|
سرمربی آنتورپ: بیرانوند تا آخر فصل در پرسپولیس بماند
مسؤولان باشگاه آنتورپ و سرمربی این تیم موضع متفاوتی نسبت به جذب علیرضا بیرانوند دارند. سایت بلژیکی به آخرین وضعیت آنتورپ در بازار نقل و انتقالات پرداخت و نوشت: انتظار میرفت علیرضا بیرانوند تاکنون در باشگاه بلژیکی حضور یافته باشد اما همچنان در ایران مانده است. ایوان لکو، سرمربی این باشگاه به وبسایت باشگاه گفت که او میخواهد بیرانوند فصل را در پرسپولیس به پایان برساند. البته این هدف باشگاه نیست.
ارسال به دوستان
تغییر بزرگ اساسنامه فدراسیون فوتبال با کنار گذاشتن شرط حضور وزیر ورزش در مجمع
کندن برچسب دولتی
نهاد عمومی غیردولتی خیر اما حذف وزیر ورزش از اساسنامه فدراسیون فوتبال به منظور حضور و حفظ حق رای وی در مجمع انتخاباتی مسألهای بود که در نهایت مورد توافق وزارت ورزش و جوانان پس از درخواست فدراسیون فوتبال واقع شد. از تیرماه سال گذشته ماجراهای مربوط به اساسنامه فدراسیون فوتبال کلید خورد و در نهایت نیز انتخابات به دلیل مشکلات مربوط به اساسنامه در اسفندماه برگزار نشد. در این رابطه فیفا نکاتی را مدنظر قرار داده بود که همه نکات تقریبا در اصلاحیه اساسنامه رعایت شده است. وزارت ورزش و جوانان پیش از این در اساسنامه فدراسیون فوتبال صاحب 2 کرسی معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای و نیز وزیر ورزش و جوانان در مجمع انتخاباتی این فدراسیون بود که با تعاملات صورت گرفته بین فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش و جوانان کرسی معاون قهرمانی وزیر در پیشنویس اولیه حذف شد و در نهایت صرفا کرسی وزیر ورزش و جوانان باقی ماند تا حضور و حق رای وی در مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال محفوظ بماند.
* ماجرای نهاد عمومی غیردولتی
در عین حال مقوله نهاد عمومی غیردولتی دیگر مسألهای بود که درباره آن نظرات مختلفی وجود داشت و طبق قانون، فدراسیون فوتبال ایران باید به این مسأله توجه میکرد که مقوله «نهاد عمومی غیردولتی» برای فدراسیونهای ورزشی قانون است و باید در اساسنامه فدراسیون فوتبال نیز لحاظ شود که در نهایت نیز اعضای هیأترئیسه فدراسیون فوتبال به این نتیجه رسیدند که با لحاظ قانون و ذکر عبارت «نهاد عمومی غیردولتی» از قانون عدول نکنند.
فدراسیون فوتبال در ابتدای امر مصر بود این عبارت باید به نهاد غیردولتی تغییر یابد اما سرانجام به این نتیجه رسید که نهاد عمومی غیردولتی همان نهاد غیردولتی است و از نظر تعریف تغییری ایجاد نخواهد شد و دولت دخالتی در صورت وجود نهاد عمومی غیردولتی نیز نخواهد داشت، همانگونه که کمیته ملی المپیک ایران با تایید کمیته بینالمللی المپیک از چنین تعریفی برخوردار است و با منشور المپیک مغایرت ندارد و آنها نیز نهاد عمومی غیردولتی هستند.
* خطر تعلیق در میان نبود
همانگونه که کارشناسان حقوقی فوتبال ایران گفته بودند در ماجرای اصلاح اساسنامه فدراسیون فوتبال به هیچوجه خطر تعلیق در میان نبود و ضربالاجل یک هفتهای فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) در نهایت به کمیته «عادیسازی» یا همان کمیته انتقالی سابق که فدراسیون فوتبال ایران سالها قبل و در دوره ریاست صفایی فراهانی آن را تجربه کرده بود، ختم میشد.
در این رابطه کارشناسان عنوان کردند فیفا سابقه تعیین کمیته عادیسازی یا به نوعی همان کمیته انتقالی سابق را در سالهای اخیر مدنظر قرار داده است و در صورتی که شرایط از نظر فدراسیون جهانی فوتبال مناسب ارزیابی نشود، اقدام به تعیین کمیته عادیسازی بر اساس نظر خود میکند و میتواند اعضای هیأترئیسه فدراسیون فوتبال را تغییر داده و به جای آن افراد دیگری را تعیین کند؛ اتفاقی که اخیرا درباره فدراسیون کشورهایی نظیر تایلند، کویت، مصر، ترینیداد و توباگو و چند کشور دیگر رخ داده بود، بنابراین در چنین شرایطی احتمال تعلیق فوتبال ایران بسیار اندک و راهکار فیفا در چنین مواردی کمیته عادیسازی به جای تعلیق است.
