|
الیور استون کارگردان مشهور آمریکایی با اعتراض نسبت به تحریمهای کاخ سفید علیه ایران:
آمریکا از نظر قانونی و اخلاقی مسؤول جان قربانیان کرونا در ایران است
کارگردان مشهور آمریکایی تحریم واشنگتن علیه کشورمان را احمقانه و ظالمانه خواند و خواستار تغییر این رویه شد. به گزارش «وطن امروز»، «الیور استون» طی یادداشتی در روزنامه آمریکایی «دیلی نیوز» تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران در بحبوحه شیوع کرونا را ظالمانه توصیف کرد. وی در آغاز یادداشت خود به اقدام کوبا در صدور مجوز برای پهلو گرفتن یک کشتی تفریحی در بندر این کشور اشاره کرد که کشورهای دیگر به دلیل نگرانی شیوع ویروس کرونا اجازه پهلو گرفتن به آن را نمیدادند. استون تصریح کرد، برخی شاید شاهد داستان زیبای کوبا بوده باشند که به یک کشتی تفریحی که دیگر کشورها به دلیل نگرانی از شیوع ویروس کرونا اجازه پهلو گرفتن به آن را نمیدادند، اجازه داد تا در بندر این کشور پهلو بگیرد. طبق این گزارش، اکثر سرنشینان این کشتی تفریحی بریتانیایی بودند که کوبا به آنها اجازه داد از این کشور به کشورشان بازگردند. از طرف دیگر کوبا به همراه چین پزشکان و تجهیزاتی را به شماری از کشورهای سراسر جهان برای کمک به آنها در مقابله با بیماری همهگیر کرونا فرستاد. استون با اشاره به این داستان ادامه داد که اینگونه اقدامات نشانهای از اتحاد و یکپارچگی جامعه بینالمللی و نمایش انسانیتی است که جهان در حال حاضر به آن نیاز دارد. این کارگردان آمریکایی سپس به اقدامات یکجانبه ایالاتمتحده علیه کشورهایی چون ایران و ونزوئلا در شرایط فعلی اشاره کرد و گفت: «متأسفانه، دولت فدرال در واشنگتن در شرایط فعلی کاملاً برعکس رفتار میکند و تمام کارکنان سپاه صلح خود را از سراسر جهان حذف کرده است و حتی بدتر از آن، تحریمها علیه کشورهایی چون کوبا، ایران، ونزوئلا و نیکاراگوئه را در اوج شیوع «کووید-۱۹» تشدید کرده است. بهطور دقیق میتوان گفت آمریکا این ویروس را به سلاحی علیه این کشورها تبدیل کرده است». وی سپس به وضعیت شیوع کرونا در ایران اشاره و تأکید کرد که وضعیت شیوع کرونا موجب نگرانی بسیاری از کارشناسان بینالمللی بهداشت و درمان شده است و در این اوضاع، تحریمهای آمریکا، اقتصاد ایران را دچار مشکل کرده است و به نظام خدمات درمانی و توانمندی این کشور برای مقابله با بیماری همهگیر کرونا لطمه وارد کرده است. استون درباره نقش آمریکا درباره وضعیت شیوع کرونا در ایران گفت: «ایران گزارش کرده است که هر 10 دقیقه یک ایرانی براثر ابتلا به «کووید-۱۹» جان خود را از دست میدهد و همچنین درباره مرگ احتمالی «میلیونها» ایرانی بر اثر این ویروس هشدار داده است. میلیونها! در صورت وقوع چنین رخدادی، تا حد زیادی مسؤولیت اخلاقی و قانونی این امر بر دوش دولت آمریکا خواهد بود، زیرا آگاهانه در شیوع این بیماری همهگیر در ایران نقش داشته است». وی سپس به تحریمهای آمریکا علیه ونزوئلا اشاره کرد و گفت: اقدامات یکجانبه آمریکا موجب شده است در شرایط فعلی شیوع کرونا، این کشور از دستیابی به داروهای موردنیاز و تجهیزات پزشکی ضروری برای مقابله با کرونا محروم شود. الیور استون سپس به رفتارهای متناقض دولت ترامپ در مواجهه با کشورهای جهان اشاره کرد و گفت: ایالاتمتحده آمریکا درحالیکه کشورهای مذکور را تحریم میکند، همچنان به دنبال منابع و دیگر ابزارآلات لازم برای ادامه جنگهای خود در عراق و افغانستان و حمایت از جنایت سعودیها در یمن است، این در حالی است که جنایت سعودیها در یمن به «بزرگترین شیوع وبا در تاریخ مدرن منجر شد و بیش از یک میلیون نفر به آن مبتلا شدند». وی در پایان گزارش خود با اشاره به تمام این موارد نتیجهگیری کرد: «همانطور که شماری از نخبگان دینی هشدار دادهاند «بلا و مصیبت، پایههای بیعدالتی» را در جوامع ما فاش میکند. بیماری همهگیر فعلی (کرونا) نهتنها ناکامیهای مطلق دولت ما در محافظت از شهروندانش را فاش کرد بلکه فقدان عمیق نجابت انسانی آن را در مواجهه با کشورهای دیگر نیز بر ملا کرد. زمان آن است که با توجه به این واقعیت بسیار ناخوشایند، خوداندیشی اخلاقی بسیار جدی صورت گیرد و خیلی سریع قبل از آنکه بهواسطه حماقت اخلاقی کشور ما، جان تعداد بیشتری از افراد از دست برود، تغییری در این رویه صورت گیرد». ارسال به دوستان
با تصمیم رئیسجمهور «طرح فاصلهگذاری اجتماعی» برای مقابله با کرونامحدود و فعالیتهای اقتصادی از 23 فروردین در استانها و از 30 فروردین در تهران آغاز میشود
ماجرای جان و نان
* سخنگوی وزارت بهداشت: با بازگشت مردم به شهر و آغاز به کار مشاغل باید منتظر افزایش آمار مبتلایان و قربانیان کرونا باشیم
گروه سیاسی: رئیسجمهور روز گذشته در جلسه هیات دولت ضمن تشریح آخرین تصمیمات اتخاذشده برای مقابله با بحران کرونا، تاکید کرد «اختلافی بین ما و وزارتخانهها» وجود ندارد و طرح مباحثی که نشان از اختلاف در دولت باشد، «شیطنت رسانههای خارجی» است. بهرغم تلاش حسن روحانی برای نشان دادن «یکپارچه بودن» مواضع و تصمیمات دولت، مرور سیر مواضع و سیاستهای دولت از ابتدای شیوع کرونا تا امروز، چیزی خلاف این ادعا را اثبات میکند.
به گزارش «وطن امروز»، اعلام خبر آغاز شیوع بیماری کرونا در ایران، موجی از اضطراب و نگرانی را در میان مردم ایجاد کرد. نگرانی از اینکه آیا اپیدمی کرونا دامن آنها و عزیزانشان را میگیرد یا نه؟ و اینکه دولت چگونه میخواهد از جان آنها در برابر حمله این ویروس محافظت کند؟ دولت در این شرایط باید با اقدامات سریع، درست و بهنگام، در مردم «حس اعتماد به کارآمدی دولت» ایجاد میکرد، چراکه این «حس اعتماد به کارآمدی قوه مجریه» شاهکلیدی بود که دولت به آن نیاز داشت تا بتواند همه رفتارهای اجتماعی و کنشهای اقتصادی مردم را بدرستی مدیریت کند و همه ظرفیتهای موجود را برای مقابله با کرونا به کار بگیرد.
در همین شرایط اجتماعی حساس، اولین موضع رئیسجمهور جالب توجه بود و تعجب بسیاری از مردم و کارشناسان را در پی داشت. حسن روحانی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا که روز سهشنبه 6 اسفند 98 برگزار شد، اظهار داشت: از شنبه همه چیز به «روال عادی» بازمیگردد. این اظهارات خونسردانه و خوشبینانه دولت در حالی مطرح شد که چند روز بعد، وزیر بهداشت، همان شنبهای را که قرار بود «آغاز روال عادی کشور» باشد «آغاز اوج شیوع گسترده بیماری» و «هفتهای سخت» توصیف کرد. این مواضع دوگانه، قبل از هر چیز «اعتماد مردم» را به کارآمدی دولت در مقابله با کرونا هدف گرفت. مواضع رئیسجمهور نشان میداد وی تصویر درستی از بحران پیش رو ندارد و در نظام محاسباتی دولت، تمهیدی برای ابعاد گسترده آن پیشبینی نشده است.
کار به همین جا ختم نشد؛ تا مدتها جلسات ستاد مقابله با کرونا بدون حضور رئیسجمهور و به ریاست وزیر بهداشت برگزار میشد و حسن روحانی تنها هفتهای یک بار در جلسات ستاد شرکت میکرد. همین کنار کشیدن روحانی از مدیریت مستقیم بحران، باعث میشد که این ستاد قدرت کافی برای به خط کردن سایر وزارتخانهها و استفاده از حداکثر ظرفیت موجود در کشور را نداشته باشد. ادامه این روند معیوب با اعتراض نمایندگان مجلس و سایر مسؤولان کشور مواجه شد تا جایی که رئیس قوهقضائیه در جمع خبرنگاران با گلایه از وضعیت تشکیل جلسات ستاد مقابله با کرونا، خواستار برگزاری «روزانه» این ستاد آن هم در بالاترین سطح مسؤولان عالی کشور شد.
حسن روحانی با همان نگاه اولیه خود به بیماری کرونا بر مسند ریاست ستاد مقابله با کرونا نشست؛ نگاهی که نشان میداد رئیسجمهور سعی در عادیسازی شرایط کشور دارد و حاضر نیست برای بر هم خوردن فعالیتهای معمول بویژه در روزهای پایانی سال که جنب و جوش بیشتری دارد، اقدامات سختگیرانه را در دستور کار قرار دهد.
با نزدیک شدن کشور به ایام تعطیلات نوروز، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح از طرح این ستاد برای ایجاد محدودیتهای آمدوشد در مراکز تجمع و در مسیرهای بینشهری خبر داد؛ طرحی که قرار بود در اولین روز از آخرین هفته سال به اجرا درآید. اما در همان روز شنبه (24 اسفند) حسن روحانی صراحتا مخالفت خود را با ایجاد محدودیتهای شدید نشان داد و گفت که دولت قصد ندارد محدودیتهای گسترده برای مردم ایجاد کند. حسن روحانی همچنین از افراد خواست در مصاحبههای خود به گونهای سخن نگویند که «آرامش» مردم و اجتماع بهم بریزد. البته سرلشکر باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح دقیقا پس از جلسه اولین قرارگاه بهداشتی- درمانی نیروهای مسلح که به دستور فرمانده معظم کل قوا تشکیل شده بود خبر از ایجاد محدودیت برای جلوگیری از اجتماعات و سفرها داده بود. سرلشکر باقری گفته بود که چنین طرحی با نظر کارشناسان و متخصصان تدوین شده است.
با این حال، دولت بیتوجه به توصیههای برخی کارشناسان مبنی بر اقدام قاطع برای جلوگیری از هرگونه سفر، با ادامه همان نگاه «غیرجدی» صرفا اقدام به «خواهش از مردم» برای در خانه نشستن و سفر نکردن کرد. نتیجه این نگاه قابل پیشبینی بود؛ ترافیک بالا در جادهها برای سفر در تعطیلات نوروز.
نتیجه این سیاست بزودی خود را نشان داد، استانهایی هم که درگیر کرونا نبودند از مشاهده اولین موارد ابتلا در شهرهای مختلف خود خبر دادند. وضعیت شهرهای شمالی بحرانی شد، تا اینکه کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت در نیمه تعطیلات نوروزی اعلام کرد دیگر هیچ استان و شهرستان سفیدی در ایران وجود ندارد. با بحرانیتر شدن اوضاع در ایام نوروز و بعد از سفر مردم، رئیسجمهور اعلام کرد ستاد مقابله با کرونا تصمیم گرفته سفرهای بینشهری را «ممنوع» اعلام کند و تنها خودروهای بومی حق ورود به هر شهری را دارند. این سیاست جدید، هر چند به نظر برخی از کارشناسان دیرهنگام بود با این حال تاثیرات مثبتی را به دنبال داشت.
مدتی از آغاز سفرهای نوروزی مردم گذشته بود که دولت طرح فاصلهگذاری اجتماعی را مطرح و خبر ممنوعیت تردد بین شهری را اعلام کرد. اگرچه این قانون از موج دوم سفرها جلوگیری کرد اما نباید فراموش شود تعلل دولت در تصمیمگیری در اینباره متاسفانه باعث شد در اوایل نوروز با موجی از سفرها مواجه شویم که بیش از پیش به شیوع کرونا دامن زد. به عبارت دیگر باید گفت طرح فاصلهگذاری اجتماعی در زمان طلایی خود اجرا نشد و تبعات این اجرای دیرهنگام، منجر به شیوع بیشتر بیماری، پراکندگی نقاط آلوده در کشور و در نهایت سختتر و طولانیتر شدن عملیات مقابله با کرونا شد.
«دیرهنگام بودن» این تصمیم و تاثیرات نامطلوب آن، موجب اعتراض بسیاری از مقامات و همچنین کارشناسان شد. به اعتقاد این دسته از کارشناسان اگر طرح فاصلهگذاری اجتماعی با کیفیت فعلی از همان ابتدای اسفند اجرا میشد، اکنون شرایط برای از سرگیری کسبوکار و فعالیتهای اقتصادی مردم تا حدودی فراهم شده بود.
