|
ارسال به دوستان
ضربه مغزی یا کرونا
کشتی به کشتی میرویم آن سوی دنیا
مانند توفان سهمگین و بیمحابا
تولید پوشکهایشان گشته مضاعف
وقتی که دادیم اولتیماتوم به یو اس آ
ای کدخدا! گر سوزش فلان داری
روغن بنفشه م یکند آن را مداوا!
چندین گالن بنزین برایت میفرستیم
آتش بزن از اینهمه تحقیر، خود را
بوی ابرقدرتگریهایت شده پخش
خوشبوکننده با هواکش داری آیا؟
بدجور لایی خوردهای از تیم ایران
جام جهانی را تویی بازنده گویا
باید یکی از این دو تا را برگزینی:
یا ضربه مغزی ملایم یا کرونا؟
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
تظاهرات نفتکشها
به کوری دشمنانِ از مغز خلاص
با یاری حق بدون هرگونه هراس
رفتیم تظاهرات قدس امسال
با تانکر نفتکش به سمت کاراکاس
مهدی امام رضایی
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
معرفی کتاب برای بورسبازان تیر
پاچهات را باز بگذار!
بورس چرا و چقدر؟ کارگزار چگونه؟ آیا خرید هیجانی واقعی است؟ از چه تاریخی انسان هیجانی؟ نقش دولتها در هیجان انسان یا برعکس؟ چگونه برپا شد؟ تخمگذار یا هوازی؟
جواب همه این پرسشها و بسیاری پرسشهای دیگر را میتوانید در کتاب «میگم اینو بخر پشمک» پیدا کنید. این کتاب که نوشته «ایپیاس پولبک» میباشد، توسط «خپاره سپکنا» ترجمه شده و انتشارات بوشکا آن را به صورت مجاز/ محدود، به زیور طبع آراسته است. البته ترجمههای دیگری نیز از این کتاب با نامهای «اونی که خوردی مال من بود» و «پاچهات را باز بگذار» به بازار عرضه شده که ارزش بنیادی چندانی ندارند و در گزارش مجمع هم نتوانستند انتظارات سهامداران را برآورده کنند.
در مقدمه کتاب میخوانیم: «همین الان کتاب را زمین بگذارید، عضلات خود را شل کنید و ترجیحا به جایی تکیه دهید، زیرا بزودی خواهید فهمید یک پوند ماست یک اینچ روغن رویش هست!» همچنین در این کتاب، چگونه با خرید سهام شرکتهای دولتی از صندوق دولت، دولت را به نیابت از دولت، وکیل خودتان در امور سهام دولت در شرکتهای دولتی میکنید؛ به صورت کامل و با رسم شکل، توضیح داده شده است.
میگم اینو بخر پشمک را میتوانید از دکه سیگارفروشی روبهروی تالار بورس تهران، به 3 برابر قیمت، خریداری کنید. باید یادآور شویم که مطالعه این کتاب برای همه کسانی که یک کد بورسی دستشان گرفتهاند، بیفایده است و بهتر نیست.
ارسال به دوستان
شواهد تاریخی صد و دو هزار پیرو که فالو کردند
بفرما گوجهسبز
در ابتدای ورود تاریخی کرونا به جهان چند نفر در پارکی مشغول هواخوری بودند. ناگهان روبهی قالب پنیری به دهان گرفت کلاغی قارقار کرد. ناگهان خبرنگار از یک نفر که کرونا را دور زده بود و داشت در پارک آفتاب میگرفت، پرسید «مگه کرونا نیومده؟ شما چرا اینجا ولو هستید؟» آن یک نفر بلند شد و چیزی از دهانش پرید و پرید آن چیزی که نباید میپرید و گفت «معتادها کرونا نمیگیرن».
بعد از پخش شدن این جمله پر مغز در فضای مجازی صد و دو هزار و خوردهای فالوئر که علامت قلب خالی زیر هر پست را نشانه بیاحساسی میدانستند، این کلیپ را لایک کردند.
شواهد تاریخی حاکی است این فرد معتاد قبل از اینکه فرصت پیدا کند منظور اصلیاش را از این جمله بگوید، تحت فشار این همه حمایت پیج اصلیاش را راهاندازی کرد و از پست «بفرما گوجهسبز» گرفته تا «ترک اعتیاد با کرونا» محتوا داد بیرون.
بعدها معلوم شد منظور اصلی وی این بوده که معتادها کرونا نمیگیرند بلکه کرونا میدهند که متاسفانه شوق بینهایت طرفدارانش اجازه بیان آن را نداد.
