|
رسانههای غربی از برنامهریزی ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله به لبنان خبر میدهند
انتخاب حماقت
رئیس جمهور قبرس در پاسخ به تهدید نصرالله: علیه لبنان اقدامی نمیکنیم
گروه بینالملل: نقطه صفر درگیری نظامی تمامعیار بین حزبالله لبنان و ارتش رژیم صهیونیستی بسیار نزدیک است. گواه این موضوع شاید خبر روز گذشته خبرگزاری سیانان به نقل از مقامات آمریکایی باشد که گفتهاند کابینه اسرائیل به آنها اطلاع داده است اسرائیل قصد دارد وارد نبرد زمینی و هوایی تمامعیار با نیروهای مقاومت در لبنان شود.
رسانههای عبری اعلام کردند کابینه نتانیاهو بعد از خروج گانتس از کابینه جنگ، به فرمولی دست یافته که بر اساس آن قصد دارد بعد از پایان عملیات در رفح، نیروی خود را معطوف به شمال اراضی اشغالی کند و با حمله زمینی محدود به جنوب لبنان، توان نظامی حزبالله را از بین ببرد. این خبر به حدی جدی بود که دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت شهادت یکی از فرماندهان این حزب اعلام کرد ارتش رژیم صهیونیستی در حال رزمایش جنگ احتمالی تمامعیار با حزبالله لبنان در کشور قبرس جنوبی است. سیدحسن نصرالله تهدید کرد در صورت حمله به لبنان از خاک هر کشوری، به آنجا حمله موشکی و پهپادی خواهد شد.
روزنامه الاخبار چاپ لبنان هم در گزارشی ویژه اقدام خطرناک نتانیاهو برای حمله به لبنان را با عنوان «جنگ برای جنگ» تفسیر کرد. به نوشته این روزنامه، نتانیاهو در بدترین زمان زندگی خود حضور دارد و میداند با پایان جنگ و عدم آزادی بیش از 120 اسیر اسرائیلی در غزه و نبود هدف مشخص برای غزه بعد از جنگ، بلافاصله بعد اتمام جنگ در غزه مستعفی شده و پس از آن راهی دادگاه خواهد شد، بنابراین راهبرد «جنگ برای جنگ» را دنبال میکند.
همچنین به گزارش خبرگزاری فرانسه، نیتزان نوریل، کارشناس برجسته نظامی میگوید: «من معتقدم تا چند هفته دیگر شاهد عملیات [نظامی] اسرائیل در لبنان خواهیم بود». وی گمان میکند این حمله ماهها طول خواهد کشید. روند این جنگ خیلی به نحوه دخالت جهان و واکنش ایران بستگی دارد. هدف از این عملیات همزمان با حملات هوایی به سراسر لبنان، عقب راندن حزبالله به آن سوی رودخانه لیتانی در جنوب لبنان خواهد بود و این مرز شمالی منطقه غیرنظامیشده است که با اسرائیل در پایان جنگ ۲۰۰۶ توافق شد. ضربات حزبالله لبنان در 8 ماه بعد از توفان الاقصی برای اسرائیل بسیار گران تمام شده است، از جمله چندده هزار نفر آواره اسرائیلی که اکنون حاضر به بازگشت به خانههای خود نیستند، همچنین حملات شدید حزبالله به مراکز نظامی اسرائیل تلفات زیادی در پی داشته است. در آخرین اقدام جدی حزبالله، آنها با پرواز پهپاد به شهر حیفا رسیدند. همه این موارد نشان میدهد حزبالله برای یک جنگ تمامعیار آماده است.
از طرفی فضای لبنان با غزه بسیار متفاوت خواهد بود. موقعیت جغرافیایی لبنان با غزه که در محاصره 360 درجه قرار دارد و مصر هم راهی برای حماس و گروههای مقاومت و حتی مردم این باریکه باز نکرد، با کشور لبنان متفاوت است. عقبه لبنان به سوریه بازمیگردد. این کشور و نظام حاکم بر آن همواره متحد تمامعیار حزبالله بوده و در جنگ 33 روزه سال 2006 به عقبه لجستیکی لبنان تبدیل شده بود. از سوی دیگر بشار اسد مانند پدرش حافظ اسد علاقه و تمایل زیادی به اینکه در کنار لبنان قرار بگیرد دارد. همچنین ایران در سوریه جایگاه مستحکمی دارد و در صورت بروز جنگ تمامعیار باید منتظر اقدامات موثر از سوریه علیه اسرائیل بود. دومین نکته توان نظامی حزبالله است. مقاومت لبنان برخلاف حماس که در تنگنای جغرافیایی برای کمکهای تسلیحاتی است، توان نظامی بالایی دارد. در اختیار داشتن انواع موشکهای دوربرد و میانبرد، داشتن پهپادهای رزمی، توان نظامی قوی و منظمتر از حماس و همچنین حضور در سوریه و توان رزمی بالفعل این حزب در همسایه شرقی از زمان جنگ سوریه نشان میدهد حزبالله از نظر توان رزمی با حماس بسیار فرق دارد.
