|
ارسال به دوستان
اخبار
۷۰ میلیارد دقیقه بازدید طی 6 ماه درآپارات
با قدرت گرفتن شبکههای اجتماعی و افزایش قابلیتهای مرتبط با فعالیت در فضای مجازی، حالا بخشی از اقداماتی که شاید تا همین یک دهه قبل، صرفا صورت تفریح و تفنن به خود میگرفت به صورت کاملا هویتمند تبدیل به «شغل» شده است.
بر اساس گزارشهای رسمی منتشرشده، سایت آپارات سال ۱۴۰۳ بهطور میانگین در هر روز میزبان بازدید بالغ بر 8.5 میلیون کاربر بود و به تعبیر دیگر در طول هر روز، از هر ۱۰ ایرانی حداقل یک نفر به این سایت سر زده است!
در ۶ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۳ تعداد کل ویدئوهای بارگذاری شده در آپارات، نزدیک به ۲.۵ میلیون ویدئو بوده است. در این مقطع زمانی این سایت با بیش از ۹ میلیارد و ۶۳۰ میلیون مراجعه از سوی کاربران مواجه بوده که ماحصل آن ثبت رکورد قابلتوجه ۷۰ میلیارد دقیقه بازدید از مجموع ویدئوهای بارگذاریشده در آن بوده است. این تعداد بارگذاری ویدئو، توسط نزدیک به ۲۵۰ هزار کاربر فعال در این سایت به اشتراک گذاشته شده است. یکی از دلایل افزایش کاربران فعال در این سایت، مربوط به توسعه زیرساختهای مرتبط با درآمدزایی است که در این بخش هم اعداد و ارقام حکایت از ثبت اتفاقاتی ویژه دارد.
همچنین بد نیست بدانید در ۶ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۳ بالغ بر ۴۳ هزار کاربر آپارات از قابلیت «پخش زنده» در این بستر استفاده کردهاند که ماحصل آن ثبت ۴۳۹ میلیون دقیقه پخش زنده با بیش از ۵۵ میلیون بازدید بوده است.
***
آلبوم «در انتظار باران» بهزودی منتشر میشود
حمید بهروزینیا آهنگساز، نوازنده و مدرس موسیقی از انتشار آلبوم جدید خود خبر داد.
وی گفت: آلبوم جدیدم با عنوان «در انتظار باران» که از ٣ سال پیش مشغول آهنگسازی و تنظیم آن هستم در مراحل نهایی قرار دارد و روز جمعه ۲۷ مهر رونمایی میشود.
این هنرمند با اشاره به اینکه این آلبوم بیکلام است، تاکید کرد: این اثر شامل ۹ قطعه است که در هر قطعه ساز تار یا سهتار با توجه به حال و هوای ملودی با ساز یا سازهای دیگر ترکیب شده است، همچنین هر کدام از قطعات در برههای از زندگی من ضبط شده که مسائل و دغدغههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در این آلبوم تاثیرگذار بوده است. البته قطعه 7 این آلبوم با عنوان «حدیث آشنایی» اثر جاودانه مرحوم حبیبالله بدیعی است.
این آهنگساز با اعلام اینکه آلبوم «در انتظار باران» توسط مجموعه «شکیبا مهربان» و مدیریت ملک مسعودی منتشر میشود، گفت: تفاوت این اثر با آلبومهای قبلی این است که هر قطعه مستقل است و ارتباطی به قطعه قبل و بعد خود ندارد. همچنین سازبندی در هر ترک متفاوت است چون به طور معمول در آلبومها یک سازبندی ثابت برای تمام آلبوم استفاده میشود.
***
«سیزده سالگی» اقتباسی سینمایی از دهه 40
فیلم کوتاه «سیزده سالگی» به کارگردانی و نویسندگی محمد اسفندیاری و تهیهکنندگی مهدی مطهر با حضور در 2 بخش مسابقه اصلی و بخش کتاب و سینما چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران راهی پردیس سینمایی ملت میشود.
