|
نگاهی به زندگی هنری ناصر عبداللهی متفاوتترین خواننده پاپ همزمان با چهاردهمین سالروز درگذشتش
میخوام از شما بخونم
عباس اسماعیلگل: 14 سال است موسیقی پاپ ایران از وجود یکی از بهترین و متفاوتترین خوانندههای پاپ پس از انقلاب محروم است و اهالی موسیقی پاپ شب یلدای دیگری را بدون حضور خوانندهای سپری میکنند که از هیچ کس تقلید نمیکرد. 14 سال پیش در چنین روزی بود که در فضای مصلای قدس بندرعباس چیزی جز حزن و اندوه دیده نمیشد؛ مشتاقانی که از گوشه گوشه کشور برای آخرین وداع با صدای ماندگار جنوب، خود را به بندرعباس، دیار همیشگی ناصریا رسانده بودند. از کودک و پیر، از زن و مرد، دانشجو و کارمند و... کنار هم، با چشمانی خیس از دست دادن ناصر عبداللهی را باور نداشتند.
این هنرمند بامداد سوم آذرماه ۸۵ در بیمارستان خلیجفارس بندرعباس به علت از کار افتادن کلیه بستری شد و سپس به کما رفت. پس از چند روز هم به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس منتقل و در بخش ICU این بیمارستان بستری شد و سرانجام یک هفته بعد به بیمارستان شهید هاشمینژاد تهران منتقل شد و ظهر روز ۲۹ آذرماه در حالی که تنها ۳۷ سال داشت به دیار باقی شتافت و در زادگاهش بندرعباس به خاک سپرده شد.
محمدعلی بهمنی، شاعر پیشکسوت که زندهیاد عبداللهی از اشعارش بسیار خوانده بود، همان سال در پی درگذشت ناصر عبداللهی درباره فعالیت هنری این خواننده و آهنگساز گفته بود شناخت او از شعر، خوب و عجیب بود و این واقعیتی است که باید به آن اعتراف کرد.
بهمنی خاطرنشان کرده بود او انسانی بود که موسیقی را خوب میشناخت، صدای خوبی داشت و حیف شد؛ میتوانست این صدا رساتر بماند، اما دریغ!
محمدعلی بهمنی چندی پیش هم در جمعی خصوصی درباره آن زندهیاد چنین گفت: سر اجرای ترانه «دل من یه روز به دریا زد و رفت» بارها ناصر از من اجازه خواست آن را اجرا کنم. اجازه ندادم. یک روز زنگ زد و گفت استاد آن اثر را بدون اجازه شما خواندم و منتشر کردم. زنگ زدم حلالیت بگیرم! و من بغض کردم و از صداقتش خوشم آمد.
* ناصریا را برای مظلومان جهان خواندم
اما شاید در این میان بازخوانی بخشی از آخرین مصاحبه زندهیاد ناصر عبداللهی خالی از لطف نباشد. وی در یک مصاحبه کمتر خواندهشده، درباره قطعه مشهور «ناصریا» گفته بود: همه میگویند «ناصریا» کاری اسپانیولی است و از ملودیهای جیپسی کینگ برگرفته شده است، در حالی که واقعیت غیر این است و «ناصریا» به هیچ وجه تعلقات اسپانیایی ندارد. این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها توسط عود، دهل و دف عربی نواخته شده و تاکنون هیچگاه توسط گیتار نواخته نشده بود اما من این کار را انجام دادم. ملودی ترانه «ناصریا» سال 1367 ساخته شد. آن سال من به کنکاشی درباره ظلم رسیده بودم؛ ظلمی که در دنیا وجود داشته و دارد و برای همدردی با مظلومان جهان این کار را ساختم. در متن شعر «ناصریا» میگویم اگر کسی به اسم ناصر قصد یاری مظلومی را داشت باید سختی بسیاری را متحمل شود و مبارزات بسیاری با نفس خویش داشته باشد و در نهایت در سایه توجهات پروردگار پیروز خواهد شد.
زندهیاد ناصرعبداللهی در بخشی از این گفتوگو که در «کتاب ستارگان موسیقی پاپ» آمده است، درباره موسیقی پاپ اظهارنظر قابل توجهی داشته است. عبداللهی معتقد بود «موسیقی پاپ ایرانی، حرکت نوین و تازهای است که پویایی دارد و به جرأت میتوان اذعان کرد روند این حرکت تا بدین جا خوب بوده و توانسته است جایگاه ویژهای در میان جوانها ایجاد کند. این حرکت در راستای مقابله با تهاجم فرهنگی موفق بوده است و امیدوارم سیر صعودی این هنر، خدای ناکرده به حرکتی نزولی بدل نشود».
* مرا به شبیهخوانی متهم میکنند
وی همچنین درباره سبک کاریاش گفته بود: من را هم به «شبیهخوانی» متهم کردهاند! میگفتند لحظاتی از صدای تو شبیه فلان خواننده است، بعضی وقتها نیز از فلان خواننده تقلید میکنی و مواقعی هم کارهایت شبیه کارهای نعیم افغانی است. در مقابل این اتهامات شروع به تحقیق کردم و نهایتا به این موضوع پی بردم که چرا برخی اینگونه درباره صدای من میاندیشند. من اساسا دنبال حرفهای تازه و کارهای نو هستم و از تقلید و شبیهخوانی خوشم نمیآید.
* به سطحی نرسیدم که اشعار حافظ و مولانا را بخوانم
اشعار ترانههایم را بر اساس مطالعاتم انتخاب میکنم. در میان شعرای معاصر آثار محمدعلی بهمنی و پروین اعتصامی را خواندهام. در بین شعرای قدیمی نیز عاشق آثار حافظ و مولانا هستم. تا به امروز سطح معلوماتم ایجاب نمیکرد از اشعار این ۲ بزرگوار استفاده کنم. اما از امروز به بعد به طور قطع گریزهایی به دیوان شاعران عارفی که بر تارک تاریخ ادبیات ایران قرار دارند، خواهم زد.
* اصالت مردم جنوب به معنویت ختم میشود
بهعنوان یک بندرعباسی از اهالی این شهر میخواهم «جنوبی» زندگی کنند؛ با راستی و به دور از دوز و کلک، مردم جنوب از اصالت واقعی برخوردارند، اصالتهایی که پرورش آنها میتواند ختم به راه معنویت شود. همچنین دعا کنند بتوانم در مسیر ارتقا و تقویت روحی باقی بمانم تا روزبهروز بیشتر و بهتر خدمتگزار خلق باشم.
* کسی برای شهرت خواننده نشود
جوانهای علاقهمند به کار در عرصه موسیقی پاپ، ابتدا باید مطمئن شوند که آیا واقعا به این نوع موسیقی علاقهمند هستند یا فقط برای رسیدن به شهرت و معروفیت قصد فعالیت در این سبک از موسیقی را دارند. اگر صرفا به مورد دوم (شهرت) علاقهمند هستند، بهتر است به دنبال این کار نیایند، چرا که به بیراهه خواهند رفت اما اگر واقعا به این نوع موسیقی علاقه دارند، ابتدا باید با پشتکار، عزمی قوی و شکیبایی بسیار گام به جلو بگذارند.
مهرداد نصرتی از چهرههایی است که سالها در کنار ناصر عبداللهی زندگی کرد و 7 قطعه را برایش آهنگسازی کرد. شاخصترین آنها قطعه «راز» است که پس از درگذشت ناصر شنیده شد اما یکی از قطعات هیت او به شمار میرود. نصرتی درباره زندهیاد عبداللهی گفت: همیشه با تمام میل و علاقه دوست داشت برای مسائل اعتقادیاش، قطعاتی را بسازد و بخواند همچنین ارادت خاصی به حضرت امیرالمومنین علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. باورهای مذهبی در زندگی او جاری بود و خدا را به معنای واقعی دوست داشت. اما عجیبترین نکته درباره ناصر این بود که از همان روز اول که او را شناختم به من میگفت من مرگ زودی خواهم داشت. همیشه میگفت در جوانی میمیرم و تو این خاطرات و جملات و یادگاریهای من را حفظ کن، البته خاطرات و حرفهای زیادی هم از او دارم که نزد من به امانت است و هیچگاه بیان نخواهم کرد.
نصرتی درباره روز تلخ فوت عبداللهی گفت: زمانی که ایشان در بندرعباس بستری شد من نتوانستم به آن شهر بروم اما از لحظهای که او را به تهران منتقل کردند تقریبا تا آخرین روز نزد او بودم. به همراه سایر دوستان برایش دعا میکردیم، یک شب دلم طاقت نیاورد و به مشهد رفتم. در حرم امام رضا(ع) یک شب تا صبح دعا کردم و حال پریشانی داشتم. آنجا کمی آرام شدم و همان لحظه حس کردم باید حال ناصر خوب شده باشد. چند لحظه بعد با من تماس گرفتند و گفتند که ناصر از دنیا رفت.
دکتر پیروز ارجمند، آهنگساز و از مدیران باسابقه موسیقی کشور در گفتوگو با «وطن امروز» درباره نقش ناصر عبداللهی در جریان موسیقی زمان خود گفت: با شکلگیری جریان جدیدی از موسیقی پاپ پس از انقلاب اسلامی، شاهد حضور خوانندههای مختلفی در عرصه موسیقی کشور بودیم که بدون شک ناصر عبداللهی یکی از بهترین و متفاوتترین این خوانندهها بود که در کنار رضا صادقی، غلامرضا صنعتگر و سهیل نصیری به نمایندگی از خوانندگان موسیقی جنوب در سطح اول موسیقی پاپ پس از انقلاب میدرخشید.
آهنگساز اثر «سفر به چذابه» تصریح کرد: یکی از نقاط مشترک این 4 خواننده جنوبی نسل اول موسیقی پاپ پس انقلاب، تحت تاثیر قرار گرفتن آنها از ابراهیم منصفی (شاعر و آهنگساز پرآوازه جنوبی) است که همگی در خطه هرمزگان به تبعیت از ابراهیم منصفی فعالیت حرفهای خود را انجام میدادند.
وی در ادامه درباره وجه متمایز موسیقی ناصر عبداللهی گفت: عبداللهی یک نمونه جدید و قابل توجه از موسیقی جنوب به مخاطبان ارائه میداد، زیرا در لحن خواندن وی از گویش رایج جنوبی میان خوانندهها خبری نبود و ناصر با صدای بکر و خاص خود به متفاوتترین خواننده جنوبی کشور بدل شد و در این باره اوج شکوفایی استعدادهای هنری عبداللهی ترانه «ناصریا» بود؛ شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته خودش هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و همدردی با ستمدیدگان جهان بود. ارجمند ادامه داد: زندهیاد عبداللهی بسیار به انتخاب اشعار و ملودی آثار حساس بود به طوری که مانند اغلب خوانندگان صرفا با یکی دو ترانهسرا و آهنگساز محدود همکاری نمیکرد و با آهنگسازان مختلفی همکاری کرده است که این موضوع از روحیه مردمی عبداللهی نشأت میگیرد.
وی ادامه داد: شاید اگر زندهیاد محمود جهان را نمونه موفق خوانندههای بااصالت موسیقی جنوب بدانیم، ناصر عبداللهی را باید خوانندهای پیشرو در میان هنرمندان جنوبی دانست که سبک جدیدی از ترکیب لهجه جنوبی و سازبندی موسیقی مدرن ارائه داد. مدیر کل سابق دفتر موسیقی ارشاد درباره ویژگیهای فردی ناصر عبداللهی گفت: ناصر فردی خونگرم و بسیار مهربان بود و به جرات میتوان گفت در میان اهالی موسیقی با هیچ کس تنش و مشکلی نداشت. شخصیت بزرگ عبداللهی در کنار هنر بالای موسیقاییاش کاری کرده که هنوز پس از 14 سال از درگذشت ناصر، خوانندههای جوان خطه جنوب با الگوبرداری از این هنرمند پا به عرصه موسیقی میگذارند و در مجموع با اعتماد به نفس بالایی فعالیت هنری خود را آغاز میکنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: عدم تقلید، ملودی و صدایی منحصر به فرد، از مهمترین ویژگیهای این خواننده جنوبی بود و این مساله موجب شده بود تا علاقهمندان و هواداران زیادی داشته باشد همچنین اخلاص ناصر عبداللهی موجب شد که وی در مدت فعالیت هنری خود از تمام توانش استفاده کند و با همین ویژگی به شایستگی لقب صدای ماندگار جنوب را از مردم گرفت.
گفتنی است، آلبومهای بوی شرجی، هوای حوا، عشق است (همراه با پرویز پرستویی و محمدعلی بهمنی)، دوستت دارم و کودکان خیابانی از جمله آثار مطرح و شناخته شده ناصر عبداللهی است و«ناصریا» هم یکی از معروفترین آثار این خواننده جنوبی است.
ارسال به دوستان
وزارتخانههای خارجه، دفاع، خزانهداری، مخابرات، انرژی و بازرگانی و سازمان ملی امنیت هستهای هک شدهاند
سونامی هک سایبری در آمریکا
گروه بینالملل: ابعاد پیچیده عملیات سایبری اخیر علیه نهادهای فدرال، ایالتی و شرکتهای خصوصی آمریکا که براساس برخی گزارشها دامنه آن به دهها هزار شبکه و میلیونها مورد اطلاعات حساس و حیاتی میرسد با تایید هک شدن سازمان امنیت ملی هستهای آمریکا وضعیت پیچیدهتری به خود گرفت. این حمله به اذعان سازمان امنیت سایبری آمریکا که خود قربانی عملیات سایبری اخیر بوده در یک فرآیند بسیار پیچیده صورت گرفته است تا جایی که برآوردهای نهایی از میزان خسارات وارده و اطلاعات به سرقت رفته هفتهها به طول خواهد انجامید. در تشریح شدت اثر این عملیات میتوان به مثال یکی از کارشناسان امنیت سایبری آمریکا اشاره کرد که اعلام کرده است اگر تحقیقات درباره حجم اطلاعات ربوده شده از نهادهای آمریکایی روی کاغذ چاپ شود، ارتفاع این کاغذها ۳ برابر ارتفاع بنای یادبود واشنگتن خواهد بود. هکرها که از بهار سال جاری تاکنون موفق به اجرای عملیات نفوذ سایبری شدهاند، بیش از جامعه آمریکا، مقامات دولتی و نظامی این کشور را دچار شوک کردهاند؛ وضعیتی که از آن میتوان به سونامی سایبری در ایالات متحده یاد کرد، چرا که نهتنها نهادهای فدرال که حتی غولهای تکنولوژی نظیر مایکروسافت هم بر اثر این حمله آسیب دیدهاند. به نظر میرسد ایالات متحده که برای دهههای متمادی خود را مهد تکنولوژی و امنیت معرفی میکرد و در عرصه حملات سایبری و سرقت اطلاعات آشکارا ابراز وجود میکرد با بدترین شکست امنیتی خود مواجه شده است.