* پیشنهاد حضور افتخاری وزیر در مجمع
در اصلاحیه اساسنامه فدراسیون فوتبال پیشنهاد حضور افتخاری وزیر ورزش و جوانان در مجمع انتخاباتی این فدراسیون مطرح شده که این مسأله نیز منوط به پذیرش موضوع از سوی فیفا است و به گفته یک مقام مسؤول در وزارت ورزش و جوانان در صورت رد آن از سوی فدراسیون جهانی فوتبال، اصراری نسبت به حضور وزیر ورزش تحت این عنوان وجود نخواهد داشت.
مهدی علی نژاد با اشاره به اینکه تصمیم وزارت ورزش و جوانان درباره همکاریهای صورت گرفته با فدراسیون فوتبال در این برهه زمانی شجاعانه بود، بیان کرد: وزارت ورزش و جوانان تحت هیچ شرایطی حاضر نیست فوتبال ایران به وضعیت غیرعادی مبتلا شود، هر چند بر رعایت قوانین تاکید جدی دارد.
* سلطانیفر: در مسأله اساسنامه فشار نیاوردیم
وزیر ورزش و جوانان میگوید در بحث اصلاح اساسنامه تلاش ما این بود که تغییرات به صورت قطعی یک بار برای همیشه انجام شود تا در آینده مشکلی نداشته باشیم. سلطانیفر با اشاره به تغییرات صورت گرفته در اساسنامه فدراسیون فوتبال و رفت و برگشتی که منجر به حذف او از اساسنامه فدراسیون فوتبال شد، گفت: از سال 86 که آن اتفاقات برای فدراسیون فوتبال افتاد و این فدراسیون نزدیک به یک سال و نیم بلاتکلیف بود، تلاش کردیم اساسنامه در شرایط مطلوب کارشناسی و تغییرات انجام شود. ما در وزارت ورزش هرکاری را که آغاز کردیم از جمله ورود بانوان به ورزشگاهها سعی بر این بوده که کار به صورت قطعی انجام شود. در بحث اصلاح اساسنامه نیز همه تلاش ما این بود که این اصلاحیه به صورت قطعی یک بار برای همیشه انجام شود تا در آینده مشکلی نداشته باشیم و این بلاتکلیفی برطرف شود. وزیر ورزش و جوانان ادامه داد: برنامهریزی ما این بود که 25 اسفند انتخابات را برگزار کنیم ولی نظر فیفا بر این بود که اول اساسنامه اصلاح شود و ما نیز قبول کردیم. با تلاش آقای نبی اصلاحات روی اساسنامه انجام و به فیفا ارسال شد، در نهایت درخواست آنها این بود که وزارت ورزش در مجمع نمایندهای نداشته باشد و این موضوع را در اساسنامه غیرقانونی دانستند. وزیر ورزش و جوانان افزود: این وزارتخانه به عنوان متولی اصلی ورزش کشور که نقش حاکمیتی نیز دارد، وظیفه خود میداند بر امور نظارت داشته باشد. درست است فدراسیون فوتبال یک نهاد مستقل است ولی مردم از ما انتظار دارند و هر جا که مشکلی پیش بیاید قطعا دلیل مشکل را از ما میپرسند. او گفت: به خاطر منافع ورزش کشور و هواداران فوتبال ما این نرمش را انجام دادیم چون به هواداران این رشته احترام میگذاریم. تدبیر ما این بود که در مسأله اساسنامه فدراسیون فوتبال فشار نیاوریم.
ارسال به دوستان
بیانیه انجمن حامیان فرهنگ و مرام پهلوانی به مناسبت 17 شوال
به مسیر پرافتخار گذشته برگردیم
به مناسبت 17 شوال، روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای، انجمن حامیان فرهنگ و مرام پهلوانی بیانیهای صادر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: فرهنگ پهلوانی میراث پرافتخار و ارزشمند ایرانیان یکتاپرست است که با بهرهگیری از تعالیم اسلام تکامل یافته و با الگو قرار دادن جوانمرد عالم بشریت حضرت علی(ع) و اتکا به مضامین معنوی و مرام اخلاقی برگرفته از قرآن، احادیث و روایات و منابع مکتوب بزرگان عرصه ادبیات همچون شاهنامه فردوسی، سبک زندگی بینظیری را به بشریت معرفی و هدیه کرده است. از سال 1385 پس از تغییرات مدیریتی در فدراسیون ورزشهای باستانی و کشتی پهلوانی جمهوری اسلامی ایران به عنوان متولی اصلی فرهنگ پهلوانی، خوشبختانه با الهام از رهنمودهای مقام معظم رهبری، مسیر احیا در پیش گرفته شد. برای احیای این فرهنگ غنی با همتی مضاعف، چندین طرح زیرساختی و سند بالادستی ملی و بینالمللی (ثبت ملی، ثبت یونسکو، تصویب روز فرهنگ پهلوانی
- 17 شوال- در تقویم رسمی کشور و تصویب آییننامه ترویج و توسعه و...) در دستور کار و تصویب قرار گرفت که برخی از توفیقات به شرح مختصر ذیل است:
1- سال 1387 آیینهای پهلوانی و زورخانهای توسط سازمان میراث فرهنگی به ثبت ملی رسید.
2- سال 1388 آییننامه «ترویج فرهنگ پهلوانی از طریق توسعه ورزش زورخانهای» شامل شرح وظایف نهادها، سازمانها و وزارتخانهها توسط شورای فرهنگ عمومی تصویب شد.
