|
ارسال به دوستان
اخبار
نامگذاری سالنباغ کتاب به نام سیدمرتضی احمدی
همزمان با ۱۰ آبان تولد 100 سالگی مرحوم سیدمرتضی احمدی، بازیگر فقید سینما، یکی از سالنهای پردیس سینمایی باغ کتاب به نام این هنرمند که روایتگر فرهنگ اصیل شهر تهران بود، نامگذاری شد. وی که گامهای اولیه را در پیشپردهخوانی و سپس تئاتر برداشت، سال ۱۳۲۶ گوینده فیلمهای خارجی شد و سر از رادیو و تلویزیون هم در آورد. فعالیت احمدی در تئاتر، رادیو، تلویزیون، آواز بیات تهران و سینما ادامه داشت تا اینکه دوبله برخی شخصیتها از جمله روباه مکار در کارتون «پینوکیو» را برعهده گرفت. تالیف و گردآوری کتاب با موضوع فرهنگ عامیانه تهران از دیگر فعالیتهای این هنرمند بود. کتابهای «کهنههای همیشه نو»، «فرهنگ بر و بچههای ترون» و «پرسه در احوالات ترون و ترونیا» تالیفات وی هستند. احمدی برای حفظ تاریخ شفاهی، برخی از قدیمیترین ترانههای کوچهبازاری تهران را به صورت ضربیخوانی بازخوانی کرد.
***
تماشای «جشن سده» در موزه سینما
در ادامه نمایشهای ویژه فیلمهای مستند در موزه سینما تحت عنوان «شبهای مستند» با مشارکت انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند، فیلم «جشن سده» ساخته زندهیاد منوچهر عسگرینسب که درباره آیین زرتشتیان است، روی پرده سالن فردوس موزه سینما میرود. در بیستویکمین نشست «شبهای مستند» که روز دوشنبه ۱۴ آبان ساعت ۱۷ برگزار میشود، محمد تهامینژاد پژوهشگر و مستندساز پیشکسوت، ارد عطارپور مستندساز و فخرالدین سیدی مستندساز پیشکسوت درباره فیلم صحبت خواهند کرد. ورود برای عموم علاقهمندان سینمای مستند آزاد است.
***
«برادر» از نیوزیلند جایزه گرفت
فیلم کوتاه «برادر» به کارگردانی مهدیه قطبالدین محمدی، نویسندگی یاسین پورعزیزی و تهیهکنندگی محدثه پیرهادی محصول باشگاه فیلم سوره توانست در نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم «Show Me Shorts Film Festival» جایزه بهترین فیلم بینالمللی را به دست آورد. فیلم کوتاه «برادر» با کسب عنوان بهترین فیلم بینالمللی و معرفی این جشنواره، واجد شرایط ورود به آکادمی اسکار شد. هدف اصلی جشنواره Show Me Shorts معرفی و نمایش بهترین فیلمهای کوتاه از سراسر جهان، حمایت از فیلمسازان و نمایش آثار برتر این حوزه برای مخاطبان است. این جشنواره که هر ساله در اوکلند برگزار میشود، امسال نیز با نمایش ۱۲۶ فیلم کوتاه از ۸۵ فیلمساز در ۴۰ سالن سینما، میزبان علاقهمندان به فیلم کوتاه است. این جشنواره نقش مهمی در ارتقای جایگاه فیلم کوتاه در نیوزیلند و معرفی استعدادهای جدید به جامعه سینمایی ایفا میکند. جشنواره به دنبال فیلمهایی است که مخاطب را تحت تأثیر قرار دهند و به آنها تجربهای جدید و متفاوت ارائه دهند. جشنواره بینالمللی فیلم Show Me Shorts، یکی از معتبرترین رویدادهای سینمایی در نیوزیلند، از سال ۲۰۰۶ آغاز به کار کرده و امسال نوزدهمین دوره این جشنواره از ۱۱ تا ۳۱ اکتبر برابر با ۲۰ مهر تا ۱۰ آبان در شهر اوکلند کشور نیوزلند در حال برگزاری است.
