|
با قتل یک جوان سیاهپوست در آتلانتا به دست پلیس آمریکا تظاهرات علیه نژادپرستی و تبعیض در این کشور شدت یافت
گر ُ گرفت
پوتین: آمریکا دچار بحران عمیق داخلی است
گروه بینالملل: سومین هفته اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا و اروپا در حالی تا 2 روز دیگر تمام میشود که دولتهای غربی در 2 جبهه سیاستمداران و پلیس، همچنان بر طبل افزایش اعتراضات و خشونتها میکوبند. در جبهه سیاستمداران، اظهارات تقریبا هر روزه ترامپ و حالا بوریس جانسون نه فقط از شدت آتش اعتراضات کم نکرده، بلکه مردم معترض را به این نتیجه رسانده که دولتهایشان انگیزهای برای اصلاح امور ندارند. در جبهه نظامیان هم، پلیس آمریکا با قتل یک سیاهپوست دیگر آن هم در ایامی که کل جامعه آمریکا درگیر اعتراضات ضدنژادپرستی است، دوباره آتش اعتراضات را این بار در آتلانتا شعلهور کرد. در انگلیس، بوریس جانسون که شیوه مدیریتش در دوره کرونا هنوز از اذهان پاک نشده، این بار نیز به میدان آمده و با تقسیمبندی مردم معترض، آنها را «اوباش» خواند. با این حال اما مهمترین اتفاق دیروز در حوزه ادامه اعتراضات ضدنژادپرستی، حوادث آتلانتا بود که پلیس آمریکا طبق روال 2 قرن گذشته یک سیاهپوست دیگر را در اوج اعتراضات ضدنژادپرستی به راحتی کشت و جنجالساز شد.
* خشم مردم «آتلانتا» از قتل جوان سیاهپوست دیگر آمریکایی
در شرایطی که اعتراضات سراسری در محکومیت قتل نژادپرستانه و نقض حقوق بشر در آمریکا همچنان خبرساز است، قتل یک جوان سیاهپوست ساکن شهر آتلانتا از سوی پلیس این شهر بار دیگر سبب تظاهرات مردمی و به آشوب کشیده شدن شهر شد. به نظر میرسد رفتار بدون ملاحظه پلیس نسبت به شهروندان سیاهپوست آمریکا بویژه در ایامی که این کشور درگیر اعتراضات ضدنژادپرستی است چندان اتفاقی نباشد. به نوشته وبگاه «روت»، دفتر تحقیقات جورجیا به نقل از اداره پلیس شهر آتلانتا از کشته شدن این مرد سیاهپوست حین پارک خودرو در محوطه یک رستوران خبر داد. پلیس منطقه اعلام کرد فرد کشتهشده «ریچارد بروکس» 27 ساله نام داشت و بعد از تلاش پلیس برای انجام یک آزمایش خوابآلودگی و ممانعت وی و جر و بحث با مأموران، پلیس از کلت الکتریکی استفاده میکند. فیلمهای منتشرشده نیز از تلاش ریچارد بروکس برای گریز از چنگال پلیس و سپس به زمین افتادن و مرگ وی حکایت دارد. پلیس جورجیا اعلام کرده این شخص بعد از این حادثه به بیمارستان انتقال داده شد اما بعد از عمل جراحی درگذشت. گزارشها حاکی از آن است که مردم بعد از شنیدن خبر این حادثه در محل این ماجرا جمع شده و شروع به اعتراض کردند. فیلمها و تصاویر مخابره شده از آتلانتا نشان میدهد معترضان یک بزرگراه اصلی را مسدود کردند و برخی مناطق از جمله رستورانی که قتل روبهروی آن رخ داده بود را به آتش کشیدند. اخبار غیررسمی نیز از کشته شدن یک شهروند دیگر و اعزام گارد ملی به آتلانتا خبر میدهد. سخنگوی پلیس آتلانتا از بازداشت حداقل ۳۶ نفر از معترضان در این شهر خبر داد. در همین حال بامداد دیروز «کیشا لانس باتومز» شهردار آتلانتا طی نشست خبری از قبول استعفای رئیس پلیس این شهر خبر داد. به گفته مقامات پلیس، این مامور پلیس چهلوهشتمین پرسنلی است که با تیراندازی علیه یک فرد از آغاز سال جاری تاکنون، موجب شده دفتر تحقیقات جورجیا وارد عمل شود. به گزارش شبکه سیانان، بنا بر گفته سخنگوی پلیس آتلانتا، مأمور پلیسی که به ریچارد بروکس شلیک کرد و باعث مرگ او شد، از کار برکنار شد.
* ادامه تظاهرات ضدنژادپرستی در دیگر شهرهای آمریکا
در نوزدهمین روز اعتراضات در آمریکا تظاهرات خشونتآمیز همچنان ادامه دارد. معترضان به تقلید از سیاتل، در اشویل، در کارولینای شمالی در بخشی از شهر با ایجاد موانعی، مسیرهای عبور و مرور را بستند. در پورتلند نیز شمار افراد مسلح در تظاهرات افزایش پیدا کرده و درگیری بین پلیس و مردم شدت گرفته است. در سیاتل همچنان منطقه «چز» در کنترل افراد مسلح است و نکته قابل توجه اینکه برخی افراد مسلح از دیگر شهرها خود را به این منطقه رساندهاند. همچنین مردم در فیلادلفیا و نیویورک هم تظاهرات چند هزار نفری برگزار کردند. مهمترین اتفاق در روز نوزدهم اعتراضات در آمریکا مربوط به تظاهرات مردم در آتلانتا در واکنش به قتل یک جوان سیاهپوست دیگر توسط پلیس بود.
* تأیید استفاده پلیس از گاز فلفل علیه معترضان
با شدت گرفتن انتقادها درباره توسل به خشونت برای سرکوب معترضان به قتلهای نژادپرستانه، سرویس مخفی آمریکا سرکوب معترضان با استفاده از اسپری فلفل را تایید کرد. این نهاد امنیتی که هفته گذشته گزارشها درباره استفاده نیروهایش از اسپریفلفل در جریان سرکوب معترضان در نزدیکی «میدان لافایت» پایتخت آمریکا را رد کرده بود، حالا قبول کرده که علیه معترضان از گاز اشکآور و گاز فلفل استفاده شده است. نکته مهم در ارتباط با خطرات اسپریفلفل این است که در موارد متعددی استفاده از آن گاز منجر به لطمات جبرانناپذیر و بعضا مرگ معترضان میشود. سرکوب معترضان آمریکایی در نزدیکی این میدان بهمنظور پاکسازی منطقه برای بازدید دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از کلیسای «سنت جانز» و گرفتن عکس یادگاری، طی روزهای اخیر بسیار جنجالی شده است.
***
پوتین: آمریکا دچار بحران عمیق داخلی است
رئیسجمهور روسیه در اولین واکنش خود به اعتراضات در آمریکا تاکید کرد مشکل سیستم سیاسی آمریکا این است که احزاب منافع خود را بالاتر از منافع مردم و جامعه قرار دادهاند. وی با اشاره به اینکه این بحران از مدتها قبل از ریاستجمهوری دونالد ترامپ در آمریکا وجود داشته است، افزود: آنچه اکنون در آمریکا رخ میدهد، تجلی بحران عمیق داخلی این کشور است. پوتین در ادامه گفت: من سعی میکنم درباره آنچه در کشورهای دیگر اتفاق میافتد، احتیاط کنم یا اصلا اظهار نظر نکنم. با این حال رئیسجمهوری روسیه در ادامه گفت: «مشکل اصلی سیستم سیاسی آمریکا این واقعیت است که احزاب منافعشان را بالاتر از منافع مردم قرار دادهاند». وی مجددا با اشاره به اعتراضات و ناآرامیهای اخیر در سراسر آمریکا گفت: به نظر من مشکل این است که گروهها و احزاب آمریکایی منافع خود را بالاتر از منافع کل جامعه و منافع مردم قرار دادهاند.
***
جانسون: معترضان اوباشند
برای دومین هفته پیاپی، اروپا و در خط مقدم آن انگلستان، شاهد شنبه اعتراضی خشن علیه نژادپرستی بود. در انگلیس، هزاران نفر از مردم بدون در نظر گرفتن مقررات منع آمدوشد در لندن در داخل و پیرامون میدان «پارلمان» تجمع کردند. از سوی دیگر معترضان وابسته به گروههای راست افراطی پس از به چالش کشیدن مردمی که علیه نژادپرستی راهپیمایی میکردند، با افسران پلیس در مرکز شهر درگیر شدند. بنا به آمار پلیس، در جریان اعتراضات در لندن بیش از 100 نفر بازداشت شدند. اعتراضات ضدنژادپرستی در دیگر شهرهای انگلیس نیز از جمله برایتون و لیورپول با تجمعات چند هزار نفری برگزار شد. بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس در واکنش، تظاهرات راستگرایان را «اوباشگری نژادپرستانه» توصیف کرد. جانسون روز یکشنبه در پیامی توئیتری نوشت: «اوباشگری نژادپرستانه جایی در خیابانهای ما ندارد. هرکس به پلیس حمله کند با قدرت کامل قانون روبهرو خواهد شد». روز شنبه صدها شهروند راستگرای افراطی با ادعای محافظت از مجسمههای شهر تظاهراتی را در میدان «ترافالگار» لندن برگزار کردند. این معترضان خشن تنها پس از مدت کوتاهی به پرتاب نارنجک دودزا، بطریهای شیشهای و منور به سمت پلیس پرداختند و ۶ مأمور را مجروح کردند. در نهایت با ادامه یافتن این اعتراضات خشونتآمیز، از ساعت ۵ عصر در خیابانهای اطراف پارلمان انگلیس حکومت نظامی اعلام شد و تا حدود ۷ شب تقریبا تمام تظاهراتکنندگان توسط پلیس متفرق شدند. پلیس لندن علاوه بر بازداشت تعداد زیادی از این افراد از آنها مقادیر زیادی مواد مخدر کلاس A، مشروبات الکلی و سلاح کشف و ضبط کرد. اورژانس لندن اعلام کرد در پی وقوع درگیری در این تظاهرات، ۱۵ نفر از جمله 2 مأمور پلیس را تحت مداوا قرار داده است. تظاهراتکنندگان ضدنژادپرستی طی روزهای گذشته برای نشان دادن اعتراض خود به گذشته امپریالیستی کشورشان به مجسمههای متعلق به شخصیتهای این کشور حمله کردهاند. این معترضان روی مجسمه «وینستون چرچیل» رنگ پاشیده و روی پایههای آن شعارهایی علیه نژادپرستی نوشتهاند. خبرگزاری رویترز نوشته مسؤولان اکنون روی این مجسمه را پوشاندهاند.
***
تظاهرات ضدنژادپرستی در برخی کشورها
فرانسه
هزاران نفر در شهرهای مختلف فرانسه دست به راهپیمایی زدند و درگیریهایی نیز میان معترضان و نیروهای پلیس در شهرهای پاریس و لیون درگرفت. در شهر لیون، پلیس در پایان راهپیمایی که در آن حدود ۲ هزار تن شرکت داشتند، متوسل به استفاده از آب پرفشار و شلیک گاز اشکآور شد. تظاهرات ضدنژادپرستی در شهر پاریس با دخالت پلیس به خشونت کشیده شد. دهها هزار نفر از تظاهراتکنندگان با تجمع در میدان جمهوری شهر پاریس شعار میدادند: «نه عدالت نه صلح». یک پارچهنوشته هم توسط تظاهراتکنندگان حمل میشد که روی آن نوشته شده بود: «امیدوارم به خاطر اینکه سیاهپوست هستم، به قتل نرسم». پس از آنکه نیروهای پلیس اجازه ادامه تظاهرات را به شرکتکنندگان در این راهپیمایی ندادند، مراسم به خشونت کشیده شد. تظاهراتکنندگان نیز به سوی نیروهای پلیس، بطری شیشهای و سنگ پرتاب کردند. تظاهرات در حومه شهر پاریس که جمعیت زیادی از مهاجران و پناهجویان را در خود جای داده است، گستردهتر بود. تاکنون موارد زیادی از نژادپرستی و خشونت نیروهای پلیس فرانسه گزارش شده است.
