|
گفتوگو با حسن نجاریان تهیهکننده سریال تاریخی «جشن سربرون»
سربرون روی میز تدوین
گروه فرهنگ و هنر: بدون شک سریالها و مجموعههای جدید تلویزیون از پرمخاطبترین برنامهها محسوب میشوند. سریالهای جدید بسیاری مواقع حکم برگبرنده یک شبکه را در جذب مخاطب ایفا کردهاند اما در یکی، دو سال اخیر که کشور درگیر مشکلات شیوع ویروس کرونا شده است، برنامهسازان صداوسیما هم همانند سایر هنرمندان برای تولید آثارشان با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند که در نتیجه شاهد نیمهکاره ماندن برخی سریالها و کند شدن روند تولید مجموعههای تلویزیونی هستیم. این مساله کار را برای مدیران شبکهها بسیار سخت کرده و آنها به همین خاطر در یکی، دو سال اخیر با مشکلات بسیاری برای بستن کنداکتور پخش سریالها روبهرو شدهاند. به هر حال با وجود همه این شرایط، برخی برنامهسازان صداوسیما با رعایت پروتکلهای بهداشتی مشغول تولید سریالها و مجموعههای جدید تلویزیونی هستند و هنرمندان هم با وجود شرایط دشوار تولید، با تمام وجود جلوی دوربین میروند تا کنداکتور شبکههای رسانه ملی از سریالهای جدید خالی نباشد. سریال تاریخی «جشن سربرون» از آن دست پروژههای بزرگ سیما فیلم محسوب میشود که تمام روند تولید این سریال در سختترین شرایط کرونایی کشور انجام شد. حسن نجاریان، تهیهکننده سریال در گفتوگو با «وطنامروز» از اتمام تصویربرداری این سریال به کارگردانی مجتبی راعی خبر داد و گفت: سریال ۴۵ قسمتی «جشن سربرون» به سفارش سیما فیلم تولید شده است و به روایت دوران قبل از مشروطه میپردازد. همچنین آخرین لوکیشن اصلی سریال «جشن سربرون»، شهرک غزالی و بیابانهای خاوران بود که سکانسهای جنگی به مدت 5 روز در این بیابانها ضبط شد. این تهیهکننده درباره این سکانسها و وقوع آنها در تاریخ بیان کرد: داستان ما عین به عین تاریخ نیست، بلکه برگرفته از مسائل تاریخی است و این جنگ هم از جمله جنگهایی بوده که در میان قبایل و طوایف وجود داشته است. این سریال به دوران مظفرالدین شاه و پیروزی مشروطهخواهان میپردازد که البته داستان آن در میان عشایر میگذرد. به گفته راعی، این سریال در ۳ فصل نوشته شده و اکنون تصویربرداری فصل اول آن به اتمام رسیده که ماجرای چند خان و رعیت را به تصویر میکشد.
وی درباره حضور بازیگران در ادامه سریال نیز گفت: در این سریال ما با جمعی از بازیگران باسابقه و جوان و مطرح همکاری میکردیم که بدون شک ترکیبی جذاب و حرفهای برای مخاطبان خواهد بود. در این میان میتوان به بازیگرانی چون لیلا اوتادی،حسین محجوب، نادر فلاح، قاسم زارع، داریوش کاردان، میرطاهر مظلومی، رامین ناصرنصیر، مهدی فقیه، کریم اکبریمبارکه، بیوک میرزایی، ارسلان قاسمی، مهران نایل، جواد قامتی، ابراهیم برزیده و سیامک اشعریون اشاره کرد.
وی درباره قسمتهای تدوینشده نیز بیان کرد: سریال ۴۵ قسمت دارد و تدوین همزمان توسط حسین زندباف انجام میشود که براساس آنچه گرفته شده مونتاژ اولیه ۴۲ قسمت گرفته شده و صداگذاری توسط آرش قاسمی انجام میشود. فرید سعادتمند هم کار موسیقی را برعهده دارد.
تهیهکننده درباره سختیهای شرایط تولید در دوران کرونا گفت: متاسفانه ۲ مرتبه در ۲ بازه زمانی 40 روزه پروژه ما به خاطر اپیدمی کرونا با تعطیلی مواجه شد که این تعطیلیها ضرر و زیان سخت مادی و معنوی را به روند تولید سریال وارد کرد و از سوی دیگر با مبتلا شدن برخی عوامل اصلی سریال به کرونا، چندین وقفه کوتاهمدت هم به پروژه وارد شد که همه این مسائل سختیهای تولید در دوران نفسگیر کرونا را دوچندان کرد اما خدا را شکر که همه این موارد به خیر گذشت و توانستیم کار تصویربرداری فصل نخست این پروژه را به سرانجام برسانیم. همچنین درباره اقدامات انجامشده در گروه سازنده «جشن سربرون» در مقابله با شیوع ویروس کرونا باید گفت از ابتدا با رعایت نکات ایمنی و ارائه دستکش، ماسک و گندزدایی از محل اقامت و تصویربرداری، کار را ادامه دادیم و در کارگاه لباس پروژه، ماسک تولید کردیم و علاوه بر تامین ماسک گروه به گروه دیگری از سازندگان سریال هم ماسک ارائه دادیم. خانه سینما هم میتوانست با استفاده از پتانسیل طراحان و گروههای لباس، تهیه ماسک را در برنامه خود قرار دهد که این کار را هم به انجام نرساند. نجاریان درباره برخی انتقادات درباره طولانی شدن روند تولید سریال «سربرون» گفت: جدا از وقفههایی که به خاطر اپیدمی کرونا با آن مواجه شدیم، در مجموع باید گفت روند و سرعت تولید به نسبت تعهداتی که به سیمافیلم داده بودیم از شرایط مناسبی برخوردار بود، از سویی این واقعیت را نمیتوان فراموش کرد که سختی تولید سریالهای تاریخی چندین برابر سریالهای آپارتمانی است و از یکسری ظرافت و ریزهکاریهای خاصی برخوردار است که در صورت عدم رعایت آن، اثر تاریخی از جذابیت لازم برخوردار نخواهد بود. وی ادامه داد: یک نکتهای که نباید فراموش کرد این مساله است که سینما یک صنعت حرفهای است که بودجه کافی حرف اصلی را در تولیدات آن میزند و مسلما هر چه بودجه بیشتری برای پروژههای تاریخی دست سازندگانش باشد، آنها میتوانند ضمن سرعتبخشیدن به روند تولید، اثر باکیفیتتری را به مخاطبان عرضه کنند.
نجاریان درباره کارگردانی پروژه توسط مجتبی راعی گفت: همانطور که همه اهالی سینما میدانند آقای مجتبی راعی، کارگردان گزیدهکاری است و برای هر پروژه، وقت بسیاری را میگذارد و برای جشن «سربرون» نیز ایشان چندین سال وقت خود را صرف پژوهش پروژه کرد که مسلما این مساله به ارتقای سطح کیفی سریال میافزاید. وی در پایان درباره زمان پخش سریال اظهار کرد: هنوز صحبتی درباره زمان قطعی پخش انجام نشده اما احتمالا به بعد از ماه رمضان سال بعد میافتد تا کار پستولید و فنی تمام شود.
ارسال به دوستان
سخنگوی نیروهای مسلح یمن از آزادسازی یکی از مناطق راهبردی این کشور خبر داد
پاکسازی الجوف از لوث سعودیها
سرتیپ «یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح یمن عصر دیروز در پیامی که در کانال اطلاعرسانیاش منتشر کرد، از آزادسازی استان الجوف به دست رزمندگان یمنی خبر داد. سریع در این باره نوشت: «نیروهای مسلح ما با استعانت از خداوند متعال موفق شدند منطقه الیتمه و اطراف آن را در استان الجوف آزاد کنند و در یک عملیات نظامی گسترده، نیروهای دشمن و مزدوران، خائنان و عوامل آن را شکست دهند (عملیات فجر بیابان)». این روند منجر به آزادسازی کل منطقه الیتمه و اطراف آن به مساحت بیش از 1200 کیلومترمربع شده است. وی افزود: جزئیات این عملیات طی روزهای آینده در یک نشست خبری اعلام خواهد شد. بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی سریع، این عملیات منجر به تحمیل خسارات سنگین به نیروهای دشمن و غنیمت گرفتن سلاحهای زیادی شد. بدین ترتیب استان الجوف به جز برخی مناطق بیابانی به طور کامل آزاد شد. سریع در ادامه نوشت: «از آنجا نیروهای مسلح در حال گذار به مرحله جدیدی از پاسخ مشروع به تجاوز هستند، دولت نجات ملی یمن از همه آزادگان یمن میخواهد فعالانه در نبرد برای آزادی و استقلال شرکت کنند». سخنگوی نیروهای مسلح یمن در پایان متذکر شد: «نیروهای مسلح به مردم ثابت قدم، صبور و مبارز ما اطمینان میدهند گزینههای مناسب برای مقابله با دشمن جنایتکار و پاسخگویی به تمام جنایات و تجاوزات آن را دارند».
با وجود اینکه الجوف در مقایسه با دیگر استانهای نزدیک به آن، استان فقیری است اما این استان از «ثقل راهبردی» برخوردار است. در شمال شرق این استان در آن سوی مرز منابع نفتی عربستان سعودی در «الربع الخالی» وجود دارد.
هر گروهی که بر الجوف مسلط باشد کنترل نبرد کنونی در یمن بویژه در ۵ استان حیاتی یعنی استان «عمران» در غرب الجوف، صنعا در جنوب غرب، مأرب در جنوب، حضرموت در شرق و صعده در شمال الجوف را در دست دارد.
الجوف مرزهای طولانی با عربستان سعودی دارد و همین موضوع در نهایت باعث میشود ریاض به «رایزنیهای صلح» با صنعا روی آورد تا چاه نفتی الشیبه در الربع الخالی را از حملات موشکی یا پهپادی دور نگه دارد.
* جنایت تازه عربستان علیه غیرنظامیان یمن
همزمان با آشکار شدن شاخصهای متعدد از شکست ائتلاف متجاوز سعودی- آمریکایی در جنگ یمن، این ائتلاف متجاوز به دور از اخلاق و قواعد جنگ و درگیری طی روزهای گذشته سیاست «زمین سوخته» را مجددا فعال کرده و مناطق مسکونی صنعا را مورد تجاوز قرار میدهد. تجاوزات جنگندههای ائتلاف متجاوز سعودی- آمریکایی به مناطق مسکونی صنعا موجب وارد آمدن خسارتهای فراوان به منازل شهروندان یمنی و تخریب تعدادی از راهها و پلها و همچنین آسیب رسیدن به مواضع حساس همچون بیمارستانها شده است.
رسانههای عربی بامداد یکشنبه از حملات هوایی متجاوزان ائتلاف سعودی به «صنعا» پایتخت یمن خبر دادند. خبرنگار شبکه «الجزیره» در یمن گزارش داده است: «ائتلاف سعودی عملیاتی را علیه مناطقی در صنعا از جمله منطقه «عصر» انجام داده است». سخنگوی ائتلاف جنایتکار سعودی نیز با صدور بیانیهای مدعی شد: این عملیات با قوانین انسانی بینالمللی و قوانین عرفی آن مطابقت دارد. شبکه «المسیره» اما از صنعا گزارش داد: «بر اثر حملات تجاوزکاران آمریکایی- سعودی به منطقه عصر در «منطقه معین»، تعدادی از منازل شهروندان یمنی آسیب دید و تعدادی از خانوادهها به دلیل ویران شدن منازلشان آواره شدند». پیش از این، «محمد البخیتی» عضو شورای سیاسی انصارالله یمن در مصاحبهای گفت دولت صنعا پاسخ حمله را با حمله خواهد داد و بزودی دولت سعودی پاسخ دردناکی دریافت خواهد کرد.
* بازی عربستان در زمین سوخته
عربستان که همه کارتهای سیاسی و نظامی خود را در جنگ یمن از دست داده، اکنون به سیاست «بازی در زمین سوخته» متوسل شده تا بتواند معادله را تغییر دهد. روزنامه الاخبار در این باره نوشت تجاوزات ائتلاف وابسته به عربستان بعد از هدف قرار دادن فرودگاه بینالمللی صنعا در اواسط هفته گذشته شدت یافت و حتی در حالی که هیات اتحادیه اروپایی این تجاوز را محکوم کرد، سازمان ملل ترجیح داد مانند همیشه سکوت کند.
منابع محلی در صنعا گزارش دادند طی ۲ روز گذشته ائتلاف متجاوز سعودی با استفاده از هواپیماهای فرانسوی رافال همچنان مناطق مسکونی صنعا را مورد هدف قرار میدهد.ائتلاف متجاوز ادعا کرد ضد اهداف حساس در صنعا عملیات انجام داده است. ساعاتی از بمباران فرودگاه صنعا نگذشته بود که ساکنان محله بیمارستان آلمانی در شرق صنعا از بمباران یک تعمیرگاه خودروی متعلق به شهروندان شوکه شدند.
به گفته منابع محلی صدا و نوع عملیات جنگندههای ائتلاف سعودی در تجاوزات آنها طی چند روز گذشته با صدا و عملیات جنگندههایی که در تجاوزات قبلی مورد استفاده قرار گرفتند متفاوت بوده است. بمبهایی که اخیرا در حملات این ائتلاف ضد مناطق مسکونی صنعا استفاده شده، نسبت به بمبهای قبلی شدت انفجار و تخریب بیشتری داشت. حملات ائتلاف متجاوز سعودی- آمریکایی بامداد پنجشنبه گذشته با شدت بیشتری دنبال شد و خسارت زیادی به بیمارستان زنان و کودکان در منطقه السبعین وارد کرد. این حملات هیستریک بعد از هدف قرار دادن زندانیان زندان پلیس نظامی در صنعا در سال 2018 و زندان «ذمار» در اواخر 2019 نزدیک بود که یک کشتار جدید به راه اندازد.
