|
بررسی وضعیت رهبری حزبالله لبنان پس از شهادت سیدحسن نصرالله
اسطوره زنده مقاومت زنده
نصرالله همانند شهید حاج قاسم سلیمانی، اسطورهای فرامرزی، فراملیتی و فراعقیدتی برای کل ملتهای مقاومت و حامیان آنها در سراسر جهان بود. با آنکه او یک پیشوای مذهبی شیعه در راس تشکیلات عمدتا شیعی حزبالله بود اما از نظر اکثر مردم جامعه بشدت متکثر لبنان، کاملا در قامت یک نیروی ملی لبنانی فعالیت میکرد. چه بسیار جوانان و دختران مسیحی، ارمنی، سنی و دروزی لبنانی که با مشاهده رشادت نصرالله و یارانش در دفاع از مرزهای لبنان، تصاویر او را سر دست میگرفتند و چه بسیار هنرمندان لبنانی که او را به عنوان نماد شهامت و پایداری در ترانهها و اشعار و آثار خود مطرح میکردند. در کشوری درگیر اختلافات شدید داخلی، فساد و ناکارآمدی، سید حسن نصرالله به مدت ۳ دهه تنها نماد وفاق، پاکدستی و کارآمدی برای لبنانیها بود. مردم میدیدند که چطور به رغم خیانتهای مکرر گروههای قومی مثل فالانژها، جوانان حزبالله و حتی پسر شهید نصرالله برای دفاع از وطن میجنگیدند و جانفشانی میکردند. با ترویج تدریجی این تصویر درخشان در سیدحسن در دیگر جوامع عربی و مسلمان از جمله ایران بود که اسطوره فرامرزی نصرالله رفته رفته شکل گرفت. او چنان اعتباری داشت که حتی اغلب اسرائیلیها باور داشتند هر نکته و اخبار راستی درباره تحولات سرزمینهای اشغالی را باید از زبان رهبر حزبالله شنید نه مقامات رژیم صهیونیستی. پس از او سید هاشم صفیالدین و شیخ نعیم قاسم که در زمان حیات نصرالله نیز به عنوان 2 رکن از مثلث رهبری مقاومت لبنان شناخته میشدند، از هر جهت برازندگی جانشینی اسطوره شهید مقاومت را دارند.
* سیدهاشم در مسیر سیدحسن
ساعاتی پس از حمله وحشیانه و بیسابقه اسرائیل به مقر فرماندهی حزبالله در ضاحیه بیروت و در شرایط سیاست سکوت مقاومت درباره این فاجعه، روزنامه نیویورکتایمز به نقل از ۳ مقام ارشد رژیم صهیونیستی اعلام کرد که مهمترین شخصیت حزبالله پس از شهید سیدحسن نصرالله در ساختمان هدف قرار گرفته حضور نداشته است. به نظر میرسد سید هاشم صفیالدین، دبیر شورای اجرایی حزبالله لبنان که نقش کلیدی در تشکیلات سیاسی و اجتماعی مقاومت حزبالله دارد در سلامت است ولی مقاومت لبنان برای حفظ این شخصیت بزرگ سعی دارد او را از قرار گرفتن در مرکز توجهات دور نگه دارد. عدم حضور صفیالدین در نشست روز جمعه شورای فرماندهی حزبالله منطقی به نظر میرسد و بر اساس تقسیم وظایف کادر رهبری در شرایط اضطراری بوده است. سیدهاشم صفیالدین 60 ساله، از بستگان مادری سیدحسن نصرالله سالها رئیس امور سیاسی حزبالله بوده و در عین حال رابطهای نزدیک با خانواده مقاومت در کل منطقه دارد. برادر او، سیدعبدالله صفیالدین نیز نماینده حزبالله در ایران است. صفیالدین سابقه تحصیلات حوزوی در شهر مقدس قم را داشته و از مدتها پیش در همکاری تنگاتنگ با عماد مغنیه، فرمانده بزرگ و شهید حزبالله برای حمایت از عملیات جبهه مقاومت بوده است. او از سال ۱۹۹۴ که به بیروت بازگشت به عنوان رئیس شورای اجرایی حزبالله منصوب شد، همچنین یکی از اعضای شورای جهاد است که عملیات نظامی این گروه را هدایت میکند. صفیالدین در کنار نصرالله و شیخ نعیم قاسم 3 رکن اصلی رهبری حزبالله لبنان را تشکیل میدادند. پس از رهبری درخشان و بینظیر ۳۲ ساله نصرالله، قطعا مساله جایگزینی او چالش بزرگی خواهد بود اما به نظر نمیرسد شخصیتی نزدیکتر از صفیالدین به رهبر شهید مقاومت لبنان وجود داشته باشد.