***
بازگشت بهزاد فراهانی به رادیو نمایش
پس از مدتها، بهزاد فراهانی بازیگر و کارگردان پیشکسوت هنرهای نمایشی، با هنرنمایی در نقش «پرومته» به رادیو نمایش بازگشت. «پرومته در زنجیر» نوشته نمایشنامهنویس بزرگ تاریخ تئاتر دنیا آیسخولوس (اشیل) که نگارش آن سال ۴۷۹ قبل از میلاد در تواریخ مختلف تخمین زده شده، است. این تراژدی براساس زیست اسطوره بزرگ یونان، پرومتئوس که یک تایتان یا نامیرا بوده و با زئوس مخالفت کرده به نگارش درآمده است و یکی از منابع بزرگ اسطورهشناسی یونان باستان محسوب میشود. کارگردان و دراماتورژ، این اثر داستانی را به گونه امروزین و در بحث و گفتوگوهای یک کلاس دانشگاهی آغاز میکند. «پرومته در زنجیر» به سردبیری فریدون محرابی، تنظیم رادیویی سیمین بنایی، کارگردانی شهرام گیلآبادی، تهیهکنندگی فرشاد آذرنیا، صدابرداری محمدرضا محتشمی، افکتوری نرگس موسیپور و با هنرمندی بهزاد فراهانی در نقش پرومته، اصغر همت، بهرام ابراهیمی، علی میلانی، علی زرینی، محسن بهرامی و شمسی صادقی به تازگی در اداره کل هنرهای نمایشی و رادیو نمایش تولید شده است و بهزودی از این شبکه پخش خواهد شد.
***
پژوهشگر گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان درگذشت
فرزین غفوری، پژوهشگر گروه واژهگزینی و عضو هیات علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ۵۰ سالگی درگذشت. این پژوهشگر گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی از سال ۱۳۹۷ به عضویت هیات علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمده بود. رساله «سنجش منابع تاریخی شاهنامه درباره پادشاهی خسرو انوشیروان» وی سال ۱۳۹۵ برگزیده ششمین دوره جایزه فتحالله مجتبایی شهر کتاب شد. غفوری دیروز در ۵۰ سالگی درگذشت. در سوگنوشته محمدجعفر یاحقی، عضو پیوسته شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره این پژوهشگر آمده است: «هنوز داشت میبالید و به تولید انبوه نرسیده بود، هنوز داشت برای پژوهشهای بزرگتر آماده میشد که یک روز یعنی همین امروز صبح دیدم یارانش در فرهنگستان سیاهپوش برای بدرقه آخرینش آماده میشوند. فرزین غفوری حسابی پای در راه پژوهش نهاده و به تاریخ ساسانیان دل داده بود. موشکافانه از لابهلای شاهنامه آگاهیهای ناب و نفیس تاریخی را به در میکشید و بر تاقچه مطالعات ادبی - تاریخی مینهاد که جای چنین کاری خالی بود و حالا که او هم، چه بیهنگام، به خیل رفتگان پیوست، چه کسی این راه نرفته را دنبال خواهد کرد؟ فکر نمیشد که به این زودی قلم را با خود به دل خاک بسپارد و همه تشنگان فرهنگ و ادب را به انتظار بگذارد!
ارسال به دوستان
چرا سبد سینمای ایران از آثار ماندگار در حوزه کودک و نوجوان خالی است
راز بچههای آسمان
فرهنگ و هنر: 28 سال پیش در چنین روزهایی نهتنها یکی از مهمترین و جهانیترین فیلمهای سینمای کودک و نوجوان ایران، بلکه کل سینمای ایران به نمایش عمومی درآمد؛ فیلمی که اواسط دهه 70 به عنوان نماد و شاخصی از سینمای کودک پس از انقلاب اسلامی شناخته شد و با گذشت نزدیک به 3 دهه از اکران عمومی، همچنان نیز جزو آثار شاخص و تاثیرگذار در این حوزه به شمار میرود.
اما براستی چرا در بین حدود 8 هزار فیلم اکرانشده در سینمای ایران نقش و سهم این سینما نهتنها به این میزان کم و محدود است، بلکه حتی در بین آثار کم و ناچیز کودک و نوجوان نیز بسیار فیلمهای بیکیفیت و بدون تاثیر ساخته شده است؟ تا جایی که امروز با گذشت 40 سال حتی به تعداد انگشتان 2 دست هم فیلمهای مهم و باکیفیت در حوزه سینمای کودک و نوجوان تولید نشده است، آن هم در شرایطی که دستگاههای متولی این حوزه نهتنها کم نیستند، بلکه در برخی موارد تداخل ماموریت هم پیدا میکنند.
