|
گفتوگوی منتشرنشده با زندهیاد حسین شیخ الاسلام
سرباز مقاومت
زندهیاد دکترحسین شیخالاسلام دیپلماتی انقلابی بود که در تمام تاریخ جمهوری اسلامی در موضع دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی قرار داشت. او تمام دوران مسؤولیتش را در حوزه جبهه مقاومت فعالیت کرد؛ از «معاونت عربی-آفریقای وزارت امور خارجه» تا «سفارت سوریه» و «دبیرکلی دبیرخانه کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین» حضور فعالی در جبهه مقاومت داشت و در نقاط مهمی به کمک جبهه مقاومت میآمد. آنچه در ادامه میآید گفتوگوی منتشرنشده 2 سال پیش «حسین شیخالاسلام» با «وطنامروز» است.
***
* حسین شیخالاسلام از کجا وارد فضای سیاست کشور شد؟
من پیش از انقلاب دانشجوی دانشگاه برکلی کالیفرنیا بودم. در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا، آمریکا و کانادا فعالیت دانشجویی داشتم؛ آن اواخر هم دبیر اتحادیه شده بودم. به قولی جزو تابلودارها بودم. خب! عمده بچههای فعال سعی میکردند شناخته نشوند، چون وقتی برمیگشتند از سوی رژیم برایشان مشکل ایجاد میشد. اما من خیلی رسمی کار میکردم، کنفرانس شرکت میکردم، مصاحبه میکردم و وقتی به ایران برگشتم و انقلاب شد، با بچههای دانشجوی عضو انجمن اسلامی ارتباط داشتم. شروع فعالیت سیاسیام از آنجا بود اما شاید تسخیر لانه جاسوسی جایی بود که ورودم جدیتر شد.
* در تسخیر حضور داشتید؟
در تصمیمگیریها و اصل تسخیر نه! بچهها صبح رفته بودند و لانه را گرفته بودند. ساعت 5 بعدازظهر بچههای دانشجویی که من را میشناختند با من تماس گرفتند و گفتند ما کسی را نیاز داریم که زبان بداند تا با گروگانها ارتباط برقرار کند، اسناد را بخواند و من رفتم. از در اصلی هم نرفتم، در اصلی خیلی شلوغ بود؛ خیابان طالقانی مملو از جمعیت بود. من از در پشتی رفتم. وقتی وارد ساختمان اصلی شدم، دیدم همه درها رمزی است.
* اما در تصاویری که از لانهجاسوسی منتشر میشد، شما زیاد در آنجا حضور داشتید.
بله! خب من و چند نفر دیگر چون زبان بلد بودیم و سابقه تشکیلاتی هم داشتیم، میتوانستیم در این کنفرانسهای خبری بویژه کنفرانسهایی که رسانههای خارجی هم در آن شرکت میکردند، صحبت کنیم. جلوی تصویر بودیم اما زحمتها را کسان دیگری میکشیدند که کمتر دیده میشدند.
* مسأله تسخیر لانه جاسوسی برای شما خیلی مهم بود؟
ببینید! خیلی از کشورهای جهان و منطقه غرب آسیا متاثر از تسخیر لانه جاسوسی بودند. من عمده فعالیتم در منطقه غرب آسیا بوده است؛ معاون عربی-آفریقای وزارت امور خارجه بودم، سفیر سوریه بودم، با بچههای حزبالله لبنان در ارتباط بودم و کار میکردم اما انقلاب اتفاق بسیار بزرگی بود و اینکه امام فرمود تسخیر لانه جاسوسی انقلاب دوم بود که از انقلاب اول هم بزرگتر بود، بهخاطر همین تغییراتی بود که در منطقه ایجاد شد. وقتی لانهجاسوسی تسخیر شد، دنیا بیشتر و بهتر با منطق ضداستکباری جمهوری اسلامی مواجه شد و اینکه «نه ظلم میکنیم، نه ظلم میبینیم!» باعث شد گروههای مختلف آزادیبخش و ضداستکباری به سمت ایران گسیل شوند. مثل همین بچههای حزبالله لبنان.
* شما در جریان آمدن آنها بودید؟
خب! من از ابتدا فعالیتم در وزارت امور خارجه بود و درگیر این مسائل میشدم. شیعیان جبلعامل از قبل از انقلاب با ایران رابطه خوبی داشتند و انقلاب و نگاه اسلام سیاسیای که امام داشت آنها را مجذوب کرده بود. زمانی که شیعیان لبنان خدمت حضرت امام آمدند و عقایدشان را برای امام عرضه کردند، آنجا امام یک ماموریت به بچههای حزبالله دادند. فرمودند «ماموریت شما نابودی اسرائیل است!» یادم است چند نکته هم در این باره به آنها گفتند، مثل اینکه «میدانم همه دنیا از اسرائیل پشتیبانی میکند اما همه دنیا نیز از شاه پشتیبانی میکرد اما ملت ایران شاه را از بین برد و شما باید ریشه اسرائیل را از منطقه بکنید. شاه مولفهای داشت که اسرائیل ندارد، چرا که شاه ریشه 2 هزار و 500 ساله در این منطقه داشت ولی اسرائیل در منطقه ریشه ندارد» و امام به مقاومت علیه ظلم صهیونیستها جهت دادند. امام آنقدر برای آنها مهم بود که وقتی برگشتند لبنان، منشورشان را بر اساس نظرات امام تنظیم کردند.
* از ماجرای لانه خارج نشویم... آن زمان از لانه اسناد مختلفی بیرون میآمد؛ آیا این انتشار اسناد در داخل لانه هم حاشیهای داشت؟
بله طبیعتا! خب! اسناد را ما شروع کردیم به بازسازی کردن؛ من مسؤولیتم چک کردن همین اسناد بود، بعد از بازسازی، یک خلاصهای هم مینوشتیم و میفرستادیم برای گروههایی که حالا درباره اینها تصمیمگیری کنند. درباره شخصیتهای مختلف از اسناد لانه جاسوسی مطالبی در میآمد و آن را منتشر میکردند. البته آمریکاییها ممنوع کرده بودند این اسناد وارد آمریکا شود که مردم آمریکا آن را نخوانند.
اینها با خیلی شخصیتها ملاقات میکردند و همه در اسناد میآمد، بعضی نوشتهها درباره ملاقاتها بود، ملاقاتهای رسمیای که با شخصیتهای مملکت دیدار کرده بودند، بعضیها مورد سوءاستفاده قرار میگرفتند و مطلع نمیشدند، برخی نوشتهها واقعا اسناد جاسوسی افراد بودند، که شاید از همه مهمتر آقای بنیصدر بود. آمریکاییها از قبل از انقلاب با بنیصدر ارتباط داشتند و آن اسناد برای عدم کفایت سیاسی بنیصدر تقدیم مجلس شد. از لحظهای که حس کرده بودند انقلاب پیروز میشود و کسی را اطراف امام ندارند، بعد از بررسی همه افراد روی یک نفر (بنیصدر) تمرکز کرده بودند، و یک جاسوس کارکشته را مامور کرده بودند برای ارتباط با بنیصدر! «آهِن» مهمترین شخصیت آمریکا در ایران بود، مسؤول سیا در ایران بود اما هر وقت قرار بود کسی با بنیصدر ارتباط برقرار کند همان مامور کارکشتهای بود که بعد از انقلاب و بعد از مهم شدن بنیصدر از آمریکا میآمد ایران و آهن هم باید اینجا در خدمت او میبود. حالا جالب است ارتباطش با بنیصدر در ابتدا از دریچه اقتصاد و تحلیلهای اقتصادی و اینها بود.