سوییس
در سوییس بیش از 10 هزار نفر با شرکت در تظاهرات شهر زوریخ در روز شنبه، مخالفت خود را با نژادپرستی نشان دادند. نکته قابل توجه در تظاهرات شهر زوریخ حضور یک گروه 300 نفری از چپگراها بود که در میدان مرکزی شهر تجمع کرده و با پلیس درگیر شدند و به سوی نیروهای پلیس سنگ پرتاب کردند. پلیس هم با اسپری فلفل با این گروه از تظاهراتکنندگان درگیر شد و تعدادی از آنها را بازداشت کرد. یک نیروی پلیس نیز در این درگیری زخمی شد.
آلمان
در آلمان نزدیک به ۲ هزار تن در شهر اشتوتگارت به خیابانها آمدند. ۵۰۰ تن نیز در شهر لوبک و ۲۵۰ تن نیز در شهر هامبورگ دست به راهپیمایی اعتراضی زدند. بحثها درباره چگونگی مبارزه با نژادپرستی در دولت ائتلافی آلمان هم بالا گرفته و اختلافنظرهایی در این باره به وجود آمده است. حزب سبز آلمان در صحنه سیاست یک گام جلوتر رفته و خواهان حذف واژه «نژاد» از قانون اساسی این کشور شده است. استفان زایبرت، سخنگوی دولت آلمان اعلام کرد صدراعظم از بحث و تبادل نظر درباره حذف واژه «نژاد» از قانون اساسی آلمان پشتیبانی میکند. مرکل ابراز امیدواری کرده است جامعه و نمایندگان پارلمان هم در این باره بحث و گفتوگو کنند. به نوشته هفتهنامه اشپیگل، با این همه برخی سیاستمداران اتحادیه احزاب متحد مسیحی با این پیشنهاد حزب سبز مخالف هستند. سیاستمداران احزاب متحد مسیحی حذف واژه نژاد از قانون اساسی را رد میکنند.
کانادا
در کانادا مقامات در استان نیوبرانزویک روز شنبه اعلام کردند آنها تحقیقاتی را درباره مرگ یک مرد بومی ۴۸ ساله به ضرب گلوله پلیس که دومین رویداد اینچنینی در ماه جاری میلادی است، آغاز کردهاند.
آسیا و اقیانوسیه
در استرالیا به رغم محدودیتهای اعمالشده برای تردد، هزاران نفر در شهرهای مختلف این کشور برای دومین هفته متوالی به خیابانها آمدند و بزرگترین راهپیمایی در شهر «پرت» برگزار شد. بسیاری از معترضان بنرهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود «کشتار در بازداشت را متوقف کنید» و «استرالیاییهای سفیدپوست دست از دروغ گفتن به خودتان بردارید»؛ شعارهایی که بر مرگ بیش از ۴۰۰ بومی استرالیایی در بازداشت طی 3 دهه گذشته تاکید دارد. راهپیماییهای کوچکتری نیز برای حقوق مردم بومی در بندر داروین و شهرهای نزدیک به ایالت کوئینزلند برگزار شد. در نیوزیلند هم مردم راهپیمایی چندین هزار نفری برگزار کردند. در آسیا نیز صدها تن در یکی از پارکهای تایپه تجمع کردند و برخی از آنها بنرهایی با شعار «این یک جنبش است نه یک لحظه» در دست داشتند. بسیاری نیز زیر باران در توکیو دست به راهپیمایی زدند.
***
[سخنرانی پرحرف و حدیث ترامپ]
رفتارهای عجیب ترامپ حین و پس از سخنرانی در دانشگاه نظامی در منطقه «وستپوینت» واکنشهای زیادی را در فضای مجازی درباره وضع سلامتی وی برانگیخته است. بسیاری از کاربران فضای مجازی به رفتارهای دیروز رئیسجمهور آمریکا در سخنرانیاش در دانشگاه نظامی این کشور در «وستپوینت» ایالت نیویورک واکنش نشان دادند. یکی از رفتارهای وی که به گمانهزنیها درباره سلامت «رو به زوال وی» دامن زده، استفاده از 2 دست برای برداشتن لیوان آب حین سخنرانی بود. در پایان سخنرانی هم ترامپ پلکان را با دقت خیلی زیاد، بسیار بیش از حد نیاز، پایین آمد. این 2 رفتار باعث شد کاربران هشتگ «حال ترامپ خوب نیست» را در فضای مجازی داغ کنند و او را برای هدایت آمریکا مناسب ندانند. چندین پزشک و کاربران عادی به نقل از منابع پزشکی به تجزیه رفتارهای وی پرداختند و گفتند احتمالا یک مشکل مرتبط با اعصاب باعث این احتیاط شده است. برخی کاربران زوال عقل و پارکینسون را دلیل رفتارهای بیش از حد محتاط وی خواندند. برخی دیگر هم صدمه در ماهیچههای شانه را به دلیل بازی بیش از حد گلف، ورزش مورد علاقه ترامپ، دلیل این مسأله دانستند.
ارسال به دوستان
روحانی جهت ساماندهی بازار مسکن دستور تسریع در تکمیل واحدهای مسکن مهر را داد
دست به دامان مسکن مهر
* «وطن امروز» از بسته سیاستی دولت در حوزه مسکن گزارش میدهد
گروه اقتصادی: 7 سال پس از آغاز به کار دولت تدبیر و امید، تورم افسارگسیخته گریبانگیر معیشت مردم شده است و در این بین یکی از مهمترین حوزههایی که با رشد چندبرابری قیمت همراه شده، حوزه مسکن چه در بخش ملکی و چه استیجاری است. روند رشد قیمت مسکن و اجارهبها که در ماههای اخیر شدت یافته، ظاهرا دولت را پس از 7 سال از خواب زمستانی بیدار کرده است. روز گذشته جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت با حضور روحانی برگزار شد. در این جلسه چند برنامه برای ساماندهی بازار مسکن تصویب شد؛ برنامههایی که باید در 7 سال گذشته اجرایی میشد اما یا همچون مسکن مهر با بیمهری روبهرو شد، یا همچون مالیات بر عایدی مسکن و مالیات از خانههای خالی با بیتوجهی همراه شد. اکنون اما پس از 7 سال بیبرنامگی و بیعملی، نهتنها دیگر خبری از حمله به طرح مسکن مهر و دولت قبل نیست، بلکه این طرح به ناجی دولت برای عرضه بیشتر مسکن و کنترل قیمت بازار تبدیل شده است. ***
نوسانات شدید قیمت مسکن و افزایش هزینه اجارهبها در ماههای اخیر، انتقادات به انفعال دولت در این حوزه را به اوج رسانده. این موضوع بویژه پس از انتشار گزارشهای وزارت راه و شهرسازی و بانک مرکزی از رشد هزینهها در این حوزه مطرح شد. 3 روز پیش حسن روحانی در گفتوگوی تلفنی با محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی، دستور کنترل قیمت مسکن را صادر کرد. از همین رو صبح روز گذشته جلسه پنججانبه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت درباره بازار مسکن با حضور رئیسجمهور و مسؤولان وزارت راه و شهرسازی، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت صمت تشکیل شد.
* نوشداروی روحانی پس از 7 سال
رئیس دولت تدبیر در این جلسه با اشاره به افزایش قیمت مسکن گفت: با سیاستهایی که وزارت راه و شهرسازی و وزارت صمت به ستاد اقتصادی دولت پیشنهاد کردهاند، ضمن تامین تقاضای بازار و ساخت مسکن مورد تقاضا، نسبت به مدیریت قیمت و ورود نقدینگی به این حوزه نیز تلاش خواهد شد. از جمله این برنامهها تامین تقاضا با ایجاد چشمانداز مثبت در ایجاد رونق و عرضه مسکن کوچک و متوسط است که به سهولت قابل دسترسی برای اقشار کمبرخوردار باشد. وی همچنین اظهار داشت: در عین حال تسریع در اجرای طرحهای گسترده مسکن ملی یا مسکن اول با انتقال تسهیلات به متقاضیان در چارچوب بازار عرضه از جمله برنامههای موثر در کنترل قیمت مسکن خواهد بود. دولت همچنین با اجرای سیاستهایی که در تمام بخشهای اقتصادی مرتبط طراحی شده است، درصدد کنترل و مدیریت آن بخش از نقدینگی در بازار مسکن است که میتواند این بازار را دچار آشفتگی کند. روحانی همچنین مدیریت انتظارات برای افزایش قیمت را نیز از جمله برنامههای دولت برای کنترل بازار مسکن برشمرد و اظهار داشت: وزارت مسکن موظف به اجرای اقدامات لازم در این باره است تا برخی واسطهها نتوانند با آشفته کردن فضا قیمت خرید و فروش و اجاره مسکن را افزایش دهند. وی تاکید کرد: همچنین وزارت راه و شهرسازی موظف به کنترل و مدیریت هزینه ساخت مسکن است و اگر بتوان از این منشأ اصلی که مرحله ساخت است هزینهها را کنترل کرد، گام موثری در مدیریت قیمت مسکن برداشته شده است.
* بسته سیاستی دولت از زبان وزیر راه
وزیر راه و شهرسازی ضمن اعلام اینکه در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، موضوع شوک وارد شده به بازار مسکن که ناشی از تقاضاهای غیرمصرفی است مورد بحث و بررسی قرار گرفت، گفت: موضوع تبدیل پول به سرمایه موجب تقاضاهای غیرمصرفی در بازار مسکن شده است. محمد اسلامی افزود: باید تمهیداتی اتخاذ و محیطهایی از نظر سیاستهای اقتصادی فراهم شود تا تقاضاهای غیرمصرفی به بازار مسکن نیاید و در بازار مسکن التهاب و تلاطم ایجاد نکند.
عضو کابینه دوازدهم تصریح کرد: سیاستهای انبساطی در حال حاضر ملاک عمل قرار گرفته است تا موضوع تولید و عرضه مسکن تسریع شده و افرادی که فاقد مسکن هستند بتوانند سریعتر صاحبخانه شوند.
* ۴۳ درصد تهرانیها اجارهنشین هستند
اسلامی با یادآوری اینکه هماکنون ۳۰ درصد جمعیت کشور مستاجر هستند و جمعیت مستاجر تهران نیز ۴۳ درصد برآورد شده است، توضیح داد: افزایش اجارهبها از یک سو و بحران کرونا از سوی دیگر مشکلات عمدهای را برای مستاجران ایجاد کرده است و شاهد هستیم که بسیاری از مشاغل درآمدهای متصور خود را از دست دادهاند. به همین منظور نقشه حمایتی دولت در این باره در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت مورد بررسی قرار گرفت. وی ادامه داد: همچنین در این جلسه نقشه حمایتی دولت و منابعی که دولت میتواند و باید در شرایط کرونایی به مستاجران تخصیص دهد تا در شرایط فعلی از بحران عبور کنند مورد بررسی قرار گرفت و مقرر شد کمیتهای پنججانبه متشکل از وزارت راه و شهرسازی، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت صمت مساعدت کنند و تسهیلاتی را برای مستاجران در نظر بگیرند. تصمیمات این کمیته در خصوص ارائه تسهیلات به مستاجران بزودی در این باره اتخاذ و اطلاعرسانی میشود.
* سختگیری در تراکمفروشی برداشته میشود
وزیر راهوشهرسازی بر ارائه تسهیلات به مستاجران بر اساس ضوابط تاکید کرد و گفت: سیاستهای انبساطی جایگزین سیاستهای انقباضی دورههای گذشته در بخش مسکن شده است. در همین رابطه رفع سختگیریها درباره مجوزهای شهرداریها و تسهیل و تسریع در صدور پروانههای ساختمانی نیز در دستور کار قرار گرفته است. همچنین از دیگر موضوعاتی که دنبال خواهد شد این است که تسهیلات بانکها به میزانی باشد که سازندگان سریعتر و سهلتر بتوانند اقدام کنند.
