|
«وطنامروز» گزارش میدهد بازهم نظرسنجیها از باخت ترامپ میگوید
سرایت کرونا به آرای ترامپ
* با تجمیع نظرسنجیهای سراسری فعلاً اقبال بایدن در کسب آرای الکترال لازم برای پیروزی در انتخابات، بیشتر از ترامپ است
گروه بینالملل: شمارش معکوس برای پایان رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری 2020 آغاز شده است و دونالد ترامپ و جو بایدن ۲ نامزد اصلی این رقابت، برنامه فشرده خود را برای سفر به ایالتهای مختلف و حضور در تجمعات طرفدارانشان دنبال میکنند. در این بین آغاز رایگیریهای زودهنگام و رایگیری پستی در ایالتهای مهم و تاثیرگذار هم سبب شده حساسیتها در انتخابات 2020 شدت بیشتری پیدا کند. دلیل این امر هم تنشها و دعواهایی است که ۲ کاندیدا پیرامون حواشی رایگیری پستی و تقلب در انتخابات دارند. در همین حال نتایج نظرسنجیهای یک هفته اخیر و پس از ترخیص ترامپ از بیمارستان حاکی از دست برتر بایدن در شرایط کلی انتخابات است و همین امر سبب شده ترامپ تلاش چندجانبهای را برای پر کردن این فاصله در دستور کار قرار دهد. هر چند برای همه ناظران عرصه انتخابات مشخص است در روزهای باقیمانده تا انتخابات تنشها شدت خواهد گرفت اما واقعیت این است که از زمان پایان رایگیری تا اعلام نهایی نتایج که حدود یک ماه به طول خواهد انجامید، ایالات متحده شاهد روزهای خشونتباری خواهد بود که نقش میلیشیای نظامی و ارتش در آن قابل توجه خواهد بود.
* نظرسنجیها تا چه حد قابل اعتماد است؟
به گزارش «وطن امروز»، در حالی که کمتر از 20 روز تا موعد انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا باقی مانده است، رایگیری زودهنگام و پستی از حدود یک ماه قبل در بعضی ایالتها بنا به سنت تاریخی این ایالتها و به خاطر شرایط خاص مرتبط با بیماری کرونا آغاز شده است. تاکنون بیش از 10 میلیون نفر در رایگیری زودهنگام شرکت کردهاند و پیشبینی میشود بیش از 90 میلیون نفر از طریق رایگیری پستی و رایگیری زودهنگام حضوری رای دهند. در این میان بازار نظرسنجیها این روزها در آمریکا بشدت گرم است و نتایج نظرسنجیهای انجام شده نیز بشدت مورد توجه قرار دارد. در این بین باید این نکته را مدنظر قرار داد که نتایج نظرسنجیها الزاما بیانگر نتیجه قطعی و نهایی نیست و سال 2016 نیز نتیجه نهایی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا خلاف نتایج نظرسنجیها ثبت شد، هر چند همین نظرسنجیها در انتخابات کنگره آمریکا در سال 2018 تا حدود زیادی درست بود. نکته دوم اینکه نظرسنجیهای انجام شده در فرصت باقیمانده به دلیل سفرهای بیشتر نامزدهای انتخاباتی و تبلیغات فشرده آنها و همچنین تک مناظره باقیمانده بین ۲ رقیب انتخاباتی در فاصله یک هفته مانده تا انتخابات احتمالا دستخوش تغییر خواهد شد. علاوه بر این در بررسی نظرسنجیها توجه به میزان محبوبیت کاندیدا به تفکیک ایالتها از اهمیت بیشتری نسبت به نظرسنجی ملی برخوردار است. دلیل این امر هم سازوکار خاص انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست که در آن «الکترالکالجها» یا همان شورای گزینشگران رئیسجمهور را انتخاب خواهند کرد. به عنوان مثال این مساله سبب شد سال 2016 با وجود پیشتازی هیلاری کلینتون در نظرسنجیهای ملی و سبد رای بیش از 3 میلیونی وی نسبت به ترامپ، او نتواند 270 رای الکترال لازم از مجموع 538 رای الکترال را به دست آورد.
* آخرین وضعیت نظرسنجیهای ملی
بر مبنای نظرسنجیهای انجامشده در آمریکا از تاریخ 29 سپتامبر تا 12 اکتبر به طور میانگین «جو بایدن» نامزد دموکراتها 10 درصد از «دونالد ترامپ» رئیسجمهور فعلی و نامزد جمهوریخواهان پیش است. به طور کلی، پس از ابتلای رئیسجمهوری آمریکا به بیماری کرونا، روند نظرسنجیهای ملی به سمتی رفت که منجر به افزایش اختلاف بایدن با ترامپ به نفع بایدن شد. در شکلگیری این میانگین، 10 نظرسنجی از مؤسسات مختلف دخالت داشته است. بر این اساس به طور میانگین ترامپ صاحب 6/41 درصد آرا و بایدن صاحب 6/51 درصد آراست.
* نظرسنجیها بر مبنای الکترالکالج
دونالد ترامپ: بر مبنای نظرسنجیهای ایالتی، ترامپ تاکنون توانسته 63 رأی الکترال را تقریبا به طور قطعی به خود اختصاص دهد، 29 رای الکترال دیگر به احتمال بالا تاکنون از آن ترامپ شده و 33 الکترال دیگر نیز برای وی محتمل است. بر این اساس، تا اینجا ترامپ میتواند به کسب 125 رای الکترال امیدوار باشد.
جو بایدن: نامزد دموکراتها تاکنون تقریبا به طور قطعی میتواند به 118 رای الکترال امید بندد، 51 رای الکترال را با احتمال بالا کسب کند و 57 الکترال دیگر را احتمالا به دست آورد. بر مبنای نظرسنجیهای ایالتی، جو بایدن ۳ هفته باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری، امیدوار به کسب 226 رای الکترال است.
***
[ترامپ: احساس میکنم سوپرمن هستم]
با وجود عقبافتادگی ترامپ در نظرسنجیها تلاشهای وی همچنان برای جبران فاصله با بایدن ادامه دارد. رئیسجمهوری آمریکا که بعد از ابتلا به کرونا و مناظره اول، با فاصله قابل توجهی از رقیبش عقب افتاده است، نظرسنجیها را فاقد وجاهت واقعی و تحت تاثیر دشمنی رسانهها با خود عنوان کرد. دونالد ترامپ بامداد دیروز در تجمع انتخاباتی در شهر «جانزتاون» در ایالت پنسیلوانیا سخنرانی کرد. وی در ابتدای این تجمع انتخاباتی ماسک خود را درآورد و به سوی جمعیت پرتاب کرد. او از مردم حاضر در این تجمع نیز نخواست از ماسک استفاده کنند و برخی حاضران ماسک داشته و تعدادی نیز بدون ماسک بودند. ترامپ در بخشی از سخنرانی انتخاباتی خود با اشاره به روند درمان و بهبود خود گفت: احساس میکنم سوپرمن هستم. رئیسجمهور آمریکا در این سخنرانی از مردم پرسید چه تعداد از افراد حاضر کرونا داشتهاند و بهبود یافتهاند که عدهای به این سوال ترامپ پاسخ مثبت دادند و او در ادامه گفت: «به شما تبریک میگویم. شما دیگر ایمن شدهاید». ادعای ترامپ در حالی مطرح میشود که سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده امکان ابتلای دوباره و چندباره به ویروس کرونا وجود دارد و هیچ تضمینی وجود ندارد فردی که یک بار به کرونا مبتلا شده دیگر به آن مبتلا نشود. رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا همچنین در بخشی از سخنرانی خود گفت: «من (از کرونا) مصون شدهام. میتوانم پایین بیایم و شروع به بوسیدن همه کنم. من همه پسران را میبوسم، مرد و زن. به آن پسر بنگرید که چه خوشتیپ است. من او را میبوسم. نه با لذت زیاد اما اشکالی ندارد».
***
270 الکترالکالج برای ریاستجمهوری
نحوه سهمیهبندی الکترالکالجها یا شورای گزینشگران که مجموعا 538 نفر (رای) را در بر میگیرد، ارتباط مستقیمی با تعداد نمایندگان هر ایالت در کنگره دارد. به عنوان مثال ایالت کالیفرنیا به دلیل اهمیت جمعیت آن 55 نماینده در کنگره دارد و از این جهت 55 رای الکترالکالج خواهد داشت که این اهمیت این ایالت را نشان میدهد. در مقابل ایالتی مثل ورمونت هم 3 الکترالکالج خواهد داشت. در مجموع کنگره آمریکا شامل 435 نماینده مجلس و 100 سناتور است که به این جمع 3 نفر از واشنگتن دیسی اضافه خواهند شد. هر کاندیدایی که در هر ایالت رای بیشتری از مردم به دست آورد، بنا بر سنت تاریخی ایالات متحده کل الکترالکالجهای آن ایالت را تصاحب خواهد کرد. در این بین کاندیدایی که بتواند حداقل 270 الکترالکالج یعنی نصف به علاوه یک الکترالکالجها را از آن خود کند، برنده انتخابات خواهد بود. جدول زیر حاصل تجمیع نظرسنجیهای مختلف است که توسط نیویورک تایمز اعلام شد. در برخی ایالات هم هنوز کفه به نفع بایدن یا ترامپ سنگین نیست. بر این اساس تاکنون ترامپ ۱۸۲و بایدن ۳۰۵ رأی الکترال به دست آوردهاند و تکلیف ۵۱ رأی الکترال معلوم نیست.