یکی از جاهایی که واقعا ظلم شد و این ظلم را هم منافقان و طرفداران آقای بنیصدر کردند درباره شهید بهشتی بود. آنها شهید بهشتی را به آمریکایی بودن متهم میکردند و در آن فضای انقلابی اینگونه ضد شهید بهشتی کار میکردند، در صورتی که اینها دروغ محض بود. در اسناد لانه جاسوسی در چند جلسه از شهید بهشتی هم نام برده شده بود. یکی از آن جلسات مربوط به قبل از انقلاب بود. هایزر یکی از مهمترین فرماندهان ارتش آمریکا برای ساماندهی ارتش شاه و جلوگیری از انقلاب آمده بود؛ میخواست با شورای انقلاب هم جلسه بگذارد، امام خمینی شهید بهشتی را مامور کرده بودند که برود ببیند این فرد چه میگوید و در آن جلسه شهید بهشتی با منطق و استدلال به هایزر تفهیم کرده بود که با کودتا یا راه دیگری نمیتوانند در برابر انقلاب ایران بایستند. شهید بهشتی گفته بود که این ملت، ملت سال 32 نیست و این امام هم، دکتر مصدق نیست و اگر کودتا هم بکنید خونریزی بیشتری دارد اما ناموفق است و نفرت از آمریکا را بیشتر میکند. این موضع که کاملا انقلابی و ضدآمریکایی بود. جلسه دیگری هم در اسناد بود که آمریکاییهای ساکن سفارت بعد از انقلاب و چند روز قبل از تسخیر لانه جاسوسی میخواستند با شهید بهشتی ملاقات کنند. آقای لینگن، کاردار سفارت آمریکا درخواست دیدار داده بود که شهید بهشتی گفته بود به ساختمان مجلس خبرگان بیایند. در آن جلسه هم شهید بهشتی تماما انتقادات جامعه و حکومت علیه آمریکا را بیان کرده بود. در آن جلسه شهید بهشتی مطالبات ملت ایران مثل اموال بلوکه شده ایران در آمریکا و از همه مهمتر تسلیم شاه به ایران برای محاکمه عادلانه را خواسته بود، و آنجا اگر حرف شهید بهشتی را گوش کرده بودند شاید چند روز بعد سفارتشان تسخیر نمیشد! لینگن هم این را به آمریکاییها گفته بود و دولت آمریکا با تبختر و تکبرش گوش نکرده بود! اما این جریان منافقان به دروغ علیه شهید بهشتی عمل میکردند تا ایشان را ترور شخصیت کنند.
* شما شهید بهشتی را از قبل انقلاب میشناختید؟
بله! وقتی آمریکا بودم، دبیر انجمن اسلامی بودم. یک خانه بزرگی را اجاره کرده بودند که نصف اجارهاش را من میدادم و نصفش را بقیه بچهها، اتاق جلسات انجمن اسلامی بود، من هم سرایدارش بودم (میخندد)؛ مرکز فعالی بود در برکلی کالیفرنیا، در آن زمان شهید بهشتی یک سفری داشتند به آمریکا و هم ایشان اهمیت جایگاه انجمنهای اسلامی را میدانست و هم ما نسبت ایشان با امام و جایگاهشان در معادلات انقلاب را میدانستیم. همه فعالان کالیفرنیا و ایالتهای اطرافشان را (تقریبا می شود گفت غرب آمریکا) آنجا جمع کردیم و ایشان برای ما صحبت کردند! از همان جلسات اولیه قدرت اداره و سازماندهی ایشان، قدرت بیانشان همه را جذب کرد و خط داد که وظیفه ما در نسبت با انقلاب در آمریکا چیست!
* از ماجرای لانه جاسوسی بگذریم و به منطقه برسیم... شما اینجا خیلی بیشتر شناخته شدهاید.
خب! خداراشکر یکی از الطاف خدا به من این بود که در حوزه دیپلماسی، در منطقه غرب آسیا به کار گرفته شدم و سر و کارم با گروههای مقاومت منطقهای بود. یکی از لطفهای خدا این بود که من با «شهید سیدعباس موسوی»، «شهید عماد مغنیه» و «سیدحسن نصرالله» و «آقای بشار اسد» و پدرشان حافظ اسد آشنا شدم.
این لطف خدا بود که بعد از انقلاب با انقلابیهای منطقه پیوند خوردم. مثلا شخصیتی مثل حاج عماد مغنیه که واقعا انسان وارستهای بود؛ شخصیتی که واقعا نمیشد او را شهید کرد و روزی که شهید شد در ذهن من فقط این گزاره عبور کرد که ظرف وجودی او پر شده بود و هنگامه شهادتش فرا رسیده بود.
شهید عماد مغنیه آنقدر در حوزه استراتژیک تیزهوش بود که حتی برای قرار ملاقاتهایش هم طرحریزی میکرد. یک روزی آقای شمخانی (وزیر دفاع وقتمان بود) برای دیدار با حاج عماد در لبنان قرار داشت؛ شهید مغنیه برای اینکه شناخته نشود و بتواند به راحتی توضیحات لازم را به او ارائه دهد، پشت فرمان نشست و در نقش راننده همه مناطق را مورد بازدید قرار داد و برای آقای شمخانی تشریح کرد. درباره این تیزهوشی حاج عماد یک خاطرهای یادم میآید. بعد از جنگ 33 روزه که شهید مغنیه به همراه سیدحسن نصرالله برای تشکر از مسؤولان و مردم به تهران آمده بودند، به همراه هم به منازل مقامات میرفتیم و دیدارهایی انجام میشد. در پایان این دیدارها، وقتی که میزبان ابراز علاقه میکرد تا با میهمانان عکس یادگاری بگیرد، حاج عماد زرنگی میکرد و دوربین را از دست آنها میگرفت تا به عنوان عکاس، از آنها عکس بگیرد و خودش در تصاویر نباشد. اینها از لطف خداوند بود که من به این افراد انقلابی برخوردم.
* در آن روزهای اول بین این گروههای آزادیبخش در نظر ما و مسؤولان ما تفاوتی هم بود؟
به صورت کلی هر کس علیه استکبار بود ما با آنها همراهی میکردیم. اما یک نکته جالبی بود؛ این گروهها میآمدند و میرفتند ولی گروهی که امام خمینی(ره) گفتند همهجوره از اینها حمایت کنید حزبالله لبنان بود. وقتی اینها آمدند پیش امام و رفتند، امام گفت از اینها حمایت کنید. حزبالله تشکیلات کوچکی بود اما با حمایت ایران کمکم رشد کرد. حزبالله در لبنان با فعالیتهای اجتماعی و خدماتی بدنه اجتماعی پیدا کرد، و نقطه عطف آن شد بیرون کردن اسرائیل از لبنان در سال 2000 و بعد از آن هم حماسه جنگ 33 روزه.
* ما در جنگ 33 روزه چگونه پیروز شدیم؟
آن جنگ همه لطف خدا بود. ما در جنگ، اطلاعاتی را که امکاهای اسرائیلی از مناطق ما مخابره میکردند، رمزگشایی میکردیم. این موضوع تا قتل حریری هم ادامه داشت؛ آنجا که حزبالله را متهم کرده بودند، در دادگاه ما فیلمهای امکاها را نشان دادیم که چگونه آنها رصدش کرده و ترورش کرده بودند. آنجا همه فهمیدند که ما روی امکاها سواریم. نکته بعدی هم بحث ارتباطات سیمیای بود که در سراسر جبهه مقاومت لبنان بود و با هم ارتباط داشتند. بعد هم لطفهایی بود که خدا داشت. مثلا زدن قایقهای اسرائیلی در انتهای صحبت سیدحسن نصرالله که این اراده خدا بود. در جنگ 33روزه مدیریت حاج قاسم، حاج عماد و سیدحسن نصرالله خیلی موثر بود.
