چهارم یا بنادر شبکه، ضمن اتصال مناطق مختلف بندر با همدیگر، بندر با سایر بنادر دنیا نیز در تعامل و همکاری در سطوح بینالمللی است و استفاده از سیستم تبادل الکترونیک دادهها برای مدیریت و حملونقل را در فرآیندهای بندر نهادینه کرده است.
بر اساس طرح جامع بنادر بازرگانی ایران، بنادر امام خمینی و شهید رجایی در جنوب و بندر امیرآباد در شمال به عنوان بنادر اصلی کشور باید تا سال 1394 به بنادر نسل سوم تبدیل میشدند اما با نگاهی اجمالی به ویژگی نسلهای بنادر، این ۲ بندر بزرگ کشور از برخی ویژگیهای قابل توجه بنادر نسل سوم برخوردار نیستند. بندر بوشهر نیز به عنوان سومین بندر بزرگ ایران و دومین بندر کانتینری کشور، در زمره بنادری است که عمدتا دارای ویژگیهای بنادر نسل دوم هستند و برای رسیدن به سطح بنادر نسل سوم نیازمند ایجاد تغییرات اساسی در زیرساختها و الگوهای مدیریتی خود است. فقدان سیاستگذاری هماهنگ و نبود سیاست مدون در حوزه توسعه صنایع دریایی، ۲ عامل اصلی است که باعث شکلگیری گلوگاههای چند لایه در مسیر توسعه صنعت دریایی در ایران شده است.
ایران هماکنون از طریق خطوط راهآهن و جادهای متعدد خود از جمله خطآهن ترانزیت بندرعباس- سرخس با طول 2540 کیلومتر با ظرفیت حمل ۳ میلیون تن کالا در سال، مسیر خطآهن ترانزیت به بندر امام- سرخس با طول ۱۹۸۰ کیلومتر و حمل ۲ میلیون تن بار در سال، مسیر راهآهن بندرعباس و بنادر شمالی خزر، ترکمن و امیرآباد با طول ۱۹۴۷ کیلومتر و ظرفیت حمل بار یک میلیون تن در سال و مسیر خطآهن بندر امام به بنادر شمالی با طول ۱۳۸۸ کیلومتر و ظرفیت حمل بار یک میلیون تن در سال و مسیر راهآهن رازی- سرخس بین تبریز و سرخس به طول ۲۰۱۳ کیلومتر و مسیر راهآهن جلفا- سرخس با طول ۱۹۳۷ کیلومتر و ظرفیت حمل ۲ میلیون تن بار در سال به همراه شبکه عظیم خطوط جادهای که جمهوریهای آسیای مرکزی را از طریق ترکمنستان به این شبکه و در نهایت به خلیجفارس و دریای عمان متصل میکند، زیرساخت آمادهای برای ترانزیت کشور دارد.
همه این مسیرها به لحاظ مسافت و باصرفه بودن در زمره بهترین مسیرهای پیشنهادی قرار دارند اما با فعالسازی و بهرهبرداری راهآهن مشهد- چابهار و دسترسی آسیای مرکزی به دریای مکران این مسیر از 2540 کیلومتر به 1800 کیلومتر کاهش خواهد یافت. این طرح در جهت تبدیل ایران به پل ارتباطی بین جمهوریهای آسیای مرکزی و آبهای گرم جنوب ایران از اهمیت استراتژیک برخوردار است.
پیشنهادات
1- پیگیری یک دیپلماسی فعال و سیاست کاهش اختلافات با کشورهای ساحلی خلیجفارس در جهت معرفی ظرفیت منحصربهفرد ایران در ارتباط با آسیای مرکزی به خلیج فارس
2- ایجاد مجموعه تجاری - صنعتی فعال توسط ایران در آسیای مرکزی به منظور رقابت با شرکتهای خارجی در این منطقه
3- توسعه همکاری با کشورهای شرق آسیا در راستای ارتباط آسیای مرکزی به سواحل جنوبی این کشور همچون قرارداد میان ایران و هند برای توسعه بندر چابهار
4- توسعه مبتنی بر آمایش سرزمین مناطق آزاد تجاری در خلیجفارس و سواحل دریای خزر
5- افزایش فعالیتهای فرهنگی در آسیای مرکزی بر اساس جهتگیری عاقلانه مبتنی بر ظرفیتهای تاریخی، تمدنی و زبانی ایران
6- تسریع در ساخت و بهرهبرداری راهآهن مشهد- چابهار
7- فراهم کردن زمینه حضور دولتهای آسیای مرکزی جهت بهرهبرداری از بنادر جنوب ایران مانند ایجاد مشوقهای لازم جهت سرمایهگذاری در این حوزه، کاهش تعرفههای گمرکی و انعقاد پیمانهای پولی دوجانبه
8- افزایش تلاشها جهت تعیینتکلیف نهایی رژیم حقوقی دریای خزر
9- گسترش روابط با چین و هند جهت همکاری در ایجاد دسترسی آسیای مرکزی به خلیجفارس و دریای عمان
10- توسعه روابط ترانزیتی با روسیه از طریق راهآهن سراسری آسیای مرکزی.
* کارشناس اقتصاد سیاسی
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|