|
ادامه روند ناکامیهای استقلال با موسیمانه این بار در انزلی
از چاله جواد به چاه موسیمانه
بر خلاف آنچه هواداران استقلال میپنداشتند، آرزوهایشان به هیچ انگاشته شد. قرار بود جواد نکونام برود و با جذب یک سرمربی خارجی، قطار استقلال به ریل موفقیت بازگردد اما زهی خیال باطل! استقلال این روزها به مراتب بدتر از زمان جواد نکونام است. تیمی سردرگم، ضعیف و پر از هیچ. نمیداند چه میخواهد. در زمین فقط زمان را میگذراند. تنها ارزشش نبردن است. آنچه دیروز در انزلی دیدیم، تلاش عجیب و مضحک برای نبردن بود. او فقط آمده تا نبازد و بعد بگوید تیم من فلان بازی نباخته است. شروعش خوب بود اما هر چه گذشت، دیدیم این مربی آفریقایی دوای درد آبیها نیست. استقلال در دومین بازی خود در شروع نیمفصل دوم، ضعیف و سردرگم نشان داد. تساوی دیروز در انزلی، هفته هفتم تساوی موسیمانه در لیگ برتر بود و مشخص نیست آیا او میتواند استقلال را به ساحل آرامش برساند یا خیر. پاسخ تقریباً مشخص است: یک «نه» بزرگ. باید دید مدیران هلدینگ خلیجفارس تا چه زمانی او را تحمل میکنند. آیا به او فرصت بیشتری میدهند؟ هواداران استقلال میگویند این وقتکشی محض است و باید طی چند روز آینده یا هفتههای آتی دید واکنش هلدینگ به این نوع عملکرد موسیمانه چیست. از ما میپرسید؟ میگوییم وقت تلف کردن است. حتی یک مربی ایرانی درجه 2 هم به مراتب تیمش بهتر از او بازی میکند. استقلال با موسیمانه از چاله نکونام به یک چاه عمیق افتاد. چاهی بیپایان، سیاه و بس هولناک. نگاهی به جایگاه استقلال در جدول لیگ برتر بیندازید، معنی هولناک را میفهمید. آنها در منطقه خطر هستند. از این ترسناکتر؟ خدا به دادشان برسد.
* شعارهای جنجالی علیه موسیمانه
اگر پایتان به انزلی رسیده باشد، خوب میدانید ورزشگاه «سنسیروس» همیشه جوش و خروش خودش را دارد؛ جایی که دیروز نه ملوانیها، بلکه هواداران خود استقلال با فریادهایی آتشین، تیم و سرمربیشان را بدرقه کردند. صدای «حیا کن، رها کن» این بار به موسیمانه رسید؛ سرمربی خوشنامی که حالا زیر تیغ انتقادات آبیها قرار گرفته است. داستان از اینجا شروع شد که استقلال بعد از شکست تلخ مقابل شمسآذر، دوباره از دست دادن امتیاز را در انزلی تجربه کرد؛ اینبار مقابل ملوان. شاید تساوی در این بندر مهآلود و همیشه دشوار، روی کاغذ چندان بد به نظر نیاید اما وقتی کارنامه این فصل استقلال را نگاه کنید، معلوم میشود چرا صبر هواداران تمام شده است. در «سنسیروس»، هواداران آبی به جای تشویق، شعارهای سنگینی نثار تیم محبوبشان کردند. انگار نه انگار همین چند ماه پیش برای بازیکنان و کادرفنی کف میزدند. پیتسو موسیمانه، این مربی اهل آفریقای جنوبی که با هزار امید و آرزو به تهران آمده، حالا سوژه اصلی شعارها شده است. فریاد «حیا کن، رها کن» امروز مثل پتکی روی سکوی استقلالیها فرود آمد؛ سکوهایی که حالا به جای تکیهگاه، بیشتر شبیه میدان قضاوت شدهاند. اما این فقط موسیمانه نبود که زیر فشار شعارها قرار گرفت. بازیکنان استقلال هم کم ناسزا نشنیدند؛ سکوها یکییکی آنها را نشانه گرفتند و جو ورزشگاه، عجیب و سنگین شد. انگار حالا هیچکس در استقلال، از بازیکن گرفته تا کادر فنی، مصون از انتقاد نیست. حالا سوال این است: مدیران استقلال، که هفته گذشته بعد از شکست مقابل شمسآذر با موسیمانه جلسه فوقالعاده برگزار کردند، چه نقشهای برای این بحران دارند؟ آیا دوباره دست به تغییرات میزنند یا سعی میکنند این آتش را خاموش کنند؟ هر چه باشد، این روزها در استقلال از آرامش خبری نیست. اگر این روند ادامه پیدا کند، شاید آبیها روزهای سختتری در پیش داشته باشند.
ارسال به دوستان
همجنسگرایان چگونه در هالیوود منتقدان مشهور را به حاشیه برده و تخریب میکنند
دیکتاتوری ناجنسها
میلاد جلیلزاده: تا چند سال پیش اگر صحبتی از این میشد که سینمای غرب، بنا به تبعیت از جهتدهیهای کلانی که سیاستمداران این کشورها انجام میدهند، در پی ترویج همجنسگرایی است، گوینده چنین سخنی به توهم توطئه متهم میشد. این یعنی در اصل مطلب که قبیح بودن چنین چیزی است تردیدی وجود نداشت و حتی کسانی که مدافع لیبرالیسم غربی بودند، ترویج همجنسخواهی را یک نوع اتهام به جهان لیبرال قلمداد میکردند. حالا اما اثبات چنین نکتهای به هیچ نوع استدلالتراشی و هیچ تلاشی نیاز ندارد و از سر و روی فیلمها و سریالهای جریان اصلی گرفته تا جشنوارههای هنری، پیداست که نهتنها عمدی در این زمینه وجود دارد، بلکه تأکید ویژهای هم روی آن است. این موج بزرگ غولآسای تبلیغاتی کاری کرده که همجنسبازان بسیار بیشتر از چیزی که در واقعیت هستند به نظر برسند، طوری که حدود ۱۰ سال پیش وقتی گالو نظرسنجی کرد و از آمریکاییها پرسید فکر میکنند چند درصد از مردم این کشور همجنسخواهند، نظرات عمومی روی عدد ۳۰ درصد ایستاد، حال آنکه تعداد واقعی چنین افرادی 2درصد است و بخش قابل توجهی از این 2درصد هم احتمالا برای به دست آوردن بعضی موقعیتهای شغلی یا امکان پناهندگی سیاسی، خوداظهاریهایی از این دست کردهاند. این یعنی همجنسبازان هنگام انجام آن نظرسنجی ۱۵ برابر بیشتر از آنچه که واقعاً هستند، حضور یا به عبارتی دوپینگ اجتماعی و رسانهای داشتند و حالا که سالها از انجام این پیمایش گذشته، به راحتی میشود حدس زد که حباب این پیشنمایی بزرگتر هم شده است. اگرچه همجنسبازی تقریبا در تمام جوامع دنیا سابقه داشته اما مطلقا در هیچ جامعهای، این مساله عادی نشده و در هیچجا قبح آن به طور کامل نریخته است. چیزی که طی چند سال اخیر جهان غرب روی آن تاکید ویژهای داشته، به سختی توسط عموم مردم قابل پذیرش است و حتی میشود گفت هرگز به طور کامل قابل پذیرش نیست و به همین دلیل 2 پرسش عمده در این باره پیش خواهد آمد؛ اول اینکه آنها چرا و به چه انگیزهای تا این اندازه روی این موضوع تاکید دارند و برایش هزینه میکنند و دوم اینکه وقتی چنین موضوعی تا این حد با طبع عمومی بشر ناسازگار است، چرا در جهان غرب کسی پرچمی برای مخالفت با آن بلند نمیکند؟
تأکید ویژه و عموما تعجببرانگیز لیبرالهای غربی روی همجنسگرایی از خاستگاه نگاهی سرچشمه میگیرد که عصاره آن را سالها پیش مارگارت تاچر، نخستوزیر بریتانیا در یک سخنرانی معروف بیان کرد. او پس از فروپاشی شوروی و سقوط اردوگاه رقیب، گفت از این به بعد آلترناتیوی وجود ندارد
(There is no alternative) و این جمله به یک متد و متر و معیار تبدیل شد. این بیان را میتوان سرآغاز راهی دانست که به عنوان عصر نولیبرالیسم شناخته میشود. تاچر میگفت دیگر جامعه وجود ندارد و فرد است که اهمیت پیدا میکند. جامعه نهایتاً در مقیاس کوچکی مثل خانواده پذیرفته خواهد شد (و حالا میبینیم که آنها با همین واحد کوچک اجتماعی هم کنار نمیآیند). تأکید روی مشروعیت همجنسگرایی و سلب مجوز برای ایراد هر استدلالی علیه این قضیه، به نوعی اعطای یک مشروعیت مطلق و بیقید و شرط به فردگرایی و زدودن هر مشروعیتی از اجتماع است.
پرسش دوم از اینجا بهبعد است که جدیتر میشود: چرا «جامعه» به عنوان میراث تکامل چند هزار ساله بشر و نشانه عیانی بر خارج شدن او از زندگی فردی و غیرمتمدن، در برابر چنین چیزی با قدرت نمیایستد؟ عبارتی که در کنار همجنسگرایی طی سالهای اخیر وارد ادبیات رسانههای مسلط شده، توضیح دقیق این موضوع است؛ عبارت «همجنسگراهراسی». آنها چنین چیزی را یک جرم بزرگ القا میکنند و با قدرت در برابر هر آنچه کوچکترین تعریضی به این موضوع وارد کند میایستند. اگر نگاهی بیندازیم به سرنوشت چند چهره مشهور هنری که در این باره اظهار نظر کردهاند و ببینیم که بر سر آنها چه آمده، بخوبی مشخص میشود که چرا تا به حال کسی جرأت نداشت به این موج مسموم، نه بگوید. قبل از اشاره به چند مورد شاخص در این رابطه که قضیه را بخوبی روشن خواهد کرد، بد نیست به این نکته هم اشاره شود که به نظر میرسد در دیوارههای سدی که امثال مارگارت تاچر در برابر هر انتقادی برپا کرده بودند، ترک ایجاد شده و دیگر نمیتوان گفت از این پس آلترناتیوی وجود ندارد.
* آلن دلون
یکی از معروفترین چهرههای هنری غرب که علیه همجنسگرایی سخنی گفت و با تبعات سنگینی مواجه شد، آلن دلون، ستاره سالهای دور سینمای فرانسه بود.
اوج این حملات زمانی اتفاق افتاد که در سال ۲۰۱۹ جشنواره سینمایی کن تصمیم گرفت یک جایزه افتخاری به دلون اعطا کند. او از مدتها پیش از آغاز جشنواره و از زمانی که خبر تجلیل از او به رسانهها درز کرد، مورد حمله رسانهای بیسابقهای قرار گرفت. بنیانگذار مرکزی به نام «زنان و هالیوود» اعلام کرد «قدردانی از فردی که چنین دیدگاههایی دارد و تأیید کرده زنانی را کتک زده و از راست افراطی در حوزه سیاست دفاع میکند، مایه ناامیدی است». او با انتشار یک توئیت نوشت: «دلون با این موضعگیریها خودش را با نژادپرستها و ضدیهودیها در یک صف قرار داده است و کن با اهدای جایزه افتخاری به این بازیگر از همین ارزشها حمایت میکند». آلن دلون بعدها مصاحبهای کرد و در آن گفت که با همجنسگرایی مخالف نیست، بلکه با اعطای مجوز به همجنسگرایان برای نگهداری از بچهها مخالف است. اما بوقهای رسانهای خاموش نشد و حملات علیه او ادامه پیدا کرد، چون او با جریانی وارد چالش شده بود که حتی ذرهای عقبنشینی نداشت.
* بینی من
بینی من، یک دیجی و خواننده جامائیکایی، سالها پیش اشعاری خوانده بود که به همجنسگراهراسی معروف شدند. به همین دلیل او پس از اعتراضهای فعالان حقوق همجنسگرایان از جوایز موسیقی ویدئویی امتیوی در سال 2004 حذف شد. در همان سال، وضع بغرنجتر هم شد و پس از لغو کنسرت این خواننده در بریتانیا، از ورود او به این کشورهم توسط پلیس در فرودگاه هیترو لندن جلوگیری شد. او سپس از طریق شرکت ضبط خود برای اشعارش عذرخواهی کرد. سال 2005، گروه حقوق همجنسگرایان OutRage پس از اینکه«بینی من» موافقت کرد آهنگهای حاوی اشعار همجنسگراهراسی را پخش نکند، مخالفت خود با او را به حالت تعلیق درآورد و او در آن سال بالاخره دوباره در لندن اجرا کرد. اما در سال 2010 همچنان کنسرتهای او در بعضی کشورها از جمله نیوزلند، بلژیک و هلند لغو میشد. در سال 2012، بینی من مجددا از جامعه همجنسگرایان به خاطر اشعار ضدهمجنسگرایانه قبلیاش عذرخواهی کرد: «اجازه دهید این را واضح و صریح بگویم. من چیزی علیه کسی ندارم. صرف نظر از اینکه به کدام اعتقاد مذهبی اعتقاد دارید...» ظاهرا کسی قصد نداشت دست از سر این خواننده بردارد و کار به جایی رسید که او در شبکههای اجتماعی عذرخواهی غلیظی ایراد کرد: «لطفاً از شما التماس میکنم بعضی آهنگهایی که مدتها پیش نوشتهام سر زبانها نیندازید».