* دعوت از سازندگان برای مشارکت در طرح اقدام ملی مسکن
محمد اسلامی همچنین از سازندگان و تولیدکنندگانی که واحدهای مسکونی نیمهتمام، تمامشده و اراضی در اختیار دارند جهت مشارکت در طرح اقدام ملی مسکن دعوت کرد و این موضوع را از موضوعات مطرح شده در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت برشمرد.
وی تصریح کرد: به اشخاص حقیقی و حقوقی که واحدهای مسکونی نیمهتمام و تکمیلشده خود را به اقدام ملی مسکن اختصاص میدهند زمین در مناطق مرغوب شهری تخصیص خواهد یافت تا به امر ساختوساز مبادرت کنند.
اسلامی بر سیاست خانهدار کردن دهکهای یک تا 7 درآمدی تاکید کرد و توضیح داد: سیاستهای اتخاذ شده دولت برای خانهدار کردن دهکهای یک تا 3، تعامل با سازمانهای حمایتی است. درباره دهکهای ۴ تا ۷ درآمدی نیز از طریق احداث ۴۰۰ هزار واحد مسکونی و ارائه تسهیلات و آورده متقاضیان، این اقشار صاحب خانه خواهند شد.
وزیر راهوشهرسازی از دیگر موضوعات مورد تاکید رئیسجمهور در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت را تخصیص اراضی در اختیار سازمانها و وزارتخانهها طبق ماده ۶ قانون ساماندهی و حمایت از عرضه و تولید مسکن به امر مسکن و اختصاص آنها به وزارت راهوشهرسازی برشمرد.
اسلامی گفت: طبق تاکید رئیسجمهوری، دستگاههای دولتی باید زمینهای واقع در محدوده و حریم شهرها را برای اجرای طرحهای مسکنی و تولید مسکن در اختیار وزارت راهوشهرسازی قرار دهند.
به گفته وی، رئیسجمهور در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت به وزارت جهاد کشاورزی تاکید کرد اراضی در حریم و محدوده شهرها را طبق قانون زمین شهری به وزارت راهوشهرسازی برای ذخیرهسازی و تأمین زمین برای عرضه مسکن واگذار کند.
* تکمیل و واگذاری واحدهای باقیمانده مسکن مهر به متقاضیان تا آبان امسال
اسلامی از دیگر موضوعات مورد تاکید رئیسجمهور را تکمیل واحدهای مسکونی مهر و واگذاری آنها عنوان کرد و گفت: رئیسجمهوری بر تکمیل واحدهای مسکونی مهر تاکید داشتند که در این جلسه اعلام کردیم پروژههای مسکن مهر جز واحدهایی که در محاکم قضایی است باید با مساعدت قوهقضائیه تعیین تکلیف شود، تا آبانماه تکمیل و تحویل متقاضیان میشود.
* وزارت صمت مسؤول کنترل قیمت مصالح و نهادههای ساختمانی
وزیر راهوشهرسازی موضوع قیمت مصالح و نهادههای ساختمانی را از دیگر موضوعات مطرح شده در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی عنوان کرد و افزود: درباره ساماندهی مصالح و نهادههای ساختمانی، ستاد تنظیم بازار و وزارت صمت کنترلهای لازم را انجام میدهند تا افزایش لجامگسیخته مصالح ساختمانی رخ ندهد.
* قیمتگذاریهای کنونی مسکن بیضابطه است
اسلامی ادامه داد: در حال حاضر قیمتگذاری مسکن بدون ملاحظه بوده و عدد التهابی که درباره قیمت مسکن ایجاد شده است موجب برهم خوردن آرامش روانی جامعه شده است. این موضوع قرار شد با کمک وزارت صمت و نقشی که آنها ایفا میکنند ساماندهی شود تا مصالحی که تولیدات آنها در رکود است و فروش ندارند موجب التهاب بیشتر در بازار مسکن و جامعه نشود و بتوان با یک رشد منطقی آنها را دنبال کرد.
وی یکی دیگر از راهکارهای وزارت راهوشهرسازی برای خانهدار کردن مردم را عرضه زمین با قیمت مناسب به سازندگان عنوان کرد و یادآور شد: در مجموع در طرح اقدام ملی مسکن یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر ثبتنام کردند که ۸۰۰هزار نفر واجد شرایط شناخته شدند و در تابستان امسال تمام این متقاضیان به پروژه اقدام ملی مسکن متصل میشوند.
* رفع موانع تولید مسکن برای سازندگان
اسلامی در ادامه بر رفع موانع ارائه تسهیلات به سازندگان با هماهنگی بانک مرکزی تاکید کرد و گفت: ارائه تسهیلات به سازندگان با رفع موانع در دستور کار قرار گرفته است که این تسهیلات در عین حال قابل واگذاری به خریدار نیز است. با این روشها در صدد هستیم سرمایهگذاری در مسکن را بیشتر کرده و سرعت بدهیم.
* مالکان انصاف را رعایت کنند
وزیر راهوشهرسازی تسهیل و تشویق در مجوزهای ساختوساز را از دیگر راهکارهایی عنوان کرد که موجب رونق و سرعت دادن به تولید مسکن در کشور میشود. اسلامی گفت: ایجاد جذابیت برای سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری در تولید مسکن، تأمین مسکن متقاضیان و همچنین ایجاد جذابیت کسبوکار، مجموعه بستههای حمایتی و سیاستی بود که در جلسه امروز (دیروز) درباره آن بحث شد و در جلسات آتی با معاون اول رئیسجمهور با برنامه اقدام و عمل، پیگیری و دنبال خواهد شد. وی افزود: درباره مستأجران نیز با اتحادیه مشاوران املاک جلسات مفصلی داشتیم تا اجارهبها در مناطق مختلف تهران کنترل شود. از موجران نیز میخواهم انصاف داشته باشند و خدا به درآمد کسانی که حال همدیگر را مراعات میکنند، برکت میدهد.
***
[نرخ مالیات از خانههای خالی]
یک روز پیش از جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، رئیس سازمان امور مالیاتی با حضور در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما، توضیحاتی درباره برخی مسائل مالیاتی ارائه کرد. امیدعلی پارسا در لابهلای توضیحات خود، درباره موضوع اخذ مالیات از خانههای خالی گفت: وزارت راهوشهرسازی متولی راهاندازی سامانه املاک و اسکان است و این سامانه راهاندازی شده است، بنابراین اطلاعات مورد نیاز باید در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار گیرد. پارسا با بیان اینکه از خانههای خالی باید مالیات بگیریم، افزود: از خانههای خالی در سال نخست مالیات گرفته نمیشود، در سال دوم ۵۰ درصد درآمد اجاره تخمینی آن مشمول مالیات و در سال سوم ۱۰۰ درصد درآمد اجاره آن مشمول مالیات میشود اما به نظر میرسد این میزان، بازدارنده نباشد و باید شدیدتر باشد. وی افزود: کمیسیونی مرکب از راهوشهرسازی، سازمان امور مالیاتی و سازمان دهیاریها و شهرداریها، قیمت روز املاک و اجاره آن را تعیین میکند. پارسا ادامه داد: به محض اینکه وزارت راهوشهرسازی بتواند اطلاعات خانههای خالی و متراژ آنها را به سازمان امور مالیاتی بدهد، بلافاصله وارد مرحله اجرای مالیاتی آن میشویم. تا زمانی که جریمهها بازدارنده و مشوقها برانگیزاننده نباشد به اهداف مدنظر نمیرسیم.
ارسال به دوستان
جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ: ۶۰ نفر به علت آتشسوزیهای پایتخت بازداشت شدند
اثبات آتشسازی
گروه اجتماعی: در حالی که هنوز درباره عمدی بودن یا نبودن آتشسوزیهای اخیر کشور به صورت کامل شفافسازی نشده است، جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ اعلام کرد حدود 60 نفر به دلیل دست داشتن در آتشسوزیهای اخیر بازداشت شدند.
به گزارش «وطن امروز»، خردادماه همزمان با آتشسوزی جنگلهای زاگرس، اخبار متعددی از آتشسوزی در بوستانهای تهران منتشر شد. آتشسوزیهای تهران سریالی بود و موجب نابودی چندین هکتار عرصه فضای سبز شد. آتشسوزی در پارک چیتگر، بوستان ولایت، عرصههای طبیعی کوهسار و منابع طبیعی شمیرانات موجب شد شایعه عمدی بودن این آتشسوزیها بر سر زبانها بیفتد. با وجود اینکه سازمان آتشنشانی شهرداری تهران اعلام کرد با فرا رسیدن فصل گرما هر ساله آتشسوزیهای اینچنینی در تهران رخ میدهد و علوفه خشک شده عامل اصلی آتشسوزیهاست اما فقط درباره حریق در پارک چیتگر هفته پیش 4 نفر بازداشت شدند. کل مساحت مراتع استان تهران بیش از ۹۱۹ هزار هکتار است که حدود ۶۰ هزار هکتار آن را جنگلهای طبیعی و دستکاشت شامل میشود. امسال تاکنون بیش از ۳۰ مورد آتشسوزی در بوستانها و مراتع استان تهران رخ داده که بیش از ۱۰۰ هکتار در این حوادث دچار خسارت شد.
به گفته استاندار تهران، بخشی از آتشسوزیها عمدی بوده ولی اکثر آنها غیرعمدی است اما اظهارات روز گذشته جانشین فرمانده انتظامی تهران درباره بازداشت 60 نفر در این رابطه، معادله آتشسوزیها را پیچیده کرد.
سردار حمید هداوند در این باره گفت: اینکه گفته میشود این افراد در راستای عمدی بودن آتشسوزیهای اخیر دستگیر شدهاند، حرف درستی است اما باید ببینیم عمدی بودن چه چیزی تلقی میشود.
وی افزود: به عنوان مثال کشاورزی خواسته برای کاشتن دوباره محصول، زمینش را آتش بزند تا علفهای هرز از بین برود اما به یک باره کل زمین آتش گرفته و سبب آتشسوزی شده است یا معتادی در یکی از جنگلها و بوتهزارها بوده و آتش سیگارش روی زمین افتاده و به یکباره مراتع آتش گرفته است. این عمدی بودن با عمدی بودنی که غرضورزی در آن وجود داشته باشد، فرق میکند.
جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: تا امروز در پایتخت ۵۰ تا ۶۰ نفر را در رابطه با آتشسوزیهای اخیر دستگیر کردهایم اما هیچکدام از آنها به قصد تخریب یا اقدام علیه امنیت کشور یا اهداف خرابکارانه دیگر مرتکب این عمل نشدهاند. سردار هداوند در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه گفته میشود برخی از معتادان پول گرفته و اقدام به آتشزدن کردهاند؟ گفت: این موضوع را تکذیب میکنم. از بین معتادانی که دستگیر کردهایم، هیچکدام نسبت به این موضوع اعتراف نکردهاند، البته هم قابل تشخیص است که چنین موضوعی کذب است، چون وضعیت معتادان مشخص است.
* آتشسوزیهای مهم پایتخت
برای بررسی ابعاد مختلف آتشسوزیها میتوان به برخی از موارد مهم و خسارتبار در آتشسوزیهای اخیر پرداخت.
هفته گذشته سخنگوی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران اعلام کرد: ۲ هزار متر مربع از عرصههای جنگلی در شمال بوستان چیتگر در آتش سوخت.
زهرا صدراعظم نوری، رئیس کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شورای اسلامی شهر تهران در این باره گفت: در منتهیالیه شمال غربی بوستان چیتگر به دلیل وجود اموال پلی اتیلن آتشسوزی رخ داد که این آتشسوزی عمدی بود.
