|
گفتوگوی «وطن امروز» با کارگردان مستند«ما و اقبال» که از شبکه مستند سیما پخش شد
ایران فرهنگی و زبان فارسی
گروه فرهنگ و هنر: امروز به هر شهر و حتی روستای ایران سری بزنید، نام و نشانی از اقبال لاهوری میشود یافت. خیابانهای زیادی در ایران به نام اقبال لاهوری است و مردم او را با عنوان علامه خطاب میکنند اما کمتر شهروندی را میشود سراغ گرفت که با آثارش بویژه اشعار او آشنا باشد. شاید بشود گفت به همان اندازه که نام او مشهور و شناخته شده است، آثار و اشعار و نوشتههایش در غربت به سر میبرد.
این در حالی است که رهبر انقلاب در پیامشان به کنگره اقبال که دهه 60 برگزار شد، درباره او نوشتند: «امروز که این جلسه را و این تجلیل را از اقبال عزیز در کشورمان مشاهده میکنم، یکى از پرهیجانترین و خاطرهانگیزترین روزهاى زندگى من خواهد بود. آن شرار درخشندهاى که در تاریکىهاى روزهاى سیاه اختناق، یادش، شعرش، نصیحتش و درسش نومیدى را از دل میزدود و آیندهاى روشن را در برابر چشمهاى ما ترسیم میکرد، امروز مشعل فروزندهاى شده و چشم ملت ما را خوشبختانه به خود جلب میکند».
با وجود چنین جایگاهی اما با مروری بر فضای فرهنگی - هنری کشور بسادگی میتوان دریافت آنچنان که باید و شاید اثر درخوری درباره این شخصیت تولید نشده است.
حال در این برهوت تولیدات فرهنگی و هنری درباره اقبال لاهوری، مستند «ما و اقبال» به کارگردانی محسن کوقان یکی از تازهترین آثار مستند سازمان هنری رسانهای اوج است که شامگاه سهشنبه 29 خرداد از شبکه مستند پخش شد؛ مستندی که زندگی و آرای اقبال لاهوری را به تصویر میکشد. مستند «ما و اقبال» نشان میدهد اقبال لاهوری چگونه جنسی از میراث روشنفکری دینی را برای اندیشمندانی چون علی شریعتی پایه گذاشت و عقیده داشت نباید علیه غرب به دلیل تجدد آنها جبهه گرفت. مستند از پاکستان شروع میشود؛ سرزمین مادری اقبال و فرهنگ و تمدنی که بین فرهنگ و تمدن ایرانی و هندی واقع شده است. فیلم اشاره دارد که از 12 هزار بیت سروده شده توسط اقبال لاهوری 9 هزار بیت آن به زبان فارسی است.
«ما و اقبال» مخاطبان را به محافل خوانش اشعار اقبال در پاکستان میبرد و درباره خدمات لاهوری و تلاش او برای شناخت مخاطب هندی با زبان فارسی و غرابت معنایی این ۲ فرهنگ در مقایسه با اروپا سخن میگوید.
این مستند از اقبالِ اقبال به زبان فارسی، تعلق خاطر او به مولوی، ضرورت نگهداشت زبان فارسی و نقش زبان فارسی در گسترش اسلام از سوی اقبال پرده برمیدارد و به کلام خود لاهوری ارجاع میدهد که میگوید: «هیچ زبانی جز فارسی نمیتواند اندیشههای من را برتابد».
از خلال این اثر مخاطب متوجه میشود اقبال در خانوادهای بزرگ شد که استادان فارسیزبان داشت و در مدرسهای با زبان فارسی درس خواند و بر همین اساس با زبان فارسی آشنا و چنان شیفته آن شد که پیش از یادگیری زبان، به سرودن شعر فارسی پرداخت.
اکبر جباری نویسنده، احمد تمیمداری استاد زبان و ادبیات فارسی، محمد بقاییماکان نویسنده و پژوهشگر، عبدالجبار کاکایی شاعر، محمدکاظم کاظمی شاعر و جاوید اقبال فرزند علامه اقبال از جمله صاحبنظران و اقبالپژوهانی هستند که درباره زبان و فرهنگ پاکستان و آرا و اندیشههای اقبال لاهوری در این مستند صحبت میکنند. آنچه در ادامه میآید چکیدهای از نظرات این استادان است.
***
اقبال لاهوری اگرچه به ایران نیامده بود اما علاقه وافری به زبان فارسی و شاعران برجسته فارسیزبان داشت و چون روح ایران در شعر ایرانی متجلی است، این روح در اشعار اقبال هم برجسته است.
گفتهاند اقبال لاهوری وقتی در 61 سالگی چشم از جهان فروبست، مثنوی مولوی را به شکل بازشده در کنار خود داشت و این روایت جایگاه اشعار مولانا نزد وی را برجسته میکند، ضمن اینکه اقبال مثنویهای خودش را هم از مثنوی مولانا وام گرفته بود. در حقیقت او از میراث زبانی مولانا بهره گرفته بود.
اقبال لاهوری در آلمان درس خواند و تحت تاثیر نیچه بود، لاهوری را باید قهرمان اصلاح در گسترش اسلام در خارج از مرزهای کشور خودش دانست. او دشمن فرهنگ غرب نبود، بلکه ترکیبی از آنها را با عنوان فرهنگ خودی قبول داشت و ترویج میکرد. او شکلی از فلسفه افلاطونی و نوافلاطونی را قبول داشت که لزوما آرای ارسطو در آن جایی
نداشت.
اقبال لاهوری جنسی از میراث روشنفکری دینی را برای اندیشمندانی چون شریعتی پایه گذاشت و عقیده داشت نباید علیه غرب به دلیل تجدد آنها جبهه گرفت و عقیده داشت علت جاماندن شرق پسرفتگی آن است.
لاهوری میگفت: غرب را عقلگرایی مفرط از بین برد و در نتیجه آن معنویت خود را از دست داد و شرق از افراط در امور معنوی از پیشرفت بازماند. وی معتقد بود دنیای امروز به متفکری چون مولانا نیاز دارد تا شور و شوق زندگی را در مردم برانگیزد.
بر این اساس اقبال لاهوری، اسلامشناس و متفکری ضداستکبار معرفی میشود که دگرگونی مسلمانان را با تکیه بر آیات قرآن برمیشمرد.
برخی صاحبنظران در این مستند البته عقیده دارند اقبال لاهوری ادراک درستی از کل و غرب نداشت و این موضوع سبب شد با برخی اجزای غرب رابطه خوبی نداشته باشد اما اجزای دیگری را بپذیرد. در این منظر اقبال میخواهد عقل غربی را با عشق شرقی ترکیب کرده و به نتیجهای مطلوب برسد.
در نهایت مستند «ما و اقبال» میگوید او نظریهپرداز شکلگیری پاکستان کنونی بود و به کشوری فراگیر که همه مسلمانان را دربرگیرد فکر میکرد اما 9 سال پیش از تشکیل جمهوری اسلامی پاکستان درگذشت. لاهوری عقیده داشت: ملتها در قلب شاعران شکل میگیرند و در دست سیاستمداران رشد کرده و در نهایت میمیرند.
در بخشی از این مستند صدای سخنرانی دکتر علی شریعتی پخش میشود که میگوید: اقبال لاهوری مردی بزرگ در بیداری سیاسی زمان بود و در اندیشیدن علمی و فلسفی اسلامی نقش مهمی داشت. از سوی دیگر «محمدعلی جناح»، بنیانگذار پاکستان که سابقه دوستی دیرینه با او داشت دربارهاش گفته است: «اقبال نه تنها یک متفکر و راهنما و دوست من بود که در سختترین روزهای حزب مسلملیگ پاکستان محکم ایستاد؛ او نماینده فرهنگ مسلمانان بود و اگرچه در ظاهر بین ما نیست اما تا اسلام زنده است او هم زنده است، چرا که اشعار او سرچشمه الهام ما و نسلهای آینده خواهد بود».
* زبان فارسی، ظرف اندیشههای اقبال است
محسن کوقانی، کارگردان مستند «ما و اقبال» در گفتوگو با «وطن امروز» درباره علت ساخت این مستند گفت: دغدغه اصلی و مهمترین موضوع ما از ساخت این مستند به مبحث ایران فرهنگی و زبان فارسی بازمیگردد، یعنی بررسی اهمیت زبان فارسی و از سوی دیگر قدرت ایران فرهنگی در کشورهای پیرامون آن. مساله دیگر مواجهه ما با غرب است، چرا که در اندیشه اقبال نسبت بین شرق و غرب هم موضوع مهمی است؛ اینکه نگاه التقاطی به غرب داشته باشیم یا نگاه گزینشی یا نگاه ضدغرب داشته باشیم یا نگاه غربگرا یا غرب زده و این هم موضوعی بود که در این مستند مورد بررسی قرار دادیم. هدف اصلی ما از ساخت مستند «ما و اقبال» این بود که زبان فارسی، فرهنگ ایرانی و نسبت بین شرق و غرب را مورد مداقه قرار دهیم.
این مستندساز در پاسخ به این پرسش که چرا اقبال لاهوری به عنوان شخصیت محوری در این مستند مورد بررسی قرار گرفته است، اظهار کرد: وقتی میخواهید مساله مهمی را گوشزد کنید از زاویه دیگری گوشزد کردن اهمیت موضوع را بهتر نشان خواهد داد، یعنی از زاویه یک دیگری که خارج از محیط ما قرار دارد. وی تصریح کرد: اقبال یک غیرایرانی است که درباره ایران، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی نکاتی را گوشزد و اهمیت این موارد را به ما یادآوری میکند؛ به همین دلیل اقبال آن دیگری مهم است که این نکات را به ما نشان میدهد.
کوقانی در پاسخ به این سوال که مهمترین جنبه شخصیت و آرای اقبال لاهوری را به واسطه پژوهش و ساخت یک مستند درباره او در چه میداند، گفت: اقبال جملهای فوقالعاده دارد که در طول مستند چندبار تکرار میشود و آن این است که هیچ زبانی جز زبان فارسی ظرفیت اندیشههای من را ندارد؛ این موضوع اهمیت غنا و ظرفیت زبان فارسی را نشان میدهد؛ نکته جالبی که خود ما از آن غافل هستیم این است که زبان فارسی زبان اندیشه و حکمت و دانش است و بستری که شما میتوانید در آن اندیشه و تفکر داشته باشید و اساسا این اندیشه و تفکر میتواند در آن بستر شکل بگیرد.
وی ادامه داد: تلقی ساده ما از زبان، ابزاری برای اندیشه و برقراری ارتباط است، در صورتی که این موضوع صرفا نخستین و سادهترین پیامد زبان است ولی وقتی گفته میشود زبان ابعاد نظری را هم هدایت و حمایت میکند، موضوع از منظر زبانشناسی جذاب میشود.
کوقانی همچنین درباره زمان صرف شده درباره مستند «ما و اقبال» توضیح داد: کل زمان ساخت این مستند از شروع پژوهش تا تولید 2 سال زمان برد و اصلیترین منبع برای اندیشههای اقبال، کتب و دستنوشتهها و مکتوبات وی بود البته در حوزه تاریخ شفاهی سراغ استادانی رفتیم که درباره این شخصیت کار کردهاند، مانند استاد بقاییماکان و دیگران که به اصطلاح اقبال پژوهش بودند.
ارسال به دوستان
علیرضا بیرانوند همانند سال گذشته قراردادش را با پرسپولیس فسخ کرد
بازی تکراری
علیرضا بیرانوند در اقدامی عجیب برای دومین فصل متوالی با پایان یافتن مسابقات لیگ برتر، قرارداد خود را با پرسپولیس فسخ کرد. او فصل گذشته با این کار موفق شد قرارداد بیشتری با پرسپولیس ببندد و به نظر میرسد امسال هم این قصد را دارد. البته بعید است این بار همه چیز مشابه فصل قبل پیش برود. بیرانوند با استناد به بندی که در قراردادش دارد روز گذشته قرارداد خود را با پرسپولیس فسخ کرد و مدعی است به دلیل نگرفتن مطالبات ۲ فصل اخیر خود که گفته میشود 2.5 میلیارد تومان است قرارداد خود را با پرسپولیس فسخ کرده است. اقدام بیرانوند در حالی است که این بازیکن فصل گذشته در آستانه پیوستن به استقلال قرار داشت اما زمانی که متوجه شد در صورت رفتن به جمع آبیپوشان با محرومیت و جریمه سنگین مواجه میشود، قید قرارداد با آبیها را زد تا دوباره به پرسپولیس بازگردد. در روزهایی که مردم با مشکلات مالی عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند، اقدامات بازیکنانی نظیر بیرانوند، کشیدن پنجه به صورت مردم شریفی است که روزگار خود را با حقوقهای زیر ۱۵ میلیون تومان میگذرانند اما بازیکنانی نظیر این دروازهبان که قراردادهای میلیاردی هم میبندند برای درصدی از قرارداد خود با روح و روان هواداران تیمشان بازی میکنند. البته اینکه فوتبالیستها همانند سایر اقشار مردم برای درآمد بیشتر تلاش کنند، موضوع مشکلداری نیست اما اینکه با شعار هوادارپسند و حرفهای جذاب بخواهند فضای هواداری را به سود خود کرده و با استفاده از فشار هواداران به خواستههای بعضا غیرمنطقی خود برسند، موضوع مورد اشکال است که شاید بهتر باشد قانونگذاران فوتبال یک بار برای همیشه مقابل زیادهخواهی چنین فوتبالیستهایی بایستند.