افزایش تجاوزات هوایی عربستان ضد صنعا نشاندهنده میزان سردرگمی سعودیها در نتیجه پیشروی نیروهای ارتش و کمیتههای مردمی یمن در شهر استراتژیک مأرب و تسلط بر مواضع مهم در نجران و شمال استان الجوف است. منابع سیاسی آگاه در این زمینه در گفتوگو با روزنامه الاخبار اعلام کردند تجاوزات خشونتآمیز عربستان ضدصنعا طی چند روز گذشته بعد از آن انجام شد که مقامات دولت نجات ملی یمن حاضر نشدند به فشارهای بینالمللی جهت توقف عملیاتهای خود در مأرب تن دهند. این منابع همچنین با استناد به اظهارات برخی مقامات اماراتی فاش کردند این تجاوزات با مشارکت موثر ابوظبی انجام شد.
«شارل ابی نادر» کارشناس نظامی و راهبردی لبنانی در گفتوگو با وبسایت شبکه المیادین در این زمینه اعلام کرد همه کارتهای سیاسی و امنیتی عربستان در جنگ یمن سوخت و این مساله موجب شده به کشتار ملت یمن متوسل شود اما یمنیها تسلیم فشارهایی که از سوی ائتلاف متجاوز سعودی به آنها وارد میشود نخواهند شد، بویژه که اکنون همه شواهد حاکی از دستاوردهای بزرگ طرف یمنی در این جنگ است.
ارسال به دوستان
نبرد سرنوشت/2
کربلای 4 و 5؛ 2 مرحله از یک عملیات
محمدعلی صمدی*: تلاشها برای طراحی و اجرای عملیات سرنوشت، اوایل بهار 65 آغاز شد. نخستین ایدهای که از سوی فرماندهی سپاه مطرح شد، ساماندهی 1500 گردان پیاده و اجرای عملیات همزمان از ۳ جبهه غرب، میانی و جنوب بود. در حالی که در عملیات «والفجر 8» تنها 80 گردان پیاده سپاه وارد عمل شده بودند، پذیرش چنین توسعه سازمان رزم گستردهای بعید به نظر میرسید. ضمن اینکه فرمانده جنگ (مرحوم رفسنجانی) اعتقاد داشت حتی تامین پوتین برای چنین تعدادی هم خارج از بنیه اقتصادی کشور است. اما یک نکته قطعی وجود داشت. برای وارد کردن ضربه تعیینکننده به دشمن، باید اتفاقی بزرگتر از آنچه در سالهای قبل تجربه شده بود، روی میداد. در نهایت روی طرح 500 گردان، میان فرمانده جنگ و فرماندهان سپاه توافق شد. یعنی یکسوم برآورد ابتدایی و طبیعی بود که در این صورت، تنها امکان عمل کردن در یکی از ۳ جبهه جنگ وجود داشت. بررسی زیادی برای اولویتبندی جبههها لازم نبود. به همان دلایلی که قبلا ذکر شد، جبهه جنوب در اولویت قرار میگرفت. حفاظت از خطوط دشمن در مجاورت استان خوزستان (عمدتا در حوزه استحفاظی استان بصره)، بر عهده ۳ یگان اصلی ارتش بعث قرار داشت: «سپاه چهارم»، «سپاه سوم» و «سپاه هفتم». طبق محاسبات اولیه، با 500 گردان نیروی پیاده، حملهای بزرگ از ۳ محور به استان بصره قابل اجرا به نظر میرسید؛ از شمال به جنوب در«هورالعظیم» علیه مواضع سپاه چهارم، از شرق به غرب در«شلمچه» علیه مواضع سپاه سوم و از جنوب به شمال در «فاو» علیه مواضع سپاه هفتم. تخمین زده میشد ارتش عراق به طور همزمان، توان رویارویی با این هجوم وسیع را نخواهد داشت و پیشروی قابل توجهی در عمق استان بصره اتفاق خواهد افتاد که محاصره کامل بصره و به احتمال قوی، سقوط این شهر را نیز به دنبال خواهد داشت.
تلاشها برای جذب نیروی انسانی معادل 180 هزار نفر آغاز شد اما در نهایت مشخص شد تنها امکانات لجستیک و هدایت 260 گردان پیاده (معادل 100 هزار نفر) وجود دارد. اینگونه بود که «طرح اعزام سپاه 100 هزار نفری محمد(ص)» تصویب و تحقق آن در دستور کار قرار گرفت. با مشخص شدن این آمار، بار دیگر لازم بود طرح کلان عملیات سرنوشت از سوی نظامیان مورد بازبینی قرار گیرد. حالا عملا جبهههای مورد نظر برای عملیات بزرگ، باید متناسب با نیروی تخصیصیافته، محدود میشد.
این یعنی تنها امکان تمرکز در یکی از ۳ جبهه وجود داشت؛ «هور»، «شلمچه» یا «فاو». هر ۳ منطقه طی ۴ سال گذشته بشدت حساس شده و خطوط تماس در آنها، به سختی از سوی ارتش بعث محافظت میشد. با این حال تجربه نشان داده بود با حملهای پرتوان و برقآسا امکان شکستن هر ۳ خط وجود دارد اما فاصله «هور» تا بصره (حدود 70 کیلومتر) و فاصله «فاو» تا بصره (حدود 80 کیلومتر) امکان تهدید مستقیم این شهر را به سختی قابل اجرا میکرد و همان تجارب قبلی نشان داده بود تنها عامل قرار دادن رژیم بعث در تنگنای حیات و ممات، تهدید مستقیم بصره است. با این اوصاف، تنها یک محور قابلیت دسترسی به چنین تهدیدی را فراهم میکرد؛ «محور شلمچه». فاصله خط تماس ایران و عراق در این محور، تا حومه شهر بصره، کمتر از 14 کیلومتر بود.
ارتش بعث پس از عملیات «الی بیتالمقدس» و «رمضان» در سال 61، دژ دفاعی بیمانندی را مقابل خطوط پدافندی ایران در شلمچه ایجاد کرده بود که از سوی کارشناسان نظامی، امکان نفوذ به آن وجود نداشت. عراق بخوبی میدانست کوتاهی در حفاظت از شلمچه، به قیمت موجودیتش تمام خواهد شد. به همین دلیل بود که رزمندگان ایرانی، از سال 61، این جبهه را از فهرست اهداف قابل دستیابی خارج کرده بودند. در سال تعیین سرنوشت، بار دیگر پرونده شلمچه باز شد. ارزیابیها همچنان تحت تاثیر هیبت پرشکوه دژ دشمن در این منطقه قرار داشت. باید راه نفوذ دیگری به سوی بصره پیدا میشد.
یک عملیات طولانی و دقیق گردآوری اطلاعات، سرانجام نتیجه داد. منطقهای موسوم به «ابوالخصیب»، در جنوب شرق بصره، به عنوان آسیبپذیرترین نقطه در حصار دفاعی مستحکم این شهر شناسایی شد اما یک مشکل بزرگ در میان بود: «اروندرود».
برای وصول به ابوالخصیب، رزمندگان ایرانی باید از رودخانه اروند عبور میکردند. این همان کاری بود که در «عملیات والفجر 8»، با موفقیت کامل تجربه کرده بودند اما حالا اوضاع با چند ماه قبل تفاوت داشت. در زمستان 64، ارتش بعث، بر اساس آموزههای کلاسیک نظامی، اروندرود را یک مانع طبیعی غیرقابل عبور فرض میکرد اما در سال 65، با حساسیت و دقت زیادی از پهنه اروند حفاظت میکرد. به رغم این وضعیت، تجربه شیرین و صد درصد پیروز در عملیات والفجر ۸، امید زیادی در میان استراتژیستهای سپاه پاسداران ایجاد میکرد. اینگونه بود که عبور از اروندرود و دستیابی به ابوالخصیب در دستور کار قرار گرفت. نزدیکترین سواحل شرقی اروند به ابوالخصیب که در اختیار ایران قرار داشت، درست روبهروی جزیره «امالرصاص» بود. این قطعه خشکی که بزرگترین جزیره موجود در میانه رودخانه اروند است، در عملیات «والفجر 8» به عنوان محور پشتیبانی، برای ساعاتی، توسط رزمندگان سپاه به تصرف درآمده بود. 75 درصد ساحل شرقی امالرصاص (حدود 7 کیلومتر) در برابر مرز ایران قرار داشت. هجوم مستقیم به این سواحل (تکجبههای) امکان موفقیت کمی داشت اما اگر به نحوی، دور زدن امالرصاص میسر میشد (تکاحاطهای) امکان پیروزی به شکل چشمگیری بالا میرفت. تلاشها برای مسیر مناسب دور زدن امالرصاص آغاز شد و باز هم به سرانجام رسید.
5/1 کیلومتر از سواحل امالرصاص در برابر مرز عراق قرار دارد. دماغه این جزیره، به طول پانصد متر، به موازات جزیره دیگری موسوم به «ماهی» قرار دارد و یک دالان آبی به عرض 300 متر میان این ۲ دماغه تشکیل شده است. این دالان، همان مسیر طلایی بود برای دور زدن امالرصاص که در مدارک و اسناد نظامی آن سالها، از آن به نام «تنگه» ثبت شده است و ما در این مقال، از آن با عنوان «تنگه امالرصاص» یاد خواهیم کرد؛ تنگهای که سرنوشت نهایی «عملیات سرنوشت» وابسته به آن بود.
* پژوهشگر و تاریخنگار
ارسال به دوستان
گزارش «وطنامروز» از افزایش قیمت برخی داروها و اقدامات دولت برای کنترل بازار
دارو درمان میشود ؟
* معاون اول رئیسجمهور: حذف ارز ترجیحی دارو در دستور کار نیست * مدیرکل داروی سازمان غذا و دارو: ترجیح میدهیم ارز ترجیحی حذف شود!
مهدی جابری: تلاش مقامات عالی دولت برای مقابله با مافیا و سوداگران دارو و کنترل قیمتها به منظور رفع نگرانیها و دغدغههای مردم در حالی است که بخشی از بدنه وزارت بهداشت حرف دیگری میزند و نظر خودش را دارد!
به گزارش «وطنامروز»، تامین داروی برخی بیماران در روزهای اخیر با مشکلاتی مواجه شده است و به نظر میرسد پای همان مافیای همیشگی در کار باشد تا به بهای ایجاد نگرانی و تهدید فکری و جسمی برای بیماران، سودهای آنچنانی برای خودشان حاصل کنند. رئیسجمهور نیز در جلسه اخیر ستاد ملی مقابله با کرونا دست روی همین نکته گذاشت و با تایید حضور سوء سوداگران، خواستار نظارت و فعالیت جدی وزارت بهداشت شد. سیدابراهیم رئیسی با اشاره به دریافت گزارشاتی درباره گرانی و افزایش قیمت برخی اقلام دارویی گفت: اینگونه گرانیها که رنج مضاعفی بر بیماری است به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست و نباید اتفاق بیفتد. لازم است وزارت بهداشت و درمان با جدیت آن را پیگیری کند و اجازه ندهد افراد سوداگر در زمینه گرانی اقلام دارویی فعال شوند.
* مخبر: ارز ترجیحی دارو حذف نمیشود
با گذشت چند ساعت از سخنان مقام عالی دولت، معاون اول رئیسجمهور از تلاش دولت برای کنترل شرایط خبر داد و البته تاکید کرد که دولت سیزدهم به توان و تخصص صنایع داروسازی داخلی برای تامین نیازهای کشور اعتماد دارد و به آن افتخار میکند. محمد مخبر روز گذشته در نشست با اعضای سندیکای داروی انسانی گفت: تامین و تولید ۹۷ درصد از داروی مورد نیاز کشور توسط صنایع داروسازی مایه افتخار برای این بخش صنعت کشور است و انتظار داریم با حل مشکلات و همفکری و همکاری دولت و صنایع داروسازی ۳ درصد مابقی نیازهای کشور در زمینه دارو، بویژه بیماران صعبالعلاج در کشور تهیه و تولید شود.
معاون اول رئیسجمهور افزود: دولت و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به دنبال آن است صنعت داروسازی کشور با رفع مشکلات با قوت به کار خود ادامه دهد و با بهروزرسانی تکنولوژی و تجهیزات در جهت سلامت مردم گامهای موثری بردارد. وی هرگونه هزینه برای تامین سلامت و بهداشت مردم را وظیفه ذاتی دولت و یک سرمایهگذاری بلندمدت برای آینده کشور دانست و ادامه داد: ۳ رأس مثلث صنعت داروسازی، شرکتهای بیمه و وزارت بهداشت باید با همفکری، همکاری و هماهنگی یکدیگر در جهت کاهش مشکلات مردم و حمایت از آنها در حوزه تامین دارو و حفظ سلامت جامعه حرکت کنند.
مخبر با اشاره به برخی مشکلات پیش آمده در روزهای گذشته برای تامین داروی برخی بیماران در کشور تصریح کرد: قابل قبول نیست که با وجود چنین صنعت داروسازی قوی و قدیمی در کشور مشکلات اینچنینی برای برخی بیماران به وجود آید. معاون اول رئیسجمهور همچنین درباره برخی شایعات مطرح شده در زمینه حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی به بخش دارو اظهار داشت: آزادسازی ارز ترجیحی برای بخش دارو نه در کوتاهمدت و نه در بلندمدت به هیچ وجه در دولت مطرح نیست و انتظار میرود صنایع داروسازی با قیمتگذاری مناسب به رفع نیازمندیهای دارویی کشور کمک کنند.
