|
ارسال به دوستان
ترامپ و دموکرات در دامنزدن به جنگ داخلی پسا انتخاباتی از هم سبقت میگیرند
جنگ 50 ملت در آمریکا
شروین طاهری: تظاهرات در پورتلند، پایتخت جدید جرم و جنایت در آمریکا و به آتش کشیدن پرچم پیژامهای عمو سام در اعتراض به تقلای قضایی دونالد ترامپ برای متوقف کردن شمارش آرا، نخستین شعلههای آتش را از زیر خاکستر انتخابات 2020 عیان میکند.
این شهر کارگرنشین در ایالت فقیر اورگان که بین ۲ ایالت ثروتمند ساحل غربی یعنی واشنگتن در شمال و کالیفرنیا در جنوب قرار دارد، بویژه طی یک دهه اخیر دیگر آن شهر آرام قبل نبوده که چراغهایش سر شب خاموش شود و مردمش زود به خواب بروند تا صبح زود فردا، حیات صنعتی شهر را تداوم بخشند. پورتلند نام مشهورترین فرمول سیمان را بر خود دارد و اگر بتوان تداوم در آشوب و شورش را برونداد اجتماعی یک جامعه عضلانی کارگری دانست که حالا دچار بیکاری و بزه و نابسامانی شده، این شهر برند بتنی شورش ضد حاکمیت در ینگه دنیا را به نام خود ثبت کرده است.
تقریبا تمام تابستان نه تنها حومههای جرمخیز پورتلند، بلکه حتی مناطق تجاری مرکز شهر مثل «اور» شاهد اعتراضات و درگیریهای خشن میان مردم و پلیس و گارد فدرال بود. درگیریهای پساانتخاباتی پورتلند ثابت کرد این شهر دیگر آرام نخواهد نشست و به کانون ثابت تعارضات ضدحکومتی تبدیل شده است. کانونهایی مثل این در ۴ سال دوران پر التهاب ترامپ مثل قارچ در حال سر برآوردن از گوشه و کنار ایالات مختلف بودند. مثلا چه کسی فکر میکرد شهر برکلی، یکی از آرامترین شهرهای دانشگاهی آمریکا در نزدیکی سانفرانسیسکو، قطب مرفه اقتصاد دیجیتالی جهان، تبدیل به یکی از نمادهای شورش شود؟
چه کسی تصورش را میکرد حامیان رئیسجمهور مستقر در واشنگتن فردای انتخابات به مراکز شمارش آرا حمله کنند به طوری که ماموران شمارش آرا رسما در رسانهها اظهار ترس و وحشت کنند؟
چه کسی تصور میکرد حامیان یک رئیسجمهور مستقر آمریکا و هواداران رقیب وی، فردای انتخاباتی که برای دههها به عنوان نماد پیشرفتهترین سامانه دموکراسی جهان در بوق و کرنا میشد، به طور توامان اعلام پیروزی کنند؟
چه کسی فکرش را میکرد ۲ نامزد اصلی انتخابات ریاستجمهوری ایالات سابقا متحده پس از انتخابات هدف تهدیدات متعدد ترور و حذف فیزیکی قرار بگیرند به طوری که سرویس مخفی دستگاه اطلاعاتی آمریکا که ماموریت محافظت از رؤسایجمهور را بر عهده دارد، مجبور شود سرویسی ویژه برای نامزدی مثل جو بایدن در زادگاهش در ولمینگتون تمهید ببیند که هنوز حتی به طور غیررسمی هم در انتخابات پیروز نشده است.
سلسله تنشهایی که ممکن است به جنگ داخلی دوم آمریکا منجر شود، از رویدادهایی مقدماتی نشأت میگیرد که میتوانید ردپای آنها را در شمارههای اخیر «وطن امروز» بویژه در شماره دهم آبان با عنوان «هالووین خونین» پیدا کنید؛ از جمله اعلام آمادگی وزارت امنیت داخلی آمریکا با اعزام سریع نیرو توسط اداره مهاجرت و گمرک و حفاظت از مرزها به شهرهای درگیر شورشهای انتخاباتی.
آژانسهای اجرای قانون و مهاجرت ایالات متحده طی ماههای اخیر نیز برای سرکوب اعتراضات سراسری ضدنژادپرستی در پورتلند، سیاتل و واشنگتن مورد استفاده قرار گرفته بودند. این در حالی است که مقامات محلی تاکید کردهاند سوءاستفاده دولت ترامپ از نیروهای فدرال برای مقابله با اعتراضات مدنی، باعث هر چه خشنتر شدن ناآرامیهای مدنی و تبدیل آنها به جنگهای شهری خواهد شد.
