شادی و غم مقدس
میلاد جلیلزاده: کسانی که در مناطق سنتیتر ایران زندگی کردهاند و با سبک و سیاق اصیل برگزاری آیینهای مذهبی شیعی، از سوگ و مرثیه گرفته تا جشن و عیدانه آشنا هستند، شاید خیلیهایشان به یاد بیاورند که از قدیم به عنوان شعبهای از حسینیههای مختلف، یک هیات کوچکتر درست میشد به نام «نوجوانان قاسم بن الحسن». اسم حسینیهها معمولاً مطابق اسم محله یا اسم مسجد محله انتخاب میشد اما پسوند نوجوانان قاسم بن الحسن همه جا یکسان بود. در این هیأت کوچک، نوجوانهای محله را جمع میکردند تا مداحی کنند و گاهی حتی حدیث میخواندند یا موعظه کوتاهی میکردند. این محافل تشکیل میشد تا هر حسینیهای بتواند استعدادهای آیندهاش در نوحهخوانی و احیانا قرائت قرآن و وعظ را بشناسد. به عبارتی همه چیز سیستماتیک بود و حساب و کتاب داشت و کسی منتظر این نمیماند تا افرادی به طور تصادفی پیدا شوند که در این زمینهها مستعد باشند. در این هیئات نوجوانانه چند نکته وجود داشت. اولاً برنده و بازنده معنا نمیداد. کسی رد یا قبول نمیشد. درست است استعدادها به چشم میآمدند اما این هیات شکل کنکور یا مسابقه نداشت. ثانیاً نوجوانان را در فضایی قرار میداد که از سنین کم با حال و احوال محبت به اهل بیت آشنا میکرد. حالا ممکن بود یکیشان در آینده مداح اصلی محله شود و دیگری میاندار و دیگرانی فقط سینهزن و زنجیرزن. مهم اما این بود که ریشههای مودت به اهل بیت از همان سنین تقویت میشد. ثالثاً چنین مجالسی کاملا غیررسمی هم نبودند و جدی گرفته میشدند. حتی بزرگترها پای نوحه بچهها اشک میریختند و خیلی از اوقات لابلای همین مجالس یا در انتهایشان ممکن بود روحانی و مداح محل، مولودی یا نوحهای بخوانند و حاضران به سوگواری و شادی بپردازند. قدیمیها که با سنتهای اصیل مدیحه و مرثیهخوانی اهل بیت آشنا هستند، رسم سینهزنی دورهای را هم به یاد میآورند. تمام حسینیهها، تکایا و مساجد محل برگزاری آیینهای مذهبی، پس از اتمام مراسم جداگانه خودشان، در شبهای بهخصوصی جمع میشدند و هر شب یا هر روز میهمان یکی از همسایگان میشدند. مثلاً 10 حسینیه در یک شهر بودند و بعد از عاشورا و سوم امام، هر شب همگی جمع میشدند و به یکی از این حسینیهها میرفتند. گاهی هم مادحان مختلف، میهمان و میزبان مجالس همدیگر میشدند. اینها همه سنتهایی بود که نسل به نسل ادامه یافت و تکامل پیدا کرد تا اینکه به روزگار نو رسیدیم. به عصر ارتباطات و گسترش چشمگیر دستگاههای نقلی صوت و تصویر. حالا در زمانهای که تلنتشوها و مسابقات رنگ به رنگ استعدادیابی در هر زمینهای به سکه رایج تلویزیونهای بسیاری از کشورهای جهان تبدیل شدهاند، شاید وسوسهای طبیعی باشد که یک تلنتشوی مداحی هم ترتیب بدهیم. اما آیا بهتر نیست که جلوی دوربین تلویزیون، مطابق سنت آبا و اجدادیمان یک حسینیه برپا کنیم؟ آیا تمام همان جذابیتها را نمیشود در فضای حسینیه هم خلق کرد؛ بیاینکه دستگاه سوگ و سرود اهل بیت به فرمهای برآمده از منطق سرمایه آغشته شود؟ حسینیه «معلی» همین کار را میکند. به هیات نوجوانان حضرت قاسم میماند، شبیه سینهزنیهای دورهای است و میهمانی و میزبانی مادحان اهل بیت در مجالس همدیگر را تداعی میکند. حتی سرودهای سیاسی و اجتماعی چنانکه با فضای جامعه مذهبی شیعه همخوان باشد یا حتی اجرای نمایشهای آموزنده را میتوان در آن دید. مثل حسینیهها و مساجد خودمان، خصوصاً در دورهای که فعالتر بودند و حتی بعضی از آنها کارگردان و بازیگر، تحویل سینما و تلویزیون میدادند. موفقیت این برنامه اساساً از آنجا میآید که به یک سنت تکاملیافته چندصدساله چنگ زده است و قالب آن را با قالب برنامههای تلویزیونی همخوان کرده است. حسینیه معلی گاهی شبیه میشود به صحن حرم امامان یا امامزادگان شیعه که در ایام خاص، زائرانی از شهرهای و کشورهای مختلف در آن جمع میشوند. آنها هر کدام به نوعی عزاداری میکنند و سبک متفاوتی دارند و لهجه یا حتی زبانشان هم خیلی از اوقات با هم فرق دارد اما نجوای دل همدیگر را میفهمند و دل به دل هم میدهند.