شاید عمده دلیل آن را در جدی نگرفتن سینمای کودک و نوجوان در بین سیاستگذاران دانست، به گونهای که حتی در سیوششمین رویداد سینمای کودک و نوجوان که چندی پیش به پایان رسید نیز اغلب آثار با همان کیفیت پایین همیشگی به مرحله اکران رسیدند.
یکی از دیگر از دلایل این شرایط، نبود یا کمبود فیلمهای شاخص در این حوزه است تا سایر فیلمسازان یا کارگردانهای نسل جدید با الگوبرداری از پارامترهای موفقیت در این گونه آثار بتوانند دست به خلق فیلمهای جدید بزنند. فیلمهایی چون «بچههای آسمان»، «گلنار»، «کلاه قرمزی و پسر خاله» و «خواهران غریب» همگی محصول 2 دهه 60 و 70 هستند؛ بازهای که سیاستگذاریهای وقت باعث حرکت صعودی و روند رو به رشد این سینما بود اما در کمال تاسف، هر چه به دهههای 80 و 90 نزدیکتر شدیم، شاهد حرکت نزولی این گونه سینما بودیم.
این نکته حائز اهمیت است که استقبال مخاطبان از سینمای کودک در همان 2 دهه 60 و 70 عددی بسیار قابل تامل است؛ اعدادی که امروز برای بسیاری از فیلمها یک رویا به شمار میرود. از «شهر موشها»ی با یک میلیون 600 هزار مخاطب گرفته تا «گلنار» 2 میلیونی، «دزد عروسکها»ی 4 میلیونی، «کلاه قرمز و پسر خاله» 5 میلیونی و بسیاری دیگر، همگی نشان از ظرفیت بالای این سینما دارد؛ سینمایی که امروز اثری از آن وجود ندارد و آن میزان مخاطب نیز یک آرزوی دستنیافتنی برای فیلمها و فیلمسازانشان به حساب میآید.
صد البته در این 2 دهه نیز معدود آثار با کیفیت تولید شد اما آنچنان که باید و شاید تاثیری در این سینما نگذاشتند و مانند یک جرقه از بین رفتند و ماندگار نشدند.
همان طور که پیشتر بیان شد، نبود فیلم شاخص یا بهتر بگوییم نبود الگو و پارامتر یکی از دلایلی است که فیلمسازان نسل جدید عزمی برای ساخت فیلمهای ماندگار و باکیفیت در حوزه سینمای کودک و نوجوان ندارند. از همین رو با توجه به سالگرد آغاز اکران یکی از مهمترین فیلمهای حوزه سینمای کودک و نوجوان، نگاهی به پارامترهای موفقیت این فیلم داشتهایم، به امید روزی که سبد این سینما مملو از آثار باکیفیت، سطح بالا و ماندگار باشد.
فیلم «بچههای آسمان» ساخته مجید مجیدی یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران است که هم در داخل کشور و هم در سطح بینالمللی تحسین شده است. این فیلم با روایت ساده و در عین حال عمیق خود به بیان مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازد و با توجه به سبک روایی، بازیهای بازیگران و پیامهای اخلاقی، توانست جایگاه ویژهای در میــــان مخاطبان و منتقدان پیدا کند. در ادامه به بررسی دقیقتر این فیلم از زوایای مختلف خواهیم پرداخت.
فیلم «بچههای آسمان» داستان علی (با بازی امیر نادری) پسر نوجوانی است که کفشهای خواهرش زهرا (با بازی بهاره صدیقی) را گم میکند. خانواده علی در فقر زندگی میکنند و او از ترس مجازات پدر و مادرش، به خواهرش قول میدهد این ماجرا را مخفی نگه دارند و به جای خرید کفش جدید، به نوبت از کفشهای خود استفاده کنند. فیلم روایتگر تلاش علی برای جبران این خطا و همچنین تلاشی برای شرکت در یک مسابقه دویدن به امید کسب جایزهای است که شامل یک جفت کفش میشود.
مجیدی در «بچههای آسمان» با استفاده از سادگی روایت و رویکرد مینیمالیستی، توانسته است اثری عمیق و تاثیرگذار خلق کند. او با استفاده از داستانی ساده و معمولی، توانسته احساسات انسانی را بخوبی منتقل کند. یکی از ویژگیهای برجسته کارگردانی مجیدی، توجه به جزئیات و خلق صحنههایی است که بیننده را به دنیای فیلم نزدیک میکند.
