به بهانه حضور فیلم سینمایی «امپراطور جهنم» در جشنواره فیلم فجر
صهیونیسم سعودی بر پرده نقرهای
«امپراطور» 83 ساله سینمای ایران
حسن قنبری: روزهای ابتدایی جشنواره وارد 84سالگی میشود. او متولد 15 بهمن 1313 است. نوشتن از ستاره درخشانی که با وجود این سن و سال همچنان در اوج درخشندگی و هنرمندی است، بسیار دشوار است. پیر است و جوانانه بازی میکند، انگار هنوز در همان سالهای جوانی روی صحنه تئاتر سنگلج است. استاد چندین نسل است که گره خورده به تار و پود لحظات و زندگی دوستدارانش؛ از نقشآفرینیهای خاص و قدرتمند در سینما تا تمام یادگارهای ریز و درشت تلویزیونی، «علی نصیریان» را مالک مهمترین لحظات زندگی هنری، تنهاییها و جمعهای خانوادگی اغلب مردم کشور ما کرده است. از «گاو»، «آقای هالو»، «پستچی» و «هزاردستان» در سالهای جوانی تا حاجی فتوحی «میوه ممنوعه» و رونمایی از بزرگآقای دیوانسالار در «شهرزاد» کهنسالی ایشان، چند نسل با او لذت بردهایم و سینما رفتنها برای دیدن دوبارهاش تحریکمان کرده است. او از مهمترین دلایل جمع شدن خانوادههایی بوده که شبها دورههمیهایشان را به تماشای سریالهایی با هنرنمایی او اختصاص دادهاند. علی نصیریان بزرگ، درخشانترین ستاره باقیمانده برای سینما و تلویزیون ماست، مردی از نسل بهاصطلاح موج نوی سینمای ما و پیشتازان و جداشوندگان از صنعت فیلمفارسیهای اکتورمحور، لوتیمنشانه با نگاهی هنریتر، مردمیتر و متفاوتتر به نقشآفرینی، قصهگویی و سینما که تکتک آثارشان کلاس کامل هنرپیشگی برای تمام نسلهاست و هر اتفاق از آنها مرجع کاملی است برای خلق و پردازش یک شخصیت متفاوتتر از گذشته یا نو در سینما و تلویزیون! اغلب آثار استاد نصیریان مهم بوده و قابلیت چندین بار بازنگری و آموختن را دارند، استاد در پستچی و آقای هالو گونهای از شخصیت سادهلوحانه و فرودستی را خلق میکند که تا مدتها معیار و حتی شابلونی بودند برای استفاده دیگر هنرمندان در قالب شخصیتهای مشابه. او در میانه کارنامه هنریاش «بوی پیراهن یوسف» را بهعنوان یک شاهکار تاثیرگذار و تکرارناشدنی از همکاری مشترک با بزرگمرد سینمای دفاعمقدس ما «ابراهیم حاتمیکیا» دارد که یک کلاس تمامعیار هنرپیشگی و ایجاد شخصیت است، اثری با بازی تاثیرگذار و فراموشنشدنی علی نصیریان بزرگ که سیما و حالت انتظار کشیدن او برای مشاهده دوباره روی ماه فرزندش تا مدتها جزء جداییناپذیر تیزرهای تصویری و همچنین مرجعی از آموزش شخصیتپردازی بوده است، پیرمردی که یعقوبوار انتظار آمدن یوسفش را میکشد و باعث و بانی خلق دهها اثر ماندگار پس از خود در همان حیطه و موضوع از فیلمسازی (سینمای انقلاب اسلامی و دفاعمقدس) میشود؛ شاید خاصترین مثالی که بتوان از چنین شخصیتی در سینمای ما پس از «بوی پیراهن یوسف» زد همین «شیار 143» ساده اما ماندگار با ساختاری متفاوت در شخص منتظر، اما مشابه در کلیت نقش و فلسفه انتظار آن باشد. نصیریان در 80 سالگی بزرگآقای دیوانسالار شد؛ بزرگآقایی که در عین آرامش، خشم دارد و در عین لطف، خنجر میزند. مردسالاری، پدرسالاری، پدرخواندگی و استبداد سیاسی 4 وجه استبداد است که در کاراکتر بزرگآقا صورتبندی شده و همانطور که نصیریان خود نیز گفته است، بزرگآقا در این درام به صورت شخصیت آفریده شده است و با تیپهای شناخته شده از استبداد که عمدتا یک وجههایاند یا پدرسالار یا مردسالار یا مستبد سیاسی و... هستند، متفاوت است. در واقع علی نصیریان در شهرزاد دیگر بار فرصت پیدا کرده است که توانایی بازیگری خود را در اجرای چنین نقش پیچیدهای آشکار کند. در یک پدیده کمتر دیده شده، او در 83 سالگی روی صحنه تئاتر میرود و آنقدر هنرمندانه در «اعتراف» ظاهر