|
صعود شمشیربازی ایران به نیمهنهایی جامجهانی الجزایر
تیم ملی شمشیربازی سابر ایران موفق شد به مرحله نیمهنهایی جامجهانی الجزایر صعود کند. در رقابت بخش تیمی شمشیربازی سابر جامجهانی الجزایر، تیم ایران به مرحله نیمه نهایی رسید. تیم شمشیربازی سابر ایران پس از استراحت در دور نخست، برابر اوکراین با نتیجه ۴۵ بر ۴۴ به برتری رسید، سپس مقابل مجارستان با نتیجه ۴۵ بر ۳۶ پیروز شد و به نیمهنهایی رفت. ایران در مرحله نیمهنهایی المپیک مقابل مجارستان شکست خورده بود.
ارسال به دوستان
گزارش
نگاهی به لیست جدید تیم ملی
با کمترین نوگرایی
فهرست بازیکنانی که امیر قلعهنویی برای بازیهای تیم ملی فوتبال ایران برابر کرهشمالی و قرقیزستان انتخاب کرده، منتشر شد. این در حالی است که انتخابهای اخیر قلعهنویی در ترکیب تیم ملی انتقادات زیادی را برانگیخته و بسیاری معتقدند او با اتخاذ رویکردی محافظهکارانه، فرصتهای ارزشمند تیم ملی را از دست میدهد.
به نظر میرسد قلعهنویی در این ۲ بازی نیز به دنبال خطر کردن نیست و به بازیکنان همیشگی خود اتکا دارد، در حالی که این سیاست برای تیمی که به دنبال صعود به جامجهانی است، کافی به نظر نمیرسد. در شرایطی که فوتبال جهان به سرعت در حال تغییر و رشد است، تکیه بر بازیکنانی با تجربه تکراری بدون نگاه به بازیکنان جوان و تازهنفس، انتقاداتی را به عملکرد قلعهنویی وارد کرده است. عدم فرصتدهی به جوانانی که میتوانند جان تازهای به تیم ملی بدهند، تصمیمی است که بسیاری از طرفداران و کارشناسان را ناامید کرده است.
* همان تیم همیشگی، بدون تغییر و نوآوری
بار دیگر در فهرست اولیه تیم ملی، نام بازیکنانی چون علیرضا بیرانوند، پیام نیازمند، شجاع خلیلزاده، سعید عزتاللهی، مهدی طارمی، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش به چشم میخورد؛ بازیکنانی که بارها و بارها فرصت حضور در تیم ملی را به دست آوردهاند اما تاکنون تغییر ملموسی در نتایج حاصل نشده است. با وجود عملکرد نامنظم برخی از این بازیکنان در تیمهای باشگاهی خود، قلعهنویی بار دیگر به آنها اعتماد کرده است؛ گویی هیچ بازیکن جدیدی برای آزمایش در تیم ملی وجود ندارد.
* رقابت بین ۲ دروازهبان و نتایج ناپایدار
وضعیت دروازهبانان تیم ملی هم موضوعی است که بحثهای زیادی را برانگیخته است. سیدحسین حسینی، دروازهبان استقلال، با وجود عملکرد بسیار پرنوسان و ناپایدار و ضعفهایی که در بازیهای اخیر استقلال نشان داده، همچنان در ترکیب تیم ملی باقی مانده است. از سوی دیگر، دعوت محمدرضا اخباری که به دلیل اخراج، در بازی با پرسپولیس نتوانست گلگهر را همراهی کند، با سوالات زیادی مواجه است. قلعهنویی هنوز یک جانشین مطمئن برای بیرانوند پیدا نکرده است که این خود میتواند در بازیهای پیش رو چالشی جدی برای تیم ملی ایجاد کند. این سوال هم مطرح است: چرا یک گلر جوان محک نمیخورد؟
* نادیده گرفتن استعدادهای جوان
در حالی که بازیکنان جوان و تازهنفس بسیاری در لیگ برتر ایران درخشان ظاهر شدهاند، قلعهنویی همچنان از دعوت بازیکنانی همچون سینا اسدبیگی و مجتبی نجاریان که عملکرد بسیار خوبی در تیمهای خود داشتهاند، خودداری میکند. عدم اعتماد به بازیکنان جوان و فرصت ندادن به آنها میتواند آینده فوتبال ایران را تحت تأثیر قرار دهد و از ارتقای سطح تیم ملی جلوگیری کند.
در نهایت، امیر قلعهنویی در انتخاب بازیکنان خود برای این ۲ بازی فرصت دارد با ایجاد تغییرات اساسی، به نیازهای تیم و انتظارات هواداران پاسخ دهد. باید دید آیا او تصمیم میگیرد همچنان به مسیر محافظهکارانهاش ادامه دهد یا در لحظات پایانی، تغییری در ترکیب تیم ایجاد میکند تا تیم ملی بتواند با قدرت بیشتری به استقبال بازیهای پیش رو برود.
صعود ما قطعی است اما در جامجهانی تکلیفمان با پیرمردها چیست؟ اینک فقط جای حاجصفی، امیری و انصاریفرد خالی مانده!
