|
همزمان با ممانعت پلیس فرانسه از برگزاری گردهمایی گروهک تروریست منافقین در پاریس، پلیس آلبانی با حمله به مقر این گروهک در تیرانا یک نفر را به هلاکت رساند و تعدادی از آنها را زخمی و بازداشت کرد
حکایت مزدوری
علی عوضخواه، روزنامهنگار: پس از تماس تلفنی مکرون، رئیسجمهور فرانسه با حجتالاسلاموالمسلمین سیدابراهیم رئیسی که بیستم خردادماه سال جاری انجام شد و با توجه به محتوای تماس-که حاکی از کنار گذاشتن جریان اپوزیسیون ایران از سوی فرانسه بود- حالا فرانسویها برای دومین بار در هفتههای اخیر، جریان ضدانقلاب را سنگ روی یخ کردند. روز گذشته پایگاه خبری رویترز گزارش داد دولت فرانسه از برگزاری نشست سازمان تروریستی منافقین در پاریس جلوگیری کرده است. در همین رابطه رویترز در گزارشی اختصاصی اعلام کرد به نامهای از دولت فرانسه دست یافته که نشان میدهد برگزاری تجمع سالانه «اپوزیسیون ایرانی» (گروهک تروریست نفاق) ممنوع شده و این نامه برای سران سازماندهندگان این تجمع ارسال شده است.
به نوشته رویترز، ممنوعیت برگزاری این تجمع همزمان با تلاش کشورهای غربی برای کاهش تنش با ایران و چند هفته پس از آن اعلام میشود که چند کشور اروپایی و ایران تبادل زندانی انجام دادند و همچنین ۲ هفته پیش امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه تماس تلفنیِ ۹۰ دقیقهای با ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران داشت. رویترز همچنین اعلام کرد ممنوعیت نشست سالانه منافقین در پاریس درحالی است که این گردهمایی ضدانقلاب ایران از سال 2008 به این طرف برگزار میشد.
* عملیات آلبانی علیه منافقین
همزمان با اعلام خبر ممنوعیت برگزاری نشست سالانه منافقین در پاریس، پلیس آلبانی نیز با عملیات علیه این سازمان تروریستی در تیرانا، چند نفر از تروریستها را بازداشت کرد.
روز گذشته پلیس آلبانی با حمله به مقر گروهک منافقین موسوم به کمپ اشرف 3 در پایتخت این کشور، دهها نفر از منافقین را بازداشت کرد. همچنین بنا بر اعلام رسانههای آلبانی، در جریان این عملیات ضدتروریستی، اعضای سازمان تروریستی منافقین با یگان ضدتروریسم پلیس آلبانی درگیر شدند که طی آن یک نفر از منافقین کشته و 36 نفر دیگر از تروریستها زخمی شدند.
وزارت کشور آلبانی بعد از این اتفاق در بیانیهای اعلام کرد عملیات پلیس این کشور مطابق قوانین و بر اساس حکم دادگاه عالی مبارزه با تروریسم انجام شده است. در این بیانیه آمده است: «مطابق توافق میان ما و سازمان (گروهک منافقین) در سال 2014 اعضای این گروه صرفاً به دلایل انساندوستانه در کشور ما پناهنده شده بودند اما با انجام اقدامات تروریستی و سایبری این توافق را نقض کردهاند». گفتنی است طبق بازرسیهای انجامشده توسط نیروهای امنیتی آلبانی، برخی وسایل الکترونیکی از جمله تعدادی پهپاد در مقر این گروهک ضبط شد.
* عصبانیت منافقین از دولت آلبانی
عملیات ضدتروریستی پلیس آلبانی علیه سازمان منافقین، عصبانیت این گروهک را در پی داشت به طوری که هسته مرکزی سازمان با صدور بیانیهای، جمهوری اسلامی ایران را مسؤول این اقدام دانست. سازمان منافقین در بیانیه خود مدعی شد بنا به خواست جمهوری اسلامی، روز گذشته نزدیک به 1000 پلیس آلبانی در اقدامی به کمپ اشرف 3 حمله کرده و بسیاری از کامپیوترها را شکسته یا با خود بردند.
همچنین بنا بر ادعای منافقین، بر اثر این اقدام پلیس آلبانی، عبدالوهاب فرجینژاد که با نام مستعار علی مستشاری و افشین در سازمان فعالیت میکرد، به هلاکت رسید.
سازمان منافقین در ادامه بیانیه خود از آمریکا و دیگر کشورهای غربی که بارها امنیت و سلامت منافقین آلبانینشین را تضمین کردهاند، درخواست کرد اقدام اخیر پلیس آلبانی را محکوم کرده و تضمینهای لازم را برای ممانعت از تکرار رفتار تیرانا را به عمل آورند. تروریستهای منافق در بخش پایانی بیانیه خود نیز خواستار برخورد اتحادیه اروپایی با آلبانی شدند.
* از 30 خرداد 60 تا 30 خرداد 1402
30 خردادماه سال 1360 بود که در بحبوحه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سازمان منافقین به صورت رسمی دست به اسلحه برد و مقابله مسلحانه با جمهوری اسلامی و مردم ایران را آغاز کرد. هدف اصلی سازمان این بود که تا پایان شهریورماه آن سال، با ترور مقامات انقلاب اسلامی و مردم عادی ایران، کار جمهوری اسلامی را یکسره کرده و با براندازی، قدرت را دست بگیرند. پس از طرح و تصویب عدم کفایت سیاسی بنیصدر، مرکزیت سازمان مجاهدین خلق میپنداشت میتواند با موجسواری بر شرایط پیشآمده در کشور، اهداف خود را که رسیدن به قدرت و جایگاه در نظام جدید بود، دنبال کند. اشتغال نیروهای نظامی و ارزشی کشور در جبهههای مقابله با رژیم بعث نیز این تحلیل را به سازمان داد که میتواند از این فرصت برای براندازی جمهوری اسلامی بهرهبرداری کند.
«سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام» که کتاب جامعی در ارتباط با منافقین است، در این باره مینویسد: «تصور سران سازمان مجاهدین خلق این بود که جمهوری اسلامی قادر نیست خود را جمعوجور کند و ضربه اول را پاسخ گوید، چرا که در تحلیل سازمان، افکار عمومی آماده قیام علیه نظام بود و از بعد نظامی هم نظام در اوج استیصال بود. عراق مرتب حمله میکرد و شهرها و مناطق متعددی هم در اشغال عراق بود. از نظر تشکیلاتی و سازماندهی نیز نظام توان و آمادگی سازمان دادن طرفدارانش را نداشت. از بعد اجتماعی هم مردم کاملا از نظام جدا شده و تحت تأثیر تبلیغات ۶ ماهه قبل از ۳۰ خرداد، آماده تغییر حاکمیت شده بودند. از بعد سیاسی و دیپلماتیک نیز کشورهای منطقه آماده بودند به یک جایگزین که با آنها همگرایی بهتر و سنخیت بیشتر داشته باشد، تن دهند و آمریکا و اروپا هم نظر مساعد در این باره نشان داده بودند. از بعد اقتصادی نیز نظام در بدترین وضعیت و شرایط به سر میبرد و درگیر محاصره اقتصادی، عدم فروش نفت و هزینههای جنگ بود. مجموعه اینها نظام را در دیدگاه سازمان، بیآینده و در حال فروپاشی نشان میداد». از همین رو بود که سازمان به ترور مسؤولان جمهوری اسلامی از جمله شهید بهشتی، اعضای حزب جمهوری اسلامی، شهید رجایی و شهید باهنر روی آورد.
حالا اما 42 سال از روزی که سازمان منافقین تصمیم به براندازی نظام اسلامی گرفت میگذرد. در طول این سالها، سازمانی که رویای کنار زدن جمهوری اسلامی و تکیه بر قدرت در ایران را در سر داشت، به خفتهای متعددی تن داده است؛ از خیانت به مردم ایران و همکاری با رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی گرفته تا تبدیل شدن به پیاده نظام غرب علیه ایران. در جریان اغتشاشاتی که پاییز سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی در کشور آغاز شد نیز این سازمان تروریستی از جمله گروههای فعال و صحنهگردان بود. چنانکه در همان روزهای اغتشاشات، دستگاههای امنیتی کشورمان تیمهای متعددی از تروریستها و خرابکارهای وابسته به منافقین را کشف و منهدم کردند. مردم ایران اوج خیانت سازمان منافقین به کشور را در همراهیشان با رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران میشناسند. در واقع جدا از ترورهایی که این گروهک تروریستی در دهه 60 انجام داد و منجر به شهادت ۱۷ هزار ایرانی و هزاران نفر از مردم بیگناه عراق شد، همراهی منافقین با صدام باعث شده مردم ایران نسبت به این سازمان کینه و تنفر بالایی داشته باشند. عملا مسیری که منافقین در وطنفروشی طی کرد، در اغتشاشات سال قبل نیز دوباره طی شد. در آشوبهایی که سال گذشته رخ داد، جریان ضدانقلاب تمام اهتمامش را بر این موضوع گذاشت که دشمنان ایران را برای انجام حمله نظامی به ایران و البته اعمال تحریمهای بیشتر ترغیب و قانع کند.
* یک شکست دیگر در کارنامه براندازان
ممنوعیت برگزاری نشست ضدایرانی منافقین در فرانسه و عملیات آلبانی علیه این سازمان تروریستی در تیرانا که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از تروریستها شد و منافقین، ایران را پشت پرده این اقدام میدانند، درحالی است که در اغتشاشات سال قبل شاهد تلاش همهجانبه اپوزیسیون ایران از جمله گروه تروریستی منافقین برای ایجاد موج ضدبشری علیه جمهوری اسلامی بودیم. یکی از کارویژههای گروههای ضدایرانی در آشوبهای اخیر این بود که با دروغپردازی و اتهامزنی، دولتهای غربی و نهادهای بینالمللی را علیه ایران به خط کرده و در نهایت موجب انزوای جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی شوند اما چیزی که در واقعیت رخ داد، برخلاف انتظار اپوزیسیون رقم خورد. جمهوری اسلامی ایران نهتنها دچار انزوا نشد، بلکه به ریاست دورهای مجمع حقوق بشر سازمان ملل نیز انتخاب شد. تماس تلفنی اخیر مکرون با رئیسی نیز حاکی از آن بود که دولت فرانسه حداقل در برهه کنونی از جریان ضدایرانی که قرار بود سال گذشته کار جمهوری اسلامی را تمام کند(!)، قطع امید کرده و به دنبال تعامل با ایران است.
