02/اسفند/1403
|
00:04
۲۳:۰۴
۱۴۰۳/۱۱/۲۷
نگاه

۴ بدل اهرم‌های آشوب‌سازی ترامپ

۴ بدل اهرم‌های آشوب‌سازی ترامپ
کد خبر: ۴۰۱۲۹۶
 
محمد رستم‌پور: وقتی کمتر از ۲۰۰ معترض به حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی مقابل سر در دانشگاه تهران رسیدند، امیرمحمد خالقی، دانشجوی ترم ۳ رشته مدیریت کسب و کار دانشکده مدیریت دانشگاه تهران از دنیا رفته بود؛‌ از جراحت ناشی از درگیری با سارقان زورگیری که قصد کوله‌پشتی‌اش را کرده بودند؛ جایی حوالی تقاطع کوچه‌ جنت و بزرگراه جلال آل‌احمد. مرگ‌ تلخ امیرمحمد و احساس سرد بی‌توجهی به مطالبه دانشجویان برای ایجاد روشنایی مسیر در کوچه پشتی کوی دانشگاه، همچنین ساخت کیوسک، ساکنان کوی را متأثر و خشمگین کرد و جمعه ساکت کوی را به شلوغی و اعتراض فرو برد؛ مواجهه دانشجویان و نیروهای حراست و اندکی بعد، انتشار ویدئویی از سرپرست دانشگاه تهران در جمع دانشجویان که ناگهان هجوم می‌برد و میکروفن را می‌گیرد و هیجان‌زده، سوگ امیرمحمد را الصاق می‌کند به ماجرای کوی دانشگاه در سال ۷۸ و همه تقصیرها را گردن لباس شخصی‌ها می‌اندازد. جمعه شب تصاویر دیگری از تجمعی دانشجویی در ایوانکی از شهرهای استان سمنان نیز در تلگرام دست به دست می‌شود و مسعود رجوی، سرکرده گروهک منافقین، زنده یا مرده، به دانشجویان سراسر کشور، فرمان قیام داد و از آنها خواست هر کلاس و دانشکده را به یک پایگاه شورشی تبدیل کنند.
شنبه صبح، تصاویر تجمع بازنشستگان وزارت نفت اندکی پس از ساعت ۹ منتشر می‌شود؛ نیم ساعتی پس از آنکه بی‌بی‌سی فارسی گزارش ماجرای امیرمحمد را تیتر یک کند. زورگیری و اخاذی و حتی مرگ پس از یک نزاع خیابانی، جامعه زنده و دغدغه‌مند ایرانی را متألم کرده، در همان ساعاتی که بحث سیاسی نخست در کشور، واگذاری اختیارات به استاندارهاست. جامعه همچنان مطالبه و خواسته دیگری دارد و نیروها و بازیگران سیاسی چیزهای دیگری در سر می‌پرورانند. مثل سرپرست دانشگاه تهران که در مقابل اعتراضات صحیح دانشجویان درباره نامسؤولیت‌پذیری دانشگاه در حفظ جان دانشجویان، به جای آرام‌سازی و تسکین فضا، هیزم به جان اذهان ریخت. تسلسل این اتفاقات و به میدان آمدن چهره‌هایی مثل مریم رجوی و مسیح علی‌نژاد و میدان‌داری کانال‌های تلگرامی معارض در یک موضوع کاملا اجتماعی و تلاش برای امنیتی‌سازی فضا و تسری واقعه به دیگر دانشگاه‌ها، شهرها و اعتراضات، تأملاتی جدی را در پی داشت. 
آیا ما با یک «طرح‌واره» آشوب روبروییم، آن هم در روزهای پایانی سال که به شکل طبیعی اصلا زمین و زمینه التهاب ندارد یا ماجرا به کلی داخلی است که دشمن را هم به مداخله تحریک کرده؟ آشوب، حاصل انباشت خشم است و خشم به چیزی علاوه بر نارضایتی نیاز دارد.‌ خشم حاصل بروز فرسایش ناشی از کاهش تاب‌آوری است، اگرنه نمی‌تواند هزینه مواجهه مستقیم را بپذیرد. تعلیق ۹۰ روزه کمک‌های خارجی دولت آمریکا در قالب بنیادهای خیریه، آموزشی یا فرهنگی و افشای مبالغ هنگفتی که در نهایت، تغییر نظام سیاسی ایران را در پی داشته، در نظر برخی تغییر در الگوی مقابله آمریکا با ایران در دوره ترامپ دوم تصویر شد. پیش از این تعلیق اما دیدار مریم رجوی و فرستاده ترامپ در امور اوکراین در پاریس و اظهارات مداخله‌جویانه مقام آمریکایی از نظرها دور نماند. ترامپ در دور جدید، چهره‌هایی نه چندان شناخته شده را در کرسی‌های امنیتی دفاعی جای داده؛ از مارک روبیو تا تولسی گابارد. مرور تجربه مقامات و سیاستمدارانی که با ترامپ روبه‌رو شده‌اند نیز نشان می‌دهد ترامپ اصرار عجیبی بر تصمیم‌گیری متکی بر نظر خود دارد و از این رو است که توجه به آنچه او فکر می‌کند و بدان معتقد است، می‌تواند ترسیمی از سیاست خارجی آمریکا به دست دهد. بویژه در برابر ایران پس از آنکه زیاده‌خواهی بی‌شرمانه او که در یادداشت اجرایی‌اش منعکس شد، با مخالفت حکیمانه رهبر انقلاب و رئیس‌جمهور و مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن روبه‌رو شده است. ۴ اصل مهم ترامپ در کتاب «هنر معامله» اتفاقا نشان می‌دهد آنچه در 5 روز اخیر رخ داده، خلاف همه داده‌ها، یک «طرح‌واره» آشوب‌سازی برای اخلال در ایران است. در «اهرم‌سازی»، ترامپ اصرار دارد از اطلاعات، فشار روانی و تهدید در یک مجموعه کامل بهره گیرد تا رقیب را به زانو درآورد. در نتیجه می‌توان گفت ترامپ به هر اعتراض و دوقطبی، هر اندازه بی‌اهمیت و کم‌شمار وقع می‌نهد و از آن سکویی برای پیشبرد منافع خود می‌سازد؛ خواه این اعتراض، مخالفت با ادامه حصر موسوی و کروبی باشد و خواه اعتراض به عدم اجرای لایحه حجاب. در اصل دوم یعنی «ایجاد فضای عدم اطمینان»‌ ترامپ به دنبال آن است با اتخاذ مواضع متناقض و نامشخص، رقیب را سردرگم کند و جرأت تصمیم‌گیری را از او بگیرد. در این حالت، بی‌تصمیمی به یک غشای نفوذ تبدیل می‌شود و در نتیجه، بلاتکلیفی و معطلی همچون یک ابزار فرساینده تاب‌آوری افکار عمومی عمل می‌کند.
در نتیجه می‌توان گفت استعفای مدیر اداره خوابگاه‌های دانشگاه تهران در پی قتل مظلومانه دانشجوی این دانشگاه، هر اندازه هم بی‌ارتباط با چاره‌جویی بحران به نظر برسد، کاری ارزشمند و نجیبانه است.‌ در اصل سوم یعنی «موضع قدرت را حفظ کن»، ترامپ در پی القای پیروزی پیش از مذاکره است. او همین هفته پیش در مواجهه با حماس وقتی مقاومت برای ساعاتی تحویل اسرا را به دلیل نقض عهد رژیم صهیونی متوقف کرد، برافروخته شد و حماس را تهدید کرد اما ساعاتی بعد و پس از انجام وعده‌ها مطابق آنچه 2 طرف پذیرفته بودند، همه چیز به روال عادی بازگشت اما این شکست ترامپ را نه کسی دید و نه کسی بازتاب داد، چرا که او این اصل را همراه با اصل دیگری همراه می‌کند و آن «استفاده از رسانه‌ها» است. از لحظه‌ای که ترامپ فرمان داده است رسانه‌ها به جای خلیج مکزیک، «خلیج آمریکا» به کار ببرند، حتی گوگل هم در نقشه‌های آنلاین وبسایت و سامانه مربوط به موقعیت‌یاب خود دست برده و جالب‌تر آنکه دفتر مطبوعاتی کاخ سفید به خبرگزاری آسوشیتدپرس خبر داده نمایندگان این بنگاه خبری باسابقه را تنها به دلیل آنکه از اجرای این فرمان ترامپ خودداری کرده‌اند، به جلسات رسانه‌ای و نشست‌های خبری راه نمی‌دهد. در چنین شرایطی، آشوب بیش از آنکه برای براندازی باشد، برای کاستن از تاب‌آوری و تحمیل شرایطی است که ترامپ می‌پسندد. با این نگاه، شعار آن دانشجوی معترض، سوی ضدآمریکایی می‌گیرد و اتفاقا هشداری برای ترامپی است که پس از توفان الاقصی سر کار آمده. تغییر نظم امنیتی خاورمیانه با الگوهای نخ‌نمای تکراری جواب نمی‌دهد و «خونی که ریخته میشه، با هیچی پاک‌ نمیشه».
ارسال نظر
پربیننده