این فیلم کوتاه بر اساس کتاب «باران گرفته است» نوشته احمد یوسفزاده ساخته شده و روایتی از دهه 40 ایران را به تصویر میکشد.
«سیزده سالگی» برشی از حال و روز ایران اواخر دهه 40 را روایت میکند و در این اثر تلاش شده تا سینمای آن دوران برای مخاطب به درستی تداعی شود. این فیلم کوتاه نخستین اکران خود را در چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران تجربه میکند و جمعه ۲۷ مهر در پردیس سینمایی ملت روی پرده میرود؛ با نزدیک شدن به آغاز جشنواره از پوستر رسمی این اثر رونمایی شد. فیلم کوتاه «سیزده سالگی» دومین همکاری محمد اسفندیاری و مهدی مطهر پس از فیلم کوتاه «قضاوت» است که در چهاردهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت توانست تندیس جایزه ویژه بخش آثار کوتاه داخلی را از آن خود کند.
***
مسترکلاس پارسا پیروزفر و کارگردان برنده نخل طلای کن در تهران
اولین دوره مسترکلاس «شکوه سینما» روزهای ۲۹ و ۳۰ مهرماه در هتل آزادی تهران برگزار میشود. این مسترکلاس 2 روزه با حضور ۴ مدرس به صورت حضوری برگزار میشود.
در این دوره نوری بیلگه جیلان کارگردان شهیر سینمای ترکیه و جهان و برنده نخل طلای کن، پرویز شهبازی نویسنده و کارگردان صاحبنام ایرانی، سِلیم اِوجی کارگردان سینمای مستقل ترکیه و پارسا پیروزفر بازیگر مشهور سینمای ایران به عنوان مدرس حضور دارند.
برنامه این مسترکلاس 2 روزه از این قرار است که در روز اول سلیم اوجی سینمای مستقل ترکیه را معرفی میکند و درباره مختصات آن حرف خواهد زد. سپس پرویز شهبازی درباره «فضاسازی در سینما» سخن خواهد گفت. پس از آن فیلمی از سلیم اوجی پخش میشود.
در روز دوم پارسا پیروزفر تجربیات سینمایی خود را در قالب «ورود بازیگر به دنیای نقش» ارائه خواهد کرد. آنگاه نوری بیلگه جیلان درباره خاستگاه، ویژگیها و مولفههای سینمای خود صحبت میکند و به پرسشها نیز پاسخ میدهد.
پس از آن یادبودی صمیمی برای عباس کیارستمی فیلمساز فقید ایرانی برگزار خواهد شد و نوری بیلگه جیلان، محمد ییلماز و چند سینماگر ایرانی در این مراسم صحبت خواهند کرد. پایان بخش این رویداد پخش یکی از فیلمهای نوری بیلگه جیلان خواهد بود.
ارسال به دوستان
گفتوگوی «وطن امروز» با محسن اسلامزاده که این روزها در جنوب لبنان در حال مستند کردن جنایات رژیم صهیونیستی است
جنگ وخون مستند
محمد محمدی: مستندسازی بحران از دهه دوم قرن 20 با جنگ دوم جهانی آغاز شد. سنگینی و ترومای جنگ، خود به خود سینما را از داستانگویی به مستندسازی برد. دهه اول قرن 20، مستند اجتماعی وجه غالب بود اما جنگ دوم جهانی آنقدر مهیب بود که توجه مستندسازان را جلب کرد. دهه 1960 میلادی جنگ ویتنام نوعی از مستندسازی را به وجود آورد که انتقاد از سیستم حاکمیتی آمریکا نقطه عطف آن بود. نارضایتی مردم و مستندسازان از درگیر شدن آمریکا در جنگی نابرابر، به تولید مستندهایی انجامید که خط اصلی آنها علیه جنگ، اشغالگری و سیاستهای حاکمیتی بود. دهه 1960 رشد تکنیک به خدمت مستندسازان آمد. پوشش خوب جنگ ویتنام به دلیل پیشرفتهای تکنیکی در تولید دوربینهای سبک بود.