میشود که برای دیدنش تماشاچیان صف میکشند و سالن اصلی تئاتر شهر یکدست ایستاده برای او دست میزند. استاد نصیریان تکتک آثارش مهم و قابل تعمق و استفاده کردن هستند اما برخی ویژهتر و فوقالعادهتر و فراتر از حد تصور خلق شده است که ناچار باید بارها آن اثر را دید و در کنار آموختن هر بار لذت دوچندان از آن برد، بهعنوان مثال شاهکار دیگر بازیگری او در اثر خاص، تند و ضدصهیونیستی «شکارچی شنبه» ساخته پرویز شیخطادی است که هنرمندی و تکامل و استادی ایشان را مثل همیشه به رخ میکشد و سبک خاصی از شخصیت را میآفریند که پیشتر در سینمای ایران جایگاهی نداشته یا به چنان بلوغی از تکامل نرسیده است که رخ بنماید، پیرمرد نقش باز این بار در شخصیتی منفی و ضدانسانی، خود را به حیطه هنر اثبات میکند، نسلکشی بیرحم، جبار و غاصب که به چنان قساوتی رسیده که در ادامه یک عمر دروغگویی و خیانت حتی دیگر توان رحم کردن به خانوادهاش را هم ندارد و آنها را هم مانعی در راه رسیدن به غرایض حیوانیاش میداند. شکارچی شنبه ترکیبی خوشساخت و حرفهای از شخصیتپردازیهای نویسنده و هنرپیشه در ایجاد موقعیت افراد و قصه اثر است، اثری که رسالتش این است تا چهره و قومیتی را به دنیا بشناساند که کودککش است و مقصود پلیدش از انسان بودن را در مقابل دیدگان همگان هویدا کند و یقینا این امر با حضور ویژه استاد نصیریان و خلق شخصیت بینظیر ایشان این پیام را دوچندان به معرض نمایش میگذارد. علی نصیریان بزرگ تنها بازیگر از 5 بزرگ سینمای ایران است که در سیوششمین جشنواره فیلم فجر نیز فیلمی برای عرضه دارد و در همکاری مجدد با پرویز شیخطادی اثر متفاوت «امپراطور جهنم» را برای نخستین اکران در بخش مسابقه سینمای ایران آماده نمایش دارد، اثری که فارغ از بازی باقی بازیگران، فیلمنامه و کارگردانی میتواند تنها برای بازیگری هنرمندانه علی نصیریان نامزد سیمرغ بازیگر نقش مرد این دوره جشنواره باشد. به امید سلامتی و ماندگاری همیشگی استاد علی نصیریان.
شیخطادی روی خط سینمای استراتژیک
حسین نوری: پرویز شیخطادی با طراحی صحنه و لباس در فیلم «مهاجر» (۱۳۶۸) فعالیت در سینما را تجربه کرد. او بازی در فیلم «از کرخه تا راین» (۱۳۷۱) و نگارش و کارگردانی فیلمهایی چون «سرزمین پدربزرگ» (۱۳۷۷)، «دفتری از آسمان» (۱۳۷۸)، «یک آرزوی کوچک» (۱۳۸۲)، «پشت پرده مه» (۱۳۸۳)، «سینهسرخ» (۱۳۸۵)، «دایناسور» (۱۳۸۶)، «سومین روز پس از مرگ» (۱۳۸۷)، «شکارچی شنبه» (۱۳۸۸)، «روزهای زندگی» (۱۳۹۰) و «امپراطور جهنم»(1395) را بر عهده داشته است. از جمله افتخارات این هنرمند، میتوان نامزدی دریافت جایزه بهترین طراح صحنه برای فیلمهای «سجاده آتش» (۱۳۷۲)، «آخرین شناسایی» (۱۳۷۲) و «روبان قرمز» (۱۳۷۷) و دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم «روزهای زندگی» (۱۳۹۰) از جشنواره فیلم فجر اشاره کرد. همچنین فیلم «پشت پرده مه» توانست پروانه زرین بهترین فیلم و بهترین بازیگر نوجوان را از نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان کسب کند. شیخطادی کارگردان و نویسنده «نتیجهگرایی» است که هیچگاه علاقهای به انتخاب «پایان باز» برای آثارش نداشته است، حتی در فیلمی مانند دایناسور نیز او با شخصیت اصلی فیلم آنقدر کلنجار میرود تا به نقطه دلخواهش برسد. در واقع مخاطب را به سمت و سوی مورد نظر خود میبرد و نوع نگاه خود به قضیه را برای او شرح میدهد و آنقدر در انجام این کار تبحر دارد که چنین پایانی برای مخاطب همچون یافتهای شگرف به نظر میرسد. پرویز شیخطادی علاوه بر بیان صریح نظر و آرای خود در فیلمهایش در بیرون نیز به «صراحت سخن» مشهور است و شاید به همین دلیل صحبتها