3- سال 1388 «روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای» توسط شورای فرهنگ عمومی مطابق با 17 شوال به عنوان سالروز پهلوانی جوانمرد عالم بشریت حضرت علی(ع) در جنگ خندق در ضمیمه تقویم رسمی کشور تصویب شد.
4- سال 1389 برای نخستینبار در طول تاریخ چند هزار ساله این ورزش اصیل ایرانی، «آیینهای پهلوانی و زورخانهای ایران» در تالار همایش مقر اصلی یونسکو (پاریس) با حضور سفرای کشورهای جهان، معرفی و نمایش داده شد.
5- سال 1389 پس از همتی مضاعف طی 4 سال تلاش علمی، فنی و اجرایی با همکاری سازمان میراث فرهنگی و نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در یونسکو، «آیینهای پهلوانی و زورخانهای ایران» مورخ 16 نوامبر 2010 توسط سازمان علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در فهرست میراث ناملموس (معنوی) بشری تصویب شد.
6- سال 1391 پس از 3 سال تلاش مستمر و تدارک برنامههای منظم از سال 1388 انتقال روز 17 شوال از «ضمیمه» تقویم به «متن» تقویم رسمی کشور توسط رئیسجمهور وقت تصویب شد.
7- سال 1393 عنوان و مفاد آییننامه مصوب سال 1388 اصلاح و تکمیل شد. آییننامه «ترویج فرهنگ پهلوانی و توسعه ورزش زورخانهای» مشتمل بر شرح وظایف 44 نهاد، سازمان و وزارتخانه و تاسیس دبیرخانه دائمی ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی توسط شورای فرهنگ عمومی تصویب و ابلاغ شد و جشن رسمی ثبت یونسکو در روز 17 شوال با حضور مشاور مقام معظم رهبری، وزرای ورزش و جوانان، فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان میراث فرهنگی در کاخ گلستان برگزار گردید.
8- سال 1394 برای نخستینبار برگزیدگان جامعه ورزش (مربیان، قهرمانان، مدیران و...) در 2 سطح استانی(اداره کلها) و ملی (فدراسیونها) از رشتههای مختلف ورزشی به عنوان «مروجان فرهنگ پهلوانی» با فعالیت یکساله دبیرخانه 17 شوال مستقر در فدراسیون پهلوانی و زورخانهای جمهوری اسلامی ایران طی مراسمی شکوهمند با حضور تنی چند از اعضای هیأت دولت، معرفی و تجلیل شدند.
با بهرهگیری از مصوبات ارزشمند فوق و تجربه نمونه کارهای اجرایی تاثیرگذار و فراگیر برای تحقق منویات مقام معظم رهبری و اجرای اسناد بالادستی طی دهه فوقالذکر (1394 – 1385)، کمترین توقع از متولیان رسمی این ورزش و فرهنگ است که اکنون تلاش و توفیق برای ترویج فرهنگ پهلوانی چندین برابر باشد.
متاسفانه در سالهای اخیر نهتنها مسیر پرافتخار قبلی طی نشده و کارهای قبلی تکامل نیافته، حتی در وضعیت انفعالی و عوامفریبی، مباحث انحرافی مثل ورود بانوان به گود زورخانه از مراکز رسمی متولی این فرهنگ و ورزش اصیل ایرانی شنیده میشود! در حالی که اصل این موضوع با ابهامات و مسائل بسیاری مواجه است و نواقص زیادی در مقدمات دارد، چنانکه همواره ورود زنان در هر مقولهای بدون مطالعه، بیبرنامه و بدون رعایت شرع و عرف، متاسفانه با مفسدههایی همراه بوده که نهتنها آثار مثبتی نداشته بلکه هویت اصلی موضوع را تخریب کرده است. ترویج فرهنگ پهلوانی، فراجنسیتی است ولی آیا تدبیر متولیان ترویج فرهنگ پهلوانی، ورود زنان به گود و انجام ورزش زورخانهای است؟! حمایت رسمی از سطحیترین و مبتذلترین روش اجرا با ابهامات بسیار، تدبیر است یا تخریب؟! مسؤولیتها مقطعی است ولی آثار عملکردها باقی خواهد ماند.
