|
یادداشتی از سعدالله زارعی درباره حمله موشکی به اربیل و ادلب
پیامهای مهم یک انتقام
دکتر سعدالله زارعی، کارشناس غرب آسیا: طی ۲ ماه گذشته رژیم غاصب صهیونیستی حملاتی را متوجه نیروهای ایرانی در سوریه کرد که منجر به شهادت ۳ نفر از عناصر ارشد سپاه در سوریه شد. آخرین مورد این ترورها و حملات، شهادت سردار سیدرضی موسوی بود. از طرف دیگر داعش طی 3-2 هفته گذشته اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی انجام داد که برجستهترین آن اقدامی بود که در سالگرد شهادت سردار سلیمانی یعنی 13 دی در کرمان انجام داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنا به وظیفه و تکلیف ذاتی خود باید به این اقدامات واکنش نشان داده و به رژیم صهیونیستی و داعش پاسخ دندانشکنی میداد. بر این اساس سلسله عملیاتی را علیه موقعیتهایی که رژیم غاصب صهیونیستی در کردستان عراق داشت و در پناه اقلیم کردستان فعالیتهایی را انجام میداد به نتیجه رساند. مهمترین فعالیت صهیونیستها در منطقه کردستان عراق جمعآوری اطلاعات، سازماندهی ضدانقلاب و طراحی اقداماتی علیه جمهوری اسلامی بود. از طرف دیگر داعشی که امروز در شکل متمرکز آن در سوریه حضور دارد و در افغانستان و پاکستان به صورت خیلی پراکنده فعالیت میکند نیز علیه منافع مردم ایران فعالیتهایی را انجام داده بود. سپاه بعد از شناسایی این موقعیتهای اسرائیلی و داعشی حملات سنگینی را علیه این ۲ جریان در اربیل عراق و ادلب سوریه انجام داد. این عملیاتها میتواند در کوتاهمدت و بلندمدت اثرات و پیامدهای زیادی داشته باشد. در واقع حمله همزمان به اسرائیلیها و داعشیها این علامت را نشان میدهد که از نظر جمهوری اسلامی اینها یک جریان بههمپیوسته هستند.
داعش و اسرائیل در واقع در یک مسیر حرکت میکنند و نتیجه کارشان هم ضربه زدن به امت اسلامی است و اگر جایی هم بتوانند علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند، این کار را انجام میدهند. این حملات با یک برنامهریزی راهبردی انجام شد. ادلب تا ایران 1200 کیلومتر فاصله دارد و شلیک موشک آن هم با دقت زیاد از ایران به سمت یک مرکز تروریستی در ادلب با این فاصله طبیعتا این پیام را با خود به همراه دارد که اگر ایران بخواهد به رژیم صهیونیستی شلیک کند، در داخل خود سرزمینهای اشغالی این کار برای ایران بسیار فراهم است، چرا که هم امکانات آن وجود دارد و هم اراده سیاسی آن وجود دارد. نکتهای در اینجا وجود دارد مبنی بر اینکه چنانچه امنیت جمهوری اسلامی مورد تهدید قرار بگیرد جمهوری اسلامی تردیدی در واکنش سریع و کوبنده ندارد بنابراین این یک اقدام بازدارنده نیز محسوب میشود برای کسانی که ممکن بود در شرایطی که ایران واکنش نشان ندهد دست به اقداماتی بزنند. این اقدام طبیعتا هرگونه خیال برنامهریزی علیه جمهوری اسلامی را با این علامت سوال مواجه میکند که آیا آنها آمادگی دارند ضربات متقابل جمهوری اسلامی را دریافت کنند یا نه. عنصر دیگر عنصر بازدارندگی است. وقتی دشمن در نقاط مختلف منطقه مقاومت از جمله در داخل ایران فتنهانگیزی میکند، طبیعتا همه جبههها باز میشوند و واکنش نشان میدهند.
در این یکی دو هفته از یک طرف حزبالله لبنان مناطقی از شمال فلسطین اشغالی را مورد حمله قرار داد و موقعیتهای مهمی را در فلسطین هدف گرفت و مرکز مخابرات الکترونیک رژیم غاصب صهیونیستی را در هم کوبید؛ از طرف دیگر عراقیها در حمایت از فلسطین حملاتی را متوجه موقعیتهای آمریکایی و حتی موقعیتهای اسرائیلی در حیفا کردند. از آن طرف مقاومت یمن اقدامات خود را در دریای سرخ به نفع فلسطینیها بویژه مظلومان غزه گسترش داد. در ایران هم جمهوری اسلامی دست به چنین اقدام سنگینی زد. اینها نشاندهنده این است که اگر دشمن میخواهد جبههها را باز کند، جبهه مقاومت مشکلی برای پاسخ دادن به فتنهانگیزیها ندارد. تمام جبهههای مقاومت پا در رکاب و آماده اقدام هستند و چنانچه لازم شود واهمهای از اینکه به دشمنان حمله کنند ندارند. در مجموع این عملیاتها هم برای دشمن پیام جدی دارد و هم جنبه بازدارندگی ایران را افزایش میدهد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از راهبرد بازدارندگی محور مقاومت در برابر آمریکا و اسرائیل
مقاومت ماندگار
* فارن افرز: آمریکا باید سالهای سال با محور مقاومت کنار بیاید
گروه بینالملل: قدرتگیری قابل توجه محور مقاومت در بحبوحه جنگ غزه موضوع اصلی بسیاری از رسانههای جهان است؛ قدرتگیریای که همهجانبه بوده و جلوهای عینی از ایجاد روندهای تازه و جدید در سطح منطقه غرب آسیا را نمایندگی میکند؛ معادلهای که در نوع خود چالشهای جدی و معنادار علیه رژیم اشغالگر قدس و قدرتهای غربی دیگر از جمله آمریکا دربرداشته است.
فارن افرز در گزارشی مفصل مینویسد: «در 12 ژانویه سال جاری میلادی، انگلیس و آمریکا حملاتی نظامی به اهداف متعلق به حوثیها در خاک یمن انجام دادند. این حملات در واکنش به اقدامات انصارالله یمن در حمله به شماری از کشتیها در دریای سرخ و تنگه بابالمندب (که برای اسرائیل بودند یا عازم بنادر اسرائیل) انجام گرفته است. اقدامات حوثیهای یمنی عملا آنها را به برجستهترین عضو ائتلاف نظامی در منطقه تبدیل کرده که در پی ترور «صالح العاروری» معاون جنبش حماس و دیگر رهبران حماس در بیروت در تاریخ دوم ژانویه سال جاری میلادی، به نحو قابل ملاحظهای فعال شدهاند. در پی ترور العاروری، سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان وعده انتقام داد و تاکید کرد نبرد علیه اسرائیل به چیزی کمتر از محور مقاومت نیاز ندارد. تنها اندکی پس از این موضعگیری نصرالله بود که ویدئوی صحبتهایش به نحو گستردهای منتشر و پخش شد. سپس شاهد آن بودیم که محور مقاومت دست به انجام حمله زد. حزبالله اقدام به هدف قرار دادن پایگاه جاسوسی مرونِ اسرائیل با استفاده از 62 راکت کرد.
گروههای مقاومت عراقی نیز اقدام به اعزام پهپاد به منظور هدف قرار دادن پایگاههای آمریکا در سوریه و عراق کردند و در عین حال شهر بندری حیفا در اسرائیل را نیز با یک موشک کروز برد بلند هدف قرار دادند. حوثیهای یمنی هم در دریای سرخ دست به انجام حملاتی زدند و البته که ایران نیز در دریای عمان اقدام به توقیف یک نفتکش آمریکایی کرد. اگرچه هم دولتهای غربی و همکنشگران منطقهای تاکید دارند نمیخواهند دامنه جنگ غزه در سطح منطقه گسترش یابد، با این حال ایران، حزبالله لبنان، حوثیهای یمن و دیگر اعضای محور مقاومت در حال انجام یک بازی متفاوت هستند. آنها با صبر و حوصله و به شیوهای هدفمند در حال تحکیم یک نیروی متحد در اقصی نقاط جبهههای جنگ و درگیری در سطح منطقه هستند. این روند با ایران و حزبالله آغاز شد، با این حال خیلی زود دیگر کنشگران نیز به آن پیوستند و گستردهتر شد. دیگر اعضای محور مقاومت را بازیگرانی نظیر حوثیها در یمن، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین و گروههای مقاومت شیعی در عراق و سوریه تشکیل میدهند. تشکیل محور مقاومت عملا چالش و تهدیدی مستقیم را علیه نظم منطقهای که غرب سالهاست آن را ایجاد کرده و به مدت چند دهه به دفاع از آن پرداخته است، ایجاد میکند. حمله حماس به اسرائیل در جریان عملیات هفتم اکتبر تا حد زیادی قدرت نفوذ محور مقاومت را به نمایش گذاشت؛ قدرتی که به ورای سرزمینهای فلسطین توسعه یافته و در کشورهایی نظیر لبنان، سوریه، عراق، یمن و ایران نیز به عینه قابل مشاهده است. جهان غرب ادعا میکند ایران مغز متفکر محور مقاومت است و البته برخی معتقدند این ایران است که چشماندازهای اصلی محور مقاومت را بازتاب میدهد. در واقع اینطور گفته میشود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران امکانات و تجهیزات مختلفی را در اختیار اعضای مختلف محور مقاومت میگذارد و البته در دیگر حوزهها نیز به حمایت از آنها میپردازد. با این حال، تهران در این معادله در حال مدیریت است و انسجام و نقش منطقهای محور مقاومت، بازتابدهنده این واقعیت است که محور مقاومت چیزی ورای آن است که تهران صرفا به اعضای آن مطالبی را دیکته کند. در این میان، اعضای محور مقاومت تا حد زیادی به یکدیگر به واسطه نفرت مشترکشان از استعمارگرایی آمریکا، همچنین اسرائیل پیوند خوردهاند. حزبالله معتقد است واشنگتن و تلآویو در لبنان دخالت میکنند و حماس و حوثیها و شبه نظامیان شیعی عراقی نیز به واقعیتهای مشابهی درباره خاک خود باور دارند. همانطور که سیدحسن نصرالله میگوید، اعضای محور مقاومت با این درک که با چالشها و دشمنی مشترک روبهرو هستند، بیش از پیش به هم پیوند خوردهاند. این بدان معناست که آنچه در قلمرو و سرزمین یکی از اعضای محور مقاومت رخ میدهد، به صورت مستقیم به دیگر اعضا نیز مرتبط میشود. محور مقاومت به جای اینکه خود را اهرم و ابزار ایران ببیند، عملا خود را اتحاد و ائتلافی میبیند که پیرامون اهداف راهبردی مشترک و با تکیه بر اصل همه برای یکی و یکی برای همه، ساخته و ایجاد شده است. اعضای محور مقاومت معتقدند همگی آنها در جنگی مشترک با اسرائیل و البته به صورت غیرمستقیم با آمریکا هستند. این بدان معناست که نه هشدارها و نه حملات آمریکا، نمیتواند محور مقاومت را وادار به عقبنشینی از اقدامات خود کند. در واقع، تا زمانی که آتش جنگ غزه فروننشیند و فشارها از مردم این منطقه برداشته نشود و راه و مسیر روشنی جهت تضمین حق تعیین سرنوشت فلسطینیها اندیشیده نشود، ایالات متحده آمریکا نیز نخواهد توانست خود را از مارپیچ خطرناکی که در آن گرفتار شده نجات دهد.
* طرحواره کلان تهران
محور مقاومت، مفهومی نبوده که از تاریخ هفتم اکتبر تازه متولد شده باشد، بلکه این مفهوم پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی ساخته و برجستهسازی شد. بنیانگذار این مفهوم، فرمانده سابق سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران، ژنرال قاسم سلیمانی بود. وی این محور را بر پایه پیوندهای نزدیک راهبردی ایران با حزبالله لبنان ایجاد کرد. محور اصلی بنیانگذاری محور مقاومت نیز تجربیات غنی ایران و حزبالله لبنان در نبرد علیه عراق و اسرائیل در دهه 1980 میلادی بود. از ابتدا، ژنرال سلیمانی به دنبال ایجاد محوری بود که در قالب آن اعضایش هرکدام خودبسنده باشند. اگرچه امکان دارد ایران کمکهای آموزشی و تسلیحاتیای را به اعضای محور مقاومت ارائه کند با این حال، از هر واحد و عضو انتظار میرفت بر حوزه تاکتیکها، فناوری و تسلیحات مسلط شود. در روزهای نخست تشکیل محور مقاومت، این محور نوپا هدف اصلی خود را شکست و خنثیسازی طرحهای آمریکا جهت اشغال عراق قرار داده بود. برای محقق کردن این هدف، تهران و حزبالله با موفقیت کار هدایت و سازماندهی شبهنظامیان محلی را که در مبارزه با نظامیان آمریکایی فعال بودند در دستورکار قرار دادند. ظهور داعش و مخصوصا اوجگیری جنگ سوریه را باید نقاط عطف فعالیت محور مقاومت در منطقه دانست. این جنگها تا حد زیادی انسجام محور مقاومت و قدرت اعضای آن برای حصول اهداف مشترک را تقویت کرد.
اساسا در همین دوران بود که بهتدریج انصارالله یمن نیز به جرگه بازیگران محور مقاومت پیوست. اعضای محور مقاومت بخوبی یاد گرفتهاند چگونه خود سلاح بسازند یا تواناییهایشان در دیگر حوزهها نظیر ارتباطات و رسانه را تقویت کنند. در دوران فرماندهی ژنرال اسماعیل قاآنی در سپاه قدس نیز شاهد بودهایم تصمیمگیریها تا حد زیادی در اعضای محور مقاومت غیرمتمرکز و به واحدهای محلی سپرده شده است. نوع کنشگری ایران در قالب محور مقاومت تا حد زیادی در تضعیف نیروهای آمریکایی در منطقه خاورمیانه و اخراج نهاییشان از آن موثر بوده است. توسعه محور مقاومت در نوع خود تا حد زیادی تمرکز عملیاتی آمریکا از ایران را در منطقه منحرف کرده است. در سالهای گذشته وقوع تحولاتی نظیر خروج آمریکا از برجام در سال 2018 یا ترور ژنرال سلیمانی در سال 2020 در عراق، این نکته را بیش از پیش به ایران یادآوری کرد که وجود محور مقاومت برای آن یک دارایی ارزشمند است. کنشگران محور مقاومت هرکدام اهدافی را دنبال میکنند که در سطحی کلان همسو با اهداف ایران است، مثلا حزبالله لبنان به دنبال حراست از مرزهای جنوب لبنان در برابر توسعهطلبی اسرائیل است. گروههای شیعی عراقی به دنبال اخراح نیروهای آمریکایی از خاک خود هستند. حوثیهای یمنی نیز سعی دارند خاک خود را از وجود نیروهای عربستانی و اماراتی پاکسازی کنند. باید توجه داشت که همکاری اعضای محور مقاومت با یکدیگر تا حد زیادی آنها را قدرتمندتر میکند. همکاری اعضای محور مقاومت با یکدیگر در بحبوحه جنگ غزه به خوبی نشان میدهد اعضای این محور چگونه با همکاری یکدیگر اسرائیل را تضعیف میکنند. در عین حال تهران عمیقا بر این باور است اگر اسرائیل به بحرانهای خود مشغول نباشد، معطوف به ایران خواهد شد و برای ایران ایجاد مشکل میکند. همکاریهای گسترده محور مقاومت در جریان جنگ غزه تا حد زیادی پیوندها میان آنها را بویژه در شرایطی که اسرائیل و آمریکا نیز در مواجهه با آنها متحدتر شدهاند، تقویت کرده است. باید توجه داشت که در بحبوحه جنگ غزه توان رسانهای و تبلیغاتی اعضای محور مقاومت نیز بیش از پیش آشکار شده است. نمونه این مساله را میتوان در جنسِ رفتارهای جنبش حماس مثلا در زمان آزادسازی برخی اسرای اسرائیلی مشاهده کرد. کنشگری موثر در این حوزه سبب شده کنترل روایتها در جریان جنگ صرفا در دست اسرائیل نباشد و بسیاری از روایتهای آن درباره حماس نیز زیر سوال برود. محور مقاومت و به طور خاص ایران و حزبالله، در دهه گذشته توجه قابل ملاحظهای بر تقویت بنیانهای قدرت نرم جریان مقاومت گذاشتهاند. در این راستا هم اقدامات نظامی و هم کارزارهای رسانهای و تبلیغاتی محور مقاومت به یک چالش بزرگ برای جریانهای رقیب آنها بویژه آمریکا تبدیل شده است. باید پذیرفت آمریکا نه میتواند محور مقاومت را نابود سازد و نه ایدههایی را که موجب تشکیل آن شدهاند زیر سوال ببرد. تنها راهحل برای کاهش خطر محور مقاومت علیه آمریکا این است که جنگ غزه خاتمه یابد و یک راهکار درست و مسالمتآمیز برای پایان دادن به جنگ میان اسرائیل و فلسطین اندیشیده و مذاکره شود. اگر چنین نشود باید گفت محور مقاومت یک واقعیت منطقهای است که آمریکاییها نیز سالهای سال باید با آن کنار بیایند».