ارسال به دوستان
سرانجام آبیها پس از باختهای متوالی به پیروزی رسیدند
نخستین برد موسیمانه
زهره فلاحزاده: پیتسو موسیمانه، سرمربی استقلال که از زمان حضورش در این تیم طعم شیرین برد را نچشیده بود، بیش از هر عضو دیگر باشگاه نیاز به کسب برد داشت تا دست کم کارنامه خود را بیش از این خراب نکند. جسارت موسیمانه بابت استفاده از بازیکنان جوان را میتوان ستایش کرد، هر چند به گفته خود او دلیل استفاده جوانترها بیشتر مصدومیت بزرگترها بود. به هر حال این توفیق اجباری به مدد او و کادرش آمد و جوانترها بهتر جواب دادند، بویژه ابوالفضل زمانی جوان که دومین حضور در ترکیب اصلی را تجربه میکرد و در دقیقه ۱۰ مسابقه دروازه حامد لک، سنگربان مس رفسنجان را باز کرد. شاید اگر بازیکنی که وی جانشینش شده بود در این موقعیت قرار میگرفت، هرگز نمیتوانست این توپ را وارد دروازه کند. زمانی نشان داد بیجهت نیست موسیمانه به این بازیکن اعتماد کرده است. در این میان باز هم یک مصدوم دیگر روی دست استقلال ماند و در همان دقایق ابتدایی مسابقه گائل کاکوتا به دلیل مصدومیت از زمین مسابقه خارج شد. بازیکن جانشین او، سیدمجتبی هاشمینسب، دیگر بازیکن جوان این تیم بود که برای نخستینبار به میدان رفت. استقلالیها در این دیدار عملکرد فوقالعادهای نداشتند و بیشتر قصد داشتند نتیجه را حفظ کنند تا از بحران باختهای متوالی که دیگر همه به آن عادت کرده بودند، خارج شوند. همین اتفاق هم افتاد و موسیمانه به نخستین پیروزی با استقلال دست یافت و حالا میتوان امیدوار بود تیم او با استراحت و سپری کردن تعطیلات لیگ به دلیل اردوی تیم ملی، از بحران خارج شود. هر چند استقلال با مصدومان پرشمار و نبود چند بازیکن موثر در تیم همچنان مشکلاتی خواهد داشت و باید هر چه سریعتر به فکر تقویت باشد. از سویی استقلالیها در دیدار با مس رفسنجان نخستین کلینشیت را ثبت کردند که نمیتواند آمار خوبی برای آنها باشد. شاید بهتر است آبیها بیش از هر طراحی حملهای، ابتدا برای خط دفاع و دروازه خود برنامهای داشته باشند که قبل از گل زدن، گلی دریافت نکنند. به هر حال دریافت ۱۶ گل آن هم با گذشت تنها یکسوم بازیهای لیگ، آمار ناامیدکنندهای برای تیم بزرگی مثل استقلال حساب میشود و این تیم از حالا باید ابتدا به فکر گل نخوردن و سپس راهی برای باز کردن قفل دروازه حریفان باشد. باید دید استقلالی که ۲ آذر باید در مرحله یکشانزدهم نهایی جام حذفی از مس کرمان میزبانی کند و سپس پنجم آذر در شهر دوبی به مصاف پاختاکور ازبکستان در لیگ نخبگان برود، میتواند همین روند را ادامه دهد و به معنای واقعی از بحران خارج شود یا خیر.
به هر حال استقلال ۲ دیدار حساس پیش رو دارد که اولی برای ماندن در رقابتهای جام حذفی است و دومی برای آبروداری در آسیا و شانس صعود به مرحله یکهشتم نهایی.
ارسال به دوستان
پرسپولیس با وجود برد مهم در سیرجان کماکان هوادارپسند بازی نمیکند
فقط برد کافی نیست
باربد بهراد: فریادها و اعتراضات بیپایانی که حتی پس از پیروزیهای پی در پی نیز از سوی هواداران پرسپولیس به گوش میرسد، نشان از نارضایتی عمیق بخشی از آنها دارد. هر چند تیم در لیگ برتر بخوبی پیش میرود اما گویی رضایت از عملکرد گاریدو در قلب هواداران جایی پیدا نکرده است. هنوز هم تردیدهایی وجود دارد که آیا این سرمربی اسپانیایی، با تمام سختگیریها و سبک خاص خود، میتواند تیم محبوبشان را به موفقیت پایدار برساند؟
پرسپولیس با بردهای متوالی و نمایشهای سینوسی در لیگ برتر، خود را صدرنشین جمع مدعیان کرده است. گاریدو با هدایت تیمی که توانسته رقبای قدرتمندی مانند فولاد خوزستان، آلومینیوم اراک، استقلال، چادرملو، شمسآذر و گلگهر را یکی پس از دیگری از پیش رو بردارد، نشان داده چیزی از تاکتیک و مدیریت کم ندارد. تیم او با یک بازی کمتر تنها یک امتیاز با صدر جدول فاصله دارد و در رتبه دوم قرار گرفته است. با این حال، این نتایج هنوز نتوانسته به طور کامل نظر هواداران را جلب کند.
شاید دلیل عمده این عدم رضایت به عملکرد پرسپولیس در رقابتهای لیگ نخبگان آسیا برمیگردد؛ جایی که تیم هنوز نتوانسته بردی کسب کند و این مساله گاریدو را در نظر هواداران به عنوان فردی نیمهکاره جلوه داده است.
گاریدو مربیای است که به ندرت اجازه میدهد از نقشه تاکتیکیاش تخطی شود. او همچون فرماندهای است که در هر لحظه، از کوچکترین جزئیات آگاه است و انتظار دارد هر کدام از بازیکنانش در نقش خود بینقص باشند. با این حال، سبک او شاید گاهی به نظر سرد و حتی سنگدلانه بیاید؛ او همیشه آماده است تا کوچکترین اشتباه را با قلم قرمز خود علامت بزند و هر حرکت نادرستی را با لحنی خشک و جدی گوشزد کند. همین رفتار او، هر چند نشان از تعهد و سختگیری دارد، برای برخی هواداران به عنوان فاصلهای سرد و بیروح تعبیر میشود.
