|
امروز گوشواره «دختر کاپشن صورتی» کرمان برای کمک به غزه و لبنان به حراج گذاشته میشود
قلب ایران همدل
این روزها که صف کمکرسانی به مردم مظلوم و جنگزده لبنان و فلسطین شلوغ است، خیلیها در حد توان خود با اهدای پول، طلا، لباس، کفش و... جنگزدگان را یاری میکنند؛ یاریرسانیای از جنس نوعدوستی که در پویش «ایران همدل» به جمعآوری 150 کیلوگرم طلا و 2 هزار میلیارد تومان پول انجامید تا به دست مظلومان لبنان و فلسطین برسد. کمک به جبهه مقاومت تا جایی است که برخیها زیباترین یادگاریهای ارزشمند خود را در این راه اهدا میکنند. نمونه این حس نوعدوستی و کمک مومنانه را میشود در خبر فروش گوشواره طلای با طرح قلبی دختر کاپشن صورتی حادثه تروریستی کرمان دید که قرار است پول حاصل از آن به دست جنگزدگان برسد.
گوشواره دختر کاپشن صورتی، از شهدای حادثه تروریستی ۱۳ دی سال گذشته گلزار شهدای کرمان، برای کمک به جبهه مقاومت به حراج گذاشته میشود. پیمان سلطانینژاد، پدر دختر کاپشن صورتی دیروز در جمع خبرنگاران با اشاره به حراج گوشواره قلبی دختر شهیدش برای کمک به جبهه مقاومت گفت: در زمان شهادت دخترم، به من گفتند در حمله تروریستی، ریحانه سرش را از دست داده است، وقتی او از سرش گذشت، چطور میتوانم از گوشوارهاش نگذرم. وی تاکید کرد: قرار است مراسم فروش یک لنگه از گوشوارههای ریحانه برای کمک به جبهه مقاومت با هماهنگی استانداری کرمان و صداوسیما در روزهای آینده در تهران برگزار شود و زمان قطعی مراسم اطلاعرسانی میشود. سلطانینژاد ادامه داد: مادر ریحانه، برادر و خودش در راهی که انتخاب کرده بودند، از جانشان گذشتند و امیدوارم با فروش این گوشواره کمک خیلی خوبی برای همنوعان مظلوممان در غزه و لبنان جمع شود.
شهید ریحانه سلطانینژاد در زمان شهادت ۱۸ ماهه بود که هنگام احراز هویت در ساعات نخستین این حادثه تلخ، مشخصاتش با عنوان «دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» در لیست شهدا اعلام شد. از خانواده سلطانینژاد 8 نفر، شامل ۳ نفر بزرگسال و ۵ کودک در حادثه تروریستی ۱۳ دی 1402 به شهادت رسیدند.
۱۳ دی ۱۴۰۲ همزمان با مراسم بزرگداشت شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی ۲ انفجار انتحاری تروریستی توسط عوامل داعش در مسیر زائران در ورودی گلزار شهدای کرمان رخ داد که شمار شهدای این جنایت ۹۷ نفر اعلام شد و تعداد مجروحان نیز بیش از ۲۸۰ نفر بود.
ارسال به دوستان
در نقد ورود تجاری سلبریتیها به تئاتر و کتاب
ادابازیهای روشنفکرنمایانه
گروه فرهنگ و هنر: چند سال پیش که اجرای یک نمایش در هتل اسپیناس پالاس تهران با بلیتهای نجومی خبرساز شد، شاید فکرش را هم نمیکردیم خیلی زود این مساله بدل به یک رویه شود. معمولا وقتی در میان اهالی فرهنگ صحبت از تئاتر به میان میآید، انتظار یک فعالیت یا تفریح فرهنگی با قیمت مناسب و البته از سوی یک جریان فرهنگی غیرتجاری را داریم. اغلب تماشاگران تئاتر شهر تا همین چند سال پیش از همین دانشجویان یا طبقه متوسط فرهنگیای بودند که میان خودشان و بازیگران و عوامل فاصله چندانی احساس نمیکردند. احتمالا هر کدام از ما اهالی فرهنگ، دوستان بازیگر یا کارگردانی داریم که روزی به نمایششان رفتهایم و میدانیم روند تولید آثار نمایشی در ایران با این گردش مالی نحیف تا چه میزان کار مشقتباری است که انتخاب آن تنه به جنون میزند. ساده نگذریم؛ مخاطب محصول فرهنگی تئاتر نسبت طبقاتی نزدیکی با عوامل احساس میکرد. گویی که یکی از خود ما آن بالاست که مونولوگ میگوید یا یکی دیگر از خود ما نمایش را نوشته و آن دیگری که احتمالا ساعتی قبل از نمایش در همان کافه روبهروی تماشاخانه قهوهاش را با یکی از ما سر میکشیده، کارگردانی میکند. از اینها گذشته میدانستیم نمایشها پشتوانهای ادبیاتی و آکادمیک دارند. بازیگرانش، همان بازیگرانی که از طبقه ما بودند، از سوره و هنرهای زیبا یا کلاسهای سمندریان و نصیریان آمده بودند. با متونی سر و کار داشتیم که مدتها قبل خوانده بودیم و منتظر که کی شود اجرایی از «باغوحش شیشهای» یا «کرگدن» را ببینیم. ما همه اینها را داشتیم و برای داشتنش هم نیازی نبود میان دخل و خرجمان دینامیت بگذاریم! تئاتر دیدن از نظر مالی، انتحار موقت نبود. ماجرا از جایی شروع شد که ناگهان کسانی تصمیم گرفتند همین دلخوشیهای فرهنگی اندک را هم از ما بگیرند؛ کسانی که پیشتر با پولهایی که با دستمال هم دستت را کثیف میکردند، سینما را به پرتگاه سخافت و جلافت برده بودند. ناگهان پای سلبریتیها به نمایشها باز شد؛ چه نمایشهایی؟ دوختن کت برای دکمهای که آقا یا خانم سلبریتی باشد. خب! ممکن است بگویید چه ایرادی دارد که میان سینما و و تئاتر این داد وستد دوطرفه برقرار باشد؟ ایرادی ندارد. اتفاقا قبلا نه فقط تئاتر برای سینما ستاره میساخت، بلکه سینماییها هم فراموش نمیکردند باید به صحنهای برگردند که خاکش را خورده و از آنجا سوپراستار شدهاند. مشکل این است که فقط سلبریتیهای سینما نیستند، کار به خوانندگان کجخوان و اینستاگرمرهای تهی هم رسیده است. باز با این هم مشکلی نداریم. ایران آزادتر از اینهاست که منتقدی بتواند جلوی چیزی یا کاری را بگیرد. مساله در بهم خوردن نظام مبادلهای است که قبل و بیش از هر چیز تیشه بر ریشه فرهنگ میزند. تصور کنید تا همین چندی پیش دستمزد بازیگران تئاتر A تومان بود. این مبلغ برای تهیهکننده - در صورت وجود - زیاد نبود و به نحوی کار را درمیآورد. درباره بازیگران شناختهشدهتر خود تئاتر البته مبالغی بهتر هم وجود داشت ولی باز با عقل جور درمیآمد یا به تعبیری هنوز از ظرفیت نظام عرضه و تقاضا خارج نشده بود. حال فکر کنید بازیگری که برای یک ماه بازی در یک سریال نمایش خانگی چند میلیارد دستمزد دریافت میکند، با پیشنهاد یک سرمایهگذار - عنوان تهیهکننده دیگر در اینجا منعزل است- به تیم اجرای یک نمایش میپیوندد. بیایید خوشبین باشیم و فکر کنیم ما با نمایشی جدی طرف هستیم. تبعات این دستمزد گاه 100 برابری چیست؟ چگونه باید دانشجوی بااستعداد سوره، هنرهای زیبا یا دانشگاه آزاد رمق و توانی برای کار در فضایی داشته باشد که جایی برایش نمانده است؟ از این گذشته تکلیف مخاطب چه میشود؟ مخاطب این نمایشها با هزینههای سرسامآور چه کسانی هستند؟ پاسخ دادن به این سؤالها سخت نیست و به نبوغ فرهنگی خاصی هم نیاز ندارد. با یک حساب سرانگشتی میتوان فهمید تئاتر در حال پرواز از سبد فرهنگی دانشجویانی است که هر روز که از پل کالج تا دانشگاه شریف را پیاده بروید، آنها را میبینید. سؤال بعدی این است نیاز فرهنگی این اقشار و قشر متوسط فرهنگی به نمایش چگونه ارضا میشود؟ برای جواب دادن به این سؤال کافی است در پلتفرمهای فروش بلیت تئاتر چرخی بزنید تا ببینید چه میزان تماشاخانه خصوصی تأسیس شدهاند که نه تنها حداقل امکانات رفاهی را ندارند، بلکه در اغلب موارد عملا با امکانی با خروجی بشدت نازل طرفیم. اغلب کسانی که میتوانستند با اجاره یک پلاتو و 2 ماه تمرین، نمایشی را در تئاتر شهر یا پردیس شهرزاد روی صحنه ببرند، حال بدون کست معروف فقط میتوانند در تماشاخانههای خصوصی اجرا بروند.
اما فقط تئاتر نیست که قربانی صنعتیسازی فرهنگ و هوس روشنفکرنمایی سلبریتیها شده است. وضعیت حوزه فخیمتر کتاب هم دست کمی ندارد. تازه آنجا ممکن است بحران حادتر هم باشد. مثلا نشری مثل چشمه که کتابهای معتبری را منتشر میکند، ناگهان تصمیم گرفته کتابی تولید کند با عنوان «هنر شفاف اندیشیدن». اگر فقط نام کتاب را بشنوید، گمان میکنید با اثری فلسفی در حوزه معرفتشناسی یا منطق سر و کار دارید اما همین که کتاب به دستتان میرسد، میبینید با زردترین لایه روانشناسی طرفید. کتابی در عداد کروکودیلت را قورت بده یا قورباغه سبز افسردگی! باز تا اینجا فقط گمان کردهاید عنوان و محتوا نسبتی ندارند اما دقیقتر که میشوید متوجه میشوید یکی از مهمترین ناشران این ممکلت که برای بخشهای مختلفش از رمان و فلسفه یک دبیر متخصص دارد، این کتاب را منتشر کرده است. چرا؟ چون یک مجری - گزارشگر آن را با کمک چند دانشجو ترجمه کرده است. شاید بگویید این کتاب الان در چاپ چندم است و دیگر وقت این حرفها نیست. احتمالا اگر نمایشگاه کتاب امسال تهران را رفته باشید، صف طولانی امضای همین کتاب و بازار کساد کتب علوم انسانی را دیدهاید. آن رونق و این رکود همه ماجراست؛ ماجرایی که یک سرش بازیگری است که با سواد انگلیسی متوسط تصمیم گرفته مترجم شود تا در کنار قراردادهای چرب با برندهای لباس و مواد آرایشی، وجه فرهنگی هم داشته باشد تا آن یکی دیگر که با صدای معمولی کتاب صوتی میخواند. حکایت همه اینها صنعت فرهنگی سرمایهداران و بنگاهداران از یک سو و ادابازی روشنفکرنمایی از دیگر سو است. حال به گمانم برای اصحاب فرهنگ و برای آنها که تیغ شمشیرشان همیشه تیز است، رسالتی در میان است؛ رسالتی که سقراط در برابر سوفیستها پیش گرفته بود و هر موقع که یکی از آنها با کبر مدعی دانستن تمام و کمال چیزی بود یا وقتی کسی مدعی حکمت تمامعیار میشد، پرده از دغلکاری آنها کنار میزد. نقد فرهنگی باید معطوف خاستگاهها باشد و با کمال شجاعت از برآمدگه بپرسد. اینکه این وضعیت که میبینیم از کجا نشأت گرفته؟ همین که توان تخریب این پرسش را زنده نگه داریم، دیگر کسی با ترجمه زردترین کتابها نمیتواند مدعی روشنفکری شود یا خود را در صف مترجمان جا داده و بگوید ما مارها کجا میرویم.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
هنوز چیزی نگفتهایم آقای عارف!
امیرعباس نوری: جناب آقای محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور دیروز در جلسه شورای اقتصاد مواضع تندی علیه منتقدان به کار برد و در اظهاراتی تهدیدآمیز گفت: «اگر حملات غیرمنصفانه ادامه داشته باشد به مردم اطلاع خواهیم داد دولت قبل چه کرد و چه تحویل گرفتهایم». آقای عارف در این اظهارات اشارهای به مصادیق آنچه حملات غیرمنصفانه نامیده، نکرده اما به هر حال این اظهارات ارسال پالس تنش و حاشیهسازی از سوی دولت، آن هم در سطح معاون اول رئیسجمهور است. درباره اظهارات آقای عارف چند نکته را باید مطرح کرد.
* ناگهان پرده برانداختهای!
چه شده معاون اول رئیسجمهور ناگهان برافروخته شده و منتقدان را به افشای وضعیت دولت در دوره ریاستجمهوری شهید رئیسی تهدید کرده است؟ طی چند ماه شروع به کار دولت چهاردهم، جبهه انقلاب و اکثریت رسانههای آن در قبال دولت به گونهای رفتار کردهاند که فشاری به دولت وارد نشود. یعنی جریان انقلابی نشان داد بنای فشار به دولت پزشکیان را ندارد. جز یکی دو رسانه که آنها هم مواضع درستی در نقد دولت مطرح کردهاند، مابقی رسانهها و فعالان جبهه انقلاب هنوز وارد نقد صریح دولت نشدهاند، بنابراین آقای عارف از چه عصبانی است و از چه برآشفته که تهدید به افشاگری و بگمبگم علیه دولت شهید رئیسی میکند؟ خوب بود جناب عارف این موضوع را شفاف میکرد تا همه متوجه شوند معاون اول واقعا از چه رنجیده! یعنی چه چیزی فیوز صبر آقای معاون اول را پرانده است؟
* نازکنارنجی نباش!
آقای عارف لابد میداند و اگر نمیداند بهتر است بداند جبهه انقلاب، اعم از فعالان، موثران، مراجع فکری و رسانهها همچنان خود را مقید میدانند تا جای ممکن دولت آقای پزشکیان را همراهی و همیاری کنند. یعنی با وجود خطاهای بسیار و نابخشودنی دولت، هنوز وارد مرحله نقد صریح دولت چهاردهم نشدهاند. مجلس به عنوان مهمترین عرصه حضور جبهه انقلاب در ساختار حاکمیتی، تاکنون رفتار متعادل و نجیبانهای با دولت آقای پزشکیان داشته است. در ماجرای رای اعتماد به کابینه پیشنهادی، مجلس انقلابی در اقدامی کمنظیر به همه وزرای پیشنهادی رای اعتماد داد. این در حالی بود که قطعا در حالت عادی، تعدادی از وزرای پیشنهادی رای عدم اعتماد بالایی دریافت میکردند اما به واسطه اینکه جبهه انقلاب تسهیل خدمتگزاری دولت را بر نگاههای سیاسی ارجح دانست، همه وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان رای اعتماد گرفتند. در بیش از 3 ماهی که دولت آقای پزشکیان شروع به کار کرده است نیز با وجود خطاها، سوءتدبیرها و تصمیمهای اشتباه و نیز شیطنتهای رایج در انتصابات، مجلس ترجیح داده در انجام وظایف نظارتی خود مقداری انعطاف به خرج دهد تا پیام همراهی مجلس با دولت برای خدمتگزاری در جامعه رسوب کند. برخی از این انتصابات حقیقتا مسالهدار بوده و ورود مجلس را ضروری میکرد. گماشتن افراد ضدانقلاب در مناصب مهم مدیریتی موضوعی نیست که جریان انقلاب نسبت به آن بیاعتنا باشد اما مجلس با توجه به ارجح دانستن آرامش فضای سیاسی و تصمیمگیری کشور، تصمیم گرفت فعلا از پرداختن به این موضوعات اجتناب کند. این مجلس، مجلس یک فرد یا یک طیف خاص نیست. این مجلس، مجلس جبهه انقلاب است که تا این اندازه نسبت به دولت خود را موظف به همراهی و حمایت میداند. رسانههای جبهه انقلاب نیز با وجود اطلاع از حضور تندروها در مناصب مهم دولتی اما ترجیح دادند فعلا روی این انتصابات ذرهبین نگذارند. برخی سوءتدبیرها نیز حقیقتا قابل اغماض نبوده و نیست. از ادبیات هزینهساز رئیسجمهور که یک پدیده بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی است تا ماجرای قطع برق، افزایش قیمت ارز، افزایش ناگهانی قیمت برق و گرانی بسیاری از اقلام مصرفی، مسائلی است که ردپای سوءمدیریت دولت در آنها پیداست اما جبهه انقلاب ترجیح داده فعلا به دولت زمان بدهد و از پرداختن صریح به این موضوعات خودداری کند. حالا در چنین وضعیتی، اگر یک رسانه یا یک نماینده اظهارنظری در نقد دولت مطرح کنند، این دلیل موجهی برای برآشفتگی و برافروختگی معاون اول و تهدید جبهه انقلاب از سوی وی نیست. آقای عارف باید بداند جبهه انقلابی هنوز نقدهای جدی خود نسبت به دولت پزشکیان را مطرح نکرده است. البته همه ایرادات، سوءمدیریتها و هزینهسازیهای دولت، فهرست شده و در موعد مقرر مطرح خواهد شد. هنوز ماه عسل شماست.
* کارتان نق زدن و جا زدن است؟
اینکه آقای عارف بدون دلیل مشخص، جبهه انقلاب را تهدید به افشاگری علیه دولت شهید رئیسی و در واقع تهدید میکند تصویر دولت سیزدهم را در افکار عمومی مخدوش میکند، یک ذهنیت قابل تامل را ایجاد کرده است. آیا این شاخ و شانه کشیدنهای عارف یک نوع زمینهچینی برای جا زدن و جر زدن دولت در انجام تکالیف و مسؤولیتهای خود است؟ آن هم در ماه چهارم شروع به کار دولت؟! به مرور بیشتر در این باره خواهیم نوشت.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف بسیج با اشاره به صدور حکم بازداشت سران رژیم صهیونیستی توسط دادگاه بینالمللی کیفری:
حکم اعدام نتانیاهو باید صادر شود
گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف بسیج، این پدیده بینظیر را برخاسته از فرهنگ، هویت ملی و تاریخ ایران خواندند و با اشاره به ضرورت تقویت و کیفیسازی فعالیتهای بسیج، فرمودند: مکتب و تفکر و اندیشه بسیجی بر ۲ پایه «خداباوری» و «خودباوری» استوار است و این ۲ خصوصیت ممتاز، عامل غلبه قطعی بر سیاستها و نقشههای استکبار جهانی خواهد بود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای همچنین فردای جبهه مقاومت را چندین برابر قویتر و گستردهتر از امروز دانستند و با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی با وجود استمرار جنایات جنگی در غزه و لبنان، پیروز میدان نخواهد شد، تأکید کردند: حکم بازداشت نتانیاهو کافی نیست و باید حکم اعدام او و این سران جنایتکار صادر شود.
ایشان بسیج را ذاتا یک شبکهسازی فرهنگی، اجتماعی و نظامی برشمردند و با اشاره به ماندگاری آن به علت اصالت و ریشه داشتن در هویت تاریخی و ایرانی گفتند: حضرت امام حدود ۳ هفته بعد از تسخیر لانه جاسوسی و چنگ و دندان نشان دادن آمریکا، با تشکیل بسیج در ۵ آذر ۱۳۵۸، آن تهدید بزرگ را به فرصتی بزرگ تبدیل کردند و این شجره طیبه را در زمین اجتماعی، فرهنگی و نظامی کشور نشاندند.
رهبر انقلاب، بُعد نظامی را تنها یکی از ابعاد بسیج خواندند و افزودند: بسیج در درجه اول یک مکتب و اندیشه و تفکر است که با تکیه بر ۲ منطق و پایه اساسی یعنی «ایمان و خداباوری» و «اعتماد به نفس و خودباوری» به نقشآفرینی برجسته و ثمردهی در عرصههای مختلف پرداخته و خواهد پرداخت.
ایشان خصوصیات بسیج از جمله شهامت، ابتکار، سرعتعمل، دید وسیع، دشمنشناسی و حساسیت در مقابل تحرکات گوناگون را ناشی از ۲ پایه مستحکم آن دانستند و افزودند: معنا و نتیجه خداباوری، تسلیم در مقابل پروردگار و «توکل و تکیه و امید» به او و یقین به وعدههای صادق الهی است.
حضرت آیتالله خامنهای، خداباوری در فرد بسیجی و سازمان بسیج را باعث ایمان به این حقیقت دانستند که همه اجزای بینهایت عالم وجود، لشکر خداست و اگر بنده خدا باشیم، این لشکر به صلاحدید پروردگار و براساس سنتهای الهی به کمک ما میآید؛ همچنانکه در دورههای مختلف و در عرصههای گوناگون شاهد آن بودهایم.
رهبر انقلاب در تبیین آثار و نتایج خودباوری و اعتماد به نفس نیز به کشف تواناییها و ظرفیتهای وجودی انسان مانند قدرت تصمیمگیری و اراده و عمل، قدرشناسی از این ظرفیتها و بهکارگیری آنها اشاره کردند و گفتند: کشف این تواناییها و بهکارگیری آنها، درست نقطه مقابل نقشههای استکبار است.
رهبر انقلاب انکار تواناییهای ملتها و تحقیر آنها را از سیاستهای همیشگی سلطهگران برشمردند و افزودند: براساس آیات قرآن، فرعون، ملت خود را تحقیر و خفیف میکرد تا به اطاعت از او بپردازند، البته فرعون نجیبتر از سلاطین امروز آمریکا و اروپا بود، چرا که اینها ملتهای دیگر را هم تحقیر میکنند تا منافع و منابع آنها را چپاول کنند.
ایشان عوامل داخلی استکبار را مکمل فشارهای بیرونی و روحی - روانی سلطهگران خواندند و افزودند: این عوامل همچنان که در ماجرای ملی شدن صنعت نفت رخ داد، همزبان با اربابان خود، تاریخ و هویت و توانایی ملت را انکار میکنند تا راه سلطهگران هموار شود.
حضرت آیتالله خامنهای بسیج را نقطه مقابل این تحقیر ملی خواندند و با اشاره به تحقیر ایران بویژه در دوره قاجار و پهلوی افزودند: بعد از جنگ اول جهانی، هیات اعزامی ایران را به کنفرانس پاریس حتی راه ندادند، البته انقلاب ورق را برگرداند و عزت ملی را احیا کرد.
ایشان تفکر بسیج را حصارشکن دانستند و گفتند: خودباوری ناشی از روحیه بسیجی، سلاح نرمافزاری بسیار خطرناک نظام سلطه را برای تحقیر، انفعال و ناامیدی ملت خنثی میکند و این روحیه و تواناییهای ناشی از آن، بدون تردید در کشور و اعضای جبهه مقاومت بر همه سیاستهای آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی غلبه خواهد کرد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به زمینهسازی امام بزرگوار برای ایجاد تفکر بسیج از سال ۱۳۴۱ و ایجاد خودباوری، خداباوری و امید به پیروزی در مردم گفتند: پس از پیروزی انقلاب نیز امام از بسیج، سدی در برابر ضربههای گوناگون ساخت و بسیج در همه میادین نظامی، اجتماعی، علمی، سازندگی، ایمنسازی کشور و صحنههای سیاسی و بینالمللی نقشآفرینی کرد.
ایشان قدرت اجتماعی و علمی را باعث ایجاد قدرت سیاسی برای کشور خواندند و افزودند: اگر ملتی با اتحاد، عزم، ایستادگی و به میدان آوردن نیروهای فعال، تواناییهای علمی و اجتماعی از خود بروز دهد، قدرت سیاسی نیز کسب میکند و میتواند در صحنه بینالملل هم حرف خود را محکم پیش ببرد.
رهبر انقلاب از خنثیسازی توطئه خباثتآلود آمریکا در اواخر دهه ۸۰ در قضیه تأمین اورانیوم ۲۰ درصد به عنوان نمونهای از نقشآفرینی روحیه بسیجی یاد و خاطرنشان کردند: در شرایطی که کشور برای تولید دارو به اورانیوم ۲۰ درصد نیاز مبرم داشت، آمریکاییها با وجود توافقی که برای فروش آن با وساطت ۲ رئیسجمهور معروف آن روز دنیا انجام شده بود، در میانه مذاکرات شروع به حیلهگری کردند اما دانشمندان بسیجی ما از جمله شهید شهریاری، اورانیوم ۲۰ درصد را در کمال ناباوری آمریکاییها تولید کردند و آن توطئه که برای تسلیم ایران طرحریزی شده بود، خنثی شد.
حضرت آیتالله خامنهای، بسیاری از افتخارآفرینیها و بنبستشکنیهای متکی به روحیه و فرهنگ بسیجی را خارج از سازمان بسیج دانستند و گفتند: حفظ این مکتب و فرهنگ بسیجی بسیار مهم است و بسیجیان در هر کاری که فعال هستند، باید این روحیه، آمادگی برای کار و حساسیت در برابر مسائل را حفظ کنند و از دست ندهند.
ایشان از جمله مشکلات جوانان کشورهای مختلف دنیا را احساس بیهودگی و ناتوانی در برابر موانع، بنبستهای ذهنی و در نتیجه اقدام به خودکشی دانستند و گفتند: تفکر بسیجی با شناخت از خود و با اعتماد به تواناییهایش، بنبستشکن است و با اراده و همتی که دارد، مرعوب هایوهوی سلطهگران نمیشود و در مقابل جنجالهای تبلیغاتی مستکبران همچون آمریکا و رژیم صهیونیستی درباره مسائل مختلف، لبخند تمسخر میزند.
رهبر انقلاب برخورداری از آرمان و هدف را امتیاز دیگر تفکر بسیجی دانستند و افزودند: بسیجی، با ایمان به هدف خود یعنی ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی و استقرار عدالت، بدون ترس از مرگ و با آرزوی شهادت پیش میرود؛ همچنانکه نمونههای درخشانی از شوق جوانان به جهاد و شهادت در دفاعمقدس و دفاع از حرم دیده شد.
ایشان تأکید کردند: به علت همین ویژگیهاست که «بسیجی ایرانی» یقین دارد سرانجام یک روز رژیم صهیونیستی را از بین خواهد برد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر ضرورت تقویت روزافزون بسیج و کیفیسازی و عمقیابی فعالیتها گفتند: پرچم بسیج که پرچم دفاع از حقیقت و حقوق ملت است، همواره باید در اهتزاز بماند که لازمه آن عمقبخشی به معارف بسیجی، افزایش کیفیت و پرهیز از نگاه سطحی به مسائل با مطالعه و مباحثه و تشکیل حلقههای درسی و تحقیقی است.