ارسال به دوستان
چهلمین سالروز آغاز دفاعمقدس/ 6
نبرد در شرق کارون
محمدعلی صمدی*: فروردینماه 60، در حالی که قوای سیاسی کشور، در حال دست و پنجه نرم کردن با دستهگل جدید «بنیصدر» (غائله 14 اسفند) بودند و نیروی زمینی ارتش کماکان در شوک آخرین شکست خود (20 دی 59) به سر میبرد، نیروی هوایی ارتش با پیشنهاد یکی از افسران خلبان و عزم و همت فرمانده خود سرهنگ «جواد فکوری» در حال تدارک بزرگترین و پیچیدهترین عملیات تاریخ نیروی هوایی ایران بود. همزمان، یگانهایی از سپاه پاسداران، مقدمات عملیاتی خاص را علیه مواضع دشمن در منطقه شرق رودخانه کارون فراهم میکردند. برای این عملیات باید کانالی به طول 1750 متر به سمت مواضع دشمن حفر میشد. نیروی هوایی ارتش، عملیات خود را 15 فروردین 60 به اجرا درآورد و چشم جهان را خیره کرد. 8 فروند هواپیمای جنگی ایران، با حداکثر مهمات و تسلیحات، توانستند مسیری به طول 1400 کیلومتر را طی کرده و پس از بمباران پایگاههای هوایی عراق در مرز اردن (دورترین فاصله ممکن از مرز ایران و خارج از برد عادی هواپیماهای جنگی)، موسوم به «الولید»، همان مسیر را بازگردند. این هوانوردی 2800 کیلومتری که به قیمت انهدام نزدیک به 50 هواپیمای جنگی عراق تمام شد، هیچگونه تلفات و خسارتی برای ایران نداشت و با نام «عملیات اچ3» در تاریخ ماندگار شد. اما فروغ این عملیات تاریخی، در هیاهوی دعوای بنیصدر با رقبا، منتقدان و مخالفانش گم شد. از سوی دیگر، در جبهه جنوب، حفر کانال مورد نظر پاسداران انقلاب، آن هم زیر دید دشمن و با امکاناتی در حد «هیچ»، ۳ ماه به طول انجامید و از قضا یک روز مانده به آغاز عملیات، بنیصدر با فرمان 9 کلمهای حضرت امام خمینی، از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شد. فرماندهان سپاه به منظور اعلام بیعت با رهبر کبیر انقلاب به عنوان فرمانده کل قوا، عملیات خود را «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» نام گذاشتند. ساعت ۳ و 40 دقیقه بامداد 21 خرداد، 350 نیروی سپاه و بسیج، با پشتیبانی یک آتشبار ارتش، عملیات را آغاز و طی ۳ ساعت موفق شدند 6 کیلومتر پیشروی کنند. واکنش دشمن بسیار شدید بود و ۴ روز تمام تلاش کرد رخنهای را که در خط مستحکم پدافندیاش ایجاد شده بود برطرف کند اما موفق نشد. اگر چه این عملیات تغییر عمدهای در وضعیت کلی جبههها ایجاد نکرد اما چنین دستاوردی، آن هم از سوی تنها یک گردان سپاه در نوع خود درخششی خیرهکننده به شمار میرفت.
سپاه بهرغم جایگاه تثبیتشدهاش در قانون اساسی، طی 15 ماه فرماندهی بنیصدر بر نیروهای مسلح، از ورود موثر به جنگ محروم بود و بنیصدر نه تنها آن را جدی نمیگرفت، بلکه با دامن زدن به اختلاف میان ارتش و سپاه، اندک استطاعت دفاعی کشور در آن زمان را عملا فلج کرده بود. اینک همین عملیات فقیرانه اما پیروز، آن هم در اوج بحران سیاسی کشور، برای نیروهای مسلح بسیار روحیهبخش و امیدوارکننده بود. در این عملیات، علاوه بر چندین نفربر زرهی، یک دستگاه تانک عراقی هم توسط سپاه به غنیمت گرفته شد و هسته نخستین یگان زرهی سپاه با همین بضاعت اندک تشکیل شد.
تابستان داغ 60، تجربهای ماندگار برای ملت ایران بود. از یک سو عرصه سیاسی کشور باید با تبعات یک تحول سرنوشتساز، یعنی حذف بنیصدر و پیروان و متحدانش مواجه میشد و از سوی دیگر نظامیان باید ماهها رکود در جبههها را که عامل تحکیم مواضع دشمن در مناطق اشغالی شده بود، در هم میشکستند. ارتش که ماهها بود در برزخ میان خط امام به عنوان باور قلبی نیروهایش و فرماندهی تشکیلاتی بنیصدر دست و پا میزد، برخلاف تصور برخی صاحبنظران، از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا بخوبی استقبال کرد و پایبندی خود به نظام و انقلاب را نشان داد. این ماجرا برای سپاه هم حکم رهایی از تعریف شدن دائم به عنوان رقیبی برای ارتش را داشت؛ موقعیتی که مانند زنجیر به دست و پای پاسداران جوان و پرانرژی بسته شده بود و مجالی برای عرض اندام به اصلیترین سرمایههای انقلاب را نمیداد. حالا ترکیبی از چریکهای سبک اسلحه سپاه و کادرهای آموزشدیده ارتش، باید طرحی نو درمیانداختند و بزنگاهی را که در چشم بسیاری از جهانیان، بنبستی نفوذناپذیر به نظر میآمد، پشت سر میگذاشتند. 100 روز لازم بود تا دوست و دشمن، شاهد نتایج وضعیت جدید باشند. در این روزهای پرحادثه آنچه به چشمان صدام و متحدانش میآمد، جوی خونی بود که در پشت جبههها جاری بود و صدها تابوت پیچیده در پرچم ایران که بر روی دستها تشییع میشد. دار و دسته رجوی تروریست که خود را ارتش وفادار به رئیسجمهور و مسؤول بازگرداندن او به کرسی غصبشدهاش(!) معرفی میکردند، هزاران تروریست مسلح را به جان دولت و مردم انداختند. نتیجه به راه افتادن این ماشین ترور، کشتار صدها تن از نیروهای فعال انقلاب در کوچه و خیابان و همچنین شهادت ۲ رئیس قوه، یک نخستوزیر، چندین وزیر و نماینده مجلس و دهها مدیر و مسؤول سیاسی و نظامی بود. این معرکه خون و آتش در پایتخت و شهرهای بزرگ دیگر، متجاوزان بعثی را از فعالیت متراکم و پرحرارتی که در جبهههای خوزستان جریان داشت غافل کرد (نباید از نقش تحلیلها و اطلاعات غلط رجوی و دارودستهاش مبنی بر سقوط قریبالوقوع نظام در ایجاد چنین غفلتی میان حکام بغداد چشمپوشی کرد). رزمندگان ایرانی، فارغ از غوغای سیاسی، عملیات شناسایی دقیق و بیهیاهویی را در جایجای خطوط دشمن آغاز کرده بودند. اتفاقی بزرگ در شرف وقوع بود.
در آن مقطع ماشین جنگی جمهوری اسلامی- که هنوز اعتماد به نفس آسیبدیده خود را به طور کامل بازیابی نکرده بود- برای آغاز حمله به خطوط دشمن، آمادگی پذیرش هیچ ریسکی را نداشت. ضربه باید در جایی و بهگونهای وارد میشد که هم حداقلی از پیروزی قطعی را به دنبال داشته باشد، هم آرایش کلی دشمن را بهگونهای موثر تهدید کند. اتاق فکر ارتش و سپاه در جستوجوی پاشنه آشیلی از دشمن که با حداقل امکانات بتواند آن را مورد حمله قرار داده و یک نتیجه چشمگیر را برای کشور به دست آورد، به همان نقطه مورد نظر حضرت امام در آبانماه سال گذشته رسید: «شکست حصر آبادان». اگر چه امروز، پس از گذشت دههها از آغاز و پایان جنگ، میتوان با اطمینان اظهار کرد عبور متجاوزان بعثی از کارون و نگاه داشتن آبادان در محاصرهای 320 درجه، از مهمترین اشتباهات نظامی صدام بود اما به هر حال آن زمان، محاصره آبادان برگ برندهای برای ارتش عراق به شمار میرفت تا در موقعیت مناسب بتواند اراده خود را به طرف مقابل تحمیل کند و در عین حال، ضعیفترین بخش از خطوط دفاعی دشمن. در حالی که کشور در تب و تاب انتخابات ریاستجمهوری و میاندورهای مجلس قرار داشت و تروریستها هر روز در شهرها آشوب و حادثه خلق میکردند، ساعت یک بامداد روز 5 مهرماه 60، عملیات «ثامنالائمه» با هدف شکستن محاصره آبادان و عقب راندن دشمن تا ساحل غربی رودخانه کارون آغاز شد. مواضعی که 10 ماه، توسط قدرتمندترین ارتش عربی، تحکیم و تثبیت شده بود، طی ۲ روز، با تقدیم 437 شهید، زیر و رو شد و 8 هزار نظامی عراقی، از شرق رودخانه کارون پاکسازی شدند (اعم از کشته، اسیر و فراری).
پیروزی در این عملیات نهچندان بزرگ، برای پاسداران و ارتشیان به منزله آب حیات بود و برای ژنرالهای صدام، حکم مشتی گیجکننده را داشت. آنها که خود میدانستند جبهه آبادان، ضعیفترین خط پدافندیشان بوده، در ابتدا این شکست را به حساب همان ضعف نوشتند اما زودتر از آنچه تصور میکردند، به اشتباه سختشان پی بردند. برگ جدیدی از تاریخ ورق خورده بود...
* پژوهشگر و تاریخنگار دفاعمقدس
ارسال به دوستان
گفتوگوبا حجتالاسلام آقاتهرانی به مناسبت سالروز رحلت پیامبرگرامی اسلام(ص)
جامعه اخلاقی با مسؤولان اخلاقگرا
جامعه امروز ما بیش از هر زمان دیگری محتاج اخلاق است؛ موضوعی که پیامبر گرامی اسلام، محور اصلی بعثت خویش را معطوف به آن تعبیر و تفسیر فرمودند. تجربه تاریخ بشری نشان میدهد اخلاقمداری، تنها یک امر فردی و درونی نیست و جامعهای که بخواهد بر مبنای اخلاق اداره شود، ابتدا باید حکمرانان آن مقید به رعایت اخلاق شوند. به همین منظور، برای نگاه ویژهتر به مقوله اخلاق در دعوت پیامبر و لزوم برنامهریزی حاکمیتی برای نهادینه شدن آن در جامعه به گفتوگو با حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس نشستیم.
***
* به نظر میرسد در فضای مذهبی و فرهنگی ما، حضرت پیامبر مظلوم واقع شدهاند و آنچنان که شایسته مقام ایشان است، به جایگاه پیامبر پرداخته نشده است؛ اگر بخواهیم نگاهی به سیره پیامبر داشته باشیم، کلیدیترین عنصر شخصیت پیامبر را چه میدانید؟
ممنونم از روزنامه «وطن امروز» که پرداختن به شخصیت پیامبر عظیمالشأن اسلام را در دستور کار خود قرار داده است. نکتهای که درباره مظلومیت پیامبر در فضای فرهنگی ما گفتید، مطلبی است که متاسفانه حقیقت دارد و من هم با آن موافقم. درباره پیامبر کمتر گفته شده، کمتر نوشته شده و این حق جایگاه پیامبر نیست. حضرت محمد(ص) خاتم انبیاست، اهلبیت سلامالله علیهم همگی فرزندان رسول خدا هستند، از علم رسول خدا بهره بردند.