صفهای طولانی برای خرید غذا و مایحتاج عمومی در شعب وال مارت، گستردهترین شبکه فروشگاههای زنجیرهای آمریکای شمالی در روزهای منتهی به انتخابات و جمعآوری سلاح از این فروشگاهها، گواه روشنی از استشمام بوی جنگ توسط مردم عادی بود. طرفه آنکه از همان روز انتخابات صفهای خرید سلاح در سراسر آمریکا رکوردی تاریخی به جا گذاشت به طوری که یافتههای «وطن امروز» از برخی ایالات مثل کلرادو و میشیگان حاکی از تمام شدن فشنگ و مهمات در بازار بود.
در این میان آغاز درگیریهای خونین انتخاباتی با پلیس در آستانه جشن ترسناک هالووین و تنها 4 روز مانده به انتخابات در مهمترین ایالت چرخشی یعنی فلوریدا با 29 رای الکترال، یک نشانه جدی از گریزناپذیر بودن سرایت دعوای جمهوریخواه/ دموکرات به تمام لایههای جامعه یانکیها بود. سپس تا قبل از راه افتادن سیل رایدهندگان حضوری در روز سهشنبه گذشته، زنجیره درگیریهای انتخاباتی همراه با جراحت و تلفات که حتی دامنه آن به ثروتمندترین محله آمریکا یعنی تپههای بورلی هیلز لسآنجلس هم کشید، گواه روشن شدن فتیله یک جنگ داخلی بود.
خونینترین و بزرگترین آنها در فیلادلفیا، مرکز ایالت پنسیلوانیا متعاقب کشته شدن «والتر والس جونیور» جوان سیاهپوست به ضرب گلوله پلیس رخ داد که متعاقب آن ۵۳ افسر پلیس در جریان درگیریها زخمی و ۱۷۲ نفر از معترضان نیز بازداشت شدند.
موضعگیری ۲ پسر ارشد ترامپ، رویکرد جنگی این خانواده را نشان میدهد. دونالد جونیور ترامپ، پسر بزرگ رئیسجمهور آمریکا در توئیتی به سبک پدرش اعضای حزب جمهوریخواه را به ضعف متهم کرد و نوشت: «پدرم باید به جنگی برای اثبات تقلب در رایگیری برود، روندی که زمانی طولانی ادامه دارد».
برادر کوچکتر او، اریک هم در یک توئیت دیگر که بوی جنگ میداد، نوشت: «جمهوریخواهان کجا هستند؟ حمایت کنند و با این تقلب مبارزه کنند. رایدهندگان ما هرگز فراموش نخواهند کرد اگر شما [مثل]گوسفند باشید».
از ماهها پیش از انتخابات سوم نوامبر جامعهشناسان و کارشناسان مسائل امنیتی انتظار ناآرامیهای پساانتخاباتی را با شورش هر دو طرف شکاف ترامپ- بایدن در ایالات مختلف آمریکا میکشیدند؛ برخی تبعات این نزاع سیاسی را به شکل درگیریهای مدنی یا حداکثر امواج غارت توسط اقشار فرودست پیشبینی کرده بودند اما هر چه برجستگی این تحلیلگران اجتماعی بالاتر میرفت، پیشگوییهایشان درباره آمریکای بعد از انتخابات خشنتر و به یک جنگ داخلی واقعی نزدیکتر میشد.
نکته حائز اهمیت آنکه متفکران آنگلوساکسون در پیشبینی این رویداد جا ماندند و گمانهزنیهای جدی آنها درباره ظهور شواهد جنگ داخلی 2020 در ایالاتی که هر روز متفرقتر میشوند، تازه پس از اعلان فرمان آشوب و انقلاب از سوی رهبران ۲ حزب بود.
این خود رئیسجمهور آمریکا بود که کمتر از 5 ماه مانده به روز انتخابات، با اشاره به شورشهای ضددولتی در مینیاپولیس- متعاقب قتل جورج فلوید، شهروند سیاهپوست توسط پلیس- اعلام کرد: «اگر بایدن در انتخابات پیروز شود کل کشور مینیاپولیس خواهد شد». چند هفته بود او حقیقتا تمایلش برای به راه انداختن جنگ داخلی را با فراخوان نافرمانی مدنی به هوادارانش در شیکاگو مرکز ایالت میشیگان نشان داد که این شبهنظامیان مسلح نیز مرکز دولت ایالتی را به محاصره خود در آوردند. در پاسخ ترامپ، این جان کری، نامزد پیشین دموکراتها برای ریاستجمهوری و آخرین وزیر خارجه حزب در دولت اوباما و نماد بزرگترین توافق سیاسی واشنگتن- با ایران در قالب برجام- برای جلوگیری از یک جنگ بزرگ علیه آمریکا بود که اعلام کرد: «ما یک رئیسجمهور جدید (بایدن) خواهیم داشت و اگر جمهوریخواهان سنگاندازی کنند در آمریکا انقلاب میشود!»
