نگاهی روانشناسانه به سریال پایتخت/ نقی و هما، بازنمایی زوجهای واقعی
در روزگاری که تصویر خانواده در رسانههای جمعی، بیش از هر زمان دیگری در شکلگیری الگوهای ارتباطی ما نقش دارد، بررسی روابط زوجین در سریالهای پرمخاطب میتواند آینهای از واقعیت و فرصتی برای تأمل و بازنگری باشد.
مجموعهی پرمخاطب تلویزیونی "پایتخت" با محوریت خانوادهای معمولی و ماجراهای طنز و گاه تلخ و شیرین آنها، در دل خود یکی از پرچالشترین نمونههای رابطهی زن و شوهری را به نمایش میگذارد: نقی معمولی و هما سعادت.
منصوره الزامی زوج درمانگر، در این خصوص گفت: این زوج که سالهاست مخاطبان تلویزیون با آنها خو گرفتهاند، تنها یک زوج داستانی نیستند؛ بلکه بازنمایی پررنگی از بسیاری از زوجهای واقعی در جامعهاند که عشق را با تنش، و باهمبودن را با گریز از گفتگو تجربه میکنند.
البته نگاه ما از جنس قضاوت نیست، بلکه دعوتی است برای دیدن، فهمیدن و شاید کمی عمیقتر اندیشیدن.
همان طور که میبینم نقی معمولی مردی است با ظاهری مهربان، بذلهگو و البته پُرادعا. او به ظاهر ساده است اما در واقع پیچیدگیهای روانی خاص خود را دارد. غرور، میل شدید به تأیید اجتماعی، دروغهای کوچک اما مداوم، و چشموهمچشمی، از مهمترین ویژگیهای رفتاری اوست. این دروغها نه از جنس خیانت و فریبهای عمدی، بلکه بیشتر واکنشیاند؛ تلاشی برای حفظ آبرو، پنهانکردن ضعفها و حفظ تصویر "مرد موفق و قابل احترام" در نگاه دیگران. این رفتارها را میتوان به عنوان مکانیزمهای دفاعی در برابر خودکمبینی تفسیر کرد.
در مقابل، هما، زنی است با ویژگیهای شخصیتی راستگو، قانونمند، مورد احترام دیگران، اما سختگیر و کمالطلب. در ساختار روانی او، آنچه برجستهتر است، سوپر ایگو است؛ آن بخشی از روان که همواره در تلاش است تا درستترین تصمیم را بگیرد، خطا نکند، و از مرزهای اخلاقی عبور نکند.
هما با آنکه ظاهراً فردی متعادل و منطقی است، اما در روابط نزدیک، بهویژه با نقی، رفتارش گاه رنگ کنترلگری و دخالت بیشازحد میگیرد.
در چنین فضایی، رابطهی بین نقی و هما، بهجای نزدیکی، به سوی رقابت و مقاومت پیش میرود. هما با سختگیری و کنترلگریاش، و نقی با نمایش و دروغگوییاش، از گفتوگوی واقعی دور میشوند. آنها به جای آنکه احساسات و نیازهای خود را بیان کنند، در الگوهای رفتاری تکرارشونده و دفاعی فرو میروند.
دیالوگهای آنها اغلب فاقد شنیدن واقعی است. نقی میخواهد دیده شود، اما راهش خودنمایی و بزرگنمایی است؛ هما میخواهد او را "بهتر" کند، اما راهش انتقاد و داوری است. گویی هر دو نیاز دارند دوست داشته شوند، اما زبان عشقشان تفاوت دارد.
این زوج درمانگر افزود: از منظر سیستمی، باید به نقش هرکدام در پویایی خانواده توجه کرد. نقی، با رفتارهای اغراقآمیز و نیاز شدید به تایید، الگویی را در خانواده شکل میدهد که در آن دروغ گفتن، حتی اگر بیضرر به نظر برسد، بهعنوان راهی برای کنار آمدن با دشواریها پذیرفته میشود. هما نیز با تصاحب مسئولیتها و مدیریت بیش از حد امور، نقی را از نقش فعال خانوادگیاش دور میکند و باعث تقویت چرخهی جلبتوجه و دروغگویی میشود. این نوع حلقههای بازخورد، باعث تثبیت الگوهای رفتاری ناکارآمد و تعمیق فاصلهی عاطفی در رابطه میگردند.
نکتهی مهم این است که علیرغم تعارضها، علاقهای واقعی میان این زوج وجود دارد. اما این علاقه بهتنهایی کافی نیست. بدون گفتوگوی اصیل، بدون بازشناسی نقشها و الگوهای رفتاری، و بدون مواجههی آگاهانه با زخمهای پنهان، رابطه به سمت تکرار آسیبها میرود.
سریال "پایتخت" به شکلی زیرکانه، بدون آنکه پیامهای آموزشی مستقیم بدهد، فرصتی فراهم میکند تا در آیینهی رفتار شخصیتهایش، بازتابی از زندگی خود را ببینیم. و به نظرم این از هوش و هنر آقای محسن تنابنده و آقای سیروس مقدم است که اینطور زیبا مسائل را به تصویر میکشند.
نقی و هما، یک زوج خیالی نیستند؛ آنها تصویر هزاران زوج واقعیاند که با وجود عشق و علاقه، درگیر تعارضهای ناتمام روحی، خانوادگی و فرهنگیاند.