ارسال به دوستان
مهرداد بذرپاش با اعلام تحویل ۱۱۳ هزار مسکن به مردم در دولت سیزدهم خبر داد
تحویل پروژه مسکن مهر: ۱۴۰۳
وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه در ابتدای دولت سیزدهم ۲۴۰ هزار واحد باقیمانده مسکن مهر از گذشته به دولت ارث رسید، از اتمام ۱۱۳ هزار واحد از این تعداد خبر داد و تاکید کرد: تکمیل واحدهای باقیمانده مسکن مهر با سرعت در حال انجام است و همکاران در مجموعه وزارت راه و شهرسازی با وجود کمبود منابع، کار را به شکل مناسب در دست پیگیری دارند. مهرداد بذرپاش دیروز در حاشیه جلسه هیأت دولت تصریح کرد: در تلاش هستیم تا آخر امسال عدد خوبی از این تعداد واحدهای باقیمانده مسکن مهر را به اتمام برسانیم و در سال آینده به افرادی که بیش از ۱۰ سال و بیشتر منتظر دریافت واحدهای مسکونی خود بودند واحدهای مسکونی مهر را تحویل دهیم. وی افزود: در حوزه طرح جوانی جمعیت از مجلس خواستم بار جدیدی را بر وزارتخانه تحمیل نکنند تا ما بتوانیم هم قانون جهش تولید مسکن و هم طرح جوانی جمعیت را به نحو شایسته به سرانجام برسانیم. چنانچه تکالیف جدیدی به وزارت راه و شهرسازی بار شود تامین زمین و تامین منابع کار را برای ما دشوار خواهد کرد.
* یک میلیون و ۹۶۰ هزار واحد نهضت ملی مسکن در سراسر کشور در حال ساخت است
عضو کابینه سیزدهم گفت: هماکنون ساخت مسکن از یک میلیون و ۹۶۰ هزار واحد مسکونی نهضت ملی عبور کرده است و با سرعت خوبی تامین زمین و عملیات ساخت در بخشهای مختلف در جریان است و کمکهای خوبی از سمت مجلس انجام شده است، بنابراین درخواست ما این است مجلس کمک کند تا تکالیفی را که در قانون برای ما ایجاد شده است بتوانیم انجام دهیم.
* قراردادهای نوسازی در سامانه شرکت بازآفرینی شهری از ۲۱۰ واحد عبور کرد
بذرپاش در بخش دیگری از گفتوگوی خود در جمع خبرنگاران به موضوع بافت فرسوده اشاره کرد و گفت: قراردادهای ثبت شده در سامانه شرکت بازآفرینی شهری ایران از ۲۱۰ هزار عبور کرده است و روزانه رشد فزایندهای دارد و عملیات احداث ۶۰ هزار واحد مسکونی ثبت شده در سامانه بازآفرینی شهری ایران به اتمام رسیده است.
* فعالیت سامانه خودنویس برای ثبت رایگان قراردادهای اجاره
وزیر راه و شهرسازی گفت: سامانه خودنویس در وزارت راه و شهرسازی سامانهای است که مدتها شروع به کار کرده و سامانه قراردادهای اجاره است که به صورت رایگان موجر و مستاجر میتوانند قراردادهایی را بین هم تنظیم و شاهدان امضا کنند و این کار بدون پرداخت هزینه است و این قراردادها در شوراهای حل اختلاف دارای اعتبار و قابل استناد است. عضو کابینه دولت سیزدهم ادامه داد: تاکنون حدود ۲۰۰ هزار نفر در سامانه وارد شدهاند و قراردادهای ۶۰ هزار نفر در سامانه خودنویس ثبت نهایی شده و با ارائه کد رهگیری کاملا معتبر است. بذرپاش اظهار امیدواری کرد این سامانه بتواند در کاهش هزینههای مربوط به اجاره واحدهای مسکونی اثر مطلوب داشته باشد.
* قرارداد بندر شهید بهشتی چابهار به مراحل خوبی رسید
بذرپاش درباره جلسه خود با وزیر خارجه هند گفت:: در جلسهای که با وزیر خارجه هند داشتیم آخرین مذاکرات و مراحل نهایی مذاکرات درباره قرارداد بندر شهید بهشتی چابهار انجام شد. چابهار یکی از مهمترین بنادر راهبردی است و دسترسی به آبهای آزاد را فراهم میکند. در توافق با هند موافقت کردیم طی یک ماه توافقات باقیمانده تکمیل شود و قرارداد بین مدیران اجرایی به امضا برسد. همه تلاش خود را خواهیم کرد تا در یک ماه آینده قرارداد چابهار را به اتمام برسانیم.
* راهآهن چابهار - زاهدان سال آینده به اتمام میرسد
وی ادامه داد: از سوی دیگر در تلاش هستیم راهآهن چابهار به زاهدان تا سال آینده به اتمام برسد. با اتمام این مسیر عملا با مسیر کریدوری بسیار خوبی مواجه خواهیم بود. بذرپاش گفت: دیروز صبح در حضور رئیسجمهور آخرین اقدامات کریدورهای منطقهای گزارش شد و در این جلسه، آخرین تصمیمات گرفته و آخرین دستورات در این باره ارائه شد. مقرر شده است سایر بخشها در تکمیل این کریدورها نقش داشته باشند تا این زنجیرههای مهم و راهبردی کریدوری را هر چه سریعتر به اتمام برسانیم. اولویت در تکمیل این زنجیره کریدوری چابهار - زاهدان و زاهدان - یونسی است. وزیر راه و شهرسازی افزود: قطعه رشت به کاسپین در برنامه بهرهبرداری در دولت سیزدهم است که با تکمیل این قطعه در مسیر کریدور شمال - جنوب، اتصال دریا به دریا از بندرعباس به بندر کاسپین محقق خواهد شد. بذرپاش در بخش دیگری از گفتوگوی خود با خبرنگاران در حوزه هوایی توضیحاتی ارائه کرد و گفت: یکی از خواستههای ما از شرکتهای هواپیمایی این است که در حوزه تامین هواپیما سرمایهگذاری کنند. اخیرا خود ایرلاینها هواپیماهایی را به کشور وارد کردند که جا دارد از آنها تشکر کنم. این ظرفیت خوبی است که شرکتهای هواپیمایی منابع خود را در حوزه تامین هواپیما هزینه کنند و ما حمایت میکنیم. وی تصریح کرد: درباره ترخیص قطعات هواپیما از گمرک حداکثر حمایت را از شرکتهای هواپیمایی خواهیم داشت. توقع ما از شرکتهای هواپیمایی رعایت مقررات بازار است و اینکه مردم هر چه سریعتر و با قیمت مناسب بتوانند بلیت هواپیما را تهیه کنند. به گفته بذرپاش، حسابرسهایی برای تعیین قیمت بلیت هواپیما تعیین شده است.
ارسال به دوستان
قیمت هر کیلو ران گوسفندی در قصابیهای پایتخت به 650 هزار تومان رسید
قیمت قرمز گوشت
گروه اقتصادی: قیمت هر کیلو گوشت گوسفندی هفته جاری (شقه) به 500 هزار تومان رسید که نشانگر رشد 150 درصدی آن نسبت به سال گذشته است. بر پایه اطلاعات مرکز آمار، قیمت هر کیلو گوشت قرمز دیماه سال گذشته 200 هزار تومان بود.
به گزارش «وطن امروز»، چند هفته پس از جهش قیمت مرغ و رسیدن آن به بیش از 100 هزار تومان، به نظر میرسد قیمت گوشت قرمز هم هوس رکوردشکنی کرده است، البته بیان این نکته ضروری است که از ابتدای هفته جاری قیمت هر کیلو مرغ در پروتئینیهای شهر تهران به محدوده 80 هزار تومان بازگشت.
مشاهدات میدانی حاکی از آن است که قیمت گوشت گوسفندی تفکیکشده بویژه اجزای پرتقاضایی مثل ران و سردست از کیلویی ۶5۰ هزار تومان هم گذشته است. گوشت بیاستخوان از جمله راسته و خورشتی نیز تا کیلویی ۹۰۰ هزار تومان بالا رفته و قیمت شقه گوسفندی هم در بیشتر قصابیهای پایتخت به کیلویی ۵۰۰ هزار تومان رسیده است. شرایط قیمت در پلتفرمهای فروش آنلاین به مراتب بدتر است؛ قیمت یککیلو گوشت گوسفندی پاک شده و به اصطلاح خورشتی یک میلیون تومان را نیز رد کرده است. البته اغلب فروشگاههای آنلاین چند روزی است که اساسا فروش گوشت قرمز را متوقف کردهاند و این کالا در شرایط ناموجود قرار گرفته است.
* کاهش تولید گوشت در پاییز امسال
بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار، در مهرماه امسال ۳۸۷۶۰ تن انواع گوشت قرمز در کشتارگاههای رسمی کشور تولید و عرضه شده که نسبت به مدت مشابه پارسال ۲۹ درصد کاهش یافته است. همچنین، وزن گوشت قرمز عرضهشده انواع دامهای ذبحشده در کشتارگاههای رسمی کشور در مهر ۱۴۰۲، جمعا ۳۸۷۶۰ تن گزارش شده، که سهم گوشت گاو و گوساله بیش از سایر انواع دام بوده است. بر اساس نتایج این آمارگیری، مقدار عرضه گوشت قرمز در کشتارگاههای رسمی کشور در مهر ۱۴۰۲ نسبت به ماه قبل (شهریور) نیز حدود ٢ درصد کاهش داشته است. بر همین اساس، مقدار تولید گوشت مهر ۱۴۰۲ نسبت به ماه مشابه سال ۱۴۰۱ برای گوسفند و بره ۴۰ درصد، برای بز و بزغاله ١٤ درصد، برای گاو و گوساله ٢٢ درصد و برای گاومیش و بچهگاومیش ٢٧ درصد کاهش داشته است. همانطور که پیداست میزان تولید گوشت قرمز در گزارش آخر مرکز آمار که مربوط به حدود 80 روز پیش است کاهش قابل توجهی داشته است. موضوع کاهش تولید و عرضه، مورد وثوق و تاکید فعالان صنفی این حوزه نیز است. علی اصغر ملکی، رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی در این رابطه و در گفتوگو با یکی از رسانهها گفت: دام در ایران به تعداد کافی وجود ندارد و این امر امکان ورود دامدارها به نرخگذاری را فراهم کرده است. رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی اضافه کرد: در چند سال گذشته دامهای مولد زیادی را به علت گرانی نهاده از دست دادهایم و دامداران دامهایشان را روانه کشتارگاه کردند. از طرف دیگر امسال تا حدی بارش و رویش در غرب کشور خوب بوده و دامداران نهاده ذخیره کردهاند و دامدارانی که توانستهاند دامهایشان را نگه دارند قصد دارند آنها را در بازار بهتری عرضه کنند.
* قیمت گوشت گاو نوسان آنچنانی نداشته است
سیدمهدی میرزاامین، نایبرئیس اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گاوی نیز در این باره گفته است: در حال حاضر بازار گوشت گوسفند اوضاع بسامانی ندارد و به نظر میرسد کاهش تولید اینگونه دامی و مجاز نبودن کشتار بره ریز موجب افزایش مستمر قیمت آن شده است. وی در تشریح قیمت انواع کنونی انواع گوشت قرمز اظهار کرد: قیمت گوشت گاو تفاوت چندانی پیدا نکرده و در 2 هفته گذشته تنها ۱۰هزار تا ۱۵ هزار تومان افزایش داشته است؛ در حال حاضر گوشت لخم گاو ۵۳۵ هزار تا ۵۴۵ هزار در هر کیلو عرضه میشود اما شقه گوشت گوسفند با استخوان و چربی به ۵۵۰ هزار تومان در هر کیلو رسیده و احتمال افزایش بیشتر قیمت هم وجود دارد. نایبرئیس اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گاوی ادامه داد: البته تلاش شده کمبود تولید و عرضه گوشت گوسفند با واردات گوشت گرم از کشورهای همسایه جبران و تعادل بازار برقرار شود اما گوشت وارداتی چربتر از گوشت تولید داخل بود و بو و طعم آن با ذائقه ایرانی هماهنگی نداشت. با این حال چون قیمت آن پایینتر بود به قدرت خرید مردم کمک کرد و البته قیمت را متعادل نگه داشت. در صورتی که اگر گوشت گوسفند وارد نشده بود امروز قیمت آن در کشور سر به فلک میگذاشت.
* ضرر قصابیها
وی در ادامه از متضرر شدن صنف قصابان در پی کاهش قدرت خرید مردم گفت و توضیح داد: اطلاعات اتحادیه از ارتباط با قصابان حاکی از کاهش قدرت خرید مردم با وجود عرضه مطلوب و فراوان انواع گوشت گاو و گوسفندی است. کاهش قدرت خرید مردم برای صنف قصابان به ضرردهی کامل آنها میانجامد، زیرا این صنف غیر از گوشت کالای دیگری عرضه نمیکند.