منافقین و دیگر گروههای ضدایرانی از سلطنتطلبان گرفته تا تجزیهطلبان، باید این واقعیت را بپذیرند که پروژه انزوای ایران در عرصه جهانی هیچ زمانی رخ نخواهد داد و برعکس، این جمهوری اسلامی ایران است که میتواند از برگزاری نشست ضدایرانی در قلب پاریس جلوگیری کند و طبق ادعای منافقین، دستور به پاکسازی کمپ تروریستها در تیرانا دهد.
ارسال به دوستان
شکار نیمه شب
مهدی بختیاری: 4 سال پیش در 30 خرداد 98 پدافند هوایی سپاه پاسداران یک فروند هواپیمای بدون سرنشین MQ-4 آمریکایی را حوالی مرز هوایی کشور در آبهای جنوب مورد اصابت قرار داد و سرنگون کرد.
این ماجرا یکی از نقاط عطف حوزه پدافند هوایی کشور بود که از پایان جنگ تحمیلی در کانون توجهات فرماندهان و برنامهریزان نیروهای مسلح قرار داشت.
برای کشوری که در معرض تهدیدات متعدد قرار دارد و اطرافش را پایگاههای آمریکایی گرفته و رژیم صهیونیستی به عنوان اصلیترین دشمن او در منطقه حضور دارد، طبیعتا توجه به پدافند هوایی باید در اولویت قرار داشته باشد.
در سالهای دفاع مقدس، نیروهای مسلح بویژه نیروی هوایی ارتش که پدافند هوایی در دل آن تعریف شده بود، مسؤولیت اصلی دفاع از آسمان کشور در برابر تهدیدات خارجی را برعهده داشت که شاهکار آن در عملیات والفجر 8 با تدبیر امیر تیمسار شهید «منصور ستاری» فرمانده وقت نهاجا در کارنامه سالهای جنگ ثبت شد.
در طول دهههای اخیر، با تغییر در ماهیت تهدیدات علیه کشور، پدافند هوایی نیز در مسیر تحولات زیادی قرار گرفت که در حوزههای تجهیزاتی، فرماندهی و سناریوهای رزم قابل بررسی است.
تشکیل قرارگاه مشترک پدافند هوایی، تشکیل نیروی پدافند هوایی در ارتش به عنوان یک نیروی مجزا و جهشهای بزرگ پدافند هوایی در سپاه پاسداران نمونههای آن هستند.
دستیابی ایران به تجهیزات و سامانههای بومی به رغم تحریمهای کمرشکن این حوزه در دهههای اخیر نشان میدهد مقامات جمهوری اسلامی ایران نگاه ویژهای به موضوع پدافند دارند.
برای مثال، در مقطعی که خرید سامانه موشکی برد بلند «اس300» از روسیه در سالهای گذشته با بدقولی طرف مقابل به تاخیر افتاد، به دستور فرمانده معزز کل قوا، جوانان حاضر در پدافند هوایی ماموریت یافتند با تکیه بر توان داخل، نمونه مشابه این سامانه را بسازند که نهایتاً به پروژه مهم «باور373» ختم شد که به گفته فرماندهان و کارشناسان حوزه نظامی حتی از برخی نمونههای مشابه خارجی نیز بهتر است.
سامانه موشکی سوم خرداد که 4 سال قبل توانست پیشرفتهترین پهپاد آمریکایی را به زیر بکشد نیز محصول همین نگاه و تکیه بر دانش و تخصص ایرانی است که امروز به عنوان یکی از بهترین و کارآمدترین سامانههای پدافندی کشور شناخته میشود.
واقعه 30 خرداد 98 از چند منظر قابل توجه بود.
1- هوشیاری نیروهای پدافند هوایی در رصد کامل آسمان کشور و حتی فراتر از مرزهای جغرافیایی
پدافند هوایی یک نیروی 24 ساعته و بدون تعطیلی و توقف است که امروز نیروهای آن با استقرار در بیش از 3500 نقطه در سراسر کشور با استفاده از تجهیزات مختلف از دیدهبانی بصری تا به کارگیری جدیدترین رادارهای ساخت داخل مشغول رصد آسمان کشور هستند.
این همکاری بویژه پس از یکپارچه شدن سیستم پدافند با فرماندهی واحد قرارگاه مشترک خاتمالانبیا(ص)، روز به روز هماهنگتر شده و همه واحدهای پدافندی ـ چه در ارتش و چه سپاه پاسداران ـ در آن به شکلی واحد و هماهنگ عمل میکنند و همین امر آسمان ایران را ـ به اذعان سازمانهای بینالمللی هوانوردی ـ به یکی از امنترین آسمانهای منطقه تبدیل کرده است.
2- کارآمدی تجهیزات ساخت ایران
سامانه موشکی سوم خرداد که نخستین بار در نمایشگاه تجهیزات نیروی هوافضای سپاه در سال 93 رونمایی شد، در طول سالهای اخیر تغییرات زیادی داشته و به یکی از مهمترین سامانههای پدافندی کشور تبدیل شده است.
نصب این سامانه موشکی روی برخی شناورهای نیروی دریایی سپاه، برد عملیاتی آن را به بیش از آنچه تاکنون بوده افزایش داده است.
3- اعتماد به نفس نیروی کاربر
یکی از مهمترین وجوه عملیات 30 خرداد 98 را باید اعتماد به نفس کاربران و افسران پدافند هوایی دانست که توانستند یکی از مهمترین پرندههای جاسوسی دشمن را مورد شناسایی قرار داده و در کمترین زمان با شلیک تنها یک موشک مورد اصابت قرار دهند.
این درحالی است که ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا هم اذعان کرد ایرانیها توان هدف قرار دادن هواپیمای P8 آمریکایی را که در همان زمان در نزدیکی پهپاد «گلوبال هاوک» بود نیز داشتند.
اهمیت پدافند هوایی را این روزها در جنگ اوکراین و سایر جنگهای سالهای اخیر میتوان بخوبی درک کرد.
پیشرفت روزافزون جنگافزارهای نظامی نظیر هواپیماهای جنگی، موشکها و پرندههای بدون سرنشین، این واقعیت را پیش روی طراحان حوزههای نظامی قرار میدهد که گام اول در مقابله با تهدید، در پدافند هوایی تعریف میشود و این یکی از مهمترین و اصلیترین برنامههای نیروهای مسلح کشورمان نیز هست.
گذشته از این، جمهوری اسلامی در سالهای گذشته اقدام به تقویت بیش از پیش متحدان خود در منطقه کرده است که یک وجه آن در همین حوزه پدافند هوایی تعریف میشود.
اگر حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه از خلأ سامانههای پدافندی در برابر حملات پرشمار جنگندههای اسرائیلی رنج میبرد، امروز به جدیدترین سامانههای پدافند هوایی مجهز شده که در صورت بروز جنگ، امکان خودنمایی بلامنازع صهیونیستها در آسمان این منطقه را از آنها سلب خواهد کرد.
در سوریه نیز به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران برنامه مفصلی برای تقویت پدافند هوایی این کشور در برابر حملات گاهوبیگاه صهیونیستها دارد که باید منتظر ماند و دید این برنامه به چه شکل، در چه سطح و با به کارگیری کدام سامانهها عملیاتی خواهد شد.
ارسال به دوستان
سانسور واقعیت توسط مدعیان مبارزه با سانسور!
اسدالله رمضانزاده: از ابتدا مشخص بود سفر فصیل بن فرحان، وزیر خارجه سعودی به تهران، چندان به مذاق اصلاحطلبان و کسانی که مروج سیاهنمایی در قبال سیاست خارجی غیرغربگرایانه ایران هستند خوش نمیآید! زمانی که عادیسازی روابط تهران - ریاض اعلام شد، بسیاری از رسانههای اصلاحطلب آدرس توافق دوجانبه طرفین در سال 1381 را مخابره کردند و برخی دیگر، نسبت به اینکه چینیها به میانجی و واسطه ماجرا تبدیل شده بودند زمین را به آسمان دوختند! البته باید به این دسته از افراد حق داد و بر آنها خرده نگرفت! قرار بود توافق هستهای سال 2015 میلادی به معجزه سیاست خارجی ایران، نماد گذار از دیپلماسی غربزدایانه و در نهایت، مزیتی جذاب برای آشتی خودخواسته کشورهای معارض منطقهای و فرامنطقهای با تهران تبدیل شود. مدعیان دانستن زبان گفتوگو با دنیا، زمانی به خود آمدند که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا با یک امضای ساده کاخ آرزوهای آنها را ویران کرد و دبیرکل سازمان ملل که قرار بود در برابر نقض عهد واشنگتن سینه سپر کند نیز تنها یک جمله را بر زبان آورد: متاسفم!
دستورالعمل رسانهای - تبلیغاتی - حزبی جریانات مخالف دیپلماسی عزتمندانه در برهه کنونی کاملا مشخص است. آنها بر هر چیزی تمرکز میکنند جز اصل احیای روابط تهران - ریاض و چرایی چرخش رفتاری سعودیها. کارگزاران و اصلاحطلبان به گونهای ماجرا را تفسیر میکنند که گویا در عرض یک یا ۲ روز، بن سلمان و مقامات آلسعود با مراجعه به وجدانهای پاک(!) خود تصمیم گرفتهاند با ایران آشتی کرده و گذشته تلخی که در منطقه و در تقابل مطلق با تهران ایجاد کردهاند را به فراموشی بسپارند اما آیا این روایتگری ناقص از ماجرا صحیح است؟!