ایشان با اشاره به آمادگی همیشگی بسیج برای نقشآفرینی بهعنوان بازوی فعال دستگاههای اجرایی، یک بُعد از تقویت بسیج را استمرار باقوت این فعالیتها دانستند و افزودند: بسیج همواره به دولتها کمک کرده و بازوی فعال آنها بوده است اگرچه برخی دولتها قدرشناس نبودند.
رهبر انقلاب آگاهی از نقشه آمریکا برای کشورهای منطقه و ایستادگی در مقابل آن را یکی دیگر از عوامل تقویت بسیج در زمینه سیاسی خواندند و گفتند: برنامه مطلوب آمریکا برای تأمین منافع خود در منطقه، ایجاد «استبداد و دیکتاتوری» یا «هرج و مرج و آنارشیسم» در کشورهاست.
ایشان ایستادگی بسیج در مقابل این دوگانه را ضروری خواندند و افزودند: هر کدام از این ۲ وضعیت که در کشور پیش آید، دست دشمن در کار است و بسیج باید در مقابل آن بایستد.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی بیاناتشان با اشاره به مسائل جاری فلسطین و لبنان گفتند: احمقها خیال نکنند بمباران خانه و بیمارستان و اجتماعات مردم نشانه پیروزی آنهاست. در دنیا هم هیچ کس این را پیروزی نمیداند.
رهبر انقلاب با تاکید بر اینکه دشمن در غزه و لبنان با وجود همه جنایات جنگیاش پیروز نشده و نخواهد شد، افزودند: حکم بازداشتی هم که برای نتانیاهو صادر کردند کافی نیست و باید حکم اعدام او و این سران جنایتکار صادر شود.
ایشان جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان را برعکس خواست جنایتکاران، باعث تقویت و تشدید مقاومت دانستند و افزودند: جوان غیور فلسطینی و لبنانی از هر صنفی وقتی میبیند چه در میدان مبارزه باشد چه نباشد، در معرض بمباران و خطر مرگ است راهی جز مبارزه و مقاومت برای خود باقی نمیبیند، بنابراین احمقهای جنایتکار در واقع به دست خود در حال توسعه جبهه مقاومت هستند.
حضرت آیتالله خامنهای توسعه جبهه مقاومت را الزامی قطعی و تخلفناپذیر خواندند و تأکید کردند: جبهه مقاومت هر چه امروز گسترش یافته است فردا چندین برابر گسترش خواهد یافت.
در ابتدای این دیدار سردار غلامرضا سلیمانی، رئیس سازمان بسیج مستضعفان با بیان گزارشی از ظرفیتها و توانمندیهای بسیجیان، بر آمادگی قشرهای مختلف بسیجی برای خدمترسانی به کشور تأکید کرد.
ارسال به دوستان
یادداشت
تحقیر دیپلماتیک ایران در کنفرانس صلح پاریس
مصطفی نصری: دیروز دوشنبه رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان، ضمن اشاره به یک واقعه تاریخی بعد از جنگ نخست جهانی که در آن قدرتهای دنیا هیات اعزامی ایران را به کنفرانس صلح پاریس راه نداده و تحقیر کردند، بیان کردند: «ایران در طول سالهای طولانی بهخصوص در دوران قاجار و پهلوی تحقیر شد؛ انقلاب آمد ورق را برگرداند». واقعه تاریخی مورد اشاره حضرت آیتالله خامنهای که در ادامه مرور میشود، عبرتهای مهمی درباره مضرات عدم انسجام داخلی در مواجهه با مسائل بینالمللی دارد که عدم توجه به آنها قدرتهای استعماری را برای سوءاستفاده از ملتها و تحقیر آنها حریصتر میکند.
پس از پایان جنگ نخست جهانی، کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 به منظور تصمیمگیری درباره آینده جهان برگزار شد. این کنفرانس به رهبری کشورهای پیروز جنگ، یعنی بریتانیا، فرانسه و آمریکا، برای تقسیم سرزمینها و غنایم بهدستآمده از شکستخوردگان، بویژه آلمان و امپراتوری عثمانی تشکیل شد. ایران که در جنگ جهانی بهطور مستقیم آسیب دیده بود، هیاتی را برای شرکت در این کنفرانس اعزام کرد اما با تحقیر و بیتوجهی روبهرو شد. هیات ایرانی به ریاست «علیقلی مسعودانصاری» وزیر وقت خارجه، با هدفهایی چون به دست آوردن حمایت برای عضویت ایران در مجمع ملل و جبران خسارات وارده در جنگ به پاریس فرستاده شد اما این هیات با مشکلات جدی روبهرو شد و حتی ورود آنها به کنفرانس ورسای که در نزدیکی پاریس برگزار میشد، با رد و تحقیر مواجه شد. در آن دوره ایران به عنوان یک کشور ضعیف و در حال فروپاشی، قادر به دفاع از منافع خود نبود. با اینکه دولت ایران در این جنگ اعلام بیطرفی کرده بود، مردم از پیروزی آلمان و شکست بریتانیا و روسیه حمایت میکردند. این وضعیت نشاندهنده شکاف عمیق میان دولت و ملت ایران بود. دولت ایران تحت فشار و وابستگی شدید به قدرتهای خارجی قرار داشت، بویژه بریتانیا که در تلاش برای عقد قراردادی بود که بر اساس آن، امور داخلی و خارجی ایران تحت نظارت مستشاران بریتانیایی قرار گیرد. این قرارداد ـ که به قرارداد ۱۹۱۹ معروف است ـ ایران را عملاً به یک مستعمره غیررسمی بریتانیا تبدیل میکرد. آن زمان، هیات ایرانی که به پاریس اعزام شده بود، هیچگونه اطلاعاتی از مذاکرات محرمانه دولت ایران با بریتانیا نداشت. فروغی در نامهای بیامضا به تهران از وضعیت بغرنج هیات ایرانی در پاریس شکایت کرد و از کمبود منابع مالی و بیتوجهی دولت به درخواستهای آنها خبر داد. هیات ایرانی که در وضعیت مالی دشواری قرار داشت و حتی از تأمین مخارج سفر و زندگی در پاریس ناتوان بود، ناچار به مذاکره با کشورهای دیگر مانند آمریکا و فرانسه برای جلب پشتیبانی از ایران بود اما همانطور که فروغی بیان میکند، تا زمانی که دولت ایران خود جدیت در دفاع از منافع کشور نداشته باشد، حمایت کشورهای خارجی فاقد اهمیت خواهد بود. عدم هماهنگی میان دولت و هیات اعزامی، عملا ایران را در موقعیت بسیار ضعیفی قرار داد که امکان تحقق اهداف دیپلماتیک آن را به صفر رساند. فروغی که از وضعیت
سیاسی ـ اقتصادی ایران و مذاکرات محرمانه با بریتانیا کاملا بیخبر بود، بهوضوح احساس کرد ایران نهتنها از لحاظ سیاسی ـ دیپلماتیک منزوی است، بلکه در داخل کشور نیز فاقد انسجام لازم برای مقابله با چالشهای بزرگ بینالمللی و داخلی است. تابستان همان سال قرارداد 1919 علنی شد و وزیر خارجه ایران تغییر کرد و هیات اعزامی به پاریس هم دست از پا درازتر به ایران برگشت. یکی از دلایل اصلی ناکامی هیات ایرانی در کنفرانس پاریس، تقاضاهای ارضی مبالغهآمیز آنها بود. هیات ایرانی ادعاهایی چون استرداد شهرهای قفقاز، کردستان عثمانی، ترکستان روسیه و برخی مناطق دیگر را مطرح کرد که نهتنها بهدلیل وضعیت ضعیف ایران، بلکه به دلیل وضعیت وخیم داخلی و عدم انسجام سیاسی و اقتصادی، نتوانست از حمایت جدی کشورهای دیگر برخوردار شود. ایران نهتنها فاقد قدرت نظامی و اقتصادی بود، بلکه در موقعیت بسیار ضعیفی نسبت به کشورهای پیروز قرار داشت. ادعاهای ارضی ایران در کنفرانس پاریس نیز عملا مورد تمسخر واقع شد و سران قدرتهای غربی که در حال تقسیم اراضی شکستخوردگان بودند، هیچ توجهی به این ادعاها نکردند. مساله بیطرفی ایران در جنگ نخست جهانی نیز در این میان حائز اهمیت است. دولت ایران رسماً اعلام کرده بود در جنگ بیطرف است اما مردم بویژه در مناطق مختلف ایران، در حقیقت از پیروزی آلمان و شکست قدرتهای استعماری چون بریتانیا و روسیه حمایت میکردند. این تضاد میان اعلام بیطرفی دولت و تمایلات مردم، به مشکلات دیپلماتیک ایران در کنفرانس پاریس دامن زد. ناکامی ایران در کنفرانس پاریس نهتنها نتیجه تحقیر کشور و بیتوجهی کشورهای بزرگ به منافع ایران بود، بلکه نشاندهنده مشکلات عمیق داخلی و ناتوانی دولت ایران در اتخاذ سیاستهای مستقل و مؤثر در برابر قدرتهای جهانی بود.
ارسال به دوستان
دیدگاه
بازتعریف منظومه مقاومت در منطقه
محمدحسین مهدویزادگان: هادت «سید مقاومت» و دیگر رهبران و فرماندهان غیور مقاومت لبنان و فلسطین مانند «سیدهاشم صفیالدین، یحیی سنوار و اسماعیل هنیه»، مولد نگرانیهای زیادی در میان طرفداران گفتمان مقاومت بود. زمانی که اخبار شهادت مظلومانه حماسهسازان مسیر آزادی قدس شریف به افکار عمومی منطقه و جهان اسلام مخابره شد، برخی طرفداران گفتمان مقاومت بهطور طبیعی و ناخواسته تحت تاثیر القائات جبهه رسانهای، سیاسی و تبلیغاتی دشمنان در قبال فرامتن نبرد کنونی در منطقه قرار گرفته و سرنوشت جبهه مقاومت، تبدیل به یک نقطه ابهام پررنگ در ذهن و ضمیر آنها شد. اما اکنون معادله به گونهای دیگر رقم خورده است: حزبالله لبنان نهتنها در نبرد زمینی (پس از ترور ناجوانمردانه آیتالله شهید سیدحسن نصرالله) اجازه پیشروی صهیونیستها در جنوب این کشور را نداده، بلکه با دبیرکلی حجتالاسلاموالمسلمین مهندس «شیخ نعیم قاسم» قاطعانه با دهها کمین و عملیات ترکیبی، صدها کشته و زخمی روی دستان نامبارک رژیم نامشروع صهیونیستی گذاشته است. از مرکزیترین منطقه شهری در تلآویو تا دورافتادهترین شهرکها از پایتخت اراضی اشغالی، به صورت موردی یا مکرر توسط موشکهای حزبالله هدف قرار داده شده و حتی پایگاه ویژه و فوق امنیتی تیپ گولانی در عکا نیز از تیررس پهپادهای مقاومت لبنان در امان نمانده است. حزبالله پس از شهادت رهبران خود، یک گزاره را نه در قالب بیانیه و ادعا، بلکه در میدان نبرد به اثبات دوستان و دشمنان مقاومت رسانده است: مقاومت لبنان در هر زمان، به هر نقطهای در اراضی اشغالی دسترسی دارد و حتی استقرار سامانه فوقپیشرفته آمریکایی تاد نیز قدرت رهگیری عملیات پهپادی - موشکی پیچیده حزبالله را نخواهد داشت. این قاعده، خود را در مذاکرات آتشبس غزه و لبنان نیز نشان داده است. حماس پس از شهادت یحیی سنوار نهتنها از مطالبات کلان و خطوط قرمز خود در مذاکرات قاهره و دوحه کوتاه نیامده، بلکه خطکشی پررنگتری نسبت به این موارد انجام داده است. مقاومت اسلامی فلسطین کماکان تاکید دارد حتی یک نظامی صهیونیست حق حضور در محورهای نتساریم و فیلادلفی را پس از انعقاد پیمان آتشبس ندارد. از سوی دیگر، حماس و جهاد اسلامی هر ۲ متفقالقول هستند آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در شرایطی قرار ندارند که درباره نحوه و مکانیزم آزادی اسرای صهیونیست در نوار غزه برای طرف فلسطینی تعیینتکلیف کنند. مقامات ارشد حماس طی روزهای اخیر تاکید کردند اساسا بر سر آتشبس موقت و تضمینناپذیر، با طرف مقابل معامله یا مصالحه نخواهند کرد. حزبالله لبنان نیز مکانیزمهای نظارتی ادعایی آمریکا و غرب درباره آتشبس احتمالی با بیروت را به صورتی دقیق و حقوقی به چالش کشیده و کماکان خلع سلاح مقاومت را خط قرمز خود تلقی میکند. صورت مساله گویاست: جبهه مقاومت بهرغم شهدایی که در طول ۱۴ ماه اخیر تقدیم قدس شریف و آزادی آن کرده است، در سطوح رهبری سیاسی، قدرت نظامی و صلابت امنیتی، خود را با سرعتی مثالزدنی و محیرالعقولتر از حد تصور غرب و رژیم اشغالگر قدس بازسازی کرده است.