مواضع بینالمللی او که در سال ۲۰۱۷ وارد فهرست سیاه وزارت خارجه آمریکا شد، با مواضع نصرالله هیچ تفاوتی ندارد.
او اعلام کرده فشارهای آمریکا بر مقاومت، تنها عزم حزبالله را جزمتر میکند.
صفیالدین اوایل تابستان پس از شهادت یکی دیگر از فرماندهان میدانی حزبالله، رژیم صهیونیستی را تهدید به حملات بیشتر کرده و درمراسم تشییع فرمانده شهید گفته بود: «بگذار دشمن خود را برای گریه و زاری آماده کند».
* شیخ نعیم قاسم، ریش سفید مقاومت
شیخ نعیم قاسم یکی از 3 رکن اصلی رهبری حزبالله لبنان، پس از شهادت نصرالله به عنوان رهبر معنوی و ریشسفید جنبش مقاومت شناخته میشود.
معاون 71 ساله دبیرکل حزبالله سالهاست به عنوان فرد دوم جنبش جنبش شناخته میشود. او در روستای کفرکیلا، واقع در استان نبطیه در خط مقدم مبارزه با صهیونیستها در جنوب لبنان به دنیا آمد.
یکی از استادان دینی او، آیتالله محمد حسین فضلالله بود که مورد احترام شیعیان لبنان قرار داشت و خود قاسم نیز سالها در بیروت به تدریس کلاسهای دینی پرداخته است.
شیخ قاسم یکی از باسابقهترین فعالان سیاسی شیعه در لبنان است که در دهه ۱۹۷۰ حتی پیش از سیدحسن نصرالله به جنبش محرومان امام موسی صدر پیوست که بعدها به بخشی از جنبش امل تبدیل شد. زمانی که در سال 1982 نصرالله جوان وارد گروه موسس حزبالله میشد، قاسم یکی از مقامات ارشد بود.
پس از ترور شهید سیدعباس موسوی، او به معاونت دبیرکل جدید یعنی نصرالله رسید و 32 سال در کنار هم، حزبالله را به اوج فعلیاش در لبنان و منطقه رساندند.
با این حال به نظر میرسد با توجه به شرایط جنگی حاکم بر لبنان، رهبری یک فرد عملیاتیتر مانند سیدهاشم صفیالدین مورد اجماع سران و نیروهای حزبالله از جمله خود شیخ قاسم باشد.
***
تأیید شهادت معاون اجرایی و فرمانده جنوب
در ادامه حملات جنونآسای تروریستی رژیم صهیونیستی به لبنان، 2 نفر دیگر از چهرههای ارشد حزبالله به شهادت رسیدند.
جنبش مقاومت اسلامی لبنان دیروز در بیانیهای، شهادت حجتالاسلام نبیل قاووق، معاون اجرایی، عضو شورای مرکزی و یکی از سخنگویان این جنبش را تایید کرد. شهید قاووق تحصیلات حوزوی خود را در قم گذرانده و از اعضای قدیمی و ارشد حزبالله در بخشهای اجتماعی و فرهنگی به شمار میآمد. حزبالله طی بیانیه رسمی دیگری از شهادت فرمانده خود علی کرکی، ملقب به «حاج ابوالفضل» در حمله تروریستی جمعه گذشته به محله حاره حریک ضاحیه بیروت به همراه سیدحسن نصرالله، دبیرکل این جنبش خبر داد.