به عبارت دیگر چنانچه ظرف روزهای آتی، پیشبینیها درباره بروز دومین جنگ داخلی در آمریکا به دنبال نزاع انتخاباتی رخ دهد، فقط امضای ترامپ پای آن نخواهد بود، بلکه دموکراتها نیز به نوبه خود در این قشونکشی اجتماعی سهیمند، بویژه که طی 4 سال دوره ریاستجمهوری ترامپ، دموکراتها که سابقه راه انداختن جنگ داخلی نخست آمریکا در سالهای میانی قرن نوزدهم را بر سر مخالفت با لغو بردهداری توسط دولت آبراهام لینکلن دارند، بشدت بر تجهیز و حمایت از نیروهای شبهنظامی مسلح در قالب زیرمجموعههای جنبش «آنتیفا» کار کردهاند تا در روز مبادا جلوی دهها گروه میلیشیای عمدتا جمهوریخواه بایستند.
تازه پس از اظهارات رهبران ۲ حزب بود که متفکران و تحلیلگران آمریکایی نسبت به خطر واقعی یک جنگ داخلی هشدار دادند. «رابرت رایش» دولتمرد سرشناسی که هم در دولت جمهوریخواه «جرالد فورد» و هم دولتهای دموکرات «جیمی کارتر» و «بیل کلینتون» سمتهای مهمی چون وزارت کار داشته و حالا کرسی پروفسوری سیاست عمومی در دانشگاه معتبر برکلی کالیفرنیا را بر عهده دارد، یک ماه و یک هفته قبل از انتخابات آژیر خطر جنگ را از سوی جامعه نخبگان به صدا درآورد.
رایش در مقالهای مهم در روزنامه گاردین با عنوان «با توجه به صحبت از جنگ داخلی، آمریکا تقریبا شکاف خورده است؛ ملت ترامپ جدا شده است!» همه تقصیرات دوپارگی جامعه آمریکا را گردن ترامپ و بیماری روانی مگالومانیا (خودبزرگبینی) او انداخت. بر این اساس ترامپ به خاطر ویژگیهای شخصیتی خاصش که برخلاف رهبران سیاسی پیشین آمریکا به جای سازش با مخالفان و منتقدانش به آنها حمله میکند، عامل انشقاق سیاسی رأس حکومت برشمرده میشود.
دولتمرد برجسته سابق آمریکایی سپس بدون آنکه مستقیما به نام آدولف هیتلر، دیکتاتور بزرگ آلمان اشاره کند، ترامپ را به او و هوادارانش را به نازیهایی تشبیه کرد که حاضرند به هر قیمتی در جهت باورهای افراطی خود روی بقیه جامعه و حتی کل کشور پا بگذارند. او این شاکله را «ملت ترامپ»، معادل «ملت من» پیشوای نازیها خواند که در مقابل خود جبهه خصمانه «ملت ضدترامپ» را ایجاد کرده است که بزرگترین نمود آن «جداییطلبان کالیفرنیا» و اخیرا همتایانشان در ایالت واشنگتن به مرکزیت سیاتل هستند اما در عین حال طیف وسیعی از مهاجران، رنگینپوستان، دگرباشها و لیبرالها را در همه ایالات با خود همراه کردهاند. تعریف رایش از مواجهه 2 ملت متخاصم در دل جامعه آمریکا، حتی از تعاریف محققان جدی حوزه شکافهای اجتماعی و جنگ داخلی هم فراتر میرفت. کسانی مثل «کالین وودارد» که یک دهه پیش تز «ملتهای آمریکا» را بر اساس نظریههای پیشین تحلیلگران «کاگب» شوروی و بر اساس 11 مرزبندی هویتی و فرهنگی در سراسر ایالات متحده صادر کرده بود. شورشهای ضدنژادپرستانه بهار گذشته که ظرف کمتر از یک ماه به بیش از ۴۵۰ شهر در همه ۵۰ ایالت سرایت کرد، گواهی آشکار برای جامعهشناسان خشونت و جنگ بود مبنی بر اینکه آمریکا هنوز به لحاظ فرهنگی از پیشینه بردهداری خود رها نشده است.
این کشور بشدت پراکنده که در حقیقت به لحاظ ساختار اجرایی و قانونی نیز متشکل از 53 دولت محلی شامل 50 دولت ایالتی و 14 ناحیه برونمرزی مثل پورتوریکو است، از جوامعی کاملا غیرهمگن تشکیل شده که طی عمر ۲ قرن و نیمه فدراسیون مقدماتی ایالات متحده، به طور مداوم با موج مهاجرتها غیرهمگنتر هم شدهاند.
