|
بررسی عملکرد خائنانه گروهک نفاق/ بخش 10
پایان تدریجی یک سودا
محمدعلی صمدی: با پایان پاییز 62، سازمان منافقین در محدوده مرزهای جمهوری اسلامی ایران، دیگر تنها یک نام بود در کنار اسامی پرطمطراق چندین گروه و گروهک سیاسی دیگر و جز نیروهای امنیتی سپاه و دادستانی که در زندانها و گشتهای کسلکننده تعقیب و مراقبت، با آنان سروکار داشتند، کسی یادشان نمیکرد. اگر منافقی به جوانک مغرور و پرمدعایی که عنوان «نخستوزیر در تبعید» را به گردن آویخته بود- به خاطر تبدیل یک رقابت سیاسی داغ، به جنگی خونبار و آواره شدن در ینگه دنیا- حرفی نمیزد، تنها به دلیل امیدی بود که به تاثیرگذاری لشکریان مجاهد خلق(!) در ایران، بر تحولات سیاسی آینده میرفت. اما اخباری که از ایران میرسید، تناسبی با دعاوی تبخترآلود دارودسته رجوی نداشت. پروفسور(!) فرانکشتاین جوان(!) که توانسته بود به اعتبار هزاران جوان مسلح در ایران و چسبیدن به بنیصدر، اعتباری کسب کرده و لاشهای به نام «شورای ملی مقاومت» را با به هم دوختن قطعات بیروح دیگری (که البته هر کدام برای خود ادعای خدایی داشتند) سرهمبندی کند، حالا میدید بخیهها در حال از هم گسستن هستند و پیکره کج و معوجی که بنا بود هیولایی شود و به جان «رژیم»(!) بیفتد (شورای ملی مقاومت)، کرم انداخته است. چشم همه فراریان مستاصل به او دوخته شده بود که هر روز وعده سقوط رژیم در هفتههای آتی را میداد و حالا در برابر اخبار ضربات پیدرپی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به ماشین کشتارش، دستش به جایی بند نبود.
در چنین بزنگاههایی، رجوی به عادت همیشگی خود، معرکهای بر پا کرده و در هیاهوی سوت و کفها و داد و هوارها، برای خود زمان میخرید. شاید بتوان تقلای رجوی برای ازدواج با فیروزه، دختر 18 ساله بنیصدر را یکی از همین شگردها به شمار آورد. احتمالا بنیصدر پاییز سال 61 هنوز به جایی نرسیده بود که نگران گسستن پیوندش با مجاهدین خلق باشد اما آنقدر هوشیار بود که دریابد علاقه دخترش به ازدواج با مردی که 18 سال از او بزرگتر است، نتیجه چربزبانیهای رجوی و وراجیهای گیجکننده اطرافیان او است. او مخالفتش با این ازدواج را به دخترش اعلام کرد اما عروسی 24 مهر برگزار شد و تبلیغات و بزن و بکوب منافقین که در حصار کوچک اپوزیسیون مستقر در پاریس، کرکننده بود، چند ماهی حواسها را از به گل نشستن کشتیای که رجوی با بوق و کرنا به دریای خون جوانان سرزمینش انداخته بود، منحرف کرد.
سازمان از 30 خرداد 60 تا پایان سال 61 (ظرف 21 ماه) تنها در تهران بیش از 360 عملیات تروریستی اجرا کرده بود (هر 3 روز یک ترور) اما این تعداد سال 62 به چند فقره سقوط کرد (سال 63 هم فقط 22 ترور در تهران ثبت شد). در پایان سال 61 توقف ماشین ترور کاملا مشخص شد. حالا مرکزیت سازمان مانده بود با تلفات سنگین و دستان خالی، در برابر غرولندهای گروهکهای دیگر. رجوی و نیروهایش، گرفتار بنبست ناشی از شکست در به اصطلاح جنگی بودند که در کوچه و خیابانهای ایران به راه انداخته بودند و اساسا دیگر نیازی هم نمیدیدند به حفظ وحدت مصلحتی با سایر گروههای سیاسی که هیچ سهمی جز گرفتن مشتی عکس یادگاری و صدور بیانیه در رویارویی با جمهوری اسلامی نداشتند. از خرداد 62 خروج برخی اشخاص و گروهها از شورای کذایی آغاز شد؛ اگرچه بعدها معلوم شد چنین فروپاشی مفتضحانهای برای رجوی خیلی گران تمام نشده است. او از اواخر سال 61، پس از ناامیدی از تحولات داخلی ایران و بیثمر دیدن اتحاد با سایر گروهها، مشغول سبک و سنگین کردن گزینههای پیش رویش بود.
اینک در اوایل سال 62، یک بار دیگر، رجوی در وضعیت مشابه اوایل سال 59 (پس از شکست در انتخابات مجلس و ناامیدی از نفوذ به ساختار قدرت) قرار گرفته بود. آن روز بنیصدر هم ناکام در قبضه کردن مجلس به دست همقطارانش، در پی متحدی موثر و سنگینوزن بود. این بار صدام بود که شکستخورده از جنگی 18 ماهه (پس از عملیات «الی بیتالمقدس» و «رمضان») تصمیم گرفته بود در میان مخالفان جمهوری اسلامی متحدی پیدا کند. اگرچه صدام به عنوان یک متجاوز خارجی، هیچ شباهتی به بنیصدر سال 59 نداشت اما رجوی، همان آدم جاهطلب و متوهم بود.
ارسال به دوستان
سیدعاکف زیدی، روحانی هندی درگفتوگو با «وطن امروز»:
شیعیان هند به انقلاب اسلامی ایران مینازند
هند را کشور 72 ملت نام نهادهاند، سرزمینی با پیشینه فرهنگی چند هزار ساله که مهد آیینهای اسرارآلود است. از آنجا که مردم هند سالیان سال با آیین هندوییسم زیست کرده بودند، زمینههای معنوی پذیرش اسلام به صورت جدی در این سرزمین وجود داشت که بر اثر همین امر با گسترش پهنه دعوت اسلام، هند نیز به یکی از پایگاههای مهم مسلمانان تبدیل شد.
اکنون مسلمانان هند با جمعیت قریب به 200 میلیون نفر، ظرفیت عظیمی هستند که آنچنان که باید و شاید به آن توجه نشده است. بعد از شهادت سردار سلیمانی، تصاویر خیل عظیم مسلمانانی که در شهرها و روستاهای هند به خیابانها ریختند و فریاد انتقامخواهی خون حاجقاسم را سر دادند، نگاهها را بیش از پیش به خود جلب کرد.
اخیرا راهاندازی صفحه منسوب به دفتر رهبر حکیم انقلاب اسلامی در توئیتر به زبان هندی بار دیگر توجهات را به جمعیت عظیم مسلمانان معطوف کرد؛ اقدامی که پیام لزوم توجه بیشتر به این جمعیت را مخابره کرد. همین مسأله بهانهای شد تا سراغ حجتالاسلام سیدعاکف زیدی برویم تا از وضعیت مسلمانان هند اطلاعات بیشتری کسب کنیم. حجتالاسلام سیدعاکف زیدی که خود فرزند سرزمین هند است و در آن خاک پرورش یافته، در گفتوگو با «وطن امروز» به تشریح ذهنیت مسلمانان هند نسبت به انقلاب اسلامی ایران و چالشها و فرصتهای پیش روی مسلمانان در بافت و ساختار آینده کشور هند پرداخت.
***
* باتوجه به شناختی که از جمعیت مسلمان هند دارید، لطفاً بفرمایید واکنش مسلمانان هند به شروع به کار صفحه توئیتری رهبر معظم انقلاب چگونه بود؟
مسلمانان هند بویژه شیعیان، از این اتفاق استقبال کردند. برای اغلب هندیهای دیگر نیز این یک امر حساسیتبرانگیز نبوده است. مردم هند عمدتا یا هیچ نگاه خاصی نسبت به ایران ندارند یعنی جزو قشری محسوب میشوند که پیگیر تحولات منطقهای و جهانی نیستند یا این کشور و رهبرانش را قهرمانان عرصه سیاست بینالمللی و مقاومت میدانند که تا به حال هیچ اصطکاکی با منافع ملی هند هم نداشتهاند. به بیان دیگر فعالان و جریانهای اصلی سیاسی هند مخالف جمهوری اسلامی نیستند. علاوه بر این، با توجه به وجود حساب توئیتری دفتر رهبری به زبانهای اردو و انگلیسی از سالها پیش، نشر مواضع و افکار ایشان در فضای مجازی هندوستان پدیده جدیدی نیست.
* جامعه مسلمان ایران طبیعتاً توجه خاصی به مسلمانان هر کشور دارد؛ شما وضعیت مسلمانان هند را امروز چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت امروز مسلمانان هند بسیار ویژه و حساس است. هم نگرانکننده است و هم امیدافزا. روند تنزل اجتماعی مسلمانان هند 250 سال پیش با سلطه یافتن استعمار بر این کشور آغاز شد و با استقلال هند و جدایی پاکستان از آن حدودا 75 سال پیش، این روند با سرعت بیشتری ادامه پیدا کرد. طبق گزارشهای رسمی دولت هند، مسلمانان امروز مستضعفترین قشر جامعه هند هستند و در شاخصهای تحصیلی، اقتصادی و سیاسی آنها از هر قشر دیگر جامعه ضعیفترند. افزون بر این، در 3 دهه اخیر بویژه در 6 سال اخیر، قدرت عناصر اسلامهراس در این جامعه مدام در حال افزایش بوده و در پروژه قدیمی «غیرملی» قرار دادن مسلمانان این کشور، در چند سال اخیر پیشرفت چشمگیری حاصل شده است. در نتیجه مسلمانان هند امروز تحت فشار بیسابقهای در تاریخ بیش از هزار ساله خود در این کشور هستند.