* زرادخانه هستهای آمریکا هم هک شد
به گزارش «وطن امروز»، در ادامه افشای میزان نفوذ در سازمانهای فدرال آمریکا در حمله گسترده سایبری اخیر، منابع خبری گزارش دادهاند سازمان ملی امنیت هستهای آمریکا که وظیفه نظارت بر زرادخانه تسلیحات هستهای این کشور را بر عهده دارد هم جزو نهادهایی است که هکرها موفق به نفوذ به آن شدهاند. همچنین اخبار جدیدی از نفوذ هکرها به شبکههای اینترنتی زرادخانه هستهای آمریکا منتشر شده است. بر این اساس مسؤولان آمریکایی اعلام کردند سازمان امنیت ملی هستهای آمریکا و شبکههای زرادخانه هستهای این کشور جزو نهادهای مهمی هستند که اخیرا هدف حملات سایبری قرار گرفتهاند. نشریه پولیتیکو در گزارشی به نقل از منابع آگاه گزارش داد «وزارت انرژی» و «سازمان ملی امنیت هستهای» آمریکا جزو آن دسته از نهادهای فدرال هستند که هکرها موفق به نفوذ به آنها شدهاند. سازمان امنیت ملی هستهای آمریکا یکی از سازمانهای فدرال دولت ایالات متحده است که نظارت بر زرادخانههای تسلیحات هستهای این کشور را بر عهده دارد. طبق این گزارش، وزارت انرژی و سازمان ملی امنیت هستهای از پنجشنبه گذشته روند اطلاعرسانی به نهادهای مقتضی در کنگره درباره نفوذ به شبکههایشان را آغاز کردهاند. منابع آگاه به پولیتیکو میگویند مقامهای وزارت انرژی آمریکا گفتهاند ممکن است برآورد حجم خسارات وسیع وارده چندین هفته طول بکشد. حمله به وزارت انرژی آمریکا آشکارترین علامت هشدار مبنی بر این است که هکرها توانستهاند به شبکههای متعلق به یکی از بخشهای اصلی امنیت ملی آمریکا دست یابند.
* نفوذ هکرها به مایکروسافت
بعد از نهادها و سازمانهای مختلف فدرال آمریکا از جمله پنتاگون، وزارتخانههای خزانهداری، خارجه، تجارت و امنیت داخلی و سازمان امنیت ملی هستهای این کشور که طی روزهای اخیر هدف حملات سایبری سنگین قرار گرفتند، شرکت فناوری و نرمافزاری «مایکروسافت» نیز از این حملات در امان نماند. این شرکت بامداد جمعه (به وقت تهران) در بیانیهای اعلام کرد پایگاه دادهاش در این حملات سایبری هدف قرار گرفته و اطلاعات ۴۰ شرکت که مشتری آنها بودهاند، در جریان این حملات به سرقت رفته است. در بیانیه مایکروسافت آمده است برخی شرکتها که اطلاعاتشان به سرقت رفته، در فلسطین اشغالی و امارات عربی متحده مستقر هستند. بر اساس این گزارش، مایکروسافت با بیان اینکه حملات اخیر به آمریکا روی شبکههای حیاتی خصوصی و دولتی این کشور «تاثیر گذاشته»، خواستار «واکنش امنیت سایبری جهانی» در پاسخ به این حملات شد. در بیانیه مایکروسافت آمده است این حملات که از نظر «مقیاس، پیچیدگی و تاثیر در نوع خود قابل توجه هستند» همچنان ادامه دارد و کارشناسان امنیت سایبری این شرکت مشغول تلاش برای مقابله با آن هستند. پیشتر شرکت مایکروسافت اعلام کرد هکرها در حملات اخیر، خود را مانند سایر کاربران درون شبکهها جا زدند و از این طریق توانستند به حسابهای بسیار امن دسترسی پیدا کنند. اگرچه سخنگوی مایکروسافت از اظهارنظر درباره پیچیدگی این حمله و روش آن خودداری کرد اما به گفته یک منبع آگاه که به شرط فاش نشدن نامش حاضر به گفتوگو با رویترز شد، هکرها بسیار پیشرفته عمل کردهاند و توانستهاند پلتفرمهای کنترل هویت مایکروسافت را دور بزنند.
* تلاش برای تشکیل متحدان سایبری
دولت آمریکا تایید کرد بامداد پنجشنبه کمپین حملات هکری اخیر، شبکههای دولتیاش را تحت تاثیر قرار داده و این حملات «قابل توجه و مستمر» بوده است. «افبیآی»، دفتر مدیر اطلاعات ملی و سازمان امنیت زیرساختی و سایبری آمریکا در بیانیهای گفتند حملات سایبری به شبکههای دولتی این کشور قابل توجه بوده و هنوز ادامه دارد. در این بیانیه آمده است: «این وضعیت همچنان در حال رخ دادن است و همزمان که ما تلاش میکنیم درکی از وسعت کلی این کارزار پیدا کنیم، میدانیم [این حملات] بر شبکههای ما در دولت فدرال اثر گذاشته است». در این بیانیه مشترک آمده است: افبیآی، آژانس امنیت سایبری و زیرساختها و دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا یک «گروه همکاری سایبری متحد» تشکیل دادهاند تا واکنش دولت آمریکا به این مساله را هماهنگ کنند. همزمان مقامات ارشد پنتاگون در گزارشی غیرعلنی، به خطر حملات سایبری مستقیم به پایگاههای آمریکا در داخل این کشور و لزوم اتخاذ راهبردهای نوین اشاره کردند. بیانیه دولت آمریکا نشان میدهد حتی پنتاگون نیز از نرمافزار آلوده استفاده کرده است اما این نهاد از توضیح درباره هک شدن سیستمهای آن به خاطر «مسائل امنیتی عملیاتی» طفره رفت. سخنگوی وزارت دفاع آمریکا روز چهارشنبه حمله سایبری به پنتاگون را تایید کرد.
* نگرانی واشنگتن از وجود خطری جدی در پی حمله سایبری
مقامهای آمریکایی اخطار دادهاند عملیات بزرگ هک سیستمهای کامپیوتری که این هفته کشف شد، «خطری جدی» را متوجه دولت، زیرساختهای حیاتی و بخش خصوصی آمریکا میکند. سازمان امنیت سایبری و تاسیسات زیربنایی آمریکا (سیسا) گفت خنثی کردن این حمله «بسیار پیچیده» خواهد بود. سیسا روز پنجشنبه در بیانیهای گفت سازمانهای دولتی، زیرساختهای حیاتی و بخش خصوصی هدف حمله «یک بازیگر پیشرفته با تهدیدی دائمی» قرار گرفته، حملاتی که حداقل از ماه مارس ۲۰۲۰ شروع شده است. این سازمان گفت مسؤول این هک در طول حمله «صبر، امنیت عملیاتی و مهارت پیچیده را به نمایش گذاشت». سیسا از عامل این حمله، اینکه کدام سازمانها و موسسات هدف قرار گرفتهاند یا اینکه چه اطلاعاتی به سرقت رفته یا در معرض دید قرار گرفته است، نام نبرد.
* واکنش بایدن به حمله سایبری
در همین حال جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا درباره این حمله سایبری گفت: امنیت سایبری را از «اولویتهای اصلی» دولت خود قرار خواهم داد. او افزود: «چیزهای زیادی درباره این حملات گسترده سایبری وجود دارد که نمیدانیم اما آنچه میدانیم منشأ نگرانیهای عظیم است». بایدن گفت «هزینههای قابلتوجهی» به عاملان این حملات تحمیل خواهد کرد. او افزود امنیت سایبری جزو اولویتهای نخست دولتش خواهد بود. رئیسجمهور منتخب آمریکا گفت: «ما امنیت سایبری را در سراسر دولت ارتقا خواهیم داد، به تقویت همکاری با بخش خصوصی خواهیم پرداخت و سرمایهگذاری در زیرساختها و نیروی انسانی لازم برای دفاع در برابر این حملات مخرب را تقویت خواهیم کرد».
* آغاز تحقیقات کنگره برای حمله سایبری
۲ کمیته مهم مجلس نمایندگان آمریکا تحقیقات مشترک خود درباره این حملات سایبری را آغاز کردند. «بنی تامپسون» رئیس کمیته امنیت داخلی و «کارولین مالونی» رئیس کمیته نظارت و اصلاحات مجلس نمایندگان آمریکا در نامه مشترکی به مدیران افبیآی، اطلاعات ملی و وزارت امنیت داخلی ایالاتمتحده نوشتند: کمیتههای ما به دنبال دستیابی به اطلاعاتی درباره نفوذ گسترده هکرها به چندین نهاد دولتی و فدرال، زیرساختهای مهم و حیاتی و شبکههای فناوری اطلاعات بخش خصوصی هستند. در این نامه همچنین آمده است: در حالی که تحقیقات و تجزیه و تحلیلهای ما بر اساس اطلاعات اولیه همچنان ادامه دارد، این مساله کاملا روشن و آشکار است که حمله سایبری اخیر تبعات خسارتبار و مخربی برای امنیت ملی ایالات متحده به همراه خواهد داشت. در همین حال «میت رامنی» سناتور جمهوریخواه آمریکا از سکوت کاخ سفید در برابر حملات سایبری به نهادهای دولتی این کشور انتقاد کرد.
***
[ابعاد فنی هک بزرگ]
تا پنجشنبه گذشته ظن اصلی این بود که هکرها با نفوذ به شرکت «سولار ویندز» که تأمینکننده اصلی محصولات فناوری اطلاعات برای صدها نهاد دولتی و شرکت خصوصی است توانستهاند شبکههای متعلق به نهادهای فدرال آمریکا را هک کنند اما شامگاه پنجشنبه گزارش شد مقامهای دولت فدرال آمریکا هشدار دادهاند هکرها علاوه بر این مسیر، از بدافزارها و فنون تهاجمی بیشتری نسبت به آنچه در ابتدا گمان میشده برای پیشبرد حملاتشان استفاده کردهاند. مقامات مسؤول در این باره جزئیاتی ارائه نکردهاند. پیش از این سازمان امنیت سایبری و تاسیسات زیربنایی آمریکا (سیسا) در تشریح جزئیات حمله سایبری اخیر اعلام کرد عاملان این حمله با استفاده از نرمافزار مدیریت شبکه که شرکت فناوری انفورماتیک «سولار ویندز» در تگزاس تولید کرده، موفق به نفوذ به شبکههای کامپیوتری این سازمانها شدهاند. این شرکت وظیفه نظارت بر نرمافزارهای مورد استفاده نهادهای دولتی آمریکا را بر عهده داشته است. در پی این هک از همه سازمانهای دولتی فدرال درخواست شده «سولار ویندز» را از سرورهای خود پاک کنند. «برندان ویلز» سرپرست سازمان امنیت سایبری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد محصولات مدیریت شبکه این شرکت نرمافزاری خطرات غیرقابل قبولی را برای امنیت شبکههای فدرال ایجاد کرده است. سیسا در بیانیه خود گفت که در حال تحقیق درباره شواهدی از دسترسی به شبکههای کشور به شیوههایی غیر از سولار ویندز است. بر اساس اعلام ۳ نفر از کسانی که آشنا به این حادثه امنیتی هستند، این نگرانی در نهاد اطلاعاتی آمریکا وجود دارد که هکرهایی که وزارت خزانهداری و اداره مخابرات و ارتباطات ملی را هدف گرفتند از ابزاری مشابه برای رخنه در دیگر نهادهای دولتی استفاده کنند. نکته مهم و قابل تأمل این است که به گفته منابع یادشده، ایمیلهای کارکنان این نهاد اطلاعاتی آمریکا برای ماهها مورد رصد قرار گرفته و این موضوع بتازگی افشا شده است و احتمالا در آینده اطلاعات افشاگرانه دیگری از جانب هکرها یا حامیان آنها منتشر خواهد شد. نخستینبار خبر این حمله گسترده سایبری از سوی شرکت «فایرآی» (یک شرکت فعال در زمینه امنیت سایبری) مطرح شد. این شرکت گفته بود هکرها احتمالا از چندین مسیر برای پیشبرد حملات خود استفاده کردهاند. کشف مسیرهای جدید برای حمله از آن جهت حائز اهمیت است که کار محققان فدرالی را که در حال تلاش برای ارزیابی میزان خسارتها و حجم اطلاعات به سرقت رفته توسط هکرها هستند را بشدت دشوار و پیچیده میکند. این حملات از ماهها پیش در جریان بوده است. گفته میشود هکرها ماه مارس (نیمه دوم اسفند-نیمه اول فروردین) درج بدافزار را در بهروزرسانیهای نرمافزاری شرکت فناوری آمریکایی «سولار ویندز»- که بخش دولتی و مشتریان خصوصی آمریکایی از نرمافزار «Orion» این شرکت برای مدیریت شبکههای خود استفاده میکنند- آغاز کردند.
ارسال به دوستان
آیتالله مفتح؛ استادی برای تمام فصول
محمدعلی صمدی*: «بزرگترین راهپیمایی تاریخ ایران با شرکت جمعیتی فراتر از ۳ میلیون نفر دیروز در سراسر کشور برگزار شد. دیروز تهران شاهد بزرگترین تظاهرات سالهای اخیر بود. صدها هزار نفر که بعد از برگزاری نماز عید فطر به راهپیمایی طولانی پرداختند، تظاهرات آرام خود را تا پاسی از شب گذشته ادامه دادند. بزرگترین راهپیمایی از تجریش (شمیران) آغاز شد و در میدان راهآهن (جنوبیترین نقطه شهر تهران) پایان یافت. این مسافت حدود ۲۰ کیلومتر طول دارد.
نکته قابل توجه در تظاهرات دیروز تهران شرکت فعال و گسترده بانوان بود. صدها زن سیاهپوش پابهپای مردان در این راهپیمایی گام برمیداشتند.
طولانیترین راهپیمایی از قیطریه شمیران تا میدان شوش تهران بود. در راهپیمانی طولانی دیروز تهران، نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر مرد و زن شرکت داشتند. یک راهپیمایی هم از شرق تهران از خیابان وثوق به طرف میدان ژاله و یک راهپیمایی بزرگ دیگر از غرب از بیابانهای کن آغاز شد و تا میدان راهآهن ادامه داشت.
در نخستین ساعات بامداد دیروز دهها هزار نفر برای شرکت در نماز عید فطر در بیابان جنب پل قیطریه گرد آمده بودند و در اطراف محل برگزاری نماز، نوشتههای بسیاری به چشم میخورد و یک عکس بزرگ از آیتالله العظمی خمینی نیز در پیشاپیش صف نمازگزاران دیده میشد. بعد از اتمام نماز، آقای دکتر باهنر به منبر رفت و سخنرانی مبسوطی پیرامون اوضاع کشور ایراد کرد».