* مدیر وزارت بهداشت: مخالفان حذف ارز ترجیحی، ناسالمند!
تاکید مقامات عالی دولت بر کاهش دغدغهها و نگرانی بیماران و خانوادههای آنها برای بخشی از مجموعه بهداشت و درمان کشور قابل پذیرش نیست و این جای تعجب دارد.
دقیقا در روزی که معاون اول رئیسجمهور به فعالان صنعت دارویی کشور اطمینان داد حذف ارز ترجیحی در دستور کار دولت نیست، مدیرکل دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت در سخنانی که در پایگاه اطلاعرسانی وزارت بهداشت منتشر شد، به انتقاد از مخالفان حذف ارز ترجیحی پرداخت و آنها را «ناسالم» توصیف کرد!
سیدحیدر محمدی با بیان اینکه وظیفه سازمان غذا و دارو، تامین دارو است و موضوع کنترل قیمت و تامین ارز مباحث ثانویه در تامین دارو هستند، گفت: در حال حاضر با توجه به مشکلاتی که در تامین ارز دولتی به وجود آمده، ترجیح میدهیم حذف شود و برای آن جایگزین در نظر بگیریم.
مدیرکل داروی سازمان غذا و دارو افزود: میگوییم ارز ترجیحی باعث فساد میشود. برخی افراد که بدون سازوکار با حذف ارز ترجیحی مخالفت میکنند، ناسالمند؛ موادی را وارد میکنند که مشمول قیمتگذاری نیست و با قیمت آزاد به فروش میرسانند. محمدی تصریح کرد: در سازمان غذا و دارو نمیگوییم ارز دولتی حذف شود بلکه میگوییم یارانه آن باید جابهجا شود، چنانکه تفاوت قیمت ارز دولتی و آزاد چند برابر است و با حذف ارز دولتی قیمت دارو به طور طبیعی به همان نسبت افزایش پیدا میکند. وی ادامه داد: به شرطی میگوییم ارز ترجیحی حذف و تکنرخی شود که برای اقلام دارویی و تجهیزات پزشکی بودجه ثابت در نظر گرفته شود و مابهالتفاوت از طریق سازمانهای بیمهگر به بیماران تعلق بگیرد تا آنها به نحوی پرداختی بیمار را ثابت نگه دارند و بیمار احساس نکند که دارو گران شده است. از طرفی پیشنهاد کارت هوشمند سلامت نیز ارائه شده که به عنوان یارانه سلامت در اختیار خانوادهها قرار گیرد. مدیرکل داروی سازمان غذا و دارو اظهار داشت: اما در هر حال همه این پیشنهادها برای این است که این ارزی که در اختیار تولیدکننده در ابتدای زنجیره تعلق میگیرد و فسادهای بسیاری دارد، حذف و مسیر اصلاح شود.
* کمبود دارویی نسبت به سال گذشته بسیار کمتر است
کنترلهای وزارت بهداشت در چند ماه اخیر موجب شده است که کمبود دارویی به شدت سال گذشته نباشد. هر چند برخی بیماران برای تهیه دارو دچار مشکل شدهاند اما این مشکل در مقایسه با سال گذشته کمرنگتر است.
هفته قبل رئیس سازمان غذا و دارو در این باره گفت: با پیگیریهای انجام شده و با دستور رئیسجمهور ارزی که برای دارو نیاز بود تامین شد؛ همچنین با توجه به کنترلی که انجام شده کمبود دارویی ما نسبت به سال گذشته بسیار کمتر است.
بهرام دارایی ادامه داد: البته تلاش میکنیم برخی کمبودها بویژه داروی بیماران خاص را به حداقل برسانیم.
رئیس سازمان غذا و دارو تصریح کرد: در حال حاضر برای یک ماه ۴۰ تا ۵۰ مورد کمبود دارو داریم؛ به این معنا که ظرفیت آنها برای یک ماه است و باید داروی مورد نیاز تامین شود، بنابراین اولویت را در تامین این داروها میگذاریم. دارایی گفت: همه اقدامات لازم انجام شده است تا انشاءالله کمبودهای دارویی فعلی را در دی و بهمن به حداقل برسانیم و امیدواریم حمایتها ادامه داشته باشد تا جایی که آخر سال بتوانیم کمبودها را کنترل کنیم. وی خاطرنشان کرد: در سراسر دنیا هم در اقلامی حدود ۴۰ تا ۵۰ دارو کمبود وجود دارد که به عوامل متعددی همچون تامینکننده، مواد اولیه و موارد اینچنینی مربوط میشود. ما هم بحثهای ارزی و انتقال ارز را داریم اما جای نگرانی نیست.
* 150 میلیون دوز واکسن را تأمین کردیم؛ دارو هم تأمین میشود
برخی جوسازیها و تلاشهای سوء برای ایجاد نگرانی در بین بیماران کشور و خانوادههای آنها در حالی است که ظرفیتهای خوبی در کشور برای تامین نیازهای دارویی وجود دارد.
معاون اول رئیسجمهور در این باره به تامین واکسن کرونا در چند ماه گذشته اشاره کرد و گفت: تجربه تامین ۱۵۰ میلیون دوز واکسن ظرف ۲ ماه نشانگر این است که بخش درمان و سلامت نظام جمهوری اسلامی ایران توانایی دارد تمام احتیاجات و نیازمندیهای مردم در این بخش را تامین کند.
محمد مخبر اظهار داشت: از صنعت داروسازی کشور انتظار داریم با مدیریت قیمتگذاری و همکاری وزارت بهداشت وضعیت دارو در کشور به گونهای اداره شود که مردم برای تامین دارو در داروخانهها دچار مشکل نشوند.
ارسال به دوستان
دستهای خالی بایدن در مقابل غنیسازی 60 درصد ایران
عاجزانههای بایدن
دنیس راس، دیوید پترائوس و لئون پانهتا مقامات ارشد دولت اوباما در مقالهای مشترک اذعان کردند واشنگتن در مقابل پیشروی هستهای ایران به سمت غنیسازی 60 درصد راهی جز ترساندن ایران از طریق برگزاری مانورهای نظامی و تهدید به تخریب
برنامه هستهایاش ندارد
علیرضا حجتی*: دور هشتم مذاکرات وین امروز در حالی آغاز میشود که نشانههای برجام سال 2015 بیش از هر زمان دیگری در حال رنگ باختن است و همه طرفها خود را ناگزیر برای دوران و شرایط جدید یا حتی توافق جدید آماده میکنند.
وضعیت فعلی که حول برنامه هستهای ایران و تلاشها برای تعیین سرنوشت توافق ناکام هستهای در جریان است به طور کلی خیلی پیچیدهتر از چیزی است که روزگاری «وندی شرمن» مذاکرهکننده ارشد آمریکایی در زمان برجام و معاون فعلی وزارت خارجه دولت بایدن آن را «مکعب روبیک» مینامید؛ و چه چیزی جز خروج ترامپ از برجام باعث رقم خوردن آن شد؟ برای درک بهتر آنچه در وین به عنوان نتایج احتمالی مذاکرات بیرون خواهد آمد، باید وضعیتی را که دولت بایدن -که این بار کشورش به طور مستقیم در مذاکرات حضور ندارد- با آن مواجه است به صورت یک متغیر کلیدی مورد بررسی قرار داد. تکلیف ایران که مشخص است؛ تهران تا یک سال بعد از خروج دولت ترامپ از توافق در انطباق با برجام حرکت کرد و هزینههای برنامه جامع اقدام مشترک را که در عمل مشترک نبود! یکجانبه پرداخت کرد و در حال حاضر به چیزی جز لغو تحریمها راضی نخواهد شد و البته تضمینی که باید واشنگتن برای عدم تکرار مسالهای که سال 2018 اتفاق افتاد، بدهد.
اما قسمت دشوار و سخت ماجرا در آن سوی آتلانتیک و در واشنگتن قرار دارد. دولت متزلزل بایدن کاملا میخواهد ایران را به محدودیتهای استثنایی و سنگین توافق 2015 برگرداند بدون اینکه بخواهد امتیازی به تهران واگذار کند! اما پرسش اصلی در آمریکا این است که چگونه؟
دولت اوباما راهبرد خود را در مواجهه با ایران ابتدا حل چالش هستهای ایران در چارچوب محدودسازی برنامه غنیسازی ایران تنظیم کرد تا در وهله بعد، برجام را سنگ بنای توافقات مکمل دیگری برای مهار برنامه موشکی و منطقهای ایران قرار دهد. اوباما و تیمش البته با کمک متن برجام -که بعدها مشخص شد تیم ایرانی به ریاست محمدجواد ظریف آنها را ندیده و نخوانده امضا میکرده است! -رسیدن به توافقات مکمل را در دسترس میدیدند تا اینکه حضور غافلگیرکننده یک ساکن جنجالی در کاخ سفید بعد از اوباما تمام این برنامهها را بر هم زد. دونالد ترامپ که خواهان حل یکجای همه مشکلات با ایران بود با تشکیل ائتلاف هستهای با نتانیاهو و برخی کشورهای عربی منطقه به امید رقم خوردن یک توافق قویتر از برجام خارج شد. این ائتلاف حتی کارزار فشار حداکثری، ترور و خرابکاری در برنامه هستهای ایران را پیوست خروج از توافق برای نیل به این مقصود کرد.
اما خبر بد برای دولت دموکرات در حال حاضر این است که کاخ سفید عملا هیچ گزینهای برای فشار به ایران برای تن دادن به خواستههای واشنگتن ندارد. هر چه که وجود داشت دونالد ترامپ ذیل کارزار فشار حداکثری آن را خرج کرد و فاجعهبارتر برای تیم سیاست خارجی بایدن این است که قمار ترامپ با اهرم در دست آمریکا نه تنها نتایج مطلوب و عملی به بار نیاورد و شکست خورد بلکه تابآوری تهران را افزایش داد و ایران را در مسیر بازدارندگی هستهای و تکمیل یک برنامه غنیسازی «گستردهتر و پیشرفتهتر» قرار داد.
برای اینکه کاملا بفهمیم دولت بایدن در چه رنجی از نبود اهرم فشار بهسر میبرد باید به اظهارات چهلوششمین رئیسجمهور آمریکا در رم و اجلاس G20 در آبان بازگردیم؛ جایی که جو بایدن گفت: ما هنوز گرفتار قضاوتهای بد رئیسجمهور ترامپ در زمینه خروج از برجام هستیم. این ترجیعبند را میتوان به کرات در مواضع اخیر آنتونی بلینکن، وزیر خارجه و راب مالی، نماینده ویژه در امور ایران و رئیس تیم آمریکایی در وین جستوجو کرد.
برای نمونه «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا شامگاه سهشنبه طی نشست خبری در محل وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سوالی درباره زمان باقیمانده برای بازگشت به برجام ادعا کرد: «من مهلت زمانی برای این مساله تعیین نمیکنم اما [زمان] بسیار بسیار بسیار کم شده است».
به نوشته رسانههای آمریکایی، بلینکن ادامه داد: «توانایی بازیابی کامل مزایای برجام از طریق بازگشت به پایبندی به آن، با پیشرفتهایی که ایران هر روز در برنامه هستهای خود انجام میدهد، به طور فزایندهای مشکل شده است».
وزیر خارجه آمریکا تصمیم دولت قبل این کشور برای خروج از برجام را «بدترین تصمیم سیاست خارجی آمریکا در دهه گذشته» توصیف کرد و گفت: «در خروج از آن توافق، به ما قول داده شد با توافق قویتری جایگزین شود [و] فشار حداکثری که علیه ایران اعمال میشود، فعالیتهای مخرب این کشور را در سراسر منطقه مهار میکند. در عوض، البته ما دقیقا شاهد برعکس آن بودیم».
بر این اساس، بلینکن مدعی شد: «ایران از محدودیتهایی که برجام بر آن تحمیل کرده بود، رها شده است و به اقدامات تهاجمی خود در هر کشوری در منطقه ادامه میدهد». وی درباره احتمال متوسل شدن واشنگتن به اقدامات دیگری علیه ایران در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات وین مدعی شد: «ما فعالانه به دنبال گزینهها و جایگزینهای دیگر هستیم و چیزی که تحمل نمیکنیم این است که ایران به جای حسننیت نشان دادن، مشغول وقتکشی پای میز مذاکره باشد».
همچنین «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران هم در مصاحبه با شبکه «سیانان» گفت: «در آینده نه چندان دور، باید به این نتیجه برسیم که برجام دیگر وجود ندارد و باید درباره یک توافق کاملا جدید مذاکره کنیم و البته دورهای از تنش را طی خواهیم کرد».
حتی این تمام مشکلات رئیسجمهور 79 ساله آمریکا نیست. جو بایدن که در کمپین انتخاباتی خود بازگشت به برجام را مشروط به حصول یک توافق گستردهتر، با برداشتن بند غروب کرده بود حالا با بازگشت به شرایط 2015 روبهرو است، به این معنا که خبری از این توافق مطلوب برای بایدن نیست. رئیسجمهور فعلی ایالات متحده شهریور 99 طی یادداشتی در سیانان نوشت: «اگر ایران به تعهدات دقیق توافق هستهای بازگشت، آمریکا نیز به توافق به عنوان نقطه شروعی برای دنبال کردن مذاکرات بعدی بازخواهد گشت. ما با متحدانمان برای تقویت و گسترش مفاد توافق هستهای کار خواهیم کرد و همزمان به دیگر نگرانیها نیز توجه خواهیم کرد». حالا 18 ماه بعد از این یادداشت رسیدن به چنین هدفی برای دولت بایدن بیش از حد آرمانگرایانه به نظر میرسد.