مجیدی با استفاده از لوکیشنهای واقعی و انتخاب محیطهایی که نماد فقر و زندگی طبقه پایین جامعه است، فضایی بسیار واقعگرایانه و ملموس خلق کرده است. کوچههای باریک، خانههای قدیمی و فضایی که شخصیتهای فیلم در آن زندگی میکنند، بخوبی دنیای سخت و پرچالش کودکان فیلم را نشان میدهد.
بچههای آسمان یکی از معدود فیلمهای ایرانی است که توانست به موفقیتهای بینالمللی دست یابد. مهمترین افتخار این فیلم، نامزدی برای جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان در سال 1998 بود. این نخستین باری بود که یک فیلم ایرانی به این مرحله از جوایز اسکار رسید و توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کرد. هرچند فیلم در این رقابت موفق به کسب جایزه نشد اما همین نامزدی توانست تحسین بسیاری از منتقدان و مخاطبان بینالمللی را به همراه داشته باشد.
علاوه بر نامزدی در اسکار، بچههای آسمان در جشنوارههای مختلف دیگری نیز موفق به کسب جوایز شد. این فیلم در جشنواره فیلم مونترال جایزه بهترین فیلم را دریافت کرد و همچنین در جشنواره فیلم سنگاپور برنده جایزه بهترین فیلم خارجی شد. بچههای آسمان به عنوان یکی از بهترین آثار سینمای ایران، نه تنها به لحاظ بینالمللی موفق بوده، بلکه در داخل کشور نیز با استقبال گستردهای مواجه شد. این فیلم توانست هم نظر منتقدان و هم نظر مخاطبان عام را به خود جلب کند و به عنوان یکی از نمادهای سینمای انسانی و اخلاقی ایران شناخته شود.
این فیلم همچنین آغازگر مسیر موفقیت مجید مجیدی در عرصه بینالمللی بود. پس از بچههای آسمان، مجیدی به عنوان یکی از کارگردانان برجسته سینمای ایران شناخته شد و توانست با آثار دیگری همچون رنگ خدا و باران نیز به موفقیتهای بزرگ دست یابد.
بچههای آسمان نه تنها یک اثر هنری است، بلکه بازتابی از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی ایران نیز محسوب میشود. فیلم به طور غیرمستقیم به مشکلاتی همچون فقر، نابرابریهای اجتماعی و تلاشهای فردی برای غلبه بر این مشکلات میپردازد. این فیلم توانست توجه مخاطبان را به مسائل اجتماعی جلب کند و نگاه تازهای به زندگی طبقات پایین جامعه ارائه دهد. یکی از تاثیرات فرهنگی مهم فیلم، تقویت روحیه همبستگی و مسؤولیتپذیری در میان کودکان و نوجوانان است.
«بچههای آسمان» بخوبی نشان میدهد چگونه کودکان با وجود تمام مشکلات و سختیها میتوانند نقشهای مهمی در خانوادههای خود ایفا کنند و با تلاش و اراده به موفقیت دست یابند. منتقدان داخلی و بینالمللی به تحسین این فیلم پرداختهاند. بسیاری از منتقدان به سبک روایی مجیدی و توجه او به جزئیات انسانی و اخلاقی اشاره کردهاند. برخی منتقدان، بچههای آسمان را به عنوان نمونهای سینمای مینیمالیستی و انسانی ایران معرفی کردند که توانسته با کمترین امکانات، بیشترین تاثیر را بر جا بگذارد.
راجر ایبرت، منتقد برجسته آمریکایی، در نقد خود از «بچههای آسمان» نوشت: این فیلم یکی از بهترین نمونههای سینمای جهان است که توانسته با استفاده از داستانی ساده و جهانی، پیامهای عمیق انسانی را به مخاطبان منتقل کند. ایبرت به توانایی مجیدی در خلق لحظات احساسی و واقعی در فیلم اشاره و آن را یکی از بهترین آثار سینمای کودکان معرفی کرد.