آنچه خواندید تنها بخشی از گزارش بلندی است که در شماره 15703 روزنامه اطلاعات (14 شهریور 57) منتشر شد. این نخستین بار طی ربع قرن گذشته بود که مطبوعات کشور، اعتراضات مردمی را چنین با تفصیل و آب و تاب پوشش میدادند (آن هم روزنامه سناتور عباس مسعودی که ۴ سال قبل، با یک تشر شاه، دق کرد و مرد) و هیچکس شک نداشت این مساله جز با اجازه «ساواک» میسر نیست. اما 15 شهریور ساختار سیاسی به قدری از نتیجه این اجازه به وحشت افتاد که نتیجهاش، صدور فرمان حکومت نظامی در تهران و 11 شهر دیگر از روز 17 شهریور بود و خونهای ریخته شده در 17 شهریور، سد مستحکمی را که 25 سال در برابر خشم عمومی برپا شده بود، در هم شکست و سیلاب انقلاب، تومار شاهنشاهی را از تاریخ کشور در هم پیچید.
در این مختصر، البته مقصود ما، پاسداشت آن «عید فطر» تاریخساز نیست بلکه بنا داریم یادی کنیم از امام آن نماز پرشکوه در قیطریه که در حقیقت پرچمدار راهپیمایی بزرگ 13 شهریور بود در قم و تهران، مجتهدی شناخته شده بود و دکترای الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه تهران داشت اما در میان جوانان مذهبی انقلابی پایتخت، به عنوان امام جماعت «فعال و پرجوشِ» مسجد «قبا» شناخته میشد. اگر چه نام او در گزارشهای مطبوعاتی روز 13 شهریور برده نشد اما اقامه نماز در آن عید فطر، باعث شد به قدری در میان انقلابیون شناخته شود که در راهپیمایی ۱۶ شهریور از سوی مأموران حکومت بشدت مضروب و روز بعد دستگیر و مدت ۲ ماه را در زندان به سر برد. هیچ کدام از ماموران «ساواک» تصورش را هم نمیکردند 150 روز بعد از نماز در قیطریه، هنگامی که امام روحالله خمینی، در بهشت زهرای تهران، اعلام میکند: «توی دهن این دولت میزنم»، روی جایگاه و شانه به شانه چپ ایشان، «محمد مفتح» نشسته باشد.
آیتالله دکتر «محمد مفتح» سال 57 به خیل انقلابیون ملحق نشده بود بلکه 15 سال در کنار دوستان صمیمیاش آقایان مطهری، بهشتی، خامنهای، قدوسی، سعیدی، ربانی شیرازی و باهنر، مشغول کشمکش و رویارویی با حکومت پهلوی و جریان غربگرای حاکم بر کشور بود و در این مسیر، تجربه بازداشت و تبعید را نیز داشت. هر چند او از سال 43 برای «ساواک» تنها یک «روحانی ناراحتِ طرفدار خمینی» به شمار میرفت اما در دهه 50 خورشیدی، میان نخبگان ناراضی از حکومت، از جایگاهی ویژه برخوردار بود. این شیخ خوشسیما و کلام همدانی، علاوه بر اینکه در دانشگاه تهران، صاحب کرسی درس بود، همزمان در حوزه علمیه قم نیز تدریس میکرد و یکی از اعضای اصلی «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» بود. در آن سالها، چنین تقارنی نه متعارف بود و نه مورد پسند اما اصرار ایشان به تداوم چنین وضعی باعث شد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی به عنوان صاحب مکتب «وحدت حوزه و دانشگاه» شناخته شود. او تنها 310 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در قید حیات بود اما در همین مدت کوتاه، اعتبار و از همه مهمتر، انرژی این روحانی 50 ساله باعث شد، مسؤولیتهای متنوع و تعیینکنندهای را عهدهدار شود: «عضویت در شورای گسترش آموزش عالی کشور، عضویت در هیأت علمی دانشگاه تهران، سرپرستی دانشکده الهیات دانشگاه تهران و فرماندهی کمیته منطقه ۴ تهران». همین حضور موثر و مورد اقبال یک استاد توأمان حوزه و دانشگاه در جامعه نخبگانی و انقلابی کشور، روزبهروز بر درخشش او به عنوان شخصیتی تاثیرگذار در مقدرات کشور میافزود و ناگزیر وی را به نقطه توجه نخستین عارضههای انحرافی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبدیل میکرد. دارودستهای که خود را «فرقان» (به معنای جداکننده حق از باطل) مینامیدند، پیش از انقلاب هم به دلیل ممانعت شهید مفتح از فعالیت و تبلیغات آنان در مساجد تحت مسؤولیتش، کینهای سخت از او داشتند اما هنگام انتخاب افراد برای ترور، شاید سهلالوصول بودن او مزید بر علت شد که نامش در جایگاه سوم فهرست قرار بگیرد. سرانجام روز 27 آذر 58، تیم ترور گروه فرقان، آیتالله دکتر محمد مفتح و ۲ پاسدار محافظش را هنگام ورود به دانشکده الهیات به گلوله بست و آرامش ابدی در جوار تربت پاک حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها پس از تشییعی باشکوه و بهیادماندنی، اجر سالها دوندگی و تکاپوی مثالزدنی علمی و سیاسی وی شد.
*پژوهشگر تاریخ
ارسال به دوستان
فینال لیگ قهرمانان آسیا و تقابل پرسپولیس ایران و اولسان هیوندای کره جنوبی
پرسه در حوالی حماسه
سرانجام رسیدیم به روز سرنوشتساز؛ روزی که فوتبال باشگاهی ایران مدتها منتظرش بود. از روزی که جام باشگاههای آسیا با جام در جام این قاره ادغام شد و لیگ قهرمانان آسیا جان گرفت، این تورنمنت مهم یک قهرمانی به فوتبال ایران بدهکار است. پیشتر در ۳ مرحله مختلف تیمهای سپاهان، ذوبآهن و همین پرسپولیس به فینال این رقابتها رسیدهاند که در هر ۳ نوبت، دست نمایندگان ایران از رسیدن به جام قهرمانی کوتاه مانده است؛ یک قصه تکراری و ۳ باره که دیگر تحمل چهارمیاش سخت است.
شاید مهمترین دلیل این ناکامیهای متوالی، قدرت و انسجام تیمهای باشگاهی شرق آسیا باشد. آنها هم از بازیکنان بسیار مستعد و استاندارد داخلی برخوردار هستند و هم بودجه لازم و کافی را برای خرید خارجیهای کارآمد در جیب دارند. در فوتبال اما هیچ چیز قابل پیشبینی نیست. شاید اگر تیم گلمحمدی با بازیکنان ۶ ماه قبل خود در مسابقه امروز حاضر بود تعادل در زمین تا حدودی برقرار میشد. علیرضا بیرانوند، شجاع خلیلزاده، محمد نادری، مهدی ترابی و علی علیپور از بهترینهای چند سال اخیر پرسپولیس بودند که هر یک به دلایلی از این تیم جدا شدند و خبر بدتر اینکه وحید امیری، احسان پهلوان و عیسی آلکثیر هم محروم هستند؛ 8 بازیکن یعنی تقریبا شاکله اصلی یک تیم که باید باشند و نیستند و چارهای نیست جز ساختن با خودیها، همانهایی که ثابت کردند اهل کارستان هستند. شاید مهدی عبدی به اندازه علی علیپور و عیسی آلکثیر تجربه نداشته باشد اما قدرت جوانی و میل به پیروزی چیزی است که امروز چند برابر همیشه در خون عبدی و باقی قرمزهاست؛ از سیامک نعمتی تا لک و سرلک و کنعانیزادگان.
اولسان هیوندای امروز در حالی مقابل قرمزهای ایران قرار میگیرد که برخلاف حریف، در چند هفته اخیر بازیهای بسیار سخت و فشردهای را پشت سر گذاشته است. این شاید تنها نقطه برتری شاگردان گلمحمدی باشد. آنها 2 بازی آخرشان در لیگ ایران به دلایل گوناگون لغو شد و حالا با بدنی کاملا ساخته و پرداخته آماده یک نبرد 90 یا 120 دقیقهای پرفشار هستند. امروز میتواند تولد دوبارهای برای فوتبال باشگاهی ایران در آسیا باشد. پرسپولیس تنها 90 یا 120 دقیقه با صید نخستین جام لیگ قهرمانان آسیا فاصله دارد اما اگر بنا به هر دلیلی دست شاگردان گلمحمدی از رسیدن به این جام کوتاه ماند، سزاوار نیست آنها را نقد و شماتت کنیم. همین که پرسپولیس با این همه تغییرات و سوءمدیریت بسیار وزارت ورزش توانست از سد غولهای متمول غرب آسیا بگذرد، خودش کاری بود کارستان. وقتی السد با ژاوی و هزینههای سرسامآور و النصر سعودی با بازیکن 16 میلیون دلاری نتوانستند به فینال برسند، یعنی شاهکار قرمزها.
* کار نشد ندارد
ما از آذرماه فوتبالی خاطرات خوشی داریم. 8 آذر 1376 یادآور حماسه ملبورن و صعود به جامجهانی 1998 است؛ عصر پاییزی که در خاطره ملت ایران جاودانه شد و هنوز هم خاطرات خوب آن روز در ذهن و قلب همه ایرانیان پابرجاست. حالا در 29 آذر پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان آسیا به مصاف تیم قدرتمند اولسان کرهجنوبی میرود. این مرتبه نیز اکثریت قریب به اتفاق ایرانیها منتظر خلق حماسهای دیگر در فوتبال ایران و آسیا هستند. شاید عدهای از هواداران ایرانی به خاطر کریخوانیهای رایج با هواداران پرسپولیس، دوست نداشته باشند این تیم موفق شود (این یک موضوع متداول و کاملا حرفهای بین فوتبالدوستان در فوتبال جهان است) اما اکثر ایرانیها منتظر قهرمانی پرسپولیس، نماینده ایران در این رقابت بزرگ هستند.
اولسان کرهجنوبی از نظر امکانات مالی، ساختاری و حتی مدیریتی فرسنگها از پرسپولیس جلوتر است اما قوانین فوتبال کاملا متفاوت از این چیزهاست. فرگوسن در کتاب خاطراتش نوشته است: بین بازیکنان مستعد و بازیکنان باانگیزه؛ من دسته دوم را انتخاب میکنم. اکنون هم بازیکنان پرسپولیس ضمن مستعد بودن قطعا بیش از بازیکنان حریف برای قهرمانی و پیروزی انگیزه دارند.
شاید روی کاغذ اولسان کرهجنوبی را بتوان برنده فینال دانست بویژه اینکه پرسپولیس ۳ بازیکن اصلی خود یعنی وحید امیری، احسان پهلوان و عیسی آلکثیر را به دلیل محرومیت در اختیار ندارد اما یادمان باشد نفرات جایگزین آنها انگیزهشان چندین برابر است تا تواناییها و استعداد خود را به رخ فوتبال آسیا بکشند.
لقب تیم اولسان، ببرهای کرهجنوبی است. حالا پسران سرخپوش ایرانی به دنبال شکار ببرهای کرهای خواهند بود. سرمربی 50 ساله کرهایها کیم دو هون خاطره خوشی از رویارویی با فوتبال ایران ندارد. او در باخت سنگین و تاریخی 6 - 2 کره مقابل ایران حضور داشت و زننده گل دوم تیم کره به ایران بود اما در پایان مسابقه او غمانگیزترین شکست حرفهای را در کارنامه خود دید و بخوبی میداند فوتبال ایران چه تواناییهای ویژهای دارد.
اولسان کرهجنوبی ۳ بازیکن خارجی قدرتمند دارد؛ جونیور نگرائو برزیلی و بیورن یانسن نروژی بازیکنان گلزن و خطرناک این تیم هستند و یک بازیکن استرالیایی به نام جیسون دیویدسون هم در این تیم بازی میکند. برخی کارشناسان فوتبال ایران معتقد هستند باید پرسپولیس با روش دفاعی برابر اولسان بازی کند تا مسابقه به وقتهای اضافه و پنالتی کشیده شود اما برخی دیگر عقیده دارند با انجام بازی هوشمندانه و منطقی، پرسپولیس میتواند در جریان مسابقه گلزنی هم بکند و پیروز شود. پرسپولیس در صورت پیروزی مقابل اولسان میتواند با معجزه فوتبال یک بار دیگر باعث شور و شادی و نشاط اجتماعی در کشور شود؛ یک بار دیگر در یک عصر پاییزی خاطره خوب حماسه ملبورن تکرار شود و کشور غرق در شادی ملی شود و برای ساعاتی هم که شده مشکلاتی نظیر کرونا، گرانی و... را فراموش کند.
* ناکام در کره، موفق در آسیا!
در ۱۳ دورهای که از عمر برگزاری سوپرلیگ کره میگذرد، اولسان هیوندای هرگز رنگ قهرمانی را به خود ندیده و اغلب یا نایبقهرمان شده یا سوم! بیشترین قهرمانیها و افتخارات فوتبال کرهجنوبی از آن تیم چونبوک موتورز بوده. البته این تیم در لیگ قهرمانان آسیا در منطقه شرق، عملکرد ضعیفی داشت و در همان مرحله گروهی حذف شد اما در مقابل اولسان اگرچه در سوپرلیگ و گروه قهرمانی لیگ کره، ۴ باخت داشته و سنگینترین شکست آن (۴ بر صفر) مقابل پوهانگ در گروه قهرمانی بوده اما در لیگ قهرمانان آسیا عملکرد قابل قبولی داشته و بدون باخت فینالیست شده است. با همه اینها سران باشگاه اولسان در پایان مسابقه فینال با «کیم دو هون» سرمربی خود قطع همکاری خواهند کرد.
نکته: در لیگ ۱۲ تیمی کرهجنوبی، اولسان هیوندای با ۵۰ امتیاز صدرنشین شد ولی «قهرمان» نشد، چرا؟ سازمان لیگ فدراسیون کره، بعد از پایان سوپرلیگ یک دوره مسابقه با حضور ۶ تیم اول تحت عنوان «گروه قهرمانی» برگزار میکند و ۶ تیم بعد هم برای «گروه سقوط» میجنگند. در جدول «گروه قهرمانی» اولسان در رده سوم قرار گرفته و به این ترتیب در مجموع با سوپرلیگ و گروه قهرمانی، با ۵۷ امتیاز نایبقهرمان شده و چونبوک موتورز مثل همیشه و این بار با ۶۰ امتیاز روی سکوی اول قرار گرفت.
