|
شهید سلیمانی چگونه با اقدامات خود منطقه غرب آسیا را از توطئههای خطرناک آمریکا نجات داد و باعث ایجاد امنیت و ثبات در این کشورها شد
جان فدای ایران
پس از پایان جنگ تحمیلی، نظام جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر تجاربی که از دفاع مقدس به دست آورده بود با توجه به آموزههای دینی خود به این نتیجه رسید باید پیشروی دشمن را بیرون از مرزهای خود متوقف کند و الا باید در داخل خاک خود با دشمن درگیر شود. همین نگرش باعث تشکیل سپاه قدس انقلاب اسلامی ایران شد و فرماندهی آن به دستان باکفایت سردار رشید اسلام حاجقاسم سلیمانی سپرده شد. آمریکاییها، صهیونیستها و کشورهای غربی در ابتدا نسبت به سپاه قدس و فرماندهاش توجه خاصی نداشتند و آن را تهدید مهمی برای خود در منطقه نمیدیدند ولی به مرور زمان بویژه پس از جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان، معادلات در منطقه برای غربیها تغییر کرد و آنها خود را در مقابل یک حریف جدی به نام سپاه قدس و سردار سلیمانی دیدند. در 15_ 10 سال اخیر اثرات و فعالیتهای سپاه قدس انقلاب اسلامی و فرمانده آسمانیاش حاجقاسم سلیمانی مورد توجه بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و نظامی در غرب آسیا قرار گرفته است. به منظور بررسی بیشتر این موضوع با دکتر جواد منصوری، کارشناس بینالملل، نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاون اسبق وزارت امور خارجه گفتوگو کردیم.
* آقای دکتر منصوری! بسیاری از کارشناسان سیاسی و نظامی بویژه در دهه 90 از تاثیر عمیق سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در منطقه غرب آسیا سخن میگفتند؛ این اثرگذاری چگونه بود و با چه سازوکاری و زمینهای اتفاق افتاد؟
قبل از اینکه درباره نقش سردار سلیمانی در منطقه غرب آسیا صحبت کنیم اشارهای باید کنیم به وضعیت این منطقه در ۳ دهه گذشته و بعد ببینیم با توجه به تحولات ۳ دهه گذشته، نقش سپاه قدس و فرماندهی آن یعنی سردار شهید سلیمانی چه بوده است.
بعد از پایان جنگ تحمیلی 8 ساله عراق علیه ایران، غرب به این جمعبندی رسید باید یک تغییرات گستردهای در وضعیت غرب آسیا به وجود آورد و مانع از این شود جریانهای انقلاب اسلامی در این منطقه سلطه غرب را به چالش بکشند.
جریان اشغال کویت پیش آمد و به دنبال آن بحث جنگ علیه عراق شکل گرفت و دولت بعثی عراق ساقط شد. تصور غرب این بود با اشغال افغانستان و عراق برای مقابله با ایران و نفوذ ایران در منطقه و حتی تغییر رژیم در ایران زمینه آماده شده، لذا بحث خاورمیانه جدید را در دهه 70 طراحی کردند و از ابتدای دهه 80 اجرای آن با جریان 11 سپتامبر کلید خورد. در این موقعیت مقام معظم رهبری سردار سلیمانی را که در آن زمان فرمانده سپاه منطقه جنوب شرق کشور بود، به فرماندهی سپاه قدس منصوب میکنند.
محاسبات و شناخت رهبر حکیم انقلاب نسبت به منطقه و انتظارات ایشان از سپاه قدس، نکته قابل تأملی است. به این ترتیب سپاه قدس در یک شرایط کاملاً جدیدی قرار گرفته که در منطقه باید در مقابل اشغالگری و یکجانبهگری آمریکا بایستد و از سوی دیگر کل تهدیدات علیه جمهوری اسلامی را خنثی کند. بنابراین یک لشکر و ارتش برونمرزی شکل میگیرد که در ابتدا اسرائیل و متحدان غرب در منطقه و غربیها این موضوع را چندان جدی نگرفتند و تصورشان این بود یک گروه چریکی و شورشی در مقابل ارتش غرب که به منطقه آمده، خواهد بود اما بتدریج قضایا تغییر کرد و به گونهای پیش رفت که ما طی نزدیک ۲ دهه شاهدیم نه تنها طرح خاورمیانه بزرگ شکست خورد و نه تنها ارتشهای غربی از منطقه شکست خورده خارج شدند، بلکه بسیاری از معادلات منطقه هم تغییر کرد که مهمترین آن قضیه فلسطین و لبنان و یمن است که از درون آن، مقاومت در مقابل سلطه غرب بیرون آمد. به عبارت دیگر این جنبش، این مقاومتی که در مقابل لشکرکشی غرب به منطقه شروع شد و در مقابل آن سپاه قدس آمد، با سازماندهی مردم در منطقه لبنان، روسیه، عراق و یمن هر کدام با شکل و اسمی، صحنه کار را عوض کرد، لذا سال 1385 جنگ 33 روزه را علیه حزبالله راه انداختند و بعد از آن سراغ جهاد اسلامی و حماس و سپس به دنبال سوریه و الی آخر رفتند. البته قضایا باز هم به گونه دیگری تغییر کرد که قطعا مغایر و مخالف آن چیزی بود که طراحی شده بود و اینجا بود که در واقع اسرائیلیها برای نخستینبار یک شکست بزرگ نظامی را در تاریخ موجودیت خود تجربه کردند. تا قبل از این جریان، اسرائیلیها در هر جنگی وارد شده بودند، پیروز از صحنه خارج شده بودند ولی در جنگ ۳۳ روزه شکست خوردند. شکست بسیار سنگینی هم بود؛ شکست از یک گروه مبارز نه از یک دولت و یک ارتش منظم. در هر حال تمام اینها با هدایت، فرماندهی و برنامهریزی سپاه قدس به فرماندهی سردار سلیمانی انجام شد.
* از نظر شما به عنوان یک کارشناس سیاسی، چه زمانی اهمیت سردار سلیمانی و سپاه قدس برای دشمنان پررنگ شد و برای مقابله با ایشان برنامهریزیهای جدیتری انجام دادند؟
مساله سپاه قدس و سردار سلیمانی از بدو تولد برای آمریکاییها و اسرائیلیها مورد توجه قرار گرفت ولی همانطور که عرض کردم اینها ابتدا مساله را خیلی جدی نمیگرفتند ولی بعد از جنگ ۳۳ روزه، سردار سلیمانی و سپاه قدس به عنوان یک مساله نهتنها در منطقه غرب آسیا، بلکه در کل دنیا مطرح میشود که این آدم کیست و چه مغز متفکری دارد، چه برنامهای دارد و چگونه کار میکند. در کشورهای مختلف درباره ایشان جزئیترین اطلاعات را جمعآوری و در واقع سعی میکردند پرونده ویژهای را برای ایشان درست کنند. چندینبار هم طرح ترور ایشان را طراحی کردند ولی به هر دلیلی اجرا نکردند.
* راهکار آمریکاییها و کشورهای غربی برای مقابله با این تهدید بزرگ چه بود؟ آنها هیچوقت به فکر حمله نظامی به ایران افتادند؟
ببینید! در سالهای اخیر آمریکاییها متوجه شدند با ارتش و نظام خود نمیتوانند در منطقه کارایی داشته باشند، لذا سعی کردند دست به کارهای خاص دیگری همچون تشکیل داعش بزنند. تشکیل داعش یکی از کارهایی بسیار بزرگی است که غرب در یک قرن گذشته انجام داد و نظیر طرح داعش شاید در چند قرن گذشته سابقه نداشته است. البته قبلاً گروه القاعده و طالبان را تشکیل داده بودند، ولی داعش به مراتب گستردهتر، آموزشدیدهتر، مجهزتر و با امکانات بسیار پیچیدهتری بود که ماموریتش این بود کل جریان مقاومت اسلامی در منطقه را جمع کند.
قضیه داعش یک قضیه بسیار عجیبی است. شاید هنوز خیلی از زوایای این جریان برای مردم ما گفته نشده است؛ یا نیاز ندیدند یا اینکه فکر کردند اگر بگویند مردم ما خیلی بترسند یا دلایل دیگری.
تصورشان این بود تنها و آخرین راه برای تضعیف انقلاب اسلامی طرح داعش است اما سردار سلیمانی با نیروهای سپاه قدس و نیروهای انقلابی در منطقه این جریان و این طرح را با شکست مواجه میکند. اینجاست که غرب به عنوان اینکه ضربهای زده باشد و کاری کرده باشد، طرح به شهادت رساندن شهید سلیمانی را میریزد و اجرا میکند. من البته درباره شخصیت شهید سلیمانی خصلتها و نوع عملکرد ایشان وارد جزئیات نمیشوم. این را باید کسانی که به هر حال در این زمینه با ایشان همراه بودند و همکار بودند و اطلاعات جزئیتر دارند، مطرح کنند اما آنچه اتفاق افتاد این بود که ایشان با ذهن خلاق و تحلیلی و دقیق خود توانست تمام معادلات منطقه را به هم بزند، البته هم از حمایتها و هدایتهای مقام معظم رهبری برخوردار بود، هم از نیروهای مخلصی که در سپاه قدس بودند و هم نیروهای مومن و مخلصی که در منطقه از جمله در عراق سوریه لبنان و یمن بودند. اینها مجموعاً یک جریان به وجود آوردند که در رأس این جریان شهید سلیمانی بود. ایشان به دلیل خصلت بسیار متواضعانه براحتی توانست همه نیروها را جمع و همدل و همجهت کند. این مساله بسیار مهمی است که با مطالعه و مشاهده به این رسیدند و کمتر به این نکته درباره عملکرد شهید سلیمانی تأکید شده است.
* یک سوالی که برای بعضی پس از شهادت حاجقاسم ایجاد شد این بود که مگر آمریکاییها نمیدانستند با شهید کردن سردار سلیمانی، عشق و علاقه مردم ایران و منطقه به این سردار آسمانی بیشتر میشود، پس چرا دست به این کار احمقانه زدند؟
اینها تصورشان این بود که با شهادت سردار سلیمانی نیروهای مقاومت در داخل ایران و خارج ایران به هم میریزند و دولتها راه دیگری را پیش میگیرند اما نمیدانستند شهادت شهید سلیمانی، خطرناکتر از حضور سردار در سپاه است. این جمله بسیار جالب و دقیق بود و واقعیت قضیه هم همین است. به این دلیل حتی برخی خودشان هم اعتراف کردند کار اشتباه و خلافی بوده و به امنیت و اعتبار آمریکا و غرب ضربه زد.