ارسال به دوستان
جایگاه متزلزل شاهینطبع در تیم ملی بسکتبال بعد از صعود به المپیک
آینده مبهم سرمربی
زینب حسینی: با وجود آنکه سهمیه تیم ملی بسکتبال برای المپیک با مهران شاهینطبع به دست آمد و رئیس فدراسیون هم وعده اعزام به توکیو با این مربی را داد اما حالا موقعیت او کاملا بیثبات به نظر میرسد. تیم ملی بسکتبال که به خاطر چگونگی عملکرد و در کل پسرفت حرکتی مورد انتقاد قرار داشت، شهریورماه سال گذشته موفق شد با حضور در جامجهانی ۲۰۱۹ چین به عنوان برترین تیم آسیایی شرکتکننده در این رقابتها، صاحب سهمیه المپیک توکیو شود و اینگونه پس از 2 دوره در جمع المپیکیها قرار گرفت. حضور در جامجهانی و دستیابی به سهمیه المپیک با هدایت مهران شاهینطبع به دست آمد. پیش از این هم بسکتبال ایران مجوز حضور در جامجهانی را که برای نخستینبار با شیوه جدید و با حضور تیمهای استرالیا و نیوزیلند در قالب ۶ پنجره انتخابی رفت و برگشت برگزار شد با همین مربی به دست آورده بود، در حالی که تیم ملی در مسیر یکی - دو ساله این رقابتها به خاطر مطرح شدن برخی صحبتها، غیبتها، کنارهگیریها و تصمیمات با حواشی زیادی مواجه بود. در نهایت اما تیم ملی بسکتبال که در میانه راه کسب مجوز برای مسابقات جامجهانی و انتخابی المپیک با تغییر و تحول مدیریتی در فدراسیون مواجه شد، توانست بهترین نتیجه مورد انتظار اهالی این رشته برای بازیهای توکیو را به دست بیاورد. به همین دلیل بود که فدراسیون بسکتبال تصمیم به ادامه همکاری با مربی ایرانی تیم ملی گرفت. این تصمیمی بود که شهریورماه سال گذشته بعد از اتمام جامجهانی چین توسط رئیس فدراسیون اعلام شد. رامین طباطبایی در گفتوگویی ضمن حمایت از عملکرد مهران شاهینطبع، اینگونه اعلام کرد که قرارداد این مربی برای مدت یک سال و تا المپیک ۲۰۲۰ توکیو تمدید خواهد شد. اینگونه شد که شاهینطبع به کمک دیگر همکارانش در کادر فنی تیم ملی، برای آمادهسازی این تیم برای المپیک توکیو برنامهریزی کرد. قرار بود از خردادماه امسال اردوی آمادهسازی تیم ملی آغاز شود، ضمن اینکه با نظر وی، اعزام به چند تورنمنت هم مصوب شده بود اما شیوع کرونا و به دنبال آن تعویق یکساله بازیهای المپیک، همه این برنامهها را به حالت تعلیق درآورد. حالا نهتنها مشخص نیست تیم ملی از چه زمانی میتواند برای المپیکی که قرار است سال آینده برگزار شود، استارت بزند، بلکه حتی مشخص نیست با چه گزینهای به عنوان سرمربی ادامه کار خواهد داد. طباطبایی که با قاطعیت و بدون اشاره به نظرخواهی از کمیته فنی فدراسیون، از تمدید قرارداد سرمربی تیم ملی خبر داده بود، حالا ادامه همکاری با این مربی را منوط به نظر این کمیته و تصمیمات آن کرده است. همکاری مهران شاهینطبع با فدراسیون بسکتبال، همزمان با دوره فعلی مدیریت این فدراسیون آغاز شد. وی از پنجره دوم انتخابی جامجهانی، هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت اما به نظر میرسد مسائل پیش آمده پیرامون لیگ برتر و تیم شهرداری گرگان در این موضعگیری بیتاثیر نباشد. بعد از اینکه ادامه لیگ برتر به خاطر شیوع کرونا لغو شد و فدراسیون هم قهرمانی برای این دوره نیمهکاره مسابقات مشخص نکرد، شهرداری گرگان که با هدایت مهران شاهینطبع جایگاه نخست مرحله مقدماتی لیگ را از آن خود کرده بود، انتقاداتی نسبت به اینگونه تصمیمگیری فدراسیون مطرح کرد. البته رئیس فدراسیون تاثیر این صحبتها و حواشی آن در اظهارنظری که پیرامون وضعیت سرمربی تیم ملی دارد را انکار میکند اما به هر حال مهران شاهینطبع قراردادی با فدراسیون برای ادامه همکاری با تیم ملی ندارد و دیگر خبری هم از حمایت صددرصدی طباطبایی از این مربی نیست؛ همینها کافی است برای اینکه جایگاه سرمربی تیم ملی را متزلزل و بیثبات در نظر بگیریم.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
تبعات اقتصادی کاهش رشد جمعیت
میثم مهرپور: شاید همه ما اصطلاح دهه شصتیها یا همان متولدان دهه 60 را بارها شنیده باشیم؛ به گونهای که کمتر خانوادهای را در ایران امروز میتوان یافت که یک دهه شصتی در آن حضور نداشته باشد. متولدانی که بخش قابل توجهی از آنها در اوایل دهه 80 به سن ورود به دانشگاه، اعزام به خدمت سربازی و حتی در میانه این دهه به سن ازدواج و اشتغال و... رسیدند. حالا با نزدیک شدن به پایان قرن چهاردهم کمسن و سالترین متولدان دهه 60 به 30 سالگی خود رسیدهاند و متولدان ابتدای این دهه چیزی نمانده تا از 40 سالگی گذر کرده و وارد دهه پنجم زندگی خود شوند. دهه شصتیهایی که روزگاری با مدارس چندشیفته و نیمکتهای 4-3نفره و غول کنکور و... شناخته میشدند، حالا رفتهرفته با سن جوانی خداحافظی میکنند و در حال ورود به دوران میانسالی هستند.