* شما یک دوره طولانی در سوریه مسؤولیت داشتید، نسبت ایران با سوریه چگونه است؟
یک نکتهای که کمتر به آن توجه میشود و اگر به آن توجه شود حمایت سالهای اخیر ایران از سوریه را بیشتر متوجه میشویم، حمایتی است که سوریه از ما در جنگ 8 ساله صدام علیه ما کرده بود. صدام از طرف همه قدرتهای دنیا حمایت میشد. از سوی این دولتهای عربی منطقه حمایت میشد اما تنها کشور عربی که از جمهوری اسلامی و در واقع باید بگوییم از جبهه حق دفاع کرد، سوریه و رئیسجمهور آن حافظ اسد بود. او حتی در حمایت از ما از بخشی از منافع خود هم گذشت. اگر میبینید حاج قاسم سلیمانی به کمک سوریه رفته است، زیرا این همان سوریه است که آن زمان به کمک ما آمده بود. البته این را هم در نظر بگیریم که حضور حاج قاسم در سوریه در درجه اول امنیت ما در تهران را تامین میکند. سوریه کشوری است زیرا که در مبارزات مقاومت هم نقش محوری و مهمی دارد و زمانی که من آنجا بودم از نزدیک شاهد فعالیت این کشور برای جبهه مقاومت بودم.
* نام سردار سلیمانی را آوردید؛ موقعی که مسؤولیت داشتید با حاجقاسم هم همکاری داشتید؟
نمیشود در منطقه کار کرد و با حاجقاسم همکاری نداشت. من همیشه سرباز حاجقاسم بودم؛ حاجقاسم از همه ما دیپلماتتر است. قدرت مذاکره او برای ما دیپلماتها کلاس درس است.
یادم هست وقتی مدیرکل بینالملل مجلس بودم بحث داعش و ریشه آن داغ بود. آقای لاریجانی با اردوغان یک بحث شدیدی داشت. نتیجه بحث این شد که هر آنچه از صندوقهای رای در سوریه بیرون آمد را اردوغان بپذیرد. آن زمان آقای لاریجانی به من تلفن زد و گفت داووداوغلو را پیش سرلشکر قاسم سلیمانی بفرستید اما قبل از آن تو به سرلشکر سلیمانی بگو که چه اتفاقی افتاده و جزئیات را بازگو کن؛ من هم زنگ زدم به حاجقاسم و گفتم. داووداوغلو به آنجا رفت و پس از آن سرلشکر سلیمانی به من زنگ زد و گفت حسین! اینها این موضوع را میگویند اما اجرا نمیکنند، که بعدها هم این پیشبینی سرلشکر درست از آب درآمد. حاجقاسم واقعا یک دیپلمات برجسته است و در همان جلسه هم خوب تشخیص میدهد که نتیجه چه میشود. حاجقاسم هم دیپلمات است، هم فرمانده نظامی و هم یک استراتژیست بزرگ است؛ او هنر بزرگی دارد که توانسته در برابر داعش، یک ارتش بینالمللی اسلامی از همه ملتها را تشکیل بدهد. این را هم در نظر بگیریم که سردار سلیمانی و سپاه قدس پشتوانه دستگاه دیپلماسی هستند.
* بحثمان طولانی شد. قرار بود درباره لانهجاسوسی صحبت کنیم و یکباره بحثمان به منطقه رسید. ممنونیم که وقت گذاشتید.
سلامت باشید، امیدوارم که بحث خوبی شده باشد.
ارسال به دوستان
درپی انتقاد رهبر انقلاب نسبت به کشتار مسلمانان در هند صورت گرفت
قدردانی مسلمانان از رهبر انقلاب
گروه سیاسی: سرکوب معترضان هندی به سیاستهای ضداسلامی نخستوزیر هند ادامه دارد. در همین حال پنجشنبه گذشته رهبر حکیم انقلاب با انتشار پیامی نسبت به این اعتراضات واکنش نشان دادند.
به گزارش «وطن امروز»، رهبر انقلاب اسلامی ضمن اعلام اینکه قلب مسلمانان جهان از کشتار اخیر جریحهدار است، خواستار توقف این فجایع شدند و دولت هند را موظف دانستند در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد. متن کامل پیام حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای که در حساب توئیتر پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب اسلامی منتشر شد به شرح زیر است: «قلب مسلمانان جهان از کشتار مسلمانان در هند جریحهدار است. دولت هند باید در مقابل هندوهای افراطی و احزاب طرفدار آنها بایستد و با توقف کشتار مسلمانان، از انزوای خود در جهان اسلام جلوگیری کند».
* در هند چه خبر است؟
از آذرماه سال جاری دور جدید درگیریها در هند میان مسلمانان از یک سو و دولت و هندوهای افراطی از سوی دیگر آغاز شد.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که حزب حاکم بهاراتیاجاناتا (BJP) قانون جدید اعطای شهروندی و همچنین طرح ثبتنام ملی شهروندان موسوم به NRC را به تصویب رساند.
معترضان، قانون جدید شهروندی و طرح ثبتنام ملی شهروندان را حمله به قانون اساسی سکولار هند و اقدامی علیه اقلیت مسلمان این کشور ارزیابی میکنند.
هدف قانون جدید شهروندی ردیابی سریع مهاجران غیرمسلمان هندو، سیک، بودایی، آیین جین، پارسیها (زرتشتیان) و مسیحیانی است که پیش از سال ۲۰۱۵ از کشورهای مسلمان پاکستان، بنگلادش و افغانستان به هند آمدهاند.
تصویب این قانون در ۱۱ دسامبر سال گذشته میلادی (21 آذر سال جاری) ابتدا باعث برگزاری تظاهرات گستردهای در ایالت شرقی آسام هند شد، زیرا بخشی از معترضان معتقدند این قانون باعث میشود هزاران مهاجر غیرقانونی از بنگلادش را به ساکنان قانونی هند تبدیل کند. علاوه بر این طرح ثبتنام شهروندان که توسط دولت ناسیونالیست نارندرا مودی، نخستوزیر طراحی شده است به دنبال شناسایی مسلمانانی است که اسناد قانونی اقامت در هند ندارند تا در نهایت به اخراج آنها بینجامد.
دولت هند همه این ادعاها را رد کرده و وعده داده است از همه شهروندان به طور مساوی محافظت میکند. اما نکته اصلی این قانون که بیشتر مورد اعتراض قرار گرفته، این است که این قانون اعطای شهروندی به 6 اجتماع مذهبی- قومی (هندو، سیک، بودایی، آیین جین، زرتشتیها و مسیحیان) را تضمین میکند که به ادعای نخستوزیر هند از لحاظ تاریخی با آزار و اذیت در 3 کشور همسایه هند روبهرو هستند.
منتقدان میگویند این قانون از یک سو مسلمانان را در نظر نگرفته و این موضوع تبعیضی آشکار علیه مسلمانان است و از سوی دیگر قانون اساسی سکولار هند را تضعیف میکند. اما نارندرا مودی، نخستوزیر هند میگوید مسلمانان نمیتوانند در این 3 کشور که اسلام مذهب مسلط است، تحت تعقیب باشند، بنابراین در این قانون لحاظ نشدهاند. منتقدان در پاسخ به این استدلال نخستوزیر میپرسند چرا این قانون شامل مسلمانانی نشده است که از سریلانکا و میانمار که اکثریت در آن کشورها با بوداییان است، میگریزند؟
* طرح ثبتنام ملی شهروندان چیست؟
مقامات ایالت آسام با استناد به طرح ثبتنام ملی شهروندان و با دستور دیوان عالی کشور فرآیند شناسایی مهاجران غیرقانونی که از سال ۲۰۱۵ به این ایالت آمدهاند را آغاز کردهاند. این طرح ابتدا قرار بود تنها در مناطقی که دارای تنوع قومی است، اجرا شود اما اکنون حزب حاکم و حامیانش خواستار اجرای آن در سراسر هند شدهاند.