سال 1960 دوربین 16 میلیمتری سبکوزن تکمیل و جایگزین دستگاه 35 میلیمتری کمتحرک ویژه خبرنگاران شد. نمونه تأثیر این نوآوری، پوشش خبری راهپیمایی آزادی مارتین لوترکینگ بود. پوشش خبری روزبهروز بیشتر جای این امید دور و دراز را گرفت که فیلم مستند باید رسانه اطلاعات جمعی باشد. برای نمونه 400 میلیون بیننده، تشیع جنازه جانافکندی، رئیسجمهور ترور شده آمریکا را پیوسته از تلویزیون تماشا کردند.
مستندهای خبری در تلویزیونها مخاطب بالایی داشتند. رویدادهای بزرگ سیاسی و اجتماعی از طریق تلویزیون پوشش داده میشد و به همین دلیل انبوهی مستند گزارشی ساخته میشد که برای مردم جذاب بود. اواخر دهه 1970 با وقوع انقلاب اسلامی، بخشی از پوشش لحظه لحظه این رویداد مهم سیاسی از طریق مستندسازان تلویزیونی در ایران، آمریکا و اروپا انجام شد و به جرأت میتوان اذعان کرد این آغازی جدی برای مستندسازی در ایران بود.
ثبت تصاویر انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی که بیشتر به عهده مستندسازان نسل قبل بود، در سالهای 57 شکلی جدید و جدی به خود گرفت؛ شمایلی که با شروع جنگ تحمیلی باعث شد نسلی از جوانان تربیت شوند تا بر اساس وظیفه و احساس دین به جبههها بروند و وقایع و رخدادها را ثبت و ضبط کنند. آنها تصویربرداران و خبرنگاران تلویزیون بودند که تصاویری از جنگ را برای مردم مخابره میکردند.
پس از پایان سالهای جنگ، تجربههای نسلی که در کوران این رویداد پخته شده و به بلوغ رسیده بود، در بخشی دیگر متبلور شد؛ حوادث لبنان، جنگ بوسنی و هرزگوین، بحرانهای افغانستان و مسائل منطقه مورد توجه مستندسازانی قرار گرفت که به نوعی دنبالهرو شهید سیدمرتضی آوینی بودند؛ مردی که با «روایت فتح» و مستند اشراقی، نخستین گامهای جدی برای بنیانگذاری نوع تازهای از مستندسازی را برداشت.
نسل پس از شهید آوینی از دهه 1370 شروع به ساخت مستندهایی کردند که ضدامپریالیستی و با هدف وحدت مسلمانان بود. حالا سینماگران ایرانی راویانی صادق در منطقه و حتی جهان بودند که ردپای ظلم علیه اسلام و مسلمانان را به تصویر میکشیدند. مجموعه مستندهای نادر طالبزاده با نام «خنجر و شقایق» درباره بوسنی و هرزگوین و نسلکشی مسلمانان در قلب اروپا از بهترین نمونههای این آثار است.
مستندهای محمدحسین جعفریان در مورد طالبان و افغانستان بویژه مستند «شیر دره پنجشیر» در مورد زندگی احمد شاه مسعود یا مستند شهادت دیپلماتها خبرنگار ایرانی در افغانستان از بهترین و شناختهشدهترین آثار این مستندساز انقلاب اسلامی به شمار میرود.
در این میان رضا برجی مستندسازی فراتر از مرزهاست. ستاره مستند بحران، هر جا یک رویداد سیاسی و اجتماعی بزرگ رخ داده، در میانه آن ایستاده است. دوربین او 14 جنگ مهم جهان را ثبت کرده است که مستند «سواحل اشک» و «زیتون» در مورد جنگ 33 روزه لبنان از محبوبترین آثار او است. پس از این نسل، سهیل کریمی و سعید ابوطالب ایستادهاند. از میان سینماگران جوانتر هم که رویدادهای منطقه و ظهور داعش را به تصویر کشیدهاند، بهروز نورانیپور، امیرحسین نوروزی، مسعود دهنوی و چندین چهره دیگر قرار دارند. همچنین مجموعه مستندهایی که مرتضی شعبانی در 2 دهه اخیر تهیه کرده است به روز و اثرگذارند. او که از اعضای تیم «روایت فتح» است، درباره داعش و یمن مستندهایی پرمخاطب و دیدنی ساخته و جوایز مختلفی دریافت کرده است.