در همین رابطه محمدرضا ظفرقندی، رئیس سازمان نظام پزشکی کشور در گفتوگویی با بیان اینکه «کشور نیاز به تصمیمگیری اورژانسی داشت»، تاکید کرد: تصمیمگیری دیرهنگام شرایط را بحرانی کرد. وی همچنین اضافه کرد: اینطور که به نظر میرسد، ورود این بیماری به کشور جدی گرفته نشده بود.
موضوعی که آیتالله رئیسی در جلسه مسؤولان عالی قوهقضائیه نیز به آن اشاره کرد و گفت: «اگر به طرح فاصلهگذاری و ایجاد محدودیتهای اجتماعی زودتر توجه میشد و قبل از عید اجرا میشد، کنترل کرونا سرعت مییافت».
پس از تعطیلات عید و در حالی که مقامات وزارت بهداشت معتقدند باید محدودیتهای طرح فاصلهگذاری اجتماعی ادامه پیدا کند، رئیسجمهور در موضعگیریای دستور به کاهش محدودیتها در کشور داد. حسن روحانی حتی گفت که مدارس میتوانند در استانهایی که در «وضعیت سفید» قرار دارند، زودتر بازگشایی شوند! این در حالی است که ساعاتی پس از انتشار این خبر، جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت در کنفرانس خبری ویدئوییاش برخلاف اظهارات رئیسجمهور، بار دیگر تاکید کرد: «هیچ استانی در وضعیت سفید کرونا نیست، نه حتی استانها، بلکه هیچ نقطهای از ایران در وضعیت سفید قرار ندارد». وی همچنین گفت: «شاید کرونا در یک استان بیشتر یا کمتر باشد اما سفید نیست، هیچکدام از روستاها هم اینگونه نیستند که اصلا موارد ابتلا به کرونا نداشته باشیم».
مجموعه این تناقضات در مقابله با بحران اپیدمی کرونا نتیجهای جز این ندارد که از یک طرف زمان رسیدن به نقطه مطلوب در مقابله با کرونا به تعویق بیفتد و از سوی دیگر بر هزینههای کشور در طی این مسیر افزوده شود. طبیعتا اگر روحانی محدودیتهای جدیتری را در زمان مهم آغاز شیوع بیماری در کشور یعنی هفتههای ابتدایی اسفند به کار میبست کنترل بیماری کرونا در حال حاضر در مسیر بهتری قرار داشت و عادی شدن زندگی مردم در آینده نزدیکتر رقم میخورد.
****** مردم، سر ِکار
گروه اقتصادی: با وجود اهمیت تعطیلی همگانی در زمان شیوع ویروس کرونا، شواهد گویای آن است که توان تحمل هزینههای این تعطیلی طبق آمارهای اقتصادی امری سخت و تا حدودی غیرممکن است. این ناتوانی 2 عامل اصلی دارد؛ عامل اول، قرار دادن تمام ظرفیتهای کشور در دیپلماسی خارجی که با شکست این تفکر در عرصه سیاست، اساسا هیچ گفتمانی در اقتصاد شکل نگرفت و شرایط کنونی کارنامه 7 سال حضور این دولت در کشور است. دومین عامل، نحوه مدیریت روزهای اخیر توسط دولت است، اقداماتی که به صورت قطرهچکانی و با بیسلیقگی خاصی در حال انجام است. به گزارش «وطن امروز»، هر روز بر تلفات ویروس کرونا افزوده میشود و متخصصان پزشکی راهحل مقابله با این بیماری را کاهش حداکثری تعاملات اجتماعی غیرضروری میدانند. اما رئیسجمهور اعلام کرده است مشاغل از شنبه آتی در استانهای دیگر غیر از تهران شروع به کار کنند. باید توجه داشت که حال اقتصاد ایران خوب نیست. تحریمهای خارجی از یک سو و ناکارآمدیهای مدیریتی و اشکالات ساختاری از سوی دیگر، اقتصاد و صنعت کشور را تحت فشار قرار داده است. به تازگی مرکز آمار ایران گزارش فصلی اقتصاد ایران در پاییز ١٣٩٨ را منتشر کرده است که مختصات مشخصی را برای معضلات اصلی اقتصاد کشورمان نشان میدهد. بر این اساس، در فصل پاییز ١٣٩٨ محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال ١٣٩٠ رقم ١٦٥٤١٩٣ میلیارد ریال بوده که رشد آن نسبت به مدت مشابه سال قبل، 7/1- درصد بوده است. در این فصل رشد اقتصادی بدون نفت به 9/0 درصد رسید که رقمی ناامید کننده است. شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی کل کشور (بر مبنای سال ١٣٩٥) رقم 8/188 بوده که درصد تغییرات 12 ماه منتهی به آذرماه ١٣٩٨ نسبت به دوره مشابه قبل (نرخ تورم) 0/40 درصد بوده که دومین رقم تورم بالا پس از دهه 70 است. نرخ بیکاری جمعیت ١٠ ساله و بیشتر 6/10 درصد بوده است که نسبت به فصل تابستان ١٣٩٨ معادل 2/0 درصد افزایش داشته است. حجم نقدینگی کل کشور در پایان آذرماه 1/22623 هزار میلیارد ریال بوده که نسبت به پایان سال ١٣٩٧ رشد 2/20 درصدی داشته است. در فصل پاییز ١٣٩٨ حجم صادرات غیرنفتی و واردات گمرکی به ترتیب ١١١٨٨ و ١٠٤١٤ میلیون دلار بوده که نسبت به فصل مشابه سال قبل، به ترتیب 9/0 درصد و 6/7درصد رشد داشته است. اساسا بیسلیقگی و عدم مدیریت بحران با تدبیریها عجین شده است؛ فرقی هم ندارد بخواهند بنزین را گران کنند، برای امدادرسانی سیل بروند یا سبد کالا را بین مردم تقسیم کنند. با وجود اینکه اولین اخبار ورود کرونا به کشورمان در انتهای بهمنماه توسط مراجع رسمی منتشر شد اما دولت بعد از نزدیک به 30 روز اولین تصمیمات را برای حمایت از اقشار آسیبپذیر و کسبوکارهای متضرر گرفت. این تعلل در حالی بود که دولت اساسا در روزهای اولیه شیوع این بیماری قصدی برای پذیرش بحرانی بودن اوضاع بهداشتی و ایضا اقتصادی نداشت. با فاکتور گرفتن تصمیمات اتخاذ شده درباره کارفرماها و صاحبان مشاغل در حوزه تصمیمات اقتصادی دولت پس از کرونا، بستههای دولت برای دهکهای پایین درآمدی را میتوان به 2 بخش تقسیم کرد:
اول: حمایت از خانوارهای کمدرآمد در 2 بخش اعطای بسته کمک بلاعوض و تسهیلات، به این صورت که کمک بلاعوض برای حدود 3 میلیون نفر در 4 مرحله شامل اسفندماه سال 98 و 3 ماهه اول سال 99 از مبلغ 200 تا 600 هزار تومان و پرداخت تسهیلات یک تا 2 میلیون تومانی بر حسب بعد خانوار به حدود 4 میلیون سرپرست خانوار کمدرآمد با تشخیص وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با نرخ سود 12 درصد که 4 درصد آن باید توسط گیرنده پرداخت شود.
دوم: حمایت از کسبوکارهایی که بیشترین آسیب را از کرونا دیدهاند، شامل رانندگان تاکسی، دستفروشان و کارگران روزمزد که در این بسته برای 4 میلیون خانوار کارت خریدهای یک تا 2 میلیون تومانی طراحی شده که باید در اقساطی 27 ماهه از محل دریافت یارانه نقدی و معیشتی برداشت شود.
مسأله اینجاست که دولت در همین شرایط هم منتظر است اوضاع از این هم وخیمتر شود تا بستههای حمایتی را که خودش تصویب کرده پرداخت کند. شاهد این ادعا هم اینکه با وجود گذشت 3 هفته از تصویب بستههای یاد شده تنها یک بار کمک 200 تا 600 هزارتومانی پرداخت شده است.
مسلما مردم و بویژه مخاطبان بستههای حمایتی با شرایط کنونی هیچگونه اعتمادی به چنین دولتی ندارند. دولت در این روزهای کرونایی چند قطره باقیمانده از سرمایه اجتماعی خود را هم از دست داد، مردم با این باور که نمیتوانند به بستههای حمایتی اعتماد کنند و با توجه به تجربه چند سال اخیر، ترجیح میدهند پنجه در پنجه مرگ برای معیشت خود به خیابانها بیایند. 2 تفکر در حال حاضر در کشور وجود دارد؛ اول اینکه تعداد روزهای تعطیلی کسبوکارها ادامه داشته باشد و دولت هزینههای احتمالی آنها را پرداخت کند و تفکر دیگر اینکه مشاغل، دست و پا شکسته شروع به کار کنند که مطمئناً نتیجه آن افزایش تلفات خواهد بود. آمارهای اقتصادی نشان میدهد تا پیش از بحران کرونا هم دولت به اهداف مندرج در سندهای توسعه دست پیدا نکرده است و از سوی دیگر منابع ارزی پس از کاهش قیمت نفت و تحریمهای ظالمانه کاهش چشمگیری داشته و با این دستفرمان نباید انتظاری از دولت برای افزایش حمایتها داشت و بزرگترین امیدواری فقط این است که دولت به همین وعدههایی که داده است عمل کند. از سوی دیگر نخبگان و مراکز پژوهشی، اقداماتی مانند ایجاد «کارهای اجتماعی» برای قشر آسیبپذیر یا استفاده از ظرفیت منابع آزادشده ناشی از عدم در نظر گرفتن سهمیه سوخت نوروز و عدم تخصیص ارز ترجیحی جهت واردات را توصیه میکنند که متأسفانه تاکنون دولت سراغ آنها نرفته که میتواند گشایشی مقطعی در شرایط کنونی ایجاد کند.
***
[پول پاشی و ایجاد رانت]
عزم دولت برای پرداخت تسهیلات 75 هزار میلیارد تومانی جدی است اما این برنامه برای حمایت از کسبوکارها با ابهامات جدی روبهرو بوده و ممکن است به هدف اصلی خود دست نیابد. این برنامه شبیه دیگر اقدامات و برنامههایی است که تاکنون بارها اجرا شده و شکست خورده است. شکست طرحهایی نظیر وام خوداشتغالی، طرح ضربتی اشتغال و طرح بنگاههای زودبازده نشان داد تامین منابع مالی برای حمایت از بنگاهها و کسبوکارها به تنهایی کافی نیست و نتیجهای جز هدررفت منابع ندارد. جالب اینجاست پاشنه آشیل این 3 طرح انحراف منابع بوده است. به زعم کارشناسان اجرای این طرحها بیشتر منجر به ایجاد کانالهای جدید برای ورود نقدینگی به بازارهای مصرفی کشور شده و بر سیر صعودی تورم در بخشهای ملتهبی همچون مسکن و اقلام مصرفی افزوده و بانکهای کشور را نیز با کمبود اعتبار و کسری بودجه مواجه کرده است. طرح پرداخت تسهیلات 75 هزار میلیارد تومان نیز شبیه طرحهای ذکر شده است و سعی دارد با تخصیص منابع مالی و اعطای تسهیلات به بنگاههای اقتصادی کمک کند اما قابل پیشبینی است که این طرح هم احتمالا با بنبست مواجه میشود.
چند دلیل برای این پیشبینی وجود دارد؛ اول اینکه اعطای این حجم از تسهیلات در مدت محدود ممکن نیست، حال آنکه کارگاهها و کسبوکارهایی که اکنون به دلیل شرایط پیش آمده تعطیل هستند، همین حالا به منابع مالی نیاز دارند و نه چند ماه دیگر! زیرا تا آن وقت یا این شرایط بحرانی به پایان رسیده یا اینکه کسبوکار مورد نظر از دست رفته است. بانکها نیز به دلایل مختلف یقینا با بیتوجهی به مصوبه دولت برای اعطای وام شرایط خاصی را برای ضامن یا ضمانتنامه وضع خواهند کرد و کار را برای دریافت تسهیلات مشکل میکنند. یا اینکه برخی بانکها فقط به افراد خاصی این تسهیلات را پرداخت خواهند کرد. دوم اینکه با توجه به اینکه در کشور ما سامانههای دقیق و یکپارچه برای پایش اطلاعات بنگاههای کوچک و بزرگ اقتصادی مانند سایر کشورها وجود ندارد، عملا امکان شناسایی بنگاههای کوچک و کسبوکارهایی که نیاز به حمایت مبرم دارند، ممکن نیست. از همین رو بنگاهها و شرکتهای بزرگتری که در اولویت کمتری هستند، بیشتر از این تسهیلات استفاده میکنند. سوم هم اینکه باید این سوال را پرسید که واقعا بنگاهها تمایلی دارند در این وضعیت وام بگیرند و خود را مقروض کنند؟ مهمترین ابهام هم اینکه چه تضمینی وجود دارد این منابع مانند طرحهای گذشته دچار انحراف نشود؟ چگونه میتوان از ورود این مبالغ به بازارهایی همچون سکه و ارز جلوگیری کرد؟
****** بازگشت به عقب پر ریسک
گروه اجتماعی: دولت با وجود هشدارها و مخالفت نظام سلامت، به بازگشایی کسبوکارها و مشاغل در روزهای کرونایی اصرار دارد.