پس از آنکه دولت این قانون را در ایالت آسام به اجرا گذاشت، حدود یک میلیون و 900 هزار نفر نتوانستند هندی بودن خود را اثبات کنند؛ از این تعداد یک میلیون و 300 هزار نفر غیرمسلمان بودند که باید اخراج میشدند اما حزب حاکم که متشکل از هندوهای افراطی است را اولا با کمبود بانک رای مواجه میکرد و ثانیا تعداد هندوها را در هند کاهش میداد.
بنابراین در قانون جدید قومیتهای دیگر غیر از مسلمانان استثنا شدند و به این ترتیب 600 هزار نفر از مسلمانان این ایالت جزو مهاجران غیرقانونی به حساب میآیند. منتقدان میگویند این جمعیت حذف شده اکثرا مسلمان هستند.
از سال ۱۹۴۷ که شبهقاره تقسیم شد، مشکلات نژادی و قومیتی در این منطقه تشدید شده است. در همه این سالها قومهایی بودهاند که به اصطلاح بیوطن محسوب میشدند، در گذشته قوم بیهاریها با چنین مشکلی روبهرو بودند و الان هم مسلمانان منطقه بنگال؛ به دلیل قانون جدید شهروندی هند، افراد مسلمانی که در منطقه بنگال زندگی میکنند، برای دریافت تابعیت هندی باید اسناد و مدارکی را ارائه کنند که مشخص شود اجداد آنها قبل از سال ۱۹۴۷ در هند زندگی میکردند.
این در حالی است که مسلمانان هندی بعد از گذشت دههها هیچگونه اوراق هویتی و شناسایی ندارند که بتوانند آنها را به دولت هند ارائه کنند، چرا که به هیچ عنوان چنین چیزی به آنها داده نشده است. از طرفی دولت هند در قانون جدید برخی دیگر از اقلیتها مانند بوداییان را مستثنا کرده است و به آنها تابعیت هندی اعطا خواهد کرد.
این در حالی است که اقلیتهای مذهبی و لیبرالها به طور فزایندهای نگران برنامههای هندومحور نارندرا مودی هستند که در ماه مه سال جاری مجددا به عنوان نخستوزیر هند انتخاب شد.
دیوان عالی هند در ماه نوامبر حکم داد محل مسجد تاریخی قرن شانزدهمی هند که در سال ۱۹۹۲ توسط هندوهای متعصب ویران شد در اختیار هندوها قرار گیرد تا در آنجا معبدی بنا کنند. دولت ناسیونالیست نارندرا مودی همچنین در ماه آگوست خودمختاری منطقه کشمیر را که اکثرا مسلمان هستند، از این منطقه سلب کرد؛ اقدامی که از نظر منتقدان در جهت اهداف ناسیونالیستی حزب حاکم هند است. از زمان سفر ترامپ به هند، درگیری بین مسلمانان و هندوها افزایش یافت، از سویی به دلیل اینکه هندوها در بین پلیس و نیروهای امنیتی دارای نفوذ هستند، پلیس در درگیریها دخالت نمیکند و به همین دلیل است که تنشهایی که بین آنها رخ داده به کشته شدن مسلمانان هندی منجر شده و حتی خانهها و مغازههای آنها هم مورد تعرض قرار گرفته و به آتش کشیده شده است.
* روابط اقتصادی مانع واکنش فعالانه دستگاه دیپلماسی؟
ایران و هند دارای مناسبات اقتصادی زیادی هستند بهگونهای که حجم مبادلات 2 کشور در سال 2018 بیش از 17 میلیارد دلار بوده است. در حال حاضر 3 کشور ایران، هند و روسیه به دنبال احداث خط آهن مشترک هستند که حجم مبادلات بین 3 کشور افزایش پیدا کند، همچنین هند، ایران و افغانستان به دنبال استفاده از ظرفیتهای فراوان بندر چابهار هستند و هندیها قصد سرمایهگذاری در چابهار را دارند و تاکنون نیز در چند مرحله این سرمایهگذاری اتفاق افتاده است. بنابراین با توجه به این حجم مبادلات اقتصادی، هرگونه اتخاذ رویکرد منفی با واکنش دولت هند مواجه میشود، چه آنکه موضعگیری توئیتری ظریف در واکنش به کشتار مسلمانان در هند منجر به احضار سفیر ایران در دهلینو شد.
ظریف دوازدهم اسفندماه در صفحه رسمی خود در توئیتر نوشته بود: «ایران موج خشونت سازمانیافته علیه مسلمانان هند را محکوم میکند. ایران، قرنها دوست هند بوده است. از مقامات هند میخواهیم رفاه «همه» هندیها را تضمین کنند و اجازه ندهند این آدمکشی بیمعنا ادامه یابد. مسیر پیشرو باید بر اساس گفتوگو و حاکمیت قانون باشد».
البته بیان این نکته ضروری است که هند در دور جدید فشارهای حداکثری آمریکا همراه سیاستهای این کشور شد و حجم خرید نفت از ایران توسط هند که یکی از خریداران اصلی نفت ایران به حساب میآمد بشدت کاهش پیدا کرد. از سوی دیگر توسعه بندر چابهار نیز هیچگاه مطابق میل ایران پیش نرفته است.
اما درباره اقدامات ضداسلامی دولت هند و واکنش مقامات وزارت امور خارجه، میتوان به چند نکته اشاره کرد:
1- برنامه دولت راستگرای هند عادیسازی و مشروعیت دادن به محدود کردن، اخراج و نسلکشی مسلمانان نظیر آنچه در میانمار شاهدش بودیم است. بنابراین در نگاه اول تزاحمی میان منفعت مادی ایران در حفظ روابط با هند در وضع موجود با سیاستهای بنیادین ایران در حمایت از مسلمانان بویژه مسلمانان شبهقاره به وجود میآید. توجه به این نکته ضروری است که مقامات، دولت و ملت ایران نزد مسلمانان شبهقاره از جهت محبوبیت جایگاه ویژه و ممتازی دارند و انفعال ایران دربرابر کشتار مسلمانان، اعتبار جمهوری اسلامی را مورد خدشه قرار میدهد. ضربه وارد آمدن به اعتبار جمهوری اسلامی نزد مسلمانان این منطقه از جهت منافع ملی و ضربه به عمق استراتژیک جمهوری اسلامی منفی ارزیابی میشود و بهرغم سایه انداختن موضعگیریهای ایران بر روابط اقتصادی 2 کشور، مقامات جمهوری اسلامی باید رویکردی مناسبتر و فعالانه نسبت به اتفاقات اخیر در هند اتخاذ کنند.
2- البته با توجه به آورده اقتصادی سرمایهگذاری هند در بندر چابهار، این کشور بسادگی از منفعتهای سرمایهگذاری در این بندر چشمپوشی نمیکند، اتفاقا ایران میتواند از این موضوع در جهت فشار به دولت هند استفاده کند. تغییر رویکرد مقامات دولتی از موضع منفعلانه به فعالانه در کنار فعال شدن دستگاه دیپلماسی کشور در ارتباطگیری با اپوزیسیون داخلی هند، نهادهای حقوق بشری، کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، دادگاه لاهه و... میتواند اقدام مناسب ایران برای تغییر رفتار دولت هند به حساب آید.