از سوی دیگر به نظر نمیرسد اسرائیل قصد تکرار اشتباه سال 1983 را داشته باشد و بخواهد وارد فاز اشغال لبنان شود. در خوشبینانهترین حالت، اسرائیل میخواهد تا پشت رود لیتانی را پاکسازی کند که باز توان عملیاتی آن بسیار قابل چالش خواهد بود. واشنگتن - متحد تلآویو - هم بارها از ۲ طرف خواسته است تنش را کنار بگذارند. پیام روشن و مشخص حزبالله آن است که باید جنگ غزه تمام شود تا جنگ در شمال هم پایان یابد. هوکشتاین، فرستاده ویژه آمریکا در امور لبنان بارها طرح خود را برای پایان جنگ ارائه کرده اما این طرح به دلیل اینکه به سود تلآویو است مورد موافقت قرار نگرفت. گواه این سختی جنگ برای اسرائیل در مقابل حزبالله، در صحبتهای سیدحسن نصرالله بازتاب داشت. دبیرکل حزبالله لبنان در کلامی کوتاه گفت: «از جنگ با ما بترسید»! دبیرکل حزبالله لبنان به نکته مهم دیگری هم اشاره کرد. وی گفت جنگی رخ خواهد داد که تاکنون کسی ندیده!
حتی تهدید قبرس توسط سیدحسن نصرالله باعث شد رئیسجمهور قبرس جنوبی اعلام کند «ما طرف جنگ نیستیم»! سال 2022 صدها سرباز اسرائیلی در رزمایشهای گسترده در قبرس تحت عنوان «ارابههای آتش» با هدف «بهبود آمادگی و کارایی نیروها در مأموریتهای عملیاتی در عمق خاک دشمن» شرکت کردند. به گفته ارتش اسرائیل، این مانورها در مناطق شهری و روستایی و مناطق کوهستانی مشابه لبنان برگزار شد. نیروهای جذب شده و ذخیره از لشکر 98 چتر نجات به همراه یگانهای نیروی هوایی و سایر نیروهای ویژه مانند یگان دریایی 13 شیت در این مانور شرکت کردند. سال 2017 ارتش اسرائیل به مدت 4 روز در تمرینات مشترک با همتای قبرسی خود شرکت کرد. ارتش صهیونیستی در بیانیهای اعلام کرد: «آموزش نیروهای نظامی در مناطقی که ماهیت آنها را نمیشناسند، مانند مناطق کوهستانی و مناطق پرجمعیت شبیه روستاهای لبنان و سوریه و در شرایط سخت، اهمیت دارد تا آنها آماده باشند».
همچنین در جریان نبرد جاری در غزه، رادیو ارتش صهیونیستی آوریل گذشته فاش کرد نیروی هوایی اسرائیل مانورهای هوایی در حریم هوایی قبرس با همتای قبرسی خود در شبیهسازی حمله اسرائیل به ایران انجام داده است.
***
سابقه طولانی همکاریهای نظامی قبرس و اسرائیل
همکاری نظامی قبرس و رژیم صهیونیستی سابقهای طولانی دارد که از جمله آنها مانورهای متعدد شبیهسازی جنگ با لبنان است؛ رابطهای که میتواند تا حدی گسترش یابد که اگر فرودگاههای رژیم از کار افتاد، قبرس با باز کردن فرودگاههای خود به روی هواپیماهای رژیم اشغالگر، درگیر هرگونه تجاوزی علیه لبنان شود. سوال اینکه آیا تهدید سیدحسن نصرالله، قبرس را از ارتکاب این حماقت باز خواهد داشت؟ نیکوس کریستودولیدس، رئیسجمهور قبرس، در توئیتی از طریق حساب شخصی خود در پلتفرم ایکس تأیید کرد کشورش به هیچ وجه در هیچ گونه اقدام خصمانه شرکت نمیکند و این رویکرد بخشی از راهحل است نه بخشی از مشکل. در واقع سخنان رئیسجمهور قبرس به مثابه تاکیدی بر این بود که وی با جدیت کامل همسو با آنچه سیدحسن نصرالله، دبیر کل حزبالله در آخرین سخنرانی خود در مراسم یادبودی که چهارشنبه شب در جهت تکریم سردار شهید طالب عبدالله و یارانش در حومه جنوبی لبنان برگزار شد رفتار خواهد کرد. آنچه سیدنصرالله درباره اجرای مانورهای زمینی در مناطق کوهستانی قبرس که زمین آن مشابه زمین لبنان است، برای شبیهسازی نبرد در جبهه شمالی (لبنان) به آن اشاره کرد، بر اساس اطلاعات دقیقی از سابقه طولانی همکاریهای نظامی دو طرف اسرائیلی و قبرسی بود که تعدادی مانور را شامل