|
اخبار
عامل ترور قضات از منافقین خط میگرفت
دادستان انتظامی قضات کشور گفت: نوشتهای که از عامل ترور قضات شهید برجا مانده نشان میدهد منافقین به او خط میدادند. حجتالاسلام جعفر قدیانی ظهر دیروز در مراسم بزرگداشت شهدای عدالت حجج اسلام شهید رازینی و شهید مقیسه در حسینیه امام خمینی(ره) بیان داشت: در ماجرای ترور شهیدان رازینی و مقیسه یک منافق را سالهای سال در دیوان عالی کشور نفوذ داده بودند. قاتل طوری شستوشوی مغزی شده بود که پس از ارتکاب قتل، خودکشی کرد تا دشمنان بگویند کسی که دست به این کار زد از خودشان است و فردی ناراضی بود اما نوشتهای که از او بهجا مانده مشخص میکند منافقین به او خط میدادند.
* اظهارنظر شخصی بود
همچنین مرکز رسانه قوهقضائیه دیروز با صدور اطلاعیهای در واکنش به مصاحبه با فردی که از او به عنوان یک مقام امنیتی سابق نام برده شده، آورده است: موارد و ادعاهای مطرحشده در یکی از رسانهها با موضوع ترور شهیدان رازینی و مقیسه هیچ ارتباطی با تحقیقات قضایی پرونده ندارد و اظهارنظر شخصی فرد مصاحبه شونده و به دور از واقعیت است. در متن بیانیه که در اختیار رسانهها قرار گرفته، آمده است: بلافاصله پس از عملیات ترور در دیوان عالی کشور که منجر به شهادت حجج اسلام والمسلمین رازینی و مقیسه شد، پرونده قضایی در دادسرای تهران تشکیل شده و تحقیقات تخصصی در این زمینه شروع شده و ادامه دارد. همانطور که در همه پروندههایی که با این شرایط تشکیل میشود تحقیقات محرمانه بوده و تا رسیدن به نقطه مطلوب اطلاعاتی از آنها رسانهای نمیشود باید عنوان کرد، ادعاهای فردی که از او با عنوان یک مقام امنیتی سابق یاد شده، در مصاحبه با یکی از رسانههای کشور هیچ ارتباطی با تحقیقات قضایی پرونده ندارد و صرفا اظهارنظر شخصی هستند. در یک ادعای عجیب فرد مصاحبهشونده عنوان کرده تروریست دیوان عالی کشور برای ترور قاضی نیری نیز اقدام کرده است که این موضوع پیشتر چندین بار تکذیب شده است. در نمونهای دیگر در قسمتی از مصاحبه نوشته شده تروریست مورد اشاره کشته شده که این موضوع هم صحت ندارد و این فرد بلافاصله بعد از انجام عملیات خود، خودکشی کرده است.
* قاتل شهیدان مقیسه و رازینی مجرد بود
همچنین قوهقضائیه اعلام کرد عامل ترور علی رازینی و محمد مقیسه قضات دیوان عالی کشور مجرد بود. طی روزهای گذشته رسانههای معاند مطلبی به نقل از فردی که او را همسر قاتل تروریست مینامیدند نتیجهگیری کردند قاتل یک فرد عادی با شرایط زندگی سخت بود که با انگیزههای شخصی اقدام به ترور شهیدان حجج اسلام
رازینی و مقیسه کرده است اما این دروغ آنقدر بیپایه و از اساس و کذب است که نشان میدهد تهیهکنندگان آن کوچکترین اطلاعی از وضعیت و جزئیات زندگی قاتل نداشتهاند. این گزارش حاکی است تروریست عامل شهادت قضات مجرد بوده و هرگز ازدواج نکرده بود و تمام روایت منتشرشده به نقل از فرد خیالی به نام همسر قاتل ساختگی است.