به گزارش «وطنامروز»، حسن روحانی دیروز به صراحت اعلام کرد مشاغل در استانها از 23 فروردین بازگشایی میشوند و مشاغل استان تهران نیز از 30 فروردین اجازه دارند فعال شوند. این در حالی است که وزیر بهداشت در نامه هفته گذشته خود به روحانی صراحتا هشدار داده بود نظام سلامت با شکستن طرح فاصلهگذاری اجتماعی آسیب میبیند اما روحانی در پاسخ به یکی از نامههای سعید نمکی تاکید کرده فعالیتهای اقتصادی بعد از 20 فروردین باید آغاز شود. در نامهای که 14 فروردین توسط محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی خطاب به وزیر بهداشت نگاشته شده، آمده است: «نامه جنابعالی با موضوع نکاتی درباره تدوین دستورالعمل مرتبط با فاصلهگذاری هوشمند درباره اصناف به استحضار ریاست محترم جمهوری رسید، پینوشت فرمودند: مراکز تولیدی همگی باید با پروتکل فعال باشند. کسبوکارها بعد از 20/1/1399 باید با پروتکل فعال شوند. همه پروتکلها تا فردا مشخص و ابلاغ شود، چون همه فعالیتهای اقتصادی بعد از 20/1/1399 باید آغاز شود».
یک مورد دیگر که روز گذشته اختلاف سلیقه و ناهماهنگی را در دولت آشکار کرد، تکذیب تلویحی اظهارات روحانی توسط سخنگوی وزارت بهداشت بود. رئیسجمهور دیروز در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت: «فعالیت مدارس تا ۳۰ فروردین تعطیل است، البته برخی استانهای سفید مثل بوشهر و هرمزگان اختیار دارند که خودشان تصمیم بگیرند». چند ساعت بعد از این اظهارات، سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرد هیچ استانی وضعیت سفید ندارد. کیانوش جهانپور در این باره گفت: هیچ استانی در وضعیت سفید از نظر ابتلا به کرونا نیست. ممکن است بین وضعیت زرد و قرمز تفاوتهایی در استانها وجود داشته باشد. نه تنها در ایران، بلکه در هیچ جای جهان هم نمیشود چنین چیزی را در حال حاضر اعلام کرد. البته در بوشهر در چند روز اخیر موارد مرگومیر بر اثر ابتلا به کرونا گزارش نشده است اما همچنان موارد ابتلا وجود دارد.
جهانپور حتی درباره نامه واعظی به وزارت بهداشت مبنی بر بازگشایی و آغاز فعالیت مشاغل هم گفت: اطلاعی از نامه خاصی ندارم. آنچه باید عملیاتی شود مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا پس از تایید رئیسجمهور است. شرایط تا بیستوسوم به قوت خود باقی است و بعد از آن برخی مشاغل میتوانند بازگشایی داشته باشند. این روند مرحلهای و تدریجی است و شاخص آن هم مصوبات ستاد ملی مقابله با کروناست. در ادارات دولتی حضور یکسوم کارکنان در نظر گرفته شده بود که اکنون به صورت دوسوم در نظر گرفته شده است و آن یکسومی که حضور پیدا نمیکنند، باید از موارد دارای بیماریهای زمینهای باشند. ممکن است نامههای زیادی رد و بدل شود که لزومی برای انتشار آنها وجود ندارد. این موارد هیچ کدام قابل انتشار نیست و قرار هم نیست منتشر شود و اصلا مصوبه ستاد نیست. ستاد ملی مقابله با کرونا مصوباتی دارد و آنچه امروز مصوب شده با تایید رئیسجمهوری ابلاغ خواهد شد.
آنچه در این میان مشخص است اینکه وزارت بهداشت بارها و بارها هشدار داده طرح فاصلهگذاری اجتماعی باید ادامه پیدا کند اما دولت معتقد است با توجه به تحریمها و ضعیف بودن پایههای اقتصادی، چارهای جز آغاز به کار کسبوکارها وجود ندارد؛ البته دولت اعلام میکند آغاز فعالیت مشاغل باید با رعایت پروتکل ستاد ملی مبارزه با کرونا باشد اما نمیتوان اختلاف سلیقه وزارت بهداشتیها با دیگر بخشهای دولت را نادیده گرفت. البته روحانی دیروز اعلام کرد: بین وزارتخانهها و بویژه بین وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اختلاف وجود ندارد. گوشهای کسی پیدا میشود و چیزهایی به رسانههای خارج از کشور میدهد، آنها هم موضوع را بزرگ میکنند.
* روحانی چه گفت؟
آغاز فعالیت کسبوکارها از 23 فروردین مهمترین خبر روحانی بود؛ چیزی که نظام سلامت را نگران کرده است و در این بین ترافیک شهرهای بزرگ در روزهای شنبه و یکشنبه نشان میدهد بخش قابل توجهی از جامعه با آغاز فعالیت کسبوکارها مشکل ندارند.
روحانی با بیان اینکه کسبوکارهای کمریسک از ۲۳ فروردین در استانها میتوانند فعالیت خود را با مراعات پروتکلهای بهداشت و درمان آغاز کنند، گفت: کسبوکارهای پرریسک تا انتهای فروردین فعالیت ندارند. استان تهران از ۳۰ فروردین فعالیت خود را شروع میکند. آزادی تردد بین استانها تا ۳۰ فروردین ممنوع است. خودروهای شخصی فعالیتشان در داخل استانها آزاد است و هیچوقت ممنوع نبوده است. استانهای تهران و البرز هم یک استان تلقی شدهاند.
وی افزود: آزادی تردد بین استانها از ۳۰ فروردین شروع خواهد شد و تا ۳۰ فروردین همچنان ممنوع است. بازگشایی فعالیتها در جامعه به صورت پلکانی و تدریجی آغاز میشود. ما هم نسبت به فعالیت اقتصادی در استانها و استان تهران و هم نسبت به سایر فعالیتها در کشور به صورت پلکانی و تدریجی تصمیم گرفتیم.
رئیسجمهور افزود: ادارات دولتی اکنون نیز فعال هستند و همه مشغول فعالیتند، البته از ۲۳ فروردینماه فعالیت ادارات به این صورت خواهد بود که دوسوم سرکار حاضر میشوند و یک سوم از کارکنان مجازند سرکار نروند و بخشهای مختلف درباره حضور یکسومی کارکنان به صورت گردشی تصمیمگیری کنند که یک سوم کمتر در محل کار حضور پیدا کنند، مگر جاهایی که ضرورت داشته باشد بیش از دوسوم فعالیت بکنند.
وی بیان داشت: البته افرادی که سن بالاتری یا بیماریهای زمینهای دارند در اولویت یکسومی قرار بگیرند. ساعات کاری اداری هم از ۷ صبح الی ۱۴ خواهد بود و در آستانه ماه مبارک رمضان هم هستیم و این ساعت بهتری برای فعالیت در ادارات است.
رئیسجمهور اضافه کرد: قبل از ماه رمضان ناهار و نماز جماعت برگزار نمیشود و این ساعت کار پیوسته تا ۲ بعد ازظهر در نظر گرفته شده است و کارکنان بعد از آن به منزل بروند و در ماه رمضان اگر شرایط همین گونه باشد، باز هم نماز جماعت برگزار نمیشود. وی در مورد فعالیت بخش آموزش کشور اظهار داشت: فعلا تصمیم بر این است که در بخش آموزش به استثنای آموزش تکمیلی در دانشگاه که میگویند از ۳۰ فروردین آموزشهای تکمیلی ما حضوری خواهد بود- بویژه بخش دکترا و بعد هم ممکن است در بخش دیگر- در بخش کارشناسی و همچنین آموزش و پرورش، فعلا تصمیم این است که تا ۳۰ فروردین فعالیت آموزشی آنها در مدارس تعطیل باشد و از فضای مجازی استفاده کنند. روحانی در این باره گفت: فعلا تصمیم بر این است که در بخش آموزش به استثنای آموزش تکمیلی (مخصوصا دکترا) که از ۳۰ فروردین حضوری خواهد بود، مدارس و مقطع کارشناسی دانشگاهها تا ۳۰ فروردین همچنان تعطیل باشد. اینکه برای ۳۰ فروردین به بعد چه میشود، در جلسات بعدی تصمیمگیری میشود. فعالیت مدارس تا ۳۰ فروردین تعطیل است. البته برخی استانهای سفید مثل بوشهر و هرمزگان اختیار دارند که خودشان تصمیم بگیرند.
رئیسجمهور تاکید کرد: حضور فرد مبتلا در محل کار تخلف است و کسی که میداند مبتلاست و آزمایش او مثبت شده است نباید سر کار برود یا رئیس او بگوید باید به سر کار بیاید و اشکال ندارد؛ این موضوع کاملا روشن است حضور کسی که مبتلا به بیماری کروناست در جامعه و سرکار و اجتماعات ممنوع و جرم است و باید خود را قرنطینه کند که همه جامعه باید توجه داشته باشند.
***
[با بازگشت مردم به شهر و آغاز به کار مشاغل باید منتظر هفته آینده و افزایش آمار باشیم]
کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت در نشست خبری ویدئویی در پاسخ به خبرنگار آناتولی اظهار داشت: «وضعیت شهر تهران قرمز است. کوچکترین عدم مراعات و ساده گرفتن موضوع براحتی میتواند خیز مجدد را ایجاد کند». وی افزود: «در تهران کاهش تعداد مرگومیر و بستری داشتیم اما با بازگشت مردم به شهر و آغاز به کار مشاغل باید منتظر هفته آینده و افزایش آمار باشیم». جهانپور همچنین اظهار داشت: «اکثر شهرهای ایران با طغیان بیماری روبهرو هستند». وی با بیان اینکه روند کاهشی امروز در ایران به دلیل فاصلهگذاری اجتماعی است، تصریح کرد: «برخی پس از تعطیلات رسمی از خانه خارج شدند و در برخی شهرها مشاغل و اصناف به پیشواز آغاز کار رفتند. این ممکن است ما را از حالت مطلوب خارج کند و 7 تا 10 روز آینده به آمار ما اضافه میشود».
ارسال به دوستان
درگذشت خشایار الوند، سکوت سیروس مقدم یکهتازی محسن تنابنده و ضعف نظارت، فصل 6 سریال دوستداشتنی پایتخت را به ناکجاآباد برد
ضعیف، گران زشت
* با تجزیه و تحلیل 5 فصل قبلی «پایتخت» توضیح دادهایم چرا فصل ششم این سریال به بیراهه کشیده شد
احسان سالمی: صداگذاریهای آزاردهنده در طول همه قسمتهای پایتخت چیزی نبود که از نظر مخاطبان این سریال دور بماند. بسیاری شاید این سوال را مدنظر قرار دادهاند که چرا این اتفاق آزاردهنده تقریبا در همه 15 قسمت این سریال تکرار شد. پاسخش در همان چند قسمت ابتدایی مشخص شد، وقتی که احمد مهرانفر، بازیگر نقش ارسطو نیز بخشی از ممیزیهای این سریال را رسانهای کرد. اما چرا یک سریال با ممیزی مواجه میشود؟ پاسخ خیلی روشنی دارد؛ چون در مرحله طرح و فیلمنامه مورد نظارت درستی قرار نگرفته است. چرا این نظارت وجود نداشته؟ چون عزم برخی مدیران تلویزیون این بود که به هر قیمتی شده پایتخت را ولو ضعیف و آزاردهنده روی آنتن بفرستند. این اتفاق بیش از همه به سود چه کسی تمام شد؟ به سود عوامل سازنده که ضعفهای قصهای و عدم کشش سریال را با دهنکجیهای سیاسی و اجتماعی و شوخیهای زننده جنسی پرکردند. پایتخت 6 بیتردید ضعیفترین قسمت از سریهای پایتخت بود و البته گرانترین آنها. طی نمایش سریال پایتخت اگر چه نقدهای خرد و کلانی به این سریال شد اما آنچه بیش از همه به چشم میآمد و آزاردهنده بود، فدا کردن هویت و شخصیتهای این سریال پای اهداف سیاسی و علایق شخصی محسن تنابنده بود. سیروس مقدم نیز که در پایتخت 1 نقش یک سازنده قهار و کارگردان کاربلد را بخوبی ایفا کرده بود، در این سری ساکت ساکت بود و جز دوربین متفاوت «گلسفیدی» که موتیف کارهای سیروس مقدم است، هیچ نشانهای از سیروس مقدم وجود نداشت. به شکلی که گاهی حس میکردی مقدم سر صحنه چرت زده که برخی سکانسها اینقدر آبکی درآمده است.