البته بیرانوند تنها بازیکنی نبوده که چنین شرایطی را ایجاد کرده و بازیکنان دیگری هم بودند که با شعارهای هوادارپسندانه اما برای منافع بیشتر اقداماتی انجام دادند که موجب ناراحتی هواداران شده است. البته بیرانوند با استفاده از مشورتهایی که از برخی افراد میگیرد، قاعده بازی را خیلی خوب بلد است و در نهایت و در پایان با انجام یک مصاحبه، همه تقصیرها را گردن رسانهها انداخته و آنها را متهم به دروغگویی میکند! هر چند به نظر میرسد این بار هم بیرانوند و فوتبالیستهایی نظیر او با انتشار یک پست یا استوری در صفحه شخصی خود و الهام گرفتن از جملاتی که برخیها برای آنها مینویسند، فضا را به سود خود برگردانند؛ همانطور که پیش از این بازیکنانی نظیر آلکثیر و... در فصل نقل و انتقالات هر کاری خواستند انجام دادند اما در نهایت با چند استوری و پست هوادارپسند فضا را به سود خود بازگرداندند تا دوباره تبدیل به اسطورههای پوشالی شوند.
* اختلاف 2 میلیارد و 400 میلیونی
دروازهبان ملیپوش پرسپولیس بار دیگر خبرساز شد و با فسخ قراردادش همه را شوکه کرد. علیرضا بیرانوند که تابستان فصل گذشته با فسخ قراردادش با توجه به پیشنهاد اغواکننده استقلال، هواداران این تیم را در شوک بزرگی فرو برد اما در نهایت بار دیگر به جمع سرخپوشان بازگشت، اکنون بار دیگر دست به اقدام مشابهی زده است.
بیرانوند روز گذشته با ارسال درخواست فسخ قراردادش به سازمان لیگ، قرارداد خود را با پرسپولیس فسخ کرد تا بار دیگر ماجراجویی جدیدی را شکل دهد و به تیتر اصلی اخبار تبدیل شود. این در حالی بود که بعد از عقد قرارداد ۲ ساله در فصل گذشته، مدیران پرسپولیس مدعی شده بودند تمام مسیرهای فسخ قرارداد و دریافت رضایتنامه این دروازهبان را بستهاند و او حتی در صورت در اختیار داشتن پیشنهاد (داخلی و خارجی) قادر به فسخ یکطرفه نخواهد بود و باید از باشگاه رضایتنامه دریافت کند اما اکنون ۲ هفته بعد از پایان لیگ، علیرضا بیرانوند بار دیگر با فسخ قراردادش این باشگاه را با چالش بزرگی مواجه کرده است؛ چالشی که صبر رضا درویش به عنوان مدیرعامل این باشگاه را نیز به پایان رسانده و او به تیم حقوقی باشگاه دستور داده با بررسی تمام جوانب این اقدام، آن را تا حصول نتیجه برای سرخها دنبال کنند و ماجرا را تا محرومیت و دریافت جریمه نیز پیش ببرند اما پیگیریها مشخص کرده دلیل فسخ قرارداد علیرضا بیرانوند به چه منظور و با استفاده از چه بندی از قراردادش بوده است.
شماره یک پرسپولیس با سود بردن از الحاقیه قراردادش و بند سوم آن موفق به دریافت فسخ قراردادش شده است. در این بند اینطور آمده: «در صورتی که در پایان فصل، باشگاه کلیه مطالبات بازیکن را پرداخت ننماید، بازیکن میتواند بعد از 15 روز از آخرین بازی فصل بیست و سوم، اعم از بازیهای لیگ برتر یا حذفی، قرارداد خود را به صورت یکجانبه فسخ کند».
پرسپولیس آخرین بازی خود را 12 خرداد برابر مس رفسنجان به انجام رساند که از قضا علیرضا بیرانوند در دروازه این تیم حضور داشت و سرخها توانستند با برتری مقابل شاگردان محرم نویدکیا عنوان قهرمانی لیگ بیستوسوم را به خود اختصاص دهند. از آن تاریخ باشگاه پرسپولیس 15 روز فرصت داشت نسبت به تسویه حساب مالی کامل با این بازیکن اقدام کند.
روز گذشته با گذشت ۳ روز از این فرصت 15 روزه، علیرضا بیرانوند اقدام به فسخ قرارداد کرده و به زعم او با این شرایط، فسخ قرارداد قانونی است و باشگاه موفق به انجام اقدام قانونی علیه وی نمیشود، هرچند باشگاه پرسپولیس معتقد است هفته گذشته تمام مطالبات فصل 1403-1402 بیرانوند را پرداخت کرده و او اجازه فسخ ندارد. به نظر میرسد این دعوای حقوقی اگر با توافق طرفین همراه نشود، به پرونده جنجالی کمیته تعیین وضعیت تبدیل شود. علیرضا بیرانوند 2,5 میلیارد از باشگاه پرسپولیس طلب دارد و این در حالی است که پاداشهای این فصل نیز برخلاف تصور این دروازهبان جزو درصد قراردادش ثبت شده است! با این حال همانطور که عنوان شد، طبق قرارداد الحاقیه، حتی در صورت باقی ماندن ریالی از قرارداد، او قادر خواهد بود درخواست فسخ یکطرفه قراردادش را داشته باشد و اکنون این اقدام را کرده است. با این حال با توجه به فضای هواداری شکل گرفته و موضعگیری مدیریتی، بعید به نظر میرسد این بار فسخ قرارداد ۲ طرف بار دیگر منتهی به نشست دوباره و توافق شود و شرایط اینطور به نظر میرسد که باید پایان راه این دروازهبان و پرسپولیس را پیشبینی کرد.
***
باشگاه پرسپولیس:
فسخ بیرانوند غیرموجه و مقررات انضباطی قابل اعمال است
وکیل باشگاه پرسپولیس میگوید علیرضا بیرانوند از محل قرارداد ۱۱۸۵ و الحاقیه آن طلبی نداشت که به جهت آن برای فسخ یکطرفه قرارداد اقدام کند. این فسخ غیرموجه است و ظرفیتهای مقررات انضباطی فوتبال و مقررات تعیین وضعیت برای او قابل اعمال خواهد بود. هومن هدایتی در ارتباط با فسخ یکطرفه قرارداد از سوی علیرضا بیرانوند اظهار داشت: قرارداد بیرانوند به شماره ۱۱۸۵ در ابتدای فصل 03-۱۴۰۲ به مدت ۲ فصل منعقد شد. به این ترتیب تا پایان فصل پیش روی فوتبال ایران اعتبار دارد. این قرارداد فاقد بند فسخ است. وی ادامه داد: فروردین سال جاری (۱۴۰۳) الحاقیهای به این قرارداد اضافه شد. بر اساس آن، باشگاه تعهد کرد مطالبات ایشان بابت قرارداد ۱۱۸۵ تا ۱۵ روز پس از خاتمه فصل رقابتها پرداخت شود. طبق گزارش معاونت امور مالی، تمام مطالبات ایشان از بابت قرارداد ۱۱۸۵، اعم از اصل قرارداد، پاداشها و امتیازات (آپشنها)، تماما تامین و پرداخت شده است و ایشان هیچگونه طلبی بابت قرارداد ۱۱۸۵ از باشگاه پرسپولیس ندارد. وکیل باشگاه پرسپولیس گفت: با این وجود، نامبرده در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ با مراجعه به سازمان لیگ فوتبال ایران نسبت به فسخ یکطرفه قرارداد ۱۱۸۵ اقدام کرد و جهت و دلیل این اقدام را عدم دریافت مطالبات مربوط به قرارداد مذکور عنوان کرده است، در حالی که وفق گزارش معاونت امور مالی، علیرضا بیرانوند از محل قرارداد ۱۱۸۵ طلبی ندارد. هدایتی در پایان تصریح کرد: بنابراین به طور مشخص فسخ یکطرفه ایشان نسبت به قرارداد موصوف (۱۱۸۵)، غیرموجه تلقی میشود و استفاده از ظرفیتهای مقررات انضباطی فوتبال و مقررات تعیین وضعیت پس از تصمیم مدیران باشگاه، نسبت به ایشان قابل اعمال خواهد بود.
ارسال به دوستان
تصویری که از دولتهای یازدهم و دوازدهم در ذهن جامعه ایرانی وجود دارد به نخبگان سیاسی گوشزد میکند زمینهساز روی کار آمدن دولت سوم روحانی نشوند
عقبگرد ممنوع!
گروه سیاسی: آن زمان که مسعود پزشکیان در پاسخ به این سؤال که «دولت شما دولت سوم روحانی خواهد بود» گفت: «اصلا، غیرممکن است» تا حدی میتوانستیم قبول کنیم که او در نقل خود صادق است اما این روزها به نظر میرسد نظر وی برگشته و اگر در جریان تبلیغات انتخاباتی دوباره از او سوال شود «آیا دولت شما دولت سوم روحانی خواهد بود» احتمالا نظر دیگری خواهد داشت. همزمان با همراهی پزشکیان توسط محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و مهدی سنایی، سفیر دولت روحانی در میزگرد انتخاباتی، این تصویر به جامعه القا شد که «دولت سوم روحانی» در عرصه سیاست در حال احیاست و پزشکیان گزینهای است که برای احیای آن در عرصه رقابت حاضر شده است. البته حضور اعضای دولت یازدهم و دوازدهم در ستادها و برنامههای تبلیغاتی پزشکیان منحصر به وزیر و سفیر نمیشود، بلکه هنوز تصویر حضور علی جنتی، محمود واعظی و محمدباقر نوبخت در افتتاحیه ستاد حامیان مسعود پزشکیان از ذهن مردم پاک نشده است. یکی روزگاری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی بود و دیگری بهعنوان رئیس دفتر حسن روحانی فعالیت میکرد، آن یکی هم سخنگوی دولت روحانی بود که اتفاقا در انتخابات اخیر مجلس هم ناکام ماند و مردم رشت به او رأی ندادند. میتوانیم به فهرست بالا، چهرههای دیگری را هم اضافه کنیم. سیدمحمدعلی افشانی در دولت حسن روحانی استاندار فارس بود و در ستاد پزشکیان معاون امور استانها است.
سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزشوپرورش دولت روحانی بود و اکنون در شورای راهبردی و سیاستگذاری پزشکیان فعال است. همینطور که پیش میرویم، لیستی بلند از اسامی حامی پزشکیان و فعال در ستاد انتخاباتی وی پیش روی ما قرار دارد که نشاندهنده این است که اعضای کابینه حسن روحانی در حمایت از این کاندیدا سنگ تمام گذاشتهاند. «اسحاق جهانگیری»، «معصومه ابتکار»، «علی ربیعی»، «عباس آخوندی» و «شهیندخت مولاوردی» از نامآشناهای کابینه روحانی بودند که این روزها به ستاد تبلیغاتی مسعود پزشکیان پیوسته و در حال تبلیغ برای وی هستند.
هرچه از روزهای تبلیغاتی میگذرد و به روز برگزاری انتخابات نزدیکتر میشویم، بر تشابه کنش سیاسی و منش رفتاری پزشکیان به دولت یازدهم و دوازدهم افزوده میشود، البته این مسیر فرار از دولت روحانی پیش از این نیز توسط دیگران گفته شده است. برای نمونه جهانگیری (که این روزها برای تبلیغ پزشکیان سفر استانی میرود) در جریان ثبتنامهای انتخابات ریاستجمهوری، در پاسخ به این سؤال که آیا دولت احتمالی وی، دولت سوم روحانی است یا خیر گفته بود: «من اسحاق جهانگیری هستم!»
این روزها پزشکیان برای جلب آرای مردم، از اینکه صریحا بگوید ادامهدهنده راه روحانی است، فرار میکند و در پشت تریبونها و در میزگردها فریاد میزند «من با روحانی چهکار دارم؟» اما به نظر میرسد نسبت وی با روحانی کاملا مشخص شده باشد. ما نیز میتوانیم به این کاندیدا یادآوری کنیم که نسبت او با «روحانی» چیست. آقای پزشکیان! نمیشود اغلب اعضای دولت روحانی از معاون اول و وزرا تا استاندار و مدیران را اطراف خود جمع کنید و فریاد بزنید «من با روحانی چهکار دارم؟» این بیشتر شبیه همان طنز سال 96 است که اسحاق جهانگیری در مناظرهها میگفت «فکر میکنم روحانی رئیس ما هست ولی الان رقیب هستیم» اما نهایتاً به نفع او کنار کشید!
باید واقعبین بود. «دولت سوم روحانی» در حال تجدید حیات است و پزشکیان آمده است تا این مأموریت را انجام دهد. شاید دوگانهای که منتظر آن بودیم حالا شکلگرفته باشد اما نه بین کاندیداها، بلکه بین «بازگشت به دولت روحانی» یا «عبور از دولت روحانی!» با این تفاوت که پزشکیان با توجه به تعهدات بیشماری که به اصلاحطلبان داده است، استقلال کمتری به نسبت دیگران برای مدیریت دولت در اختیار خواهد داشت و وامدار جریانها و گروههای سیاسی خواهد بود.