***
فصل اول برنامه حسینیه معلی ۷ مرداد ۱۴۰۱، همزمان با آغاز ماه محرم روی آنتن شبکه 3 سیما رفت. شیوه اجرای برنامه به این صورت بود که افراد، دور هم جمع میشدند تا از همدیگر حال معنوی دریافت کنند و در این بین، اگر نکتهای وجود داشت، کارشناسان برنامه آن را به شرکتکنندگان یادآور میشدند. در بعضی قسمتهای برنامه هم میهمانان ویژهای حضور پیدا میکردند. این برنامه به نویسندگی سیدبشیر حسینی تولید شد که قبلاً خود از داوران مسابقه استعدادیابی عصر جدید بود اما در حسینیه معلی، رقابتی بین شرکتکنندگان وجود نداشت. تهیهکننده و کارگردان برنامه هم سعید ستودگان است که غیر از فعالیتهای هنری و فنی در تلویزیون، عملاً با این فضای مذهبی آشناست و اصطلاحا بچههیاتی است.
در فصل اول این برنامه، سعید حدادیان، سیدمجید بنیفاطمه، محمد صمیمی و مهدی رسولی به عنوان کارشناس حضور داشتند و مجریگری برنامه بر عهده حامد سلطانی بود. کمی بعد فصل دوم این برنامه با جابهجایی مهدی سلحشور و سعید حدادیان به مناسبت ایام اربعین حسینی از ۱۶ شهریور ۱۴۰۱ پخش شد. فصل سوم برنامه حسینیه معلی، به مناسبت اعیاد شعبانیه تولید شد و در آن از قالبهای متناسب با جشنهای مذهبی مثل مدحخوانی، سرودخوانی و شعرخوانی استفاده شد. در فصل سوم این برنامه، احمد واعظی، عبدالرضا هلالی، مهدی رسولی و مصطفی کرمی، کارشناسان برنامه بودند و این فصل از دوم اسفند ۱۴۰۱ روی آنتن شبکه 3 رفت.
فصل چهارم این برنامه با حضور سیدمجید بنیفاطمه، میثم مطیعی، مهدی رسولی و عبدالرضا هلالی و مجریگری نجمالدین شریعتی ضبط شد و در محرم سال ۱۴۰۲، از ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲ روی آنتن شبکه 3 سیما رفت. فصل پنجم این برنامه نیز در ماه شعبان و به مناسبت اعیاد شعبانیه بهمن ۱۴۰۲ ساخته شد. سیدرضا نریمانی، نزار قطری، میثم مطیعی و سیدمجید بنیفاطمه، در این فصل 4 کارشناس برنامه بودند. فصل ششم از ۱۶ تیر ۱۴۰۳ مصادف با اولین شب محرم با حضور محمدرضا طاهری، قطری، رسولی، کرمی و نریمانی و مجریگری نجمالدین شریعتی از شبکه 3 و قرآن پخش شد. سرانجام فصل هفتم این برنامه به مناسبت اعیاد شعبانیه از پنجشنبه ۱۱ بهمن به مدت ۱۵ شب تا نیمه شعبان روی آنتن شبکه 3 سیما رفت و مثل فصل قبل، سیدرضا نریمانی، حاجمحمد طاهری و حاجمهدی سلحشور در برنامه حضور داشتند و شهاب مرادی و حسین سیبسرخی به این گروه اضافه شدند. مجری هم به سیاق چند فصل اخیر، نجمالدین شریعتی بود. در این فصل، بعد بینالمللی حسینیه معلی پررنگتر بود و میهمانانی از قارهها و کشورهای مختلف مثل آفریقا، پاکستان، لبنان و کشورهای محور مقاومت به حسینیه آمدند؛ برای مثال پسر شهید سیدحسن نصرالله هم میهمان حسینیه معلی شد. در این فصل از دکور جدید برنامه رونمایی شد که یک فضای سه طبقه با ظرفیت ۱۵۰۰ نفر داشت و در هر قسمت، ۱۵۰۰ نفر از علاقهمندان پس از ثبتنام به جمع مستمعین حسینیه پیوستند. به طور کل، یکی از ویژگیهای قابل توجه برنامه حسینیه معلی، نوع حضور مخاطبان حاضر در استودیو است. در بسیاری از برنامههای تلویزیونی چند ردیف صندلی برای مهمانان هم وجود دارد و عموماً نقش آنها خنده دستهجمعی، تشویق دستهجمعی و گاهی که داوران برنامه به مشکل میخورند، شرکت در نظرسنجیهایی شبیه به رأیگیری است. گاهی هم پیش میآید مجری برنامه دیالوگ کوتاهی با یکی از این حاضران برقرار میکند. در حسینیه معلی اما میهمانان برنامه در حقیقت مستمعان مجلس روضه یا مولودی هستند. در چنین مجالسی درست است که یک یا چند نفر مخصوص برنامه را اجرا میکنند اما کلیت مجلس به طور همزمان متعلق به ذاکر و مستمع است. به طور کلی اجرای مجالس سوگ و سرود اهل بیت از تعاملیترین شکلهای اجرای هنری است و این تعامل به معنای آن نیست که حاضران لزوماً در جایگاه اجراکنندگان برنامه قرار بگیرند. شاید در هر برنامهای نشود به این سطح از تعامل با مخاطبان حاضر در استودیو رسید اما معلی چون حسینیه است، میتواند به این مهم دست پیدا کند و حتی میشود حدس زد که مخاطبانش در داخل منزل هم ممکن است پا به پای آن بیایند و دورادور در مراسم شرکت کنند.