از این پدیده آشکار، باید تحت عنوان بازتعریف فوری منظومه مقاومت در یکی از حساسترین برهههای حیات منطقه یاد کرد. انجام این منظومه، اگرچه آسان نبوده اما رزمندگان عرصه مقاومت آن را امکانپذیر ساختند. بسیاری از استراتژیستهای غربی و صهیونیست اذعان کردهاند هزینههای ناشی از شهادت نصرالله و سنوار برای رژیم کودککش صهیونیستی بهمراتب نسبت به فوایدی که تلآویو از این اقدامات تروریستی پیشبینی کرده بود، بیشتر است. برهم ریختن توازن هزینه/ فایده در قبال صحنهای پیچیده مانند جنگ، معنایی جز شکست و تباهی برای تلآویو نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. حزبالله و حماس، به همراه انصارالله یمن، حشدالشعبی عراق و جمهوری اسلامی ایران به عنوان نقطه ثقل جبهه مقاومت، طی ماههای اخیر ۲ اقدام اساسی انجام دادهاند:
1- موازنه ترسیمشده از سوی تلآویو و واشنگتن در قبال جنگ غزه و لبنان را برهم زده و نسبت اجزا و مؤلفههای آن را دگرگون کردهاند.
۲- پس از ابطال مدل عملیاتی - راهبردی دشمن در جنگ، اکنون در مرحلهای جدید تحت عنوان موازنهسازی قرار گرفتهاند.
جریان مقاومت، مقتدرانه به مخاطبان خاص و عام تحولات جنگ غزه و لبنان اثبات کرد هرگز اجازه تبدیل شدن خود به یک «تابع» را نداده و بالعکس، نقش خود را در کسوت یک «جریانساز» در غرب آسیا تعریف کرده است. برای رزمندگان مقاومت و طرفداران این گفتمان، اساسا اهمیتی ندارد دشمن صهیونیست و حامیان غربی آن تا چه اندازهای این گزاره حقیقی و ملموس را درک کنند! مقاومت در حال پیشبرد نقشه راه خلاقانه و استراتژیک خود در منطقه و نظام بینالملل است. منظومه مقاومت با روابط علی - معلولی نهفته و آشکاری که در آن وجود دارد، روزبهروز جلوه بیشتری در معادلات جهانی پیدا خواهد کرد.
ارسال به دوستان
طرح مسأله آتشبس در محافل غربی - عبری پس از ضربات بیسابقه حزبالله
نقشه آتشبس
* پیگیری اهداف محققنشده رژیم صهیونیستی روی میز مذاکره
تنها یک روز پس از عملیات بیسابقه حزبالله لبنان علیه سراسر سرزمینهای اشغالی، بالا رفتن آمار عملیاتها و رسیدن آن به بیش از 50 عملیات در یک روز و افزایش اصابت پرتابههای رزمندگان حزبالله در شهرکهای اشغالی برای چندمین بار، پالس مذاکره از سوی رسانههای غربی و عبری صادر شد؛ مسالهای که پیش از این بارها در جنگ غزه نیز تکرار شده است و اجرای این سناریوی نخنما از سوی ایالات متحده علیه گروههای مقاومت تاکنون منجر به هیچگونه آتشبسی در غزه و جنوب لبنان نشده است. دیروز دوشنبه پس از ضربات مهلک و بیسابقه حزبالله که شامل اصابت موشکهای بالستیک و راکتهای دوربرد این گروه مقاومت به تلآویو، حیفا و شهرکهای شمال و مرکز رژیم اشغالگر بود، صهیونیستها برای چندمین بار با هدایت و حمایت آمریکا سناریوی مذاکره و آتشبس را به میان کشیدند. تلاش شبهدیپلماتیک محور غربی - عبری بر این است پس از شکست در میدان و عدم دستیابی به اهداف تعیینشده با توسل به زور و سلاح، روی میز مذاکره و با وعده آتشبس به اهداف خود دست یابد؛ آتشبسی که پیش از این در آغاز تهاجم گسترده به جنوب لبنان نیز مطرح شد و از آن به عنوان فرصتی برای ترور رهبران سیاسی و نظامی حزبالله لبنان استفاده شد و در نهایت در شرایطی که صهیونیستها با میانجیگری اروپاییها ادعای مذاکره برای دستیابی به آتشبس را داشتند آیتالله شهید سیدحسن نصرالله را ترور کردند تا به خیال خود حزبالله لبنان را دچار فروپاشی کنند؛ اقدامی که در نهایت منجر به فروپاشی ساختار حزبالله لبنان نشد و این گروه مقاومت در مدتزمان کوتاهی توانست توان رزمی، سیاسی و در نهایت ساختار خود را بازسازی و در میدان نبرد ضربات جدی و تاثیرگذاری را به ارتش اشغالگر وارد کند. پس از دریافت ضرباتی سخت و سهمگین همچون انفجار پیجرها و سپس ترور رهبران حزبالله و شهادت سید حسن نصرالله و سید صفیالدین بسیاری تصور کردند حزبالله لبنان دچار ضعف در میدان نبرد در جنوب لبنان خواهد شد اما این امر تحقق نیافت و نیروهای مقاومت لبنان با ایستادگی در مقابل تجاوز زمینی ارتش اشغالگر و به موازات آن تداوم حملات موشکی و پهپادی به عمق سرزمینهای اشغالی مانع دستاوردسازی نتانیاهو از اقدامات تروریستی و جنایتکارانه در خاک لبنان شدند.
اکنون با بر هم خوردن معادلات صهیونیستها و دولت آمریکا در لبنان و عملیاتهای قهرمانانه رزمندگان مقاومت طی روزهای گذشته که قلب تلآویو را هدف قرار داد، صهیونیستها و متحدان غربی آنها برای چندمین بار به فریبکاری روی میز مذاکره متوسل شدهاند تا ضعف اشغالگران در میدان نبرد را از راه سیاسی جبران کنند.
روز دوشنبه کمتر از یک روز پس از عملیاتهای بیسابقه حزبالله لبنان، روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارانوت گزارش داد تلآویو به صورت اولیه با آتشبس در لبنان موافقت کرده است. در این گزارش آمده است: پیشرفت در مذاکرات مربوط به آتشبس بعد از آن انجام شد که حزبالله طی تنها یک روز بیش از ۲۵۰ خمپاره و موشک به سمت اراضی اشغالی شلیک کرد. روزنامه عبری زبان معاریو نیز به نقل از منابع آگاه بعد از پایان نشست بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی گزارش داد تلآویو به سوی آتشبس در لبنان حرکت میکند. این روزنامه همچنین نوشت: تمام طرفهای صهیونیست برای تحقق آتشبس در لبنان آمادهاند و جو حاکم مثبت است. این در حالی است که پیش از این رژیم صهیونیستی با زیادهخواهیهای خود مانع دستیابی به آتشبس در جنوب لبنان و نوار غزه شده بود و بزرگترین مخالف آتشبس نیز مقامات صهیونیست بودند.
صهیونیستها در حالی برای دستیابی به آتشبس، خروج حزبالله از جنوب لبنان را مطرح کردهاند که پیش از این مهمترین هدف تجاوز به خاک لبنان نیز همین مساله بود. رژیم پس از دست نیافتن به هدف خود در جنوب خاک لبنان، اکنون با حمایت و هدایت آمریکاییها به دنبال دستیابی به این دستاورد غیرممکن است. به همین دلیل نیز شایعه دستیابی به توافق آتشبس دور از واقعیت است. طبق گزارش رسانههای عبری و غربی، دولت آمریکا پس از دور جدید مذاکرات، به طرف صهیونیست ضمانت اقدام مستقیم علیه نیروهای مقاومت لبنان در صورت تداوم حملات از جنوب لبنان به شهرکهای شمال سرزمینهای اشغالی را داده و همین مساله نیز منجر به موافقت اعضای کابینه افراطی نتانیاهو با طرح آتشبس شده است اما با توجه به ساختار مذهبی و قومی جنوب لبنان و همچنین سابقه طولانی رژیم صهیونیستی در نقض مکرر توافقات دوجانبه و بینالمللی، دستیابی به آتشبس و همچنین رعایت قطعنامه 1701 و خروج شیعیان طرفدار حزبالله از جنوب لبنان غیرممکن است. طرف صهیونیستی - غربی توان پاکسازی قومی و خلع سلاح مقاومت در جنوب لبنان را ندارد و صهیونیستها نیز به هیچ قطعنامه و توافقی پایبند نیستند و با توجه به افزایش موج حملات نیروهای مقاومت لبنان علیه شهرکهای صهیونیستنشین و سرزمینهای اشغالی، به نظر میرسد جنگ در مرزهای لبنان و سرزمینهای اشغالی برای رژیم صهیونیستی فرسایشیتر از گذشته و ضربات کاری حزبالله لبنان بیشتر خواهد شد.
***
هاآرتص: اسرائیل به مذاکره نیاز دارد
روزنامه هاآرتص، چاپ سرزمینهای اشغالی در گزارشی به ادعای دولت بنیامین نتانیاهو مبنی بر «پیروزی» در جنگ با لبنان پرداخت، در حالی که حملات راکتی به شهرکهای صهیونیستنشین افزایش یافته و «زندگی در شمال اسرائیل همچنان به طور کامل مختل است». عاموس هرئیل، تحلیلگر مسائل نظامی در هاآرتص نوشت: «در حالی که مذاکرات آتشبس در لبنان ادامه دارد، احساس امنیت شخصی شهرکنشینان به دلیل افزایش شدت و گسترش روزانه حملات راکتی از لبنان به مرکز اسرائیل، بشدت تضعیف شده است».
هرئیل دلایل متعددی برای این امر برمیشمارد، از جمله انتقام حزبالله برای بمباران بیروت در روز شنبه، استفاده از شرایط نامساعد جوی زمستانی که فعالیتهای نیروی هوایی را دشوار میکند، تمایل حزبالله برای بازگرداندن توازن در واکنش به بمباران بیروت از طریق شلیک موشک به مرکز رژیم صهیونیستی و شاید حتی تلاش برای کسب دستاوردهای نهایی در آستانه دستیابی به توافقی مثبت برای آتشبس. او افزود: «در نهایت، زندگی در شمال اسرائیل همچنان به طور کامل مختل است و اختلالات روزانه به سمت مرکز اسرائیل نیز گسترش یافته است». هرئیل همچنین افزود: «در حالی که دولت از پیروزیها سخن میگوید و به دستاوردهای ارتش اسرائیل میبالد، احساس امنیت شخصی شهرکنشینان بار دیگر بشدت تضعیف میشود. واقعیت این است که نیروی هوایی در حملات خود به بیروت و بقاع، خسارات زیادی وارد کرده است اما این امر تنها تعداد کمی را تسلی میدهد».
عاموس هرئیل در ادامه نوشت: وقایع اخیر «دیدگاه اساسی ستاد کل ارتش را که هفته گذشته به مقامات سیاسی ابلاغ شده بود، تغییر نداده است. در ستاد کل ارتش معتقدند اشغالگری نظامی در شمال و جنوب، راه را برای توافقی قریبالوقوع هموار میکند و توصیه میکنند این توافق شامل آتشبس در لبنان و غزه و همچنین توافقی سریع برای آزادی اسیران در نوار غزه باشد». وی میافزاید: ادعا این است که «با حمایت آمریکا میتوان به توافق دست یافت و مشارکت ایالات متحده در حمایت از ارتش لبنان (و نظارت بر اجرای توافق) میتواند به تثبیت اوضاع در امتداد مرزها کمک کند». در ادامه گزارش هاآرتص آمده است: «در مورد توافق برای آزادی اسرا، این امر نیازمند انعطافپذیری زیادی از سوی اسرائیل و حداقل توقف موقت درگیریهاست، زیرا در غیر این صورت ممکن است اسیران باقیمانده هم جان خود را از دست بدهند».
ارسال به دوستان
بیانیه علمای جهان اسلام علیه هتک حرمت مقدسات اسلامی در جشنواره موسم ریاض
اعتراض به موسم هتاکی
گروه بینالملل: مدتی است تصاویری از یک مراسم در عربستان سعودی به جهان مخابره میشود که تعجب مخاطبان کشورهای جهان بویژه مسلمانان را برانگیخته است. مراسمی در قالب جشنوارههای فرهنگی، هنری و ورزشی که پیش از این برگزاریشان در سرزمین وحی بیسابقه بود. در این مراسم که توسط وزارت فرهنگ و سایر مقامات سعودی ترتیب داده شده است و در این به اصطلاح جشنوارهها، کنسرتهای موسیقی جنجالی، همچنین مسابقات غیرمعمولی همچون مسابقات کشتی کج برگزار میشود؛ جشنوارههایی که همزمانیشان با وقایع جنگ در غزه و لبنان انتقادهایی زیادی را از سوی مسلمانان جهان متوجه حکام سعودی کرده است؛ انتقادهایی که تنها منحصر به خارج از این کشور بوده است و علمای سعودی واکنشی قابل توجه به آن نداشتهاند. این سیاست تجددگرایانه افراطی عربستان در راستای اصلاحات ولیعهد جوان سعودی در جامعه این کشور محافظهکار صورت گرفته است؛ اصلاحاتی که تمرکز آن بر قشر جوان این کشور مسلمان است و با توجه به مخاطبان و حاضران در این جشنواره، میتوان گفت قشر جوان این کشور مسلمان جامعه هدف سیاست اصلاحات بالا به پایین حکام سعودی قرار گرفته است. موسم ریاض از سوی حکام سعودی جشنوارهای معرفی شده است که در پایتخت عربستان یعنی شهر ریاض برگزار میشود و هدف آن رسیدن به افق ۲۰۳۰ و تبدیل عربستان به یک مقصد تفریحی ـ گردشگری جهانی اعلام شده است. هدف اعلامی این جشنواره با توجه به هزینه بسیار بالای برگزاری و استفاده از خوانندگان و سلبریتیهای مشهور فرهنگ، موسیقی و ورزش غربی چندان دقیق نیست اما به نظر میرسد تاثیرگذاری بر جامعه جوانان این کشور هدف اصلی باشد.