3- از سوی دیگر سکوت کشورهای عربی نسبت به جنایتهای دولت هند بیانگر یک بازی بینالمللی مشابه با کشتار مسلمانان در میانمار است. برخورد با مسلمانان در منطقه شبهقاره پیش از این نیز وجود داشته است. دولت میانمار در سایه سکوت مجامع بینالمللی و کشورهای جهان دست به سرکوب و کشتار مسلمانان این کشور زد. دولت هند نیز در راستای سیاستهای ضداسلامی خود همان رویکرد دولت میانمار را دنبال میکند. به بیان دیگر، برخورد با مسلمانان بر مبنای یک طرح جامع به منظور تحت فشار گذاشتن مسلمانان شبهقاره است.
* بازتاب گسترده دفاع رهبر انقلاب از مسلمانان هند در رسانههای این کشور
به دنبال صدور بیانیه رهبر معظم انقلاب در حمایت از مسلمانان مظلوم هند، رسانههای این کشور به صورت ویژه این خبر را بازتاب دادند. رسانههای بزرگ و معتبر هند در صفحات نخست خود به بیانیه کوتاه و مهم رهبر معظم انقلاب در حمایت از مسلمانان هند اشاره کرده و آن را بازتاب دادند.
رسانه بزرگ «دِ هندو» با انتشار تصویری از رهبر معظم انقلاب نوشت: آیتالله خامنهای خواستار پایان یافتن قتلعام مسلمانان هند شد. این رسانه نوشت: هند باید کشتار مسلمانان را پایان دهد تا در دنیای اسلام منزوی نشود و جایگاه کنونی خود را از دست ندهد.
«تایمز آو ایندیا» دیگر رسانه بزرگ هندی است که به پیام رهبر معظم انقلاب درباره مسلمانان هند پرداخته است. این رسانه نوشت: آیتالله خامنهای از دولت هند خواست مانع افراطگرایان هندو شود که دست به چنین اقدام فجیعی زدهاند. در گزارش این رسانه آمده است: رهبر انقلاب اسلامی ایرانی بشدت کشتار مسلمانان هندی را محکوم کرده است و قاطعانه از مسؤولان هندی خواست برای دفاع از مسلمانان انجام وظیفه کنند.
«دِ پرینت» دیگر رسانه هندی است که به پیام رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و نوشته است: اقدامات اخیر هند بازتاب گستردهای در سراسر جهان داشته است. آیتالله خامنهای ضمن دفاع از حقوق مسلمانان هند، دولت دهلینو را تهدید کرده است اگر به وظایف خود عمل نکند، در جهان اسلام منزوی خواهد شد.
رسانه هندی «تایمز آو نیوز» هم با انتشار گزارشی ویژه به اهمیت پیام رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و نوشت: آیتالله خامنهای مسؤولیت دولتمردان هندی در قبال مسلمانان را یادآور شدند.
«سیاست» دیگر رسانه بزرگ هندی است که به پوشش پیام رهبر معظم انقلاب پرداخته و نوشته است: هند اگر میخواهد در دنیای اسلام منزوی نشود، باید حقوق مسلمانان را محترم بداند. این رسانه نوشت: رهبر انقلاب اسلامی ایران طی پیامی آشکارا از حقوق مسلمانان هندی دفاع کرده و از دولت این کشور خواست مانع مسلمانکشی شود. دیگر رسانههای هندی نیز در گزارشهایی به بازتاب پیام مهم امام خامنهای پرداخته و آن را واکنشی جدی به اقدامات دولت هند دانستند.
***
[قدردانی رئیسجمهور و نخستوزیر پاکستان از موضع رهبر انقلاب]
نخستوزیر پاکستان با قدردانی از موضع رهبر انقلاب درباره مسلمانان هند، از عدم واکنش جهان اسلام به این نسلکشی انتقاد کرد. «عمران خان» نخستوزیر پاکستان از موضع رهبر انقلاب درباره مسلمانان هند قدردانی کرد. وی در حساب توئیتری خود نوشت: میخواهم از آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران و رجب طیب اردوغان رییسجمهور ترکیه قدردانی کنم که درباره مخالفت با قتل عام مسلمانان در هند و مردم کشمیر توسط هندوهای مورد حمایت دولت مودی صحبت کردند. عمران خان افزود: متأسفانه صدای کمی از جهان اسلام در محکومیت این قتلعام بلند شده و بیشتر جهان غرب این نسلکشی توسط هندوهای مورد حمایت دولت هند و همچنین مردم کشمیر و جامو را محکوم کردهاند. رئیسجمهور پاکستان نیز از مواضع رهبر انقلاب اسلامی ایران در قبال مسلمانان هند قدردانی کرد. رئیسجمهوری پاکستان پنجشنبهشب در یک پیام توئیتری گفت: ما مواضع «آیتالله خامنهای» رهبر عالی ایران در حمایت از مسلمانان هند را مورد ستایش قرار میدهیم. «عارف علوی» در پیامی که در صفحه رسمی خود در توئیتر منتشر کرد، نوشت: پاکستان واکنش حضرت آیتالله خامنهای درخصوص خشونتهای اخیر علیه مسلمانان هند را مورد تمجید قرار میدهد. وی اظهار داشت: ما با مواضع رهبر عالی ایران موافق هستیم و تاکید میکنیم که باید با اتحاد درباره بحران پیش روی مسلمانان هند مواضع یکپارچه اتخاذ کنیم. رئیسجمهوری پاکستان با اشاره به پیشروی هند در مسیر کشتار مسلمانان، گفت: ما با وحدت یکدیگر اجازه نخواهیم داد جامعه جهانی نسبت به این موضوع از خود بیتوجهی نشان دهد.
ارسال به دوستان
نهادهای غیردولتی در ایالات متحده از احتمال مرگ نیممیلیون نفر از مبتلایان به کرونا در این کشور میگویند
لرز و ترس در آمریکا
* مایک پنس: کیت کافی برای آزمایش تشخیص کرونا نداریم
گروه بینالملل: آمار تلفات کرونا در آمریکا در چند روز گذشته باز هم بیشتر شد و بر اساس ادعای دولت آمریکا تا ظهر دیروز یکشنبه به عدد ۴۴۷ مبتلا و ۱۹ فوت شده رسید. همچنین در برخی ایالتهای آمریکا حالت فوقالعاده اعلام شده که ایالت نیویورک یکی از مهمترین آنهاست. در پی رشد چشمگیر آمار مبتلایان به ویروس کرونا در ایالت نیویورک آمریکا، اندرو کوئومو، فرماندار این ایالت روز شنبه حالت فوقالعاده اعلام کرد. دولت ترامپ در چند هفته گذشته تلاش زیادی برای لاپوشانی آمار واقعی تلفات کرونا در آمریکا کرده بود ولی حالا آمار و ارقام مجموعههای علمی این کشور، برآوردهای وحشتناکی از اوضاع ارائه میکند. در همین ارتباط، انجمن بیمارستانهای آمریکا درباره گستردگی شیوع کرونا و تعداد تلفات این ویروس تخمین زده است که در سراسر آمریکا 96 میلیون نفر به این ویروس مبتلا شوند. بر اساس برآورد انجمن بیمارستانهای آمریکا، از این تعداد 6/4 میلیون نفر بستری خواهند شد که در حدود 9/1 میلیون نفر در آیسییو تحت مراقبتهای ویژه قرار خواهند گرفت. این انجمن تعداد کسانی را که در آمریکا احتمالا بر اثر ویروس کرونا جان خود را از دست خواهند داد، 480 هزار نفر برآورد کرده که بر وحشت عمومی آمریکاییها از اوضاع در کنار سادهانگاری موضوع توسط کاخ سفید افزوده است.