* کوین هارت
کوین دارنل هارت، هنرپیشه سینما و تلویزیون، نویسنده، تهیهکننده و استندآپ کمدین آمریکایی، یکی دیگر از کسانی است که یکیدو جا علیه همجنسگرایی سخنی گفت و حتی با اینکه از آنچه گفته بود ابراز ندامت کرد، ناچار شد بهای سنگینی برای آن بپردازد. بین سالهای 2009 تا 2010، کوین هارت در توئیتر و استندآپهای ویژهاش یکیدو بار جوکهایی درباره همجسبازان گفت که بعدها برایش دردسر درست کرد. به عنوان مثال، او در یک توئیت گفت اگر معلوم شود پسرش همجنسگرا است، خانه عروسکی را بالای سرش خواهد شکست. یا یک بار دیگر در برنامه ویژه خود در سال 2010، این نکته را تکرار کرد که اگر پسرش همجنسگرا باشد، رفتاری تند با او خواهد داشت. هارت بعداً به رولینگ استون گفت: «امروز آن لطیفه را نمیگویم، زیرا وقتی آن را گفتم، زمانه به اندازه الان حساس نبود». با این حال چند سال بعد وقتی اعلام شد هارت قرار است در سال 2018 مجری اسکار باشد، شوخیهای گذشته او دوباره احضار شد و پس از واکنش شدید همجنسبازان، هارت از میزبانی اسکار کنار رفت. او در توئیتی نوشت: «من تصمیم گرفتم از میزبانی اسکار امسال کنارهگیری کنم... به این دلیل که نمیخواهم در شبی که باید توسط بسیاری از هنرمندان بااستعداد شگفتانگیز جشن گرفته شود، باعث حواسپرتی شوم. من صمیمانه از جامعه LGBTQ به خاطر کلمات بیاحساسم در گذشته عذرخواهی میکنم».
* آزیلیا بنکس
آزیلیا بنکس، رپر و خواننده-ترانهسرای آمریکایی، بابت چیزی مواخذه شد و او را مجبور به عذرخواهی کردند که در واقع حتی هجمه به همجنسبازان نبود. او یکیدو بار وقتی در بعضی مکانهای عمومی با کسی دعوایش شده بود، برای فحاشی از ناسزاهای جنسی استفاده کرد اما بعداً مواخذه شد که چرا تعابیری مترادف با معنای همجنسگرایی را به عنوان فحش استفاده کرده است. سال 2015، این خواننده پس از درگیری با یکی از مسافران هواپیما، در حال فریاد زدن بر سر مهماندار هواپیما توسط یک دوربین موبایل شکار شد. در این ویدئو بنکس به مهماندار هواپیما فحشی میداد که معادل واژه همجنسگرایی بود.
او بعداً وقتی واکنشهای رسانهای به این جریان را دید، درباره این حادثه توئیت زد و نوشت: «این حرفها برام مهم نیست. (چنین کلماتی را) قبلاً هم گفتهام و باز هم خواهم گفت».
مدتی بعد در سال 2016، او از این کلمه برای حمله به خوانندهای که همکار یک رپر دیگر به نام زین مالک بود در توئیتر استفاده کرد و همین منجر به غیرفعال شدن حساب کاربریاش شد. رفتهرفته فشارها روی این خواننده رپ موثر واقع شدند و او دیگر نمیتوانست بگوید برایش مهم نیست دربارهاش چه قضاوتی میکنند. او سال 2016 اعلام کرد که دیگر هرگز از کلماتی معادل با توهین به همجنسگرایان استفاده نمیکند.
* جیکی رولینگ
جیکی رولینگ نویسنده سری داستانهای «هری پاتر» با دفاع از محققی که وجود هرگونه ژن یا جنسیت بیولوژیک که به همجنسگرایی مرتبط باشد را رد میکرد، گروه همجنسبازها را برافروخت. رولینگ با استناد به این تحقیقات گفت جنسیت بیولوژیکی قابل تغییر نیست و به این ترتیب جنجال بزرگی علیه خودش به راه انداخت. فشارها از جانب جامعه LGBTQ بر جیکی رولینگ ادامه داشت تا اینکه رسید به ماجرای دفاع خالق هری پاتر از زنی که به خاطر ترس از همکار همجنسبازش از کار اخراج شده بود. «مایا فورستیتر» که خانم رولینگ در پیام خود از او حمایت کرد زنی شاغل در لندن بود که در سپتامبر ۲۰۱۸ به خاطر اینکه اعلام کرده بود نسبت به همکاران همجنسبازش نوعی «ترنسوفوبیا» دارد و خواستار جابهجایی شده بود، از سوی مسؤولان و کارفرمایانش از کار اخراج شد. او در «مرکز جهانی توسعه» در لندن مشغول به کار بود. رولینگ در دفاع از این زن در حساب توئیتری خود نوشت: «لطفا هرچه دوست دارید بپوشید، و خود را هر آنچه دوست دارید بنامید. با هر کس دوست دارید باشید. در صلح و امنیت زندگی کنید، اما زنان را به خاطر بیان نظرشان درباره جنسیت از کار اخراج نکنید (هشتگ من کنار «مایا» ایستادهام)». فشارها روی خانم رولینگ همچنان ادامه دارد، هرچند شهرت افسانهای مجموعه هری پاتر هنوز اجازه نداده گروه همجنسبازان موفق به نابودی حرفه او شوند.
* مل گیبسون
مل گیبسون یکی از مشهورترین ستارههای هالیوود است که طی سالهای اخیر به دلیل تاکید روی مواضع سنتی و مذهبیاش مورد هجمههای فراوان قرار گرفته است. او هم بازیگر بسیار محبوبی بود و هم کارگردان آثار شاخصی مثل «مصائب مسیح» و «3 تیغ ارهای» است. گیبسون را عموماً به یهودستیزی متهم میکنند اما چالش او با همجنسگرایان هم ویژه و قابل توجه است. گیبسون سال 2001 در مصاحبهای با روزنامه اسپانیایی «El Pais» گفت: «با این قیافه، چه کسی فکر میکند من همجنسگرا باشم؟ من خودم را درگیر چنین سردرگمیای نمیکنم». آیا شبیه همجنسگراها هستم؟ باید مثل آنها حرف بزنم؟ در طول دهه 90، گِلَد یا گلاد، یک سازمان مردمنهاد آمریکایی که گفته شده برای پایش رسانهها در موضوعات مربوط به افراد الجیبیتی جهت پیگیری و پیشگیری از تبعیض تاسیس شده است، بارها به فیلمهای گیبسون که محتوایی اصطلاحا همجنسگراهراس داشتند اعتراض کرد اما این بازیگر حاضر به عذرخواهی نشد. او در واکنش به این اخبار گفت: «وقتی جهنم یخ زد، عذرخواهی میکنم» که اشارهای بود به عقاید مذهبیاش در رد و مخالفت با موضوع همجنسگرایی. مواضع مل گیبسون علیه همجنسگرایان شاید چیزی باشد که تا حدود زیادی معلوم کند چرا او بعد از اینکه نسبت به اظهاراتش علیه یهودیان عقبنشینی کرد و حتی در فیلم «3 تیغ ارهای» یک بازیگر یهودی را به کار گرفت، همچنان در هالیوود با مشکلات فراوانی درگیر ماند.
* پاریس هیلتون
موردی که برای پاریس هیلتون، بازیگر و مدل آمریکایی در ارتباط با همجنسبازان به وجود آمد، به واقع یکی از عجیبترین و زورگویانهترین موارد چنین فهرستی است. سال ۲۰۱۲، یک فایل صوتی ضبط شده از پاریس هیلتون در تاکسی به بیرون درز کرد که نظرات شخصی او را حین گفتوگو با یک مرد افشا میکرد. بر اساس گزارشها، او با یک مرد همجنسگرا که برنامه دوستیابی همجنسگرایان گریندر را به او نشان میداد، در حال گفتوگو بود. هیلتون در این مکالمه میگفت: «مردهای همجنسگرا بیعقلترین مردم جهان هستند. آنها منزجرکننده هستند. رفیق، احتمالاً اکثر آنها ایدز دارند... اگر من یک همجنسگرا بودم خیلی میترسیدم. دوست دارید از ایدز بمیرید؟» مسؤول رسانهای هیلتون تأیید کرد صدای این فایل واقعا متعلق به هیلتون است اما تأکید کرد که اظهارات او به دنبال همجنسگراهراسی نیست. هیلتون در یک بیانیه عذرخواهی کرد و گفت: «من بهشدت متاسف و ناراحت هستم که برای دوستان همجنسگرا، طرفداران و خانوادههای آنها دردسر ایجاد کردم. همجنسگرایان قویترین و الهامبخشترین افرادی هستند که میشناسم». مساله قابل توجه درباره مورد پیشآمده برای پاریس هیلتون این است که او چنین اظهاراتی را در یک محیط شخصی و خصوصی انجام داد اما در محیطی عمومی ناچار شد بابتشان عذرخواهی کند. از آنجا که فرد مقابل هیلتون هم یک همجنسگرا بود، احتمال قوی وجود دارد که این قضیه، برنامهای از پیش طراحی شده باشد. یعنی کسانی که میدانستند این چهره مشهور و محبوب چه موضعی نسبت به همجنسگراها دارد، برای پیشگیری از مواضع علنی او در آینده، او را در چنین موقعیتی قرار دادند تا اظهاراتی از این دست بکند و بعد با دیدن واکنشها مجبور به عذرخواهی شود.
* آیزایا واشنگتن
آیزایا واشنگتن زمانی ستاره مورد علاقه بسیاری از مردم در سریال موفق ABC Grey’s Anatomy بود و در چند فیلم از اسپایک لی، فیلمساز مشهور سیاهپوست هم بازی کرد اما در سال 2006 زمانی که او حین مشاجره با پاتریک دمپسی، به همبازیاش
«تی آر نایت» که هنوز سر صحنه نیامده بود فحاشیهایی کرد، امکان متهم کردن او به همجنسگراهراسی فراهم شد و حرفهاش به خطر افتاد.
مدت کوتاهی پس از علنی شدن وضعیت، نایت فاش کرد که همجنسگراست و همین قضیه شروع چالشهای واشنگتن بود. واشنگتن یک عذرخواهی عمومی برای استفاده ناگوار از کلمات در طول حادثه اخیر در صحنه صادر کرد و همان سال در مراسم گلدنگلوب برنده بهترین درام شد. او در نشست مطبوعاتی گلدنگلوب هم در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران گفت: «نه، من نایت را یک ولگرد صدا نکردم». با این حال، نایت در مصاحبهای با الندیجنرس گفت که «همه این توهین را شنیدند». واشنگتن پس از آن توسط استودیوی خود، تلویزیون تاچ استون (که اکنون استودیو ABC است) سرزنش شد و بیانیهای صادر کرد و در آن برای بار دوم به دلیل استفاده از این عنوان در بحث با پاتریک دمپسی عذرخواهی
کرد.
پیرو این عذرخواهیهای مکرر، در 30 ژانویه 2007، منبعی به مجله People گفت واشنگتن به مجموعه آناتومی گری بازگردد. اما در 7 ژوئن 2007، ABC اعلام کرد تصمیم گرفته است قرارداد این بازیگر را تمدید نکند و او از این برنامه کنار گذاشته خواهد شد.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
صادرات نفت به چین، اهرم توسعه
محمدطاهر رحیمی: نفت یکی از مهمترین منابع درآمدی کشور طی 100 سال اخیر بوده، از این رو از اهمیت راهبردی در نظام اقتصادی کشور برخوردار است. ارز نفتی از چند جهت برای اقتصاد کشور اهمیت دارد که مهمترین بعد آن فراهم آوردن زمینه مالی برای توسعه اقتصادی در سایر بخشهای کشور با استفاده از ارز نفتی یا مابهازای ریالی آن در بودجه عمرانی است. یکی دیگر از ابعاد راهبردی نفت در اقتصاد ایران نقش آن در جبران کسری پرداختهای بینالمللی کشور برای جلوگیری از بیثباتی ارزی مزمن در کشور است. از این رو اساسا هر گاه اقتصاد ایران با کاهش درآمدهای نفتی مواجه شده است؛ چه این کاهش بر اثر تحریمها باشد، چه بر اثر کاهش قیمت نفت، از محل اختلالات ارزی با تلاطم جدی در تمام ابعاد مواجه شده است، بنابراین توسعه دیپلماسی انرژی بویژه مبتنی بر تعامل با کشورهای مشترکالمنافع و کشورهای مغفول واقع شده طی یک دهه اخیر از اهمیت راهبردی ویژهای برخوردار است. با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال 1392، رویکرد دولت با تغییر جهت قابل توجهی به سمت آمریکا و اروپا رفت تا با ابزار مذاکره و رفع تحریمها امکان ارتقای مبادلات تجاری کشور بویژه فروش نفت فراهم شود. به عبارتی دولت وقت تلاش کرد به ارتقای صادرات و تسهیل واردات صرفا از یک کانال مشخص و منحصر در توافق با غرب دست یابد. چنین رویکردی که فاقد هرگونه تنوعبخشی به مقاصد صادراتی و مبادی واردات کشور بود، باعث شد نظام اقتصادی ایران شدیدا در معرض ریسک تخریب این کانال انحصاری یعنی مذاکرات و توافق قرار گیرد، بنابراین با تکانه خارجی مثل خروج آمریکا از برجام، مبادلات اقتصادی کشور از جمله فروش نفت با اختلال جدی مواجه شد. به تعبیر علم اقتصاد از آنجا که تراز پرداختهای بینالمللی کشور یعنی جریانات ارزی کشور به دلیل وابستگی به نفت شوکپذیر بود، بنابراین تحمیل شوک از این محل باعث جهش انتظارات تورمی عاملان اقتصادی از یک سو و کاهش شدید رابطه مبادله به معنای توان واردات در ازای یک واحد صادرات شد، از این رو این شوکپذیری به افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی و در نتیجه از تعادل خارج شدن متغیرهای اقتصادی کشور منجر شد. اما با روی کار آمدن دولت شهید رئیسی در مرداد 1400 و اتخاذ رویکرد تمرکززدایی در تعاملات خارجی و ارتقای ارتباطات با کشورهای همپیمان از جمله چین و نیز توسعه تعاملات با کشورهای مغفول واقعشده مثل کشورهای آفریقایی و کشورهای حوزه آمریکای لاتین، متعاقبا تجارت خارجی کشور از جمله صادرات نفت نیز با رشد جدی مواجه شد و حتی به دوران قبل از تحریمهای جدید آمریکا بازگشت. مطابق آمارهای رسمی اوپک، تولید نفت ایران با روی کار آمدن دولت شهید رئیسی به روزانه 3 میلیون بشکه رسید و دوباره بعد از سالها در جولای 2023 به رده سوم تولیدکنندگان نفت اوپک دست یافت و جایگاه خود را بازیابی کرد. در نتیجه این صعود در تولید نفت، متعاقبا صادرات نفت ایران نیز رشد کرد که متأثر از 2 عامل مهم بود:
1- همکاری راهبردی با چین و صادرات قابل توجه نفت ایران به این کشور
2- تمرکز و سرمایهگذاری دولت در ایجاد پالایشگاههای فراسرزمینی
بر این اساس مطابق گزارش تانکرز ترکرز، صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران حتی به قله 2.2 میلیون بشکه نیز رسید که رکوردی قابل توجه محسوب میشد و عملا بیانگر خنثیسازی تحریمها علیه صادرات نفت ایران در دولت شهید رئیسی بود. نکته مهم اینجاست که مقصد عمده صادرات نفت ایران چین است و روزانه حدود 1.5 میلیون بشکه نفت از مبدا ایران به مقصد چین صادر میشود. از این رو روابط تجاری ایران و چین در سالهای اخیر به یکی از محوریترین موضوعات در عرصه بینالمللی تبدیل شده است.