با توجه به آوردن جاذبه غرب به داخل کشور و برگزاری مراسمات پرزرق و برق در درون خاک عربستان، به نظر میرسد یکی از اهداف نسل جدید رهبران سعودی از برگزاری این قبیل برنامهها جلوگیری از خروج گردشگر داخلی به خارج باشد. همچنین تقویت برند ملی عربستان و کنترل تفکرات جوانان که میتوانند به مدل سیاسی غربی برای کشور خود علاقهمند شوند از دیگر اهداف این جشنواره از سوی تحلیلگران ارزیابی شده است. به بیان دیگر حکام سعودی به دنبال ترویج سبک زندگی غربی در جامعه جوان سعودی با سیاستگذاری خودشان و حرکت خزنده از جامعه محافظهکار به سوی جامعه غربی هستند؛ رویکردی که پیش از این در سایر کشورهای عرب حوزه خلیجفارس همچون امارات نیز صورت گرفت و سال 2019 در عربستان سعودی این فرآیند توسط ترکی الشیخ، بازوی محمد بنسلمان در حوزه «اصلاحات فرهنگی» آغاز شد. رویکرد جدید سعودیها پیش از این نیز مورد انتقاد برخی چهرههای جهان اسلام، همچنین مسلمانان جهان قرار گرفته بود اما اخیرا پس از گسترش جنایات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان نوار غزه و مردم لبنان و سکوت و بیعملی حکام جهان عرب در مواجهه با این بحران ضدانسانی که صدای اعتراض بسیاری از جوامع غربی را نیز بلند کرده است، این جشنواره با انتقادهای شدیدتری روبهرو شده است. اخیرا نیز پس از انتشار تصاویری از افتتاحیه جشنواره ۲۰۲۴ موسم ریاض که در آن مکعبی به شکل کعبه روی استیج خوانندگان غربی قرار داشت انتقادات از این جشنواره دولتی که در سرزمین وحی برگزار میشود به اوج رسید؛ تصاویری که منجر به واکنش علمای اسلام در سراسر جهان اسلام شد و بسیاری از کاربران عرب و مسلمان در فضای مجازی به آن واکنش تندی نشان دادند.
* بیانیه علمای جهان اسلام
مهمترین این واکنشها بیانیه جمعی از علمای اسلام بود که شامل جمعی از سازمانهای اسلامی و علمای اسلام بود که با لحنی شدید، هتک حرمت سرزمین وحی و اهانت به مقدسات مسلمانان را محکوم کرد. در متن این بیانیه آمده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله والصلاه والسلام على رسولالله و آله و صحبه و من والاه
خداوند متعال میفرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِاللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَ مَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛ کسانی که کافر شدند و از راه خدا و مسجدالحرام؛ که برای همه مردم یکسان قرار داده شده است، بازمیدارند، خواه مقیم آن باشند یا بادیهنشین و هر کس در آنجا قصد انحراف و ظلم داشته باشد، او را عذابی دردناک میچشانیم. حج ۲۵».
و نیز میفرماید:
«مَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَالله فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این از تقوای دلهاست. حج ۳۲».
ما و هر مسلمانی که به دین خود غیرت دارد، با نگرانی و تأثر عمیق شاهد رویدادهایی در سرزمین حرمین هستیم؛ سرزمینی که قلب هر مسلمانی به سوی آن میتپد. متأسفانه این سرزمین مقدس امروز شاهد فساد اخلاقی، انتشار فحشا و بیعفتی و برگزاری جشنها و محافلی است که در تاریخ این مکان حتی در جاهلیت سابقه نداشته است. در کنار این فجایع، شاهد بازداشت و زندانی شدن علما، مبلغان و مصلحانی هستیم که این جشنها و محافل را محکوم کردهاند. ثروت مسلمانان در این جشنها صرف کسانی میشود که در نشر فساد نقش دارند. اوضاع زمانی وخیمتر میشود که در این محافل، اشعاری خوانده میشود که به مقدسات مسلمانان توهین میکند و در نهایت، با اقداماتی، چون به نمایش گذاشتن نمادی از کعبه، در حالی که زنان نیمهعریان اطراف آن میچرخند، شعائر الهی استهزا میشود.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لَاتَعْلَمُونَ؛ کسانی که دوست دارند زشتی در میان کسانی که ایمان آوردهاند منتشر شود، برای آنان در دنیا و آخرت عذابی دردناک است و خدا میداند و شما نمیدانید. نور ۱۹».
در این بیانیه مواضع علمای اسلام به شرح زیر اعلام شده است:
1- ما با قاطعیت، برگزاری جشنوارههای فاسد در ریاض و سایر شهرها را که به انتشار فحشا و بیعفتی منجر میشود، محکوم میکنیم.
2- توهین به مقدسات مسلمانان و بازی با حرمت شعائر اسلامی را بشدت رد میکنیم.
3- از همه علمای راستگو و مسلمانان غیور میخواهیم این اقدامات توهینآمیز را محکوم کنند.
4- از مقامات سعودی درخواست میکنیم علما و مبلغان را آزاد کرده و به آنها اجازه دهند وظیفه الهی خود در ابلاغ پیام خداوند و هدایت مردم را انجام دهند. همچنین از خداوند متعال مسئلت داریم سرزمین حرمین را بیش از پیش مشرف و معزز گرداند و به اهل آن لطف و مهربانی کند.
از جمله امضاکنندگان این بیانیه سازمانهای رابطه علماء المغرب العربی، الهیئه العالمیه لأنصار النبی صلىالله علیه و آله، هیئه علماء فلسطین، منتدى العلماء، دار الإفتاء اللیبیه، المجمع العلمی لعلماء أفغانستان، دارالقرآن والحدیث آمریکا، هیئه أمه واحده، دار العلوم والمعرفه العراق الأنبار، منظمه ملا جزیری للثقافه الإسلامیه/ العراق-کردستان، اتحاد العلماء والمدارس الاسلامیه ترکیه و رابطه علماء الأزهر الشریف در خارج هستند. در کنار آن 68 نفر از علمای اسلامی نیز این بیانیه را امضا کرده و به برگزاری این جشنواره و هتک حرمتهای صورتگرفته در آن اعتراض کردند. اقدام سعودیها در ترویج فرهنگ غرب و استفاده از سلبریتیهای غربی که در آثار آنها بیعفتی و بیبند و باری محتوای غالب است، همچنین پوششهای نامناسب و منزجرکننده، محور اصلی اعتراض علمای اسلام در واکنش به موسم ریاض بود.
بسیاری از مسلمانان جهان نیز در فضای مجازی در واکنش به تصاویر رقص جوانان سعودی در این جشنواره و همزمانی این رویداد با هتک حرمت مسجدالاقصی و کشتار مسلمانان در غزه و لبنان به دست رژیم صهیونیستی به این جشنواره معترض شده و آن را نشانه انحراف فکری و اعتقادی جامعه سعودی دانستند؛ انحرافی که به عقیده بسیاری از کارشناسان پیش از این در راستای اسلام افراطی، وهابی و تروریستی حرکت میکرد اما اکنون با چرخش 180 درجهای در پی برنامه اصلاحات نسل جدید رهبران سعودی به سوی تفریط حرکت کرده است. بسیاری از تحلیلگران غرب آسیا نیز برنامه اصلاحات حکام جوان سعودی را با جشنهای 2500 ساله رژیم پهلوی در ایران و جشن هنر شیراز مقایسه کرده و آن را حرکتی افراطی به سوی ارزشهای غربی دانستند؛ حرکتی خزنده که با هزینه زیاد به دنبال جلب توجه جهان و تغییر چهره سعودی است.
ارسال به دوستان
چالش جدید فدراسیون فوتبال با باشگاهها و ماجرای درخواست مالی سنگین
احتمال رفتن VAR
فدراسیون فوتبال ایران در تأمین مالی قسط نهایی خرید دستگاههای کمکداور ویدئویی (VAR) با مشکل جدی مواجه شده است. حالا این نگرانی وجود دارد که اگر این مبلغ پرداخت نشود، ممکن است تمام دستگاههای واردشده به کشور توسط شرکت چینی پس گرفته شود.
فدراسیون فوتبال اخیرا با ارسال ابلاغیهای به باشگاهها، از آنها خواست برای استفاده از VAR مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان به عنوان اجارهبهای هر مسابقه پرداخت کنند که این درخواست، حواشی بسیاری به همراه داشت. فصل گذشته، عملکرد ضعیف داوران در بسیاری از مسابقات لیگ برتر اعتراض گسترده باشگاهها، مربیان و حتی هواداران را در پی داشت. فشارها به حدی بود که استفاده از سیستم کمکداور ویدئویی به عنوان یکی از الزامات اصلی لیگ برتر مطرح شد. پس از وعدههای مکرر از سوی فدراسیون و حتی وزیر وقت ورزش، اعلام شد فصل جدید لیگ برتر ایران با استفاده از VAR آغاز خواهد شد.
با این حال، واقعیت نشان داد برگزاری تمام مسابقات با این سیستم به دلایلی همچون مشکلات زیرساختی و نبود منابع مالی کافی امکانپذیر نیست. فدراسیون فوتبال موفق شد تنها ۳ دستگاه VAR تهیه کند و فصل را با همین تعداد دستگاه آغاز کرد. در نتیجه، تنها تعداد محدودی از مسابقات توانستند از این فناوری بهرهمند شوند، در حالی که بسیاری از تیمها هنوز از این امکان محروم هستند. جالب اینجاست که تیمهایی مانند استقلال و پرسپولیس تقریبا در تمام بازیهایشان از VAR استفاده کردهاند اما حتی در برخی مسابقات آنها نیز این سیستم دچار قطع و اختلال شد.
* مشکل بودجه و تغییر دولت
چالش اصلی زمانی به اوج رسید که فدراسیون از باشگاهها خواست ۴۰۰ میلیون تومان برای هر مسابقه پرداخت کنند. این خواسته در حالی مطرح شد که باشگاهها پیشتر هیچ اطلاعی از چنین هزینهای نداشتند و طبیعتا این مبلغ در بودجه سالانه آنها لحاظ نشده بود. بسیاری از باشگاههای لیگ برتر به طور مستقیم به کارخانهها، شرکتها یا حامیان مالی وابسته هستند و به همین دلیل امکان تأمین ناگهانی چنین مبلغ سنگینی برای آنها وجود ندارد.
پیگیریها نشان میدهد ریشه این مشکل به عدم تحقق وعدههای مالی دولت بازمیگردد. سال ۱۴۰۲ پس از مذاکرات متعدد، معاون اول رئیسجمهور شهید دستور تخصیص ۱۰۰ میلیارد تومان برای خرید تجهیزات VAR را صادر کرد. با این حال، این مبلغ هرگز به طور کامل به دست فدراسیون فوتبال نرسید. تنها ۱۰ میلیارد تومان به حساب فدراسیون واریز شد و باقی مبلغ بدون توضیح مشخصی پرداخت نشد. همین مساله فدراسیون را در تأمین هزینههای خرید دستگاههای VAR با بحران مواجه کرد.
در شرایطی که فدراسیون تحت فشار بود، تنها راهکار باقیمانده، مذاکره با شرکت توسعه و تجهیز برای تأمین مالی این دستگاهها به صورت اقساطی بود. یک شرکت چینی در نهایت پذیرفت تعدادی دستگاه را به ایران ارسال کند، مشروط بر اینکه فدراسیون اقساط خود را بموقع پرداخت کند. با گذشت ۱۰ هفته از لیگ، ۳ دستگاه VAR وارد کشور شد و اخیرا ۲ دستگاه دیگر نیز به این مجموعه اضافه شده است اما فدراسیون فوتبال هنوز نتوانسته قسط نهایی را پرداخت کند و اگر این مبلغ تأمین نشود، احتمال بازگشت تمام دستگاهها وجود دارد.
* نارضایتی باشگاهها از نحوه توزیع دستگاهها
یکی دیگر از موضوعات بحثبرانگیز، نحوه توزیع دستگاههای VAR در مسابقات لیگ است. تاکنون تنها تعداد محدودی از مسابقات با استفاده از این سیستم برگزار شده است. در این میان، تیمهایی مانند استقلال و پرسپولیس بیشتر از سایر تیمها از VAR بهرهمند شدهاند. این مساله انتقادات زیادی را از سوی باشگاههای دیگر به همراه داشته است، چرا که عدم توزیع عادلانه این فناوری، عدالت در برگزاری مسابقات را زیر سوال برده. علاوه بر این، بسیاری از باشگاهها معتقدند اگر قرار بر پرداخت هزینه اجاره باشد، این سیستم باید به طور مساوی در اختیار تمام تیمها قرار گیرد.