***
۱۳ نفر از اعضای فرقه ضاله بهائیت در اصفهان بازداشت شدند
سربازان گمنام امام زمان(عج) با رصد دقیق و اشرافیت موفق شدند در راستای حفظ تحکیم خانواده و اجرای قانون، ۱۳ نفر از اعضای فرقه ضاله بهائیت را که با هدف انحراف اعتقادی در بین کودکان و نوجوانان مسلمان فعالیت داشتند دستگیر و تحویل مقام قضایی دهند. به گزارش فارس، سربازان گمنام امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف با رصد دقیق و اشرافیت موفق شدند در راستای حفظ تحکیم خانواده و اجرای قانون و جلوگیری از کودکآزاری، ۱۳ نفر از اعضای فرقه ضاله بهائیت را که با هدف انحراف اعتقادی در بین کودکان و نوجوانان مسلمان فعالیت داشتند دستگیر و تحویل مقام قضایی دهند. این افراد به صورت غیرقانونی و با سوءاستفاده از کودکان و نوجوانان به صورت غیرمستقیم اقدام به ترویج انحراف اعتقادی خود میکردند. این مبلغان فعال به صورت تشکیلاتی و سازمانیافته سبب ایجاد انحرافات اعتقادی و جذب مسلمانان به فرقه ضاله بهائیت از طریق برگزاری کلاس و فضای مجازی برای کودکان و نوجوانان با روشهای هنری موسیقی، نقاشی و... آموزههای فرقه ضاله را آموزش میدادند. تغییر سبک زندگی اسلامی از طریق ترویج بیبندوباری، سگگردانی، اختلاط میان دختران و پسران و ابتذال آنها از برنامههای سازمانیافته این افراد بوده است.
***
بازدید پزشکیان و قالیباف از نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت»
رئیسجمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی صبح دیروز با حضور در حسینیه امام خمینی، از نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» که به معرفی برخی دستاوردها و توانمندیهای بخش خصوصی اختصاص دارد، بازدید کردند. مسعود پزشکیان و محمدباقر قالیباف صبح دیروز با حضور در حسینیه امام خمینی، از نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» که به معرفی برخی دستاوردها و توانمندیهای بخش خصوصی اختصاص دارد، بازدید کردند. در جریان این بازدید که حاجیمیرزایی رئیسدفتر رئیسجمهور، هاشمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، اتابک وزیر صمت و ظریف معاون راهبردی رئیسجمهور نیز حضور داشتند، پزشکیان و قالیباف ضمن گفتوگو با نمایندگان و فعالان بخش خصوصی در جریان ظرفیتها و پیشرفتهای بخش خصوصی کشور قرار گرفتند. رویداد ملی «پیشگامان پیشرفت» از روز سهشنبه دوم بهمنماه با حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه دستاوردهای بخش خصوصی آغاز شد. حضرت آیتالله خامنهای پس از این بازدید، در دیدار چهارشنبه با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی بخش خصوصی، ضمن اشاره به اینکه نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» نشاندهنده حرکت روبهجلوی بخش خصوصی کشور است، تأکید کردند: «من پیشنهاد میکنم مسؤولان کشور بیایند این نمایشگاه را ببینند؛ قبلا هم در دوره گذشته همین درخواست را کردیم؛ [مسؤولان] اگر ندیدند بیایند ببینند. رؤسای محترم قوا، مسؤولان مختلف بیایند ببینند این نمایشگاه را».
ارسال به دوستان
مهدوی ابهری در گفتوگو با «وطن امروز» درباره تعلل مسؤولان برای صدور مجوز در حوزه پتروشیمی:
دولت شرمنده باشد
گروه سیاسی: در یکی از دیدارهای اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان، ایشان با شنیدن گلایههای یکی از تولیدکنندگان درباره تعلل 4 ساله مسؤولان در صدور مجوز، با بیان اینکه «من شرمنده شدم»، بر لزوم رفع موانع پیش روی بخش خصوصی تأکید کردند. این تولیدکننده اظهار داشت برای دریافت مجوز یک پروژه، 4 سال در انتظار بوده و این موضوع با وجود تذکر رهبری در سال گذشته، همچنان حل نشده است. رهبر انقلاب این وضعیت را ناشی از کمکاری و عدم پایبندی مسؤولان به ضرورت کمک به بخش خصوصی دانستند و خواستار تسهیل فرآیندها و رفع موانع شدند تا بخش خصوصی احساس کند پشتیبانی لازم از سوی دولت وجود دارد.
در این راستا، سراغ احمد مهدویابهری، رئیس هیاتمدیره انجمن صنفی کارفرمایی صنعت پتروشیمی ایران رفتیم تا از دیدگاه وی درباره چالشهای پیش روی بخش خصوصی، بویژه در صنعت پتروشیمی و راهکارهای رفع این موانع مطلع شویم.