با پزشکیان یا همان دولت روحانی دوباره چه در انتظار ایران است؟
به نظر میرسد باید برخی نمادهای دولت روحانی را که حد فاصل سالهای 92 تا 1400 شاهد آن بودیم، دوباره بازخوانی کنیم.
1- صف مرغ
روزنامه اعتماد اسفند سال 1399 در گزارشی با عنوان «پدیده صفهای خرید مرغ در آستانه نوروز» نوشت: «تصاویری از تشکیل صفهای طولانی برای خرید مرغ تنظیم بازاری در شرایط همهگیری کرونا در خبرگزاریها منتشر شده و گفته میشود خردهفروشان نیز قیمتهای تصویبشده را رعایت نمیکنند... مشاهدات میدانی در سطح شهر تهران حاکی از آن است که همچنان تنش در بازار مرغ وجود دارد و به نظر میرسد وعده مسؤولان مربوط مبنی بر تأمین بازار شب عید و کاهش قیمتها هنوز عملیاتی نشده است. از طرفی نابسامانیها در تأمین و توزیع کالاهای اساسی گردن مردم انداخته میشود...»
احتمالا شما به خاطر داشته باشید روزهایی را که مرغ در شرایطی توزیع میشد که ماموران نیروی انتظامی به همراه بازرسان وزارت صمت و جهاد کشاورزی ماشینهای حمل مرغ را اسکورت میکردند؛ روزهایی که توسط دولت حسن روحانی «قرارگاه مرغ» تشکیل شده بود. روزهایی که مردم مجبور به ایستادن در صف مرغ قبل از طلوع آفتاب بودند و برای مرغ توزیعی اسکورتشده، نام «مرغ سحر» را انتخاب کرده بودند.
2- عرضه تخممرغ به قیمت نامصوب!
البته ماجرای عدم مدیریت بازار و بلاتکلیفی جامعه به صف مرغ ختم نشد و صف تخممرغ هم به دغدغههای مردم افزوده شد. کاریکاتورهایی که در آن روزها درباره مرغ و تخممرغ منتشر میشد حاکی از شرایط جامعهای بود که در دسترسی به کالاهای اساسی دچار مشکل شده بودند. کاریکاتور «تیرخلاص گرانی ۱۴۵ درصدی تخممرغ در سفره خانوار» که مهر 1399 منتشر شد، گویای وضعیت آشفته بازار و نگرانی جامعه بود.
3- توزیع روغن با کارت ملی!
ایسنا اسفند سال 1399 در گزارشی نوشت: «از اواخر شهریور امسال عرضه روغن جامد در بازار کم و کمتر از یک ماه بعد نیز این مشکل برای روغن مایع ایجاد شد. مشکلات ایجادشده در حدی بود که براساس گزارشهای رسیده از تهران و برخی شهرستانها یا به طور کل روغن در فروشگاهها و مغازهها نبود، یا با قیمتهای بالاتر به بهانه کمیاب شدن فروخته میشد، یا خرید روغن منوط به خرید اقلام دیگر بود یا اینکه پس از ایستادن در صف به هر نفر تنها یک روغن فروخته میشد». در ادامه این گزارش آمده است: «براساس مشاهدات میدانی از برخی محلههای شهر تهران در بعضی فروشگاههای زنجیرهای خرید روغن جامد با ارائه کارت ملی میسر است، یعنی به هر کارت ملی تنها یک روغن جامد فروخته میشود نه بیشتر!»
4- آلودگی هوا، مازوت و قطع برق
غافلگیریهای دولت روحانی برای جامعه اما تمامی نداشت. «چین و آمریکا هم مشکل برق دارند» همه توجیه حسن روحانی در جلسه هیات دولت بود، برای روزهای خاموشی. آن زمان گزارش شد که افزایش ظرفیت تولید برق کشور در ۸ سال دولت گذشته فقط ۲۳ درصد بوده است! در آن زمان محدودیت بسیاری برای کارخانهها و شرکتهای تولیدی ایجاد شد بااینحال باز هم همه مردم جامعه قطع برق را تجربه کردند، بهگونهای که کشور خود را با ناتوانترین کشورها مقایسه میکردند، دولت اما تنها راهکارش برای تولید برق مازوتسوزی بود. جامعه هم آلودگی هوا را تجربه میکرد و هم برق نداشت و این شرایط عجیبی را در کشور رقم زده بود. این روند حتی زمستانها نیز ادامه داشت و خاموشی تهران یادآور روزهای تلخ عدم توسعه ظرفیت شبکه برق کشور بود.
5- عدم فروش نفت
عدم فروش نفت و بسته شدن اغلب چاههای بهرهبرداری از دیگر «جذابیت»های دولت روحانی بود! کابینه دوازدهم و سیزدهم هیچ ایدهای برای عبور از تحریمها - که نوع سیاستگذاری دولت روحانی دلیل تحمیل آنها بود - نداشت. همین موضوع هم فروش نفت ایران را به کمتر از 300 هزار بشکه در روز رسانده بود، آن هم در صورتی که کشتیها در راه توقیف نمیشد. حتی این وضعیت هم ثابت نبود و دولتها تعهدی در قبال این مساله نمیپذیرفتند.
6- تورم 45 درصدی
تورم که در نظرسنجیها نیز نخستین اولویت جامعه در انتخاب رئیسجمهور است، یادگار دولت روحانی بود. دولت با رها کردن بازار و اقتصاد و گره زدن امور به مذاکرات شرایطی را در کشور ایجاد کرد که توصیف آن یادآور روزهای ناکارآمدی، انزوا و تحقیر است؛ روزهایی که قیمت دلار به صورت لحظهای افزایش قیمت داشت و بورس در حال سقوط بود و با این استدلال که در شرایط تحریم هستیم، جامعه را اقناع میکردند. عدم ثبات بازار شرایط را برای دلالان فراهم و فرصت دسترسی به کالا و مایحتاج را از جامعه سلب کرده بود.
7- تعطیلی صنعت ساختمانسازی
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران در سال 1399 تعداد ساختوساز جدید در دولت روحانی از ۵۹۳ هزار واحد در پایان سال ۹۲ به ۳۳۶ هزار واحد در پایان سال ۱۳۹۸ رسیده بود، همچنین تعداد ساختوسازهای جدید در دولت روحانی طی سالهای ۹۳ تا ۹۷ بهطور میانگین سالانه حدود ۲۷۳ هزار واحد بوده است. تعطیلی صنعت ساخت مسکن، شرایط گرانی مسکن و افزایش قیمت اجاره شرایطی را در کشور رقم زد که در آن زمان گزارشهایی با موضوع «پشتبامخوابی»، «اجاره پارکینگ»، «دو خانواده در یک خانه» و «خودروخوابی» در رسانهها منتشر میشد.
8- بنزین صبح جمعه!
برای همه ما آبان 98 یادآور روزهای تلخی است که دولت حسن روحانی برای کشور رقم زد. افزایش ناگهانی و یک شبه قیمت بنزین کشور را در شرایط بحرانی قرار داد و زمینه بسیاری را برای تخریبگران و نفوذیها فراهم کرد. حسن روحانی در آن روزهای تلخ، به جای آنکه بخشی از مسؤولیت را بپذیرد و تلاش کند التهاب اجتماعی بهوجودآمده را آرام کند، گفت: «من هم صبح جمعه فهمیدم قیمت بنزین تغییر کرده است(!)».
9- انزوای سیاسی در عرصه بینالملل
آن روزها همه ما به این خبر که «جیبوتی روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرد» خندیدیم اما پس از گذشت چند سال متوجه شدیم ایران در منطقه منزوی شده است. سیاست دولت روحانی شرایطی را برای کشور ایجاد کرده بود که اغلب کشورهای همسایه ایران یا ارتباط خود را با ایران قطع کرده بودند یا اینکه به پایینترین سطح دیپلماتیک رسانده بودند. عربستان، امارات، بحرین، تاجیکستان و... کشورهای همسایه ایران بودند اما ایران با آنها در تنش قرار داشت. از طرف دیگر خروج یکطرفه آمریکا از برجام شرایط را وخیمتر کرده بود و دولت روحانی که هیچ تضمینی بابت برجام دریافت نکرده بود ارتباط خود را با اغلب کشورهای جهان از دست داد.
10- طرح نظارت بر بازار شب عید فقط با یک تیم بازرسی!
یدالله صادقی، رئیس سازمان صمت استان تهران بهمن سال 1399 به ایسنا گفت: «طرح تشدید نظارت بر بازار شب عید، برخلاف سالهای گذشته که از ۱۵ اسفند شروع میشد، امسال از ۱۰ بهمنماه شروع میشود تا با پایش و کنترل بازار، در آغاز سال جدید با افزایش قیمت روبهرو نشویم. در این طرح که تا پایان فروردین ۱۴۰۰ ادامه دارد، با همکاری سازمان حمایت به صورت روزانه یک تیم بازرسی(!) در سطح بازار بر قیمتها نظارت و با متخلفان برخورد خواهند کرد».
11- مدیریت کلان از گوشه اتاق!
روزنامه جهان صنعت دی 1399 در نقد سخنان حسن روحانی درباره ارز ترجیحی که به دلار 4200 تومانی مشهور بود، نوشت: «دوباره چهارشنبه شد و آقای رئیسجمهور از تریبون دولت برایمان از موفقیتهایش گفت؛ از افتخاراتش در عرصه مدیریت اقتصاد و معیشت، همچنین از اینکه چطور آرام و با طمأنینه همه چیز را پیش برده که آب در دل ما تکان نخورد یا به قول خودش نفهمیم. جناب روحانی که دلش از مجلس و ایراداتش به بودجه یا حذف ارز جهانگیری و...پر است، برای تلافی و پاسخ دادن به قوه مقننه، منت هر چه کرده و نکرده را بر سر ملت میگذارد! جالب آنکه به رسانهها توصیه میکند وقتی نقد میکنند، حواسشان باشد که دولت در چه شرایطی، اقتصاد کشور را مدیریت کرده است، چنان هم حق به جانب که گویی مقصر این شرایط اعم از تحریم، عدم امکان نقلوانتقالات مالی، عدم امکان فروش نفت و... مردم هستند».
12- گرانی، جامعه خندان و نظرسنجی روحانی
روحانی، رئیسجمهور خرداد 1398 در دیدار با جمعی از اصحاب رسانه گفته بود: «من روزانه نظرسنجی میکنم؛ یعنی در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ اینکه چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند، چند نفر قیافهشان گرفته است و به هر شهری و هر جمعیتی میروم، خودم نظرسنجی میکنم و نگاه آدمها را نسبت به خودم میبینم؛ پس نیازی نیست روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند تا رئیسجمهور باخبر شود!»
«کمیاب شدن پوشک بچه»، «جیرهبندی شدن کره و تنماهی»، «زمینگیری ناوگان هوایی» و چند مورد دیگر را میتوان لیست کرد تا بدانیم پزشکیان در «دولت سوم روحانی» چه برای جامعه به ارمغان خواهد آورد. اکنون مسیر انتخاب پیش روی جامعه قرار دارد.
جامعه میتواند با حمایت از دولت حسن روحانی با انتخاب پزشکیان به صف مرغ و روغن با کارت ملی و قطع برق و... بازگردد یا اینکه میتواند در کلاس جهانی بیندیشد.
با مسیری که در دولت شهید رئیسی آغاز شد، ارتباط ایران با کشورهای منطقه احیا شده است، ظرفیت شبکه برق افزایش یافته است، ایران بازیگر مهم جهانی شده است، کریدورها در حال ساخت است و بخشی از آن پایان یافته، قراردادهای بلندمدت با کشورهای پیشرفته اجرایی شده، صنعت ساخت مسکن فعال شده، مردم نگران تأمین کالاهای اساسی خود نیستند و کسی نمیگوید «من در خودرو نظرسنجی میکنم و رضایت جامعه را میفهمم». اکنون انتخاب با شماست.
******
پرونده اقتصادی «وطن امروز»
روحانی چگونه سفره مردم را کوچک کرد؟
گروه اقتصادی: بررسیهای اقتصادی نشان از این موضوع دارد که تورمهای ماندگار در اقتصاد ایران ریشه در 4 سال تورم پیاپی بالای 40 درصد در دوره تدبیر و امید دارد، زیرا در سالها رشد اقتصادی کشور به صفر نزدیک شد.
* استقراض دولت روحانی از بانک مرکزی، خلق پول و عدم بهکارگیری آن در تولید
نظر عموم اساتید اقتصاد این است که رشد نقدینگی و عدم بهکارگیری آن در تولید در کنار استقراض دولت از بانک مرکزی و خلق پول بیسابقهای که در دولت روحانی توسط سیستم بانکی رخ داد، عامل اصلی ایجاد تورم ماندگار در اقتصاد امروز کشور است. گره زدن اقتصاد به مسائل بیرونی و مذاکرات برجامی و سیاستهای نادرست پولی و ارزی دولت در کنار فروش سکه و طلا و تعطیل شدن طرحهای ساخت مسکن نیز مزید بر این علت بود که در نهایت باعث شد مردم ایران زیر بار بالاترین نرخ تورم پس از انقلاب کمر خم کنند.