یکی از ویژگیهای بارز این همکاری، مازاد تراز تجاری مثبت ایران با چین با احتساب صادرات نفتی ایران به این کشور است. این مازاد تجاری که از صادرات کالاها و خدمات به مقصد چین نشأت میگیرد، میتواند به عنوان ابزاری موثر برای جذب سرمایهگذاری چینیها در ایران تلقی شود که سرمایهگذاری چین در ایران جایگزین انتقال مستقیم ارز شود. یکی از حوزههای کلیدی که ایران دارای ظرفیتهای بالایی برای جذب سرمایهگذاری خارجی است، حوزه انرژی بویژه انرژیهای تجدیدپذیر است. با توجه به مشکلات عمیق انرژی که کشور با آنها مواجه است، سرمایهگذاری در این حوزه میتواند به طور همزمان به حل این مشکلات کمک کند. این نوع سرمایهگذاری طرف خارجی در ایران از محل مازاد تراز تجاری میان ایران با او، بویژه در شرایط فعلی که ایران با تحریمهای بینالمللی مواجه است. میتواند به عنوان یکی از راهبردهای کلیدی ایران برای خنثیسازی تحریمها عمل کند و فرصتهایی را برای توسعه اقتصادی به وجود آورد. در این راستا، یکی از زمینههای بارز برای توسعه سرمایهگذاری مشترک، حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، بویژه انرژی خورشیدی و بادی است. چین با دارا بودن 790 گیگاوات نیروگاه خورشیدی و 490 گیگاوات نیروگاه بادی که مجموعا بیش از 10 برابر ظرفیت اسمی تولید برق ایران است، تجربه و فناوریهای پیشرفتهای در این زمینه دارد. هزینه تولید انرژیهای تجدیدپذیر در چین بسیار پایین است و سرمایهگذاری 3 میلیارد دلاری از محل مازاد تراز تجاری ایران با چین میتواند بیش از 20 درصد ظرفیت فعلی تولید برق ایران را با توسعه انرژی خورشیدی در داخل ایران تأمین کند. از این رو همزمانی این پیشرفت چین در تولید انرژیهای تجدیدپذیر با مازاد تراز تجاری ایران با چین، فرصت کمنظیری را برای استفاده از این مازاد تجاری برای توسعه سرمایهگذاری چین در ایران در حوزه انرژی خلق کرده است.
سرمایهگذاری چین در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر ایران نهتنها فرصتی برای ارتقای سطح تولید انرژی کشور است، بلکه دارای فواید جدی در ابعاد مختلف اقتصادی از جمله اقتصاد خرد، اقتصاد کلان و اقتصاد بینالملل است، از جمله:
1- کاهش وابستگی تولید برق کشور به گاز و رفع ناترازی گازی: با توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی، ایران میتواند وابستگی خود به منابع انرژی فسیلی بویژه گاز را کاهش دهد. این امر نهتنها به رفع ناترازی گازی کمک میکند، بلکه مزیتی برای تنوعبخشی به سبد انرژی کشور نیز خواهد بود. با کاهش فشار بر منابع گازی، ایران میتواند این منابع را به حوزههای دیگر مانند صادرات یا تأمین نیازهای داخلی تخصیص دهد.
2- رفع ناترازی برق کشور: یکی از چالشهای بزرگ اقتصادی ایران وضعیت نامناسب تأمین برق است. سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به طور جدی به افزایش ظرفیت تولید برق و کاهش ناترازی موجود کمک کند. این امر باعث بهبود کیفیت زندگی مردم و افزایش رضایت عمومی خواهد شد.
3- تبدیل شدن کشور به صادرکننده برق و گاز: با توسعه ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر، ایران میتواند به یک صادرکننده عمده برق و گاز تبدیل شود. این تغییر وضعیت نهتنها میتواند به افزایش درآمدهای ارزی کشور کمک کند، بلکه ایران را در سطح بینالمللی به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار در تأمین انرژی معرفی خواهد کرد.
4- ارتقای امنیت کشور: اجرای پروژههای توسعه مشترک با کشورهای دیگر موجب ارتقای سطح همکاریهای بینالمللی و تثبیت موقعیت ایران در عرصه جهانی خواهد شد. این نوع همکاریها میتواند به تقویت امنیت اقتصادی و سیاسی کشور منجر شود، چرا که توسعه مشترک و متقابل عملا هزینه ناامنسازی را برای دشمنان ایران به مراتب بالاتر میبرد.
5- ایجاد ثبات اقتصادی: ورود سرمایه ارزی به کشور از محل سرمایهگذاریهای خارجی باعث بهبود وضعیت اقتصادی و حفظ ارزش پول ملی خواهد شد. این امر میتواند به تعادل در اقتصاد ملی و کاهش نوسانات نرخ ارز کمک شایانی کند.
6- کاهش وابستگی ارزی به درهم امارات: با جذب بخشی از ارزهای صادراتی کشور در قالب سرمایهگذاریهای خارجی، وابستگی ارزی کشور به ارزهای دیگر بویژه درهم امارات کاهش مییابد. این موضوع میتواند به تقویت استقلال ارزی کشور و بهبود شرایط تجاری بینالمللی ایران کمک کند.
از طرف دیگر با فعال کردن ظرفیتهای پالایشی فراسرزمینی توسط دولت در سایر کشورها، نفت ایران با تبدیل به فرآوردههای نفتی با کیفیت و قیمت بالاتری امکان صادرات یافته و این دیپلماسی پربرکت نفتی که در زمان دولت شهید رئیسی فعال شد، تا قبل از آن مغفول واقع شده بود. پالایشگاههایی در ونزوئلا، کوبا، ازبکستان، نیکاراگوئه و آفریقای جنوبی از جمله مواردی بود که در این چارچوب محل سرمایهگذاری ایران واقع شد.
بر اساس آنچه نوشته شد، به دولت چهاردهم پیشنهاد میشود با پرهیز از مشاورههای اشتباه، از ظرفیت صادرات نفت ایران به چین در راستای تعریف فرصتهای توسعه و سرمایهگذاری مشترک حداکثر بهرهبرداری را به عمل آورد و صادرات نفت ایران را با این راهبرد مهم به انضمام توسعه پالایشگاههای فراسرزمینی، تضمین و آن را به ابزار توسعه اقتصادی کشور تبدیل کند.
ارسال به دوستان
در جریان مبادله اسرا میان حماس و رژیم صهیونیستی، 200 اسیرفلسطینی شامل تعدادی از مبارزان نامدار مقاومت از زندانهای امنیتی رژیم اشغالگر قدس آزاد شدند
آزادی سنوارها
گروه بینالملل: طبق توافق آتشبس شکل گرفته میان جنبش حماس و رژیم اشغالگر قدس، در دومین مرحله تبادل اسرای صهیونیست با زندانیان فلسطینی در روز هفتم آتشبس 4 نظامی زن صهیونیست با 200 نفر از فلسطینیان زندانی و ربوده شده توسط رژیم اشغالگر قدس مبادله شدند. در این مرحله از آتشبس 4 نظامی زن صهیونیست به نامهای کارینا آریف، دانیلا گیلبوآ، ناما لوی و لیری آلباگ که در عملیات توفان الاقصی در 7 اکتبر 2023 به اسارت رزمندگان حماس درآمده بودند به مقامات صلیب سرخ تحویل داده شده و با 200 نفر از زندانیان سیاسی فلسطینی مبادله شدند. طبق گزارش رسانههای عبری روز شنبه کاروان صلیب سرخ با ورود به نوار غزه برای تحویل اسرای زن صهیونیست اقدام کرد و از سوی دیگر رسانههای فلسطینی حاضر در نوار غزه از رژه مقتدرانه نیروهای نظامی حماس و کاروان گردانهای قسام و سرایا القدس در نوار غزه خبر دادند. نیروهای مقاومت اسلامی فلسطین در نوار غزه با حضور مجدد در میدان و برگزاری مراسم تبادل اسرا بار دیگر قدرت خود را در این باریکه به رغم تمام تجاوزات و جنایات رژیم صهیونیستی نشان داده و رسانههای جهان را غافلگیر کردند. رسانههای اسرائیلی همچنین اعلام کردند از خانوادههای 4 اسیر نظامی اسرائیلی که آزاد شدند، خواسته شده برای استقبال از فرزندان خود به منطقه رعیم در غلاف غزه بروند. این تبادل اسرا ساعت 12 ظهر روز شنبه در میدان فلسطین شهر غزه انجام شد و مرحله دوم تبادل اسرا نیز به پایان رسید.
* شکست سنگاندازیها
تا پیش از این تبادل، تلاشهایی در درون ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی برای سنگاندازی و جلوگیری از اجرای این تبادل اسرا شده بود. دستگاه قضایی رژیم اسرائیل تا پیش از این اسامی اسرای فلسطینی را که دیروز آزاد شدند، منتشر نکرده بود. از سوی دیگر دفتر اطلاعرسانی اسرای فلسطینی اعلام کرد پس از بررسی لیست اسرای فلسطینی آزاد شده، مشخص شد در تعدادی از اسامی نقص و خلل وجود دارد. رسانههای عبری نیز اعلام کردند اسامی اسرایی که دیروز آزاد شدند با توافق اولیه متفاوت است. مقامات حماس نیز افشا کردند رژیم صهیونیستی از طریق میانجیها خواسته یکی از سربازان زن به نام لیری الباگ را با یک غیرنظامی زن به نام اربل یهود جایگزین کنند؛ اقدامی که از سوی حماس پذیرفته نشد. مبادله مرحلهای اسرای نظامی و شهرکنشین صهیونیست با زندانیان سیاسی فلسطینی از ابتدا منجر به اعتراض برخی مقامات صهیونیست بوده است و آنها بارها و طی ماههای متوالی از این شیوه تبادل اسرا جلوگیری کرده و بر ادامه جنگافروزی برای فرار از شکست 7 اکتبر و تبعات سیاسی آن اصرار داشتند. پس از ایجاد جنجال بر سر اسامی اسرای صهیونیست و عدم آزادی اربل یهود در این مرحله، برخی رسانههای عبری از تلاش دولت برای جلوگیری از تبادل اسرا و آغاز مجدد جنگ خبر دادند؛ مسالهای که منجر به تظاهرات مجدد خانواده اسرای صهیونیست و تهدید نتانیاهو از سوی آنها شد. اکنون اما با تبادل اسرا و عقبنشینی دولت رژیم از درخواستهای بیجای خود به نظر میرسد تلاش جنگطلبان صهیونیست با شکست مواجه شده است.
* پیروز تبادل
جنبش حماس و مقاومت اسلامی فلسطین در نوار غزه علاوه بر شکست طرح دقیقه آخری صهیونیستها در تبادل روز شنبه و نپذیرفتن درخواستهای تحمیلی آنها در روند این تبادل در مرحله دوم این رویداد را به نحو احسن انجام داد. از پوشاندن لباس نظامی رژیم صهیونیستی بر تن نظامیان زن صهیونیست تا نوشتههای عبری در محل تحویل اسرا به صلیب سرخ تا رژه خودرویی و موتوری نیروهای قسام و سرایاالقدس همگی نشاندهنده پیروزی حماس در مرحله دوم تبادل اسرا بود. حضور پرشور مردم غزه در کنار نیروهای مقاومت و اتحاد شکستناپذیر نیروهای جنبش حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین در این مرحله از تبادل اسرا در کنار مردم غزه و رسانههای محلی و بینالمللی همگی از تدابیر هوشمندانه حماس علیه رژیم صهیونیستی بود. حضور گسترده نیروهای حماس در نوار غزه در کنار نیروهای امنیتی و پلیس در این باریکه نشاندهنده کنترل و تسلط مقاومت بر نوار غزه است؛ کنترلی که قرار بود با نزدیک به 16 ماه جنایت و کشتار و ایجاد خرابی در نوار غزه تضعیف شود اما در نهایت با ایستادگی و مقاومت مبارزان غزه و عملکرد عالی آنها بویژه در نگهداری از اسرای رژیم و مقابله در برابر فشارها و جنایات رژیم صهیونیستی و متحدان غربی و عربی آنها با شکست مواجه شد؛ شکستی که در تبادل اسرا بخوبی نمایان شده و قاب رسانهها از این رویداد به کابوسی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
* تبادل اسرا و آزادی زندانیان نامدار
شیوه مورد توافق در تبادل اسرا به این شکل است که به ازای هر اسیر زن اسرائیلی 50 تن از زندانیان سیاسی و مبارزان مقاومت اسلامی فلسطین و گروههای مختلف فلسطینی کرانه باختری و نوار غزه آزاد خواهند شد؛ مبارزانی که به گفته رسانهها و مقامات سیاسی صهیونیست هر کدام توانایی تبدیل شدن به یک یحیی سنوار یا اسماعیل هنیه را دارند. در بین اسامی آزادشدگان از زندانهای رژیم صهیونیستی نام 120 زندانی محکوم به حبس ابد قرار دارد و مابقی 200 نفر نیز از زندانیانی هستند که احکام سنگین داشتند. این زندانیان در جریان مبارزه برای آزادی فلسطین توسط رژیم صهیونیستی ربوده شده و با احکام سنگین به زندانهای وحشتناک رژیم صهیونیستی منتقل شده بودند؛ زندانهایی که در آنها رفتارهای ضد انسانی و وحشیانه به صورت سیستماتیک در دستور کار قرار دارد و بسیاری از اسرای آزاد شده از این زندانها شرایط سختی را متحمل شدهاند که آثار آن در چهره زندانیان بخوبی قابل مشاهده است. آزادی این افراد برای وزرای افراطی رژیم صهیونیستی شکستی غیرقابل قبول به حساب میآید و آنها را دچار ترس و واهمه کرده است. در بین اسامی آزادشدگان این دور از تبادل اسرا نامهایی همچون احمد برغوثی، وائل قاسم و محمود عطاءالله به چشم میخورد. نام رائد السعدی، قدیمیترین زندانی جنین نیز در بین افراد آزاد شده وجود دارد. وی پس از ۳۶ سال از زندانهای اشغالگران اسرائیلی آزاد شده است. او یکی از مهمترین زندانیان فلسطینی و سومین زندانی قدیمی از شهر جنین است و اصلیترین زندانی جهاد اسلامی فلسطین به شمار میرود. اسامی این افراد با سالها مبارزه و جهاد در راه آزادی فلسطین گره خورده و آزادی آنها کابوسی غیر قابل تحمل برای مقامات امنیتی و سیاسی رژیم صهیونیستی است. در بین زندانیان آزادشده همچنین نام مطرح دیگری هم وجود دارد. نام اسیر قهرمان، محمد الطوس از کادر جنبش فتح نیز در بین اسامی آزادشدگان قرار دارد. وی از سال 1980 به مدت 45 سال در اسارت رژیم اشغالگر صهیونیستی قرار داشت و از اعضای کادر جنبش فتح به حساب میآید. وی که از نزدیکان یاسر عرفات بود، روز شنبه در حالی از زندانهای رژیم آزاد شد که توافق اسلو نیز نتوانسته بود او را از چنگ رژیم صهیونیستی نجات دهد اما توافق جنبش مقاومت حماس با رژیم صهیونیستی توانست این آزادی را فراهم کند.