در چنین جامعه ناهمگنی، ترامپ سفرهای رسمی کارزار دوم انتخاباتیاش را بهار پیش از تالسا، شهری در ایالت اکلاهما با پیشینه آخرین قتلعام بزرگ سیاهان در قرن بیستم آغاز کرد و با سخنانی تحریکآمیز سعی کرد به توهم سفیدبرترپنداری نیز دامن بزند. از منظر جامعهشناسی این فقط دهنکجی به رنگینپوستان آمریکا محسوب نمیشد، بلکه به مثابه تیر خلاصی به نظریه «جامعهشناسی واحد آمریکایی» بود که دولتمردان واشنگتن دست کم طی 6 دهه پس از لغو قانون آپارتاید آمریکایی در سال 1965، در تلاش برای اثبات آن به اقلیتهای مورد تبعیض قرار گرفته بویژه سیاهان بودند.
این جا بود که حامیان تز کالین وودارد در کتاب جنجالیاش، «ملتهای آمریکایی: تاریخ ۱۱ منطقه فرهنگی رقیب در آمریکای شمالی» که عملا روند سقوط یکپارچگی نظام اجتماعی ایالات متحده را حتی به رغم روی کار آمدن باراک اوباما، نخستین رئیسجمهور رنگینپوست در واشنگتن آن هم با شعار «تغییر» پیشبینی میکرد، وارد گود شدند و «جامعهشناسی انشقاقیافته آمریکایی» را مطرح کردند.
اما نظریه جنگ داخلی از تز انشقاق هم فراتر میرفت. حدود یک ماه پیش، پروفسور «آرون شینان دین» محقق دانشگاه دولتی لوئیزیانا که نتایج سالها تحقیقاتش را در کتاب «محاسبات خشونت: چطور آمریکاییها در جنگ داخلی مبارزه کردند» به رشته تحریر در آورده بود، متعاقب مقاله رایش در گاردین، بر آن شد یک تز قاطعتر درباره تحولات پیش رو صادر کند.
او در مقالهای در واشنگتنپست نوشت: «ما امروز با بحرانی مشابه (جنگ داخلی اول) مواجه هستیم. این آتشخوران جدید (وفاداران به ترامپ) از او الگو گرفتهاند تا تزی ریاکارانه را توسعه دهند که هیچ حد توقفی ندارد. از نظر آنها اگر ترامپ انتخابات را ببرد، پس سیستم دارد درست کار میکند. اگر ببازد سیستم فاسد است. هر انتقادی به این منطق نیز فقط میتواند دلیلی باشد بر نیروهای نهانی توطئهگر علیه ترامپ. خطری که این طرز تفکر برای ایالات متحده دارد همان قدر جدی است که خطر جداییطلبان جنوبی در سال 1861 داشت».
نکته اینجاست همانند جنگ داخلی اول، امروز هم آمریکا در یک دو راهی ایدئولوژیک قرار گرفته که جوامع مختلف و متضاد آن را به سوی جنگ تمدنی سوق میدهد. اگر جنگ داخلی 1861 بر گسل میان صنعتسالاری و زراعتسالاری و در بستر کلیتر کشاکش میان سنت و مدرنیته کمرکش قرن نوزدهم میلادی در جهان غرب به راه افتاده بود، این جنگ داخلی نیز بر گسل میان ایده قرن بیستویکمی «حکومت جهانی» با ذهنیت ملیگرایانه «آمریکای بزرگ» به جا مانده از قرن بیستم نضج میگیرد. در حالی که دموکراتها با نرمافزارهای حقوق بشری و دیگر ابزار جنگ نرم علیه ملتهای مستقل- که از صهیونیسم جهانی عاریت گرفتهاند- به دنبال ادغام حکومت واشنگتن در حکومت جهانی یهود هستند، ترامپ نماینده تفکری رو به افول است که برای حفظ آمریکا به عنوان تک ابرقدرت دنیا تقلا میکند و به این امید واهی حتی حاضر است از همه سازمانها و پیمانهای بینالمللی 100 سال اخیر که خود واشنگتن بانی آنها بوده، بیرون بکشد. جبر زمانه ما را یاری میکند با نگاه به پیروز جنگ داخلی اول آمریکا، پیروز نهایی این جنگ داخلی احتمالی جدید را هم حدس بزنیم. مشکل اینجاست که ترامپ و حامیانش میدانند جبر زمانه این بار علیه جمهوریخواهان عمل میکند نه به نفع آنها.
ارسال به دوستان
شغالی که شاید از سگ زرد بدتر باشد!