در این بیانیه حاج ابوالفضل، فرماندهی از نسل مجاهدان پیروز در مقابل حمله زمینی صهیونیستها به لبنان در سال 1982، جنگ آزادی جنوب لبنان در سال 2000 و نصر الهی در جنگ تموز 2006 (جنگ 33روزه) معرفی شده که در همه میادین بزرگ مقاومت مشارکت داشت و از سال 2023 تا لحظه شهادت خود، فرماندهی جبهه جنوب را در همه محورها و یگانهای پشتیبانی به عهده داشت.
ارسال به دوستان
پزشکیان در جلسه هیأت دولت:
وعده آتشبس در برابر عدم پاسخ به ترور هنیه دروغ بود
مسعود پزشکیان در جلسه هیات دولت که عصر دیروز یکشنبه برگزار شد، ضمن تسلیت شهادت مجاهد کبیر «سیدحسن نصرالله» گفت: چنین جنایتی بار دیگر ثابت کرد این رژیم جنایتکار به هیچیک از موازین و چارچوبهای بینالمللی پایبندی ندارد. ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی نیز که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد.
رئیسجمهور در ادامه به بخشی از سخنان خود در مصاحبه با یکی از شبکههای تلویزیونی آمریکایی مبنی بر اینکه حزبالله لبنان نباید در جنگ با رژیم صهیونیستی تنها بماند و بازتاب گسترده آن در رسانهها اشاره کرد و گفت: الان هم معتقدم نباید مبارزان و مجاهدان لبنانی را در این نبرد تنها گذاشت تا این رژیم سفاک نوبت به نوبت کشورهای محور مقاومت را مورد تجاوز قرار دهد و زنان و کودکان بیگناه را به خاک و خون بکشد.
رئیسجمهور با انتقاد شدید از رفتار دوگانه رسانههای غربی در برابر تروریسم عریان و عیان رژیم صهیونیستی تصریح کرد: رسانههایی که کوچکترین اتفاقات در ایران را تا حد ممکن بزرگنمایی میکنند تا کشورمان را در مظان اتهام قرار دهند، چگونه این حجم عظیم از جنایات به چشمشان نمیآید و خود را به خواب زدهاند؟
پزشکیان با تأکید بر اینکه قطعا چنین روندی برای ما قابل پذیرش نخواهد بود و بدون پاسخ هم نخواهد ماند، تأکید کرد: اگرچه پاسخ قاطع به این نامردهای جنایتپیشه ضروری است اما بنا به تجربه تاریخی، نهضتهای آزادیخواهانه و بیدارگرایانه با ترور افراد و شخصیتهای آنان از بین نخواهند رفت و دهها نفر دیگر برای برداشتن و برافراشتن پرچم ظلمستیزی و عدالتخواهی آمادهاند.
* مطهری: فریب آمریکا را خوردیم
علی مطهری در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «تعلل ایران در پاسخ به ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران در حالی که دنیا منتظر پاسخ ایران بود، باعث شد رژیم صهیونی جرأت پیدا کند سیدحسن نصرالله را هم ترور کند. ما فریب آمریکا را خوردیم که پی در پی پیام فرستاد که نزنید، هفته دیگر آتشبس را برقرار میکنیم».
ارسال به دوستان
واکنش مقاومت به ترور سیدحسن نصرالله چگونه رژیم صهیونیستی را در باتلاق جنگ فرسایشی غرق خواهد کرد
راه نصر
امیرعباس نوری: ترور دبیرکل حزبالله لبنان و شهادت نصرالله بزرگ، ضربهای محکم به جبهه مقاومت بود. سیدحسن غیر از آنکه رهبری کمنظیر برای لبنان و علمداری رشید برای جبهه مقاومت بود، قوت قلب و منبعی بزرگ از جاذبه عاطفی برای همه علاقهمندان مقاومت اسلامی بود. حزن و غم شهادت سید، نه روزها و هفتهها و ماهها، بلکه سالها از قلب و ذهن ما خارج نمیشود. شهادت سید عزیز ما، سید شریف ما، فخر عالم تشیع، ستاره جهان اسلام، فرمانده غیور، روحانی شجاع، یار حاجقاسم، سرباز مطیع ولایت فقیه و دوست وفادار مردم ایران، یک شبیخون غم بود برای ما. زانوی غم بغل کردهایم، اشک امان نمیدهد، حزن شهادت سید بند بند وجودمان را فراگرفته است؛ اندوه سید کشت ما را.