* بحران مالی فدراسیون و آینده مبهم VAR
بحران مالی فدراسیون فوتبال به حدی است که آنها مجبور شدهاند از باشگاهها برای تأمین هزینه دستگاهها کمک بخواهند. این در حالی است که بسیاری از باشگاهها خود با مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکنند. استفاده از VAR بدون هزینه امکانپذیر نیست اما این سوال مطرح است: چرا مبلغی که دولت برای خرید این تجهیزات در نظر گرفته بود، به طور کامل پرداخت نشد؟ آیا عدم تحقق این وعدهها به ضعف مدیریت یا مشکلات دیگر بازمیگردد؟
* آیا دستگاههای VAR بازگردانده میشوند؟
در حال حاضر، خطر بازگرداندن دستگاههای VAR توسط شرکت چینی کاملا جدی است.
اگر فدراسیون فوتبال نتواند قسط نهایی را پرداخت کند، ممکن است این تجهیزات به کشور مبدا بازگردانده شوند و فوتبال ایران یک بار دیگر از داشتن این فناوری محروم شود. چنین سناریویی نه تنها به ضرر فدراسیون فوتبال است، بلکه اعتماد باشگاهها و هواداران به مدیریت فوتبال کشور را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.
* چالشهای پیش رو و ضرورت شفافسازی
آنچه مسلم است، فدراسیون فوتبال باید شفافیت بیشتری در مسائل مالی و نحوه مدیریت منابع از خود نشان دهد. همچنین دولت باید به وعدههای خود عمل کند و در این شرایط بحرانی، حمایت لازم را از فدراسیون به عمل آورد. در غیر این صورت، نهتنها VAR بلکه بسیاری از پروژههای دیگر نیز با شکست مواجه خواهند شد.
در نهایت، موضوع VAR در فوتبال ایران به یک کلاف سردرگم تبدیل شده است. این فناوری که قرار بود به عدالت در داوری کمک کند، حالا به منبعی برای اختلاف و نارضایتی تبدیل شده است!
ارسال به دوستان
چالشهای بخش خصوصی برای ورود به صنعت برق
چرا نیروگاه نمیسازیم؟
گروه اقتصادی: در روزهای گذشته وزارت نیرو، در جهت اجرای مواد ۳ و ۴ آییننامه اجرایی ماده ۱۶ قانون جهش تولید دانشبنیان و مصوبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ مبنی بر اعمال تعرفه تجدیدپذیر در قبوض برق مصرفی صنایع با مصرف بیش از یک مگاوات و دستگاههای اجرایی مشمول ماده ۵ قانون مدیریت خدمات کشوری که به ترتیب نسبت به تأمین ۲ و ۵ درصد برق مصرفی خود از طریق انرژیهای تجدیدپذیر اقدام نکردهاند، تعرفه برق تجدیدپذیر برای درج در قبوض صنایع و دستگاههای اجرایی مشمول را برای دوره آذر 1403 اعلام کرد. تعرفه برق تجدیدپذیر تعیین شده از سوی ساتبا در دوره آذرماه برای مشترکان صنعتی به ازای هر کیلووات ساعت ۴۰ هزار و ۷۶۲ ریال و تعرفه دستگاههای اجرایی به ازای هر کیلووات ساعت ۴۰ هزار و ۷۶۲ ریال اعلام شده است. بر اساس ماده ۱۶ قانون جهش تولید دانشبنیان که سال ۱۴۰۱ برای اجرا به دولت ابلاغ شده است، صنایع با قدرت مصرف بیش از یک مگاوات موظف هستند معادل یک درصد از برق مورد نیاز سالانه خود را از طریق احداث نیروگاههای تجدیدپذیر تأمین کنند و این میزان در پایان سال پنجم حداقل به ۵ درصد میرسد، در غیر این صورت وزارت نیرو موظف است درصد ذکر شده از برق مصرفی این صنایع را با تعرفه برق تجدیدپذیر محاسبه کرده و از صنایع اخذ کند. همچنین در راستای توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر و با هدف اجرای ماده ۸ مصوبات شورای عالی انرژی، تمام دستگاههای اجرایی موضوع ماده ۵ قانون خدمات کشوری موکلفند سالانه ۵ درصد مصرف برق خود را تا رسیدن به سهم ۲۰ درصد مصرف سال از طریق انرژیهای تجدیدپذیر تامین کنند. به عبارتی باید مشترکان مشمول در سال ۱۴۰۳، ۵ درصد برق مصرفی خود را از طریق انرژیهای تجدیدپذیر و در طول مدت 4 سال (سالانه ۵ درصد) تا ۲۰ درصد افزایش دهند.
* توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر با مشارکت بخش غیردولتی
افزایش قیمت تعرفه برق در شرایطی اعلام شد که طی هفتههای اخیر، وزیر نیرو بر آمادگی ایران برای تقویت روابط با کشورهای عضو مجمع «یک کمربند- یک جاده» تأکید کرد و گفت: «ایران از حضور و مشارکت سرمایهگذاران خارجی در بخش انرژی خود استقبال میکند. این شرکتها میتوانند با مدلهای سرمایهگذاری برد - برد و با مشارکت شرکتهای ایرانی در حوزههای جذاب سرمایهگذاری کنند».
همچنین محسن طرزطلب، رئیس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهرهوری برق ایران (ساتبا) اعلام کرد تسهیلاتی به ارزش ۲ هزار میلیارد تومان از محل اعتبارات اشتغالزایی برای حمایت از سرمایهگذاران بخش خصوصی در حوزه تجدیدپذیر اختصاص یافته است. ساتبا در راستای تأکید رهبر معظم انقلاب و مطابق سیاستهای کلی نظام در زمینه انرژی، با هدف تنوعبخشی به منابع انرژی و کاهش شدت انرژی، اعلام کرد قصد دارد جهت توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر از مشارکت حداکثری بخش غیردولتی بهرهمند شود. بر این اساس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر اعلام کرد تسهیلاتی به منظور احداث نیروگاههای تجدیدپذیر از محل اعتبارات قانون بودجه سال ۱۴۰۳ کل کشور به وزارت نیرو اختصاص یافته است. ثبتنام متقاضیان استفاده از این تسهیلات از ۹ آبان ۱۴۰۳ آغاز شده است و علاقهمندان میتوانند تا زمان تکمیل ظرفیت منابع مالی، به سامانه جامع کسب و کار، اشتغال و تسهیلات (کات) وزارت امور اقتصادی و دارایی به آدرس https://kat.mefa.ir مراجعه کرده و با تکمیل فرمهای مربوط و ارائه مستندات مورد نیاز، درخواست خود را در این زمینه ثبت کنند. کارشناسان معتقدند عوامل مختلفی در دهههای اخیر در ایجاد وضعیت کنونی دست به دست هم دادهاند. مهمترین آنها بیتوجهی به مشکلات بخش خصوصی و اقتصاد ناتراز این صنعت است که موجب توقف توسعه نیروگاهها توسط بخش خصوصی از برنامه ششم و هفتم پیشرفت شد. بسیاری از سرمایهگذاران صنعت برق به توسعه صنایع ارزآوری همچون فولاد و پتروشیمی روآوردهاند و اکنون به نقطهای رسیدهایم که حتی شرکتهای بزرگی که نیروگاه کوچکمقیاس احداث کردهاند، اجازه استفاده از آن را ندارند.
* عدمالنفعهای چندهزار میلیاردی و خروج بخش خصوصی
این روزها شاهد عدمالنفعهای چندهزار میلیاردی بر اثر ترک این فعالیتهای اقتصادی(نیروگاهسازی توسط بخش خصوصی) هستیم. بخش خصوصی به این باور رسیده که وزارت نیرو با اقداماتی همچون اجرا نکردن قانون، عمل نکردن به تعهدات و بیرغبتی به همفکری، به دنبال خروج بخش خصوصی از تولید است. این باور در شرایطی که دولت بودجهای برای کلید زدن پروژههای جدید ندارد، انشقاق بین بخش خصوصی و دولت را افزایش داده است؛ لذا باید امیدوار باشیم که دولت چهاردهم نگاه تعاملی در خصوص ورود بخش خصوصی را جایگزین این شرایط کند.
در مجموع با توجه به مشکلات موجود برای ورود بخش خصوصی به این صنعت برخی کارشناسان معتقدند وزارت نیرو قصد دارد بخش خصوصی به این صنعت ورود نکند، بدون اینکه در نظر داشته باشند اخیرا ۱۹ هزار مگاوات ناترازی را شاهد بودهایم. وزارت نیرو باید به گونهای رفتار کند که موجب فرار سرمایهها نشود و اجازه ورود نیروگاههای کارکرده با راندمان قابل قبول را بدهد تا بحران ناترازی رفع شود.
***
تأثیر ناترازی بر بخشهای مختلف
رمضان رحیمی، نماینده مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «وطن امروز»، با اشاره به انتظارات از دولت برای رفع ناترازی برق اظهار داشت: «افزایش مصرف برق در ماههای گرم سال، عدم اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف انرژی و رشد پایین و نامتناسب ظرفیت تولید برق، به ناترازی در تولید و تقاضای برق منجر شده است».
رحیمی ادامه داد: «این ناترازی اغلب با تحمیل برنامههای مدیریت مصرف بر بخشهای مختلف، بویژه صنعت و کشاورزی جبران میشود اما بخشهای مختلف تولیدی و مردم را با مشقات زیادی روبهرو میکند. در سال ۱۴۰۲ تقاضای برق در اوج مصرف به میزان 8.5 درصد رشد کرد و به حدود ۷۴ هزار مگاوات رسید، در حالی که رشد ظرفیت اسمی نیروگاهها 1.2 درصد بوده است. بنابراین لازم است اقدامات فوری هم در جهت افزایش تولید برق و هم بهینهسازی مصرف در دستور کار دولت قرار گیرد».
این نماینده مجلس با بیان اینکه اقتصاد معیوب صنعت برق یکی از مهمترین ریشههای وضعیت فعلی است، تأکید کرد: «عدم تناسب میان درآمدهای صنعت برق با هزینههای آن، باعث انباشت بدهیهای این صنعت شده و بدهیهای انباشته شرکتهای تابعه وزارت نیرو در بخش برق به بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است».
* کاهش تمایل به سرمایهگذاری و عدم تنوعبخشی به سبد تولید برق
وی ادامه داد: «به علت نپرداختن مطالبات نیروگاههای بخش خصوصی، تمایل برای سرمایهگذاری در این بخش کاهش یافته و این مساله افزایش ظرفیتهای نیروگاهی و حتی حفظ ظرفیتهای موجود را نیز با چالش مواجه کرده است». رحیمی اظهار کرد: «در حال حاضر بخش عمده برق کشور از طریق نیروگاههای حرارتی تولید میشود و سهم منابع غیرفسیلی، مانند برقابی، تجدیدپذیر و هستهای از تولید برق کشور، تنها حدود 5.7 درصد است. با توجه به ناترازی رو به گسترش میان تولید و مصرف گاز طبیعی، خصوصا در ماههای سرد سال، حتی درصورتی که سرمایه مورد نیاز برای احداث نیروگاههای حرارتی تأمین شود، تأمین سوخت نیروگاههای حرارتی جدید نیز با چالش جدی مواجه خواهد بود».
* سوختهای آلاینده و لزوم بهینهسازی مصرف انرژی
وی بیان کرد: «در سال ۱۴۰۲ حدود ۱۹ درصد سوخت نیروگاههای حرارتی کشور را گازوئیل و نفت کوره تشکیل میداد که مصرف آنها برای تولید برق با زیانهای اقتصادی و زیست محیطی زیادی همراه بوده است. بنابراین توجه به هرگونه افزایش ظرفیتی باید با اولویت تبدیل نیروگاههای گازی به سیکل ترکیبی و توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر و هستهای باشد».
رحیمی تأکید کرد: «رشد سریع مصرف برق در کشور نشاندهنده لزوم اولویت دادن به سیاستهای بهینهسازی و صرفهجویی در مصرف انرژی برای مدیریت ناترازی برق است. توسعه صنایع انرژیبر بدون وجود استراتژی توسعه صنعتی مشخص، میزان تقاضای برق در سالهای آتی را افزایش خواهد داد که باید به نحو درستی مدیریت شود».
* قوانین و راهکارهای پیشنهادی
وی ادامه داد: «برای رفع چالشهای ذکر شده، قوانین مختلفی تصویب شده است که قانون مانعزدایی از توسعه صنعت برق مصوب سال ۱۴۰۱ و احکام بخش برق قانون برنامه هفتم پیشرفت از مهمترین آنهاست. اجرای احکام قانون مانعزدایی تا حد خوبی شرایط اقتصادی صنعت برق را بهبود خواهد داد. رویکرد دیگر قانون مانعزدایی از توسعه صنعت برق در ماده ۱۰ آن، اصلاح روابط مالی صنعت برق از طریق حذف تدریجی قیمتگذاری انرژی در طول زنجیره تولید، انتقال و توزیع برق و انتقال تمام یارانهها به انتهای زنجیره است که در صورت اجرا، نقش مؤثری در کاهش قاچاق سوخت نیروگاهی، افزایش راندمان نیروگاهها و کاهش تلفات برق خواهد داشت». رحیمی در پایان گفت: «یک راهکار دیگر برای رفع مشکلات صنعت برق، استفاده از ظرفیتهای مردمی در این صنعت بویژه در بخش صرفهجویی مصرف انرژی است. ایجاد بازار بهینهسازی مصرف انرژی برای معامله گواهیهای صرفهجویی انرژی این امکان را فراهم میکند تا عموم مردم و بخش خصوصی در صرفهجویی انرژی ذینفع شده و مشوقهای صرفهجویی برق به نحو ساختارمند و در قالب بازار به سرمایهگذاران ارائه شود».