اما به رغم این فشار شدید، مسلمانان هند دارای ظرفیتهایی عظیم و رو به افزایش نیز هستند؛ اول، جمعیت آنهاست. امروز هند با حدودا 200 میلیون شهروند مسلمان رتبه دوم یا سوم جهانی از لحاظ جمعیت مسلمین را دارد و پیشبینی شده در کمتر از 30 سال این جمعیت انبوه به رتبه اول جهان اسلام خواهد رسید. همراه با افزایش سهم مسلمانان در جمعیت کل کشور که امروز تقریبا 15 درصد است، با توجه به جوانتر بودن سیمای جامعه مسلمان نسبت به اقشار دیگر هندی، این روند زمینه ایفای نقش موثرتر و سازندهتر را برای آنها در جامعه هند بتدریج افزایش خواهد داد. دوم، میراث غنی فرهنگی مسلمانان هند است. تعلق مسلمانان شبهقاره هند به دین و فرهنگ خود عمیقتر از اغلب ملتهای مسلمان جهان است. مقام معظم رهبری هم که توجه و علاقه ویژهای به کشور هند و منطقه جنوب آسیا دارند، در یکی از دهها مورد که درباره تاریخ و فرهنگ مسلمانان هند تحلیل و اظهار نظر کردهاند، صریحا به این واقعیت اشاره فرمودند. با توجه به حجم بالای هجمههای جهان مدرن که آنها را نشانه قرار داده و هنوز میدهد، علاقه و پایبندی مسلمانان هند به حتی ظواهر دین خود، نه فقط از بین نرفته، بلکه از جهاتی امروز رو به افزایش است. همچنین به سبب بلاهایی که امروز گرفتارش شدهاند، در بین جوانهای مسلمان یک بیداری و رشد بیسابقهای در سطح فهم و یک تشنگی برای تفکر کارآمد جدیدی مشاهده میشود که یکی از علامتهای آن، صبر آنها در مقابل فشار شدید این زمان و رو نیاوردن آنها به واکنشهای خشونتآمیز یا سبکمغز برای رهایی از آن است. مسلمانان امروز آن جایگاه قبلی خود به عنوان یکی از برترین کانونهای تمدن اسلامی در جهان را از دست دادهاند ولی میراث غنی فرهنگی چندین قرن، هم آنها را مقاومتر در مقابل آزمایشهای شدید امروز کرده و هم نویدبخش اعاده نقش کلیدی تمدنی آنها در آینده نه چندان دور است.
* تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر مسلمانان هند را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگرچه فعالیت جریانهای ضدشیعی و ایرانهراس بیتاثیر نبوده اما قشر تحصیلکرده و فریخته مسلمانان هند عمدتا به انقلاب اسلامی، امام خمینی، مقام معظم رهبری و شخصیتهای دیگر انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت ارادت دارند. البته میزان این ارادت بین اقشار مختلف جامعه متنوع مسلمان هندی یکسان نیست. طبیعتا شیعیان که حدودا 10 درصد جامعه مسلمان هند را تشکیل میدهند، از همه بیشتر علاقهمندند و افتخار میکنند ولی اغلب جریانات و دانشمندان اهل سنت نیز ایران را به عنوان یک قهرمان موفق در مقابل زورگویان عالم میشناسند و از مقاومتش احساس لذت و شخصیت میکنند. از منابع مطمئنی اطلاع دارم که بزرگان حتی برخی جریانات که به سلفیگری منسوبند، در مجالس خصوصی ابراز شیفتگی نسبت به امام خمینی میکنند ولی تاثیر انقلاب اسلامی بر افکار آنها یا کم بوده است یا لااقل به صورت واضح و براحتی قابل مشاهده نیست. همچنین بین مسلمانان عادی، اگرچه یک تصور مثبت ولی مبهم از ایران به عنوان یکی از سرزمینهای کهن اسلامی و مهد فرهنگ و ادب باقی مانده است اما آنها هنوز چندان اطلاعی از انقلاب اسلامی پیدا نکردهاند.
* چه موانعی باعث شده تأثیر انقلاب در هند بهرغم این همه ظرفیت هنوز محدود بماند؟
تاثیرگذاری فرآیند بغرنجی است که عوامل و شرایط متعددی در آن دخیل است. مثلا استضعاف مسلمین یک مانع مهم است، زیرا استضعاف موجب کندی در رشد و تکاپوی اجتماعی و فرهنگی میشود ولی به نظرم مهمترین مانع، موقعیت ویژه و شکننده مسلمین در جامعه هند است. آنها به عنوان اقلیتی در جامعهای زندگی میکنند که عرصه اجتماعی و سیاسی آن میدان کشمکش بین 2 تفکر عمده است که هر کدام به نوبه خود تاثیرپذیری و الگوبرداری از انقلاب اسلامی را دشوار میکند. یک تفکر، تفکر سکولار است که بروز هر دینی در عرصه اجتماع را ضدارزش میخواند. این تفکر اخیرا تضعیف شده ولی هنوز حضور دارد. تفکر دیگر، تفکر ناسیونالیست هندو است که با بروز هر آیینی غیر از هندوییسم بویژه با بروز اسلام، در عرصه اجتماع شدیدا مخالف است. این واقعیت اجتماعی و سیاسی هند موجب میشود مسلمانان هندی انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت را دوست داشته باشند و از دور برایش دعا کنند و حتی به آن افتخار هم بورزند ولی نتوانند بیش از این نسبتی بین خود و انقلاب اسلامی را تصور کنند یا آموزههای انقلاب اسلامی را که تا به حال عمدتا به عنوان یک حرکت برای اسلامیسازی فضای اجتماعی در جامعه مسلمان معرفی شده، بر شرایط کشور خود تطبیق دهند. در واقع اینجا یک چالش سخت فکری وجود دارد که تا بدرستی حل نشود، این کمبود تاثیرپذیری ادامه خواهد داشت. اینجا بد نیست اشاره کنم که تمرکز منحصر نخبگان ایرانی از هر جریان و جناح بر غرب، چه برای همراهی و چه با قصد مقابله و غفلت بیش از یک قرنی جامعه ایران از شرق جهان و حتی از سرزمینهای پیرامون خود هم یکی از موانع مهم است.
* دوست دارید مردم ایران از هند چه بدانند؟
طبیعتا دوست دارم از ظرفیتهای عظیم انسانی، مادی و معنوی هندوستان بیشتر اطلاع پیدا کنند. به عنوان مثال، هند با 15 الی 30 میلیون شهروند شیعه، رتبه دوم یا سوم را در جهان از لحاظ جمعیت شیعه دارد. دوست دارم بدانند هند در چند دهه اخیر بویژه در 6 سال اخیر، خیلی تغییر کرده و باید از نو شناخته شود ولی مهمتر از هر چیز دیگر دوست دارم جامعه ایران از اشتراکات خود با هندوستان معرفت بیشتری کسب کند. منظورم صرفا یکسری معلومات تاریخی یا ادبی نیست. من باور دارم هویت واقعی بسیاری از ملتهای آسیایی، منجمله ایران و هند، در حقیقت یک هویت مشترکی است که به سبب استعمار و مدرنیته گم شده و تقطیع شده است. یکی از ریشهها وضعیت آشفته هویتی در جوامع ما همین از همگسستگی بین هویتهای ما است. در واقع جزئی از هویت حقیقی هر یک از این جوامع در اختیار دیگری است. تاکید دارم این یک تحلیل است، نه یک تعبیر شاعرانه یا شعار احساساتی. ما نیاز داریم به اینکه آن هویت مشترک دوباره کشف و طبق اقتضائات زمانه بازتعریف شود. دوست دارم ایرانیها نیز به این معرفت برسند که آنها با هند نه فقط اشتراکات فرهنگی زیادی دارند، بلکه اشتراک سرنوشت هم دارند، زیرا جهش عظیم برای کشورهای ما، انقلاب اسلامی و جهان شرق به طور کلی، منتظر رسیدن ما به همین معرفت است. البته ناگفته نماند جامعه هند هم به سبب همین عوامل از ایران و جوامع دیگر شرقی غافل و کماطلاع شده و این مشکل هم در جای خود باید علاج شود.
* در پایان، توصیه شما به نخبگان جامعه ایران چیست؟
بنده هیچ توصیهای به مسؤولان یا عناصر حکومتی ندارم ولی به جوانان و نخبگان ایرانی عرض میکنم در رابطه با هند، یا دیگر جوامع مهم شرقی، با یک همت بلند و چشمانداز عظیمی جسورانه در عرصه فعالیت فرهنگی وارد شوند. اقتضای چنین ورودی چند چیز است؛ یکی اینکه معرفت خود را نسبت به هند باید افزایش دهند. سپس به جای نتایج زودرس و کماهمیت، رسیدن به ثمرات عظیمی پس از 20 یا 30 سال را در اولویت قرار دهند و از الان برای آنها سرمایهگذاری کنند. بدانید روند تغییرات ژیوپلیتیک جهان و آسیا همه به نفع ملتهای شرقی و مسلمانان جهان است. یک نکته کاربردی و کلیدی را هم اضافه کنم؛ مساله ارتباط و همافزایی با جوامع شرقی اهمیتش خیلی بیشتر از آن است که در انحصار دولتمردان، دیپلماتها و سازمانهای دولتی بماند. لازم است نخبگان کاری کنند که مردم را با معرفت و انگیزه صحیحی مستقیما وارد میدان کنند تا موفقیتهای بزرگی در این عرصه نصیب همه ما شود، انشاءالله.
ارسال به دوستان
روحانی با اشاره به رفتار مردم در تحمل فشارهای اقتصادی:
مردم خم به ابرو نیاوردند
گزارش «وطن امروز»؛ دولت چگونه با گره زدن همه مسائل به مذاکرات هستهای تأثیرگذاری شوکهای بیرونی را افزایش داد
گروه اقتصادی: جلسه هیأت دولت روز گذشته طبق روال چهارشنبهها برگزار شد. در این جلسه رئیس دولت به ارائه اظهاراتی درباره موضوعات مختلف پرداخت. بخش زیادی از اظهارات روحانی اما به موضوع تحریمهای یکجانبه آمریکا و مقاومت مردم، تجارت کشور در دوران تحریم و موضوع تامین ارز واردات، رشد اقتصادی و همچنین رشد نقدینگی و پایه پولی کشور اختصاص داشت.
* مردم خم به ابرو نیاوردند!