نکته دیگر مساله حرکتی است که مردم منطقه بعد از شهادت ایشان داشتند. چه در عراق و چه در لبنان و ایران، مساله عادی نبود و در محاسبات معمول نمیگنجد که در عراق و ایران نزدیک 50 میلیون نفر به تشییع سران مقاومت در منطقه بیایند.
سیاستمداران و گردانندگان رسانهها و مراکز مطالعات پژوهشی دنیا این تصویرها را دقیق تجزیه و تحلیل میکنند و اینطور نیست که آنها فقط تلویزیون میبینند. آنها وقتی میبینند در تهران چند میلیون آدم آمدند، روی این مساله حساب میکنند.
اخیراً یکی از مقامات اسرائیلی یک جملهای را گفته که بسیار مهم است. وی گفته ما در کتابها خواندهایم که یکی از رهبران اسلامی با 313 نفر میآید و مدیریت دنیا را به دست میگیرد. ما معنای این حرف را نمیفهمیدیم ولی بعد از دیدن سردار سلیمانی به این نتیجه رسیدیم که اگر آن رهبر 100 نفر مثل سردار سلیمانی داشته باشد، میتواند دنیا را اداره کند. برای اینکه این یک نفر به تنهایی تمام معادلات منطقه را به هم زد، تمام طرحهای ما را با شکست مواجه کرد.
یک ضربالمثلی است که در عربی مطرح است که الفضل ما شهد اعداء؛ فضیلت حقیقی آن است که حتی دشمن هم مجبور شود بگوید. وقتی اسرائیلیها درباره سردار سلیمانی چنین صحبتی میکنند معلوم میشود که ابعاد بسیار مهمی دارد.
شکست طرح داعش تقریباً تمام محافل نظامی و امنیتی دنیا را متحیر کرد. این طرح در بسیاری از جاها یا قابل اجرا نبود و اگر هم اجرا شده بود، موفق نبوده است.
* پیشبینی شما از تقابل جریان مقاومت اسلامی و جریان غرب در منطقه پس از شهادت سردار سلیمانی چیست؟ به هر حال جریان مقاومت فرمانده بزرگ خود را از دست داد؛ آیا این مساله میتواند به تضعیف جریان مقاومت در منطقه بینجامد؟
آنچه حائز اهمیت است این است که بعد از شهادت سیدالشهدای مقاومت، تحولات منطقه باز در جهت تضعیف سلطه غرب پیش میرود. منتها ما نباید انتظار داشته باشیم مثلاً ظرف 3 سال و حتی 10 سال سلطه غرب در این منطقه پایان یابد. 20 سال آنها در این منطقه سرمایهگذاری کردند و پایان سلطه آنها زمانبر است. بنابراین باید یک دوره 20 ساله را در محاسبات بیاوریم. شاید به همین علت هم هست که شما ملاحظه میکنید قضایایی که در 3 ماه گذشته در ایران اتفاق افتاد، در واقع به نوعی آن کینه و عصبانیت و دشمنی فوقالعاده غرب را نشان داد ولی اینجا هم مردم و هم نیروهای مسلح و هم مسؤولان مربوطه این قضیه را به رغم طراحی ۳ سالهای که پشتش بود، با شکست مواجه کردند. باید بگوییم هنوز هم اسم و راه سردار سلیمانی به عنوان اسوه مقاومت، دشمنان را نگران میکند.
سردار شهید سلیمانی با تلاشهای خستگیناپذیرش در منطقه براستی امنیت و ثبات را برای این مرز و بوم به ارمغان آورد. برای مثال در عراق آمریکاییها در نهایت مجبور شدند دولت را به دست عراقیها بسپارند و خودشان هم بتدریج از عراق خارج شوند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که بدانیم هدف آمریکاییها این بود که عراق و افغانستان ۲ پایگاه آنها شود تا در موعد مقرر نیروهای خود را ناگهان از منطقه به داخل ایران منتقل کنند و ایران اسلامی را به اشغال خودشان درآورند. حرکت چند سال گذشته سپاه قدس و سردار سلیمانی در منطقه، کل این طرح را با شکست مواجه کرد، به اضافه اینکه در فلسطین و یمن و لبنان هم حرکت ضدسلطه ضعیفتر از گذشته شد.
******
چگونه سردار سلیمانی نه تنها ایران، بلکه کشورهای منطقه را از خطر تجزیه نجات داد
نجات غرب آسیا از نقشه شوم آمریکا
دکترسیدرضا صدرالحسینی: امروز نظام سلطه به رهبری آمریکا به این نتیجه رسیده باید شرایطی را پدید آورد که مرزبندیهای کشورها را مطابق نظر خود ترسیم کنند تا این کلونیهای کوچک را به طور مستقیم بتواند اداره کند. در واقع آمریکاییها به دنبال این بودند کشورهای تجزیه شده را مانند یک آکواریوم که همه حرکتهای موجودات زنده در آن آکواریوم قابل مشاهده و کنترل است، مدیریت کنند. طبق این نقشه میخواهند کشورهای بزرگ به ۴، ۵ و ۶ بخش تقسیم شوند و دهها کشور جدید مانند امارات و بحرین که کشورهای کوچک و قابل کنترل هستند، ایجاد کنند.
در این نقشه شوم -که هدف آن تجزیه منطقه برای کنترل بیشتر همه منابع مادی و معنوی آن بود- برای آنها تفاوتی نمیکرد این تجزیه در ایران اتفاق بیفتد یا عربستان بنابراین این تجزیه را از کشوری به نام سوریه آغاز کردند و جنگهای نیابتی توسط جریانهای تروریستی مانند داعش را در آنجا مدیریت کردند تا بتوانند ضمن ایجاد وحشت از اسلام ناب و تولید اسلامهراسی، کشورهای منطقه را تجزیه کنند. آنها در طرحهای خود میخواستند سوریه و عراق هر کدام به ۳ بخش تقسیم شوند و آنها بتوانند براحتی این کشورها را اداره کنند، لذا تروریسم داعش را تقویت کردند تا به این نقشه شوم خود یعنی ناامنی و تجزیه کشورهای منطقه جامه عمل بپوشانند، بنابراین اقدامی که سردار حاج قاسم سلیمانی و دوستانشان انجام دادند، خدمتی به همه مردم غرب آسیا بود. از طرفی نباید جنایات تروریسم به سرکردگی داعش در کشورهای مختلف را فراموش کنیم؛ در واقع اگر بخواهیم بدرستی خدمات سردار سلیمانی و دوستان ایشان را در مبارزه با تروریسم داعشی بررسی کنیم، متوجه میشویم جهان مدیون سردار سلیمانی و دوستان ایشان است. حتی اگر بخواهم دقیقتر بگوییم باید گفت انسانیت در قرن 21 به این عزیزان مدیون است، به این دلیل که حرکتهایی که داعش در متروها، بیمارستانها و خیابانهای کشورهای اروپایی انجام داد، بسیار وحشتناک و فراموشنشدنی است. بر این اساس اگر این نقشه شوم نظام سلطه را بخوبی مورد بررسی قرار دهیم، امروز پس از 11 سال میتوانیم متوجه شویم این مقابله با تروریسم چه تأثیراتی در منطقه و نظام بینالملل داشته است. امروز به این مساله واقف میشویم که اگر شهید سردار سلیمانی در مقابله با تروریسم ورود نمیکرد، بخشهای گستردهای از غرب آسیا به وسیله پرچمهای خونخوارانی همچون داعش و دیگر جریانهای تروریستی تسخیر میشد. در حقیقت مراکز کوچک داعش و دیگر تروریستها در منطقه گسترش مییافت و قطعا این موضوع برای جهان غرب و آسیای شرقی نیز مشکلات فراوانی ایجاد میکرد. بر این اساس امروز میتوانیم به ضرس قاطع بگوییم تلاشهای این مرد بزرگ و دوستانش و این ابرفرمانده مقاومت چه تأثیر شگفتی در ژئوپلیتیک منطقه و جهان داشته است اما متاسفانه در طول سالهای گذشته ما نتوانستیم دستاوردهای مقابله با تروریسم در سوریه و عراق را برای مردم خود در حوزه اقتصاد نقد کنیم. بدین معنا که به رغم اعلام آمادگی مقامات ارشد سوریه مبنی بر اینکه کشورهای همراه سوریه در زمان جنگ در اولویت سازندگی سوریه هستند ولی متأسفانه به دلیل نگاه غربگرایانه دولتهای یازدهم و دوازدهم، ما نتوانستیم از توانمندیهای موجود در ایران برای سرمایهگذاری و حضور اقتصادی در کشورهایی که مقاومت توانست آن کشورها را از سرنگونی واقعی نجات دهد، استفاده کنیم.
این نکته باید مورد اشاره قرار گیرد که هر گاه صحبت از کمک و همیاری به مردم سوریه میشود، نباید تصور کرد که کمکها بلاعوض خواهد بود، اصلا این مساله نیست، نه مردم سوریه و نه نظام سیاسی سوریه با مناعت طبعی که دارند، به هیچ عنوان چنین توقعی ندارند، بلکه این اقدام یک سرمایهگذاری بزرگ است که در تمام دنیا مرسوم است. سرمایهگذار در ابتدا سرمایهگذاری خود را چه به شکل فاینانس و چه به صورت قراردادهای میانمدت و درازمدت انجام میدهد و در موقعیتهای بعدی، پس از انجام سرمایهگذاری اولیه، هزینهها بازمیگردد و سود خود را نیز کسب خواهد کرد، بنابراین زمانی که صحبت از همیاری مردم سوریه میشود، به هیچ عنوان منظور کمک بلاعوض نیست و سرزمین سوریه نیز در این ارتباط توانمندیهای بسیار زیادی در حوزه معادن، کشاورزی، بنادر و... دارد. مردم سوریه نیز مردم کوشایی هستند. با گامهایی که در دولت سیزدهم برداشته شده، در یک فاصله زمانی قابل قبول، امکان جبران عقبماندگی سالهای گذشته وجود خواهد داشت.