همچنین سرپرست اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان تهران هفته گذشته خبر داد 2 هکتار از منابع طبیعی کوهسار بر اثر آتشسوزی در یک روز از بین رفت. همچنین حسن شکری، رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شمیرانات اعلام کرد: هفته دوم خردادماه، یکونیم هکتار از اراضی پلاک زردبند موسوم به گردنه قوچک دچار آتشسوزی شد.
سردار حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی نیز درباره آتشسوزیهای اخیر گفت: ناجا و سایر دستگاههای مسؤول، موضوع آتشسوزیهای اخیر را بررسی میکنند و روند بررسیها ادامه دارد. بخشی از این اتفاقات غیرعمدی بوده و در مواردی عمدا صورت گرفته که تعدادی شناسایی و دستگیر شدهاند و بزودی نتایج تحقیقات، بررسیها و اقدامات پلیس اعلام میشود.
* آتشسوزیهای غیربوستانی!
خیلیها ادعا میکنند آتشسوزی بوستانها غیرعمدی بوده و نباید به آن توجه کرد اما آتشسوزی در بازار گل تهران، آتشسوزی در بازار پارچه و حتی مجتمع زیتون نیز میتواند مورد توجه مسؤولان قرار بگیرد. هفته اول خردادماه اعلام شد آتشسوزی در طبقه سوم مرکز تجاری زیتون که در این طبقه تالار پذیرایی بزرگی به وسعت ۵۰۰ الی ۶۰۰ متر قرار دارد، رخ داده است. سخنگوی سازمان آتشنشانی شهرداری تهران گفت: ایستگاه اول آتشنشانی در مدت زمان کمتر از ۴ دقیقه به محل رسید و در ادامه نیروهای ۷ ایستگاه آتشنشانی به همراه ۴ دستگاه نردبان و بالابر هیدرولیکی و چندین دستگاه تانکر آب و خودروی تجهیزات تنفسی و همچنین عوامل شهرداری منطقه در محل حاضر شدند. وی تصریح کرد: زمانی که نیروهای ما به محل رسیدند تمام 6۰۰-5۰۰ متر فوقانی کاملا شعلهور بود و از همه اضلاع شعلههای آتش به ارتفاع چندین متر بالا میزد و صدای انفجارهایی شنیده میشد که احتمالا به دلیل وجود سیلندرهای گاز بوده است. سقف روی طبقه که یک سقف شیشهای و غیرمقاوم بود در دقایق اولیه تخریب شد.
ملکی با بیان اینکه طبقه سوم این مجتمع کاملا در آتش سوخت اما کسی آسیب ندیده است، تصریح کرد: نیروهای آتشنشانی پس از اینکه آتش کاملا خاموش شد، اقدام به لکهگیری محل کردند.
***
[تأیید عمدی بودن ایجاد حریق در برخی جنگلها از سوی فرمانده ناجا]
فرمانده ناجا با اعلام عمدی بودن بعضی از حریقهای رخ داده در جنگلها و فضاهای سبز، از شناسایی و دستگیری چندین نفر در این باره خبر داد. به گزارش ایسنا، سردار حسین اشتری در حاشیه رزمایش ارتقای توان و تحرک عملیاتی پلیس راهور ناجا، در پاسخ به پرسشی درباره آتشسوزی در جنگلها، گفت: نیروی انتظامی و دستگاههای مسؤول در این حوزه ورود کردند و اقدامات خوبی هم انجام شد. درباره حریقها هم بخشی به صورت غیرعمد بوده و البته بعضی هم عمدی بود که در این باره تعدادی شناسایی و دستگیر شدند و انشاءالله نتایج اقدامات به مردم اعلام میشود.
ارسال به دوستان
نگاهی به سریال «The Spy» که پروژه تبلیغاتی موساد در سینماست
عملیات احیای اعتبار!
* هالیوود همچنان روی خط اغراق!
احسان سالمی: «جاسوس» یا همان «The Spy» مینیسریالی بود که اواسط سال گذشته از طریق نتفلیکس به شکل عمومی منتشر شد؛ اثری تبلیغاتی که برای پاسداشت فعالیتهای یک جاسوس اسرائیلی ساخته شد! «الی کوهن» قهرمان اصلی این پروژه تبلیغاتی است؛ پروژهای که با هدف قهرمانسازی از این جاسوس و توجیه شکست دستگاه اطلاعاتی اسرائیل در برابر دستگاه اطلاعاتی سوریه ساخته شده است. البته جزئیات بیشتری نیز در این مینیسریال به مخاطب عرضه میشود که بیش از هر چیز در راستای تلطیف چهره «موساد» عمل میکند.
کوهن یکی از مهمترین جاسوسان رژیم صهیونیستی در قرن بیستم به شمار میرفت که اطلاعات مهم و موثری را طی 4 سالی که در پایتخت سوریه حضور داشت، به تلآویو مخابره کرد؛ اطلاعاتی که بسیاری آن را عامل پیروزی ظاهری اسرائیل در جنگ 6 روزه با کشورهای عربی میدانند. او البته 2 سال قبل از آغاز این جنگ یعنی در سال ۱۹۶۵ در دمشق لو رفت و توسط اعضای سرویس اطلاعات سوریه بازداشت و در همان سال اعدام شد.
«The Spy» یک سرپوش بر شکست بزرگ اسرائیل در برابر دستگاههای امنیتی سوریه است؛ ماجرای جاسوسی که طی چند سال در میان عالیترین مقامات سوری نفوذ میکند اما در نهایت به دام دستگاههای امنیتی سوریه میافتد؛ پروندهای پیچیده که البته هنوز بسیاری از ابعاد آن نامشخص است و حتی خانواده الی کوهن در این میان قصور و کوتاهی «موساد» را عامل لو رفتن وی میدانند.
اما فارغ از ابعاد پیدا و پنهان این ماجرای تاریخی، مسأله اصلی در ارتباط با «The Spy»، آشکار بودن سیاستهای تبلیغاتی موساد در این پروژه است. این مینیسریال که محصول کشور فرانسه است، توسط گیدئون راف، کارگردان و نویسنده اسرائیلی ساخته شده و در آن علاوه بر نمایش ماجراهای پیشآمده برای «الی کوهن»، سعی شده چهره موساد و فعالیتهای آن نیز تلطیف شود.
داستان سریال از چگونگی انتخاب کوهن به عنوان جاسوس موساد آغاز میشود. اسرائیل که در جنگ با سوریه به واسطه استفاده سوریها از اصول جنگهای نامتقارن بشدت دچار ضعف است، تصمیم دارد تا با ورود یک جاسوس به کشور سوریه نسبت به مواضع دفاعی و نظامی آنها اطلاع پیدا کند.
الی کوهن فردی عادی در جامعه اسرائیل است که به واسطه طبقه پایین اجتماعی خود، چندان در جامعه جدی گرفته نمیشود اما با انتخاب دستگاه امنیتی اسرائیل برای انجام مأموریتی بزرگ با عنوان جعلی «کامل امین ثابت» به عنوان یک مرد سوری ابتدا راهی آرژانتین و از آنجا به لطایفالحیلی راهی سوریه میشود. در تمام مسیر قصه سریال اینگونه نشان داده میشود که الی کوهن به خواست خود و برای آنکه بتواند خود را به خانواده و اطرافیانش ثابت کند، تن به ورود به این ماجرای پیچیده میدهد ولی براساس مستندات تاریخی، کوهن به اجبار دستگاه امنیتی اسرائیل، از محل کار قبلی خود اخراج و از آن به بعد وادار به همکاری با موساد میشود.
سریال کاملا در پازل تبلیغاتی دستگاههای امنیتی اسرائیل بازی میکند؛ کوهن مردی است که با خواسته خود و برای خدمت به وطنش راهی سوریه میشود؛ سوریها مردمی خشن و هوسران هستند. مردمی که خواهان تغییر حکومت خود هستند اما در نهایت به واسطه یک کودتا، مجبور میشوند به یک دیکتاتوری تازه تن بدهند. جالب اینکه در قسمت ابتدایی سریال اینگونه نشان داده میشود که اسرائیل از فعالیتهای نظامی سوریها بشدت واهمه دارد اما با ورود کوهن به ساختار قدرت در سوریه و نزدیک شدن او به ارکان نظامی این کشور، اتفاقا اینگونه نشان داده میشود که این سوریها هستند که از توان نظامی و قدرت اسرائیل میترسند!
سازندگان «The Spy» برای تکمیل پروژه تبلیغاتی خود با نمایش ارتباط خاندان بنلادن [به عنوان خاندانی که در ذهن مخاطبان با گزارههایی همچون خشونت و تروریسم گره خوردهاند] با عالیرتبهترین مقامات سوری به نوعی این گزاره را در ذهن مخاطبان تثبیت میکنند که مهد تروریسم و شکلگیری فعالیتهای تروریستی سوریه است؛ سوریهایی که با پر و بال دادن به بنلادن دور از چشم سایر حکام جهان عرب، به نوعی مقدمات شکلگیری فعالیتهای تروریستی آنها را آماده کردهاند.
البته این تنها نشانه پازل چیده شده توسط موساد برای نقشه تبلیغاتی خود نیست. موساد که در ماجرای دستگیری و اعدام کوهن به کمکاری متهم شده است، اتفاقا با هدف اقناع مخاطب داخلی و هواداران خود هم که شده سعی میکند با تقویت گزاره مطرح شده از سوی خود در زمینه کمکاری و خطای فردی کوهن در این موضوع، به نوعی انگشت اتهام را از سمت خود به سمت مأمور کشتهشدهاش یعنی «الی کوهن» بچرخاند. همچنین با نمایش این موضوع به عنوان یک خطای فردی وانمود کند که دستگیری این جاسوس که موفقیتی مهم برای دستگاه امنیتی سوریه بود، صرفا به واسطه یک اشتباه فردی ایجاد شده است و ایراد و نقصی بر دستگاه امنیتی اسرائیل وارد نیست؛ سرپوشی تمیز بر یک خطای بزرگ!
نکته دیگر آن است که سازندگان «The Spy»، با نزدیک شدن به فضای زندگی شخصی الی کوهن و نمایش تقلای او برای دیده شدن، اینگونه نشان میدهند که او چون خود میخواست بیشتر تواناییهایش را اثبات کند؛ بیگدار به آب زد و در نهایت نیز لو رفت. حتی برای تلطیف چهره ماموران موساد و دلیل تلاش گسترده آنها برای نفوذ به ساختار قدرت در سوریه، مسأله تلاش سوریها برای قطع دسترسی اسرائیل به منابع آبی را مطرح میکنند؛ گزارهای که حاکی از یک رفتار غیرانسانی است و به شکل طبیعی هر مخاطبی با هر باور و اعتقادی نسبت به این کنش غیرانسانی موضع خواهد گرفت. پس چه بهتر که اسرائیل نشان دهد آنان که فارغ از نگاههای انسانی به دنبال نابودی دشمن خود هستند؛ سوریها هستند نه دستگاه امنیتی اسرائیل!
براساس آنچه در «The Spy» نمایش داده میشود، کارکنان «موساد» انسانهایی شریف و دلسوز هستند که صرفا برای جلوگیری از کشته شدن مردم مظلوم اسرائیل و دفاع از مرزهای خود دست به کار شدهاند؛ انسانهایی با روحیه لطیف که طاقت هیچ سختی و مشقتی را برای نیروهای زیردست خود و خانوادههای آنها ندارند! این در حالی است که براساس مستندات تاریخی و مصاحبههای اعضای خانواده جاسوس دستگیر شده «موساد»، یعنی «الی کوهن»، فشارهای بسیاری به خانواده او وارد شده است. تا آنجا که «نادیا کوهن» همسر او در گفتوگویی در این زمینه میگوید: «دولت بارها و بارها من را اذیت کرد. حتی فرزندان کوچک من نیز هزینههای زیادی را پرداخت کردند. این درد همواره با ما همراه بود. آنها بدون ترحم ما را در گوشه خیابان رها کردند». همچنین «صوفی بن دور، دختر کوهن که در زمان اعدام پدرش ۵ سال داشت، از روایت منتشرشده توسط موساد انتقاد و تأکید کرد که سرویس موساد و دولت اسرائیل تلاش داشتند همواره از وی استفاده کنند. اگر این اتفاق نمیافتاد، الی کوهن لو نمیرفت».