رئیس دولت دوازدهم با اشاره به فشار اقتصادی آمریکاییها از اوایل سال ۹۷ گفت: هدف آمریکاییها این بود که دولت و مردم را در برابر خواستههای نامشروع و غلط خود تسلیم کنند اما برای آنها آشکار شد که این کار امکانپذیر نیست، البته بار سنگینی از لحاظ اقتصادی به دوش مسؤولان اقتصادی و معیشت مردم افتاد. روحانی تصریح کرد: البته مردم تحمل کردند و دولت و همه مقامات مسؤول کشور اعم از قوای دیگر و سایر ارکان کشور همه این بار را تحمل کردند و واقعا یک معجزه تاریخی اتفاق افتاد. هیچ کشوری فکر نمیکرد در چنین تحریم شدید ۳ سالهای که اکنون ۲ سال و نیم آن گذشته، مردم بتوانند مقاومت کنند و خم به ابرو نیاورند، زیرا استقلال، آزادی، پایبندی به اصول و حقوق مردم در برابر همه آن مواردی که آنها فکر میکنند ما در برابرش تسلیم میشویم، ترجیح دارد.
* تأمین 5/14 میلیارد دلار ارز برای واردات
روحانی در ادامه گفت: آمریکا به دنبال این بود که ما را از لحاظ اقتصادی شکست بدهد و کاری کند که ما را در برابر حرفهای ناروایش تسلیم کند. امروز بحمدالله میبینیم از آغاز امسال بهرغم کرونا و مشکلات و با وجود اینکه تقریبا ۲ ماه روابط ما با خارج، ارتباطات اقتصادی، حملونقل، صادرات و واردات کالا با مشکلات زیادی توام بوده، بانک مرکزی تا امروز 5/14 میلیارد دلار هم برای کالاهای اساسی و هم برای کالاهای ضروری پرداخت کرده و معنای آن این است که ما در روند و روال خوبی قرار داریم.
* رشد اقتصادی کشور مناسب بود!
رئیسجمهور همچنین اظهار کرد: بسیاری از کشورها در طول این 5-4 ماه و در طول مدت کرونا از لحاظ اقتصادی دچار رشد منفی اقتصادی حدود ۹ تا ۱۳ درصدی شدند و اقتصادشان کوچک شده اما اقتصاد جمهوری اسلامی بهرغم همه فشارها و تحریم در دوره کرونا، در ۳ ماهه اول امسال فقط 7/1 درصد یعنی کمتر از ۲ درصد کوچک شده و در کشورهای دیگر حدود 14-13 درصد این اتفاق صورت گرفته است و نشان دهنده این است که همه در تولید تلاش میکنند. در این ماهها هم در صنعت، هم در کشاورزی و هم در بخشی از خدمات ما شاهد رشد هستیم و اگر این روند به همین خوبی ادامه پیدا کند، شاید تا پایان سال بتوانیم به رشد مثبت غیرنفتی برسیم، هماکنون شرایط ما شرایطی است که میتواند این امید را به ما بدهد.
* نقدینگی و پایه پولی تحت کنترل است!
روحانی افزود: صحبتهایی که در برخی رسانهها میشود که در کشور ما از لحاظ رشد نقدینگی شرایط خیلی بد است و در شرایط انفجار است، من میخواهم این آمار بانک مرکزی را به مردم بگویم که نسبت رشد نقدینگی ما در 5 ماهه اول امسال نسبت به آخر پارسال معادل 9/2 درصد بوده است. یعنی آن نقدینگیای که همه از آن وحشت دارند و خطرناک است نقدینگی بر اساس رشد پایه پولی است و رشد پایه پولی ما کمتر از ۳ درصد بوده است که نشان میدهد مسیر حرکت اقتصادی ما یک مسیر صحیح و درست است.
* توصیف عجیب روحانی از وضعیت اقتصادی
تمجید روحانی از مردم بابت تحمل فشارهای اقتصادی، تلاشی تلویحی برای منحرف کردن صورت مسأله اقتصادی کشور است. هرچند مقاومت مردم نسبت به فشارهای دشمن برای حفظ استقلال کشور حقیقتی آشکار و البته ارزشمند است اما معرفی تحریم به عنوان ریشه اصلی فشارهای اقتصادی وارده بر مردم، مصداق تحریف حقیقت است. آمارهای مختلف نشان میدهد علت اصلی نابسامانیهای کنونی اقتصاد کشور ناشی از سوءمدیریت دولت در 7 سال گذشته بوده است. به عنوان مثالی کاملا ملموس، عملکرد دولت در موضوع تامین مسکن مردم و مدیریت بازار مسکن، کارنامه مدیریت دولت در این حوزه را بخوبی نشان میدهد. افت شدید ساختوساز و عرضه مسکن در 7 سال گذشته و تعلل در تکمیل واحدهای باقیمانده مسکن مهر تنها بخشی از عملکرد دولت در این حوزه است. نوسانات اخیر قیمت مسکن هم از دیگر نقاط ضعف کارنامه مدیریت دولت است. افزایش نزدیک به 50 درصدی قیمت مسکن از ابتدای سال جاری تاکنون فشار سنگینی را به مردم تحمیل کرده و تامین سرپناه برای بسیاری از مردم را تقریبا غیرممکن کرده است. این یکی از همان فشارهایی است که روحانی و اعضای کابینه وی سعی دارند آن را به تحریم ربط دهند و از زیر بار مسؤولیت آن شانه خالی کنند.
اشاره روحانی به رشد اقتصادی کشور در بهار سال جاری هم خالی از حاشیه نبود. تمجید روحانی از رشد اقتصادی کشور در بهار سال جاری و ژست مدیریت موفق وی در حالی است که در 7 سال گذشته درصد بسیار زیادی از رشد اقتصادی کشور مربوط به رشد نفتی بوده است. روحانی در شرایطی زمام امور اجرایی را به دست گرفت که رشد اقتصادی بدون نفت کشور در مسیر مثبت قرار گرفته بود. با این حال پس از شروع به کار دولت روحانی در سال 92، اصلاح امور اقتصادی کشور به کلی به نتیجه مذاکرات هستهای گره زده شد و دولت از هر اقدام اساسی برای تحول اقتصاد کشور امتناع کرد. در واقع دولت تمام اقتصاد کشور را به «استخراج نفت و گاز» گره زد. آمارهای رسمی هم البته از موفقیت دولت در گره زدن کل اقتصاد به «استخراج نفت و گاز» حکایت دارد.
***
کارشناس پولی و مالی در گفتوگو با «وطن امروز»:
علت افت کمتر سطح تولید ما، بازگشاییهای زودهنگام است
حسین درودیان درباره علت رشد اقتصادی منفی کمتر ما نسبت به سایر کشورها به «وطن امروز» گفت: رشد اقتصادی منفی کمتر ایران نسبت به سایر کشورها بیشتر به دلیل آن است که این کشورها ملاحظات بیشتری را درباره سلامت نسبت به ما داشتند و کشور ما زودتر به سمت بازگشاییها و رفع محدودیتها رفت.
کارشناس اقتصاد افزود: هر اقتصادی یک سطح بالقوه عملکرد دارد که بالاترین سطح اقتصادی آن کشور است. از آن طرف یک سطح حداقلی هم وجود دارد که پایینتر از آن به منزله اختلال و از همگسیختگی اقتصادی است. اقتصاد همواره در فاصله بین سطوح حداقل و حداکثر عمل میکند. مساله اینجاست که اقتصاد ما در سالهای قبل از 98 به دلیل بازگشت تحریمها رشدهای منفی شدیدی را تجربه کرد و به سمت کف عملکرد خود رفت. وی ادامه داد: بیماری کرونا در شرایطی وارد اقتصاد ما شد که به قدر کافی از متوسط عملکردمان دور شده بودیم و ظرفیت اقتصادی زیادی باقی نمانده بود که بخواهیم از آن هم پایینتر برویم. این در حالی است که اقتصاد کشورهایی که رشد اقتصادی منفی بیشتری را تجربه کردند، قبل از شیوع ویروس کرونا یک حالت عادی را تجربه میکرد و پس از آن افت پیدا کرد. رشد منفی کمتر ما نسبت به سایر کشورها در ارتباط با رشد منفی شدیدتر ما در سالهای قبل از سال 98 است. درودیان همچنین درباره مدیریت پولی دولت گفت: رشد نقدینگی کشور در نسبت با متوسط تاریخی خودش بالاتر است. الان ما شاهد رشد نقدینگی و پایه پولی بالای 30درصد هستیم در حالی که متوسط تاریخی رشد نقدینگی حدود 27 درصد و پایه پولی از آن هم کمتر است.