اما درباره کلیدیترین عنصر شخصیت پیامبر باید یک کلمه بگویم: بندگی خدا. پیامبر، عبد خدا بود، حتی نفس کشیدن ایشان هم برای خدا بود. خدا این عبد محض خودش را اسوه همه قرار داده است. در قرآن میفرماید: لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِالله أُسوَهٌ حَسَنَهٌ. از ما خواستهاند که تمام حرکات و سکنات خود را با پیامبر تطبیق دهیم. پیامبر مثل انسانهای دیگر غذا میخورد، ازدواج میکرد، بازار میرفت و... آن چیزی که تفاوت اصلی ایجاد میکرد بین رفتار ایشان و رفتار دیگران، این بود که ایشان فقط برای خدا کار میکرد. هر جا که بود، خالصا لله بود. برای رضای خدا نفس میکشید و قدم برمیداشت. این همان موضوعی است که ما باید سرلوحه خودمان قرار بدهیم. آن رفتگری که نیمهشب خیابانها را جارو میکند، بداند که چشم بینای خدا او را میبیند، برای خدا شهر را تمیز کند. آن نمایندهای که در مجلس کار میکند، برای خدا کار کند. آن وزیر برای خدا کار کند؛ اگر اینگونه شد، محل کار آدم تبدیل میشود به یک معبد، مجلس میشود معبد، وزارتخانه میشود معبد؛ این چیزی است که باید سرلوحه کارمان قرار دهیم.
شما نگاه کنید، در روایات دینی ما درباره پیامبر گفتهاند «طبیب دوار بطبه»، یعنی پیامبر یک پزشک دورهگرد بود، پزشکی که میچرخید و دنبال مریضان میگشت، نه اینکه در مطب خود بنشیند تا مریضها سراغ او بروند. پیامبر در کوچهها، مسجد، حتی در غزوات و جنگها به دنبال درمان بود، به دنبال درمان بیماریهای روحی و قلبی. ما باید به این پیامبر اقتدا کنیم، به سیره و رفتار ایشان اقتدا کنیم، به نسخههای ایشان که به ما رسیده عمل کنیم تا از این مریضیها و گرفتاریهای روحی شفا پیدا کنیم.
* در یکی از آیات، خداوند پیامبر را به خاطر خلق عظیم میستاید؛ این خلق عظیم که خدا را به ستایش واداشته گذشته از مطالبی که گفتید، اگر بخواهیم تفصیلیتر به آن بپردازیم، چه توصیفی باید از آن کرد؟
شبیه همین سوال را از امیرمومنان پرسیدند، من همان جواب ایشان را به شما میدهم. از امیرمومنان پرسیدند شما مدتها با پیامبر محشور بودید، آن خلق عظیمی که خدا پیامبر را به خاطر آن ستوده است برای ما وصف کنید. امیرمومنان اینگونه پاسخ دادند- من مضمون آن را بیان میکنم- حضرت فرمودند خدا در قرآن درباره نعمتهایش به انسانها، لفظ «عظیم» را به کار نبرده است. گفته است إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَالله لا تُحْصُوها؛ اگر نعمتهای خدا را بشمارید نمیتوانید آنها را احصا کنید. من و شما و همه میلیاردها انسان، غرق نعمتهای خداییم، تازه بخش زیادی از این نعمتهای خدا را نمیشناسیم. این همه نعمت را خدا لفظ «عظیم» روی آن نگذاشته است اما این خدای عظیم، برای خلق پیامبر لفظ «عظیم» را به کار برده است. چگونه میتوان این عظیم را توصیف کرد؟ چیزی را که خدا عظیم توصیف کرده، ما قاصریم از توصیف آن. خب! وقتی امیرمومنان اینگونه میگوید، من چه بگویم؟ من هم همین قدر میتوانم بگویم که از توصیف خلق عظیم پیامبر ناتوانم. البته آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید. باید تلاش کنیم قطرهای از این دریای عظیم را بفهمیم و در وجود خود پیاده کنیم.
* نکتهای که در این بین میخواستم از شما بپرسم این است که در مجموعه روایی ما، این معنا آمده است که خلق و خوی مردم تحت تأثیر خلق و خوی حاکمان و حکمرانان جامعه است. به نظر میرسد برای اصلاح اخلاق عمومی، باید از حکمرانان شروع کنیم؛ با این گزاره موافق هستید؟
بله! این گزاره خیلی درستی است. در روایات آمده است الناس علی دین ملوکهم. جامعه تحت تاثیر بزرگترهاست. یک عده از حکمرانان فکر میکنند فقط بار خودشان را به دوش میکشند، خیر اینگونه نیست، تاثیرگذاری مسؤولان بر اخلاق مردم خیلی بالاست. وقتی یکی از مسؤولان دروغ میگوید، دیر سر کار میآید، بیتالمال را حراج میکند، از بیتالمال میخورد یا به دیگری به ناحق میخوراند، نهتنها فسادستیز نیست، بلکه خودش فاسد است، همه اینها در اخلاق عمومی جامعه بروز و ظهور پیدا خواهد کرد و ضدارزشها را در سطح عموم عادی میکند.
وقتی یک مسؤولی اینگونه عمل کرد، اثرش در آن قشری که در مبادی فکری و اعتقادی سست هستند، دیده میشود. درست است که گفتهاند حق را بشناس و سپس اهل آن را بشناس، درست است که ما نباید دین خود را به رفتار این و آن گره بزنیم ولی به هر حال قشری در جامعه هستند که خیلی بنیانهای اعتقادی قویای ندارند، تنها در خانواده مسلمان به دنیا آمدهاند و مطالعهای نداشتهاند، خب! اینها نگاهشان به رفتارهای این و آن است، وقتی مسؤولی دم از تقوا میزند و در عمل نوع دیگری عمل میکند، به دینداری اینگونه افراد ضربه میزند.
شک نکنید کسانی که مسؤولیت بیشتری دارند، بیشتر مورد بازخواست الهی قرار میگیرند. خداوند در قرآن خطاب به زنان پیامبر میگوید شما مانند دیگر زنان جامعه نیستید، الگو هستید، اگر کار خلافی بکنید، مضاعف مجازات میشوید و اگر کار خوبی بکنید، مضاعف مورد پاداش قرار میگیرید. ائمه فرمودهاند کونوا لَنا زَیناً وَ لا تَکونوا عَلَینا شَیناً؛ زینت ما باشید، مایه شرمساریمان نباشید. این وظیفه ما است که به گونهای عمل کنیم که زینت دین خدا باشیم. مسؤولان خیلی بیشتر باید حواسشان را جمع کنند، نگاه مردم به مسؤولان است. نظامی که ادعا میکند بر مبنای اسلام و آن هم اسلام ناب محمدی بنا شده، باید به رسالت خودش و به ادعای خودش پایبند باشد.
ما وقتی میگوییم ملت امام حسین(ع) هستیم، باید این را در عمل ثابت کنیم. باید رفتارمان نشان دهد که پیرو اهلبیت هستیم. حزباللهیها، مومنان، ملت ایران، همگی باید شکرگزار نعمت انقلاب باشیم، از این فرصتی که خدا به ما داده درست استفاده کنیم و به اصول و قواعد معنوی و اخلاقی مکتبمان پایبند باشیم.
* نگاهی به رفتار مسؤولان که گاهی با بیاخلاقی همراه است، این فکر را برای هر دلسوز نظام و انقلاب تقویت میکند که ما باید یک چارچوب حقوقی برای احیای اخلاق داشته باشیم؛ اهرمهایی که اگر هر کسی در هر مقامی خلاف اخلاق عملی مرتکب شد، مورد مجازات قرار بگیرد، چون اثر این بیاخلاقی در جامعه مشهود خواهد شد و ضریب پیدا خواهد کرد؛ آیا مجلس برای تدوین یک نظام حقوقی به عنوان پشتوانه حمایت از اخلاقمداری در کشور برنامهای دارد؟
بله! حرف درستی میزنید. شورای عالی انقلاب فرهنگی به این مساله ورود داشته و اسنادی را تهیه کرده است. ما هم در همین راستا در کمیسیون فرهنگی مجلس تلاش میکنیم کمیسیون برای تهیه یک منشور اخلاقی که ضمانت اجرایی داشته باشد فعال شود و در آینده مجموعه قوانین خوبی را در این راستا داشته باشیم.
ارسال به دوستان
گفتوگو با حجتالاسلام محمدمهدی تسخیری درباره اصول اخلاقی امام رضا(ع)
اصول مناظره رضوی
گفتاری از حجتالاسلام ماندگاری؛ مهربانی رمز تشبه به امام رضا (ع) است
حجتالاسلام محمدمهدی تسخیری سالهاست در قامت ریاست مرکز گفتوگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، نماینده جمهوری اسلامی در گفتوگو با دیگر ادیان است. حجتالاسلام تسخیری با توجه به همین تجربه در گفتوگو با «وطن امروز» به بررسی گفتوگوهای امام رضا علیهالسلام با نمایندگان سایر ادیان و مکاتب پرداخت و سعی کرد با تحلیل این گفتوگوها، به برخی اصول حاکم بر آداب گفتوگو در سیره امام رضا علیهالسلام بپردازد. متن این گفتوگو که به صورت یادداشت تنظیم شده در ادامه میآید.