1- سال 2018 میلادی، زمانی که خبر مسرتبخش در هم شکستن خلافت تروریستهای تکفیری در حوزه شامات اعلام شد، سعودیها سرمایهگذاری طولانیمدت خود جهت سقوط حکومتهای سوریه و عراق را شکست خورده دیدند. فراتر از آن، منظومه راهبردی - منطقهای طراحی شده توسط سعودیها بر مبنای تقویت گفتمان سازش، تحت تاثیر پیروزی بزرگ پیروان مکتب مقاومت در هم شکست. متعاقبا انصارالله، ارتش و نیروهای مردمی یمن حماسه عظیمی را در مواجهه با ائتلاف متجاوز سعودی - اماراتی خلق کردند و جنگی را که به قول مقامات آمریکایی قرار بود در عرض 2 هفته پایان یابد، به یکی از بزرگترین پاشنهآشیلهای ریاض و حامیان غربی و صهیونیستی نسلکشی ملت مظلوم یمن تبدیل کردند. آنچه سعودیها را پای میز مذاکره با ایران و توافق با کشورمان کشاند، نه نظریه ساختارگرایی کنت والتز بود و نه نگرش پستمدرن و روشنفکرانه نسبت به جهان امروز! سعودیها شکست خود را در میدان لمس کردند و از دیپلماسی به عنوان تنها راهکار باقیمانده جهت کاهش هزینهها و تبعات این موضوع استفاده کردند. بدیهی است جمهوری اسلامی ایران نیز از این روند استقبال کرد، زیرا اساسا در قاموس سیاست خارجی و دیپلماسی منطقهای ما، جنگ در صورتی موضوعیت مییابد که بازیگری بخواهد پای خود را از حد خویش در تقابل با ملت و نظام مقدس ما فراتر ببرد. در غیر این صورت، زمانی که بازیگری نسبت به رفتارهای پرهزینه و راهبردهای پرتنش خود در قبال کشورمان آگاه شود و بخواهد از مسیر نادرستی که در پیش گرفته بازگردد، قطعا تهران راه را بر این بازگشت و تصمیم نخواهد بست، حتی اگر از سر استیصال باشد. 2- آری! منتقدان سیاست خارجی عزتمندانه حق دارند اصل پیروزی منطقهای و سیاسی بزرگ کشورمان در عادیسازی روابط با ریاض را سانسور و تحریف کنند، زیرا در صورتی که این موضوع را بپذیرند، بر پیشفرض ذهنی ایدهآلگرایانه و متوهمانه خود مبنی بر تسلط دیپلماسی بر میدان و لزوم فدا کردن منافع ملی پای اخم و لبخند بازیگران غرب، مهر باطل زدهاند. رسانههایی که امروز بر اساس منافع ملی کشور باید نسبت به احراز قدرت منطقهای و سیاسی ایران افتخار کرده و گردش منطقهای و رفتاری سعودیها را در قالب آن مورد استناد و تفسیر قرار دهند، هرگونه آدرس انحرافی و غلطی را مخابره میکنند تا حتی برای چند صباح افکار عمومی را از تمرکز بر حقیقتی تحت عنوان «اصالت قدرت منطقهای و میدانی ایران» بازدارند. قطعا آدرسهای انحرافی و سانسورگریهای هدفمند مدعیان مبارزه با سانسور، در زمان حال و آینده از ذهن ملت ایران و دوستداران واقعی استقلال و عزت کشور نخواهد رفت.
ارسال به دوستان
جام امیر
تیم ملی فوتبال ایران با شکست ازبکستان قهرمان مسابقات کافا شد
تیم ملی فوتبال ایران با برتری یک بر صفر برابر ازبکستان قهرمان تورنمنت کافا شد. تیم ملی فوتبال ایران در جریان فینال تورنمنت کافا در تاشکند به مصاف ازبکستان رفت که این دیدار در نهایت با برتری یک بر صفر ایران همراه بود تا ایران قهرمان این رقابتها شود. تکگل ایران را در این دیدار سردار آزمون در دقیقه ۴۹ به ثمر رساند. ترکیب ایران در این بازی شامل علیرضا بیرانوند (۵- پیام نیازمند)، احسان حاج صفی، سعید عزتاللهی، مرتضی پورعلیگنجی، محمدحسین کنعانیزادگان، روزبه چشمی، رامین رضاییان، مهدی قائدی (۴۶- وحید امیری)، محمد محبی، سردار آزمون (۷۶- محمد کریمی/ 90- مجید حسینی) و مهدی طارمی بود.
* تکرار اتفاق تلخ جامجهانی برای بیرانوند
دروازهبان شماره یک تیم ملی فوتبال ایران که در دیدار با انگلیس در جامجهانی به دلیل مصدومیت شدید تعویض شده بود، این بار برابر ازبکستان هم به دلیل مصدومیت شدید تعویض شد. ۲ تیم در حالی بازی را آغاز کردند که در دقیقه 4 در پی ارسال جلال الدین ماشاریپوف، بازیکن تیم ملی ازبکستان، علیرضا بیرانوند و سعید عزتاللهی ۲ بازیکن تیم ملی ایران در تلاش برای دفع توپ با یکدیگر برخورد کردند که منجر به مصدومیت جدی این دو شد. خونریزی بیرانوند از ناحیه چانه باعث تعویض اجباری درون دروازه تیم ملی ایران شد تا پیام نیازمند جانشین او شود. همچنین عزتاللهی پس از مداوای پزشکان با سر بانداژ شده بازی را ادامه داد. همچنین بیرانوند با تشخیص پزشکان برای مداوا و رسیدگی بیشتر به بیمارستان منتقل شد. علیرضا بیرانوند در نخستین دیدار تیم ملی ایران در جامجهانی قطر هم با مصدومیت از ناحیه سر مواجه شد و در همان دقایق ابتدایی جای خود را به سیدحسین حسینی داد.
ارسال به دوستان
شیران رامالله
در عملیات مسلحانه 2 رزمنده فلسطینی 4 صهیونیست کشته و 7 صهیونیست زخمی شدند
گروه بینالملل: شبکه خبری الشهاب فلسطین در گزارشی اعلام کرد در عملیات مسلحانه و شهادتطلبانه ۲ رزمنده فلسطینی 4صهیونیست به هلاکت رسیده و 7 نفر زخمی شدند. پایگاه خبری «سبق-۲۴» به نقل از یک فرمانده صهیونیست گزارش داد در جریان تیراندازیای که در نزدیکی شهرک اسرائیلی «عیلی» در رامالله رخ داد، 3صهیونیست زخمی شدند. شبکه خبری المیادین به نقل از رسانههای اسرائیلی خبر داد به دنبال این تیراندازی، تاکنون ۷ اسرائیلی زخمی شدهاند که حال شماری از آنان، بشدت وخیم گزارش شده است. خبرگزاری شهاب به نقل از رسانههای عبری گزارش داد این عملیات توسط ۲ نفر انجام شده است که یکی از آنان به ضرب گلوله نظامیان صهیونیست به شهادت میرسد ولی عامل استشهادی دوم موفق میشود از محل حادثه فرار کند که در ادامه وی نیز به شهادت میرسد. به دنبال این حادثه، نظامیان رژیم اسرائیل به منطقه حادثه و شهرک «عیلی» واقع در بین رامالله و نابلس اعزام شده و همزمان نیز آژیرهای هشدار از بیم اینکه مبارزان فلسطینی در نزدیکی این منطقه باشند، به صدا درآمده است. شهید مهند فالح یوسف شحاده از شهرک عوریف، یکی از مجریان عملیات تیراندازی در شهرک عیلی بود. برخی منابع اسرائیلی هم گفتند صدای تیراندازی در شهرک صهیونیستنشین «ارئیل» شنیده شده است که احتمالا توسط مجری دوم عملیات مذکور انجام شده بود. این عملیات در واکنش به یورش نظامیان صهیونیست به اردوگاه جنین بود. اردوگاه جنین، طی روزهای گذشته شاهد درگیری میان نظامیان صهیونیست و نیروهای مقاومت فلسطین بود. نظامیان صهیونیست به بهانه دستگیری چند نیروی تحت تعقیب مقاومت، به جنین یورش برده بودند. صهیونیستها در حالی دست به این حمله زدند که ناگهان خود را در کمین نیروهای مقاومت دیدند و در پی آن، 7 نفر از نظامیان صهیونیست زخمی شدند. مسؤولان این رژیم هم به شکست مفتضحانه خود در این درگیری اعتراف کردند. داوود شهاب، مسؤول دفتر اطلاعرسانی جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اشاره به شکست مفتضحانه رژیم موقت صهیونیستی در تحقق اهداف حمله به اردوگاه جنین، هشدار داد آرامش کنونی برای این رژیم پایدار نخواهد بود. شهرک اشغالی عیلی مکان حضور افراد نخبه است و بسیاری از اعضای حزب لیکود در آن زندگی میکنند. سلاحی که در عملیات استفاده شده، تفنگ خودکار M16 بوده که اسلحه سازمانی ارتش اسرائیل است و چگونگی افتادن آن به دست مبارزان فلسطینی جای سوال جدی دارد. 2 مبارز این عملیات به شهادت رسیدند. این عملیات دقیقا زمانی انجام شد که رهبران حماس و جهاد اسلامی در تهران حضور دارند و جمهوری اسلامی ایران در پی ایجاد جبههای جدید در کرانه غربی برای فرسایش توان امنیتی و نظامی صهیونیستهاست. در منطقهای عملیات انجام شده که طبق قطعنامههای ۲۴۲ و ۴۷۸ شورای امنیت/ اشغالی محسوب شده و حضور صهیونیستها در آنجا کاملا غیرقانونی است. ضربه واردشده به اسرائیلیها تا حدی سنگین بود که نتانیاهو بلافاصله جلسه امنیتی با حضور مقامات امنیتی و نظامی صهیونیست برگزار کرد. تلفاتی که این عملیات به صهیونیستها تحمیل کرد، بیش از تلفات نبرد ۵ روزه اخیر غزه بود و اهمیت کرانه غربی رود اردن برای ایجاد ناامنی در میان صهیونیستها را یادآور میشود. کرانه غربی رود اردن بشدت مسلح شده است تا جایی که عملیاتهای اخیر یگانهای ترور اسرائیل در اردوگاههای جنین و بلاطه با شکست مواجه شد و مقاومت توانست آنان را به عقب براند. از طرفی عملیاتهای مداوم مبارزان فلسطینی نفس اسرائیلیها را گرفته و آنان را در وضعیت سخت و بغرنجی قرار داده که نمیتوانند راهکاری برای مقابله با آن بیابند. کرانه غربی رود اردن گلوگاه صهیونیستهاست، زیرا با مناطق اشغالی ۱۹۴۸ تقریبا آمیخته شده و مسلحسازی آن بهایی گزاف به دولت اسرائیل تحمیل خواهد کرد و آنان توان مقابله مستمر و درازمدت با مقاومت مسلحانه جوانان این منطقه را نخواهند داشت. فاصله برخی مناطق کرانه غربی تا تلآویو حدود ۱۵ کیلومتر است و اگر سرنوشتی مانند باریکه غزه پیدا کند، اسرائیلیها در سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸ دیگر روی آرامش و امنیت را نمیبینند. ضربههای متعدد روانی به مهاجران اشغالگر بتدریج آنان را به این سوال میرساند که چرا باید در این سرزمین بمانند و جان خود و فرزندانشان را به خطر بیندازند؟