سیدپویان حسینپور: ابتنای انقلاب اسلامی بر بنیانهای دینی و جهادی و ماهیت ایدئولوژیک تضادها و تقابلهای بین ایران و آمریکا سبب شده رهبر حکیم انقلاب بارها ضمن اشاره به جنایات و اقدامات خباثتآلود دولت آمریکا علیه کشور و ملت ایران، آشکارا مخالفتشان را با تحرکات دوستداران و حامیان دولت آمریکا در ایران ابراز کرده و استکبارستیزی را به عنوان یکی از نقاط اصلی در تبیین سیاستها و خطوط کلی تحرکات بینالمللی ایران اعلام کنند.
با این حال، در طول چند سال اخیر جریانهای سیاسی و رسانهای غربگرا یکی از اهداف و کارکردهای اصلی خود را بر بنیان آنچه رهبر انقلاب از آن با عنوان «بزک کردن چهره آمریکا» یاد کردند، قرار دادهاند. این جریانات نشاندار، به انحای مختلف تلاش دارند اولا سابقه جنایات آمریکا علیه ملت ایران را که بنا بر اقوال تاریخی قدمتی بیش از 60 ساله دارد از حافظه تاریخی ملت بزدایند یا با ارائه تفاسیر عجیب و غریب، مهر تأیید بر آن بزنند و ثانیا حساب برخی دولتمردان و احزاب سیاسی آمریکا را از اسلاف سابق جدا کرده و آنان را افرادی متفاوت از گذشتگان معرفی کنند تا از این طریق، مسیر را برای جلب حمایت افکار عمومی از نزدیکی روابط ایران و آمریکا هموار کنند.
یکی از خطوط خبری که جریان غربگرا و هوادار آمریکا در ایران همواره به دنبال آن بوده و از مسیر پیگیری آن به دنبال خطکشی و تفکیک و تعیین خوب و بد بین جریانهای سیاسی آمریکا بوده است، تمرکز بر این گزاره بوده که اصولا حزب دموکرات در آمریکا از خطمشی متفاوت با حزب جمهوریخواه برخوردار بوده و در مقابل جنگطلبی جمهوریخواهان، حزب دموکرات به دنبال گسترش صلح و امنیت بوده و همواره از در دوستی و احترام با ملت ایران مواجه شده است.
بیان گزاره صلحطلبی حزب دموکرات از جانب جریان غربگرا در ایران با این هدف است که افکار عمومی به این باور دست پیدا کنند دولت دموکراتها، بهترین فرصت برای دوستی بین ایران و آمریکا و زدودن تنشهای بین ۲ کشور است. با این حال باید توجه داشت اصولا بیان این نگرش، جز تحریف تاریخ، بنیان دیگری ندارد و حزب دموکرات، در ادوار مختلف حاکمیت خود در دولت آمریکا، جنایات متعدد و مکرری را بویژه علیه ملت ایران انجام داده است.
1- حمایتهای «جیمی کارتر» رئیسجمهور دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی و شخص محمدرضاشاه و پشتیبانی دموکراتهای آمریکایی از جنایات شاه علیه ملت در سرکوب قیام مردمی که در نهایت پس از انقلاب نیز منجر به تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام(ره) شد و همچنین تهاجم نظامی طبس که با پوشش آزادی گروگانهای ایران رخ داد.
2- «سیاست مهاردوجانبه» در دولت دموکرات «بیل کلینتون» که طی آن، اعمال محدودیتهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران به جهت کنترل تأثیرگذاری روزافزون ایران در سطح منطقه دنبال شد و با بزرگنمایی خریدهای تسلیحاتی ایران در رسانهها، ایران کشوری که نیازمند مهار است معرفی شد و همچنین تلاشهایی جدی جهت ممانعت از برقراری هرگونه روابط اقتصادی بین ایران و سایر قدرتهای اقتصادی اروپا و آسیا انجام شد.
3- تأیید و اجرای «قانون داماتو» از جانب دولت دموکرات «بیل کلینتون» که در قالب رشتهای از تحریمهای اقتصادی سختگیرانه علیه جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمد و طی آن بلوکهکردن داراییهای ایران در خارج از کشور و عدم تحویل تجهیزات نظامی خریداری شده ایران، در دستور کار قرار گرفت. همچنین در چارچوب اجرای این قانون، فعالیت شرکتهای صنعتی بزرگ در ایران بشدت محدود شد.
4- طراحی و اجرای «رژیم تحریمی شدید و غیرانسانی» در دولت دموکرات «باراک اوباما» که در طول سالهای حضور وی در مسند ریاستجمهوری ایالات متحده، همواره مورد تأکید و تشدید قرار گرفته و طی آن تحریمهای فاجعهباری همچون تحریمهای دارویی و مواد غذایی رخ داده که منجر به آسیبدیدن بسیاری از ایرانیان شده است.