* انتظار از دولت چهاردهم
وی در ادامه با اشاره به انتظارات برای کاهش مشکلات ناشی از ناترازی برق از دولت چهاردهم، بویژه وزرای نیرو و نفت تأکید کرد: «وزرای مربوط باید برنامههای خود را به سرعت عملیاتی کنند تا ناترازی برق برطرف شود. همچنین باید با اجرای کامل قانون مانعزدایی از توسعه صنعت برق، ناترازی اقتصادی صنعت برق برطرف شود».
***
کمبود سرمایهگذاری در بخش تولید برق
ابراهیم خوشگفتار، کارشناس ارشد صنعت برق در گفتوگو با «وطن امروز» اظهار داشت که در سال ۹۷، وقتی نایبرئیس سندیکای صنعت برق بود، نسبت به ناترازی و سیر افزایشی آن هشدار داده شده بود اما وزارت نیروی وقت تنها با اعمال محدودیتها سعی در کنترل آن داشت. در سال ۱۴۰۰، دولت متوجه شد این مدیریت امکانپذیر نیست و وزیر وقت نیرو، علیاکبر محرابیان، طی تفاهمنامهای با صنایع بزرگ خواستار تولید برق توسط صنایع شد. در نتیجه، شرکتهای فولاد مبارکه، گلگهر و آلومینیوم المهدی توانستند ۲ هزار مگاوات نیروگاه را وارد مدار کنند. خوشگفتار در ادامه افزود: از برنامه ششم توسعه، هیچ قراردادی برای ساخت نیروگاه جدید بسته نشده و آنچه وارد مدار شده، عمدتا ارتقای نیروگاههای موجود و نیروگاههای صنایع و پتروشیمی بوده که وزارت نیرو نقشی در آن نداشته است. از سال ۹۲، کسی حاضر به سرمایهگذاری در بخش تولید برق نشده است، زیرا وزارت نیرو تمایلی به احداث نیروگاه توسط بخش خصوصی نداشته است، در حالی که وزارت صمت با جدیت پیگیر حل مشکلات صنایع تولیدی است.
* اجرای ناقص ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید
خوشگفتار افزود که وزارت نیرو قیمت برق را باید فروردینماه ابلاغ کند اما این کار را انجام نمیدهد. وی معتقد است این بیتوجهی به سودآوری نیروگاهها موجب خروج سرمایه از صنعت برق شده است. وی همچنین گفت وزارت نیرو پول قراردادهای بینالمللی نیروگاههای BOT را نمیپردازد و نیروگاههای کوچکمقیاس نیز با مشکلاتی مواجه هستند.
خوشگفتار تأکید کرد: بزرگترین اقدام در اجرای ماده ۱۲ برای کشور، اجرای بخش بخار نیروگاههای سیکل باز است که میتواند در سال ۲۵۰ میلیون مترمکعب گاز صرفهجویی کند. اما بهرغم تلاشها، شورای اقتصاد هزینههای سرمایهگذاری و عوارض را به سرمایهگذاران پرداخت نکرده که این امر منجر به عدم سرمایهگذاری و خودداری از ورود به پروژهها شده است.
خوشگفتار اظهار داشت: اگر وزیر نیرو با بخش خصوصی برای حل مشکلات تعامل نداشته باشد، دولت باید برق را به طور کامل در اختیار بگیرد و نسبت به رفع ناترازی اقدام کند.
وی گفت: تنها ۲ هزار مگاوات افزایش تولید در پیک مصرف داشتهایم و این به معنی مدیریت مصرف ناکارآمد است.
* چالشهای بورس برق و قیمتگذاری و نیاز به همکاری بخش خصوصی و دولت
خوشگفتار در ادامه گفت: بورس برق واقعی نیست و خریدار شرکت توزیع است که از توانیر دستور میگیرد. وی افزود: بیش از ۸۰ درصد برق ناشی از سوخت تقریبا مجانی است و نیروگاههای کلاس F که راندمان بالاتری دارند، از نظر قیمتی و فروش متضرر میشوند. وی در ادامه تأکید کرد که وزارت نیرو بخش خصوصی را نمیخواهد ببیند.
خوشگفتار تأکید کرد: اگر وزیر نیرو با بخش خصوصی برای حل مشکلات تعامل نداشته باشد، دولت باید برق را به طور کامل در اختیار بگیرد و نسبت به رفع ناترازی اقدام کند. وی گفت: ما ۲۰ هزار مگاوات کمبود برق داریم و ۳۰ درصد نیروگاهها راندمانی زیر ۳۰ درصد دارند. باید اجازه دهیم نیروگاههای کارکرده با راندمان قابل قبول وارد شوند تا بحران ناترازی رفع شود.
***
حمایت از سرمایهگذاران در تولید برق
هادی حقشناس، استاندار گیلان طی روزهای گذشته در شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی به نوعی این موضوع را در مقیاس کوچکتر در یکی از استانهای صنعتی کشور بررسی کرد که با تعمیم همین بررسیها و تصمیمات میتوانیم به نوعی همین نگاه را به سایر استانها نیز بسط دهیم. وی اعلام کرد ویترین صنایع استان، صنایع سیمانی و فولادی هستند. وی افزود: بر اساس اطلاعات موجود در قانون بودجه و اسناد بالادستی، امکان افزایش تولید برق در آینده نزدیک وجود دارد. با این حال، مصرف بالای بخش تجاری و خانگی ممکن است باعث شود برق صنایع نیز مصرف شود، در حالی که اولویت نخست کشورها تامین برق صنایع و بخشهای تولیدی است. حقشناس تصریح کرد: انتظار دولت و مردم از صنایع، بویژه صنایع فولادی و سیمانی، کاهش هزینهها است. وی افزود از فعالان اقتصادی علاقهمند به سرمایهگذاری در تولید برق نیز با ارائه تسهیلات حمایت لازم به عمل خواهد آمد.
* تضمین خرید برق تولیدی توسط بخش خصوصی
وی در ادامه بیان کرد واحدهای تولید فولاد و سیمان استان میتوانند در ارائه تسهیلات به سرمایهگذاران حوزه تولید برق همکاری داشته باشند و این صنایع باید تضمین کنند که برق تولیدی نیروگاه احداث شده توسط بخش خصوصی را خریداری خواهند کرد. حقشناس اظهار داشت: صنایع فولادی و سیمانی باید پیشنهاد مشخص خود را در این زمینه ارائه دهند و اتاق بازرگانی قرارداد حقوقی محکمی با رعایت انصاف تنظیم کند تا نفع بخش خصوصی لحاظ شود و بخش دولتی نیز متضرر نشود.
* نقش اتاق بازرگانی در رفع مشکلات
استاندار گیلان تأکید کرد اتاق بازرگانی وظیفه دارد مسائل خارج از اختیارهای استانی را که در این نشستها مطرح میشود به اتاق گفتوگوی بخش خصوصی و دولت منعکس کند. وی ادامه داد که اعتقاد دارد اگر اختیار کامل به بخش خصوصی داده شود، میتواند مشکل خود را حل کند. اتاق بازرگانی باید قراردادی برای ایجاد نیروگاه برق مستقل از شبکه برق با لحاظ سود بخش خصوصی تهیه کند و سهم هر یک از صنایع با توجه به میزان مصرف آنها مشخص شود. حقشناس با تاکید بر رفع ابهام از بحث حقوقی اساسنامه شهر صنعتی رشت، بیان کرد: باید با رفع ابهام از فلسفه ایجاد این شهر صنعتی، مشکلات آن را برطرف کنیم و بررسی شود که چرا این شهر صنعتی از 2 هزار و ۲۸۸ هکتار به یکسوم رسیده است. معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار گیلان، حسین محمدیان نیز در این نشست گفت در نشستهایی که با صاحبان صنایع پرمصرف استان برای رفع ناترازی برق انجام شد، تصمیم به ایجاد یک نیروگاه ۲۰۰ مگاواتی در استان گرفته شد. محمدیان اضافه کرد: بخشی از این ناترازی باید به وسیله نیروگاههای حرارتی و بخشی نیز از طریق نیروگاههای تجدیدپذیر تأمین شود. یکی از پیشنهادهای این جلسه، ایجاد نیروگاه جدید در نزدیکی نیروگاه لوشان بود و هر یک از 5 کارخانه تولید فولاد و کارخانه سیمان استان بر اساس میزان مصرف باید سهمی در احداث این نیروگاه داشته باشند و این مجموعه نسبت به ایجاد یک تعاونی اقدام کند و کار به طور مشترک انجام شود. وی در ادامه تاکید کرد که برای تامین مالی این پروژه، باید تسهیلات لازم از صندوقهای توسعه ملی و سایر منابع فراهم شود. ایجاد هر مگاوات نیروگاه حرارتی ۴۲۰ میلیارد ریال و هر مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر ۳۰۰ میلیارد ریال هزینه دارد.
***
چرا بخش خصوصی چندان تمایلی به ساخت نیروگاه ندارد
سیداحمد مطهری، نایبرئیس هیاتمدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق اعلام کرد تجدید ساختار صنعت برق از حدود ۲۰ سال پیش با واگذاری نیروگاهها به بخش خصوصی آغاز شد. این تجدید ساختار با هدف تأمین مالی احداث نیروگاههای حرارتی، افزایش راندمان و جذب سرمایهگذاران جدید انجام شد. مطهری توضیح داد که با واگذاری نیروگاهها به بخش خصوصی، نظام قراردادی بین دولت و سرمایهگذاران بر اساس روش BOT یا BOO تنظیم شد و نیروگاههای غیردولتی برق تولیدی خود را برای یک دوره ۲۰ ساله به شبکه عرضه میکردند.
* چالشهای صنعت برق و مشکلات مالی وزارت نیرو
وی در ادامه افزود: در این ساختار، سرمایهگذار برای تولید برق به درخواست شبکه تبعیت میکرد اما با مشکلات مالی وزارت نیرو و نبود بودجه مناسب، این روند تغییر کرد و دوره زمانی قراردادهای 20 ساله کاهش یافت.
مطهری بیان کرد: با کمبود نقدینگی و انباشت بدهیها در وزارت نیرو به دلیل سازوکار اقتصادی حاکم بر صنعت برق، فشار بر بخش خصوصی تحمیل شده است. این مشکلات باعث شده بخش خصوصی به تامینکننده کسری بودجه وزارت نیرو تبدیل شود.
نایبرئیس هیاتمدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق تأکید کرد قوانین و آییننامههای صنعت برق باید به نحوی تنظیم شود که از سرمایهگذاران نیروگاهی حمایت کند. وی افزود: قراردادهای 5 یا 7 ساله برای خرید تضمینی برق باید به شکلی تنظیم شود که تولیدکننده برق صددرصد آمادگی تولید داشته باشد.
مطهری گفت: در حال حاضر، بخش خصوصی با مشکلات زیادی مواجه است. برای مثال، نرخ آمادگی نیروگاهها کاهش یافته و سرمایهگذاران باید هر سال برای افت ظرفیت نیروگاه گواهی ظرفیت جدید خریداری کنند که این مسائل باعث کاهش جذابیت سرمایهگذاری در صنعت برق شده است.
مطهری بیان کرد: وزارت نیرو با نگرانی از تنظیم مقررات اوراق گواهی ظرفیت به صورت مدتدار، تصمیمی غیرعادلانه به زیان سرمایهگذاران گرفته است که باعث میشود آنها تا ابد مکلف به تداوم سرمایهگذاری باشند. وی تأکید کرد که چنین تصمیماتی نباید توسط چند کارشناس دولتی با دیدگاه محدود اتخاذ شود.
* موضع سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق
وی همچنین اظهار داشت: موضع سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق از ابتدا تعریفشده و ارائه اوراق گواهی ظرفیت به عنوان یک ابزار مالی مؤثر و کارآمد در تامین مالی احداث و توسعه نیروگاهی بوده است. این تصمیمات باید توسط صاحبان اندیشه و تخصص صنعتی و اقتصادی و ارگانهای ذیربط بررسی و تحلیل شود و نهایتاً در مرجع قانونی فراگیر، یعنی مجلس شورای اسلامی، مورد بررسی و تصویب قرار گیرد. مطهری در پایان تأکید کرد که قوانین حاکم بر صنعت برق باید به گونهای تنظیم شود که حقوق سرمایهگذاران نیروگاهی نیز مورد توجه قرار گیرد و آنها بتوانند از مزایای اوراق گواهی ظرفیت بهرهمند شوند. این امر میتواند زمینه توسعه فعالیتهای سرمایهگذاران را فراهم کند.
******
«وطن امروز» از افزایش قیمت کالاها در دولت چهاردهم گزارش میدهد
روی موج گرانی
گروه اقتصادی: مسعود پزشکیان در دوران رقابتهای انتخابات تاکید ویژهای بر ثبات اقتصادی داشت که بر مبنای آن فشار بر معیشت جامعه کاهش یابد. همچنین وعده داد فاصله بین دهکهای پایین و بالای جامعه روند نزولی پیدا خواهد کرد. این در حالی است که در چند ماه گذشته سیاستهای اقتصادی دولت با محوریت وزارتین اقتصاد و صنعت بر محور تورم بوده است به طوری که قیمت شیر خام و چند قلم محصول لبنی بیش از ۲۰ درصد افزایش یافته است. همچنین قیمت خودروهای داخلی تا ۳۵ درصد، تعرفه برق ۶۰ درصد، تعرفه گاز ۳۰ درصد و قیمت بلیت قطار ۳۰ درصد طی این مدت گران شده است.