* اسرائیل لوله شد
واکاوی تصاویر منتشر شده از تلههای انفجاری در جنین علیه خودروهای زرهی ارتش رژیم صهیونیستی، موفقیت مقاومت در انجام یک عملیات پیچیده را نمایان و فرضیه بازگشت کرانه باختری به استفاده از «بمبهای لولهای» را تقویت کرد. به اذعان وبگاه صهیونیستی واللا، نظامیان اسرائیل روز دوشنبه با کمینی غافلگیر شدند که بسیار شبیه کمینهای حزبالله و حماس بود. انفجار نخستی که در مسیر حرکت خودروهای نظامی اسرائیل رخ داد با بمبی به وزن ۴۰ کیلوگرم بود که خسارات زیادی به خودروها و نظامیان رژیم صهیونیستی وارد آورد و بسیار شبیه بمبهای استفاده شده در جنوب لبنان توسط حزبالله و غزه توسط حماس بود. رسانههای صهیونیستی با تحلیل تلههای انفجاری در جنین مینویسند تاکتیکی که اسرائیل ۳۰ سال پیش در جنوب لبنان اتخاذ کرد، یعنی حرکت نیروهای پیادهنظام در جلوی هر گشت و خودروی نظامی، اتخاذ تاکتیکهای پیچیده پیشگیرانه و لغو هرگونه حرکت غیرضروری در کرانه باختری شاید بتواند از تکرار چنین عملیاتهایی در آینده جلوگیری کند. از زمان آغاز انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۰۵، اراضی اشغالی شاهد وقوع بیش از ۱۵۰ انفجار بود که توسط گروههای مقاومت فلسطین علیه اشغالگران انجام و موجب کشته و زخمی شدن صدها صهیونیست شد و خسارات مالی سنگینی به اشغالگران وارد آورد و علاوه بر آن آسیبهای روانی زیادی به شهرکنشینان صهیونیست وارد کرد. در هفتههای اخیر، استفاده از مواد منفجره و بمبها در عملیاتها علیه اشغالگران به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته و تصاویر و ویدئوهای زیادی از آن در شبکههای اجتماعی و حتی کانالهای رسمی گروههای فلسطینی منتشر شده است که نشان میدهد مقاومت علیه اشغالگران در جنین، اطراف آن و نزدیک ایستهای بازرسی از مواد منفجره استفاده میکند و حتی در برخی موارد از مواد منفجره در مسیر پیشروی اشغالگران استفاده کرده و مانع پیشروی آنها شده است. تاکنون بارها مشاهده شده رزمندگان مقاومت فلسطین از لولههای انفجاری (ابزاری برای فشردهسازی مواد قابل اشتعال) استفاده میکنند تا اثر مواد منفجره دستساز را هنگام انفجار 2 برابر کنند. از این بمبهای لولهای به طور مشخص در جنین در زمان آغاز انتفاضه دوم استفاده میشد و محافل اسرائیلی در آن زمان میگفتند این فناوری را کارشناسان ارتش آزادیبخش ایرلند که در مبارزه طولانی با ارتش بریتانیا از آن به صورت گسترده و کاملا حرفهای استفاده میکردند، به جنین انتقال دادهاند. طی سالهای گذشته، ارتش رژیم صهیونیستی بارها مدعی شده شماری از بمبهای لولهای را در اراضی اشغالی کشف کرده و حتی برخی از این بمبها آماده انفجار بودند. بررسی برخی تصاویر در شبکههای اجتماعی نیز استفاده مقاومت از بمبهای مشابه آن در مقابله با یورش اسرائیل به شهرک الزبابده در جنوب جنین در ژانویه گذشته را ثابت میکند. در همین ماه سرایا القدس- کتیبه جنین، شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی در این شهر، تصاویری از انفجار یک کامیون حامل نیروهای ویژه صهیونیست را که قصد نفوذ به داخل اردوگاه جنین برای انجام عملیات امنیتی را داشتند، منتشر کرد که به نظر میرسد از همین نوع بمب اما کوچکتر، در آن استفاده شده باشد. طبیعی است مقاومت غزه، طی سالهای گذشته، توانمندیهای خود در زمینه مواد منفجره را ارتقا داده باشد اما چنین اقدامی در کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۴۸ در سطحی گسترده و اثرگذار، بسیار دشوار است و دلیل آن، ممنوعیتها و محدودیتهای تحمیلی و نظارت شدید اسرائیل بر همه موادی که وارد کرانه باختری میشود و نیز احداث ایستهای بازرسی مجهز به حسگر برای ذرات نیتروژن و مواد منفجره در مناطق مختلف این بخش از فلسطین است. حتی با وجود امکان قاچاق مواد منفجره قوی، باید مقادیر زیادی از آن وارد شود و ساخت چنین بستههای انفجاری، مستلزم ارتقای بومی آن متناسب با شیوه عملیات در سرزمینهای اشغالی است، از سوی دیگر، چنین اقدامی موجب میشود شبکههای هستههای مقاومت و مکانهای مخفی آنها را شناسایی کنند و احتمال افشای اطلاعات آنها بسیار زیاد خواهد بود. لذا در چنین شرایطی، ساخت بمب و بستههای انفجاری بومی در کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۴۸، حتی اگر در همین حد باشد، یک دستاورد بسیار بزرگ است، چه رسد به اینکه بستههای انفجاری مرتبط با یکدیگر و دارای زمان انفجار یکسان تولید شود که بتواند زیر خودروی زرهی متجاوزان نفوذ کند و آن را به آتش بکشد. مواد لازم برای ساخت چنین بستههایی در دسترس است و در فروشگاههای کود و مواد شیمیایی، داروخانهها و... خرید و فروش میشود و برخی از مواد آن را میتوان از محصولات غذایی و مواد پاککننده نیز تهیه کرد که ردیابی آن را دشوار میکند. با این وجود فرآیند تولید چنین بستههایی که در سایه نظارت شدید اشغالگران باید در مکانهایی مخفی انجام شود، بسیار پیچیده است و به مهارت بالایی نیاز دارد.
ارسال به دوستان
خطبه عقد خواهر شهید مدافع حرم مجید قربانخانی توسط رهبر انقلاب قرائت شد
آغاز معطر زندگی
گروه سیاسی: خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود، توسط رهبر حکیم انقلاب قرائت شد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، خانواده شهید مجید قربانخانی به همراه تعدادی دیگر از خانوادههای شهدای مدافع حرم در فهرست میهمانان ویژهای قرار داشتند که صبح روز سهشنبه ۳۰ خرداد مصادف با اول ذیالحجه، سالروز ازدواج حضرت علی علیهالسلام و حضرت زهرا سلاماللهعلیها، در حسینیه امام خمینی(ره) میهمان رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای بودند.
در این دیدار خانواده شهید درخواست کردند خطبه عقد دخترشان زینب قربانخانی توسط رهبر انقلاب جاری شود. به این ترتیب حسینیه امام خمینی(ره) و توصیههای حضرت آیتالله خامنهای نقطه شروع زندگی مشترک زینب قربانخانی و احسان عطایی شد و مهریه نیز به رسم مألوف همیشگی ۱۴ سکه بهار آزادی مقرر شده بود.
رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «با هم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگیتان شیرین باشد». این اما همه ماجرا نبود. پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیتالله خامنهای درخواست کرد از مادر شهید بخواهند لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبهرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقتبین نداریم و نزدیکبین هستیم. اگر چشم حقیقتبین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا میدیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی میکردیم و عزا نمیگرفتیم». رزمنده مدافع حرم مجید قربانخانی، سال ۱۳۹۴ در ۲۵ سالگی در خانطومان سوریه شهید شد و پیکر مطهرش 3 سال بعد از شهادت به کشور بازگشت. جوانی از منطقه یافتآباد در جنوب تهران که به برکت ارادت به اهلبیت(ع) و سفر کربلا، تحول روحی و شخصیتی یافت و در نهایت به درجه رفیع شهادت رسید.
ارسال به دوستان
رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس با رئیسی دیدار کرد
ابتکار عمل در تهران
گروه سیاسی: در روزهای اخیر شاهد حضور سران مقاومت فلسطین در تهران و دیدار و گفتوگوی آنها با مقامات کشورمان بودیم. پس از حضور چندروزه زیاد النخاله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران، «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی حماس نیز روز گذشته با رئیسجمهور کشورمان دیدار کرد.
حجتالاسلاموالمسلمین سیدابراهیم رئیسی در دیدار «اسماعیل هنیه» رئیس و جمعی از اعضای بلندپایه دفتر سیاسی حماس، با تبریک موفقیتهای اخیر جبهه مقاومت فلسطین و تاکید بر اینکه این پیروزیها نشان داد امروز ابتکار عمل در دست این جبهه است، گفت: نشانهها گواه آن است که امروز جریان مقاومت از هر زمانی قویتر است و دشمنان این جبهه در جایگاهی ضعیفتر از هر زمان دیگری هستند. همچنین پیروزیهای جبهه مقاومت آشکار و اثبات کرده، تصویری که صهیونیستها تلاش میکردند از قدرت بازدارندگی ادعایی خود نمایش دهند، واقعی نیست.