15 قسمت بدون قصه، 15 قسمت بدون یک خط داستانی مشخص، سکانسهایی بیربط که به هم چسبیدهاند، شخصیتهایی که هویتی ندارند، خانوادهای با روابط شکننده، قصههای نیمه تمام، پناه بردن از بیداستانی به اشارههای متعدد جنسی (که با ممیزی مواجه نشده و در عوض 4 تا عبارت منتقدانه به نمایندگان مجلس از تیغ ممیزی جان سالم به در نبرده است)، دروغهای شاخدار فیلمنامهای و قس علی هذا ایرادات متعدد پایتختی است که روزگاری با شخصیتپردازی و قصههای سرراست میتوانست پرمخاطبترین سریال تلویزیون باشد اما حالا هم صداوسیما را گول زده است، هم مخاطب را. البته نمیدانیم در ازای این گول زدنها و گول خوردنها چهچیزی نصیب صداوسیما شده است که ارجاع به فیلمفارسیهای تاریخ گذشته را نیز اشکال تلقی نکرده است. شارلاتانیسم محسن تنابنده جنبه آزاردهندهتر دیگری دارد، اینکه تلویزیون و پایتخت که میتوانستند از پایتخت 6 بهره بیشتری در جهت منافع اجتماعی و سرمایه ملی ایجاد کنند، چگونه همه خاطرات خوب پایتختهای قبلی را خراب کردند. اگر در پایتخت یک مسأله مهاجرت از روستا به پایتخت و نشان دادن تضادها و تمایزات پایتخت را زیبا میکرد، اگر در پایتخت 2، گنبد و گلدستهای بهانه میشد تا ما از شمال به جنوب ایران برویم و یک سریال جادهای خاص و خوب ببینیم، اگر در پایتخت 3، پایتخت یک ژانر ورزشی نو در سریالها ایجاد میکرد، اگر در پایتخت 4 با عضویت هما در شورای شهر، طرح یک نقد اجتماعی را میدیدیم و اگر در پایتخت 5 برای نخستینبار تلویزیون به مسأله حضور داعش و مجاهدتهای جریان مقاومت اشاراتی داشت، پایتخت 6 تقریبا هیچ چیز نداشت. عدم حضور خشایار الوند و توأمان مرگ باباپنجعلی شرح نمادین وضعیت پایتخت 6 است. بیپدر در فیلمنامه و بیپدر در داستان!
***
[دستور ویژه علیعسکری به معاون سیما برای بررسی حواشی «پایتخت 6»]
روزگذشته خبرگزاری فارس در خبری از دستور ویژه عبدالعلی علیعسکری به معاون سیما برای بررسی حواشی «پایتخت 6» خبر داد. بر اساس این خبر، یک منبع آگاه به فارس خبر داد رئیس سازمان صداوسیما در دستوری ویژه به سیدمرتضی میرباقری با اشاره به حواشی قسمت آخر مجموعه «پایتخت 6» تاکید کرده لازم است بررسی شود این اقدام حاصل اشتباه، بیتوجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنهانگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن»؟! علیعسکری در این دستور که با تشکر و تقدیر از زحمات گسترده معاون سیما، مدیران شبکهها و همکاران تلویزیون در تولید و پخش برنامههای متنوع و جذاب نوروزی و کسب نصاب بالا در میزان جذب مخاطبان آغاز شده است، تصریح کرده است: از آنجا که برخی موارد (از قبیل قسمت پایانی سریال پایتخت) نسبت به ضوابط و چارچوبهای رسانه ملی دقت لازم را نداشتهاند و تلاشهای شبانهروزی صورت گرفته در بخشهای مختلف سازمان صداوسیما را تحتالشعاع حاشیهسازیهایی قرار دادهاند، لازم است این موضوع بررسی دقیق و همهجانبه شود. انتظار دارد ضمن برخورد مناسب، برنامهریزی لازم برای پیشگیری از تکرار چنین مواردی صورت گیرد.
***
پایتخت 1
ماجرای «پایتخت» از آنجا آغاز شد که خانواده «نقی معمولی» تصمیم میگیرند از علیآباد مازندران به تهران کوچ کنند اما هنگام ورود به «پایتخت» مشکلات متعددی گریبان آنها را میگیرد که اصلیترین آن فوت صاحبخانه و عدم تحویل خانه از سوی وراث اوست؛ اتفاقی که باعث میشود آنها مجبور شوند مدتی را در پشت کامیون ارسطو که پسرخاله نقی است، زندگی کنند تا تکلیف خانهشان در تهران مشخص شود. مهمترین اتفاقی که باعث درخشش فصل اول این مجموعه شد، ریتم بالای خلق حوادث و تعلیقهای متعددی بود که در مسیر قصه به وجود میآمد. این نقطه قوت فنی و تکنیکی را هم باید به مسأله مهم سادگی و صمیمیت فضای کلی سریال و موفقیت سازندگان «پایتخت» در به تصویر کشیدن فضای ساده زندگی یک خانواده شهرستانی که راهی تهران شده است، اضافه کرد. بازی روان بازیگرها، فضای خانوادگی صمیمی و البته گاهی پرکشمکش آنها موضوعی بود که باعث شد فصل اول «پایتخت» نه به عنوان یک محصول نمایشی، بلکه به عنوان برشی حقیقی از زندگی بخش عمدهای از جامعه ایرانی پیش چشم آنها قرار گیرد. اصلا همین قرابت بیشتر به متن زندگی روزمره جامعه ایرانی بود که نه فقط در این فصل، بلکه در 4 فصل بعدی آن نیز باعث علاقهمندی مخاطبان به این سریال شد. «پایتخت 1» از همان اولین قسمتش و در سکانس خداحافظی با عموهای شخصیت «هما»، مسأله حقالناس را برای مخاطبان خود مطرح کرد و در قسمت دوم آن نیز با نمایش توقف خانواده «معمولی» برای ادای نماز صبح، نشان داد که میخواهد در مسیر نمایش یک خانواده ایرانی مسلمان قدم بردارد؛ خانوادهای که اگر مجبور شود، حتی حاضر است پشت کامیون زندگی کند اما صفا و صمیمت خود را در آن شرایط سخت نیز حفظ میکند.
البته سازندگان «پایتخت» که در همه این 6 فصل ساخته شده از این مجموعه نشان دادند علاقه زیادی به نقد رفتارها و برخی از آداب و رسوم اشتباه جامعه ایرانی دارند، از همان فصل یک دست به کار شدند و در قالب خلق موقعیتهای طنز به نقد این موضوع پرداختند. برای نمونه در ماجرای حضور سرزده و غیرمنتظره برادر «هما» و همسرش در خانه خانواده معمولی در تهران، به نوعی دست به نقد فرهنگ تعارفات غیرواقعی و دستوپا گیر ایرانیان زدند. یا در نمونهای دیگر برای نشان دادن زشتی دروغ و پنهانکاری، ماجرای تحویل گرفتن خانه خانواده معمولی از صاحبخانه قبلی را پیش کشیدند و در جریان اتفاقات پیشآمده در این ماجرا و دیالوگهای رد و بدل شده بین بازیگران، نقد خوبی به این خصلت اشتباه طرح شد.
***
پایتخت 2
صفا و صمیمت خانواده معمولی در فصل اول این مجموعه و البته استقبال مخاطبان باعث ساخت فصل دوم این سریال شد؛ فصلی که میتوان از آن به عنوان معنویترین فصل «پایتخت» یاد کرد. قصه محوری فصل دوم این سریال ماجرای حمل یک گنبد و 2 گلدسته از مازندران به تهران و از آنجا به روستایی در قشم توسط خانواده معمولی و با کامیون «ارسطو» است؛ گنبد و گلدستههایی که شهر به شهر هر جا که میرسند مورد احترام اهالی آن دیار قرار میگیرند و به نوعی معنویت را با خود به آنجا میبرند.
فصل دوم «پایتخت» یک اثر جادهای تمامعیار بود که یک سر قصه آن به تهران گره خورده بود تا عنوان «پایتخت» برای این سریال همچنان با خط داستانی آن نیز هماهنگی داشته باشد. این بار هم قصه اصلی «پایتخت» بر مبنای تاکید بر روابط خانوادگی و حفظ آنها پیش میرفت. مخصوصا موضوع احترام به پدر و مادر بویژه پدر و مادرهایی که بر اثر پیری و کهولت سن نیازمند مراقبت و توجه ویژهای هستند، در این فصل از سریال مورد توجه قرار گرفت. یکی از بهترین بخشهای این فصل، ماجرای سپردن باباپنجعلی به برادر دیگر خانواده معمولی یعنی «تقی» و بیقرار شدن «نقی» از دوری پدرش و بازگرداندن او به جمع خانوادهاش بود. ماجرای ماشین در آستانه سقوط به دره باباپنجعلی هم از نقاط بشدت احساسی و دلهرهآور این فصل بود که عشق و تعهد فرزند به پدر پیرش را نشان میداد.
توجه به نمایش سیمایی شاداب و بانشاط از خانواده هم یکی از نکات برجسته این فصل بود که میشد آن را در ماجرای شرکت اعضای خانواده در مسابقه تلفنی در جریان حبس شدن در رستوران یا ماجرای تحویل سال این خانواده ایرانی در کنار جاده بخوبی دید.
نکته جالب توجه در این فصل مسأله نمایش تصویری درست از اقوام ایرانی بود که به واسطه سفر این کامیون همراه با گنبد و گلدسته به شهرهای مختلف نمایش داده میشد. جالب اینکه قصه نامههای ارسالی مردم برای رئیسجمهور که در این فصل از سریال به نمایش درآمد هم به نوعی اشاره به دغدغههای اقشار مختلف مردم بویژه طبقه محرومتر در ارتباط با انتظارات و خواستههایشان از مسؤولان از جمله رئیسجمهور بود.
اما یکی از ظریفترین اشارات معنوی سری دوم پایتخت را باید در ماجرای شکارچی گرفتارشده در چاه دید؛ موضوعی که به شکل تلویحی به داستان معروف ضامن آهو و البته مسأله مهم حفاظت از محیطزیست اشاره داشت.
***
پایتخت 3
فصل سوم «پایتخت» به واسطه گره خوردن با مسابقات ورزشی و هیجانات آن و البته به واسطه پشتوانه مخاطبانی که از 2 فصل قبلی خود به دست آورده بود، توانست رکورد مخاطبان را در میان 3 فصل پخش شده این سریال بزند. اولین نکته در ارتباط با این فصل که به قصه اصلی آن یعنی ماجرای کشتی گرفتن نقی و قهرمانیاش در رقابتهای پیشکسوتان جهان مرتبط است، مسأله توجه به ورزش قهرمانی و البته منش پهلوانانه در یک سریال تلویزیونی است. از این منظر پایتخت توانست با محوریت بخشیدن به مسأله ورزش، در روال قصه اصلی خود یک تغییر و تنوع ژانری را هم پدید بیاورد و قصهای را که پیش از این عموما در فضایی خانوادگی بود به ژانر ورزشی ببرد.
فصل سوم «پایتخت» به روال همه فصلهای این مجموعه، از همان ابتدا سعی کرد به نقد آداب و رسوم اشتباه جامعه ایرانی بپردازد؛ همان جا که در جریان نمایش مقدمات عروسی ارسطو به نقد چشم و همچشمی و ظاهرسازیهای مرسوم جامعه ایرانی پرداخت. در ادامه نیز با روایت گوشهای از مشکلات و دردهای محیطبانان ایرانی به عنوان قشری فداکار و کمتر دیده شده سعی کرد تا در قصهاش هم به مسأله مهم حفظ پلنگ مازندران به عنوان یک دغدغه ملی بپردازد و هم دردهای این بخش زحمتکش از جامعه را نشان داده باشد. تلاش خانواده معمولی در سختترین شرایط که خود نقی به عنوان پدر خانواده شغل مشخصی ندارد و از سوی دیگر به «اوس موسی» نیز بدهکار است، برای حفظ سلامتی شوهر خواهرش یعنی «بهبود» خود نشانهای از اولویت داشتن خانواده در سختترین لحظات است. خانوادهای که در مواجهه با «چو چانگ» به عنوان عروس جدید خانواده و نمادی از یک فرد خارجی، پس از فراز و فرودهای بسیار به این نتیجه میرسد که هیچ چیز بهتر از اینکه خودت باشی نیست و البته در ادامه نیز در جریان حضور اعضای خانواده در رستوران چینی، درس صادق بودن با شریک زندگی را به مخاطبان خود میدهد.
یکی از ماندگارترین سکانسهای این فصل حضور «نقی» در کنار مزار مادرش و درد دل با او بود. سکانسی که بعدها بارها و بارها در شبکههای اجتماعی چرخید؛ در ادامه نیز همسر «نقی» در جریان مسابقات او با یاد کردن از مادر نقی و طلب دعای خیر به نوعی از مقام والای مادر گفت. همچنین کنار هم قرار گرفتن زن و شوهر در شرایط سخت و حضور هما با یک فلاسک چای در حاشیه یکی از تمرینات برای روحیه دادن به نقی و همچنین سکانس غذا نخوردن دسته جمعی اعضای خانواده برای مراعات حال نقی نیز نشانه دیگری از همراهی درست اعضای خانواده با هم در لحظات دشوار زندگی بود.
***
پایتخت 4
شاید در میان همه فصلهای «پایتخت» پیش از آنکه فصل ششم آن در نوروز امسال روانه آنتن شود، بیشترین تنشهای درون خانوادگی را میشد در فصل چهارم این سریال دید؛ فصلی که با درگذشت ناگهانی همسر چینی ارسطو آغاز شد و در ادامه ماجرای ورود هما، همسر نقی به شورای شهر علیآباد قصه محوری سریال شد. قصهای که با تصمیم نقی و ارسطو برای تکمیل خانه نیمهکاره «بهبود» که در اراضی زراعی و به شکل غیرقانونی بنا شده بود، به اوج تنشهای میان اعضای خانواده معمولی رسید. شاید اصلیترین دلیل ضعف قصه این فصل را باید جابهجایی زمان نمایش آن از نوروز به ماه رمضان و طبیعتا بیشتر شدن تعداد قسمتهای آن دانست. به طور کلی همیشه قصههای انتخاب شده از سوی سازندگان «پایتخت» به شکلی است که اگر بخواهد ریتم و شکل ظاهری خود را به درستی حفظ کند، باید در نهایت در همان 14 قسمت به پایان برسد و اضافه شدن قسمتهای دیگر به این مجموعه باعث آب بستن در فیلمنامه و کشآمدن بیدلیل قصه با خرده پیرنگهای کمکارکرد در مسیر قصه میشود.