***
نکتهای را در ابتدا تذکر بدهم که ما در اینجا نمیخواهیم به بحث تاریخی درباره مناظرهها و گفتوگوهای امام رضا(ع) با روسای سایر ادیان و مکاتب بپردازیم، بلکه میخواهیم روح این گفتوگوها را مورد بررسی قرار دهیم و از آن الگوبرداری کنیم. همانطور که مستحضرید ما روایاتی داریم که به شرح وقایع تاریخی جلسات امام رضا(ع) با افرادی از سایر ادیان و مکاتب میپردازد. در این گفتوگوها دریایی از معارف و دانستنیها نهفته است که شایسته است به دقت مورد بررسی قرار بگیرد و مورد الگوگیری واقع شود. نکتهای اولی که درباره این گفتوگوها لازم است به آن دقت شود، «مخاطبشناسی» امام رضا(ع) است. امام رضا(ع) در این گفتوگوها یک مخاطبشناسی کمنظیر دارد. شما نگاه کنید جاثلیق در ابتدای جلسه با امام رضا(ع) رو به مأمون میکند و میگوید: من چگونه با کسی بحث کنم که نه دین او را قبول ندارم، نه پیامبر او را؟ امام رضا(ع) در جواب این حرف جاثلیق میگوید: من به همان چیزی که تو قبول داری استدلال میکنم. رفتار امام رضا نشان میدهد ایشان ابتدا مخاطب را در نظر میگیرد که آیا باید با طرف مقابل بحث دروندینی کرد یا بروندینی؟ درونمذهبی یا برونمذهبی؟ یا نه اصلا ملحد و دهری است. نکته دومی که در مناظرات امام رضا(ع) به چشم میخورد، روش بحث و نوع استنادهای ایشان است. وقتی طرف مقابل دهری و ملحد است، حضرت از استدلالهای ادیانی که مبتنی بر ایمان است استفاده نمیکند، بلکه از براهین عقلی استفاده میکند. این نکته مهمی است. گاهی ما در روش بحث با دیگران، بحث را از جایی شروع میکنیم که اصلا مورد موافقت طرف مقابل نیست. برای همین توافقی شکل نمیگیرد. نکته سوم این است که اخلاق حضرت در حین گفتوگو، مبتنی بر احترام مقابل و طمانینه است. شما نگاه کنید در روایت آمده است که امام رضا(ع) اول جلسه، وضو میگیرند، این یعنی به جنبه الهی آن جلسه نظر دارند، یعنی به خاطر خدا میخواهند گفتوگو کنند، بعد هم که وارد جلسه میشوند به همگی سلام میکنند. خود این سلام معنا دارد؛ سلام یعنی سلم و دوستی. یعنی من هرگز بدخواه تو نیستم. به دنبال آزار تو نیستم. من در سلم و سلامت با تو هستم. خب! حضرت بدو ورود اینگونه سلام میکند، یعنی من بدخواه و دشمن شما نیستم، میخواهم شما را به خاطر خدا به راه خدا دعوت کنم، میخواهم برای کشف حقیقت با شما گفتوگو کنم. به همین دلیل است که رعایت اخلاق در حین گفتوگو، در حد اعلا در روش و منش امام رضا(ع) دیده میشود. نه تنها در سیره امام رضا(ع)، بلکه در سیره سایر اهلبیت نیز ما این رفتار را میبینیم. وقتی آن ملحد با فضل، شاگرد امام صادق(ع) بحث میکند، فضل ناگهان عصبانی میشود، ملحد از او سوال میکند: تو متعلق به کدام مکتب هستی؟ میگوید: متعلق به مکتب جعفر بن محمد. ملحد میگوید: نه اینگونه نیست! من بارها با جعفر بن محمد صحبت کردهام، او هیچگاه کلام مرا قطع نمیکرد، طوری به سخنانم گوش میداد که من گمان میکردم حرفم را پذیرفته است اما بعد از اتمام کلام من، وقتی لب به سخن باز میکرد، شروع میکرد به نقد آرای من.
ائمه ما اینگونه بودهاند در حالی که ما در خیلی از گفتوگوها و مناظرات به دنبال تحمیل نظر خودمان هستیم نه تفهیم مطلب. شما ملاحظه کنید ابراهیم بنعباس درباره منش امام رضا(ع) تعریف میکند که ایشان هرگز در کلامش به کسی جفا نمیکرد. یعنی امکان نداشت با کلامش موجب کمترین آزاری به کسی شود. در ادامه میگوید امام رضا(ع) کلام هیچ کسی را قطع نمیکرد. این آن آدابی است که باید به آن متخلق شویم. ائمه فرمودهاند کونوا لنا زینا و لاتکونوا علینا شینا. زینت ما باشید نه مایه شرمساریمان. ببینید! امروز جامعه ما نیازمند گفتوگو است، از کوچکترین واحد اجتماعی که خانواده باشد تا بزرگترین واحد که هیات حاکمه باشد، ما نیازمند گفتوگو هستیم. امروز میبینید در یک خانواده بین اعضای خانواده هیچ گفتوگویی شکل نمیگیرد. افراد با گفتوگو مشکلات خود را حل نمیکنند. این سیره اهلبیت نیست. ما باید بتوانیم رفتارهای اجتماعیمان را بر اساس رفق و مدارا و گفتوگو تنظیم کنیم. امروز اوضاع به گونهای شده است که من تا وقتی سرم را به نشانه تایید سخنان کسی تکان بدهم، او مرا قبول دارد اما به محض اینکه به او نقدی کنم، از من دلچرکین میشود. این وضعیت سالمی نیست. چقدر ما در روایات داریم که نگذارید انسانهای چاپلوس اطراف شما را بگیرند. این یعنی باید روحیه نقادی و نقدپذیری در انسان وجود داشته باشد. این اکنون از نیازهای اساسی جامعه ما است. اگر الگوی گفتوگو در جامعه ما پیاده شود، بسیاری از مشکلات به جای اینکه با درگیریهای فیزیکی و رفتارهای خشونتمآبانه حل شود، براحتی قابل حل است. خب! ما در مرکز گفتوگوی ادیان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، همین فرهنگ را حاکم کردهایم. تا پیش از این برای گفتوگو با ادیان دیگر دچار مشکل بودیم، برخی فقها نظرشان بر نجاست اینها بود که اینان را نمیشود در مسجد آورد، نمیشود آنگونه که باید با اینها رابطه داشت، ما تلاش کردیم در مرکز گفتوگوی ادیان خیلی از سدها را از بین ببریم و بردیم. اکنون چندین دور گفتوگو با واتیکان داشتهایم، با مسیحیان ارتدکس داشتهایم، با برخی علمای یهود داشتهایم. نکته مهمی که باید در این بین اشاره کنم این است که این گفتوگوها ادامهدار است. گاهی شما یک دور، دو دور گفتوگو میکنید و دیگر حرفی برای گفتن ندارید، اما گفتوگوهایی که ما در این مرکز ترتیب دادهایم، گفتوگوهای ادامهداری است که این نیازمند یک مهارت و یک هنر در عرصه گفتوگو با سایر ادیان است.
ارسال به دوستان
سرانجام رئیسجمهور با محدودیت 3 روزه رفتوآمد به 5 کلانشهر موافقت کرد
دیرهنگام لازم، ناکافی
* از بامداد امروز تا ظهر یکشنبه ورود و خروج از مبدأ یا به مقصد 5 کلانشهر تهران، مشهد اصفهان، کرج و ارومیه ممنوع خواهد بود
گروه اجتماعی: بعد از ثبت رکوردهای متعدد مرگومیر ناشی از کرونا، سرانجام دولت با اعمال محدودیت تردد بین شهری 5 کلانشهر موافقت کرد.
به گزارش «وطن امروز»، مدتهاست موج شیوع و مرگومیر ناشی از کرونا در کشور آغاز شده و با وجود توصیه متخصصان و جامعه سلامت، دولت برای تعطیلیها و محدودیتهای تردد به شهرهای بزرگ، اقدام خاصی انجام نداد و فقط تصمیم گرفت مراکز فرهنگی، آموزشی و ورزشی تعطیل شود اما تعطیلی نصفه و نیمه در تهران کارساز نبود و دولتیها تصمیم گرفتند کسانی را که ماسک نمیزنند جریمه کنند، در حالی که مساله اساسی مسافرتهای آخر هفته و تعطیلیها بود. کارشناسان اعتقاد دارند موج سفرها در روزهای تعطیل موج کرونا را ایجاد کرده و به آزاد بودن تردد از شهرهای بزرگ و به شهرهای بزرگ معترض بودند. سرانجام دولت در آستانه روز پنجشنبه و تعطیلی ۲ روزه جمعه و شنبه تصمیم گرفت از موضع خود عقبنشینی کرده و حداقل مقررات منع رفتوآمد به ۵ کلانشهر را برقرار کند. این خبر را وزیر بهداشت ظهر دیروز رسانهای کرد و گفت: رئیسجمهور اجازه اعمال محدودیت در ۵ کلانشهر تهران، اصفهان، ارومیه، کرج و مشهد را داده و در روزهای تعطیل پیش رو محدودیتها اجرا میشود. باید به موج سوم کرونا بپردازیم که بخشی از کشور را گرفتار کرده است. ما با بررسیهایی که روی ویروس انجام دادهایم، متوجه شدیم ویروس دچار تغییرات و جهشهایی شده است؛ اگر چه در بیماریزایی هنوز مشخص نیست اما در سرعت انتشار و گرفتار کردن جمعیت کشور برایمان مشخص است که سرعت عمل بیشتری پیدا کرده است.
وی ادامه داد: به همین دلیل زنگ خطری است برای کشور برای رعایت فاصلهگذاری، برای کمتر شدن مسافرتها و برای استفاده بیشتر از ماسک. با تشدید شرایط فعلی، جریمهای برای جمعیتی که پروتکلهای بهداشتی را مراعات نمیکردند و حقوق دیگران را مورد تهدید قرار میدادند، وضع کردیم که امیدوارم با وضع این قوانین در کنترل کرونا موفق شویم. سهشنبه خدمت رئیسجمهور محترم درخواستی را تقدیم کردم و از ایشان خواستم اجازه دهند در ۵ شهر مهم که میزان شیوع ویروس بالاست و ممکن است گرفتاریهای بیشتری پیش آید مثل کلانشهرهای تهران، کرج، مشهد، اصفهان و ارومیه در ۳ روز تعطیلی منع عبور و مرور و محدودیت اعمال کنیم و ایشان بلافاصله موافقت کردند. امیدواریم با اجرای این موضوع، در ۳ روز تعطیلی در کاهش ترددها در راستای کاهش بیماری قدمهایی برداریم. استراتژیهایی تنظیم کردهایم که علاوه بر اعمال محدودیتهای جدید در قسمتهای پرخطر، برنامههای سنگینتری مثل بیماریابی و انجام تست انجام دهیم. همکاریهای جدیدی را هم با سازمان بسیج و سازمانهای مردمنهاد شروع کردهایم. با توجه به فصل سرما، برنامههای جدیدی را برای مبارزه با کرونا تدوین کردهایم که یکی از اضلاع آن سختگیریهای بیشتر است.
* جزئیات محدودیت سفر به ۵ استان
بسیاری از کارشناسان انتظار داشتند بسیار زودتر از اینها محدودیت رفتوآمد جادهای به شهرهای بحرانزده کرونایی برقرار شود و بالاخره اصرار مسؤولان وزارت بهداشت در کنار رکوردشکنیهای متعدد در تعداد قربانیان کرونا در کنار فشار رسانهای، دولت را مجبور به ایجاد محدودیتهای بیشتر کرد.
سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت درباره جزئیات تردد بینشهری 5 کلانشهر گفت: همانطور که بارها به اطلاع رساندهایم میان افزایش تردد وسایل نقلیه در جادههای کشور با شروع پیک بیماری کرونا رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به تعطیلات پیشرو و اهمیت پرهیز از هر گونه سفر در شرایط حساس همهگیری بیماری در کشورمان با پیشنهاد وزیر محترم بهداشت و موافقت و ابلاغ رئیسجمهور محترم، ممنوعیت هر نوع سفر از مبدا یا به مقصد شهرهای تهران، کرج، اصفهان، مشهد و ارومیه از ساعت ۲۴ چهارشنبه اعمال خواهد شد. وی افزود: سفر از این شهرها یا به این شهرها تا ظهر یکشنبه هفته آینده ممنوع خواهد بود. لازم به توضیح است محدودیت ارتباطی مربوط به مسافرتهای درونشهری نیست و اعمال محدودیت قانونی فقط مربوط به سفرهای بینشهری از مبدا یا مقصد این شهرها است.