رئیسجمهور با بیان اینکه انسجام و یکپارچگی گروههای مختلف جهادی در فلسطین ذیل بیرق مقاومت، عطیهای الهی است که باید آن را حفظ و برای ارتقای آن تلاش کرد، افزود: امروز جبهه مقاومت، نه فقط در سرزمینهای اشغالی، بلکه در منطقه و حتی در عرصه بینالمللی، در حال تغییر موازنه قدرت و شرایط به نفع خود و به زیان جریان سلطه است.
وی همچنین با بیان اینکه امروز نگاههای سیاسی چه از درون فلسطین و چه از بیرون، نسبت به رویاروییها در این سرزمین به یک انسجام و یکپارچگی رسیده است، اظهار داشت: امروز حتی کسانی که روزگاری به دنبال مذاکره و توافق با رژیم صهیونیستی و حامیانش بودند، عمیقا به این تحلیل و نتیجه رسیدهاند که کوتاه آمدن و مذاکره با این رژیم بیفایده بوده است و تنها راه ممکن برای مواجهه با آن مقاومت است.
حجتالاسلاموالمسلمین رئیسی با اشاره به اینکه امروز دیگر هیچکس به رژیم صهیونیستی و حامیانش کوچکترین اعتمادی ندارد و این نیز دستاورد بزرگ دیگری برای جریان مقاومت است، تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت فلسطین همواره باور داشتند که صهیونیستها و حامیانشان به هیچ وجه به هیچ میثاقی پایبند نیستند اما امروز این نکته برای همه جهانیان روشن شده است. رئیسجمهور مهمترین مساله جهان اسلام را آزادی قدس و هرگونه تلاش برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را خیانت به آرمان فلسطین و خنجر زدن از پشت به جریان مقاومت دانست و گفت: حامیان رژیم صهیونیستی که به دنبال عادیسازی رابطه برخی کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی هستند، بدانند که این کار برای آن رژیم امنیتآفرین نخواهد بود و این کشورها نیز بدانند که این کار برای آنها فقط باعث تولید نفرت از سوی مردم خودشان و ملتهای مسلمان خواهد شد.
اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در این دیدار با ابراز قدردانی خود و مردم فلسطین از حمایتهای مستمر جمهوری اسلامی ایران از آرمان آزادی قدس شریف، اظهار داشت: امروز جبهه مقاومت نه فقط در غزه، بلکه در کرانه باختری، سرزمینهای اشغالی سال 1948 و حتی در میان فلسطینیان و دوستداران فلسطین در خارج از این سرزمین در حال گسترش و تقویت است.
هنیه با تاکید بر اینکه امروز به سطوح پیشرفتهای از قدرت و توان مقاومت دست یافتهایم، تصریح کرد: یکی از دستاوردهای بزرگ و مهم جبهه مقاومت در فلسطین، رسیدن به انسجام، یکپارچگی و هماهنگی بسیار بالا میان همه گروههای جهادی است که نمونه آن را در نبرد 5 روزه اخیر گروههای فلسطینی با رژیم صهیونیستی شاهد بودیم؛ ما این نبرد را از یک اتاق عملیات مشترک و بسیار دقیق هدایت و مهندسی کردیم.
وی با بیان اینکه امروز فلسطین به بخشی از جریان یکپارچه و پیوسته مقاومت در منطقه تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: همه ظرفیتهای مقاومت گروههای جهادی فلسطین و حتی دیگر بخشهای جریان مقاومت در نبرد اخیر در اختیار گروههای حاضر در صف اول مقابله با صهیونیستها بود و ما دیدارها و جلسات هماهنگی مستمر میان همه گروهها از حزبالله لبنان و جهاد اسلامی فلسطین تا حماس و دیگر گروههای جهادی فلسطینی داریم.
چهارشنبه هفته گذشته نیز رهبر انقلاب در دیدار زیاد النخاله و هیات همراه، ضمن تبریک پیروزی جهاد اسلامی در نبرد اخیر غزه و با اشاره به وضعیت منفعلانه رژیم صهیونیستی، تأکید کردند کرانه باختری کلید شکست اسرائیل است. رئیسجمهور نیز یکشنبه هفته جاری با زیاد نخاله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و جمعی از رهبران این جنبش دیدار داشت. سفر همزمان زیاد نخاله و اسماعیل هنیه به تهران و برگزاری دیدار مشترک بین این ۲ بسیار حائز اهمیت است. از اهداف این سفر میتوان به رفع برخی اختلافات میدانی و سیاسی بین این ۲ گروه، همچنین ایجاد یک استراتژی واحد جهت مبارزه با تجاوزات رژیم صهیونیستی اشاره کرد. به نظر میرسد ما در آینده شاهد یک تقابل جدی و مشترک از سوی گروههای مقاومت با رژیم موقت صهیونیستی خواهیم بود و در واقع یک جبهه گسترده در منطقه علیه رژیم صهیونیستی ایجاد خواهد شد.
ارسال به دوستان
گفتوگوی تلفنی بذرپاش با معاون نخستوزیر آذربایجان برای تکمیل کریدور شمال- جنوب
در مسیر ایرانراه
گروه اقتصادی: توسعه کریدورهای ترانزیتی یکی از اولویتهای کشور به منظور نقشآفرینی در تجارت منطقهای است و پس از تعاملات گسترده ایران و روسیه در حوزه کریدورها و انعقاد توافقنامه احداث خطآهن رشت – آستارا بین ایران و روسیه، امضای یادداشتتفاهم وزرای ایران و ازبکستان در زمینه همکاری جامع حملونقلی و ترانزیتی در سفر اخیر هیات ازبک به تهران و پیگیری کریدور شمال - جنوب و شرکت بذرپاش، وزیر راه در مجمع اقتصادی سنپترزبورگ از جمله اقدامات وزارت راهوشهرسازی جهت توسعه دیپلماسی ایران راه در چند وقت اخیر بوده است. مقام معظم رهبری نیز در دیدار رئیسجمهور ازبکستان با اظهار خرسندی از تجدید حیات ارتباط 2 کشور بعد از یک وقفه طولانی فرمودند: ایران توانایی این را دارد که ازبکستان را از طریق ترکمنستان و افغانستان، به راحتی به آبهای آزاد متصل کند، ضمن آنکه زمینههای همکاری فراتر از تجارت و حملونقل است و میتوان با ابتکارات مختلف در بخش علم و فناوری و بخشهای دیگر همکاریهای بیشتری داشت. دیروز نیز وزیر راهوشهرسازی طی تماس تلفنی با معاون نخستوزیر جمهوری آذربایجان بر توسعه روابط اقتصادی میان ایران و آذربایجان بویژه تکمیل کریدور راهبردی شمال - جنوب تاکید کرد.
مهرداد بذرپاش، وزیر راهوشهرسازی و رئیس کمیسیون مشترک ایران و آذربایجان در گفتوگوی تلفنی با شاهین مصطفیاف، معاون نخستوزیر جمهوری آذربایجان و رئیس کمیسیون مشترک 2 کشور، بر اجرای پروژههای در دستور کار کمیسیون مشترک تاکید کرد. بذرپاش در ادامه تکمیل کریدور شمال - جنوب به عنوان یک کریدور راهبردی را مورد اشاره قرار داد و ابراز امیدواری کرد روابط سیاسی میان ایران و آذربایجان هرچه سریعتر بهبود یابد. معاون نخستوزیر جمهوری آذربایجان نیز در این گفتوگوی تلفنی عید قربان را پیشاپیش تبریک گفت و ضمن ابراز خرسندی از بهبود روابط 2 کشور بر توسعه همکاریهای اقتصادی تاکید کرد. گفتنی است طرفین سایر حوزههای همکاری کمیسیون مشترک اقتصادی 2 کشور از جمله حملونقل، ترانزیت، آب، انرژی و... را نیز مورد بحث و تبادل قرار دادند. این گفتوگو را میتوان در ادامه اقدامات دیپلماسی ایران راه وزارت راهوشهرسازی دانست. بذرپاش در آخرین سفر خود به روسیه نیز پیگیر توافقات در حوزه کریدوری، شبکه ترانزیتی، بندری، هوایی و همه بخشهای حملونقلی با محوریت کریدور شمال – جنوب بود. یکشنبه هفته جاری نیز وزیر راهوشهرسازی کشورمان و وزیر حملونقل و ارتباطات جمهوری ازبکستان در حضور رؤسای جمهور 2 کشور یادداشتتفاهم همکاری جامع حملونقلی و ترانزیتی امضا کردند.
به گزارش «وطن امروز»، کریدور شمال - جنوب مهمترین حلقه تجارت بین آسیا و اروپاست که در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر است. کریدور شمال- جنوب یکی از مسیرهای مهم ترانزیتی در آسیای میانه است و کشورهای در مسیر این راهگذر هر یک با تشکیل اتحادیه و انعقاد قراردادهای همکاری در رقابتی همهجانبه به توسعه و تجهیز بنادر، جادهها، ترمینالها و مسیرهای ریلی خود میپردازند. این کریدور ارتباط ترانزیتی کشورهای شمال اروپا و روسیه را از طریق ایران و دریای خزر به کشورهای حوزه اقیانوس هند، خلیج فارس و جنوب آسیا برقرار میکند. در این میان اتصال خلیج عمان و بندر چابهار در ساحل شرق دریای مکران یا دریای عرب به عنوان بندری استراتژیک به این کریدور میتواند در مبادله کالا به شرق کشور و همسایههای شرقی و آسیای میانه نقش داشته باشد.