* بازی خداحافظی بشار
هافبک ملیپوش عراقی پرسپولیس با عقد قرارداد قطعی ۳ ساله به لیگ ستارگان قطر پیوست. بشار رسن، هافبک تیم ملی فوتبال عراق پس از توافق بر سر ماندن در پرسپولیس تا پایان فینال لیگ قهرمانان آسیا، برگهای را از مهدی رسولپناه، سرپرست وقت باشگاه و رئیس هیأتمدیره پرسپولیس دریافت کرد که بر اساس آن میتواند جمع شاگردان یحیی گلمحمدی را پس از دیدار نهایی این تیم در آسیا ترک کند. رسن نیز طبق این توافق با باشگاه القطر به توافق قطعی رسید و قرارداد ۳ ساله خود را نیز با این باشگاه امضا کرد تا پس از فینال لیگ قهرمانان که در قطر برگزار میشود، همانجا بماند و فوتبالش را در این کشور ادامه دهد. هافبک تیم ملی عراق با مبلغ ۳ میلیون و ۲۷۰ هزار دلار برای مدت ۳ فصل به القطر پیوسته است. او در نامهای رسمی به مدیران باشگاه پرسپولیس اعلام کرده است بابت حضور در فصل جاری رقابتهای لیگ برتر مبلغی را از این باشگاه دریافت نمیکند تا همان چند دیداری هم که برای سرخها بازی کرده است رایگان محسوب شود.
***
[ترکیب احتمالی کدام است؟]
یکی از نکات مهم درباره این مسابقه ترکیب و سیستم پرسپولیس برای تقابل با نماینده کرهجنوبی است. شنیدهها حاکی از آن است که کادر فنی پرسپولیس قرار است این تیم را با 5 هافبک و یک مهاجم به زمین بفرستد. به احتمال فراوان پرسپولیسیها بازی را با سیستم 1-۵-4 یا ۱-۳-۲-۴ مقابل اولسان آغاز خواهند کرد. درباره ترکیب احتمالی پرسپولیس صحبتهای زیادی مطرح است اما به نظر میرسد یحیی گلمحمدی ترکیب اصلی تیمش را برای این بازی شناخته است. به احتمال زیاد پرسپولیس با ترکیب حامد لک درون دروازه، سیدجلال حسینی، محمدحسین کنعانیزادگان، مهدی شیری و سعید آقایی در خط دفاع، احمد نوراللهی و میلاد سرلک به عنوان ۲ هافبک دفاعی، امید عالیشاه، سیامک نعمتی به همراه بشار رسن به عنوان ۳ هافبک دیگر به زمین میرود. تنها پستی که هنوز کادر فنی پرسپولیس درباره آن به نتیجه نرسیده تکمهاجم این تیم است. هم مهدی عبدی و هم آرمان رمضانی شرایط خوبی را در تمرینات داشتند و ممکن است هر کدام از آنها به عنوان مهاجم اصلی بازی را آغاز کند. نکته مهم این ترکیب بیرون ماندن کمال کامیابینیا است. گفته میشود قرار است این بازیکن در نیمه دوم به عنوان یار جانشین وارد زمین شود تا کمربند میانی پرسپولیس قدرتمندتر از قبل باشد. علی شجاعی هم دیگر بازیکنی است که به همراه سیداحسان حسینی احتمال بازی کردنشان در فینال به عنوان بازیکن ذخیره و جانشین بسیار زیاد است. ضمن اینکه از بین آرمان رمضانی و مهدی عبدی، هر کدام در ترکیب اصلی نباشد در نیمه دوم به زمین خواهد رفت.
ارسال به دوستان
AFC با محروم کردن صدا و سیما از گزارش و پخش بازی فینال و دعوت از فردوسیپور جنگ روانی قبل از فینال را علیه ایران کلید زد
یار دوازدهم دشمن!
محمد رشوند: مهمترین خبر حاشیهای پیرامون بازی امروز پرسپولیس و اولسان هیوندای کرهجنوبی در فینال لیگ قهرمانان آسیا، مربوط به پخش بازی با گزارشگری عادل فردوسیپور بود. البته نه برای شبکه ۳ و تلویزیون ایران، بلکه این بار کنفدراسیون فوتبال آسیا در یک سناریوی از پیش طراحی شده، برای اهداف خاصش، برای نخستینبار دست به یک اقدام عجیب زد تا بازی فینال لیگ قهرمانان این قاره را برای ایرانیها با صدای فردوسیپور از روی اینستاگرام پخش کند.
این خبر و این توافق قطعا پشت پردههای متعددی دارد که نباید بیتفاوت از کنارش عبور کرد. آنچه امروز بین فوتبال ما و «ایافسی» میگذرد هیچ شباهتی به یک رابطه دوستانه و محترمانه ندارد. آنها طی حکمی بسیار عجیب و باورنکردنی عیسی آلکثیر، مهمترین مهره هجومی پرسپولیس را در آستانه بازی نیمهنهایی این مسابقات به بهانهای کاملا واهی با محرومیت سنگین 6 ماهه مواجه کردند. هر چه از سوی پرسپولیس و وکلایش ادله کافی ارائه شد برای اثبات این امر که هرگز آن شادی ارتباطی به مسائل نژادپرستانه و این دست مسائل ندارد، گوش«ایافسی» بدهکار نبود و آنها همه تلاش خود را کردند با محروم کردن یک بازیکن ایرانی بگویند در راستای اهداف فیفا، گامهای موثری را در جهت مبارزه با نژادپرستی برمیدارند. این خوشرقصی کنفدراسیون فوتبال آسیا برای فیفا و رئیسش در حالی انجام شد که به هیچ عنوان آن شادی گل ارتباطی به مسائل نژادی نداشت اما تیغ «ایافسی» همیشه برابر گردن فوتبال ما تیز، بران و بیرحم بوده و هست.
نمونه دیگر این استانداردهای دوگانه، همسو شدن این ارگان ورزشی با تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه مردم کشورمان است. اگر چه فیفا که نهاد بالادستی محسوب میشود همواره در شعارهایش از دوری جدی ورزش از سیاست حرف زده اما وقتی بحث تحریمهای آمریکا علیه مردم ایران به میان میآید، میبینیم یکی از ابزارهای کاخ سفید در زمین ورزش، همین فوتبال و AFC است.
صدا و سیما قبل از شروع این دوره لیگ قهرمانان آسیا که از اسفندماه 98 شروع شد، همه تلاش خود را کرد تا حق پخش بازیها را همانند سالهای گذشته تهیه کند اما در کمال تعجب شاهد سیاسیکاری شرکت لاگاردیه بودیم و پیرو آن AFC هم طی نامهای به فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد به واسطه تحریمها این شرکت نمیتواند بازیها را روی ماهواره برای ایرانیها پخش کند. اگر چه دست آخر سیما موفق شد با پخش سیگنالهای زمینی و دیجیتال، همه بازیها را برای فوتبالدوستان ایرانی با بهترین کیفیت ممکن پخش کند اما باید پذیرفت کنفدراسیون فوتبال آسیا جنگ تمامعیاری را علیه فوتبال ما آغاز کرده و از هر فرصتی برای پیشبرد اهدافش استفاده میکند. از طرف دیگر به بهانههای مضحک برای محمدحسین میثاقی ویزا صادر نشد تا تلویزیون ایران نتواند نمایندهای در بازی فینال باشگاههای آسیا داشته باشد.
آنها به واسطه ایرانیهای شاغل در دفتر مرکزی AFC از اتفاقات داخلی ما بخوبی آگاهند. از این رو در جدیدترین سناریوی خود علیه صداوسیما یک اقدام متناقض را انجام دادند. درست در روزی که خبر عدم صدور ویزا برای محمدحسین میثاقی و مهدی هاشمی (مجری و تهیهکننده فوتبال برتر) رسانهای شد، ناگهان بخش مدیای AFC با آب و تاب فراوان یک خبر خاص دیگر را رسانهای کرد. پیج فارسی این نهاد که اخیرا روی اینستاگرام راهاندازی شده و چند صد هزار فالوئر ایرانی دارد، اعلام کرد میخواهد بازی امروز را به صورت کامل از این پیچ پخش کند، آن هم با گزارشگری عادل فردوسیپور! یعنی از یک طرف به بهانه بحث تحریم ایران، صداوسیما را از بازی فینال حذف کردند و از سوی دیگر یک جایگزین جنجالی انتخاب کردند؛ یک اقدام سیاسی با یک مهره جنجالی سیاسی.
AFC برخلاف کاری که با میثاقی و هاشمی کرد، خیلی سریع کارهای مربوط به صدور ویزا، تهیه بلیت و اقامت فردوسیپور را که از قضا کارمند رسمی همین صداوسیما است که به زعم خودشان تحریم است و حق پخش بازیها را ندارد، انجام داد.
در کنکاش اینکه چرا AFC این عمل را انجام داد به ۲ جواب میرسیم؛ اول اینکه افکار عمومی را متوجه صفحه اینستاگرام خود به زبان فارسی میکند و این موضوع در بحث تبلیغات بسیار حائز اهمیت است و از سوی دیگر جنگ نرم خود با صداوسیما را به گونهای معنادار پیش میبرد.
اینکه هواداران فوتبال به واسطه تاخیر چند دقیقهای اینستاگرام و همچنین پایین بودن کیفیت پخش این شبکه اجتماعی نسبت به شبکه۳ اچدی، اکثرا ترجیح میدهند بازی را زنده از تلویزیون با ابعاد بزرگتر دنبال کنند، قابل کتمان نیست اما سوال جدی و اساسی این است: چرا باید عادل فردوسیپور، کارمند رسمی صداوسیما در این نبرد رودررو و حالا عیان شده، به سوی جبهه مخالف برود؟ اگر صداوسیما اجازه گزارش بازیهای فوتبال به فردوسیپور را نمیداد، شاید او به عنوان یک شخص حقیقی حق داشت بخواهد صدایش را به گوش مخاطبانش ولو با گزارش در پیج اینستاگرام برساند اما وقتی مدیر شبکه ۳ صریحا عنوان میکند ما هیچ مخالفتی با گزارش وی نداریم و حتی این پیشنهاد را دادیم و او قبول نکرد، یعنی تعمدی در این لجبازیها وجود دارد.
نکته جالب اینکه فردوسیپور پنجشنبه شب در همان شبکه ورزش که زیرمجموعه شبکه ۳ است، دور جدید برنامه فوتبال 120 را آغاز کرد و در چند آیتم مثل مارادونا، با صدای خودش نریشن 10 دقیقهای اجرا کرد اما همان کارمند رسمی با پشت کردن به سازمان متبوعش که با تحریم AFC مواجه شد، حاضر میشود برای بالا بردن فالوئرهای پیج فارسی AFC بازی را برای آنها گزارش کند.
در این بین سپر رسانهای بسیار قوی متشکل از دوستان با نفوذ فردوسیپور در رسانههای متعدد داخلی، بیشترین تبلیغ و حمایت را در این راستا از او میکنند و در جبهه دیگر، ایرانیهای تاثیرگذار در اتاق تصمیمگیری بخش مدیای کنفدراسیون فوتبال آسیا هستند که مقدمات این کار را برای دوست داخلیشان فراهم میکنند.
اهالی فوتبال و آنهایی که شناخت نزدیکتری از روابط دارند بخوبی میدانند چه افرادی پشت این داستان هستند و چه اهدافی در پس این ماجرا وجود دارد اما اینکه عادل فردوسیپور پنجشنبهشب در شبکه ورزش خودمان برنامه میسازد و ظهر شنبه با همان نهادی که بیشترین ضربه را به پرسپولیس بابت محرومیت عجیب آلکثیر زد و حالا با تحریم صداوسیما، قطعه دیگری از پازل سعودی و بحرین علیه فوتبال ایران را رونمایی کرده، فالوده اینستاگرامی میخورد، غیرقابل پذیرش است.
ایافسی در پروژههای ضد ایرانی خود که اخیرا بابت قصاص یک قاتل، دم خروسش بیرون زد، به سرکردگی علی بنحسین، رئیس اردنی فدراسیون فوتبال غرب آسیا که دغدغه ریاست بر فیفا هم دارد، خیلی پیشتر از اینها جنگش را با فوتبال ما آغاز کرده است. از همراهی آنها با تحریمهای آمریکا و تعمیمش به ورزش و فوتبال گرفته تا کور کردن سیگنال پخش ماهوارهای بازیها برای ایرانیها در نقاط مختلف جهان و دست آخر احکام تند و بیسابقهای مثل محرومیت مهمترین مهره هجومی نماینده ایران در نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا همه و همه نشانههایی واضح و تابلودار است از مواجهه تمامقد با ورزش ایران.
شاید اگر بحث اسپانسرها و روتین بودن تاریخ فینال لیگ قهرمانان آسیا مطرح نبود، ناباورانه حتی شاهد پیروزی النصر سعودی در دعوای بیسر و تهش با پرسپولیس هم بودیم. صحبت نگاه بدبینانه و بحث توهم توطئه AFC علیه فوتبال ایران نیست، بلکه کنار هم قرار دادن اتفاقات نشان میدهد آنها چگونه یک برنامه از پیش تعیین شده با ساپورت سعودی، امارات و بحرین را علیه فوتبال ایران شروع کردند و متاسفانه در آخرین پازل این اقدامات، شاهد ۲ اقدام متناقض هستیم؛ از حضور ۲ کارمند صداوسیما برای پوشش بهتر مهمترین دیدار باشگاهی قاره جلوگیری میشود و حتی اجازه صدور ویزا برای آنها را نمیدهد اما از سوی دیگر با کمک عناصر داخلی شاهد پهن کردن فرش قرمز برای دیگر کارمند همان صداوسیما هستیم. اینکه کنفدراسیون فوتبال آسیا میخواهد برای بالا بردن فالوئر خود به هر لطایفالحیلی، از دوگانه «فردوسیپور- شبکه ۳» بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی کند یک درد است و آنکه کارمند صداوسیما به جبهه دشمن میرود، صد درد دیگر.
ارسال به دوستان
یار دوازدهم دشمن!
محمد رشوند: مهمترین خبر حاشیهای پیرامون بازی امروز پرسپولیس و اولسان هیوندای کرهجنوبی در فینال لیگ قهرمانان آسیا، مربوط به پخش بازی با گزارشگری عادل فردوسیپور بود. البته نه برای شبکه ۳ و تلویزیون ایران، بلکه این بار کنفدراسیون فوتبال آسیا در یک سناریوی از پیش طراحی شده، برای اهداف خاصش، برای نخستینبار دست به یک اقدام عجیب زد تا بازی فینال لیگ قهرمانان این قاره را برای ایرانیها با صدای فردوسیپور از روی اینستاگرام پخش کند.
این خبر و این توافق قطعا پشت پردههای متعددی دارد که نباید بیتفاوت از کنارش عبور کرد. آنچه امروز بین فوتبال ما و «ایافسی» میگذرد هیچ شباهتی به یک رابطه دوستانه و محترمانه ندارد. آنها طی حکمی بسیار عجیب و باورنکردنی عیسی آلکثیر، مهمترین مهره هجومی پرسپولیس را در آستانه بازی نیمهنهایی این مسابقات به بهانهای کاملا واهی با محرومیت سنگین 6 ماهه مواجه کردند. هر چه از سوی پرسپولیس و وکلایش ادله کافی ارائه شد برای اثبات این امر که هرگز آن شادی ارتباطی به مسائل نژادپرستانه و این دست مسائل ندارد، گوش«ایافسی» بدهکار نبود و آنها همه تلاش خود را کردند با محروم کردن یک بازیکن ایرانی بگویند در راستای اهداف فیفا، گامهای موثری را در جهت مبارزه با نژادپرستی برمیدارند. این خوشرقصی کنفدراسیون فوتبال آسیا برای فیفا و رئیسش در حالی انجام شد که به هیچ عنوان آن شادی گل ارتباطی به مسائل نژادی نداشت اما تیغ «ایافسی» همیشه برابر گردن فوتبال ما تیز، بران و بیرحم بوده و هست.