اما اگر از همه این جار و جنجالهای رسانهای بر سر شکست دستگاه امنیتی اسرائیل در ماجرای نفوذ یک جاسوس اسرائیلی به سوریه که به وسیله این سریال سعی شده بر آن سرپوشی گذاشته شود، عبور کنیم، مسأله اصلی «The Spy» را باید تصویر متفاوت نمایش داده شده در این اثر از یک جاسوس اسرائیلی بدانیم؛ تصویری که تقویتکننده این گزاره در ذهن مخاطبان است که اسرائیل صرفا برای دفاع از خود در برابر دشمنی بیرحم (که به دنبال قطع منبع آبی اسرائیل است) و مهد شکلگیری تروریسم (نمایش ارتباط محمد بنلادن با عالیرتبهترین مقامات سوری) وادار شده تا جاسوس خود را عازم سوریه کند. اگرنه مردم اسرائیل، عمدتا یا کشاورزانی سادهدل و معصوم (به تصویر نمایش داده شده از مردم اسرائیل در این سریال توجه کنید) هستند یا آدمهایی متمدن که کاری به سایر کشورها ندارند و سرشان به کنسرت رفتن و معاشرتهای خانوادگی گرم است!
همه چیز در کنار هم قرار گرفته تا در کنار تطهیر نسبی جاسوس، به طور کامل از موساد و سایر سیاستمداران اسرائیلی رفع اتهام شود. یک تلاش هنری که اتفاقا با حضور «ساشا بارون کوهن» بازیگر معروف اسرائیلی که عموم مخاطبان او را به واسطه آثار طنزش میشناسند، و قرار دادن او در قامت این مأمور اطلاعاتی شریف و خانوادهدوست! اثرگذاری بیشتری نیز در ذهن مخاطبان خواهد داشت.
ارسال به دوستان
صادق زیباکلام با اشاره به بیاعتباری گسترده جریان اصلاحات در جامعه:
باختیم بد هم باختیم!
گروه سیاسی: انتخابات اسفندماه مجلس و کسب تنها 60 هزار رأی توسط مجید انصاری، سرلیست انتخاباتی اصلاحطلبان در تهران، از بزرگترین شکست سیاسی این جریان در 5/2 دهه اخیر حکایت داشت؛ شکستی که اصلاحطلبان سعی میکردند با به میان کشیدن پای شورای نگهبان از شدت آن بکاهند و با صدایی آرامتر به آن اقرار کنند. با این همه، اظهارنظر چهرههای شناختهشده اصلاحطلب نسبت به پایان عصر آنها و ضربهای که در سایه عملکرد روحانی خورده بودند، تبدیل به امری عمومیتر شد تا جایی که حتی محمدرضا عارف که در تمام 4 سال نمایندگی خود با استراتژی سکوت تلاش میکرد کمترین صدایی از اردوگاه اصلاحات در نقد دولت روحانی بلند نشود، با انتشار نامهای سرگشاده که بوی انتخاباتی نیز میداد، خطاب به هواداران اصلاحات نوشت: «اگر از عملکرد دولت تدبیر و امید یا از عملکرد مجلس دهم شورای اسلامی و یا از کارکرد فراکسیون امید و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان میپرسید، پاسخ من تصدیق بسیاری از نقدهای شما به ناکارآمدیها یا فرصتسوزیهاست».
در سوی دیگر صادق زیباکلام که در تمام 7 سال گذشته پای ثابت تریبونهای سیاسی و دانشگاهی در دفاع از دولت روحانی به شمار میرفت، این روزها از هر تریبونی برای اعلام شکست همهجانبه اصلاحطلبان استفاده میکند. وی که چندی پیش در توصیف وضعیت اصلاحات گفته بود: «اصلاحات تمام شده است، دوم اسفند ۹۸ همه چیز تمام شد، اصلاحات تمام شد، چون کرونا بود نمیشد ختم و شب هفت گرفت»، حالا معتقد است حتی اگر خاتمی هم تایید صلاحیت شده و وارد انتخابات شود باز هم اصلاحطلبان شکست خواهند خورد. زیباکلام در گفتوگو با سایت خبری «فردا» با اشاره به اینکه عملکرد آقای روحانی و دولتش مردم را از انتخابات دلسرد کرد و این واقعیتی است که نمیشود آن را انکار کرد، به نقش اصلاحطلبان در این زمینه اشاره کرد و گفت: «اصلاحطلبان در به وجود آمدن چنین فضایی بیتقصیر نیستند. بزرگترین تقصیر اصلاحطلبان آن بود که بعد از روی کار آمدن دولت با جدیت از روحانی و عملکردش انتقاد نکردند. شاید اصلاحطلبان بتوانند بگویند سال92 چارهای جز حمایت از روحانی نداشتیم اما حمایت بیدریغ آنها در تمام این سالها توجیهپذیر نیست. آنها روحانی را به حال خود رها کردند و با چنین رویکردی با اعتماد عمومی بازی کردند و در نهایت هیچ مسؤولیتی در قبال عملکرد ضعیف دولت بر عهده نگرفتند. شخص آقای خاتمی حتی یک بار موضع جدی در برابر دولت نگرفت و در مقابل مطالبات مردم سکوت کرد. اصلاحطلبان مردم را بازیچه فرض کردند که پای صندوق بکشانند و بعد از آن خود را کنار بکشند».
فعال سیاسی اصلاحطلب در بخش دیگری از گفتوگوی خود با بیان اینکه خاتمی و دیگر رهبران اصلاحطلب جایگاه و شأنیت خود را از دست دادهاند، افزود: «اصلاحطلبان باختهاند و همهجوره هم باختهاند، زیرا نتوانستند بدرستی عمل کنند و مردم را از خود ناامید کردند. در چنین شرایطی دیگر فرقی نمیکند که اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، محمدرضا عارف یا حتی شخص محمد خاتمی نامزد آنها در ریاستجمهوری باشد، در هر صورت مردم به اصلاحطلبان اقبالی نشان نمیدهند؛ یعنی فرض کنیم خود آقای خاتمی نامزد شود و تایید صلاحیت هم شود، باز هم اصلاحطلبان پیروز انتخابات نخواهند شد».
* حجاریان؛ شلیک به قلب اعتدال!
شاید رادیکالترین اظهارنظر پیرامون آینده اصلاحات را بتوان در مصاحبه اخیر سعید حجاریان پیدا کرد. وی در مصاحبهای که با روزنامه همشهری با موضوع «خروج اصلاحات از رخوت» داشت، با طرح صورتمسأله تندروی، چراغ سبز به رادیکالیسم را بهعنوان بخشی از نقشه نجات اصلاحات طرح کرد. حجاریان در این گفتوگو با گلایه از نقدهایی که از درون جریان اصلاحات در ذم تندروی این جریان در مواجهه با نظام طرح شده بود، سعی کرد با نسبت دادن منشأ این تندرویها به رقبای اصلاحات از عملکرد بدنامترین چهرههای اصلاحطلب همچون اکبر گنجی هم دفاع کند. وی در بخشی از این گفتوگو با رد پیشفرض تندروی اصلاحطلبان در دوره دولت اصلاحات گفت: «کمی صریحتر حرف بزنم. من معتقدم حتی اکبر گنجی هم رادیکال نبود، او واقعیتها را نوشت... شما توجه کنید که بخشی از اتهامات ما یا به بیان برخی، تندرویهای ما مربوط است به انتقاد از هاشمی. هاشمی در دوره اصلاحات حقیقتا دموکرات نبود اما دوری از قدرت و نگاه درجه دوم به وقایع، ایشان را به نقطهای رساند که موضعگیریهای دقیق و اصلاحی کند؛ تا اینکه از سال84 به بعد اساسا هاشمی جدیدی متولد شد».
حجاریان با اشاره به لزوم بازتعریف موضع اصلاحطلبان پیرامون 4 مؤلفه «عدالت»، «شهروندی»، «الگوی سیاستورزی» و «سیاست خارجی»، در زمینه سیاست خارجی گفت: «واقعیت این است که دیگر نمیتوان در سیاست خارجی از راهبردهای دوگانه سخن گفت و تعارف کرد. یا سیاست خارجی کشور در خدمت توسعه و منافع ملی است، یا فاقد چنین نقشی است و در خدمت توسعه نیست. فرد اصلاحطلب بدون مسامحه باید اعلام کند حامی کدام راهبرد است و صف خود را از راهبردهای هزینهساز جدا کند. به این مؤلفهها میتوان موارد دیگری را اضافه کرد اما باید به یک گزاره وفادار بود؛ اصلاحطلبی و اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند همزمان روی 2 صندلی بنشینند و هم این باشند و هم آن. حالا ممکن است کسی اسم این رویکرد را تندروی بداند، خب بداند!»
فعال سیاسی اصلاحطلب در نهایت با طرح تهدیدآمیز این مسأله که اگر اصلاحطلبی در نقد گذشته این جریان سیاسی، سخن از تندروی به زبان آورد خودبهخود باعث بیاعتباری خود میشود، به آنها توصیه کرد: «اگر در گفتار و کردارشان گرهی از کار کشور باز نمیکنند و کمکی به تعمیق تفکر نمیکنند لااقل به تهمانده جریان اصلاحات لطمه نزنند! من معتقدم اصلاحطلبی باید نقد شود. این کار به قوت گرفتن اصلاحطلبی کمک میکند. اصلاحطلبان هم باید نقد شوند و تکتکشان به نقد کشیده شوند اما نه از موضع تندروی. شاید بتوان آنها را از منظر فرصتسوزی نقد کرد زیرا آنها خیلی کارها را باید میکردند و نکردند».
اظهارات اخیر حجاریان و چراغ سبز او برای حرکت اصلاحات به سمت رادیکالیسم را که البته در ماههای اخیر با ادبیاتی غیرمستقیم نیز طرح شده بود، میتوان بهعنوان بخشی از پازل رفتاری این جریان در ماههای آتی برای احیای موقعیت اجتماعی خود و خروج از انزوای سیاسی دانست؛ رویکردی که میتوان آن را تلاش اصلاحطلبان جهت جدا کردن سرنوشت خود از شکستهای دولت حسن روحانی قلمداد کرد.
ارسال به دوستان
محمدعلی کشاورز، چهره ماندگار تلویزیون و سینما روز گذشته در 90 سالگی درگذشت
به نام پدر
یاد استاد در گفتوگو با: محمود پاکنیت، مجید مظفری و کمند امیرسلیمانی
عباس اسماعیلگل: از 1309 تا 1399، 90 سال، همسن سینمای ایران، عمر پر از تلاش و فعالیت هنری بازیگری به نام محمدعلی کشاورز بود که روز گذشته (25 خرداد) به دلیل بیماری و کهولت سن دارفانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت. شروع کار محمدعلی کشاورز با جریان موج نوی سینما همزمان شده بود. استاد کشاورز با ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، نادر ابراهیمی، علی حاتمی، ایرج قادری، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، رسول ملاقلیپور، مسعود جعفریجوزانی، شهرام اسدی، ضیاءالدین دری و فیلمسازان برجسته دیگر همکاری کرد و با بازیگرانی غیرایرانی چون آنتونی کوئین و ماکس فون سیدو همبازی بود. اگر چه او در «خشت و آینه» و «برزخیها» تا «کمالالملک»، «مادر» «هزاردستان»، «روز واقعه» و «سربداران» بازیگر نقشهایی چون اتابک اعظم، شعبان استخوانی و خواجه قشیری و... شده بود اما ماندگاری «اسدالله خان» پدرسالار انگار بیش از بقیه بود. به نحوی که بازپخش چندباره این سریال از تلویزیون نیز با استقبال مخاطبان مواجه میشود.