کریدور ترانزیتی بینالمللی شمال - جنوب، کالاهای صادراتی از سواحل غربی هند را از بندرعباس و بندر چابهار در ایران و کشورهای آسیای میانه و روسیه به اروپا انتقال میدهد. هندیها با داشتن شرایط اقتصادی مناسب، بشدت علاقهمند به استفاده از کریدور شمال- جنوب برای عرضه ارزانتر کالا و محصولات خود در بازارهای جهانی هستند. در واقع کالاهای هندی برای رسیدن به روسیه و اروپا به بندرعباس ایران در خلیج فارس تحویل داده شده و از آنجا از طریق حملونقل ریلی یا جادهای به دریای خزر رسیده و از طریق دریای خزر به سمت روسیه حمل میشود.
بزرگترین ویژگی مسیر شمال - جنوب کوتاه کردن زمان حملونقل کالاهاست. کشورهای استفادهکننده از مسیر هر چند ممکن است در ابتدای راهاندازی این کریدور متحمل هزینههای مالی و اقتصادی شوند ولی با فعال شدن آن و کاهش فاصله زمانی انتقال کالا از هند به روسیه و اروپا، به سرعت هزینهها جبران میشود.
یکی از ۲ کریدور شمال- جنوب اصلی در ایران شامل محور شرقی است که با اتصال راهآهن چابهار- زاهدان در سال آینده، این کریدور مهم در محور شرقی میتواند به عنوان حلقه اتصال جنوب آسیا به افغانستان و آسیای میانه عمل کند. کریدور دیگر نیز از بندرعباس (بندر شهید رجایی) آغاز شده و به ۴ شاخه دیگر در شمال، شمال غرب و شمال شرق متصل میشود.
* ایران شاهراه جهان میشود
وجود کریدورهای تجاری بینالمللی در راستای نقل و انتقال کالاها میان کشورها از ملزومات تجارت خارجی است که دسترسی به آنها برای کشورهایی که در معرض تحریم هستند از اهمیت دوچندانی برخوردار است. در این راستا در پی بیاثر کردن تحریمها در حوزههای ترانزیتی، ایران و روسیه مشترکا در حال ایجاد مسیری تجاری از اقیانوس هند تا اروپا هستند.
توافقنامه احداث راهآهن رشت - آستارا بین ایران و روسیه اردیبهشت امسال با حضور حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری اسلامی ایران و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری فدراسیون روسیه توسط نمایندگان 2 کشور به امضا رسید.
گذرگاه ریلی شمال - جنوب یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت کالا از جنوب آسیا به شمال اروپا به شمار میرود که احداث و تکمیل آن از ۲۳ سال پیش در دستور کار بوده و در دولت سیزدهم با شتاب بیشتری برای فعالسازی این ظرفیت ریلی تلاش شده است به طوری که رؤسای جمهور ایران و روسیه در ماههای گذشته در تماسهای تلفنی و گفتوگوهای دوجانبه بر این موضوع تأکید داشتهاند.
مسیر غربی کریدور شمال – جنوب که کشورهای روسیه، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان را شامل میشود، از نظر ریلی دارای یک حلقه مفقوده به مسافت ۱۶۲ کیلومتر بین رشت و آستارا بود که با امضای این توافق و احداث این مسیر ریلی عملا جنوب آسیا از طریق ارتباط ریلی بین سنپترزبورگ و خلیج فارس به شمال اروپا متصل خواهد شد.
بر اساس این توافقنامه، فدراسیون روسیه ۱,۶ میلیارد یورو در این مسیر ریلی سرمایهگذاری خواهد کرد. قرار است این خطآهن راهبردی در مدت ۴۸ ماه احداث شود.
وزیر راهوشهرسازی درباره راهآهن رشت - آستارا گفته است: کریدور بینالمللی شمال- جنوب میتواند در آینده سهم بالایی از حملونقل بینالمللی میان روسیه و کشورهای CIS با هند، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و اروپا را به خود اختصاص دهد و در حال حاضر در شاخه شرقی از طریق مرزهای سرخس و اینچهبرون و در شاخه میانی از طریق بندر امیرآباد برقرار است.
مهرداد بذرپاش اضافه کرد: در شاخه غربی دریای خزر نیز حلقه مفقوده رشت – آستارا در داخل ایران ۱۶۲ کیلومتر است که یکی از پروژههای اولویتدار ما بوده و فرآیند احداث آن آغاز شده و در حال نهایی کردن آن تا 3 سال آینده هستیم.
بذرپاش اظهار کرد: بندر چابهار به عنوان تنها بندر اقیانوسی ایران که در بخش شمالی دریای عمان واقع شده، در آینده نقش مهمی در حملونقل و ترانزیت کالا از هند به افغانستان و کشورهای آسیای میانه و همچنین اروپا از طریق اتصال به شبکه ریلی ایران از طریق راهآهن چابهار- زاهدان ایفا خواهد کرد.
وی افزود: این مسیر ریلی در حقیقت آسانترین و سهلترین راه دسترسی کشورهای آسیای میانه و نیز افغانستان به آبهای آزاد جهانی از طریق بندر چابهار خواهد بود. وزیر راهوشهرسازی ادامه داد: در این راستا راهآهن خاش – زاهدان به طول ۱۵۷ کیلومتر که بخشی از این پروژه است، افتتاح شد. کل مسیر ریلی چابهار - زاهدان بیش از ۶۰ درصد پیشرفت دارد و روند تکمیل آن در حال انجام است.
بذرپاش تاکید کرد: کریدورهای بینالمللی ریلی مختلفی از ایران عبور میکنند که از مهمترین آنها میتوان به کریدور ترانزیتی بینالمللی شمال - جنوب، کریدور ریلی قزاقستان - ترکمنستان - ایران، کریدور ریلی اسلامآباد - تهران ـ استانبول، شاخه جنوبی راه ابریشم یعنی کریدور ریلی چین به ایران و ترکیه و اروپا، کریدور آلماتی ـ بندرعباس و آلماتی ـ تهران – استانبول اشاره کرد.
ارسال به دوستان
رئیس کل بانک مرکزی: وام خرید مسکن ۲ برابر شد
وام مسکن ۸۰۰ میلیون تومان
وزیر راهوشهرسازی از افزایش ۳۵ درصدی سقف تسهیلات مسکن با روشهای صنعتی خبر داد. مهرداد بذرپاش از افزایش سقف میزان تسهیلات مسکن برای سازندگانی که واحدهای مسکونی را به شکل صنعتی و با بهرهمندی از روشهای دانشبنیان میسازند، خبر داد.
وی در توئیتر نوشت: «با تصویب شورای پول و اعتبار میزان تسهیلات ساخت مسکن به صورت صنعتی و دانشبنیان ۳۵ درصد افزایش پیدا کرد». پیش از این برای ۱۲ شهر تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز، کرج، اهواز، بندرعباس، بوشهر، قم، ساری و رشت سقف تسهیلات ساخت مسکن برای سازندگان حرفهای که از فناوری نوین هم استفاده کنند، ۶۰۰ میلیون تومان به ازای هر واحد بود. با توجه به افزایش ۳۵ درصدی سقف تسهیلات، به این ترتیب برای ۱۲ شهر ذکرشده وام به ۸۱۰ میلیون تومان افزایش مییابد.
با توجه به افزایش وام نهضت ملی مسکن به ۵۵۰ میلیون تومان برای سراسر کشور، این احتمال وجود دارد افزایش ۳۵ درصدی اعلامشده از سوی وزیر راهوشهرسازی فقط مختص شهرهای اشارهشده نبوده و برای کل کشور باشد. قبل از این به سازندگان غیرحرفهای که از فناوری نوین ساخت در پروژه خود بهره بگیرند، ۵۵۰ میلیون تومان تسهیلات به ازای احداث هر واحد مسکونی پرداخت میشد.
بر این اساس در شهرهای مذکور به سازندگان حرفهای که از فناوری نوین ساختمانی استفاده نکنند، ۵۰۰ میلیون تومان و به سایر سازندهها نیز ۴۵۰ میلیون تومان تسهیلات بدون سپرده ساخت پرداخت میشود. در سایر مراکز استانها و شهرهای بالای ۲۰۰ هزار نفر جمعیت، سقف تسهیلات به ترتیبی که برای سازندگان گروه اول اعلام شد، با مبالغ ۵۰۰ میلیون تومان، ۴۵۰ میلیون تومان، ۴۰۰ میلیون تومان و ۳۵۰ میلیون تومان به ازای هر واحد مسکونی قابل پرداخت است. در شهرهای با جمعیت کمتر از ۲۰۰ هزار نفر جمعیت، سقف تسهیلات در چهار حالت ذکرشده به ترتیب ۴۵۰ میلیون، ۴۰۰ میلیون، ۳۵۰ میلیون و ۳۰۰ میلیون تومان است. همچنین شب گذشته محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرد میزان تسهیلات خرید مسکن در شهرهای بزرگ برای زوجین به ۸۰۰ میلیون تومان رسید و به عبارت دیگر ۲ برابر شد.
ارسال به دوستان
کشورهای لاتین در حال تبدیل شدن به یک پیکره به عنوان بدیل قارهای ایالات متحده هستند
آمریکای غیراستکباری
شروین طاهری، سرویس بینالملل: تاریخ شاید تکرار شود اما نه الزاما بر اساس همان خط داستانی اولیه، بلکه بر مدار روندهای تکوینی تکرارشونده انسانی. از این منظر برای طرفداران نظریه تکرار تاریخ در نیمکره غربی، سال و دهه میلادی جاری، بسیار طعنهآمیز است. سال ۲۰۲۳ کشورهای پیشرو آمریکای لاتین در حالی با بهرهبرداری از فرصت طلایی تغییرات در نظم حاکم بینالمللی، حرکتی تاریخی برای خروج از استیلای آمریکای شمالی را آغاز کردند که درست ۲ قرن از تولد نظریه «حیاط خلوت آمریکا» میگذرد. سال ۱۸۲۳ میلادی بود که جیمز مونرو، پنجمین رئیسجمهور ایالاتمتحده، نخستین دکترین کاملا آمریکایی در زمینه سیاست خارجی را اعلام کرد. به موجب این دکترین که به نام خود «مونرو» به ثبت رسید، رژیم تازهتاسیس واشنگتن، برآمده از انقلاب علیه استعمار انگلیس، خود را به عنوان قیم کل خشکیهای نیمکره غربی زمین معرفی کرد که از قطب شمال تا قطب جنوب کشیده شده و ارض جدید یا قاره آمریکا خوانده میشد.