از لحظهای که دست به دعا بودیم که خبر نرسد اما رسید و حزبالله آسمانی شدن سید را اعلام کرد تا همین الان، هنوز خودمان را پیدا نکردهایم. به ما حق بدهید؛ ما عزاداریم. عزادار عمار، عزادار ابوذر، عزادار مالک، عزادار فرزند فاطمه(س)، عزادار نصرالله بزرگ. این غم، غمی نیست که زمان از دل ما ببرد. شاید برای برخی، زمان در همین جا متوقف شود.
ما عزادار سیدیم اما عزادار حزبالله نه! حزبالله درخت تناور 40 ساله است. بیدی نیست که با این توفانها بیفتد. آن سالها که نهالی بود، چنین روزهایی را به سلامت پشت سر گذاشت، حالا که درخت تناور پرثمری است. آن زمان که صهیونیستها سیدعباس را زدند، حزبالله یکی از چند گروه شیعه مبارز در لبنان بود که حتی برای همه نیروهای خود نیز سلاح به اندازه کافی نداشت. حالا که صهیونیستها سیدحسن را شهید کردند، رسانهها نمیگویند ترور دبیرکل حزبالله، بلکه سیدحسن را «رهبر لبنان» مینامند. حزبالله در 33 سالی که سیدحسن رهبری آن را بر عهده داشت، تبدیل به بزرگترین قدرت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نظامی لبنان شد. شیعه، سنی، دروزی و مسیحی در مقابل تهدیدات صهیونیستها، چشم امید به حزبالله داشته و دارند. جنگ تموز و پیروزی افتخارآفرین حزبالله در مقابل ارتش تا بن دندان مجهز رژیم صهیونیستی نشان داد دبیرکل جدید در 15 سال پس از شهادت سید عباس موسوی، چه سازمانی با چه اعجوبههایی تربیت کرده است. حزبالله اما در 33 سال، از یک گروه شیعه مبارز، تبدیل به ستون فقرات لبنان شد. این حزبالله است که لبنان را سرپا نگه داشته است. نه تنها لبنان، بلکه سوریه نیز امنیت خود را مرهون حزبالله لبنان میداند. این حزبالله بود که با سفارش حاجقاسم به صحنه آمد و در کنار سایر مدافعان حرم، سوریه را از شر تکفیر و داعش نجات داد. این حزبالله بود که تبدیل به بازوی حاجقاسم برای سازماندهی سازمان رزم حشدالشعبی شد. حزبالله حالا از یک گروه مبارز شیعه لبنانی تبدیل به پناهگاه مظلومان و بیپناهان منطقه شده است؛ قدرتمندترین ارتش نامنظم غرب آسیا و به تعبیری دنیا. آن زمان که اسحاق شامیر، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی دستور ترور سیدعباس را داد شاید در این خیال بود که کار حزبالله تمام شده است. شامیر مرد اما حزبالله ماند، قدرتمندتر شد، قدرتمندترین شد؛ با سیدحسن نصرالله. حالا هم همین است. وجود سازمان بزرگ حزبالله وابسته به هیچ کسی، حتی نصرالله بزرگ هم نیست. ساخت مستحکم حزبالله با این ترورها صدمهای نخواهد دید.
