|
حجتالاسلام حاجعلیاکبری: گلایهای از مجلس برای تصویب تعطیلی «شنبهها» داریم
حجتالاسلام والمسلمین حاجعلیاکبری خطیب وقت جمعه تهران با قدردانی از مجلس برای تصویب قانون ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجارهبها گفت: گلایهای از مجلس برای تصویب تعطیلی «شنبهها» داریم. علت مساله را در چنین شرایطی نفهمیدیم. لابد دلایل خاص خود را داشتند، البته شورای نگهبان هم فرصت دارد مساله را حل کند.
ارسال به دوستان
اخبار
رئیسی: میدان دادن به جوانان اهمیت زیادی دارد
رئیسجمهور گفت: میدان دادن به جوانان اهمیت زیادی دارد، در این دولت به این موضوع توجه شد اما باز هم باید بیش از پیش به این ظرفیت انسانی توجه شود؛ حضرت امام اوایل انقلاب به ما اعتماد کردند و میدان دادند.
سیدابراهیم رئیسی دیروز در دیدار با مردم غرب مازندران در مصلای نوشهر اظهار داشت: عدالت جنسیتی باید مورد توجه باشد؛ بانوان نقش بسیار مهمی در تولیدات مازندران دارند؛ از حضور در شالیزارها و باغها تا حوزههای فرهنگی و اجتماعی نقش بانوان برجسته است و هر جا بانوان را در محاسباتمان ندیدیم، جامعه زیان کرد. دولت سیزدهم به جوانان اعتماد کرد و میدان داد.
وی ادامه داد: میدان دادن به جوانان اهمیت زیادی دارد، در این دولت به این موضوع توجه شد اما باز هم باید بیش از پیش به این ظرفیت انسانی توجه شود؛ امام اوایل انقلاب به ما اعتماد کردند و میدان دادند. ما هم در دولت به جوانان اعتماد کردیم. باید در دستگاههای اداری به جوانان اعتماد شود و هر جا جوانان حضور یافتند اثرگذار بودند، البته کسانی که پیشکسوت هستند باید چراغ راه باشند.
رئیسی با تاکید بر اینکه شهرها و روستاها باید توسعه پیدا کند، گفت: در این سفر 4 هزار میلیارد تومان برای توسعه راههای استان مازندران در نظر گرفته شد.
رئیسجمهور گفت: اقدامات انجامشده برای دسترسی به اهداف اقتصاد دریامحور در کشور کافی نیست و باید کارهای بیشتری در این بخش انجام شود.
وی افزود: برخی کشورها با وجود برخورداری از ساحل ناچیز و محدود، تولید ناخالص فراوانی از این مزیت و قابلیت دارند اما ما با 5 هزار کیلومتر نوار ساحلی در سراسر کشور درآمد 3 تا 4 درصدی داریم، در حالی که این رقم در برخی کشورها ۵۰ درصد است.
***
آژانس حق مطالبه نظارت فراپادمانی از تأسیسات هستهای ایران ندارد
عضو هیأترئیسه کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی گفت: از نظر مجلس، هر گونه توافق ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی فقط در محدوده پادمان امکان وقوع دارد. به گزارش مهر، علی خضریان سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی با اشاره به بازدید اعضای کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی از نمایشگاه دستاوردهای صنعت هستهای کشور که با همراهی محمد اسلامی، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی انجام شد، گفت: نمایندگان مجلس در این بازدید ضمن گفتوگو با جمعی از دانشمندان هستهای کشور، در جریان آخرین دستاوردهای فناورانه صنعت هستهای قرار گرفتند. وی افزود: در این بازدید که جمعی از مدیران ارشد صنعت هستهای نیز حضور داشتند، آخرین دستاوردهای سازمان انرژی اتمی ایران در حوزههای سوخت هستهای، رادیوداروها، برق هستهای، توسعه کاربرد پرتوها و نیز تجاریسازی این دستاوردها تشریح شد.
عضو هیأترئیسه کمیسیون اصل 90 مجلس در ادامه گفت: در پایان این بازدید، اعضای کمیسیون اصل 90 در نشست هماندیشی با رئیس سازمان انرژی اتمی، ضمن قدردانی از اقدامات مهم انجام شده در سازمان انرژی اتمی ایران، بر حمایت مجلس جهت توسعه فناوری صلحآمیز هستهای در کشور تأکید کردند.