دکترین مونرو اگرچه در ابتدا مدعایی ضد استعماری همگام با انقلابهای استقلالطلبانه ملتهای لاتین از مکزیک تا ونزوئلا، پرو، برزیل و آرژانتین داشت و مشخصا علیه نفوذ سنتی امپراتوریهای بریتانیا و اسپانیا در مستعمراتشان در ارض جدید اعلام موضع میکرد اما از همان زمان انگیزههای امپریالیستی ایالاتمتحده آشکار بود.
اصول دوگانه سیاست خارجه که در پیام کاخ جدید سفید به کنگره اواخر پاییز ۱۸۲۳ اعلام شد، مشخصا بر تشکیل مستعمرات جدید و ممانعت از دخالت سیاسی دولتهای اروپایی در قاره آمریکا تاکید داشت. عجیب آنکه رژیم واشنگتن هنوز هم از این دکترین در توجیه دخالتهای خود در بسیاری از کشورهای آمریکای مرکزی، جنوبی و کارائیب استفاده میکند.
در حقیقت دکترین مونرو سنگبنای یک قدرت استعماری جدید بود که تا چندین دهه بعد هویت سیاسی کل قاره آمریکا و حتی عنوان آمریکا را مصادره کرد. در دهه سوم قرن نوزدهم میلادی اما کل مساحت 13 ایالت متحد شده به نیمه غربی کشور امروزی و حدود نصف مساحت آن محدود میشد و منظور از مستعمرات جدید در پیام مونرو به کنگره نیز سرزمینهای متعلق به بومیان بود که هنوز توسط اروپاییان مهاجر ساحل شرقی آمریکای شمالی کشف (اشغال) نشده بودند. آن روز از نظر رهبران واشنگتن همه این سرزمینها قاعدتا باید در شمال مرزهای همسایه قدرتمند جنوبیشان یعنی امپراتوری مکزیک میبود. رژیم واشنگتن تازه از جنگ با آنگلوساکسونها فارغ شده بود. در عین حال نیروی دریایی نسبتا قدرتمند ایالاتمتحده که عملا از گروههای مختلف دزدان دریایی تشکیل شده بود و جریان انتقال بردههای آفریقایی به قاره جدید را سازماندهی میکرد، نه فقط در محدوده اقیانوس اطلس، بلکه در قلمروی سنتی اروپاییها در دریای مدیترانه و دریای شمال هم ضرب شستهایی به پادشاهیهای بریتانیا، اسپانیا، پرتغال، عثمانی و حتی فرانسویها نشان داده بود که حامی انقلاب آمریکا بودند.
با این وجود هنوز چشماندازی ورای مرزهای مکزیک و جزایر شمالی کارائیب نداشت. آن روز آمریکاییها فقط زورشان به بومیانی میرسید که به سبک استعمارگران اروپایی سرخپوست خوانده میشدند و به دور از هیاهوی دنیای مدرن زندگی بسیار ساده کوچنشینی داشتند. نشان به آن نشان که اشغال قلمروهای شمالی مکزیک در غالب ایالات امروزی کالیفرنیا، نوادا، یوتا، نیومکزیکو، تگزاس، آریزونا، کلرادو و وایومینگ تا نیمه قرن نوزدهم به طول انجامید. همزمان با اشغال جزیره پورتوریکو در جنگ با اسپانیا، آمریکاییها متوجه آمریکای لاتین شدند. در حقیقت تعبیر «حیاط خلوت آمریکا» که تا امروز در اشاره به کشورهای آمریکای لاتین به کار میرود، چند دهه بعد از صدور دکترین مونرو عینیت یافت. ابتدا ایالاتمتحده از در دوستی با کشورهای تازه مستقل شده آمریکای جنوبی درآمد و تلاش کرد برای آنها نقش حمایتگرانهای در تقابل با قدرتهای استعماری اروپایی پیدا کند اما هر قدر نفوذ پادشاهیهای آن سوی اقیانوس اطلس بر قلمروی گسترده لاتینها از مرزهای جنوبی ایالاتمتحده تا جنوبگان کمتر میشد، واشنگتن در هیبت قدرت اول آمریکا یا «آمریکای اول» جریتر میشد.
به این ترتیب بر پایه دکترین مونرو، واشنگتن آزمون و خطا برای تبدیل شدن به بزرگترین قدرت استعماری غرب را تا اواخر قرن نوزدهم در همین حیاط خلوت لاتین انجام داد تا آنکه از 1893 سیاست رسمی امپریالیسم و توسعهطلبی آمریکایی با آغاز دور جدید جنگهای آمریکا -اسپانیا آغاز و پای یانکیها کمکم به آن سوی اقیانوس اطلس هم باز شد و شرارتهای آمریکا در قالب بیش از 180 جنگ خونین بینالمللی، داخلی و کودتا گریبان بقیه مردم دنیا را هم گرفت.
* خیزش در حیاط خلوت آمریکا
به مرور که ایالاتمتحده جای بریتانیا را به عنوان بزرگترین قدرت امپریالیستی کره زمین میگرفت، قدرت واشنگتن به طور جدی در همان حیاط خلوت لاتینش به چالش کشیده شد.
آرژانتین طی نیم قرن از ۲ دهه آخر قرن نوزدهم تا آغاز رکود بزرگ 1929 در ایالاتمتحده و اروپا، به لطف اقتصاد صادراتمحور، از رفاه و شهرت فزایندهای برخوردار شد و جمعیتش به ۷ برابر افزایش یافت.
آرژانتین جنوبیترین کلنی اروپایینشین قاره آمریکا رفته رفته جایگاه خود را به عنوان مالکالرقاب ایالاتمتحده در آمریکای لاتین تثبیت کرد. در همان مقطع مکزیک و برزیل به عنوان کشورهای به مراتب بزرگتر، پرجمعیتتر و ثروتمندتر از آرژانتین از نظر هویتی سردرگم بودند.
آرژانتین اما مشابه آمریکا کشوری بود که اکثریت قریب به اتفاق جمعیتش را مهاجران اروپایی بویژه از اسپانیا، ایتالیا و آلمان تشکیل میدادند و بومیها، مستیزوها (دورگههای بومی و اروپایی) و سیاهان در این کشور در اقلیت بودند. این عاملی بود برای آنکه آرژانتین در روند جهانی هویتخواهی دولت - ملتها سردرگم نماند و به سرعت با اختیار کردن هویت اروپایی، به تقلید توسعه غربی، از سایر لاتینها پیش بیفتد. با اینکه نیروهای سیاسی رادیکال و سپس نظامیان از دهه 1930 رفته رفته محافظهکارانی را که عامل ثبات اقتصادی شده بودند به حاشیه راندند اما تا پایان جنگ اول جهانی، آرژانتین هنوز سودای رقابت با آمریکا را در سر میپروراند. وقتی ژنرال «خوآن پرون» سال ۱۹۴۶ به ریاستجمهوری رسید، تلاش کرد با افزایش قدرت طبقه کارگر از طریق متشکل کردن سندیکاهای کارگری در قالب یک جریان سیاسی، کشورش را همانند آمریکا و اروپا تبدیل به یک قطب صنعتی کند اما در نتیجه رقابت آمریکا و شوروی بر سر حمایت از لیبرالها و کمونیستهای جامعه آرژانتین، رفته رفته زمینه یک انقلاب ظاهرا آزادیخواهانه شکل گرفت. پرون که برای حفظ قدرت در مقابل دخالتهای خارجی و طغیان اجتماعی متوسل به کودتا شده بود، سال 1955 بر اثر انقلاب موسوم به لیبرتادور برکنار شد. او آخرین امید استقلال و پیشرفت آرژانتین و دشمن شماره یک ایالاتمتحده در حیاط خلوتش تلقی میشد. پس از آن تا ۳ دهه سلسله دیکتاتوریهای نظامی(خونتا) ضعیف و دستنشانده واشنگتن، پیشرفتهترین کشور لاتین را مطابق نقشه آنگلوساکسونها به قهقهرا بردند.
شاید بیدلیل نباشد که بزرگترین چهره انقلاب کوبا که تقریبا همزمان با سقوط دولت پرون در بوئنوسآیرس آغاز شد، چهگوارای آرژانتینی بود. البته نباید فراموش کرد پیش از کوبا، این ونزوئلا، مخزن نفت مجانی آمریکا در آمریکای جنوبی بود که تلاش کرد از طریق ملی کردن صنعت نفت خود از یوغ اربابان شمالی خلاص شود. دولت رومولو گالگوس نخستین رئیسجمهور دموکراتیک این کشور اما در سال ۱۹۴۸ در کودتایی مشابه کودتای آژاکس علیه دولت مردمی مصدق در ایران ساقط شد تا استقلال ونزوئلا نیز همانند آرژانتین تا اواخر قرن بیستم به محاق رود. انقلاب سوسیالیستی کوباییها علیه حکومت دستنشانده باتیستا با آنکه نخستین پایگاه باثبات ضد امپریالیسم آمریکا را درست در چند کیلومتری ایالت فلوریدا تاسیس کرد اما متاسفانه نتوانست خود را در دیگر ملتهای تحت ستم لاتین بازتکثیر کند. حرکت انفرادی چهگوارا برای توسعه انقلاب به آمریکای جنوبی نیز با قتل او در بولیوی به شکست انجامید.
البته نباید نقش پنهان مکزیکیها را در حمایت از انقلاب کوبا نادیده گرفت اما پرجمعیتترین ملت لاتین با همه تنفری که از استکبار آنگلوساکسون داشتند، فاقد هویت مستقلی بودند که آنها را به سوی یک حرکت ضد آمریکایی سوق دهد.