یکی از کشورهای موثر در اتحادیه عرب از سالهای گذشته تاکنون سوریه بوده و هست. اقدامات کشورهای عربی در یکی ـ دو سال گذشته در قبال سوریه نشان از اذعان آنها به اشتباه خود در رابطه با سوریه دارد اما این اقدامات را باید در سالهای قبل انجام میدادند تا جبرانی باشد برای حرکت نازیبا و غیرحقوقی خود یعنی اخراج کشور سوریه از اتحادیه عرب.
بنابراین صندلی سوریه در اتحادیه عرب باید چند سانتیمتر بالاتر از دیگر کشورهای عضو اتحادیه باشد، چرا که مقاومت و شجاعتی که مردم و دولت سوریه از خود نشان دادند، کمنظیر بود. حتما کشور سوریه باید به پاس زحماتی که در مقابله با تروریسم و حفظ غرب آسیا از خطر تجزیه کشیده است، چند دوره به عنوان رئیس این اتحادیه معرفی شود.
نکته بعدی اینکه جمهوری اسلامی به هیچ عنوان علاقهمند نیست کشوری مثل جمهوری عربی سوریه از اتحادیه عرب دور باشد. خاستگاه سوریه این اتحادیه است و جمهوری اسلامی از عضویت و تاثیرگذاری سوریه در این اتحادیه استقبال میکند. قطعا روابط سوریه با جمهوری اسلامی یک روابط بسیار گسترده است و بعد از حمایت جمهوری اسلامی از سوریه در مقابل تروریسم، این روابط به یک روابط راهبردی و استراتژیک تبدیل شده است.
۲ ملت ایران و سوریه برای مقابله با تروریسم و جلوگیری از تجزیه خاورمیانه مجاهدت کردند و قطعا سوریه کشوری نیست که با عضویت مجدد در اتحادیه عرب از جمهوری اسلامی دور شود، بلکه میتواند زمینهای برای ارتباط جمهوری اسلامی با کشورهای مختلف عربی هم ایجاد کند. در حقیقت سوریه میتواند فضای ایجاد شده علیه ایران و ایرانهراسی را کاملا از بین ببرد و واقعیت جمهوری اسلامی ایران را به کشورهای عربی بشناساند.
ارسال به دوستان
براندازی معکوس
اپوزیسیون مادورو با چراغ سبز آمریکا دولت خودخوانده خوآن گوایدو عامل کودتای آمریکایی در کاراکاس را منحل کرد
گروه بینالملل: با رای اپوزیسیون ونزوئلا در حذف دولت موقت خودخوانده خوآن گوایدو، یک شکست تاریخی دیگر برای ایالات متحده در آمریکای لاتین به ثبت رسید و به این ترتیب تاریخ مصرف گوایدو به عنوان مهره آمریکایی کودتا در ونزوئلا به پایان آمد.
اپوزیسیون ونزوئلا در دومین جلسه خود از حذف دولت موقت که خوآن گوایدو از ۲۰۱۹ ریاستش را بر عهده داشت، حمایت کرد. به گزارش اسپوتنیک، «خوزه آنتونیو فیگوئردو» دبیر مجمع ملی ونزوئلا گفت: ۷۲ رای مثبت، ۲۹ رای منفی و ۸ رأی ممتنع به انحلال دولت موقت تحت رهبری خوآن گوایدو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا داده شد. در دور نخست این جلسه در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۲ نیز اپوزیسیون ونزوئلا به نفع انحلال دولت موقت رای داده بود.
ژانویه ۲۰۱۹ در میانه بحران سیاسی ونزوئلا، خوآن گوایدو، رئیس وقت مجمع ملی تحت کنترل اپوزیسیون خود را رئیس جمهور خواند تا بتواند از قدرت گرفتن مجدد مادورو در کشور جلوگیری کند.
خوآن گوایدو، خود را رئیسجمهور ونزوئلا معرفی و حمایت آمریکا و تعدادی از کشورها را جلب کرد. آلمان، فرانسه، بریتانیا و اسپانیا اعلام کرده بودند اگر مادورو انتخابات زودهنگام اعلام نکند، خوآن گوایدو را به عنوان رئیس جمهوری ونزوئلا به رسمیت خواهند شناخت. گوایدو میگفت برای رساندن کمکهای بشردوستانه به ونزوئلا، ائتلاف بینالمللی تشکیل میدهد.
ایالات متحده و متحدان غربی آن زمان از گوایدو حمایت و تحریمهایی را علیه کاراکاس وضع کردند اما روسیه، چین، ایران، ترکیه و چند کشور دیگر با حمایت از مادورو هرگونه مداخله خارجی در امور داخلی ونزوئلا را محکوم کردند.
اتحادیه اروپایی در آن زمان مهلت 8 روزهای برای رئیسجمهور قانونی ونزوئلا برای برگزاری انتخابات زودهنگام تعیین کرد و با پایان این مهلت، برخی کشورهای اروپایی شامل بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، اتریش، دانمارک و سوئد، خوآن گوایدو رئیس پارلمان ونزوئلا را به عنوان رئیسجمهور این کشور به رسمیت شناختند. فرانسه، بریتانیا و اسپانیا اعلام کردند با گذشت مهلتی که برای نیکلاس مادورو، رئیسجمهوری ونزوئلا تعیین کرده بودند، خوآن گوایدو، رهبر مخالفان دولت را به عنوان رئیسجمهور موقت ونزوئلا به رسمیت میشناسند.
فرانسه گفته بود برای گوایدو این حق را قائل است که انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام در ونزوئلا برگزار کند. جرمی هانت، وزیر وقت خارجه بریتانیا در توئیترش نوشت با گذشت ضربالاجل ۸ روزه کشورهای اروپایی به نیکلاس مادورو برای اعلام انتخابات زودهنگام، بریتانیا در کنار متحدان اروپایی خود، اکنون خوآن گوایدو را به عنوان رئیسجمهور قانونی به رسمیت میشناسد.
مادورو با اشاره به اینکه گوایدو در حال برنامهریزی برای کودتا علیه دولت ونزوئلا با کمک دولتهای خارجی است ضربالاجل کشورهای اروپایی برای اعلام انتخابات زودهنگام را رد کرده و درباره دخالت خارجی در بحران سیاسی ونزوئلا هشدار داده بود. رئیس جمهور ونزوئلا در یک مصاحبه تلویزیونی با رد این درخواست هشدار داد که نمیتواند در صورت ادامه فشارها برای کنارهگیری او از قدرت، احتمال وقوع جنگ داخلی را رد کند.
نیکلاس مادورو در مصاحبه تلویزیونی خود گفت: همه چیز بستگی به سطح حماقت و خصومت امپراتوری شمالی (آمریکا) و متحدان غربیاش دارد. مادورو با خطاب قرار دادن دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا که دخالت نظامی و فرستادن نیرو به ونزوئلا را یکی از گزینهها عنوان کرده بود هشدار داد که رئیسجمهور آمریکا با چنین دخالتی کشورش را درگیر جنگی مانند ویتنام خواهد کرد. او گفت: «دونالد ترامپ! تمامش کن. داری اشتباهی میکنی که دستانت را به خون آغشته خواهد کرد و ریاست جمهوری را با دستانی خونآلود ترک خواهی کرد... بیا به یکدیگر احترام بگذاریم، یا اینکه میخواهی یک ویتنام دیگر در آمریکای لاتین تکرار کنی؟»
جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ چندی بعد در مصاحبه با شبکه «سیانان» تصریح کرد: «به عنوان کسی که به برنامهریزی کودتا کمک کرده است این اقدام (کودتا) کار زیادی میطلبد». بولتون درباره جزئیات کودتاها قبل از آنکه به ونزوئلا اشاره کند، گفت: «من وارد جزئیات نمیشوم. معلوم شد که موفقیتآمیز نبود. نه اینکه ما اقدامات زیادی در این راستا انجام دادیم، بلکه شاهد آنچه که برای یک اپوزیسیون برای تلاش برای سرنگونی یک رئیسجمهور غیرقانونی انتخاب شده انجام شد، بودیم و آنها شکست خوردند». بولتون سال ۲۰۱۹ در مقام مشاور امنیت ملی کاخ سفید علناً از درخواست «خوآن گوایدو» برای حمایت از تلاش ارتش برای برکناری نیکلاس مادورو حمایت و استدلال کرد که انتخاب مجدد مادورو غیرقانونی است.
با این حال تابستان امسال در حالی که فشارهای آمریکا و متحدانش علیه روسیه سبب افزایش نگرانیها درباره کمبود نفت و گاز و افزایش بهای جهانی آن شده بود، خبرهایی از سفر مقامهای ارشد واشنگتن به کاراکاس منتشر شد.
اکتبر ۲۰۲۲ رسانههای آمریکایی گزارش دادند واشنگتن به دنبال مداخله در چالش رهبری در داخل اپوزیسیون ونزوئلا نیست، چون حمایتها از گوایدو در میان احزاب سیاسی در ماههای گذشته و در میانه افزایش قدرت نیکولاس مادورو، رئیسجمهوری این کشور کاهش داشته است. بر اساس گزارش رسانههای آمریکایی، اپوزیسیون ونزوئلا در نشستی با نمایندگان وزارت خارجه ایالات متحده در اکتبر ۲۰۲۲ اعلام کرد که از دولت موقت گوایدو حمایت نمیکند و به دنبال فاصله گرفتن از او است. بر این اساس عنوان شد دولت «جو بایدن» در نظر دارد تحریمهای نفتی علیه دولت ونزوئلا را کاهش دهد.
نشریه فایننشالتایمز اواخر مهرماه طی گزارشی نوشت: مخالفان دولت ونزوئلا در فکر انحلال «دولت موقت» و کنار گذاشتن «خوآن گوایدو» به عنوان رهبر خود هستند. در این گزارش آمده است تلاش آمریکا و دیگر دولتهای غربی برای ساقط کردن دولت «نیکلاس مادورو» به بهانه تقلب در انتخابات ۲۰۱۸ با شکست مواجه شده است. اکنون با انحلال دولت موازی گوایدو، پرونده یکی از عجیبترین تجربیات دیپلماتیک جهان نیز بسته خواهد شد.
