..

پرسیده بودیم ایران چقدر در حمله به اسرائیل سود کرده؟ دقیق‌ترین پاسخ این بود که با احتساب تغییر نکردن قیمت‌ها، اگر هر سه سال یک قرارداد معادل قرارداد سال ۵۵ با آمریکا بسته می‌شد، تا امروز ۱۵ قرارداد با مبلغ ۶ میلیارد دلار و جمعا به مبلغ ۹۰ میلیارد دلار بسته شده بود ولی سپاه تنها با هزینه ۴۰ میلیون دلار، ۸۹.۹۶۰.۰۰۰ دلار باعث صرفه‌جویی در کشور شده است!

 

اما بازی امروز! آمریکا قرار است بزرگ‌ترین کمک‌های مالی خود را به رژیم صهیونیستی، اوکراین و تایوان انجام دهد. حالا بیایید با کلمات زیر جمله‌سازی کنیم:

اقتدار – بمب – ایران – تلاش- ترس– نیاز– سربلندی

یک اسرائیلی خطاب به آمریکا: تلاش ایران برای دستیابی به بمب‌های خطرناک، اقتدار ما را له کرده و باعث سربلندی آمار نیاز ما به کمک‌های مالی شده است.

یک اوکراینی خطاب به جامعه جهانی: بمب‌های آمریکا فاسد هستند، با ایران کاری نداریم و به تلاش خود برای از دست دادن مناطق دیگری از کشورمان از ترس روسیه ادامه می‌دهیم. اقتدار اوکراین نیاز او به کمک‌های مالی آمریکا را نفی نمی‌کند. سربلندی ما سربلندی آمریکاست.

یک تایوانی پس از تصویب کمک مالی آمریکا: اقتدار بمب ایران تلاش ترس نیاز سربلندی است. توروخدا ما رو ندید دست چین حتی اگه بهمون کمک مالی می‌کنین. توروخداااااا!

یک اوکراینی دوباره: آره کمک‌های تایوان رو هم بدید به ما، فقط ندیدشون دست چین.

 

شما هم با کلمات زیر جمله بسازید:

یک دکمه – آمریکا – قدرت – دلار – توان نظامی – سوخت موشک – کوادکوپتر (اگر خنده‌تان نگرفت) – خیسی شلوار

شما می‌توانید پاسخ خود را از طریق کیوآرکد زیر یا لینک https://survey.porsline.ir/s/HX2HQaT برای ما ارسال کنید. دقیق‌ترین پاسخ در شماره آتی منتشر خواهد شد. 

 

آغلی با نام اسرائیل را من می‌زنم

 مختصاتش را بده من موشک نقطه‌زنم

 

 نیم قرنی هست که هر دم شکوفا می‌شوم 

 میوه این انقلابم زاده آن بهمنم

 

 کم‌کَمک من پا گرفتم تا قد موشک شدم

 مظهر علم سپاه و ارتش این میهنم 

 

من شدم شلیک سمتت از همین ایرانِ جان

 تا تمام هیبت تو‌خالی‌ات را بشکنم

 

 وای عجب عالیست این بالا شکوه شهرها

 شاهد شادی در این شب توی کوی و برزنم 

 

  شادی مردم به وجد آورده من را توی جَو

 من هم این جا شادم این هم تق‌وتق بشکنم

 

گنبدت را می‌کنم سرویس از شصتاد جا

 کاغذی گنبد! ببین!! من موشک رویین تنم

 

دست‌های هرچه شیطان گرچه اینجا پشت توست

 ریشه‌ات را پیچک بی‌بته شخصا می‌کنم

 

عملیات «پنجه عقاب» شاید هم «پنجه گربه» یا به بیان دیگر «پنجه موش» عملیاتی بود که در آن نیروهای آمریکایی ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ در صحرای طبس گیم آور شدند. شاید اگر شبکه اینترنشنال در آن زمان وجود داشت، تیتر اولش این بود که «آمریکا به ایران اجازه داد در این عملیات شکست نخورد».