حال برای آنکه مردم شرایط دولت انقلابی شهید رئیسی را درک کنند، لازم است نگاهی به شرایط کشور در پایان دولت آقای روحانی داشته باشیم.
* روحانی اقتصاد کشور را در چه شرایطی به دولت سیزدهم تحویل داد؟
در حوزه برق و گاز، هنگام تحویل دولت و در انتهای دولت دوازدهم تراز گاز کشور منفی شده بود، بدین معنا که میزان مصرف گاز از تولید پیشی گرفت که این حاصل بیبرنامگی شورای عالی انرژی بویژه وزارت نفت برای بهینهسازی مصرف گاز در دولت روحانی بود. در حوزه برق هم وضعیت مشابهی حاکم بود که عدم ساخت نیروگاه در کنار مساله کمآبی مشکل را تشدید کرد.
در حوزه مسکن، دولت روحانی کارنامهای نزدیک به صفر داشت و کاهش چشمگیر عرضه و افزایش فزاینده تقاضا موجب تورمهای بیش از ۷۰۰ درصدی در این حوزه شد.
دولت روحانی در بین دولتهای قبلی رکورددار کاهش تولید و عرضه مسکن بود. بر اساس آخرین آمارهای ارائه شده، سال ۹۹ در مجموع ۵۳ هزار و ۴۰۰ واحد مسکونی مجوز ساخت گرفتند که در مقایسه با سالهای گذشته، رکورد کمترین ساختوساز سالانه در ۱۶ سال اخیر را به خود اختصاص داده است. همچنین بررسی وضعیت آمارهای تولید مسکن تا پایان سال ۹۸، نشان میدهد تعداد واحدهای مسکونی درج شده در پروانههای ساختمانی سال ۹۲ تا ۹۸ در کل کشور از ۷۶۸ هزار و ۱۴۱ واحد در سال ۹۲ با کاهش ۵۰ درصدی به ۳۸۱ هزار و ۷۳۲ واحد در پایان سال ۹۸ رسیده است. این وضعیت در استان تهران کاهش ۷۰ درصدی، در خراسان رضوی کاهش ۶۵ درصدی، در البرز و اصفهان کاهش ۵۴ درصدی و در قزوین و خوزستان نیز کاهش ۴۴ تا ۴۵ درصدی را نشان میدهد.
همچنین بر اساس گزارش اداره کل آمارهای اقتصادی بانک مرکزی، قیمت زمین در ساختمانهای شروعشده در تهران در دولت روحانی بیش از ۹ برابر شد.
قیمت هر مترمربع زمین ساختمانهای شروعشده در تهران سال ۱۳۹۱ چهار میلیون و ۹۸۴ هزار تومان بود اما در سال ۱۳۹۹ به ۴۵ میلیون و ۹۲۷ هزار تومان رسید.
در دولت روحانی، قیمت زمین برای نخستین بار فقط در یک سال (در سال ۱۳۹۹) بیش از ۲ برابر شد؛ پدیدهای که در هیچ سال دیگری رخ نداده بود.
تورمهای بالای ۴۰ درصد از سال ۱۳۹۶ تا تحویل دولت، همزمان با ایجاد بحران ارزی و همچنین خروج آمریکا از برجام، بشدت بر اقتصاد کشور تأثیر گذاشت، تا جایی که این بحران اقتصادی حتی از دهه ۶۰ که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود، فشار بیشتری بر مردم وارد کرد و بالاترین نرخ تورم سالانه در ۷۵ سال اخیر (بعد از پایان جنگ دوم جهانی) را رقم زد.
بر اساس آمارهای بانک مرکزی، در ابتدای فعالیت دولت تدبیر و امید در شهریور ۹۲ حجم نقدینگی ۵۰۶ هزار و ۳۹۶ میلیارد تومان بود که با احتساب افزایش سطح پوشش آماری بانک مرکزی و اضافه شدن ۸۰ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان به آمارهای نقدینگی در مجموع میتوان گفت حجم نقدینگی تا پیش از آغاز به کار دولت روحانی - جهانگیری ۵۸۷ هزار و ۲۹۶ هزار میلیارد تومان بوده است. این عدد در پایان سال ۹۹ به 3 میلیون و ۴۷۵ هزار میلیارد تومان رسید که افزایش 5.9 برابری را نشان میدهد.
* بازخوانی گرانیهای دولتهای یازدهم و دوازدهم
دولتها روحانی به منظور عدم افزایش قیمت کالاهای اساسی اقدام به توزیع ارز ۴۲۰۰ تومانی کرد اما قیمت کالاهای اساسی چند برابر شد که نشان از توزیع میلیاردها دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی بین چند تاجر خاص دارد. در واقع ارز ۴۲۰۰ تومانی به جای سفره عموم مردم، تبدیل به رانتی شد که به عدهای اندک تخصیص یافت.
کارشناسان اقتصاد اعتقاد دارند مهمترین دلیل ایجاد تورم، رشد فزاینده نقدینگی است و این موضوع هم ریشه در کسری بودجه بویژه ناترازی و عملکرد نامطلوب نظام بانکی و خلق پول در دوره روحانی دارد.
* کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی
در این دوره (۴ سال دولت دوم روحانی) هرچند ماه یکبار وعده رفع تحریمها بزرگترین مانع در مسیر تصمیمگیری سرمایهگذاران داخلی و فعالان اقتصادی بود که موجب شد در دهه ۹۰ برعکس همه دنیا سرمایهگذاری در کشور منفی و رشد اقتصادی صفر شود.
* حسن روحانی منفیترین کارنامه را میان دولتها داشت
در بین دولتهای پس از انقلاب، دولت حسن روحانی منفیترین کارنامه را در کنترل نرخ ارز و حفظ ارزش پول ملی کشور به جا گذاشت.
نرخ دلار در بازار آزاد در دوره 8 ساله حسن روحانی ۶۴۹ درصد افزایش یافت تا بیسابقهترین گرانی ارز در تاریخ اقتصاد پس از انقلاب رقم بخورد.
دولت دهم نرخ ارز را با قیمت 3.271 تومان به دولت روحانی تحویل داد اما دولت روحانی با افزایش بیسابقه ۶۴۹ درصدی، نرخ ارز را با قیمت24.518 تومان به دولت رئیسی تحویل داد.
در بین دولتهای پس از انقلاب، بعد از دولت روحانی که رتبه اول را از لحاظ گرانی ارز داشته، دولت موسوی با ۳۴۱ درصد و دولت رفسنجانی با ۲۹۷ درصد در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
افزایش نرخ ارز به معنای کاهش ارزش پول ملی کشور است و ریشه مشکلاتی همچون کاهش قدرت خرید مردم و رشد تورم محسوب میشود. دولت روحانی با وجود ادعاهای فراوانی که در زمینه کنترل نرخ ارز مطرح کرد، فاجعهبارترین عملکرد را در این زمینه به جا گذاشته است.
کسری بودجه و عدم اصلاح نظام مالیاتی توسط دولت موجب شد معادل ۱۰۸ هزار میلیارد تومان از درآمدها محقق نشود و دولت با استفاده از انتشار اوراق و مازاد برداشت از صندوق توسعه ملی کسری بودجه چشمگیر خود را جبران کرد که امروز بازپرداخت این بدهیها بزرگترین فشار را بر هر دولتی وارد میکند. دولت سیزدهم هم نیمی از توان خود را برای تسویه بدهیهای دولت تدبیر و امید هزینه کرد.
* بدهی دولت و ضریب جینی
بدهی دولت به بانک مرکزی در پایان خرداد پس از کسر تنخواه بودجه ۹۹، مالیات ۹۸۰۰ میلیارد تومانی بودجه ۹۷ و به میزان ۱۰ هزار و ۵۸۰ میلیارد تومان اسناد به تعهد دولت، در مجموع به ۵۶ هزار و ۶۰ میلیارد تومان میرسد که نسبت به سال ۹۱ معادل ۳۲۶ درصد افزایش داشته است.
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران، طی ۱۵ سال اخیر تغییرات ضریب جینی به این صورت بوده که مقدار عددی آن از حدود ۴۲۴۸ دههزارم (0.4248) درصد در سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۹ به ۴۰۹۹ دههزارم (0.409) رسید و پس از آن با اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی این شاخص تا سال ۱۳۹۲ به ۳۶۵۰ دههزارم (0.3650) تقلیل یافته بود. همچنین بیتوجهی دولت به انجام اصلاحات اساسی در حوزه مالیاتگیری و توزیع عادلانه درآمد، باز هم روند صعودی به خود گرفته و تا سال ۱۳۹۷ به (0.4093) درصد و در سال ۱۳۹۸ نیز به ۳۹۹۲ دههزارم (0.3992) درصد رسیده است که هر دو این اعداد حکایت از شکاف طبقاتی نسبتا بالا دارد.
* ضعف اشتغالزایی در سالهای دولت روحانی
بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد اشتغال ایجادشده در سالهای دولت روحانی، ارتباطی به سیاستهای این دولت نداشته و توسط بخش خصوصی و در کارگاههای زیر ۵ نفر بوده؛ یعنی تقریبا تدبیر و امیدیها کوچکترین قدمی در این راه برنداشتهاند.
بر اساس گزارش مرکز آمار، در زمستان سال ۱۳۹۹ جمعیت شاغلان ۱۵سال و بیشتر در کشور ۲۳ میلیون و ۱۳۵ هزار نفر بود، در حالی که در فصل پایانی عملکرد دولت دهم یعنی بهار سال ۱۳۹۲ جمعیت شاغلان کشور ۲۲ میلیون و ۱۷۱ هزار نفر بود. به این ترتیب دولت 8 ساله روحانی به طور خالص توانست ۹۶۳ هزار شغل ایجاد کند، در حالی که در دولت قبل آن در همین مدت به طور خالص یک میلیون و ۶۷۱ هزار شغل ایجاد شده بود.
* اجرای طرح تحول بودجه سلامت از جیب مردم
بسیاری از کارشناسان بهدرستی نام این طرح را به جای طرح تحول سلامت «طرح تحول بودجه سلامت» گذاشتند، چرا که هزینه سنگین اجرای آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم (بیمه سلامت) از محل بودجه عمومی مردم پرداخت شد. در واقع، طرح تحول سلامت، طرحی به نام مردم و به کام پزشکان متخصص بود. در آن طرح، بیش از ۳۵ هزار میلیارد رانت به جیب نورچشمیهای روحانی واریز شد.
* اجرای غلط همسانسازی حقوق بازنشستگان
طرح همسانسازی حقوق بازنشستگان اگرچه طرحی ضروری بود ولی باید از طریق منابع پایدار خود صندوقها مثلا درآمدهای آنها (بهخاطر فعالیت شرکتهای واگذار شده به آنها) تأمین میشد ولی متاسفانه دولت این کار را از طریق بند «و» تبصره ۲ قوانین بودجه ۹۹ و ۱۴۰۰ یعنی از طریق واگذاری سهام شرکتهای دولتی که منابعی ناپایدار و غیرنقدی بود اجرایی کرد و عملا میزان وابستگی صندوقهای بازنشستگی بویژه صندوقهای کشوری و لشکری به بودجه دولت را شدیدا افزایش داد.
* تلاشهای دولت سیزدهم در راستای سامانبخشی به اقتصاد
دولت سیزدهم پس از تحویل گرفتن این شرایط از روحانی، برای کاستن از اثرات این فشارهای اقتصادی تمام تلاش خود را کرد تا در کنار حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی یارانه را افزایش دهد، به این معنا که برای مثال اگر با دریافت قبلی یعنی مبلغ ۴۵ هزار تومان مردم توان خرید 1.5 کیلو گوشت مرغ را داشتند امروز با دریافت یارانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومانی توان خرید بیش از 6.5 کیلوگرم مرغ را خواهند داشت که به این معنی است با وجود حذف ارز ترجیحی از توان خرید اقشار ضعیف کاسته نخواهد شد.
حال با نیمنگاهی به مسائل بیانشده و وضعیت اقتصادی کشور، برای انتخاب رئیسجمهور چهاردهم مردم باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشند که متأسفانه برخی از طرفداران وضع موجود و رسانههای وابسته به آنها با فراموشکردن همین شرایط نابسامان اقتصادی که خود آنها در دولت تدبیر و امید رقم زده بودند و شرایط بدی را برای مردم به وجود آوردند، امروز دوباره قصد دارند با همان کابینه کذایی دولت سوم آقای روحانی را پایهگذاری کنند.
به گزارش «وطن امروز»، لازم است مردم فهیم و انقلابی کشور به هدفمند بودن برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری توجه ویژه داشته باشند و به نامزدی رای دهند که برنامهای ویژه و شفاف برای به نتیجه رساندن مهار تورم، پایان دادن به استقراض دولت از بانک مرکزی، توجه به تولید و حل مشکلات و موانع مراکز تولیدی کوچک و بزرگ، ساماندهی سیستم درمان کشور و تقویت روابط با کشورهای همسایه داشته باشد و به دنبال فسادستیزی و مبارزه با رانتخواران، قاچاق و تورم باشد تا در نهایت نتایج مثبت این انتخاب در سفره مردم دیده شود.