لاری تاکید کرد: با توجه به شرایط بیماری در کشورمان، ممکن است این محدودیت شامل شهرها و استانهای دیگر شود. درخواستمان از هموطنانمان این است که از هر گونه اقدام به سفر در تعطیلات پیشرو خودداری کنند و با رعایت حداکثری پروتکلها، شاهد توقف شیوع گسترده بیماری در کشور باشیم.
* مسدود شدن جاده چالوس به خاطر لقگیری
تجربه جادههای شلوغ شمال کشور در تعطیلات پیشین انتقادات بسیاری را متوجه مسؤولان کرد و همگان انتظار داشتند علاوه بر منع رفتوآمد به 5 کلانشهر، محدودیتها در جادههای شمال کشور هم اعمال شود اما این اتفاق رخ نداد. با این وجود مدیرکل راهداری استان البرز در خبری اعلام کرد جاده چالوس به علت ترمیم جاده و عملیات لقگیری مسدود خواهد بود! جالب اینکه زمان مسدود شدن جاده چالوس با زمان اعمال محدودیتهای دولت در تردد به 5 کلانشهر مطابقت دارد و هر ۲ تا یکشنبه ادامه خواهد داشت.
همچنین سرهنگ رضا گودرزی، رئیس پلیسراه استان البرز گفت: تردد میان تهران و کرج برای پلاکهای این ۲ شهر محدودیت ندارد.
* باز هم کرونا در کشور رکورد زد
آمارهای جدید کرونا در کشور نشان میدهد بار دیگر ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا در کشور رکورد زده است. سیماسادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت دیروز با اعلام شناسایی ۴۸۳۰ مورد جدید «کووید-۱۹» در کشور طی ۲۴ ساعت گفت: متاسفانه ۲۷۹ نفر جان خود را از دست دادند. وی گفت: از ظهر سهشنبه تا ظهر چهارشنبه بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۴ هزار و ۸۳۰ بیمار جدید مبتلا به «کووید-۱۹» در کشور شناسایی شدند که ۲ هزار و ۲۳۷ نفر از آنها بستری شدند و مجموع بیماران «کووید-۱۹» در کشور به ۵۱۳ هزار و ۲۱۹ نفر رسید. لاری گفت: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۲۷۹ بیمار «کووید-۱۹» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۲۹ هزار و ۳۴۹ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۴۱۴ هزار و ۸۳۱ نفر از بیماران، بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۴۶۰۹ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-۱۹» هم در وضعیت شدید این بیماری تحت مراقبت قرار دارند. همچنین تاکنون ۴ میلیون و ۳۹۸ هزار و ۷۲۳ آزمایش تشخیص «کووید-۱۹» در کشور انجام شده است.
لاری ادامه داد: استانهای تهران، اصفهان، قم، آذربایجان شرقی، خراسان جنوبی، سمنان، قزوین، لرستان، اردبیل، خوزستان، کرمانشاه، کهگیلویهوبویراحمد، گیلان، بوشهر، زنجان، ایلام، خراسان رضوی، مازندران، چهارمحالوبختیاری، البرز، آذربایجان غربی، مرکزی، کرمان، خراسان شمالی، همدان و یزد در وضعیت قرمز قرار دارند. استانهای کردستان، هرمزگان، فارس و گلستان نیز در وضعیت هشدار قرار دارند.
* بیارادگی دولت در اعمال محدودیتهای کرونایی
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: دولت اعتقاد چندانی به تبعات بحرانی بیماری «کووید-19» ندارد، چرا که نسبت به اعمال محدودیتهای سفت و سخت کمتوجه است.
احمد نادری در گفتوگو با «وطن امروز» گفت: محدودیتهایی که برای جلوگیری از شیوع و سرایت ویروس کرونا اعمال میشود امکان تحقق ندارد و فقط به عنوان رفع تکلیف و فرار از مسؤولیت است که دولت در پیش گرفته است. وی اضافه کرد: البته شخص رئیسجمهور بخوبی پروتکلهای بهداشتی را رعایت کرده و از ترس ابتلا به این ویروس خود را آفتابی نمیکند اما نسبت به وضع مقررات بازدارنده برای قطع چرخه زنجیره کرونا بیتفاوت است، چرا که سیاستهای موفقی را در پیش نگرفته است و این موضوع نشان از بیارادگی تصمیمگیران دولتی دارد که با سلامت مردم بازی میکنند.
***
[ضرورت اعمال جریمه سنگین در عوارضی جادهها]
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: اعمال محدودیتهای کرونایی توسط دولت به دلیل اطلاعرسانی ناقص و اجرای بسیار ضعیف آن خیلی نمیتواند بر کاهش میزان شیوع ویروس کرونا و رعایت جدی پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم تاثیرگذار باشد. همایون سامهیحنجفآبادی در گفتوگو با «وطن امروز» افزود: دولت برای متخلفان کرونایی جریمه وضع کرده اما تاکنون کسی ندیده است فرد خاطی که ماسک نمیزند جریمه شود. این در حالی است که خیلیها در معابر، خیابانها و حتی در تاکسیها و خودروهای شخصی بدون ماسک در حال تردد یا استعمال سیگار هستند، بدون اینکه مورد مواخذه قرار گیرند. وی خاطرنشان کرد: در خیلی از کشورها اگر فردی ته سیگار خود را به کف خیابان یا معابر عمومی پرت کند پلیس بدون اغماض با او برخورد میکند و تا شخص خاطی را جریمه نکند دست بر نمیدارد اما در ایران اینگونه نیست، به طوری که هنوز خیلیها اعتقاد به استفاده از ماسک ندارند. وی در ادامه گفت: هنوز برخیها فرهنگ رعایت اصول بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی را در این شرایط سخت همهگیری ویروس کرونا ندارند. در چنین شرایطی باید با افرادی که سلامت و زندگی شهروندان را به سخره میگیرند برخورد جدی شود. عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی به اجرای محدودیتهای رفتوآمد در 5 کلانشهر کشور اشاره کرد و اظهار داشت: دولت باید به طور دقیق اعلام کند که از چه ساعتی و تا چه زمانی در یک منطقه محدودیت تردد وجود دارد تا ابهامی برای مردم باقی نماند. از طرفی محدودیت ترددها باید به قدری سفت و سخت باشد که هیچ کسی جرات انجام سفر بینشهری یا استانی را نداشته باشد. سامهیحنجفآبادی خاطرنشان کرد: دولت برای جلوگیری از ورود و خروج مسافران به شهرها و استانها در عوارضی جادهها با جریمه بسیار بالا مانع از خروج یا ورود به شهرها شود، چرا که خیلیها به نصایح و هشدارها بیتوجهند. وی اضافه کرد: پرسنل بیمارستانی اکنون بسیار خسته هستند و تعداد زیادی از آنها به کرونا مبتلا شدهاند، علاوه بر این بخشی از آنها نیز از ترس ابتلا به این ویروس سرکار نمیروند. در چنین شرایطی است که مردم باید با جدیت دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کنند، چرا که اکنون تخت خالی در بیمارستانها برای بستری بیماران بدحال کرونایی وجود ندارد.
ارسال به دوستان
«وطن امروز» از تعلل ۷ ماهه دولت برای تصویب آییننامه قانون اخذ مالیات از خودروها و خانههای لوکس گزارش میدهد
تعارف مالیاتی با ثروتمندان!
* افزایش قیمتها در ماههای اخیر بسیاری از خودروها و خانههای معمولی را مشمول مالیات میکند؛ آیا قانون تغییر میکند؟
گروه اقتصادی: در بودجه سال 99 قانون اخذ مالیات از خانه و ماشینهای لوکس توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و بر این مبنا سازمان امور مالیاتی مکلف شد ظرف مدت ۳ ماه آییننامه اجرایی این قانون را آماده کند، اما با گذشت 7 ماه از سال جاری، سازمان امور مالیاتی مدعی است آییننامه را ماههاست آماده کرده ولی دولت وقعی به آن نمینهد و بیم این وجود دارد این دست فرمان در سال آتی نیز ادامه داشته باشد. به گزارش «وطن امروز»، از سال 97 ادبیاتی در فضای اقتصادی کشور با کلیدواژه «اصلاح ساختار مالیاتی» توسط مقام معظم رهبری طرح شد. بخش قابل توجهی از این اصلاح ساختار در تغییر منابع بودجه کشور و حرکت به سمت درآمدهای پایدار مانند مالیات به جای درآمدهای متزلزل نفتی و نظیر آن تعریف میشود. با وجود اینکه آنطور که باید و شاید این مهم تاکنون محقق نشده است اما در بودجه سال جاری برای نخستینبار پایههای مالیاتی جدید گنجانده شد که بارقههای امید را برای اصلاح ساختار بودجه ایجاد کرد. بر این اساس در بودجه سال 99 به منظور افزایش سطح درآمدهای مالیاتی و برقراری عدالت اجتماعی، دریافت مالیات از خانهها و خودروهای لوکس تصویب شد. در همان زمان جبار کوچکینژاد، عضو کمیسیون تلفیق بودجه عنوان کرده بود: «این نوع مالیاتها نه تنها موجب افزایش درآمد دولت میشود بلکه باعث خواهد شد دولت بتواند حق خود را از افراد مرفه و کسانی که در حوزه کالای لوکس فعالیت میکنند، بگیرد. با توجه به کاهش درآمدهای نفتی کشور، در کمیسیون تلفیق سعی شد منابع دولت افزایش یابد و یکی از این منابع هم اخذ مالیات از خودروها و خانههای لوکس است». با این توضیحات، قانون اخذ مالیات از خانهها و خودروهای لوکس را میتوان نمونه یک سیاستگذاری مترقی برای کاهش فاصله طبقاتی و ایضا راهحلی کمهزینه برای بودجه کشور دانست.