ارسال به دوستان
وزیرخارجه در 3 جلسه اخیر هیأت دولت شرکت نکرده است، او دیروز شائبههای مربوط به قهر یا اختلافنظرش با روحانی را تکذیب نکرد
قهرو
گروه سیاسی: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان که غیبت او در جلسات دولتی باعث طرح فرضیههایی مبنی بر کنارهگیری وی از دولت شده بود، روز گذشته در جمع خبرنگاران بدون تکذیب این ادعاها از لزوم تلاش برای ناکام گذاشتن فشارهای خارجی سخن به میان آورد. به گزارش «وطن امروز»، داستان غیبتهای ظریف در جلسات دولت و طرح گمانهزنیهایی پیرامون اختلافات در دولت تبدیل به یک رویه همیشگی شده است. در این میان، برخی روایتهایی که حکایت از بالا گرفتن اختلافات میان وی و رئیسجمهور دارد نیز مضاف بر گمانههای پیشین بر تقویت فرضیه قهر و یا استعفای وی دامن زده است، تا جایی که ماه گذشته غیبت معنادار او در جلسات دولتی بیش از هر زمان دیگری به چشم آمد. ظریف که روزگاری یار روزهای سخت روحانی به شمار میرفت و حتی در جلسات بررسی صلاحیت و معرفی وزرای دولت به مجلس نیز در صحن خانه ملت حاضر میشد و تلاش میکرد با حضور خود باعث نزدیکی رای بهارستان به پاستور شود، حالا در روزهایی که روحانی بیش از هر زمان دیگری نیازمند همراهی یاران قدیمی خود است، حضور در سایه را در پیش گرفته است. ظریف که جایگاهی نمادین در زمینه سیاستها و ایدههای اجرایی دولت در 7 سال گذشته را نمایندگی میکرده است، حالا در موقعیت مبهم و رازآلودی در مواجهه با روحانی قرار گرفته است و اختلافات میان این دو که در سالهای گذشته بارها نیز در محافل مختلف مطرح شده است آنها را احتمالا در دورترین جایگاه ممکن نسبت به یکدیگر در سالهای اخیر قرار داده است؛ امری که اگر غیبت ملموس ظریف در ماههای اخیر را به عنوان مهمترین شاهد مثالش نپنداریم اما میتوان به عنوان یک نشانه مهم لحاظ کرد. این بار نیز گمانهزنیها درباره قهر جدید ظریف با دولت روحانی، پس از غیبت او در جلسات اخیر هیأت دولت مطرح شده است. کانال تلگرامی آخرین خبر از کانالهای حامی محمدجواد ظریف گزارش داده که ظریف از ۲۲ مردادماه تاکنون به مدت ۳ هفته در جلسات هیأت دولت شرکت نکرده است. این کانال درباره غیبتهای مکرر ظریف انگاره قهر او از دولت را مطرح کرده بود. روز گذشته ظریف در جمع خبرنگاران به ادعای غیبت خود واکنش معناداری نشان داد و بدون تکذیب این ادعا، تنها به بیان لزوم تلاش تمام وقت برای ایستادن مقابل توطئههای خارجی پرداخت و گفت: در شرایطی که رژیم ترامپ و صهیونیستها تمام تلاش خود را برای فشار اقتصادی، سیاسی و امنیتی بر جمهوری اسلامی ایران بسیج کردهاند، بنده و همکارانم در وزارت امور خارجه و نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران به صورت شبانهروزی تمام وقت خود را برای ناکام کردن این تلاشها اختصاص دادهایم و از هیچ اقدامی برای سربلندی کشور و برافراشته ماندن پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی بر فراز سفارتخانههای ایران در سراسر جهان کوتاهی نکردهایم، بلکه با دیپلماسی فعال و مبتکرانه حتی در شورای امنیت ملل متحد این پرچم مقدس را همچون خاری در چشمان آمریکا و اذنابش نشاندهایم. ظریف در ادامه نیز تلاش کرد با طرح مباحث مربوط به شکست قطعنامه آمریکا در شورای امنیت از دادن پاسخ به ادعاهای مطرحشده خودداری کند و بگوید: 3 پیروزی بیسابقه دیپلماتیک در شورای امنیت در همین چند هفته هدیه ناقابل دستگاه دیپلماسی به ملت بزرگ ایران در ایام هفته دولت است.
* از ادعا تا استعفا
هر چند پاسخ ظریف به خبرنگاران ردی از تکذیب ادعاهای طرح شده در روزهای گذشته نداشت اما زمزمه اختلافات روحانی و ظریف مسالهای است که در چند سال اخیر بارها در فضای عمومی مطرح شده است. آخرین بار آذرماه سال گذشته بود که ادعاهایی پیرامون تمایل ظریف به استعفا به گوش میرسید که وی در واکنش به آن گفته بود: اگر استعفا داده بودم اینجا نبودم.
اما فارغ از ادعاهایی که در 2 سال گذشته بارها طرح شد و پس از مدتی یا با تکذیب یا سکوت از آنها عبور شد، اسفند سال 97 و پس از سفر بشار اسد به کشورمان بود که ظریف به شکل رسمی اعلام استعفا کرد؛ استعفایی که موقعیت زمانی آن و پیامی که به فضای جهانی مخابره میکرد آنقدر محل ایراد بود که حتی با اعتراض حامیان ظریف نیز مواجه شد و آنان این استعفا را فارغ از نیتی که پیرامونش وجود داشت اقدامی خلاف مصالح ملی کشورمان توصیف کردند. ماجرا از آنجا آغاز شد که ساعاتی پس از سفر بشار اسد به تهران که به خاطر ملاحظات امنیتی از پیش اطلاعرسانی نشده بود، یکباره خبری مبنی بر استعفای وزیر امور خارجه منتشر شد که به پست اینستاگرامی ظریف در پوزش از مردم برای «ناتوانی در ادامه خدمت» برمیگشت. با این حال او پس از چند روز از استعفای خود عقبنشینی کرد. ظریف در متنی که از وی منتشر شد نوشته بود: «استعفای من صرفا به منظور دفاع از شأن و جایگاه وزارت امور خارجه در روابط خارجی بوده است که آن را در کنار سایر توانمندیها برای امنیت ملی ایران حیاتی میدانم. من ناراحتی و دلخوری شخصی ندارم و نیازی به دلجویی ندارم. به عنوان وزیر خارجه وظیفه داشتم به خاطر منافع ملی و اقتدار کشور در برابر رعایت نشدن جایگاه وزارت خارجه واکنش نشان دهم. بقیه گمانهزنیها صرفا زاییده تخیلات افراد است».
مسأله اختلاف میان روحانی و ظریف در همان برهه زمانی نیز از سوی برخی مقامات کشور مطرح شد. احمد امیرآبادیفراهانی، از اعضای هیأترئیسه مجلس همان ایام در توئیتی که بیانگر وجود اختلافات میان رئیسجمهور و وزیر امور خارجه بود، نوشت: «از قرائن و شواهد پیداست که استعفای ظریف ربطی به مسائلی مثل جبهه مقاومت و اینها ندارد. ظریف بارها در مجلس اعلام کرده است با سردار سلیمانی کاملا هماهنگیم. بنابراین استعفای ظریف را باید در داخل دولت جستوجو کرد». محمدابراهیم رضایی، عضو هیأترئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم نیز در گفتوگویی اظهاراتی مشابه امیرآبادی را مطرح کرد و گفت: کسانی که آقای ظریف را برندی برای شعارهای خودشان میدانستند با استعفای ظریف شوکه شدند و به دنبال فرافکنی هستند و استعفای وی را به اختلاف وزارت امور خارجه با نهادهای انقلابی مرتبط میدانند؛ در صورتی که اصلا چنین نیست و آنها باید دلایل استعفا را در اختلافات درون کابینه جستوجو کنند.
در نهایت نیز هر چند بهرام قاسمی، سخنگوی وقت وزارت امور خارجه وجود اختلاف میان روحانی و ظریف را تکذیب و استعفای ظریف را امری «در جهت تلاش هر چه بیشتر برای ارتقای جایگاه وزارت خارجه» دانست اما بعد از آن ماجرا بود که مساله اختلافات عمیق میان رئیسجمهور و وزیر امور خارجه در فضای عمومی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت. بویژه آنکه برخی صداهای نزدیک به دولت روحانی، ریشه قهرهای ظریف با روحانی را به نقش مهم و بیبدیل محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی در تصمیمگیریهای مهم بویژه تصمیمات دولت در حوزه سیاست خارجی مرتبط دانستهاند. شاید غیبت جدید ظریف در هیأت دولت نیز با نقشآفرینیهای اخیر واعظی در جهتگیریها و تصمیمات دولت در سیاست خارجی مرتبط باشد.
* ظریف و 11 ماه باقیمانده
پایان این اختلافات داخلی در سال پایانی دولت میتواند یکی از سختترین آزمونها باشد. از سویی روحانی در تمام 7 سال گذشته با تبدیل کردن عرصه سیاست خارجی به میدان تحقق آرزوهایش حساسیتهای اجتماعی را به جایگاه وزیر امور خارجه به بالاترین سطح خود رسانده است و از سوی دیگر افول آشکار پایگاه اجتماعی دولت باعث شده است همراهی با آن به عنوان گزینهای مطلوب برای چهرههای سیاسی و اجرایی شناخته نشود. در این میان برخی تقلاهای رسانههای اصلاحطلب برای تبدیل کردن ظریف به چهره انتخاباتی باعث شده رفتارهای وی بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین قرار گیرد. جدایی ظریف از روحانی در شرایطی که دست دولت برای دفاع از ایده سیاست خارجیاش در نسبت با هر زمان دیگری خالیتر است میتواند هزینه سیاسی بالایی به روحانی تحمیل کند. باید منتظر ماند و دید آیا در 11 ماه باقیمانده از دولت، ظریف کماکان یار روزهای سخت روحانی باقی میماند یا منافع شخصی خودش را از منافع روحانی جدا میکند.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از تقدیر رهبر انقلاب از سروده عاشورایی سعید بیابانکی
آتشی سرخ زیر خاکستری
عباس اسماعیلگل: محفل شعرخوانی «در حلقه رندان» که نخستین یکشنبه هر ماه توسط دفتر طنز و مؤسسه سپهر سوره هنر حوزه هنری انقلاب اسلامی، در محل حوزه هنری برگزار و اشعار شاعران طنزپرداز در آن خوانده میشود، هر سال با فرا رسیدن ایام عزاداری سالار شهیدان با عنوان «رندان تشنهلب» برگزار و از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود که در آن، اشعاری در وصف این حماسه بزرگ قرائت میشود. در برنامه شب شعر «رندان تشنه لب» محرم امسال، ۱۳ شاعر از جمله سیدیوسفعلی میرشکاک، سعید بیابانکی، محمدحسین مهدویان، سیدجواد میرصفی، عباس احمدی، سیدشهرام شکیبا، امید مهدینژاد، ناصر فیض، احمد بابایی، احمد علوی، محمود حبیبیکسبی، هادی جانفدا و علی داوودی اشعار عاشورایی خود را خواندند. این برنامه شعرخوانی در تاسوعا و عاشورای حسینی از شبکه ۴ پخش شد اما در این میان شعرخوانی امید مهدینژاد و سعید بیابانکی مورد توجه و تمجید مقام معظم رهبری قرار گرفت. شاید بد نباشد به این بهانه به ویژگی اصلی اشعار جدید سعید بیابانکی و امید مهدینژاد اشاره کنیم. به طور کلی میتوان گفت این اشعار تقدیر شده توسط رهبر انقلاب از یک ویژگی خاص و مشترک بهره میبرند و آن هم پرداختن به جنبه حماسی و حقطلبانه قیام عاشوراست، زیرا در شعر عاشورایی که زمان محتشم کاشانی در دوران صفویه به طور جدی شکل گرفت، شاهد سرودن اشعار تماما مرثیهای بودیم و شعرا از آن زمان بیشتر به جنبه عزاداری قیام عاشورا پرداختهاند که این اشعار را میتوان در زمره مقتلخوانی قرار داد. اما پس از انقلاب اسلامی و با پرورش شعرای معاصر، تا حدودی این وضعیت در شعر عاشورایی تغییر یافت و مقدمه این تغییر و تحول را در آثار شهید مطهری و علی شریعتی درباره قیام عاشورا شاهد بودیم که این بزرگان در آثارشان بیشتر به جنبه آزادیخواهی، حقطلبانه و اهداف قیام امام حسین(ع) میپرداختند. در ادامه، شعرا و نویسندگان مختلف هم در تأسی از آثار این اندیشمندان، سعی در خلق آثاری در رسای اهداف قیام عاشورا داشتهاند و طی سالهای اخیر اشعار قابل تاملی از سوی شاعران آیینی سروده شده است اما مسلما این تعداد شعر سروده شده در اشعار عاشورایی کفایت نمیکند. خوشبختانه در 2 دهه اخیر شاهد ارتقای سطح کیفی و کمی اشعار عاشورایی در وصف جنبههای حقطلبانه واقعه کربلا بودهایم که حتی این رشد کیفی به نوحهخوانی مداحان اهلبیت(ع) هم رسیده است. از این میان میتوان به نوحهخوانی متفاوت مداحان اهلبیت(ع) در مراسمهای عزاداری شهر یزد اشاره کرد که در آن مداحان، اشعاری را در وصف امام حسین(ع) و قیامش میخوانند که مخاطب با شنیدن آن در وهله اول احساس غرور و سربلندی میکند و البته در کنار آن به ذکر مصیبتهای متحمل شده اصحاب امام حسین(ع) در صحرای کربلا میپردازند. در مجموع باید گفت اینکه ذکر مصیبت در اشعار عاشورایی نمایان باشد، در اصل نکته منفی برای شاعران محسوب نمیشود و حتی ذکر مصیبت اصحاب امام حسین(ع) از الزامات این اشعار است اما شاعران بهتر است در این باره حد تعادل را رعایت کنند و ضمن پرداختن به مصیبتها، رگههایی از حقطلبی و بینش قیام عاشورا را برای مخاطب عرضه کنند که اشعار اخیر سعید بیابانکی و امید مهدینژاد بخوبی از این ویژگی برخوردار است، به عنوان مثال شعر مهدینژاد در بیتهای ابتدایی به ذکر سختیهای اصحاب امام حسین(ع) پرداخته است و در بیت آخر کاملا هوشمندانه با ذکر «لالهها سبز میکنند، خون گرم حسین را/ آتشی سرخ روشن است زیر خاکستری هنوز» به ابعاد حقطلبانه شعر عاشواریی اشاره کرده است، همچنین در هر 2 شعری که سعید بیابانکی در مراسم «رندان تشنه لب» قرائت کرد، با بیتهایی چون «دادخواهی، رادمردی، راستی، آزادگی/ تا ابد مرهون ایمان حسین بن علی است» به زیبایی هر چه تمامتر به جنبه حماسی اشعار عاشورایی اشاره شده است.