میشد و قابل توجهترین آنها مانور «ارابههای آتش» است که بین ماه مه تا ژوئن 2022 انجام شد. به گفته عباس اسماعیل، مدیر بخش امور اسرائیل در شبکه المیادین، در گزارشی با عنوان «اسرائیل در قبرس برای حمله به لبنان روش، اهداف و مقابله با چالشها را آموزش میبیند» در این مانور که آن زمان اسرائیلیها آن را بزرگترین مانور در تاریخ «اسرائیل» توصیف کردند؛ نیروهای لشکر «98» که شامل تیپ کماندویی «ارتش» اشغالگر و نیروی هوایی اسرائیل است، شرکت کردند. این مانور به عنوان گامی ضروری برای مقامات اشغالگر، در زمینه درسآموزی از ناکامیهای جنگ ژوئیه 2006 و مصیبت بدی که «ارتش» اشغالگر اسرائیل به طور کلی و یگانهای زمینی به طور خاص متحمل شدند که زنگ خطر را در سطوح سیاسی و نظامی در «اسرائیل» به صدا درآورد و بحثهای بلندی را در داخل این نهاد به راه انداخت، انجام شد. روزنامه اسرائیلی «اسرائیل هیوم» درباره دلایل انتخاب قبرس در میان باقی کشورها به نقل از افسران ارتش اشغالگر بیان کرد: قبرس نسخهای از لبنان در همان حد فاصل است، همچنین قبرس در کوهها، پوشش گیاهی، همچنین لزوم عملیات در میان غیرنظامیان به لبنان شبیه است، چرا که برای افسران و سربازان جوانی که اندکی قبل از عقبنشینی از لبنان متولد شدند و در جنگ دوم با لبنان شرکت نکردند؛ لبنان دنیایی جدید و ناشناخته است. به گفته این روزنامه، خلاصه مانور این است که آنچه در جنگ دوم لبنان اتفاق افتاد هرگز نباید بار دیگر اتفاق بیفتد؛ اتفاقاتی نظیر اینکه نیروها در یک متری حصار گیر کرده بودند. مجروحان ساعتها برای تخلیه پزشکی منتظر ماندند. تدارکات و مواد غذایی جنگی به موقع نرسید، ارتش از زیردستان خود رکب خورد و سربازان راه را گم کردند. بعد از مانور ارابههای آتش، مانور خورشید آبی نیز در سال 2023 در آوریل گذشته به عنوان آخرین مانور مشترک اسرائیل و قبرس برای شبیهسازی حمله اسرائیل به ایران انجام شد. روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارانوت در مارس گذشته فاش کرد که «اسرائیل در حال حرکت برای دستیابی به بندری در قبرس، به بهانه حفاظت از واردات کالاهای خود در صورت هدف قرار گرفتن بندر حیفا» است و اشاره کرد این ابتکار «پاسخی به سناریوهای امنیتی و چالشهای مربوط به خدمات لجستیک دریایی» است. همچنین این گزارش از علاقه قبرسیها به پیشنهاد اسرائیل خبر داد و افشا کرد هزینه تخمینی این خرید حدود 140 میلیون دلار است. بر اساس آنچه جمال وکیم، استاد تاریخ و روابط بینالملل در دانشگاه لبنان در مقاله خود بیان داشته است؛ مقامات قبرسی بیم آن را دارند که تشدید درگیری و تبدیل آن به جنگ گسترده صدها هزار پناهجوی سوری را به دلیل تهدید ثبات و امنیت در آنجا به سمت قبرس روانه کند تا از قبرس عبور و به سمت کشورهای اتحادیه اروپایی فرار کنند.
ارسال به دوستان
رفتار هتاکانه محمد فاضلی و دفاع اصلاحطلبان از این رفتار یک ضربه حیثیتی به پزشکیان بود
اینها میتوانند کشور اداره کنند؟
امیرعباس نوری: درباره رفتار آقای فاضلی در برنامه تبلیغاتی گفتوگوی فرهنگی آقای پزشکیان، مطالب زیادی گفته و نوشته شد. این ماجرا، مهمترین اتفاق تبلیغات انتخابات اخیر تاکنون بوده است. نگارنده به یاد ندارد در دهههای اخیر، نه در یک برنامه سیاسی، بلکه در هر نوع برنامه زنده تلویزیونی، شاهد این حجم از خشونت، بینزاکتی و فروپاشی روانی یک فرد باشیم. به هر حال آنچه نباید رخ میداد، اتفاق افتاد و ما شاهد یک حادثه بسیار تلخ در یک برنامه زنده تلویزیونی بودیم.