***
* آقای مهدوی! با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری، وضعیت فعلی ناترازی انرژی در کشور و چالشهای پیش روی صنعت پتروشیمی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید! ناترازی انرژی یکی از مشکلات عمدهای است که امروز اقتصاد ما با آن مواجه است. این ناترازی به طور مستقیم به مصرف گازوئیل، مازوت و سایر سوختهای آلاینده مرتبط است که واحدهای تولیدی ما برای ادامه فعالیت به آن وابسته هستند. امسال شاهد بودید بسیاری از واحدهای صنعتی در تابستان به دلیل کمبود برق با مشکلات جدی مواجه شدند. از طرفی، شرکتهای ما مجبور به استفاده از سوختهای جایگزین هستند که این موضوع هم از نظر اقتصادی و هم از نظر زیستمحیطی چالشبرانگیز است. این ناترازی نهتنها تولید را تحت تأثیر قرار داده، بلکه صادرات صنعت پتروشیمی را نیز با مشکل مواجه کرده است. از ۱۵ مهر تا امروز، ۱۲ واحد پتروشیمی ما به دلیل کمبود گاز، با کاهش تولید و صادرات مواجه شدهاند.
سال ۱۳۹۴ ما به وزارت نفت مراجعه کردیم و در نخستین جلسهای که با وزیر وقت نفت داشتیم، پیشنهاد دادیم اجازه دهند ما در سرمایهگذاری میادین گازی مشارکت کنیم. این موضوع ۲ سال در رفتوآمد بود و به نتیجه نرسید. حتی در دولت شهید رئیسی، در جلسهای در مجلس و کمیسیون صنایع، این موضوع مطرح شد. ما به وزیر وقت نفت گفتیم دولت پول کافی را برای سرمایهگذاری در این میادین ندارد و شرکتهای خارجی هم تمایلی به مشارکت ندارند، بنابراین پیشنهاد دادیم اجازه دهند بخش خصوصی وارد این حوزه شود. خوشبختانه موافقت اولیه گرفته شد و ما بلافاصله با معاونت برنامهریزی شروع به پیگیری کردیم. تاکنون ۱۰ نامه در این زمینه امضا کردهایم که اگر به سرانجام برسد، حدود ۲۰۰ میلیون متر مکعب گاز در روز به ظرفیت گاز کشور اضافه خواهد کرد. این حجم گاز میتواند بخش عمدهای از مشکلات ناترازی انرژی را حل کند.
* با توجه به اینکه شما این موضوع را در نمایشگاه حسینیه امام خمینی(ره) نیز مطرح کردید، واکنش مقامات به این پیشنهادات چگونه بوده است؟
در نمایشگاه سال گذشته این موضوع را مطرح کردم و حتی از ناحیه دیگری نیز این مساله به گوش مقام معظم رهبری رسید. ایشان در سخنرانیشان به این موضوع اشاره کردند و فرمودند «منطقا نمیتوان فهمید چرا سرمایهگذاری باید اینقدر زمانبر باشد». متأسفانه با وجود این تذکرات، امسال هم شاهد بودیم هنوز هیچ قراردادی امضا نشده است. دلیل این تأخیرها، بروکراسی اداری در وزارت نفت و نیاز به مجوزهای متعدد از نهادهای دیگر مانند شورای اقتصاد است. حتی وزارت نفت ادعا میکند این نهادها گاهی تا یک سال هم به درخواستها پاسخ نمیدهند. این در حالی است که ما با یک ضرورت فوری مواجه هستیم و هر روز تأخیر، به معنای تحمیل هزینههای بیشتر به اقتصاد کشور است.