روزنامه والاستریت ژورنال روز گذشته در این باره نوشت: «بهرغم کشتار بسیاری از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان و دبیرکل آن، این گروه همچنان هزاران نیروی کارکشته و تجهیزات گستردهای دارد که میتواند خسارات چشمگیری را وارد کند». این رسانه آمریکایی در ادامه بر پایداری حزبالله به دلیل حضور هزاران نیرو و وجود تجهیزات گسترده تاکید کرد و به نقل از «کامل وزنه» تحلیلگر سیاسی مستقر در بیروت گزارش داد: «بهرغم موانعی که از سوی اسرائیلیها ایجاد شده، توانمندیهای مقاومت همچنان پابرجاست. اگر دیوانگی اسرائیل متوقف نشود، ممکن است دست به اقدامات شوکهکننده دیگری بزند». والاستریت ژورنال در قسمت دیگری از این گزارش با اشاره به توانمندیها و قدرت حزبالله لبنان مینویسد: «حزبالله دارای زرادخانه وسیعی از موشکها و راکتها، از جمله موشکهای بالستیک با هدایت دقیق است. بنابراین حزبالله میتواند خسارات و تلفات چشمگیری را وارد کند و اسرائیل را از اقداماتش بازدارد».
البته جدا از این سازمان بزرگ، حزبالله یک اندیشه است. در ذهن لبنانیهاست؛ در ذهن نسلهای آینده لبنان. اذا غاب سید، قام سید. حزبالله هست. حزبالله زنده است.
***
در آستانه سالگرد عملیات بزرگ «توفانالاقصی»، معادله جنگ رژیم صهیونیستی با شبکه بزرگ مقاومت و صحنه میدان چگونه است. بگذارید قبل از آن به یک واقعیت مهم اشاره کنیم. جبهه بزرگ مقاومت فقط در حال مقابله با رژیم صهیونیستی نیست. همانگونه که سیدحسن نصرالله در آخرین سخنرانی خود تاکید کرد، مقاومت در حال مقابله با رژیم صهیونیستی، آمریکا و ناتو است. تمام قدرت این مثلث شوم، اعم از قدرت مالی و پولی، تسلیحات نظامی و پوششها و حمایتهای اطلاعاتی در مواجهه با جبهه مقاومت تجمیع و به اشتراک گذاشته شده است. واشنگتن تاکنون دهها میلیارد دلار به صورت نقدی به رژیم صهیونیستی تزریق کرده است. جدا از این کمکهای مالی، میلیاردها دلار مدرنترین بمبها و تسلیحات از سوی آمریکا و ناتو در اختیار رژیم سفاک و کودککش صهیونیستی قرار گرفته است. در اتاق جنگ رژیم صهیونیستی، سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی غرب بویژه CIA نقش محوری دارند. در بعد سیاسی نیز با وجود برپایی بزرگترین راهپیماییهای حمایت از فلسطین در دنیا و حتی در دانشگاههای آمریکا، کاخ سفید با وتوی مکرر قطعنامههای شورای امنیت و همینطور فشار به دادگاه بینالمللی برای عدم صدور رای علیه نتانیاهو و باند تبهکار تلآویو، حمایتهای سیاسی خود را از باند تبهکار حاکم در تلآویو نشان داد تا از این طریق یک اطمینان خاطر برای تداوم کشتار و نسلکشی در غزه و لبنان به رژیم صهیونیستی بدهد. همه کفر به جنگ مقاومت آمده است. مقاومت در حال مقابله با جبههای است که به لبه تکنولوژی دنیا مجهز است. این بزرگترین جنگ جبهه مقاومت از زمان پیدایش تاکنون است. بنابراین طبیعی است که در این جنگ بزرگ، موفقیتها و بعضا ناکامیهایی برای جبهه مقاومت وجود خواهد داشت. عملیاتهای توفان الاقصی و «وعده صادق»، قدرت و مزیتهای مهم جبهه مقاومت را به رخ کشید و رژیم صهیونیستی که ماهیتش بر ترور بنا نهاده شده نیز از طریق نفوذ، حمایتهای اطلاعاتی و ماهوارهای و با حمایت کارتلها و برندهای بزرگ دنیا در حوزه تکنولوژی و شبکههای اجتماعی، تلاش میکند از طریق ترور مقامات مقاومت مزیتهای خود را نشان دهد. آمریکا نیز به صورت واضح در میدان است و ورود مستقیم ارتش آمریکا در ماجرای عملیات «وعده صادق» نشان داد جنگ به مرحلهای رسیده که واشنگتن نمیتواند صرفا حامی و تامینکننده رژیم صهیونیستی باشد، بلکه در مواقعی باید خود نیز به میدان بیاید. بنابراین در فهم جنگ فعلی، باید این نکته کلیدی را در نظر داشته باشیم که مقاومت در حال نبرد با ابرقدرت دنیاست، نه فقط رژیم از درونپوسیده صهیونیستی.