* واردات افزایش یافته است
قائممقام وزیر جهاد کشاورزی سهشنبه هفته جاری خبر از واردات گوشت برای کنترل قیمت داد. علیرضا پیمانپاک در اینباره افزود: واردات گوشت قرمز گرم از هفته گذشته افزایش یافته است، هر چند به دلیل تعطیلات کریسمس مدتی متوقف شده بود. وی گفت: از نیمه دوم اسفند سال جاری گوشت دام پرواربندیشده تولید داخل هم به عرضه گوشت قرمز کشور اضافه میشود و همه اینها به کاهش قیمت این کالا میانجامد، بنابراین از نیمه دوم اسفند شاهد کاهش قیمت گوشت قرمز خواهیم بود. موضوع قیمت گوشت به قدری دارای اهمیت بود که به نشست خبری سخنگوی اقتصادی دولت نیز راه یافت. سید احسان خاندوزی در پاسخ به سوالی خبرنگاری که نسبت به قیمت گوشت قرمز و مرغ در ایام نوروز اظهار نگرانی کرده بود، گفت: رئیسجمهور این هفته جویای این موضوع بوده است و دستورات لازم در این باره داده شده؛ وزارت جهاد کشاورزی برای شب عید و ماه مبارک رمضان یک برنامه ویژه دارد. خاندوزی عامل اصلی افزایش قیمت و نوسانات روزها و هفتههای اخیر در اقلام پروتئینی را کاهش تولید اعلام کرد و نوید این را داده است که روند تامین نهاده تسریع خواهد شد.
ارسال به دوستان
تیم ملی فوتبال ایران شامگاه فردا در دومین بازی خود در جام ملتها به مصاف هنگکنگ میرود
3 امتیاز میخواهیم و بس
طارمی: از مردم فلسطین میخواهم قوی بمانند
تیم ملی فوتبال کشورمان فردا جمعه در دومین بازی خود در جام ملتهای آسیا به مصاف هنگکنگ میرود. با توجه به ارزش صدرنشینی در این گروه، طبیعتا ملیپوشان ایران در این بازی به هیچ چیز جز کسب 3 امتیاز فکر نمیکنند. این اما به آن معنا نیست که تیم ملی هنگکنگ را دستکم بگیریم. تنها نکته منفی این دیدار، ورزشگاهی است که فردا ایران باید در آن بازی کند؛ جایی که خاطرات خوبی از آن نداریم. برنامهریزی این دوره جام ملتهای آسیا به گونهای است که تیم ملی باید برای انجام بازی دوم مرحله گروهی برابر هنگکنگ راهی ورزشگاه بینالمللی خلیفه شود. این در حالی است که اگر تا فینال بازیها پیش برویم دیگر گذرمان به این ورزشگاه نمیافتد. ورزشگاه خلیفه اما یادآور بدترین روزهای تاریخ فوتبال ایران است.
30 آبان 1401 در این ورزشگاه برابر انگلیس در نخستین بازی مرحله گروهی جامجهانی 2022 قرار گرفتیم و با نتیجه سنگین 6 - 2 شکست خوردیم؛ دیداری که از همان دقایق ابتداییاش با مصدومیت و تعویض اجباری بیرانوند، برایمان نحس استارت خورد. در مقدماتی جامجهانی 1994 هم گذر تیم ملی برای حضور در آمریکا، به این ورزشگاه افتاد؛ درست در همان روزهایی که بهزاد غلامپور و دروازهاش، تبدیل به ناامنترین منطقه دنیا شده بود و از همه جای زمین فرو میریخت. در همین ورزشگاه بینالمللی خلیفه بود که 3 گل از کرهجنوبی خوردیم و به عربستان و عراق هم باختیم. در آن دوره، ما هرگز چمن این ورزشگاه را بدون گل خورده ترک نکردیم. حتی وقتی ژاپن و کرهشمالی را بردیم، غلامپور موفق به ثبت کلینشیت نشد. حالا پس از 425 روز تیم ملی دوباره وارد ورزشگاه بینالمللی خلیفه میشود تا برابر رقیبی همیشه بازنده به نام هنگکنگ قرار بگیرد و کمی از طالع نحس این زمین چمن بکاهد که همیشه قتلگاهی برای فوتبال ایران بوده است. این تنها باری است که تیم ملی در جام ملتهای آسیا 2023 در این ورزشگاه بازی میکند؛ 2 بازی دیگر مرحله گروهیمان به میزبانی ورزشگاه «اجوکیشن سیتی» است و در ادامه تا روز فینال، یکهشتم را در عبداللهبنخلیفه، یکچهارم را دوباره در اجوکیشن سیتی، نیمهنهایی را در الثمامه و انشاءالله فینال را در لوسیل برگزار خواهیم کرد.
* طارمی: از مردم فلسطین میخواهم قوی بمانند
مهاجم تیم ملی فوتبال ایران برای مردم فلسطین که در وضعیت سختی به سر میبرند، پیامی ویژه فرستاد. مهدی طارمی که در جریان برتری 4 بر یک تیم ملی فوتبال ایران مقابل فلسطین در دور اول مرحله گروهی جام ملتهای آسیا، 90 دقیقه در ترکیب تیم ملی حضور داشت، در گفتوگو با روزنامه «الوطن» قطر گفت: «پیش از هر چیز از مردم فلسطین میخواهم در وضعیت سخت کنونی قوی بمانند، چون وضعیت در این کشور خوب نیست. تیم ملی فوتبال فلسطین متشکل از بهترین بازیکنان است، آنها با هم و بههم فشرده بازی میکنند و این برایشان خوب است. آنها تیم خوبی دارند و برایشان در ادامه جام ملتهای آسیا آرزوی موفقیت دارم». مهاجم 31 ساله پورتو همچنین درباره حمایت هواداران ایران از مردم فلسطین در جریان آن بازی با سر دادن نام فلسطین اظهار داشت: این موضوع مربوط به حمایت از حقوق بشر میشود، چون تقریبا کل دنیا درباره این موضوع صحبت میکنند و همه میدانیم شرایط در فلسطین خوب نیست، ما بابت اتفاقات رخداده در غزه ناراحتیم.
* سامان قدوس در جمع بازیکنان برتر جام ملتهای آسیا
بازیکنان برتر دور اول مسابقات جام ملتهای آسیا معرفی شدند که ستاره ایران در این دور نیز مشخص شد. سامان قدوس ستاره تیم ملی ایران «چهارمین بازیکن برتر» دور اول مرحله گروهی مسابقات جام ملتهای آسیا 2023 قطر انتخاب شد. بر اساس اعلام سایت «سوفا اسکور»، 12 بازیکن برتر هفته اول جام ملتهای آسیا معرفی شدند که نام هافبک ملیپوش کشورمان نیز در لیست برترینها حضور داشت.
* داور جنجالی برای ایران - هنگکنگ
کارشناس داوری قطر از قضاوت داوران سوری در دیدار ایران و هنگکنگ خبر داد. تیم ملی فوتبال ایران پس از کسب پیروزی 4 بر یک در نخستین دیدارش در مرحله گروهی جام ملتهای آسیا مقابل فلسطین، باید از ساعت 21 جمعهشب در دومین مسابقه خود به مصاف هنگکنگ برود که قضاوت این بازی بر عهده تیم داوری سوریه است. سعود العذبه، داور سابق و بینالمللی فوتبال قطر که قبل از جامجهانی 2018 قضاوت آخرین دیدار تدارکاتی تیم ملی ایران مقابل ازبکستان را بر عهده داشت و در حال حاضر به عنوان یکی از کارشناسان شبکه الکاس فعالیت میکند، اعلام کرد «حنا حطاب» از سوریه داور بازی جام ملتها بین ایران و هنگکنگ خواهد بود. حنا حطاب شهریورماه امسال قضاوت جنجالی آخرین مسابقه مرحله گروهی مقدماتی المپیک بین تیمهای امید ایران و ازبکستان را بر عهده داشت که عدم اخراج بازیکن ازبک با وجود دریافت ۲ کارت زرد حواشی زیادی به وجود آورد اما ظاهرا ایافسی دوباره به او یک قضاوت مهم در جام ملتها، آن هم برای ایران داده است. حنا حطاب را در امر قضاوت ۲ هموطنش (محمد قزاز و علی احمد) همراهی میکردند که آنها نیز در دیدار جام ملتها بین ایران و هنگکنگ حضور خواهند داشت. این داور سوری علاوه بر قضاوت جنجالی در مسابقه مقدماتی المپیک بین ایران و ازبکستان که اعتراض فدراسیون فوتبال ایران را هم به همراه داشت، در بازی هفته پنجم مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا در این فصل هم در ورزشگاه آزادی داور وسط دیدار نساجی و مومبایسیتی هند بود که امیرمهدی جانملکی، مدافع نساجی را در بازبینی ویدئویی اخراج کرد.
* شکست برانکو با عمان در نخستین دیدار
هفته اول جام ملتهای آسیا با دیدارهای گروه G به پایان رسید که در یکی از مهمترین دیدارها تیمهای عربستان و عمان به مصاف هم رفتند که در پایان شاگردان مانچینی با کامبک لحظه آخری موفق به کسب ۳ امتیاز شیرین مقابل عمان شدند. این پیروزی درحالی رقم خورد که شاگردان برانکو ایوانکوویچ موفق به باز کردن دروازه حریف در 10 دقیقه ابتدایی بازی شده بودند اما تجربه بالای بازیکنان و البته تغییرات تاکتیکی مانچینی در نیمه مربیان، منجر به برتری 2 بر یک سعودیها شد. نکته عجیب شکست عمان مقابل عربستان، ناکامی تاریخی آنها در نخستین دیدارهایشان در جام ملتهای آسیاست؛ آنها در ۶ دورهای که در جام ملتهای آسیا حاضر بودهاند، هرگز موفق به کسب پیروزی در نخستین بازی نشدهاند و آمار بسیار ضعیف ۵ باخت و یک تساوی را ثبت کردهاند. عمانیها که انتظار زیادی از برانکو ایوانکوویچ برای شکستن این طلسم داشتند، در نهایت دست خالی استادیوم را ترک کردند تا در دومین دیدارشان مقابل تایلند حاضر شوند؛ مسابقهای که با توجه به شکست آنها مقابل عربستان، حائز اهمیتتر از قبل خواهد بود و باید دید در نهایت شاگردان برانکو موفق به صعود از این گروه میشوند یا خیر.
ارسال به دوستان
نگاه
2 برابر شدن برد عملیات موشکی برونمرزی سپاه؛ پیام به اسرائیل
مهدی بختیاری: حمله موشکی بامداد سهشنبه سپاه به مقر داعش در «ادلب» و مقر موساد در «اربیل» از چند جهت حائز اهمیت بود که یکی از این موارد پرحجم بودن شلیکهاست.
نیروی هوافضای سپاه در این 2 عملیات که به صورت همزمان انجام شد (و این خود یکی از ویژگیهای عملیات اخیر است) در مجموع 24 موشک به سمت اهداف شلیک کرد که 13 فروند آن سهم داعش در سوریه و 11 فروند دیگر سهم صهیونیستها در اقلیم کردستان عراق بود.
حتی در حمله به عینالاسد در 4 سال قبل و بعد از ترور سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی هم این تعداد موشک بهکار گرفته نشده بود.
نکته دیگر اینکه طبق گزارشها و تصاویر منتشر شده از این عملیات، همه این 24 موشک بدون خطا و بدون اشکال فنی به اهداف اصابت کرد که نشان از دقت بالا و کیفیت طراحی و ساخت این موشکها دارد.
دقت اصابت موشکها نیز در تصاویر منتشرشده از حمله به مقر موساد در اربیل به وضوح مشخص بود که چطور همه آنها درست به نقطه مورد نظر رسیدند.
ویژگی دیگر عملیاتهای اخیر سپاه، افزایش برد موشکها نسبت به گذشته بود.
یگان موشکی سپاه در این عملیات برای زدن مواضع داعش در ادلب که در شمال سوریه قرار دارد، سامانههای موشکی خود را در جنوب خوزستان مستقر کرد که فاصلهاش تا هدف به 1300 کیلومتر میرسد.
پیش از این، رکورد عملیاتهای موشکی علیه اهداف خارجی، 600 کیلومتر در مناطقی در سوریه بود. برای مثال 28 خرداد 96 در پی عملیات تروریستی داعش در مجلس شورای اسلامی، مقرهای این گروهک خبیث در شهر المیادین مورد اصابت قرار گرفت که فاصله آن از محل استقرار موشکها 600 کیلومتر بود.
31 شهریور 97 نیز مجددا اهدافی در فاصله 600 کیلومتری در دیرالزور سوریه هدف قرار گرفت اما روز سهشنبه برد عملیاتی موشکهای شلیک شده به 1300 کیلومتر رسید که بیش از 2 برابر گذشته بود. از آنجا که فاصله مرزهای غرب ایران تا سرزمینهای اشغالی تنها 1100 کیلومتر است، انجام این عملیات به نوعی میتواند یک تمرین واقعی برای رسیدن به اهداف در برد سرزمینهای اشغالی باشد.
همانطور که اشاره شد، 4 فروند از موشکهای شلیکشده به سمت ادلب از جنوب خوزستان (احتمالا برای تمرین شلیک در این برد بوده) از نوع «خیبرشکن» بودند. موشک خیبرشکن بردی 1500 کیلومتری دارد و به دلیل توانایی مانورپذیری در فاز نهایی حمله، امکان عبور از بسیاری از سامانههای سپر موشکی را دارد. از طرف دیگر، نوع طراحی و جنس مواد بهکار رفته در این موشک، به قابلیتهای آن در سبکسازی، سرعت در آمادهسازی و شلیک افزوده است. این موشک یکی از دقیقترین موشکهای بالستیک ایران است که رونمایی از آن نیز بازتاب زیادی در رسانههای صهیونیستی داشت. در ادبیات نظامی ایران، موشکهای با برد بیش از 1100 کیلومتر به عنوان موشکهای «اسرائیلزن» شناخته میشوند که در این بین، «خیبرشکن» یکی از اصلیترین کاندیداها در صورت ضرورت حمله نظامی به سرزمینهای اشغالی خواهد بود که در این عملیات برای نخستین بار در عرصه میدان رزم واقعی نیز بهکارگیری شد. علاوه بر این، در حمله به اهداف مورد نظر در اقلیم کردستان نیز از ۲ عضو خانواده موشکی فاتح یعنی «فاتح 110» و «فاتح 313» استفاده شد که از جمله دقیقترین موشکهای ایران محسوب میشوند که اولی بردی معادل 300 کیلومتر و دومی بردی نزدیک به 500 کیلومتر دارد. استفاده از موشکهای خانواده فاتح در عملیاتهای گذشته در اقلیم کردستان نیز مسبوق به سابقه بوده و این موشکها نشان دادند همیشه میتوانند یکی از مطمئنترین انتخابهای فرماندهان برای انجام عملیاتها در بردهای مشابه باشند.
ارسال به دوستان
وزیر امور خارجه با اشاره به حمله پهپادی به مقر سران تروریستها:
با تروریستها تعارف نداریم
گروه سیاسی: وزیر امور خارجه با بیان اینکه تهران به حاکمیت و تمامیت ارضی پاکستان و عراق احترام میگذارد، اظهار داشت: اما هیچ تعارفی در تامین امنیت ملی خود با طرفهای تروریستی در پاکستان و جریانات اسرائیلی در اقلیم کردستان عراق نداریم.