* تقدیر از مقاومت و خوشحالی آزادگان
زندانیان فلسطینی رها شده از چنگ رژیم صهیونیستی پس از آزادی و در نخستین سخنان خود پس از تبادل اسرا با تشکر از مقاومت و ابراز خوشحالی به رامالله منتقل شدند. خانواده اسرا پس از آزادی عزیزان خود که به احکام حبس ابد و حبسهای طولانیمدت محکوم شده بودند، با تشکر از مقاومت غزه به استقبال عزیزان خود رفته و به شادی و پایکوبی پرداختند. یکی از اسیران آزادشده از زندانهای رژیم صهیونیستی پس از ورود به رامالله در کرانه باختری گفت: ما از غزه و مردم آن تشکر میکنیم؛ شما به عهد و پیمان خود وفا کردید. وی افزود: ما از مردم غزه تشکر میکنیم، آزادی ما به لطف مقاومت است، ما باید مقاومت را حفظ کنیم و متحد و یکپارچه بمانیم. وی ادامه داد: به مردم غزه درود میفرستم که جانفشانی و فداکاری زیادی از خود نشان داد. سخنان اسرای آزادشده و حمایت مردم کرانه باختری از مقاومت غزه نشاندهنده شکست طرحهای جداسازی نوار غزه از کرانه باختری و ایجاد شکاف بین فلسطینیان است؛ طراحیهایی که در ماههای گذشته با تحریک مقاومت در کرانه باختری در دستور کار قرار داشت و برخی جریانات فلسطینی نیز با آنها همراهی میکردند؛ اقداماتی که در نهایت با درایت مقاومت به شکست کشیده شد و یک پیروزی سیاسی دیگر برای مقاومت فلسطین رقم خورد.
ارسال به دوستان
یادداشت
اسرائیل چگونه به آتشبس تن داد؟
احمدرضا هدایتی: تردیدی وجود ندارد پذیرش آتشبس از سوی صهیونیستها یک پیروزی بزرگ برای جبهه مقاومت بویژه مردم مظلوم غزه و متقابلا یک شکست جدید و ذلتبار برای اشغالگران قدس شریف محسوب میشود و این چیزی است که اکثر صاحبنظران دنیا با توجه به نابرابر بودن امکانات و شرایط جنگی بین ۲ طرف به آن اذعان و خود اشغالگران نیز به آن اعتراف کردهاند.
اگرچه در جریان این نبرد ناجوانمردانه و ظالمانه، ۵۰ هزار تن از مردم بیدفاع غزه به شهادت رسیدند و ۱۵۰ هزار نفر نیز مجروح شدند و زیرساختهای این منطقه نابود شد و سایر کشورهای متحد فلسطین از جمله لبنان نیز متحمل تلفات و خساراتی شدند اما صهیونیستها با همه ادعاهایی که درباره قدرت نظامی خود داشتند، حتی با بهکارگیری تمام توان خود و حمایت همهجانبه همه همپالگیهای جنایتکارشان نتوانستند از عهده یک گروه برآیند و به هیچیک از اهداف اصلی مورد نظر خود یعنی نابودی حماس، آزادی اسرایشان و الحاق غزه به سرزمینهای اشغالی دست یابند. حال این سوال مطرح است: چه عواملی سبب شد صهیونیستها سرانجام به این خفت و خواری تن بدهند و این شکست مفتضحانه را بپذیرند؟
1- صهیونیستها ذاتا افرادی ترسو و بزدل هستند، لذا تنها زمانی شجاعت جنگیدن پیدا میکنند که کاملا مسلح باشند و بدانند تحت حمایت جدی نیروهای پشتیبان خود قرار دارند و این نکتهای است که به لحاظ شرایط خاص حاکم بر منطقه نبرد، در بسیاری موارد برای فرماندهان رژیم صهیونیستی ناممکن بود، علاوه بر این ارتش اسرائیل یک ارتش کاملا کلاسیک است که حتی اگر هم بخواهد قابلیت ادامه نبرد در یک جنگ فرسایشی بلندمدت بویژه در مقابله با حملات چریکی را ندارد.
2- صهیونیستها در جنگ زمینی بشدت آسیبپذیرند و بخش عمده توان نظامی آنها به نیروی هوایی متکی است و بدون در اختیار داشتن این نیرو فلج و مستأصل میشوند، از این رو حتیالمقدور از نبرد رودررو پرهیز میکنند و این در حالی است که تأمین طولانیمدت هزینههای این بخش برای آنها ناممکن به نظر میرسد. تأمین هزینههای سنگین این جنگ برای رژیم اشغالگر قدس، همچنین آمریکا که بهرغم بدهی بیش از ۳۵ تریلیون دلاری همچنان و همزمان در حال شرارت در نقاط مختلف جهان از جمله در اوکراین است و طی چند سال اخیر با حوادث و بحرانهای طبیعی متفاوت هم مواجه بوده، امکانپذیر نیست و تاکنون خسارتهای جبرانناپذیری را به اقتصاد این رژیم جعلی، همچنین آمریکا و ایضا اروپا وارد کرده است.در این رابطه گفته میشود صهیونیستها تا امروز بیش از ۶۳ میلیارد دلار فقط در غزه هزینه کردهاند و این هزینه جز مواردی است که صرف نبرد با حزبالله و حمله به سوریه و دیگر کشورها کردهاند، همچنین به این موارد باید سایر هزینههای ناشی از جنگ از جمله توقف کامل فعالیت بندر ایلات (تحت تأثیر حملات نیروهای مؤمن و مقتدر انصارالله یمن)، هزینههای ناشی از تخریب برخی زیرساختها و تجهیزات و اختلال در فعالیتهای اداری و تجاری به خاطر استمرار بیوقفه حملات موشکی جبهه مقاومت یا مواردی مثل قطع کامل درآمدهای گردشگری این رژیم و امثال آن نیز اشاره کرد. حجم زیانهای اقتصادی اشغالگران در حدی است که این جنگ تنها در بخش گردشگری بیش از ۵ میلیارد دلار خسارت برای آنها به ارمغان آورده است که البته به این مبلغ نیز باید هزینه ۱۰ میلیارد دلاری اسکان بیش از ۶۸ هزار شهرکنشین که از خانههای غصبی خود در مرزها متواری و در سایر نقاط مستقر شدهاند یا مواردی مانند افزایش هزینه کشتیرانی، نیز توقف سرمایهگذاری خارجی در سرزمینهای اشغالی و فرار سرمایهگذاران قبلی را هم افزود. شدت و استمرار حملات جبهه مقاومت، همچنین تداوم حملات پراکنده رزمندگان فلسطینی نیز مشکلات آنها را تشدید کرده بود. سرزمینهای اشغالی در این ۱۶ ماه هدف بیش از ۲۶ هزار موشک از سوی جبهه مقاومت قرار گرفت و شدت آتش رزمندگان اسلام در حدی بود که شنیده شدن صدای آژیر خطر در سرزمینهای اشغالی در مواردی به بیش از ۵۵۰ مورد در شبانهروز رسید که در نتیجه میلیونها صهیونیست را روانه پناهگاهها
کرد.
۳- نکته دیگری که برای صهیونیستهای پرمدعا غیرقابل تحمل است، میزان تلفاتی است که در طول ۷۶ سال حکومت نامشروع و ننگین این رژیم و در هیچیک از نبردهای قبلی صهیونیستها سابقه نداشته است به طوری که در این ۴۷۰ روز متحمل ۲ هزار کشته و ۷۰ هزار زخمی شده و ۲۵۰ نفر از نیروهای آنها به اسارت درآمدند. این ناکامیها، همچنین تلفات و خسارات سبب شد نهتنها حریدیها به بهانههای مذهبی، بلکه بسیاری از نظامیان اسرائیلی و نیروهای ذخیره نیز به دلایل مختلف از رفتن به نبرد امتناع کنند و میزان نافرمانی، همچنین آمار خودکشی در ارتش این رژیم بشدت افزایش یافت و در نتیجه این رژیم با کمبود نیرو نیز مواجه شد. توقف مهاجرت به سرزمینهای اشغالی و مهاجرت معکوس ۵۰۰ هزار صهیونیست به خارج از فلسطین اشغالی نیز مشکل آنها را مضاعف کرد اما نگرانی آنها به همین مقدار محدود نمانده است، چرا که نتایج افکارسنجیها نشان میدهد بیش از یکچهارم ساکنان سرزمینهای اشغالی که عمدتا صاحبان سرمایه یا در ردیف متخصصان هستند، در صدد مهاجرت به سایر کشورها هستند.
همچنین از یک سو ناکامیهای سردمداران این رژیم در دستیابی به اهداف مورد نظر و طولانیشدن جنگ و تبعات آن، افکار عمومی داخلی را علیه آنها شورانده و احتمال محاکمه سران آن و حتی ترور شخص نتانیاهو را افزایش داده است و از سوی دیگر جنایتهای بیسابقه صهیونیستها در این جنگ نابرابر و نامتقارن، نفرت افکار عمومی مردم جهان از اشغالگران را در پی داشته و همزمان احتمال محکومیت آنها در دادگاه کیفری بینالمللی به عنوان جنایتکار جنگی نیز امکان ادامه جنگ را از آنها سلب کرده بود.
در واقع برخلاف انتظار اشغالگران، تداوم حمایت مردم غزه و فلسطین از اقدامات حماس و جهاد اسلامی و همزمان تظاهرات مردم دنیا علیه جنایات صهیونیستها در تمام دنیا (حتی در دانشگاههای اروپا و آمریکا) و قرار گرفتن اخبار جنایات اسرائیل در صدر خبر رسانههای جهان طی ۴۷۰ روز گذشته، در پذیرش آتشبس از سوی آنها موثر بود.
علاوه بر این حالا دیگر حکام کشورهای عرب نیز پس از افشای نقشه صهیونیستها و آگاهی از نیت آنها برای کشورگشایی، نگران تاج و تخت خود شدهاند و طبیعی است صهیونیستها از این ناحیه نیز تا حدودی برای پایان دادن به جنگ و بازگشت به مرزهای قبلی تحت فشار قرار گرفتهاند. با همه این تفاسیر هیچ تضمینی برای رعایت آتشبس توسط صهیونیستهای خبیث وجود ندارد، لذا این احتمال وجود دارد این توافق صرفا یک کار نمایشی از سوی صهیونیستهای شیطانصفت برای رهایی اسرای رژیم از بند رزمندگان فلسطینی جهت کنترل افکار عمومی داخلی خود یا ایجاد فرصت برای احیای روحیه سربازان و بازسازی توان ارتش صهیونیستی یا تمرکز بر حمله به سایر کشورهای عضو جبهه مقاومت باشد تا در زمان مناسب مجددا حملات خود به غزه را آغاز کنند.
همچنین با توجه به مفاد آتشبس مبنی بر فراهم بودن امکان تداوم رصد هوایی صهیونیستها بر نوار غزه، این احتمال وجود دارد صهیونیستها بخواهند از روشهای جایگزین مانند عملیاتهای تروریستی برای تضعیف حماس و جهاد اسلامی بهره ببرند که قطعا مستلزم هوشیاری بیش از پیش رزمندگان فلسطینی است.
کلام آخر اینکه بهرغم همه نکات و فرضیههای احتمالی، ذکر این نکته ضروری است که با عنایت الهی، زمینههای سقوط رژیم صهیونیستی فراهم شده و این رژیم دیگر هرگز نخواهد توانست به موقعیت قبل از ۷ اکتبر دست یابد و افکار عمومی جهان نیز اجازه نخواهد داد آنها بار دیگر دچار خطای محاسباتی شوند و به شرارتهای خود ادامه دهند که اگر چنین شود، سقوط آنها نیز تسریع خواهد شد.