مشکل بعدی دولت آمریکا مانع داخلی محکمی به نام کنگره این کشور است که از همین حالا سناتورهای جمهوریخواه و حتی دموکرات شمشیر را برای جو بایدن از رو بستهاند که بدون اجازه آنها حق هیچگونه توافقی با ایران را ندارد. با این وجود دولت بایدن در وین چگونه میخواهد تضمین دهد دولت بعدی آمریکا هم به توافق پایبند خواهد بود؟
با در نظر گرفتن این شرایط چه چیزی برای واشنگتن باقی مانده است؟ راهبرد دولت بایدن در آشفتهبازار فعلی را باید در تجویزی که «دنیس راس» ارائه داد جستوجو کرد: «برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم، باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم». مشاور سیاست خارجی اوباما اواخر مهر در صفحه توئیتر خود نوشت: «ایران، مذاکرات را به عنوان امتیاز به ما تلقی میکند. تهران فکر میکند بالا و پایین کردن ترس از برنامه هستهایاش باعث پذیرش طرح «بیشتر در برابر کمتر» [از سوی آمریکا] خواهد شد، به این معنا که رفع تحریمها بیشتر از آنچه در برجام آمده، باشد و در ازای آن ایران امتیازهای کمتری بدهد. برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم».
دیپلمات کهنهکار آمریکایی به وضوح میفهماند برای کاخ سفید گزینه و راهی جز ترساندن ایران باقی نمانده است. البته مشاور امنیت ملی دولت بایدن خیلی هوشمندانه تجویز همتای دموکرات خود را روی هوا گرفت! «جیک سالیوان» در سفر اخیر خود به سرزمینهای اشغالی تصریح کرد آمریکا سیاست فشار همزمان و دیپلماسی را در پیش خواهد گرفت و گفت ایالات متحده همچنان بر این باور است که «دیپلماسی، بازدارندگی و فشار» بهترین شیوه برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای است.
البته رویکرد تجویزی راس را همزمان «ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا هم دنبال کرد. هاس ماه گذشته با آغاز مذاکرات وین 7 در مقالهای نوشت: ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که دیپلماسی رسمی با چیزی کمتر رسمی جایگزین شود. مذاکرات بین ایران و ایالات متحده درباره فعالیتهای هستهای ایران قرار است 29 نوامبر -8 آذر- از سر گرفته شود. اما در حالی که بسیاری از این پیشرفت استقبال خواهند کرد، آنها باید در نظر داشته باشند مذاکرات بعید است به موفقیت برسد. حتی اگر توافقی به دست آید، تلاش ایران برای برتری منطقهای یا دستیابی به سلاحهای هستهای را حل نخواهد کرد. رئیس شورای روابط خارجی آمریکا با شرح دشواریهای دولت بایدن مینویسد: اگر مذاکرات، هر ۲ طرف را به برجام بازگرداند، در ازای برداشتن بسیاری از تحریمهای اقتصادی، نه همه تحریمها، محدودیتهایی برای نزدیک به یک دهه بر برنامه هستهای ایران اعمال میشود. اما این سناریو مشکلاتی دارد؛ اولاً لغو تحریمها دستیابی به منابع مالی را برای ایران آسانتر میکند که به ایران اجازه میدهد کارهای بیشتری را انجام دهد تا ثبات را در یمن، سوریه، عراق، لبنان، غزه و سایر نقاط منطقه تضعیف کند. چنین فعالیتی توسط توافقنامه 2015 محدود نشد. ثانیاً هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ایران به یک توافق هستهای «طولانیتر و قویتر» که محدودیتهای شدیدتری را بر برنامه هستهایاش برای مدت طولانیتری اعمال میکند، تن دهد. همچنین دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ایران پس از یک دهه از نظر ساختار سیاسی یا آنچه به دنبال آن است، تفاوت اساسی خواهد داشت. هاس ادامه میدهد: این ما را به نقص دیگری در احیای برجام میرساند و آن هم اینکه، ایران میتواند مجددا به توافق 2015 وارد شود و در عین پیروی از آن، تولید موشکهای بالستیک را که مشمول این پیمان نیستند، تسریع بخشد و پس از سال 2030 به طور چشمگیری ذخایر اورانیوم غنی شده خود را افزایش دهد.
«ریچارد هاس» در نهایت در مشابهت با دنیس راس مینویسد: آمریکا و اسرائیل و متحدانشان باید برای ایران خط قرمزی تعیین کنند که اگر از آن عبور کند، علاوه بر افزایش تحریمها، با حملات سایبری و نظامی به مراکز هستهای و نظامی و اقتصادی مواجه خواهد شد.
شاید جالب به نظر برسد اما دنیس راس اخیرا ایده ترساندن ایران را که در توئیترش مطرح کرده بود، بسط داده و تبدیل به یادداشت و بیانیهای مشترک کرده که موسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن آن را منتشر کرده است. این مانیفست دنیس راس را افراد مطرحی همچون «دیوید پترائوس» فرمانده سابق ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا و رئیس سابق آژانس اطلاعات مرکزی (CIA)، «لئون پانهتا» وزیر دفاع سابق و دیگر رئیس سابق CIA، «هاوارد برمن» رئیس سابق کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، «جین هارمن» عضو بلندپایه سابق در کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا و «میشله فلورنوی» معاون سابق وزیر دفاع در سیاستگذاری امضا کردهاند. متن این یادداشت مشترک به شرح ذیل است: چالش جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای -امری که رؤسایجمهور متوالی از هر ۲ حزب به آن متعهد بودهاند- به نقطه حساسی رسیده است. به نظر میرسد دیپلماسی رو به عقب میرود، چون نمایندگان ایران در وین همزمان با طرح تقاضاهای حداکثری جدید از توافقات قبلی عقبنشینی میکنند و در عین حال دانشمندان این کشور از محدودههای غنیسازی خطرناک فراتر میروند. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه، کاملا درست گفت که آمریکا رویکردی را که طی آن ایران در گفتوگوها وقفه ایجاد کند و همزمان برنامه هستهای خود را به پیش برد، نخواهد پذیرفت. در واقع، مذاکرات وین در خطر تبدیل شدن به پوششی برای ایران است تا در جهت کسب توانمندی سلاحهای هستهای حرکت کند.
ما از ترجیح دولت بایدن به استفاده از دیپلماسی برای اطمینان از اینکه برنامه هستهای ایران صرفا مقاصد غیرنظامی داشته باشد، قویا حمایت میکنیم. تنها از طریق توافق دیپلماتیک میتوان به راهحلی قابل قبول برای هر ۲ طرف در این مساله دست یافت و این امر با توجه به اینکه جهان با چالش فوری تهدیدات روسیه علیه اوکراین و رفتار تهاجمی روزافزون چین دست به گریبان است، حائز اهمیت ویژهای است. یادآوری این نکته مهم است که محدوده غنیسازی تضمینشده برای ایران در برنامه جامع اقدام مشترک سال ۲۰۱۵ (برجام)، 67/3 درصد بود و هدف مذاکرات وین هم، بازگشت به توافق دیپلماتیک برجام است. میزان تعیینشده در برجام، بسیار پایینتر از غنیسازی ۲۰ درصدی بود که خط تمایز بین اورانیوم غنیشده کمعیار و عیاربالاست و عبور از این حد عموما نشانهای از نیت ایران برای حرکت به سمت غنیسازی تسلیحاتی محسوب میشد. برای بسیاری از ما، از جمله حامیان برجام، غنیسازی تا ۲۰ درصد خط قرمزی برای آمریکا بود که میتوانست منجر به پیامدهای وخیمی شود. امروز واقعیت تهدیدآمیزتر این است که ایران حال مشغول غنیسازی تا ۶۰ درصد است و تهدید میکند به سمت غنیسازی ۹۰ درصد خواهد رفت. از این گذشته، کارشناسان میگویند ایران در مسیر فعلی خود ظرف چند ماه آنقدر اورانیوم ۶۰ درصد و دانش تکنولوژیک درباره روند غنیسازی کسب خواهد کرد که محدودیتهای مورد نظر فعلی عمدتا بیفایده خواهد شد. اقدام ایران باید زنگ خطر را به صدا درآورد؛ نه صرفا به دلیل خطر ذاتی آن، بلکه به این دلیل که نشان میدهد تهران ترسی ندارد که این اقدامات عواقبی خواهد داشت. اگر ایران متقاعد نشود که در صورت ماندن در مسیر فعلی خود، پیامدهای وخیمی را متحمل خواهد شد، دلیلی برای امید به موفقیت دیپلماسی وجود ندارد و با توجه به سرعت پیشروی ایران در برنامه هستهای خود، چنین پیامدهایی نمیتواند به انزوای سیاسی، قطعنامههای محکومکننده در مجامع بینالمللی و تحریمهای اقتصادی بیشتر محدود شود. این اقدامات اگرچه همگی بخش ضروری استراتژی آمریکا در قبال ایران است ولی در این مرحله کافی نیست تا رهبران ایران را متقاعد کند که بهای سنگینی خواهند پرداخت و آنها را وادارد تغییر مسیر دهند. بنابراین به خاطر اینکه تلاش دیپلماتیک ما برای حل این بحران نتیجهبخش باشد، معتقدیم احیای هراس ایران اهمیت اساسی دارد تا بداند مسیر هستهای فعلیاش منجر به استفاده آمریکا از قوه قهریه علیه این کشور خواهد شد. چالش این است که چگونه آمریکا اعتبار تهدید خود را در چشم رهبران ایران احیا خواهد کرد. نحوه بیان هم مهم است -از جمله عباراتی مشخصتر و مستقیمتر از فرمول «همه گزینهها روی میز است»- ولی کافی نیست. در این چارچوب، ما معتقدیم مهم است دولت بایدن گامهایی را بردارد که ایران باور کند اصرار بر رفتار فعلیاش و نپذیرفتن یک راهحل دیپلماتیک معقول، تمام زیرساخت هستهای این کشور را که با مشقات فراوان طی ۳ دهه گذشته ایجاد شده، در معرض خطر قرار خواهد داد.
چنین گامهایی میتواند شامل سازماندهی مانورهای نظامی سطح بالا از سوی ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا باشد که احتمالا با همکاری متحدان و شرکای منطقهای شکل خواهد گرفت و آنچه را در این گونه عملیاتهای مهم باید انجام شود، شبیهسازی میکند؛ از جمله تمرین حملات هوا به زمین علیه اهداف مستحکم ایران و نابودی آتشبارهای موشکی آن. همچنین مهم است که توانمندیهای دفاعی ارتقایافتهای هم برای متحدان محلی و شرکا و هم برای تاسیسات و داراییهای آمریکا در منطقه فراهم شود تا بتوان با هر گونه اقدامات تلافیجویانه احتمالی از سوی ایران مقابله کرد. از طریق این مانورها میتوانیم آمادگی خود را برای اقدام در صورت لزوم نشان دهیم. شاید از همه مهمتر، عمل به وعدههای گذشته آمریکاست مبنی بر اقدام قهرآمیز علیه دیگر رفتارهای تهاجمی ایران، از جمله حمله پهپادی شبهنظامیان مورد حمایت ایران علیه پایگاه آمریکا در التنف سوریه و توقیف غیرقانونی کشتیهای تجاری و کشتن ملوانان غیرمسلح به دست ایران. این امر میتواند جدیت تعهد آمریکا را برای اقدام عملی در زمینه مساله هستهای نیز به شکلی موثر نشان دهد.
ما معتقدیم یک توافق دیپلماتیک که به طور کامل و قابل راستیآزمایی تضمین کند برنامه هستهای ایران فقط برای مقاصد صلحآمیز است، کماکان بهترین راه برای برخورد با چالش هستهای تهران است. انجام این کار همچنین بهترین راه برای ممانعت از موج گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه است، چون دیگر کشورهای منطقه ممکن است لازم ببینند خود را به توانمندیهای مشابه ایران برسانند و این پیامدهای فاجعهباری برای امنیت منطقهای و هنجارهای منع اشاعه سلاح هستهای در جهان در پی خواهد داشت. برای اجتناب از کشمکش نظامی از سوی ما یا هر بازیگر دیگری که توانمندی سلاحهای هستهای ایران را تهدیدی علیه خود بداند، ما باید احتمال رسیدن به چنین توافقی را به حداکثر برسانیم. برای کسب این هدف، ارائه مشوقهایی به ایران ضروری خواهد بود، هم برای تاثیرگذاری بر بحث در تهران و هم برای اینکه به دنیا نشان دهیم - بویژه چین، روسیه، بریتانیا، فرانسه، و آلمان که در حال مذاکره با ایران هستند- که آمریکا علاقهمند به توافق است ولی اهمیت احیای ترس ایران هم کمتر از آن نیست که روشن کنیم تهران با این مشوقها چه چیزی میتواند به دست آورد. تهران اگر نخواهد که توافق کند، متحمل پیامدهای وخیمی خواهد شد. زمان اقدام همین حالاست.