با توجه به تقسیمبندیهای جمعیتشناسان میتوان عبور از30 سالگی و ورود به دهه چهارم زندگی را پایان جوانی و ورود به دوران میانسالی قلمداد کرد. این در حالی است که بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، میانگین سنی کشور از 21 سال در سال 70 (جامعه کاملا جوان) به بیش از 31 سال در سال 95 (جامعه میانسال) افزایش یافته است؛ اعدادی که گواه حرکت جامعه ایران به سمت سالخوردگی است. موضوعی که با توجه به کاهش سریع باروری در دو دهه اخیر و پیشبینی افزایش تعداد و درصد سالمندان جامعه در سالیان آینده نیازمند یک برنامهریزی «آیندهمحور» است؛ در غیر این صورت میتواند به بزرگترین چالش اقتصاد ایران تبدیل شود. در ادامه به برخی تبعات اقتصادی تغییر هرم سنی جمعیت از جوانی به سالمندی پرداختهام.
۱- افزایش هزینههای درمان و نگهداری از سالمندان یکی از دغدغههای جوامعی است که با افزایش جمعیت پا به سن گذاشته، مواجه میشوند. با توجه به اینکه جمعیت ایران به سرعت در حال انتقال سنی است و بر اثر کاهش زاد و ولد و افزایش شاخص امید به زندگی در ایران (بیش از ۷۴ سال) جمعیت میانسال و سالخورده ما در حال افزایش است، طبیعتا کشور طی دهههای آینده به امکانات زیرساختی جدیدی برای حمایت و تامین نیازهای درمانی و بهداشتی این تعداد افراد میانسال و کهنسال نیازمند است؛ به نحوی که طی 2 دهه آینده با تداوم وضع موجود، ایران از کشوری جوان به جامعهای پیر تبدیل خواهد شد؛ موضوعی که با توجه به هرم سنی فعلی جامعه ایران، هیچ آمادگیای برای مواجهه با این حجم از افراد پا به سن گذاشته به لحاظ لجستیکی و امکانات در کشور وجود ندارد و این احتمال وجود دارد که همانگونه که شاهد حجم انبوه دانشآموزان در دهه ۷۰ و دانشجویان و محصلان پشت کنکور در دهه ۸۰ بودیم، در آینده نیز در اماکنی مانند بیمارستانها یا مراکز نگهداری از سالمندان و در موضوعاتی همچون هزینههای مربوط به بیماریهای ناشی از افزایش سن این مسأله رخ دهد؛ موضوعی که از همین امروز باید به فکر آن بود، چرا که بیتوجهی به آن میتواند اقتصاد کشور را به واسطه هزینههای ایجادشده زمینگیر کند.
۲- کاهش نرخ جمعیت و افزایش هرم سنی جامعه به طور محسوسی بر رشد اقتصادی کشورها تاثیر منفی دارد؛ تاثیری که از 2 حیث قابل بررسی است:
الف- کاهش جمعیت فعال از نظر اقتصادی، موجب سختتر شدن تأمین امکانات، مصارف و هزینههای بیشتر و پسانداز کمتر در جوامع خواهد شد. این عوامل نیز، سرمایهگذاری عمومی و در نتیجه رشد اقتصادی را کاهش میدهد. در واقع با افزایش سالمندان و کاهش جمعیت فعال در هر جامعهای هزینههای آن جامعه بیشتر و پسانداز آن جامعه کاهش خواهد یافت که خود این موضوع منجر به کاهش نرخ رشد اقتصادی خواهد شد.
ب- عامل بعدی تاثیر مستقل و مستقیم پدیده افزایش جمعیت بر رشد اقتصادی است؛ به طوری که در مدلهای اقتصادی مهمترین مولفه برای افزایش رشد اقتصادی، افزایش نرخ رشد جمعیت است. البته فقط در کشورهایی که توانایی استفاده از جمعیت فعال و نیروی کار و به تبع آن افزایش رشد اقتصادی وجود ندارد آسانترین روش کاهش رشد جمعیت است. در غیر این صورت همواره افزایش جمعیت تاثیر مستقیم و البته مثبت بر افزایش رشد اقتصادی یک جامعه دارد.
۳- موضوع افزایش هزینههای پرداختی دولت با کاهش رشد جمعیت یا پیری جمعیت موضوع دیگری است که میتواند تبعات اقتصادی زیادی برای کشور ایجاد کند. به نحوی که با کاهش زاد و ولد نرخ رشد جمعیت کاهش یافته و از سوی دیگر با افزایش جمعیت سالخورده، کشور با کاهش افراد بیمهشده و افزایش افراد مستمریبگیر مواجه خواهد شد. اگر چه روی کاغذ این مستمریها باید از محل درآمدهای ایجادشده از پرداخت حق بیمه این افراد طی دوران فعالیت کاریشان پرداخت شود اما در حال حاضر روند تامین منابع این پرداختها به گونهای است که شرکتهای سرمایهگذاری وابسته به صندوقهای بازنشستگی از سودآوری کافی برخوردار نبوده و بخش قابل توجهی از مستمری بازنشستگان از طریق پرداختی حق بیمه افراد شاغل و کمکهای بلاعوض دولت به این صندوقها پرداخت میشود، با این تفاسیر در صورت افزایش مستمریبگیران و کاهش نیروی کار جدید میزان ورودی (پرداخت حق بیمه از سوی افراد شاغل) کاهش و میزان خروجی (پرداخت مستمری به بازنشستگان) افزایش خواهد یافت؛ موضوعی که قطعا با ادامه روند موجود تبعات بزرگ اقتصادی- اجتماعی برای کشور به همراه خواهد داشت.