* معاون ترامپ: کیت کافی نداریم
ترامپ چندی پیش ادعا کرده بود کشورش مصونیت کافی در قبال کرونا دارد و حتی حاضر است به دیگر کشورها کمک کند. اتفاق عجیب این روزها این بود که مایک پنس، معاون وی که رئیس ستاد مقابله با کرونای آمریکا هم هست روز پنجشنبه هفته پیش اعتراف کرد کیت آزمایش کافی برای تأمین تقاضای موجود در دسترس نیست. این در حالی است که او قبلا مدعی شده بود همه آمریکاییها میتوانند تست این بیماری مرگبار را بدهند. پنس در گفتوگو با خبرنگاران در کاخ سفید گفت: ما در حال حاضر کیت آزمایش کافی برای حجم تقاضای فزایندهای که پیشبینی میکنیم نداریم. پنس همچنین به آمریکاییها گفت که لازم نیست ماسک بخرند، مگر اینکه واقعا بیمار باشند. کمبود ماسک یکی از بحرانهای این روزهای آمریکاست، بهگونهای که چند روز پیش باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین این کشور هم گفته بود ماسک نخرید تا برای کادر درمانی آمریکا بماند.
* ترامپ: هرکس دلش میخواهد آزمایش دهد
هنوز چند ساعتی از سخنان معاون ترامپ درباره کمبود کیتهای تشخیص کرونا در این کشور نگذشته بود که دونالد ترامپ با حضور در مرکز کنترل بیماریهای این کشور در آتلانتا، مدعی شد: تست بیماری کرونا برای هرکس که بخواهد امکانپذیر است. ترامپ که حالا میکوشد همه مشکلات را سیاسیکاری دموکراتها و منتقدانش بویژه در رسانهها جلوه دهد، در ادامه بازدید از این مرکز علمی به حمله علیه دموکراتها و رسانههایی نظیر سیانان پرداخت و آنها را به دروغپراکنی درباره آمار مبتلایان به کرونا متهم کرد. ترامپ در ادامه خود را دارای نبوغ در پزشکی(!) دانست و گفت: من عاشق این چیزها هستم. من واقعا علوم را میفهمم. دیگران از اینکه مسائل علمی و پزشکی را میفهمم تعجب میکنند. هرکدام از این دکترها به من میگویند چطور اینهمه در اینباره وارد هستی؟ شاید من توانایی ذاتی دارم. شاید باید بهجای رئیسجمهور شدن اینکاره میشدم.
* هراس نمایندگان مجلس آمریکا از کرونا
اینگونه به نظر میرسد که نمایندگان و قانونگذاران آمریکایی بیش از سایر اقشار این کشور از وخامت اوضاع کرونا در این کشور نگرانند به گونهای که فاکسنیوز گزارش داد به دلیل شرایط ایجاد شده ناشی از شیوع ویروس کرونا کمیته اداری مجلس نمایندگان در حال تدارک اقداماتی است تا به اعضا و کارمندان مجلس اجازه دهد از دور کار خود را انجام دهند. این اقدام مجلس نمایندگان پس از آن انجام میشود که لابی صهیونیستی آیپک جمعه اعلام کرد آزمایش کرونای 2 نفر که اخیرا در نشست این گروه در آمریکا شرکت کرده بودند مثبت تشخیص داده شده است. چندین قانونگذار و مقام دولتی عالیرتبه از جمله مایک پنس معاون رئیسجمهور و میچ مککانل رئیس حزب جمهوریخواه در این نشست شرکت کرده بودند.
* فایننشالتایمز: آمریکا در برابر کرونا بسیار آسیبپذیر است
روزنامه فایننشالتایمز در گزارشی نوشت آمریکا بنا به دلایل متعدد از جمله تعداد بالای افراد بیمه نشده و لاپوشانی اولیه بنا به دلایل سیاسی، در برابر شیوع سریع ویروس کرونا بسیار آسیبپذیر است.
در پایگاه اینترنتی روزنامه فایننشالتایمز آمده است: تعداد بالای افراد بیمهنشده در آمریکا به این معناست که ویروس کرونا ممکن است با سرعت بیشتری در آمریکا نسبت به سایر کشورها شیوع پیدا کند. به نوشته این روزنامه، مقامات حوزه سلامت عمومی و دانشگاهیان آمریکا نگران این هستند که تعداد بالای افراد بیمهنشده، عدم مرخصیهای استعلاجی با حقوق و وجود یک طبقه سیاسی که این تهدید را کوچکنمایی کرده میتواند به این معنا باشد که سرعت انتشار ویروس کرونا در آمریکا ممکن است بیش از هر کشور دیگری باشد.
در حالی که ادعا میشود داروسازان آمریکایی در وضعیت خوبی برای یافتن راه درمان و واکسن این بیماری قرار دارند، برخی معتقدند آمریکا همچنان یکی از کشورهایی است که بیشترین تأثیر را از این بیماری همهگیر خواهد گرفت.
بر اساس اعلام «بنیاد خانواده کایسر» که از سازمانهای تحقیقاتی در حوزه مراقبتهای سلامت در آمریکاست، شیوع ویروس کرونا ممکن است به خاطر تمایل نداشتن بیماران برای مراجعه به مراکز درمانی به خاطر هزینه نظام مراقبتهای حوزه سلامت در آمریکا، تشدید شود. بیش از 800 کارشناس نیز طی نامهای از سیاستگذاران آمریکایی درخواست کردند به کسانی که تحت پوشش بیمه قرار ندارند کمک کنند اما تاکنون هیچ طرحی از طرف دولت فدرال برای کمک اعلام نشده است. سوآمی ساها، مدیر ارشد برنامه مدافع فعالان در «ائتلاف پریمیر» که متشکل از 4 هزار بیمارستان است نیز اعلام کرد پزشکان درمان بیماران بیمه شده را در اولویت قرار میدهند.
ارسال به دوستان
گزارش جلسه اخیر استماع کنگره با حضور وزیر خارجه آمریکا؛ چگونه دروغهای ترامپ درباره دلایل ترور شهید سلیمانی آشکار شد
دروغگو مثل مایک!
ثمانه اکوان: سرانجام پس از نزدیک به 2ماه انتظار و درخواستهای مکرر نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا و جوابهای سربالای دولت ترامپ، روز جمعه نهم اسفندماه مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ با حضور در جلسه استماع کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان، به سؤالات آنها درباره ترور شهید سلیمانی پاسخ گفت. این جلسه همانطور که از پیش نیز انتظار میرفت، جلسهای با سؤالات آتشین و پاسخهای از روی انفعال نماینده دولت ترامپ بود. این سؤالات به قدری تند بود که در چندین مورد کار به درگیریهای لفظی و کلامی رسید و ماجرا را به جایی رساند که تعدادی از رسانههای آمریکایی عنوان کردند اولین رویارویی نمایندگان آمریکایی با یک نماینده از دولت ترامپ بعد از ماجرای استیضاحش به محملی برای خالی کردن عقدههایشان از ماجراهای استیضاح تبدیل شد. در دقایق پایانی جلسه، علاوه بر رویارویی و تقابل بین مایک پمپئو و نمایندگان مجلس نمایندگان، این نمایندگان جدالهایی با یکدیگر نیز داشتند که این درگیریها برای دقایقی نظم جلسه را بر هم زد.
اما علت اصلی اختلافات نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا با یکدیگر و همچنین با مایک پمپئو بر سر ترور شهید سلیمانی چه بود؟ همانطور که پیشبینی میشد مشکل دموکراتها در مسأله ترور شهید سلیمانی، مسأله ترور و به قتل رساندن فرمانده نظامی ایران که به صورت رسمی به کشور عراق سفر کرده بود، نبود. آنها بر این عقیده بودند ترامپ بر اساس یک تصمیم عجولانه و به دلیل مصالح شخصی در زمان انتخابات میخواست با کشتن سردار سلیمانی، بهانهای برای پیروزی در انتخابات داشته باشد اما این کار نهتنها آمریکا را به مکان امنتری تبدیل نکرده، بلکه جان صدها نظامی آمریکایی را نیز در بیرون از مرزهای این کشور به خطر انداخته و حتی در داخل این کشور نیز هراسی از حملات تلافیجویانه ایران به راه انداخته است. آنها در عین حال بر این عقیده بودند انجام این کار بدون اجازه کنگره بوده و اقدام دولت ترامپ، اقدامی غیرقانونی بوده است.