حال، در کوران تنشهای به وجود آمده در منطقه، مستندسازها به میان جنگ و آتش رفتهاند تا روایتگرانی باشند از ظلمی که این روزها از سوی رژیم صهیونیستی بر مردم غزه، لبنان و سوریه میشود. یکی از این مستندسازان محسن اسلامزاده، فیلمساز 44 ساله مشهدی است، البته این نخستینبار نیست این مستندساز به دل بحران میرود و مشغول مستندسازی میشود، او پیشتر در مستندهایی چون «مدافعان آمرلی»، «به دنبال صلح»، «قیام صحرا»، «اسرار زندان ابوسلیم»، «روز ناتمام من و فرمانده»، «تنها میان طالبان» و «سفر به دیار پشتونها» نیز به دل بحرانها رفته و روایتگر بحرانها شده بود. وی حال نیز با حمله رژیم صهیونیستی به لبنان به این کشور سفر کرده و در حال ساخت مستند است. به همین بهانه با ایشان، آن هم در بحبوحه حملات موشکی اسرائیل به لبنان به گفتوگو نشستیم.
***
* آقای اسلامزاده! لطفا درباره مستندسازی بحران بگویید و اینکه اساسا این شکل از مستندسازی را با توجه به سوابقتان چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید! مستندسازی در بحران اساسا کار بسیار سخت و دشواری است. حتی صدور مجوزهای مربوطه نیز بسیار سخت است. در فضای بحرانی بیشتر نگاهها به خبر است. در همین لبنان و شرایط امروز مجوز مستندسازی صادر نمیشود و ما در قالب کار خبری که برای شبکههای مختلف انجام میدهیم توانستیم وارد مستندسازی از شرایط فعلی شویم. به هر حال کار بسیار سخت است، زیرا مستندساز باید فراتر از خبر کار کند. مستند باید به دنبال روایت زیر پوستی و عمیقتر از خبر باشد و این باعث میشود کار بسیار سخت شود. به هر حال شما هنگام جنگ تحلیلگر کمتر پیدا میکنید، درواقع در زمان جنگ همه درگیر و مشغول هستند. برای مثال ما وقتی به دانشگاه لبنان زنگ زدیم گفتند دانشگاه تعطیل است و به تبع آن دانشجویان هم نیستند و آوارگان به اینجا آمدهاند و ما در حال اسکان آنان هستیم. از طرفی در بحران به وجود آمده خیلیها هم هراس دارند اما مهمتر از همه برای من مستندساز، خلق یک روایت است و یک نگاه عمیق به جنگ داشتن و پیدا کردن قصه و این، کار ما را بسیار سخت و دشوار میکند. از آن طرف کار بسیار واجب و مهمی است، زیرا ما باید روایت خاص خودمان را داشته باشیم. در هر صورت خبر میرود و میآید و با گذشت زمان خبرها فراموش میشوند و آنچه باقی میماند، یک روایت مســـتند است.
* با توجه به رخدادهای پیرامونی ما طی 4 دهه گذشته بویژه سالهای اخیر، سطح و جایگاه اینگونه مستندها را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر صورت ما بعضا شاهدیم که درباره تولید مستندهای بحران کوتاهیهای شده است اما معتقدم با اینکه هستههای بسیار جدی برای ساخت این مستند شکل گرفته، همچنان در اعتماد به مستندسازها و واکنش سریع نشان دادن به اتفاقها عقب هستیم. نمونهاش را میتوانم به صورت واضح درباره همین عملیات توفان الاقصی بگویم که با گذشت یک سال از انجام آن و با توجه نزدیک شدن به جشنوارههایی چون عمار، سینماحقیقت و فجر، باید این پرسش مطرح شود که چه تعداد مستند با این موضوع تولید شده است؟ در همین وقایع سال 1401 در کشور چه تعداد مستند تولید شد؟ متاسفانه عمده مشکل عدم اعتماد است و مستندسازهای بحران را به نوعی دست و پاگیر میدانند.