رئیس کمیته سیاسی، نظامی و امنیتی کمیسیون اصل 90 مجلس با اشاره به پرونده سیاسی جمهوری اسلامی ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفت: ابهامات غرب بهانهای برای سنگاندازی در مسیر پیشرفت ایران اسلامی است که به دفعات متعدد در جهت رفع بهانهها اقدام شده است اما کسی را که خودش را به خواب زده، نمیشود بیدار کرد. خضریان گفت: کمیسیون اصل 90 مجلس در این نشست پس از دریافت گزارش رئیس سازمان انرژی اتمی در موضوع مذاکرات اخیر با مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تاکید کرد هر اقدامی که مانع فعالیت جمهوری اسلامی ایران در موضوع هستهای شود را خلاف قانون اقدام راهبردی میدانیم و نمیپذیریم. همکاری با آژانس را طبق NPT امری دوطرفه میدانیم و ضروری است حقوق ملت ایران از سوی آژانس رعایت شود.
وی با بیان اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی طبق قانون فقط حق دارد در چارچوب توافق پادمان با مسؤولان سازمان انرژی اتمی مذاکره کند، گفت: این یک واقعیت است که بدانیم کشور ما به واسطه برجام در چاله بسیار بزرگی افتاده است. در واقع مطابق با NPT، هر کشور هستهای با آژانس بینالمللی انرژی اتمی توافق میکند که پادمان را رعایت کند و ایران هم این توافق را امضا کرده و بر این اساس، نظارتهای آژانس باید در حد پادمان باشد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
وضعیت اسرائیل پیش از حمله سراسری به رفح
مهدی بختیاری: در حالی که ارتش اسرائیل روزبهروز کشتههای بیشتری در مناطق مختلف نوار غزه میدهد، اپوزیسیون نتانیاهو به سردمداری «یائیر لاپید» نخستوزیر سابق هم بر فشارها بر او میافزاید تا بتواند هرچه زودتر و حتی اگر شده در میانه همین جنگ، دولت مستقر را به زیر بکشد. نتانیاهو در هیچ کدام از جبهههای سیاسی، نظامی و بینالمللی وضعیت خوبی ندارد. روزهای گذشته سختترین روزهای ارتش اشغالگر صهیونیستی در جنگ غزه بود؛ چند نفر از نیروهایشان در کمینهای متعدد رزمندگان حماس که فیلم آن نیز منتشر شد، هلاک شدند و همچنین در یک اقدام اشتباه، تانک اسرائیلی به سمت ساختمانی که نیروهای خودشان در آن مستقر بودند شلیک کرد و چند نفر دیگر را کشت! درست است اسرائیل تا امروز بیش از 35 هزار انسان بیدفاع فلسطینی (بیش از 70 درصد آنها زنان و کودکان هستند) را قتلعام کرده اما هیچ کارشناس و تحلیلگری این کشتار و جنایات عام را به حساب پیروزی ارتش اسرائیل که جنگ را با هدف نابودی کامل حماس و آزادی همه اسرایش آغاز کرد، نمیگذارد.
خیلی واضح و روشن است که ارتش اسرائیل از طریق قانون سانسور، جلوی انتشار بسیاری از شکستها، کشتهها و ضرباتی که از مقاومت فلسطینی (و لبنانی) دریافت میکند را میگیرد اما همین انتشار کنترل شده از کشته و مجروحها هم خشم ساکنان سرزمینهای اشغالی و مخالفان کابینه اسرائیل را برانگیخته است.
لاپید اخیراً در اظهار نظری دوباره حمله سختی به نتانیاهو داشت و گفت: کشته شدن روزانه سربازان اسرائیلی بر تنفر بیشتر از نتانیاهو میافزاید. او ادامه داد: نتانیاهو طوری رفتار میکند که گویی حادثه 7 اکتبر اصلاً اتفاق نیفتاده است. نخستوزیر پیشین اسرائیل که از سردمداران این نظریه است که مذهبیها هم باید فرزندانشان را به ارتش بفرستند، گفت: نتانیاهو باید این بازی را متوقف کند و حریدیها (مذهبیهای صهیونیست) هم باید به خدمت در ارتش اعزام شوند. چالشهای نتانیاهو به همینجا ختم نمیشود. یکی از مسؤولان دفتر سیاسی حماس گفته بیش از 70 درصد اسرای اسرائیلی در دست حماس بر اثر حملات و بمبارانهای ارتش اسرائیل کشته شدهاند.