در لحظات بازی، او مانند فرماندهای عصبی در کنار زمین حاضر میشود، حرکات بازیکنان را لحظه به لحظه رصد میکند، فریاد میزند، برآشفته میشود و حتی گاهی بر سر خود به دلیل عصبانیت میکوبد. این ویژگیها، او را به مربیای اروپایی و مدرن شبیه میسازد که برنامهریزی دقیقی برای هر لحظه از بازی دارد و هیچ چیز را به شانس واگذار نمیکند.
نمونهای از این خشم و عصیان در بازی مقابل شمسآذر به نمایش گذاشته شد؛ در حالی که تیم در آستانه پیروزی قرار داشت و هواداران با خیالی آسوده، منتظر سوت پایان بودند، یک حرکت به زعم گاریدو اشتباه از یکی از بازیکنان، او را بهشدت برآشفت و عصبانیت او به سوژه رسانهها تبدیل شد. همین صحنه بار دیگر در بازی مقابل گلگهر نیز تکرار شد و پیشبینی میشود این رفتارها ادامه یابد، مگر اینکه تیمش بتواند به سطحی از هماهنگی و نظم تاکتیکی برسد که او آرزویش را دارد.
اما حقیقت این است که هواداران پرسپولیس باید به گاریدو اعتماد کنند. او در این مدت کوتاه، نشان داده میتواند برابر رقبا پیروز شود و تیم را به سوی قله هدایت کند. گاریدو حتی در سختترین شرایط، توانسته حریفان را با برنامهریزی دقیق خود شکست دهد. این مسیر نیازمند زمان است و گاریدو در حال شکل دادن به تیمی است که میتواند با گذر زمان به ماشین بینقصی تبدیل شود. اگر هواداران پرسپولیس به او اعتماد و صبر پیشه کنند، شاید روزی تیم محبوبشان به دست این مرد اسپانیایی به سطحی از کمال برسد که همه انتظارش را دارند.
اما گاریدو نیز باید توجه داشته باشد که برای رفع برخی مشکلات تیم، نیاز به تقویت در نیمفصل دارد. با توجه به کمبودهایی که در خط حمله و میانه میدان پرسپولیس به چشم میخورد، خرید «علی قلیزاده» میتواند راهکاری موثر برای بهبود قدرت تیم باشد. قلی، بازیکنی است که با سرعت و تواناییهای تکنیکی بالا شناخته میشود و میتواند به تیمی که همچنان به دنبال نمایشهای هجومیتر و قاطعانهتر است، انرژی تازهای تزریق کند. او میتواند به گاریدو کمک کند با اضافه کردن نیروی تازهنفس و موثر در میانه میدان، ترکیبی مستحکم و بینقص ایجاد کند و شاید به این ترتیب، هواداران را نیز قانع کند پرسپولیس با این سرمربی در مسیر درستی قدم برمیدارد.
به یاد داشته باشیم گاریدو در حال ساختن تیمی است که با هر پیروزی به انسجام بیشتری دست پیدا میکند و به همان اندازه، هواداران نیز به سرمربی خود نزدیکتر میشوند. شاید هنوز تا رسیدن به تیمی بیعیب و نقص فاصله باشد اما این مسیر به آرامی طی میشود و نتایج به دست آمده نیز نشان از نقشهای هدفمند و برنامهریزی دقیق دارد. بنابراین، هواداران پرسپولیس اگر چه از سبک بازی فعلی تیمشان راضی نیستند اما باید به گاریدو فرصت دهند.
گاریدو با ذهنیتی محکم و چهرهای مصمم، در تلاش است تیم را به قلهای برساند که مدتها در انتظار آن بودهاند. با خرید قلیزاده در نیمفصل و پشتیبانی هواداران، میتوان انتظار داشت پرسپولیس با گاریدو، به نهایت توان خود برسد و مانند یک ماشین بیوقفه، به سوی افتخارات بیشتر بتازد.
***
تغییرات عجیب
پرسپولیس با تغییرات مداوم در ترکیب اصلی خود تحت سرمربیگری گاریدو، لطمهای جدی میبیند. این تغییرات مکرر در حالی صورت میگیرد که بازیکنان ایرانی معمولا با حضور ثابت در ترکیب، اعتماد به نفس و اطمینان بیشتری به دست میآورند. ثابت بودن در ترکیب اصلی به بازیکن کمک میکند نقش خود را بهتر درک کند و به شکلی مستحکم در میدان ظاهر شود اما رویکرد گاریدو که در هر بازی با چند تغییر همراه است، این فرصت را از بازیکنان میگیرد و موجب میشود تیم در یک چارچوب هماهنگ پیش نرود.
این تغییرات مداوم نهتنها بازیکنان را از لحاظ روانی تحت فشار قرار میدهد، بلکه از نظر تاکتیکی نیز تیم در موقعیتی نامناسب قرار میگیرد. بازیکنان نمیتوانند به ثبات و هماهنگی لازم دست یابند و با ترکیبهای مختلف در هر بازی، ارتباطات درونتیمی و الگوهای تاکتیکی مختل میشود. عدم هماهنگی در بازیها باعث میشود تیم از یک بازی زیبا و هوادارپسند فاصله بگیرد و نتواند نمایش مورد انتظار هواداران را ارائه کند.
به همین دلیل، پرسپولیس در حال حاضر تیمی با نقصهای واضح در هماهنگی و انسجام به نظر میرسد. بازیهای آنها فاقد جاذبه و کیفیتی است که هواداران از تیم محبوبشان انتظار دارند. تغییرات مداوم در ترکیب اصلی نهتنها بر عملکرد فردی بازیکنان تأثیر منفی میگذارد، بلکه کلیت تیم را نیز تحت فشار قرار میدهد و مانع دستیابی به یک سبک بازی ثابت و چشمنواز میشود. برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر و جلب رضایت هواداران، گاریدو باید در ترکیب اصلی خود ثبات بیشتری ایجاد کند و اعتماد به نفس بازیکنان را با کاهش تغییرات بیمورد در ترکیب تقویت کند.