نمونه دیگر این استانداردهای دوگانه، همسو شدن این ارگان ورزشی با تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه مردم کشورمان است. اگر چه فیفا که نهاد بالادستی محسوب میشود همواره در شعارهایش از دوری جدی ورزش از سیاست حرف زده اما وقتی بحث تحریمهای آمریکا علیه مردم ایران به میان میآید، میبینیم یکی از ابزارهای کاخ سفید در زمین ورزش، همین فوتبال و AFC است.
صدا و سیما قبل از شروع این دوره لیگ قهرمانان آسیا که از اسفندماه 98 شروع شد، همه تلاش خود را کرد تا حق پخش بازیها را همانند سالهای گذشته تهیه کند اما در کمال تعجب شاهد سیاسیکاری شرکت لاگاردیه بودیم و پیرو آن AFC هم طی نامهای به فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد به واسطه تحریمها این شرکت نمیتواند بازیها را روی ماهواره برای ایرانیها پخش کند. اگر چه دست آخر سیما موفق شد با پخش سیگنالهای زمینی و دیجیتال، همه بازیها را برای فوتبالدوستان ایرانی با بهترین کیفیت ممکن پخش کند اما باید پذیرفت کنفدراسیون فوتبال آسیا جنگ تمامعیاری را علیه فوتبال ما آغاز کرده و از هر فرصتی برای پیشبرد اهدافش استفاده میکند. از طرف دیگر به بهانههای مضحک برای محمدحسین میثاقی ویزا صادر نشد تا تلویزیون ایران نتواند نمایندهای در بازی فینال باشگاههای آسیا داشته باشد.
آنها به واسطه ایرانیهای شاغل در دفتر مرکزی AFC از اتفاقات داخلی ما بخوبی آگاهند. از این رو در جدیدترین سناریوی خود علیه صداوسیما یک اقدام متناقض را انجام دادند. درست در روزی که خبر عدم صدور ویزا برای محمدحسین میثاقی و مهدی هاشمی (مجری و تهیهکننده فوتبال برتر) رسانهای شد، ناگهان بخش مدیای AFC با آب و تاب فراوان یک خبر خاص دیگر را رسانهای کرد. پیج فارسی این نهاد که اخیرا روی اینستاگرام راهاندازی شده و چند صد هزار فالوئر ایرانی دارد، اعلام کرد میخواهد بازی امروز را به صورت کامل از این پیچ پخش کند، آن هم با گزارشگری عادل فردوسیپور! یعنی از یک طرف به بهانه بحث تحریم ایران، صداوسیما را از بازی فینال حذف کردند و از سوی دیگر یک جایگزین جنجالی انتخاب کردند؛ یک اقدام سیاسی با یک مهره جنجالی سیاسی.
AFC برخلاف کاری که با میثاقی و هاشمی کرد، خیلی سریع کارهای مربوط به صدور ویزا، تهیه بلیت و اقامت فردوسیپور را که از قضا کارمند رسمی همین صداوسیما است که به زعم خودشان تحریم است و حق پخش بازیها را ندارد، انجام داد.
در کنکاش اینکه چرا AFC این عمل را انجام داد به ۲ جواب میرسیم؛ اول اینکه افکار عمومی را متوجه صفحه اینستاگرام خود به زبان فارسی میکند و این موضوع در بحث تبلیغات بسیار حائز اهمیت است و از سوی دیگر جنگ نرم خود با صداوسیما را به گونهای معنادار پیش میبرد.
اینکه هواداران فوتبال به واسطه تاخیر چند دقیقهای اینستاگرام و همچنین پایین بودن کیفیت پخش این شبکه اجتماعی نسبت به شبکه۳ اچدی، اکثرا ترجیح میدهند بازی را زنده از تلویزیون با ابعاد بزرگتر دنبال کنند، قابل کتمان نیست اما سوال جدی و اساسی این است: چرا باید عادل فردوسیپور، کارمند رسمی صداوسیما در این نبرد رودررو و حالا عیان شده، به سوی جبهه مخالف برود؟ اگر صداوسیما اجازه گزارش بازیهای فوتبال به فردوسیپور را نمیداد، شاید او به عنوان یک شخص حقیقی حق داشت بخواهد صدایش را به گوش مخاطبانش ولو با گزارش در پیج اینستاگرام برساند اما وقتی مدیر شبکه ۳ صریحا عنوان میکند ما هیچ مخالفتی با گزارش وی نداریم و حتی این پیشنهاد را دادیم و او قبول نکرد، یعنی تعمدی در این لجبازیها وجود دارد.
نکته جالب اینکه فردوسیپور پنجشنبه شب در همان شبکه ورزش که زیرمجموعه شبکه ۳ است، دور جدید برنامه فوتبال 120 را آغاز کرد و در چند آیتم مثل مارادونا، با صدای خودش نریشن 10 دقیقهای اجرا کرد اما همان کارمند رسمی با پشت کردن به سازمان متبوعش که با تحریم AFC مواجه شد، حاضر میشود برای بالا بردن فالوئرهای پیج فارسی AFC بازی را برای آنها گزارش کند.
در این بین سپر رسانهای بسیار قوی متشکل از دوستان با نفوذ فردوسیپور در رسانههای متعدد داخلی، بیشترین تبلیغ و حمایت را در این راستا از او میکنند و در جبهه دیگر، ایرانیهای تاثیرگذار در اتاق تصمیمگیری بخش مدیای کنفدراسیون فوتبال آسیا هستند که مقدمات این کار را برای دوست داخلیشان فراهم میکنند.
اهالی فوتبال و آنهایی که شناخت نزدیکتری از روابط دارند بخوبی میدانند چه افرادی پشت این داستان هستند و چه اهدافی در پس این ماجرا وجود دارد اما اینکه عادل فردوسیپور پنجشنبهشب در شبکه ورزش خودمان برنامه میسازد و ظهر شنبه با همان نهادی که بیشترین ضربه را به پرسپولیس بابت محرومیت عجیب آلکثیر زد و حالا با تحریم صداوسیما، قطعه دیگری از پازل سعودی و بحرین علیه فوتبال ایران را رونمایی کرده، فالوده اینستاگرامی میخورد، غیرقابل پذیرش است.
ایافسی در پروژههای ضد ایرانی خود که اخیرا بابت قصاص یک قاتل، دم خروسش بیرون زد، به سرکردگی علی بنحسین، رئیس اردنی فدراسیون فوتبال غرب آسیا که دغدغه ریاست بر فیفا هم دارد، خیلی پیشتر از اینها جنگش را با فوتبال ما آغاز کرده است. از همراهی آنها با تحریمهای آمریکا و تعمیمش به ورزش و فوتبال گرفته تا کور کردن سیگنال پخش ماهوارهای بازیها برای ایرانیها در نقاط مختلف جهان و دست آخر احکام تند و بیسابقهای مثل محرومیت مهمترین مهره هجومی نماینده ایران در نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا همه و همه نشانههایی واضح و تابلودار است از مواجهه تمامقد با ورزش ایران.
شاید اگر بحث اسپانسرها و روتین بودن تاریخ فینال لیگ قهرمانان آسیا مطرح نبود، ناباورانه حتی شاهد پیروزی النصر سعودی در دعوای بیسر و تهش با پرسپولیس هم بودیم. صحبت نگاه بدبینانه و بحث توهم توطئه AFC علیه فوتبال ایران نیست، بلکه کنار هم قرار دادن اتفاقات نشان میدهد آنها چگونه یک برنامه از پیش تعیین شده با ساپورت سعودی، امارات و بحرین را علیه فوتبال ایران شروع کردند و متاسفانه در آخرین پازل این اقدامات، شاهد ۲ اقدام متناقض هستیم؛ از حضور ۲ کارمند صداوسیما برای پوشش بهتر مهمترین دیدار باشگاهی قاره جلوگیری میشود و حتی اجازه صدور ویزا برای آنها را نمیدهد اما از سوی دیگر با کمک عناصر داخلی شاهد پهن کردن فرش قرمز برای دیگر کارمند همان صداوسیما هستیم. اینکه کنفدراسیون فوتبال آسیا میخواهد برای بالا بردن فالوئر خود به هر لطایفالحیلی، از دوگانه «فردوسیپور- شبکه ۳» بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی کند یک درد است و آنکه کارمند صداوسیما به جبهه دشمن میرود، صد درد دیگر.
ارسال به دوستان
روزنامههای حامی دولت با تحریف گستاخانه اظهارات رهبر انقلاب درباره ضرورت خنثیسازی تحریمها باز هم نشان دادند زیست سیاسی خود را در تداوم وضعیت موجود و ادامه تحریمها میدانند
مزدوران حقالتحریف
گروه سیاسی: روزنامههای حامی و وابسته به دولت روز پنجشنبه در اقدامی هماهنگ و غیرحرفهای دست به تحریف بیانات رهبر حکیم انقلاب زدند.
به گزارش «وطن امروز»، رهبر انقلاب روز چهارشنبه در دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی و خانواده آن شهید والامقام در بخشی از بیاناتشان که به موضوع عدم اعتماد به دشمن اختصاص داشت، فرمودند: «رفع تحریم دست دشمن است، و خنثی کردن تحریم دست ما است؛ غیر از این است؟ ما که نمیتوانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند اما خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. البته نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعا اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البته ۴ سال است تأخیر شده [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همه تحریمها یکباره برداشته بشود [اما] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده. تأخیر شده [اما] اگر بتوانیم با روش درست، عاقلانه، با روش اسلامی و ایرانی، با روش عزتمندانه تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. اما به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شما است و شما میتوانید این کار را بکنید و دنبال کنید».
در چنین شرایطی اما رسانههای حامی دولت بدون در نظر گرفتن مقدمه و موخره بیانات رهبر انقلاب و اینکه این قسمت از اظهارات ایشان در چه بستری بیان شده، این تیتر خاص را از بیانات روز چهارشنبه رهبر انقلاب که «در رفع تحریمها یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم» برگزیدند. هر چند رهبر معظم انقلاب در دیدار روز چهارشنبه چنین جملهای را بیان کردند اما همانگونه که در ابتدای این گزارش، متن آن بخش از اظهارات آیتالله العظمی خامنهای آورده شده، منظور ایشان کنایه به افراد و مسؤولانی است که طی سالیان گذشته در توجیه مدل مذاکراتی خود درباره دستیابی به توافق هستهای مدعی بودند در نتیجه این توافق تمام تحریمها برداشته میشود اما همین افراد با گذشت بیش از 4 سال از آن زمان، بدون آنکه پاسخی برای چرایی عدم تحقق وعدههای قطعی خود بدهند بار دیگر همان وعدهها را تکرار میکنند.
در واقع رهبر معظم انقلاب یک «استدلال عقلانی» را برای زیر سوال بردن خط محوری جریان تحریف مطرح کردند. آیتالله خامنهای در بیان استدلال خود تاکید کردند جریانی که ادعا میکند به دنبال رفع تحریم است و ادعا دارد برای شکستن تحریمها، ساعتی نباید درنگ شود جریانی است که طی سالیان گذشته نتوانسته مانع تحریمها را از بین ببرد، چرا که اساسا این جریان مسیر رفع تحریم را اشتباه رفته و در این باره آدرس غلط داده است. رهبر معظم انقلاب 10 مردادماه در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان فرمودند: «به موازات تحریم، یک جریان تحریف هم هست؛ تحریف حقایق. هدف تحریف ۲ چیز است. یکی ضربه زدن به روحیه مردم است؛ یکی آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم». ایشان در ادامه تاکید کردند: «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم هم قطعا شکست خواهد خورد؛ چراکه عرصه جنگ ارادههاست».
* نسبت جریان تحریف با جریان تحریم چیست؟
خط تحریف البته محدود به رسانههای حامی دولت نماند و حسن روحانی هم روز پنجشنبه تلاش کرد همین مسیر را در پیش بگیرد. رئیسجمهور در مراسم بهرهبرداری رسمی از ۹۹ پروژه ملی وزارت کشور در حوزه عمران و مدیریت شهری در اظهاراتی تأملبرانگیز گفت: همانطور که رهبری فرمودند، شکستن تحریم یک ساعت هم نباید به تاخیر بیفتد. روحانی با تاکید بر اینکه همه باید تلاش کنیم تحریم بیاثر یا کماثر شده و بشکند، گفت: همانطور که روز گذشته مقام معظم رهبری فرمودند، انجام این کار نباید یک ساعت به تاخیر بیفتد و دولت باید همه توان خود را برای شکستن تحریم به کار بگیرد.
رسانههای حامی دولت در شرایطی این تیتر گزینشی و تحریفآمیز در رابطه با عدم تاخیر در رفع تحریمها را از بیانات رهبر انقلاب ارائه دادهاند که در همین دیدار رهبر انقلاب فرمودند: «دشمنیها را از یاد نبرید. دشمنی کردند. دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد. [البته] این فقط مال ترامپ نیست که حالا مثلا فرض کنید چون ترامپ رفت، بگویند تمام شد؛ نه، آمریکای اوباما هم با شما بدی کرد، با ملت ایران بدی کرد و ۳ کشور اروپایی هم همین جور. این ۳ کشور اروپایی نهایت بدعملی را انجام دادند و لئامت را و دورویی و نفاق را در مقابل ملت ایران نشان دادند».
با وجود اینکه این نخستین باری نیست که نشریات و رسانههای حامی دولت دست به اینگونه اقدامات میزنند اما تقطیع اظهارات رهبر انقلاب نشان میدهد این جریان خبری و رسانهای نسبت مستقیمی با جریان تحریف دارد. همین رسانهها بودند که در جریان برجام با تیترها و عناوینی مانند: «پیروزی بدون جنگ»، «امضای کری تضمین است»، «اینک بدون تحریم» و... با تعریف کردن خود در اردوگاه دولت اوباما نقش پررنگی در تحریف و بزرگنمایی توافق هستهای ایفا کردند. بعدها مهدی رحمانیان، مدیرمسؤول روزنامه شرق در گفتوگویی اینترنتی در پاسخ به این سوال که علت این مبالغهها چه بوده است، گفت: «این مبالغهها باید انجام میشد، چرا که فضا خیلی تنگ و ترش بود و دولت باید تا حدی این بزک را [از طرف آمریکایی] میکرد تا بتواند حرف خود را به کرسی بنشاند».