شما اخیرا در دیدار با مقام معظم رهبری نیز این موضوع را مجددا مطرح کردید؛ واکنش ایشان چه بود؟
بله! سهشنبه گذشته در محضر مقام معظم رهبری این موضوع را مطرح کردم و گفتم با وجود تأکیدات شما در سال گذشته، هنوز هیچ قراردادی امضا نشده است. ایشان مجددا به این موضوع اشاره کردند و فرمودند این تأخیرها قابل قبول نیست و احساس شرمندگی کردند. این تذکر ایشان نشاندهنده دغدغهای است که نسبت به پیشرفت کشور و رفع مشکلات اقتصادی دارند. ما امیدواریم با این تذکرات، مسؤولان با سرعت بیشتری به این موضوع رسیدگی کنند. موضوع اصلی این است که نباید ایشان احساس شرمندگی کنند، بلکه باید دولت و حتی بخش خصوصی که در این زمینه تعلل میکنند دچار شرمندگی شوند. رهبر انقلاب حتی به این نکته اشاره کردند که چرا باید سرمایهگذاریهای داخلی اینقدر طول بکشد، در حالی که اینها وحی منزل نیست و میتوان با اصلاح فرآیندها، سرعت کار را افزایش داد.
* به نظر شما چرا با وجود این همه تأکیدات، هنوز اقدام عملی انجام نشده است؟
مشکل اصلی این است که فرآیندهای اداری ما قدیمی و غیرکارآمد است. متأسفانه این فرآیندها بهروزرسانی نشده و همین موضوع باعث شده است هر پروژهای ماهها و حتی سالها در گیرودار بروکراسی اداری باقی بماند. حتی در جلسهای که شهید رئیسی در نمایشگاه داشتند، به وزیر وقت نفت گفتند هر چه مربوط به وزارت نفت است، خودتان حل کنید و هر چه نیاز به مجوز دولت دارد، سریعا پیگیری شود اما متأسفانه این دستورات نیز بدرستی اجرا نشده است. این موضوع نشان میدهد ما نیازمند یک تحول اساسی در نظام اداری و تصمیمگیری خود هستیم.
* به نظر شما راهحل اصلی برای رفع این مشکلات چیست؟
راهحل این است که فرآیندهای اداری کوتاهتر و کارآمدتر شود. ما نمیتوانیم با همان روشهای قدیمی پیش برویم. اگر نیاز به قانون جدید است، باید سریعا اقدام شود. اگر نیاز به مصوبه دولت یا مجوز شورای اقتصاد است، باید بدون تأخیر انجام شود. ما نمیتوانیم بنشینیم و منتظر باشیم که مشکلات خود به خود حل شود. وزارت نفت به عنوان متولی امر، باید با سرعت بیشتری عمل کند و ما انتظار داریم با توجه به تذکرات مقام معظم رهبری، این روند تسریع شود. علاوه بر این، باید از ظرفیت بخش خصوصی به طور کامل استفاده کنیم. بخش خصوصی آماده است تا در این زمینه سرمایهگذاری کند اما نیازمند حمایت و همکاری دولت است.
* در پایان چه پیامی برای مسؤولان و فعالان صنعت پتروشیمی دارید؟
پیام من این است که ما باید با روحیه جهادی به مشکلات نگاه کنیم و منتظر نباشیم فردا همه چیز خود به خود درست شود. اگر امروز اقدام نکنیم، فردا شرایط بدتر شود. ما باید با سرعت و دقت به رفع مشکلات بپردازیم و از هرگونه تأخیر و سهلانگاری پرهیز کنیم. مسؤولان باید بدانند زمان کار عادی گذشته است و امروز نیازمند اقدامات فوری و جهادی هستیم. اگر نیاز به تغییر قوانین است، باید سریعا انجام شود. اگر نیاز به هماهنگی بین نهادهاست، باید بدون فوت وقت پیگیری شود. ما امیدواریم با همکاری همهجانبه بتوانیم این چالشها را پشت سر بگذاریم و آینده بهتری برای صنعت پتروشیمی و اقتصاد کشور رقم بزنیم.