ارسال به دوستان
برد با دستان خالی و راه سخت پیش روی موسیمانه
عملیات ممکن آبیها
عبدالله دارابی: استقلال «پیتسو موسیمانه» نخستین بردش را دشت کرد؛ همان نیاز مبرمی که سرمربی بدان اشاره کرده بود ولی با دستان خالی و اتکا به جوانها.
موسیمانه از سر اجبار و مقداری هم اعتقاد، برابر مس رفسنجان به جوانان میدان داد؛ ابوالفضل زمانی که نخستین تجربه حضورش را با نمایشی خوب برابر الهلال پشت سر گذاشته بود، در دومین حضورش پیامآور شادی آبیها شد و امیرعلی صادقی که زمان مجیدی، ساپینتو و نکونام، فقط بازیهای دوستانه را تجربه میکرد، این بار فرصت فیکس شدن در بازیای رسمی را پیدا کرد و سیدمجتبی هاشمینسب (بازیکن آکادمی) نیز که تا چند روز قبل حضور در ترکیب بزرگسالان استقلال، رویایش محسوب میشد، نخستین یار تعویضی استقلال بود که دقیقه ۱۲ بازی جایگزین کاکوتا شد.
آبیپوشان پس از ۵ هفته باخت در لیگهای برتر و نخبگان به پیروزی رسیدند، آن هم در شرایطی که خیل مصدومان را در جمع خود میدیدند. آنها برابر تیمی به برتری رسیدند که پارسال در مسیر قهرمانی لیگ برتر متوقفشان کرده بود و در جام حذفی هم در همان بازی نخست استقلال، آبیها را حذف کرد. شاگردان موسیمانه در این بازی از نظر تصاحب توپ، تعداد پاس و کارهای گروهی مقهور حریف رفسنجانی شدند ـ و سرمربی نیز به بازی بد تیمش اذعان کرد ـ ولی نتیجه را از آن خود کردند. جدا از نحوه بازی استقلالیها، نکته رضایتبخش برای آنها کسب ۳ امتیاز مبرم و حضور جوانان در میدان بود اما در این موضوع نیز نباید دچار اغراق شد؛ آفتی که همین جوانان بویژه ابوالفضل زمانی را که در این ۲ بازی خوب، مستعد و امیدوارکننده ظاهر شده است، یقینا تهدید خواهد کرد. غرور، اشباع شدن و توقف در مسیر پیشرفت، یعنی سوختن و محو شدن؛ آفتی که برخی سرمایههای مستعد فوتبالمان را به قهقرا کشاند.
در این بازی رگههایی از تغییر و بهبود فنی در استقلال دیده شد؛ خط دفاع پس از هفتهها انسجام خوبی را به نمایش گذاشت، در برابر حملات حریف نسبت به قبل استحکام بهتری داشت و نخستین کلینشیت آبیپوشان در روزی که از وجود برخی یاران اصلی محروم بود، به ثبت رسید. تکگل استقلال نیز روی کار گروهی خوب و با ۳ ضربه به توپ حاصل شد. با مراجعه به تصاویر بازی، به لحظه تصاحب و ارسال زکیپور دقت کنید؛ از حرکات اضافی سابق وی خبری نبود و به جای آن، یک ارسال بموقع و تند و تیز را شاهد بودیم، ضمن اینکه حضور و جاگیری درست زمانی و تکضرب دقیق وی نیز قابل توجه بود. البته اینها از موارد ابتدایی برای یک تیم بزرگ است ولی از بس کمتر در فوتبالمان چنین حرکاتی میبینیم و گویا بازیکنانمان فراموششان میکنند، قابل توجه میشود! به خاطر همین فراموشیهاست که موسیمانه مجبور است در کنار خط آموزش پاس، نحوه حرکت و حتی پرتاب اوت را هم به بازیکنانش یاد بدهد.
فعلا حال و روز استقلال رو به راه نشده است و تا آن روز، سرمربی آفریقایی کار سختی در پیش دارد؛ مشکلات بدنی و روحی ـ روانی، کمبود بازیکن، محدوده زمانی برای اصلاح ساختار تیمی، جوانانی که به قول موسیمانه باید اول دید به درد حضور در ترکیب استقلال میخورند و امتیازات از دست رفته تا به این جای کار، از سختیهای کار او است.
فعلا درستترین کار و تنهاترین راه، فرصت دادن به سرمربی و فراهم کردن شرایط برای او است تا بتواند ایدههایش را در تیم جا بیندازد و البته نباید از بها دادن وی به آکادمی استقلال (مقوله فراموش شده و شاید بیارزش نزد اغلب مربیان داخلی و حتی خود باشگاهها) بسادگی گذشت؛ موضوعی که هم قابل تقدیر است و هم شایسته اعتنا و بذل توجه اساسی.
ارسال به دوستان
یادداشت
راهکار علم اقتصاد برای توسعه تسهیلات هدفمند قرضالحسنه
محمدطاهر رحیمی: گاهی از زبان برخی دولتمردان از جمله رئیسجمهور، انتقاداتی نسبت به وضعیت ناترازی بانکها مطرح و پرداخت نشدن تسهیلاتی مانند وام ازدواج و فرزندآوری، از عوامل این ناترازی معرفی میشود. سهم وام ازدواج و فرزندآوری از کل سبد تسهیلاتدهی بانکها طبق آخرین گزارش بانک مرکزی فقط 3.3 درصد است. اساسا راهکار تسهیل اعطای تسهیلات قرضالحسنه چون وام ازدواج و فرزندآوری چیست؟ در این یادداشت به بررسی ابعاد این سوالات و تاثیرات این دسته از وامهای خانوار بر اقتصاد و ناترازی بانکی میپردازیم.