به علاوه ذوقزدگی روزنامههای اصلاحطلب و حامی دولت در مواجهه با پیروزی دموکراتها از دیگر نمونههای قدم گذاشتن این جریان در مسیر تحریف است. این مساله تا جایی پیش رفت که ۴ سال پیش برخی از این رسانهها یک روز پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری آمریکا با درج تصویر هیلاری کلینتون در صفحه اول پیشاپیش وی را پیروز انتخابات معرفی کردند! با این حال این رسانهها همچنان با حرکت روی خط تحریف، پیروزی بایدن را در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به مثابه حل تمام مشکلات جشن گرفتهاند.
در حالی که شکست ایده اصلی و مرکزی دولت روحانی در رفع تحریمها با گذشت 7 سال به وضوح عیان شده و تداوم مسیر فعلی دولت برای رفع تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان عملا غیرممکن به نظر میرسد، رسانههای دولتی و اصلاحطلب تلاش میکنند حافظه جمعی و تاریخی افکار عمومی را در شکست فاحش دولت روحانی مخدوش کنند تا به این وسیله کمپینی علیه عقلانیت در گذر از تحریمها ایجاد کنند. با این حساب، این رسانهها که به تبعیت از رئیس دولت و کابینه، منتقدان را کاسب تحریم مینامیدند به نظر میرسد حیات خود را به باقی ماندن تحریمها گره زدهاند! چرا که اگر تحریمها از مجراهای دیگری خنثی شود، این جریان فضای حرکت در داخل را برای خود از دست رفته میبیند.
با وجود اینکه روحانی طی سالیان گذشته همیشه ژست حامی منافع ملی را گرفته و منتقدان خود را متهم به گره زدن منافع جناحی به مصالح ملی کرده است، مشخص نیست تحریف بیانات رهبر انقلاب که نسبت مستقیمی با تامین منافع کلان ملی دارد را چگونه توجیه میکند؟ اینکه رئیسجمهور و جریان حامی رسانهایاش تلاش میکنند اینگونه منافع جناحی خود را بر منافع ملی ترجیح دهند تا روی شکست دولت روحانی در رفع تحریمهایی که منجر به جنگ تمامعیار اقتصادی شد سرپوش بگذارند، مسألهای نیست که از دید افکار عمومی پنهان بماند.
***
[واکنش سایت رهبر انقلاب به تحریف بیانات ایشان از سوی برخی رسانهها]
سایت khamenei.ir با انتشار پوستری با عنوان «کار جریان تحریف آدرس غلط دادن برای حل مشکل تحریم است»، نسبت به تحریف و دستکاری بیانات روز چهارشنبه رهبر انقلاب در برخی رسانهها واکنش نشان داد.
یکی از توصیههای حضرت آیتالله العظمی خامنهای، در بیاناتشان تأکید بر «خنثیسازی تحریمها» بود.
ایشان با بیان این واقعیت که «رفع تحریم به دست دشمن است اما خنثیسازی آن به دست خودمان»، گفتند: بنابراین باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته نمیگوییم دنبال رفع تحریم نباشیم، چرا که اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگر چه اکنون 4 سال است تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریمها یکباره برداشته شود، تا امروز نهتنها تحریمها برداشته نشد بلکه زیادتر هم شد. حضرت آیتالله خامنهای خطاب به مسؤولان گفتند: اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی- اسلامی و عزتمندانه تحریمها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثیسازی تحریمها باشد که ابتکار آن به دست شما است.
ارسال به دوستان
دولت تکمادهای
با وجود تداوم ناکارآمدی مدیریت اجرایی مجلس دنبال تعامل و فرود آرام دولت است اما روحانی با عدم ابلاغ مصوبات مجلس
دنبال ایجاد تنش و تقابل است
گروه سیاسی: ماههای پایانی عمر دولت دوازدهم در شرایطی با سرعت در حال سپری شدن است که وضعیت موجود، دورترین نسبت را با تصویری که حسن روحانی از فردای ریاستجمهوریاش طراحی کرده بود، دارد. شکست ایده اصلی دولتی که اساسا برای همه مشکلات تجویزی تک خطی داشته است، بازدهی آن را به پایینترین سطح ممکن میرساند، تا جایی که اگر از مرداد 92 تا اردیبهشت 97 همه چیز حول تولد و ثمربخشی برجام میگذشت، از اردیبهشت 97 و خروج آمریکا از آن دیگر پاسخ دولت به مشکلات لحن شکواییه از زمانه گرفت. روحانی همه ضعفها را به فراق برجامی نسبت میداد که روزگاری نه چندان دور آن را نقضناپذیر توصیف میکرد و مدعی میشد آنچنان باعث فروپاشی نظام تحریمها شده است که هیچ بندزنی نمیتواند آن کاسه شکسته را بند بزند.
گذر از دوران «تحریم اقتصادی» به «جنگ اقتصادی»؛ این توصیفی بود که چند ماه پیش حسن روحانی از وضعیت و شرایط دولتش داد؛ توصیفی که هر چند در مقام دفاع از عملکرد بیان شد اما نشان از اقرار به یک شکست بود. دولتی که کارویژه و ماموریت اصلی خود را از میان برداشتن تحریمها اعلام کرده بود، پس از مذاکرات بیسابقه با طرف غربی و مذاکره مستقیم با آمریکا و حصول توافقی نامتوازن، کشور را از شرایط «تحریم اقتصادی» به «جنگ اقتصادی» رساند. با این حال در شرایطی که کنار هم قرار دادن سخنان مقامات دولتی حکایت از یک اعتراف به غلط بودن رویه طی شده در سیاست خارجی و تعامل با طرف آمریکایی دارد اما مقامات دولتی و در رأس آنها شخص رئیسجمهور تمام تلاش خود را معطوف بر آن کردند که پیام چرخیدن در بر همان پاشنه پیشین را به داخل و خارج مخابره کنند. پیروزی جو بایدن، کاندیدای حزب دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا کافی بود تا به یکباره لحن رئیسجمهور و وزیر امور خارجه یادآور مواضع پرهزینهشان در سالهای نخستین دولت شود. آنها باز هم تلاش کردند با تقسیم کردن فضای داخلی کشور به دوقطبی موافقان و مخالفان تحریم، نیت منتقدانی را که اشتباه بودن استراتژی دولت را یادآوری میکردند، به موافقت با وجود تحریمها نسبت دهند. باز هم همه چیز به نقطه آغازین خود بازگشته بود و اراده و تمایل آمریکا به لغو یا عدم لغو تحریمهای ایران تبدیل به تنها متغیر تعیینکننده شرایط آینده ایران از نگاه دولتمردان شده بود. از سویی روحانی و ظریف هر روز در پیامی جدید به دولت جدید آمریکا اعلام آمادگی خود را برای لغو معدود عقبنشینیها از برجام یادآوری میکردند و از سوی دیگر سعی میکردند فضای داخلی را به سمت انشقاقهای پیشین پیش برند. تاکید همهجانبه بر پیگیری رویه پیشین سیاست خارجی دولت تا جایی ادامه یافت که رهبر حکیم انقلاب در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت شهید سلیمانی و خانواده آن شهید بزرگوار، استراتژی «خنثیسازی تحریمها» را طرح کردند و فرمودند: «من قبلا هم گفتهام، حالا هم تکرار میکنم، رفع تحریم دست دشمن است و خنثی کردن تحریم دست ما است؛ غیر از این است؟ ما که نمیتوانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند اما خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس این مقدم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. البته نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعا اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البته 4 سال است تأخیر شده [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همه تحریمها یکباره برداشته بشود [اما] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده. تأخیر شده [اما] اگر بتوانیم با روش درست، عاقلانه، با روش اسلامی و ایرانی، با روش عزتمندانه تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. اما به این نیندیشید؛ عمده به خنثی کردن تحریم بیندیشید که دست شماست و شما میتوانید این کار را بکنید و دنبال کنید، با همدیگر کار کنید، تلاش کنید؛ این توصیه من است. من از مسؤولان کشور حمایت میکنم [اما] شرطش این است که به اهداف ملت پایبند باشند».
تاکید مقام معظم رهبری بر تغییر مشی مبارزه با تحریم از رفع آن (با عاملیت خارجی) به سمت خنثیسازی آن (با عاملیت داخلی) نشان از لزوم یک بازنگری جدی در زمینه مواجهه با تحریمها و جنگ اقتصادی غرب با ایران دارد. در این میان مشروطسازی حمایت ایشان از مسؤولان به شرط پایبندی به اهداف ملت نشان از یک شاخصگذاری برای هدایت فضای مدیریتی کشور دارد؛ شاخصی که بر مبنای آن مجموعه روابط و گفتار رسمی مسؤولان عالی کشور باید بر مبنای هدفگذاری در جهت منافع ملی ایرانیان باشد.
با مجموعه این اوصاف و نظر داشتن به تجربه فراموش نشده دولتهای یازدهم و دوازدهم در عرصه سیاست خارجی و هدفگذاریهای اقتصادی بر مبنای بازی پرریسک تعاملات خارجی، ماههای باقیمانده از عمر دولت را باید بر مبنای تغییر منش آن به سمت «اهداف ملت» و «خنثیسازی تحریمها» مورد بحث و بررسی قرار داد.
***
چالش دولت ملی
تلاش دولت روحانی و جریان اصلاحات برای پیوند زدن مسائل ملی به بازیهای سیاسی- انتخاباتی و تبدیل کردن آن به میدانی برای دوقطبیهای مطلوبشان امری انکارناپذیر است. چه از زمانی که اساسا روحانی با خطکشی کردن میان چرخ زندگی مردم و چرخش سانتریفیوژها دوگانه هستهای- معیشتی را به عنوان مدار مرکزی رقابتهای انتخاباتی خود پیش کشید و چه زمانی که ظریف در جمع آمریکاییها از لزوم تعجیل در توافق برای جلوگیری از شکست همقطارانش در میدان انتخابات سخن گفت، هر دو نشان از یک دید غیرملی نسبت به منافع و مصالح ملی کشورمان داشت.
در این میان نگاهی اجمالی به رویه رسانههای نزدیک به دولت کافی است تا متوجه یک رویکرد برنامهریزی شده برای تکرار فضای سالهای مذاکرات هستهای با نیت تاثیرگذاری بر انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 باشیم. مواضع غیرملی از این سنخ تا جایی پیش رفت که حتی ترور دانشمند هستهای و دفاعی کشورمان نیز در کلام رئیسجمهور و رسانههای همسو با دولت عنوان «تله تنش» را به خود گرفت و واکنش نشان ندادن به آن مساوی با فریب نخوردن از سوی طرف اسرائیلی تعبیر شد! مواضعی که هر چند به شکلی عیان در راستای به دست آوردن رضایت بایدن و جلوگیری از هر گونه تنش و نزاعی با او اتخاذ میشود اما در نهایت امر حامل این پیام است که ادامه یافتن هر گونه عملیات تروریستی علیه چهرههای شاخص علمی، نظامی و سیاسی کشورمان با هیچ واکنشی مواجه نخواهد شد؛ چراغ سبزی که از قضا مطلوب رژیم صهیونیستی و گروههای تروریستی وابسته به غرب خواهد بود.
یقینا در این فضا و در شرایطی که آخرین ماههای حیات دولت بیدستاورد روحانی در حال سپری شدن است، برداشتن خیز انتخاباتی با جناحی کردن امور ملی و تلاش برای چندپاره کردن جامعه با نیل به این هدف که از این چندپارگی خوراکی انتخاباتی مهیا شود، تنها باعث بالا رفتن نمره منفی دولت در حافظه جمعی مردم میشود؛ مردمی که این روزها نتیجه سیاستگذاری غلط دولت در 7 سال گذشته را بخوبی درک کردهاند و تمایلی به مشاهده یک قمار جدید با نقشه سوخته پیشین ندارند. انفعال دولت روحانی با نیت خوشقولی دولت جدید آمریکا آزمونی نیست که نیازمند تجربه مجدد آن باشیم.
میوه برجامی دولت چیزی بیش از تقویت نظام تحریمی آمریکا پس از عقبنشینیهای عجولانه و ارسال سیگنالهای ضعف از سمت دولت نبود و تکرار این آزموده با نیت ثمربخشی مجدد نمیتواند آوردهای متفاوت با آنچه تجربه شده است، داشته باشد.
***
جنگ سرد پاستور با بهارستان
از نخستین روز روی کار آمدن مجلس یازدهم با ترکیب غالب نمایندگان منتقد دولت، رفتار رئیسجمهور با این قوه همواره در قالب یک رفتار رقابتجویانه بوده است. تصویرسازی یک دشمن فرضی از نهادی که میتواند به بازگشت امیدهای مردم در زمینه اصلاح امور منتهی شود، نه تنها نسبتی با منافع ملی کشور ندارد که در بلندمدت میتواند به تقویت انگیزههای عناصر خارجی در توطئهچینی علیه کشورمان نیز منتهی شود.
عدم شرکت در جلسات رأی به وزرا، تحریم جلسه سران قوا، عدم ابلاغ مصوبههای مجلس، تنظیم بودجه غیرکارشناسی و... همگی نشان از اعلان یک جنگ سرد از سوی دولت به مجلس دارد. گویا رئیسجمهور که از خروج همقطاران و حامیان سابقش از خانه ملت ناراحت شده است، بنای خود را بر نزاع حداکثری با مجلس جدید با نیت تضعیف آن گذاشته است.
در این میان اما آنچه بیش از همه خبرساز شد و تاثیر انکارناپذیری نیز بر مناسبات بینالمللی خواهد داشت، مواجهه رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و رسانههای حامی دولت با قانون هستهای مجلس با نیت تعیین ضربالاجل برای طرف آمریکایی بود. هنوز جوهر قانون جدید مجلس که مورد تایید شورای امنیت ملی نیز بوده، خشک نشده بود که تمام تشکیلات دولت خود را موظف به اعلام مخالفت با آن دانست. برخاسته شدن ۲ صدا از ایران، آن هم در شرایطی که طرف مقابل از همین حالا برای بازگشت به برجام در حال طرح شروط جدید و فرامتنی است، نه تنها نسبتی با منافع ملی ندارد، بلکه قدرت چانهزنی دستگاه سیاست خارجی را نیز به شکل آشکاری کاهش خواهد داد. نشست خبری هفته گذشته رئیسجمهور تبدیل به یک نمایش کامل ضدملی در مواجهه با مطامع جدید آمریکا و اروپا علیه کشورمان شد. روحانی در حالی در موضعی علنی با مصوبه مجلس شورای اسلامی مخالفت کرد و گفت «دولت این قانون را مفید نمیداند و قبل از اینکه به تصویب نهایی برسد، من نظرم را صریحا اعلام کردم، البته این نظر شخص من نیست و در دولت اتفاق آرا وجود دارد و دولت به اتفاق آرا این قانون را برای کشور مفید نمیداند» که خود نسبت به اینکه دولت جدید آمریکا مترصد این چندصدایی داخلی کشورمان است، آگاهی داشت. با تمام این اوصاف بدون شک رفتار ذوقزده دولتمردان در مواجهه با انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و امید انکارناپذیرشان به تغییر یافتن رفتار دولت این کشور تنها به تکرار تجربه تاریخی پیشین منتهی خواهد شد. تغییر لحن ایران و تثبیت این گمان که در صورت عدم بازگشت آمریکا به برجام، ایران تعهدات این توافق را برای خود بلاموضوع تصور میکند و گامهای جدید هستهای را بر میدارد، هر چند با رویاهای دولت و تصویری که از جهان برای خود ساخته است، تطابق نداشته باشد اما به مثابه ابزاری تعیینکننده در برابر زیادهخواهیهای آمریکا و اروپا شناخته شود.