حسین امیرعبداللهیان روز گذشته در نشست پرسش و پاسخ در اجلاس داووس سوییس به سوالات «فرید زکریا» روزنامهنگار و مجری آمریکایی درباره مسائل منطقه و بینالملل پاسخ داد. دیپلمات ارشد ایران درباره حملات ایران به اربیل عراق، همچنین حملات منتسب به ایران به مواضع تروریستها در پاکستان گفت: ما با پاکستان و عراق روابط بسیار خوبی داریم. بارها درباره ضرورت مقابله با تروریسم و تامین امنیت مرزهای مشترک خود گفتوگو کردیم و موافقتنامههایی بین ما وجود دارد. وزیر امور خارجه ایران گفت: اتفاقی که روز گذشته (سهشنبه) در اربیل اقلیم کردستان عراق رخ داد، موضوعی است که مرتبط با عوامل موساد است. عواملی از موساد رژیم اسرائیل عملیاتهایی را در داخل ایران انجام دادند، به صراحت هم اسرائیل مسؤولیت آن را پذیرفت، بویژه حملهای که روی یکی از مراکز ما انجام شد. امیرعبداللهیان در ادامه گفت: جمهوری اسلامی ایران هر اقدامی را که از طرف رژیم اسرائیل علیه امنیت مردم ما انجام بپذیرد با قدرت پاسخ خواهد داد. ما مقر موساد را در نقطهای در اقلیم کردستان عراق با موشکهای دقیق نقطهزن هدف قرار دادیم. این به معنای هدف قرار دادن عراق نیست، بلکه اسرائیل دشمن مشترک ایران و عراق است. وزیر امور خارجه در ادامه گفت: در مورد پاکستان، هیچیک از اتباع کشور همسایه، دوست و برادر ما هدف پهپاد و موشکهای ایران نبودند. گروهی موسوم به «جیش العدل» که یک گروه تروریستی ایرانی است و در بخشهایی از مناطق پاکستان پناه گرفتهاند و ما بارها درمورد آن با مقامهای عالیرتبه نظامی، امنیتی و سیاسی پاکستان گفتوگو کردیم، عملیاتهایی را در روزهای گذشته در ایران انجام دادند از جمله در پاسگاه راسک، نیروهای انتظامی ما را به شهادت رساندند.
امیرعبداللهیان با تاکید بر اینکه پاسخ ما روی تروریستهای ایرانی در پاکستان است، ادامه داد: من قبل از این گفتوگو با همکارم وزیر خارجه پاکستان در این باره گفتوگو کردم. ما به حاکمیت و تمامیت ارضی پاکستان و عراق احترام میگذاریم اما اجازه نمیدهیم امنیت ملی کشورمان را به بازی بگیرند و هیچ تعارفی در تامین امنیت ملی کشورمان با طرفهای تروریستی در داخل پاکستان و جریانات اسرائیلی در اقلیم کردستان عراق نداریم. دیپلمات عالیرتبه ایران در ادامه گفت: اقدامی که ما انجام دادیم، در راستای کمک به امنیت ایران، پاکستان، عراق و منطقه است. ما امنیت عراق و پاکستان را امنیت جمهوری اسلامی ایران میدانیم.
* ریشه بحرانها در منطقه به هفتم اکتبر بازنمیگردد
وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه درباره اوضاع در منطقه نیز گفت: ما در منطقه غرب آسیا شاهد توسعه بحران و تنش هستیم اما ریشه آن به هفتم اکتبر بازنمیگردد. حماس یک گروه فلسطینی آزادیبخش است که در مقابل اشغالگر برای آزادی کشور فلسطین عملیاتی را انجام داد. البته ما کشتار زنان، کودکان و غیرنظامیان را در هیچ جای دنیا نمیپذیریم اما ریشه در 7 اکتبر نیست، ریشه در ۷۵ سال پیش و اشغال فلسطین توسط رژیم اسرائیل است. وی تصریح کرد: ما از آغاز نسلکشی رژیم اسرائیل در 7 اکتبر در غزه هشدار دادیم اگر جنگ و نسلکشی در غزه و جنایات جنگی علیه غزه و کرانه باختری متوقف نشود، دامنه جنگ گسترش مییابد. این به دلیل نقش ایران در دایره گسترش جنگ نبود، به دلیل درک درست ایران از شرایط منطقه بود، در نتیجه جبهههایی از کشورها در حمایت از غزه باز شد.
وزیر امور خارجه با بیان اینکه آمریکا ۲ خطای راهبردی مرتکب شد، ادامه داد: خطای اول اینکه با تمام توان در جنگ و نسلکشی علیه غزه، رژیم اسرائیل را همراهی کرد و این همراهی تا این لحظه ادامه دارد. خطای دوم این بود که درگیری را به دریای سرخ و روی یمن کشاند و شروعکننده کشتن سرنشینان قایقهای یمنی بود.
* امنیت دریای سرخ به تحولات در غزه گره خورده است
امیرعبداللهیان با اشاره به توجه جدی ایران به امنیت دریانوردی گفت: یمن هم به این موضوع باور دارد اما امنیت دریای سرخ امروز به تحولات در غزه گره خورده است. همه ما ضرر و آسیب خواهیم دید اگر نسلکشی و جنایات اسرائیل در غزه متوقف نشود و جبهههای مختلف فعال باقی بماند. دیپلمات عالیرتبه ایران درباره عملیات ایران در عراق و پاکستان نیز گفت: عملیاتی که در ۲۴ ساعت گذشته روی پایگاه موساد اسرائیل در اقلیم کردستان و روی گروه تروریستی ایرانی در پاکستان انجام شد، ارتباطی با غزه ندارد. وی با بیان اینکه ما حماس را گروه تروریستی نمیدانیم، بلکه یک جریان آزادیبخش فلسطینی در برابر اشغال فلسطین است، اظهار کرد: نمیتوانیم تاریخ را پاک کنیم و ۷۵ سال اشغال فلسطین را نادیده بگیریم. فلسطینیها انسان هستند و باید حقوقشان تامین شود. حتی آنچه را که قطعنامههای سازمان ملل درباره حقوق فلسطین اشاره دارد، از طرف اسرائیل نادیده انگاشته شده است. امیرعبداللهیان گفت: وقتی جنگ میشود، ۲ قاعده «تفکیک» و «تناسب» باید رعایت شود. مقامات اسرائیل مدعی هستند ۱۲۰۰ اسرائیلی کشته شدهاند اما در عملیات انتقامجویانه اسرائیل اصل تفکیک رعایت نشد و دنیا شاهد بود که بیش از ۱۶ هزار نوزاد و کودک و زن کشته شدند و تا امروز ۲۴ هزار نفر کشته شدهاند. اصل تناسب نیز رعایت نشد؛ آیا در عملیات متقابل ۲۴ هزار فلسطینی باید کشته شوند؟ چرا این اقدام تروریستی نیست؟! ما از کشتن غیرنظامیان و زنان و کودکان در هیچ جایی حمایت نمیکنیم اما راهحل کار نظامی نیست، بلکه در تامین حقوق فلسطینیان است.
* اگر آمریکا از بهانههای خود دست بردارد توافق دستیافتنی است
رئیس دستگاه دیپلماسی کشور درباره مذاکرات احیای برجام تصریح کرد: در آخرین تحول همانطور که شاهد بودید با ابتکار عمل سلطان عمان پیشنهادی داده شد و گفتوگوهای غیرمستقیمی شکل گرفت و هدف این گفتوگوهای غیرمستقیم و تلاش سلطان عمان نزدیک کردن دیدگاه کشورهای عضو برجام به هم بود. ما همچنان از هر اقدامی که کمک کند همه طرفها به تعهداتشان برگردند استقبال میکنیم. هنوز شاهد تبادل پیامهایی از مراجع دیپلماتیک هستیم. اگر طرف آمریکایی از اراده لازم برخوردار باشد و یک روز جنگ در اوکراین را بهانه نکند و روز دیگر انتخابات و فشارهای داخلی در آمریکا را، توافق دستیافتنی است. وی درباره اتهامات به ایران برای فروش پهپاد به روسیه و استفاده از آن در جنگ اوکراین خاطرنشان کرد: در مورد اوکراین ما هیچ پهپاد و موشکی به روسیه برای به کارگیری در جنگ ندادیم. کمتر از 11 ماه پیش در دیدار با وزیر خارجه اوکراین به او گفتم اگر مدعی هستید پهپاد ایرانی یا سلاح ایرانی در اوکراین استفاده شده مدارکش را ارائه کنید و بر همین اساس تیمی از هر دو طرف در مسقط با هم دیدار کردند اما تیم اوکراینی ادلهای برای اثبات این ادعا نداشت و به کییف بازگشتند تا اسناد را در جلسه بعد بیاورند اما سندی به ما ارائه نشد. امیرعبداللهیان تصریح کرد: ما به کشورهای مختلف پهپاد ایرانی را واگذار کردیم، اینکه یک کشوری از نمونه پهپاد ایرانی کپی کند، به ما ربطی ندارد اما در این مورد هم اوکراین هنوز سندی به ما نداده است. همان طور که در غزه، عراق، سوریه و افغانستان کشتار بیگناهان را نادرست میدانیم کشتار غیرنظامیان و جنگ در اوکراین را محکوم میکنیم و معتقدیم راهحل جنگ نیست. بارها از روسیه که رابطه قوی با او داریم، سوال کردیم آیا در چارچوب همکاری دفاعی، سلاحی که از ایران دریافت کرده، در جنگ استفاده شده است و پاسخ مکرر آنها این است که از هیچ سلاح ایرانی در جنگ استفاده نکردیم و این مساله صرفا در فضای رسانهای ادعا شده است اما یک سند هم در اختیار ما قرار نگرفته است. وزیر امور خارجه ایران همچنین گفت: من سه بار از آقای بورل خواستم طرف اوکراینی را تشویق کند اگر سندی دارد بدهد اما ارائه نکردند.
امیرعبداللهیان درباره تحریمهای آمریکا علیه ایران و در عین حال فروش نفت ایران گفت: تحریمهایی که بر ایران اعمال شده یکجانبه و غیرقانونی است اما ما حق خود میدانیم نسبت به صادرات نفت و انرژی اقدام کنیم. آمریکا ارباب و کدخدای دنیا نیست که برای دیگران تصمیم بگیرد. ما از حقوقمان دفاع میکنیم و نسبت به صادرات نفت خود در چارچوب حقوق بینالملل اقدام میکنیم. رئیس دستگاه دیپلماسی درباره امنیت کشتیرانی و دریانوردی در دریای سرخ تصریح کرد: اولا ما بر امنیت دریانوردی تاکید داریم و تجارت و صادرات نفت ایران از دریا انجام میشود. امنیت دریای سرخ، خلیج فارس و دریای عمان مورد تاکید ماست. اخباری داریم که این روزها یمن و عربستان به توافق نهایی صلح نزدیک شدهاند از این رو ناامنسازی دریای سرخ به نفع این توافق امنیتی نخواهد بود. وی تاکید کرد: آنچه در دریای سرخ انجام شده مربوط به حمایت یمن از غزه است و توقف نسلکشی در غزه به توقف حملات و بحرانهای دیگر در منطقه کمک میکند.
* با جنگ حماس نابود نمیشود و اسرای اسرائیلی آزاد نمیشوند
امیرعبداللهیان درباره درگیری حزبالله در جنگ غزه گفت: من در 100 روز گذشته 2 بار با آقای سیدحسن نصرالله ملاقات داشتم. ۴۸ ساعت قبل از آتشبس انسانی موقت در غزه در ملاقات با ایشان پرسیدم اگر حملات اسرائیل علیه غزه متوقف شود، آیا حملات حزبالله متوقف میشود و او گفت: بله! ما برای حمایت از مردم غزه عملیات نظامی میکنیم و در صورت توقف حملات ما نیز متوقف میشویم. در 6 روز آتشبس یک گلوله از سوی حزبالله شلیک نشد، البته یک اتفاق جدید رخ داده است، از ۲۰۰۶ در توافقی نانوشته پایتختها - تلآویو و بیروت - در هر درگیری هدف قرار نمیگرفتند اما اسرائیل جبهه نبرد و ترور را به خارج از غزه کشاند و در بیروت یکی از رهبران حماس را ترور کرد از این رو حملات نظامی اسرائیل به پایتخت لبنان شرایط جدیدی را ایجاد کرده است. امروز لبنان درگیر جنگ است و در دریای سرخ شاهد جنگ هستیم و شاهد نسلکشی و شدت جنگ و گرسنه نگه داشتن مردم فلسطین در غزه و کرانه باختری. هر لحظه احتمال افزایش شدت جنگ وجود دارد. وی تاکید کرد: با جنگ حماس نابود نمیشود و اسرای اسرائیلی آزاد نمیشوند، راهحل توقف جنگ و باز شدن کریدورهای کمکرسانی و متوقف کردن کوچ اجباری و تبادل اسراست. آمریکا نگران غزه پساجنگ است، برای اداره این مساله هم ایدههایی مطرح است. دموکراتیکترین راهحل توجه به نگاه همه رهبران فلسطین و برگزاری یک رفراندوم کلی است. مقاومت در مقابل اشغالگری بر اساس آنچه ما از گروههای مقاومت و رهبران آنها شنیدیم، میایستد اما برای احقاق حقوقشان با نظارت سازمان ملل راهحل وجود دارد. وزیر امور خارجه کشورمان اظهار کرد: نتانیاهو به آمریکا اتکا دارد اما همه ما میدانیم اگر امروز جنگ متوقف شود و حمایت آمریکا هم در کار نباشد او برای 10 دقیقه هم قادر به ادامه جنگ نیست. وی درباره نزدیکی کشورهای منطقه به اسرائیل تصریح کرد: ما اسرائیل را به رسمیت نشناختیم، اینکه ۷۵ سال فلسطین را اشغال کرده، حقی برای آن ایجاد نمیکند. اینکه کشورهای منطقه در تعامل خارجی خود چه تصمیمی بگیرند به آنها برمیگردد اما ما شاهدیم برخی کشورهایی که در دوره ترامپ با فشار ترامپ رابطهشان را عادی کردند سودی که نبردند هیچ، بلکه با مشکلات بیشتری مواجه شدند. امروز اسرائیل در شدیدترین وضعیت انزوا در منطقه رو به رو است، ایران منزوی نیست بلکه بخش سازنده تحولات منطقه است. ما در دولت خود سیاست همکاری فزاینده و سازنده با منطقه و جهان را مورد توجه قرار دادیم و گفتوگو با همه طرفها از جمله طرفهای غربی مورد توجه دولت ما است.
ارسال به دوستان
بازخوانی انتخابات 88 و بررسی رقابتهای انتخابات 1402 در گفتوگوی «وطن امروز» با محمد عطریانفر
از خیابان تا رقابت
* باید سطح رقابت سیاسی را ارتقا دهیم/ * تلاش میکنیم توصیه رهبری درباره مشارکت محقق شود/ * بنده منتقد شعار«اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» هستم/ * آقای موسوی که سال 88 ادعای تقلب کرد هیچ نسبت ساختاری با اصلاحات نداشت نامزد اصلاحطلبان آقای خاتمی بود/ * روز رأیگیری گفتم احمدینژاد پیروز میشود تاجزاده هم همین اعتقاد را داشت
محسن رستمی: پس از فرمایشات اخیر رهبر انقلاب درباره ایجاد رقابت سیاسی و مشارکت در انتخابات، کارشناسان درباره الزامات ایجاد رقابت سیاسی به تبادل نظر پرداختهاند. در این میان یکی از موضوعات مهم این است که آیا فضای رقابتهای سیاسی کشور، در وضعیت عادی یا ایدهآل قرار دارد. با محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی درباره ماجرای انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، از تعادل خارج شدن رقابتهای سیاسی پس از اتفاقات ۸۸ و وضعیت اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو گفتوگو کردیم.