* تله فرسایش
به تعبیر برخی کارشناسان و تحلیلگران، رژیم صهیونیستی به دنبال آن است با ترور مقامات و فرماندهان مقاومت، در سالگرد عملیات «توفانالاقصی»، خود را پیروز جنگ نشان دهد اما واقعیت اینگونه نیست. واقعیت این است که ترورهای مقامات جبهه مقاومت، صرفا موفقیتهایی تاکتیکی است اما در حوزه استراتژیک، وضعیت کماکان به زیان اسرائیل است، چرا؟ چون پایههای رژیم صهیونیستی تاب و طاقت تحمل جنگ طولانیمدت و فرسایشی را ندارد.
«فرید زکریا» کارشناس مطرح روابط بینالملل و روزنامهنگار مشهور شبکه سیانان آمریکا در همین باره میگوید: راهبردی که مقاومت با محوریت ایران اتخاذ کرده است کمی با آنچه اسرائیل به آن عادت داشت متفاوت است. اسرائیلیها همیشه این راهبرد را داشتند که در نبردهای کوتاه بجنگند و در آن قاطعانه پیروز شوند که معمولا در خاک اسرائیل نبود و آنها در غزه، لبنان و اردن میجنگیدند اما این بار راهبردی که توسط مقاومت پیاده شده، تحمیل یک وضعیت دائم تنش سطح پایین ادامهدار به اسرائیل است. آنچه اسرائیل در غزه و علیه حزبالله انجام میدهد، غلطترین جنگ است. زکریا میافزاید: طی دوره یکساله اخیر، اقتصاد اسرائیل لطمه زیادی دیده و آنها هزینههای زیادی پرداخت کردهاند. سفر به اسرائیل عملا متوقف شده است. وقتی اقتصاد بر پایه تکنولوژی اسرائیل، جاذبههای گردشگری و ارتباط اسرائیل با جهان عرب را در نظر میگیرید، همه اینها متوقف شده است؛ به همین خاطر باید سوال کرد آیا واقعا اسرائیل آمادگی چنین جنگ طولانی، کند و طاقتفرسایی را دارد؟ آنها در این شرایط دائما باید منتظر خطرات و اتفاقات باشند، این در مقایسه با جنگهای کوتاه و سریعی که در آن عملکرد خوبی داشتند متفاوت است. این کارشناس آمریکایی همچنین درباره راهبرد ایران در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در تهران گفت: به نظرم ایرانیها که در جنگ نامتقارن خیلی خوب عمل کردهاند، متوجه شدند همین نقطه قوت آنهاست. راهبرد آنها خفه کردن اسرائیل و به تعویق انداختن واکنش است. بر اساس مقالهای که در تایمز منتشر شده از ۶۲ خط هوایی که در گذشته روزانه به اسرائیل پرواز داشتند، امروز فقط یک یا ۲ خط فعال هستند. ایرانیها متوجه شدهاند اگر آنها چند هفته دیگر این بازی را طول بدهند، خطوط هوایی موجود نگرانی بیشتری خواهند داشت.
اشاره فرید ذکریا به ضعف رژیم صهیونیستی در جنگ فرسایشی، تنها دیدگاهی مختص به وی نیست. «دنیس راس» سیاستمدار کهنهکار آمریکایی معتقد است جنگ فرسایشی، زمین بازی ایران است و نتانیاهو در حال بازی در این زمین است.