با همه این انتقادات اما فصل چهارم پایتخت همچنان خانواده را محور اصلی خود قرار داده بود؛ شاید تنشها میان اعضای خانواده بویژه 2 شخصیت «نقی» و «هما» بالا گرفته بود اما باز هم محبت و علاقه میان این زوج آنقدر بود که بتواند بر این تلخیها غلبه کند. اوج این علاقه را میشد در سکانس نهایی سریال و در جریان حمله قلبی هما دید.
شاید در برخی موارد رفتار نقی با باباپنجعلی به عنوان پدرش تند و غیرمنطقی میشد اما احترام قلبی و همیشگی او به پدر و همچنین احترام شخصیت «بائو» به مادر پیرش، الگوی مناسبی برای جامعه امروز بود؛ جامعهای که شاید حالا مدتها میشود که ارزشهای مهمی همچون احترام به پدر و مادر و بزرگترها در آن کمرنگتر از همیشه شده است.
اصلا ایده اصلی قصه فصل چهارم که نقد تلاش بستگان افراد صاحب منصب برای سوءاستفاده از قدرت آنها و همچنین ساختوسازهای غیرقانونی در اراضی کشاورزی و جنگلی شمال کشور است، ایدهای به روز بود که طرح و به تصویر کشیدن آن در یک سریال تلویزیونی با وجود همه ایراداتی که به آن وارد بود باز هم توانست گوشهای از مشکلات مرتبط با این مسائل مهم را به تصویر بکشد. بحرانهای عاطفی و مسأله توجه به خواستهها و عواطف سالمندان هم قصهای فرعی اما مهم در این فصل بود که با روکشی طنز و همراه با شوخی برای میلیونها مخاطب این سریال به نمایش درآمد.
***
پایتخت 5
فصل پنجم را میتوان قله سریال «پایتخت» در زمینه جلب نظر مخاطبان هم از نظر تعداد و هم از نظر استقبال مخاطب دانست. اثری که با وجود برخی نقدها در ارتباط با تصویر مثبت ارائه شده از سوی آن درباره فضای داخلی کشور ترکیه اما در نهایت توانست همچون اثری از جنس سینمای استراتژیک برای میلیونها مخاطب ایرانی مسأله مهم لزوم رویارویی با تروریستهای داعش را تشریح کند. پایتخت 5 نه یک سریال سرگرمکننده بلکه اثری از زیرمجموعههای سینمای استراتژیک بود که نشان میداد اندیشه تکفیری و داعشی چگونه منجر به نابودی بسیاری از کشورهای مسلمان منطقه شد و اگر مدافعان حرم نبودند، جامعه ایرانی ممکن بود با چه تهدیداتی روبهرو شود. همچنین برای نخستینبار بود که در یک سریال تلویزیونی ایرانی به مسأله تبعات حضور زنان جذب شده به داعش و عواقب و تاثیرات منفی این اتفاق به شکلی صریح پرداخته میشد؛ ابتکاری که یکی از ویژگیهای مثبت این فصل از سریال بود. اتفاقا این بار هم، این خانواده بود که توانست با همدلی و همکاری یکدیگر بر مسائل و مشکلات و تهدیدهایی که وجود داشت، غلبه کند. خانوادهای که در جریان سفری به ظاهر تفریحی به ترکیه، به شکلی ناخواسته و اتفاقی به سمت خاک سوریه کشیده میشوند و از آنجا برای نخستینبار خطر داعش را با گوشت و پوست خود لمس میکنند اما در نهایت با همدلی و همکاری خود بر این مشکل غلبه میکنند. اگر در پایتخت 5، گوشهای از رفتارهای «بهتاش فریبا» به عنوان جوانی سرکش و بیمبالات نشان داده میشد، در نهایت این فشار سختیها و قرار گرفتن او در موقعیتی همچون جنگ بود که باعث شد تا بهتاش نسبت به رفتارهای اشتباه خود با مادر و سایر بزرگترها پشیمان شود؛ موضوعی که البته به نظر میرسید نویسندگان فصل ششم این سریال بشدت اصرار به نادیده گرفتن آن و بازگشت بهتاش به تنظیمات کارخانه را داشتند! در این فصل نیز همچون همه فصلهای پیشین قصه «پایتخت» سعی شده بود تا ریتم کلی و فضای طنز قصه و البته خلق موقعیتهای درام به شکل توامان و متوازن پیش رود تا نه سریال اسیر لودگی شود و نه بار طنز و شادی آن کم شود؛ همچنان که برای نمونه در ماجرای به تصویر کشیدن تلاش 3 جوان فیلم برای انجام مهاجرت غیرقانونی از طریق ترکیه، علاوه بر اینکه سعی شده بود تا به مسأله رویای مهاجرت برخی از جوانان و مسائل و مشکلات آن تا حدودی پاسخ داده شود، شوخیهای سریال در ارتباط با حضور خانواده نقی در هتلی در ترکیه بخوبی توانسته بود بار تلخی قسمت درام قصه را کم کند.
***
با تجزیه و تحلیل 5 فصل قبلی «پایتخت» نشان دادیم چرا فصل ششم این سریال به بیراهه کشیده شد
یک خانواده دوستداشتنی معمولی
«خانواده» مهمترین مفهومی بود که با سریال «پایتخت» گره خورده بود؛ مفهومی که به واسطه استمرار نمایش مناسبات خانوادگی خانواده «معمولی» در فصول مختلف این سریال و اتفاقات تلخ و شیرین پیش آمده برای این خانواده، در ذهن مخاطبان تثبیت شده بود. گزارهای درباره اینکه هر چقدر هم شرایط سخت و پیچیده شود، باز هم همدلی و همکاری اعضای خانواده در کنار هم میتواند منجر به عبور از بحرانها و مشکلات شود. اما حالا که انتقادات از سری ششم «پایتخت» بالا گرفته است، شاید بد نباشد نگاهی به این موضوع بیندازیم که 5 فصل قبلی پایتخت با وجود همه نقدهای وارد بر آنها، دارای چه ویژگیهایی بودند که فقدانشان در فصل ششم این مجموعه موجب خالی شدن «پایتخت» از مفاهیمی شد که پیش از این جزو ویژگیهای درخشان این مجموعه به شمار میآمد.
ارسال به دوستان
با کاهش شانس عدنان الزرفی برای تشکیل دولت گروههای عراقی گزینههای دیگری را بررسی میکنند
بازگشت عراق به عبدالمهدی؟
گروه بینالملل: فضای سیاسی عراق با نظر منفی اکثریت گروههای سیاسی این کشور بر سر نخستوزیری عدنان الزرفی وارد فاز تازهای شده و برخی محافل سیاسی از آغاز لابی برای انتخاب گزینههای جدید سخن میگویند.
جدیدترین اظهارنظر درباره این موضوع از سوی یک عضو حزب دموکرات کردستان عراق (حزب بارزانی) بود که فاش کرد عادل عبدالمهدی، نخستوزیر دولت پیشبرد عراق که تا انتخاب نخستوزیر بعدی عهدهدار امور عراق است، شانس اول نخستوزیری در میان گزینههای مطرح است.
عماد باجلان از سران حزب دموکرات کردستان دیروز اعلام کرد احزاب کرد خود را وارد اختلافات احزاب شیعی نمیکنند و منتظر روشن شدن نامزد نخستوزیری هستند. اشاره باجلان به اختلافات سیاسی درباره معرفی نامزد نخستوزیری و تشکیل کابینه جدید عراق است. به گفته این سیاستمدار عراقی، حزب او هیچ تضمینی به عدنان الزرفی که اکنون مأمور تشکیل کابینه است، نداده و اگر احزاب شیعه از او حمایت کنند، حزب او نیز حمایت خواهد کرد اما با این حال وی تاکید کرد همه احزاب سیاسی اکنون بر عبدالمهدی متفقالقول شدهاند و او اکنون بیشترین بخت را برای نخستوزیری عراق دارد.
گفتنی است عادل عبدالمهدی، نخستوزیر پیشبرد امور (فعلی) عراق در پی اعتراضات ماههای گذشته عراق که از اول اکتبر آغاز شد، استعفا کرد. پس از عبدالمهدی، برهم صالح، رئیسجمهور عراق در نهایت محمد توفیق علاوی را مامور تشکیل کابینه عراق کرد. علاوی پس از ناکامی در جلب موافقت احزاب، یازدهم اسفند ۱۳۹۸ از تشکیل کابینه انصراف داد تا رئیسجمهور عراق بعد از او عدنان الزرفی را مأمور تشکیل کابینه کند اما احزاب شیعه با رد این گزینه، اعلام کردند برهم صالح مرتکب خلاف قانونی شده و با نامزدی الزرفی بشدت مخالفند.
* اولویت اخراج آمریکا
بیانیه شدیداللحن گروههای مقاومت عراق که روز شنبه در واکنش به تحولات اخیر در این کشور منتشر شد نشان داد اولویت نیروهای مردمی عراق حفظ استقلال کشور است، از این رو با هرگونه اقدام سازشکارانه که منجر به تضمینی برای تداوم حضور نیروهای آمریکایی در عراق شود، مقابله عملی خواهند کرد. بر این اساس برخی شخصیتهای سیاسی حامی عدنان الزرفی که در این مدت روی پشتیبانی آمریکا حساب ویژهای باز کرده بودند، به این نتیجه رسیدهاند اصرار آنها بر انتخاب گزینهای که رای اکثریت پارلمان را در اختیار نخواهد داشت و عملاً با انگیزه دور زدن قانون اساسی و لغو مصوبات پارلمان به دنبال تصدی پست نخستوزیری است، آینده ناخوشایندی را برای عراق و حیات سیاسی آنها به همراه خواهد داشت.
به گزارش «وطن امروز»، «سعد السعدی» از اعضای دفتر سیاسی جنبش عصائب اهل الحق با اشاره به بیانیه اخیر گروههای مقاومت خاطر نشان کرد: بیانیه گروههای مقاومت پس از جنایتهای مکرر آمریکا در عراق صادر شده است و تصمیم تاریخی پارلمان عراق درباره خروج نیروهای آمریکایی از عراق به خاطر جنایتهای فراوان ایالات متحده در عراق گرفته شد. السعدی درباره بحران تشکیل دولت عراق عنوان داشت: دخالت ایالات متحده در تشکیل دولت عدنان الزرفی بسیار واضح و آشکار است و فشارهای آمریکا بر رئیسجمهوری عراق و برخی نمایندگان وجود دارد تا به دولت الزرفی رای بدهند. السعدی با پرسشی مبنی بر اینکه آیا عدنان الزرفی، نماینده مرجعیت و خواسته مردم و گروههای شیعی عراق است؟ بعید دانست وی رای اعتماد پارلمان این کشور را به دست آورد. «برهان المعموری» از نمایندگان پارلمان عراق هم معتقد است کابینه پیشنهادی عدنان الزرفی به دلیل مخالفت اکثر گروههای سیاسی رأی نخواهد آورد. تاکنون ائتلاف الفتح، دولت قانون و جریان حکمت ملی عراق که گروههای موثر در پارلمان این کشور هستند با نخستوزیری عدنان الزرفی به مخالفت برخاستهاند.
«حسن سالم» نماینده عضو فراکسیون «الصادقون» در پارلمان عراق هم اعلام کرد گروههای سیاسی شیعی بر رد نخستوزیری «عدنان الزرفی» و یافتن جایگزین او توافق دارند. وی در گفتوگو با شبکه «العهد» تصریح کرد: قضیه مامور شدن الزرفی به تشکیل کابینه غیرقانونی و مخالف اصول و چارچوبهای قانون اساسی کشور بود، زیرا او نامزد فراکسیون بزرگتر در پارلمان عراق نبود. سالم تصریح کرد: الزرفی شخصیتی بحثبرانگیز است که پستهای اجرایی متعددی داشته و به عنوان استاندار نجف نیز ناکامیهایی داشته است. به همین دلیل نیز شیعیان توافق کردهاند وی را رد کنند و پرونده او بسته شده است و اقدام او در ارائه برنامه دولتش قابل توجیه نیست. وی در بخش دیگری از سخنانش به بیانیه اخیر گروههای مقاومت اسلامی عراق علیه اشغالگران آمریکایی پرداخت و گفت این بیانیه برخاسته از اخلاق و روحیه گروههای مقاومت اسلامی در حفظ حاکمیت عراق است و این گروهها با قاطعیت حضور نیروهای خارجی در کشور بویژه نیروهای آمریکایی را رد میکنند. مجموع این موضعگیریها از سوی مقامات سیاسی و احزاب شیعی به این معناست که الزرفی شانس چندانی برای تشکیل کابینه ندارد اما با این حال یک منبع نزدیک به نخستوزیر مکلف اعلام کرد پارلمان این کشور چهارشنبه یا پنجشنبه هفته جاری جلسه رأی اعتماد به کابینه جدید را برگزار میکند. از این رو به نظر میرسد صحنه سیاسی- امنیتی عراق طی روزهای آینده آبستن تحولات قابل توجهی خواهد بود. مگر اینکه الزرفی تا پیش از جلسه رای اعتماد کنارهگیری کند.
***
چراغی در تاریکی
احسان تقدسی*: درباره میزان شانس عادل عبدالمهدی برای نخستوزیری دوباره عراق توجه به چند نکته ضروری است؛ اول اینکه حتی حامیان چندماه پیش کنارهگیری عبدالمهدی که از منابر و تریبونهای رسانهای خود برکناری وی را خواستار شده بودند، گمان این همه بلبشو در عراق را نداشتند. تصور اولیه این بود که عادل عبدالمهدی استعفا میکند و بلافاصله احزاب روی گزینه بعدی توافق میکنند و با معرفی فرد توافق شده از سوی رئیسجمهور به پارلمان، عراق روال تازهای را میپیماید.