* با توجه به فرمایشات رهبر انقلاب و تاکید ایشان بر لزوم افزایش مشارکت در انتخابات، به نظر شما برای شکلگیری رقابت سیاسی چه پارامترها و ابزاری وجود دارد و اساسا الزامات برگزاری یک انتخابات پرشور چیست؟
خوشحالم در خدمت دوستان عزیزم هستم و از فرصتی که برای گفتوگو با «وطن امروز» به وجود آمده، خرسندم. شخصا نسبت به «وطن امروز» حس خوبی دارم، چرا که این رسانه تلاش کرده در یک ژانر جوانتری نسبت به اسلاف و همفکران خود ظاهر شود.
ابتدا نکتهای در مقدمه عرض کنم. در بستر خلقت خداوندی قائل به این هستیم که «او» هر آنچه را اراده کند، میتواند بلافاصله محقق کند. با این فرض که اعمال قدرت الهی به دور از صدفه است. حال آنکه برای تحقق هر پدیده، واقعه یا حادثهای، سیره و منطق عدالت خداوند حکم میکند آن پدیده به واسطه ابزار و عواملی محقق شود. این امر قطعی و جزو ثوابت است. طبعا این منطق در زندگی بشری هم ظاهر و حاکم است.
متاسفانه در نظام جمهوری اسلامی دچار یک کجفهمی و کجتابی هستیم و آن این است که برخی فکر میکنند چون ما یک شخصیت مرجع، روحانی، هوشمند، برجسته و فهیم به نام رهبر داریم و این شخصیت قدرتمند و صاحب نقش است، هر آنچه رهبر اراده میکند، میتواند محقق کند. بنا به این سنت دیرینه که به آن اشاره کردم، هیچ شخصیت سیاسی و چهره قدرتمندی در جمهوری اسلامی نمیتواند هر آنچه را اراده کرد، محقق کند. البته در مقام تنزیل موقعیت رهبری نیستم.
رهبری در ماجرای انتخابات اخیر اظهاراتی هوشمندانه و راهبردی را بیان کردند که حداقل بر اساس استنتاجاتی که ما کردیم، ۲ مقطع به این موضوع پرداختند؛ یکی اردیبهشت امسال در مشهد و دیگری سخنان اخیرشان در یکی دو ماه اخیر. بنده با توجه به شناختی که از ظرفیتهای تبلیغی و بیانی رهبری دارم، به نظرم ایشان در مقام گفتوگو با جامعه، نخبگان سیاسی و مسؤولان، «رجما بالغیب» صحبت نمیکنند.
اینکه در نشستی، یک چیزی به ذهن ایشان خطور کند، اینطور نیست. نوع گفتوگوها و اظهارات رهبری بر یکسری پیشفرضها، تعاریف و مطالعات اولیه متکی است. حتی وقتی ایشان با مردم سخنی دارند، دستنوشته دارند و به آن اشاره میکنند که این از خصایص منحصربهفرد ایشان است و این مایه حرمتگذاری جدی است. فکر میکنم در موضوع انتخابات که موضوع همیشگی ما بوده، وقتی ما در آستانه ورود به صحنه فعالیت سیاسی - انتخاباتی و مسائل پیرامونی بودهایم، رهبری بنا به یک تکلیف ملی و بنا به یک مسؤولیت اداری در نظام سیاسی به عنوان عالیترین مرجع تدبیر و تصمیم کشور، یک سخنانی را بیان کردهاند که تا حدودی میتوانسته راهگشا باشد.
نکته دیگر اینکه تصور بنده این است اگر به برخی شعارها، پیامها و بیانات راهبردی رهبری برسیم که وجه تجویزی داشته باشد، بر مطالعه پیشین ایشان دلالت دارد. معمولا مطالعات پیشینی رهبر است که ایشان را به آن پیام میرساند. آن پیام هر محتوایی که داشته باشد، به ما نشان میدهد رهبری در آن برآورد نخستین خودشان چیزی در ذهنشان خطور کرده و نقش بسته که آن انتظاری که مطرح میکنند، محقق نشده است.
از باب فهم دقیقتر، رهبری بیش از ۲۰ سال است هر سال در عید نوروز شعار سال را مطرح میکنند. رهبری معمولا از متولیان امر میخواهند تصویر سال را عرضه کنند و هر آنچه کارگزاران حاکمیت در ارائه آن خدمت یا انجام آن تکلیف دچار سستی و ناکارآمدی شده باشند، پایه شکلگیری شعار سال میشود. اگر ایشان یک سالی میگویند توسعه، مفهوم آن این است که سالی که گذشت کشور دچار فقر توسعه و ناتوان در تحقق پیشبرد امر توسعه بوده است. اگر این سنت تحلیلگونه رهبری را مبنا قرار دهیم، اینطور میفهمم که اشاره ایشان به امر مشارکت که در کسوت رقابت و ضرورت سلامت و الزام به امنیت بیان میکنند، بر پایه یک شناخت پیشینی است که ما در انتخابات اخیر دچار آسیبهایی هستیم که ایشان متذکر آن میشوند.
ما در همه انتخاباتها پیام ضرورت حضور حداکثری ایشان را شنیدهایم که بیشتر یک وجه توصیفی و حماسی داشته، چون مشروعیت نظام منوط به حضور گسترده و حداکثری مردم است اما این دوره برای نخستینبار است که شعار انتخاباتی رهبری، تصویر چندبعدی و ماتریسی دارد که ابعاد دیگر قضیه را نشان میدهد. اگر این گمانهزنی را بپذیریم، انتخابات پیش رو آسیبهایی دارد که باید حل شود.
* در فرمایش دوم، تبصرهای در متن صحبتهای ایشان وجود دارد که خیلی راهگشاست و آن اینکه ایشان در بحث رقابت به ضرورت حضور نحلههای مختلف سیاسی کشور اشاره میکنند و این برای ما خیلی راهگشاست. این نقطهای است که منویات رهبری را با ذهن آرمانی احزاب پیوند میزند، بویژه احزابی که امروز دستی در قدرت ندارند و از صحنه قدرت خارج هستند و مشخصا جریان اصلاحات، در این نقطه توافق تام و تمام با دیدگاه رهبری پیدا کردهاند و موید این نظریه هستند و از ناحیه جریان اصلاحات استقبال شد.
اصلاحطلبان خیلی علاقهمند و مشتاقند با ظرفیتی در حد بضاعت واقعیت و نه در حد تمنیات بیش از واقعیت که خیلی نمیشود در این نقطه آرمانگرا بود، راهی پیدا کنند تا این دغدغه مرتفع شود.
مشارکت حداکثری در ۲ زمینه معنا پیدا میکند؛ یکی اینکه وقتی شما بیانات کلی را در یک کشور به نظرسنجی میگذارید که نزد مردم مسبوق به سابقه است و کافی است بدون هیچ مقدمهای نظام سیاسی ایران همت کند و آن موضوع را به رای ملی بگذارد. مثلا فرض کنید بعد از 40 سال مبارزه رو در رو با آمریکا بخواهیم سیاستهای حاکمیت را نقد کنیم و بگوییم مردم از این رفتارها خسته شدهاند و میخواهیم از مردم مستقیما بشنویم که با آمریکاییها ارتباط برقرار کنیم یا خیر. کافی است فراخوان داده شود و همهپرسی شود و نیازی هم به مقدمهچینی ندارد، چون ذهن مردم 40 سال است با این موضوع درگیر است. در موضوع برجام و جنگ هم همینطور.
موضوعاتی در امر مشارکت و انتخابات در کشور ما وجود دارد که وجه روتین پیدا کرده و مستمر است و این رفتار روتین باعث شده مساله انتخابات برای مردم عادی شود. در این سازوکار دیگر آن حساسیتها، دغدغهها و هیجاناتی که در آن فراخوانها معمولا انتظار داریم، در انتخابات وجود ندارد و مردم میدانند هر 4 سال یک بار باید بیایند و رای بدهند. اگر مردم با انتخابات حس مثبت و مطلوب و احیانا منفعتگرایانه و پیوند برقرار نکنند، چه بسا ممکن است پای صندوق رای حاضر نشوند.
برای اینکه این عارضه را رفع کنیم، چه باید کنیم؟ نهادهای واسط یا همان احزاب برای همین موضوع تعریف شدهاند. این احزاب باید ظرف 4 سالی که تا انتخابات بعدی فرصت هست، با نظام شبکهای که میتوانند در سراسر کشور ایجاد کنند، امید و آرمان را همواره زنده نگه دارند و در درون این ماجرا افرادی را به عنوان کاندیدا معرفی و شعارها و برنامههایشان را طوری به جامعه تزریق کنند که شوقی برانگیخته شود.
متاسفانه احزاب در ایران به معنای درست شکل نگرفتهاند. در قانون ظاهری داریم اما در فرآیند دست به دست شدن قدرت، احزاب نقش موثری ندارند. همه انتخابات ما تا امروز بر پایه مدل نخستین انتخابات جمهوری اسلامی و موضوع همهپرسی برای قانون اساسی شکل گرفته است که آسیبپذیر است. در بند دوم ارشادات رهبری، رقابت از تکالیف ذاتی احزاب سیاسی است که آنها باید سامانه رقابت را ایجاد و گرم کنند. ۲ انتخاباتی که از سر گذراندیم، یعنی انتخابات 1398 و 1400 میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری حداقلی بود. اگر بخواهیم اصولی به این مساله ورود کنیم، باید بر پایه یک تکلیف ملی و به عنوان امر مشترک بین ۲ نظریه حاکم در سیاست ایران که اصلاحطلبان و اصولگرایان هستند، نظام انتخاباتی کشور را مجددا نوسازی کنیم و نسبت نهادهای واسط و نهادهای مسؤول را با این مجموعه مشخص کنیم؛ از جمله دستگاه اجرایی، دستگاه نظارتی، تکالیف متقابلی که بین احزاب و نظام سیاسی هست و در نهایت مردم. این نقطهای است که باید روی آن متوقف شویم و آسیبشناسی و اشکالات را مرتفع کنیم.
* البته درباره انتخابات مجلس در سال ۹۸ یکسری مسائل باعث شد انتخابات مشارکت پایینی داشته باشد؛ مسائلی نظیر کرونا، عملکرد دولت و مجلس وقت و مساله هواپیمای اوکراینی. همه این مسائل اعتماد مردم را مخدوش کرد. برگردیم به موضوع؛ بعد از سال 88 که تعادل سیاسی به هم ریخت، جریان اصلاحات به صورت مشخص چه اقداماتی انجام داد که تا حدودی حسننیت خود را نسبت به پذیرش ساختارها و همچنین نوسازی نظام انتخاباتی نشان داده و اعتماد عمومی را جلب کند؟
پاسخ صریح این است که هیچ کار! این هیچ کار گزارهای نیست که بتوان یقه اصلاحطلبان را گرفت که چرا اقدامی نکردند. استدلال هم میکنیم که عدم اقدام و فعالیت در این راستا ناشی از چه شرایطی است. ما مجموعه درهمتنیدهای داریم که با هم رفت و آمد دارند و یکطرفه نیست. نظام سیاسی متکی بر رای مردم است. مردم جذابیتهای انتخاباتی را از کانال فعالیتهای حزبی استنباط و عمل میکنند. احزاب یکسری تکالیف در برابر نظام دارند و نظام سیاسی یک تکالیفی در برابر احزاب دارد. احزاب باید از یکسری اختیارات برخوردار باشند. رفتار دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی باید با احزاب مشخص شود و بسیاری از این گزارهها تعریفی به ما میدهند که اگر یکطرفه به قاضی برویم، چیزی حاصل نخواهد شد.
حادثه 88 حادثهای بود که یک گسست اعتبارشکنی را در جامعه سیاسی و بدنه نخبگانی و طبقه متوسط به رخ کشید. اگر چه ما از آن عبور کردیم و تبعات آن را نظام ایران و جامعه تحمل کرد اما هیچ پاسخ کافی، شافی و وافی به آن داده نشد و از آن عبور شد. چرایی رخ دادن 88 را هیچ وقت توضیح ندادیم و گفتوگو نکردیم. موضوع حصر بعد از 14 سال همچنان در ذهن و ضمیر و خاطره سیاسی ما وجود دارد.
اما واقعیت این است که اگر سال 88 را مبنای یک بازنگری قرار دهیم، فرصت بسیار خوبی بود از باب یک آشتی ملی بین جریان نخبهگرای کشور و نهادهایی که تازه به قدرت رسیدهاند. از سال 88 به بعد بدنهای از نیروهای غیرسیاسی در کسب موقعیتهای مدیریتی کشور، چکمههایشان را محکم بستند. آیا شما میتوانید تحلیل کنید این چگونه میشود در یک اقدام هماهنگ و از پیش تعریف شده، یکباره مجلس ٣٠٠ نفره تعداد معتنابهی سردار نظامی داشته باشد؟ چرا یک ارتشی در مجلس حضور ندارد؟ نهادهای نظامی بخش بزرگی از فعالیتهای اقتصادی را با گردنی ستبر در اختیار میگیرند و با قدرت قاهره به سمت کسب آن میروند؛ یا نقشآفرینی نیروهای اینچنینی در حوزه سیاست خارجی، اگر چه همکاری و هماهنگی را نفی نمیکنیم. چه اتفاقاتی رخ داده است که در این میدان نوسازی نظام انتخاباتی این وجه ماجرا که به آن اشاره میکنیم، حضور ندارد که از آن انتظاری داشته باشیم. عرضم این است که 4 دهه است ثبات سیاسی از سر ما گذشته است؛ البته کرونا و عملکرد بد یا خوب دولت و... تاثیراتی بر مشارکت داشته است. ضمن اینکه میتوانم مناقشه کنم. ما جنگ را داشتیم اما تاثیری بر انتخابات نداشته است و مهاجران در شهرهای دیگر بودند و رای دادند. اینها میتواند موثر باشد اما میتواند دلایل دیگری هم در کاهش مشارکت دخیل باشد. انسان بنا به اراده و هوش و فراستی که دارد، خداوند این امکان را به او داده است که قدرت پیشبینی داشته باشد و بتواند پیش از آنکه در حادثهای واقع شود، مقدمات بازدارندهای فراهم کند.
به هر دلیلی که کاهش مشارکت شکل گرفته باشد، مصلحت نظام سیاسی ایران نیست که دچار کاهش مشارکت شویم و در مقام تعلیل بگویم چنین مواردی بوده و از ما بگذرید. ما باید بتوانیم روند دست به دست شدن قدرت را با پایههای استواری سر و سامان دهیم که اساسا عارضهای گرفتار آن نشود. ریلگذاریها باید طوری باشد که دچار چالش نشود.