اصلاحطلبان از بیم هزینههای رفتار حیرتآور آقای فاضلی، رویهای تاسفآورتر از بینزاکتی فاضلی در پیش گرفتند و همه، از وزرای روحانی تا فعالان مجازی، به حمایت از فاضلی و تایید اقدام وی پرداختند! شاید آنچه فاجعه آقای فاضلی را به یک فضاحت تمامعیار تبدیل کرد، همین حمایت همهجانبه اصلاحطلبان از اقدام او بود.
در ادامه به چند نکته از این ماجرا اشاره میکنیم.
1- «وطن امروز» از همان روزهای نخستین پخش برنامههای تبلیغاتی کاندیداها در تلویزیون، نسبت به چیدمان و رفتارهای حاشیهساز برخی مجری - کارشناسهای این برنامهها، خاصه شیطنتهای آقای انتظامی که مشخص است یک رویکرد سیاسی - انتخاباتی در تخریب کاندیداهای جبهه انقلاب و به سود آقای پزشکیان را دنبال میکند، تذکر داد. در ماجرای فاجعهبار آقای فاضلی، این آقای انتظامی بود که با آگاهی از وضعیت تدریس آقای فاضلی در دانشگاه، ماجرای اخراج اساتید را پیش کشید تا در ادامه، آقای اسفندیاری، مساله شخص آقای فاضلی را مطرح کند. اینکه لحن و ادبیات آقای اسفندیاری در طرح موضوع آقای فاضلی، با رعایت ملاحظات انتخاباتی کاندیداها و اصول برنامه بوده یا نه، بحث دیگری است اما آقای اسفندیاری درباره آقای فاضلی مطالبی را مطرح کرد و سوالی را پرسید که در سالهای گذشته بارها درباره ماجرای پایان تدریس ایشان در دانشگاه مطرح شده بود. با این حال وقتی نوبت به آقای فاضلی رسید، ایشان در همان جملات ابتدایی با تندی، عصبیت و پرخاش، آقای اسفندیاری را متهم به دروغگویی کرد. این اتهام نسنجیده و توهینآمیز، شروع بحران و سپس بگومگوی فاضلی و اسفندیاری شد، بنابراین کاملا واضح است آنکه برنامه را به چالش کشاند، شخص آقای فاضلی بود. چه در انتخاباتهای گذشته ریاستجمهوری و چه در برنامههای دیگر کاندیداها در همین انتخابات نیز شاهد نمونههای مشابهی از سوالات چالشی مجری -کارشناسها بودهایم ولی این برای نخستینبار بود که کارشناس همراه کاندیدا، با تندی و عصبیت، مجری - کارشناس را صراحتا دروغگو نامید!
در ادامه کارگردان برنامه میکروفن هر ۲ نفر، یعنی آقایان فاضلی و اسفندیاری را قطع کرد که این موضوع طبق پروتکلهای از پیش تعیینشده برنامه بود اما آقای فاضلی با عصبانیت و خشونت کلامی و رفتاری، فاجعهای آفرید که اوج آن پرتاب HF به سمت آقای پزشکیان بود. مشخص بود که آقای فاضلی به سرعت و صرفا به خاطر یک سوال کنترل خود را از دست داده و دچار فروپاشی روانی شده است. چگونه اصلاحطلبان میتوانند از این بینزاکتی و بیحرمتی آقای فاضلی دفاع کنند در حالی که مردم همه ماجرا را دیدهاند؟ قطعا رفتار بیادبانه آقای فاضلی جای هیچگونه دفاعی ندارد و هر نوع داستانسرایی در دفاع از وی، حرکت در مسیر دروغگویی و شارلاتانیسم سیاسی است.