ارسال به دوستان
چگونه تضعیف موقعیت کشورمان در رسانههای بین المللی میتواند به تقویت خشونت طیفی منجر شود
حذف صدای ایران و خسرانی که در پی دارد
کیاوش کلهر*: بریده ایماژها قطعاتی از پازل تصمیمسازی کلان دولتها هستند. تصمیمات دولتها در حقیقت برونداد و محصول نهایی یک فرآیند محاسباتی پیچیدهاند. بخشی از درونداد نظام تصمیمگیری دولتها کلانروایتهایی است که به عنوان درونداد به تصمیمات آنان شکل میدهد. یکی از این دروندادها انباشت ایماژهایی است که در فضای عمومی و رسانهای از یک واقعیت برای دولتها برساخته میشود. به عبارت بهتر، اجماع رسانهای بر سر یک مساله میتواند تصمیم یک دولت را شکل دهد یا آن را بسازد. ایماژهای رسانهای در حقیت هر کدام بریدههایی از واقعیت برای اثرگذاری بر تصمیم دولتها هستند و به این اعتبار باید آنها را مهم و جدی دانست. تعدد این ایماژها زمانی که بدل به روند میشوند، باید جدیتر تلقی شوند، از آن جهت که نشان میدهند این بریده تصاویر در حال تلاش برای تکمیل پازل بزرگتری هستند.
روندی در رسانههای بینالمللی وجود دارد که این روند را میتوان مجموعه کلانی از ایماژها برای اثرگذاری بر تصمیم دولتهای غربی دانست. این روند بعد از ترور شهید سیدحسن نصرالله آغاز شد و با سقوط نظام اسد در سوریه به اوج خود رسید و ایده اصلی این روند هم آن است که بعد از دههها انتظار، جمهوری اسلامی اکنون در آسیبپذیرترین دوران خود قرار دارد و اکنون بهترین فرصت ضربه به ایران است. نکته مهم در این روند رسانهای آن است که ساخت این ایماژها دیرزمانی تنها منحصر به رسانههایی خاص با گرایشهای جنگطلبانه بود اما کمی بیش از یک ماه است که تقریباً بخش مهمی از تحلیلهای بینالمللی در رسانههای مختلف، به سمت آسیب زدن به ایران و فشار بر کشور حتی به قیمت جنگ تمام عیار پیش رفته است.
چرا باید این گزارشها را مرور کرد و جدی گرفت؟ این گزارشها از چه مولفههایی به عنوان مولفههای تضعیف ایران نام بردهاند و در برابر ساخت این تصویر از ایران چه باید کرد، پرسشهایی است که در این گزارش به آنها پرداخته میشود.
* ایران را له کنید!
محور تضعیف ایران در رسانههای بینالمللی 2 فاکتور مهم دارد: تضعیف اقتصادی ایران و شکست منطقهای. برجستهترین رسانههایی که محور ضعف اقتصادی ایران را پوشش دادند، رسانه مطالعات خارجی استرالیا، والاستریت ژورنال و واشنگتن اگزمینر هستند. رسانه مطالعات خارجی استرالیا در گزارشی تفصیلی که به بازندگان سال 2024 اختصاص داده بود، در هفته گذشته در رابطه با ایران نوشت: «اقتصاد ضعیف، نارضایتیهای داخلی، کاهش اعتبار بینالمللی، افزایش فشارهای خارجی و حمایت محدود از سوی روسیه و چین، سال ۲۰۲۵ را به دورهای تبدیل میکند که ایران باید در صورت امکان، رویکردهای متفاوتی را در پیش گیرد». والاستریت ژورنال هم با تاکید بر مشکلات اقتصادی در ایران و ضعیف شدن کشور به دلیل مسائل اقتصادی نوشت: «ایران در سال ۲۰۲۴ با بحران اقتصادی شدیدی مواجه شد. این بحران شامل مشکلات مالی، تورم بالا و کاهش ارزش پول ملی بود که باعث نارضایتی عمومی شده است. این ضعف اقتصادی، قدرت چانهزنی ایران را در برابر فشارهای خارجی کاهش داده است». مهمترین رسانهای که به صورت مفصل به مساله ضعف اقتصادی ایران پرداخت، واشنگتن اگزمینر بود. این رسانه با برجسته کردن موضوع ارزش پول ملی نوشت: «ارزش ریال ایران به ۸۲۰,۰۰۰ در برابر دلار رسیده و با وجود ذخایر عظیم گاز طبیعی، ایران با کمبود گاز و قطعی برق شدید مواجه است».