* البته نظام یک فرصتی سال 92 به بعد به اصلاحطلبان داد و اگر حادثه 88 نظام سیاسی کشور را از تعادل خارج کرد، باید انگشت اتهام به سمت اصلاحات گرفته شود. اگر نگاه سیاسی در کشور تنزل پیدا کرد و نگاه امنیتی نسبت به فعالیتهای سیاسی به وجود آمد، قطعا ورود و نقطه عطف آن همان ادعای تقلب در انتخابات 88 بود. شروعکننده این عارضه یک جریانی بود که با این رفتار تعهد خودش را نسبت به رقابت سیاسی زیر سوال برد و هیچ اقدامی هم برای جبران و بازسازی آن نکرد. اصلاحطلبان از 88 اعلام برائت نکردند؛ نظر شما در این باره چیست؟
فرمایش شما به یک معنا مخدوش است، یعنی مقدمه و ذوالمقدمهتان همهاش مخدوش است. حاکمیت سال ۸۸ نسبت ناروایی را به اصلاحطلبان داد. چه وقت جریان اصلاحات برانداز بود؟ باید اثبات کنند چه کسانی برانداز بودند. حداقل ماجرا اینکه جریان اصلاحات برانداز نبود.
* الان ما درباره ادعای تقلب در انتخابات صحبت میکنیم، اصلا راجع به براندازی صحبتی نداریم.
اجازه دهید، روشن میکنم. سال ۸۸ آقای مهندس موسوی ادعای تقلب کرد و هیچ نسبت ساختاری هم با اصلاحات ندارد. نامزد اصلاحطلبان سیدمحمد خاتمی بود. خاطرتان هست و اگر شک دارید میتوانیم تاریخ را بازگردانیم.
* نه! ما مطمئن هستیم. شما از حضور آقای موسوی خیلی ناراحت بودید.
مهندس موسوی زمانی نخستوزیر این کشور و ۲۰ سال در یک زاویهای با زندگی هنری نماینده رهبری در شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. با وجود اینکه رهبری در دهه اول انقلاب با میرحسین در مقام ریاستجمهوری اختلاف سلیقههای اساسی داشتند، در یک بازه زمانی ۲۰ ساله به یکدیگر نزدیک شدند. در نگاه اقتصادی، رهبری که در آن زمان رئیسجمهور بودند، به دیدگاه مهندس موسوی نزدیک شدند و در دیدگاههای فرهنگی، مهندس موسوی به رهبری نزدیک شد. در واقع در یک فاصله تاریخی ۲۰ ساله به نقطه توافقی رسیدند که تشویقهای عمومی رهبری باعث شد میرحسین در انتخابات شرکت کند و میرحسین دعوت به حضور شد.
* مجموعههای حاکمیت در حوزه اقتصاد به سمت دولتزدایی میرود و این مساله برعکس ادعای شماست.
چطور؟
* شما گفتید دیدگاه رهبری در حوزه اقتصاد به آقای موسوی نزدیک شد؛ در 20 سال مابین 68 تا 88 اکثر سیاستهای کلان اقتصادی از جمله سیاستهای ابلاغی اصل 44 دقیقا نقطه مقابل نظریه آقای موسوی بود.
حاکمیت یک نهادهای غیردولتی تشکیل داده که بسی بزرگتر از دولت هستند که همهشان در کنترل نهادهای غیردولتی و غیرخصوصی است. تمرکز قدرت اقتصادی، مفهوم حاکمیت را به ذهنها انتقال میدهد، نه این دولت که با انتخابات بر سر کار میآید.
همانطور که گفتم مهندس موسوی در دیدگاههای فرهنگی به سمت رهبری رفت.
رهبری عنایت داشتند که در موضوعات مطرح شده در شورای انقلاب فرهنگی، بدانند نظر مهندس موسوی چیست. مهندس موسوی بنا به یک اراده شخصی یا بنا بر یک ارادهای که پشتوانه آن موافقت رهبری است وارد عرصه انتخابات شد. این نشاندهنده این است که مهندس موسوی شخصا آمده و وارد صحنه شده است. با توجه به اینکه عنصر اصلی ما از صحنه خارج شده، اصلاحطلبان در یک فراخوان کلی گفتند از آقای موسوی در برابر آقای احمدینژاد حمایت میکنیم. یادمان نرود اساسا تشکیلات ستادی جناب مهندس موسوی از حضور اصلاحطلبان پرهیز داشت. چنین کسی به هر دلیلی درست یا غلط، نسبت به سرنوشت انتخابات ایراد دارد و میگوید تقلب شده است و نهادهای مسؤول باید به او پاسخ قانعکننده بدهند. بنده در رابطه با 88 نوع رویکرد رهبری را ستایش میکنم. ایشان در این ماجرا گام درستی برداشتند و به سمت ضرورت ارائه بیان اقناعکننده توصیه میکردند اما نهادهای بعد از رهبری این کار را نکردند و نتوانستند مهندس موسوی را قانع کنند.
* به ادعای تقلب پاسخ داده شد. البته آقای موسوی قبل انتخابات گفت راهبرد ما خیابان است.
اگر به ناهنجاری انتخاباتی پژوهشی نگاه کنیم، همه کسانی که خود را در معرض انتخابات قرار میدهند، در هیجانات انتخاباتی و تبلیغاتی حرفهای زیادی میزنند اما واقعیت این است که برخورد به خاطر یک دلخوری تاریخی بود و میخواستند طرفداران آقای خاتمی را ادب کنند که مهم هم نیست.
اینکه در عرصه فعالیتها، هیجاناتی رخ میدهد و دشمن ممکن است سوءاستفاده کند، همیشه همینطور بوده است. در ماجرای اتفاقات اخیر هم همینطور شد. در ماجرای حوادث اخیر یک دخترخانمی مظلومانه کشته شد و دشمن سوار موج شد.
* شما با آقای موسوی مرزبندی نکردید و مواضع او را نفی نکردید. چرا موضع خودتان را اعلام نکردید؟
آقای موسوی از حق شخصی خودش دفاع کرد.
*اصلاحطلبان هم بهتر بود از حق شخصیشان استفاده میکردند و یک مرزبندی قائل میشدند. موسوی که کاندیدای شما نبود. شما مواضع و تقلب موسوی را تایید میکردید.
آیا باید میگفتیم آقای موسوی شما در مطالبه قانونی خود اشتباه میکنی؟
نه! اصلا قرار نبود آقای موسوی را مورد خطاب قرار دهید. شما باید موضع خودتان را اعلام میکردید. مجمع روحانیون ادعای تقلب را تایید میکرد. اصل ماجرا از همانجا شروع شد.
آیا مجمع روحانیون برای تقلب بیانیه داد؟
*خیر! برای تجمع خیابانی. اینها همهاش در تبع تقلب بود.
اینها پذیرفته شده نیست؛ یک زمانی اگر بگویید آقای رفسنجانی و آقای خاتمی گفتند تقلب شده است، اینها حرف درستی است. یا اینکه بگوییم سران اصلاحات گفتند تقلب شده، درست است. ما در زندان گفتیم تقلب نشده است. شما بیان صریح ما را هم دریافت کردید ولی رها نکردید. بر اساس تحلیل و اطلاعات عرض کنم که جریان 88 یک گام به سمت جلو از ناحیه حوزه نهادهای اطلاعاتی - امنیتی بود، بدون اینکه اقدامات خود را با حوزه سیاسی هماهنگ و همراه کنند. این کار را نکردند و در نهایت اقدامی شد و جماعتی بازداشت شدند و کشور دچار آسیب شد و تا امروز پس از 14 سال هنوز عقدهها باقی مانده است. شما نمیتوانید بگویید چرا از 88 به بعد کاری نکردید. شما میگویید سال 92 حاکمیت برای اصلاحطلبان فرصت فراهم کرد، شما فرصت فراهم نکردید.
*نه! فرصت که در انتخابات ایجاد شد. علاوه بر این مسؤولان ستاد موسوی همه وزیر شدند.
شما آمدید آقای هاشمی رفسنجانی را بدون هیچ دلیلی ردصلاحیت کردید؛ معلوم است که مردم واکنش نشان میدهند. هر بنی بشر دیگری را اگر آقای هاشمی معرفی میکرد، رای میآورد، چون مردم رفتارهای حکومت را نمیپذیرفتند. منظور از رفتارهای حکومت، عملکرد شورای نگهبان، ردصلاحیتها و سکوت در برابر ردصلاحیت است. مگر هاشمی آدم کمی بود؟
میگویید سال 88 موسوی از ما نبود و به لحاظ ساختاری از اصلاحطلبان نبود و خودش هم یک ادعایی مطرح کرد و نهادهای امنیتی - اطلاعاتی هم یک برنامههایی داشتند ولی همین مساله میتوانست منشأ این باشد که از سوی اصلاحطلبان بازسازی شکل بگیرد.
بنده به دوستان در اوین گفتم تا زمانی که ما گروگان شما هستیم، نمیشود خواست شما از زبان هاشمی، کروبی، خاتمی و موسوی درآید و اجازه بدهید ما برویم برای گفتوگو اما گوش نکردند. ابتدای کار رهبر انقلاب این کار را کردند. همه ما 2 بار دستگیر شدیم. شنبه گرفتند و فردایش آزادمان کردند، چون دیدند کار بدی کردند و رهبری برخورد کردند. آقایان میخواستند دوشنبه تظاهرات کنند، دوباره گفتند برویم اینها را بگیریم. اصلا جماعتی که بازداشت شدند چه نسبتی با روز دوشنبه داشتند؟ مگر ما نشان ندادیم که برانداز نیستیم. البته علیالقاعده باید عکس این موضوع باشد و دیگران باید اثبات کنند که ما برانداز هستیم.
* چه چیزی را میگفتند که میخواهید براندازی کنید؟
نظام را.
* شما خودتان که بخشی از نظام هستید؛ کی میخواست براندازی کند؟
آقایان میگفتند.
* هیچوقت نمیتوانیم از بحث تقلب به سمت براندازی فرار کنیم.
حاکمیت جماعتی را بازداشت کرد.
* قبل از ماجرا که کسی بازداشت نشد.
قبل از ماجرا احکام را صادر و چند ساعت بعد از انتخابات 88 بازداشت کردند. بعد حجتی نداشتند که به جامعه بگویند متقلبان را چرا گرفتیم. حالا کسی ادعا کرده تقلب شده، حالا مسؤولان باید اثبات کنند تقلب نشده است و ادعا را باید پاسخ دهند. «البینه علی المدعی» پس چه میشود؟ آن کسی که مدعی است باید ثابت کند و مستنداتش را ارائه کند. مهندس موسوی حسب اختیارات قانونی گفت روی این صندوقها اعتراض دارم.
* شورای نگهبان که به این مساله پاسخ داد.
جماعتی را گرفتند و وجدان جامعه را قانع نکردند و حاکمیت یک نسبت ناروایی به نام برانداز و اجتماع و تبانی علیه نظام سیاسی ایران و تبلیغ علیه نظام را به مدعیان تقلب داد و نتیجه آن شد که همه اینها خلاف واقعیت بود. براندازی عبارت هجوی بود که علیه مدعیان تقلب مطرح شد.
* آن یک اطلاق مجرمانه است که دستگاه قضا به شما میدهد.
سخن این است که در یک حادثه سیاسی آقایان با اصلاحطلبان یک تسویه حساب تاریخی کردند.
* ما در مقام این هستیم که چگونه این وضعیت را سامان دهیم.
شما میگویید چرا اصلاحطلبان مواضع خودشان را بازسازی نکردند. حاکمیت روز به روز شرایط را سختتر کرد و هیچ پاسخی هم به اقدام اولیه نداد. جماعت اصلاحطلب روزبهروز توسط سیاستهای حاکمیتی تضعیف شد و البته طبیعی است که بخشی از اصلاحطلبان رادیکال شوند؛ در این ماجرا که روزبهروز از ظرفیت تاثیرگذاری اصلاحطلبان کاهش مییابد، ممکن است 4 نفرشان هم فریاد بزنند یا حرف بیجا بزنند، بنده این مساله را رد نمیکنم. حالا که رهبری پیامی دادهاند که این پیام فصل مشترک آرمانها و دیدگاههای اصلاحطلبان با تکالیف قانونی مسؤولان است، آیا میتوانیم کمکی کنیم که موضوع مشارکت حداکثری که با عنوان رقابت در هم تنیده است، شکل بگیرد؟ به نظر من راهی وجود داشت و پیشنهاد هم داده شد و پاسخی هم نگرفتیم. آن پیشنهاد این بود که مجلس محترم میتوانست مشورت بگیرد ولی نگرفت و خودشان بریدند و دوختند و بعد هم به اجرا گذاشتند. این فرصت از اصلاحطلبان دریغ شد که کار متمرکز کنند و از حوزههای انتخابیه فراخوان دهند و آدمهای خود را غربال کنند؛ متاسفانه این فرصت از دست رفت. البته امکان بازیافت این فرصت هست و آن این است که مجلس با طرح 3 فوریتی یک فرصت 2 هفتهای مقرر کند. با این کار اولا بهانه را از دست رقیب (اصلاحطلبان) میگیرند که اصلاحطلبان حرف خلاف نزنند و اگر کسی را دارند برود ثبتنام کند، دوم اینکه رویکرد تایید صلاحیتها سراسر ایراد دارد. از سال 71 به بعد همینطور سختتر و سختتر شد.
* شما این مطالب را در حالی مطرح میکنید که بر اساس یک دیدگاهی جریان اصلاحات مرجعیت خود را نزد طبقه متوسط از دست داده است. آیا میتوانید طبقه متوسط را مدیریت کنید؟
جریان اصلاحات حتما میتواند قشر متوسط را پای صندوقها بیاورد، البته با شرط و شروط و مقدماتی.
واقعیت این است که بین انتخابات ریاستجمهوری و پارلمان تفاوتهای ماهوی وجود دارد. در بحث انتخابات مجلس، نقش مطالبات بومی و محلی خیلی موثر است، به خصوص اینکه دوسوم نمایندههای مجلس از حوزههای تکنماینده هستند. آن چیزی که نماد تمامعیار مشروعیتبخشی به نظام و مشروعیتبخشی نفوذپذیر احزاب میان مردم و سرمایه اجتماعی است، بحث ریاستجمهوری است. بنده منتقد شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» هستم و برای آن دلیل هم دارم. اینکه حداقل یک بخشی از این شعار در سال 1400 با رای ١٨ میلیونی آقای رئیسی شکسته شد. بخش اصلاحطلبی این شعار هم این است که در انتخابات ریاستجمهوری آینده، میدان فراخ برای نماینده و نامزد متعلق به نظریه سیاسی اصلاحطلب فراهم شود و آن رقابت نشاندهنده آن خواهد بود که آن شعار غلط است. ما مدعی هستیم رقابت تنگاتنگی با اصولگرایان داریم و با یک لایه قویتر، ۱۵ - ۱۰ درصد ظرفیت نفوذ اجتماعی اصلاحطلبان بیشتر از اصولگرایان است که جامعه کم و بیش آن را نشان داده است. با توجه به اینکه در امر مدیریت ارشد کشور مدت زمان بیشتری متعلق به اصلاحات بوده، بیشتر میشود مورد نقد شما باشیم. به همین جهت این سرمایه اجتماعی برای اصلاحطلبان وجود دارد.