* نگاه مسؤولان و مدیران را نسبت به این گونه مستند چطور میبینید؟
برخی مسؤولان و مدیران در موقعیتهای بحرانی صرفا و در نهایت به دنبال خبر هستند، آنها درباره گزارشهای خبری هر قدر مجوز درخواست داشته باشیم صادر میکنند اما ضرورت مستندسازی در بحران را درک نکردهاند. در همین جنگ لبنان گروههای بسیار خوبی اعزام شدند که جای تقدیر دارد اما ای کاش از ابتدای ماجرا گروههای جدیتر به لحاظ کمی و کیفی اجازه حضور مییافتند تا حضور بیشتری در این جنگ داشتند.
* آیا میتوان نمونههای شاخصی را برای اینگونه از مستندها آورد؟
مستندهای روایت فتح، مستندهایی که شهید سیدابراهیم اصغرزاده، رضا برجی، محمدحسین جعفریان، مرتضی شعبانی، سعید فرجی و بسیاری از بچهها در جبهههای جنگ علیه داعش تولید کردند، کارهای بسیار خوبی است. ما اساسا مستندهای خوب بسیار زیاد داریم؛ کارهایی مثل مستندهای مرتضی پایهشناس و بسیاری دیگر.
ارسال به دوستان
امیر دژاکام در نشست رسانهای نمایش «دایره گچی قفقازی» عنوان کرد
نگاه ایرانی به نمایشنامه خارجی
گروه فرهنگ و هنر: نشست رسانهای نمایش «دایره گچی قفقازی» که قرار است از ابتدای آبان در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر روی صحنه برود با حضور امیر دژاکام، کارگردان نمایش و سایر عوامل در موسسه فرهنگی - هنری ماهان برگزار شد.
در این نشست امیر دژاکام درباره دلایل چند سال دوریاش از فضای رسمی تئاتر، عنوان کرد: بخش مهمی از زندگی من تئاتر، تمرین و تولید تئاتر است. همینطور که این مسیر و جاده را میرفتم بعد از تجربه موفق «ایوب خان» که در زمان کرونا با حضور هنرجویان و دانشجویانم انجام شد و در سالن چهارسو روی صحنه رفت و در جشنواره تئاتر فجر و جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی نیز موفق ظاهرشد، نمایشنامه «احمد شمس» را برای اجرا انتخاب کردیم.
نزدیک به 4 ماه و نیم «احمد شمس» را (که سرگذشت یک استاد کارگردانی و دکترای ادبیات دراماتیک بود که قصد داشتند فیلم بسازند اما بنا به دلایلی به حضیض ذلت میافتند و مجبور به انجام کارهای سطح پایین و خلاف میشوند)، تمرین کردیم اما نمایش «احمد شمس» رد شد و نوبت اجرای ما در تئاترشهر به تعویق افتاد. شورای نظارت میگفت نمایش تصویب شده اما تئاترشهر میگفت تصویب نشده است. در این میان من از شورای نظارت تقاضای نماینده تامالاختیار کردم که هیچ وقت به من معرفی نشد. بعد از ناامید شدن از اجرای این نمایش، نمایشنامه «من و گربه پری» را برای اجرا ارائه دادم که آن هم با اکثریت آرا در شورا رد شد و جالب است خانم شهره سلطانی همین چند وقت قبل نمایش را اجرا کرد و مشکلی هم پیش نیامد. بعد از آن بود که نمایش «آنا» را در فستیوال تونس اجرا کردم که نمایش به عنوان اثر برگزیده جشنواره انتخاب شد اما زمانی که به ایران برگشتم به دلایلی چون نبود سالن و درگیر بودن الناز ملک، بازیگر نمایش امکان اجرا پیدا نکردیم. این را هم بگویم در نهایت «احمد شمس» مجوز اجرا گرفت اما زمانی بود که من دیگر دل و دماغ اجرای آن کار را نداشتم و تصمیم گرفتم «دایره گچی قفقازی» را برای اجرا آماده کنم.