ارسال به دوستان
آمریکاییها فیلم نفتکش ایرانی را هم ساختند
نفتکش، آرنولد، انفجار
آرنولد سالهاست از تک وتا افتاده و مثل یک شهروند آمریکایی سرش به زندگی گرم است؛ صبحها برای شوهر سابق زن جدیدش نان بربری تازه میخرد، دوستپسر جدید زن سابقش را به خاطر کتک زدن دخترش گوشمالی میدهد و فقط ماریجوانا، ماشین و اسلحه ساخت آمریکا مصرف میکند. تا اینکه یک روز آدمهای مهمی از داخل یک اتاق بزرگ پر از نقشه جهان و تلویزیونهای بزرگ، به او مأموریت میدهند موتورش را روشن کند و برود برای نجات دنیا.
آرنولد برای خداحافظی از همسر جدیدش راهی خانه زیبایشان میشود؛ اما او رفته است. آرنولد میخواهد بیخیال خداحافظی شود که کارگردان به او میگوید برای رمانتیک شدن فیلم، باید حتما از یک نفر خداحافظی کند. آرنولد از سر ناچاری به سراغ دخترش از همسر اسبق میرود تا از او خداحافظی کند، اما وقتی به او میگوید قرار است در این عملیات خطرناک، مانع رسیدن نفتکشها از ایران به ونزوئلا و معامله نفت با طلا بشود، دخترش از او میپرسد: خب به تو چه؟ آرنولد با دهان خشک نگاهی به کارگردان میاندازد و کارگردان برای دختر توضیح میدهد: خب برای اینکه ما آمریکاییم دیگه! ولی دختر آرنولد قانع نمیشود. حتی تهیهکننده هم برای دختر آرنولد توضیح میدهد «خب برای اینکه ما آمریکاییم، همه چیز به ما مربوطه» اما دختر آرنولد هیچ جوره این حرفها توی کتش نمیرود. در نهایت کارگردان تصمیم میگیرد دختر آرنولد را در یک صحنه بمبگذاری توسط چند آدم ریشو که مثل عربها حرف میزنند، منفجر کند و بفرستد هوا. بعد از این اتفاق تلخ، آرنولد بالاخره سوار موتورش میشود که برود برای نجات دنیا اما قبل از اینکه هندل را بزند از کارگردان میپرسد «واقعا به من چه؟» در این لحظه کارگردان اشاره میکند «برنامه عوض شد، انفجار بعدی!»
ارسال به دوستان
بیانیه کیتهای تشخیص کرونا
هیچم قبول نیست!
کیتهای تشخیص کرونای صادرشده به آلمان، با انتشار بیانیهای ضمن محکوم نمودن اقدام حاکمیت به روشنفکران کشور تسلیت گفتند.
در این بیانیه آمده است: با کمال تاسف اعلام میکنیم رژیم ایران در اقدامی الکی و خلاف قوانین غربزدگی که هیچم قبول نیست، کیتهای تشخیص کرونا را که باید از کشور نایس و درجه یک آلمان به مملکت فلکزده و جهان سومی ما وارد میشد، به صورت برعکس از ایران به آلمان صادر کرد.
کیتهای مذکور افزودند: ما کیتهای داغدیده ضمن تسلیت این ضایعه دردناک به عموم غرب لیسان گرامی اعلام میداریم این اقدام مذبوحانه بدون طی مراحل و آییننامههای استعماری موجود در روابط بینالملل صورت گرفته و رژیم ایران در کنار واردکننده خاک بر سر آلمانی، باید پاسخگوی ضایع شدن تاریخی روشنفکران باشد.
این کیتها با بیان اینکه «هنوز هم باورمان نمیشود» تاکید کردند: برای بار هزارم تاکید میکنیم تا وقتی حاکمیت ایران به آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و انتخابات آزاد (که باید به تایید زیباکلام، صادقی، تاجزاده، رضا پهلوی، رجوی و... برسد) عمل نکند، این قبیل اقدامات ضایعکننده قبول نیست و ما به طرز فجیعی محکوم مینماییم.
ارسال به دوستان
نقشههای برآب
گرفته زانوی غم را بغل نتانیاهو
نشسته توی دوچشمان گرگیاش اشکی
و باز زمزمه کرده است با خودش: «یابو!
کدام دولت و فرمانروایی و کشکی؟»
به نقشههای برآبش به نیل تا به فرات
به گاوهای پریشان خود میاندیشد
به خرج پوشک سرباز اینور و آنور
به گافهای فراوان خود میاندیشد
به یاد سوتی سنگین تورقوزآبادش
دوباره میکشد از درد زوزه سختی
مرور میکند آن هارت و پورتهایش را
به روی پوزه خود دست میکشد لختی
به نوکری یواسآ اگر چه دلخوش بود
بغل گرفته کنون تار عنکبوتش را
به پای کودک غزه فتاده تا شاید
درون سینه کند حبس، تیر فوتش را!
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|