در گزارش فایننشالتایمز آمده بود: سال ۲۰۱۸ ائتلافی شامل بیش از ۵۰ کشور غربی روابط رسمی خود را با دولت گوایدو تنظیم کردند تا از این طریق بتوانند در کاراکاس تغییر رژیم انجام دهند. اکنون با انحلال دولت موقت ونزوئلا، آمریکا میتواند تحریمها علیه دولت مادورو را کاهش دهد تا در بحبوحه جنگ اوکراین و ایجاد بحران جهانی انرژی، یک منبع جایگزین روسیه را برای کشورهای غربی فراهم کند. فایننشال تایمز نوشت مانورهای سیاسی در میان مخالفان دولت مادورو در ونزوئلا، با میل آمریکا و اروپا برای یافتن منابع جدید نفتی برای جایگزین شدن با نفت خام روسیه همسویی دارد. این نشریه افزود: ونزوئلا بیشترین ذخایر نفت جهان و سابقه تولید روزانه ۳ میلیون بشکه نفت را دارد. با این حال، اخراج شرکتهای خارجی و تحریمهای اعمال شده از سوی آمریکا موجب کاهش آن به یک میلیون بشکه در روز شده است. فایننشالتایمز نوشت: 4 سال پس از اعلام گوایدو به عنوان رئیسجمهور موقت، دولت مادورو با کمک روسیه، چین، کوبا و ایران توانست پابرجا بماند. از سوی دیگر، میان احزاب مخالف دولت مادورو نیز بر سر شرکت در انتخابات و تداوم حمایت از گوایدو که بر چیزی جز برخی داراییهای خارجی کنترل نداشته است، شکافهایی ایجاد شده است. همچنین خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت: «مقامهای ارشد دولت ایالات متحده برای بازسازی روابط با غول نفتی آمریکای جنوبی در حالی که جنگ در اوکراین ادامه دارد، بیسر و صدا به کاراکاس سفر کردهاند؛ موضوعی که ایالات متحده را به بازنگری در سایر اهداف سیاست خارجی مجبور میکند». رئیسجمهور فرانسه نیز چند سال پس از حمایت از کودتای نافرجام در ونزوئلا و به رسمیت شناختن «خوآن گوایدو» رئیسجمهور خودخوانده کودتاچیان، چند ماه قبل با سرشکستگی با «نیکولاس مادورو» دیدار و به رئیسجمهور ونزوئلا ابراز ارادت کرد. مکرون در حاشیه نشست سران با موضوع مقابله با تغییرات آب و هوایی در شرمالشیخ مصر در گفتوگو با «نیکولاس مادورو» رئیسجمهور ونزوئلا، وی را «رئیسجمهور» خطاب کرد. رئیسجمهور فرانسه در این باره گفت که پاریس و کاراکاس میتوانند روابط دوجانبه بهتری داشته باشند. مکرون گفت که آمریکای لاتین «در حال ارتقاست» و ابراز تمایل کرد درباره نحوه ایفای نقشی بهتر از سوی فرانسه در این قاره گفتوگو کند. رئیسجمهور ونزوئلا اما با لحن کنایهآمیزی رئیسجمهور فرانسه را بینصیب نگذاشت و خطاب به مکرون گفت: در خدمت شما، نماینده ما در کنفرانس، «خورخه رودریگز» (رئیس مجلس ملی ونزوئلا) است. شما میتوانید با اعتماد کامل با او صحبت کنید. کنایه مادورو در بیان نام خورخه رودریگز و سمت رئیس مجلس ملی به خوآن گوایدو برمیگشت که در زمان تشکیل دولت خودخوانده خود عضو مجلس ملی بود.
ارسال به دوستان
واکنش بازار به تغییرات در بانک مرکزی؛ دلار در بازار آزاد با 11 درصد کاهش، وارد کانال 39 هزار تومان شد
سقوط 5000 تومانی دلار
کاهش 30 تا 100 میلیون تومانی قیمت خودروهای پرفروش همزمان با نزولی شدن قیمت دلار
گروه اقتصادی: دهمین روز زمستان 1401 همزمان با نخستین روز کاری محمدرضا فرزین در قامت رئیس کل بانک مرکزی را باید روز خزان دلار، سکه و دیگر کالاهای تاثیرگیرنده از قیمت ارز دانست به طوری که هر دلار آمریکا در بازار آزاد در کانال 39 هزار تومان معامله شد؛ همچنین هر سکه بهار آزادی با کاهش 2 میلیون تومانی نسبت به پنجشنبه هفته گذشته 19میلیون تومان معامله شد.
به گزارش «وطن امروز»، جمعه شب رئیس کل جدید بانک مرکزی، در یک گفتوگوی تلفنی با دلالان و سوداگران ارز اتمام حجت کرد و وعده داد به طور حتم بانک مرکزی در بازار ارز مداخله خواهد کرد. فرزین با اشاره به اینکه نرخ ارز 28 هزار و 500 تومانی برای یک دوره یکساله است، گفت: هدف ما این است که پیام ثبات به بازار کالا بدهیم، چون بازار کالا باید بداند قیمت کالاها چند است و با چه نرخی کالاها معامله میشوند. فرزین اضافه کرد: در کشور ما چون معاملات آتی ارزی نداریم، بنابراین تولیدکنندگان برآوردی از نرخ ارز ندارند لذا برای اینکه پیشبینیپذیری فراهم شود و آرامش در بازار کالا را فراهم کنیم، ثبات در بازار ارز را در دوره کوتاهمدت یکساله ایجاد خواهیم کرد. رئیسکل بانک مرکزی تأکید کرد: نرخ ارز در کشور 44 هزار تومان نیست و ما نمیپذیریم؛ این نرخ تحریفی است که علامتدهی غلط به بازار کالا میدهد، البته در بازار آزاد دخالت میکنیم و حتماً نرخ آن کاهشی خواهد شد.
اینطور که پیداست مداخله بانک مرکزی شروع شده و مشخص نیست تا چه نرخی ادامه خواهد داشت. البته اظهارات رئیس کل بانک مرکزی درباره افزایش نرخ بهره نیز روی کسانی که میخواهند در بازار ارز سرمایهگذاری کنند تاثیر داشته است. گزارشهای میدانی حاکی از آن است روز گذشته دلالان و فروشندگان غیررسمی ارز، هر دلار آمریکا را در کانال 39هزار تومان معامله کردند. این در حالی است که اغلب فعالان حاضر در بازار فروشنده بودند. ورود قیمت دلار در بازار آزاد به کانال 39 هزار تومان در روز گذشته در حالی است که پنجشنبه هفته گذشته دلار حتی وارد کانال 44 هزار تومان هم شده بود؛ موضوعی که باعث تغییر رئیس کل بانک مرکزی شد. از سوی دیگر در بازار توافقی هر دلار در کانال 37 هزار تومان معامله شد. این در حالی بود که در ساعات ابتدایی روز گذشته بازار توافقی دلار در کانال 39 هزار تومان بود.
البته عقبنشینی ارزش داراییها به همین جا ختم نمیشد و کاهش قیمت دلار تاثیر خود را روی قیمت سکه و خودرو نیز گذاشت. قیمت طلا وارد مدار نزولی شد و همین امر نیز عقبنشینی دلار تا کانال 39 هزار تومان و سکه تا کانال 19میلیون تومان را به همراه داشت. دارندگان طلا و ارز دیروز از ترس ریزش بیشتر قیمتها به فردوسی آمدند تا هرچه زودتر طلا و ارز را به ریال تبدیل کنند؛ نکته مهم اینجاست که در بین صرافها و سکه فروشهای خیابان فردوسی (حد فاصل چهارراه استانبول تا میدان فردوسی) جز 3- ۲ صرافی، هیچ صرافی دیگری حاضر به خرید سکه از مردم نبود.
* دنده عقب خودرو
دیروز همچنین در مقایسه با آخرین روز کاری هفته گذشته شاهد ریزش سنگین قیمت انواع خودرو در بازار بودیم. قیمتهایی که در یک هفته گذشته همپای افزایش نرخ ارز بهاصطلاح ترمز بریده و بالا رفته بود، دیروز کاهشی چشمگیر داشت.
دیروز در بازار آزاد هر دستگاه پژو ۲۰۶ تیپ ۲ مدل ۱۴۰۱ با کاهش ۵۳ میلیون تومانی نسبت به پنجشنبه گذشته به ۴۵۵ میلیون تومان، پژو ۲۰۷ فول با افت ۷۵ میلیون تومانی به ۵۷۰ میلیون تومان، پژو ۲۰۷ سقف شیشهای با کاهش ۹۲ میلیون تومانی به ۶۰۳ میلیون تومان، پژو پارس با موتور 5TU با افت ۷۲ میلیون تومانی به ۵۱۶ میلیون تومان و پژو پارس سال سفارشی با کاهش ۷۳ میلیون تومانی به ۴۶۵ میلیون تومان رسید.
همچنین دیروز هر دستگاه تارا دنده دستی مشکی ۶۱۰ میلیون تومان (افت ۵۲ میلیون تومانی)، تارا اتوماتیک ۷۴۰ میلیون تومان (افت ۱۱۵ میلیون تومانی)، رانا پلاس ۴۳۵ میلیون تومان (کاهش ۵۵ میلیون تومانی)، دنا معمولی ۵۴۰ میلیون تومان (کاهش ۷۰ میلیون تومانی) و دنا پلاس توربوشارژ اتوماتیک ۶۹۰ میلیون تومان (کاهش ۶۵ میلیون تومانی) قیمتگذاری شدند.
در گروه سایپا نیز هر دستگاه تیبا صندوقدار ۲۹۴ میلیون تومان (افت ۳۱ میلیون تومانی)، تیبا ۲ ۲۹۷ میلیون تومان (کاهش ۳۶ میلیون تومانی)، ساینا ۲۹۵ میلیون تومان (افت ۴۰ میلیون تومانی)، شاهین ۵۱۰ میلیون تومان (کاهش ۵۲ میلیون تومانی)، کوئیک معمولی ۲۸۹ میلیون تومان (افت ۵۰ میلیون تومانی)، کوئیک آر ۳۰۷ میلیون (کاهش ۴۵ میلیون تومانی)، همچنین پراید ۱۱۱ مدل ۹۹ حدود ۲۷۰ میلیون تومان (افت ۳۸ میلیون تومانی) و پراید ۱۳۱ مدل ۹۹ نزدیک به ۲۴۸ میلیون تومان (کاهش ۳۴ میلیون تومانی) قیمت خورند.