اما نه تنها اینطور نشد، بلکه بلافاصله بعد از استعفای عادل عبدالمهدی موج بزرگی از بیسروسامانی سیاسی در عراق شروع شد که ضربه مهم این وضعیت ترور سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در فرودگاه بغداد بود. در واقع برنده بیدولتی در عراق، آمریکاییها بودند که فضا را برای اقدامات تروریستی مهیا دیدند و ضربه خود را وارد کردند. برنده دیگر بیدولتی در عراق جریانهای افراطی این کشور و در راس آنها داعش بود که در این فضا، فرصت را برای ضربه زدن به مقاومت و مردم عراق غنیمت شمرده و جان دوبارهای گرفتند. اگر چه جریان مقاومت عراق همچنان با آنها درگیر است و دست بالاتر را دارد اما نمیتوان منکر افزایش روحیه داعشیها در دوران بیدولتی عراق شد. 2 گزینهای که بعد از عادل عبدالمهدی به عنوان نخستوزیر عراق مطرح شدند یکی خود حال و هوای کار سیاسی را نداشت و دیگری (عدنان الزرفی) هم آنقدر اظهارات گذشتهاش علیه جریان مقاومت زیاد است که احزاب شیعه عراق اگر بر سر همه چیز اختلاف داشته باشند، بر سر رای منفی به الزرفی اتفاق نظر دارند. در عوض الزرفی حمایت سنگین رسانههای حامی جبهه غرب و ضدمقاومت را پشت سر خود دارد که این هم بر وخامت اوضاع افزوده است. آنچه مسلم است، چهرههایی که پتانسیل نخستوزیری در عراق را دارند و گروههای سیاسی توان توافق بر سر آنها را دارند، انگشتشمارند. هر یک از این افراد هم انقلتها و بحثهای خاص خود را دارند و در شرایط عجیب و غریب امروز عراق تمایل چندانی برای نخستوزیری ندارند. در این شرایط عادل عبدالمهدی که همچنان بر اساس قانون ریاست دولت پیشبرد عراق را تا انتخاب نخستوزیر بعدی بر عهده دارد، محتملترین گزینه است. عبدالمهدی ممکن است گزینه ایدهآل برخی جریانات عراق نباشد اما در شرایط توفان زده عراق و توطئههای پیچیدهای که این کشور را تهدید میکند، چراغی در تاریکی است. وی این روزها همچون دوره نخستوزیری خود دغدغهمند اوضاع عراق است. گزینه ایدهآل گروههای سیاسی عراق حتی اگر مخالف عادل عبدالمهدی باشند، انتخاب دوباره وی به نخستوزیری و مکلف کردن وی به برگزاری انتخابات ظرف یک سال آینده است. این شاید بتواند گره از کار فرو بسته عراق بگشاید.
* دبیر سرویس بینالملل
ارسال به دوستان
فیلم ابراهیم حاتمیکیا، اولین فیلم سینمای ایران است که بهصورت آنلاین اکران خواهد شد
خروج از موقعیت کرونا
گروه فرهنگ و هنر: با آغاز بحران کرونا در جهان تقریبا روزی نبوده و نیست که اخباری در ارتباط با مسائل و مشکلات مالی ناشی از این بحران برای حوزههای مختلف فرهنگی از جمله سینما در رسانهها منتشر نشود. به صفر رسیدن باکسآفیس جهانی یکی از مصادیق این موضوع است که نشان داد کرونا همانطور که میتواند برای آدمها خطرناک باشد، توانایی بالایی هم برای زمینگیر کردن صنعت سینما دارد. البته در این مدت ابتکارات مختلفی برای عبور از این شرایط اندیشیده شد؛ ابتکاراتی که البته به واسطه جدید بودن این فضا و عدم داشتن فرصت مناسب برای آزمون و خطا، دارای ایراداتی هم بود. برای نمونه طرح ورود هر روز یک فیلم تازه به شبکه نمایش خانگی در نهایت با آفتهایی همچون ورود فیلمهای پرحاشیه مثل «رحمان 1400» روبهرو و انتقاداتی هم به شیوه اجرای این طرح وارد شد. با این همه در این میان آنچه بیش از هر چیز اهمیت داشت، یکی کمک به چرخه اقتصادی فعالیت فرهنگی و دیگری سهلتر کردن شرایط ماندگار شدن مردم در خانهها بود.
* چراغی که حاتمیکیا روشن کرد
روز یکشنبه در گزارشی در همین صفحه در ارتباط با یکی از طرحهای مدنظر برای برطرف کردن برخی خسارتهای وارده بر پیکره اقتصادی سینمای ایران گفتیم و از این موضوع خبر دادیم که احتمالا در آینده نه چندان دور، فیلمهای سینمایی برای بازگرداندن سرمایه و البته ارتباط با مخاطبان باید از مسیر اکران آنلاین عبور کنند؛ خبری که به فاصله یک روز پس از آنکه «وطن امروز» آن را برای اولین بار به شکل جدی مطرح کرد، تایید شد تا فیلم سینمایی «خروج» ساخته ابراهیم حاتمیکیا اولین فیلم تولید سال ۹۸ باشد که با تصمیم عوامل آن به صورت آنلاین منتشر شده و در دسترس مخاطبان قرار بگیرد.
آقا ابراهیم که نشان داده همیشه دوست دارد با دامنه گستردهتری از مخاطبان ارتباط برقرار کند، پیشگام شده و قرار است پیش از اکران عمومی، «خروج» را به صورت اینترنتی در اختیار مخاطبان قرار دهد. بنا بر اعلام عمومی پروژه، فیلم سینمایی «خروج» تازهترین اثر ابراهیم حاتمیکیا طی روزهای آتی در بستر اینترنت به صورت آنلاین عرضه خواهد شد. با توجه به شیوع ویروس کرونا و حضور طولانیمدت مردم در خانه، سازمان هنری- رسانهای اوج تصمیم بر نمایش آنلاین فیلم سینمایی «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا گرفت. همچنین این تصمیم با موافقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مراجع قانونی نمایش در کشور روبهرو شد.
* هفته بعد منتظر «خروج» باشید
تازهترین اثر ابراهیم حاتمیکیا از اوایل هفته آینده در سامانههای نمایش آنلاین قرار خواهد گرفت و مخاطبان میتوانند با خرید قانونی با خانواده به تماشای این فیلم سینمایی بنشینند. این برای نخستینبار است که یک فیلم سینمایی ابتدا پخش آنلاین مجازی و سپس اکران در سینماها را خواهد داشت. فیلم سینمایی «خروج» در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. «خروج» بیستمین فیلم ابراهیم حاتمیکیا در مقام کارگردان در سینمای ایران است. این فیلم در سامانههای «فیلیمو» و «نماوا» به نمایش گذاشته خواهد شد.
* ایده اکران اینترنتی چگونه عملیاتی خواهد شد؟
اما یکی از سوالات اصلی در این میان آن است که چرا فیلمی همچون «خروج» که به احتمال زیاد میتوانست درآمد خوبی در گیشه سینماها داشته باشد، باید زودتر از موعد بازشدن سینماها و در این شرایط دل به دریا بزند و مسیر اکران اینترنتی را انتخاب کند. سوالی که محمد ذوقی، مشاور رسانهای فیلم سینمایی «خروج» و مدیر سابق روابط عمومی سازمان رسانهای «اوج» در گفتوگو با مهر، اینگونه به آن پاسخ داده است: «همیشه در سازمان اوج 3 مقوله برایمان مهم بوده است؛ اول فیلم خوب ساختن، دوم اینکه تلاش کنیم فیلمهایمان با تبلیغات درست و موثر دیده شوند و سوم اینکه برگشت سرمایه از آثارمان داشته باشیم. مجموعه اوج سال گذشته درآمد ۳۷ میلیاردی داشته و قرار است این رقم در سال جدید افزایش هم پیدا کند، این موضوع این معنی را میدهد که ما برای برگشت سرمایه و وجه اقتصادی فرهنگ برنامههای مبسوطی داریم. با توجه به شرایطی که در حال حاضر در آن به سر میبریم و به نظر میرسد بحران کرونا و تاثیرات روانی- اجتماعی آن همچنان ادامه داشته باشد، تصمیممان بر این بود حرکت نو و جدیدی را در کشور امتحان و تجربه کنیم، به همین دلیل برای رفاه حال مردم قرار شد ابتدا فیلم پخش آنلاین در بسترهای «ویاودی» داشته باشد و بعد روی پرده سینما بیاید».
* از پخش تیزرهای تلویزیونی تا راهکارهای ضدقاچاق «ویاودی»ها
اما واقعیت آن است که با توجه به ضعیف بودن قوانین کپیرایت در ایران و گسترده بودن دامنه قاچاق فیلم در ایران، یکی از دلنگرانیهای اصلی در ارتباط با اجرای این طرح که قطعا برای سایر صاحبان آثار نیز وجود دارد، مسأله قاچاق آثار سینمایی است. وقتی یک محصول سینمایی پس از فروش در سینماها و عرضه در شبکه نمایش خانگی به شکل گسترده قاچاق میشود، چه تضمینی برای جلوگیری از این موضوع در این شرایط تازه وجود دارد. آن هم در شرایطی که فیلم اصلا وارد چرخه فروش سینما نشده و از این نظر احتمال زیادی برای ضرر سنگین سرمایهگذاران اثر وجود دارد. البته ذوقی در ارتباط با این دغدغه نیز توضیح داده است. او در این گفتوگو با اشاره به اینکه در این فرآیند به تبلیغات، فروش و... فکر شده و قرار است تیزرهای این فیلم در تلویزیون پخش شود، در ارتباط با مدل اجرایی این طرح گفت: «به نظرمان در مدل جدیدی که طراحی کردهایم یعنی با پخش اینترنتی و بعد اکران سینمایی و سپس نمایش تلویزیونی، این فیلم بیشتر دیده میشود. ضمن اینکه به جهت برگشت سرمایه هم اتفاق مبارکی میافتد. از همه اینها مهمتر مردم فیلم را میبینند و به احوال روحی مردم کمک میشود. اصلا مجموعهای مثل اوج و فیلمساز بزرگی مثل آقای حاتمیکیا همیشه تلاششان این بوده که برای مردم فیلم بسازند و بهتر شدن حال آنها در اولویت بوده، بنابراین مهمترین پیام این حرکت در این ایام مواجهه با بحران کرونا همین است». ذوقی در پایان درباره احتمال قاچاق فیلم همزمان با اکران اینترنتی هم گفته است: «مردم ما حتما با فرهنگتر از این حرفها هستند، ضمن اینکه خود «ویاودی»ها تمهیداتی اندیشیدهاند برای اینکه این اتفاق نیفتد». به نظر میرسد در صورت موفقیت این طرح و رسیدن فیلم سینمایی «خروج» به فروشی قابل قبول، برخی دیگر از صاحبان آثار سینمایی نیز همین مسیر را برای اکران آثارشان انتخاب کنند، چرا که همچنان وضعیت بازگشایی سینماها و زمان دقیق آن در هالهای از ابهام است.
ارسال به دوستان
آمار مبتلایان به کرونا در آمریکا دیروز 311 هزار نفر را پشت سر گذاشت
ترامپ: 2 هفته آینده مرگبار است
گروه بینالملل: آمار مبتلایان به کرونا در آمریکا از مرز 300 هزار نفر هم گذشت و تا عصر دیروز به 311637 نفر و تعداد تلفات هم به 8454 تن رسید. اگر تا دیروز فاصله آمار مبتلایان رتبههای اول و دوم لیست درگیرترین کشورها در حوزه کرونا 2 برابر بود، احتمال 3 برابر شدن این رقم با ادامه شیوع کرونا در آمریکا وجود دارد.
آمار کل مبتلایان به کرونا در دنیا هم عصر دیروز مرز 1.213.000 را رد کرد. به این ترتیب از میان هر 4 فرد مبتلا به کرونا یک نفر آمریکایی است.
با وجود تلاش مدیران سیاسی و نظامی آمریکا برای کنترل اوضاع، سخنان بامداد دیروز ترامپ درباره انفجار تلفات در 2 هفته آینده بر نگرانی افکار عمومی در این کشور افزود.
ترامپ طی سخنرانی در کنفرانس مطبوعاتی کارگروه کرونا در کاخ سفید، گفت: 2 هفته آینده بسیار سخت و مرگبار است؛ پیشبینی میشود که با مرگومیر زیاد ناشی از کرونا مواجهه شویم و 2 هفته بسیار سخت پیش رو داریم. مقامهای آمریکایی قبلا گفته بودند پیشبینیها نشان میدهد ممکن است حداقل ۱۰۰ هزار نفر در این کشور جانشان را از دست بدهند. وی با بیان اینکه نظامیان بیشتری را برای مقابله با شیوع کرونا و اجرای مقررات بهداشتی از جمله فاصلهگذاری اجتماعی به کار میگیرد، توضیح داد: آنها به جنگ میروند، جنگی که هیچ وقت واقعا برای آن آموزش ندیدهاند. ترامپ گفت: به دستور من ۱۰۰۰ نیروی نظامی پزشکی دیگر در حال اعزام به نیویورک هستند تا در جایی که بیشترین نیاز به آنان وجود دارد، کمکرسانی کنند. آنجا خطرناکترین کانون بحران است.