در چند ماه اخیر صف متقاضیان وام ازدواج و نیز وام فرزندآوری افزایش یافته است. افزایش تقاضا برای وامهای ازدواج و فرزندآوری میتواند نشاندهنده نیاز فزاینده خانوارها به این تسهیلات و نقش حیاتی آنها در بهبود وضعیت اقتصادی خانوادهها باشد. بر اساس اطلاعات بانک مرکزی، صف دریافت وام ازدواج از ۱۴۹ هزار نفر در اسفند ۱۴۰۲ به بیش از 350 هزار نفر رسیده و همچنین صف متقاضیان وام فرزندآوری نیز از ۲۸۰ هزار نفر به بیش از 400 هزار نفر افزایش یافته است.
یکی از اصلیترین دلایل طولانیشدن صف وامهای ازدواج، عدم همکاری برخی بانکها و نیز مدیریت نامناسب بانک مرکزی در پرداخت این تسهیلات است. برخی بانکها طبق آخرین صورت مالی حسابرسیشده، کمتر از معادل 20 درصد منابع قرضالحسنه خود تسهیلات ازدواج و فرزندآوری و سایر تسهیلات قرضالحسنه به متقاضیان اعطا کردهاند، یعنی بانکها با وجود ذخیرهگیری از محل سپردههای بسیار کمهزینه قرضالحسنه خود اما تسهیلات معادل این ذخیرهگیری را در سطوح بسیار پایینتری پرداخت کردهاند. از طرفی بانک مرکزی نیز که باید با تأمین ذخایر متناظر با تسهیلات ازدواج و فرزندآوری در قالب خط اعتباری ترجیحی، اعطای این تسهیلات هدفمند را تسهیل میکرد سیاستهای انقباضی خود را عملا تداوم بخشید.
وام ازدواج و فرزندآوری از جمله وامهایی است که به دلیل هدفمندی و تمرکز بر تقویت مصرف خانوار آن هم در شرایطی که اقتصاد از آفتهایی چون فشار هزینه بر ترازنامه خانوار و نیز مصرف نامکفی خانوار رنج میبرد، با کمترین مخاطرات از جنس انحراف تسهیلاتدهی توسط بانکها (Adverse Selection) و نیز انحراف مصرف تسهیلات توسط تسهیلاتگیرنده
(Moral Hazard) مواجه میشود، لذا این وامها به صورت هدفمند مستقیما به خانوارها تعلق میگیرد و باعث میشود مصرف منقبضشده آنها احیا شود. در نتیجه، تولیدکنندگان که با مشکلات ظرفیتهای خالی روبهرو یا به تعبیر اقتصادی با اشتغال ناقص عوامل تولید مواجهند، میتوانند از فرصت ارتقای مصرف خانوار در محصولات تولیدی برای تقویت عرضه تولیدات خود بهرهمند شوند.
مصرف خانوار به عنوان یکی از موتورهای محرک اقتصاد، تأثیر مستقیم بر تقاضا و در نتیجه تولید دارد. زمانی که خانوارها به دلیل مشکلات اقتصادی توانایی مصرف ندارند، تقاضا کاهش مییابد و تولیدکنندگان مجبور به تعدیل مقداری به معنای کاهش تولید و تعدیل نیرو میشوند. بنابراین وامهایی که مصرف خانوار را تحریک میکند، میتواند علاوه بر بهبود تولید، به بهبود وضعیت اشتغال ناقص عوامل تولید در اقتصاد هم کمک کند.
* ناترازی بانکها؛ مسألهای درونسیستمی
در حالی عوامل بیرونی مانند تسهیلات ازدواج و فرزندآوری به عنوان علت ناترازی بانکها معرفی میشود که واقعیت این است که ریشه این مشکل باید در درون خود بانکها جستوجو شود. از جمله اصلیترین دلایل ناترازی بانکها عبارت است از:
1- فقدان نظام اعتبارسنجی جامع در نظام بانکی برای اعتبارسنجی مشتریان و متقاضیان تسهیلات بانکی: یکی از مهمترین مشکلات بانکها در تخصیص تسهیلات، فقدان نظام جامع اعتبارسنجی است. این نظام جامع وظیفه دارد مشتریان و متقاضیان تسهیلات را به دقت ارزیابی کرده و میزان ریسک اعتباری آنها را مشخص کند. بدون یک سیستم اعتبارسنجی کارآمد، بانکها نمیتوانند بدرستی تسهیلات خود را به مشتریان اختصاص دهند و این منجر به افزایش احتمال نکول وامها میشود.
2- فقدان نظام جامع اعتباردهی برای هدایت اعتبار به سمت بخشهای حقیقی و مولد اقتصاد: نبود یک نظام جامع اعتباردهی باعث میشود بانکها به جای هدایت اعتبارات خود به سمت بخشهای مولد و حقیقی اقتصاد، آن را به بخشهای غیرمولد مانند بازار داراییهای نامولد و بازارهای سفتهبازی اختصاص دهند که ریسک نکول (عدم بازپرداخت تسهیلات) را افزایش میدهد و بر ناترازی بانکها میافزاید.
3- عدم رعایت سقف قانونی اعطای تسهیلات به ذینفع واحد: یکی دیگر از مشکلات عمده بانکها، عدم رعایت سقف قانونی در اعطای تسهیلات به ذینفع واحد است. طبق قوانین بانکی، هر بانک مجاز است حد معینی به یک ذینفع واحد تسهیلات ارائه دهد اما در عمل بسیاری از بانکها این سقف را رعایت نکرده و تسهیلات کلانی را به افراد یا شرکتهای خاص ارائه میدهند. این امر نه تنها ریسک را افزایش میدهد، بلکه با افزایش ریسک نکول این تسهیلات، بانکها با مشکلات جدی مالی مواجه میشوند که نتیجه آن ناترازی در ترازنامههای بانکها خواهد بود.