در دسته مونتاژیها نیز دیگنیتی پرایم فول کاهش ۱۶۰ میلیون تومانی را تجربه کرد و به یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان رسید، فیدلیتی ۵ نفره با کاهش ۴۵ میلیون تومانی به یک میلیارد و ۶۴۵ میلیون رسید و فیدلیتی ۷ نفره افت ۸۵ میلیون تومانی را تجربه کرد و یک میلیارد و ۶۸۰ میلیون قیمت خورد.
ارسال به دوستان
بجنگ تا بچاپم
دلایل اقتصادی آمریکا برای ادامه یافتن جنگ اوکراین چیست؟
فرزانه دانایی: ایالات متحده ۲ سال پس از آغاز جنگ اول جهانی، سرانجام با درخواست اروپاییها موافقت کرد و وارد این جنگ شد. تلاش ۲ ساله «وودرو ویلسون» برای دور نگه داشتن آمریکا از این جنگ، در نهایت آوریل سال 1917 با شکست مواجه شد و ایالات متحده به یکی از طرفهای درگیر جنگ تبدیل شد. مساله برای آمریکا در جنگ دوم جهانی تفاوت زیادی داشت. حمله ژاپن به بندر «پرل هاربر» در سال 1941، یعنی یک سال پس از آغاز جنگ، اعلان جنگ به ایالات متحده بود. آمریکا در نهایت با استفاده از احساسات ضدژاپنی به وجود آمده در این کشور، بار سفر از اقیانوسها و جنگیدن در اروپا و در نهایت انداختن ۲بمب اتم روی سر مردم در هیروشیما و ناکازاگی ژاپن را به جان خرید. جنگ دوم جهانی اما آغاز عصری بود که از آن با عنوان «قرن آمریکایی» یاد شد؛ قرنی که با پایان جنگ سرد و شروع رقابتهای ۲ ابرقدرت شوروی و ایالات متحده در جنگ سرد آغاز شد و در نهایت با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 به اوج رسید.
ایالات متحده بعد از جنگ دوم جهانی در واقع اعتماد به نفس بیشتری برای پایان دادن به سیاست «انزواگرایی» و وارد شدن به عصر جدیدی از دخالت در مسائل جهانی و رهبری آن رسید. قدرت آمریکا در طول این دوران با ورود یا دخالت در هر جنگ دیگری تا حد زیادی افزایش مییافت و اوج آن در ماجرای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تکقطبی شدن نظام بینالملل قابل مشاهده بود. بعد از آن اما دوران افول آمریکا آغاز شد؛ دورانی که با جنگهای بیدلیل و شکست خورده همراه بود و نمیتوانست امپراتوری آمریکا را با مولفههای قدرت جدید همراه کند. بسیاری از تحلیلگران، حادثه 11 سپتامبر 2001 و پاسخ آمریکا به آن در قالب ۲ جنگ افغانستان و عراق را آغازی بر پایان قرن آمریکایی میدانند و برخی دیگر نیز معتقدند سر بالا آوردن چین در دنیای اقتصاد، نقطه آغاز این افول بوده و خواهد بود.
نکته جالب توجه در تمام تلاشهای دولتهای ایالات متحده در طول دوران تاریخ این کشور برای استفاده از جنگ در جهت نمایش افزایش قدرت نظامیاش این است که همیشه وارد شدن به جنگ، برای ایالات متحده فایدهای قابل تامل و توجه داشته است، در غیر این صورت اصولا تلاشی برای وارد شدن به آن صورت نمیگرفت؛ مانند جنگ اول جهانی و تلاشهای وودرو ویلسون برای بیرون ماندن ایالات متحده از دایره جنگ اروپایی.
مشکل اما از آنجا آغاز شد که پیشبینیهای ایالات متحده از تامین منافعش از حمله به کشورهای دیگر اشتباه از کار درمیآمد؛ همانطور که این اتفاق در افغانستان و عراق افتاد و یا باعث آبروریزی و اشتباهی مهلک در ویتنام و لیبی شد. جنگهای زیادی در طول تاریخ تبدیل به باتلاقی برای سیاست خارجی آمریکا شده و این کشور را از پی گرفتن اهدافش در دنیا بازداشته است. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی، بحران اقتصادی سال 2008 را نتیجه جنگ آمریکا در افغانستان و عراق میدانند و بسیاری دیگر معتقدند در شرایط فعلی نیز افزایش تورم کشورهای اروپایی و آمریکا ناشی از ورود دولتها به جنگ اوکراین و روسیه است.
اما سوالی که اینجا مطرح میشود و البته در شرایط فعلی هم به صورت جسته و گریخته در صحبتهای برخی سیاستمداران و روزنامهنگاران آمریکایی دیده میشود، این است: آیا دخالت آمریکا در جنگ اوکراین میتواند به نفع این کشور تمام شود یا اینکه این جنگ نیز به عاملی برای افزایش سرعت افول این کشور در عرصه جهانی تبدیل خواهد شد؟
آمارها نشان میدهد با بسته جدید حمایتی دولت بایدن از اوکراین که همزمان با سفر زلنسکی به واشنگتن تایید شد، ایالات متحده هم اکنون در حال نزدیک شدن به مرز 100 میلیارد دلار کمک مالی به کییف است. اگرچه ایالات متحده از ابتدای جنگ اعلام کرد به صورت نظامی در این جنگ مشارکت نخواهد کرد اما به نظر میرسد این کشور در حال پرداختن هزینههای یک جنگ تمامعیار جهانی علیه روسیه است و هر روز نیز بیشتر از روز قبل در ادامه دادن به این جنگ مصمم میشود. حال سوالی که مطرح میشود این است: ایالات متحده چه سودی از جنگ روسیه با اوکراین میبرد که حاضر است هزینههای آن و همچنین کمکهای تسلیحاتی بیدریغ به کییف را بپذیرد؟
نگاهی به برخی اخبار اقتصادی و تعاملات تجاری ایالات متحده با اروپا میتواند به این سوال پاسخ شفافتری بدهد.
از ابتدای جنگ، ایالات متحده بستههای متنوعی از محصولات نظامی را به اوکراین فرستاده و کشورهای اروپایی را نیز وادار کرده است در انبارهای تسلیحاتی خود را باز کرده و تا جای ممکن به اوکراین برای مقابله با تهاجم نظامی روسیه کمک کنند. در طول 10 ماه گذشته میزان کمکهای نظامی کشورهای اروپایی به اوکراین به قدری بالا بوده است که در ماه سپتامبر سال 2022 یعنی 5 ماه پیش، «جوزف بورل» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی هشدار داد انبارهای تسلیحاتی کشورهای اروپایی در حال خالی شدن است. هشدار بورل به کشورهای اروپایی برای این بود که آنها فکری به حال انبارهای خالی تسلیحاتی خود کنند و امید داشت بتوانند با تولید روزافزون تسلیحات، جای سلاحهای از دست رفته را به سرعت پر کنند. با این حال بسیاری از رسانهها و تحلیلگران نظامی بیان کردند به احتمال زیاد اروپا نمیتواند به میزان نیازش تسلیحات ساخته یا فراهم کند و باید بعد از مدتی دست به سوی کارخانههای تولید سلاح در آمریکا دراز کند؛ تجارتی بسیار پررونق و پرسود برای آمریکا که میتواند تا بخش زیادی، هزینههای انجامشده در اوکراین را جبران کند.1
از سوی یکی دیگر از بحرانهای به وجود آمده بعد از جنگ اوکراین، افزایش قیمت انرژی و بلاتکلیفی کشورهای اروپایی در چگونگی تهیه سوخت مورد نیازشان، بویژه گاز برای روزهای سخت زمستان بود. با آنکه همکاریها و هماهنگیهایی با کشورهای عرب منطقه شد تا بخش زیادی از این کمبود جبران شود اما عربستان و متحدانش اجازه ندادند قیمت انرژی کاهش یابد و به میزان تولیدات خود اضافه نکردند. در حوزه گازی نیز قطر و ترکیه که نامزدهای اصلی برای جانشینی گاز روسیه بودند، اعلام کردند ظرفیت لازم برای تولید گاز مورد نیاز اروپا را ندارند. در اینجا نیز این ایالات متحده بود که خود را به عنوان یکی از بزرگترین فروشندگان گاز به اروپا مطرح کرد. دولت بایدن در همان روزهای ابتدایی جنگ اعلام کرد میزان تولیدات گازی خود را افزایش میدهد تا بتواند بخشی از گاز LNG مورد نیاز اروپا را تامین کند. رسانهها اما خبر از افزایش بیسابقه تولیدات گازی ایالات متحده میدهند. رویترز در این باره نوشته است وعده بایدن در ماه مارس 2022 برای افزایش تولید 15 میلیون متر مکعبی گاز «الانجی»، نهتنها محقق شده است، بلکه در ماههای پایانی سال، افزایش تولیدات گازی آمریکا به رقمی بسیار فراتر از این رسیده و ایالات متحده را به نخستین فروشنده گاز «الانجی» در دنیا تبدیل کرده است. البته دولت بایدن قراردادهای گازی خود را به گونهای بسته است که به احتمال زیاد باعث ایجاد مشکلاتی در کشورهای غیراروپایی خواهد شد. فرستادن تمام گاز تولیدی آمریکا به اروپا به احتمال زیاد باعث میشود کشورهایی مانند پاکستان و هندوستان با کمبود شدید گاز و گرانی انرژی روبهرو شوند. آمارها نشان میدهد میزان صادرات گاز «الانجی» آمریکا به اروپا در 6 ماه ابتدایی سال 2022 بیشتر از تمام میزان گاز صادراتی این کشور به اروپا در سال 2021 بوده است.2
وبسایت تحلیلی- اقتصادی «بیزینس اینسایدر» در گزارشی از میزان سود شرکتهای گازی در صادرات گاز به اروپا نوشته است این شرکتها به دلیل افزایش قیمت انرژی در اروپا، سود بسیار زیادی از این معامله میکنند و به همین دلیل قراردادهای قبلی خود با بسیاری از کشورهای دیگر مانند هندوستان، کرهجنوبی، برزیل، پاکستان و مکزیک را انجام نداده و بر هم زدهاند. شرکتهای کشتیرانی آمریکایی نیز سود بسیار زیادی از این معامله میبرند و با قیمت بیشتر این محصولات را به اروپا ارسال میکنند. این وبسایت در نهایت به این نتیجه رسیده است که دوران رونق و شکوفایی برای شرکتهای گازی بزرگ آمریکا فرا رسیده است و میتواند با ادامه یافتن تحریمهای روسیه، تا سالها در همین وضعیت بماند.3
بر همین اساس به نظر میرسد بهترین سناریو برای آمریکا در جنگ روسیه و اوکراین، ادامه این جنگ و افزایش تهدیدات علیه اتحادیه اروپایی باشد. «آنتونی کوردزمن» از تحلیلگران برجسته روابط بینالملل در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا نوشته است: اقدام آمریکا در کمک به اوکراین، نه کمکی بلاعوض، بلکه سرمایهگذاری عظیمی است که میتواند سود سرشاری را نصیب ایالات متحده کند؛ سودی که بسیار بیشتر از هزینههای آمریکا برای اوکراین است.4
مساله بعدی در این باره، سود سرشاری است که آمریکا از افزایش بودجههای نظامی کشورهای اروپایی عضو ناتو میبرد. همواره در دولتهای گذشته ایالات متحده، بزرگترین چالش آمریکا با متحدان اروپاییاش، پایین بودن بودجههای نظامی این کشورها بود. دولت ترامپ بارها از اروپاییان خواسته بود سهم خود در بودجه نظامی ناتو را بالا ببرند و میزان هزینههای دفاعی خود را به ۲ درصد تولید ناخالص داخلی خود برسانند. کشورهای مختلف از جمله آلمان، بارها از این کار سر باز زده بودند اما جنگ اوکراین باعث شد بسیاری از این کشورها از ترس تهدیداتی که ممکن است روسیه برای کل اروپا داشته باشد، به افزایش بودجههای نظامی خود رو آوردند و این به معنای بالا رفتن بودجه نظامی ناتو و کم شدن سهم دولت آمریکا از هزینههای دفاعی ناتو است؛ مسالهای که تا یک سال گذشته احتمال وقوع آن بسیار دور از انتظار بود.