* آییننامه اجرایی آماده است، دولت تصویب نمیکند
قانون بودجه سال 99 به سازمان مالیاتی ۳ ماه فرصت داده بود که نسبت به تعیین دارایی و شمول مالیات خانهها و خودروهای لوکس اقدام کند. همچنین دستگاههایی مانند وزارت راه و سازمان ثبت اسناد و املاک و نیروی انتظامی و شهرداریها باید دسترسی برخط سازمان مالیاتی را به اطلاعات این بخش فراهم کنند. در همین رابطه محمود علیزاده، معاون فنی سازمان مالیاتی اواسط شهریورماه در گفتوگو با رسانهها گفته بود: «در این زمینه آییننامهای تدوین شده و در فرجه زمانی که برای سازمان مالیاتی پیشبینی شده به مودیان اعلام خواهد شد. در سامانه مربوط گفته میشود که کدام یک از املاک مشمول هستند. در حال حاضر به دولت ارسال شده و منتظریم دولت تصویب کند». بعد از گذشت 7 ماه از سال هنوز برخی آییننامههای اجرایی قانون یکساله بودجه در دولت تصویب نشده و معطل است. وقتکشی و فرسایشی شدن قوانین مربوط به مالیات سبقه قبلی دارد و این رویکرد در زمینه اصلاح برخی مواد قانون مالیاتهای مستقیم نیز مشاهده میشود. در همین باره عضو کمیسیون عمران مجلس به تسنیم گفته است: نمایندگان مجلس در لایحه بودجه سال 99، دولت و سازمان امور مالیاتی را مکلف به اخذ مالیات از خانههای لوکس بالای 10 میلیارد تومان به تناسب قیمت ملک کردهاند، حال با افزایش 150 تا 200 درصدی قیمت مسکن در چند ماه اخیر، بسیاری از مساکن مشمول این قانون خواهند شد. مهدی یوسفی اظهار داشت: یکی از راهکارهای موجود برای مقابله با سفتهبازی و نگاه سرمایهای در بازار مسکن، اخذ مالیات است که در این رابطه، در چند ماه اخیر اقداماتی مانند طرح مالیات بر خانههای لوکس و طرح مالیات بر خانههای خالی تدوین و تصویب شد. یوسفی ادامه داد: دولت میتواند با درآمدهای حاصل از اخذ مالیات از خانههای لوکس در راستای سرمایهگذاری در حوزه تولید انبوه مسکن اقدام کند، البته به نظر من بازار مسکن به یک سیاست و استراتژی بلندمدت نیاز دارد تا با تغییر دولتها، بازار دچار مشکل یا کمبود نشود. عضو کمیسیون عمران مجلس تاکید کرد: دولت باید هر چه سریعتر آییننامه اخذ مالیات از خانههای لوکس را تدوین و اجرایی کند، چرا که در قانون بودجه سالانه و طرح جهش تولید و تأمین مسکن بر ضرورت اجرای این مساله تأکید شده است، حال در صورت عدم اجرای قانون، مجلس از ابزارهای نظارتی همچون تحقیق و تفحص، سوال و استیضاح از وزرای مربوط و ورود دیوان محاسبات استفاده خواهد کرد.
* قانون چه خانهها و ماشینهایی را لوکس میداند؟
سال 99 واحدهای مسکونی و انواع خودروهای سواری و وانت دوکابین موجود در کشور به شرح بندهای زیر مشمول مالیات بر دارایی سالانه میشود. هر واحد مسکونی با احتساب عرصه و اعیان با ارزش روز معادل 10 میلیارد تومان و بیشتر به نرخهای زیر مشمول مالیات بر دارایی است:
1- نسبت به مازاد 10 میلیارد تومان تا 15 میلیارد تومان، یک در هزار
2- نسبت به مازاد 15 میلیارد تومان تا 25 میلیارد تومان، ۲ در هزار
3- نسبت به مازاد 25 میلیارد تومان تا 40 میلیارد تومان، ۳ در هزار
4- نسبت به مازاد 40 میلیارد تومان تا 60 میلیارد تومان، ۴ در هزار
5- نسبت به مازاد 60 میلیارد تومان به بالا، ۵ در هزار
مالیات انواع خودروهای سواری و وانت دوکابین دارای شماره انتظامی شخصی با ارزش 700 میلیون تومان و بیشتر بر اساس ارزش روز خودرو به نرخ 2/0 درصد در نظر گرفته شده است.
* رشد شدید قیمتها و تغییر تعریف خودروی لوکس
یکی از مسائلی که درباره مالیات بر کالاهای لوکس مطرح است، تغییر تعریف لوکس به دلیل رشد شدید قیمتها بویژه در بازار خودرو در چند ماه اخیر است. در واقع با توجه به رشد شدید قیمت خودرو از ابتدای سال تاکنون، بسیاری از خودروهایی که تا چند ماه پیش مشمول این مالیات نبودند هم حالا در چارچوب تعریف شده قانون بودجه به عنوان لوکس شناخته میشوند. رشد قیمتها در ماههای اخیر کار را به جایی رسانده که هیچ خودروی صفر زیر 100 میلیون تومان وجود ندارد. پراید به عنوان ارزانترین خودروی کشور که هنوز تولید میشود، در بازار آزاد در کمترین حالت با 130میلیون تومان معامله میشود.
قیمت برخی خودروهای پرمصرف در کشور
ارسال به دوستان
اقتصاد زعفران در انتظار تدبیر اجرایی
دکتر علی نیکزاد*: زعفران یک محصول استراتژیک و بااهمیت برای ایران است. ما تولیدکننده 90 تا 95 درصد زعفران دنیا هستیم و این انحصار، یک مزیت مطلق و راهبردی برای کشور است که البته با ظهور تولیدکنندگان جدید، مورد تهدید قرار گرفته است. به طور تقریبی حدود یک میلیون کشاورز و خانوادههای آنها از طریق چرخه کشت و فرآوری زعفران امرار معاش میکنند و این محصول از این رو اهمیت خاص پیدا میکند که در اقلیمی کاشت و برداشت میشود که دچار کمآبی و محرومیتها و کمبودهای زیاد در حوزه معیشت است و کشت یک محصول با کمترین نیاز به آب در چنین منطقهای، یک تجارت فوقالعاده و ویژه محسوب میشود. این نکات را به این واقعیت اضافه کنید که تولید زعفران هیچ ارزبریای از کشور ندارد و کاملا متکی بر داخل است و هیچ تحریمی بر میزان تولید آن موثر نیست.
هر سال در ایام برداشت یا زمان خرید تضمینی زعفران، این محصول به صدر اخبار حوزه کشاورزی نزدیک میشود و از مشکلات آن سخن گفته میشود اما متاسفانه بدنه مدیریتی کشور، محروم از یک فرآیند تثبیتشده علمی است که در همکاری بین دستگاهها و بخش خصوصی بتواند این چرخه را بخوبی مدیریت کند. این چرخه شامل بخشهای مختلفی است که تقویت تولید، فرآوری و ایجاد ارزش افزوده و صادرات را شامل میشود و به نظر میرسد در هر کدام از این حوزهها باید تغییرات مثبتی اتفاق بیفتد که در این یادداشت، به اختصار به برخی از آنها اشاره میشود.
الف- تقویت تولید
در این سالها شاهد تاکید رهبر حکیم انقلاب اسلامی در شعارهای سال و سخنرانیها نسبت به مسأله تولید بودهایم. کارشناسان اذعان دارند نسخه شفابخش مشکلات اقتصادی عبارت از تقویت تولید است، از این رو امسال «جهش تولید» نام گرفته است. در این حوزه چند مسأله مهم وجود دارد.
1- میزان سطح کشت زعفران بر اساس برآوردها 120 هزار هکتار است. قطعا این سطح زیر کشت قابل افزایش است. در سالهای اخیر علاوه بر خراسانهای رضوی و جنوبی، استانهای دیگری نیز وارد کشت زعفران شدهاند که در بلندمدت قطعا به نفع کشور است. ما باید بتوانیم سهم بالای 90 درصدی خود از تولید زعفران دنیا را با افزایش تولید و البته متناسب با آن، توسعه بازار صادراتی، حفظ کنیم.
2- بر اساس گزارشها، عملکرد ما در زعفران حداکثر ۳ تا 5/3 کیلوگرم در هر هکتار است و به اذعان کارشناسان این رقم میتواند در صورت بهبود مکانیزمهای کاشت، داشت و برداشت، تا 10 کیلوگرم در هر هکتار افزایش یابد. این مسأله نیازمند عزم جدی و به کار گرفتن شیوههای نوین کشاورزی و ارتباط دانشگاه و کشاورزی است و نقش وزارت جهاد کشاورزی در این زمینه بسیار مهم و حیاتی است.
3- میزان تولید زعفران کشور در سالهای اخیر همیشه افزایشی بوده و بر اساس برآوردها امسال هم حدود 500 تن تولید اتفاق خواهد افتاد که یک فرصت محسوب میشود اما باید توجه داشت متناسب با افزایش تولید، باید در بازاریابی هم کارهای جدی انجام داد.
4- یکی دیگر از مشکلات تولید، «خردهمالکی» است. این مسأله توسط کشاورزان محترم هم درک شده و این عزیزان با اجاره دادن زمینها تلاش میکنند به جای چندین مزرعه کوچک، زمینهای بزرگ کشاورزی با بازدهی بالاتر و شیوههای نوینتر ایجاد کنند. ما باید آمایش زمینهای کشاورزی را در دستور کار قرار دهیم و به نظر میرسد طرح شناسنامهدار کردن مزارع زعفران، یک اقدام اولیه خوب باشد.
5- هزینههای فرآوری محصول زعفران هم یکی از مشکلات کشاورزان عزیز است که میتوان با صنعتیسازی و استفاده از ظرفیتهای علمی- صنعتی کشور، برای آن فکر اساسی کرد. در حال حاضر به ازای هر کیلو زعفران، ۲ میلیون تومان هزینه جداسازی پرداخت میشود که هزینه گزافی برای قشر کشاورز است. میزان ضایعات بالاست و تجهیزات و ماشینآلات کاشت و برداشت و جداسازی کلاله، از نیازهای اساسیای است که بسادگی با کمک صنعتگران عزیز قابل ساخت و توسعه است. طبیعی است کشوری که بیشترین میزان تولید زعفران را دارد، باید بزرگترین تولیدکننده ماشینهای صنعتی نیز باشد و در تحقیق و توسعه این حوزه، نقش جدی ایفا کند.
6- مسأله مهم و اساسی بعدی، تامین امنیت اقتصادی کشاورزان عزیز است. الان در قالب خرید تضمینی، شرکتهای تعاونی با قیمت خرید تضمینی، محصول کشاورزان را با وعدههای پرداخت ۱۵ روزه تا ۳ ماهه میخرند ولی گاه تا یک سال، پرداخت پول طول میکشد. بنابراین کشاورزان ترجیح میدهند محصول خودشان را پایینتر از قیمت خرید تضمینی اما به صورت نقد به واسطهها بفروشند یا برخی از کشاورزان تصمیم میگیرند با شخم زدن زمینهایشان، پیازهای زعفران را بفروشند و به سمت کاشت محصولات دیگر بروند.