2- رفتار اصلاحطلبان از فاجعه فاضلی به بهانههای واهی، نشان داد ما با یک جریان دروغگو، شارلاتان و از همه مهمتر بیاخلاق مواجهیم که به جای توجه به اخلاق و تمکین و حراست از هنجارهای اخلاقی، صرفا به خاطر منافع جریانی و انتخاباتی، از بیادبی، بینزاکتی، پرخاش و خشونت کلامی و رفتاری فرد همسو حمایت کامل کرده و از همه بدتر، این ماجرا را دستاویزی برای تحریک هواداران خود کرده است! مواضع حمایتی اصلاحطلبان و وزرای روحانی از بیتربیتی و ذبح اخلاق در آنتن زنده تلویزیون از یک سو مضحک بود و آنان را در شمایل عدهای بازنده جرزن نشان داد و از سوی دیگر این واقعیت را در مقابل چشمان مردم قرار داد که این جریان سیاسی، برای رسیدن به اهداف خود هر نوع بیادبی و بینزاکتی را نهتنها جایز میداند، بلکه هواداران خود را نیز به تایید این اتفاق فرامیخواند. به هرحال، فاجعهای که آقای فاضلی مرتکب شد با حمایت تمامقد اصلاحطلبان، تبدیل به یک فضاحت به تمام معنا شد. مردم اکنون از خود میپرسند در همه این جریان حتی یک نفر پیدا نشد و نمیشود که فارغ از منافع سیاسی و از سر پایبندی به بدیهیات اخلاقی، رفتار قبیح آقای فاضلی را سرزنش کند؟ مردم به خاطر دارند در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای اصلاحطلب چگونه به شهید رئیسی جسارت کرد و در اوج بیاخلاقی، شهید رئیسی را متهم به بیسوادی کرد. مردم فراموش نکردهاند که شهید بزرگوار رئیسی در پاسخ به این بینزاکتی صرفا کاندیدای مزبور را به رعایت تقوای الهی توصیه کرد و پس از آن نیز اعلام کرد فرد مزبور را بخشیده است. حتما و قطعا مردم آن رفتار شهید رئیسی را در مقابل این رفتار اصلاحطلبان قرار داده و از مقایسه آن، به تفاوت ۲ الگوی فکری و اخلاقی پی میبرند لذا در ماجرای بیادبی آقای فاضلی روی آنتن زنده تلویزیون، اصلاحطلبان ماهیت وجودی خود را نشان دادند و تقابل آنها با بدیهیات اخلاقی، هزینهای بزرگ روی دست آنها خواهد گذاشت.
3- اما مهمترین نکته درباره رفتار آقای فاضلی، تصورات، ذهنیتها و انگارههایی است که برای مردم ایجاد شده است. آقای پزشکیان قطعا قربانی بزرگ این ماجرا است. بیاعتناییهای مکرر آقای فاضلی به توصیهها، درخواستها و حتی التماسهای آقای پزشکیان برای کنترل رفتار و «آرام بودن»، نشان داد این جماعت حتی حاضر نیستند در پیشگاه مردم و در ظاهر هم که شده، احترام کاندیدای خود را نگه دارند. بیاعتنایی آقای فاضلی به آقای پزشکیان واضح بود. او صرفا به خاطر یک مساله شخصی، اعتبار و موقعیت کاندیدای جبهه اصلاحات را، آن هم در بحبوحه رقابتهای انتخاباتی نادیده گرفت. این رفتار باعث شد در افکار عمومی این ذهنیت به وجود بیاید که آقای پزشکیان نزد عناصر جبهه اصلاحات هم فاقد اعتبار لازم است. به گونهای که آنان وقتی پای منافع شخصیشان پیش بیاید، حتی در ظاهر هم که شده احترام و اعتباری برای آقای پزشکیان قائل نخواهند بود، بویژه پرتاب HF به سمت آقای پزشکیان اوج توهین و بیاحترامی به او بود. از همین رو، اقدام آقای فاضلی، یک ضریه حیثیتی به آقای پزشکیان بود.
از سوی دیگر، حمایت اصلاحطلبان از رفتار آقای فاضلی، حاکی از یک نوع بیتوجهی به حرمت و حیثیت آقای پزشکیان بود. گویی آنان وقتی در بزنگاهها قرار میگیرند، پزشکیان برایشان بلاوجه است و گویی به تنظیمات کارخانه بازمیگردند و جانب خشونت کلامی و رفتاری و شارلاتانیسم و آنارشیسم را میگیرند! در میان همه واکنشهای اصلاحطلبان، حتی یک مورد هم پیدا نمیشود که با انتقاد از آقای فاضلی، او را مذمت کند که رفتار بیادبانه شما، ضمن زیر پا گذاشتن موازین اخلاقی، توهین به کاندیدای اصلاحات و تحمیل هزینه به کمپین جبهه اصلاحات بود! بنابراین مردم در ماجرای عنان از کف دادن آقای فاضلی روی آنتن زنده تلویزیون، شاهد بودند و شهادت میدهند آنچه برای آقای فاضلی و اصلاحطلبان مثقالی اهمیت نداشت، کاندیدای ریاستجمهوری آنان بود!
از سوی دیگر مردم اکنون به این موضوع بسیار فکر میکنند که در صورت پیروزی آقای پزشکیان در انتخابات، در ۴ سال آینده شاهد چه چیزی خواهند بود. آنچه مردم شامگاه چهارشنبه از شبکه سوم سیما مشاهده کردند، فقدان اعتبار یک کاندیدا و رفتارهای مشمئزکننده نیروها و هواداران وی بود. مردم یک هرج و مرج به تمام معنا در یک جناح و ستاد یک کاندیدا را دیدند. آنها حالا با خود میاندیشند که در صورت امتداد این قبیل رفتارها در دولت آقای پزشکیان، قرار است چه بر سر مدیریت کشور بیاید! مردم به وضوح دیدند یک کاندیدا از مدیریت ابتدایی نیروهای خود عاجز است و عوامل این کاندیدا نیز حاضر نیستند حتی در مقابل چشمان مردم و ولو در ظاهر، اندکی برای این کاندیدا احترام و اعتبار قائل شوند.