ایالات متحده غیر از مسائل اقتصادی، در مسائل سیاسی نیز سود بسیاری از جنگ اوکراین میبرد که مهمترین آن، جلوگیری از زوال قدرت و هژمونی این کشور در دنیاست؛ پروسهای که بر اساس نگاه تحلیلگران بینالمللی از مدتها پیش آغاز شده، در دوره ریاست جمهوری ترامپ سرعت بیشتری گرفت و حالا بایدن سعی دارد با دخالت در مسائل بینالمللی جلوی آن را گرفته و بار دیگر ثابت کند رهبری دنیا – یا حداقل کشورهای غربی- هنوز هم با ایالات متحده است.
پینوشت
1- politico.eu/article/borrell-warn-eu-countries-running-out-weapons/
2- reuters.com/business/energy/us-lng-exports-europe-track-surpass-biden-promise-2022-07-26/
3- markets.businessinsider.com/news/commodities/us-natural-gas-exports-europe-surge-energy-crisis-trader-profits-2022-8
4- csis.org/analysis/united-states-aid-ukraine-investment-whose-benefits-greatly-exceed-its-cost
ارسال به دوستان
تعبیر کامل کابوس اوکراینیها
حـنیـــف غـفــاری*: رئیسجمهور فرانسه در اظهاراتی که از آن تحت عنوان «چراغ سبز ناتو به مسکو» جهت معامله بر سر اوکراین تعبیر میشود، رسما عضویت اوکراین در ناتو را بعیدترین سناریو دانست. امانوئل مکرون در این باره گفت: «عضویت اوکراین در ناتو بعیدترین سناریو است، تضمینهای امنیتی باید به کییف داده شود. در وهله اول ما باید به فکر ساختار امنیتی و ثباتی باشیم که امنیت نه تنها اوکراین، بلکه امنیت مولداوی، ارمنستان، آذربایجان و گرجستان را نیز تضمین کند».
مخاطب سخنان مکرون، غربگرایان کییف هستند! رویای عضویت آنها در پیمان آتلانتیک شمالی با مواضع مکرون بر باد رفته است. زلنسکی و همراهانش اکنون معنای «طرح کیسینجر» برای پایان دادن به جنگ در ازای جدایی کریمه را بیشتر جدی گرفتهاند! زلنسکی اخیرا به واشنگتن سفر کرد تا از مقامات کاخ سفید درباره «عدم معامله بر سر موجودیت اوکراین» تضمین بگیرد اما اکنون پاسخ این مطالبه حقیرانه خود را از زبان رئیسجمهور فرانسه دریافت کرده است!
صورت مساله واضح است؛ پیوستن اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی برای اعضای ناتو شدیدا هزینهبر است، بویژه کشورهای اروپایی که بیشتر از آمریکا در معرض جنگ و واکنش احتمالی روسها قرار دارند. در چنین شرایطی، فرانسویها بار دیگر از کلید واژه «تضمینهای امنیتی» یا «شریک با اولویت» استفاده کردهاند! زمانی که بازیگران غربی از پذیرش عضویت کامل یک بازیگر در مجموعههایی مانند ناتو، اتحادیه اروپایی یا منطقه یورو سر باز میزنند، سریعا به این واژگان متوسل میشوند. سال 2005 میلادی، مذاکرات آنکارا و بروکسل بر سر پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپایی آغاز شد. رجب طیباردوغان و استراتژیستهای حوزه سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه از جمله احمد داووداوغلو و عبدالله گل (که آن زمان از اردوغان جدا نشده بودند)، در توهم پیوستن به اروپای واحد لحظهشماری میکردند! آنها به رغم تحصیلات آکادمیک خود در رشته روابط بینالملل و علوم سیاسی، هرگز تصور نمیکردند آغاز رسمی مذاکرات ترکیه و اروپا جزئی از تاکتیک «خرید زمان» و بازی «یک بام و دو هوای غرب» با آنکارا باشد.
سرانجام سال 2009 میلادی، نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور اسبق فرانسه آب پاکی را روی دستان مقامات ترکیه ریخت: «ترکیه نمیتواند به عضویت کامل و رسمی اتحادیه اروپایی که یک باشگاه مسیحی است درآید اما میتوان جایگاه این کشور را به عنوان یک شریک با اولویت برای اتحادیه اروپایی تعریف کرد».
پس از این سخنان، اردوغان با خشم و عصبانیتی که ناشی از سرخوردگی در برابر وعدههای بر باد رفته غربیها بود، تاکید کرد کشورش هرگز از ایده «عضویت در اتحادیه اروپایی» عقبنشینی نخواهد کرد و گزینههای دیگری مانند «تبدیل شدن به شریک با اولویت اروپاییها» را نمیپذیرد! امروز، در سال 2023 میلادی، مقامات ترکیه نه تنها به عضویت اتحادیه اروپایی درنیامدهاند، بلکه شریکی با اولویت نیز برای این مجموعه محسوب نمیشوند. بیانیههای تندی که ترکیه و اعضای اتحادیه اروپایی هر از گاهی علیه یکدیگر تصویب یا قرائت میکنند، نشاندهنده دوری معنادار آنکارا از بروکسل است.
امروز تجربه مشابهی برای اوکراین رخ داده است؛ با این تفاوت که شرایط این کشور جنگزده به مراتب بحرانیتر از ترکیه بوده و متعاقبا، حساسیت تصمیمهایی که در قبال این کشور گرفته میشود نیز به مراتب بیشتر است. اکنون رئیسجمهور کنونی فرانسه رسما پیام «عدم عضویت اوکراین در ناتو» را به کییف و نظام بینالملل مخابره کرده است تا یکی از پیششرطهای روسیه برای پایان جنگ در اوکراین تامین شود. در این معادله، اوکراین بازی را به بدترین نحو ممکن باخت! غربگرایان اوکراینی سال 2005 میلادی زمانی که به دستور اتحادیه اروپایی به خیابانهای کییف ریختند، هرگز تصور نمیکردند بازیگرانی مانند آلمان و فرانسه در سختترین برهه زمانی از حیات کشورشان آنها را فراموش کنند اما این قاعده بازی در زمین غرب است! براستی چرا در سال 2014 میلادی زمانی که سیاستمداران آمریکایی و اروپایی در خیابانهای کییف با تظاهرکنندگان اوکراینی علیه دولت یانوکوویچ عکس یادگاری میگرفتند، سخنی از عدم امکان عضویت اوکراین در ناتو و اتحادیه اروپایی به میان نمیآوردند؟ مواضع اخیر مکرون، به معنای تعبیر کامل کابوس اوکراینیهاست! «ادامه جنگ» یا «پایان جنگ» در نهایت یک بازنده بزرگ دارد و آن غربگرایانی هستند که در سراب ادغام در جامعه امنیتی و سیاسی اروپا گام برداشتند و اکنون به وضوح دریافتهاند صرفا حکم «مهره بازی ناتو» را در این معادله پیچیده داشتهاند. لحظات سختی بر زلنسکی و همراهانش میگذرد!
*دکترای روابط بینالملل
ارسال به دوستان
انتشار بیانات رهبر انقلاب در دیدار اخیر خانواده مرحوم آیتالله محمدتقی مصباحیزدی(ره)
علامه ستودنی
* سیدحسن نصرالله: علامه مصباحیزدی با حزبالله ارتباط عاطفی عمیقی داشت
گروه سیاسی: بیانات رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده آیتالله محمدتقی مصباحیزدی رضوانالله علیه که ۵ دیماه ۱۴۰۱ برگزار شده بود، صبح روز گذشته در محل برگزاری دومین همایش بزرگداشت علامه مصباحیزدی در تهران منتشر شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای متن بیانات مقام معظم رهبری به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین سیّما بقیّه الله فیالارضین.
خیلی خوش آمدید. بعد از مدتها آقایان را و بعضی خانمها را زیارت کردیم. بزرگداشت جناب آقای مصباح یکی از واجبات کارهای حوزه و روحانیت و ماها و همه است و بزرگداشت ایشان به معنای زنده نگه داشتن جهتگیری ایشان و راه ایشان است.