***
در دولت روحانی فعالان اقتصادی در حال ورشکستگی و نابودی بودند
محمدرضا سبزعلیپور، کارشناس اقتصاد و رئیس مرکز تجارت جهانی چندی پیش در گردهمایی انتخابات و آینده اقتصاد ایران، درباره این موضوع اظهار کرد: سرمایهگذاری، تولید، کسبوکار و فعالیت اقتصادی در دولت سیزدهم به دلیل جنگ اقتصادی و تحریمها، سوءمدیریت و بیتوجهی دولت به مشکلات، همچنین نهادینه شدن فساد، بسیار سخت و کمرشکن شد. این فعال اقتصادی پس از مقایسه عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم با دولت سیزدهم گفت: در این دوره فعالان اقتصادی نه تنها توان آغاز فعالیتهای جدید اقتصادی را نداشتند، بلکه تجار و صاحبان صنایع قدیمی نیز غالبا قادر به پیشبرد کارهای خود نبودند و روزبهروز در حال ورشکستگی، خارج شدن از ریل اقتصادی و نابودی بودند. سبزعلیپور تأکید کرد: باید رئیسجمهور در کنار دیگر سران قوا، دستگاهها و مسؤولان بسیج شوند تا فرمایشات مقام معظم رهبری روی زمین نماند. رفع بخشی از مشکلات و موانع اقتصادی ایران موجب امید به آینده و اعتماد به مسؤولان کشوری خواهد شد.
سبزعلیپور تصریح کرد: در تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری شعار و وعده زیاد است و همه کاندیداها خود را ناجی اقتصاد و حلال مشکلات میدانند اما امیدوارم مردم با درایت و دقت نظر و به دور از احساسات، کسی را به عنوان سکاندار قوه مجریه برگزینند که با دلسوزی و فارغ از جناحبندیهای سیاسی و با تیمی قوی و کارآمد و پاکدست در کوتاهترین زمان نسبت به رفع مشکلات اقتصادی و توسعه و ارتقای سطح زندگی و معیشت مردم شریف ایران اقدام کند و امید را به کشور بازگرداند.
***
خسارت اقتصادی دولت روحانی از جنگ بیشتر بود
حجتالاسلام علیرضا سلیمی، نماینده مردم تهران در مجلس دوازدهم درباره عملکرد دولت روحانی به «وطن امروز» گفت: دولت روحانی برعکس شعار خود نه تنها چرخهای ماشین اقتصاد کشور را به حرکت درنیاورد، بلکه آن را به انتهای دره هدایت کرد.
وی به بازدید و نظرسنجیهای از پشت پنجره خودروی روحانی اشاره و بیان کرد: شهید رئیسی در میدان بود، رودررو و بدون پرده با مردم و روستاییان گفتوگو و رفع امور آنان را خود پیگیری میکرد.
نماینده مردم تهران در مجلس با اشاره به اینکه کشور در دوره ریاست روحانی به جایی رسید که برای ترمیم ویرانیهای برجا مانده سالها نیاز به فرصت است، گفت: حجم تخریبهای اقتصادی 8 سال دولت تدبیر و امید از جنگ 8 سالهای که به ایران تحمیل شد بیشتر بود.
ارسال به دوستان
سید مقاومت در مراسم یادبود شهید ابوطالب، فرمانده مقاومت لبنان:
صهیونیستها از جبهه شمال میهراسند
دبیرکل حزبالله لبنان در مراسم یادبود «حاج ابوطالب» فرمانده شهید مقاومت گفت: «شهادت یک نقطه قوت در جبهههای مقاومت است و خطرناکترین موضوعی است که دشمن با آن روبهرو است». سیدحسن نصرالله دیروز در مراسم یادبود شهید «طالب سامی عبدالله» ملقب به «حاج ابوطالب» از فرماندهان مقاومت لبنان در مجتمع امام مجتبی علیهالسلام در ضاحیه جنوبی بیروت سخنرانی کرد. نصرالله در سخنرانی خود گفت: شهادت در فهم اسلامی افتخاری از جانب خداوند، پیروزی بزرگ و نصرتی سرنوشتساز برای هر فردی است که به آن دست یابد. وی با بیان اینکه «شهادت نه شکست است و نه مرگ» گفت: این یک نقطه قوت در جبهههای مقاومت است و خطرناکترین موضوعی است که دشمن با آن روبهرو است؛ این است که هر رزمندهای در این میدانها میجنگد، حامل این فرهنگ، این فکر و این ایمان است. دبیرکل حزبالله خاطرنشان کرد: شکیبایی در برابر مصیبتهای ناگوار، امری بزرگ است و این چیزی است که از خانواده شهدا میبینیم که یقین دارند شهید آنها به زندگی ابدی منتقل شده است. فضای مقاومت سرشار از این فرهنگ، ایمان و شکیبایی است و از این رو است که رزمندگان مقاومت دچار سستی نمیشوند. سید مقاومت با اشاره به شهید حاج ابوطالب تصریح کرد: شهید ابوطالب در ۱۵ سالگی به صفوف مقاومت پیوست و مانند سایر فرماندهان یک رزمنده معمولی بود که پیشرفت کرد و در جوانی چندین منصب داشت. او از نیروهای حزبالله بود که از مردم بوسنی و هرزگوین دفاع کرد و سالها در آنجا ماند. وی درباره سجایای اخلاقی شهید حاج ابوطالب گفت: او به دینداری، ایمان، منش، خوشرفتاری و تواضع معروف بود و درباره آخرت خود بسیار میاندیشید و با خوشرویی در چهره و غم در دلش برای آخرت خود بسیار تلاش میکرد و برای خانواده، مردم و مقاومت یار و یاور بود. شهید حاج ابوطالب به مدیریت خوب، کارآمدی بالا، تلفیقی از علم، کار، تجربه و تخصص و داشتن روحیه بالا حتی در شرایط دشوار معروف بود و به سختیها به چشم حقارت مینگریست و در مقابل آنها تسلیم نمیشد. وی افزود: شهید ابوطالب واقعا مرد میدان و خط مقدم تا شهادت بود و هر جا که بود، دلت را سرشار از اطمینان و یقین میکرد، چرا که میدانستی کوهی استوار داری که میتوانی به او تکیه کنی و به تشخیص و شجاعت او و پیروزیای که به دست او حاصل میشود، اعتماد کنی. نصرالله گفت: ضایعه از دست دادن شهید فرمانده ابوطالب بسیار سنگین است اما همین برای ما کافی است که وی شهید شد ولی رهبران و مجاهدانی را بر جای گذاشت تا راه را ادامه دهند، بنابراین پاسخ به جنایت ترور از سوی یگان نصر که شهید فرماندهی آن را بر عهده داشت این است که این یگان عزم و اراده خود را برای تکمیل مسیر او جزم کند. وی افزود: مسیر و پشتوانه مردمی مقاومت ما، فرهنگ و ایمانی دارد که به لطف این عوامل، پرچم هرگز بر زمین نمیافتد و ضعف و سستی هرگز در ما راه پیدا نخواهد کرد. نصرالله تاکید کرد: شهید ابوطالب زمانی که تنها 15 سال داشت به صفوف مقاومت پیوست و همانند دیگر فرماندهان، یک رزمنده عادی بود و رشد و پیشرفت را به سرعت طی کرد و مناصب مهمی را در مقاومت برعهده گرفت. دبیرکل حزبالله ادامه داد: شهید ابوطالب، از جمله اعضای گروهی از کادر حزبالله بود که به دفاع از مسلمانان اهل سنت بوسنیوهرزگوین پرداختند و سالها در آن کشور ماندند.
سید مقاومت تاکید کرد: حاج ابوطالب نخستین فرمانده میدانی بود که در حمایت از غزه و مقاومت دلیرانه آن جبهه گشود تا اینکه به شهادت رسید. دبیرکل حزبالله تاکید کرد: جبهه حمایت لبنان نقش بارزی در وارد کردن خسارت به دشمن داشته است و به تحمیل خسارات جانی، مادی، معنوی و روحی به دشمن ادامه میدهد و یکی از بارزترین شواهد مؤثر بودن و موفقیت آن، فریادها، نالهها و تهدیدهایی است که از سوی دشمن شنیده میشود. وی در ادامه گفت: دشمن از حمله مقاومت به الجلیل هراس دارد و در صورت تحمیل جنگ به لبنان، این احتمال وجود دارد. رژیم صهیونیستی به تلفات خود در جبهه شمال اعتراف نمیکند اما نمیتواند وجود هزاران آواره را کتمان کند. وجه بازدارندگی دشمن در حال فروپاشی است و ارتش اسرائیل شکست خورده و متلاشی به نظر میرسد.
دبیرکل حزبالله افزود: مقاومت لبنان کشاورزی، صنعت و گردشگری را در شمال فلسطین اشغالی مختل کرده است. فشار سنگین مقاومت لبنان در کنار دیگر جبهههای مقاومت علیه رژیم صهیونیستی روی مذاکرات آتشبس هم تاثیر میگذارد.
سیدحسن نصرالله فاش کرد از زمان شروع عملیات توفان الاقصی یک دستگاه رسانهای وجود دارد که وظیفهاش کوچک شمردن جبهههای پشتیبانی و حوادث نوار غزه است، «در حالی که طبق اذعان فرماندهان ارشد رژیم صهیونیستی، اگر این جبههها نبود شرایط برای شکست حماس فراهم بود. بخشی از جنگ رسانهای و روانی دشمن اعتراف نکردن به کشتهها و تلفاتش است در حالی که رسانههای نظامی عملیاتها را منتشر میکنند». وی گفت: دشمن صهیونیست از وقوع جنگ در جبهه شمال هراس دارد و همین مساله تاثیر زیادی بر جنگ در غزه میگذارد و رژیم صهیونیستی را وادار به صرفهجویی در مهمات میکند. سیدحسن نصرالله همچنین با اشاره به حمایت جبهه یمن از مردم غزه و مقاومت فلسطین و حملات جنبش انصارالله یمن به کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی گفت: «۲ ناوگان مهم جهان (آمریکا و انگلیس) در برابر حملات انصارالله به کشتیهای عازم بنادر فلسطین اشغالی به شدت شکست خوردهاند».
دبیرکل حزبالله لبنان گفت: حمله به الجلیل گزینهای است که در صورت افزایش رویارویی و تنش روی میز است. دشمن خسارات خود را در جبهه شمال پنهان میکند اما نتوانست تعداد کسانی که شهرکها را تخلیه کردند، مخفی کند. اشغالگران خسارات خود را در جبهه شمال پنهان میکنند تا تحت فشار بیشتری قرار نگیرند. ۴۲ مستعمره (شهرک صهیونیستنشین) به طور کامل تخلیه شدند و مستعمرههایی هستند که زندگی در آنها مختل شده است. وی به جبهه مقاومت عراق هم پرداخت و تاکید کرد: «مقاومت عراق بشدت پدافند هوایی رژیم صهیونیستی را تضعیف کرده اما اسرائیل به خسارتهای وارده از این جبهه اذعان نمیکند». دبیرکل حزبالله گفت: «از جمله دستاوردهای جبهه پشتیبانی لبنان از مقاومت فلسطین این است که وجهه ارتش رژیم صهیونیستی فرو ریخت و اعتبارش را از دست داد».
سید مقاومت تاکید کرد: «جبهه مقاومت لبنان و دیگر جبههها با قدرت پای میز مذاکرات حضور دارند که قرار است از طریق آن به نتایج مشخصی برسند».
ارسال به دوستان
فرانسه درگیر و دار بحران سیاسی و اجتماعی در آستانه تغییر نظام قرار دارد
شلیک مکرون به پای خودش
گروه بینالملل: آخرین نظرسنجیهای ملی پیش از انتخابات سراسری زودهنگام فرانسه حاکی از رویارویی نهایی جناحهای راست و چپ ضد نظام این کشور همزمان با سقوط آزاد کامل حزب حاکم رنسانس به رهبری امانوئل مکرون، رئیس جمهور است.
زلزله سیاسی در سرزمین فرانکها، نه تنها در حال تغییر حاکمیت مجدد در بزرگترین و مهمترین عضو اتحادیه اروپایی تنها 7 سال پس از تغییر نظام قبلی - متعاقب فروپاشی ساختار سنتی و محافظهکارانه 2 حزبی جمهوریخواه و سوسیالیست - توسط لیبرالهای جوان است، بلکه تشکیلات اتحادیه اروپایی را هم به لرزه درآورده است.
حتی نشریه اکونومیست، ارگان خاندان صهیونیست روتشیلد که 7 سال پیش به عنوان حامی مکرون، این کارمند پیشین خود، پیشاپیش به استقبال برکشیده شدن او به مقام ریاستجمهوری در انتخابات 2017 رفته بود، این هفته در فاصله کمتر از 2 هفته تا آغاز انتخابات سراسری 2024، با رفتن به پیشواز نخستوزیری نامزد 28 ساله ملیگرایان، پذیرفته که بخت از مکرون برگشته است.