اسرای اسرائیلی پاشنه آشیل دولت صهیونیستی هستند. نتانیاهو هنوز نتوانسته از زیر بار سنگین این اسرا کمر راست کند و بعد از جنگ نیز ـ اگر در قدرت بماند ـ باید جوابگوی مساله اسرا باشد. این در حالی است که ارتش اسرائیل بهرغم ویران کردن بخشهای زیادی از نوار غزه و اشغال بسیاری از مناطق آن، نتوانسته حتی سرنخی از محل نگهداری اسرا به دست بیاورد، چه رسد به آنکه آنها را از طریق عملیات نظامی آزاد کند. تصاویر و اظهارنظرهایی که از مقامات و فرماندهان مقاومت اسلامی فلسطین و حماس منتشر شده، مشخص میکند ساختار رزم آنها همچنان بدون آسیب جدی (که موجب از کار افتادن آنها شود) مشغول فعالیت است.
روزبهروز بر فشار حماس بر ارتش مدعی صهیونیستی افزوده میشود و کمینهای سختی که رزمندگان آنها با کمترین امکانات بر سر راه سربازان اسرائیلی قرار میدهند، تعجب همه تحلیلگران و کارشناسان نظامی دنیا را برانگیخته است. ارتش اسرائیل اعلام کرده آماده حمله به رفح است اما مانند آغاز حمله زمینی به نوار غزه همچنان مشغول بررسیهای طولانی است. بسیاری از مقامات سیاسی و حتی نظامی (در کنار مقامات دیگر کشورها) مخالف حمله به رفح هستند. البته آنها دلشان برای مردم بیپناه غزه که بسیاری از آنها بالاجبار در رفح جمع شدهاند نسوخته است، بلکه میدانند حمله به رفح علاوه بر اینکه وجهه خونریز اسرائیل را در جهان خرابتر کرده و آنها را در عرصه بینالمللی و افکار عمومی تحت فشار بیشتری قرار خواهد داد، موجب دریافت ضربات سنگینتر از سوی مقاومت فلسطین نیز خواهد شد.
اسرائیل (در واقع نتانیاهو) میداند چاره دیگری جز حمله به رفح ندارد. نتانیاهو باید حداقل یک دستاورد برای دفاع از خود در روزهای سخت پس از جنگ داشته باشد و همین اصرار بر یافتن یک دستاورد، تاکنون تنها به دریافت ضربات افزونتر و دادن کشتههای بیشتر انجامیده است.
حزبالله لبنان هم در جبهه شمال بر دامنه حملات دقیق خود افزوده است و سرزمینهای اشغالی حتی از سوی گروههای جبهه مقاومت در عراق و یمن هم زیر تهدید قرار دارد. همه اینها هزینه قمار نتانیاهو برای ماندن در قدرت را بیشتر از قبل کرده است. همانطور که نتانیاهو میداند راهی جز ادامه جنگ ندارد (هر چند دست و پا زدن در این جنگ تاکنون به غرق شدن بیشتر او و کابینهاش انجامیده)، حماس و گروههای مقاومت اسلامی هم میدانند که رفح نقطه عطفی برای بقای آنها خواهد بود. هم اسرائیل اعلام کرده آماده حمله به رفح است و هم مقاومت تصریح کرده از رفح دفاع خواهد کرد. آنچه اما از وضعیت میدان به نظر میرسد، شک و تردید و عدم اعتماد به نفس ارتش اسرائیل و مقامات نظامی آن (از وزیر جنگ گرفته تا رئیس ستاد ارتش و بدنه نیروها) در مقابل آمادگی، اعتماد به نفس و سرزندگی نیروهای مقاومت فلسطین
است. ورود اسرائیل به رفح شاید آخرین تلاش نتانیاهو برای به تاخیر انداختن مرگ سیاسی خود و کابینهاش باشد.