***
مأموریت؛ مذاکره داخلی
فارغ از فضایی که رئیسجمهور مبنای روابط خود با مجلس شورای اسلامی قرار داده است، او از نخستین روزهای آغاز به کار خود در سال92، با تعریف منتقدان سیاستهای خود در یک جبهه، تلاش کرد برچسبهای متعددی را به آنها بچسباند تا پس از مدتی صرف انتقاد به دولت مساوی با مجموعه گستردهای از اتهامات و توهینها تلقی شود. «بیسواد»، «تازه به دوران رسیده»، «افراطی»، «کاسب تحریم»، «بیعقل»، «بزدل سیاسی» و... تنها بخشی از عناوین توهینهایی بود که از سوی رئیسجمهور خطاب به منتقدان دولت گفته شد. با این حال گذر زمان و اثبات ادعاهای منتقدان سیاستهای دولت و بویژه سیاست خارجی آن باعث شد تا او نیز در سالهای اخیر از شدت و شتاب توهین به منتقدان خود بکاهد. با این حال کاهش این شتاب نیز تغییری در مختصات تعریفی دولت از منتقدانش به وجود نیاورد تا کماکان روحانی منتقدان خود را چه در سطوح عالی قدرت و چه در سطح نخبگان سیاسی و اجتماعی به عنوان یک دشمن به حساب آورد. چه بسا که اگر پیش از این نیز با برداشتن این عینک از چشمان خود و دشمنانگاری منتقدان دولت، نسبت به هشدارهای آنها رویهای دیگر را در پیش میگرفت، وضعیت کشور به مراتب متفاوت از آنچه که مشاهده میشود بود.
با این حال تغییر دولت آمریکا بار دیگر نیز ادبیات روحانی را به سمت دیگری برده است، تا جایی که او در نشست خبری اخیر خود صراحتا منتقدان دولت را با مخالفان نظام همسو و همکار دانست! ادبیاتی آشنا که پیش از این در جریان مذاکرات پیشین نیز مورد استفاده قرار گرفته بود و سعی میشد تا با همسو تعریف کردن نقدهای کارشناسی منتقدان توافق هستهای با اسرائیل و دولتهای عربی از آنها «دگریسازی» شود. در چنین شرایطی میتوان انتظار تندتر شدن ادبیات رئیسجمهور در ماههای پایانی دولت و همچنین مقدمهسازی برای تبدیل کردن آن به دوقطبی انتخاباتی داشت. تذکر اخیر رهبر انقلاب مبنی بر جلوگیری از تضعیف اتحاد ملی نشان از یک الزام بر تغییر ادبیات و دگریسازیهای رئیسجمهور در ماههای پایانی دولت دارد. ایشان در بخشی از سخنان خود با اشاره به همین مساله، پیشنهاد مذاکرات داخلی برای رفع اختلافات را دادند.
موضع صریح ایشان مبنی بر اینکه «مگر شما نمیگویید با دنیا مذاکره کنیم؛ خیلی خب، چطور با دنیا میشود مذاکره کرد، با عنصر داخلی نمیشود مذاکره کرد؟ خب بروید مذاکره کنید، حل کنید» را باید گواهی بر لزوم اصلاح رفتار داخلی دولت و گامی جدی در راستای تقویت اتحاد ملی دانست.
ادبیات خصمانه دولت در مواجهه با منتقدان و نادیده گرفتن انتقادات، ضربات جبرانناپذیری بر سرنوشت ملی کشور وارد کرده است؛ چالش مذاکره داخلی شاید آخرین فرصت دولت برای جلوگیری از اثرات انکارناپذیر این رویه در ماههای پایانی دولت باشد.
***
حرفشنوی از قانون
رهبر معظم انقلاب چهارشنبه گذشته در دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی، پس از اشاره به برخی ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی، توصیههایی نیز به مسؤولان و مردم داشتند. حضرت آیتالله العظمی خامنهای در بیان یکی از توصیههایشان فرمودند: من از مسؤولان کشور حمایت میکنم [اما] شرطش این است که به اهداف ملت پایبند باشند.
رویه رهبر حکیم انقلاب در سالهای دوران زعامتشان صیانت از منافع ملت بوده است. تاکید ایشان بر مشروط کردن حمایت از مسؤولان کشور از جمله دولت به پایبندی آنان به «اهداف ملت»، هر چند اصلی بدیهی و روشن است اما بیان این گزاره بدیهی در شرایط فعلی حائز اهمیت است.
در حالی که تنها 6 ماه به پایان دولت روحانی زمان باقی مانده است، مردم و کارشناسان با کمال تعجب شاهد رفتاری از سوی دولت هستند که بیش از همه به انسجام ملی و حاکمیت قانون لطمه وارد میکند. یکی از اقدامات اخیر حسن روحانی که در این راستا قابل بررسی است، تاکید وی بر تفسیر به رای قانون هستهای مجلس و ایجاد سازوکارهای اجرایی این قانون مبتنی بر نظرات مدنظر خودش است. وی در نشست خبری روز دوشنبه خود درباره قانون هستهای مجلس گفت: دولت قبلا هم اعلام کرده است که این قانون را مفید نمیداند؛ دولت به اتفاق آرا این قانون را مفید نمیداند... من به همه وزرا گفتم آییننامه اجرایی آن را فراهم کنند و آییننامه تهیه شود. آییننامه اجرایی را در چارچوب تفسیرمان از قانون مجلس خواهیم نوشت؛ یعنی قانونی که تحریمها را بردارد. ما مشکلی که داریم همان عنوان است. ما میخواهیم تحریم را برداریم، نه آنکه ادامه دهیم.
روحانی در حالی این اظهارات را به زبان آورده که در جایگاه «مجری قانون» قرار دارد نه مفسر قانون. قانون هستهای مجلس کاملا شفاف و مشخص است و مواد مطروحه در این قانون به صورت عملیاتی نحوه اجرایی شدن را بیان میدارد، با این حال مرغ روحانی همچنان یک پا دارد و صراحتا اعلام میکند قانون را در ابتدا «تفسیر به رای» و سپس بر اساس تفسیر خود اجرا خواهد کرد. او 7 ماه مانده به پایان ریاستش در نشست خبری روز دوشنبه رجز سرپیچی از قانون را مقابل دیدگان متعجب خبرنگاران و مردم سر داد و صراحتا بر بیتوجهی به «رویههای قانونی» کشور تاکید کرد.
روحانی گمان میکند دست نمایندگان مجلس در مواجهه با او «بسته» است و اینگونه شأنی برای مجلس در روند قانونگذاری و نظارت بر قانون قائل نیست. حتی زمانی که مجلس قانونی را وضع میکند (قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها) و رئیسجمهور موظف است قانون کشور را اجرا کند، به گونهای سخن میگوید که بیانگر آن است قصدی برای اجرای قانون همانگونه که مدنظر نمایندگان و مورد تایید شورای نگهبان است، ندارد و در همچنان بر همان پاشنه سابق میچرخد.
نکته مهم اما آنکه روحانی بر مبنای کدام پشتوانه اینچنین بیمحابا بر روند قانونگریزی تاکید میکند؟ روحانی آیا از درصد میزان محبوبیتش در میان مردم آگاه است؟ روحانی پایگاهی برای خود در میان نمایندگان مجلس متصور است؟ روحانی میزان علاقهمندی گروههای سیاسی را به خود میداند؟ روحانی میداند اصلاحطلبان چالش خود برای انتخابات 1400 را از دست دادن مشروعیت به دلیل حمایت از روحانی در انتخابات گذشته عنوان میکنند و درصدد فاصلهگذاری با او هستند؟ روحانی به جایگاه خود در میان گروههای مرجع واقف است؟
روحانی کار را به جایی رسانده که رابطه میان دولت و مجلس را شکننده کرده است و اگر بخواهد رویه خود را در بیتوجهی به اقدامات و قوانین مجلس ادامه دهد با واکنش جدیتر نمایندگان روبهرو خواهد شد. یک اقدام خطای دیگر به مثابه پایان عمر سیاسی او تلقی میشود. روحانی مهره را اشتباه تکان بدهد، کیش و مات میشود!
***
فراموشکاری در ابلاغ
قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها تنها قانون مجلس یازدهم نبوده است که حسن روحانی از ابلاغ آن استکناف کرد، بلکه پیش از آن نیز قانون «الزام دولت به پرداخت یارانه کالاهای اساسی» توسط رئیس مجلس برای اجرا ابلاغ شد.
طبق قانون، دولت 5 روز وقت دارد قانونهای مصوب مجلس را برای چاپ به روزنامه رسمی ابلاغ کند. بر اساس ماده نخست قانون مدنی، مصوبات مجلس شورای اسلامی پس از طی مراحل قانونی به رئیسجمهور ابلاغ میشود و رئیسجمهور باید ظرف مدت 5 روز آن را امضا و به مجریان ابلاغ کند. همچنین این مقام مسؤول باید دستور انتشار قانون را صادر کند و روزنامه رسمی موظف است ظرف مدت ۷۲ ساعت پس از ابلاغ، آن را منتشر کند. تبصره این ماده بیان میکند در صورت استنکاف رئیسجمهوری از امضا یا ابلاغ در مدت مذکور، روزنامه رسمی موظف است به دستور رئیس مجلس شورای اسلامی ظرف مدت ۷۲ ساعت مصوبه را چاپ و منتشر کند. طبق ماده ۲ قانون مدنی، قوانین ۱۵ روز پس از انتشار، در سراسر کشور لازمالاجرا میشود، مگر آنکه در خود قانون، ترتیب خاصی برای این مدت لحاظ شده باشد.
پس از تصویب طرح الزام دولت به پرداخت یارانه کالاهای اساسی و تایید شورای نگهبان، این طرح به صورت قانون درآمد و برای ابلاغ به رئیسجمهور ارسال شد. روحانی طی 5 روز باید این قانون را برای اجرا ابلاغ میکرد اما پس از گذشت 15 روز در نهایت قالیباف این قانون را برای چاپ در روزنامه رسمی ابلاغ کرد.
طرح تامین کالاهای اساسی ۲ جامعه هدف دارد؛ اول 40 میلیون نفری که درآمد حداقلی دارند، به ازای هر نفر 60 هزار تومان و دوم 20 میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره)، سازمان بهزیستی و افراد معسر که برای هر نفر از آنها 120 هزار تومان پیشبینی شده است. به طور کلی 60 میلیون شهروند ایرانی مشمول این طرح میشوند که باید از این یارانه حمایتی صرفا برای خرید کالاهای اساسی که توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام خواهد شد، استفاده کنند. آنچه در این میان نباید از نظر دور داشت، اینکه این بسته مولود بیاعتنایی دولت به حل ریشهای مسائل اقتصادی کشور و بیتفاوتی نسبت به مشکلات مردم است و باید امیدوار بود در چند سال آینده احتیاجی به چنین سیاستهایی نباشد. به گزارش «وطن امروز»، نمایندگان در جلسه علنی 7 آبان مجلس شورای اسلامی با جزئیات الزام دولت به پرداخت یارانه برای تامین کالاهای اساسی با 215 رأی موافق، 14 رأی مخالف و 5 رأی ممتنع از مجموع 250 نماینده حاضر در جلسه موافقت کردند. متن ماده واحده به شرح زیر است: دولت یارانه کالاهای اساسی برای اقشار مردم و دهکهای مورد نظر را به شرح زیر تامین و پرداخت میکند:
الف- دولت مکلف است به منظور تامین بخشی از نیازهای معیشتی خانوارهای کشور بویژه خانوارهای کمبرخوردار، از ابتدای 6 ماه دوم سال 99 به صورت ماهانه نسبت به تامین پرداخت یارانه اعتبار خرید به هر فرد ایرانی شناسایی شده در طرح معیشتی خانوار (افراد مشمول ردیف31 جدول تبصره 14 قانون بودجه سال 99 کل کشور) به تعداد حداقل 60 میلیون نفر از طریق واریز اعتبار به کارت یارانه نقدی سرپرست خانوار به مبلغ یک میلیون و 200 هزار ریال برای هر یک از افراد ۳ دهک اول از جمله افراد تحت پوشش کمیته امداد، سازمان بهزیستی، رزمندگان معسر و افراد با درآمد کمتر از حداقل حقوق و دستمزد و به مبلغ 600 هزار ریال به هر یک از افراد سایر دهکها اقدام کند.
1- این اعتبار برای تامین کالاهای اساسی ضروری در نظر گرفته شده و وزارت صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی موظفند ضمن تامین و تخفیف، امکان خرید کالاها را برای مشمولان این قانون فراهم کنند.
2- منابع مورد نیاز برای اجرای این قانون به میزان 300 هزار میلیارد ریال از محل فروش اموال حقالامتیاز و واگذاری سهام دولت و حقوق مالکان ناشی از آن در چارچوب قانون وزارت امور اقتصادی و دارایی تامین میشود. منابع حاصله در اختیار سازمان هدفمندسازی یارانهها برای انجام تکالیف این قانون قرار میگیرد.
ب- در صورت عدم تکافوی منابع حاصله، دولت مکلف است از منابع اعتبار موجود و افزایش تنخواهگردان خزانه، کسری منابع را جبران و با منابع حاصل از فروش و واگذاری مذکور جایگزین کند. دولت میتواند به جای فروش و واگذاری اموال و سهام موضوع این قانون تا سقف منابع مذکور از منابع اعتباری موجود یا جابهجایی سایر اعتبارات، مشروط به عدم آسیب به هزینههای ضروری و حقوق مردم یا افزایش تنخواهگردان خزانه استفاده کند.
ج- استنکاف از اجرای احکام این قانون توسط مسؤولان دولتی دستگاههای مربوط مستوجب مجازات در ماده 576 قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب دوم خرداد 75 با اصلاحات بعدی است.
د- آییننامه اجرایی این قانون مشتمل بر مبلغ یارانه سرانه مشمولان مربوط به کالاهای اساسی به پیشنهاد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با همکاری وزارتخانههای امور اقتصادی و دارایی، صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی، سازمان برنامه و بودجه کشور و بانک مرکزی حداکثر ظرف ۲ هفته پس از تصویب این قانون تعیین میشود و به تصویب هیأتوزیران میرسد.