2 شعر تقدیر شده عاشورایی سعید بیابانکی را در ادامه میخوانید:
برپا شده است در دل من خیمه غمی
جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان
غیر از غمت نداشتهام یار و همدمی
بر سیل اشک خانه بنا کردهام ولی
این بیت سست را نفروشم به عالمی
گفتی شکار آتش دوزخ نمیشود
چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی
دستی به زلف دسته زنجیرزن بکش
آشفتهام میان صفوف منظمی
میخوانیام به حکم روایات روشنی
میخواهمت مطابق آیات محکمی
ذیالحجهاش درست به پایان نمیرسد
تقویم اگر نداشته باشد محرمی...
***
ماه شمعی در شبستان حسینبنعلی است
عقل خاری در بیابان حسینبنعلی است
بر ستیغ کوه نور آفتاب بامداد
برقی از چاک گریبان حسینبنعلی است
من که میگویم لبان تشنه رود فرات
تشنه لبهای عطشان حسینبنعلی است
دادخواهی، رادمردی، راستی، آزادگی
تا ابد مرهون ایمان حسینبنعلی است
اینکه او بر دست دارد کودکی شش ماهه نیست
آخرین سرباز میدان حسینبنعلی است
اینکه در ذلت نمان و اینکه با عزت بمیر
اولین درس دبستان حسینبنعلی است
چیست این آوای محزون رسته بر بالای نی
گوش کن این صوت قرآن حسینبنعلی است
اشکهای نم نم ما زیر این سقف کبود
بارش یکریز باران حسینبنعلی است
ای که پرسیدی در این عالم چرا آشفتهای
بانیاش زلف پریشان حسینبنعلی است
بر فراز نیزه هم لبخند باید زد به مرگ
شاهدم لبهای خندان حسینبنعلی است
هر که امشب عاشقانش را دمی مهمان کند
روز محشر نیز مهمان حسینبنعلی است
هر کسی دستش در این عالم به دامان کسی است
دست ما اما به دامان حسینبنعلی است
همچنین شعر عاشورایی تقدیر شده امید مهدینژاد نیز به این شرح است:
ای گیاه برآمده، ابتری، بیبری هنوز
ای درخت خزانزده، از گیاهان سری هنوز
ای سحاب، ای همه حجاب، همچنان سایهپروری
ای به خون شسته آفتاب، روشنیگستری هنوز
ای دل، ای توده هوس، کی میآیی به راه پس
صبح شد، ظهر شد، ولی بسته بستری هنوز
بعد عمری رفو شدن، نو شدن، زیر و رو شدن
در همان کاری ای فلک، سفله میپروری هنوز...
دشنهای در غلاف خون، بیرقی سبز سرنگون
میدرخشد در آفتاب تیغه خنجری هنوز
لالهها سبز میکنند خون گرم حسین را
آتشی سرخ روشن است زیر خاکستری هنوز
ارسال به دوستان
استقلال با حاشیهسازیهای مدیریتی، امروز برای تصاحب جام حذفی به دیدار تراکتور میرود
بفرمایید جام
* فرهاد مجیدی امشب برای تصاحب جام 2 رقیب دارد؛ یکی تراکتور در درون زمین و دیگری حاشیهسازیهای مدیریت استقلال
استقلال و تراکتور امروز برای تعیین قهرمان جام حذفی در ورزشگاه امام رضا(ع) مشهد رودرروی یکدیگر قرار میگیرند. اما وضعیت آبیها چه شباهتی به تیمی دارد که با تمام قوا میخواهد برنده جام شود؟ نگاهی به آنچه مدیریت باشگاه برای فرهاد مجیدی به راه انداخته است هواداران استقلال را بهگونهای نگران کرده که بیشتر از فتح جام حذفی، نگران آینده نیمکت تیمشان بعد از بازی امشب هستند.
پروژه عبور از فرهاد مجیدی به بدترین شکل ممکن آغاز شد و البته همچنان ادامه دارد. اینکه باشگاه استقلال بخواهد برای فصل آینده با مربیای غیر از مجیدی ادامه دهد اختیار خودش است و قضاوت درباره درستی یا نادرستی این تصمیم در اینجا محل بحث نیست، اگرچه روی اشتباه بودنش همه اتفاقنظر دارند اما سوال درباره نحوه اجرای این پروژه است که به نظر بسیار بد و ضعیف در حال اجرا است و تبعات بسیاری برای استقلال به همراه داشته است. استقلال در آستانه فینال جام حذفی و در یکقدمی کسب این جام و سهمیه مستقیم آسیا قرار دارد اما آنقدر که مدیران فعلی این باشگاه با دست خود تیشه به ریشهشان میزنند، دیگر نیازی به دشمن ندارند. رسانهای شدن سفر به ایتالیا بدترین اتفاق ممکن بود. اگر این کار بر اساس برخی شایعات، تعمدی بوده که خودزنی بزرگی محسوب میشود و سرآغاز همه دردسرها؛ اگر هم غیرعمد بوده که نشاندهنده نامحرم بودن برخی افراد نزدیک به مدیرعامل دارد. همه چیز تا قبل از جلسه هیأت مدیره روز دوشنبه آرام و بسان آتشی زیر خاکستر بود تا اینکه سعادتمند پس از پایان جلسه هیأت مدیره رو به خبرنگاران گفت: اگر احتمالا یک درصد در جام حذفی و آسیا نتیجه خوبی نگیریم قطعا روی گزینههای دیگر فکر میکنیم. باید از مدیرعامل باشگاه استقلال پرسید دلیل گفتن چنین جملهای در آستانه فینال جام حذفی چیست؟ چرا در شرایطی که همه چیز آرام شده و مجیدی هم به تمرینات بازگشته باید چنین مصاحبهای انجام شود؟
بعد از گفتن این جمله بود که فرهاد مجیدی هم سعادتمند را به باد انتقاد گرفت تا اینکه مدیرعامل هم پاسخ وی را داد و ادعا کرد: مجیدی میخواهد برود؟ هر طور صلاح است! اگر مدیرعامل باشگاه استقلال پس از جلسه هیأتمدیره مانند خیلی از جلسات دیگر سکوت میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ جالب اینکه مدیرعامل باشگاه استقلال پس از برنامه فوتبال برتر هم سکوت نکرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت: «توطئههای دیگران هرگز تو را شکست نخواهد داد» تا این جدال را به این شکل ادامه دهد. روالی که سعادتمند در پیش گرفته است، نتیجهای جز حاشیهسازی و تلخکامی هوادار ندارد. گویا مدیرعامل باشگاه استقلال اعتقادی به سکوت ندارد و چه در فضای رسمی و چه مجازی همواره به بیان منویات درونیاش علاقه دارد؛ علاقهای که حداقل در 24 ساعت اخیر حاشیههای بسیاری ساخته، آن هم در آستانه فینال جام حذفی. اما سوال بزرگتر اینکه با رفتن مجیدی پس از فینال جام حذفی، این باشگاه با کدام سرمربی میخواهد در لیگ قهرمانان آسیا حضور پیدا کند؟ نکته پایانی اینکه چرا اعضای هیأتمدیره مدیرعامل و سرمربی را به سکوت دعوت نمیکنند؟ اگر هیأتمدیره در چنین روزهایی فقط نظارهگر بوده، سیاسیکاری کند یا خنثی باشد، پس حضورش چه مفهومی دارد؟ معاون ارتباطات باشگاه مگر نباید در چنین روزهایی خودی نشان دهد؟ در دوران مدیرعاملی واعظی آشتیانی هم استقلال شرایط مشابهی داشت و در پایان فصل با امیر قلعهنویی قطع همکاری شد اما این جدایی نهتنها پس از قهرمانی انجام شد، بلکه هرگز خبری از این همه مصاحبه و جنجال هم نبود. اینکه استراماچونی برای فصل آینده بیاید یا نیاید، نمیتواند هیچگونه توجیهی برای اتفاقات اخیر استقلال باشد؛ اتفاقاتی که منشأ همه آنها هم درونی و حاشیههایی خودساخته است و نه از بیرون. شاید اگر مدیرعامل و در ادامه آن سرمربی استقلال چند روزی سکوت میکردند و منفعت جمعی را در نظر میگرفتند، اوضاع امروز استقلال کمی بهتر بود.