5- «تهدید و حمایت از حمله نظامی به ایران» توسط سیاستمداران دموکرات در دولت و کنگره آمریکا در ادوار مختلف که در قالب حمایت از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران، حمایت از ترور دانشمندان هستهای کشور و حمایت از گروهها و سازمانهای تروریستی نظیر منافقین، پژاک، جندالشیطان و... بوده است.
6- خلف وعدههای مکرر در معاهده برجام و عدم پایبندی آمریکا در دوران اوبامای دموکرات به تعهدات دولت ایالات متحده در پایان بخشیدن به تحریمهای ظالمانهای که به بهانههای واهی هستهای علیه ایران مصوب و اجرایی شده بود. البته اقدامات خصمانه و جنایتکارانه دموکراتهای آمریکایی علیه ایران به موارد مذکور ختم نمیشود و در بیان شخصیتهای متنفذ و تأثیرگذار در آمریکا بویژه در بین دموکراتها، همواره ردپای تهدید و توهین و تخریب مشاهده میشود و حتی جو بایدن دموکرات، هم از ترور فرماندهان ایرانی از جمله سردار شهید حاجقاسم سلیمانی دفاع کرده و هم موکدا از ادامه سیاست فشار و تحریم حداکثری ایران سخن گفته است. به نظر میرسد خط سیاسی و رسانهای جریانات غربگرای هوادار و طرفدار آمریکا در کشور، با کتمان، تحریف و خدشه بر اقدامات خصمانه دولتمردان آمریکایی بویژه بزککردن چهره خبیث و جنایتکار حزب دموکرات آمریکا تلاش دارد زمینه تغییر سیاستهای بینالمللی ایران علیالخصوص در نسبت با آمریکا را فراهم کند و با ایجاد فشار اجتماعی بر حاکمیت، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به تغییر رفتار منطقهای و جهانی سوق دهد.
ارسال به دوستان
تکالیف دو حزبی یا منفعت تکحزبی؟
جمهوریخواهان با ترامپ چه میکنند؟
ثمانه اکوان: نوع برخورد رسانهها با ترامپ بعد از ادعای پیروزیاش در انتخابات ریاستجمهوری و نوع برخورد اعضای حزب جمهوریخواه و دادگاه عالی این کشور، این سوال را به وجود آورده است: موضع حزب جمهوریخواه در قبال او و ادعاهایی که مطرح کرده است چه خواهد بود و جمهوریخواهان تا چه زمانی به حمایت از او در فضای سیاسی واشنگتن ادامه میدهند؟
زمانی که دونالد ترامپ ساعاتی پس از پایان یافتن زمان رأیگیری انتخاباتی در مقابل دوربینهای تلویزیونی و رسانههای آمریکا ظاهر شد و خود را پیروز انتخابات عنوان کرد، راه تعدادی از اعضای برجسته حزب جمهوریخواه از او جدا شد. البته پیش از این نیز تعدادی از جمهوریخواهان معروف مانند جورج بوش و سناتور میت رامنی اعلام کرده بودند حتی در انتخابات به او رأی نیز نمیدهند اما این بار اوضاع آشفته واشنگتن و تظاهرات و درگیریهای خیابانی تعداد دیگری از اعضای این حزب را واداشت پشت او را خالی کنند.
این اختلافات اگرچه در وهله اول به نظر میرسید در پشتپرده باقی بماند و گاهی اوقات گوشه کوچکی از آن به رسانهها راه پیدا کند اما صحبتهای از سر عصبانیت پسر ترامپ باعث شد این مسائل بیش از پیش رسانهای شود و آشفتگی و دودستگی در حزب جمهوریخواه را کاملا به تصویر کشید. دونالد جونیور ترامپ، اعضای حزب جمهوریخواه را «ضعیف» خواند و برادرش اریک نیز هشدار داد «رأیدهندگان ما هیچگاه بزدل بودن شما را فراموش نخواهند کرد». پسر ترامپ بیان کرده است: «آنها شرایط خوبی دارند که نشان دهند میخواهند و توانایی جنگیدن را نیز دارند اما در مقابل رسانهها بزدل هستند. نگران نباشید دونالد ترامپ میجنگد و آنها طبق معمول همیشه میتوانند فقط تماشا کنند!» دونالد جونیور ادامه داده است: «جمهوریخواهان برای دههها ضعیف بودهاند و به همین دلیل چپها این اقدامات را انجام میدهند».
ترامپ حالا سعی دارد نتیجه انتخابات را با شکایتهای خود به دیوان عالی تغییر دهد. برخی جمهوریخواهان عقیده دارند این کار با نتیجه موردنظر ترامپ همراه نمیشود؛ او نمیتواند شمارش آرای پستی را متوقف یا اصلا این آرا را باطل کند.