ارسال به دوستان
تخریب نماد بی عدالتی
حجتالاسلام سیدسعید لواسانی*: تخریب ویلای فرزند وزیر پیشین صنعت یک اقدام مبارک و در راستای اجرای عدالت بود اما این مورد تنها مورد از این دست نیست. تخریب ویلای مذکور تخریب نماد بیعدالتی است، چرا که اینگونه در جامعه تصور میشود اگر یک پیرزن کرمانشاهی بیپناه یا بومی لواسان باشی قانون محکم در موردت اعمال میشود اما اگر ویژهخوار و دختر فلان مسؤول باشی قانون با تو مهربان است. تخریب ویلای فرد متخلف نشان داد قانون میتواند در مقابل ویژهخواران نیز بایستد و این امیدواری به وجود میآید که قانون میتواند عدالت را اجرا کند. مسالهای که باید در این باره مورد توجه قرار گیرد این است که این حرکت وقتی تاثیرگذار است که تداوم داشته باشد. اگر فقط یک ویلا که موضوع آن رسانهای شده، تخریب شود و عدالت بار دیگر رها شود به هیچ عنوان تاثیرگذار نخواهد بود. این دستاورد را میتوان از چند منظر مورد توجه قرار داد؛ اولین بحث این است که دستگاه قضا نشان داد با پیگیریهای جدی و دقیق میتوان رویه بیعدالتی را تغییر داد و به سمت عدالت و رفتار قانونی حرکت کرد. دومین مساله این است که مقابله با فساد و اجرای عدالت بدون در نظر گرفتن جناح سیاسی و شخصیت انجام شود. برای ما مهم نیست افراد از چه جناح و گروهی هستند و همه باید بدانند تخلفات تبعات دارد؛ شاهد این گفته دادگاه اکبر طبری است. به نظر بنده دادگاه اکبر طبری دستاوردهای بسیاری برای انقلاب اسلامی خواهد داشت. برگزاری چنین دادگاهی موجب خوشحالی فراوان است و پیام رسایی به متخلفان و ویژهخواران میدهد. وقتی کسی مثل طبری با آن جایگاه و از درون قوهقضائیه محاکمه میشود، سایر متخلفان در هر سطحی باشند باید تخلف را کنار بگذارند. وقتی عدالت و قانون با کسی که خود مجری آن بوده شوخی ندارد قطعا در بخشهای دیگر هم همین وضعیت به وجود خواهد آمد. برای اجرای عدالت به هیچ عنوان نباید شک کرد. موضوعی که باید به آن توجه کرد این است که اگر این پیگیریها برای اجرای عدالت فقط به چند مورد معدود محدود شود، باز هم شاهد افزایش قدرت بیعدالتی و کم شدن قدرت قانون میشویم. هنوز هم افراد زیادی وجود دارند که چه در لواسان یا خارج از آن در حال تخلف هستند. مقابله با آنها پیگیری میخواهد. اگر برخورد با تخلف فقط به تخریب ویلای نعمتزاده منجر شود مصداق با یک گل بهار نمیآید، خواهد بود. تداوم برخورد موجب میشود که ویژهخواران و متخلفان بترسند و امیدوارم این عزمی که در قوهقضائیه با حضور آقای رئیسی به وجود آمده تداوم یابد تا دستاوردهای چنین اقداماتی ادامهدار باشد.
موضع همه ما باید همان موضع انقلاب اسلامی باشد؛ انقلاب اسلامی به ما دیکته میکند با هرگونه بیعدالتی مقابله کنید؛ میخواهد آن بیعدالتی از سوی دختر فلان وزیر باشد یا یک شخص معمولی. به نظر من برخورد با کسی که انتساب به مسؤولان دارد و میتواند از قانون سوءاستفاده کند باید محکمتر از سایرین باشد، چرا که تخلف افراد منتسب خطرناکتر از سایر جامعه است. اگر این رویه ادامه داشته باشد معلوم میشود انقلاب زنده است و این مسأله بزرگترین دستاورد محسوب میشود.
نکته آخر که میخواهم به آن اشاره کنم این است که تبعیض یکی از بزرگترین بدیهایی است که میتواند به جامعه تحمیل شود. اتفاق تلخی که برای پیرزن کرمانشاهی افتاد به بهانه اجرای عدالت و قانون بود. شهرداری کرمانشاه قانون را سفت و سخت برای یک پیرزن بیپناه انجام داد اما آیا قانون با همین قدرت مقابل ویژهخواران قرار میگیرد؟ اگر جواب منفی است - که متاسفانه فعلا منفی است - به معنای تبعیض در جامعه است. با برخورد با ویژهخواران و متخلفان دانهدرشت و تداوم آن تبعیض از بین میرود.
باید از تخریب این ویلاها و اجرای عدالت دستاوردهای بیشتری به دست آوریم که رفع تبعیض بزرگترین آن محسوب میشود؛ رفع تبعیض یعنی آن فرد قدرتمند مانند یک فرد معمولی از قانون بترسد.