* چه کسی برنده جام میشود؟
آخرین مسابقه فصل 99-98 فوتبال ایران امروز 13 شهریور 99 بین 2 تیم استقلال و تراکتور تبریز برگزار میشود. با این دیدار مسابقات فصل کرونایی به پایان میرسد. استقلال با شکست رقیب دیرینهاش، پرسپولیس به فینال رسید. پیروزی در داربی به قول پیشکسوتان ارزش یک جام را دارد اما استقلالیها با وجود این برد ارزشمند وارد حاشیه شدند. فرهاد مجیدی ابتدا استعفا کرد و در تمرینات تیم حاضر نشد و سپس با سعادتمند، مدیرعامل باشگاه درگیری رسانهای شدیدی پیدا کرد.
اکنون همه میدانند که فینال حذفی احتمالا شام آخر فرهاد مجیدی در استقلال است. او رسما اعلام کرده بعد از سوت پایان مسابقه با تراکتور یک دقیقه هم در استقلال با چنین افرادی کار نخواهد کرد. استقلال با خرواری از حاشیه به مصاف تراکتور تبریز خواهد رفت، با این حال از اردوی آبیپوشان خبر میرسد که بازیکنان برای شکست تراکتور و رسیدن به جام قهرمانی همقسم شدهاند. همانطور که محمد دانشگر بعد از اخراج از سوی کادر فنی در داربی آمد و فرشته نجات و بازگشت طلایی شد، این مرتبه هم تمام بازیکنان به دنبال یک برد هستند تا پایان خوشی را برای استقلال، هوادارانش و فرهاد مجیدی رقم بزنند. این خواست آبیپوشان تهرانی است اما تراکتور هم تیمی قدرتمند است که براحتی تسلیم نخواهد شد. قرمزپوشان تبریزی نیز برای شکست استقلال و رسیدن به جام قهرمانی بسیار پرانگیزه هستند. تراکتوریها هم دوست دارند یک جام قهرمانی را به هوادارانشان تقدیم کنند و این تیم هم بازیکنان باکیفیت زیادی در اختیار دارد. تراکتور با حضور مربی خارجی خود 4 بر 2 مقابل استقلال در هفته نهم لیگ برتر شکست خورد. در آن بازی شیخ دیاباته هتتریک کرد و 3 گل به رشید مظاهری زد اما بعد از آن قرمزپوشان تبریزی با ساکت الهامی مقابل استقلال به تساوی بدون گل رسیدند. اکنون شیخ دیاباته هنوز در استقلال است ولی رشید مظاهری با تراکتور به مشکل خورده و بعید است در فینال هم در ترکیب اصلی قرمزپوشان قرار بگیرد. تقابل 2 تیم قدرتمند فوتبال ایران دیدنی خواهد بود. بازیکنان 2 تیم برای رسیدن به این جام در میدان جان خواهند داد و با تمام توان بازی میکنند، این بازی جنگ جام است. بازنده هیچ چیز نخواهد داشت و تیم برنده هم صاحب جام میشود و هم یکی از 2 نماینده ایران در مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا در فصل آینده خواهد بود. استقلال برای رسیدن به فینال 2 تیم قدرتمند سپاهان و پرسپولیس را از سر راهش برداشت. آبیپوشان البته تیمهای گلریحان البرز و فجرسپاسی را هم حذف کردند. تراکتور اما تا فینال فقط یک تیم لیگ برتری به نام نفت مسجدسلیمان را در نیمهنهایی شکست داد، پیش از آن هم تیمهای پاس همدان، نود ارومیه و مس کرمان را برد.
***
آخرین وضعیت مجیدی با استقلال
مدیران باشگاه استقلال با تاکید بر اینکه همچنان فرهاد مجیدی را به عنوان سرمربی این تیم حمایت خواهند کرد، مذاکره با گزینههای جانشینی را رد کردند. تنشهای پیش آمده بین مدیریت و سرمربی استقلال و تهدید به جدایی از سوی فرهاد مجیدی بعد از جام حذفی، گمانهزنیهای زیادی را درباره جانشین احتمالی مجیدی در پی داشته و در همین راستا از برخی مربیان پیشین این باشگاه و برخی پیشکسوتان که اخیرا به جرگه مربیگری پیوستهاند نام برده میشود.
در حالی شاهد این گمانهزنیها هستیم که تاکنون مدیران این باشگاه با هیچیک از این افراد و مربیان پیشین استقلال مذاکرهای نداشتهاند و همچنان امیدوارند مجیدی از مواضع خود عقبنشینی کرده و از هدایت این تیم کنار نرود.
در لیست آسیایی استقلال نام مجیدی به عنوان سرمربی به AFC اعلام شده و از نظر باشگاه وی همچنان سرمربی این تیم است.
ارسال به دوستان
حمایت رئیسجمهور فرانسه از اقدام نشریه هتاک شارلی ابدو در انتشار مجدد کاریکاتورهای موهن
شیطان در جلد مکرون
گروه بینالملل: عملیات پاریس برای تحقیر اعراب و مسلمین که با سفرهای مداخلهگرانه توأم با تعیینتکلیف رئیسجمهور فرانسه برای حکومت لبنان آغاز شده بود، با لجنپراکنی مجدد هفتهنامه فکاهی «شارلی ابدو» تکمیل شد.
مدیر مسؤول این نشریه موهن فرانسوی بهانه انتشار مجدد کارتونهای موهن به ساحت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) را آغاز محاکمه ۱۳ فرد متهم به دست داشتن در حادثه تیراندازی در دفتر این نشریه در سال ۲۰۱۵ اعلام کرده است.
امانوئل مکرون نیز ضمن طفره رفتن از محکومیت این اقدام موهن، چاپ چنین کاریکاتورهایی را نشانه «آزادی بیان» در فرانسه دانسته که دولت او نمیتواند با آن مقابله کند.
اما حقیقت این است که هم مکرون از روز نخست ورود به سیاست، به خاطر سوابق کاریاش، به کارمند یا مزدور بانک روتشیلد مشهور بوده و هم این واقعیت که سرمایهگذار اصلی نشریه شارلی ابدو، یک زن وکیل یهودی مراکشیتبار نزدیک به شاخه فرانسوی این خاندان صهیونیست بوده، بر کسی پوشیده نیست.
در عین حال لاف «آزادی بیان» از سوی مکرون خریدار ندارد. او در 3 سالی که از ریاستجمهوریاش میگذرد به خاطر سرکوب وحشیانه جنبش معیشتی «جلیقه زردها» و همچنین ممنوع کردن فعالیت سران جبهه ملی فرانسه مورد نفرت قرار گرفته است. ضمنا اوایل همین تابستان بود که دادگاه حقوق بشر اروپا، رژیم فرانسه را به دلیل مجرم شناختن کنشگران کارزار «بایکوت محصولات وارداتی اسرائیل» به نقض حق آزادی بیان محکوم کرد.
این دادگاه با اکثریت مطلق آرا، دولت فرانسه را به نقض ماده ۱۰ پیمان حقوق بشر اروپا محکوم کرد، چرا که اجازه نداده بود مخالفان جنایتهای رژیم صهیونیستی نظرشان را ابراز کنند.
به گزارش «وطن امروز»، رئیسجمهور فرانسه ضمن بیاعتنایی به گستاخی جدید نشریه «شارلی ابدو» در انتشار تصاویر موهن به پیامبر اکرم(ص) مدعی شد در جایگاه قضاوت درباره این تصمیم نشریه فرانسوی در انتشار این تصاویر موهن قرار ندارد. امانوئل مکرون که در ۲ روز گذشته سفر به لبنان و عراق را در دستور کار داشت، در توجیه این اقدام موهن نشریه شارلی ابدو مدعی شد فرانسه کشور آزادی بیان است و اینکه وی در جایگاهی نیست که بخواهد درباره این تصمیم برای بازنشر تصاویر موهن به پیامبر اکرم(ص) در نشریه شارلی ابدو قضاوت کند. با این حال این مقام عالی رتبه فرانسوی تأکید کرد شهروندان فرانسه وظیفه دارند برای یکدیگر احترام و نزاکت قائل شوند و از «نفرتپراکنی» بپرهیزند. وی توضیح داد: «رئیسجمهور این کشور هرگز در جایگاهی قرار ندارد که درباره انتخاب سرمقاله یک خبرنگار یا اتاق خبر قضاوت کند، هرگز! زیرا ما آزادی بیان داریم». فرانسه در حالی اینگونه هتاکیها را جزو موازین آزادی بیان قلمداد میکند که یکی از چندین کشور غربی است که انکار واقعه ادعایی «هولوکاست» را جرم تلقی میکند! نشریه «شارلی ابدو» چاپ پاریس سهشنبهشب دقیقا یک روز پیش از برگزاری دادگاه رسیدگی به پرونده ۱۳ فردی که به جرم مباشرت در حمله مسلحانه و تیراندازی در دفتر نشریه شارلی ابدو در سال ۲۰۱۵ متهم شدند، با انتشار مجدد کاریکاتورهای جنجالی و موهن به پیامبر اکرم(ص) تنشآفرین شد. نگارنده سرمقاله این هفته نشریه شارلی ابدو با بازنشر این کاریکاتورهای موهن نوشت این تصاویر «به تاریخ تعلق دارد و تاریخ را نه میتوان دوباره نوشت و نه پاک کرد». این در حالی است که در واکنش به انتشار این کاریکاتورهای جنجالی و موهن در ژانویه ۲۰۱۵ دفتر این نشریه مورد حمله مهاجمان قرار گرفت که در آن ۱۷ تن- از جمله ۱۲ تن از کارکنان این نشریه- به همراه هر سه مهاجم کشته شدند. رسانههای فرانسوی از جمله لوفیگارو، اوئست فرانس، بافام تیوی و فرانس انفو با بازتاب اظهارات رئیسجمهور فرانسه نوشتند: امانوئل مکرون بار دیگر روز سهشنبه در جریان آغاز محاکمه عاملان حمله به شارلی ابدو در ژانویه ۲۰۱۵ و در حالی که این نشریه طنز کارتونهای جنجالی [حضرت] محمد[ص] را بازنشر داد، از «آزادی کفر» در فرانسه دفاع کرد. خبرگزاری فرانسه هم به نقل از مکرون نوشت: از ابتدای جمهوری سوم در فرانسه، آزادی کفرگویی که مرتبط با آزادی عقیده است، وجود دارد. من برای محافظت از همه این آزادیها در اینجا هستم. نیازی نیست من درباره انتخاب روزنامهنگاران داوری کنم.