مرحوم آقای مصباح رضوانالله علیه یک خصوصیات منحصربهفردی داشتند که من در مجموعه فضلای برجسته قم که از قدیم میشناختیم و حالا هم بحمدالله برکات بعضیشان ادامه دارد، نگاه میکنم، جامع این خصوصیات را در کسی مثل مرحوم آقای مصباح مشاهده نمیکنم؛ علم فراوان، فکر خوب و نوآور، بیان رسا و واضح، انگیزه تمامنشدنی و بینظیر، خلقیات و رفتارهای شایسته و برجسته، سلوک و معرفت و توجه معنوی و مانند اینها. مجموع اینها را واقعاً انسان نمیتواند پیدا کند. اینها در آقای مصباح جمع بود.
بالاخره رفتن برای همه هست: اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّیِّتُون؛ اگر چه خسارت است اما بالاخره چارهای نیست، ناگزیریم؛ علاج این است که آن راه ادامه پیدا کند؛ آن ابتکار و آن کارهایی که ایشان کردهاند: همین «طرح ولایت» یکی از ابتکارات ایشان است؛ همین تشکیلات عظیم مرکز تحقیقات امام خمینی یکی از همان ابتکارات است؛ کتابهایی که ایشان نوشتهاند، چه کتابهای علمی، چه آنچه مربوط به اخلاقیات و معنویات و [برای] استفاده عموم و مانند اینهاست، یکی از آن کارهاست؛ اینها را نباید گذاشت تعطیل بشود. الحمدلله آثار ایشان از همه جهت خوب است؛ آثار صوتی ایشان خیلی آثار خوبی است. سخنرانیهای ایشان را یک مدتی که در آن حسینیه سخنرانی داشتند، در عصرهای ماه رمضان تلویزیون پخش میکرد؛ من مینشستم پای تلویزیون گوش میکردم؛ نمیدانم کی بود. حالا من عصری مینشستم گوش میکردم؛ عصر ماه رمضان بود. به ایشان گفتم؛ گفتم اینها خیلی برجسته است، واقعاً خیلی خوب است؛ آدم مینشیند گوش میکند، واقعاً استفاده میکند. خب! اینها نبایستی متوقف بشود؛ نباید مسکوت بماند، فراموش بشود. ایشان آثار صوتی دارند، آثار مکتوب دارند، آثار مؤسسه و بنیانهای مؤسساتی، مثل آنهایی که اسم آوردیم - یا شاید هم غیر آنها که من خبر ندارم- دارند، الحمدلله فرزندان خوبی دارند، آقازادههای خوبی دارند؛ وَ بَثَّ مِنهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء؛ الحمدلله؛ برکات نسلیشان هم برکات خوبی است.
در مورد حفظ آثار، نکتهای که وجود دارد، این است که نگذاریم این آثار کهنگی پیدا کند. یعنی آن روزی که ایشان این مؤسسه امام خمینی را راه انداختند، یک کار تازهای بود؛ آیا امروز هم اگر به همان شکلی که اول راه افتاده، اداره بشود، باز هم تازه است؟ این، جای سوال است؛ این به عهده شماهاست. آقای رجبی و شما آقایان ببینید چه کار باید کرد که آن تازگی و طراوت حفظ بشود. آن اولی که ایشان این کار را شروع کردند، خب! یک کار خیلی نوِ جدیدی بود، توجههایی را به خودش جلب کرد؛ حالا هم باید همان جور باشد.
یا مثلا کتابهای ایشان. خب! حالا بعضی از کتابها، کتابهای علمی است، کتاب درسی است. مثلا فرض کنید فلسفه؛ خب! حفظش به این است که در حوزه، در جاهایی که مقتضی است تدریس بشود اما برخی از آثار مکتوب ایشان آثاری است که باید در ذهنها جایگزین بشود؛ بحث علم و فن و مانند اینها نیست، فکر است؛ باید در ذهن مخاطب بنشیند. چه جوری میشود نشاند؟ امروز با صرف اینکه حالا تعداد نسخههایی که از یک کتاب چاپ میشود، بالا باشد یا پایین باشد، مساله تمام نمیشود؛ یعنی اینجور کتابهای فکری [این جوری حفظ نمیشود]. چرا، بعضی از کتابها هست که وقتی تعداد و تیراژ بالا برود، این یک موفقیت است؛ فرض کنید کتابهایی که در شرح حال شهدا مینویسند؛ خب! هر چه افراد بیشتر بخوانند، بیشتر بهرهمند میشوند. کتابهای فکری این جوری نیست؛ کتابهای فکری لازم است در فکر رسوخ کند؛ و این، صرفاً با نشر کتاب حاصل نمیشود. شما نگاه کنید غربیها در این کارها خوب واردند، خوب بلدند؛ ببینید مثلا فرض کنید فلان متفکر، حالا مثلا هگل مگر چند کتاب نوشته؟ افکارش را از داخل این کتابها استخراج میکنند و درمیآورند، تخلیص میکنند، خلاصه میکنند، آن فکر را با بیانهای مختلف، با زبانهای مختلف، با شیوههای مختلف پخش میکنند، منتشر میکنند. این کار [در مورد ایشان هم] باید انجام بگیرد.
من البته گمان میکنم قبلها به خود مرحوم آقای مصباح رضوانالله علیه یا شاید به بعضی از شاگردهای ایشان راجع به ملاصدرا این حرف را زدم که کتاب ملاصدرا تدریس میشود اما لُبّ حرفهای ملاصدرا چیست؟ ملاصدرا چند مساله اساسی دارد؛ اینها را پیدا کنید، بکشید بیرون، روی اینها بحث بشود، کار بشود، کتاب نوشته بشود، مباحثه بشود؛ این لازم است. در مورد خود آقای مصباح همین جور است و باید این جوری بشود. نگاه کنید ببینید آن جهتگیری فکری ایشان، آن نقطه تمرکز فکری ایشان چیست، چه در مسائل فلسفی، چه در مسائل اجتماعی، چه در مسائل اعتقادی و فکری، در فضای مجازی و از این قبیل پخش میشود. یک تکه حرف را پخش کنید، این منتشر بشود، در ذهنها بماند، به زبانها بیاید، تکرار بشود و مثل مثل سائر که در زبانها تکرار میشود و میماند، این فکر بماند، معلوم بشود این، فکر آقای مصباح است؛ تا افراد اسم آقای مصباح را میآورند، هر کسی که دیده این تکهها را، این نوشتهها را، ذهنش به یکی از اینها متوجه بشود، یادش بیاید. مثلا یکی از راههای پخش فکر یک آدم متفکر برجسته عمیقی مثل آقای مصباح این است.
صوت هم خیلی خوب است. حالا شاید لازم نباشد از اول تا آخر یک سخنرانی را پخش کنیم - آن [کار] شاید یک مقداری تأثیر را هم کم کند- اما بالاخره میتوان از یک صوت یکساعته یا مثلا ۳ ربع ساعتهای که مستمع را کاملا جذب میکرده، مثلا یک ربع ساعت مطلب درآورد.
یکی از چیزهایی که در این جلسات داخل حسینیه ایشان نظر من را خیلی جلب میکند، این است که وقتی [فیلم آن را] پخش میکنند، آدم میبیند اولاً مستمعین که متراکم نشستهاند همه جوانند، یعنی مثلا یک آدم مسن بالای 40 سال شاید در اینها دیده نمیشود؛ همه جوانند و [ثانیاً] همه همینطور محوند! این خیلی مهم است. من چون خودم سخنرانم، دهها سال [سخنرانی کردهام]، به این نکات توجه دارم. چه زمانی هست که سخنران احساس میکند موفق است؟ این نگاهها و برخوردها و به اصطلاح آن نمایشهایی که از رفتار مستمع وجود دارد، نشاندهنده یک حقیقتی است؛ این را شما در سخنرانیهای ایشان مشاهده میکنید، یعنی این من را خیلی جلب میکند. ایشان چه دارد میگوید که این جور همه دلها را، چشمها را مجذوب کرده، مبهوت کرده؟ این تکههای خاص را پیدا کنید، مکرر پخش کنید.
خوشبختانه صدا و سیما نسبت به این قضیه روی خوش نشان داده. حالا گاهی اوقات هست مسؤولان رسانهها و مانند اینها روی خوش به یک چیزی نشان نمیدهند، [ولی] نسبت به کارهای ایشان الحمدلله صداوسیما گرایش خوبی دارد و در ساعات مختلف [پخش میکند]. من گاهی عبور میکنم، [وقتی] نگاه میکنم میبینم، یا گاهی نشستهام میبینم که از ایشان چیزهای زیادی را پخش میکنند؛ حیات آقای مصباح این است، زنده بودن آقای مصباح این است.
خب! جسم ایشان رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایه برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد؛ یکی از این کسانی [بود] که ما در طول عمر دیدیم از دوره جوانیشان، نه حالا؛ آن وقت که ایشان شاید هنوز ازدواج هم نکرده بود - من قبل از اینکه بیایم قم، در مشهد با ایشان آشنا شدم؛ گمان میکنم مثلا سال ۳۷ - 36 بود- از آن وقت آدم میفهمید ایشان یک مرد متدین، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جمله آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه» بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبرد، به یاد خدا میانداخت. خب! هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دوره جوانی است. شما جوانها قدر این دوره را بدانید؛ آنچه آن آخرِ کار به درد آدم میخورد و گیر آدم میآید و برای آدم میماند، همین [چیزی] است که حالا شماها کسب کردهاید و دارید کسب میکنید. جوانها قدر جوانیشان را بدانند.
خدا انشاءالله درجاتشان را عالی کند. بله! ۲ سال از درگذشتشان گذشت؛ دوازدهم دی بود. خداوند انشاءالله درجات ایشان را عالی کند و ایشان را مشمول مغفرت و رحمت خودش قرار بدهد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
ارسال به دوستان
در 95 سالگی در واتیکان رخ داد
درگذشت پاپ بندیکت شانزدهم
متئو برونی، مسؤول ارشد مطبوعاتی واتیکان گفت: «با اندوه به اطلاع میرسانم پاپ بازنشسته، بندیکت شانزدهم روز گذشته ساعت ۹:۳۴ به وقت گرینویچ در صومعه Mater Ecclesiae در واتیکان درگذشت.
ارسال به دوستان
دومین روز رزمایش ذوالفقار 1401 ارتش حمله پهپادی به مواضع دشمن و انهدام پرندههای متخاصم توسط سامانه 15 خرداد
روز رزم بومیها
گروه سیاسی: دومین روز رزمایش مشترک ذوالفقار 1401 ارتش جمهوری اسلامی ایران در آبهای جنوب کشور، با عملیاتهای ترکیبی بالگردهای نیروی زمینی و نیروی دریایی و همچنین رزم پهپادی در ساحل پیگیری شد. انهدام مواضع دشمن نیز از دیگر عملیاتهایی بود که روز گذشته در جریان رزمایش ذوالفقار 1401 انجام شد.