* روزنامهنگار
ارسال به دوستان
نگرانی کارشناسان بهداشت از فوران «اُمیکرون»
رعایت پروتکلها به 45 درصد رسید
بهرغم توصیههای مکرر مبنی بر ضرورت رعایت پروتکلهای بهداشتی در اماکن عمومی با توجه به خطر شیوع سویه اُمیکرون اما طبق گزارشهای موجود رعایت پروتکلها به 45 درصد رسیده است؛ موضوعی که میتواند بستر مناسبی برای جولان اُمیکرون در کشور فراهم کند. به گزارش «وطنامروز»، وزارت بهداشت دیروز اعلام کرد: متاسفانه در شبانهروز گذشته ۵۲ بیمار «کووید-۱۹» در کشور جان خود را از دست دادند. بر این اساس از ظهر روز شنبه تا ظهر روز یکشنبه ۵ دیماه، یکهزار و ۸۵۷ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۳۱۶ نفر از آنها بستری شدند. متاسفانه در این مدت، ۵۲ بیمار «کووید-۱۹» نیز جان خود را از دست دادند تا مجموع جانباختگان این بیماری در کشور به ۱۳۱ هزار و ۴۰۰ نفر برسد. در شبانهروز گذشته ۱۹ استان کشور، مرگومیر صفر و یک داشتهاند اما بیشترین تعداد موارد فوت بیماران کرونایی مربوط به استانهای تهران با ۹ نفر، اصفهان با ۷ نفر و کرمان با ۵ نفر بوده است. خوشبختانه تاکنون ۶ میلیون و ۲۶ هزار و ۳۷۸ نفر از بیماران کرونایی بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۲ هزار و ۷۷۴ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» هم در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. در حال حاضر هیچکدام از شهرهای کشور در وضعیت قرمز و نارنجی نیستند و ۵۳ شهر در وضعیت زرد و ۳۹۵ شهر در وضعیت آبی قرار دارند. همچنین طبق اعلام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۱۱۶ میلیون و ۷۰۷ هزار و ۷۱۵ دوز رسید. گفتنی است تاکنون ۵۹ میلیون و ۵۲۹ هزار و ۹۴۷ نفر دوز اول، ۵۱ میلیون و ۲۵۵ هزار و ۵۵۵ نفر دوز دوم و ۵ میلیون و ۹۲۲ هزار و ۲۱۳ نفر نیز دوز سوم واکسن کرونا را تزریق کردهاند. بر این اساس مجموع واکسنهای تزریقشده در کشور به ۱۱۶ میلیون و ۷۰۷ هزار و ۷۱۵ دوز رسید.
* ابرسویه کرونایی به نام دلمیکرون در راه است؟
در حال حاضر جهان با سویه جدید کروناویروس (اُمیکرون) دستوپنجه نرم میکند و گفته میشود این سویه بسیار قابل انتقال است اما مرگبارتر از سویه دلتا نیست. با این وجود این بیماری شانس روزگار عاری از بیماری همهگیر را در سال ۲۰۲۲ کمرنگ کرده است. همچنین مقصر موج جدیدی از بیماری در ایالاتمتحده و اروپا با نام دلمیکرون - ترکیبی از هر ۲ سویه اُمیکرون و دلتا - شده است. دلمیکرون ترکیبی از سویههای دلتا و اُمیکرون است که میتواند حتی سریعتر منتقل شود. دلمیکرون مانند انواع اُمیکرون و دلتا شامل درجه حرارت بالا، سرفه مداوم، از دست دادن چشایی یا بویایی، آبریزش بینی، سردرد و گلودرد است. در حالی که دلتا علائم شدیدتری ایجاد میکند، جهش اُمیکرون بسیار قابل انتقال است. دکتر پل برتون، مدیر ارشد پزشکی مدرنا اظهار کرد: اگر نوع اُمیکرون و دلتا به طور همزمان فردی را آلوده کنند، ابرسویه جدید ایجاد خواهد شد.
* بیم از شیوع موج ششم کرونا در کشور
استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی با هشدار نسبت به وقوع پیک ششم کرونا در کشور گفت: شواهد وقوع پیک ششم مشخص و قابل دیدن است؛ به شکلی که در برخی مناطق طغیانهای از اپیدمی قابل مشاهده است. حمید سوری درباره «آخرین وضعیت اپیدمی اُمیکرون در ایران و جهان» بیان داشت: اکنون اُمیکرون بیش از 100 کشور از جمله ایران را آلوده کرده و عملا هشدار جهانی است تا اقدامات لازم برای کنترل و مهار آن انجام شود. وی ادامه داد: در ایران نیز تاکنون موارد مشکوک فراوان است و بهرغم اینکه میزان کشندگی نسبت به دلتا کمتر است اما به علت اینکه فراوانی ابتلا خیلی بیشتر بوده و بیش از ۲ برابر است، لذا ما نگران فراوانی بستری و مرگ نیز در کل کشور هستیم. سوری با اشاره به ضرورت اعمال تدابیر لازم برای مقابله با اپیدمی خاطرنشان کرد: اقداماتی مانند افزایش پوشش واکسیناسیون و در صورت نیاز دوزهای بعدی باید انجام شود. سوری با بیان اینکه عمدهترین کاری که باید انجام شود این است که پروتکلها بیشتر رعایت شود و در عین حال واکسیناسیون را تقویت و مرزها را کنترل کنیم، بیان داشت: متاسفانه رعایت پروتکلهای بهداشتی در سطح کشور به طور میانگین حدود 45 درصد است که رقم ناچیزی است.
ارسال به دوستان
گزارش«وطنامروز» درباره کسب و کارهای مجازی و تغییر نگاه نماد اعتماد
اینماد اجباری مانع کسب و کار اینترنتی
گروه اقتصادی: در ماههای اخیر حواشی بسیاری حول کسبوکارهای اینترنتی شکل گرفته و نگرانیهای فراوانی را برای فعالان این بخش به وجود آورده است. در تازهترین مورد، بحث اجباری شدن اینماد یا نماد اعتماد الکترونیک بسیار مسالهساز شده است. پس از طرح انتقادات، هشدارها و بیان تبعات منفی این مساله از سوی کارشناسان، بیش از 50 کسبوکار مطرح فضای مجازی (مانند: اسنپ، فیلیمو، علیبابا، تخفیفان، کافه بازار و...) در اعتراض به انحصار و مانعتراشی اینماد برای اکوسیستم فناوری کشور، در حرکتی مشترک تصمیم به حذف آن از وبگاههای خود گرفتند.
حال پرسشی که مطرح میشود این است: دلیل این مخالفتها چیست و الزامآور شدن نماد اعتماد، چه آسیبی به کسبوکارهای اینترنتی وارد خواهد کرد؟ از نگاه کارشناسان، بسیاری از استارتاپها با ایدههای خلاقانه و نوآورانه، به دلیل عدم وجود مجوز تعریف شده برای فعالیت خود، توانایی دریافت اینماد را ندارند، با این حساب نمیتوانند درگاه پرداخت دریافت کنند و در نتیجه عملا امکان فعالیت از آنها سلب خواهد شد. برای درک بهتر این مساله تصور کنید در سالهای ابتدایی دهه 90 هستیم. هنوز حملونقل درونشهری با شیوههای سنتی در حال انجام است. تاکسیهای خطی، تاکسیهای تلفنی (آژانسها) و... محور اصلی سفرهای درونشهری هستند. از طرفی فروش کالا و ارائه خدمات در ساختارهای هزینهبر سابق جریان دارد و فروشندگان خرد و خانگی همچنان با سازوکارهایی مانند آگهیهای روزنامه، بازارهای متمرکز هفتگی و... مجبور به فعالیت هستند. نقل و انتقالات مالی نیز با سازوکارهای فیزیکی و کند بانکی انجام میشود. در همین سالها شرکتهای کوچکی (اسنپ، دیوار، دیجیکالا، آپ، باسلام و...) با ایدههای نوآورانه در بستر فناوری که فرآیندهای روزمره زیست مردم را تسهیل میکنند، شکل میگیرند. اقبال عمومی نیز به رشد شگفتانگیز این کسبوکارها میانجامد، تا جایی که امروز حدود 3 میلیون نفر به عنوان کاربر راننده در اسنپ ثبتنام کردهاند، دیجیکالا بیش از 150 هزار کسبوکار را بر بستر خود پوشش میدهد که در هر کدام از آنها چندین نفر مشغول به کارند و بیش از 350 هزار کسبوکار اینترنتی مستقل نیز تشکیل شده است. نکته حائز اهمیت این است که استارتاپها موجودیتهایی فناورانهاند و اصولا پیش از ایجاد شدن آنها قانون و مجوزی برایشان تعریف نشده بود. یعنی در زمان ایجاد اسنپ، هیچ مجوزی برای فعالیت تاکسیهای اینترنتی وجود نداشت. اگر اینماد در زمان آغاز به کار اسنپ اجباری میبود، این شرکت هرگز نمیتوانست درگاه پرداخت دریافت کرده و شروع به فعالیت کند و تا این حد رشد کند که امروز برای ۳ میلیون راننده، بستر کسب درآمد فراهم آورد. این روایت میتواند برای هر یک از کسبوکارهای اینترنتی که امروز توسعه یافتهاند و مردم به صورت روزمره از آنها استفاده میکنند، صدق کند. این ارقام و اطلاعات تنها به معنای قابلیت تسهیلگر فعالیتهای فناورانه نیست، بلکه مؤید ظرفیت اشتغالزایی در بستر فضای مجازی است؛ اشتغالی که یکی از دغدغههای اساسی کشور در سالهای اخیر بوده است.
در این میان بنا بر اعلام مدیرعامل شاپرک، دریافت درگاه پرداخت از زمان اجرایی شدن اجبار اینماد برای تخصیص آن، 75درصد کاهش یافته است. یعنی پس از اجباری شدن نماد اعتماد، از هر ۴ کسبوکاری که احتمالا مؤسس آنها جوانهایی خلاق با ایدهای نو برای کسب درآمد و کارآفرینی بودهاند، تنها یک کسبوکار توانسته فعالیت خود را ادامه دهد. معنای این کار چیزی جز نابود کردن آینده فناوری و اقتصاد دیجیتال کشور نیست، آن هم توسط مرکز توسعه تجارت الکترونیکی که قرار بود با ایجاد اعتماد به وسیله اینماد، محمل رشد کسبوکارهای اینترنتی را فراهم آورد. در واقع اینماد اکنون با تغییر ماهیت از یک نماد اعتمادآفرین به یک مجوز دشوار، تجارت الکترونیک را متوقف کرده و ظرفیت اشتغالزایی آن را بشدت کاهش داده است.
* صفآرایی اینماد مقابل مصوبه مجلس
بسیاری از نمایندگان مجلس نیز که مدتی قبل طرح تسهیل صدور مجوز برای کسبوکارها را تصویب کرده بودند، اجبار اینماد را در تضاد صد درصدی با این مصوبه میدانند.
پیش از این مجتبی توانگر، رئیس کمیته اقتصاد دیجیتال مجلس شورای اسلامی در نامهای به وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی، الزام اینماد برای کسبوکارهای اینترنتی را باعث ایجاد مشکلات فراوانی برای آنها عنوان کرده و خواستار بررسی این موضوع شده بود.
به عقیده وی، ورود اینماد به مساله تخصصی تأیید یا عدم تأیید صلاحیت تمام کسبوکارها در تمام حوزهها و جلوگیری از شروع فعالیت در بسیاری از موارد یا امکان تعلیق کسبوکارهای موجود بدون حکم قضایی که به مثابه پلمب شدن کسبوکار است، در نهایت منجر به توقف نوآوری و اختلال گسترده در اقتصاد دیجیتال کشور خواهد شد که این امر نه تنها خلاف صریح بسیاری از اصول قانون اساسی است، بلکه عقبافتادگی اقتصادی و فناورانه کشور را در آینده رقم خواهد زد.
***
عضو هیاتمدیره کسبوکارهای مجازی در گفتوگو با «وطن امروز»:
اینماد کارآیی خود را از دست داده و نسبت به تخلفات نیز پاسخگو نیست
رضا الفتنسب، عضو هیاتمدیره کسبوکارهای مجازی درباره تغییر نگرش نماد اعتماد اینماد با رویکرد جدید «مجوزمحوری» تصریح کرد: دریافت اینماد برای کسبوکارهای رسمی از قبل اجباری بود اما حالا دریافت آن برای کسبوکارهای خرد که پرداختیاران به آنها خدمات میدادند، اجباری شده است. ما نماد اعتماد را یک ابزار احراز هویت میدانیم که میتواند به عنوان شناسنامه کسبوکارها عمل کند اما میبینیم نماد الکترونیک امروز به مسائلی مانند مدلهای کسبوکارهای آنلاین ورود کرده و از حیطه احراز هویت خارج شده است. بنده شخصا به این بخش از ماجرا نقد دارم. نماد اعتماد الکترونیک باید حامی کسبوکارهای آنلاین باشد و به توسعه آنها کمک کند اما میبینیم با وضع قوانین داخلی یکسری اخطارها تعریف و برای کسبوکارها مانع ایجاد کرده است. وی ادامه داد: وقتی که یک کسبوکار نماد اعتماد الکترونیک دریافت میکند، در واقع با یکسری سازمانهای دولتی که نماد اعتماد، داشبورد در اختیار آنها قرار داده است، وارد تعامل یا رقابت میشود. این بخش از موضوع برای کسبوکارهای خرد سخت است. به گفته الفتنسب، اگر نماد اعتماد در بحث احراز هویت فعال باشد، خوب است اما وقتی که به مدلهای کسبوکار ورود و مجوزهایی را مشخص میکند، مشکلساز میشود. عضو هیاتمدیره کسبوکارهای مجازی تصریح کرد: وقتی به کسبوکارها میگوییم اگر تخلف کنید ما درگاه شما را میبندیم، اینجا کار خطرناک میشود. این سوال پیش میآید که مرکز توسعه تجارت الکترونیک با استناد به کدام قانون میخواهد نسبت به بستن درگاه پرداخت کسبوکارهایی که قوانین صنفی خودشان را دارند، اقدام کند. به گفته وی، روش کار این است که داشبوردهایی در اختیار سازمانهای دولتی برای نظارت قرار گرفته است. لیست کسبوکارهایی که اینماد دریافت میکنند نیز در اختیار آنها قرار داده میشود تا به نظارت بر کسبوکارها بپردازند. تا اینجا مشکل خاصی وجود ندارد اما اینکه چه کسی پشت آن داشبورد مینشیند و بر اساس چه قانونی عمل میکند، مهم است. همچنین این سوال را باید بپرسیم که آیا این فرد به قوانین تجارت الکترونیک آشنایی دارد؟
عضو هیاتمدیره کسبوکارهای مجازی ادامه داد: به طور کلی، کسبوکارهای خرد و خانگی درگیر یکسری بروکراسیهایی میشوند که زیرساختهای آنها هم خیلی در کشور وجود ندارند. مثلا زیرساخت سیب سلامت در محصولات روستایی که در قالب کسبوکارهای خرد و خانگی در فضای مجازی به فروش میرسند، وجود ندارد. عضو هیاتمدیره کسبوکارهای فضای مجازی تأکید کرد: ما دغدغههای حاکمیت را درک میکنیم. اینکه حجم بالایی از تراکنشها از طریق درگاههای پرداخت در زمینه قمار و پولشویی و موارد دیگر انجام میشود و باید با آنها برخورد شود را میفهمیم اما واقعیت این است که به خاطر مقابله با قماربازها و رمزارزها نباید فرآیندی را دنبال کنیم که برای کسبوکارها مشکل ایجاد کند. به گفته الفتنسب، زمانی که اینماد اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 به وجود آمد، اقدام بسیار خوب و بجایی بود اما بعد که اینماد وارد حوزههای دیگر فراتر از احراز هویت شد، کارآیی خود را از دست داد و اسم این نماد باید تغییر کند. نام «نشان اعتماد الکترونیک» این تصور را برای مخاطب ایجاد میکند که اگر از سایتی که این نشان را دارد، خدمات دریافت کردید و با مشکل مواجه شدید، جایی هست که میتواند پاسخگوی شما باشد، در حالی که در واقعیت اینطور نیست.