ارسال به دوستان
استقبال معنادار مردم مازندران از رئیسجمهور و هیأت دولت
مسیر مردم
نخستین مقصد سفر استانی رئیسجمهور به استان خوزستان بود. 5 شهریور 1400 این استان جنوبی در حالی میزبان رئیسجمهور بود که از رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به کابینه پیشنهادی دولت تنها 2 روز میگذشت. اما آن روزها دولت شرایط سختی را پیش رو داشت؛ سایه ویروس کرونا و محدودیتهای آن هنوز بر سر جامعه بود و مهمتر از همه مساله «اعتماد عمومی» بود که تا حدودی از دست رفته تصور میشد. رئیسجمهور قبل اصولا قائل به حضور در بین مردم نبود و اگر هم در نقطهای حاضر میشد چنان با تشریفات پرطمطراق بود که مردم میلی به استقبال از وی نداشتند. از سوی دیگر جامعه در روزهای مدیریت(!) حسن روحانی شرایطی را تجربه میکرد که نوعی بینظمی بزرگ را در دولت نشان میداد؛ اهمالکاری برای واردات واکسن، عدم توسعه شبکه برق، کمبود کالاهای اساسی، هرجومرج بازار و... همه از جمله موضوعات روز بود که تحرک جامعه را کند کرده بود. جامعه سرخورده و ناامید بدون شک توانایی تحول و پیشرفت ندارد، اگر جامعه احساس کند در دسترسی به بدیهیترین حقوق خود با اختلال همراه است این جامعه نمیتواند با یک نگاه افقگشایانه و رو به پیشرفت پیش رود.
سفر سرزده و یکروزه رئیسجمهور برای شنیدن درددلهای مردم خوزستان و پیگیری مشکلات آنها و رسیدگی به چالشهای فراروی استان که با همراهی وزیر کشور، وزیر جهاد کشاورزی، وزیر نیرو، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و رئیس سازمان برنامه و بودجه انجام شد اما حامل پیام متفاوتی به جامعه بود. آن روزها هنوز محدودیتهای کرونایی به طور کامل در جامعه برداشته نشده بود و رئیسجمهور و هیات همراه ضمن اینکه باید مشکلات مردم را از زبان خود آنها میشنیدند اما نمیتوانستند در جمع فشرده حاضر شوند و یا تجمع استقبالی شکل دهند. محدودیتهای کرونایی اما مانع پیگیری مشکلات مردم در سفرهای استانی نشد. پس از سفر سیدابراهیم رئیسی به خوزستان بود که رهبر معظم انقلاب 6 شهریورماه در دیدار هیات دولت سیزدهم با ایشان، بر اهمیت «مردمی بودن» تاکید کردند و درباره جلوههای مختلف آن افزودند: رفتن به میان مردم و گفتوگوی بیواسطه با آنها از ابعاد بسیار خوب مردمی بودن است که آقای رئیسی با سفر به خوزستان آن را نشان داد.
حالا نزدیک به 3 سال از آن سفر خوزستان گذشته است. رئیسجمهور پنجشنبه گذشته در چهلوششمین سفر استانی خود برای پیگیری مطالبات مردم، افتتاح برخی طرحهای کلان و بررسی مصوبات سفر دور نخست به استان مازندران سفر کرد. یکی از موضوعاتی که برای اهالی رسانه جالب توجه بود استقبال معنادار مردم از رئیسجمهور بود؛ استقبالی که در سفرهای استانی اخیر رئیسجمهور نیز وجود داشته است. دلیل این استقبالها از رئیسی چیست؟ آیا امروز امید در جامعه در حال احیا شدن است؟ درباره استقبال مردم مازندران از رئیسی میتوان چند موضوع را مورد توجه قرار داد.
1- ارتباط مستقیم با مردم
از جمله نخستین و مهمترین دستاوردهای سفر استانی که خود بنای اصلی استقبال جامعه نیز هست، ارتباط مستقیم مردم با رئیسجمهور است. مردم میتوانند از هر قشر، قوم و طبقهای با حضور در محلی که از پیش اطلاعرسانی شده است، از طرق مختلف با رئیسجمهور دیدار کنند. برنامه استقبال نیز به چند دلیل انجام میشود. نخست مردم بدون واسطه میتوانند رئیسجمهور را ببینند. دوم آنکه میتوانند مستقیم و بیواسطه برنامههای رئیسجمهور برای پیشرفت و آبادانی استان محل زندگی خود را دریافت کنند. سوم آنکه مشکلات و مصائب خود را از طرق مختلف همچون ارائه توسط نماینده، نامه، پلاکارد و... به سمع و نظر رئیسجمهور برسانند. همچنین مردم میتوانند مستقیم و بیواسطه حمایت خود را از رئیسجمهور اعلام کنند.