گفتنی است در روزهای گذشته اخبار عجیب و غریبی از وضعیت نیویورک در مبارزه با کرونا شنیده شد که یک نمونه آن اعتراض کادر درمانی این ایالت به کمبودهای پزشکی بود که در روزهای گذشته بسیار خبرساز شد.
ترامپ درباره زمان آغاز به کار کسبوکارها در آمریکا هم گفت: هر چه سریعتر باید کسبوکارها در این کشور از سر گرفته شود.
* دست به دامان هند
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا پس از ناتوانی در مقابله با بحران کرونا این بار دست به دامان هند شد تا از داروهای ضدمالاریای هندی برای مقابله با کرونا استفاده کند. هندوستانتایمز نوشت: ترامپ ضمن تماس تلفنی با نارندرا مودی، نخستوزیر هند خواستار تقویت صادرات داروی ضدمالاریا برای مقابله با کرونا شد. وی در این باره گفت: ما از هند خواستهایم داروهای ضدمالاریا را که در گذشته سفارش داده بودیم هر چه سریعتر ارسال کند و مقدار آن را نیز افزایش دهد. مودی نیز اصل سخنان ترامپ را تایید کرده و بدون اشاره به جزئیات گفتوگو اعلام کرد: ما توافق کردیم روابط خود در حوزه درمان و پزشکی را افزایش دهیم.
هند یکی از بزرگترین تولیدکنندگان داروی هیدروکسی کلروکین در جهان است که از آن برای مقابله با مالاریا استفاده میشود و تاثیر خوبی بر تقویت سیستم ایمنی بدن دارد. هند قرار است این دارو را علاوه بر آمریکا برای رژیم صهیونیستی نیز تامین کند ولی مسؤولان دهلینو تاکنون جزئیاتی در این باره اعلام نکردهاند.
* جنگ ایالتهای آمریکا بر سر تجهیزات پزشکی
کمبود تجهیزات پزشکی در ایالات مختلف آمریکا و ناتوانی دولت این کشور در تامین تجهیزات مورد نیاز بیمارستانها و کادر درمانی آمریکا سبب شده مسؤولان ایالتها امید چندانی به تامین تجهیزات و داروهای مورد نیاز خود از سوی دولت ترامپ نداشته باشند و نه فقط با دولت، بلکه حتی با ایالتهای دیگر هم جنگ تمامعیاری را برای دستیابی به تجهیزات و دارو آغاز کنند.
این موضوع سبب شد دیروز خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارشی را با همین محور منتشر کند. این خبرگزاری گزارش داد: در پی کاهش ذخایر تجهیزات پزشکی و محدودیت ایجاد شده توسط دولت ترامپ در دسترسی به آنچه باقی مانده است، فرمانداران ایالتهای آمریکا به سختی تلاش میکنند برای ایالتهای خود ماسک، دستگاه تنفسی، دستکش و سایر تجهیزات اساسی مورد نیاز برای مقابله با کرونا را تهیه کنند.
یکی از فرمانداران به آسوشیتدپرس گفته: ما با یکدیگر و با دولت فدرال رقابت میکنیم؛ ما شاهد جهش 2 برابری قیمت دستگاه تنفسی و 10 برابر شدن قیمت ماسک هستیم و دست نیاز به سمت دوستان ثروتمند خود دراز کردهایم.
بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، فرماندار ماساچوست هم تیمی را به چین فرستاده تا یک میلیون ماسک تهیه کند و فرماندار نیویورک هم دستوری صادر کرده که بر اساس آن بیمارستانهای خصوصی باید دستگاههای تنفسی را به مکانهایی اختصاص دهند که بیشترین نیاز را دارند.
بر اساس این گزارش، این مشکلات حتی باعث شد بسیاری از فرمانداران از دولت آمریکا بخواهند به خریدهای مورد نیاز سامان بدهد اما به نظر نمیرسد ترامپ علاقهای به مداخله در بازار خصوصی داشته باشد.
لری هوگان، فرماندار مریلند که ریاست مجمع ملی فرمانداران را نیز به عهده دارد، گفت: این بزرگترین ناامیدی است. هوگان تاکید کرده که ایالتها به صورت نامتوازن با یکدیگر رقابت میکنند و حالا دولت نیز با فرمانداران رقابت میکند و کشورهای دیگر نیز با آمریکا رقابت میکنند.
هوگان به آسوشیتدپرس گفت: هر چند پیشرفتی در زمینه توزیع تجهیزات انبار شده از سوی دولت دیده میشود اما آنچه اختصاص داده میشود درصد خیلی کمی از نیاز ایالتهاست.
* نمره منفی آمریکاییها به عملکرد کرونایی ترامپ
عملکرد دولت ترامپ در مواجهه با بحران کرونا سبب نارضایتی طیف گستردهای از مردم آمریکا شده است. به نوشته وبگاه هیل، نظرسنجی جدیدی که به صورت مشترک توسط شبکههای «ایبیسی» و مؤسسه «ایپسوس» انجام شده نشان میدهد اکثریت جامعه آمریکا از عملکرد دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور در موضوع ویروس کرونا راضی نیستند.
بر این اساس، ۵۲ درصد آمریکاییها از عملکرد ترامپ ناراضی هستند که نسبت به نظرسنجی مشابه در 2 هفته قبل، افزایش ۹ درصدی داشته است. همچنین ۸۹ درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی از وضعیت شیوع ویروس کرونا در آمریکا بسیار نگران هستند.
* نامزد جانسون هم به قرنطینه رفت
انتشار خبر ابتلای نامزد باردار بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس به کرونا دیروز در قاره سبز خبرساز شد. جانسون که ابتدا حامی تئوری ابتلای گلهای و مصونیت بود، بعد از فشار افکار عمومی انگلیس به ناچار محدودیتهایی را در نظر گرفت. انگلیس در میان کشورهای اروپایی بیبرنامهترین کشور در حوزه مبارزه با کروناست. دیروز خبرگزاری رویترز گزارش داد، کری سایموندز، نامزد جانسون که چندی پیش خبر باردار شدنش منتشر شد، به ویروس کرونا مبتلا شده است. سایموندز گفت: بهدلیل داشتن علائم ویروس کرونا، هفته گذشته را در خانه ماندم. نیازی به انجام تست نبود و بعد از 7 روز استراحت بنیه بیشتری دارم و رو به بهبودی هستم. او که از مشاوران دولت جانسون نیز محسوب میشود، گفت: ابتلا به «کووید-۱۹» حین بارداری قطعاً نگرانکننده است. به دیگر زنان باردار توصیه میکنم راهنماییهای لازم را که بهنظرم اطمینانبخش هستند مطالعه و اجرا کنند. این در حالی است که وی پس از گذراندن یک هفته در قرنطینه همچنان علائم بیماری را دارد و باید در قرنطینه بماند. از سوی دیگر مایکل گوو، وزیر کابینه جانسون اعلام کرد یک کودک ۵ ساله در انگلیس به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست داده است و با خانواده او ابراز همدردی کرد. داستان شایعات در انگلیس هم آنچنان داغ است که شایعه باورنکردنی انتقال کرونا از طریق دکلهای اینترنت شرکت هوآوی منتشر و سبب شد این وزیر انگلیسی آن را مزخرف بخواند. با این حال اما این شایعه موجب شده برخی مردم به دکلهای مخابراتی آسیب وارد کرده و در کار شرکتهای مربوط اختلال ایجاد کنند. گوو همچنین گفت، انگلیس ۳۰۰ دستگاه کمکتنفسی از چین تحویل گرفته و دستگاههای بیشتری نیز قرار است توسط کنسرسیوم هوافضا تولید شود.
ارسال به دوستان
چگونه سیاستمداران رُم به بهانه اقتصاد، زمینهساز کشتار کرونایی در کشورشان شدند
ایتالیا نشویم!
ثمانه اکوان: ایتالیا با وجود اینکه اولین کشور در قاره سبز بود که محدودیتهای مسافرتی را برای مبارزه با کرونا وضع کرد اما به کشوری در این قاره نیز بدل شد که بالاترین میزان مرگ و میر ناشی از ابتلا به این بیماری را در خود ثبت کرد. بالا بودن میزان مبتلایان به بیماری «کووید-19» در این کشور به حدی رسید که رسانهها از بحران انسانی در این کشور سخن گفتند و مسؤولان این کشور از اتحادیه اروپایی و سراسر کشورهای دنیا درخواست کمک در این زمینه کردند. رسانههای اروپایی و آمریکایی در روزهایی که کرونا بیشترین میزان قربانیان خود را از کشورهای غربی میگیرد، به بررسی این موضوع پرداختهاند که کشتاری که کرونا در ایتالیا، اسپانیا یا انگلستان به راه انداخته، چه درسهایی برای سایر کشورهای جهان دارد. آنها در لایه اول، مدیران و تصمیمگیران کلان دولتی را عامل اصلی فاجعه انسانی به وجود آمده در شهرهای مختلف کشورهای اروپایی بویژه ایتالیا عنوان کردند اما بعد از آن با در کنار هم گذاشتن پازل این تصمیمگیریها به این نتیجه رسیدند که سیستم اقتصادی مبتنی بر سرمایهداری و تصمیمگیری مبتنی بر سیاست به جای انسانیت، عامل اصلی در خطر افتادن جان هزاران نفر در سراسر جهان بویژه کشورهای غربی است.
* نگاهی به چگونگی مواجهه ایتالیا با ویروس کرونا و نوع مدیریت بحران بیماری
«کووید-19» در این کشور حاوی درسهای بسیاری است که برای کشور ما نیز میتواند حائز اهمیت باشد.
اولین مورد ابتلا به کرونا در ایتالیا در تاریخ 29 ژانویه در این کشور گزارش و بیان شد اولین بیماران 2 توریست چینی بودند که بلافاصله بستری و بعد قرنطینه شدند. دولت این کشور معتقد بود مطمئنترین و امنترین سیستم حفاظت از مردم را در برابر این بیماری دارد و به همین دلیل بلافاصله اعلام 6 ماه وضعیت اضطراری در این کشور کرد و به اولین کشور اروپایی تبدیل شد که همه پروازها از چین را لغو کرد. جوزپه کونته، نخستوزیر ایتالیا در کنفرانس مطبوعاتی خود در آن زمان بیان کرد: «به مردم اطمینان میدهم اوضاع تحت کنترل است. ما انتظار پیدا شدن کیسهای بیماری در ایتالیا را داشتیم و برای هر پیشامدی آمادگی داریم». با این حال به نظر میرسید کرونا حس شوخطبعی خود را با نخستوزیر ایتالیا به نمایش بگذارد. فقط گذشت یک ماه کافی بود که ایتالیا به اولین کشور در دنیا تبدیل شود که بالاترین میزان مبتلایان به کرونا را- غیر از چین- داراست. 20 روز بعد از مشاهده اولین مورد ابتلا، آنجلو بورلی، رئیس حفاظت مدنی ایتالیا بیان کرد 12 هزار و 462 نفر تاکنون به این بیماری مبتلا شده و 827 نفر نیز جان خود را از دست دادهاند. بعد از مدتی مشخص شد 2 توریست یاد شده اولین بیماران کرونایی در ایتالیا نبوده و قبل از آنها صدها نفر در شهر لومباردی که از شهرهای توریستی این کشور است به این ویروس مبتلا شدهاند.
بعد از پدیدار شدن اولین جرقههای بحران، اپیدمولوژیستها بیان کردند اوضاع آنچنان که مسؤولان دولتی بیان میکردند تحت کنترل نبوده است. اولین موارد ابتلا به ویروس کرونا مطمئناً از اواخر ماه ژانویه مشاهده نشده و مشکل در این کشور این بوده است که بیمارانی که با علائم ابتلا به بیماری «کووید-19» به بیمارستانها میرفتند، اصولاً برای این بیماری آزمایش نمیشدند و با بیماری آنها مانند یک سرماخوردگی یا آنفلوآنزای ساده برخورد میشده است.
مشکل بعدی اما این بوده است که بعد از مدتی وضعیت اضطراری به دلیل مشکلات اقتصادی ایتالیا دیگر جدی گرفته نشد.1 بدین ترتیب بسیاری از محدودیتهایی که برای برخی مشاغل ایجاد شده بود از بین رفته و مردم بعد از 3 روز به سر کار خود بازگشتند. آتیلیو فونتانا، فرماندار لومباردی به پارلمان این منطقه گفته بود این بیماری چیزی شبیه آنفلوآنزاست و نباید اقتصاد منطقه را به دلیل این بیماری فلج کرد. ظاهراً احزاب- از چپ و راست- همه بر این مسأله توافق داشتند که نباید در بین مردم ترس ایجاد کرد و اقتصاد ناتوان و ضعیف ایتالیا را به نابودی کشاند، به همین دلیل «باید علائمی را به مردم نشان داد که به آنها یادآوری کند شرایط در حال بهبود است».2 جوزپ سالا، شهردار میلان نیز کمپینی به راه انداخت با عنوان «میلان متوقف نمیشود»3 و سعی کرد شهروندانش را متقاعد کند نباید از این ویروس بترسند.