* مقابله با پهپادهای حملهور
در ادامه مرحله اصلی رزمایش ذوالفقار ۱۴۰۱ ارتش، پهپادهای نیروهای نارنجی حملهور سازماندهی شده که قصد ورود به منطقه عمومی رزمایش را داشتند، توسط سامانههای راداری گسترش یافته در منطقه عمومی رزمایش، کشف، شناسایی و رهگیری شدند و سپس با هماهنگی شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور، درگیری و انهدام به سامانه موشکی ارتفاع کم مجید و سامانه کنترل آتش توپخانهای خاتم واگذار شدند که با شلیک موفق موشک و گلولههای توپخانهای از این سامانهها، اهداف سرنگون شدند. سامانه موشکی پدافند هوایی چابک مجید نخستین سامانه موشکی الکترواپتیک با برد درگیری 8 کیلومتر است و با توجه به نوع عملکرد و چابکی و چالاکی و قابلیت جابهجایی تاکتیکی سریع پس از اجرای عملیات، امکان رهگیری توسط سامانههای سیگنالی و شناسایی و هرگونه مقابله توسط دشمن را ناکام میگذارد.
* انهدام مواضع و استحکامات دشمن
در مراحل عملیاتی رزمایش مشترک ذوالفقار ارتش، تیپ 55 هوابرد با استفاده از ادوات زرهی و نفربرها و حضور یگانهای توپخانه، پهپادهای شناسایی و تهاجمی، هوانیروز و تیپهای پیاده مکانیزه و با پشتیبانی آتش سنگین نیروی هوایی ارتش مواضع و استحکامات دشمن را منهدم ساخت. در این مرحله از رزمایش پهپادهای شناسایی تمام مناطق رزمایش را شناسایی و عکسبرداری کرده و اطلاعات را برای اجرای عملیات یگانهای شرکتکننده به ستاد فرماندهی و کنترل ارسال کردند، همچنین پهپادهای رزمی و تهاجمی نیز عملیات پشتیبانی را اجرا کردند.
* حمله پهپادی به مواضع ساحلی دشمن
پهپادهای انهدامی و رزمی آرش، باور و ابابیل 5 نیز با پرتاب از عرشه ناوشکن جمهوری اسلامی ایران «سهند» و پرواز از پایگاه پهپادی ارتش در منطقه غرب از فواصل دوردست، اهداف ساحلی را منهدم کردند. در این مرحله که انواع پهپادهای تهاجمی، شناسایی و رهگیر مشارکت داشتند، پهپاد تهاجمی ابابیل 5 که به تازگی به یگان پهپادی نیروی دریایی پیوسته است، برای نخستین بار در رزمایش سالانه ارتش شرکت کرد و توانست با شلیک بمب قائم بخوبی و با موفقیت اهداف خود را در دریا منهدم کند. همچنین پهپادهای شناساییـ رزمی کمان 12 نیروی هوایی ارتش از یکی از پایگاههای پهپادی ارتش در جنوب غرب کشور در رزم مشترک پهپادی عملیات شناسایی، رهگیری و مقابله با نیروها در نقش مهاجم را اجرا کردند.
* انهدام پهپادهای متخاصم توسط سامانه بومی 15 خرداد
در ادامه رزمایش ذوالفقار ۱۴۰1 ارتش، پهپادهایی که در قالب نیروی متخاصم سازماندهی شده بودند قصد ورود به منطقه عمومی رزمایش را داشتند که طی فرآیند عملیاتی ابتدا توسط طیف گوناگون سامانههای راداری نیروی پدافند هوایی ارتش کشف و پس از شناسایی در مرکز فرماندهی و کنترل رعد نیروی پدافند هوایی ارتش، به سامانه بومی 15 خرداد واگذار شدند و تحت کنترل آن مرکز با شلیک موفق موشک نسبت به انهدام پهپادهای مهاجم اقدام شد. سامانه موشکی ۱۵ خرداد یک سامانه پدافند هوایی میانبرد است که توانایی درگیری موثر با طیف متعدد اهداف با قابلیتهای آفندی بالا مانند هواپیماهای شناسایی، بمبافکنها و جنگندههای تاکتیکی تا برد 200 کیلومتر را داراست.
ارسال به دوستان
الوطن: موافقت ترکیه با عقبنشینی کامل از سوریه از نتایج نشست مسکو بود
عقبنشینی رجب مقابل اسد
گروه بینالملل: نشست سهجانبه اخیر وزرای دفاع سوریه، ترکیه و روسیه در مسکو، شاهد توافق اولیه بر سر ۳ نکته کلیدی مهم و آغاز یک روند مثبت و سازنده در مسیر حل اختلافات آنکارا و دمشق بود. روزنامه الوطن سوریه نوشت: منابع آگاه در دمشق اعلام کردند فضای دیدار سهجانبهای که در مسکو با نظارت روسیه برگزار شد ثمره نشستهایی است که بین دستگاههای اطلاعات ترکیه و سوریه برگزار شد. اگر توافق بر سر چند مساله میان ۲ طرف از جمله منافع دمشق و شروط آن بویژه عقبنشینی نیروهای ترکیه از تمام خاک سوریه نبود، این نشست برگزار نمیشد. این منبع اعلام کرد: مقدمهچینی برای نزدیکی روابط ترکیه و سوریه به شکل گستردهای در رسانههای ترکیه صورت گرفت. در طول چند ماه اخیر شاهد انتشار اخبار، مقالات و تحلیلاتی بودیم که میگفت منفعت ترکیه به خاطر تغییرات سیاسی و تحولات جهانی در نزدیکی روابط با دمشق و کنار گذاشتن اختلافات است. این منبع تأکید کرد: نشست سهجانبه میان خلوصی آکار وزیر دفاع ترکیه، علی محمودعباس وزیر دفاع سوریه و سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه به موافقت ترکیه با عقبنشینی کامل از خاک سوریه و تأکید آنکارا بر احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه منجر شد. همچنین در رابطه با اجرای توافق سال ۲۰۲۰ درباره افتتاح جاده 4M صحبت شد. طرفهای حاضر توافق کردند که شبهنظامیان حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) مزدور آمریکا و اسرائیل و بزرگترین خطر علیه سوریه و ترکیه هستند. قرار است تمام این توافقها از طریق کمیتههای مشترک پیگیری شود. در ادامه این یادداشت آمده است: «برای آنکارا، تروریست به معنای «نیروهای دموکراتیک سوریه» است و برای دمشق، تروریست، گروههای افراطی هستند که در شمال زیر چتر ترکیه حکومت میکنند. دمشق گروههای کرد را به عنوان گروههای تروریستی نمیداند و بهرغم نگرانی از تمایلات جداییطلبانه کردها و اتحاد گروههای کرد با نیروهای اشغالگر آمریکایی و تکیه بر حمایت آمریکا و محرومیت ملت سوریه از سرمایههای نفتی، با فرماندهان قسد گفتوگوها را آغاز کرده است اما آنکارا گروههای افراطی در ادلب را تروریست نمیداند، بلکه متحدانی میداند که آنکارا از طریق مرزهای خود اقدام به حمایتی سخاوتمندانه از آنها کرده است. نویسنده میگوید اردوغان، تا پیش از برگزاری انتخابات، حتی از یک وجب از اراضیای که در جغرافیای سوریه اشغال کرده، عقبنشینی نخواهد کرد. پس جایگزین آن این است که به طرف سوری با ضمانت مشترک روسیه و ایران قول دهد که این کار در نهایت بر اساس توافق و ترتیباتی که منافع ۲ طرف و امنیت مرزها را تضمین کند، انجام خواهد شد. بر این اساس، اگر ۲ طرف همین امروز در این مورد مذاکره کنند، مسیری طولانی در پیش دارند که شاید ماهها برای رسیدن به توافق در این زمینه طول بکشد و این عقبنشینی به بحث درباره سرنوشت گروههای مسلح و دولت موقت تحت حمایت آنکارا که برخی مناطق شمال سوریه را اداره میکند، مرتبط خواهد بود. همچنین بازگشت پناهجویان و آوارگان سوری برای ترکیه مهم است. این نکته برای ترکیه مهمترین نکته و کارت اردوغان برای تقویت وضعیتش در انتخابات آتی است. با شکست پروژه اردوغان برای ایجاد منطقه حائل در داخل خاک سوریه، انتقال پناهجویان به آنجا منتفی میشود، لذا کوتاهترین راه برای او توافق با رئیسجمهور اسد و بازگرداندن پناهجویان و آوارگان به شهرها و روستاهایشان به جای ایجاد خانه برای آنها در مرزهاست. نویسنده تاکید میکند: «من باور دارم که ترکیه فارغ از سایر مسیرها، به این مسیر سرعت میبخشد. این امر الزاماتی دارد که آنکارا باید برای آن آماده باشد. بازگشت یک میلیون یا بیشتر پناهجویان سوری به سوریه، بحران اقتصادی و معیشتی را که سوریه به دلیل محاصره آمریکا از آن رنج میبرد، افزایش خواهد داد و عمیقتر خواهد کرد. بنابراین لازم است آنکارا تصمیم بگیرد که محاصره تحمیلی سوریه را بشکند و به باز کردن مسیرهای تجاری از ترکیه از طریق اراضی سوریه به سمت کشورهای عربی و تقویت همکاریهای تجاری و تبادل کالا مبادرت ورزد. در مقابل به نفع سوریه است که بهترین روابط را با کشور همسایه خود یعنی ترکیه - فارغ از اینکه چه کسی در آن حکومت میکند- برقرار کند. به نفع سوریه است که ترکیه از پرونده جنگ با این کشور خارج شود، زیرا این به معنای نزدیک شدن به پایان کامل دوران جنگ است. نگارنده میگوید: «من دقیقاً نمیدانم که آیا این چرخش ترکیه و تمایل ترکیه به برقراری روابط طبیعی با دمشق باعث شرمساری برخی از کشورهای عربی که هنوز از وتوی آمریکا تبعیت میکنند خواهد شد یا خیر، زیرا این وضعیت بسیار شرمآور است». ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|