2- وعده و پیگیری تا حصول نتیجه
یکی از موضوعاتی که رئیسجمهور تلاش کرده از همان زمان تبلیغات ریاستجمهوری تا امروز که دور دوم سفرهای استانی آغاز شده، رعایت کند این است که وی دستورات و وعدههای قابل تحقق به جامعه داده است. یکی از اصلیترین اهداف دور دوم سفرهای استانی این است که «مصوبات سفر دور نخست» را بررسی کند. این موضوع از ۲ جهت انجام میشود، نخست آنکه رئیسجمهور مصوبههای انجامشده را بازدید یا افتتاح کند و سپس در صورت عدم اجرای یک مصوبه، دلایل آن را بررسی و مشکلات آن را رفع کند.
3- سختکوشی دولت
روحیه جهادی دولت برای رفع مشکلات از دیگر موضوعاتی است که جامعه به صورت مستقیم با آن مواجه است. اینکه کابینه به صورت مستمر با جامعه در ارتباط است و دولت به طور معمول هر هفته به یکی از استانهای کشور سفر میکند از جمله موضوعاتی است که در مساله استقبال عمومی از دولت تاثیرگذار است. سختکوشی نیز به تکرار و تاکید در رسانهها نیست. جامعه باید خود ملموس حس کند دولت برای تحقق وعدههایی که داده در حال تلاش و فعالیت است. آن هنگام و در صورتی که این مساله را احساس کرد، میزبانی گرمی نیز از دولت خواهد کرد.
4- تمرکززدایی
یکی از موضوعاتی که از دستاوردهای مهم سفر استانی رئیسجمهور است، تمرکززدایی به نفع دیگر استانهاست. زمانی که رئیسجمهور به طور مستقیم از پایتخت برای پیگیری مشکلات و بررسی دستاوردها وارد استان دیگری میشود، این موضوع بسیار برای مردم آن استان دارای اهمیت میشود. اینکه رئیسجمهور شخصا برای پیگیری در استانی حاضر شده است خود گویای اهمیت است و جامعه این مساله را لمس میکند.
5- عملیات احیا
یکی دیگر از موضوعاتی که تاثیر مجسمی بر جامعه استانی داشته است، احیای کارخانهها و بنگاههای اقتصادی به جای تعطیلی و واگذاری آنهاست.
دولت همواره در سفر به استانها گزارشی از احیای کارخانههایی میدهد که در دولت قبل به تعطیلی کشانده شده و در حال واگذاری بودهاند.
دولت با احیای این کارخانهها و بازگرداندن کارگران نهتنها مانع گسترش بیکاری در استانها شده است، بلکه سوددهی را به کارخانهها برگردانده است.
6- عملیات «وعده صادق»
از جمله موضوعات دیگری که برای جامعه مهم است، اقتدار یک جامعه در عرصه بینالملل و تلاش برای ارتقای کشور در همه عرصههاست. مردم زمانی که اخبار موفقیت و رشد کشور را دریافت میکنند، برای تشکر خود را به نزدیکترین مقام کشوری میرسانند. حال زمانی که رئیسجمهور در یک استان حاضر میشود، مردم برای تشکر از انجام آن اقدام به استقبال رئیسجمهور میروند. پیام عملیات «وعده صادق» سپاه که با حمایت دولت انجام شد، توسط مردم دریافت شده است و این خود زمینهساز استقبال مردم از رئیسجمهور شده است. در این بین باید توجه داشت که بهانههای تشکر مردم از دولت بسیار است و موضوعات مختلف اقتصادی، نظامی، فرهنگی و... میتواند زمینهساز باشد.