حالا تصور کنید اینها دولت را در اختیار بگیرند! قاعدتا دولتداری و مدیریت کلان کشور و مدیریت اجرایی کشور، دشواریها، اصطکاکها و تنگناهای بسیاری دارد. رئیسجمهور در وهله نخست باید بتواند کابینه و مجموعه دولت را مدیریت و راهبری کند و در مرحله دوم باید بین وزرا و مدیران خود هماهنگی و انسجام ایجاد کند. بویژه در هنگامه اختلافنظر، این رئیسجمهور است که از جایگاه فصلالخطاب خود باید اختلافات را حل کرده و از دل این اختلافات تصمیمات نهایی را به سود مردم اتخاذ کند. این موارد، ملزومات ابتدایی مدیریت دولت است. آنچه مردم شامگاه چهارشنبه مشاهده کردند، به هیچ عنوان نشانهای از وجود این شرایط در آقای پزشکیان و همراهان وی نداشت. از همه بدتر، رفتار حامیان، اعضای ستاد، کمپینرها و تصمیمگیران و مشاوران آقای پزشکیان در جبهه اصلاحات بود. آنان جملگی از خشونت کلامی و رفتاری و افتضاح آقای فاضلی دفاع کردند. حتی برخی از حامیان، به آقای پزشکیان تاختند که چرا در حمایت از آقای فاضلی، استودیو را ترک نکرده است؟ برخی نیز زبان به توهین علیه آقای پزشکیان گشودند و او را به خاطر عدم همراهی با بینزاکتی آقای فاضلی، مورد شماتت قرار دادند! مردم رفتار جمعی اصلاحطلبان را در این ماجرا دیدند و با خود فکر میکنند در صورت پیروزی آقای پزشکیان در انتخابات، قرار است همین قماش به عنوان وزیر و روسای سازمانها منصوب شوند! مردم دارند به دولتی فکر میکنند که یک رئیسجمهور ضعیف در راس آن قرار دارد و کابینهای خشن، منفعتطلب، بحرانساز و حاشیهپرداز او را احاطه کرده که در بزنگاهها، حاضر نیستند از منافع شخصی خود عبور کنند. آنها قرار است چه بر سر کشور بیاورند؟
از سوی دیگر، آقای پزشکیان مرتبا در مواضع خود تاکید کرده است که در موضوعات مختلف سررشته و تخصص ندارد و موضوعات را به کارشناسان خود ارجاع میدهد و از نظرات آنان استفاده میکند. مردم شامگاه چهارشنبه یک نمونه از کارشناسان آقای پزشکیان را دیدند و دیدند سایر کارشناسان آقای پزشکیان نیز برای آقای فاضلی هورا کشیدند.
حالا مردم با خود میاندیشند «اینها میتوانند کشور اداره کنند؟ اینها قرار است کشور را اداره کنند؟»
ارسال به دوستان
چرا میگوییم مسعود پزشکیان ادامهدهنده سیاستهای شکستخورده و پرهزینه دولتهای یازدهم و دوازدهم است
همان دولت روحانی
شایع شده است که چهارشنبه هفته گذشته «ستاد تبلیغاتی» مسعود پزشکیان خالی شده بود. اکنون مشخص شده است حسن روحانی (30 خرداد) با جمعی از وزیران و معاونان دولتهای یازدهم و دوازدهم دیداری برگزار کرده است. نکته قابل توجه این دیدار حضور چهرههایی است که این روزها در ستاد مسعود پزشکیان حاضر شده و در حال تبلیغ برای وی هستند. «محمدجواد ظریف»، «محمدباقر نوبخت»، «علی جنتی»، «اسحاق جهانگیری»، «محمود واعظی» و «معصومه ابتکار» از جمله افرادی بودند که در این نشست حاضر شده و به توصیههای انتخاباتی حسن روحانی گوش کردند. پیش از این «وطن امروز» در گزارشی نوشته بود: این روزها پزشکیان برای جلب آرای مردم، از اینکه صریحا بگوید ادامهدهنده راه روحانی است، فرار میکند. در آن گزارش تاکید شده بود: آقای پزشکیان! نمیشود اغلب اعضای دولت روحانی از معاون اول و وزرا تا استاندار و مدیران را اطراف خود جمع کنید و فریاد بزنید «من با روحانی چکار دارم؟» این بیشتر شبیه همان طنز سال 96 است که اسحاق جهانگیری در مناظرهها میگفت «فکر میکنم روحانی رئیس ما هست ولی الان رقیب هستیم» اما در نهایت به نفع او کنار کشید! باید واقعبین بود. «دولت سوم روحانی» در حال تجدید حیات است و پزشکیان آمده است تا این ماموریت را انجام دهد. همزمان با همراهی پزشکیان توسط محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و