* سابقه مکرون در اهانت به اسلام
ملت فرانسه که زاده شورش علیه کلیسا و تاجوتخت سلطنتی است، از دیرزمانی به این سو، تحریک و بیاحترامی و آزادی کفرگویی را به عنوان بخشی از هویت انقلابی خود میداند. فرانسه به عنوان نخستین کشور در اروپا کفرگویی و اهانت به مقدسات را رسماً از سال 1881 و عملا پس از انقلاب فرانسه در سال 1789 دیگر جرم نمیپندارد. در حالی که عملا در این کشور برای توهینکنندگان به مقدسات دینی پیگرد قانونی در نظر گرفته نمیشود ولی در عوض انکار هولوکاست یک عمل غیرقانونی محسوب میشود. مکرون پیش از این نیز از یک دختر فرانسوی هتاک به دین اسلام دفاع کرده بود. با وجود اینکه یکی از وزرای آن زمان فرانسه معتقد بود این دختر مرتکب «اهانت به دین» شده است اما امانوئل مکرون از این نوجوان بشدت دفاع و بر حق مردم فرانسه برای «کفرگویی، انتقاد از دین و ترسیم کاریکاتور در پیوند با دین» تأکید کرد.
* رفتار دوگانه مکرون در قبال آزادی بیان
ادعای مکرون برای صیانت از آزادی بیان در فرانسه و نداشتن صلاحیت برای اظهارنظر در این باره در شرایطی مطرح میشود که اخیرا دولت فرانسه به جرم نقض آزادی بیان در داخل کشور با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی، از سوی دادگاه حقوق بشر اروپا محکوم شده بود. تابستان امسال دادگاه حقوق بشر اروپا، فرانسه را به دلیل «مجرم شناختن کنشگران فعال در کارزار بایکوت محصولات وارداتی اسرائیل» محکوم کرد. این دادگاه با اکثریت مطلق آرا، فرانسه را به نقض ماده ۱۰ پیمان حقوق بشر اروپا محکوم کرد. ماده ۱۰ حقوق بشر اروپا، بر به رسمیت شناختن حق «آزادی بیان» از سوی دولتها تاکید دارد. دادگاه حقوق بشر اروپا در توجیه حکم خود اعلام کرد مطالبه این فعالان در بایکوت کردن محصولات اسرائیلی، هیچ نشانی از تحریک به خشونت یا تنفر و عدم تحمل فرد مقابل ندارد. آنها خواستار بایکوت کردن خرید محصولات یک دولت شدهاند. محکومیت این کنشگران به 2 حرکت اعتراضی در ۲۶ سپتامبر سال ۲۰۰۹ و ماه مه سال ۲۰۱۰ بازمیگردد. 12 نفر از اعضای گروهی به نام «فلسطین ۶۸» در شهر تولوز فرانسه در مقابل یک فروشگاه بزرگ مواد غذایی، کرفور، تجمع کردند و از مشتریها خواستند محصولات اسرائیلی را بایکوت کنند. با توجه به اینکه فروشگاه «کرفور» هیچ شکایتی از این افراد نکرده بود، دادگاه شهر تولوز این افراد را بری از اتهام دانست اما سال ۲۰۱۳ دادگاه تجدیدنظر همین شهر، حرکت اعتراضی این افراد را «عامل تحریک خشونت و گسترش نفرت نژادپرستانه دانست» و این فعالان را محکوم کرد. سال ۲۰۱۵ دیوان عالی کیفری فرانسه نیز با همین داوری، حکم دادگاه تجدیدنظر را تایید کرد. به همین دلیل وکیل مدافع فعالان حقوق بشری به دادگاه حقوق بشر اروپا شکایت کرد.
***
توهین به مقدسات در سرزمین به اصطلاح متمدنها
اهانت به مقدسات در غرب تنها به کشور فرانسه اختصاص ندارد، بلکه در سالهای اخیر چندین مورد اهانت به کتاب مقدس مسلمانان در اروپا را شاهد بودهایم. اوایل روز جمعه 7 شهریور بود که یک گروه از جریان راست افراطی در سوئد یک جلد قرآن کریم را به آتش کشیدند که به دنبال آن و بیحرمتی و جسارت نسبت به قرآن، شهر مالمو در این کشور ناآرام شد. شهر مالمو در جنوب سوئد در این روز صحنه درگیری میان معترضان به سوزاندن یک جلد قرآن و نیروهای پلیس بود. پیش از آن نیز «راسموس پالودان» رهبر دستراستیهای دانمارک با آتش زدن یک جلد قرآن در یکی از محلات مرکزی کپنهاگ، پایتخت دانمارک، موجی از تنشهای نژادی-فرهنگی را در این کشور شمال اروپا به راه انداخته بود.
***
مکرون از کدام آزادی بیان میگوید؟
رضا حجت*: روز گذشته رئیسجمهور فرانسه در پاسخ به سوالی درباره چرایی انتشار مجدد کاریکاتور موهن از پیامبر اسلام حضرت محمد(ص)، با پنهان شدن پشت واژه «آزادی بیان» خود را فاقد صلاحیت برای اظهارنظر در این باره دانست. درباره اتخاذ این موضع از سوی امانوئل مکرون باید به 2 نکته مهم توجه کرد؛ اینکه چطور رئیسجمهور یک کشور اروپایی این اجازه را به خود میدهد که در یک کشور عربی و با اکثریت مسلمان این اظهارنظر را داشته باشد و نکته بعد اینکه اساسا مفهوم آزادی بیان که مکرون بر آن تکیه کرده در کشور فرانسه بیشتر جنبه ظاهری و فرمالیته پیدا کرده است اما مکرون همچنان معتقد است کشورش نماد آزادی و آزادی بیان است. درباره پرسش اول و اینکه چه وضعیتی منجر به نمایان شدن این حد از گستاخی رئیسجمهور فرانسه در یک کشور عربی شده است، باید گفت نگاهی به وضعیت کنونی جوامع عربی و انشقاقی که بر اثر سوءرفتار حاکمان متحجر و مستبد آنها رقم خورده، دلیل این گستاخی را نشان میدهد. حکام سعودی که خود را خادمان حرم میدانند، بیش از 5 سال است در حال کشتار بیرحمانه مردم مظلوم یمن هستند و در مسیر این کشتار قواعد بینالمللی را هم زیر پا گذاشته و به گواهی سازمان ملل حتی از تسلیحات نامتعارف مثل بمبهای خوشهای استفاده کردهاند. بعضی کشورهای عربی هم مثل امارات با ذلت تمام به دنبال این هستند رابطه خود را با رژیم صهیونیستی آشکار کنند. آخرین میخ بر تابوت وحدت عربی را هم هفته گذشته اتحادیه عرب زد و با رد درخواست فلسطینیها برای نشست فوری درباره توافق امارات و رژیم صهیونیستی عملا نشان داد کشورهای عربی دچار خفت و خواری بیمثالی شدهاند. لذا طبیعی است امانوئل مکرون به خود اجازه دهد در یک سرزمین عربی این اظهار نظر را داشته باشد. اما درباره واژه آزادی بیان و سوءاستفادهای که وی از این واژه کرده است باید پرسید چرا آزادی بیان درباره جلیقهزردها رعایت نشده و در این 2 سال شاهد کشتار معترضان غیرمسلح موسوم به جلیقهزردها در فرانسه هستیم؛ معترضانی که بدون سلاح و صرفا با هدف اعتراض به وضعیت معیشتی جامعه کارگری و طبقه متوسط و ضعیف فرانسه در خیابانها حاضر شدهاند. واقعیت این است که مدعیان آزادی و حقوق بشر در غرب و حامیان آنها سالهاست از واژههای اینچنینی با یک استاندارد دوگانه استفاده ابزاری کردهاند و این بار هم جای تعجب نبود که این اظهارنظر توسط مکرون شنیده شود. باور کنیم یا نه رهبران غربی از آمریکا تا اروپا ارزش متفاوتی را نسبت به حقوق بشر در داخل و خارج از مرزهای جغرافیایشان تعریف کردهاند و بدون در نظر گرفتن متر و معیار مشخص، استدلالهای مطرح شده از طرف مرزهای خارج از تمدن غربی را نخواهند پذیرفت.