*امام جمعه لواسان
ارسال به دوستان
آقای حجاریان! لازم نیست جواب بدهید
محمدعلی صمدی*: جناب «سعید حجاریان» طی یادداشتی که رویه مرسوم ایشان در دعاوی بیسند و تئوریپردازیهای کلی و بیپشتوانه را دنبال میکند، برای تقریب به ذهن مخاطبانش، شاهد مثال خود را از «جنگ تحمیلی» آورده و نوشته است:«... نمونه دیگر مسأله جنگ است. در جنگ ایران و عراق، در همان روزهای نخست ضعفهای بعضی فرماندهان جنگ مشهود بود اما علاج را به بعد موکول کردیم تا حدی که در خاتمه جنگ گفته شد بنا بود عدهای از فرماندهان سپاه محاکمه و مجازات شوند. علاوه بر این شاهد هستیم در سالیان اخیر، شماری از این افراد عهدهدار بازخوانی تاریخ جنگ شدهاند و بهراحتی از خطاهای استراتژیک و تعداد شهدا سخن میگویند؛ بیآنکه فرد یا نهادی از اهمالکاری آنها پرسش کند».
حجاریان در بخش دیگری از همین یادداشت مجددا مکتوب فرموده: «در دوران جنگ ایران و عراق نیز فرصتهایی برای تغییر معادلات جنگ پیش روی کشور بود اما جدالهای بیهوده، اختلافنظرها و پافشاری بر شعارهایی از جمله «جنگ جنگ تا یک پیروزی بزرگ»، «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان» و... پایان جنگ را به تعویق انداخت و خسارتها را تشدید کرد تا جایی که فرمانده جنگ در نامهای به امام خمینی نوشت: مسأله جنگ با تمهید تجهیزات فراوان مرتفع میشود؛ از بالگرد و هواپیمای نظامی تا بمب اتم! و در اینجا نیز تسویف، نوشیدن جام زهر را به دنبال داشت».
صرفنظر از قصد و غرض جناب حجاریان از طرح مباحث مربوط به سالهای جنگ- که به نظر نگارنده قطعا با نیت آسیبشناسی و رفع ابهامات تاریخ انقلاب نیست- ارائه توضیحاتی را به مخاطبان جوان که به دلیل عدم شناخت کافی از حضراتی مانند جناب حجاریان، سکوت مرسوم و بدون توجیه راویان اصلی دفاع مقدس را حمل بر صحت این قبیل دعاوی میکنند، ضروری دانستم.
یک: در جمله «در همان روزهای نخست ضعفهای بعضی فرماندهان جنگ مشهود بود»، اگر منظور از «نخستین روزهای جنگ»، 270 روز اول است، فرماندهی کل قوا در قبضه رئیسجمهور وقت، آقای «ابوالحسن بنیصدر» قرار داشت و تنها نیروی موثر در طراحی، هدایت و کنترل جبهههای جنگ، ساختار کلاسیک نظامی کشور بود. در این 9 ماه، 3 عملیات جدی انجام شد که با موفقیت همراه نبود. اگر منظور ضعف فرماندهی در این بازه زمانی است که به دلیل خروج رئیسجمهور و فرمانده کل قوای معزول از کشور و حذف نیروهای وفادار به وی با همت جناب حجاریان و رفقایشان در آن زمان، موکول شدن «علاج واقعه به بعد» موضوعیت ندارد اما اگر نظر ایشان به مقاطع بعد از حذف «بنیصدر» و اصلاح ساختار نظامی کشور است، این ادعا که «علاج را به بعد موکول کردیم»، در ذهن بنده به عنوان فردی مطلع از زوایای تاریخ دفاع مقدس، سوالی ایجاد میکند. اگر چه امیدوار نیستم به دریافت پاسخی از طرف جناب حجاریان به این سوال [اگر به نیتخوانی متهم نشوم، اعتقاد دارم جنابشان چنین مباحثی را اساسا برای حل شدن ابهامات و گشودن گرههای تاریخی مطرح نکردهاند و تنها متکی بر شنیدههای جسته و گریخته از هممسلکان سیاسیشان و جهت سیخونک زدن به رقبا و دشمنان قدیمی وارد چنین فضایی شدهاند. صاحب این قلم طی 25 سال گذشته، نخستین بار نیست که با چنین مطالبی از سوی این جماعت، در زمانهای نامربوط روبهروست] اما بیان سوالم را مفید میدانم. فرماندهی جدید جنگ(اعم از ارتش و سپاه) که از اواخر تابستان و اوایل پاییز1360، سکاندار جبههها شدند، طی 250 روز، علاوه بر چند عملیات محدود، 4 عملیات بزرگ و جدی طراحی و اجرا کردند که همگی با پیروزی کامل همراه بود و نزدیک به 10 هزار کیلومتر مربع از اراضی اشغالشده توسط ارتش صدام را آزاد کردند. چرا نباید به این ترکیب از فرماندهان نظامی که چنین نتیجه درخشانی را در تاریخ جنگهای معاصر کشور ثبت کردهاند، برای ادامه مسیر جنگ اعتماد میشد؟ اشتباه و ضعفها در این مرحله، کجا هستند؟ بعد از عملیات «الی بیتالمقدس» و آزادی خرمشهر همان ترکیب پیروزیآفرین که بزرگانی مانند حسن باقری(از سپاه) و صیاد شیرازی(از ارتش) در آن دیده میشدند، زمام امور جنگ را در دست داشتند (باز هم 250 روز) و چند عملیات کوچک (محرم و مسلم بن عقیل) و 3 عملیات بزرگ (رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر 1) را طراحی کردند با هدف تصرف بصره یا فلج کردن این شهر یا کم کردن فشار سپاه سوم عراق بر جبهه خوزستان. در عملیات بزرگ رمضان، اگر چه ارتش بعث، انهدام نیروی خیرهکنندهای را متحمل شد اما توانست مانع دستیابی ما به اهداف نهایی شود و در عملیات والفجر مقدماتی هم متاسفانه موفقیتی به دست نیاوردیم. از اینجا به بعد، تصمیمگیران ارشد، تصمیم به اعمال تغییرات در فرماندهی بالادستی گرفته و رئیس وقت مجلس، مرحوم رفسنجانی با عنوانی غیرمسبوق [فرمانده جنگ] مامور به میدان شده و برای اولین بار طرح موسوم به «جنگ جنگ برای یک پیروزی بزرگ» را مطرح میکند. این رویه 5 سال به طول میانجامد. طی این 5 سال، سالانه یک عملیات بزرگ به علاوه چند عملیات کوچک برای تقویت عملیات سالانه اجرا میشود. همه مراحل این عملیاتها، از ایده تا اجرا، با فرمانده جنگ و از طریق ایشان با «شورای عالی دفاع» هماهنگ میشود. همه روزنوشتهای مرحوم هاشمی در این 5 سال موجود است. هیچ صحبت و بحثی از ضعفهایی که رفع آنها باید به بعد موکول شود وجود ندارد.
دو: بنده با اطلاع عرض میکنم در سالهای اخیر، هیچ کدام از تصمیمگیران اصلی جنگ(محسن رضایی، سید یحیی صفوی، غلامعلی رشید و علی شمخانی) صحبتی از « خطاهای استراتژیک و تعداد شهدا» نکردهاند و اگر منظور از «افراد عهدهدار بازخوانی تاریخ جنگ»، افراد دارای جهتگیریهای مشخص سیاسی در داخل و خارج از کشور هستند که تکلیف این گونه بازخوانیها مشخص است. با اطلاع کامل و توام با دعوت به ارائه مستندات از سوی مدعیان عرض میکنم در هیچ مقطعی از جنگ، پس از فتح خرمشهر هیچ مجالی که مصداق تحقق ادعای «فرصتهایی برای تغییر معادلات جنگ پیش روی کشور بود اما جدالهای بیهوده، اختلافنظرها و پافشاری بر شعارهایی از جمله «جنگ جنگ تا یک پیروزی بزرگ»، «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان» و... پایان جنگ را به تعویق انداخت»، به وجود نیامد.
حتی یک مورد پیشنهاد یا طرح با قابلیت بررسی در سطح کلان کشور مطرح نشد و به شواهد یادداشتهای مرحوم رفسنجانی، حتی آن دسته از پیشنهادهای غیررسمی- که امروز بیشتر به شوخی شباهت دارند- از سوی ایشان و مسؤولان عالیرتبه کشور، پیگیری میشد. مهمتر اینکه، مسأله تاثیرگذاری بحث بر سر 2 شعار «جنگ جنگ تا یک پیروزی بزرگ» و «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان» در مسیر طرح و اجرای عملیاتها و هدفگذاری میدانی، هیچ تغییر و اثر ملموسی نداشت و اساسا هیچ کدام، مجال بروز به عنوان یک راهبرد کلان پیدا نکرد. عملا از عملیات خیبر، معتقدان به هر 2 شعار، در مقام اجرا، کاملا بر هم منطبق بوده و فرصتی برای تصادم و اخلال پیش نیامد. باز هم ارجاع میدهم به یادداشتهای جناب هاشمی و خاطرات منتشره
سه: و در نهایت اینکه؛ موضوع « محاکمه و مجازات عدهای از فرماندهان سپاه» مدت کمی قبل از درگذشت آقای رفسنجانی، از سوی «غلام رجایی» یکی از اعضای دسته چندم دفتر ایشان که گرایش سیاسی کاملا واضحی دارد، به نقل از جنابشان مطرح شد و مورد استقبال اصلاحطلبان قرار گرفت. تکلیف چنین ادعایی پیشاپیش مشخص است و تاکید میکنم سند منتشرشدهای دال بر این ادعا وجود ندارد. جناب حجاریان هم در طول سالهای جنگ، هیچگاه در سطحی نبود که بتواند ادعا کند شخصا از چنین گزارهای مطلع بوده است.
در پایان، باز هم باید تاسف خورد به حال سیاستپیشگان کهنهکاری که در خوشبینانهترین حالت، از سر به تنگ آمدن قافیه و به نظر حقیر برای تسویهحسابهای کهنه دهه 60، دیواری کوتاهتر از «سالهای جنگ» پیدا نمیکنند.
*پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|