 

ماجرا از این قرار است که آمریکایی‌ها آن «آدم بده‌» همه قصه‌ها، پس از رو‌دست خوردن از دانشجویان پیرو خط امام در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی، هشت بالگرد و هفت هواپیمای غول‌پیکر را در پی کشف پماد سوختگی روانه ایران کردند. فرماندهی این عملیات را «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا به عهده داشت. طبق برنامه‌ریزی او نیروهای آمریکایی شبانه «آیییییی نفس کشششش»‌گویان به سفارت حمله می‌کنند (شعورش نمی‌رسد که شب است و مردم خوابند و نباید سروصدا کنند) و با گفتن «اییییست دستا بالا بی‌حرکت» نگهبانان را در آمپاس قرار می‌دهند و آنها مقاومت می‌کنند و در نهایت خون‌وخون‌ریزی به‌پا می‌شود و همین که می‌خواهند گروگان‌ها را آزاد کنند متاسفانه جیمی از خواب می‌پرد و عملیات آزادسازی گروگان‌ها نصفه می‌ماند.

 

تعبیر خواب جیمی این شد که یک بالگرد و یک هواپیما، حین سوخت‌گیری در صحرای طبس، با هم برخورد می‌کنند و بوووووم. سپس ناگهان یک توفان شن شروع به وزیدن می‌کند و با گفتن «اییییست دستا بالا بی‌حرکت» دو بالگرد دیگر را در آمپاس قرار می‌دهد و یک خون‌وخون‌ریزی‌ای به‌پا می‌شود که نگو. به دلیل نصفه‌ماندن خواب جیمی، بازماندگان (که هرچه خاک آن رفتگان است بقای عمر آنها باشد) نیز عملیات را شروع نشده به پایان می‌رسانند و دم‌شان را و کول‌شان را و خودشان را جمع می‌کنند و الفرار!

 

آمریکایی‌ها که مانند نگارنده خیلی حواس‌پرت هستند و همه‌چیزشان را جا می‌گذارند، وسط راه با گذاشتن دست‌شان روی جیب‌شان، متوجه می‌شوند که ای داد‌بیداد! موبایلم کووو؟ کنارش هم تمام اسناد و مدارک عملیات کووو؟

 

اینجاست که یک رفیق گرمابه و گلستان چون بنی‌صدر به درد آدم می‌خورد تا آدم بفرستد و بالگردهای به‌جامانده و اسناد و مدارک داخلش را بمباران کنند. آدم خوب است یک رفیق مثل بنی‌صدر داشته باشد. حیف که مرد اگرنه جا داشت یک طرح دوستی با او ریخت. اینجوری نگاه نکنید! درست است که بی‌شعور و کلاش و وطن‌فروش و خیلی چیزهای دیگرِ غیرقابل‌پخش بود؛ ولی رفیق بود.

 

گفتنی است در این مرام گذاشتن بنی‌صدر برای آمریکا، فرمانده سپاه یزد، محمد منتظر قائم که برای بازرسی به آنجا رفته بود، به شهادت رسید.

 

کلاغ‌ها خبر رسانده‌اند که پس از این شکست مفتضحانه، کائنات خطاب به آمریکا گفته‌اند: «می‌خوای گریه کنی؟ گریه کنننن!! بی‌تربیتتت!!!»

هدف تنبیه اسقاطیل بوده

که رؤیایش فرات و نیل بوده

هدف سیلی به روی نسل قابیل

به دست نسلی از هابیل بوده

نبوده قصدمان کشتار کفتار

غرض ترساندن خرفیل بوده

چنان ترسیده بود از این تنش که

تلاشش در پی تقلیل بوده

پدافندش نکرده هیچ کاری

و تنها کارشان تحلیل بوده

بلایی بر سر آن گنبد آمد

که انگار اولش زنبیل بوده

نواتیمش چنان درهم شکسته

تو گویی سال‌ها تعطیل بوده

نشان دادند اما عکسی از آن

که گویا دست موشک بیل بوده!