4- عدم رعایت سقف قانونی در اعطای تسهیلات به شرکتها و اشخاص تابعه بانکی: بانکها به عنوان نهادهای مالی باید از تسهیلاتدهی به شرکتها و اشخاص تابعه خود طبق قوانین موجود بیش از سقف مجاز جلوگیری کنند اما در عمل این سقف قانونی نیز نادیده گرفته میشود. بسیاری از بانکها به شرکتهای زیرمجموعه خود تسهیلات کلانی اعطا میکنند که بازپرداخت آنها تضمینشده نیست. این تسهیلات، به جای اینکه به سمت پروژههای سودآور و مولد هدایت شود، صرف منافع شرکتهای تابعه بانکی میشود و به ناترازی بانکها دامن میزند.
عدم شفافیت و نظارت ضعیف بر این شرکتها، مشکل را پیچیدهتر کرده و بحران مالی بانکها را عمیقتر میکند.
5- عدم رعایت سقف قانونی اعطای تسهیلات کلان بانکی: بانکها طبق قانون مجاز به اعطای تسهیلات کلان تا حد مشخصی هستند اما در عمل بسیاری از بانکها این سقف قانونی را نادیده میگیرند. اعطای تسهیلات کلان بدون رعایت سقف قانونی، ریسک نکول وامها را افزایش داده و در صورت بازپرداخت نشدن، فشار زیادی بر منابع بانکها وارد میکند. وامهای کلان به طور معمول به بخشهایی اعطا میشود که توانایی یا تمایل به بازپرداخت ندارند یا از بازدهی اقتصادی بالایی برخوردار نیستند. این عدم رعایت قوانین، نقش مستقیم در تشدید ناترازی بانکها دارد.
6- سطح بالای امهال تسهیلات نکولشده که تا 50 درصد هم برآورد میشود: امهال تسهیلات نکولشده یکی از چالشهای اصلی سیستم بانکی کشور است. برآوردها نشان میدهد تا 50 درصد از سبد تسهیلات اعطاشده بانکها از جنس امهال است. امهال به معنای تمدید مهلت بازپرداخت وامهاست که به صورت موقت مشکلات نقدینگی بانکها را حل میکند اما در درازمدت این مساله تنها به تعمیق بحران ناترازی منجر میشود. با امهال تسهیلات نکولشده، بانکها عملا مشکلات خود را به تعویق میاندازند و این امر باعث انباشت بدهیهای غیرقابل وصول میشود.
* راهکار دانش اقتصاد برای کنترل همزمان ناترازی بانکها و اعطای وامهای هدفمند ازدواج و...
در علم اقتصاد، برای مقابله با شرایطی که مصرف خانوار کاهش یافته و تولیدکنندگان تحت فشار هزینه قرار دارند، توصیه میشود بانک مرکزی نقش فعالتری در اقتصاد ایفا کند. بانک مرکزی میتواند با ایجاد خطوط اعتباری ترجیحی، ذخایر ارزان را به بانکها تزریق کند که بانکها توان خلق اعتبارات و تسهیلات هدفمند مانند وام ازدواج و فرزندآوری را بیابند. این خطوط اعتباری باید معاف از کنترلهای سختگیرانه ترازنامه بانکها باشد که بدون ایجاد فشار اضافه بر سیستم بانکی، به تحریک تقاضا و احیای تولید بینجامد.
در واقع در چارچوب این راهکار بانک مرکزی باید با ایجاد خطوط اعتباری «ترجیحی» معاف از کنترل ترازنامه، نخست اعطای این مدل از تسهیلات ارزان را رونق دهد، دوم از طریق «خط اعتباری ترجیحی» کسری ذخایر بانکها را پوشش دهد که بانکها به جای اضافه برداشت، از ذخایر مازاد ناشی از خطوط اعتباری بهرهمند شوند، سوم بانکهای سالمتر را با تزریق ذخایر ترجیحی به آنها تشویق کند و چهارم خود بانک مرکزی بر صندلی حکمرانی فعال پولی و نه «کارگزار منفعل بانکها» بنشیند.
ارسال به دوستان
نگاه
خاموشی؛ ضامن سلامت یا سم مهلک؟
مرتضی علیزاده: سخنگوی دولت اعلام کرده به جهت حفظ سلامت مردم، به دستور رئیسجمهور مازوتسوزی برای چند نیروگاه ممنوع شده و به این ترتیب «خاموشی منظم» جایگزین «تولید سم» میشود. مایه خوشوقتی است که تامین سلامت جامعه اولویت دولت چهاردهم است اما طرح چند پرسش و ذکر برخی نکات، به روشنتر شدن ابعاد پنهان این تصمیم کمک میکند.