او نمیتواند عقب ماندنش در ایالتهای کلیدی مانند جورجیا یا آریزونا را با ادعای تقلب دنبال کند و در عین حال نمیتواند ادعا کند در هر 5 ایالت باقیمانده که نتایج آرا هنوز به صورت کامل مشخص نشده، تقلب شده است. او از اعضای حزب جمهوریخواه خواسته است تا پایان پشت او بایستند و تمام حرفهای او در مقابل رسانهها و اتهامات واردکردنهایش را در مقابل رسانهها به رسمیت شناخته و از آن دفاع کنند. جمهوریخواهان با این حال هنوز به صورت رسمی اعلام نکردهاند چه شیوهای در پیش میگیرند و به نظر میرسد بیشتر از اینکه به دنبال حمایت از ترامپ باشند، به دنبال سکوت تا زمان پایان شمارش آرا، پایان درگیریهای دادگاهی و در نهایت پایان زمان اعلام نتایج انتخاباتی باشند. این مساله اما بیشتر از هر چیز دیگری ترامپ را عصبانی کرده است.
* انشقاق در حزب جمهوریخواه
برای متوجه شدن میزان انشقاق در بین جمهوریخواهان بهتر است نگاهی به مواضع افراد سرشناس این حزب داشته باشیم. میت رامنی، یکی از سناتورهای معروف جمهوریخواه و لری هوگان، فرماندار مریلند از نخستین افرادی بودند که در زمان اعلام پیروزی ترامپ و زیر سوال بردن پروسه انتخابات و ادعاهایش درباره تقلب در انتخابات، بیان کردند نباید پروسه دموکراسی در آمریکا زیر سوال برود. کریس کریستی، چهره جمهوریخواه که پیشتر فرماندار نیوجرسی بوده است و اخیرا در تمرین دونالد ترامپ برای مناظره با جو بایدن به او کمک کرده بود، سخنان ترامپ در تکرار ادعای بیسند درباره تقلب در انتخابات ۲۰۲۰ را «التهابافکنی بدون اطلاعرسانی» خوانده است. نیکی هیلی، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل که گمان میرفت بعد از ترامپ به دنبال نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری سال 2024 باشد، در واکنش به بحثهای شکل گرفته، تنها به گفتن این مساله اکتفا کرده است که ترامپ با رهبریاش باعث شده است نامزدهای جمهوریخواه در سنا و مجلس نمایندگان و همچنین مجالس محلی پیروز باشند و او و سایر مردم آمریکا شایستگی این را دارند که آرای انتخاباتیشان با شفافیت و بر اساس قانون شمرده شود. این واکنش ضعیف از سوی هیلی که مهمترین حامیاش در حزب جمهوریخواه ترامپ بوده است، بسیاری از اطرافیان ترامپ بویژه پسران او را عصبانی کرده است. آنها از نیکی هیلی بشدت انتقاد کردهاند. «مت گاتز» یکی از نمایندگان کنگره فلوریدا نیز در این باره در توئیتر نوشته است: «زمانی که برخی از ما در حال مبارزه برای ترامپ هستیم، نیکی هیلی دارد برای او مرثیه میسراید! چقدر غمانگیز!»این واکنشهای ضعیف از سوی تعدادی از جمهوریخواهان در شرایطی بوده است که بر اساس نظرسنجیها، وجهه حزب جمهوریخواه در بین اعضای آن در دوران ریاستجمهوری ترامپ بهتر شده و حدود 90 درصد از اعضای حزب از عملکرد ترامپ و جایگاه حزب در آمریکا راضی بودهاند.* دیگر نمایندگان مانند «دنور ریگلمن» و «آدام کینزینگر» از ترامپ خواستار ارائه مدرکی برای اثبات ادعاهای خود و «احترام به روند دموکراتیک» شدند. سناتور مارکو روبیو به همین ترتیب به مردم اطمینان داد که ادامه شمارش آرای قانونی «تقلب» نیست. بسیاری دیگر از جمهوریخواهان از جمله برخی فرمانداران سابق و فرمانداران منتخب در ایالتهایی که هنوز آرای آنها در حال شمارش است نیز از مردم خواستند صبور باشند و ادعاهای بیاساس را نادیده بگیرند. البته بعدازظهر دیروز میچ مک کانل، رهبر جمهوریخواهان در سنا توئیتی منتشر کرد که باز هم نشان میدهد جمهوریخواهان هنوز تمایلی برای حمایت از ادعاهای ترامپ ندارند. سناتور مک کانل در این توئیت نوشت: هر رأیی که به طور غیرقانونی ثبت شده است نباید شمرده شود. همه طرفها باید بر فرآیند نظارت کنند.