راس از مدیران تصمیمساز دولتهای آمریکا از جیمی کارتر تا ریگان، بوش پدر، کلینتون و بوش پسر بوده و در دوره اوباما نیز دستیار ویژه رئیسجمهور و مسؤول هماهنگکننده امور ایران بوده است. راس اخیرا در مقالهای در فارن افرز نوشت: راهبرد تهران این است که اسرائیل را زیر فشار مداوم نگه دارد تا آن را با درگیریهای ادامهدار در مرزهایش بفرساید. نکته تلخ اینکه اگرچه چنین چیزی را میتوان به روشنی دید اما به نظر میرسد رویکرد کنونی اسرائیل، بازی در زمین ایران است. رهبر عالی ایران، آیتالله علی خامنهای، مدتهاست تصور میکند اسرائیلیها در صورتی که به طور مداوم تحت فشار تهدیدات نظامی قرار بگیرند، کشور را ترک خواهند کرد. آنچه برخی به عنوان «حلقه آتش» دور اسرائیل مینامند، از همین فرضیه ناشی میشود.
اگرچه ایران در ماههای اخیر از آتشبس در غزه استقبال کرده است اما دنیس راس معتقد است جنگ فرسایشی نیز در نهایت به نفع ایران و به زیان اسرائیل تمام خواهد شد. راس در ادامه مینویسد: آیتالله خامنهای و نصرالله به این گزاره باور دارند و راهبرد نظامی خود را بر این اساس طراحی میکنند و متأسفانه دولت اسرائیل در حال افتادن در دام آنهاست. نصرالله در یک سخنرانی در ژانویه گفت اسرائیلیها ریشهای در این سرزمین ندارند و تحت فشار، آن را ترک خواهند کرد. رهبر ایران نیز گفته است «مهاجرت معکوس» به معنی پایان اسرائیل خواهد بود. بر پایه این منطق، این ۲ رهبر بر این باورند راهبرد مناسب بلندمدت، وادارکردن اسرائیل به جنگ در همه جبهههاست: در غزه، در مرز شمالی با لبنان و در کرانه باختری.
راس در ادامه نوشته است: رهبران مقاومت در ایران و لبنان مصممند اسرائیل را تحت فشار مداوم نگه دارند و آن را درگیر جنگهای فرسایشی کنند. در واقع، تحلیل بردن اسرائیل در باتلاقهایی که برایش از نظر نظامی هزینهبر است و آن را از نظر سیاسی در صحنه جهانی منزوی میکند، هسته اصلی راهبرد ایران است. همانطور که رهبر عالی ایران در ماه مارس مطرح کرد، اسرائیل «در بحران است»، زیرا «ورود رژیم صهیونیستی به غزه، برایش یک باتلاق ایجاد کرده است. اگر امروز از غزه خارج شود، شکست خورده است و اگر خارج نشود، باز هم شکست خورده است».
ادامه نوشته دنیس راس در فارن افرز نیز قابل تأمل است. او مینویسد: سیاستهای کنونی اسرائیل، در حال تأیید راهبرد ایران است. اسرائیل اکنون درگیر جنگهای فرسایشی در غزه، در مرز شمالی خود و به طور فزاینده با گسترش عملیات در کرانه باختری است. هر یک از این درگیریها به طور جداگانه ممکن است منطقی به نظر برسند اما به طور جمعی، به معنای بازی بر پایه شرایط ایران هستند. این به آن معنا نیست که اسرائیل باید اکنون به دنبال جنگهای همهجانبه با حزبالله یا ایران باشد، بلکه این است که اسرائیل به یک راهبرد تازه نیاز دارد.
پیشنهاد دنیس راس برای خروج نتانیاهو از این وضعیت نیز قابل توجه است. او مینویسد: گفتن این حرف، از انجام آن آسانتر است. این امر مستلزم تصمیمات دشوار اما ضروری توسط بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و دولت بایدن خواهد بود. رئیسجمهوری بعدی ایالات متحده باید آماده باشد تا اقداماتی انجام دهد که برخی از این تصمیمات سخت را بیشتر موجه کند. در حالی که امیدوارم تلاشهای تحت رهبری آمریکا موفق شود، باید یک طرح جایگزین (طرح B) وجود داشته باشد که تمرکز آن بر پایان دادن به جنگ برای آزادی گروگانها باشد، نه دستیابی به توافق آزادی گروگان برای پایان دادن به جنگ.