وی درباره روند شکلگیری این اثر نمایشی توضیح داد: طبق روالی که با بچههای موسسه ماهان دارم آنها و همچنین دانشجویانم در اکثر کارهایم حضور دارند؛ از نمایشهای ابتدایی که به صحنه بردم تا همین نمایش «دایره گچی قفقازی» که به همت همین بچهها شکل گرفته این روال ادامه داشته است. انشاءالله قرار است نمایش از 8 آبانماه ساعت 19 اجرای خود را در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر آغاز کند.
دژاکام درباره رویکردی که به متن برتولد برشت داشته است، عنوان کرد: متن «دایره گچی قفقازی» یک اثر جهانی است و همه آن را میشناسند اما در این اجرا تلاش کردم متن «ایرانی - مدرن» شود و هم از نظر فلسفی و هم از نظر تکنیکال این اتفاق رخ دهد و از منظر زیباییشناسی نیز با مولتیمدیا همگرایش باشم. در نمایش یک دوربین خط زنده وجود دارد و شاهد پخش ویدئوآرت و ویدئوهای از پیش ضبط شده در اجرا هستیم.
وی ادامه داد: صحنه خالی است و به اقتضای موضعگیری بازیگر، معنا پیدا میکند. بازیگران همه اپیک و با فاصلهگذاری نسبت به نقشهایشان بازی میکنند. در واقع کاراکتر را نقد میکنند و کاریکاتوری از نقش را روی صحنه ارائه میدهند. همچنان که در دنیای مدرن گریه و خنده درهم تنیده شده و من هم این اثر را به صورت تراژی - کمدی روی صحنه میبرم. بازیگران پالوده و استیلیزه بازی میکنند و بازی رئالیستی نداریم. در کارگردانی هم من خصلتها و ویژگیهایی را که در آثار گذشتهام داشتهام بهروز کردهام. نمایش از ریتم و سرعت بالایی برخوردار است که امیدوارم تماشاگران آن را بپسندند. در واقع به متن برشت معاصر نگاه کردم و سعیام بر این بوده که مخاطب بتواند خودش را در این نمایش ببیند و همراه با آن جلو برود.
کارگردان و مدرس تئاتر درباره انتخاب بازیگران نمایش نیز توضیح داد: من با فراغ بال تمرینهای نمایش را با شاگردانم شروع کردم و همینطور از همکاران حرفهای خودم از جمله امیر کربلاییزاده که سالهاست با هم همکاری داریم، دعوت کردم. بازیگرانی چون آرمین خزائلی، علی برجی، حمید فلاحی و عزیزان دیگر سالهاست در کنار من هستند و با هم همکاریهای زیادی داشتیم. علاوه بر آنها در این نمایش از بازیگران دیگری چون رابعه اسکویی و سیاوش خیرابی نیز دعوت به همکاری کردم. کمتر کسی است که رابعه اسکویی را نشناسد. او سالیان سال در تئاتر و سینما زحمت کشیده و بحق سبقه تئاتری دارد. ایشان با حضور خودش به سینما رونق بخشیده وگرنه تئاتر خانه او است و حضورش در تئاتر همیشه رونقبخش بوده است. با سیاوش خیرابی هم 1۷-1۶ سال قبل در سریال «ترانه مادری» همکاری داشتیم و از آن زمان میخواستیم با هم تئاتر کار کنیم که این بار میسر شد. اکثر بازیگران نمایش، همکلاسیها و هنرجویان من بودند و خوشحالم که من به کشور بازیگر معرفی میکنم و به این قضیه میبالم.
در پایان جلسه با حضور امیر دژاکام و بازیگران نمایش، پوستر «دایره گچی قفقازی» که طراحی آن را امیر رجبی بر عهده داشته است، رونمایی شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|