***
مدیرعامل شرکت معماران فناوری هوشمند در گفتوگو با «وطن امروز»:
اینماد اجباری به معنای مانعآفرینی برای کسبوکارهای نوپاست
علی مالکزاده، مدیرعامل شرکت معماران فناوری هوشمند با بیان تفاوت فاحش بین تراست لوگو و ابزار اعطای مجوز تصریح کرد: اجباری شدن دریافت اینماد با روح این نشان اعتماد و کاری که قرار است انجام دهد، سازگاری ندارد. وقتی یک تراست لوگو که ابزای برای اعتمادآفرینی است، تبدیل به یک مجوز میشود، این نشان خاصیت خودش را از دست میدهد.
وی ادامه داد: تراست لوگو تعریف خودش را دارد و کسبوکارها برای اینکه سطح اعتماد مردم به سایتشان از حالت معمولی به سطح بالاتری برسد، نسبت به دریافت نشانهای اعتماد اقدام میکنند. در همه جای دنیا دریافت نشان اعتماد به این طریق مرسوم است.
مدیرعامل شرکت معماران فناوری هوشمند گفت: از طرف دیگر باید توجه داشته باشیم که در حال حاضر اینماد کارکردی برای مصرفکننده ندارد. مثلا اگر یک نفر از سایتی که نشان اینماد دارد خرید کند و بعد با مشکل مواجه شود، اینماد برایش هیچ کاری انجام نمیدهد. اینماد در نهایت به مصرفکننده میگوید به مراجع قضایی شکایت کند، بنابراین در این زمینه هیچ کاراییای ندارد. مثلا در پرونده ثامن دیدیم که اینماد هیچ حمایتی از کسانی که متضرر شده بودند، نکرد.
به گفته مالکزاده، واقعیت این است که وقتی دولت اقدام به ارائه اینماد میکند و متولی یک تراست لوگو میشود، این موضوع را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که اگر مشکلی برایتان بر اثر دریافت خدمات از سایتهایی که اینماد دارند، به وجود آمد، من از شما حمایت میکنم. اگر یک شرکت خصوصی اقدام به صدور نشان اعتماد کند و مردم با مشکل مواجه شوند، کاربران از این شرکت شکایت میکنند اما وقتی دولت نشان اعتماد صادر میکند، مردم نمیتوانند از دولت شکایت کنند. از سوی دیگر، ما تفاوتی بین سایتهایی که اینماد دارند با سایتهایی که این نشان را ندارند، نمیبینیم.
مدیرعامل شرکت معماران فناوری هوشمند افزود: موضوع دیگر این است که تراست لوگوها از طریق اصناف و اتحادیهها در اختیار کسبوکارها قرار میگیرد تا سطح اعتماد نسبت به آنها افزایش پیدا کند. این نشانهای اعتماد بر اساس عملکرد سایت، مشتریمداری، پاسخگویی، بیمه نوع خدمت و دیگر شاخصها ارائه میشود.
وی ادامه داد: در واقع اجبار در دریافت اینماد برای کسبوکارهای نوپا بشدت آسیبزاست، زیرا برای کسبوکارهای نوآورانه هیچ مجوزی تعریف نشده و دریافت مجوز برای آنها دشوار و بسیار طولانی است. کسبوکارهایی که در ابتدای راهشان هستند، نمیتوانند این شرایط را برتابند. به گفته مالکزاده، کسبوکارها برای شروع کارشان نیاز به طی کردن روندهایی اعم از ثبت شرکت، ایجاد پرونده مالیاتی و کسب مجوز از اتحادیه دارند. اگر به این روند، کسب مجوز از اینماد را هم اضافه کنیم، در واقع کسبوکارها برای شروع کارشان باید یک روند بسیار طولانی را طی کنند که عقلانی نیست. از طرف دیگر، احراز هویت در بانک، سازمان مالیات و در زمان دریافت درگاه پرداخت انجام میشود و نیازی به احراز هویت دیگری نداریم.
مدیرعامل شرکت «ست پی» اضافه کرد: کسبوکارهای نوپا دامنه ریسک بالایی ندارند و از طرفی به عنوان محرک اقتصادی عمل میکنند، بنابراین تا جایی که میتوانیم باید فعالیت آنها را تسهیل کنیم. اجباری کردن دریافت اینماد در واقع به عنوان یک مانع بر سر راه این کسبوکارها عمل میکند و به نابودی استارتاپها میانجامد.
ارسال به دوستان
افزایش محسوس قاچاق محمولههای سلاح گرم زنگ خطر را برای امنیت عمومی شهروندان و توطئههای آشوبطلبان به صدا درآورد
بیدار باش امنیتی
گروه سیاسی: افزایش محسوس محمولههای قاچاق سلاح در ماههای اخیر و افزایش شمار شهدای نیروی انتظامی در مواجهه با اشرار مسلح زنگ خطر ناامنی برنامهریزی شدهای را به صدا درآورده که علاوه بر تهدید امنیت عمومی شهروندان، میتواند در بزنگاههای خاص نیز کنترل امور را از دست نیروهای امنیتی و نظامی خارج کند.
به گزارش «وطنامروز»، دنبال کردن اخبار حوزه انتظامی کافی است تا به افزایش بیسابقه قاچاق اسلحه در ماههای اخیر در کشورمان پی ببریم. حالا دیگر کمتر هفتهای را میتوان پیدا کرد که یکی از مسؤولان امنیتی و انتظامی کشور خبر از کشف محموله سلاح در نقاط مرزی یا حتی شهری را ندهد؛ اخباری که حتی در صورت معدود بودن نیز برای به صدا درآمدن زنگ خطر و هشدار نسبت به خطرهای بالقوه این رویه کافی است.
در جدیدترین مورد روز شنبه بود که فرمانده مرزبانی آذربایجان غربی گفت: در راستای انسداد مرزی و جلوگیری از قاچاق در نوار مرزی، مرزبانان هنگ مرزی ارومیه با اقدامات کنترلی و اطلاعاتی موثر مخفیگاه ۲ نفر از قاچاقچیان اسلحه را در یکی از روستاهای مرزی ارومیه شناسایی کردند. وی اضافه کرد: مرزبانان با عملیات غافلگیرانه محل مورد نظر را بازرسی و در این بررسیها ۳۷ قبضه سلاح جنگی وینچستر را کشف و ضبط کردند. این البته نخستین خبر پیدا شدن محموله سلاح گرم در دیماه نبود و در نخستین روز دیماه نیز فرمانده انتظامی استان کرمانشاه از انهدام یک باند توزیع سلاح غیرمجاز و کشف 100 قبضه کلت کمری از این باند خبر داده و گفته بود: ماموران پلیس امنیت عمومی با انجام کارهای اطلاعاتی موفق به شناسایی محل تردد خودروی حامل سلاحهای قاچاق در شهر ماهیدشت شده و در عملیاتی غافلگیرانه آن را توقیف کردند. سردار علیاکبر جاویدان در ادامه از کشف 1980 قبضه سلاح غیرمجاز در 9 ماهه امسال خبر داد و گفت: کشفیات این حوزه نسبت به مدت مشابه سال قبل 40 درصد رشد داشته است. رئیس پلیس استان کرمانشاه همچنین با اشاره به کشف 24 هزار و 400 عدد فشنگ در مدت زمان یادشده، افزود: کشفیات مهمات نیز با رشد 100 درصدی همراه است. وی با اشاره به انهدام 19 باند توزیع سلاح و مهمات در استان طی سال جاری و رشد 47 درصدی نسبت به سال قبل، گفت: مبارزه با قاچاقچیان سلاح و مهمات که به ناامنی در جامعه دامن میزنند، از مهمترین برنامههای پلیس به شمار میرود.
اما در کنار آمار نگرانکننده منتشرشده از سوی فرمانده نیروی انتظامی استان کرمانشاه، با یک جستوجوی اینترنتی کوتاه در میان اخبار منتشر شده در سال جاری میتوان به انبوهی از حوادث مشابه رسید که نشان از فراگیری تبادل سلاح گرم در استانهای مختلف کشور و حتی استانهای مرکزی دارد. 5 اردیبهشت جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان از دستگیری 2 قاچاقچی اسلحه و کشف 30 قبضه سلاح شکاری و جنگی که داخل یک کپسول گاز سیانجی جاساز شده بودند خبر داده و گفته بود: ماموران در بازرسی از مخفیگاه متهمان از داخل یک کپسول گاز سیانجی ۱۴ قبضه اسلحه شکاری غیرمجاز و ۱۶ قبضه اسلحه کلت کمری جنگی به همراه ۳۰۰ عدد فشنگ جنگی مربوط به کلت را کشف کردند. 15تیرماه اما پرسروصداترین محموله قاچاق سلاح از متعلقات سلاح گرینف در پایانه غرب تهران پیدا شد. رئیس کلانتری ۲۰۹ پایانه غرب در این بار گفت: این محموله شامل 10 جعبه بود و در حال انتقال به شهر شیراز در پایانه غرب کشف شد. همچنین 2 مرداد فرمانده انتظامی استان خوزستان از دستگیری اعضای باند قاچاق سلاح و مهمات در خوزستان خبر داد و گفت: در این ارتباط 11 قبضه کلاش و ۸ هزار و 500 فشنگ مربوط کشف شد. وی پیش از این، اواخر خردادماه نیز از دستگیری سرکرده یک باند قاچاق سلاح در شهرستان هویزه خبر داده و گفته بود: ۹ قبضه سلاح «کلاش»، ۴ قبضه «کلت» کمری، ۲۰ تیغه خشاب و ۷۰۰ فشنگ جنگی «کلاشنیکف» در یک فروند قایق در منطقه «هورالعظیم» کشف و ضبط شده است. همچنین 2 شهریور دادستان دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان پاوه از کشف یک محموله سلاح شامل ٧۵ قبضه اسلحه کلت کمری و ۴ قبضه اسلحه کلاشنیکف خبر داد. 16شهریور رئیس پایگاه هفتم پلیس امنیت عمومی پایتخت از کشف یک قبضه سلاح جنگی در غرب تهران خبر داد و گفت: در این رابطه یک متهم دستگیر شد. کشف 5 قبضه سلاح جنگی و شکاری در نقده از دیگر اخباری بود که در مهرماه در خبرگزاریها منتشر شد. اواخر مهرماه نیز فرمانده مرزبانی استان کرمانشاه، از عملیات موفقیتآمیز مرزداران استان در جلوگیری از ورود محموله سلاح و مهمات قاچاق به داخل کشور و کشف و ضبط تعدادی سلاح کلاشنیکف، کلت کمری و سیمینوف خبر داد.
محمولههای کشف شده از سلاحهای جنگی قاچاق اما در آبانماه رشد بیسابقهای داشت که میتوان آن را حتی نشانی از برنامهریزی برخی گروهکها و جریانهای ضدانقلاب برای کلید زدن مجدد آشوبها در این ماه دانست. 7 آبان فرمانده انتظامی استان خوزستان با اعلام دستگیری اعضای ۳ باند قاچاق سلاح و مهمات و کشف ۳۷ قبضه سلاح جنگی در شهرستانهای اهواز و شادگان گفت: در راستای مقابله با قاچاقچیان سلاح و مهمات غیرمجاز در سطح خوزستان، مأموران پلیس امنیت عمومی استان هفته گذشته با رصد و پایش اطلاعاتی توانستند ۳ باند قاچاق سلاح و مهمات را در شهرستانهای اهواز و شادگان شناسایی کنند. 10 آبان نیز فرمانده مرزبانی استان آذربایجان غربی از توقیف محموله سلاح و مهمات جنگی در مرز خوی خبر داد و گفت: ماموران مرزبانی مستقر در گمرک رازی شهرستان خوی به یک دستگاه خودروی سمند در حین ورود به کشور، مشکوک شدند و پس از بررسی دقیق ۱۵ قبضه کلت کمری 5/4 م م که به طور ماهرانه در سینه و کنسول خودرو جاسازی و پنهان شده بود کشف و خودرو توقیف شد.11 آبان نیز فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی از انهدام یک باند قاچاق سلاح در مرزهای شمال غرب خبر داد و گفت: مرزبانان غیور ناجا در منطقه آلوده به اشرار و عناصر ضدانقلاب ۲۴۰ قبضه سلاح قاچاق شامل ۱۷۵ قبضه اسلحه شکاری و ۶۵ قبضه کلت کمری به همراه ۶ جعبه تجهیزات جانبی سلاح را کشف کردند. 17 آبان هم دادستان هویزه از کشف ۳۵ قبضه سلاح کمری خبر داد.