برای بروز این سرمایه اجتماعی و اعتمادی که جامعه میتواند به اصلاحطلبان داشته باشد، باید مانع مقدمات آن نشد و مانع ایجاد نکرد و امکانی را فراهم کرد که نظریه سیاسی رقیب در برابر اصولگرا هم بتواند ارزش خودش را داشته باشد. اساسا نظام غیرانتخابی ایران یکپارچه پشت سر نظریه اصولگرایی است و این جزو تبعیضهایی است که به نفع شما شکل گرفته. لذا طبیعتا کار اصلاحطلبان سختتر خواهد بود.
* اگر اصلاحطلبان کاندیدای حداکثری داشتند، برنده انتخابات 1400 میشدند؟
بله! ما حتما اگر ظریف را به عنوان کاندیدا داشتیم، پیروز میشدیم.
* شما از مدل خودتان بگویید. آقای جهانگیری که چهره برجسته و نزدیک به حزب شماست، پارسال در یک مصاحبهای اعلام کرد اگر در انتخابات 1400 تایید صلاحیت میشد، صحنه انتخابات را به آقای رئیسی میباخت.
کس دیگری هم ممکن است ببازد.
* کاندیدای حداکثری شما چه کسی میتوانست باشد؟
آقای ظریف! رقبای سیاسی وقتی به میدان رقابت میروند به تناسب زمان و شرایط گزینه خودشان را عرضه میکنند. اشخاص موثر هستند، اثربخشی خود فرد در هیجان رقابت موثر است.
بنده طرفدار رقابت لاریجانی - ظریف بودم. بنده در آستانه انتخابات 1400 خواهشم از آقای لاریجانی این بود که بیایید و رقابتی از جنس رقابتهای صدر نظام سیاسی راهاندازی کنید و رقابتی شبیه رقابت 76 را تدارک ببینید. سال 76 رقابت بین ۲ شخصیت برجسته سیاسی چپ و راست بود و هر دو واجد صلاحیت کافی برای اداره کشور بودند. حتی آقای ناطق بالفعل از آقای خاتمی برجستهتر بود. آقای خاتمی هم بالقوه از خودش صلاحیتهایی را عرضه کرد که خیلی برجسته شد طوری که آقای رفسنجانی هم قبول داشت آقای خاتمی آدم برجستهای شده است. آیا در آن انتخابات ما ضرر کردیم؟ انتخابات آن دوره، بین خوب و خوبتر بود. حتما اگر انتخابات 1400 برپایه ظریف - لاریجانی شکل میگرفت، انتخابات بین خوب و خوبتر بود.
* ظریف - لاریجانی یا ظریف-رئیسی؟
ظریف-لاریجانی. من قائل به این هستم که باید آقای لاریجانی را در موقعیت اصولگرایی به رسمیت بشناسیم.
* آیا بدنه 20 میلیونی رئیسی پشت آقای لاریجانی میآمد؟
ریزش داشت اما قطعاً بیشتر میآمدند. داستان این است که یک شخصی متعلق به حوزه قضایی بود با یک کارنامهای که نتوانست ارائه کند. عمدتاً ماموریت رئیسی در فرآیند قضا بوده است؛ از معاون اولی و ریاست سازمان بازرسی کل کشور گرفته تا معاون دادستان تهران. در واقع نمیتوانستید از آقای رئیسی چهرهای برجسته برای مردم عرضه کنید ولی آقای لاریجانی از خودش عرضهای داشت. عملکرد مدیریتی آقای لاریجانی قابل احترام است. عرش و زمین، ملک و جن و پری را برای رئیسی بسیج کردند. اگر همین ظرفیت پشت سر آقای لاریجانی قرار میگرفت، قطعاً و مسلماً این رای سنتی 18 میلیونی را داشت و هم بخشی نیز آرای خودش را. از این جهت برای من کاملاً روشن است. کشوری که دوره ثبات 4 دههای استقرار آن گذشته و جهان نسبت به ایران به باور رسیده است؛ یک زمانی هیچ کشوری جز شوروی و لیبی ایران را به رسمیت نمیشناخت. ما در زمانی به سر میبریم که جز اسرائیل و آمریکا سایر کشورها با ما حس همدلی دارند و این یک ارتقای منزلت سیاسی و ملی است. برای چنین کشوری باید رقابتهای سیاسی فاخر شکل بگیرد و رفتارهای کودکانه رقم نخورد.
طبیعی است در لایههای پنهان اصلاحطلبی اختلاف سلیقه وجود دارد اما وقتی میخواهیم برونداد دیدگاهمان را عرضه کنیم، نظریه مشترک میدهیم. از این حیث باید سطح انتخابات به خصوص انتخابات ریاستجمهوری را ارتقا دهیم. یک رای متمرکز نیرومند با ظرفیت همراهی ملی بالای 70 درصد، آثار تبعی خوبی در سیاست خارجی هم خواهد داشت.
* مشارکت بالا یک سابقه تلخ هم دارد. سال 88 نگذاشتند از آن ظرفیت اجتماعی استفاده کنیم.
این مساله از بیتدبیری مدیران داخلی بود. میتوانستیم آن را حل کنیم؛ کاری نداشت.
بنده همان روز انتخابات ۸۸ در پاسخ به سوال یک خبرنگار مبنی بر اینکه «پیروز انتخابات 88 کیست؟» بعد از انداختن رای در صندوق گفتم: مردم. وقتی اصرار کرد، گفتم خوشبینانه به مرحله دوم میکشد و اگر عادی قضاوت کنیم، پیروز آقای احمدینژاد است.
دیگران هم همینطور بودند، حتی آقای تاجزاده که تندروتر بود، همین بود. اینکه بخواهیم به زور رفتار شخصی کسی را که احساس غبن کرده و میگوید رای من خورده شده، به همه تسری بدهیم، نمیشود. تعرضی که از طرف نیروهای امنیتی در حق نیروهای انتخاباتی شد، عمدتاً متوجه نیروهای طرفدار آقای خاتمی بود.
* نیروهای امنیتی آقای ربیعی بود که شخص اول اتاق فکر آقای موسوی بود.
بنده گفتم نیروهای امنیتی متعرض شدند؛ مگر گفتم آقای ربیعی را گرفتند؟
* با توجه به حرفهای شما اینطور برداشت شد که شاید آقای ربیعی خودشان هم در مظان اتهام باشد.
حالا اگر بناست کسی را متهم کنیم، حرفی نیست. آقای ربیعی فراتر از این ماجراهاست.
اگر بتوانیم سطح رقابتهای سیاسی را ارتقا دهیم، ما را به سمت یک بازخوانی و نوسازی سیاسی در امر انتخابات میبرد که این بار مشترکی بر دوش 2 جریان اصولگرا و اصلاحطلب است.
سارقان سیاست در امر سیاستورزی در بزنگاههای انتخاباتی برای چه میدان پیدا میکنند؟ ما باید فعالیتهای حزبی را جدی بگیریم. در بازسازی و نوسازی امر انتخابات باید احزاب به متن بیایند. رقابتها باید حزبی شود و این احزاب هم صفر و صدی نیستند که به روش رای الکترال آمریکا باشد که اگر شما چند رای بیشتر داشته باشید، کل رای برای شما باشد. این نظریه مطرح است که آیا میتوان اقلیت را در پارلمان مداخله دهیم؟ ظاهراً شاید بشود. این رویکردی است که باید روی آن گفتوگو کرد و رسانهها هم موثر هستند.
* با توجه به اینکه طیفهای مختلف جریان اصلاحات برای ورود به عرصه انتخابات به تصمیم واحد نرسیدهاند، اردوگاه اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا احزاب مختلف سیاسی اصلاحطلبان به فهرست واحد میرسند؟
مقدمات حضور اصلاحطلبان در انتخابات فراهم نشده است. با توجه به امر تعجیل در تصویب آن ماده واحده، این فرصت از اصلاحطلبان گرفته شد که ثبتنام کنند. واقعیت این است که ما تلاش میکنیم توصیه رهبری درباره مشارکت محقق شود و اگر رقابت ولو اندک حتی در برخی حوزهها هم شکل بگیرد، خیلی خوب است.
ما چند هفته قبل برآورد کردیم در 130 حوزه انتخابیه افرادی وجود دارند که یا در لایههای دوم و سوم جریان اصلاحات تعریف میشوند یا نزدیک به این تفکر هستند. این ظرفیت ارزشمندی است. اگر همه این ظرفیت ۱۶۰ -150 نفر در 130 حوزه انتخابیه از تصفیه شورای نگهبان سالم دربیایند و صلاحیتشان تایید شود، این یک ظرفیت خیلی مهم است و میشود روی آن مطالعه کرد. البته ظاهراً در تهران کسی تایید نشده و چند نفری بودند که ردصلاحیت شدند. این یک گام موثر در تحقق نظریه رهبر انقلاب است.
* برآوردی از تاییدصلاحیتهای کارگزاران دارید؟
ثبتنام حدود 160 نفر بوده اما نمیدانیم چند نفر تایید صلاحیت شدند.
* طبق نتایجی که اعلام شده، برآوردی ندارید؟
به نظر میرسد بالای 70 درصد کاندیداها ردصلاحیت شدهاند. پیشبینی من این است که در برخی حوزههای تکنماینده ظرفیت رقابت معنادار سیاسی با ظرفیت احزاب که پشتیبانی کنند وجود دارد. اما این تسکین و پانسمان زودگذر است. اگر بخواهیم بلندمدت فکر کنیم، باید بتوانیم امر انتخابات را ساماندهی کنیم و از همه مهمتر فلسفه و نوع نگاه شورای نگهبان را اصلاح کنیم.
* آیا با آقای روحانی و لاریجانی تصمیمگیری کردهاید که فهرست واحد بدهید؟
خیر! مذاکرهای نبوده، سخن این است که نامزدهای احتمالی الزاما نیروهای مستقیم نیستند و لایه دوم و سوم هستند.
* همان تعدادی که هستند...
ممکن است بخشی از اینها در نحله فکری آقای روحانی بگنجند.
* آقای لاریجانی چطور؟
بر اساس اظهار آقای حقیقتپور - از نزدیکان آقای لاریجانی - ایشان فعال نیست و لیستی هم ندارد.
* آیا فضای انتخاباتی در جمهوری اسلامی برای حضور اصلاحطلبان بسته است؟
نه! باز است. نه اصلاحات و نه خاتمی هیچوقت فتنهگر نبودهاند. آقای خاتمی یک سرمایه ملی است. ممکن است حکومت و شخص رهبری از خاتمی هم دلخور باشند. این مساله را رد نمیکنم. انتظار آقای خامنهای این بوده است که آقای خاتمی در 88 یک حرکت جهشی خیلی تند داشته باشد که آقای خاتمی به تشخیص خودش این کار را نکرد و هر کسی هم باید به تشخیص خودش عمل کند. بزرگان در این کشور به تصمیم خودشان عمل میکنند و ما نمیتوانیم الزامشان کنیم. نمیخواهم خیرخواهی و صلاحدیدی که رهبری داشتند را نقض کنم اما واقعیت این است که حق آقای خاتمی در واقعه 88 توسط نهادهای حاکمیتی تضعیف شد. آقای خاتمی یک سرمایه است و یک آدمی بود که موثر بود و در دنیا روی او حساب میشد. باید از آدمهای مهم صیانت کنیم. ما آدمهایی مثل موسوی، کروبی، خاتمی، روحانی، کرباسچی و حتی احمدینژاد داریم و این معنا ندارد که همین که دورهشان به سر میآید، به انسانهایی تبدیل شوند که نظام از آنها فرار کند و بگوید اینها آدمهای بد و خطرناک هستند.
تشکر از وقتی که برای حضـور در روزنــامـه «وطن امروز» گذاشتیـد و با هم گفتوگو کردیـم.
ارسال به دوستان
موج سرخ؛ طلای سیاه را رم میدهد؟
شروین طاهری: شروین طاهری: شمارش معکوس برای صعود قیمت نفت به مرز 100 دلار در سال 2024 آغاز شده است. سالی که به نظر میرسد بر اثر نهادینه شدن ضعف اقتصاد دلار، شاهد رشد توامان ارزش معیارهایی مثل طلای زرد و سیاه و طلای دیجیتال (رمز ارز) باشیم.
حملات هوایی هفته گذشته آمریکا و انگلیس به یمن، باعث به وجود آمدن انتظاراتی زودتر از موعد برای بازگشت نفت 100 دلار و بالاتر از آن شده است. هر چند ۲ شاخص مهم قیمت نفت در جهان یعنی برنت و تگزاس اینترمیدیت واکنش شدیدی به برخورد نظامی اخیر در سواحل شرقی دریای سرخ نشان نداده و با یک جهش هیجانی تا نیمه کانال ۸0-۷0 دلاری در روزهای اخیر به نوسان روی کانال 77 بازگشتند اما همین حالا شاهد سیگنالهای رصدگران بازار در ایکس درباره نفت برنت 80 دلاری هستیم.
باید دانست طی ماههای گذشته، متعاقب آغاز جنگ غزه و سپس واکنش انصارالله به جنایات رژیم صهیونیستی با به دست گرفتن ابتکار عمل در یکی از مهمترین آبراهههای دنیا، همواره کنش محور مقاومت بوده که بر بهای نفت تاثیر گذاشته نه کنش محور سلطه. به عبارت دیگر پس از چند دور حملات ادعایی نهچندان تاثیرگذار شرکای آنگلوساکسون با محوریت سنتکام - فرماندهی ارتش تروریست آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا - به پایگاههای ارتش و دولت نجات ملی یمن، اقتصاد جهانی نفس را برای اقدام تلافیجویانه انصارالله در سینه حبس کرده است. مطمئنا هدف قرار گرفتن یک کشتی باری آمریکایی با پرچم جزایر مارشال در آن سوی تنگه بابالمندب در روز سهشنبه (در شمال اقیانوس هند نزدیک ساحل جنوبی یمن)، آن پاسخ سختی نبوده که یمنیها وعدهاش را دادهاند. از جمله محمد البخیتی، عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله که دوشنبه شب اینچنین برای استعماگران خط و نشان کشید: «وارد مرحله جدیدی شدهایم و محور مقاومت، زمام امور را در منطقه به دست گرفته است. نیروهای آمریکایی و انگلیسی دیگر نمیتوانند از [تنگه] بابالمندب عبور کنند. آمریکا هم از حمله به یمن پشیمان خواهد شد و بازنده خواهد بود. نیروهای مسلح یمن در حال توسعه تواناییهای موشکی خود هستند و بزودی سورپرایزهایی رخ خواهد داد».
سازمان عملیات تجارت دریایی انگلیس (UKMTO) طی ۳ ماه اخیر، هدف قرار گرفتن و بازداشت نزدیک به 60 کشتی کانتینری، فلهبر و تانکر توسط موشکها و پهپادهای یمنی را در حدفاصل دریای سرخ تا نواحی شمالی اقیانوس هند گزارش کرده است. این به جز حملات دفعشدهای است که یمنیها به ناوهای نظامی پنتاگون و نیروی دریایی سلطنتی انگلیس انجام دادهاند.
دوشنبه همین هفته شرکت نفت و گاز شِل انگلیس اعلام کرد تا اطلاع ثانوی عبور سوپرتانکرهای خود از دریای سرخ را متوقف میکند.