محور دومی که این رسانهها به آن پرداختند، چیزی است که از آن به عنوان شکستهای ایران تعبیر میکنند. به باور این رسانهها، سالها سرمایهگذاری ایران در پروژه محور مقاومت اکنون شکست خورده و شکست این پروژه به معنای از دست رفتن یکی از ستونهای دکترین امنیت ملی ایران است. این رسانهها عملیات پیجرها، ترور سیدحسن نصرالله، ترور اسماعیل هنیه و سقوط دولت سوریه را در راستای همین از دست رفتن بازدارندگی ایران تفسیر کردند. برای نمونه، در آخرین مورد، رسانه فارن پالیسی در امتداد خط ضعیف شدن ایران نوشت: «ایران در ماههای اخیر ضربات سنگینی را متحمل شده است. جنگ گستردهای که اسرائیل پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به غزه آغاز کرد، منجر به تضعیف شدید حماس و حزبالله، 2 متحد اصلی ایران شد. این گروهها رهبران خود را از دست داده و به توافق آتشبس با اسرائیل تن دادهاند. حزبالله نیز از یک دارایی استراتژیک برای ایران به یک مسؤولیت استراتژیک تبدیل شده است».
این روند تحلیلی بیشتر با تحلیلهایی در رابطه با سقوط اسد درهم تنیده است. برای نمونه اندیشکده استیمسون نوشت :«سوریه، قدیمیترین عضو محور مقاومت و ستون استراتژی منطقهای ایران، پس از 11 روز حمله نیروهای مورد حمایت ترکیه در دسامبر ۲۰۲۴ سقوط کرد. میلیاردها دلار سرمایهگذاری ایران یک شبه نابود شد و ایران دروازه اصلی خود به جهان عرب را از دست داد. حزبالله که از طریق سوریه حمایت تسلیحاتی و لجستیکی دریافت میکرد، در جنگ دوم اسرائیل و لبنان متحمل تلفات فاجعهباری شد». حجم تولیدات مشابه در رسانههای متعدد آنچنان است که اگر 10 برابر حجم فعلی این یادداشت نیز تنها به ذکر بریدههایی از این تولیدات رسانهای اختصاص یابد، کفایت تشریح حجم تولید را نمیکند. تقریباً تمام استدلالهای دیگر مشابه نمونههایی است که در بالا ذکر شد. بنابراین ما با 2 خط اصلی مواجهیم: اول آنکه اقتصاد ایران ضعیف است و در صورت فشار بیشتر، میتوان امیدوار به انعطاف و عقبنشینی بیشتر بود و دوم آنکه ایران متحمل شکستهای منطقهای و استراتژیک بسیاری شده و ارکان سالها پرداختهشده دکترین امنیت ملی خود را از دست داده است. حال پرسش این است: نتیجه این دو روند همبسته چیست؟
* 3 نتیجه
اول؛ نتیجه منطقی متعاقب تحلیلهایی که ایران را ضعیف میداند، توصیه برای فشار بیشتر است. عموم این تحلیلها برآنند که ایران اکنون در وضعیتی است که برای قمار نکردن بر سر موجودیت خود، آماده مذاکره و خالی کردن دست خودش از کارتهای معتبر بازی است. این گروه را طیف کمتر خشن نامگذاری میکنم. برجستهترین تحلیل در این طیف را ریچارد نفیو، دکاندار کاسب رنجهای ملت ایران و بنیانگذار شبکه تحریمها در رسانه فارن افرز نوشت. وی در متن خود اشاره کرد: «اگرچه استفاده از نیروی نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای ممکن است ضروری شود اما این گزینه به دلیل پیامدهای سنگین و خطرات زیاد، نشاندهنده شکست سیاستهای آمریکا در مدیریت این مساله است. پیامدهای یک حمله نظامی بسیار سنگین است، بنابراین گزینه امنتر، انجام یک تلاش دیگر برای مذاکره است». این طیف برآنند با استفاده از ضعف موجود، عموماً اشاره به ضعف اقتصادی، بهتر است ایران را وادار به دور دیگری از مذاکرات کرد. در میانه طیف، گروه دیگری وجود دارد که آن را طیف خشن نامگذاری میکنم. این طیف با تصدیق آنچه آن را ضعف بیسابقه و تاریخی ایران میدانند، در پی آن هستند فشار اقتصادی را در کنار سناریوی محتمل تلاش برای شکل دادن به اعتراض اجتماعی برای زیر ضرب بردن بیشتر دنبال کنند.