جالب آنکه کشاورز هیچگاه موفق به دریافت سیمرغ از جشنواره فیلم فجر نشد. استاد علی نصیریان، یکی از دوستان و همنسلان محمدعلی کشاورز، در پیامی پس از درگذشت محمدعلی کشاورز گفت: «کشاورز یک جهان خاطره تئاتری و سینمایی از خود به یادگار گذاشت». رئیس صداوسیما، وزیر ارشاد و تعدادی از چهرههای فرهنگی- هنری طی پیامهایی درگذشت محمدعلی کشاورز را به جامعه هنری و خانواده وی تسلیت گفتند. به بهانه درگذشت استاد محمدعلی کشاورز با مجید مظفری که در سالهای جوانی با وی تئاتر کار کرده و نیز کمند امیرسلیمانی که در «پدرسالار» نقشی مهم ایفا کرده بود و محمود پاکنیت گفتوگوهایی کوتاه داشتهایم.
***
محمود پاکنیت در گفتوگو با «وطن امروز»:
استاد کشاورز به عشق مردم نفس میکشید
محمود پاکنیت، بازیگر سینما و تلویزیون سابقه چند بار همبازی شدن با زندهیاد محمدعلی کشاورز را در کارنامه کاری خود دارد که مشهورترین آن ایفای نقش در سریال «پدرسالار» در کنار مرحوم کشاورز است. به همین بهانه «وطن امروز» با محمود پاکنیت به گفتوگو نشسته است. پاکنیت که از شنیدن خبر درگذشت استاد کشاورز بشدت متأثر بود در جملاتی کوتاه گفت: به هیچ عنوان برایم باورپذیر نیست که ایشان دیگر در کنارمان حضور ندارند، زیرا این روزها آدمهای به معنی واقعی عاشق همانند استاد کشاورز به ندرت به چشم میخورند. وی گفت: با درگذشت استاد کشاورز، یکی از ستونهای بزرگ هنر کشور را از دست دادیم و ایشان بهرغم آنکه در برخی نقشآفرینیهای ماندگارش، نقش شخصیتهای خشن و جدی را بازی میکرد اما از قلبی مهربان و شخصیتی بسیار دوستداشتنی برخوردار بود که باید اعتراف کنم زبان بنده به هیچ وجه توانایی وصف بزرگمنشیهای وی را ندارد. وی در پایان گفت: استاد کشاورز تا روزهای پایانی عمرش هم به عشق هنر این سرزمین و مردم کشورش نفس میکشید و بدون شک همیشه در یاد مردم خواهد ماند. ***
کمند امیرسلیمانی در گفتوگو با «وطن امروز»:
ماندگاری پدرسالار اتفاقی نبود
کمند امیرسلیمانی، سابقه همبازی شدن با زندهیاد محمدعلی کشاورز را در سریال ماندگار «پدرسالار» در کارنامه کاری خود دارد؛ سریال «پدرسالار» که به کارگردانی سید اکبر خواجویی از شبکه دوم سیما روی آنتن رفت داستان پدری میانسال، مهربان، خانوادهدوست، دلسوز و در عین حال سختگیر و پرصلابت را روایت میکند. به باور پدر خانواده، همه پسرانش پس از ازدواج باید در خانه بسیار بزرگ او زندگی کنند که با ماجرای ازدواج آخرین فرزندش «ناصر» کشمکشها میان «آقا اسدالله» و نوعروسش آغاز میشود و در ادامه داستان «پدرسالار» شخصیت عروس کوچک خانواده (آذر) با ایفای نقش کمند امیرسلیمانی به دوئلی تمامعیار با پدر خانواده «آقا اسدالله» وارد میشود که تقابل این عروس با پدر شوهرش چنان باورپذیر برای مخاطب جلوه میکند که با گذشت سالها، هنگام پخش تکرار چندینباره سریال «پدرسالار»، مخاطبان مشتاقانه منتظر تماشای این دوئل دیدنی هستند. همه این موارد کافی است که در پی درگذشت زندهیاد محمدعلی کشاورز، گفتوگویی کوتاه با کمند امیرسلیمانی داشته باشیم. امیرسلیمانی در گفتوگو با «وطن امروز»، مهربانی، اخلاق حرفهای و تعهد به کار را از مهمترین خصوصیات زندهیاد محمدعلی کشاورز دانست و گفت: بزرگان و اساتیدی چون محمدعلی کشاورز از آن دسته هنرمندانی هستند که باید سالهای سال بگذرد تا چهرههایی همچون این بزرگان در تاریخ هنر ایران تکرار شود. وی در ادامه درباره همکاری با مرحوم کشاورز در سریال «پدرسالار» خاطرنشان کرد: اینکه این سریال به اثری ماندگار در تاریخ تلویزیون تبدیل شد به هیچ عنوان اتفاقی نبود و یکی از مهمترین دلایل این مسأله به همدلی عوامل کار برمیگشت، به طوری که استاد محمدعلی کشاورز در پشت صحنه این سریال بارها نسبت به عوامل ابراز محبت میکرد و با مهربانی بازیگران جوانتر را راهنمایی و کمک میکرد و به معنای واقعی یک خانواده در پشت صحنه «پدرسالار» شکل گرفته بود. کمند امیرسلیمانی در پایان در پاسخ به اینکه آیا طی یک سال اخیر که زندهیاد محمدعلی کشاورز در بستر بیماری بود، با ایشان دیداری داشته است یا خیر؟ گفت: تا آنجا که امکانش بود سعی میکردم به صورت حضوری یا تلفنی جویای احوال استاد باشم و ایشان هم همیشه با لطف و محبت با من احوالپرسی میکردند و در حال حاضر تنها ناراحتیام فقدان ایشان است و بابت «سر نزدن» به استاد عذاب وجدان ندارم.
***
مجید مظفری در گفتوگو با «وطن امروز»:
حساسیت استاد کشاورز هنگام کار مثالزدنی بود
با مجید مظفری، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون که در سابقه کاری خود همراهی با زندهیاد محمدعلی کشاورز در حوزه تئاتر کشور را دارد به گفتوگو پرداختیم. مجید مظفری در ابتدا درباره مهمترین ویژگی استادانی چون محمدعلی کشاورز که آنها را از سایر هنرمندان متمایز کرده است، توضیح داد: بزرگانی چون محمدعلی کشاورز، عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و داوود رشیدی همگی از یک ویژگی بارز برخوردار بودند و آن خصوصیت چیزی نیست جز پشتکار و جدیتشان هنگام کار، به طوری که حساسیتهایی که این بزرگان هنگام انتخاب فعالیتهایشان داشتند مثالزدنی بود و کارهای شاخص و درخشانی را در هنرهای نمایشی انتخاب میکردند. بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در ادامه به نحوه آشنایی خود با زندهیاد محمدعلی کشاورز اشاره کرد و افزود: من از دوران نوجوانی در اداره تئاتر مشغول به فعالیت شدم و در همان ایام افتخار آشنایی با استاد محمدعلی کشاورز را پیدا کردم و بعد از گذشت چند سال توانستم با ایشان چندین کار نمایشی داشته باشم. صادقانه بگویم از حضور در کنار ایشان به عنوان یکی از بزرگان تئاتر کشور لذت بردم. وی در ادامه درباره شرایط همکاری با مرحوم کشاورز در آثار نمایشی گفت: در همان ایام نوجوانی و جوانی بخوبی خاطرم هست که استاد کشاورز از یک حساسیت بالایی هنگام تمرین و همچنین زمان برخوردار بودند که این مسأله تاثیر بسزایی بر عملکرد عوامل و همبازیهای استاد میگذاشت. این هنرمند در ادامه خاطرنشان کرد: بیجهت نیست که اساتیدی چون محمدعلی کشاورز، عزتالله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی و داوود رشیدی را بزرگان عرصه هنر نمایش ایران مینامند، زیرا این اساتید در دورانی که شرایط کار سخت بود با تلاشهای بیوقفه خود سطح تئاتر کشور را بشدت بالا بردند؛ به عنوان مثال برخی تئاترها در زمان قبل از انقلاب به طور زنده از تلویزیون روی آنتن میرفت و بخوبی خاطرم هست که استاد محمدعلی کشاورز با تسلط و تبحر خاصی از پس اجرای زنده برمیآمد و اعتماد به نفس بالای خود را در حین اجرا به سایر عوامل و همبازیهایش منتقل میکرد. مظفری تصریح کرد: در مجموع باید گفت اساتیدی چون محمدعلی کشاورز زحمت بسیاری برای ارتقای سطح کیفی تئاتر کشور کشیدند و همیشه سعی میکردند با تلاش و مطالعه سطح کار خود را چنان بالا ببرند که موجب ارتقای کیفی آثاری باشد که در آن به ایفای نقش میپردازند. این بازیگر سینما افزود: به عنوان یک نوجوان، موارد بسیاری از استاد کشاورز در آن ایام فراگرفتم که بخشی از آن به فوت و فن اجرا هنگام تمرین برمیگردد و بخش دیگر به رفتار و منش حرفهای و بزرگوارانه این هنرمند در پشتصحنه کارها مربوط میشود که البته در این میان نباید از نحوه تعامل و ارتباط این استاد بزرگ با مردم بسادگی گذشت. وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا چهرههایی چون محمدعلی کشاورز در تاریخ هنرهای نمایشی کشور تکرار خواهند شد؟ گفت: اینکه نام اساتیدی چون زندهیاد کشاورز در تاریخ تئاتر ایران ماندگار شده است از دلایل متعددی بهره میبرد، یک بخش آن به شخصیت و منش کاری خود این بزرگان مربوط است و یکی هم به شرایط تعامل نسل بعدی این پیشکسوتان با نسل قبل از خود بازمیگردد. مجید مظفری گفت: اغلب همدورههای من در تئاتر، سینما و تلویزیون تعامل بسیار خوبی با پیشکسوتانی چون استاد کشاورز داشتند زیرا بخوبی به این نکته واقف بودیم که هنر ایرانزمین زمانی پیشرفت میکند که نسلهای قدیم و جدید آن حوزه با یکدیگر تعامل داشته باشند اما متأسفانه چندین سال است این اتفاق دیگر در هنر کشور رخ نمیدهد و نسل فعلی و جوان تئاتر و سینمای کشور از حضور پیشکسوتان در کنار خود استفاده نمیکنند. وی در پایان تصریح کرد: نگرانیام بابت ضربهای است که هنر نمایشی کشور در پی کاهش همکاری نسل قدیم و نسل جدید سینما و تئاتر خواهد خورد و متأسفانه تجربیات گرانبهایی که هنرمندان همدوره بنده سینه به سینه از نسل قبل خود کسب کردهاند به خاطر کمکاری یا بیکاری پیشکسوتان خاک میخورد و با این وضعیت هیچگاه به نسل بعدی منتقل نخواهد شد. ارسال به دوستان
مشت آهنین در داخل، دست چدنی در خارج
مهدی گرگانی: تحولاتی که از زمان قتل وحشیانه «جرج فلوید» به دست یک افسر پلیس نژادپرست در ایالاتمتحده آمریکا در حال رخ دادن است، حقایق و واقعیتهای بسیاری را درباره این کشور روشن و آشکار ساخته است. اگر چه آمریکا همواره با مسائل و بحرانهای نژادپرستی روبهرو بوده است و قتل سیاهپوستان و اعتراضات مربوط به آن کم نبوده است اما اعتراضات اخیرا و سرکوب شدید آن به دست پلیس و نیروهای امنیتی، شرایط زمانی، نحوه مدیریت بحران در سطح فدرال و ایالتی و اظهارات و مواضع دونالد ترامپ آن را شدیدا از موارد قبلی متفاوت کرده است که مستلزم بررسی و موشکافی بیشتر و عمیقتر است.