اول- آسیبهای مازوتسوزی بر سلامت شهروندان کشف تازهای نیست و عواقب خطرناک آن همواره تهدیدی برای جامعه بوده است. از این جهت قطعا در دولتهای گذشته نیز مساله مهمی بوده و احتمالا «تامین سلامت به قیمت قطع برق» به عنوان سادهترین و در دسترسترین ایده در دورههای گذشته نیز روی میز دولتمردان قرار داشته است. حال که مازوتسوزی همواره مضر بوده و قطع برق نیز به عنوان یک ایده همواره روی میز دولتها قرار داشته است، بهتر نیست دولت محترم پرسش از خود را با همین سوال ساده شروع کند: «چرا در دولتهای قبل ایده خاموشی منظم اجرا نشد؟»
دوم - از آنجا که مازوتسوزی همواره و از دیرباز برای سلامت انسان و طبیعت مضر بوده و بعید است در آینده نزدیک هم مازوتِ مفید به بازار بیاید، همچنین از آنجا که بدیهی و روشن است تامین برق پالایشگاهها و خاموشیهای منظم نمیتواند چندان دوام داشته باشد، طرح این پرسش خالی از لطف نیست: پس از چند صباحی توقف مازوتسوزی صنعتی و خاموشیهای شهری و خانگی، بناست چراغ پالایشگاهها را با کدام منبع روشن کنیم؟ آیا منطقی است تابآوری اجتماعی را به امید بازارهای خارجی برق که هنوز در دسترس نیست امتحان کنیم و دست آخر باز به نقطه آغازین بازگردیم؟ بهتر نیست ابتدا منابع جایگزین را فراهم و سپس نسبت به اجرای یک سیاست جدید اقدام کنیم؟
سوم - ایدههای سلبی در زمینه اقتصاد و رفاه، اغلب نوعی توزیع بدبختی میان مردم است. راهحل ترمیم و توسعه زیرساختهای اقتصادی قطعا ایجاد نارضایتی اجتماعی آن هم با امیدهای واهی به منابع غیرقطعی نیست، بلکه باید با سنجش همه جوانب مسیرهایی با کمترین هزینه و بیشترین بازدهی را دنبال کرد تا حوادثی که در سالهای گذشته با برخی سهلانگاریها در صبح جمعه(!) رقم خورد، مجددا تکرار نشود. به نظر میرسد اجرای طرح خاموشیهای منظم اگر به قصد کلنگی کردن جامعه نباشد، قطعا ناشی از سادهانگاری برخی دولتمردان است که هر دو صورت آن بسیار خطرناک است و عواقب جبرانناپذیری برای جامعه به دنبال دارد.
این ایده حتی ظن اجرای یک نمایش سیاسی با سناریوی حفظ سلامت عمومی را به ذهن منتقل میکند که در این صورت هم نتیجه مطلوب دولت را در پی نخواهد داشت؛ چه بهداشت و سلامت هر چند برای مردم از قدر و ارزش بالایی برخوردار است اما اگر به بهای خاموشی تمام شود، از هر سمی مهلکتر است.
چهارم - سیاستهای مرتبط با سوخت و انرژی از حساسیت اجتماعی زیادی برخوردار است و کمترین اشتباه در تنظیم آنها، بحرانهای جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت. در سالیان اخیر شاهد نمونههایی در این خصوص از جمله ماجرای افزایش شبانه قیمت بنزین بودیم که عوارض آن همچنان گریبانگیر جامعه است و اگر مراقبت نشود، تکرار آن میتواند ابعاد بزرگتری از بحران را در پی داشته باشد. به نظر میرسد خاموشیهای مستمر آن هم در فصل سرما که اولا غیرمنتظره و کمنظیر و ثانیا پیامآور بحران عمیق انرژی برای جامعه است، آثار مخرب اجتماعی بیشتری نسبت به افزایش قیمت حاملهای انرژی خواهد داشت، بویژه که با آغاز فصل سرد، قطع گاز هم در برخی مناطق دور از انتظار نیست. از این جهت حتی اگر منظور از خاموشیهای منظم حقیقتا حفظ سلامت مردم باشد، اجرای آن بدون در نظر گرفتن آسایش و امنیت روانی جامعه، خلاف تدبیر، عدالت و وفاق اجتماعی است.
پنجم - یکی از دلایل پیروزی رئیسجمهور محترم در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، شعارهای عدالتخواهانه ایشان بود که تا امروز با قدرت و قوت بارها از جانب ایشان تکرار و بر آن تاکید شده است. از این جهت مردم دولت کنونی را دولتی عدالتخواه میشناسند که این مسؤولیت دولتمردان را نسبت به اتخاذ تصمیمات درست و دقیق بیشتر میکند. شایسته نیست به نام عدالت، سیاستهایی اخذ کنیم که بدنامی عدالت و عدالتطلبی را به دنبال دارد؛ چه کم نیستند افرادی که طی دهههای اخیر تمام همت خود را در این جهت به کار گرفتهاند که عدالت و عدالتخواهی را توزیع فقر و بدبختی معنا کنند.
ششم - وفاق ملی پیش از هر چیز وفاق میان نیروهای اجتماعی و مستلزم اخذ راهبردها و سیاستهایی در این جهت است. در غیر این صورت صرف همسویی و هماهنگی نیروهای سیاسی تغییری در وضعیت کلی جامعه ایجاد نمیکند. دولت محترم توجه کند تصمیماتی مثل «خاموشی منظم» قتلگاه وفاق است و هیچ پشتوانه اجتماعیای ندارد. صرف خبررسانی بدون ارائه ادله معتبر و مبرهن هیچ جریان اجتماعی را با تصمیمات دولت همراه نمیکند و استمرار این رویکرد مقبولیت دولت را به خطر انداخته و به تبع آن قدرت اخذ تصمیمات بزرگ و جدی را از آن سلب میکند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
صهیونیستها در دام حزبالله
محمد شریفی: این روزها اخبار کمتری از جبهه جنگ رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان به گوش میرسد و هرچند درگیریها همچنان ادامه دارد اما از شدت حملات صهیونیستها کاسته شده و رسانههای اسرائیلی در حال گمانهزنیهایی درباره پایان عملیات زمینی ارتش این رژیم در جنوب لبنان هستند.
کانال 13 اسرائیل اخیرا گزارش داد ارتش اسرائیل بعد از بیش از یک ماه از آغاز عملیات زمینی خود در جنوب لبنان، به اعلام پایان این عملیات نزدیک میشود. همچنین چندین رسانه دیگر اسرائیلی نیز به نقل از منابع امنیتی گزارشهایی درباره احتمال پایان عملیاتهای نظامی اسرائیل در لبنان منتشر کردهاند.
