
محمد رشوند: در فوتبال، همیشه ستارههایی هستند که از لحظه ورود، بیشتر شبیه یک وعدهاند تا یک واقعیت. گاهی این وعدهها هرگز شکوفا نمیشوند، گاهی آرام و کمصدا فتح میکنند. یاسر آسانی نه با جار و جنجال آمد و نه با ادعا. او در استقلال پا روی زمینی گذاشت که ماهها لرزان بود؛ تیمی میان هیجان و اضطراب، میان اعتماد و تردید. اکنون، نه فقط گلهای او، بلکه نحوه نفوذ در بافت تیم، آسانی را به یکی از مهمترین نقطههای اتکا در تیم ریکاردو ساپینتو بدل کرده است.
استقلال در شیراز برابر فجر شهید سپاسی، بیش از آنکه صرفاً ۳ امتیاز بگیرد، چیزی را تثبیت کرد: روندی که این تیم را از روزهای نامطمئن آغاز فصل بیرون آورد. ورزشگاه پارس که هفتههای قبل خودش را به عنوان یکی از هیجانزدهترین و مشتاقترین سکوهای کشور نشان داده بود، اینبار بهخاطر آبیهایی که وارد میدان شده بودند، به مرحلهای تازه رسید؛ جایی که صندلیها دیگر خالی نماند و تشویقها اندازه یک بازی بزرگ به گوش رسید.
استقلال، آرامآرام اما پیوسته، دوباره شکل گرفته. نه با انفجار ناگهانی، بلکه با ترکیب ریتم، تصمیم و اعتماد. در دل این فرآیند، یاسر آسانی نقش عنصر سازنده را داشته است.
* ۳ گام نخست؛ تحمل سنگینی انتظار
وقتی آسانی وارد استقلال شد، نگاهها به او مانند چراغقوههای روشن روی یک چهره تازه بود. هوادار همیشه میخواهد بزرگترین اثر از همان نخستین لحظه دیده شود اما فوتبال قوانینی نرم و بیرحم دارد؛ سازگاری زمان میخواهد.
در نخستین بازی برابر ذوبآهن، ورود او از نیمه دوم تاثیر بزرگی نداشت. نه اینکه نمیخواست، بلکه تیم هنوز شکل نداشت. بازی دوم در خوزستان هم همین تصویر را تکرار کرد: تلاش بدون نتیجه. در سومین نمایش، آن کابوس 7-1 مقابل الوصل، آسانی در ترکیب اصلی بود اما آن روز اصلاً روز قضاوت فرد نبود؛ کل ساختار تیم فروریخت اما همین بازی، مسیر را مشخص کرد: برای دیده شدن، باید ابتدا تیم زنده شود.
جملهای قدیمی در فوتبال هست:
بعضی بازیکنها فقط وقتی دیده میشوند که تیم آماده است اما بعضی بازیکنها تیم را آماده میکنند.
آسانی از نوع دوم نبود اما میخواست به آن تبدیل شود.
* لحظه گرهگشایی؛ شلیک اول و دروازه رهایی
در مسابقه برابر پیکان، استقلال دیگر پشت دیوار فشار ایستاده بود؛ صداهای اعتراض، موج نگرانی، نگاههای مشکوک به نیمکت. در چنان روزی، یک حرکت ساده اما دقیق، آسانی را از وضعیت «بازیکن تازهوارد» به «نقطه اتکا» منتقل کرد.
دریبل در عرض، شوت با پای چپ، گل اول. حرکتی که در ظاهر تکراری است اما تنها بازیکنی میتواند آن را هر بار تکرار کند که ایمان به ضربه خود دارد.
نیمه دوم، پنالتی را خودش زد و دبل کرد. آن مسابقه، آسانی را از نیاز به اثبات، وارد حوزه تسلط بر زمین کرد.