***
1- از همان آغاز اعتراضات، انتشار تصاویر و ویدئوهای مختلف از تجمعات و برخورد خشن پلیس با شهروندان آمریکایی که بحق به نحوه کشته شدن یک هموطنشان معترض بودند، رویکرد دولت در چگونگی مواجهه با اعتراضات را مشخص کرد؛ سرکوب! درحالی که دولت آمریکا میتوانست با اتخاذ مواضعی محکم علیه نژادپرستی و محکوم کردن قتل جرج فلوید در طرف معترضان بایستد اما ماهیت نژادپرستانه دولتها در آمریکا بویژه در دوران ترامپ و اتخاذ سیاست مشت آهنین در برابر معترضان، باعث وقوع شدیدترین اعتراضات ضدحکومتی طی سالهای گذشته در ایالات متحده شد. حتی در دوره باراک اوباما که خود از آمریکاییهای آفریقاییتبار است، سلطه رگههای نژادپرستی در بدنه دولت آمریکا مشهود بود. نمونه آن قتل «مایکل براون» نوجوان 18 ساله در فرگوسن به دست یک افسر سفیدپوست که موجب شعلهور شدن آتش اعتراضات در سراسر آمریکا طی سال 2014 شد و ماهها به طول انجامید. هرچند رفتار نیروهای امنیتی با معترضان در خلال بحران فرگوسن نیز دستکمی از سرکوب معترضان در دولت ترامپ نداشت اما در هر صورت مواضع اوباما به تندی مواضع ترامپ نبود و اوباما حداقل تلاش کرد در مقابل معترضان جبههگیری نکند.
2- ترامپ با شروع اعتراضات، رویکرد سفت و سختی علیه معترضان مسالمتجو اتخاذ و صراحتا تاکید کرد اگر اعتراضات خاموش نشود، هزاران نفر را بازداشت و آنها را سرکوب خواهد کرد. این اظهارات نهتنها باعث فروکش کردن اعتراضات نشد، بلکه در روزهای بعد آتش خشم معترضان را شعلهورتر کرد. به دنبال تشدید اعتراضات که به ورودی کاخ سفید نیز کشید و باعث قایم شدن رئیسجمهور ناقصالعقل آمریکا در زیرزمین کاخ سفید شد، وی زبان خود را تندتر کرد و با انتقاد شدید از برخی فرمانداران آمریکایی گفت در صورت کمکاری ایالتها، رسما ارتش آمریکا را برای مقابله با معترضان وارد عمل خواهد کرد.
این اظهارات بهسرعت اختلافات میان مقامات آمریکا درباره چگونگی برخورد با اعتراضات را دامن زد و از سوی دیگر باعث تشدید اختلافات میان دولت فدرال با دولتهای محلی ایالتی شد. بسیاری از فرمانداران تاکید کردند ترامپ بدون اجازه دولتهای ایالتی حق ندارد ارتش یا گارد ملی را در خیابانهای شهرها مستقر کند.
«جی رابرت پریتزکر»، فرماندار ایالت ایلینوی در واکنش به تهدیدهای ترامپ صراحتا با آن مخالفت کرد و گفت بر این باور نیست که دولت فدرال بتواند نیروهای نظامی را بدون اجازه فرمانداران به این ایالتها بفرستد. از سوی دیگر شبکه سیانان نیز از مخالفت مقامات پنتاگون با تصمیم ترامپ برای استقرار نظامیان ارتش در خیابانها خبر داد. این شبکه آمریکایی به نقل از چند مقام پنتاگون گزارش داد وزارت دفاع آمریکا درباره استقرار ارتش نگرانیهای زیادی دارد و موافق چنین اقدامی نیست.
«مارک اسپر»، وزیر دفاع آمریکا نیز پس از آن گفت با توسل به قانون موسوم به «قانون خیزش ۱۸۰۷» برای استقرار ارتش و خاموش کردن اعتراضات مخالف است؛ اظهاراتی که زمزمههای اخراج اسپر از وزارت دفاع آمریکا را نیز دامن زد.
3- اما بحران اعتراضات اخیر در آمریکا در نظام بینالمللی نیز بازتاب داشت و واکنشهای بسیار زیادی را برانگیخت. دلیل آن هم شرایط ویژه و شوآفی است که آمریکا برای خود درست کرده است. بسیاری از همپیمانان آمریکا که این کشور را در زمینه ادعاهای حقوق بشری الگو و آرمان خود میپندارند با شرایط بسیار سختی مواجه شدند چرا که اعتراضاتی اینچنین با مقیاسی بسیار کمتر در دیگر نقاط جهان، سریعا با واکنش آمریکا و متحدانش مواجه میشود. بسیاری از این کشورها همچنان در قبال سرکوب این اعتراضها سکوت کردهاند ولی بعضی از آنها از جمله آلمان و انگلیس هرچند دیر و ملایم اما سرانجام مجبور شدند در ظاهر کشته شدن وحشیانه جرج فلوید و همچنین سرکوب معترضان به دست پلیس آمریکا را محکوم کنند.
در میان غربپرستان و آمریکادوستان داخلی نیز وضع همین بود. کشوری که سرزمین آمال و رویاهای آنهاست و فریادهای حقوق بشری دولتمردان آن گوش فلک را کر کرده است، اکنون بدتر از هر کشور دیگری به اعتراضات مسالمتآمیز شهروندان خود پاسخ میدهد؛ آنها را میکشد، تهدید میکند، بگیر و ببند راه میاندازد، با خبرنگاران به بدترین شکل ممکن رفتار میکند و از شفافسازی و پاسخ به خواستهها و مطالبات معترضان طفره میرود؛ هر چند غربپرستان در رسانههایشان باز هم سعی در سانسور رخدادهای این روزهای ایالاتمتحده به سود ترامپ کردند و خدمتشان به اربابشان را رها نکردند!
سرکوب اعتراضات اخیر در ایالاتمتحده نشان داد دولتمردان آمریکا در پشت شعارهای زیبای حقوق بشری، آزادی بیان و حقوق شهروندی در سرزمین آزادی(!) چه مشت آهنینی پنهان کردهاند که به وقت نیاز در استفاده از آن هیچ ترس و نگرانیای ندارند.
4- مشابه رفتار سبعانه و وحشیانه دولت آمریکا با شهروندانش، دهههاست در سیاست خارجی آن کشور نیز ساری و جاری است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی پیش از این بارها درباره «دستکش مخملی و دست چدنی» آمریکا هشدار داده بودند. حضرت معظمله پیش از آغاز مذاکرات با آمریکا در زمینه پرونده هستهای ایران درباره دست چدنی آمریکا هشدار داده بودند که بعدها با روی کار آمدن ترامپ و زدن زیر میز برجام، این دست چدنی هویدا شد.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در سخنرانی اخیرشان در سیویکمین سالگرد ارتحال امام (ره)، رفتار آمریکا با شهروندانش را به رفتار این کشور با دیگر کشورهای جهان تشبیه کردند. ایشان گفتند: «زانو زدن پلیس روی گردن یک سیاهپوست و فشار دادن آن تا جان باختن شخص و تماشای این صحنه از طرف چند پلیس دیگر، چیز جدیدی نیست بلکه همان اخلاق و طبیعت حکومت آمریکاست که قبلا نیز با بسیاری از کشورهای دنیا کردهاند».
این نکته مهم از چشم خبرگزاریهای دنیا نیز پنهان نماند. خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس در این باره نوشت: در بحبوحه قتل جرج فلوید، آیتالله خامنهای رهبر عالی ایران به سیاستهای دوگانه واشنگتن در موضوع حقوق بشر حمله و ادعاهای حقوق بشری آمریکا را رد کرد. خبرگزاری تاس روسیه نیز با برجسته کردن همین بخش از سخنرانی رهبر بزرگوار انقلاب نوشت: رهبر عالی ایران سرکوب مردم آمریکا به دست نیروهای دولتی این کشور را مشابه سیاست واشنگتن در قبال کشورهای دیگر جهان خواند.
آمریکا در سیاست خارجی 2 ابزار مهم دارد. نیروی نظامی که نتایج آن را در ویتنام، افغانستان، عراق و... مشاهده کردهایم و سیاست مذاکره که آن نیز دستکمی از نظامیگری این کشور ندارد. در زیر دستکشهای مخملین و پشت لبخندهای مذاکرهکنندگان آمریکایی همواره یک دست چدنی و سرکوبگر وجود دارد که ماهیت واقعی رژیم ایالاتمتحده را نشان میدهد.
ارسال به دوستان
محصول نگاه معرفتی در حوزه سیاست خارجی
سیدهفاطمه حسینی: «یقین»، «انطباق با واقعیت» و «ثبات» از اصلیترین مولفههای «معرفتشناسی» محسوب میشوند. اگر چه «معرفتشناسی» جایگاهی مبنایی و کلیدی در علم روش تحقیق (بویژه در حوزه فلسفه و اندیشه) دارد اما تبلور آن در یک ساختار سیاسی و تصمیمگیری صاحبمنصبان آن نیز قابل مشاهده است. کمترین شبههای وجود ندارد که انقلاب اسلامی ایران، مبتنی بر «معرفتشناسی» بود. «یقین»، «حرکت بر مبنای واقعیت» و «تثبیت باورها» 3 مولفهای بودند که تجمیع آنها در ذهن پویای انقلابیون بویژه شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی و مدافعان حریم اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، منجر به بروز «انقلابی معرفتی» شد. این انقلاب معرفتی، محیط بر انقلاب سیاسی و فرهنگی در کشورمان بوده و محدود به سال 57 نیز نمیشود. معرفتشناسی انقلاب اسلامی، موضوعی است که در طول بیش از 4 دهه اخیر، نیروی محرک کلی و رو به جلوی نسلهای اول، دوم، سوم و چهارم انقلاب بوده و در آینده نیز همین نقش بنیادین را ایفا خواهد کرد.
زمانی که معرفت فلسفی(حصولی) و معرفت فطری(شهودی) نسبت به یک باور حاصل میشود، آن باور از حوزه «ذهن»، خود را به حوزه «عین» و «عمل» نیز تعمیم میدهد. این باور، تبدیل به مبنایی برای «الگوپردازی کلان» در زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی یک فرد یا ساختار میشود.
رمز پویایی و پیشرفت انقلاب اسلامی ایران در دوران رهبری حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای حفظهالله تعالی، همین نگاه معرفتی است. مقاومت هوشمندانه و موثر جمهوری اسلامی ایران در برابر انواع تهدیدات، فشارها و توطئههای مستمر دشمنان نظام و ملت، در همین نگاه معرفتی نهفته است.
یکی از حوزههایی که نگاه معرفتی 2 رهبر عظیمالشان انقلاب اسلامی در آن نمود دارد، حوزه سیاست خارجی کشور است. در این روند، «باورها» مولد «استراتژیها» و «ثوابت» است. یکی از این باورها که تبدیل به یک الگوی ثابت در سطح کلان سیاست خارجی کشورمان شده است، اصل «نفی سبیل» است: یعنی باور به «عدم سلطهپذیری کفار بر نظام و ملت ایران».
به طور کلی، اصل نفی سبیل یکی از متعالیترین اصول اسلامی محسوب میشود. براساس آیه شریفه «و لن یجعلالله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» اساسا خداوند متعال طریق و ابزاری جهت سلطه کفار بر مسلمین قرار نداده است. در شرایطی که خداوند راهی را در این باره قرار نداده است، تمایل برخی حکام مانند دستنشاندگان مستبد و وابسته سعودی، منجر به تسلط کفار بر آنها شده است. با این حال در ساختار معرفتی جمهوری اسلامی ایران، جایی برای کفار و تسلط آنها بر کشور (در هیچ یک از ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی) تعریف نشده است. در همان سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی به عنوان رهبر و مصلحی مسلمان این نقطه آسیب (سلطهپذیری برخی جوامع مسلمان و رهبران آنها) را درک کرده و ندای استقلالطلبیشان را بر مبنای اصول الهی و اصل مترقی نفی سبیل استوار ساختند. یکی از دلایل درماندگی استراتژیستها و تئوریسینهای غربی در پدیدهشناسی انقلاب اسلامی ایران و تشریح ابعاد آن، عدم درک ابعاد معرفتی این انقلاب است.