ارسال به دوستان
مهدوی ابهری در گفتوگو با «وطن امروز» درباره تعلل مسؤولان برای صدور مجوز در حوزه پتروشیمی:
دولت شرمنده باشد
گروه سیاسی: در یکی از دیدارهای اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان، ایشان با شنیدن گلایههای یکی از تولیدکنندگان درباره تعلل 4 ساله مسؤولان در صدور مجوز، با بیان اینکه «من شرمنده شدم»، بر لزوم رفع موانع پیش روی بخش خصوصی تأکید کردند. این تولیدکننده اظهار داشت برای دریافت مجوز یک پروژه، 4 سال در انتظار بوده و این موضوع با وجود تذکر رهبری در سال گذشته، همچنان حل نشده است. رهبر انقلاب این وضعیت را ناشی از کمکاری و عدم پایبندی مسؤولان به ضرورت کمک به بخش خصوصی دانستند و خواستار تسهیل فرآیندها و رفع موانع شدند تا بخش خصوصی احساس کند پشتیبانی لازم از سوی دولت وجود دارد.
در این راستا، سراغ احمد مهدویابهری، رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی کارفرمایی صنعت پتروشیمی ایران رفتیم تا از دیدگاه وی درباره چالشهای پیش روی بخش خصوصی، بویژه در صنعت پتروشیمی و راهکارهای رفع این موانع مطلع شویم.
***
* آقای مهدوی! با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری، وضعیت فعلی ناترازی انرژی در کشور و چالشهای پیش روی صنعت پتروشیمی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید! ناترازی انرژی یکی از مشکلات عمدهای است که امروز اقتصاد ما با آن مواجه است. این ناترازی به طور مستقیم به مصرف گازوئیل، مازوت و سایر سوختهای آلاینده مرتبط است که واحدهای تولیدی ما برای ادامه فعالیت به آن وابسته هستند. امسال شاهد بودید بسیاری از واحدهای صنعتی در تابستان به دلیل کمبود برق با مشکلات جدی مواجه شدند. از طرفی، شرکتهای ما مجبور به استفاده از سوختهای جایگزین هستند که این موضوع هم از نظر اقتصادی و هم از نظر زیستمحیطی چالشبرانگیز است. این ناترازی نهتنها تولید را تحت تأثیر قرار داده، بلکه صادرات صنعت پتروشیمی را نیز با مشکل مواجه کرده است. از ۱۵ مهر تا امروز، ۱۲ واحد پتروشیمی ما به دلیل کمبود گاز، با کاهش تولید و صادرات مواجه شدهاند.
سال ۱۳۹۴ ما به وزارت نفت مراجعه کردیم و در نخستین جلسهای که با وزیر وقت نفت داشتیم، پیشنهاد دادیم اجازه دهند ما در سرمایهگذاری میادین گازی مشارکت کنیم. این موضوع ۲ سال در رفتوآمد بود و به نتیجه نرسید. حتی در دولت شهید رئیسی، در جلسهای در مجلس و کمیسیون صنایع، این موضوع مطرح شد. ما به وزیر وقت نفت گفتیم دولت پول کافی را برای سرمایهگذاری در این میادین ندارد و شرکتهای خارجی هم تمایلی به مشارکت ندارند، بنابراین پیشنهاد دادیم اجازه دهند بخش خصوصی وارد این حوزه شود. خوشبختانه موافقت اولیه گرفته شد و ما بلافاصله با معاونت برنامهریزی شروع به پیگیری کردیم. تاکنون ۱۰ نامه در این زمینه امضا کردهایم که اگر به سرانجام برسد، حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب گاز در روز به ظرفیت گاز کشور اضافه خواهد کرد. این حجم گاز میتواند بخش عمدهای از مشکلات ناترازی انرژی را حل کند.
* با توجه به اینکه شما این موضوع را در نمایشگاه حسینیه امام خمینی(ره) نیز مطرح کردید، واکنش مقامات به این پیشنهادات چگونه بوده است؟
در نمایشگاه سال گذشته این موضوع را مطرح کردم و حتی از ناحیه دیگری نیز این مساله به گوش مقام معظم رهبری رسید. ایشان در سخنرانیشان به این موضوع اشاره کردند و فرمودند «منطقا نمیتوان فهمید چرا سرمایهگذاری باید اینقدر زمانبر باشد». متأسفانه با وجود این تذکرات، امسال هم شاهد بودیم هنوز هیچ قراردادی امضا نشده است. دلیل این تأخیرها، بروکراسی اداری در وزارت نفت و نیاز به مجوزهای متعدد از نهادهای دیگر مانند شورای اقتصاد است. حتی وزارت نفت ادعا میکند این نهادها گاهی تا یک سال هم به درخواستها پاسخ نمیدهند. این در حالی است که ما با یک ضرورت فوری مواجه هستیم و هر روز تأخیر، به معنای تحمیل هزینههای بیشتر به اقتصاد کشور است.
شما اخیرا در دیدار با مقام معظم رهبری نیز این موضوع را مجددا مطرح کردید؛ واکنش ایشان چه بود؟
بله! سهشنبه گذشته در محضر مقام معظم رهبری این موضوع را مطرح کردم و گفتم با وجود تأکیدات شما در سال گذشته، هنوز هیچ قراردادی امضا نشده است. ایشان مجددا به این موضوع اشاره کردند و فرمودند این تأخیرها قابل قبول نیست و احساس شرمندگی کردند. این تذکر ایشان نشاندهنده دغدغهای است که نسبت به پیشرفت کشور و رفع مشکلات اقتصادی دارند. ما امیدواریم با این تذکرات، مسؤولان با سرعت بیشتری به این موضوع رسیدگی کنند. موضوع اصلی این است که نباید ایشان احساس شرمندگی کنند، بلکه باید دولت و حتی بخش خصوصی که در این زمینه تعلل میکنند دچار شرمندگی شوند. رهبر انقلاب حتی به این نکته اشاره کردند که چرا باید سرمایهگذاریهای داخلی اینقدر طول بکشد، در حالی که اینها وحی منزل نیست و میتوان با اصلاح فرآیندها، سرعت کار را افزایش داد.
* به نظر شما چرا با وجود این همه تأکیدات، هنوز اقدام عملی انجام نشده است؟
مشکل اصلی این است که فرآیندهای اداری ما قدیمی و غیرکارآمد است. متأسفانه این فرآیندها بهروزرسانی نشده و همین موضوع باعث شده است هر پروژهای ماهها و حتی سالها در گیرودار بروکراسی اداری باقی بماند. حتی در جلسهای که شهید رئیسی در نمایشگاه داشتند، به وزیر وقت نفت گفتند هر چه مربوط به وزارت نفت است، خودتان حل کنید و هر چه نیاز به مجوز دولت دارد، سریعا پیگیری شود اما متأسفانه این دستورات نیز بدرستی اجرا نشده است. این موضوع نشان میدهد ما نیازمند یک تحول اساسی در نظام اداری و تصمیمگیری خود هستیم.
* به نظر شما راهحل اصلی برای رفع این مشکلات چیست؟
راهحل این است که فرآیندهای اداری کوتاهتر و کارآمدتر شود. ما نمیتوانیم با همان روشهای قدیمی پیش برویم. اگر نیاز به قانون جدید است، باید سریعا اقدام شود. اگر نیاز به مصوبه دولت یا مجوز شورای اقتصاد است، باید بدون تأخیر انجام شود. ما نمیتوانیم بنشینیم و منتظر باشیم که مشکلات خود به خود حل شود. وزارت نفت به عنوان متولی امر، باید با سرعت بیشتری عمل کند و ما انتظار داریم با توجه به تذکرات مقام معظم رهبری، این روند تسریع شود. علاوه بر این، باید از ظرفیت بخش خصوصی به طور کامل استفاده کنیم. بخش خصوصی آماده است تا در این زمینه سرمایهگذاری کند اما نیازمند حمایت و همکاری دولت است.
* در پایان چه پیامی برای مسؤولان و فعالان صنعت پتروشیمی دارید؟
پیام من این است که ما باید با روحیه جهادی به مشکلات نگاه کنیم و منتظر نباشیم فردا همه چیز خود به خود درست شود. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا شرایط بدتر شود. ما باید با سرعت و دقت به رفع مشکلات بپردازیم و از هرگونه تأخیر و سهلانگاری پرهیز کنیم. مسؤولان باید بدانند زمان کار عادی گذشته است و امروز نیازمند اقدامات فوری و جهادی هستیم. اگر نیاز به تغییر قوانین است، باید سریعا انجام شود. اگر نیاز به هماهنگی بین نهادهاست، باید بدون فوت وقت پیگیری شود. ما امیدواریم با همکاری همهجانبه بتوانیم این چالشها را پشت سر بگذاریم و آینده بهتری برای صنعت پتروشیمی و اقتصاد کشور رقم بزنیم.
******
گزارش «وطن امروز» درباره راهحلهای عملی برای بهبود شرایط بخش خصوصی
سرمایه مایه اقتصاد
گروه اقتصادی: با توجه به برگزاری نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» و بازدید مقام معظم رهبری از این نمایشگاه و بیانات ایشان پس از این بازدید و چگونگی ایجاد تغییرات عمده در فضای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی ایران بویژه رشد بخش خصوصی، سوالی که مطرح میشود این است: از کجا باید این کار را کلید زد؟ در پاسخ باید گفت کلید حل این موضوع، تسهیل سرمایهگذاری است.
سرمایهگذاری خارجی یکی از عوامل حیاتی و بنیادی در رشد اقتصادی کشورها به شمار میرود. این شکل از سرمایهگذاری میتواند به صورت خرید سهام شرکتها، ایجاد کسبوکارهای جدید یا توسعه کسبوکارهای موجود باشد.
* آثار مثبت سرمایهگذاری خارجی
کارشناسان اقتصادی بر این باورند با افزایش سرمایهگذاری، رشد تولید نیز ممکن میشود. با تزریق سرمایه جدید، شاهد افزایش ظرفیت تولید و ایجاد فرصتهای شغلی جدید خواهیم بود که در نهایت منجر به افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) خواهد شد.
* انتقال دانش و فناوری
انتقال دانش و فناوری نیز به عنوان نوعی سرمایهگذاری خارجی محسوب میشود. شرکتهای خارجی معمولا فناوریهای پیشرفتهتری نسبت به شرکتهای داخلی دارند.
ورود این شرکتها به کشور، باعث انتقال این فناوریها و دانش فنی به شرکتهای داخلی میشود.
* توسعه نیروی انسانی و بهرهوری
آموزش و توسعه نیروی کار و اقدامات جهت بهبود بهرهوری نیز از مصادیق سرمایهگذاری خارجی است. اینگونه اقدامات میتواند بهبود قابل توجهی در کارایی و تولیدات داخلی به همراه داشته باشد.
سرمایهگذاری خارجی فرصتی بینظیر برای رشد اقتصادی و پیشرفت در زمینههای مختلف است. با بهرهگیری از این فرصتها میتوانیم شاهد توسعه پایدار و افزایش کیفیت زندگی مردم باشیم.
کشور ما نیازمند یک برنامه جامع و فراگیر است که تمام جنبههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در برگرفته و به سمت توسعه و بهبود هدایت کند.
این برنامه باید بر اساس اصول شفافیت و ثبات بنا شود و اعتماد همه ذینفعان، از جمله دولت، بخش خصوصی و جامعه بینالملل را جلب کند تا با مشارکت و همدلی به موفقیت دست یابیم.
فضای باثبات و امن یکی از موضوعاتی است که با توجه به 3 نکته اساسی میتواند موجب افزایش سرمایهگذاری در صنایع خصوصی شود.
1- ثبات سیاسی و امنیتی: این جزء لاینفک هر برنامه پیشرفت ملی است.
2- شفافسازی قوانین و مقررات: قوانین و مقررات باید به شکلی شفاف و قابل فهم باشد.
3- اصلاحات اقتصادی ساختاری: این نیز از ملزومات حیاتی برنامه توسعه است.
اقدامات کلیدی برای دستیابی به اهداف نیز موضوع دیگری است که تاثیرات مثبتی بر روند جذب سرمایهگذاری دارد که این اقدامات شامل:
1- کاهش نرخ بهره: این کار میتواند سرمایهگذاران بیشتری را جذب کند.
2- هدایت سرمایهها به سمت بخشهای مولد
3- رفع موانع بانکی و مالی: این اقدام میتواند مسیــر جــذب سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی را هموار کند.
ایجاد فضای جذاب برای سرمایـــهگذاری نیز از 3 طریق میتواند در این روند موثر واقع شود.
1- توسعه زیرساختهای اقتصادی: بهبود زیرساختها از اولویتهای مهم است.
2- تقویت نیروی انسانی و فناوری: آموزش و توسعه فناوری از ستونهای اصلی رشد اقتصادی محسوب میشود.
3- بهبود تصویر بینالمللی ایران: این امر اعتبار بیشتری برای ایران در سطح جهانی به همراه میآورد.
نقش بخش خصوصی و جامعه مدنی نیز از دیدگاه کارشناسان اقتصادی با توجه به 2 موضوع زیر موجب رشد سرمایهگذاری میشود.
1- تشویق به مشارکت فعال در پروژههای اقتصادی بزرگ
2- ایجاد تعامل سازنده بین دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی: این کار چالشهای اقتصادی را برطرف میکند.
شفافیت و اعتماد؛ دریچه ورود سرمایه
برنامهای با تمرکز بر ایجاد ثبات، شفافیت و اعتماد میتواند ایران را به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی تبدیل کند. اجرای این برنامه نه تنها باعث عبور از چالشها میشود، بلکه آینده روشنی برای اقتصاد ایران ترسیم خواهد کرد. این مسیر نه تنها به رشد اقتصادی کمک میکند، بلکه کیفیت زندگی مردم را نیز بهبود خواهد بخشید.
«وطن امروز» در گفتوگو با مجید گودرزی، کارشناس اقتصاد این موضوع را بررسی کرد. از دیدگاه وی، تحریمهای بینالمللی ایالات متحده که به کاتسا (قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم) مشهور است، مانعی بزرگ در راه جذب سرمایهگذاری بالاتر از ۴۰ میلیون دلار ایجاد کرده و اقتصاد ایران را با بحران رکود تورمی (stagflation) مواجه کرده است.
* راهحلهایی برای رفع مشکل
گودرزی بر اهمیت سرمایهگذاری داخلی و خارجی به عنوان تنها راهحل رفع این مشکل تأکید دارد. وی میگوید: «نرخ بهرههای بالا و انحراف در سرمایهگذاریهای مولد بزرگترین چالشهایی هستند که اقتصاد کشور با آنها روبهرو است». به گفته وی، سرمایههای عظیمی به بازار ارز، رمزپولها، مسکن، سپردههای بانکی و فلزات گرانبها هدایت شده که بازدهی اقتصادی صفر دارد.