در نهایت اینکه سیدابراهیم رئیسی در ۲ سال و نیم اخیر توانسته است بخشی از دلسردی جامعه را که در پی عملکرد بد دولت قبل بر مردم تحمیل شده بود جبران کند. دولت با ورود مستقیم به مشکلات استانها توانست اعتمادشان را جلب کند. فرآیند کسب اعتماد توسط دولت آغاز شده است هرچند ممکن است هنوز به جایگاه مطلوب آن نرسیده باشد اما مسیری است که آغاز شده است. امید است در آینده پیش رو حرکت منظم این قطار سرعت بیشتری نیز به خود گیرد و ما وضعیت خود را از استقبال معنادار به استقبال پرشور تغییر دهیم.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با حجتالاسلام والمسلمین علی بهجت درباره شخصیت آیتاللهالعظمی محمدتقی بهجت
عارف محبوب
اشکان صدیق: حضرت آیتالله العظمی محمدتقی بهجت رحمتاللهعلیه فارغ از مقام علمی و معنوی، یکی از محبوبترین چهرهها و شخصیتها در میان عموم مردم ایران و حتی فراتر از آن بودند. این عارف الهی در زمان حیات، شاگردان بسیاری تربیت کرد و علاوه بر مرتبه عرفانی والا، از چهرههای شناخته شده حوزوی بود. مقبولیت آیتالله در میان مردم، به حدی است که با گذشت 15 سال از رحلت ایشان، همچنان در سطح جامعه از ایشان به نیکی یاد میشود. در گفتوگوی «وطن امروز» با حجتالاسلام والمسلمین علی بهجت، فرزند ایشان، به دلایل محبوبیت مرحوم آیتالله بهجت در میان مردم و شاگردان پرداختیم.
***
* جناب حاجآقای بهجت! با توجه به شناخت شما از شخصیت حضرت آیتالله بهجت، به نظرتان چگونه یک روحانی میتواند یک شخصیت مردمی شود؟
اساسا فلسفه حضور فردی در حوزه علمیه و کسب علوم دینی این است که بتواند از طریق کسب معرفت و عمل به آن به قرب الهی برسد. روحانیت برخلاف سایر حرفهها یک شغل نیست بلکه یک نقش اجتماعی است که نهایتش لقای خداوند متعال است. بزرگانی که در بین خلق خدا به معنویت و عرفان معروف بودند مسیر خود را بر طریق رضایت پروردگار قرار دادند و در راه تحصیل معرفت الهی تا نهایت تلاش کردند.
هدف این بزرگان سیر الیالله و خدایی شدن بود و در این راه نیاز است انسان تمام توانایی خود را صرف کند. باید توجه داشت که فقط کسب علم هدف نیست، بلکه به تعبیر آیتالله بهجت اگر نابغه هم باشی باید ببینی چقدر سعی کردی از علم، معرفت پیدا کنی و چقدر سعی کردی از این جایگاه بالا بروی. آن پلهای که انسان را به خدای عالم نزدیک میکند، آن هدف است.
قهراً باید اخلاق حسنه پیدا کرد و از رذایل اخلاقی پاک شد. یک روحانی باید از تمایلات حیوانی خارج شود و تمایلات خود را هدفمند کند و با برنامه پیش برود. به همین دلیل است که بزرگانی چون آیتالله بهجت و اساتید ایشان به این درجه از محبوبیت بین مردم میرسند. آیتالله بهجت این برنامه را از ابتدای زندگی خود داشت یعنی وقتی شروع به تحصیل علم کرد، در ضمن آن تحصیل عمل نیز کرد و حتی قبل از اینکه بالغ شود پاکسازی درونی کرد. لذا قبل از اینکه مکلف شود، چشمش باز شده بود و بسیاری از مسائل را میدید اما حاضر نبود آنها را تعریف کند و ما از طرق دیگری از دوستانشان این مسائل را شنیدیم.
یکی از مسائلی که باعث میشود یک روحانی به یک روحانی مردمی تبدیل شود و مردم او را قبول دارند و اصطلاحا به سر او قسم میخورند، عدم خودبینی و اخلاص زیاد است. برای مثال، آقای بهجت با اینکه در جوانی اجتهاد را کسب کرده بود تا آخر عمرشان کسی از ایشان نشنید که بگوید من مجتهد هستم، چه برسد به اینکه ابراز کند من اعلم هستم! چنان خود را در مقابل خدا به عبودیت و خاکساری و خود ندیدن زده بود که در مقابل خلق هم همینطور بود؛ خود را نمیدید و اصلاً خود نداشت.