اکثر مکزیکیها نیز مثل ونزوئلاییها، برزیلیها، پروییها و آرژانتینیها یا چنان محروم و مستضعف بودند که به چیزی جز مصائب زندگی روزمره نمیاندیشیدند یا تحت تاثیر فرهنگ کاتولیک بودند که از طریق کلیسای واتیکان، متحد استعمار نوین غربی کنترل میشدند. انقلاب کوبا باعث شد تا اواسط دهه 1960 میلادی، جنبش کشیشهای مبارز در آمریکای لاتین به وجود بیاید. این جنبش اما به اندازه جریانهای چپگرای کارگری و دهقانی ضد استعماری در به چالش کشیدن سلطه حکومتهای دستنشانده در سراسر آمریکای لاتین تاثیر نداشت. از آن پس توسعه اجتماعی و هویتیابی ملی، مهمترین معیارهای میزان ایستادگی ملتهای لاتین در مقابل استعمار آمریکایی بوده است.
سال 1973 تحول اجتماعی جامعه شیلی، طبق اعتراف هنری کیسینجر، وزیر وقت خارجه ایالاتمتحده با کودتای مستقیم واشنگتن علیه دولت مردمی آلنده به دست ژنرال پینوشه به خونینترین شکل ممکن سرکوب شد اما خود به الگویی دیگر برای خیزش لاتینها تبدیل شد. از آن پس طی نیم قرن اخیر نیکاراگوئه، پاناما، ونزوئلا، شیلی، بولیوی، آرژانتین و برزیل شاهد انقلابها یا خیزشهای ملی برای خارج شدن از زیر یوغ آمریکا بودهاند. این جنبشهای ملی دیگر منزوی و محدود به مرزها نیستند، بلکه در قالب اتحادیههای تجاری و سیاسی میان دولتهای لاتین نهادینه شدهاند. اتحادیه بولیواری (آلبا)، پیمان تجاری آمریکای جنوبی (مرکوسور) و اخیرا اتحادیه فراقارهای بریکس، به سازمانهایی برای متشکل کردن لاتینها در قامت پیکرهای واحد تبدیل شدهاند. مکزیک نیز با آنکه به لحاظ اقتصادی در پیمان نفتا با ایالاتمتحده و کانادا حل شده اما به لحاظ اجتماعی و فرهنگی هرگز در آمریکای شمالی هضم نشده و به عنوان یک دغدغه جدی برای آینده ایالاتمتحده باقی مانده است. امروز برزیل عضو مهم پیمان بریکس در کنار روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی است که برآنند نظم پساآمریکایی را در جهان برقرار کنند. آرژانتین نیز به دنبال عضویت در بریکس پلاس است. برزیل در کنار ونزوئلا با بهرهگیری از اقتصادهایی توانمندتر از سایر همسایگان لاتین و جوامعی که در جستوجوی هویت مستقل هستند، موتورهای خودباوری لاتین هستند. هر دوی آنها بزرگترین اقتصادهای بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی (مرکوسور) هستند که در کنار آرژانتین، پاراگوئه و اروگوئه به عنوان اعضای کامل و بولیوی، شیلی، کلمبیا، اکوادور، گویان، پرو و سورینام به عنوان اعضای مرتبط و مکزیک و نیوزیلند (از قاره اقیانوسیه) به عنوان عضو ناظر مجموع تولید ناخالص داخلی 5 هزار و 195 میلیارد دلار را در سال 2022 میلادی به ثبت رساندهاند. این به معنی تولد یک قطب جدید اقتصادی است که از حمایت سیاسی دولتهایی عمدتا چپگرا یا غربستیز بهره میبرد. این بازار هر چند هنوز رقیب مستقیم بازار آمریکای شمالی نیست و حتی با آن تبادل زیادی دارد اما میتواند سنگ بنای یک بلوک بزرگ باشد.
* هویت مشترک لاتین
از همان زمان که پیکره مستکبرانه این آمریکای اول شکل میگرفت، در سراسر قاره انگیزههایی برای رقابت با ایالاتمتحده یا خیزش علیه آن در قامت «آمریکای دوم» به وجود آمده بود. هر چند واژه آمریکا در زبانهای لاتین به معنای «معجزه» است اما در میان روشنفکران و نخبگان لاتین، دیدگاهی وجود داشته - و هنوز هم دارد- که آمریکا یک نام تحمیلی و استعماری برای بخشی از جهان است. آمریکا نامی است که پادشاهی اسپانیا اواخر قرن پانزدهم میلادی برای بیاعتبار کردن کریستف کلمب، به افتخار فرستاده ایتالیایی خود «آمریگو د وسپوچیو» که مدعی کشف بخش اصلی این قاره بود، بر آن نهاد.
بزرگترین تمدنهای آمریکای شمالی و جنوبی، یعنی تمدنهای آزتک در محدوده مکزیک و آمریکای مرکزی و تمدن اینکا در شمال غربی آمریکای جنوبی، ۶ قرن پیش توسط مهاجمان اسپانیایی برافتادند. همانند قاره آفریقا، حوزههای تمدنی باستانی بومیها در هر ۲ بخش شمالی و جنوبی قاره آمریکا چندان گسترده نبود و تا پیش از ورود استعماگران اروپایی، بیشتر بومیان بدوی بودند.
هوگو چاوز، رئیسجمهور فقید ونزوئلا جنبشی را برای تغییر نام قاره آمریکا یا دست کم قلمروی کشورهای آمریکای لاتین آغاز کرد اما مساله اینجاست که حتی اگر در رادیکالترین شکل ممکن، بومیان این قاره را وارث حقوق تمدنی چندهزار ساله این منطقه بدانیم ولی فقدان خودآگاهی تاریخی مشترک میان بومیان قارهای وسیع که از شمالگان تا جنوبگان کشیده شده، باعث شده آنها فاقد یک چشمانداز هویتی باشند. به همین دلیل تنها خودآگاهی تاریخی مشترک مردمان لاتین و بومیان قاره آمریکا به دوران پس از استعمار بازمیگردد که این حافظه تاریخی نیز توسط کلیساها و سازمانهای تحت امر غرب کنترل میشود.
با این وجود امروز هویت لاتین خود به یک عامل وحدت تبدیل شده که پیشرانهای است برای هویتخواهی نوین ملتهای 33 کشور مستقل ریز و درشت قاره آمریکا در مقابل ۲ کشور آنگلوساکسون شمالی یعنی ایالاتمتحده و کانادا. حتی جزیره کوچک سیاهپوستنشین فرانکوفیل
– فرانسویزبان - دریای کارائیب مثل هائیتی یا برزیل به عنوان بزرگترین و تنها کشور پرتغالیزبان آمریکای لاتین، رفته رفته خود را در هیات یک کل مشترک، مقابل مستکبران آمریکایی و انگلیسیزبان بازیافتهاند.
برخلاف قرن بیستم آمریکای دوم به عنوان قطب بدیل آمریکای اول یا همان ایالاتمتحده دیگر یک ایده منزوی نیست، بلکه اتحاد وسیعی از کشورهای باثبات و مستقل آمریکای لاتین را در بر میگیرد.
***
سرزمینهای غیرمستقل قاره آمریکا
دانمارک: گرینلند
فرانسه: گویان فرانسه، گوادالوپ، مارتینیک، سنبارتلمی، سن مارتین، سن پیر و میکلون
هلند: آروبا، بونایر، کوراسائو، سبا، سینت یوستاتیوس، سینت مارتن
پادشاهی بریتانیا: آنگوئیلا، برمودا، جزایر ویرجین انگلیس، جزایر کایمن، جزایر فالکند(مالویناس)، مونت سرات، جورجیای جنوبی و جزایر ساندویچ جنوبی، جزایر تورکس و کایکوس
ایالاتمتحده: پورتوریکو، جزایر ویرجین آمریکا
***
35 کشور مستقل قاره آمریکا
* آمریکای شمالی
ایالاتمتحده آمریکا (ناتو) (نفتا)
کانادا(ناتو) (نفتا) (م.م)
مکزیک(نفتا) (ن.ج.غ)
* آمریکای مرکزی
نیکاراگوئه (آلبا)
السالوادور(ن.ج.غ)
بلیز(م.م) (ج.غ)
پاناما(ج.غ)
کاستاریکا(ن.ج.غ)
هندوراس(ج.غ)
گواتمالا(ج.غ)
* کارائیب
کوبا(آلبا) (ج.غ) (ج.غ)
باهاماس(م.م) (ج.غ)
باربادوس(ج.غ)
دومینیکا(م.م) (آلبا) (ج.غ)
جمهوری دومینیکن(ج.غ)
جامائیکا(م.م) (ج.غ)
هائیتی(تحت اشغال نظامی آمریکا) (ج.غ)
سنت کیتس و نویس (آلبا) (م.م) (ج.غ)
گرنادا(آلبا) (م.م) (ج.غ)
سنت لوسیا(آلبا) (م.م) (ج.غ)
سنت وینسنت و گرانادینز(آلبا) (م.م) (ج.غ)
آنتیگوا و باربودا(آلبا) (ج.غ)
ترینیداد و توباگو(ج.غ)
* آمریکای جنوبی
جمهوری تعاونی گویان (گویان انگلیس سابق) (ج.غ)
جمهوری بولیواری ونزوئلا (مرکو) (آلبا) (ج.غ)
سورینام(ج.غ)
جمهوری فدرال برزیل (ب) (مرکو) (ن.ج.غ)
کلمبیا(ج.غ)
پرو(ج.غ)
اکوادور(ج.غ)
بولیوی (آلبا) (ج.غ)
شیلی
آرژانتین(ب+) (مرکو) (ن.ج.غ)
اروگوئه (مرکو) (ن.ج.غ)
پاراگوئه(مرکو) (ن.ج.غ)
توضیحات
* ناتو: پیمان امنیتی آتلانتیک شمالی
* نفتا: پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی
* اتحادیه بریکس(ب) و بریکس پلاس(ب+)
* مرکوسور: بازار مشترک کشورهای آمریکای جنوبی (مرکو)
* آلبا تیسیپی: ائتلاف بولیواری برای ملل آمریکای
ما ( آلبا)
* کشورهای مشترکالمنافع: مستعمرات پیشین مستقلشده از بریتانیا (م.م)
* جنبش غیرمتعهدها(ج.غ)/ ناظر جنبش غیرمتعهدها(ن.ج.غ)
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|