جردن باردلا، رهبر حزب راستگرای «رالی ملی» که همان حزب دوباره سازماندهیشده «جبهه ملی» است، پسرخوانده مارین لوپن، رهبر کاریزماتیک پیشین محسوب میشود که در آخرین انتخابات ریاستجمهوری به عنوان رقیب اصلی مکرون تا یک قدمی کسب جایگاه نخستین رهبر زن فرانسه پیش رفته بود. باردلای جوان و مادرخواندهاش، حالا بعد از 2 سال نهتنها در پارلمان اروپا، مکرون را از معادلات قدرت کنار زدهاند، بلکه پیشبینیها حاکی از آن است که همین تابستان در داخل نیز انتقام گرفته و اکثریت مجمع ملی (مجلس سفلای پارلمان فرانسه) و دولت را از چنگ او و اروپاگرایان و اینترنشنالیستها درخواهند آورد.
در انتخابات پارلمان اروپا در فرانسه، حزب «رالی ملی» 31.5 درصد آرا و حزب رنسانس مکرون تنها 15.2 درصد آرا را به دست آوردند. این فاصله شگفتانگیز بود. بهرغم این شکست اروپایی اما «موسیو ژنرال» - لقب مکرون – همچنان تا 3 سال دیگر هم حاکم کاخ الیزه – ریاستجمهوری - باقی میماند و هم کنترل اکثریت مجمع ملی را در دست داشت.
این در حالی است که او با همان تبختری که در سالهای اخیر از او سراغ داریم، در نطق خود در واکنش به پیروزی رقیب در اروپا، بر لزوم حکمرانی «اکثریت مشخص» بر فرانسه در آرامش و هماهنگی تاکید کرد. شگفتا که این خود او بود که به پای خودش شلیک کرد. او با توهم تیزهوشی و اینکه مقبولیتش در جامعهای که در متلاطمترین دوران خود پس از جنگ دوم جهانی به سر میبرد همچنان پابرجاست، هفته گذشته متعاقب شکست لیبرالهای فرانسه در انتخابات پارلمانی اروپا، دستور انحلال مجمع ملی را صادر کرد.
قرار است دور اول انتخابات پارلمانی، برای انتخاب مجدد 577 نماینده مجلس سفلی، ۱۰ تیر و دور دوم آن ۱۷ تیر برگزار شود.
برخی بر این باورند که رئیسجمهور با اعتماد به نفس بیش از حد، خودفریبی کرده و به این گمان که با به هم زدن کل صفحه شطرنج سیاسی در یک حرکت، به مثابه یک مغز متفکر بزرگ، کل معادلات را به هم خواهد زد، دست به یک قمار سیاسی خطرناک زده است.
به گزارش تارنمای پولیتیکو، دستور انحلال پارلمان حتی طرفداران حزب رنسانس را هم حیرتزده کرد و در مقابل، حزب ملیگرای رقیب از این تصمیم استقبال کرده است. جالب اینکه متعاقب انحلال پارلمان، پس از سالها شاهد تظاهرات حامیان حزب حاکم در پاریس بودیم، چرا که لیبرالها خطر حاکم شدن ملیگرایان را بیخ گوش خود احساس میکنند.
حال که مکرون شرطبندی ماندن در راس قدرت را به مردم فرانسه باخته، رالی ملی که مدتهاست وعده پایان دادن به حاکمیت فعلی را داده، با آسودگی رهسپار انتخابات است.
دیگر مثل 3 دهه گذشته، رایدهندگان فرانسوی که از سیاستهای مخرب اروپاگرایان مخالف منافع ملی از سوی حاکمان خود به ستوه آمدهاند، از اینکه انگ حمایت از حزب مشهور لوپنها را به آنها بچسبانند، نمیهراسند.
برچسب «راست افراطی» که مدام توسط رسانههای شرکتی جریان اصلی غرب به ملیگرایان فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی زده میشود، دیگر مثل قبل به عنوان یک نوع بازدارنده سیاسی عمل نمیکند. چرا؟ روزنامه انگلیسی تلگراف در این مورد توضیح روشنی دارد: «فرانسه در آستانه درگیری داخلی همهجانبه است». بیسابقهترین شکاف اجتماعی کشوری که مدعی متحد ساختن قاره اروپاست، در دوران مکرون رخ داد، نه لوپنهایی که جریان حاکم همواره جامعه را از به قدرت رسیدن آنها میترساند و این بناپارت کاغذی با استناد به ماده 49.3 قانون اساسی فرانسه در راستای اختیارات ویژه نخستوزیری، حداقل 23 لایحه قانونی را یک به یک بدون آنکه به رای بگذارد، به تصویب پارلمان رساند. این گونه مکرون و صورتیهای حامیاش به روند دموکراتیک قدیمی نهاد قانونگذاری فرانسه تف انداختند. این تنها دومین مورد از زمان شروع جمهوری پنجم در سال 1958 بود که از این استثنای قانونی در این کشور سوءاستفاده میشد اما نه در این همه مورد. بدتر اینکه مکرون این تقلب را برای تبدیل کردن فرانسه به بهشت مالیاتی برای شرکتهای خارجی و از طرف دیگر جهنم مالیاتی برای خود فرانسویها به کار برده است.
این همان دلیلی است که امروز اکثریت بازنشستگان و مستمریبگیران فرانسوی را که از آخرین نسل سفید با گرایشهای عمده کاتولیک هستند به سوی حمایت از رالی ملیگرایان سوق داده است.
به گزارش روزنامه لوموند، مکرون در فراخوان انتخاباتی زودهنگام خود در محفلی خصوصی داد سخن داده است: «هفتههاست آمادهام و هیجانزده هستم. نارنجک بدون ضامنم را به زیر پاها[ی همحزبیها] پرتاب کردم. اکنون خواهیم دید آنها چطور با کنار میآیند». ولی به نظر میرسد حزب مکرون به پرتاب نارنجکهای بیشتری نیاز دارد تا به عقبنشینی فکر نکند. در واقع نارنجک در دستان مکرون منفجر شده است.
بر اساس آخرین نظرسنجی آیفوپ (IFOP)، حمایت عمومی از مکرون در انتخابات سراسری پیش رو به تنها 28 درصد کاهش یافته است. بدتر اینکه این نظرسنجی نشان میدهد حزب رنسانس، در دور اول رایگیری در 30 ژوئن با تنها 19 درصد آرا از صحنه خارج شده و 2 حزب برتر که به دور دوم در 7 ژوئیه میروند، مخالفان راست و چپ افراطی به ترتیب با 35 و 26 درصد هستند.
اگر شکست مکرون در انتخابات اروپایی هنوز یک معمای بزرگ باشد اما در داخل هیچکس تردیدی نداشت که روند حکومت نظامی بیوقفه طی 7 سال حضور مکرون در قدرت و در مقابل رواج بیقانونی و خشونت در کف خیابان – که نماد آن جنبش جلیقه زردها و بعد بازنشستگان بوده است – جامعه را چنین آشوبزده ساخت. این مکرون بود که کبریت را روشن کرد و چپهای رادیکال با تلاش برای مقصر جلوه دادن دولت و معرفی خود و مخالفان جناح راست به عنوان راهحل، سوخت روی آتش ریختند. البته از منظر روندهای سیاسی شکست مکرون در انتخابات پیش رو را نمیتوان یک شگفتی قلمداد کرد، چراکه تحولات سیاسی 7 سال اخیر حتی باعث شد او با لیبرالترین شعارها، در دو سه سال اخیر به دریوزگی سر دادن شعارهای ملیگرایانه نظیر جبهه ملی و حتی درخواست ائتلاف با لوپنها بیفتد. او حتی برای مدتی ماریون مارشال (خواهرزاده مارین لوپن و رهبر حزب رکنکوته در پارلمان اروپا) را به عنوان متحد خود معرفی کرد اما خانواده لوپن دوباره گرد هم آمدند و حاکم الیزه را اینگونه خوار و خفیف ساختند.
بیسیاستی دولت بیهویت مکرون در کنترل ناآرامیهای اجتماعی به عنوان بخشی از راهبرد ملی یک نظیر دیگر هم در کشور همسایه شرقی و رقیب فرانسه در رهبری اتحادیه اروپایی داشت. اولاف شولتس، صدراعظم دولت ائتلافی چپهای میانه و سبزها نیز نتوانست حریف اعتراضات ضدنظام راستهای افراطی یا همان حامیان حزب آلترناتیو AFD شود و در یک شگفتی بزرگ، جریانی که نونازیهای آلمان خوانده میشود در انتخابات دو هفته پیش پارلمان اروپا، بیشترین کرسیها را پس از حزب حاکم پیشین آلمان کسب کرد، در حالی که دولت شولتس هم مثل دولت مکرون در استراسبورگ به حاشیه
رانده شد.
در فرانسه هنوز یک احتمال باقی مانده است: آیا مکرون که قمار انتخاباتی را باخته است، با همان شور و شوقی که برای دخالت نظامی مستقیم در اوکراین علیه روسیه از خود نشان داده و چهره یک بناپارت کاغذی را به نمایش گذاشته، همانند همتای دستنشاندهاش در کییف، ولودیمیر زلنسکی، با لغو انتخابات، در مهد دموکراسی اروپا، یک حکومت نظامی همهجانبه راه خواهد انداخت.
ارسال به دوستان
نگاه
اهتزار پرچم «دیپلماسی رئیسی»
شهاب خادم: این روزها که در پی شهادت آیتالله سیدابراهیم رئیسی و هیات همراه ایشان فضای کشور دوباره انتخاباتی شده است، بحث سیاست خارجی به یکی از محورهای اصلی تبلیغات نامزدهای ریاستجمهوری چهاردهم تبدیل شده است.
به لطف شورای نگهبان، خوشبختانه نامزدهای مختلف از طیفها و جریانهای سیاسی کشور حضور دارند و هر یک در حال تشریح برنامههای خود در حوزههای مختلف از جمله دیپلماسی و سیاست خارجی هستند.
1- اگر چه خطوط کلی سیاست خارجی ایران بر مبنای ۳ اصل عزت، حکمت و مصلحت در سطح کلان تعیین و مشخص میشود اما دولتها در اجرای این سیاستها روشها و طراحیهای مخصوص خود را دارند؛ از این رو اجرای این سیاستها میتواند منافع کشورمان را تامین کند یا آن را به قهقرا ببرد، همانطور که طی چند دهه گذشته سیاست خارجی ما دستخوش بالا و پایینهای زیادی بوده و نتایج مثبت و بعضا فاجعهباری (مانند دهه ۹۰) نیز برای ما به ارمغان آورده است.
2- اگر بخواهیم عملکرد دولت شهید رئیسی را به طور کلی تحلیل و تدقیق کنیم، به جرات میتوان گفت یکی از موفقیتهای حوزههای عملکردی دولت سیزدهم، در حوزه سیاست خارجی بوده است. نگاه چندوجهی به دیپلماسی و متنوع کردن سبد سیاست خارجی به جای رویکرد تکبعدی نگاه به غرب، اهمیت ویژه به اقتصاد در دیپلماسی که یکی از اصول سیاست خارجی کشورمان در برنامه هفتم توسعه است، همسو کردن و تقویت دیدگاههای داخلی برای تقویت و بسیج نیروها در اقدامات خارجی و ترکیب متوازن میدان و دیپلماسی برای پیشبرد امور، رویهای بود که شهید رئیسی و شهید حسین امیرعبداللهیان طراحی و اجرا کردند که به باور کارشناسان داخلی و خارجی و حتی برخی مقامات خارجی بسیار درخشان و موفقیتآمیز بود. در کنار اینها سیاست «اول همسایه» در سیاست خارجی دولت سیزدهم موجی از فرآیندهای اعتمادساز را در میان کشورهای منطقه ایجاد کرد که در وهله اول به تنشزدایی و تحکیم روابط جمهوری اسلامی ایران با عربستان و حتی مصر و تونس منجر شد و در وهله دوم روابط میان دیگر کشورهای منطقه را هم بهبود بخشید؛ مثل روابط سوریه با دیگر کشورهای عربی که ثبات و آرامش را در منطقه حکمفرما کرد.
3- در حوزه دیپلماسی اقتصادی که یکی از نیازهای امروز کشورمان برای تقویت و رشد اقتصادی و مقابله با آسیبهای موجود است، دولت سیزدهم کاری کرد کارستان. پیوستن به سازمان شانگهای و گروه بریکس تنها ۲ مورد از دیپلماسی فعال شهیدان رئیسی و امیرعبداللهیان بود که آثار آن تازه در حال نمایان شدن است. کشورهای حوزه بریکس با پیشقدمی ایران در حال دلارزدایی از روابط تجاری میان اعضا و استفاده از ارزهای ملی برای تجارت خارجی هستند و روزبهروز به کشورهایی که مایل به پیوستن به این سازمانها بویژه بریکس هستند افزوده میشود. مالزی به عنوان یک اقتصاد پویا جدیدترین کشوری است که روز سهشنبه از تمایل خود برای پیوستن به بریکس خبر داد. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اخیرا در یک سخنرانی، بریکس را یکی از ستونهای دنیای چندقطبی جدید و راهی برای تضمین حاکمیت و حفاظت از منافع ملی خواند و از اشتیاق کشورهای مختلف برای پیوستن به این گروه سخن گفت.