امضای جوانی ایشان نزد برادرزاده علامه طباطبایی است که روی یک پاکت نوشته است: «هیچ اندر هیچ اندر هیچ، محمدتقی بهجت فومنی». واقعاً هم خود را هیچ نمیدانست. همه نشانههای برتری را پاک میکرد و معتقد بود این نشانهها بیارزش هستند. همه عناوین را از خود حذف میکرد از جمله استاد، آیتالله و... .
امروز اما بعضی از طلاب خواستهشان این است که آنها را آیتالله خطاب کنند. آقای بهجت مرجع تقلید بود اما اگر آیتالله خطاب میکردیم بسیار ناراحت میشد. پسر من دبستانی بود و در تکلیف مدرسه نوشته بود آیتالله بهجت، آقای بهجت این کلمه را در دفتر پسرم دید و مرا صدا کرد و با عتاب گفت چه کسی این کلمه را به این بچه یاد داده است.
وقتی رساله ایشان میخواست به چاپ برسد اجازه نداد روی این کتاب نام ایشان را بنویسند و میگفت این تبلیغ است چه برسد به اینکه اجازه دهند آیتالله بنویسند. در نهایت توانستیم اسم مولف و امضای ایشان را بگذاریم «العبد محمدتقی بهجت».
خود را هیچ نمیدانست و در دسترس همه مردم بود. اصلا در برابر مردم عادی غرور و تکبر نداشت و حتی خود را ذرهای بالاتر از مردم نمیدانست و مردم به راحتی میتوانستند با ایشان ارتباط برقرار کنند. این شیوه ارتباط بیتکلف با توده مردم سیره خلف صالح ایشان بود. بزرگانی چون علامه طباطبایی و مرحوم قاضی، مرحوم نخودکی و... همه با عامه مردم همینگونه رفتار میکردند. این بزرگان با بچه و بزرگ و پیر و جوان ارتباط و معاشرت داشتند و هیچگاه به کسی نمیگفتند فلانی! تو خبیث و بیدین و ملعون و... هستی. البته اگر خلافی هم میدیدند تذکر میدادند.
* ما چه در گذشته و چه حالا شاهد این هستیم که عدهای از طلاب و روحانیون جایگاه ویژهای در قلوب مردم پیدا میکنند و مردم آنها را از خودشان میدانند و احساس صمیمیت زیادی با آنها دارند. چه ویژگیهایی میتواند یک روحانی را مردمی و پرطرفدار کند؟
یک جلوهای که طلاب و روحانیون ما را مردمی میسازد پرهیز از شئون ویژه و القاب پرطمطراق است. آقای بهجت از عناوین واقعاً آزردهخاطر میشدند و همیشه به علمایی اشاره و اقتدا میکردند که نزد بندگان خدا هیچ و خاک بودند. با آن همه بزرگی در علم و عمل نزد مردم هیچ و متواضع بودند. امروز اما یک مقدار که درس میخوانیم، مغرور میشویم و میگوییم ما دکتری داریم و شما بیسواد هستید و در سطح من نیستید!
وقتی مردم اخلاق کسی را اینطور ببینند، مصداق یک روحانیت محبوب است، چراکه در او انبیا و اولیا را میبینند نه خودبینی و غرور.
* متاسفانه برخی طلاب که البته در اقلیت محض هستند، این سیره و منش را رعایت نکرده، خود را تافته جدابافته از مردم میپندارند. چه عاملی باعث میشود افرادی این گونه باشند؟
بله! بنده بارها برخوردهام که اگر یک مجتهد را حجتالاسلام بنویسند، او ناراحت میشود! من این افراد را دیدهام. این رفتار خلاف مشی علمای ربانی ما است و در نگاه مردم نسبت به روحانیت تنفر ایجاد میکند.
علمای بزرگ میگفتند اصل مطلب این است که چون عمل در تو نیست، نادان هستی.
روش علما ندیدن خود بوده است و حتی خود را پایینتر از افراد میدانستند نه اینکه آنها را طرد کنند.
پیغمبر که رحمت للعالمین بودند و معلم بشر بودند و کلاس جامعه بشری را اینچنین بالا بردند، با چند عرب که سواد خواندن و نوشتن نداشتند، طوری کنار هم مینشستند که کسی متوجه نمیشد پیامبر کدام است.