ب- فرآوری و ایجاد ارزش افزوده
محور بعدی، فرآوری زعفران و ایجاد ارزش افزوده است. این مسأله، یکی از مهمترین نکات و به تعبیری پاشنه آشیل بحث زعفران است و چند نکته در این زمینه به ذهن میرسد.
یک- خامفروشی، مسأله مهم و حیاتی در این حوزه است. رهبر بزرگوار انقلاب در دیدار اخیرشان با اعضای محترم هیأت دولت که به صورت تصویری برگزار شد، به این موضوع اشاره کردند و مشخصا از زعفران جنوب خراسان اسم بردند. خامفروشی در زعفران یعنی عرضه هر محموله زعفران در بستهبندی بیشتر از 10 گرم. طبق آمارها طی 4 ماه نخست سال 99 تنها 3/7 درصد از کل زعفران صادراتی ایران به صورت بستهبندیهای زیر ۱۰ گرم صادر شده است. 7/79 درصد زعفران کشور در این مدت در بستهبندیهای بالای 30 گرم بوده که عمدتا نیم کیلویی و یک کیلویی است. این یعنی خامفروشی و مفتفروشی کالایی که یک کشاورز ماهها پای آن زحمت کشیده است.
دو- مسأله بعدی در این محور بستهبندی است. ما بحمدالله در سالهای اخیر پیشرفتهای خوبی در این زمینه داشتهایم. الان مشکل ما، فنی نیست و شرکتهای ایرانی ثابت کردهاند میتوانند محصول را در بستهبندی شکیل صادر کنند اما مشکل جای دیگری است. بیش از ۹0 درصد زعفران دنیا در ایران تولید میشود اما با این حال، تنها ۱۰ درصد زعفران تولیدی کشور با بستهبندی شرکتهای ایرانی به دست مصرفکننده در دنیا میرسد! این در حالی است که ارزش افزوده صادرات زعفران بستهبندی، نزدیک به ۵ برابر زعفران فله است.
سه- نکته بعدی، نمادسازی یا همان برندسازی در صنعت زعفران است. اینکه دنیا زعفران اسپانیا و اخیرا زعفران افغانستان را بیشتر از زعفران ایران میشناسند و حتی زعفران ایران، به شکل فله خریداری و به اسم زعفران اسپانیا و افغانستان به بازار ارائه میشود، یک ضایعه دردناک است. جالب است که اسپانیا کمتر از یک درصد تولید زعفران دنیا را در اختیار دارد و افغانستان هم 2 درصد تولید را به خودش اختصاص داده است اما الان بر اثر بیتدبیری، در شرایطی قرار داریم که تاجر افغانستانی، زعفران را از کشاورزان ایرانی میخرد و در سایه معافیت تعرفه که در تجارت با کشورها دارد، صادر میکند. ما الان برندهای خوبی داریم و باید در معرفی آنها در عرصه بینالملل تلاش کنیم.
چهار- نکته بعدی، فرآوری زعفران است. این خودش فصل طولانی و بلندی است که باید درباره آن خیلی بحث کرد. فعلا تنها محصولی که از زعفران فرآوری میکنیم، زعفرانی است که به عنوان ادویه از آن استفاده میشود. البته اخیرا پودر کیک زعفرانی و چای زعفران هم در دستور کار قرار گرفته که کار خوبی است اما فرآوری زعفران محدود به اینها نیست. ما باید برای این کار پژوهشگاه و مرکز تحقیق و توسعه تشکیل دهیم و روزبهروز به مسائل جدیدتر فکر کنیم. به عنوان مثال یکی از بحثهای مهم، کاربرد دارویی زعفران است که گویا در درمان استرس، آسم، افسردگی و حساسیت و حتی به عنوان مسکن کاربرد دارد. اینها نیازمند تحقیق و پژوهش جدی است. در هندوستان هم مصرف دارویی زعفران بسیار جدی است و این قطعا یکی از عرصههای مهم محسوب میشود.
پنج- نکته بعدی، اقتصاد حاشیهای صنعت زعفران است که باید به صورت جدی بدان توجه کرد. به عنوان مثال الان توسعه گردشگری یکی از عرصههای بدیع برای پیشرفت مناطقی است که در آن، کشت زعفران میشود. در فصل گلابگیری، در قمصر کاشان حجم بالایی از گردشگران داخلی و خارجی حضور پیدا میکنند و این، خودش فصل جدیدی از توسعه اقتصادی را برای این منطقه فراهم کرده است. همین ظرفیت برای زعفران هم وجود دارد. واقعا مشاهده و حضور در مزارع خوشرنگ و معطر زعفران، جذاب و مفرح است و به نظر میرسد این بخش هم میتواند به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد.
پ- صادرات
اگر بگوییم مهمترین مسأله در زمینه زعفران، ساماندهی صادرات است، بیراه نگفتهایم. آمارهای صادراتی زعفران ایران طی سالهای 83 تا 98 حاکی از ارزآوری بیش از 2 میلیارد دلاری این صنعت طی 15 سال اخیر است اما با این وجود مشکلات عدیدهای وجود دارد. به عنوان مثال به این گزارهها توجه کنید.
1- بین 20 تا 25 درصد تولید زعفران، در کشور مصرف میشود و مابقی به 48 کشور- و به قولی 60 کشور- صادر میشود. یعنی بازار اصلی زعفران در خارج از کشور قرار دارد. در حال حاضر از مجموع 200 کشور جهان، حدود 60 کشور هدف صادرات زعفران ایران هستند و این بازار، دیگر انحصاری نیست و سایر کشورها هم اقدام به تولید زعفران کردهاند. اگر برنامهریزی دقیقی برای حفظ و توسعه بازار نشود، این فرصت بزرگ از دست خواهد رفت و سهم کشورمان بین 30 کشوری که به تولید زعفران رو آوردهاند، تقسیم خواهد شد.
2- متأسفانه هماکنون هر کیلوگرم زعفران ایران به طور میانگین بین ۳۰۰ تا حداکثر ۴۰۰ دلار صادر میشود. این در حالی است که در سالهای ۸۸ تا ۹۰ هر کیلوگرم زعفران ایرانی بین ۴ تا ۵ هزار دلار صادر میشد. از طرفی، قیمت نهایی خرده و عمدهفروشی زعفران در بازارهای جهانی از سال ۹۰ تاکنون بین ۵ تا ۷ هزار دلار در هر کیلوگرم زعفران بوده و هیچ تفاوتی در قیمت نهایی زعفران اتفاق نیفتاده است.
3- با افزایش قیمت دلار در داخل کشور، خریداران خارجی زعفران که ۸ سال پیش حاضر بودند به ازای هر کیلو زعفران، ۶۰۰۰ دلار پرداخت کنند، در حال حاضر برای هر کیلو زعفران ایرانی تنها ۳۰۰ دلار پرداخت میکنند. این یک ظلم به کشاورز است و کسی که در این میان سود میبرد، دلال و واسطه داخلی و خارجی است. اگر چرخه صادرات اصلاح شود، گشایش بزرگی در تولید زعفران اتفاق میافتد و کشاورزان میتوانند حاصل دسترنج خودشان را شخصا استفاده کنند. الان با افزایش قیمت دلار، واسطهها زعفران را به ریال از کشاورز میخرند و به دلار میفروشند و با افزایش قیمت دلار، سودهای نجومی میبرند.
وقتی چنین اتفاقی افتاد، سود حاصل از صادرات اصلا برای واسطهها مهم نیست و آنها سود اصلی را از مابهالتفاوت قیمت ارز میبرند. از این رو زعفران قاچاق میشود و دلال، حاضر است در بازار کشورهای همسایه، زعفران را به قیمتی پایینتر از قیمت واقعی بفروشد، چون بیشتر از اینکه از صادرات زعفران سود ببرد، قرار است از حاشیه قیمت ارز سود ببرد، لذا صادرکننده قانونی ضرر میکند، چون مجبور است محصولش را ارزانتر بفروشد. در این زمینه باید یک عزم جدی در کشور ایجاد شود. باید بشدت با کارتهای بازرگانی اجارهای مقابله کرد و اهلیت صادرکنندگان احراز شود تا جلوی این اتفاقات گرفته شود.
4- نکته بعدی، «دیپلماسی اقتصادی» است. وزارت امور خارجه باید در کنار رایزنیهای سیاسی، به صورت جدی به این موضوع ورود کند. الان بسیاری از کشورها با جایگاه ایران در تولید زعفران آشنایی ندارند؛ با اینکه بازار زعفران هستند. ما متأسفانه شاهد صادرات مجدد هستیم، بویژه در اسپانیا، ایتالیا و لبنان شاهد این هستیم که زعفران ما و سایر کشورها مجددا به دیگر کشورها صادر میشود. یا جالب است بدانید با اینکه هند و چین شرکای تجاری ما هستند، به خاطر ضعف ما در دیپلماسی اقتصادی، هماهنگی خوبی با ما ندارند. مثلا چین تعرفه گمرکی 30 درصد با ما دارد یا هندوستان چون با افغانستان معافیت تعرفه گمرکی دارد، نیازش را از طریق افغانستان تامین میکند که عملا همان محصول ایرانی است که توسط تاجران افغانستانی خریداری شده و به هند صادر میشود. این مسائل باید به صورت جدی توسط دستگاه دیپلماسی کشور پیگیری شود.
مسائل در این حوزه بسیار زیاد است و در یک یادداشت نمیگنجد. امیدوارم انشاءالله با پیگیریهایی که در مجلس شورای اسلامی خواهیم داشت، گامهای موثری در این زمینه برداریم. مجلس هم در بعد تقنینی و هم در بعد نظارتی آماده است انشاءالله در بحث زعفران یک اقدام بلندمدت را برای حل مشکل، ساماندهی کند.
*نایبرئیس مجلس شورای اسلامی
ارسال به دوستان
چگونه تعریف عقلانیت به معنای عقب نشینی در برابر دشمنان خارجی باعث تجربه برجامی، تحمیل خسارات گسترده و ایجاد وضعیت اقتصادی فعلی در کشور شده است؟
مزد ترس
اگر روزی بلندگوهای انتخاباتی دولت «فردای بی روحانی» را آشفته بازاری با دلار 8 هزار تومانی و سکه 5میلیون تومانی
توصیف میکردند، حالا رسیدن به چنین نقطه ای برای مردم نه یک«هراس» بلکه یک آرزو و «امید» است
گروه سیاسی: نسبت میان کارنامه مدیریتی دولت روحانی که با شعار اعتدال آغاز به کار کرد با ۲ گزاره «عقلانیت» و «شجاعت» میتواند در قضاوت نهایی پیرامون عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم حیاتی باشد، تا جایی که برخلاف ادعای این روزهای برخی اطرافیان دولت در تفسیر این ۲ گزاره، میتوان خلأ آن را در مجموعه فکری و عملی دولتمردان مشاهده کرد.