* ضربات کوبندهتر میشود
اگر زمانی عبدالله پادشاه اردن جبهه مقاومت را به هلال شیعی تشبیه کرده بود اما اکنون همه مردم منطقه میبینند اگر هلالی هم شکل گرفته باشد، نوک این هلال را در فلسطین اشغالی و در غزه، جریان مقاومت سنی به نام حماس و جهاد تشکیل داده است. مقاومت حالا در آستانه یک سالگی جنگ غزه، مختصات جغرافیایی جدیدی را در مقابل چشم مردم مسلمان منطقه قرار داده است؛ از ایران و عراق تا سوریه و لبنان و فلسطین و یمن؛ یمن قهرمان که پدیده جنگ جدید با رژیم صهیونیستی است. مقابله جبهه مقاومت با جنایات و نسلکشی رژیم سفاک صهیونیستی در غزه باعث شد یک هژمونی اسلامی جدید در غرب آسیا رونمایی شود. پس از ضربه کاریای که مقاومت غزه در 7 اکتبر به رژیم صهیونیستی وارد کرد، همه اضلاع مقاومت وارد میدان شدند تا هم از شدت جنایات صهیونیستها و حامیان آن در غزه بکاهند و هم کاری کنند که مقاومت اسلامی در غزه زیر این حملات غیرانسانی سالم بماند. حملات همهجانبه مقاومت به رژیم صهیونیستی برای رسیدن به آتشبس و پایان جنایت در غزه بود. کما اینکه آتشبس و پایان جنایت در غزه، یک پیروزی بزرگ برای جبهه مقاومت به حساب میآید. با این حال اما در اتاق فرماندهی جبهه مقاومت، این تحلیل نیز وجود داشت که در صورت عدم آتشبس و تداوم جنایات در غزه و گسترش جنگ به سایر اضلاع جبهه مقاومت، باز هم رژیم صهیونیستی در باتلاق جنگ فرسایشی گرفتار خواهد شد. این همان چیزی است که نتانیاهو از فهم آن عاجز نیست اما از آنجا که منافع خود و تلاش برای عدم محاکمه را بر منافع رژیم ترجیح داده است، لذا باتلاق فرسایش را انتخاب کرده است. ترور فرماندهان حماس و شهید هنیه در تهران، حملات جنونآمیز در غزه و حمله به لبنان در هفتههای اخیر، ترور فرماندهان مقاومت و در نهایت ترور سیدحسن نصرالله عزیز و نیز حملات روز گذشته به یمن، همه نشان میدهد در اتاق جنگ تلآویو، باند قاتل جنایتکار به تداوم جنگ میاندیشند. یعنی همان چیزی که دنیس راس از آن به بازی نتانیاهو در زمین ایران تعبیر کرد.
رهبر انقلاب روز شنبه در پیام تسلیت برای شهادت سیدحسن نصرالله تاکید کردند: «ضربات جبهه مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، به حول و قوه الهی کوبندهتر خواهد شد».
بلافاصله پس از صدور این پیام رهبر انقلاب، حملاتی از عراق، لبنان و یمن با موشکها و پهپادهای جدید و رادارگریز به سراسر سرزمینهای اشغالی انجام شد. قبل از آن نیز شلیک موشکهای بالستیک از عراق و لبنان و یمن به شهرکهای صهیونیستنشین نشان داد مقاومت سطح جنگ را افزایش داده است. حالا نیز مشخص است جبهه مقابل از مناطق مختلف جغرافیای مقاومت، سطح حملات به رژیم سفاک را افزایش خواهد داد. به عبارتی، مقاومت با تشدید حملات و افزایش سطح حملات، فرورفتن رژیم سفاک و جنایتکار صهیونیستی در باتلاق جنگ فرسایشی را تشدید خواهد کرد. صهیونیستها در تله زمان افتادهاند. نتیجه جنگ میان ما از یک سو و آمریکا و رژیم صهیونیستی از سوی دیگر را زمان مشخص خواهد کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|