ولی فهمیده‌اند اکنون که آن تک

برای مرگ‌شان تعجیل بوده

شروع مرگ‌شان از هفت اکتبر

شتاب آن ولی آوریل بوده

خلاصه اینکه این رزمایش ما

در عمق خاک اسرائیل بوده!

یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ‌کس نبود. 

یک شنگول بود یک منگول. وقتی که شنگول و منگول پا به عرصه وجود گذاشتند و برای اولین بار بع‌بع کردند همه دنیا دهانش به اندازه غار علی‌صدر باز ماند و بعد از گفتن ساچ واو باز هم بسته نشد، شاید با خود بگویید بز‌بز قندی چکار کرده؟ چند تا بز مثل بقیه بزها زاییده است! اما این دوتا بز با آن شنگول و خواهر و برادرهاش فرق می‌کنند. قضیه از آن قرار است این دو بزغاله اولین حیوانات تراریخته در خاورمیانه محسوب می‌شوند که حاوی فاکتور 9 انعقادی خون انسان هستند.

 

چند وقت بعد حبه انگور به دنیا اومد. 

حبه انگور بر خلاف دو تا خواهرش توانایی دیگری داشت. این ببعی کوچولو پروتئین PTA دارد که اگر زود به بیماران تزریق بشه از سکته قلبی و مغزی جلوگیری میشه. 

همه از این موضوع خوشحال بودند. 

یک روز که بزبز قندی می‌خواست بره خونه جاریش به شنگول و منگول و حبه انگور گفت: من می‌روم بیرون، هر کی در زد در رو باز نکنید. 

بچه‌ها بازی می‌کردند که در زدند. شنگول رفت دم در گفت: کیه کیه در می‌زنه؟! 

صدا اومد: منم منم مادرتون! آقا بهادر میوه فروش دستش رو چاقو بریده خونش بند نمیاد شنگول و منگول بیاید بریم کمکش. 

شنگول گفت: داداش ما آیفون تصویری داریم! خدا روزیت رو جای دیگه بده. 

آقا گرگه رفت و ماسک بزبز قندی رو زد و دوباره برگشت، این‌بار گفت: حبه انگور بیا که بابا بزرگ دوستت حنا سکته مغزی کرد به پروتئین PTA تو نیاز داریم. 

حبه انگور: اگر تو مادر مایی کلید داری بیا خودت در باز کن! 

آقا گرگه که دید این بزها از اون بزهای چغر بدبدنن رفت پیش آقا روباهه گفت: روبی جون دست به دمت؛ یه راهی یه چاهی یه آفتابه لگنی چیزی جلوی پام قرار بده. 

روباه گفت: به یک شرطی که فیفتی فیفتی. 

اون سه تا بز برای تو، انحصار درمان ناباروری، ژن‌درمانی و هوش مصنوعی و بانک بند خون و هر چی که موند برای من! 

آقا گرگه قبول کرد و با یک نقشه توپ رفتند و شنگول و منگول و حبه انگور و بقیه چیزها رو گرفتند. 

بزبز قندی که به خونه برگشت و بزها را ندید فهمید کار آقا گرگه است، رفت بچه‌هاش رو نجات داد و اسناد و مدرک رو برگردوند.

 از اون روز به بعد از ۱۶۴ کشور جهان برای ناباروری و درمان‌های دیگه به پژوهشگاه رویان می‌آیند. 

قصه ما به سر رسید آقا گرگه به پروتئین PTA  نرسید.

..

- درود بی‌پایان به همه شنوندگان عزیز رادیو «قلب واقعیت»؛ امروز اینجا هستیم تا به بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین استخر شهری دنیا بپردازیم.

+ منم درود میگم به روی همه شنوندگان که...

- درود دکتر شنبه‌آبادی؛ می‌بینم که اشتیاق زیادتون باعث شد که نذارید معرفی‌تون بکنم حتی!