الیوت انگل، رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان در ابتدای صحبتهایش به صراحت بیان کرد: «هیچ کس در این مسأله تردیدی ندارد که قاسم سلیمانی تروریستی خطرناک بود(!) اما این مهم است که ما به روابط خارجیمان به گونهای نگاه کنیم که باعث امنیت بیشتر آمریکا شده و منافع بیشتری برای ما کسب کند. چند هفته بعد ما شاهد حملات ایران بودیم که باعث زخمی شدن بیش از 100 نفر از نیروهای نظامی ما شد و باعث شد ما هزاران نفر از نیروهایمان را دوباره به منطقه بازگردانیم و باقیمانده روابط ما با عراق و همچنین تلاشها برای مبارزه با داعش را نیز دستخوش تغییر کرد».
با وجود اینکه نمایندگان دموکرات از این مسأله ناراحت بودند که چرا ترامپ برای هدف قرار دادن سپهبد سلیمانی از کنگره اجازه نگرفته است، جمهوریخواهان در جلسه پرتنش مجلس از این تصمیم رئیسجمهور آمریکا حمایت کردند. مایکل مککال، نماینده جمهوریخواه و رئیس سابق کمیته امنیت داخلی مجلس نمایندگان در همین راستا بیان کرد: «اگر رئیسجمهور ترامپ «تصمیم شجاعانه» (تصمیمی که دیگران به دلیل ضعف و ترس نمیتوانند بگیرند) را درباره کشتن قاسم سلیمانی نگرفته بود، شاید الان ما اینجا جمع شده بودیم تا درباره اینکه چطور میتوانستیم جلوی ریخته شدن خون آمریکاییها را بگیریم و نگرفتیم، جلسه استماع برگزار کنیم. بنابراین هدف قرار دادن قاسم سلیمانی، اقدام درستی بود و حالا دنیا جای امنتری است».
اگر چه نمایندگان جمهوریخواه معتقد بودند حالا دنیا برای سربازان آمریکایی امنتر شده است و مایک پمپئو هم در این جلسه بیان کرد «از میان برداشتن قاسم سلیمانی اقدامی جهت کاهش تنشها بود؛ مرگ او خطرها برای پرسنل ما در خارج از مرزهای آمریکا را کاهش داد» اما آنها نمیتوانستند به همین سادگی از کنار تلفات عینالاسد نیز بگذرند. پمپئو در پاسخ به سوالی درباره میزان مجروحان در عینالاسد گفت: «میدانم متاسفانه برخی نظامیان آمریکایی به دلیل حملات موشکی تلافیجویانه ایران در پایگاه عینالاسد صدمه دیدهاند اما محدودیت حملات ایران نشان داد ایران اشتیاقی برای افزایش رویاروییهای نظامی ندارد». این حملات محدود اما به معنای پایان یافتن انتقام وعده شده توسط ایران نبوده است و آمریکاییها بخوبی از این مسأله آگاهند. متن سؤال و جواب یکی از نمایندگان کنگره با پمپئو بخوبی این مسأله را به نمایش میگذارد.
سوزان وایلد: آیا اعتقاد دارید انتقامی که ایران گرفت و باعث زخمی شدن بیشتر از 100 نفر از نیروهای نظامی ما در عراق شد، آخرین مورد از حرکات ایران در راستای گرفتن انتقام کشتن قاسم سلیمانی توسط دولت آمریکاست؟
مایک پمپئو: نه! این آخرین مورد نبوده و هماکنون نیز شاهد اقداماتی از این دست هستیم. ایران، 41 سال است که...
سوزان وایلد: من واقعا نگران این هستم که اقدامات تلافیجویانه ایران همچنان ادامه داشته باشد. همانطور که میدانیم و شما هم قبلا اشاره کردید، ایران الگویی از انتظار را قبل از اینکه انتقام بگیرد داشته است. ما میدانیم انتقام ایران به صورت فوری نخواهد بود. آنها بشدت صبور هستند و این احمقانه است که فکر کنیم انتقام گرفتن در مقابل کشته شدن فرماندهشان هماکنون به پایان رسیده است. من واقعا نگران این مسأله هستم که ایران به دنبال یافتن نقاط آسیبپذیر بیشتر و فرصتهای بیشتر برای ضربه زدن به منافع آمریکا باشد. آیا شما هم در این مورد نگرانید؟
مایک پمپئو: بله! ما بسیار درباره ایران نگرانیم. به همین دلیل است که ما کمپین استراتژیک خود را برای تغییر رفتار ایران به کار گرفتهایم.
سوزان وایلد: من اعتقاد دارم تمام نیروهای ما در اقصی نقاط دنیا کار خطرناکی انجام میدهند اما ما خطر آسیب و حمله به آنها را که به ما خدمت میکنند، افزایش دادهایم. ما راه را برای اقدامات خطرناک و غیرقابل پیشبینی ایران باز کردهایم.
* آمریکاییها در داخل خاک کشورشان هم امنیت ندارند
یکی از مباحث جالب مطرح شده در این جلسه مجلس نمایندگان، بحث شکل گرفته میان ایلهان عمر، نماینده مسلمان کنگره و مایک پمپئو درباره میزان احساس امنیت در داخل آمریکا بعد از عملیات ترور شهید سلیمانی بود.
عمر در این باره خطاب به پمپئو بیان کرد: در روزی که حمله انجام شد، شما به تمام نیروهای آمریکایی در عراق اعلام کردید این کشور را فورا ترک کنند. آیا قبل از این حمله، نگرانی وجود داشت که آمریکاییها ممکن است در حرکت تلافیجویانه ایران مورد هدف قرار بگیرند؟ پمپئو که نمیدانست دقیقا چه باید بگوید، سعی کرد اینگونه وانمود کند که تهدید ایران علیه منافع آمریکا مسأله تازهای نبوده و به همین دلیل چندان هم تهدید فوریای تلقی نمیشده است. به همین دلیل بیان کرد: «تهدید ایران علیه آمریکا 40 سال است وجود دارد». عمر اما بعد از این اشاره کرد: «افراد ما در سفارت آمریکا میگویند اصلا هیچ هشداری به آنها برای ترک عراق داده نشده بود. امیدوارم نگویید آنها دروغ میگویند. من به این دلیل این سؤال را میپرسم که برایان هوک، نماینده ویژه شما در امور ایران، سخنرانیای امنیتی در لسآنجلس بعد از حمله ایراد کرد. توجه داشته باشید در «لسآنجلس» و نه در «بغداد». در آن سخنرانی او از تیم حفاظتی پلیس لسآنجلس، تیم امنیت دیپلماتیک و تیم ضدتروریستی برخوردار بود. سؤال من این است که اگر ما بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی کشورمان امنتر شده است، چرا یکی از دیپلماتهای ما برای سخنرانی در لسآنجلس نیاز به این همه تیم ضدتروریستی و حفاظت دارد؟»
* دروغگویی پمپئو در جلسات محرمانه
در ادامه جلسه استماع نمایندگان کنگره با وزیر خارجه آمریکا، اندی لویی یکی از نمایندگان دموکرات، با اشاره به نقشه جهان که پشت سر وزیر خارجه آمریکا قرار داشت، از او پرسید میتواند در این نقشه، مکان 4 سفارتخانه آمریکا را که به قول دولت ترامپ در خطر قطعی از سوی قاسم سلیمانی و ایران قرار داشت، نشان دهد؟ پمپئو اما بیان کرد نمیتواند این اطلاعات را در جلسه عمومی بیان کند و در جلسه محرمانه آن را با نمایندگان مطرح میکند. این نماینده که از پاسخ پمپئو قانع نشده بود، بیان کرد: «همه ما میدانیم سلیمانی آدم بدی بود(!) اما چیزی که من میگویم این است که تصمیمی که در روز سوم ژانویه گرفته شد ما را به سمت جنگ برد و شما تمایل ندارید به ما بگویید کدام سفارتخانه در معرض تهدید بود؟ شما نمیتوانید در اینباره پشت اطلاعات طبقهبندی شده پنهان شوید، زیرا نمیتوانید اطلاعاتی را که اصلاً وجود خارجی ندارند، طبقهبندی کنید! دولت داستانهای متغیری را در طول زمان به ما درباره اینکه چه اتفاقی در تاریخ سوم ژانویه افتاده، داده است. در روز دهم ژانویه یعنی در همان روزی که شما با کنگره در اینباره صحبت کردید، رئیسجمهور این را به فاکسنیوز گفت: «من میتوانم این را در زمان فعلی بگویم که 4 سفارتخانه در معرض خطر بودند». این در همان روزی است که شما در کنگره درباره سلیمانی به ما گزارش دادید و من چنین چیزی از شما نشنیدم! چرا این مسأله را به ما نگفتید؟ ما احتمالاً در حال مواجهه با ویروس کرونا هستیم. این دولت 3 داستان متفاوت درباره حادثهای که ما را به سمت جنگ با ایران برد، بیان کرده است. بنابراین جای تعجب نیست که آمریکاییها میترسند، زیرا این دولت ثابت کرده است نمیتوان به آن اعتماد کرد که حقیقت را بگوید».