برای مثال رسانه واشنگتن اگزمینر در این خط تحلیل نوشت: «ستون پنجم و حیاتی فشار حداکثری دوره دوم باید حمایت حداکثری از مردم ایران باشد. ایرانیان ضد رژیم با اعتراضات خود نشان دادهاند به دنبال حکومتی دموکراتیک و سکولار هستند. حمایت از جنبشهای مردمی در ایران فشار داخلی بر رژیم را افزایش میدهد». مشابه این محور را بسیار جدیتر در سند پیشنهادی موسسه متحد علیه ایران هستهای میتوان دید که در آنجا به ترامپ توصیه شده است برای تقویت و استمرار اعتراض و اعتصاب در ایران، صندوقی برای تامین مالی اعتصابات تشکیل شود: «از داراییهای مسدودشده ایران، به همراه همکاری با متحدان اروپایی، یک صندوق دموکراتیزاسیون ایجاد شود که کمکهای مالی، از جمله با تشکیل یک صندوق اعتصابی، به مردم ایران در حمایت از آرمانهای دموکراتیک آنها ارائه شود».
در نهایت طیف انتهایی تحلیلهای تضعیف ایران را جنگطلبان غیرواقعبین نامگذاری میکنم. به باور این خط تحیلی، ایران اکنون چنان ضعیف شده که این موقعیت را بدل به فرصتی تاریخی برای نابودی آن کرده است. این رسانهها مینویسند در صورت همراهی و پشتیبانی ترامپ از اسرائیل، در یک عملیات مشترک، میتوان برنامه هستهای ایران را «خنثی» کرد. برای مثال، در آخرین نمونه، بنیاد دفاع از دموکراسیها نوشت: «اعمال فشار حداکثری از طریق تحریمهای شدید اقتصادی و تهدید به اقدام نظامی واقعی برای مجبور کردن ایران به توقف فعالیتهای هستهای و نابودی تأسیسات کلیدی ایران مانند نطنز و فردو، در صورت عدم همکاری ایران تنها راههای معتبر هستند. هرگونه مذاکره باید تنها پس از بازگشت ایران به وضعیت مورد نظر شورای امنیت و حل و فصل کامل نقضهای پیشین آغاز شود». رسانه global security review هم همین مضمون را تکرار کرد و نوشت:« ضعف نیروهای نیابتی ایران، کاهش توان دفاع هوایی و بحران داخلی این کشور، فرصت مناسبی برای اقدام نظامی اسرائیل یا غرب ایجاد کرده است. تأخیر در اقدام ممکن است به بازسازی تواناییهای دفاعی و هستهای ایران منجر شود».
* فقدان روایت ایران
تا به اینجا دانستیم از ایران تا امروز یک تصویر بسیار ضعیف مخابره میشود؛ تصویری که در نهایت قرار است یکی از 3 مسیر فوق را برای سیاستمدار غربی مشروع کند. برای پایانبندی قرار است کمی غیرمرسوم رفتار کنم. در پایان میخواهم مسیر مهم اما پرداختهنشدهای را توصیه کنم. این توصیه، از نوع و سنخ توصیههای سیاسی و حکمرانی یا روابط بینالملل نیست، بلکه سیاستی و ناظر به رسانه است. صدای ایران در میان رسانههای بینالمللی بسیار رنجور و ناتوان است. در میان انواع خطوط درهم و متراکم رسانههای بینالمللی که بسیاری از آنان قدرت ملی ایران را نشانه رفتهاند، صدای ایران محو و ناشنیده است. بخشی از این روابط غالب رسانهای که مبنای تصمیمهای سیاستی سیاستمداران غربی نیز قرار میگیرد، نتیجه همین فقدان صدای رسانهای ایران در فضای بینالمللی است.
برای خط انداختن بر ایماژهایی که منافع ملی کشور را نشانه رفتهاند، لازم است فضای رسانهای بینالمللی، تکصدا علیه ایران نباشد. بر دلسوزان و سیاستگذاران رسانهای کشور فرض است اگر توان دارند، به هر صورتی که مجال باشد، در تقویت صدای ایران در میان رسانههای بینالمللی بکوشند. در زمان خطوط متراکم، درهم، تکمیلکننده و تحلیلهایی که در نهایت ایماژهای متصلب میسازند، فقدان صدا و روایت ایران، بزرگترین ضرر است.
دانشآموخته علوم سیاسی *
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|