خیلیها تصور نمیکردند دولت در سال جاری قیمت نان را گران کند اما این اتفاق افتاد به طوری که قیمت انواع نان ۶۵ درصد در سال جاری گران شد. از آنجا که نان قوت غالب دهکهای پایین جامعه است، این گرانی به کاهش قدرت خرید مردم و فشار بر دهکهای پایین جامعه میانجامد. با این حال دولت اقدامی در راستای جبران این هزینهها برای دهکهای پایین جامعه نکرده است.
البته پیش از این ساماندهی آرد و نان در دستور کار دولت قرار داشت. بر مبنای این طرح اتباع نمیتوانستند نان یارانهای خریداری کنند. از آنجا که وزارت کشور به طور رسمی اعلام کرده ۶ میلیون اتباع غیرمجاز در ایران زندگی میکنند، ساماندهی آرد و نان به مدیریت هزینهها کمک میکرد. با این حال دولت فعلا به جای اینکه برنامهای برای ساماندهی آرد و نان داشته باشد یا اینکه خروج اتباع را به صورت جدی دنبال کند، به دنبال رفع ناترازی مالی از طریق گرانسازی است.
دولت در لایحه بودجه ۱۴۰۴ از همین الان پیشبینی افزایش ۱۴۰۰ درصدی بنزین سوپر، افزایش ۱۱۰۰ درصدی قیمت بلیت هواپیما و افزایش نرخ ارز واردات کالاهای اساسی از ۲۸,۵۰۰ تومان به ۳۸,۵۰۰ تومان را در نظر گرفته است.
این گرانیها در شرایطی اتفاق افتاده که فعلا اثر رشد قیمت ارز سامانه نیما هنوز به صورت مستقیم روی کالاها نمایان نشده، به طوری که قیمت ارز نیمایی از ۴۲ هزار تومان به ۵۱ هزار تومان افزایش داشته است. این مساله خود منجر به بروز انتظارات تورمی در اقتصاد شده است. به همین دلیل قیمت خدمات و کالاهایی که مشمول قیمتگذاری دستوری نیستند کم کم در حال واکنش نشان دادن هستند.
گرانیهای اخیر در حالی است که دستگاههای نظارتی مانند اصناف و اتحادیهها نظارت چندانی بر بازار ندارند که این موضوع منجر شده قیمت محصولات ترباری بشدت رشد کنند، به طوری که قیمت خیار و گوجه به بالای ۵۰ هزار تومان رسیده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته، میتوان گفت رشدی ۱۰۰ درصدی را این ۲ محصول تجربه کردهاند.
اگر این روند ادامه داشته باشد، به طور قطع دولت چهاردهم رکورد تورم را در سال جاری خواهد شکست، چراکه در 3 ماهه آخر سال شاهد بروز ناترازیهایی در اقتصاد خواهیم بود. تخصیص ارز برای واردات کالا نیز در آینده با چالش مواجه میشود، به همین دلیل نرخ بازار ارز نیز سیگنال گرانی به بازار کالایی صادر میکند. هرچند نباید نادیده گرفت در یک ماه گذشته با افزایش قیمت ارز نیمایی، قیمت دلار بازار آزاد نیز بیش از ۱۵ درصد رشد کرده است. به طور قطع در 3 ماهه آخر سال ناترازی مالی میتواند اثر بیشتری بر بازار ارز بگذارد، تا جایی که رئیس کل بانک مرکزی در مصاحبهای اعلام کرده هدف ما کنترل قیمت ارز و محدوده فعلی است. در حالی که پیش از این در ابتدای سال هدفگذاری قیمت دلار برای پایان سال ۱۴۰۳ حدود ۶۲ هزار تومان بود.
به طور قطع آغاز موج تورمی که دولت از ابتدای روی کار آمدن خود آغاز کرده منجر میشود در پایان یک سال کاری قیمتها ۶۰ درصد افزایش یابد، چرا که تاکنون برخی کالاها بیش از ۳۰ درصد افزایش قیمت پیدا کردهاند. با فرض اینکه محاسبات سازمان برنامه و بودجه دولت چهاردهم در تعیین تورم ۳۵ درصدی در سال ۱۴۰۴ دقیق باشد و این میزان گرانی بر افزایش ۳۰درصدی 6 ماهه دوم سال افزوده شود، رشد قیمت کالاها در سال نخست دولت چهاردهم به ۶۵ درصد خواهد رسید.
با توجه به اینکه رکورد تورم در سالهای تحریمی حدود ۵۰ درصد بوده است، اگر قیمت کالاها این میزان رشد کند، مسعود پزشکیان رکورد جدیدی را در گرانی کالاها ثبت خواهد کرد. این فرضیه در موقعیت کنونی میتواند برای جامعه بسیار خطرناک باشد، چرا که در مقطع کنونی بسیاری از دهکهای پایین جامعه نسبت به تورم لجامگسیخته گلایهمند هستند.
البته وزیر اقتصاد چند وقت اخیر در حمایت از برنامههای اقتصادی خود اعلام کرده رشد قیمت ارز به افزایش صادرات، همچنین بازگشت نرخ ارز به قیمت سامانه نیما کمک میکند. از طرف دیگر تاکنون اثر آن بر قیمت کالاها نیز نمایان نشده است. این استدلال در ظاهر منطقی به نظر میرسد اما باید توجه داشت اثر گرانی تورم بر کالاهای وارداتی و سپس اثرگذاری بر قیمت کالاهای داخلی حدود ۳ تا ۵ ماه زمان میبرد، چرا که تا کالا ثبت سفارش شود و با نرخ جدید ارز نیمایی ترخیص و وارد بازار کالا شود چند ماه زمان میبرد.
به محض اینکه کالاهای وارداتی با نرخهای جدید به بازار تزریق شوند، سایر کالاها حتی در صورتی که در داخل تولید شده باشند شروع به گران شدن میکنند. به طور قطع نظارت بر بازار میتواند بخشی از مشکل گرانی را حل کند اما نمیتواند مانع بروز آن شود. به همین دلیل موج گرانیای که به تازگی آغاز شده میتواند اثر قابل توجهی بر قدرت خرید مردم بگذارد، مگر اینکه دولت نسبت به برنامههای خود تجدیدنظر کند.
برخی مسؤولان بازگشت به مذاکرات برجام را راهحل موثر در جلوگیری از رشد قیمت ارز و کنترل تورم دانستهاند، در حالی که این مساله از سوی دولت دوازدهم نیز دنبال شد اما در همان زمان هم شاهد بروز تورم سنگین در اقتصاد کشور بودیم. این موضوع نشان میدهد راهکار مهار تورم و تنظیم بازار، تقویت داخلی اقتصاد کشور است. تا زمانی که از تولید داخلی حمایت نشود و از طرف دیگر قدرت خرید مردم بازسازی نشود، نمیتوانیم دنبال راهکار موثر در بیرون از مرزها باشیم.
اقتصاد به عنوان علم ریاضی متکی به دادههای اقتصادی است، از این رو تا زمانی که عرضه و تقاضا با همدیگر متعادل نشود، نمیتوان روی ثبات قیمتها تمرکز کرد. در شرایط کنونی قیمت برخی کالاها تحت تأثیر مهندسی عرضه افزایش مییابد و برخی نیز از مسیر قانونی و تحت تأثیر سیاستهای تورمی دولت گران شدهاند، به همین دلیل دلایل این گرانیها مشخص بوده و دولت باید نسبت به سیاستهای اخیر خود بازنگری کند. به عبارت دیگر، نمیتوان تنشهای سیاسی و... را عامل گرانی دانست، در حالی که منشا آنها مشخص است.
ارسال به دوستان
نگاه
دردسرهای تازه صهیونیستها
مهدی بختیاری: ۱۴ ماه از توفان الاقصی میگذرد و اسرائیل در ۲ جبهه جنوب (نوار غزه) و شمال (جنوب لبنان) درگیر یک جنگ تمامعیار است؛ جنگی که تاکنون منجر به شهادت 50 هزار انسان بیدفاع در این مناطق شده اما نتوانسته اهداف اصلی اعلامشده توسط مقامات صهیونیست را محقق کند. حالا با طولانی شدن جنگ، اسرائیل با دردسرهای جدیدی روبهرو است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. در عرصه بینالملل، صدور حکم جلب بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر و یوآو گالانت، وزیر سابق امنیت (جنگ) این رژیم توسط دیوان کیفری بینالمللی لاهه و همراهی بسیاری از کشورها - حتی کشورهای اروپا - با این حکم، بزرگترین رسوایی جهانی برای سران رژیم است که میزان جنایات آنها علیه بشریت حتی در تاریخ این رژیم نیز سابقه نداشته است. افکار عمومی دنیا حتی در کشورهای غرب البته ماههاست نسبت به جنایت صهیونیستها در نوار غزه واکنش نشان داده است اما حجم رذالت به قدری زیاد شده که دولتهای اتحادیه اروپایی هم دیگر نمیتوانند براحتی چشم خود را روی آن ببندند. در حوزه داخلی، اسرائیل نتوانسته اهدافی که پیش از شروع جنگ اعلام کرده بود را محقق سازد. مهمترین موضوعی که سران این رژیم بارها اعلام کرده و اصلا جنگ و ورود زمینی به نوار غزه را برای تحقق آن صورت دادند، آزادی اسرای اسرائیلی بود که 7 اکتبر 2023 به اسارت حماس و گروههای مقاومت فلسطینی درآمدند. با گذشت چند ماه از شروع این جنگ، نهتنها این اسرا آزاد نشدند بلکه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم نتوانستند حتی یک نشانی از محل نگهداری 101 اسیر باقیمانده در دست حماس پیدا کنند. این ناکامی به حدی است که نخستوزیر صهیونیستها مجبور شد اقدام به تعیین جایزه برای بازگرداندن اسرا کند. این در حالی است که همچنان شاهد تظاهرات گسترده و مخالفتهای وسیع با دولت نتانیاهو در سرزمینهای اشغالی با میانداری خانوادههای اسرای صهیونیست هستیم. در میدان نیز اوضاع مطلوب صهیونیستها نیست. ارتش اسرائیل با یک هدف اصلی وارد جنوب لبنان شد و آن هم بازگرداندن امنیت به مناطق شمال سرزمینهای اشغالی بود که سکنه غاصب آن در پی حملات مستمر حزبالله مجبور به ترک منطقه شدهاند. اما ورود به جنوب لبنان نهتنها امنیت را به شمال فلسطین اشغالی برنگرداند، بلکه حالا اسرائیل با مساله بزرگتری یعنی ناامن شدن شهرهای بزرگی نظیر حیفا و تلآویو هم روبهرو شده است.
در جنوب لبنان هم اوضاع طوری که صهیونیستها پیشبینی میکردند پیش نرفته است. در جنگ 33 روزه سال 2006 ارتش اسرائیل ظرف 2 هفته به جنوب نبطیه و کرانه رودخانه لیتانی رسید اما الان با گذشت بیش از 50 روز از آغاز نبرد در جنوب لبنان، آن هم با مشارکت 5 لشکر، حتی موفق به تثبیت در یک روستای مرزی هم نشده است.
در طرف مقابل، حزبالله لبنان طی هفتههای اخیر پس از بمباران شدید ضاحیه توسط جنگندههای اسرائیلی، تغییراتی در حملات خود داد و برای نخستینبار شهر مهم حیفا در شمال سرزمینهای اشغالی را هدف گرفت.
بسیاری معتقدند حزبالله در حال پیشبرد راهبرد حیفا در برابر ضاحیه و تلآویو در برابر بیروت است. بویژه اینکه حالا موشکهای حزبالله به تلآویو نیز رسیده و ناامنی در مناطق شمال سرزمینهای اشغالی در حال گسترش است.
برای رسیدن به این هدف، حزبالله اخیراً برای نخستین بار از موشکهای پیشرفته فاتح 110 خود استفاده کرد و طی روزهای گذشته نیز باز برای نخستین بار موشکهای کروز خود را به میدان آورد.
حزبالله لبنان اگر چه در هفتههای اخیر با از دست دادن تعداد زیادی از فرماندهان و رهبران خود نظیر شهیدان آیتالله سیدحسن نصرالله، علامه سیدهاشم صفیالدین، شیخ نبیل قاووق، سیدفؤاد شکر، ابراهیم عقیل و دیگران خسارات بزرگی دیده است اما همان طور که پیشبینی میشد، با تدابیری که سران حزب در گذشته اتخاذ کرده بودند، بلافاصله بعد از یک شوک 3-2 روزه، حزبالله با بازیابی و احیای خود، به روند پیشینش برگشت و در این میان نمیتوان از نقش راهبری و هدایت مدبرانه مهندس شیخنعیم قاسم، دبیرکل جدید حزبالله غافل ماند.
به نظر میرسد راهبرد حزبالله در مقابله با تهاجمات اسرائیل که همیشه مبتنی بر صبر و پیشرفت قدم به قدم بوده، این بار نیز به همان شکل و سیاق در حال انجام است.
در حالی که اسرائیل در درون خودش با مشکلات زیادی از جمله تامین نیروی جنگنده مواجه شده، تازه موتور حزبالله روشن شده است.
با ادامه این روند، در روزهای آینده باید شاهد عوض شدن معادله وحشت در میدان جنگ باشیم؛ معادلهای که کفه آن به نفع مقاومت - چه در لبنان و چه در غزه - سنگینی خواهد کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|