* اشرار مسلح و زنگ خطر امنیتی
مواردی که تا به اینجا به آنها اشاره شد تنها بخش کوچکی از اخبار مربوط به کشف محمولههای قاچاق سلاح در سال جاری را شامل میشود. در کنار این اخبار اما میتوان به افزایش شمار شهدای نیروی انتظامی در درگیری با اشرار مسلح در ماههای اخیر نیز نگاهی انداخت تا به تبعات اولیه افزایش دسترسی اشرار و گروهکها به سلاحهای گرم پی برد. آبانماه بود که «وطنامروز» در پی شهادت 5 نفر از پرسنل نیروی انتظامی در یک هفته در مطلبی با عنوان «مدافعان گمنام امنیت» نسبت به این وضعیت هشدار داد.
با این اوصاف افزایش قاچاق سلاح و متقابلا دسترسی اشرار و گروهکهای ضدانقلاب به سلاحهای گرم زنگ خطر را برای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی به صدا درآورده است. آتش زیر این خاکستر هر چند حالا مدتی است در سایه افزایش درگیریهای مسلحانه میان اشرار با یکدیگر و همچنین درگیری با نیروی انتظامی خود را نمایان کرده است اما در بلندمدت میتواند تبدیل به یک بحران بزرگ امنیتی برای کشور شود که مهار آن یقینا هزینههای زیادی را به نظام و کشورمان تحمیل خواهد کرد.
اگر در سالهای اخیر جولان اشرار در محلات و خیابانها و افزایش پدیده زورگیری با سلاحهای سرد باعث بحرانهای عدیدهای برای شهروندان شده است، باید با هوشیاری صدچندان نسبت به عبور اشرار از استفاده از سلاح سرد به سمت سلاح گرم توجه داشت. یقینا افزایش تحرکات گروهکهای ضدانقلاب و تجزیهطلب در مناطق مرزی و کاهش امنیت عمومی در مناطق مرزی میتواند زمینهساز بسیاری از فتنهها و توطئهچینیها برای وارد کردن ضربات سنگین به مردم کشورمان باشد. در این زمینه دشمنان نظام و انقلاب در دهههای گذشته بارها طمع خود را به بهرهگیری از اعتراضات اجتماعی برای وارد کردن ضربات امنیتی نشان دادهاند. شبکهسازی گسترده در میان اشرار و آمادهباش برای استفاده از این شبکهها در زمان اعتراضات مردمی و شلوغی مکانهای عمومی میتواند ضربات جبرانناپذیری به امنیت و مصالح ملی کشورمان وارد کند. نگاهی به ارقام سلاحهای کشف شده و حدس میزان سلاحهایی که به هر دلیلی کشف نشدهاند به تنهایی میتواند عمق احتمالی فاجعه را برای دلسوزان کشور روشن کند.
از آنجا که مبدأ بسیاری از این محمولههای قاچاق همسایههای غربی ایران بویژه ترکیه هستند، لزوم افزایش تسلط امنیتی بر مرزهای کشورمان امری ضروری و تخلفناپذیر است که دستگاههای مختلف باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند. برخی تجارب تلخ در سالهای اخیر بخوبی نشان داده است میدانداری اشرار مسلح در میانه بحرانها و اعتراضات اجتماعی و سیاسی در نهایت بیش از هر چیز باعث قربانی شدن مردم با نیت جلو بردن پروژه «کشتهسازی» خواهد شد. مضاف بر این، جولان اشرار لطمات جبرانناپذیری بر امنیت عمومی شهروندان وارد خواهد کرد و با کاهش ضریب امنیت در شهرها عملا به افزایش بسیاری از معضلات اجتماعی منتهی خواهد شد که مقابله با این معضلات نیز هزینههای انسانی و مادی زیادی را با خود به همراه خواهد داشت.
هشدار نسبت به این فراگیری وظیفهای است که رسانهها، گروههای مرجع و تمام دلسوزان ایران بر عهده دارند. فراموش شدن چنین مخاطره بزرگی به بهانه پرداختن به دیگر مشکلات کشور و بزرگ شدن روزافزون غده اشرار مسلح در نهایت به ضرر همگان خواهد بود.
ارسال به دوستان
بازتاب رزمایش سپاه در سرزمینهای اشغالی همچنان ادامه دارد
دشمن پیام را گرفت
سخنگوی سپاه هدف اصلی هفدهمین رزمایش پیامبر اعظم(ص) را بازدارندگی و امنیت در منطقه عنوان کرد
گروه سیاسی: سخنگو و مسؤول روابط عمومی کل سپاه به تشریح عملکرد و برنامههای نیروهای سپاه و بسیج در رزمایش مشترک پیامبر اعظم ۱۷ سپاه پاسداران پرداخت.
به گزارش «وطنامروز» به نقل از سپاهنیوز، سردار سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف اظهار داشت: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر اساس سناریوی طراحیشده برای رزمایش، پس از فراهمسازی مقدمات و پیشبینی ظرفیتهای لازم، از ۱۵ روز قبل از آغاز رزمایش مرحله نقل و انتقال یگانها و تجهیزات به مناطق هدفگذاری شده بویژه در استانهای هرمزگان، بوشهر، خوزستان و سیستانوبلوچستان را آغاز کرد و همچنین با تاکید سردار فرمانده کل سپاه علاوه بر تمرین و نمایش آمادگیهای رزمی، برای مقابله با تهدیدات متصور، برنامههای متنوع غیرنظامی خود را با هدف کمک به تامین برخی نیازهای مردم شریف، نجیب و فهیم در مناطق نیز اجرایی کرد.
وی افزود: در این رزمایش تمام شرایط برای یک عملیات واقعی با تهدید عملی قابل تصور از سوی دشمنان، شبیهسازی و توسط نیروها و یگانهای شرکتکننده در تمام مراحل با موفقیت کامل اجرایی شد. سخنگوی سپاه این رزمایش را صحنه جدیدی از قدرتنمایی ملت عظیمالشأن ایران در برابر جبهه دشمنان انقلاب و میهن اسلامی توصیف و با قدردانی از آحاد مردم عزیز سواحل و جزایر خلیجفارس، تنگه هرمز و دریای عمان تصریح کرد: بازدارندگی، امنیت و آرامش در منطقه، غایت و هدف اصلی رزمایشهای نیروهای مسلح از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و خدای بزرگ را شاکریم که نیروی انسانی و سامانههای سختافزاری و نرمافزاری پیشرفته و روزآمد در تمام حوزهها و عرصههای دریایی، زمینی و هوافضا به نحو مطلوب توانست قابلیتهای اطمینانبخش و تعیینکننده خود را به رخ بدخواهان ایران عزیز بکشد. سردار شریف حضور افسران و نیروهای رزمنده جوان، باانگیزه، مصمم، مومن و برخوردار از روحیه جهادی و معنوی در این رزمایش را در مقایسه با رزمایشهای گذشته برجستهتر عنوان کرد و آن را نشانگر تحقق رویکرد جوانگرایانه در سیاستها و راهبردهای سپاه دانست و خاطرنشان کرد: جوانگرایی در تمام بخشهای زمینی، دریایی، هوافضا و سازمان سایبری و نیز یگانهای مردمپایه بسیج در سطوح فرماندهی، مدیریت و عملیات برجسته و ترکیب موزون و باشکوهی از دوگانه تجربه و جوانی را در صحنه رزمایش به نمایش گذاشت. سردار شریف یادآور شد: این رزمایش نمایشگاه بزرگی از خلاقیت، ابتکار و نوآوری برای تقویت و استحکامبخشی مطمئنتر به هندسه قدرت نظامی کشور بود و با پیامهای مقتدر و معنادار خود دشمنان را از هر گونه اندیشه برای خطای محاسباتی و پیگیری آمال و آرزوهای شوم برحذر میدارد.
* دبکا فایل: ارتش اسرائیل نظارهگر تحرکات ایران در رزمایش بود
بازتاب رزمایش پیامبر اعظم 17 در رسانههای صهیونیستی همچنان ادامه دارد. وبگاه دبکا فایل - نزدیک به نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی- در مطلبی در زمینه برگزاری رزمایش «پیامبر اعظم ۱۷» نوشت: ایرانیها در این رزمایش انواع سناریوهای مختلف را تمرین کردند. دبکا فایل در این مطلب به صراحت عنوان کرد ارتش اسرائیل تحرکات ایران در رزمایش اخیر را نظارهگر بوده است. دبکا فایل با اشاره به مشارکت یگانهای زمینی، هوافضا، موشکی و دریایی سپاه پاسداران در رزمایش پیامبر اعظم ۱۷ نوشت: رزمایش سپاه اتکا به موشکهای ضدهوایی سوم خرداد را که متحرک هستند و برد ۵۰۰ کیلومتر دارند، نشان داد. فرماندهان سپاه تخمین میزنند این سلاح برای مقابله با هواپیماهای جنگی رادارگریز «اف ۳۵» اسرائیل است. دبکا فایل سپس آورد که ایران در تازهترین رزمایش خود انواع مختلفی از موشکهای کروز را پرتاب کرد. طی روزهای گذشته روزنامه صهیونیستی «جروزالمپست» نیز در گزارشی نوشت ایران توان موشکهای خود را به عنوان بخشی از رزمایش «پیامبر اعظم ۱۷» نشان داد. به نوشته این روزنامه، ایران در دومین روز این رزمایش با موشک، پهپاد و سایر تسلیحات تمرین کرد. در این مرحله از رزمایش، موشکهای بالستیک زمین به زمین به اهداف از پیش تعیینشده اصابت کردند. ایران همچنین گفته است اهداف شناور دشمن فرضی را که با شلیک موشکهای زمین به زمین و ساحل به دریا منهدم شدهاند، شبیهسازی کرده است.
* رهگیری پهپاد ایرانی شاهد ۱۳۶ بسیار دشوار است
«جروزالمپست» طی گزارش دیگری در شماره روز یکشنبه خود در زمینه پهپاد انتحاری «شاهد ۱۳۶» در گزارشی نوشت: طی چند روز گذشته تصاویری از پرتابگر پهپاد جدید ایرانی در فضای مجازی و رسانههای ایران منتشر شده است. این پهپادها که «شاهد ۱۳۶» نام دارند، در رزمایشی که ایران هفته گذشته انجام داد، با موشک ترکیب شدند. ایران این نوع پهپادها را پهپاد انتحاری یا کامیکازه نامیده است. این بدان معناست که آنها مستقیما به سمت یک هدف پرواز میکنند و خودویران میشوند. این نوع پهپادها پیش از این در رسانههای ایرانی مطرح شده بودند اما در گذشته جزئیات آنها نمایش داده نشده بود. پیش از این، ایران پهپادهای کامیکازه را ساخته بود اما این نوع خاص در رزمایشهای نظامی عمومی دیده نشده بود. این روزنامه صهیونیستی نوشت: اکنون میدانیم «شاهد ۱۳۶» وجود دارد و نهتنها یک پهپاد کامیکازه است، بلکه ایران راه جدیدی برای پرتاب پهپادها در قالب پرتاب چندگانه یا انبوه پهپادها ایجاد کرده است. انبوه هواپیماهای بدون سرنشین فناوری جدیدی است که در آن از چندین پهپاد برای حمله به هدفی استفاده میشود که میتواند دفاع هوایی را تحت تأثیر قرار دهد.
این گزارش ادامه میدهد: در گذشته فناوری هواپیماهای بدون سرنشین تا همین اواخر بیشتر تحت سلطه ایالاتمتحده، اسرائیل و چند کشور بود اما حالا ایران، چین و دیگر قدرتهای پهپادی وارد بازی شدهاند. ایران سرمایهگذاری زیادی در فناوری هواپیماهای بدون سرنشین کامیکازه انجام داده است. گزارشهای اخیر در «مرکز تحقیقات آلما» نشان میدهد حزبالله ممکن است حدود ۲۰۰۰ پهپاد داشته باشد که بسیاری از آنها بر اساس مدلهای ایرانی هستند. این روزنامه نوشت: به نظر میرسد پرتابگر جدیدی که ایران در مانور اخیر خود از آن رونمایی کرد دارای ۵ لایه است که میتوان پهپادها را روی آنها نصب کرد. پرتابگر را نیز میتوان در پشت یک کامیون نصب کرد. پرتابگر جدید ایران برای پهپاد «شاهد ۱۳۶» به این کشور این امکان را میدهد که نهتنها آنها را پنهان کند، بلکه میتواند ۵ فروند پهپاد را در این نوع کامیونها قرار دهد. به طور قابل توجهی میتوان دهها فروند از این پهپادها را به صورت «انبوه» به سمت هدفی پرتاب کرد. جروزالمپست میافزاید: پیشرفتهای ایران به وضوح تهدید بزرگتری محسوب میشود. طبق تصاویر، «شاهد ۱۳۶» یک پهپاد خیلی بزرگ نیست اما حاوی یک کلاهک است که آن را به یک سلاح بالقوه خطرناک تبدیل میکند و به دلیل اندازه و سطح مقطع راداری کوچک، شناسایی آن آسان نیست. این نشریه در خاتمه نوشت: خطر حمله انبوه پهپادها از آن نوع که ایران اکنون به نمایش گذاشته در حال افزایش است. ایران قبلا این مورد را تجربه کرده است اما به نظر میرسد پرتابگر و پهپادهای جدید ایران تهدیدی جدیتر از سال ۲۰۱۹ هستند. این یک تهدید جدید در هر درگیری آینده با اسرائیل خواهد بود.