پس از توقف فعالیت غولهای کشتیرانی جهان چون مرسک، اماسسی، هاپاگ - لوید، اسامای - سیجیام، اماسسی و اخیرا نیپون یوسن، بزرگترین شرکت کشتیرانی ژاپن از این مسیر با به جان خریدن افزایش تعرفههای 300 درصدی مسیرهای دیگر، حالا فرار شل از دریای سرخ به بهترین شکل ممکن ناکارآمدی ائتلاف کذایی آمریکایی - انگلیسی را در تامین امنیت شناورهای خودشان و رژیم صهیونیستی در این آبراه مهم نشان میدهد.
این به معنای پابرجا بودن زمینه اصلی بحران در این منطقه دریایی است که در ادبیات کشتیرانی به «آبهای ناشناخته» معروف شده، یعنی ادامه جنگ ضد بشری رژیم صهیونیستی علیه مظلومان غزه؛ همان انگیزهای که پای انصارالله را به این غائله باز کرد.
به نظر میرسد توقف کار نفتکشهای شل در دریای سرخ واکنش مستقیم این شرکت چندملیتی بریتانیایی به وعده «سورپرایز» قریبالوقوع یمنیها باشد. با همه احتیاطی که بازارهای جهانی نفت و سوختهای فسیلی پس از شوک ماههای آخر سال 2023 در پیش گرفتهاند، به نظر میرسد این همان پالسی است که برای توفان پیشبینیشده سال جدید میلادی لازم بوده، بویژه برای آغاز افزایش قیمت نفت تا مرز 100 دلار. اتفاقی که در فصل سرد نیمکره شمالی محتملتر است. افزایش 4 درصدی در معاملات آتی نفت خام در روز جمعه گذشته در محدوده نوسانات معمولی بازار قرار داشت اما مطمئنا الگوریتمهای تجاری در پاسخ به رخدادهای دریای سرخ، در حال تنظیم مجدد هستند و محاسبه الگوریتمها بر اساس پارامترهای جدید مدتی طول میکشد.
به چالش کشیدن رضایت حاکم بر بازار برای رم دادن قیمت طلای سیاه از محدوده آرامش فعلیاش ضروری است. موارد تاریخی مانند حمله سال 1398 انصارالله به زیرساختهای نفتی «بقیق» عربستان منجر به افزایش کوتاهمدت قیمت نفت خام شد. بازار در حال حاضر صرفنظر از بحران دریای سرخ، انتظار وقفههای فیزیکی و ملموس در عرضه نفت خام را دارد. کاهش مداوم عرضه در دریای سرخ توسط بازار به شکلی متفاوت درک میشود. بهرغم تشدید درگیریهای اخیر آمریکا و انگلیس با یمن، از ابتدای هفته فقط یک صعود متوسط را در شاخصهای برنت (دریای شمال) و تگزاس (آمریکا) مشاهده کردیم، زیرا بازار هنوز کاهش قابل توجهی از عرضه را لمس نکرده است. تا زمانی که اختلالات ملموسی آشکار نشود، یک حق بیمه پایدار و معنادار در ریسک ژئوپلیتیک نفت خام بعید به نظر میرسد.
از طرف دیگر بازارساز نفت، شاید به دلایل قابل درک اما به اشتباه، تاکنون خطر جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، لبنان، یمن و عراق در اختلال عرضه نفت را کماهمیت جلوه داده است. به عبارت دیگر شاید تا حالا این ایران به عنوان یک بازیگر مهم نفتی و عضو ارشد اوپک بوده که نخواسته از اهرم محور مقاومت برای رم دادن قیمت جهانی طلای سیاه بهره ببرد اما اگر مثلا آمریکا و اسرائیل بخواهند جنگ را به سمت لبنان بکشانند آن وقت ممکن است بازی جدیدی در بازار نفت آغاز شود.
یک روزنامهنگار اقتصادی سوییسی که با عنوان «راشن مارکت» در شبکه ایکس فعالیت دارد، با نگاهی به مشابهتهای اوضاع جهان در اوایل دهه 1980 میلادی - دوران بههمریختگی نظم جهانی ناشی از وقوع انقلاب اسلامی ایران - وضعیت فعلی بازار نفت را نیز دارای مضامین تورمی در اقتصاد کلان برمیشمارد.
اوایل دهه 1980 میلادی دورانی کلیدی برای بازار جهانی نفت بود، زیرا از اختلالات بحران انرژی دهه 1970 به دوره تثبیت و کاهش قیمتها رسیده بود. ذخایر راهبردی نفت خود را به عنوان سپری حیاتی در خلال دوران عدم قطعیت نشان داد. با تشدید حملات نظامی و تنشهای ژئوپلیتیک فعلی، درسهای 40 سال پیش بر اهمیت پایدار ذخایر راهبردی و ضرورت راهبردهای انرژی انطباقی جهانی برای عبور از عدم قطعیتهای معاصر و حفظ عرضه امن نفت به کار میآیند.
پس از شوکهای دهه 1970 میلادی، بازار نفت طی سالهای 1979-1980 افزایش چشمگیر در قیمتها را تجربه کرد. با این حال، اوایل دهه 1980 شاهد یک روند معکوس قابل توجه در این روند بود که با رکود قابل توجه سرانجام در سقوط بدنام قیمت نفت در سال 1986 به اوج خود رسید.
این سقوط باعث تغییراتی در سمت تقاضا شد زیرا مصرفکنندگان نفت از جایگزینها استقبال کردند و منجر به کاهش قابل توجه در مصرف کلی نفت شد. به طور همزمان، مازاد عرضه پدید آمد که ناشی از افزایش تولید از سوی کشورهای غیراوپک، بویژه ایالات متحده بود. در پاسخ، اوپک به واسطه پرچمدار جدید تولیدش یعنی عربستان، سهم خود از بازار را فدای حمایت از قیمت کرد و این باعث سقوط سریع قیمت نفت شد. تلاطم اقتصادی متعاقب آن بر اقتصادهای وابسته به نفت تأثیر گذاشت و در عین حال رشد کشورهای واردکننده نفت را تقویت کرد.
سقوط شوروی و آغاز جهش چین ماحصل آن دوره بود. بهرغم تلاشهای اوپک برای تثبیت قیمتها از طریق سهمیهبندی تولید به واسطه راهبردهای متفاوت کشورهای عضو، معادلات سیاسی اعضا پیچیدهتر از آن بود که یک راهحل مشخص غالب شود. درسهای ماندگار دهه 1980 میلادی همچنان بر سیاستهای انرژی جهانی اثرگذار است و مهمترین درسی که بازارهای مصرفکننده از آن گرفتهاند، سازگاری و تنوع در منابع انرژی است.
نفت گران در چنین شرایطی برای اقتصادهای غربی مطلوبیت خاص خود را دارد، هر چند شاید هنوز انتظار افزایش قیمت نفت خام برنت به 82 تا 83 دلار در هر بشکه تا اواسط ماه فوریه عجولانه باشد.
در چنین شرایطی وضعیت دریای سرخ نیازمند بررسی دقیق است. همین حالا اختلالات در هسته اتحادیه اروپایی عیان شده است. توقف فعالیت کارخانه مدل وای تسلا در نزدیکی برلین پایتخت آلمان به دلیل تعویق زنجیره تامین ناشی از تنشهای دریای سرخ، نشانه آشکاری از تأثیر ملموس رویدادهای ژئوپلیتیک بر صنایع است. 30 درصد شریان تجارت جهانی از آبراه میان تنگه بابالمندب و کانال سوئز عبور میکند و هرگونه اختلال در این مسیر حیاتی تجارت جهانی را به چالش میکشد.
دادههای اخیر حاکی از کاهش تقریبا نصف حجم تجارت در دریای سرخ است اما این فقط یک معضل دریایی نیست، بلکه یک سیگنال بالقوه و پیشرو برای فشارهای تورمی بویژه در اقتصاد غرب و کشورهای وابسته به آن است. مسیرهای دریایی جایگزین طولانیتر هستند و توانایی شرکتهای کشتیرانی را برای تحویل سریع کالا کاهش میدهند. این یک سناریوی نگرانکننده برای کشورهایی است که بشدت به کالاهای وارداتی وابسته هستند، مانند اتحادیه اروپایی و بریتانیا.
واکنشهای بازار اما به بحران دریای سرخ سریع بوده است. با افزایش نوسانات قیمت نفت که باعث رفتارهای سفتهبازانه در بازار شده، معاملهگران از نظر راهبردی موقعیت خود را تقویت کردهاند که در افزایش تقاضای خرید نفت خام برنت مشهود است. این یک لایه اضافی از غیرقابل پیشبینی بودن را به بازار نفت پویای فعلی تحمیل میکند که بر سرمایهگذاران و مصرفکنندگان تأثیر میگذارد.
بحران دریای سرخ چالشی چندوجهی است که به رصد ساعت به ساعت معاملهگران نفتی نیاز دارد. بدیهی است در شرایط فعلی آنها در حالت آمادهباش برای سازگاری با خطرات ژئوپلیتیک جدید قرار دارند. پیامدهای اقتصادی این موج سرخ اما فراتر از رم دادن طلای سیاه خواهد بود. نقش دریای سرخ به عنوان مجرای حیاتی برای تجارت جهانی که 15 درصد ترافیک کشتیرانی جهان را به خود اختصاص میدهد چنان مهم است که تشدید بیثباتی در آن ممکن است جریان کالا بین اروپا و آسیا را مختل کند و به طور بالقوه باعث اختلال در زنجیره تامین با اثرات موجی بر صنایع و اقتصادهای مختلف شود.
اتحادیه اروپایی به درستی نگران پیامدهای بالقوه اختلال در مسیرهای تجاری، تعدیل زنجیره تامین و خطرات ژئوپلیتیک در دریای سرخ است. سرمایهگذاران، کسبوکارها و دولتها با آگاهی از پیامدهای گسترده آن بر پویایی تجارت جهانی، با هوشیاری وضعیت را زیر نظر دارند. به همین دلیل است که فرانسه، اسپانیا و ایتالیا با وجود اعلام حضور اولیه در ائتلاف دریایی آنگلوساکسونها در دریای سرخ، در نهایت از آن انصراف دادند.
ارسال به دوستان
نگاه
اسلامآباد هشیار باشد
حنیف غفاری: عملیات مقتدرانهای که علیه تروریستهای جیشالظلم در پاکستان صورت گرفت، منجر به نارضایتی اسلامآباد شده است. مقامات پاکستانی در توجیه این نارضایتی مدعی هستند هرگونه عملیات یک کشور دیگر در خاک این کشور، مصداق تجاوز به پاکستان بوده و قابل توجیه نیست. متعاقبا رسانههای غربی و حتی برخی رسانههای منطقهای نیز بدون در نظر گرفتن پیشزمینهها و اهداف این عملیات، درصدد ایجاد اختلاف میان تهران و اسلامآباد هستند. در این باره نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد.
1- جمهوری اسلامی ایران قائل به همدستی پاکستان با گروه جیشالظلم نیست اما متاسفانه سازمان اطلاعاتی (ISI) و ارتش این کشور نه تنها اقدامی در راستای مهار گروهک سرکش، تروریست و متوحش جیشالظلم صورت ندادهاند بلکه به نوعی شاهد تثبیت جایگاه مکانی و جغرافیایی آن در همسایگی کشور عزیزمان هستیم. بخش مهمی از جسارت جیشالظلم در حملات تروریستی گوناگون علیه سربازان غیور وطن و مردم بیگناه استان سیستان و بلوچستان، معلول همین انبساط خاطر وقیحانه است! قطعا اگر دولت و ارتش پاکستان در قبال جیشالظلم مسؤولانه برخورد و بر اساس حسنهمجواری و همسایگی، خود تکلیف این گروهک تروریستی را مشخص میکرد، نیاز به اقدامی از جانب کشورمان نبود. با این حال تا زمانی که جنایات جیشالظلم علیه ملت ما ادامه دارد، نمیتوان خاستگاه و بستر فعالیت آنها را (حتی کیلومترها آن سوی مرزهای ایران) نادیده انگاشت. حتما مقامات پاکستانی خصوصا دیپلماتهای این کشور به وضوح نسبت به این قاعده مهم آگاه هستند که «امنیت» و «منافع ملی» محصور در جغرافیای یک کشور نیست و مولفههای خارجی دخیل در تحقق آنها را نیز شامل میشود.
2- نکته بعد به حق دفاع مشروع و اصالت قانونی و عملیاتی آن بازمیگردد. دفاع مشروع در عرصه حقوق بینالملل به معنای استفاده از نیروی قهری و قدرت تنبیهی توسط یک کشور در پاسخ به یک اقدام تروریستی یا حمله مسلحانه اطلاق میشود. بهتر است کسانی که ایران را متهم به «تجاوز» به خاک پاکستان میکنند، ابتدا به این سوال جواب دهند: مرز مفهومی و مصداقی تجاوز و دفاع مشروع در حقوق بینالملل چیست و آیا این مساله در قبال عملیات اخیر علیه تروریستهای جیش العدل رعایت شده یا خیر؟ پاسخ این سوال مشخص است: اقدام اخیر علیه تروریستهای جیشالظلم از نوع «کنش» نبوده و بالعکس، واکنشی نسبت به چند «اقدام تروریستی عینی» بوده است.
جیشالظلم بارها رسما مسؤولیت اقدامات تروریستی خود در سیستان و بلوچستان را که منجر به شهادت شهروندان ایرانی شده پذیرفته که یکی از این موارد، حمله اخیر به «راسک» بود، بنابراین ما با یک «واکنش» مواجه هستیم نه یک «کنش». از سوی دیگر، این واکنش هم به لحاظ حقوقی و هم راهبردی مشروع و منطقی تلقی میشود، زیرا مصداق بارز «دفع یک خطر ملموس علیه امنیت ملی» به شمار میآید.
3- قطعا دولت پاکستان خود نیز نسبت به انگیزه، هدف و دلیل اقدام اخیر در قبال تروریستهای جیشالظلم آگاه است و در ملاقاتهای رسمی و غیررسمی نیز بارها نگرانی و نارضایتی مطلق جمهوری اسلامی ایران در قبال فعالیت این گروهک تروریستی خطرناک در خاک پاکستان (آن هم در نزدیکی مرزهای ایران ) به طرف مقابل انتقال یافته است. فراتر از آن، تحلیلهای امنیتی متقن میگوید تروریستهای جیشالظلم به خودی خود امکان زیست و حیات حداقلی ندارند. جیشالظلم متغیری وابسته به آمریکا و رژیم اشغالگر قدس محسوب میشود و استمرار حیات شوم آن نیز در گرو همین حمایتهاست. پمپاژ خشم و نارضایتی رسانههای غربی نسبت به هلاکت تروریستهای جیشالظلم و انهدام مقر آنها در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است. در چنین شرایطی دولت پاکستان نباید در اسارت آدرسهای غلط و خطرناک ارائهشده از سوی حامیان غربی جیشالظلم بیفتد. به عبارت بهتر، تقاص خشم آمریکا از عملیات دقیق اخیر تهران علیه جیشالظلم را نباید برخی دولتمردان پاکستانی، آن هم به صورت ناخواسته پس دهند. این مهمترین و راهبردیترین توصیهای است که میتوان به مقامات کشور همسایه در برهه کنونی کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|