مهدی سنایی، سفیر دولت روحانی در مسکو، در میزگرد انتخاباتی، این تصویر به جامعه القا شد که «دولت سوم روحانی» در عرصه سیاست در حال احیاست و پزشکیان گزینهای است که برای احیای آن در عرصه رقابت حاضر شده است. البته حضور اعضای دولت یازدهم و دوازدهم در ستادها و برنامههای تبلیغاتی پزشکیان منحصر به وزیر و سفیر نمیشود، بلکه هنوز تصویر حضور علی جنتی، محمود واعظی و محمدباقر نوبخت در افتتاحیه ستاد حامیان مسعود پزشکیان از ذهن مردم پاک نشده است. یکی روزگاری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی بود و دیگری به عنوان وزیر ارتباطات و رئیس دفتر حسن روحانی فعالیت میکرد، آن یکی هم سخنگوی دولت روحانی بود که اتفاقا در انتخابات اخیر مجلس هم ناکام ماند و مردم رشت به او رای ندادند. میتوانیم به فهرست بالا، چهرههای دیگری را هم اضافه کنیم. سیدمحمدعلی افشانی در دولت حسن روحانی استاندار فارس بود و در ستاد پزشکیان معاون امور استانهاست. سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزشوپرورش دولت روحانی بود و اکنون در شورای راهبردی و سیاستگذاری پزشکیان فعال است. همینطور که پیش میرویم، لیستی بلند از اسامی حامی پزشکیان فعال در ستاد انتخاباتی وی پیش روی ما قرار دارد که نشاندهنده این است که اعضای کابینه حسن روحانی در حمایت از این کاندیدا سنگ تمام گذاشتهاند. «اسحاق جهانگیری»، «معصومه ابتکار»، «علی ربیعی»، «عباس آخوندی» و «شهیندخت مولاوردی» از نامآشناهای کابینه روحانی بودند که این روزها به ستاد تبلیغاتی مسعود پزشکیان پیوسته و در حال تبلیغ برای وی هستند. باید واقعبین بود. «دولت سوم روحانی» در حال تجدید حیات است و پزشکیان آمده است تا این ماموریت را انجام دهد. به نظر میرسد باید برخی نمادهای دولت روحانی را که حد فاصل سالهای 92 تا 1400 شاهد آن بودیم، دوباره بازخوانی کنیم. «صف مرغ»، «عرضه تخممرغ به قیمت نامصوب»، «توزیع روغن با کارت ملی»، «آلودگی هوا، مازوت و قطع برق»، «عدم فروش نفت»، «تورم 45 درصدی»، «تعطیلی صنعت ساختمانسازی»، «بنزین صبح جمعه»، «انزوای سیاسی در عرصه بینالملل»، «طرح نظارت بر بازار شب عید فقط با یک تیم بازرسی»، «مدیریت کلان از گوشه اتاق»، «گرانی، جامعه خندان و نظرسنجی روحانی»، «کمیاب شدن پوشک بچه»، «جیرهبندی شدن کره و تنماهی»، «زمینگیری ناوگان هوایی» و چند مورد دیگر را میتوان لیست کرد تا بدانیم پزشکیان در «دولت سوم روحانی» چه برای جامعه به ارمغان خواهد آورد. احتمالا شما به خاطر داشته باشید روزهایی را که مرغ در شرایطی توزیع میشد که ماموران نیروی انتظامی به همراه بازرسان وزارت صمت و جهاد کشاورزی ماشینهای حمل مرغ را اسکورت میکردند، البته ماجرای عدم مدیریت بازار و بلاتکلیفی جامعه به صف مرغ ختم نشد و صف تخممرغ هم به دغدغههای مردم افزوده شد. همان روزها یعنی سال 99 در گزارشها آمده بود که «بر اساس مشاهدات میدانی از برخی محلههای شهر تهران در بعضی فروشگاههای زنجیرهای خرید روغن جامد با ارائه کارت ملی میسر است، یعنی به هر کارت ملی تنها یک روغن جامد فروخته میشود نه بیشتر!» همان روزهایی که «چین و آمریکا هم مشکل برق دارند» همه توجیه حسن روحانی در جلسه هیات دولت بود، برای روزهای خاموشی. دولت اما تنها راهکارش برای تولید برق مازوتسوزی بود. جامعه هم آلودگی هوا را تجربه میکرد و هم برق نداشت و این شرایط عجیبی را در کشور رقم زده بود. عدم فروش نفت و بسته شدن اغلب چاههای بهرهبرداری از دیگر «جذابیت»های دولت روحانی بود! کابینههای دوازدهم و سیزدهم هیچ ایدهای برای عبور از تحریمها - که نوع سیاستگذاری دولت روحانی دلیل تحمیل آنها بود - نداشتند. تورم