این کارشناس اقتصادی میگوید: «در شرایط کنونی، ابزارهای مالی و مالیاتی لازم برای کنترل انحرافات در سرمایهگذاریها وجود ندارد».
وی اضافه میکند: «نرخ بهره ۲۳ درصد به همراه ریسک ۱۵ درصدی به این معناست که سرمایهگذاریهایی با بازدهی زیر ۳۸ درصد غیراقتصادی محسوب میشود».
همچنین تحریمهای بینالمللی این مشکلات را تشدید کرده است.
* ضرورت کاهش نرخ بهره
گودرزی خاطرنشان میکند کاهش نرخ بهره مشابه کشورهای دیگر میتواند تأثیر بسزایی بر بهبود اقتصادی کشور داشته باشد. وی میگوید: «اگر بتوانیم نرخ بهره را به نرخ صفر نزدیک کنیم و از ابزارهای مالیاتی برای جلوگیری از فرار سرمایه به بازارهای غیرمولد استفاده کنیم، تأثیر تحریمهای بینالمللی بشدت کاهش مییابد و امکان احیای اقتصاد و حتی رشد اقتصادی ۸ درصدی وجود دارد».
* نقش امنیت سرمایهگذاری و شفافیت اقتصادی
وی تأکید میکند امنیت سرمایهگذاری یکی از عوامل مهم در جذب سرمایه است. او پیشنهاد میدهد مسؤولان مربوط به نظرات کارشناسان و فعالان اقتصادی توجه بیشتری داشته باشند و تلاش کنند از مناقشات منطقهای جلوگیری کنند تا ریسک سرمایهگذاری کاهش یابد.
گودرزی همچنین اشاره میکند شفافیت در اقتصاد ایران با چالشهای آمارهای غلط و مصنوعی روبهرو است.
وی میگوید رفع این مشکل میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کمک کند.
* ظرفیتهای سرمایهگذاری خارجی
به گفته این کارشناس اقتصادی، ظرفیت ویژهای برای جذب سرمایه خارجی در حوزه نفت و گاز و گردشگری وجود دارد. وی توضیح میدهد ایران در حوزه توریسم، پتانسیل بالاتری نسبت به ترکیه دارد.
اگر مسائل موجود در زمینه امنیت توریسم و مشکلات سیاسی با کشورهای اروپایی و آمریکایی حل شود، این حوزه میتواند به درآمدی مشابه درآمد نفتی دست یابد.
* پتانسیل بخشهای مختلف اقتصادی
گودرزی به جذابیتهای دیگر سرمایهگذاری در ایران هم اشاره دارد؛ به عنوان مثال، سرمایهگذاری در حوزه مسکن در طول 8 سال دولت روحانی ۷۲۵ درصد رشد قیمت داشته است.
همچنین بخشهای مختلف اقتصادی که صادراتمحور هستند، با وجود کاهش ارزش پول ملی، حاشیه سود بالایی را تجربه کردهاند.
مرتضی عزتی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز در این باره اظهار داشت: ایران با وجود قرار گرفتن در پایینترین رتبههای جذب سرمایهگذاری خارجی، پتانسیل بالایی با اجرای برخی اصلاحات دارد.
در مقایسه با کشورهای درگیر جنگ یا تحت تحریمهای شدید همچون کرهشمالی و میانمار، ایران در موقعیتی مشابه قرار گرفته و حتی کشورهای همسایه مانند افغانستان و عراق با وجود مسائل نظامی خود، موفقتر عمل کردهاند.
* چالشهای اصلی جذب سرمایهگذاران خارجی
عزتی بر این باور است یکی از دلایل اصلی این وضعیت، وجود گروههایی با تفکرات متنوع است که مانع ایجاد فضای اقتصادی مناسب برای سرمایهگذاران خارجی میشوند. به گفته وی، رشد اقتصادی بشدت وابسته به میزان سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی است و هر کشوری که بتواند سرمایه بیشتری جذب کند، رشد اقتصادی بیشتری خواهد داشت.
* اهمیت سرمایهگذاری در رشد اقتصادی و راهکارها
به گفته عزتی، ۳ عامل اصلی رشد اقتصادی عبارتند از: سرمایهگذاری، تکنولوژی و نیروی انسانی. ایران در حال حاضر نیروی انسانی کافی دارد ولی در ۲ عامل دیگر کمبودهایی دارد که مانع از رشد اقتصادی میشود.
برای جذب سرمایهگذار خارجی، عزتی پیشنهاد میدهد ایران به بهبود فضای اقتصادی و امنیت سرمایهگذاری توجه کند.
وی تأکید دارد سرمایهگذاران خارجی به دنبال محیطی امن و پایدار هستند که در آن سرمایهشان تضمین شده باشد و قوانین شفاف و قابل پیشبینی باشد، همچنین امکان نقل و انتقال مالی بدون محدودیتهای غیرضروری وجود داشته باشد.
* اصلاحات اقتصادی و تقویت ثبات سیاسی
عزتی معتقد است ایران با وجود چالشهای تحریمی و محدودیتهای مرتبط با FATF، میتواند با ایجاد اصلاحات اقتصادی، بهبود فضای کسبوکار و تقویت ثبات سیاسی، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کند.
بهبود تصویر ایران در چشم سرمایهگذاران بینالمللی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و تلاش برای کاهش تنشهای سیاسی و تعامل بیشتر با جامعه بینالملل میتواند به این هدف کمک کند.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس اشاره میکند ثبات داخلی و جلوگیری از اقدامات غیرقابل پیشبینی که ممکن است بر فضای سرمایهگذاری تأثیر بگذارد، از جمله عوامل کلیدی برای جذب سرمایهگذاران خارجی است.
وی بر اهمیت ثبات امنیتی و دوری از تنشهای نظامی تأکید دارد و میگوید: «سرمایهگذاران ترجیح میدهند در محیطی فعالیت کنند که از هرگونه درگیری یا ناامنی به دور باشد».
* دیپلماسی فعال و تعامل سازنده
عزتی بر اهمیت دیپلماسی فعال و تعامل سازنده با کشورهای دیگر برای کاهش تنشهای منطقهای و بینالمللی تأکید دارد؛ این اقدامات میتواند به ایجاد فضایی امن و پایدار کمک کند و نگرانیهای سرمایهگذاران را در این زمینه کاهش دهد.
در خاتمه، عزتی خاطرنشان میکند رفع موانع امنیتی و کاهش تنشهای خارجی به همراه اصلاحات اقتصادی و بهبود فضای کسبوکار، از جمله اقدامات ضروری برای جذب سرمایهگذاران خارجی است.
با ایجاد ثبات و امنیت، ایران میتواند از پتانسیلهای خود برای رشد اقتصادی و توسعه پایدار استفاده کند.
با توجه به نظرات کارشناسان اقتصادی، ایران همچنان با چالشهای متعددی در جذب سرمایهگذاری برای استارتاپها روبهرو است. تحریمهای بینالمللی و ریسک بالای سرمایهگذاری از جمله عواملی است که سرمایهگذاران داخلی را از حمایت مالی دور کرده است. نبود شفافیت مالی، ضعف در ارائه برنامههای کسبوکار و تجربههای ناموفق قبلی، از دلایل اصلی بیاعتمادی سرمایهگذاران محسوب میشود.
* موانع جذب سرمایهگذاری و نقش دولت در حمایت از استارتاپها
یکی از نمونههای بارز این مشکل، پرونده استارتاپ بامیلو است. بامیلو که سال ۱۳۹۲ به عنوان یکی از بزرگترین پلتفرمهای تجارت الکترونیک در ایران شروع به کار کرد، در نهایت به دلیل مشکلات مالی و عدم توانایی در رقابت با رقبایی چون دیجیکالا، سال ۱۳۹۸ فعالیت خود را متوقف کرد.
دولتها میتوانند با ارائه مشوقها و ایجاد بسترهای قانونی مناسب، نقش موثری در جذب سرمایه برای استارتاپها ایفا کنند. در ایران، صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه (VC) و برنامههایی مانند طرح نوآفرین به عنوان ابزارهایی برای حمایت از استارتاپها معرفی شدهاند.
با این حال، بسیاری از فعالان این حوزه معتقدند حمایتهای دولتی هنوز کافی نیست و نیاز به سیاستگذاریهای شفافتر و گستردهتری دارد.
یکی از چالشهای اساسی، پیچیدگیهای اداری و بروکراسی سنگین است که روند جذب سرمایه را کند میکند. به عنوان مثال، برای دریافت تسهیلات از صندوقهای حمایتی، استارتاپها باید از مراحل طولانی و پیچیدهای عبور کنند که گاهی باعث از بین رفتن انگیزه آنها میشود.
* وضعیت استارتاپهای ایرانی در مقایسه با کشورهای منطقه
بر اساس گزارش سالانه مرکز تحقیقات فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران، در سال ۱۴۰۱ حدود ۷۰ درصد استارتاپها در مرحله پیشرشد باقی مانده و نتوانسته بودند به مراحل بالاتر رشد دست یابند. این گزارش همچنین نشان میدهد ۶۰ درصد استارتاپها به دلیل کمبود منابع مالی مجبور به توقف فعالیت شده بودند.
در مقایسه با کشورهای منطقه، ایران در جذب سرمایهگذاری خطرپذیر (Venture Capital) جایگاه پایینی دارد. برای مثال، در حالی که ترکیه در سال ۲۰۲۱ بیش از 1.5 میلیارد دلار سرمایه خطرپذیر جذب کرد، این رقم در ایران کمتر از ۵۰ میلیون دلار بود. از سوی دیگر، دیجیکالا یکی از موفقترین نمونهها در جذب سرمایه داخلی و خارجی است و توانست سال ۱۳۹۷ حدود ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه از شرکتهای بینالمللی جذب کند.
در مقابل، تاکسییاب که در سالهای اولیه فعالیتشان رقیب جدی اسنپ محسوب میشد، به دلیل مشکلات مالی و عدم توانایی در جذب سرمایه، نتوانست به فعالیت خود ادامه دهد.
* راهکارهای بهبود شرایط
برای بهبود شرایط جذب سرمایهگذاری در استارتاپها میتوان اقدامات زیر را انجام داد:
1- ایجاد شفافیت مالی: استارتاپها باید با ارائه گزارشهای مالی شفاف و دقیق، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنند.
2- توسعه صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه: افزایش تعداد و حجم صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر میتواند به جذب سرمایه بیشتر کمک کند.
3- کاهش بروکراسی: سادهسازی قوانین و کاهش موانع اداری میتواند روند جذب سرمایه را تسریع کند.
4- آموزش کارآفرینان: ارائه آموزشهای لازم در زمینه مدیریت مالی و ارائه برنامههای کسبوکار میتواند شانس جذب سرمایه را افزایش دهد.
چالشهای جذب سرمایه در استارتاپهای ایرانی ریشههای عمیقی در مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارد اما با اتخاذ سیاستهای مناسب و تلاش برای رفع موانع موجود، میتوان این اکوسیستم را تقویت کرد و به رشد و شکوفایی بیشتر استارتاپها کمک کرد.
آینده استارتاپهای ایرانی نیازمند حمایتهای جدی و سرمایهگذاریهای هدفمند است تا بتواند سهم بیشتری از اقتصاد دیجیتال جهانی را به خود اختصاص دهد.
ورود سرمایهگذاران خارجی با توجه به موارد مذکور میتواند منجر به ایجاد رقابت سالم شود.
حضور شرکتهای خارجی باعث افزایش رقابت در بازار داخلی میشود که این امر به بهبود کیفیت محصولات و خدمات و در نهایت کاهش قیمتها منجر خواهد شد.
* بررسی وضعیت سرمایهگذاری خارجی در ایران
روند سرمایهگذاری خارجی در ایران طی ۹ ماه سال جاری با چالشها و فرصتهای متعددی همراه بوده است. این دوره زمانی از نظر تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیار پرتنش بوده و تأثیرات قابلتوجهی بر وضعیت سرمایهگذاری داخلی و خارجی داشته است.
در زمینه سرمایهگذاری داخلی، تحولات متعددی همچون افزایش نرخ تورم، نوسانات نرخ ارز و تغییرات در سیاستهای مالیاتی بر تصمیمگیری سرمایهگذاران داخلی تأثیرگذار بوده است.
تلاشهای دولت برای بهبود شرایط اقتصادی و کاهش فشارهای مالیاتی نشان از علائم مثبت برای ایجاد تعادل در بازار دارد.
تحریمهای بینالمللی و مسائل سیاسی نقشی کلیدی در کاهش جذابیت بازار ایران برای سرمایهگذاران خارجی داشته است. بسیاری از سرمایهگذاران خارجی به دلیل تحریمها و ناپایداریهای اقتصادی از ورود به بازار ایران خودداری یا سرمایهگذاریهای خود را محدود کردهاند.
با این حال، توافقات اخیر و مذاکرات بینالمللی امیدواریهایی برای بهبود وضعیت سرمایهگذاری خارجی ایجاد کرده است.
با توجه به این چالشها و فرصتها، ایران میتواند با اصلاحات اقتصادی و تقویت روابط بینالمللی، مسیر جذب سرمایههای خارجی را هموار کند. این اقدامات میتواند منجر به رشد اقتصادی پایدار و افزایش کیفیت زندگی مردم شود.
* پتانسیلهای منحصربهفرد ایران در جذب سرمایهگذاری خارجی
با توجه به چالشهای متعدد، ایران همچنان از پتانسیل بالایی برای جذب سرمایهگذاری خارجی برخوردار است. تحریمها و محدودیتهای بینالمللی، نرخ بهره بالا و انحراف سرمایهها به سمت بازارهای غیرمولد از اصلیترین موانع است اما با انجام اصلاحات اقتصادی و ایجاد فضایی امن و شفاف، این چالشها به فرصتهای رشد و توسعه تبدیل خواهد شد.