و ساختههای او به مذاق بسیاری خوش نمیآید. در اردیبهشت سال 96 شیخطادی در نامه سرگشادهای به ریاستجمهوری با عنوان «ما از جنگ نمیترسیم بلکه از شیعه لیبرال میترسیم» به نقد تند عملکرد دولت پرداخت و نسبت به فاصله گرفتن از مسیر آزادیخواهی و انقلابیگری هشدار داد. شیخطادی تجارب مشترک سینمایی با «حاتمیکیا» در فیلمهایی همچون «از کرخه تا راین» و «روبان قرمز» را داشته است اما نوع نگاه انتقادی او با «حاتمیکیا» متفاوت است. حاتمیکیا نقد رفتاری جامعه، مردم و مسؤولان را از زبان یک دلسوخته و رنجکشیده بیان میکند در صورتی که شیخطادی در اثری همچون دایناسور به نقد صریح برخوردهای سیستماتیک و ساختارمندی اشاره میکند که براحتی نمیتوان ریشه آنها را برکند و گاهی کاراکتر اصلی از اصلاح آن ناامید میشود و ترجیح میدهد تسلیم وضع موجود شود. در فیلم «شکارچی شنبه» مخاطب پس از شناخت جهان فیلم و آشنا شدن با قواعد موجود در آن با کشمکشهایی روبهرو میشود که تنها راه باقیمانده همان کشته شدن پدربزرگ است و مخاطب چنین اتفاق و رخدادی را میپذیرد و این پذیرش پایان منتخب نویسنده و کارگردان به منزله قدرت نویسنده در تصویر و تصور جهان داستانی برای مخاطب و همچنین ایجاد، چینش و پرداخت درست و بجای رخدادهای درون فیلم است. شاید بتوان به جرات گفت که فیلم شکارچی شنبه بهترین اثر در معرفی بنمایه و اساس صهیونیسم است، فیلمی که به روابط درونی خاخامهای یهود میپردازد و نیات درونی هانان- علی نصیریان - به عنوان بزرگ آنها را بخوبی به تصویر میکشد. فیلم جدید شیخطادی به نام«امپراطور جهنم» به تهیهکنندگی محمد خزاعی (تهیهکننده «قلادههای طلا») و با بازی «علی نصیریان»، «فرخ نعمتی»، «علیرام نورایی»، «عنایت شفیعی»، «کورش زارعی» و چند بازیگر لبنانی است که به خاطر عدم توجه به فیلم و انتخاب آن برای بخش مسابقه و سودای سیمرغ از حضور در جشنواره سی و پنجم انصراف داد. پروژهای که شاید بتواند موفقیت شیخطادی با «روزهای زندگی» در جشنواره سیام را، در جشنواره سی و ششم نیز تکرار کند. امپراطور جهنم به نقد جنایات خاندان آلسعود و ریشههای رشد و گسترش گروه داعش و جریانهای تکفیری و افراطی در منطقه، اروپا و آمریکا میپردازد. فقدان آثار استراتژیک پیرامون موضوعات منطقهای در کنار تنشها و چالشها با دولت آلسعود بویژه بعد از قطع روابط و تیرهتر شدن مناسبات دیپلماتیک 2 کشور پس از «فاجعه منا» تا رودررویی نظامی در جنگهای نیابتی در یمن و سوریه، فضای پیرامونی این فیلم را جدیتر میکند، البته ناگفته نماند که همیشه ورود به چنین موضوعاتی در سینمای روشنفکری با مخالفتها و نقدها و تخریبها همراه میشود اما شیخطادی که با حاتمیکیا در فیلمهایی همچون مهاجر و از کرخه تا راین همراه بوده است، دل به دریای ساخت چنین آثاری زده و در به تصویر کشیدن عمق خباثت دشمنان اسلام و ایران موفق عمل کرده است. اساسا بررسی آثار شیخطادی از توجه او به سینمای استراتژیک جمهوری اسلامی اشاره دارد. «سینه سرخ» بحث «گفتوگوی ادیان»، «شکارچی شنبه» بحث «فلسطین و صهیونیسم»، «روزهای زندگی» بحث «مقاومت و جنگ» و «امپراطور جهنم» بحث «اسلام آمریکایی و جریان تکفیری و سعودی و داعش» است که همه جزو مواضع استراتژیک جمهوری اسلامی است و باید در سینمای استراتژیک مورد توجه باشد. فیلم جدید شیخطادی که یکی از بزرگترین پروژههای بینالمللی سینمای ایران در سالهای اخیر محسوب میشود نیز فلسفه و چگونگی به وجود آمدن گروه داعش و دیگر گروههای تندرو و رادیکال اسلامی در اروپا و آمریکای شمالی و پشت پردههای «پیوند عربی- عبری» و همکاری صهیونیسم بینالملل و خاندان آلسعود را روایت و تصویر میکند.