علمای بزرگ ما آنقدر سر به زیر و بیادعا و ساده و بیآلایش و پارسا و زاهد بودند که مردم با آنها احساس راحتی میکردند؛ فقط حرف نمیزدند، بلکه با عمل نشان میدادند. مرحوم آقای بهجت میگفت طلبه باید با عمل خود مردم را هدایت کند، نباید به مردم حرفی بزند که خودش عمل نمیکند. اساتید و بزرگان این چنین بودند و در نهایت علم بیادعا بودند.
با اینکه بسیاری از بزرگان ایشان را اعلم میدانستند نهتنها نگفت اعلم هستم، بلکه میگفت من یک طلبه هستم. آقای بهجت به من میگفت اگر پدرت را بیشتر از این بدانی، از تو راضی نیستم.
با اینکه ایشان در نهایت تعلم بالاترین علم را فرا گرفته بود و در مقام معرفت بالاترین بود و در مقام عمل و ریاضت کشیدن به نحو اعلا و اکمل بود و حالات بزرگ روحی را کسب کرده بود اما هیچ ادعایی نداشت. بالاترین علم را طی کرده بود، بالاترین عارف هم شده بود، جامع علم و عمل بود، شاید بزرگترین سالک وقت بود اما ادعایی نداشت.
یک عکسی چاپ کرده و زیر آن نوشته بودند مرجع تقلید شیعیان، عالم بزرگ و وارسته و... آیتاللهالعظمی بهجت. یک روز آمدند تمام این عناوین را قیچی کردند و فقط شیخ محمدتقی بهجت باقی ماند. وقتی این عکس را دیدم فکر کردم بچهها این کار را کردهاند اما در نهایت متوجه شدم که خود آقای بهجت این کار را انجام دادهاند.
عمل ایشان اینچنین بود، نه اینکه فقط در حرف بگوید. میگفت اگر راهنمای مردم میخواهی باشی و راه را نرفتی، اشتباه است که راه نرفته را به مردم بگویی بروند.
تو باید خود این راه را رفته باشی، الهی شده باشی. قرآن هم میفرماید: «إِنَّکَ کادِحٌ إِلى رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ» با زبان و عمل ایشان فریاد میزد. «قد افلح من زکّاها»؛ هر کسی که قلب خود را پاک کرد او در رأس کار است.
ماهی 2 میلیارد تومان هزینه میکرد و حاضر نبود یک هزار تومان را صرف خانه خود کند. بعضی به ایشان میگفتند این کارها مگر مزد ندارد؟ در پاسخ میگفت همین در حسابها اشتباه نکرده باشیم و عذابمان نگفتند، باید خدا را شاکر باشیم؛ چه رسد به اینکه با پولهای مردم ملک یا وسیلهای برای فرزند و خانه خود خریداری کند.
به چشم میدیدیم که به آنچه میگفت، عمل میکرد و این چیزها از چشم مردم دور نمیماند. اگر به من پول میداد و میگفت به کسی برسانم، میگفت دستت را بالا نگیر، دستت را پایین بگیر تا او دستش بالاتر باشد و پول را از شما بگیرد.
وقتی آیتالله بهجت اینطور معتقد بودند و عمل میکردند، بسیاری از افراد به ایشان مراجعه میکردند و خواهان دعا برای برآوردن حاجات بودند. روزی شخصی نزد ایشان آمد و گفت بیمار ما را شفا بده، آقای بهجت فریاد زدند: من شفا دهنده نیستم. چنین شخصیتی را همه دوست دارند، چرا که میبینند راستگو است و کرامت بسیار دارد.
طلبه ابتدا باید خود را بسازد و سپس به فکر اصلاح جامعه باشد، در غیر این صورت نتیجه عکس میدهد. مگر رضاخان فشار نمیآورد چرا حجاب رعایت میشود؟ نتیجه برعکس شد و تا رضاخان رفت، همه به سمت حجاب رفتند و مردم در نهایت آزادی حجاب را انتخاب کردند ولی چرا به جای اینکه جذبکننده باشیم، افراد را دفع میکنیم، چون مردم متوجه هستند که ظاهر و باطن بعضی از ما با هم فرق دارد و الا مردم ما همیشه روحانیت بویژه علمای الهی را مأمن و پناهگاه خود میدانسته و میدانند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|