* مسیر ساختن فرم؛ استقلال روی ریل
استقلال بعد از تلاطمهای هفتههای ابتدایی، از مصاف با چادرملو به بعد دیگر تیمی بود با ساختار.
در همان مسابقه، آسانی گل ساخت؛ دوباره همان حرکت شناختهشده: استارت به داخل، شوت یا پاس تصمیممحور.
از آن نقطه به بعد، هر مسابقه استقلال شبیه فصل جدید فصلنامهای شد که هر فصلش کلمه کلیدی داشت:
- مقابل مس رفسنجان: بقا در نظم
- مقابل الوحدات: استفاده از فرصت
- مقابل فجرسپاسی: تسلط کامل و قاطعیت
۳ بازی، ۳ پیروزی، ۶ گل زده، صفر گل خورده.
و در هر 3 بازی: یک گل آسانی.
اما فراتر از آمار، تاثیری که او روی ریتم بازی گذاشته قابل لمس است. دفاعها مجبورند ترتیبی برای بستن مسیر شوت بگذارند، هافبکها باید دائم سایهاش را چک کنند. این یعنی آسانی حالا نه یک بازیکن که وزنه تاکتیکی است.
* پنالتی دوم؛ لحظهای که شخصیت بازیکن آشکار شد
در بازی با فجر، آسانی میتوانست دبل کند. میتوانست در جدول گلزنان بالا برود اما پنالتی دوم را به همتیمیاش سپرد تا وی نخستین گل این فصل خود را به ثمر برساند. شاید برای برخی، این حرکت ساده باشد اما در تیمی که هفتهها زیر فشار بوده، تقسیم اعتماد یکی از ستونهای روانی پیروزی است.
بازیکنی که میداند میتواند گل بزند اما ترجیح میدهد «تیم» گل بزند، خود را از سطح بازیکن موثر به سطح رهبر تیم در زمین منتقل میکند.
* مقایسه بزرگ؛ او شبیه چه کسی است؟
وقتی آسانی توپ را از جناح راست میگیرد و با گامهای کوتاه به داخل میزند، بسیاری یاد آرین روبن میافتند. نه اینکه آسانی روبن باشد، بلکه آن مدل تهدید تاکتیکی مشترک است: تو میدانی چه میکند اما باز هم نمیتوانی مهارش کنی و این، نشانه بازیکنی است که بازار حرکتش را خودش انتخاب میکند، نه بازیکنی که مجبور است به توپ واکنش نشان دهد.
* جایگاه آسانی در استقلال جدید
امروز استقلال تیمی است که اگر عقب بیفتد، راه بازگشت دارد. اگر جلو بیفتد، راه کنترل جریان بازی را بلد است.
این تغییر، بیش از هر چیز از اعتماد به نقاط کانونی ناشی میشود. آسانی یکی از این نقاط است.
او نه ستارهای است که با فریاد خودش را تحمیل کند، نه بازیکنی که به هر توپ شتابزده واکنش نشان دهد. بازیاش با طمأنینه و اطمینان نفس میکشد. چنین بازیکنهایی بازی را آرامتر از دیگران میبینند و فوتبال جای کسانی است که «دید» دارند.
اگر بخواهیم استقلال امروز را در یک جمله خلاصه کنیم، باید گفت: این تیم دوباره خودش را پیدا کرده و اگر بخواهیم نقش آسانی را تعریف کنیم: او نه فقط گل زده؛ مسیر را ترسیم کرده است.
در هفتههای آینده، نام او نه فقط در جدول گلزنان، بلکه در ذهن مدافعان، مربیان رقیب و تحلیلگران، بهعنوان تهدیدی ثابت باقی خواهد ماند. استقلال حالا تیمی است که ریتم دارد.
ریتم یعنی کنترل. کنترل یعنی قدرت و قدرت، وقتی پایدار شود، تبدیل میشود به ترسناکترین شکل برتری. آسانی در این نقطه، نه ستارهای فصلی، بلکه یک فرآیند است.