انقلاب اسلامی، پدیدهای متفاوت با دیگر انقلابهای جهان بود. در دورانی که جهان در سیطره 2 بلوک شرق و غرب قرار داشت، نظام بینالملل شاهد ظهور انقلابی بود که نهتنها به هیچ یک از 2 قطب قدرت جهان وابسته نبود، بلکه سلطه آنها را نیز نفی میکرد. در سایه همین نگاه معرفتی بود که رزمندگان دفاع مقدس، اجازه تصرف حتی یک وجب از خاک کشورمان را به رژیم صدام ملعون و حامیان شرقی و غربی آن ندادند. امروز نیز همین نگاه معرفتی در سطح کلان تصمیمگیری نظام مقدس جمهوری اسلامی حاکم است. امروز میتوان پدیدههایی مانند رسیدن نفتکشهای ایرانی به سواحل ونزوئلا، آن هم بهرغم تهدیدات مستقیم دولت ترامپ و مقامات نظامی آمریکا را در ابعاد معرفتی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. هر یک از مولفههای «یقین»، «باورپذیری» و «ثبات» در این ماجرا به گونهای بارز قابل تحلیل است، البته در این میان نکتهای وجود دارد که نباید از آن غافل شد! اینکه هرگاه دولتمردان و مسؤولان اجرایی کشور از این نگاه معرفتی عدول کرده و قربانی محاسبات و الگوپردازیهای غرب، بویژه در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل شوند، هزینههای زیادی را متوجه کشور خواهند کرد.
این نگاه معرفتی و اصولی، هرگز نباید قربانی استراتژیهای پرهزینه و غیرقابل تحققی مانند «تبدیل دشمنان به دوست» یا «تغییر ماهیت دشمنان» شود. این موضوع، به صورت خاص باید مدنظر دولت و وزارت امور خارجه کشورمان قرار گیرد، بویژه اینکه تجربه مواجهه آمریکا (اعم از دموکراتها و جمهوریخواهان) با توافق هستهای [برجام] نشان داد عدول از ثوابت معرفتی و اصولی سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه هزینههایی برای کشور خواهد داشت.
ارسال به دوستان
ایران و برنامه ترامپ برای انتخابات 2020
فاطمه طهماسبی*: تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا طی چند ماه گذشته با وجود آنکه در میانه روابط پرتنش میان 2 کشور انجام شده، چندان موضوع عجیبی نیست. آنچه عجیب است محتوای توئیت دونالد ترامپ پس از آزادی «مایکل وایت» افسر بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده در 5 ژوئن/ 16 خرداد است که در آن ترامپ ضمن تشکر از ایران گفته بود: این [تبادل زندانیان] نشان میدهد یک معامله امکانپذیر است. وی چند ساعت پس از این توئیت بار دیگر در قالب یک توئیت با تشکر دوباره از ایران گفته بود: برای معامله بزرگ تا انتخابات آمریکا صبر نکنید. من برنده خواهم شد. اکنون میتوانید توافق بهتری داشته باشید.
این 2 توئیت صرفا نظر رئیسجمهور آمریکا نبود و مواضع مقامات دولت آمریکا پس از این توئیتها نشان میداد وی تاکتیک جدید دولت خود مبنی بر پیشنهاد مذاکره با ایران برای دستیابی به یک توافق جدید، آن هم پس از ماهها سکوت درباره مذاکره را بیان کرده است. از جمله «برایان هوک» نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران در همان روز جمعه با صحه گذاشتن بر سخنان ترامپ گفته بود: «اگر ما بتوانیم به یک توافق جامع بر اساس آنچه به عنوان یک توافق جدید با ایران ترسیم کردهایم، برسیم، این به نفع مردم ایران خواهد بود».
یک: پس از آشوبهای آبان 98 در ایران و دفاع تمامقد مقامات آمریکایی از این آشوبها، ترامپ دیگر موضوع مذاکره را مطرح نکرد. تا پیش از این و پس از خروج آمریکا از برجام که به دلیل دستیافتن به توافقی بهتر از آنچه در دوره اوباما امضا شده بود صورت گرفت، مقامات آمریکایی بارها و بارها- با پیششرط یا بدون پیششرط- تلاش کرده بودند ایران را برای دست یافتن به توافقی که مدنظر تیم ترامپ بود پای میز مذاکره بکشانند. ولی به دلیل خلف وعده ایالات متحده و خروج از توافقی که 5 کشور دیگر در آن حضور داشتند، ایران حاضر به مذاکره مجدد نشد. دولت آمریکا با کمپین فشار حداکثری خود تلاش کرد به این امر که برای آینده دولت ترامپ بسیار اهمیت داشت دست یابد ولی کماکان موفق نشد و با وجود تحلیلهای آنها مبنی بر ایجاد ناآرامیهای داخلی و فلج شدن اقتصاد ایران، این خواست آنها محقق نشد. با وجود اینکه آشوبهای آبانماه نقطه امیدی برای دولت ترامپ بود و او و همکارانش تصور میکردند کمپین فشار حداکثری اثر مطلوب آنها را گذاشته است ولی پایان یافتن آن در مدتی کوتاه، امید آنها را به ناامیدی مبدل کرد. با این حال آمریکا مانند همیشه تلاش کرد با بهرهبرداری از این اعتراضات، جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر و آزادی بیان متهم کند و به طور ضمنی دنیا را متوجه این موضوع کند که با چنین دولتی مذاکره نخواهد کرد.
دو: افزایش تنش میان ایران و آمریکا، جامعه بینالمللی را نگران ایجاد جنگ میان 2 کشور کرد و در نهایت ترور سردار شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی و واکنش ایران در قالب حمله موشکی به پایگاه «عینالاسد» عراق موضوع مذاکره را به طور کامل به حالت تعلیق درآورد. ترامپ پس از ترور سردار سلیمانی که آن را برای خود موفقیتی در عرصه سیاست خارجی محسوب میکرد، با آن جمله مشهور «نه؛ مرسی!» در واکنش به موضع ضدملی محمدجواد ظریف مبنی بر امکان مذاکره با آمریکا در مصاحبه با روزنامه اشپیگل آلمان نشان داد دیگر مذاکره میان 2 کشور منتفی است و هر 2 کشور هیچ خواستی برای گفتوگو با یکدیگر ندارند. به نظر میرسد آمریکا پس از آبان 98 به این نتیجه رسیده بود که با ایجاد درگیری محدود در منطقه، مقابله با اقدامات منطقهای ایران و ایجاد اعتراضات و آشوبهای داخلی بخوبی میتواند به مقابله با جمهوری اسلامی مبادرت ورزد.
با این وجود دولت آمریکا در روزهایی که ایران دوره اوج بحران کرونا را میگذراند، پیشنهاد[دروغین] ارائه کمک و تجهیزات پزشکی به ایران را مطرح کرد، در حالی که میدانست ایران قطعا نخواهد پذیرفت. این اقدام آمریکا نه از روی انساندوستی، بلکه یک عملیات روانی برای ادامه دشمنی مردم آمریکا با ایران بود. در آن زمان به نظر میرسید ترامپ و اعضای دولت او به تبعات این بحران در ایران، بویژه به پیامدهای اقتصادی آن دل خوش کردهاند.
با ورود کرونا به اروپا و سپس آمریکا و ضعف شدید مدیریت این بحران از سوی دولت ترامپ و در نتیجه اعلام وضعیت فوقالعاده و جنگی در این کشور، با وجود خسارت واردشده به ایران، اوضاع بیشتر از اینکه به ضرر ایران بوده باشد، به ضرر آمریکا بود. از این رو توان و انگیزه ترامپ برای مقابله با ایران کاهش و بالعکس تمایل او به حل اختلاف با ایران افزایش یافت.
سه: در همین شرایط ایران توانست 5 نفتکش حامل بنزین خود را بدون تهدید از سوی آمریکا به کشور ونزوئلا که تحت تحریمهای ایالات متحده قرار دارد برساند. یکی از دلایل این اقدام موفق ایران این بود که آمریکا اکنون در بحران قرار دارد و توانایی و ظرفیت وارد شدن به یک بحران جدید را ندارد.
در کنار بحران کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن، آغاز اعتراضات ضدنژادپرستی در آمریکا که همه ایالتهای این کشور را در برگرفت موجب نگرانی ترامپ و حامیانش شد. در ایالات متحده 6 ماه قبل از انتخابات همواره طلاییترین ماهها برای اخذ رأی مردم است و همه نامزدها تلاش میکنند طی این ماهها شرایط را به نفع خود مدیریت کنند. از این رو این بحران فرصت مناسبی به دموکراتها داد تا از آب گلآلود بحرانهای جاری برای پیروزی خود در انتخابات ماهی بگیرند. تحرکات این روزهای دموکراتها و به طور خاص مواضع «جو بایدن» نامزد حزب دموکرات برای انتخابات سال 2020 بخوبی گویای این مطلب است. وی در مراسم تشییع جرج فلوید شرکت کرده و به کرات تلاش کرده است خود را همراه معترضان نشان دهد.
به نظر میرسد ترامپ به عنوان رئیسجمهور مستقر و نامزد حزب جمهوریخواه این بار احساس خطر کرده و به دنبال چارهاندیشی برای رفع این تهدید، پیش از آن است که زمان از دست برود.
چهار: ترامپ در تلاش است بحران را از داخل آمریکا به خارج از این کشور کشانده و بحرانی فرامنطقهای ایجاد کند. از این طریق وی فرصتی به دست میآورد تا بر چالشهای داخلی غلبه و تداوم ریاستجمهوری خود را تا حد زیادی تضمین کند.
بنا بر دیدگاه بسیاری از کارشناسان، ترامپ عملا کارنامه موفقی در حوزه سیاست خارجی نداشته است. خروج او از پیمانهای متعدد با کشورهای دیگر نفعی را برای این کشور به ارمغان نیاورده است؛ از دیدارهای ترامپ و «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی، نتیجهای حاصل نشده است، کودتا علیه رئیسجمهور قانونی ونزوئلا شکست خورده است، سیاستهای آمریکا در غرب آسیا به بنبست رسیده و... در این شرایط ایران از مهمترین کشورهایی است که آمریکا میتواند از آن برای به دست آوردن یک دستاورد در سیاست خارجی استفاده کند.
پنج: حال در شرایطی که آمریکا پس از خروج از برجام، همه گزینههای خود را برای کشاندن ایران پای میز مذاکره امتحان کرده بود و تشدید تحریمها، انزوای دیپلماتیک و تهدید نظامی باعث بازگشت ایران به میز مذاکره نشد، ترامپ این بار با بهرهبرداری از موضوع تبادل زندانیان، از کشوری که برای حاکمیت ایالات متحده در جایگاه دشمن قرار دارد درخواست کرده قبل از انتخابات آمریکا به او یک پیروزی دیپلماتیک بدهد تا او بتواند از آن به عنوان برگ برنده استفاده کند. این در حالی است که تحریمها و تهدیدهای ترامپ علیه نیروهای ایرانی در منطقه کماکان ادامه دارد. با این اوصاف از یک سو باید دید پیشنهاد ترامپ مبنی بر مذاکره با ایران نیز یک عملیات روانی مانند پیشنهاد کمک پزشکی به ایران است یا به واقع ترامپ برای خروج از بحرانی که آینده ریاستجمهوری او را تهدید میکند به دنبال رسیدن به توافق با ایران است. از سوی دیگر در صورتی که جمهوری اسلامی ایران مانند سالهای اخیر پس از خروج آمریکا از برجام پیشنهاد مذاکره را نپذیرد، باید دید آیا ترامپ به دنبال افزایش تنش با ایران از طریق ایجاد درگیری در منطقه با جمهوری اسلامی یا نایبان منطقهای آن یا ایجاد ناآرامی در داخل ایران خواهد بود تا چشمان مردم کشور خود را متوجه منطقه غرب آسیا کند یا شیوه دیگری را برای کاهش تمرکز مردم خود بر مسائل داخلی ایالات متحده انتخاب خواهد کرد.
*کارشناس و پژوهشگر سیاسی و بینالملل
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|