* سیاست و دیانت
یکی از خصوصیات حسینیه معلی که آن را چه به عنوان برنامهای تلویزیونی و چه یک محفل انس با اهل بیت ممتاز میکند، نوع نسبتی است که با مسائل سیاسی برقرار کرده. از طرفی برنامهای که موضوع آن مشخصاً پرداختن به مسائل سیاسی است، عموما تنها در صورتی میتواند سمت این مسائل برود که موضع خودش را مخفی کند و غیرمستقیم تاثیر بگذارد و از سوی دیگر باید توجه کنیم که ما با یک حسینیه طرف هستیم نه صرفاً یک برنامه تلویزیونی. در مورد پیروی از مرام اهل بیت علیهمالسلام، به عنوان یک پدیده دیرپا که هنوز هم مساله جامعه شیعه است، میشود به شیعیان موسوم به برائتی اشاره کرد؛ کسانی که بعد سیاسی- اجتماعی تشیع را کنار گذاشتهاند و تنها دشمنی که در این دنیا میشناسند، مسلمانان غیر شیعه است برای چنین افرادی عاشورا و غدیر خلاصه میشود در اتفاقی که چند قرن پیش رخ داده و دشمنان امروزیشان را فقط مسلمانانی میدانند که پیرو مذاهب دیگر اسلام هستند. برای همین است که چنین افرادی نهتنها حاضر به حمایت از فلسطین نیستند، بلکه حامیان شیعه فلسطین را سرزنش هم میکنند و اگر دقیقتر نگاه کنیم، آنها از گروههای مقاومت شیعی مثل انصارالله یا حتی حزبالله که شیعه اثنیعشری است هم حمایت نمیکنند. به واقع اگر این بعد سیاسی مکتب تشیع که طالب آزادی و آزادگی است و خاصیت آرمانگرایی دارد کنار گذاشته شود، چیزی از آن جز پوستهای مناسکی باقی نخواهد ماند. این جماعت بیشتر از هیئات مذهبی، در تلویزیونهای شیعی که بسیاریشان از لندن بهروزرسانی میشوند فعال هستند. راه حراست از پیام رهاییبخش مکتب اهل بیت این است که اولاً برای پاسخ به پوستهپرستان مناسکی، معنای حقیقی تشیع در دل خود مناسک پاس داشته شود و ثانیاً این جماعت در تلویزیون که یکی از پایگاههای اصلیشان است پاسخ درخوری بگیرند. برنامه معلی با توجه ویژهای که به موضوع مقاومت خصوصاً در فصل آخرش داشت، حرکت تحسینبرانگیزی برای دفع ضررهای این جریان کرده است.