4- عملکرد شاخص دولت سیزدهم در سیاست خارجی درهای زیادی را نهتنها در حوزه اقتصادی، بلکه در حوزه امنیتی و سیاسی به روی ایران باز کرد. برخی رهبران و مقامات خارجی در حالی برای شرکت در مراسم تشییع و وداع با شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان به تهران آمدند که طی ۴۰ سال گذشته با ایران رابطه رسمی نداشتند و این از اعتبار دیپلماسی آنها بود که باعث شد رهبران و مقامات این کشورها برای عرض ارادت به ایران سفر کنند. برخی از آنها از قرار و مدارهای خود با شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان در زمینه ایجاد روابط رسمی و دیپلماتیک نیز خبر دادند. آخرین دستاورد دیپلماسی دولت سیزدهم آزادی حمید نوری از زندان سوئد بود که به گفته دکتر غریبآبادی از دستاوردهای دیپلماتیک دولت سیزدهم بود و نشاندهنده توان بالای این دولت در عرصه سیاست خارجی.
5- رئیس دولت چهاردهم - هر کسی باشد - برای موفقیت خود در این حوزه باید سیاست خارجی دولت سیزدهم را سرلوحه کار خود قرار دهد و دنبالهروی از آن یکی از الزامات موفقیت دولت آینده خواهد بود؛ سیاست خارجی کم نقص و بینظیری که عزت و آبروی ایران اسلامی را ارتقا داد و منافع ملی کشورمان را هم تضمین کرد.
ارسال به دوستان
پوتین بعد از 2 دهه با سفر به کره شمالی یک پیمان مهم راهبردی با این کشور امضا کرد
اتحاد شرقی
* اسپوتنیک: سفر پوتین به کرهشمالی برای تعمیق همکاریهای نظامی علیه آمریکاست
گروه بینالملل: رئیسجمهور روسیه در سفر تاریخی بعد از 2 دهه به کرهشمالی، یک پیمان مهم راهبردی با رهبر این کشور منعقد کرد که به گفته بسیاری از کارشناسان و رسانههای غربی، فصل جدیدی از اتحاد و ائتلاف مسکو با پیونگیانگ برای مقابله با بلوک غرب است.
ولادیمیر پوتین و کیم جونگ اون دیروز (در جریان سفر پوتین به کرهشمالی) توافقنامه مشارکت راهبردی را امضا کردند. پس از استقبال گرم رهبر کرهشمالی از رئیسجمهور روسیه که به این کشور سفر کرد، 2 طرف حدود 2 ساعت با یکدیگر گفتوگوی رودررو داشتند. پوتین و کیم در این دیدار توافقنامه مشارکت راهبردی جامع را امضا کردند. رئیسجمهور روسیه روز سهشنبه پیش از سفر به کرهشمالی، حکم پیمان همکاری استراتژیک با پیونگیانگ را امضا کرد. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه تایید کرد توافق امضا شده بین روسیه و کرهشمالی حاوی یک بند دفاعی متقابل است و به رسانههای روسی گفت: بر اساس ماده 4 این معاهده، توافقی وجود دارد که در صورت تجاوز به هر کشور متعهد، به یکدیگر کمک کنند. کرملین نیز در بیانیهای اعلام کرد: همکاری مسکو و پیونگیانگ «به نفع خودمان» است و علیه هیچ کشور ثالثی نیست. وبسایت کرملین اعلام کرد این توافقنامه همچنین شامل «همکاری در زمینه مراقبتهای بهداشتی، آموزش پزشکی و علوم» است. پوتین همچنین تاج گلی را در محل یادبود سربازان اتحاد جماهیر شوروی که در آزادسازی شبهجزیره کره از اشغال ژاپن جان خود را از دست دادند، گذاشت. این نخستین سفر رئیسجمهور روسیه به کرهشمالی در بیش از 2 دهه است. ولادیمیر پوتین دیروز در آغاز گفتوگوهایش با کیم جونگ اون در کاخ «کومسوسان» اعلام کرد روسیه از حمایت مداوم و بیدریغ کرهشمالی از سیاست روسیه، از جمله درباره اوکراین، قدردانی میکند. رئیسجمهور روسیه که هدفهای مهمی از سفر به کرهشمالی در سر دارد، یکی از برنامههای مهم خود را احیای مسائل نظامی و امنیتی با کرهشمالی اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، کارشناسان پیشتر گفته بودند سفر پوتین به کرهشمالی احتمالا راه را برای ۲ کشور برای تعمیق همکاری نظامی فراتر از معاملات تسلیحاتی و در عین حال تقویت همبستگی آنها علیه ایالات متحده هموار خواهد کرد.
ولادیمیر پوتین در این دیدار به رهبر کرهشمالی گفت روسیه در حال مبارزه با سیاست هژمونیک و امپریالیستیای است که توسط آمریکا و زیردستان آن برای دههها تحمیل شده است. رئیسجمهور روسیه همچنین گفت سند بنیادی جدیدی که مبنای روابط بلندمدت روسیه و کرهشمالی خواهد بود، تهیه شده است.
پوتین با اشاره به سفر سال گذشته میلادی رهبر کرهشمالی به روسیه افزود: «ما پیشرفت چشمگیری در ایجاد روابط بین ۲ کشور داشتیم. امروز یک سند اساسی جدید که اساس روابط بلندمدت بین مسکو و پیونگیانگ را تشکیل خواهد داد، تهیه شد». رئیسجمهور روسیه در ادامه ابراز امیدواری کرد دیدار بعدی او با رهبر کرهشمالی در مسکو برگزار شود. رهبر کرملین همچنین ابراز اطمینان کرد مذاکرات با اون در پیونگیانگ مثمر ثمر خواهد بود و ادامه داد روسای نهادها و آژانسهای مربوط روسیه و کرهشمالی فعالانه برای اجرای توافقهای به دست آمده در سفرهای رهبر کرهشمالی به روسیه در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۳ تلاش میکنند. وی افزود کمیسیون بین دولتی روسیه و کره در امور تجاری، اقتصادی و همکاریهای علمی و فنی نوامبر ۲۰۲۳ در پیونگیانگ و نشست روسای مشترک کمیسیون بین دولتی مارس ۲۰۲۴ در مسکو برگزار شد. به گفته رئیسجمهوری روسیه، روابط میان کرهشمالی و روسیه بر اساس و مبنای برابری و احترام متقابل است.
کیم جونگ اون هم در جریان گفتوگو با پوتین، با اشاره به نقش روسیه در حفظ ثبات استراتژیک در جهان اعلام کرد روابط بین روسیه و کرهشمالی وارد دوره جدیدی از شکوفایی میشود. به گفته اون، کرهشمالی قصد دارد همکاریهای راهبردی با روسیه را در بحبوحه وخامت اوضاع در جهان تقویت کند. رهبر کرهشمالی گفت: اکنون وضعیت در جهان پیچیدهتر شده و به سرعت در حال تغییر است. در این شرایط، ما قصد داریم ارتباطات استراتژیک با روسیه را با رهبر روسیه بیشتر تقویت کنیم. کیم جونگ اون در جریان گفتوگو با ولادیمیر پوتین به نقش مسکو در حفظ ثبات استراتژیک در جهان اشاره کرد و از روسیه در اجرای عملیات نظامی در اوکراین ابراز حمایت کرد. وی گفت: دولت کرهشمالی از ماموریت و نقش مهم روسیه قدرتمند در حفظ ثبات و تعادل استراتژیک در جهان قدردانی میکند و همچنین حمایت و همبستگی کامل خود را با دولت، ارتش و مردم روسیه در اجرای عملیات نظامی ویژه در اوکراین برای حفاظت از حاکمیت، منافع امنیتی و همچنین تمامیت ارضی اعلام میکند.
رهبر کرملین نیز در سخنانش گفت: مانورهای جنگی ایالات متحده و شرکا در آسیا آشکارا رویکرد خصمانه در قبال کرهشمالی دارد. چنین اقداماتی صلح و ثبات در شبهجزیره کره را تضعیف و امنیت همه کشورهای جنوب شرق آسیا را تهدید میکند. افزایش مقیاس و شدت مانورهای نظامی مشترک آمریکا با کرهجنوبی و ژاپن صلح و ثبات را تضعیف کرده و امنیت کل منطقه را تهدید میکند. این سیاست تقابلی ایالات متحده برای گسترش زیرساختهای نظامی خود در این منطقه است که با افزایش قابلتوجه مقیاس و شدت تمرینهای نظامی مختلف با حضور جمهوری کره، ژاپن و ارتشهای متخاصم با کرهشمالی همراه است. پوتین تاکید کرد «پروپاگاندای خسته غربی» در آسیا در حال شکست است و نظام تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل که توسط ایالاتمتحده علیه کرهشمالی راهاندازی شده است، باید بازنگری شود. در ادامه کیم جونگ اون نیز روسیه را «صادقترین دوست و رفیق» و پوتین را «عزیزترین دوست مردم کره» خواند و گفت: دوستی بین کرهشمالی و روسیه احساسات واقعا عمیقی را در من ایجاد میکند.
به گفته رهبر کرهشمالی، توافقنامه مشارکت استراتژیک بین فدراسیون روسیه و کرهشمالی شامل توسعه همکاری در زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی است. کیم گفت: توافق بین روسیه و کرهشمالی بر «دنیای چندقطبی جدید که عاری از هژمونیسم، سلطه و خشونت خواهد بود» تاکید میکند.
کیم جونگ اون گفت: در این لحظه که تمام دنیا به پیونگیانگ، جایی که مأموریت دوستی از روسیه رسیده است، توجه زیادی دارند، من در کنار رفقای روس، صادقترین دوستان و رفقای ما، در این سالن تشریفات ایستادهام. به گزارش تاس، کیم گفت ۲ کشور «قویترین توافق» را امضا کردهاند که با «آیندهنگری برجسته عزیزترین دوست مردم کره» پوتین، ممکن شده است. وی تاکید کرد انعقاد «قویترین توافق» جدید بین روسیه و کرهشمالی، بدون «آیندهنگری برجسته» و عزم پوتین غیر قابل تصور بود.
***
آتلانتیک:
تجارت چین و روسیه عملیات مسکو در اوکراین را تقویت میکند
نشریه آتلانتیک در گزارشی مربوط به قراردادهای چین و روسیه نوشت صادرات نفت خام روسیه به چین پس از اینکه مسکو تهاجم تمام عیار خود را در فوریه 2022 آغاز کرد، به میزان قابل توجهی افزایش یافت. درصد تجارت گاز طبیعی خط لوله Power of Siberia روسیه و چین با افزایش تولید بالادستی افزایش زیادی یافته است، در حالی که صادرات زغال سنگ روسیه به چین نیز بشدت افزایش یافته است. چین اساسا جایگزین غرب در تجارت خودرو در سراسر روسیه، آسیای مرکزی و بلاروس شده است، همانطور که مقایسه کل واردات هر کشور در سال 2021 در مقابل صادرات سال 2023 چین به همان کشورها نشان میدهد چین رشد زیادی در بازار مسکو داشته است و جایگزین غرب میشود. به نظر میرسد صادرات مستقیم و غیرمستقیم خودروهای چینی به روسیه به طور قابل توجهی تلاشهای جنگی کرملین را در جنگ اوکراین تقویت میکند.
ارسال به دوستان
آمارهای جعلی در برنامه زنده تلویزیونی باز هم وزیر خارجه دولت روحانی را وارد جنجال کرد
ظریف: اشتباه کردم
گروه سیاسی: حضور ظریف به عنوان مشاور پزشکیان در میزگرد سیاست خارجی حاشیههای بسیاری در پی داشت. ظریف آمده بود تا با هیجان، پرونده تلخ برجام و دولتهای یازدهم و دوازدهم را که مردم ایران با انتخاب دولت شهید رئیسی سعی در خاتمه بخشیدن به آن را داشتند، دوباره باز کند. او اما در همین 10 دقیقه سخنرانی پر آب و تاب و هیجانی آنقدر اشتباه داشت که خطا در ارائه نمودارها یکی از آنها بود؛ اشتباهی که باعث شد روز بعد ظریف در صفحه ایکس خود بنویسد: «پوزش میخواهم نموداری که در تلویزیون نشان دادم اشتباه بود!»
اما نمودار اشتباه تنها یکی از خطاهای ظریف در این سخنرانی پرشور بود! برخی رسانهها اشتباهات و خطاهای او در همین 10 دقیقه را دهها مورد میدانند. یکی از رسانهها در همین باره تیتر زد: «50 خطا در 10 دقیقه». به عنوان نمونه، ظریف در بخشی از سخنانش درباره فروش نفت در دولت شهید رئیسی بهرغم تحریمها، گفت: «بایدن پیچ تحریمها را شل کرده بود». این بخش از سخنان او مورد انتقاد بسیاری از صاحبنظران قرار گرفت.