به گزارش «وطن امروز»، دولت دوازدهم ماههای پایانی خود را در فضایی متمایز از آنچه میپنداشت میگذراند؛ انباشت نارضایتیها از عملکرد دولت، در روزهایی که قیمت دلار از کانال 30هزار تومان نیز عبور کرده و تمام ایدههای دولت در مواجهه با حیطه وظایفش شکست خورده، باعث شده دیگر گزاره ایجابی چندانی در دفاع از عملکرد روحانی باقی نماند. چند ماه پیش بود که علی ربیعی در واکنش به انتقادات از عملکرد دولت مهمترین دستاورد دولت را جلوگیری از بدتر از این شدن اوضاع توصیف و ادعا کرده بود اگر رقبای دولت امور اجرایی را به عهده میگرفتند مردم شرایطی سختتر از این را تجربه میکردند(!) گویا دولتی که کمتر از یک سال از عمر اجراییاش باقیمانده هنوز در حال و هوای سخنرانیهای انتخاباتی و ادعاهای سالهای نخستینش سیر میکند. با این تفاوت که دیگر در واکنش به هیچکدام از نقایص نمیتواند مشکلات را حواله به «دولت قبل» دهد و دست روی مصداقی بگذارد که وضعیتش در دولت پیشین به مراتب بهتر از وضعیت کنونی نبوده باشد. اگر روزی بلندگوهای انتخاباتی دولت «فردای بیروحانی» را آشفتهبازاری با دلار 8 هزار تومانی و سکه 5 میلیون تومانی توصیف میکردند حالا میدانند رسیدن وضعیت کشور به آن نقطه برای مردم نه رنگ «هراس» که رنگ «امید» دارد. با این حال دولتمردان کماکان قصد عقبنشینی ندارند و سعی میکنند با تدارک دیدن حملات جدید به دیگر دستگاههایی که رنگ و روی فعالیتشان پیامی متفاوت از «بیعملی» دولت را به جامعه مخابره میکند، همه را همرنگ خود کنند.
* دولت اعتدال و بحران شجاعت و عقلانیت
برای شناخت الگوی مدیریتی هر دولت میتوان به مهمترین پروژههای تعریف شده برای آن پرداخت؛ پروژههایی که اساسا به عنوان محور فعالیت یک دولت به حساب میآیند و باقی کارویژهها در محور آن تعریف میشوند. با چنین تعریفی «تغییر رویکرد سیاست خارجی» به عنوان مهمترین پروژه دولت یازدهم و دوازدهم تعریف میشود که «برجام» را به عنوان ماحصل آن میتوان به حساب آورد.
موقعیت کنونی برجام و شکست آشکار سیاست خارجی دولت روحانی در شناخت دشمنان خارجی و نحوه تعامل با آنها با نیت بر هم زدن پازل دشمنیشان را میتوان شاهد مثالی از نسبت «عقلانیت» و «شجاعت» با عملکرد دولت دانست. خلاصه عملکرد و سیاستگذاری دولت یازدهم و دوازدهم در طول 7سال گذشته را میتوان به مشروط کردن هر گونه بهبود داخلی به گشایش خارجی و تعریف گشایش خارجی در عقبنشینی نسبت به حقوق ملی دانست؛ سیاستی که از نخستین روزهای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری سال92 از سوی حسن روحانی بارها تکرار شد و شعار چرخش همزمان سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم را میتوان در قالب آن تعریف کرد. از همین رو روحانی از نخستین روزهای آغاز به کار دولت خود تمام اهتمامش را به منعقد کردن توافق هستهای در هر شرایط و موقعیتی معطوف کرد.
* برجام؛ سنجه مدیریتی دولت!
مذاکرات هستهای میان ایران و 1+5 که منتهی به توافق برجام شد در ادبیات سیاسی دولتمردان با فراز و نشیبهای زیادی تفسیر و تعبیر شد. آنها روزی جریان رقیب خود را به عدم شناخت مناسبات و زبان حاکم بر دنیا متهم میکردند و مدعی بودند که به جای نگاههای اخلاقی و ایدئولوژیک، مسیر مذاکرات را بر مبنای واقعیتها طی میکنند و حتی پس از انعقاد آن نیز حرف از اضافه شدن برجام به کتب درسی کشور زدند اما پس از شکست برجام و بیثمری مطلق آن مدعی شدند که برجام یک پیروزی اخلاقی برای ایران بوده است! میوه ندادن درخت برجام تا جایی پیش رفت که رئیسجمهور چندی پیش با بیان اینکه تحریمهای اقتصادی مربوط به دولتهای قبل بوده است، مدعی شد دولت به این افتخار رسیده است که کشور را در شرایط «جنگ اقتصادی» مدیریت میکند.
بر این مبنا بهتر است هر مقام دولتی پیش از متهم کردن فعالیتهای هر فرد و جریان دیگری، نسبت «برجام» و سیاستهایی که پیش و پس از آن پیگیری شد را با ۲ مفهوم «عقلانیت» و «شجاعت» بسنجد. محوریترین اقدام خلاف عقلانیت در پیگیری مذاکرات هستهای ارسال مداوم این پیام به طرف خارجی بود که ایران برای رسیدن به این توافق اضطرار دارد و حاضر است بیشترین عقبنشینیها را در مقابل کمترین امتیازات بپذیرد. برای مثال روحانی در ابتدای کار دولتش مدعی شده بود در شرایطی کار خود را آغاز کرده که با یک خزانه خالی و انبوهی از بدهکاریها مواجه بوده است. وی بدون توجه به آثار چنین سخنانی از سوی رئیس دولت، بار دیگر ۲۲ مهر ۹۲ و درست ۲ روز مانده به آغاز مذاکرات ایران و ۱+۵ در دانشگاه تهران و در جمع دانشجویان بار دیگر بر تحت فشار بودن دولت تاکید میکند. حسن روحانی در نطق خود در جلسه رای اعتماد نمایندگان دولت دوازدهم نیز اذعان کرده بود: «یک وقتی میگفتم خزانه خالی تحویل گرفتیم؛ بعد دیدیم صندوقهای ما هم علاوه بر خزانه خالی بود». ۲ ماه پس از اظهارات مهرماه ۹۲ روحانی بود که محمدجواد ظریف در دانشگاه تهران حاضر شد و در اظهاراتی عجیب مدعی شد آمریکا میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی کشور را از کار بیندازد. مهرماه سال93 و در بحبوحه مذاکرات هستهای بود که کمپینی با شعار «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» در واکنش به شعار طرف مقابل یعنی «عدم توافق بهتر از توافق بد است» از سوی تعدادی از هنرمندان شکل گرفت و در نهایت مشخص شد که این کمپین با پیشنهاد دستگاه سیاست خارجی تشکیل شده است. مضاف بر اینها اظهاراتی همانند وابسته بودن حل مشکل آب خوردن مردم به برجام و... همگی پیامهایی به طرف مقابل میرساند که آنها را به طراحی یک توافق حداقلی با ایران بیش از پیش راغب میکرد.
الگوی رفتاری تیم مذاکرهکننده هستهای و دولت حسن روحانی در نهایت روی متن برجام نیز موثر واقع شد تا جایی که در نهایت عبور از این توافق و پشت پا زدن به تعهدات را برای طرف آمریکایی بسیار تسهیل کرد. در همین زمینه منتقدان برجام که البته بابت پیشبینی نهایی آنچه اتفاق افتاد محکوم به همراهی با رژیم صهیونیستی شده بودند، بارها نسبت به ظرایف موجود در این توافق که با سهلانگاری و خوشبینی تیم مذاکرهکننده نادیده گرفته شد متذکر شده بودند و جواب درخوری از سمت دولتمردان دریافت نکرده بودند. برای نمونه میتوان به پرسش و پاسخ میان وزیر امور خارجه و برخی اساتید دانشگاه در جلسه شورای روابط خارجی پیرامون برجام که مدت کوتاهی پس از انعقاد این توافق برگزار شد اشاره کرد که ظریف در پاسخ به سوال فؤاد ایزدی که پرسیده بود: «پس از 18 ماه باقیمانده از دوره ریاستجمهوری اوباما هیچ یک از نامزدهایی که کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شوند و رأی بیاورند به توافق هستهای پایبند نخواهند ماند همچنان که کری این موضوع را تأیید کرد که توافق را پس از اوباما نقض خواهند کرد. وزیر خارجه آمریکا 20 اسفند پارسال[94] گفته بود توافق هستهای از نظر حقوقی الزامآور نیست. آیا جز مکانیزم قطعنامه روش دیگری برای الزام طرف مقابل برای اجرای برجام داریم؟» از مقبولیت قطعنامه شورای امنیت و عدم توانایی آمریکا در ایستادن مقابل آن خبر داد و عملا چشم به بستری که نهایتا منجر به وضعیت فعلی شد بست. عملکرد سیاست خارجی در روزهای پسابرجامی و خروج آمریکا از این توافق نیز تغییر چندانی نکرد تا جایی که دولتمردان از گزاره «کدخدایی آمریکا» عقبنشینی کردند و پیشبرد برجام با حضور اروپا را به عنوان گزینه جایگزین طرح کردند. بیخاصیت کردن برجام و مضاعف کردن فشارهای خارجی در دوران پسابرجامی دقیقا زمانی حادث شد که مقامات دولتی بیش از هر زمان دیگری نسبت به تحلیل واقعیتهای بیرونی در فضایی خارج از منظومه فکری خود امتناع کردند.
آشفتگی و تناقض میان گزارههای تحلیلی دولتمردان در زمینه مهمترین پروژه سیاسی دولت یازدهم و دوازدهم را میتوان به عنوان یک گزاره عام در نظر گرفت و مجموعه عملکرد دولت را بر مبنای آن مورد قضاوت قرار داد.
* پایان عقلانیت به مثابه وابستگی
تجربه دولت روحانی در مدیریت 7 ساله خود را میتوان به عنوان یک آینه تمامنما در زمینه تفسیر جریان غربگرا از «عقلانیت» دانست. به گونهای که اعتراف رئیسجمهور بر گذار از «تحریم اقتصادی» به «جنگ اقتصادی» موید این نکته است که هرگونه تفسیر «عقلانیت» به امری در تضاد با «شجاعت» نهایتا به خسارات محضی منتهی میشود که وضعیت فعلی گویای آن است.
پایان دولت دوازدهم فارغ از جابهجایی قدرت و روی کار آمدن چهرههایی جایگزین، میتواند به مثابه نقطه پایانی بر تفسیر عقلانیت بر مبنای وابستگی خارجی نیز به شمار آید.
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|