یکی از نکات جالب توجه در بررسی «بچههای آسمان»، مقایسه آن با سایر فیلمهای مطرح سینمای ایران است. در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، سینمای ایران با موجی از فیلمهای نئورئالیستی و اجتماعی روبهرو بود که به مسائل روزمره زندگی مردم، بویژه طبقات پایین جامعه میپرداختند. آثاری همچون «خانه دوست کجاست» به کارگردانی عباس کیارستمی و «باد ما را خواهد برد» نیز به نحوی به زندگی کودکان و ارتباط آنها با جهان بزرگسالان میپرداختند اما مجیدی در «بچههای آسمان» رویکردی متمایز داشت. او با تمرکز بیشتر بر عواطف و احساسات فردی شخصیتهایش، تماشاگران را به درکی عمیقتر از مشکلات و چالشهای کودکان فقیر جامعه ایران دعوت میکرد.
«بچههای آسمان» را میتوان یکی از برجستهترین نمونههای سینمای نئورئالیستی ایران دانست. این سبک که با فیلمهای کیارستمی و سایر کارگردانان ایرانی شناخته میشود، از واقعگرایی در روایت و نمایش مستقیم زندگی روزمره مردم الهام میگیرد. در سینمای نئورئالیستی، جزئیات زندگی شخصیتها، بویژه طبقات فرودست جامعه، به شکلی دقیق و با نگاهی بیپرده به تصویر کشیده میشود. مجیدی با این فیلم، به این جریان سینمایی پیوست و توانست با یک داستان ساده اما تأثیرگذار، واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی در جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد.
«بچههای آسمان» به عنوان یکی از پیشگامان سینمای اجتماعی ایران، تأثیر زیادی بر فیلمهای بعدی این ژانر داشت. این فیلم نشان داد حتی با داستانی ساده و بدون استفاده از جلوههای ویژه یا بودجههای کلان، میتوان اثری ساخت که نه تنها مخاطب داخلی، بلکه تماشاگران جهانی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. این فیلم همچنین الهامبخش بسیاری از فیلمسازان جوان ایرانی شد تا به روایت زندگی روزمره مردم بویژه کودکان و نوجوانان از زاویهای انسانیتر بپردازند.
در نهایت، «بچههای آسمان» یکی از برجستهترین آثار سینمای ایران است که با سادگی داستان و عمق احساسات، به یکی از ماندگارترین فیلمهای این کشور تبدیل شده است. مجید مجیدی با این اثر نه تنها به نمایش مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران پرداخت، بلکه توانست با بهرهگیری از عناصر انسانی و اخلاقی، پیامی جهانی را به مخاطبان منتقل کند. موفقیت این فیلم در جشنوارههای مختلف بینالمللی، از جمله نامزدی اسکار، نشاندهنده تأثیرگذاری و قدرت این اثر در سینمای جهانی است.
«بچههای آسمان» فیلمی است که هر مخاطبی را به تفکر و تأمل وادار میکند؛ اثری که به ما یادآوری میکند در دنیای پرمشکل امروز، هنوز ارزشهایی چون عشق، همدلی و مسؤولیتپذیری میتوانند چراغ راه زندگی باشند.
فیلم «بچههای آسمان» به کارگردانی مجید مجیدی یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران است که توانست با داستانی ساده و در عین حال عمیق، مسائل اجتماعی و فرهنگی مهمی را به تصویر بکشد. این فیلم با تاکید بر معصومیت کودکان، تلاش برای غلبه بر مشکلات و نمایش فقر و نابرابریهای اجتماعی، به یکی از تاثیرگذارترین آثار سینمای ایران تبدیل شد.
موفقیتهای بینالمللی این فیلم، از جمله نامزدی برای جایزه اسکار، نشان داد این اثر تا چه اندازه توانسته پیامهای خود را به مخاطبان جهانی نیز منتقل کند. «بچههای آسمان» نه تنها یک فیلم درباره کودکان و دنیای آنهاست، بلکه اثری است که به شکلی عمیقتر به مسائل انسانی، اجتماعی و فرهنگی میپردازد. این فیلم، با وجود سادگی در روایت، توانست تأثیرات عمیقی بر بیننده بگذارد و جایگاه ویژهای در تاریخ سینمای ایران به دست آورد.
ارسال به دوستان
در سیامین برنامه سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای خانه هنرمندان ایران مطرح شد
روایت سمندریان از فروپاشی فضیلت
گروه فرهنگ وهنر: سیامین برنامه سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، به نمایش فیلمتئاتر «ملاقات بانوی سالخورده» (۱۳۸۶) به کارگردانی حمید سمندریان و نویسندگی فریدریش دورنمات اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلمتئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و مجید کیانیان (منتقد تئاتر) برگزار شد.