* کارشناس مسائل اروپا
ارسال به دوستان
چه کسانی دلشان برای پروتکلهای بهداشتی سوخت
محمدرضا مبلغی*: عزاداری برای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام یک افتخار بزرگ برای ما شیعیان و حتی کسانی که به دین اسلام نبوده اما به خاندان عصمت و طهارت ارادت دارند به شمار میرود. این عزاداریها ضمانتی برای تداوم حیات معنوی ملتهاست، در این حیات معنوی، سلامت و حیات جسمانی مردم نیز نهفته است. شاید برخی تصور میکردند عزاداری با وجود ویروس کرونا و شرایط کنونی امکانپذیر نیست اما مدیریت جهادی در این مقوله نشان داد میشود عزاداری سید و سالار شهیدان را به بهترین شکل و با شکوه هر چه تمامتر برگزار و در عین حال تمام پروتکلهای بهداشتی را رعایت کرد. رفتار عقلانی مردم در دهه اول محرم نشان داد این دو منافاتی با یکدیگر ندارند. شاهد بودیم در عزاداریهای امسال هم مراسمات مذهبی و اظهار ارادت به صاحت حضرت اباعبدالله وجود داشت و هم رعایت پروتکلها در حد انتظار کارشناسان در نظر گرفته شد. این رفتار همگانی میتواند الگویی برای مدیریت جهادی در موارد متعدد باشد که جمع بین حقین صورت گیرد. در شرایط کرونا، هموطنانی که به سفر رفته و یا از این پس خواهند رفت باید از نحوه اجرای پروتکلهای بهداشتی و احترام به حقالناس که از سوی عزاداران حسینی رعایت شد، الگو گرفته و اینگونه نباشد که خطری را برای سلامت سایرین به وجود بیاورند. اگر چه این انتظار از دولت میرفت در صورت بحرانی بودن شرایط شیوع کرونا، مبادی ورودی و خروجی شهرها بسته شود اما بیش از دولت، از مردم انتظار میرود که رعایت همگانی صورت گیرد. از کسانی که در این ایام عازم سفر شدند انتظار میرفت روشی را در پیش بگیرند تا در وهله نخست خطری متوجه خود آنها و پس از آن خطری متوجه سایرین نمیشد، چرا که تنها با همکاری همگانی امکان شکست دادن ویروس کرونا میسر است و این انتظار که بارها از سوی مسؤولان مختلف بویژه ستاد ملی مقابله با کرونا بر آن تاکید شد، انتظاری معقول به شمار میرفت که متاسفانه از سوی برخی مسافران مراعات نشد. برخی جریانات خاص رسانهای در ایام منتهی به تاسوعا و عاشورای اباعبدالله تلاش کردند دوقطبی «عزاداری/ رعایت پروتکلها» را به وجود بیاورند؛ به این بهانه که نمیشود در عزاداریها پروتکلهای بهداشتی را رعایت کرد پس یا باید عزاداریها تعطیل شود یا امیدی به رعایت پروتکلهای تعیینشده وجود ندارد، در حالی که منافاتی بین رعایت پروتکلها و برگزاری مراسمات عزاداری وجود ندارد همچنان که این مسأله عملا از سوی عزاداران اباعبدالله به اثبات رسید اما همینها درباره مسافرتها سکوت کردند(!) در جریان عزاداریهای سالار شهیدان همه دنیا دید رهبر حکیم انقلاب در اقدامی هوشمندانه به دستورالعملهای بهداشتی بیشترین اهمیت را دادند و ضمن برگزاری مراسم عزاداری در حسینیه حضرت امام خمینی(ره)، امکان هرگونه نقض پروتکلها را از بین بردند.
حضرت آقا نشان دادند عقلانیت و منطق از آن اسلام و زیر بیرق اهلبیت عصمت و طهارت است در حالی که تمام دنیا شاهد آن بود که در آزمون کرونا، بسیاری از مدعیان قانون در دنیای غرب و لیبرال نه تنها برای جان و سلامت ملتهای خود ارزشی قائل نبودند بلکه با ادعاهای نادرست و به کارگیری شیوههای غلط، عقل و شعور ملتهای خود را نیز تا حد اعلا تنزل بخشیدند و موجب مرگ هزاران شهروندشان شدند. اسلام همواره بر سلامت روح و جان توامان با هم تاکید دارد و این دو هیچگاه در کنار هم محقق نخواهد شد مگر اینکه آموزههای الهی در راس امور قرار داشته باشد. کسانی که تلاش میکنند چنین تفکری را به مردم القا کنند که یا رعایت پروتکلها یا برگزاری عزاداریها؛ به دنبال آن هستند که مردم از معنویات فاصله گرفته و کمتر به سمت و سوی آن حرکت کنند. اینها در پی کمرنگ کردن اعتقادات مردم و اهداف والای حضرت سیدالشهدا هستند تا بین مردم و مسیر اهلبیت دوری ایجاد کنند اگرنه یقینا اینها دلشان برای رعایت پروتکلها نسوخته است و شاهدیم اجتماعات دیگر را مباح میدانند!!
برگزاری مراسمات عزاداری امام حسین علیهالسلام در محرم امسال و رعایت شیوهنامههای بهداشتی از سوی هیئات مذهبی و مردم که به اذعان همه کارشناسان این رعایتها در بالاترین حد از سوی عزاداران صورت گرفت، باعث شد روسیاهی ادعاهای باطل و هوچیگریها بر زغال باقی بماند.
* عضو کمیسیون فرهنگی مجلس
ارسال به دوستان
تبدیل داراییهای غیرمولد به مولد از طریق بازار سرمایه
میثم مهرپور: به رغم افزایش بازدهی بازار سرمایه در یک سال اخیر و ورود بخش قابل توجهی از نقدینگی موجود به این بازار طی یک سال گذشته- بویژه ماههای اخیر- همچنان نمیتوان بورس را محل اصلی تامین مالی بنگاههای اقتصادی دانست؛ وظیفهای که طی سالهای گذشته همواره برعهده نظام بانکی بوده و بازار سرمایه تقریبا هیچ نقشی در تامین مالی بنگاههای اقتصادی کشور برعهده نداشته است؛ اگرچه رشد شاخص بورس و ورود حجم قابل توجهی از نقدینگی به این بازار، میتواند به سلطه نظام بانکی بر فعالیت بنگاههای اقتصادی در ایران پایان داده و ماموریت تامین مالی بنگاهها و واحدهای تولیدی را مانند بسیاری از کشورهای توسعهیافته به بازار سرمایه محول کند. در این میان به رغم فراز و فرودهای بازار سرمایه بویژه در یک ماه گذشته، میزان نقدینگی واردشده به بازار سرمایه با میزان عرضههای اولیه و شرکتهای تازهوارد به بورس همخوانی نداشته و عرضههای صورتگرفته هیچ تناسبی با حجم تقاضای موجود (ورود نقدینگی جدید به بازار) ندارد. طبیعی است در چنین بازاری نهتنها رشد شاخص حالتی حبابی و غیرواقعی خواهد داشت بلکه ریزش بازار نیز منطبق بر واقعیتهای اقتصادی موجود در شرکتهای بورسی نبوده و به دلیل عمق نداشتن بازار، صعود و نزول شاخص، عمدتا بیمنطق و غیرواقعی خواهد بود. با توجه به شرایط موجود و آشنایی و اعتماد بخش قابل توجهی از مردم به بازار سرمایه، فرصت مناسبی برای هدایت نقدینگی موجود در جامعه به سمت بازار سرمایه و تحقق تولید و رشد اقتصادی از این طریق ایجاد شده است، البته برای تحقق این موضوع دولت باید اقداماتی را در دستور کار خود قرار دهد.
یک: همانطور که گفته شد در حال حاضر عرضه شرکتهای بورسی تحت عنوان عرضههای اولیه هیچ تناسبی با میزان تقاضای موجود در این بازار ندارد، نشانه بارز این موضوع ارقام و میزان سهمهای ناچیز تعلقگرفته به هر کد بورسی در عرضههای اولیه است. از طرفی میزان عرضه شرکتها و بنگاههای موجود در کشور که حائز شرایط حضور در بورس باشند با محدودیتهایی مواجه است و عملا ممکن است امکان عرضه تعداد بیشتری از این بنگاهها در بورس وجود نداشته باشد، از این رو در راستای ایجاد تناسب میان عرضه و تقاضا، باید عرضههای جدیدی به تقاضای موجود در بورس پیوند بخورد.
دو: در شرایطی که امکان ایجاد بنگاه یا کارخانه تولیدی جدید در بازار سرمایه وجود ندارد اما هزاران پروژه نیمهتمام اعم از بنگاههای اقتصادی، کارخانجات، پالایشگاهها، پتروشیمیها، معادن، بزرگراهها و... در سراسر کشور وجود دارد که به دلیل نبود منابع مالی و مشکلات بودجهای طی سالهای گذشته به صورت نیمهتمام رها شده و برای تحقق بازدهی نیازمند تزریق نقدینگی و تامین اعتبار هستند. تمام پروژههایی که در حال حاضر به دلیل نیمهتمام بودن، عملا داراییهای غیرمولد به شمار میروند- که بلاتکلیف در گوشهای از کشور افتادهاند- با تامین مالی مورد نیاز خود از طریق بازار سرمایه میتوانند به داراییهایی مولد تبدیل شده و علاوه بر ایجاد ارزش افزوده، منجر به رشد اقتصادی در کشور شوند. برای این کار میتوان تمام این پروژهها را تحت عنوان آورده در داخل یک مجموعه تحت عنوان شرکت سهامی عام تجمیع و سهام این شرکت را نیز در بورس عرضه کرد. هنگامی که این آورده (پروژههای نیمهتمام) با آوردههای نقدی سهامداران از محل بازار سرمایه تلفیق شود کارخانهها و بنگاههای نیمهتمام که طی این سالها تبدیل به داراییهای غیرمولد شدهاند، به تولید خواهند رسید. از طرفی با توجه به این موضوع که احداث عمده این بنگاهها و پروژهها بر اساس نیاز و ظرفیت کشور آغاز شده و عمدتا به دلیل عدم تامین مالی، نیمهکاره رها شدهاند با تامین مالی از سوی منابع مردم در بازار سرمایه به تولید رسیده و موجبات یک تحول اساسی در راستای افزایش رشد اقتصادی کشور را ایجاد میکنند.
ضمن اینکه از منظر بازار سرمایه در مصاف پول و نقدینگی جدیدی که وارد این بازار میشود، داراییهای جدیدی نیز عرضه خواهد شد که طبیعتا این موضوع (تناسب عرضه و تقاضا) باعث میشود بازار سرمایه عمق بیشتری یافته و اصطلاحا سود و زیان رخداده در این بازار واقعیتر و به دور از هیجانات جاری باشد. از سوی دیگر تحقق این امر منجر به تبدیل ظرفیتهای بالقوه به بالفعل و داراییهای غیرمولد به مولد خواهد شد که این موضوع منجر به افزایش درآمدهای مالیاتی در کشور شده و طبیعتا سرریز مالیاتی آن میتواند منجر به افزایش رفاه اجتماعی در جامعه شود.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|