ایران در حوزههای مختلف مانند نفت و گاز، گردشگری، صنعت و کشاورزی ظرفیتهای بالایی دارد. با توجه به موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی غنی، ایران میتواند از این پتانسیلها برای جذب سرمایهگذاران خارجی بهره بگیرد.
بویژه در حوزه گردشگری، ایران میتواند با ایجاد زیرساختهای لازم و بهبود تصویر بینالمللی خود، به یکی از قطبهای مهم گردشگری منطقه تبدیل شود.
* نقش سرمایهگذاری در رشد اقتصادی
سرمایهگذاری داخلی و خارجی به عنوان موتور محرکه رشد اقتصادی، میتواند به حل بحرانهای کنونی مانند رکود تورمی کمک کند. با هدایت سرمایهها به سمت بخشهای مولد و ایجاد ارزش افزوده، میتوان زمینه رشد اقتصادی پایدار و ایجاد اشتغال را فراهم کرد.
* اصلاحات ساختاری و بهبود فضای کسبوکار
با وجود چالشهای پیشرو، ایران میتواند با انجام اصلاحات ساختاری، بهبود فضای کسبوکار و تقویت ثبات سیاسی و امنیتی، به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاران خارجی تبدیل شود.
استفاده بهینه از پتانسیلهای داخلی و تعامل سازنده با جامعه بینالملل، نویدبخش آیندهای روشن و امیدبخش برای اقتصاد ایران خواهد بود. سرمایهگذاری نه تنها به رشد اقتصادی کمک میکند، بلکه میتواند زمینهساز توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی مردم نیز باشد.
ارسال به دوستان
نگاهی به تأثیر منفی فعالیت بلاگرها بر سبک زندگی مخاطبان فضای مجازی
بلای بلاگری
استفاده از موبایل طی ۳ دهه اخیر انقلابی را در زندگی مردم ایجاد کرده است بهطوری که موبایل اکنون دیگر صرفا یک تلفن همراه نیست بلکه استفاده از این دستگاه با کاربردهای فراوان با زندگی تک تک افراد جامعه عجین شده است؛ دستگاهی که تاثیرات بسیار عمیقی بر جامعه و فرهنگ تمام کشورها از جمله ایران بر جا گذاشته است. این تکنولوژی که به نوعی بر فرهنگ انسان و جوامع مختلف تاثیر مستقیم دارد، به افراد این امکان را میدهد تا در هر زمان و مکانی بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و یا به اطلاعات مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند و به تفریح و سرگرمی بپردازند. امروز استفاده از تلفنهای همراه به قدری گسترش یافته است که شرکتهای مختلف ناچارند روزبهروز به تکنولوژیهای این دستگاه بیفزایند تا کاربران رضایت کافی را داشته باشند. در موبایلهای هوشمند، افراد میتوانند به راحتی به اینترنت متصل شوند، شبکههای گسترده اجتماعی را ببینند و به هرگونه اخبار، اطلاعات علمی، موسیقی، فیلم و منابع دیگر دسترسی پیدا کنند. حال که روز به روز بر تعداد شبکههای اجتماعی اضافه میشود، استفاده غیرضرور، نادرست یا کنترلنشده از آن میتواند تبعات نامطلوب و چه بسا مشکلآفرینی را در پی داشته باشد، زیرا به دلیل جذابیت اغلب شبکههای اجتماعی که گردانندگان آن به دنبال افزایش تعداد مخاطب و بعضا کاسبی از این طریق هستند، نهتنها باعث تضییع وقت میشود بلکه امکان دارد تماشای چنین شبکههایی و اثرات آن با محتوایی که دارند بر زندگی شخص و خانواده تاثیر منفی بر جا گذارد. به طور مثال بلاگرها این روزها در حال رقابت با هم هستند و با انتشار عکس، فیلم یا برنامههای بیمحتوا به صورت زنده به اصطلاح گرفتن لایو با مردم ارتباط قوی میگیرند. محتوای چنین برنامههایی اغلب بیمفهوم بوده و از الفاظ رکیک یا تصاویر نامتعارفی استفاده میشود؛ پدیدهای که بیتردید بر جامعه مخاطب بویژه جوانان و نوجوانان تاثیر منفی میگذارد. علاوه بر این شبکههای اجتماعی محلی برای تبلیغ کالاها یا فروش و ارائه خدمات تبدیل شدهاند که بلاگرها برنده آن هستند و پولهای هنگفتی را از این طریق به جیب میزنند.
دکتر مجید ابهری، رفتارشناس اجتماعی در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: دام بلاگرها برای مخاطبان پهن است، چرا که آنها افکار و نکاتی را به جامعه تحمیل میکنند که آسیبهای گستردهای را در پی دارد. وی با بیان اینکه فضای مجازی به همراه خود سبک نوینی از روابط اجتماعی و خانواده را وارد جامعه کرده است، افزود: هجوم بدون نظارت و کنترل فضای مجازی بلاگرها جامعه بر مسیری حرکت میکند که دیگر والدین و آموزشوپرورش و نمادهای رفتاری تاثیری در اصلاح رفتارهای فرزندان ندارد. این رفتارشناس در ادامه افزود: وبلاگران و بلاگران به عنوان مروجان رفتارها در جامعه به جایی رسیدهاند که هر گونه حرکت و اشاره آنها تاثیر فوری و با دوام روی مخاطبان بویژه نوجوانان را در پی دارد. متاسفانه نفوذ بلاگرها در جوانان و نوجوانان تا اندازهای است که درآمد کلانی برای آنها به دلیل جذب مخاطب است و همین درآمدها موجب شده است تا گوی رقابت را در بلاگری از هم بربایند. ابهری افزود: در دنیای مد لباس، آرایش و پیرایش، بلاگرها تجسم انتقال رفتارهای مختلف شده و خانوادهها و مربیان نگران تاثیرات عمیق این رفتارها از سوی آنها بر روی جامعه بویژه افزاد کمسن و سال هستند. نمونه آن انواع بازیهای رایانهای که منجر به برد و باختهای سنگین میشود، چرا که از کنترل خارج شدهاند.
وی اضافه کرد: گسترش این نوع فعالیتها تنها و تنها به دلیل عدم نظارت و کنترل نهادهای متولی است.
وی افزود: به نظر میرسد باید رفتارشناسان، روانشناسان و مربیان تربیتی به سرعت و با دستان پر و اندیشههای پرتر وارد میدان شوند و اجازه ندهند سرمایههای ملی به این شکل به تاراج برود.
سالهاست زندگی خانوادههای ایرانی دستخوش آموزش بلاگرها شده است؛ آموزشهایی که در ورای رونق اقتصادی برای بلاگرها تغییراتی را در سبک زندگی خانوار شهری و روستایی ایران ایجاد کرده است. به عبارتی فضای مجازی پنجرههای جدیدی را به روی خانوادههای ایرانی باز کرده است، پنجرهای که به نوعی تصاویر متعددی را مقابل دیدگان اعضای خانواده به تصویر میکشد، هر چند کارشناسان برای استفاده از فضای مجازی به خانوادهها توصیههایی ارائه میکنند و محدودیتهایی را در نظر میگیرند اما مادران به عنوان رکن اصلی ترسیمکننده سبک زندگی و به عنوان یکی از مخاطبان اصلی فضای مجازی بویژه اینستاگرام، گاهی در قالب این محدودیتها نمیگنجند و بدون توجه به عوارض تغییر سبک زندگی بر اساس آموزههای اینستاگرام، تغییرات زیادی را در خانه و خانواده ایجاد میکنند.
تغییراتی که تنها به سبک تهیه غذا و سرو آن محدود نمیشود، بلکه شامل خریدهای جدید لوازم خانه تا خرید مواد غذایی با برندهایی معرفیشده توسط بلاگرها، خرید لباس کودک و سایر اقلام میشود؛ موضوعی که در برخی موارد مسیری سخت، گران و بیمحتوا را به خانواده تحمیل میکند.
طبق گزارشهای رسانهها روند استفاده ایرانیان از فضای مجازی نشان میدهد 33.5 درصد درصد زن، 33.1 درصد مرد از واتس اپ؛ 50.7 درصد زن و 50.6 درصد مرد از اینستاگرام؛ 41.4 درصد زن و 37.1 درصد مرد از تلگرام، 11.6 درصد زن و 7.8 درصد مرد از بله، 34.1 درصد زن و ۲۴ درصد مرد از ایتا؛ 30.3 درصد زن و 26.9 درصد مرد از روبیکا استفاده میکنند.
دکتر منصوره حجاری، پژوهشگر خانواده و رسانه در این باره و درباره این موضوع که بلاگرها چگونه زندگی را برای خانوادهها بازنمایی میکنند، اظهار داشت: در حال حاضر با رشد صفحات متعدد بلاگرهای خانواده در پلتفرمهای تصویر محور ایرانی و خارجی روبهرو هستیم؛ هم در اینستاگرام و هم در روبیکا صفحههای متعددی را میبینیم که بلاگرها در آنها در حال بازنمایی زندگی خانوادگی خودشان هستند و دنبالکنندگان نیز به تدریج رشد چشمگیری داشتهاند، حتی اکنون صفحاتی داریم که دنبالکنندگان میلیونی دارند.
وی در پاسخ به این پرسش که چطور بلاگرهای خانواده، سبک زندگی را بازتعریف میکنند، گفت: این موضوع در 2 محور ساختارهای ارتباطی خانواده و فرآیندهای ارتباطی خانواده توصیف میشود؛ ساختارهای ارتباطی بر اساس مدلهای نظری به 3 محور تغییرات در مرزهای خانواده، تغییرات در نقشهای خانوادگی و تغییرات در قوانین خانواده تقسیم میشود.
حجاری ادامه داد: فرآیندهای ارتباطی هم شامل تغییرات در بازتعریف آغاز رابطه، ازدواج و تغییراتی که در مرحله نگهداری رابطه و صمیمیت وجود دارد، تعریف میشود.
وی با بیان اینکه در بازتعریف مرزها میتوانیم به بازتعریف مرزهای حریم خصوصی خانواده اشاره کنیم، به ایرنا گفت: در صفحات خانوادگی ما با مرزهای بسطیافته نمایش خانواده مواجه هستیم؛ مرزهای حوزه خصوصی خانه کمرنگ و مبهم شده و در تصاویر مشاهده میکنیم بلاگرها تصاویری از خصوصیترین حوزههای خانه را به نمایش میگذارند؛ تصاویر اتاق خواب، تصاویری از اتاق کودک، تصاویری از آشپزخانه، تصاویری از پذیرایی و سالن و همه اجزای خانه در معرض دید کاربران و دنبالکنندگان قرار میگیرد.
ارسال به دوستان
رئیسجمهور آمریکا مقررات اقتصادی و پیشنهادی جدیدی مطرح کرده که منجر به بهت همپیمانانش شده است
ترامپ علیه اقتصاد جهان
* کاهش قیمت نفت و افزایش تعرفه چگونه منجر به زیان کشورهای صنعتی میشود
گروه اقتصادی: دونالد ترامپ در حاشیه اجلاس داووس خواستار کاهش قیمت نفت توسط اوپک شده و بهانه آن را پایان دادن به جنگ اوکراین خوانده است. این درخواست ترامپ با پیشبینیهای قبلی متفاوت است، این تغییر رویکرد میتواند تأثیرات گستردهای بر بازار نفت و اقتصاد جهانی داشته باشد. آیا این نشاندهنده تغییر در رویکرد او نسبت به مسائل بینالمللی است؟
ترامپ نشان داد که با او هیچ چیزی قطعی نیست و هر روز ممکن است با یک اتفاق جدید شرایط تغییر کند که این شرایط هم چالشهای خاص خود را دارد، هرچند با بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید، نخستین اقدام او تمرکز بر تغییر تعرفهها روی واردات مواد اولیه استراتژیک بود که در صنایع دفاعی، تجهیزات پزشکی و انرژی اثرگذار هستند. فرض کنید زنجیره تأمین جهانی مانند یک شبکه پیچیده است که هر بخش آن به بخش دیگر وابسته است، حالا ترامپ با تعرفههای بالا میتواند این شبکه را دچار گرههای بزرگ کند که نتیجه آن افزایش هزینههای تولید است اما در مقابل به دنبال کاهش قیمت نفت و تعدیلبخشی از این هزینههاست.
هدف ترامپ چیست؟ او قصد دارد هزینه تولید را کاهش دهد تا شرکتهای تامینکننده مواد اولیه حداقل سود را ببرند و مصرفکنندهها جنس را ارزانتر از قبل بخرند اما در مقابل با افزایش تعرفه میخواهد همچنین درآمد آمریکا نیز بالا برود. این استعمار جدید ترامپ علیه کشورهای غیرصنعتی است که به نوعی مواد اولیه معدنی و نفتی تولید میکنند و کالای خود را به کشورهای صنعتی میدهند. در مقابل ترامپ برای واردات این کالاها به آمریکا تعرفه بالایی از این کالاها میگیرد که این به معنای افزایش درآمد آمریکا از واردات این کالاها به نسبت بیشتر از تولیدکنندگان و تامینکنندگان مواد اولیه است.
این رویکرد منجر میشود رشد اقتصادی سایر کشورها کاهش یابد و در نهایت میتواند اقتصاد چین را که جزو بزرگترین کشورهای صادرکننده کالا به آمریکاست متاثر کند و تقاضای مواد معدنی و حتی نفت چین را کاهش میدهد.
درواقع رفیق قدیمی ترامپ، دلار قوی است. این سیاستهای ترامپ در راستای تقویت دلار است. حال اگر دلار دوباره قدرت بگیرد، قیمت کامودیتیها برای خریداران غیرآمریکایی گرانتر میشود. حالا تصور کنید یک خریدار بزرگ مانند چین مجبور باشد پول بیشتری برای مواد اولیه بپردازد؛ تقاضا کاهش مییابد و قیمت جهانی کاهش مییابد، بنابراین دشمن قدیمی آمریکا، چین و دشمن جدید آن بریکس است.