که در نظرسنجیها نیز نخستین اولویت جامعه در انتخاب رئیسجمهور است، یادگار دولت روحانی بود. تعطیلی صنعت ساخت مسکن، شرایط گرانی مسکن و افزایش قیمت اجاره شرایطی را در کشور رقم زد که در آن زمان گزارشهایی با موضوع «پشتبامخوابی»، «اجاره پارکینگ»، «2 خانواده در یک خانه» و «خودروخوابی» در رسانهها منتشر میشد. برای همه ما آبان 98 یادآور روزهای تلخی است که دولت حسن روحانی برای کشور رقم زد. افزایش ناگهانی و یکشبه قیمت بنزین، کشور را در شرایط بحرانی قرار داد و زمینه بسیاری را برای تخریبگران و نفوذیها فراهم کرد. آن روزها همه ما به این خبر که «جیبوتی روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرد» خندیدیم اما پس از گذشت چند سال متوجه شدیم ایران در منطقه منزوی شده است. سیاست دولت روحانی شرایطی را برای کشور ایجاد کرده بود که اغلب کشورهای همسایه ایران یا ارتباط خود را با ایران قطع کرده بودند یا اینکه به پایینترین سطح دیپلماتیک رسانده بودند. به خاطر داشته باشیم، روحانی خرداد 1398 در دیدار با جمعی از اصحاب رسانه گفت: «من روزانه نظرسنجی میکنم؛ یعنی در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ اینکه چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند، چند نفر قیافهشان گرفته است و به هر شهری و هر جمعیتی میروم، خودم نظرسنجی میکنم». ارسال به دوستان
«وطن امروز» از نتایج نظرسنجی یکی از مراکز معتبر افکارسنجی در 31 خرداد گزارش میدهد
معادله انتخاب
یکی از مراکز معتبر افکارسنجی در کشور در تاریخ 31 خرداد درباره انتخابات ریاست جمهوری یک نظرسنجی انجام داده است. بر اساس نتایج این نظرسنجی، آرای 3 کاندیدای اول به این شرح است: آقای مسعود پزشکیان 29 درصد، آقای محمدباقر قالیباف 25.2 درصد و آقای سعید جلیلی 24.1 درصد. (نمودار شماره 1)
به گزارش «وطن امروز»، پراکندگی آرای کاندیداها نیز در این نظرسنجی مشخص شده است. بر این اساس، آرای آقای پزشکیان در کلانشهرها، شهرها و روستاها تا حدودی پایدار است. البته هرچه از سمت کلانشهرها به سمت روستاها برویم، آرای آقای پزشکیان کمتر از 2 درصد کاهش دارد. آرای آقای قالیباف از کلانشهرها به سمت شهرها و روستاها افزایشی است. آرای آقای جلیلی از کلانشهرها به روستاها کاهش 9 درصدی داشته است. (نمودار شماره 2)
یکی دیگر از موضوعات این نظرسنجی، توزیع آرای هر کاندیدا روی سبد دیگر کاندیداهاست. در این بخش از نظرسنجی، از شرکتکنندگان پرسیده شده در صورتی که گزینه مورد نظر در انتخابات شرکت نکند، شما به کدام یک از دیگر کاندیداهای حاضر در رقابت رای میدهید؟ نتایج این بخش از نظرسنجی نشان میدهد در صورت کنارهگیری قالیباف، 38.2 درصد آرای وی به سبد جلیلی و 20.1 درصد آرای وی به سبد پزشکیان اضافه میشود. این نظرسنجی همچنین نشان میدهد در صورت انصراف سعید جلیلی، 45.7 درصد آرای وی به سبد قالیباف و 5.1 درصد آرای وی به سبد پزشکیان اضافه میشود. (نمودار شماره 3)
مقایسه آرای تقابلی 2 کاندیدا (یا اصطلاحا همان دوقطبی) نیز یکی دیگر از موضوعات نظرسنجی این مرکز معتبر افکارسنجی است. بر اساس نتایج به دست آمده از این بخش از نظرسنجی، در صورتی که رقابت فقط بین آقایان قالیباف و جلیلی برگزار شود؛ 44.2 درصد به قالیباف و 41.8 درصد به جلیلی رای خواهند داد. در صورتی که رقابت فقط بین آقایان جلیلی و پزشکیان برگزار شود؛ 47.7 درصد به پزشکیان و 39.9 درصد به جلیلی رای خواهند داد. در صورتی که رقابت فقط بین آقایان قالیباف و پزشکیان برگزار شود 55.1 درصد به قالیباف و 35 درصد به پزشکیان رای
خواهند داد. (نمودار شماره 4)
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|