هـ- دستگاههای اجرایی ذیربط مکلفند گزارش عملکرد این قانون را هر ۲ ماه یک بار به کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات و کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی ارائه دهند.
ارسال به دوستان
تعداد کل قربانیان 53273 نفر
178
* ممنوعیت تردد شبانه امشب و فردا از ساعت ۲۰
آمار روزانه جانباختگان کرونا در کشور پس از 5 ماه و نیم سیر صعودی، دیروز به زیر 200 نفر برگشت. سیر نزولی شمار فوتیهای ناشی از کرونا امیدوارکننده است اما برای رسیدن به آمار ۲ رقمی و در نهایت قطع زنجیره ویروس کرونا، مردم باید همچنان پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند. به گزارش «وطن امروز»، سخنگوی وزارت بهداشت دیروز از فوت ۱۷۸ بیمار «کووید-۱۹» طی یک شبانهروز خبر داد. سیماسادات لاری در اعلام آخرین آمارهای کرونا در ایران، بیان کرد: از ظهر روز پنجشنبه تا ظهر امروز (جمعه) بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۷۱۲۱ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۱۰۸۵ نفر از آنها بستری شدند. مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به یک میلیون و ۱۴۵ هزار و ۶۵۱ نفر رسید. وی افزود: متاسفانه در طول این مدت ۱۷۸ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۵۳ هزار و ۲۷۳ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۸۶۵ هزار و ۴۷۴ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. سخنگوی وزارت بهداشت همچنین گفت: ۵۶۲۷ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. لاری افزود: تاکنون ۶ میلیون و ۹۴۴ هزار و ۴۶۲ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است. در حال حاضر بر اساس آخرین تحلیلها، ۱۲ شهرستان در وضعیت قرمز، ۲۸۸ شهرستان نارنجی و ۱۴۸ شهرستان در وضعیت زرد قرار دارند. وی درباره وضعیت استانهای قرمز نیز بیان کرد: شهرستانهای زریندشت در استان فارس، بافت در استان کرمان، گمیشان در استان گلستان، آستارا، بندرانزلی، رودسر و تالش در استان گیلان و آمل، بهشهر، رامسر، گلوگاه و نکا در استان مازندران در وضعیت قرمز قرار دارند. سخنگوی وزارت بهداشت در ادامه با توجه به وضعیت حال حاضر کرونا در کشور از مردم خواست برای حفظ سلامتی خود و عزیزانشان، یلدای امسال را با خاطرهای متفاوت، به دور از هم و به صورت مجازی برگزار کنند تا شیرینی بلندترین شب سال با برگزاری دورهمیهای کوچک تلخ نشود. لاری با بیان اینکه میزان ابتلا، بستری و به دنبال آن، مرگومیر ناشی از بیماری «کووید-۱۹» رابطه مستقیمی با رفتاری اجتماعی ما دارد، گفت: بسیاری از مردم کشورمان طی هفتههای اخیر با عمل به توصیههای بهداشتی همکاران ما در نظام سلامت، از برگزاری دورهمی و میهمانیهای خانوادگی خودداری کردند و حاصل این همکاری در این روزها با کاهش آمار مبتلایان، بستریشدگان و فوتیهای ناشی از این بیماری همراه بوده است.
***
[ابلاغ ممنوعیت تردد خودروها از ساعت ۲۰ در شنبه و یکشنبه یلدایی تهران]
استاندار تهران مصوبه ممنوعیت تردد خودروهای شخصی در روزهای شنبه و یکشنبه در تهران را ابلاغ کرد. انوشیروان محسنیبندپی در تشریح ابلاغ ممنوعیت تردد خودروهای شخصی در روزهای شنبه[امروز] و یکشنبه[فردا] از ساعت ٢٠ الی ٤ بامداد گفت: مصوبه ستاد ملی کرونا مبنی بر ممنوعیت تردد خودروهای شخصی از ساعت ۲۰ الی ۴ بامداد در روزهای شنبه و یکشنبه هفته آینده همزمان با شب یلدا به دستگاههای ذیربط ابلاغ شده است. وی افزود: شرایط استان تهران به لحاظ بیماری کرونا بشدت ناپایدار است و همانطور که بارها گفته شده، شرایط نارنجی در استان تهران به لحاظ نزدیکی و پیوستگی شهرهای این استان به منزله شرایط قرمز است لذا بار دیگر از شهروندان فهیم استان تهران درخواست میکنم تا همانند دیگر آیینهای ملی نظیر روز ۱۳ فروردین که با هدف قطع زنجیره بیماری کرونا در منازل خود ماندند، این بار نیز در ۲ روز منتهی به شب یلدا در روزهای شنبه و یکشنبه یاریگر ما در اجرای دقیق مصوبات ستاد ملی کرونا باشند. وی ادامه داد: بنا به مصوبه ستاد ملی کرونا مقرر شد روزهای شنبه و یکشنبه ۲۹ و ۳۰ آذرماه، اصناف از ساعت ۱۸ تعطیل و تردد خودروهای شخصی نیز در این ۲ روز، از ساعت ۲۰ تا ۴ بامداد ممنوع شود و این مصوبه به دستگاههای ذیربط در استان تهران ابلاغ شد و در روزهای فوق عملیاتی خواهد شد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از برنامه مجلس برای اصلاح ارقام بودجه 1400 گزارش میدهد
نسخههای درمان بودجه
گروه اقتصادی: ۲۰ روز هم از تقدیم لایحه بودجه سال 1400 به مجلس نمیگذرد اما در همین مدت زمان کوتاه به دلیل ازدیاد معایب این لایحه، اکثر کارشناسان نهادهای پژوهشی، نمایندگان مجلس و دیوان محاسبات نسبت به آن واکنش منفی داشتهاند.
اینطور که پیداست باز کردن کلاف سردرگم بودجه حالاحالاها زمان نیاز دارد. در آخرین اقدام رئیس مجلس شورای اسلامی طی نامهای به روحانی از وی خواسته اصلاحاتی اساسی در بودجه انجام دهد. به گزارش «وطن امروز»، محمد خدابخشی، نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به نامه محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی به رئیسجمهور برای اصلاح قانون بودجه سال 1400 گفت: در جلسه اخیر کمیسیون، نامه رهبر انقلاب که با امضای رئیس دفتر ایشان به رئیسجمهور واصل شده بود، قرائت شد. وی با بیان اینکه در نامهای که رهبر انقلاب خطاب به رئیسجمهور واصل داشته بودند، درباره فروش نفت تاکید شده بود تجدیدنظر انجام شود، ادامه داد: در نامه رهبر انقلاب به رئیسجمهور تاکید شده بود اگر فروش نفت از یک میلیون بشکه فراتر رفت، سهم صندوق توسعه ملی پرداخت و بدهیها نیز تسویه شود و برای مصارف بودجهای از صندوق توسعه ملی برداشتی انجام نشود.
نماینده الیگودرز در مجلس تصریح کرد: با توجه به نامه رهبر انقلاب به رئیسجمهور باید در بخش مصارف پیشنهاد شده در لایحه بودجه 1400 تجدیدنظر و تغییراتی اعمال شود که به همین دلیل رئیس مجلس طی نامهای از رئیسجمهور خواستار اعمال این اصلاحات در لایحه بودجه سال آینده شده است.
نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس عنوان کرد: فارغ از اینکه لایحه بودجه سال آینده در مجلس تصویب یا رد میشود، دولت باید این تغییرات را اعمال و بار دیگر اصلاحات را به مجلس واصل کند.
* مجلس مراقب بدهیهای دولت به صندوق توسعه ملی باشد
اقدام مجلس برای اصلاح ارقام مندرج در منابع بودجه، اقدامی لازم برای نجات کشور از تبعات ناشی از کسری بودجه است. کاهش رقم فروش نفت از 3/2 به یک میلیون بشکه در روز و منطقی کردن نرخ ارز، اقدامی درست برای واقعیسازی درآمد نفتی در بودجه سال آینده است. با این حال تسویه بدهی دولت به صندوق توسعه ملی، موضوعی است که مجلس باید با دقت به آن بپردازد. کاهش رقم فروش نفت از 3/2 به یک میلیون بشکه در روز هر چند اقدامی لازم است اما با توجه به سازوکار تعیین شده رهبر معظم انقلاب برای تسویه بدهیهای دولت به صندوق توسعه ملی، نباید مانع بازپرداخت بدهیهای دولت به این صندوق شود. با توجه به اینکه رهبر معظم انقلاب تسویه بدهی دولت با صندوق توسعه ملی را مشروط به فروش بیش از یک میلیون بشکه در روز کردهاند، کاهش سقف فروش نفت در لایحه بودجه میتواند بهانه امتناع دولت از تسویه بدهی خود به این صندوق را فراهم کند. در واقع دولت میتواند با استناد به نامه رهبر معظم انقلاب، به «بازپرداخت بدهی دولت به صندوق توسعه ملی از محل درآمدهای حاصل از فروش مازاد بر یک میلیون بشکه در روز» استناد کرده و با محقق نشدن این رقم در سال آینده (که بسیار محتمل است)، از تسویه بدهی مذکور شانه خالی کند.
در چنین شرایطی مجلس میتواند با گنجاندن بندی در قانون بودجه سال آینده، دولت را مکلف به بازپرداخت بدهیهای سررسید شده خود به صندوق توسعه ملی کند. با توجه به اینکه افزایش نرخ تسعیر ارز با وجود کاهش رقم فروش نفت، درآمد مدنظر دولت از محل فروش نفت در سال آینده را محقق میکند، اتخاذ تدبیری برای تسویه بدهی دولت به صندوق توسعه ملی، ضروری خواهد بود. در شرایطی که مجلس در تلاش است با اصلاحات مدنظر خود، دولت را از تنگنای درآمدی برهاند، مکلف کردن دولت به بازپرداخت بدهی خود به صندوق توسعه ملی کاملا قابل اجرا و البته ضروری است. بدیهی است در صورت غفلت مجلس از الزام دولت به بازپرداخت بدهی خود به صندوق توسعه ملی، بار سنگین بازپرداخت این بدهی را به دولت بعدی منتقل میکند. موکول شدن تسویه بدهی دولت به دولت بعد اما خطر تکرار سیاست مخرب دولت کنونی در «برداشت بدون تسویه از صندوق توسعه ملی» را به رویهای خطرناک برای دولتهای بعد تبدیل کرده و عملا کارکرد صندوق مذکور را از یک صندوق با کارکرد سرمایهای و متعلق به نسلهای آتی، به صندوقی برای پوشش دادن کسری بودجه و جبران ناکارآمدیهای دولتها در ایجاد منابع درآمدی پایدار تبدیل میکند.
* راه حل افزایش درآمدها و کاهش هزینهها
رئیس کمیته اصلاح ساختار بودجه مجلس شورای اسلامی درباره روشهای افزایش درآمد دولت در لایحه بودجه 1400 به «وطن امروز» گفت: ما در بررسیای که با حضور کارشناسان برنامه و بودجه در چند روز اخیر داشتیم، به این نتیجه رسیدیم نزدیک به 150 هزارمیلیارد تومان را میتوان به منابع دولت اضافه کرد. بخشی از این مبلغ میتواند از درآمدهای مالیاتی حاصل شود. سهم درآمدهای مالیاتی در بودجه 1400 با 20 درصد افزایش نسبت به بودجه امسال، به 248 هزارمیلیارد تومان رسیده است که بر اساس برآوردهای سازمان برنامه و بودجه، این درآمدها میتواند بدون فشار به بخش تولید، تا 290 هزارمیلیارد تومان افزایش یابد. با توجه به اینکه میزان تحقق درآمدهای مالیاتی امسال، بیش از 100 درصد بوده است، چیزی نزدیک به 50هزار میلیارد تومان میتواند از این بخش تامین شود.
محسن زنگنه افزود: همچنین رشد مالیات بر ارزش افزوده در بودجه سال آینده، صفر در نظر گرفته شده است اما این مالیات باید با توجه به میزان تولید ناخالص داخلی و تورم محاسبه شود و از آنجا که تولید ناخالص داخلی سال آینده با توجه به تورم، رشد قابل ملاحظهای خواهد داشت، این نوع مالیات نیز باید افزایش یابد و به تبع آن درآمدهای این بخش هم افزایش خواهد یافت.
وی ادامه داد: تعریف پایههای مالیاتی جدید نیز میتواند به این افزایش درآمدها کمک کند. به عنوان مثال قانون مالیات بر خانههای خالی که توسط مجلس تصویب شد، بر اساس پیشبینی سازمان امور مالیاتی، میتواند تا 3 هزار میلیارد تومان درآمد جدید را اضافه کند که دولت این درآمد را در بودجه سال آینده، کمتر از یکدهم این رقم پیشبینی کرده است. همچنین مالیاتهایی مانند مالیات بر خودرو و خانه لوکس که در بودجه امسال آورده شده بود، در بودجه سال آینده حذف شده است که اضافه کردن این مالیات هم میتوان درآمد خوبی را ایجاد کند.
زنگنه بیان کرد: علاوه بر درآمدهای مالیاتی، ما میتوانیم درآمدهایی را از افزایش حقوق ورودی کالا در گمرک شناسایی کنیم. واردات کالای اساسی ما نزدیک به 8 میلیارد دلار و واردات سایر کالاها نزدیک به 33 میلیارد دلار است که متاسفانه حقوق ورودی تمام این کالاها در گمرک، با ارز 4200 تومانی محاسبه میشود. ما پیشنهاد دادیم این حقوق ورودی برای کالای اساسی و مورد نیاز مردم تغییر نکند اما برای سایر کالاها با نرخ ارز نیمایی محاسبه شود. اگر این اتفاق بیفتد، نزدیک به 60 تا 70 هزارمیلیارد تومان هم از این محل میتوان درآمدها را افزایش داد اما متاسفانه دولت با بهانههای غیرکارشناسی ادعا میکند در صورت تغییر حقوق ورودی این کالاها در گمرک، باید شاهد افزایش 150 درصدی قیمت کالاها در کشور باشیم، در حالی که محاسبات نشان میدهد این افزایش قیمت کمتر از 7 درصد خواهد بود.
عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در انتها افزود: در بخش هزینهها که 638 هزار میلیارد تومان است، ما شاهد افزایش 250 درصدی هزینهها در برخی دستگاهها هستیم و تعداد قابل توجهی از دستگاهها نیز بیش از 100 درصد افزایش هزینه داشتند که این به هیچ وجه برای مجلس قابل قبول نیست. از طرفی امسال، میزان تخصیص بودجه به برخی دستگاهها نزدیک به 40 درصد بوده و بودجه این دستگاهها به طور کامل پرداخت نشده. پس دولت میتواند به جای آنکه هزینه زیادی را در بودجه برای یک دستگاه مشخص کند اما آن را کامل تخصیص ندهد، از ابتدا هزینه واقعی این دستگاه را در بودجه لحاظ کند تا سقف هزینهها در بودجه کاهش یابد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|