4 روز بعد از اینکه 11 شهر در شمال ایتالیا قرنطینه شدند، نیکولا زینگارتی، رهبر حزب دموکراتیک این کشور که قدرت را در پارلمان در دست دارد، به میلان سفر کرد ـ منطقهای که شهر لومباردی مرکز اصلی کرونا در آن قرار دارد ـ و با دانشآموزان آن منطقه دیدار کرد. او در این دیدار گفت نباید به خاطر این ویروس عادتهایشان را تغییر دهند: «اقتصاد ما قویتر از ترسمان است. بیایید برای خوردن قهوه یا پیتزا بیرون برویم و نترسیم!»4 در دیگر شهرهای ایتالیا که هنوز گمان میرفت ویروس حکومت خود را اعلام نکرده است، اوضاع به صورت عادی ادامه داشت. در ونیز رستورانها به مشتریان نوشیدنیهای مجانی در ازای غذا میدادند و در کافهها جا برای نشستن نبود. ایتالیا تصمیم گرفته بود بار کمکاری اقتصادی استانهای شمالی را به دوش استانهایی که هنوز میتوانستند توریست بگیرند بیندازد. در همین زمان بود که اعلام شد اولین شخصی که به ویروس مبتلا شده نه از طریق ارتباط با چینیها، بلکه بعد از سفر به آلمان مبتلا شده است!
در همین شرایط بود که ویروس راه خود را به سمت سیاستمدارانی که این تصمیمات را گرفته بودند نیز باز کرد و فونتانا که مشتاق بود اصناف هر چه سریعتر کار خود را دوباره آغاز کنند، خود به بیماری «کووید-19» مبتلا شد. تقریباً یک ماه طول کشید تا سرانجام در اول مارس توانستند فرمانداران محلی را قانع کنند شهرها و استانهای شمالی ایتالیا باید تعطیل و قرنطینه شوند و بدین ترتیب اول مارس 2020 سرانجام مدارس و دانشگاههای 3 استان شمالی که شیوع ویروس از آنجا آغاز شده بود، تعطیل و 3 روز بعد هم کل مدارس در ایتالیا تعطیل شد.
ایتالیاییها در روزهای ابتدایی با ویروس شوخی میکردند، درباره مرگ در شبکههای اجتماعی لطیفه میساختند و با نقلقولهای مسؤولان دولتی مزاح کرده و ویدئوهای خندهدار درست میکردند. بعد از اینکه تصمیم دولت در روز هشتم مارس بر این شد لومباردی و 14 استان دیگر قرنطینه شوند، مردم باور نمیکردند مسأله تا این حد جدی باشد. خبر قرنطینه کردن این استانها چند ساعت زودتر از دفتر فرمانداران درز کرد و مردم از شهرهای خود گریختند. اوضاع به یک آشفتگی تمامعیار تبدیل شد. راههای خروجی شهرها مملو از شهروندانی بود که حالا دیگر نمیخواستند در شهرهای خود باقی بمانند، زیرا فکر میکردند دولت قرار است آنها را برای مدتی طولانی در خانههایشان زندانی کند. آنها با خود ویروس را به تمام نقاط ایتالیا سوغات بردند.
حالا مسؤولان دولتی مجبور بودند در شبکههای اجتماعی و تلویزیونی روبهروی دوربین نشسته و با خواهش و التماس از مردم بخواهند در خانههای خود بمانند. روز دهم مارس در نهایت دولت کافهها، رستورانها و دیگر مشاغل غیرضروری را در سراسر کشور تعطیل کرد و جوزپه کونته، نخستوزیر از «ایثار بزرگ» ملت در این باره تشکر کرد. این در حالی بود که فرمانداران و شهرداران غیر از به کار بردن سلاح زور و قوانین سختگیرانه و جریمههای سنگین برای کسانی که از خانههای خود خارج میشدند، رو به التماس و در برخی موارد ناسزاگفتن و داد زدن بر سر مردم در شبکههای اجتماعی آورده بودند که در خانه بمانند! تنها در یک هفته پلیس 40 هزار نفر را به دلیل شکستن قانون قرنطینه وخروج از خانهها جریمه کرد!5 بعد از اینکه تلاشها بیفایده بود، ارتش نیز به خیابانها آمد. مردم حالا در خانهها ماندهاند و هیچ چشماندازی از اینکه کی قرار است دوباره به سر کار خود بازگردند ندارند. کسانی که بیمار شدهاند، در بیمارستانها در انتظار این هستند که کسی بمیرد تا بلکه بتوانند دستگاه تنفسی یا ونتیلاتور را از او برای زنده ماندن بگیرند. سیستم بهداشتی ـ درمانی ایتالیا دچار فروپاشی شده است. در حال حاضر 2 ماه است سیستم درمانی ایتالیا مشغول جنگیدن با ویروس است و کادر درمانی از پا افتادهاند. حدود 60 درصد از مردم ایتالیا را سالمندان تشکیل میدهند و کار تیم پزشکی هم اینک به اولویتبندی بیماران و تصمیمگیری برای این رسیده است که چه کسی میتواند زنده بماند و چه کسی باید بمیرد.
تصمیم قاطعانه و زودهنگامی که میتوانست جان انسانهای زیادی را نجات دهد، به دلیل گیجی، امیدواری بیش از حد یا نگرانی از وضعیت اقتصادی در آینده، به موقع گرفته نشد و هشدارهای لازم به مردم داده نشد.
حالا دنیا به این نتیجه رسیده است که کماهمیت تلقی کردن کرونا، شایعتر از خود ویروس در کشورهای غربی بوده است. بسیاری از تحلیلگران غربی علت این مسأله را در سیستم سرمایهداری جستوجو میکنند. آنها معتقدند سیستم سرمایهداری جز کسب درآمد و ادامه حیات خود چیز دیگری نمیبیند و به همین دلیل ادامه حیاتش بر ادامه حیات انسانها- بویژه آنهایی که از نظر اجتماعی و اقتصادی ضعیفتر هستند- ارجحیت دارد. به همین دلیل غرب بعد از مدتها دوباره در دوران کرونا با پدیده داروینیسم اجتماعی روبهرو شده است. پدیدهای که میگوید گونههای قویتر به حیات خود ادامه داده و گونههای ضعیفتر توسط طبیعت یا قوانین طبیعی زندگی در اجتماع حذف خواهند شد.
به همین دلیل هم درخواستهای ایتالیا از اتحادیه اروپایی برای کمک به این کشور شنیده و دیده نشد. کمپین «متوقف نمیشویم» مسؤولان ایتالیایی در نهایت به جانباختن هزاران نفر در سراسر این کشور منجر شد و نشان داد کرونا سریعتر از کمپینها در حال حرکت در بین ملل است. مهمترین درس از فاجعه ایتالیا شاید همین جمله باشد: سرعت کرونا از سرعت بروکراسی بیشتر است. تصمیمات باید قاطعانه، همراه با انسجام و همراهی ملی و با سرعت گرفته و اجرایی شود.
---------------------------------
پینوشت
1- Https://Hbr.Org/2020/03/Lessons -From-Italys-Response-To-Coronavirus
2- Https://Www.Wired.Co.Uk/ Article/Coronavirus-Italy
3- Milan Doesn’t Stop
4- Https://Www.Theguardian.Com /World/2020/Mar/23/A-Warning-To-Europe-Italy-Struggle-To-Convince-Citizens-Of-Coronavirus-Crisis
5- Https://Www.Theguardian.Com/ World/2020/Mar/23/A-Warning-To-Europe-Italy-Struggle-To-Convince-Citizens-Of-Coronavirus-Crisis
ارسال به دوستان
درباره شعار سال و ماسکدزدی غربیها
حسن رضایی: کرونا واقعیت جهان امروز و میزان اعتبار همکاریهای بینالمللی را بخوبی پیش چشم همگان نهاده است. دولتهای غربی که پیمانهای متعدد نظامی، سیاسی و اقتصادی باهم دارند، علنا به سرقت لوازم بهداشتی از هم روی آوردهاند. برخی گمان خواهند کرد این یک وضعیت استثنایی است، واقعیت اما این است که دولتهای نجیب(!) اروپایی و آمریکا همین اخیرا دزد نشدهاند، بلکه کرونا تنها باعث عیانتر شدن این دزدیها شده است. در دنیایی که اصالت با کسب سود و قدرت بیشتر است و چندصد سال تفکر فلسفی هم، چنین اهدافی را تئوریزه کرده، تحت عنوان علم به مردم ارائه داده است، موقعیتها ممکن است متفاوت باشد ولی اهداف هرگز تغییر نخواهد کرد. بر این اساس، همین آمریکایی که امروز ماسکهای آلمان را دزدیده، زمانی که پس از جنگ دوم جهانی و طی «طرح مارشال» به اروپاییها کمک مالی ارائه میکرد هم دزدی شبیه امروز بود. دزدی با جیبهای ورقلمبیده!
دزد آن روز البته باهوشتر بود. «سندهیل مولاینیتن» و «الدار شفیر» سال 2013 در کتاب «کمیابی» بر این نکته تاکید میکنند که فقر به نوعی هوش انسان را کاهش داده، او را وادار به اتخاذ تصمیمات اشتباه میکند. درباره آمریکا تا اینجای کار این ادعا درست بوده و دزد پولدار سابق، تدریجا که بدهکارتر شده، احمقتر هم شده است. آمریکا طی طرح مارشال در قامت یک باجگیر پولدار، نهتنها بازاری قدرتمند برای محصولات آمریکایی ساخت؛ که بر ارکان مختلف سیاست، فرهنگ و اقتصاد اروپا تا همین اکنون سوار شد. سال 2017 تمام شرکتهای حاضر در بزرگترین اقتصاد اروپا از ترس این دزد پرسابقه، توان سوخترسانی به هواپیمای یکی از میهمانان عالیرتبه کنفرانس امنیتی مونیخ را نداشتند. میهمان مهم، کسی جز محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نبود! تمام اقتصاد آلمان اما توان پر کردن باک یک هواپیما را نداشت، دلیل واضح بود؛ قدرت آنها 70 سال قبل توسط دزدی که اخیرا ماسکهایشان را دزدیده، سرقت شده بود!
در این میان البته تفاوتی بین اروپا و آمریکا نیست و به حیث تاریخی، اروپا حتی دست درازتری در دزدی و غارت دیگران دارد. لازمه حیات در چنین دنیایی طبعا چیزی جز قوی شدن و روی پای خود ایستادن نیست، چرا که در این جنگل بیرحم، ضعیفها انتخابی جز نابود شدن ندارند. چنین سرنوشت تلخی ممکن است دیر و زود داشته باشد، ولی سوخت و سوز نخواهد داشت. وضعیت امروز ایتالیا و دیروز یونان، مثالهای خوبی برای این مدعاست. واقعیات عریان این روزهای غرب چیزی جز روابط عادی بین این کشورها در تعاملات اقتصادیشان نیست. تعاملاتی تنشآلود که در سالهای اخیر، اتحادیه اروپایی را به سمت واگرایی برده، انگلیس را از آن جدا کرده است. ماهیت خشن و غیرانسانی این تعاملات اما در شرایط عادی، عموما تحت لعابهای دیپلماتیک پوشانده میشود.
ما اما در ایران میتوانیم به این واقعیت مفتخر باشیم که رهبران انقلاب اسلامی از روز نخست، شناخت دقیقی از ماسک دزدیهای امروز غربیها از یکدیگر داشتهاند.
حضرت امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب، شناخت عمیقی از ماهیت دنیای مدرن داشتند و از همان روز نخست در قامت طراح اصلی سیاست خودکفایی کشور در تمام ابعاد، تئوریپردازی و عمل کردند. امروز سراسر صحیفه را اگر جستوجو کنید در غالب سخنرانیها حرف از خودکفایی و استقلال کشور در تمام ابعاد آن هست؛ گفتمانی دقیق و عمیق که در سخنان رهبر حکیم انقلاب حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای هم همواره برجسته بوده و در سالهای اخیر تحت عنوان «استحکام ساخت درونی قدرت» مکرر تکرار شده است. نامگذاری سال جاری با عنوان «جهش تولید» به نوعی تاکید بر همان حرف نخست و درست انقلاب است. ظرفیتهای متعدد کشوری به گستردگی ایران در صورت شکوفا شدن میتواند ما را به عنوان قطب تولید صنعتی، کشاورزی، فرآوردههای نفتی، مواد معدنی فرآوریشده و بسیاری حوزههای دیگر در منطقه غرب آسیا معرفی کند.
ما به حیث ظرفیتهای طبیعی و انسانی حتما در این حوزه کمبودی نداریم. لازمه تحقق این مهم اما بیش از آنکه این موارد باشد، برطرف کردن یک جمود فکری خطرناک در میان برخی مدیران کشور است؛ جمودی که نمیفهمد انسان غربی با 30 سال حضور در صنعت خودروی ایران اگر عزم انتقال فناوری به ما را داشت، ما هنوز پراید تولید نمیکردیم! جمودی که خیال میکند سرمایه خارجی استخر شیر و عسلی است که باید در هر شرایطی با سر درونش شیرجه زد. جمودی که برای توجیه خودش حاضر است با صدای بلند در صحن جامعه بگوید «ما جز آبگوشت بزباش و قُرمهسبزی در هیچ تکنولوژی دیگری برتری نداریم!»، خطر چنین تفکری اگر مساوی بمباران نفوس کشور با بمب اتم نباشد، حتما کمتر نخواهد بود. جهش تولید طبعا زمانی محقق میشود که مدیران ما بفهمند نباید بگویند نمیتوانیم، بلکه بگویند «باید بتوانیم!» حمایت از تولیدکننده ایرانی در راه این توانستن، بخش دیگری از لوازم اصلی تحقق جهش تولید است. بهبود فضای کسبوکار با اصلاح قوانین دستوپاگیر تکلیف مهمی است که در همین زمینه بر دوش مجلس آینده خواهد بود.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|