از طرف دیگر تصمیم ترامپ میتواند بازی جدیدی را در بازار جهانی راه بیندازد، زیرا با افزایش تعرفهها، قیمت نهایی محصولات نیز بشدت افزایش مییابد. این موضوع برای مهاجرانی که در آمریکا حمایت چندانی ندارند هزینهها را بالا میبرد و در نهایت بسیاری از آنها مجبور به ترک این کشور میشوند. این یکی از سیاستهای وعده داده شده ترامپ است که تاکید زیادی بر اجرای آن دارد اما میخواهد بدون اینکه قانون جدیدی وضع کند باعث خروج آنها از آمریکا شود.
بازی نفتی ترامپ با کشورهای عضو اوپک نیز اینگونه است که کاهش قیمت نفت باعث میشود هرچند صادرات نفت آمریکا کاهش پیدا کند ولی در مقابل فشار بر تولیدکنندگان نفت افزایش یابد. هدف اصلی ترامپ احتمالا افزایش فشار بر روسیه و ایران است. با کاهش قیمت نفت، درآمدهای نفتی این کشورها کاهش مییابد و این مساله میتواند آنها را مجبور به مذاکره کند. ترامپ به این نتیجه رسیده که با کاهش قیمت نفت، میتواند فشار بیشتری بر ایران و روسیه وارد کند. با کاهش درآمدهای نفتی، این کشورها ممکن است مجبور شوند برای کاهش تنشها و بهبود شرایط اقتصادی خود، به میز مذاکره بازگردند.
* واکنش به بازی نفتی ترامپ
اینکه سیاست ترامپ به نفع اروپا شود یا منجر به پایان جنگ اوکراین شود سادهلوحانه به نظر میرسد. کشورهای عضو اوپک بهشدت به درآمدهای نفتی وابسته هستند و کاهش قیمت نفت میتواند تأثیرات منفی بر بودجه و اقتصاد آنها داشته باشد، بنابراین احتمالا کشورهای عضو اوپک با کاهش قیمت نفت موافقت نخواهند کرد. این مساله میتواند سناریو ترامپ و سیاستهای او را پیچیدهتر کند.
به همین دلیل احتمالا ترامپ ۲ رویکرد را دنبال خواهد کرد؛ افزایش تحریمها و افزایش سرمایهگذاری برای تولید نفت داخلی. همانطور که از بنسلمان، ولیعهد عربستان خواسته تا سرمایهگذاری در آمریکا را برای ۴ سال آینده افزایش دهد. این رویکرد میتواند به کاهش وابستگی اروپا به واردات نفت خاورمیانه و افزایش تولید داخلی آمریکا منجر شود که در نهایت میتواند به کنترل بیشتر قیمت نفت در بازارهای جهانی توسط آمریکا کمک کند. این استراتژی میتواند تأثیرات گستردهای بر بازارهای جهانی و اقتصاد کشورهای مختلف داشته باشد. محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی در یک تماس تلفنی با دونالد ترامپ وعده داده که حدود ۶۰۰ میلیارد دلار تا ۴ سال آینده در آمریکا سرمایهگذاری میکند. حالا باید دید محمد بنسلمان چگونه عمل خواهد کرد.
البته این احتمال وجود دارد که با یک اتفاق جدید شرایط تغییر کند. این شرایط هم چالشهای خاص خود را دارد و هم فرصتهایی که میتواند باعث تغییرات جدی در بازارهای جهانی و اقتصاد کشورهای مختلف شود. تنها چیزی که مسلم است این است که باید سیاستها را دنبال و از فرصتهای به وجود آمده در بازار کشورهای منطقه برای تقویت صادرات استفاده کرد.
۳ کشور ایران، روسیه و چین که همواره ترامپ از آنها به عنوان مشکل یا دشمنان آمریکا نام میبرد، باید راهبرد بریکس و حذف دلار از اقتصاد جهانی را دنبال کنند. تنها از این طریق است که آنها میتوانند فشار آمریکا بر اقتصاد خود را کاهش دهند. وقتی ترامپ تهدید کرد که در مقابل بریکس برای کالاهای چینی تعرفه بالاتر را وضع میکند، نشان داد که چقدر از هماهنگی کشورها نگران است. حتی خبرهایی از اروپا به گوش میرسد که قصد دارند از کانادا برای عضویت در اتحادیه اروپایی دعوت کنند. این موضوع نیز نشان میدهد ترامپ تقریبا هیچ متحدی به جز رژیم صهیونیستی را نمیشناسد، همانطور که تمام کمکهای خارجی را به جز برای این رژیم و مصر قطع کرده است.
رویکرد ترامپ باعث شده بار دیگر قیمت طلا و رمزارزها بالا برود. در شرایط بحران، سرمایهگذاران به طلا به عنوان یک پناهگاه امن برای سرمایههایشان نگاه میکنند به همین دلیل به موازات رمزارزها، طلا نیز گران میشود.
از طرف دیگر، بازار نفت ممکن است اوضاع سختی داشته باشد. کاهش تقاضای چین و عرضه زیاد میتواند قیمت آن را تحت فشار قرار دهد اما گاز سناریو دیگری دارد. با افزایش تقاضای LNG و مسائل ژئوپلیتیکی، احتمال رشد قیمت گاز بیشتر است. به همین دلیل روسیه چندان نمیتواند از رویکرد جدید آمریکا آسیب ببیند، چرا که هماکنون صادرات گاز این کشور به برخی کشورهای اروپایی از سر گرفته شده است.
در کنار این مسائل ترامپ احتمالا تمرکزش را روی مواد استراتژیک مانند باتریهای معدنی کمیاب و مواد لازم برای صنایع دفاعی و تجهیزات پزشکی خواهد گذاشت. این سیاستها میتواند عرضه و تقاضای این مواد را تحت تأثیر قرار دهد و قیمتشان را بشدت تغییر دهد.
بازار کامودیتیها بشدت حساس و ناپایدار است. سیاستهای ترامپ، تأثیرات گستردهای بر این بازار خواهد داشت. اقتصاد غیرنفتی ایران نیز بیشتر بر کامودیتیها یعنی مواد معدنی، فولاد و پتروشیمی وابسته است به همین دلیل از سیاستهای ترامپ بشدت تاثیر میگیرد.
* بازخوانی واکنش بازارهای مالی
طلا ابتدای دوره قبل ترامپ بهخاطر نگرانیهای سیاسی رشد کرد اما با تقویت دلار افت داشت. در همین دوره، نفت بهدلیل افزایش تولید آمریکا افت کرد. با افزایش تنشها، طلا دوباره رشد کرد ولی نرخ بهره بالا رفت و نفت نوسان قیمت داشت. کرونا باعث رشد قیمت طلا بهعنوان دارایی امن شد ولی نفت به دلیل کاهش تقاضا سقوط کرد.
به نظر میرسد ۴ سال آینده، دوران پر از نوسان و استرس برای اقتصاد جهانی باشد. شاید باید آماده شویم برای یک رکورد تورمی جدید در بحرانهای اقتصادی!
سیاستهای ترامپ یکی از محرکهای اصلی در اقتصاد جهانی خواهد بود و قطعا اثرات زیادی در بازار ایران نیز به همراه خواهد داشت. همانطور که بازارهای خارجی تحت فشار ترامپ قرار دارند، در بازارهای داخل ایران نیز ناشی از ورود نقدینگی و انتظارات تورمی، کالاها گران میشوند.
با آمدن ترامپ، شاید شرایط دوباره پیچیده شده است. یکی از سناریوها این است که با ادامه فشارها و تحریمها، بازارها همچنان درگیر بیثباتی و نوسانات شدید میشوند.
در کنار این سناریوها، باید به یکسری تغییرات در اقتصاد داخلی ایران هم اشاره کرد که اثر مستقیمی روی بازار و قیمتها دارند. مثلا افزایش قیمت دلار در بازار رسمی و معرفی بازار توافقی با قیمت دلار بالاتر اثر مستقیمی بر گرانیها دارد.
ارسال به دوستان
نگاه
ژنرالها در صف برکناری؛ چه زمانی نوبت سیاسیون میرسد؟
مهدی بختیاری: اعلام استعفای «هرتزی هالوی» رئیس ستاد ارتش اسرائیل را باید آغاز موج جدیدی از «استعفا / برکناری»ها در میان مقامات عالیرتبه دولت صهیونیستی طی روزهای آینده دانست؛ موجی که البته پیش از این از میان نظامیان برخاسته و احتمالاً خیلی زود به حوزههای امنیتی و سیاسی نیز خواهد رسید. در سایه طولانیشدن جنگ، استعفا / برکناریها نیز به تعویق افتاد اما حالا با اجرای توافق آتشبس با حماس، نیز تحقیقات درباره «شکست بزرگ 7 اکتبر» که توسط ارتش اسرائیل تهیه شده و قرار است گزارش آن ماه آینده –قبل از کنار رفتن رسمی هالوی از ریاست ستاد ارتش- منتشر شود، انتظار میرود کنار رفتن مقصران این شکست، سرعت بیشتری بگیرد؛ مقصرانی که در حوزه نظامی عمدتاً مربوط به فرماندهی جنوب، اطلاعات و عملیات هستند.
از میان 5 مقصر اصلی شکست 7 اکتبر، یعنی نخستوزیر، وزیر جنگ، رئیس ستاد ارتش، رئیس شاباک (سازمان امنیت داخلی) و رئیس آمان (اطلاعات ارتش)، تاکنون 3 نفر از پستهای خود کنار رفتهاند: «یوآو گالانت» وزیر جنگ، «هرتزی هالوی» رئیس ستاد ارتش و «آهارون خلیوا» رئیس آمان. در ارتش، بعد از استعفای «هرتزی هالوی» رئیس ستاد، «یارون فینکلمن» فرمانده منطقه جنوب، «یوسی شیرئل» فرمانده یگان 8200، «آوی روزنفلد» فرمانده لشکر غزه، «حییم کوهن» فرمانده تیپ شمال لشکر غزه و بسیاری فرماندهان عالی رتبه در صف برکناری قرار دارند.
ژنرال «عودد بسیوک» فرمانده عملیات از دیگر اسامی حاضر در لیست برکناری قریبالوقوع است که به گفته منابع اسرائیلی، پیش از حمله حماس، به گزارشهای رسیده مبنی بر تحرکات مشکوک در مرز با غزه بیاعتنایی کرده بود.
فرماندهان دیگری نظیر «نمرود آلونی» (فرمانده دانشکده نظامی) که در سالهای اخیر فرماندهی لشکر غزه را بر عهده داشت و «الیعزر تولدانو» معاون بخش استراتژی و حلقه سوم ارتش (که روی ایران نیز متمرکز است) نیز در صف برکناری قرار دارند که البته همه آنها باید در جریان تحقیقات شکست 7 اکتبر پاسخگو هم باشند.
در حوزه امنیتی، «رونن بار» رئیس شینبت (شاباک) مهمترین مقصر شکست است که یک هفته پس از عملیات توفان الاقصی در 7 اکتبر نیز در نامهای به کارکنان تحت امر خود، مسؤولیت شکست را گردن گرفت. اما در حوزه سیاسی، همه نگاهها به سمت شخص نتانیاهو به عنوان نخستوزیر است که مقصر اصلی شکست بزرگ 7 اکتبر محسوب میشود.
نتانیاهو پیش از این، تنها در مصاحبهای، به خاطر نقش خود در این شکست عذرخواهی کرد و گفت بعد از جنگ، کمیسیون مستقلی تشکیل میشود و همه حتی من باید به سؤالات سخت پاسخ دهند.
البته نتانیاهو تاکنون در عمل، هیچ وقعی به درخواست مخالفان و خانوادههای اسرا، مجروحان و کشتهشدگان جنگ ۱۶ ماهه و روز نخست عملیات (7 اکتبر) برای تشکیل کمیته تحقیقات دولتی ننهاده است.
ماجرا چیزی شبیه اتفاقات بعد از جنگ «یوم کیپور» در سال 1973 است که اسرائیل جنگ را با غافلگیری بزرگی آغاز کرد و اگرچه در نهایت توانست خودش را نجات دهد اما تبعات ناشی از آن غافلگیری که اسرائیل را تا مرز نابودی هم پیش بُرد، دولت وقت (به نخست وزیری گُلدا مایر) را به سقوط کشاند و «موشه دایان» وزیر جنگ وقت را که بعد از جنگ 6 روزه در سال ۱۹۶۷ به اوج محبوبیت رسیده بود، به چهرهای منفور تبدیل کرد و زلزلهای در ساختار نظامی و امنیتی اسرائیل ایجاد کرد.
حماس 7 اکتبر 2023/ ۱۵ مهر ۱۴۰۲ با ضربه بزرگ امنیتی و نظامیای که به نتانیاهو زد، اسرائیل را به وضعیت 50 سال قبل برگرداند و ارکان و ساختار آن را به چالش کشید.
امروز بعد از ۴۷۰ روز جنگ تمام عیار و اعلام آتشبس با حماس، کسی در اسرائیل احساس پیروزی ندارد و خوشحالیهای عمومی فقط به دلیل این است که جنگ تمام شده و تکلیف اسرا مشخص میشود و زنده یا مُرده از دست حماس آزاد میشوند؛ اسرایی که خیلیها معتقدند برای نتانیاهو در اولویت نبودند و فشارهای خارجی از جمله آمریکا بود که تکلیف آنها را مشخص کرد.
از طرف دیگر، تندروهای داخل ائتلاف دولت هم معضل بزرگی برای نتانیاهو هستند، «ایتامار بنگویر» و «بزالل اسموتریچ» رهبران ۲ حزب «قدرت یهود» و «صهیونیسم مذهبی» بشدت با این توافق مخالفند و مثل بسیاری در اسرائیل، آن را زانو زدن در برابر حماس میدانند و بنگویر همان طور که گفته بود، از دولت استعفا کرد.
البته استعفای بنگویر و کنار رفتن حزب متبوعش (قدرت یهود) از ائتلاف با «لیکود»، به تنهایی منجر به سقوط دولت نمیشود اما این اتفاق در صورتی که اسموتریچ نیز بخواهد راه بنگویر را برود، خواهد افتاد.
اسموتریچ اعلام کرده این توافق را شکست در برابر حماس میداند و تهدید کرده اگر دولت مجدداً به جنگ با حماس برای نابودی آن برنگردد، او و حزب «صهیونیسم مذهبی» از ائتلاف خارج میشوند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|