مجید کیانیان در این نشست گفت: من جزو آخرین نسلی هستم که شاگرد آقای سمندریان در حوزه کارگردانی بودم. آقای سمندریان میگفت در هر برههای از سن و زندگیام وقتی در مواجهه با یک اثر هنری قرار میگیرم، یک چیز جدید از آن میگیرم. ۲۰ سال پیش بهگونه دیگری به این جمله نگاه میکردم اما وقتی بعدها به آن فکر کردم، دیدم خودم نیز در مواجهه با بسیاری از آثار، همین حس را دارم. به عنوان مثال، وقتی نخستین بار فیلم گاو را دیدم، تحت تاثیر جملات کلیشهای بودم اما ۲۰ سال بعد تحت تاثیر زندگی و تجربیاتی که داشتم، به دریافت دیگری رسیدم.
او افزود: امروز که میخواستم درباره این اثر صحبت کنم، به جمله آقای سمندریان فکر کردم. نکته جالب اینکه آقای سمندریان این متن را دو مرتبه اجرا کرده است؛ یک مرتبه سال ۵۱ و مرتبه دیگر سال ۸۶ که ما امروز آن را دیدیم. در مواجههای که امروز با این اثر داشتم، به این فکر میکردم که آقای سمندریان سال ۸۶ به کدام بخش این اثر توجه کرده که سال ۵۱ این کار را نکرده بود. در این جلسه تلاش میکنیم هم نگاهی به دورنمات داشته باشیم و هم اجرایی که آقای سمندریان از این اثر داشتهاند.
عباس غفاری نیز در این نشست گفت: نگاه آقای سمندریان در سال ۵۱ قطعا خیلی متفاوت از اجرایی است که ما امروز از نمایش سال ۸۶ ایشان دیدیم. در صحبتی که خودم با آقای سمندریان داشتم، از ایشان سوال کردم چرا این اثر را 2 مرتبه و در آن زمان اجرا کردید؟! ایشان در پاسخ به موضوع هشدار دادن اشاره کرد. اینکه فقر در حال گسترش در جامعه است و وقتی این اتفاق رخ دهد، اخلاقیات از بین میرود اما در سال ۵۱ به یک صورت دیگر به متن دورنمات نگاه میکند. در آن اجرا جمیله شیخی و بازیگران دیگری حضور دارند. نگاه آقای سمندریان در آن اجرا، به جامعهای است که چشم خود را روی بسیاری از مسائل بسته است.
او ادامه داد: نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» علاوه بر اینکه جزو متنهای برتر دورنمات است، جزو برترین متنهای قرن بیستم نیز هست. حتی نسخههای سینمایی در خارج و داخل ایران از آن ساختهاند. در نقاط مختلف جهان نیز از این اثر برداشتهای متفاوتی شده ولی همیشه درباره نگاه او بحثهایی مطرح بوده است.
در ادامه این نشست کیانیان گفت: رد پای آقای سمندریان در اثر وجود دارد اما خالق نمایشنامه دورنمات است. کما اینکه ما مقوله فروپاشی فضیلت را در دیگر آثار دورنمات نیز میتوانیم ببینیم. دورنمات این اثر را در دهههای ۵۰ و ۶۰ نوشته است. یعنی آن را بعد از جنگ دوم جهانی در سوییس و در فضای آلمانی نوشته که خودش صاحب فلسفه است. چگونه در یک جامعه تغییر سیستماتیک اخلاق روی میدهد؟! به هر ترتیب یک جامعهای به طور قراردادی توافق میکند تا یک اخلاقی را ایجاد کند و ذیل نفوذ عوامل بیرونی مانند قدرت، ترس، طمع و زیادهطلبی این اخلاق تغییر میکند. در نمایش نیز میبینیم یکسری توافق شکل گرفته است اما بعد از ارائه پیشنهاد توسط زن به مرور قراردادها تغییر میکند. به مرور امر اخلاقی در آدمها شکل گرفته و گزارهها در آنها تغییر میکند و جامعه به جایی میرسد که کنش واپسین آن به لحاظ اخلاقی تحت تاثیر آن تغییر سیستماتیک اخلاق، ۱۸۰ درجه مخالف چیزی میشود که اول طلب کرده است.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|