ارسال به دوستان
چرا نباید با آمریکا به صورت مستقیم مذاکره کرد؟
ثمانه اکوان: در روابط بینالملل به هر نوع ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم بین ۲ جبهه یا ۲ طرفی که درباره منافعشان و همچنین تضاد منافعی که با یکدیگر در یک موضوع دارند، با هم به گفتوگو نشسته و اقدام به تدوین برنامهای مشترک برای حل مشکل یا بحران پیشآمده بین خود میکنند، «مذاکره» میگویند. مذاکرات برای این است که یا مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد را حل کنند یا زمینه ایجاد ارتباط در آینده بین ۲ طرف را فراهم کنند. با این حال بیشتر از اینکه مذاکره به معنای حل مشکلات فیمابین باشد، به معنای حل بحران به وجود آمده بین ۲ بازیگر در روابط بینالملل است.
در بحثهای مرتبط با دیپلماسی، به انواع مذاکراتی که میتواند بین ۲ بازیگر بینالمللی و در واقع ۲ نوع حکومت برقرار شود، اشاره شده است. در بررسی نوع مذاکره و نوع تقابل ۲ طرف، ۲ نوع مذاکره وجود دارد: مذاکره مستقیم و مذاکره غیرمستقیم. مذاکره مستقیم زمانی است که ۲ بازیگر بینالمللی بعد از مذاکرات پنهانی که با یکدیگر داشتهاند، موافقت میکنند بر سر یک میز نشسته و مشکلات خود را حل کرده یا به بحرانی که در روابط آنها به وجود آمده است، خاتمه دهند. در مذاکرات غیرمستقیم اما ۲ طرف هنوز رضایت کامل از نوع مواجهه طرف مقابل با بحران را به دست نیاوردهاند و اختلافات به حدی زیاد است که یک میانجی باید مذاکرات را پیش ببرد.
هدف اصلی در استفاده از یک میانجی یا واسطه در مذاکره بینالمللی باز کردن راه برای ارتباط بین ۲ طرف یک بحران است و بدین معنی است که طرف واسط میپذیرد شرایط را به گونهای هدایت و مدیریت کند که هر ۲ طرف درگیر در بحران بخواهند به صحبتهای طرف دیگر گوش داده و در عین حال فرصتی برای گفتوگو و بیان مساله از دیدگاه خود داشته باشند. بنابراین نقش واسط در این نوع مذاکرات، ایجاد زمان و مکان مناسب برای رسیدن به توافق بین طرفین است. معمولا در روابط بینالملل دست واسط یا میانجی برای ایجاد قوانین جهت رساندن ۲ طرف درگیر بحران به یک محور اصلی در گفتوگوهایشان باز است و میانجی قوانینی را وضع میکند تا حرف ۲ طرف در این زمینه شنیده شده و به نوعی شرایط به صورت عادلانهای مدیریت شود. بنابراین نقش واسط یا میانجی این است که به صورت واضح بیان کند هر ۲ طرف درگیر در ماجرا باید صحبت کرده و حرفهایشان باید شنیده شود. در این میان نقش میانجی در عین حال کاستن از میزان تهدیدات و تلاش برای متقاعد کردن طرفین به انجام رفتارهای منطقی و عاقلانه است. میانجی در عین حال میتواند خود از تهدیداتی در مقابل هر دو طرف درگیر در بحران نیز استفاده کند و آنها را وادارد در نهایت بر سر یک میز نشسته و درباره مشکلات خود گفتوگو کنند. زمانی که به نقش واسط یا میانجی در مذاکرات اقتصادی یا مذاکرات بینسازمانی اشاره میشود، حتی به این نکته نیز اشاره میشود که میانجی باید در این باره غیر از تسلط داشتن بر نوع گفتوگوی طرفین، حواس خود را به ژستهای آنها در داخل و خارج از جلسه نیز معطوف کرده و اجازه ندهد یک ژست، یک بیان احساس در صورت یا حتی یک تماس چشمی بتواند جلسه را از مسیر خود خارج کرده و باعث برتری دادن به یک طرف در مقابل طرف دیگر شود.
در آموزشهای مرتبط با میانجیگری در مذاکرات غیرمستقیم به ۵ مسؤولیت اساسی برای بازیگر واسط اشاره شده است. نخستین مساله چیدمان صحنه و مدیریت مذاکرات به نحوی است که نقشها بخوبی مشخص شده، باعث ایجاد و توسعه اعتماد بین طرفین شده و در عین حال قوانین مرتبط با مذاکرات را نیز تعیین کند. در دومین وظیفه، به مساله بیان مواضع طرفین اشاره شده است؛ از این جهت واسط یا میانجی وظیفه دارد شرایط را به نحوی مدیریت کند که هر کدام از طرفین بتوانند درباره منافع خود و مواضعشان درباره یک موضوع صحبت کنند. سومین وظیفه اما پیدا کردن زمینههای مشترک بین ۲ طرف جهت رسیدن به توافق نهایی است. در واقع واسط باید فرضیات و اولویتهای موجود را به نحوی مدیریت کند که ۲ طرف بتوانند زمینه مشترک لازم برای رسیدن به توافق را پیدا کرده و از مواضع سخت خود کوتاه بیایند. در مرحله چهارم بازیگر واسط باید گزینهها را به نحوی گسترش دهد که بتواند به زمینه مشترک برای رسیدن به توافق نزدیک شود. در این راه او باید فهرستی از گزینهها را تهیه کرده و در اختیار طرفین قرار دهد و در مرحله آخر زمانی که هر ۲ طرف از طریق واسط یا میانجی بر یک یا چند گزینه به توافق رسیدند، میانجی باید گزینه نهایی را اعلام کرده و گزینههای قابلقبول را برای توافق نهایی به تأیید ۲ طرف برساند. در مذاکرات غیرمستقیم در نهایت وظیفه تدوین نهایی توافق برعهده ۲ طرف درگیر در بحران بوده و واسط، نقش نظارهکننده و تأییدکننده نهایی را بر عهده دارد و اگر بخواهد نقش مدیریتی قوی اعمال کند، باید به هر ۲ طرف تضمین دهد توافق اجرایی خواهد شد و بحران یا مشکل بین ۲ طرف حل میشود.
نگاهی به اصول اولیه مذاکره در روابط بینالملل نشان میدهد مذاکرات موجود بین ایران و ایالاتمتحده که به صورت غیرمستقیم برگزار شده و اروپاییان نقش واسط در این میان را دارند، در بسیاری موارد حتی به استانداردهای اصلی یک مذاکره موفق با یک میانجی عادل نزدیک نیز نشده است. اگر برخی کشورها یا بازیگران بینالمللی مانند فؤاد حسین، وزیر خارجه عراق، هماکنون از سر دلسوزی عنوان میکنند بهتر است ایران به جای مذاکره غیرمستقیم با آمریکا به مذاکره مستقیم با دولت بایدن رو آورد، به این دلیل است که تروئیکای اروپا نتوانسته در مذاکرات فعلی نقش واسط را بخوبی ایفا کند و به عنوان یک میانجی بیطرف وارد میدان شود. در بسیاری از گزارشهای تحلیلگران غربی به این مساله اشاره شده است که اگر کشورهای اروپایی تمایل و اراده کافی برای حفظ برجام را داشتند، میتوانستند از طریق سازوکارهایی این توافق را در همان زمان که ترامپ از آن خارج شد، احیا کرده و آن را حفظ کنند. با این حال ۳ کشور اروپایی درگیر برجام بعد از خروج آمریکا از توافق سال 2015 ترجیح دادند راه ترامپ را پی گرفته و هیچ تضمینی برای اجرایی شدن این توافق به تهران ندهند. در مذاکرات فعلی نیز کشورهای اروپایی تاکنون نتوانستهاند نشان دهند میانجی خوبی برای مذاکره بین 2 طرف درگیر در بحران یعنی تهران و واشنگتن هستند.
علت غیرمستقیم شدن مذاکرات فعلی تهران و واشنگتن، نه اعتماد به طرف اروپایی، بلکه احترام به برخی عرفهای روابط بینالملل است که میگوید بیاحترامی کشورها به توافقها و تعهدهای بینالمللیشان نباید بیپاسخ بماند و در صورتی که یک کشور به تعهدات خود عمل نکرد، باید برای حضور دوباره در پای میز مذاکرات با طرف مقابل خود، ضمن ابراز ندامت و جبران ضررهای وارده، اقدامی ناشی از حسننیت از خود نشان دهد.
دولت بایدن بدون توجه به اقدامات مخرب دولت ترامپ در مقابل توافق هستهای سال 2015، با ژستی طلبکارانه خواهان مذاکره با تهران شده است و ایران بر اساس همین عرف بینالمللی، خواستار غیرمستقیم شدن مذاکرات بوده و در عین حال در انتظار مشاهده گامی به جلو در جهت نمایش حسننیت آمریکا در این مذاکرات است. با این حال طرف اروپایی که به عنوان یک واسط باید اعتماد به مذاکره، روند آن و نتیجهبخش بودن آن را بین ۲ طرف بالا ببرد، تنها رو به بیانیهخوانی در جلسات آورده و تلاش دارد به نمایندگی از آمریکا در جلسات مذاکره شرکت کند و نقش واسط را ایفا نکند. حال اگر بخواهیم پیشنهاد تعدادی از کشورها برای رویارویی مستقیم تهران و واشنگتن را در نظر بگیریم، باید به این سوالات نیز پاسخ داده شود که دولت آمریکا و کشورهای اروپایی چطور میخواهند حسننیت خود را در مذاکرات فعلی به نمایش بگذارند؟ در عین حال اگر قرار باشد اروپا، نه به عنوان واسط و میانجی، بلکه به عنوان نماینده آمریکا و پیرو او در مذاکرات حضور داشته باشد و به جای ایفای نقش مثبت به ادامه تخریب روند مذاکره بپردازد، چه دلیلی برای حضور اروپاییان در ادامه مذاکرات وجود دارد؟ نوع تأثیرگذاری کشورهای اروپایی بر مذاکرات فعلی نشان میدهد در صورتی که ایران حاضر باشد اجازه دهد نماینده ایالاتمتحده دوباره در اتاق مذاکرات حضور یابد، در واقع اجازه داده است یک نفر دیگر به تیم طرف مقابل در مذاکرات اضافه شود. اگر اتحادیه اروپایی میتوانست بخوبی نقش واسط در مذاکرات را ایفا کرده و به سمت اعتمادسازی بین ۲ طرف ایرانی و آمریکایی برود، میتوانستیم چنین پیشبینیای داشته باشیم که مذاکرات در نهایت میتواند به مسیر خوبی منتهی شود و توافقی شکل گیرد که مورد وفاق و اجماع تمام طرفین قرار میگیرد، با این حال نگاهی به نقش مخرب اتحادیه اروپایی ـ که حتی گاهی مخالف با منافع این اتحادیه نیز هست ـ نشان میدهد نه تنها آمریکا به عرف بینالملل و تعهدات خود پایبند نیست و خواستار رسیدن به نتیجه نهایی مورد نظر خود با زور و فشار است، بلکه اتحادیه اروپایی نیز دقیقا در همین راستا حرکت کرده و اصولا با نحوه ایفای نقش در مذاکرات غیرمستقیم به دنبال بر هم زدن این نوع مذاکرات بوده و سعی دارد به جای رساندن ۲ طرف درگیر در بحران به یک زمینه مشترک برای رسیدن به توافق، آنها را به سمت درگیریهای بیشتر نیز سوق دهد. اما آیا این بدان معنی است که ایران باید با واشنگتن به صورت مستقیم مذاکره کند و نقش اروپاییها را نادیده بگیرد؟ نگاهی به تجربه مذاکره در غالب گفتوگوهای 1+5 نشان میدهد نمیتوان به اروپا به عنوان یک میانجی صادق اعتماد کرد و این اتحادیه نیز مانند آمریکا هرگاه بخواهد، مفاد مورد نظر خود در توافق را اجرایی کرده و هر گاه بخواهد، از زیر بار اجرای آنها شانه خالی میکند. با این حال این مساله نمیتواند باعث شود ایران مساله خروج غیرقانونی آمریکا از یک توافق بینالمللی را نادیده گرفته و به دلیل نقش مخرب اتحادیه اروپایی به عنوان یک میانجی غیرصادق، به سمت مذاکره مستقیم با کشوری برود که بیشترین میزان تهدیدها و تحریمها را در طول چند سال گذشته علیه کشورمان اعمال کرده و حاضر به عذرخواهی در این باره نیز نیست. مهمترین مساله این است که آمریکا برای ورود دوباره به اتاق مذاکرات باید حسننیت از خود نشان داده و در عین حال تضمین دهد بار دیگر چنین اتفاقی در عرصه روابط بینالملل نمیافتد و میتوان به ایالات متحده به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد در عرصه جهانی نگاه کرد. آمریکاییها با وجود اینکه تلاش دارند از هر طریق ممکن این پیام را به ایران منتقل کنند که باید به صورت مستقیم با دولت بایدن مذاکره کرد، هنوز نتوانستهاند ثابت کنند در صورت مذاکره مستقیم، بازیگری قابل اعتماد در صحنه جهانی هستند.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|