پایان عملیاتهای نظامی معمولا منوط به ۲ اصل است؛ یا طرف مهاجم اهداف خود را محقق کرده و دلیلی برای ادامه جنگ نمیبیند یا برعکس در دستیابی به اهداف خود شکست خورده و چشماندازی برای پیروزی وجود ندارد. درباره جبهه جنوب لبنان کدام مورد به واقعیت نزدیک است؟ آیا رژیم صهیونیستی به اهداف اعلامی خود در لبنان دست یافته است؟
1- صهیونیستها انتظار داشتند با ترور و شهادت رهبران و فرماندهان حزبالله بویژه شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین، شالوده مقاومت لبنان در هم شکسته شود و سپس در یک عملیات زمینی برقآسا با تصرف بخشهایی از جنوب لبنان، حزبالله و بیروت را وادار به پذیرش شروط خود و آتشبس کنند اما واقعیات میدانی و سیاسی نشانی از پیشبرد اهداف تلآویو در لبنان ندارد و به نظر نمیرسد اشغالگران توانسته باشند به موفقیت چشمگیری علیه حزبالله دست یافته باشند. بسیاری از تحلیلگران غربی و صهیونیستی پس از شهادت آیتالله نصرالله کار مقاومت لبنان را تمام شده خواندند و بر طبل پیروزی کوبیدند اما این برای نخستینبار نیست که رهبران و فرماندهان حزبالله با ربایش یا ترورهای ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی حذف میشوند. از امام موسی صدر تا سیدعباس موسوی و حالا سیدحسن نصرالله و از شهادت فرماندهان بزرگ مانند عماد مغنیه و اکنون شهادت برخی فرماندهان ارشد حزبالله مانند سیدفؤاد شکر و ابراهیم عقیل، هیچ یک خللی در سازماندهی و مهمتر از آن، عزم و ایمان نیروهای مقاومت ایجاد نکرده و این چیزی است که صهیونیستها را هر بار شوکه کرده است.
مهندس شیخنعیم قاسم، رهبر جدید حزبالله در سخنرانی اخیر خود با تاکید بر این مساله گفت: حزبالله یک ساختار بسیار قدرتمند دارد و نقش کارگزار و فرد در آن کمرنگ است؛ اگر مسؤولی در این جنبش به هر دلیلی نتواند وظایف خود را انجام دهد، بلافاصله فردی با تواناییها و قابلیتهای مشابه جایگزین میشود.
2- شواهد میدانی نشان میدهد شلیک موشکها به اراضی اشغالی از لبنان نه تنها متوقف نشده، بلکه روند افزایشی داشته و دامنه آن از شهرکهای اشغالی به دیگر شهرهای اسرائیل مثل حیفا و حتی کلانشهر تلآویو رسیده است؛ مسالهای که محاسبات رژیم صهیونیستی را به طور کلی برهم زده است.
روز یکشنبه روزنامه یدیعوت آحارانوت گزارش داد بهرغم بیانیههای ارتش مبنی بر پاکسازی خطوط مرزی و از بین بردن تجهیزات حزبالله، نیروهای حزبالله همچنان از این مناطق، شمال فلسطین اشغالی را آماج حملات موشکی و راکتی خود قرار میدهند. یک نمونه آن حمله به شهرک ایون مناخم در روز شنبه بود. علاوه بر این، ارتش صهیونیستی طی 40 روز عملیات زمینی خود در لبنان متحمل تلفات بالایی شده و دستکم یکصد نظامی اسرائیلی به هلاکت رسیده و هزار نفر دیگر مجروح شدهاند.
3- در حالی که حزبالله مرحله شوک ناشی از شهادت رهبران و فرماندهانش را پشت سر گذاشته و قدرت آن در حال بازیابی کامل است، رژیم صهیونیستی برعکس در جبهه داخلی بویژه از نظر سیاسی و اقتصادی وارد بحرانهای عمیقتری شده است.
جنگ قدرت در اسرائیل اخیرا منجر به اخراج یوآو گالانت وزیر جنگ شد و فشار نیروهای اپوزیسیون و اعتراضات گسترده ضدنتانیاهو باعث شده موضوع فروپاشی احتمالی کابینه او به سرتیتر اخبار رسانههای این رژیم بازگردد.
4- پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ایالات متحده اگر چه به باور برخی افراد به سود نتانیاهو است اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که یکی از دلایل پیروزی ترامپ وعدههای او برای پایان دادن به جنگ در غرب آسیا و اوکراین بود؛ همانطور که یکی از دلایل اصلی شکست کاملا هریس ناتوانی در برقراری آتشبس در غزه و لبنان و روگردانی مسلمانان و عربهای آمریکایی از رای به نامزد دموکراتها و ریزش شدید آرای وی در میان اقلیتهای آمریکایی بود.
رسانه اسرائیلی وای نت دیروز از فشار مقامات دولت احتمالی ترامپ به کاخ سفید برای برقراری آتشبس بین اسرائیل و حزبالله خبر داد. این رسانه نوشت: ترامپ به بایدن گفته انتظار دارد شاهد پیشرفت در تلاشها برای دستیابی به آتشبس بین اسرائیل و حزبالله لبنان باشد.
5- مجموعه این تحولات چارهای برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی باقی نگذاشته جز آنکه به فکر عقبنشینی و خروج از جبهه لبنان بدون هیچ دستاورد خاصی باشند؛ سناریویی که بسیار محتمل به نظر میرسد و یک شکست مفتضحانه دیگر به کارنامه اشغالگران در لبنان اضافه خواهد کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|