ابراهیم رضایی، نماینده دشتستان در همین باره اظهار داشت: «هم میگوید بایدن پیچ فروش نفت را شل کرد و هم میگوید در 3 سال اخیر هزار تحریم جدید شدهایم! برای تبرئه خودش حتی حاضر است بایدن را هم بزک کند». مجتبی یوسفی، نماینده اهواز هم خطاب به ظریف گفت: «آن زمانی که باید در عرصههای جهانی صدای رسای ایران و ایرانی باشید، با دیپلماسی لبخند، هر آنچه از داشتههای هستهای و امنیتی بود را هدیه دادید رفت. امروز صدای بلند شما برای حمایت از کاندیدای محبوبتان، زخمهای ۸ ساله دولت شما را تازه کرد». فتحالله توسلی، نماینده کبودرآهنگ نیز در نقد سخنان ظریف تاکید کرد: «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران از افتخارات مجلس یازدهم است؛ افرادی برای منافع زودگذر تلاش نکنند منافع ملی و بلندمدت را هدف قرار دهند. حافظه تاریخ دائمی است و عملکردها روشن است». همچنین بهروز محبینجمآبادی، نماینده سبزوار اظهار داشت: «ظریف دچار رفتاری پارادوکسیکال است. از طرفی برجام را فتحالفتوح میداند و از طرف دیگر موفقیت و اجرای آن را تابعی از انتخاب مردم آمریکا (ترامپ یا بایدن) میداند. این همان نکته ظریفی است که منتقدان ظریف بهدرستی مطرح میکنند».
سخنان ظریف در فضای مجازی نیز مورد انتقاد کاربران قرار گرفت، اغلب آنها ظریف را به یادآوری قصه پرغصه دولت روحانی ارجاع میدهند که به بهانه برجام و مذاکره با کدخدا، حتی واردات واکسن کرونا و آب شرب کشور نیز به مسائل فرامرزی گره خورده بود. در همین باره یک کاربر نوشت: «آقای ظریف! شما 8 سال وزیر خارجه بودید و دیدیم که سرنوشت تعاملتان با کشورهای غربی، کشورمان را به کدام سو برد، الان چه اتفاق خاصی افتاده است که مردم را دعوت به بازگشت به پروژه شکستخورده گذشته میکنید؟».
ارسال به دوستان
صدور حکم اعدام برای 4 نفر از متهمان پرونده توزیع مشروبات الکلی مرگبار در کرج
اعدام ساقیان مرگ
* در پی تولید این مشروبات تقلبی 17 نفر کشته و 191 نفر کور شدند
گروه اجتماعی: رئیس کل دادگستری استان البرز از صدور حکم اعدام برای 4 متهم توزیع مشروبات الکلی مرگبار در کرج خبر داد.
خرداد سال گذشته تعداد زیادی در استان البرز به دلیل مسمومیت ناشی از مصرف مشروبات الکلی راهی بیمارستان شدند که ۱۷ نفر از آنها فوت کردند و 191 نفر دیگر دچار نقصعضو و نابینایی شدند. به دنبال این حادثه مرگبار، رئیس کل دادگستری استان البرز دستورات قضایی لازم را برای شناسایی افرادی که اقدام به تولید و توزیع مشروباتالکلی در سطح استان کرده بودند صادر کرد و مسببان اصلی این حادثه دستگیر شدند. ستایشی، سخنگوی وقت قوهقضائیه آن روزها درباره این پرونده اعلام کرد: پس از دستگیری متهمان برای ۱۱ نفر به اتهام افساد فیالارض از طریق جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد با توزیع مواد سمی و خطرناک (متانول) در سطح جامعه کیفرخواست صادر شد. متهمان پرونده، الکل صنعتی را از مالک یکی از واحدهای صنفی فروش تجهیزات پزشکی خارج از شبکه رسمی خریداری و پس از تهیه مشروبات الکلی اقدام به توزیع آن میکردند. به گفته ستایشی، متهم ردیف اول پرونده نخستین تامینکننده الکل سمی بود. این فرد در حالی که باید الکل اتانول به مصارف بهداشتی اقدام به تهیه الکل صنعتی (متانول) و فروش میکرد. این متهم بهرغم اینکه متوجه وجود مشکل در الکلها شده بود و در رشته شیمی تحصیلکرده، همچنین کارشناس آزمایشگاه است، بدون تست کردن الکلها و اخذ پاسخ از آزمایشگاه، آنها را وارد چرخه تولید مشروبات الکلی میکرد. متهمان ردیف اول تا چهارم پرونده به صورت زیرزمینی و غیرمجاز در سطح گسترده در کار تهیه و توزیع مشروبات الکلی فعالیت داشتند؛ مشروبات الکلی مسموم تولیدشدهای که در سطح گسترده توزیع و منجر به فوت ۱۷ نفر و مسمومیت، نابینایی و معلولیت ۱۹۱ نفر دیگر شد. در این باره روز گذشته رئیس کل دادگستری استان البرز از صدور حکم اعدام برای 4 متهم توزیع مشروبات الکلی مرگبار در کرج خبر داد. حسین فاضلیهریکندی در نشست خبری اظهار داشت: سال گذشته یکی از مأموریتهای مهم دادگستری استان البرز در حوزه پرونده مسمومیت مشروبات الکلی بود که 17 نفر فوت و 191 نفر مصدوم شدند که منجر به دستگیری 11 نفر شد و در نهایت برای 4 متهم حکم اعدام و برای 7 نفر دیگر با توجه به جرم ثابت شده احکام مختلف صادر شد. رئیس کل دادگستری البرز ادامه داد: 7 متهم دیگر به حبس محکوم شدند. دیوان عالی کشور در رابطه با محکومان به اعدام، پرونده را به شعبه هم عرض ارسال کرده است. گفتنی است در تحقیقات اولیه سال گذشته مشخص شد الکلهای صنعتی به صورت خارج از شبکه و غیرقانونی از سوی شخصی که کارخانه تولید اسپری مو در شهرک صنعتی اشتهارد داشت به فروش میرسید و الکل صنعتی که شامل متانول بوده با آب و اسانسهای مختلف مخلوط و به عنوان مشروبات الکلی در سطح گسترده توزیع میشد. همان روزها برای ۱۱ نفر به اتهام افسادفیالارض از طریق جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد با توزیع مواد سمی و خطرناک (متانول) در سطح جامعه که منجر به فوت و آسیب جسمی مصرفکنندگان شده بود، کیفرخواست صادر شد. طبق گزارشهای موجود، متهمان ردیف اول تا چهارم پرونده به صورت زیرزمینی و غیرمجاز و در سطح گسترده در کار تهیه و توزیع مشروبات الکلی فعالیت داشتند.
امانالله قرائیمقدم، آسیبشناس در گفتوگو با «وطن امروز» درباره تنبیه افرادی که با فروش مشروبات الکلی تقلبی باعث مرگ و معلولیت عدهای در سال گذشته شدند، گفت: این افراد اقدام به تولید و توزیع مشروبات الکلی تقلبی کرده و به نوعی سمفروشی کردهاند، همچنین با این اقدام، تعدادی به کام مرگ فرو رفتند و برخیها نیز کور و نقص عضو شدند، در نتیجه باید تاوان آن را بدهند، چرا که جان افراد برایشان مهم نبوده، بلکه مهم درآمدی بوده است که از این طریق کسب میکردند. وی با بیان اینکه بر اساس تئوریهای که وجود دارد اصولا بروز آسیبهای اجتماعی تحت تاثیر 2 نیرو قرار میگیرد، گفت: این دو، نیروهای برانگیزنده و نیروهای بازدارنده است. نیروهای برانگیزنده باعث میشود جوانان به سمت آسیبهای اجتماعی کشیده شوند و در مقابل، نیروهای بازدارنده قرار دارند، یعنی پلیس و قوه قضائیه که تلاش میکنند آسیبهای اجتماعی کم شود اما با توجه به توسعه فضای مجازی و کمرنگ شدن ارزشها به دلیل فقر فرهنگی، متاسفانه نیروهای برانگیزنده روز به روز بیشتر میشود آنطور که اکنون دختران در ملأعام اقدام به استعمال سیگار میکنند یا برخیها بدون توجه به عواقب سلامت روح و جسم، به سمت مصرف مشروبات الکلی میروند. این آسیبشناس خاطرنشان کرد: هر چند باید با متخلفان و قانونشکنان بویژه کسانی که جامعه را آلوده میکنند، برخورد جدی شود تا درس عبرتی برای دیگران باشد اما به نظر میرسد چنانچه فرهنگ غنی شود و سرگرمیهای سالم برای جوانان مهیا شود تا به سمت ناهنجاریهای اجتماعی کشیده نشوند و اوقات فراغت آنها بخوبی پر شود، بزهکاری و نابهنجاریها در جامعه بشدت کاهش مییابد.
ارسال به دوستان
گزارش داغ مناظرات
بر مدار ایران
به لحظات حساس آغاز رقابت مناظرات انتخاباتی داریم نزدیک میشیم. تعدادی از تماشاگران حاضر در سالن دارن فریاد «ایول ایول» سر میدن و نامزدشون رو تشویق میکنن. عدهای هم اون طرف دارن با شعار متفاوتی نامزدشون رو تشویق میکنن. بله اونام دارن میگن «ایول ایول.» عدهای هم منتظرن برنامههای نامزدهارو مثل بچه آدم بشنون و رای بدن. صدا به صدا نمیرسه اما من سعی میکنم تا شروع مبارزه با یکی از تماشاگران حاضر در سالن که بدن کشتیگیری هم دارن، صحبت کنم:
- دوست عزیز، حتما دوست دارین نامزد مورد نظرتون امروز برنده بشه. درسته؟
+ نه پس! دوست دارم حریف ببره ما جشن بگیریم براش.
بینندگان عزیز فضا کاملا ملتهب و حساسه. میریم سراغ مبارزه. مجری سوت مناظره رو میزنه. نامزد اول همون ثانیههای اول سر و گردن رقیب رو با برنامههاش به زیر میکشه. مربی رقیب اعتراض میکنه. داور اشاره میکنه الکی جو نده. رقیب تهمت میزنه و سعی داره حریف رو با این حرفها با خاک یکسان کنه. حریف زرنگی میکنه و محلش نمیذاره. تماشاگرها دارن فریاد میزنن: «برنامههاتو رو کن حقههاتو غلاف کن» تماشاگرهای طرف دیگه سالن دارن شعار میدن: «الکی میگه الکی میگه.» مجری به ساعتش نگاه میکنه و یادآوری میکنه که زمان داره عین چی میگذره. رقیب، سوال مجری رو در مورد برنامههای اقتصادی سخت میدونه و اشاره میکنه که سرش درد گرفته و باید باند پیچی بشه. داور با انگشتش چند ضربه به سر رقیب میزنه و اشاره میکنه که «کاله ولی چیزیش نشده.» داور سوت ادامه مبارزه رو میزنه. رقیب وقتکشی میکنه و دولتهای قبل و قبلتر رو تخریب میکنه تا میرسه به دولت مادها. داور تذکر میده برنامههای خودش رو بگه. حریف با برنامههاش کنده رقیب رو گرفته و مثل تریلی 18 چرخ روش خیمه زده. رقیب همچنان با تهمت و افترا داره روی تشک لیز میخوره تا با خروج از تشک امتیاز بگیره. لحظات حساسی برای دو طرفه. رقیب چغر و بدبدن داره زیر حریف دست و پا میزنه و منتظر یه فرصته تا فضارو به نفع خودش متشنج کنه. خدا میدونه اون زیر داره به چی فکر میکنهههه. بعله بعله میخواد خطا بگیره و حریف رو عصبانی کنه... بعله... بعله همین کارم میکنه...... ولی نه، نه، نتونست، نَ تونست. حریف زرنگتر از این حرفهاست و فقط لبخند میزنه و میره سراغ برنامههای سیاست خارجیش که اگه یکیش اجرا بشه اروپا و آمریکا خودشون خودشون رو تحریم میکنن.
مربی رقیب، چارهای جز توقف مناظره نداره. اعتراض میکنه و میگه سر بازیکنش داره میترکه و کار از باند پیچی گذشته و باید جراحی بشه. داور اشاره میکنه که سر بیبرنامه رو باید گِل گرفت. دستور ادامه بازی رو میده. مجری زمان رو نگه داشته. رقیب داره نفس نفس میزنه و با دو تا برنامه شعاری کارو پیش میبره. بهتر از هیچیه. سعی داره تهمت غلیظتری رو کنه و بعلهههه همین کارم میکنه. تهمت، خیلی سنگینه و روی حریف خیمه میزنه. داره وقت کشی میکنه تا یک امتیاز هم شده از حریف بگیره. داور دو زانو بالای سر نامزدها نشسته. انگار داره فاتحه میخونه. وای ببخشید لحظات حساسی رو داریم پشت سر میذاریم و نمیدونم چی دارم میگم. حریف هنوز توی کف تهمت رقیبه و کمرش داره میشکنه و با خودش میگه: «چی بگم خدارو خوش بیاد!»
فقط یک دقیقه تا پایان رقابت وقت داریم. حریف شیطون رو لعنت میکنه و بعله (فریاد گزارشگر) رقیب و ضربه فنی میکنه. بعله دوباره برنامه رو میکنه و پک برنامههاش رو در عرض چند صدم ثانیه توضیح میده. عجب برنامههاییان! روی رقیب کم میشه. دیگه نا نداره. کم آورده. ثانیههای آخره. 10، 9، 8، 7...... داور رقیب رو با خاکانداز از روی تشک جمع میکنه. 10 هیچ به نفع حریف بازی تمام میشه. خسته نباشی دلاور، خسته نباشی نامزد. خداقوت صدا و سیما...
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|