البته افرادی هم بودهاند که هنوز هم با چنگ و دندان از جایگاه ترامپ به عنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده حفاظت میکنند. سناتور تد کروز که البته چندان هم در بین مردم آمریکا خوشنام نیست و لیندسی گراهام که به سختی توانست دوباره کرسی خود در مجلس سنا را به دست آورد، از جمله کسانی هستند که بیشترین میزان حمایت را از ترامپ داشتهاند. لیندسی گراهام و تد کروز هشدار دادند در صورتی که نتایج انتخابات ریاستجمهوری به نفع رئیسجمهور نباشد، جمهوریخواهان ممکن است مشروعیت نتایج را رد کنند. کروز پیشتر اعلام کرده بود: دادستان پنسیلوانیا دستور داده است همه آرا شمرده شوند تا بایدن پیروز شود. گراهام نیز میگوید: انتخابات در فیلادلفیا بسیار شرورانه است. برای چه آنها از ورود افراد جلوگیری میکنند؟ زیرا نمیخواهند مردم کاری را که انجام میدهند ببینند. گراهام اما جدا از این اظهارنظرها 500 هزار دلار نیز به کمپین ترامپ اختصاص داد تا برای هزینههای شکایت کمپین او از ایالتهای مختلف هزینه شود. رئیس کمیته قضایی مجلس سنا به «شان هانیتی» مجری شبکه فاکسنیوز گفت برای پیشبرد تلاش تیم ترامپ در چالش حقوقی روند انتخابات در چند ایالت از جمله پنسیلوانیا، میشیگان و نوادا، مبلغ 500 هزار دلار به تیم ترامپ کمک خواهد کرد. وی گفت: من امشب اینجا هستم تا در کنار رئیسجمهور ترامپ بایستم. او نیز کنار من ایستاد و به خاطر تلاشهای او است که ما بار دیگر اکثریت سنا را خواهیم داشت. او به جمهوریخواهان سنا کمک کرد. ما میخواهیم کرسیهای مجلس نمایندگان را نیز به پشتوانه کارزاری که ترامپ در آن برنده شد، به دست آوریم.
* جمهوریخواهان از ترامپ عبور میکنند؟
با آنکه هنوز زود است درباره واکنش جمهوریخواهان به حذف احتمالی ترامپ از فضای سیاسی آمریکا صحبت کنیم اما برخی شواهد نشان میدهد پروژه عبور از ترامپ در داخل حزب جمهوریخواه از هماینک کلید خورده است. این در شرایطی است که ترامپ بیشترین کار و فعالیت را در جهت بالا بردن حزب جمهوریخواه و غلبه این حزب بر فضای سیاسی آمریکا انجام داده بود. همانطور که نیکی هیلی نیز در توئیت خود مطرح کرده، پیروزی نامزدهای جمهوریخواه در انتخاباتهای کنگرههای محلی، انتخابات فرمانداران در ایالتهای مختلف، شهرداریها و همچنین در مجلس سنا و نمایندگان تا حد زیادی مرهون فعالیتها و اقدامات ترامپ بوده است. این نتایج البته واقعیت دیگری را نیز نشان میدهد و آن احتمال قناعت جمهوریخواهان به همین پیروزیهای به وجود آمده و همچنین در دست داشتن مجلس سنا و دیوان عالی و آمادگیشان برای از دست دادن کاخ سفید است. صحبتهای ترامپ در چند روز گذشته و تندرویهای او در فاسد خواندن کل سیستم سیاسی، رسانهای و اقتصادی آمریکا به احتمال زیاد تعدادی از جمهوریخواهان متنفذ را به این نتیجه رسانده است که هزینههای حضور دوباره او در کاخ سفید بیشتر از منافع این پدیده است و به همین دلیل در ادامه راه، سکوت اختیار کردهاند تا ببینند نظر دیوان عالی و دادگاههای ایالتی درباره ادعای تقلب در انتخابات چه میشود.
البته هنوز زود است یک نتیجه قطعی درباره مناسبات جمهوریخواهان و ترامپ بر سر نتیجه انتخابات 2020 را مطرح کرد. باید دید جمهوریخواهان به شکایتهای ترامپ چه نوع واکنشی نشان خواهند داد؟ آیا به کمک ترامپ میآیند یا اینکه منافع سیستمی خود را دنبال میکنند تا این ذهنیت تقویت شود که سیستم 2 حزبی آمریکا در نهایت نسبت به اخراج ترامپ از کاخ سفید به توافق رسیده است.
--------------------------------------------------------
پینوشت:
*https://www.bbc.com/news/election-us-2020-54835454
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|