+ درود توی روت. من دو جای دیگه قول دادم. به نظرم سیستم شهری دوبی جوری طراحی شده تا شنا به پوست و گوشت و استخوان شهروندها رسوخ کنه. شما ببینید چطوریه که این همه آب توی شهر جمع شده ولی کسی از شهروندای اماراتی که ساکن دوبی هستن، انگار نه انگار. خب معلومه علت چیه!

- علت چیه؟

+ گرفتی ما رو؟ علت بلیت رایگان بهره‌مندی از بزرگ‌ترین استخر شهری...

- یعنی می‌فرمایید همه اینها برنامه‌ریزی شده بوده؟

+ لحن سوالتون از بیخ اشتباهه! الان رکورد بزرگ‌ترین استخر دست شیوخ دوبی و ابوظبی هست.

- خیلی عالیه. عده‌ای از کاربرای فضای مجازی‌مون، تعطیلی فرودگاه رو می‌پرسن؛ میگن اینو چی میگید؟

+ شیوخ دوبی و ابوظبی با این کارشون دو تا پیام رو واضح و روشن رسوندن. اولیش اینکه تفریح مردم و سلامتی‌شون خیلی مهم‌تر از چهارتا پرواز فکستَنی به چهار تا شهر و کشور بی‌هیجان هستش!

دومیش هم خط و نشون کشیدن برای سیاستمدارای کل جهان بود! ممکنه بپرسید چطوری؟...

- ممنونم، شما چطورید؟

+ دقیقا.

- این حرف‌ها که مجازات برای اشتراک‌گذاشتن تصاویر سیل و این صحبت‌ها وجود داره، این چطور؟

+ سیل؟ کدوم سیل؟ این‌همه توضیح دادم که سیل نیست و توانایی این شهرها توی پارک آبی شدن هست، بعد باز اسمش رو سیل می‌ذاری؟ بعد شما میری استخر، باید از استخر رفتنت عکس بذاری؟ باید به حریم شخصی آدم‌های دیگه تجاوز کنی؟ همین شما کم‌شعورا هستید که اسم آریایی‌ها رو خراب می‌کنید.

- حرف دهنتو بفهم دکتر دوزاری! مدرکت رو از سطل‌آشغالای لندن کشیدی بیرون بعد از آریایی و این حرفا صحبت می‌کنی؟ بگم شیش ماه توی حموم بستیمت تا بوی آشغال ندی؟

+ معلومه که نه! اصلا چرا ما با هم دعوا می‌کنیم؟ دعوای ما با ترولای مجازیه که اسم سیل و بدبختی و سختی می‌ذارن روی اتفاقات اخیر دوبی و ابوظبی؛ نه؟

- بله دکترجان. یک دفعه موج روی موج افتاد. با دکتر خداحافظی می‌کنیم چون باید برن یه موج دیگه تا بقیه هم بهره‌مند بشن ازشون.

+ منم از شما...

- خب دیگه وقت نداریم، بریم اخبار ورزشی؛ واگذاری پیروزی توسط ورزشکاران فوتسال‌باز کویت به تیم ملی ایران.

+ ببینید این تیم برای جمهوری اسلامی نیست و برای ایران‌...

- نرفتی هنوز که! پاشو برو بیرون دیگه!

اسرائیل نیز در همین حین که چشمانش برق می‌زد، دست خود را به نشانه لایک به وی نشان داد و با دست دیگر دکمه بمباران غزه را فشار داد. 

***

 

لوکسوری هفته

سخنگوی وزارت خارجه: مهم‌ترین کانال تبادل پیام‌های دیپلماتیک بین ایران و آمریکا در ۲ هفته گذشته سوییس بوده.

وی در ادامه افزود اگه فیلترشکن آمریکا فعال شد بگو یه پیام تو ایتا برای من بفرسته، شاید عکس چنتا موشک رونمایی‌نشده رو براش فرستادم.

***

 

دست و دلباز هفته

 

 

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

یا ریزتر از نقطه در حد کوادکوپتر