* زبان بینالمللی
اساساً یکی از کارکردهای دین اسلام اعطای یک نگاه فراملی و فرافرقهای به انسانهاست. قومیتگرایی حاد و افراطی، باعث دیگریستیزی خصمانه و خودستایی متوهمانه میشود و بسیاری از جوامع دنیا با چنین پدیدهای روبهرو هستند و در خیلی از گفتوگوها به درست یا غلط نام این پدیده را فاشیسم ملی و قومی گذاشتهاند. اسلام برش دیگری در جامعه میزند و آدمها را به شیوهای دیگر دستهبندی میکند که ربطی به نژاد و زبان و تبار و امثال اینها ندارد. هر کس باتقواتر است طبق این تعریف جایگاه والاتری پیدا میکند؛ از هر رنگ و با هر لسان. این خصوصیت در مکتب تشیع از آن جهت که رویکرد آن درباره مناسک اجتماعی بسیار پررنگ است، خیلی خوب خودش را نشان میدهد. اینجا به واقع جهانوطنی با تمام ابعاد حقیقیاش چنانکه ایدهآل و رویای بسیاری از روشنفکران بود، تحقق عینیاش را مییابد. ترکها و فارسها با نوحه عربی سینه میزنند و اشک میریزند و فارسها و عربها با نوحه ترکی و همینطور موارد دیگر. به عبارتی حزن و فرح اهل بیت یک زبان مشترک جهانی بین تمام محبانشان پدید آورده است که بومیگرایی آیینها به طور کامل در آن لحاظ میشود و دارای یکدستی فرمایشی نیست اما متصل است به یک زبان عامتر. در طراحی برنامه حسینیه معلی این نکته به خوبی لحاظ شده است و افراد یا گروههایی از قومیتها یا ملیتهای مختلف به استودیو میآیند و به اجرای فردی یا گروهی میپردازند و بقیه را با خودشان همنوا میکنند. خود برنامه معلی به زبانهای انگلیسی، عربی، اُردو و ترکی هم ترجمه میشود و علاوه بر آن اجراهایی از کشورهای مختلف جهان یا ملیتهای گوناگون ایران در آن به چشم میخورد. حتی در بعضی فصلهای این برنامه، یکی از کارشناسان، نزار قطری بود که زبان اصلیاش فارسی نیست. مهدی رسولی نیز که یکی دیگر از کارشناسان برنامه در چند فصل بود، به زبان ترکی مسلط است و گاهی به آذری نوحه میخواند. اینها همه البته سوای میهمانان برنامه است که تنوع قومی و زبانی بسیار بیشتری را میتوان بینشان دید.
* غم و شادی
برنامههای سرگرمیمحور تلویزیونی عموماً مبنای خودشان را یا روی شاد کردن مخاطبانشان میگذارند یا متاثر کردن آنها و احیانا غمگین کردنشان. این طبیعی است که وقتی یک مخاطب انتخاب کرد کدام برنامه را دنبال کند، با توجه به علایق و سلایق و حتی حال لحظهای خودش ببیند که غم میخواهد یا شادی، هیجان میخواهد یا آرامش. ممکن است مخاطبان بسیاری، علاقمند به تجربه حالات مختلفی باشند اما این را در برنامههای گوناگون جستوجو میکنند نه یک برنامه تلویزیونی واحد. درباره حسینیه معلی اما قضیه فرق میکند. چه کسی به طور قاطع میتواند بگوید که این برنامه باید شاد باشد یا غمگین؟ معلی از آن جهت که با سنت مناسک اهل بیت در فرهنگ شیعه پیوند دارد، هم غم دارد و هم شادی و هیچ مخاطبی از این موضوع متعجب نمیشود یا شاید اکثر مخاطبان به این نکته فکر هم نکرده باشند، در حالی که اگر یک برنامه تلویزیونی دیگر حتی یکی دو بار فاز شادی و غم را عوض میکرد، انگشتنما میشد. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: شیعیان ما از بقیه خمیرمایه اولیه آفریش ما آفریده شدهاند. ولایت ما در سرشت آنان عجین شده است و آنان با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحتند. این روایت معروف که یکی از سرلوحههای زیست شیعی است، چشمانداز کلی مناسک و آیینهای ما را روشن میکند. در حقیقت تمام این حالات روحی مثل غم و شادی، به رغم اینکه در ظاهرشان کاملا با هم متناقض هستند، وقتی در این دستگاه فکری قرار بگیرند جهت یکسانی پیدا خواهند کرد. به عبارت دیگر، اهمیت اصلی را این نکته ندارد که یک نفر میخندد یا میگرید، مهم این است که چرا میخندد و چرا گریه میکند. در این دستگاه فکری انسانها به یک تاریخ چند قرنی متصل میشوند و دلایل غم و شادیشان را در امتداد اتفاقاتی میبینند که دلیل غم و شادی پیشوایانشان بوده و نیز شیعیانی که پیش از خودشان زیستهاند و این رشته را پیوستهاند و به امروز رساندند. وقتی هدف فقط خنده یا بغض نیست، بلکه معناهای کلانتری که گاه نمودشان شادی پیروان است و گاهی غمشان اهمیت اصلی را پیدا کند، یک آیین جمعی هم میتواند بین این 2 حالت به راحتی رفت و برگشت داشته باشد. حسینیه معلی به این دلیل توانسته به رغم اینکه یک برنامه تلویزیونی است این خصوصیت را در خودش داشته باشد که فقط در قالبهای یک برنامه تلویزیونی محدود نمانده و شکل آیینی پیدا کرده است.