خوآکین کاسترو، دیگر نماینده دموکرات نیز در بخش دیگری از این جلسه به دروغگویی وزارت خارجه آمریکا و دونالد ترامپ اشاره کرد و خطاب به پمپئو گفت: «من و شما قبل از اینکه شما به «سیآیای» بروید، با هم در کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان بودیم و من هنوز هم در این کمیته هستم. شما در یک جلسه محرمانه به سؤالات درباره کشتن قاسم سلیمانی جواب دادید و من این جوابها را دیدم و بعد از مرور آنها فکر میکنم شما حقیقت را به ما نگفتهاید. به نظر من بهتر است شما و رئیسجمهور بیشتر اطلاعات در اینباره را از اطلاعات محرمانه و طبقهبندیشده خارج کنید و ببینید زمانی که مردم آمریکا این اطلاعات را میخوانند، اعتقادی پیدا نمیکنند که حقیقت را میگویید. شما به جای اینکه از قانون تبعیت کنید و از کنگره اجازه بخواهید به ایران یا افراد ایرانی حمله کنید، بیان کردید تهدیدی فوری علیه منافع آمریکا وجود داشته است که البته همه ما میدانیم این مسأله حقیقت ندارد. بعد از آن در چرخشی دیگر در مواضع خود اعلام کردید از قبل، از کنگره در این باره اجازه داشتهاید که باز هم این مسأله حقیقت ندارد. دولت شما به اجازه کنگره در سال 2002 برای ماجرای جنگ عراق اشاره دارد اما در این اجازه هیچ نامی از ایران برده نشده است. از آن سال تاکنون نیز کنگره در مراجعه به این مسائل نامی از ایران نیاورده است.
تد دوچ، نماینده دیگر مجلس نمایندگان آمریکا با اشاره به دروغهای ترامپ بیان کرد: «زمانی که ما دروغهای رئیسجمهور را میشنویم، خیلی خجالتزده میشویم. «میس اینفورمیشن» (اطلاعات غلط) و الگوی میس اینفورمیشن تمام سیستم ما را زیر سؤال میبرد. زمانی که رئیسجمهور درباره حجم جمعیت مراسم تحلیفش دروغ گفت، واقعاً خجالتآور بود. زمانی که او نقشه توفان را غیرواقعی خواند، واقعاً باورش سخت بود. زمانی که او بیان کرد بمبهای ایرانی هیچکس را مجروح نکرده اما در وقع 110 نفر به صورت جدی زخمی شده بودند، واقعاً ننگآور بود. صدمات مغزی فقط سردردهای جزئی نیست! اما حالا ما با ویروس کرونا طرف هستیم و رئیسجمهور به ما میگوید واکسن تقریباً آماده است و میدانیم که آماده نیست! حالا هم میگوید هوای گرم به صورت معجزهآسایی قرار است از ما محافظت کند اما قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. این قرار نیست تنها رأیدهندگان به ترامپ را تحت تأثیر قرار دهد و قرار نیست تنها روی رأیدهندگان در انتخابات مقدماتی دموکراتها تأثیر بگذارد؛ اینجا حرف از سیاست نیست، حرف روی تاثیری است که بر آمریکاییها میگذارد و دولت باید بهتر از این عمل کند».
* بیاهمیت نشان دادن جان سربازان آمریکایی
برد شرمن، از نمایندگان کنگره به بحث دیگری درباره دروغگوییهای ترامپ اشاره و بیان کرد همه این مسائل نشان میدهد جان سربازان آمریکایی برای رئیسجمهور آمریکا ذرهای ارزش ندارد. وی افزود: «110 نفر از نیروهای نظامی ما از جراحات مغزی رنج میبرند. پنتاگون بر این عقیده است که این مسأله میتواند بدتر از این نیز شود اما فردای روزی که 110 نفر از اعضای نیروهای ما صدمه دیدند، رئیسجمهور گفت هیچ کدام از نیروهای ما از حمله شب گذشته رژیم ایران صدمه ندیدهاند. 19 روز بعد، رئیسجمهور درباره این زخمیها گفت شنیدهام «سردرد» دارند و میتوانم گزارش دهم صدمات جدیای ندیدهاند. این در حالی است که 30 تن از آنها هنوز در بیمارستان هستند و همه آنها در تمام طول زندگیشان از این جراحات رنج خواهند برد. آقای وزیر! میخواهید از این فرصت استفاده کنید و به خاطر بیاهمیت نشان دادن جراحات آنها از خانوادههایشان عذرخواهی کنید؟»
* ایران از همیشه قویتر است
اعتراض یکی دیگر از نمایندگان دموکرات به مایک پمپئو درباره ترور سپهبد سلیمانی این بود که شهادت فرمانده ایرانی، هر آنچه را او در تمام عمر به دنبالش بود، در اختیار ایران قرار داد. او در اینباره بیان کرد: «بعد از حمله به ژنرال سلیمانی مجلس عراق بیانیهای صادر کرد و خواستار خروج نیروهای آمریکایی از این کشور شد. این دقیقاً همان چیزی بود که سلیمانی 20 سال تمام به دنبالش بود. از بین بردن رابطه عراق و آمریکا و کشاندن آن به نقطه در هم شکستن و از بین رفتن و کشاندن خاورمیانه به مرحله ناامنی و آشفتگی و عدم اطمینان، منافع ایالات متحده را تأمین نمیکند. این دولت جوابهای آشکار و شفاف برای بسیاری از سؤالات ما ندارد. از جمله سؤال درباره بیرون رفتن از برجام و اینکه هیچ استراتژی دیگری در اینباره ندارد. رها کردن کردها به حال خود و بازهم هیچ استراتژیای در کار نیست. منافع استراتژیک در کشتن سلیمانی، استراتژیای در کار نیست. پیشنهاد اینکه ایالات متحده مناطق فرهنگی ایران را بمباران و نابود کند، استراتژیای در کار نیست. عدم اعطای ویزا به وزیر امور خارجه ایران برای رفتن به مقر سازمان ملل، استراتژیای در کار نیست. بیان کردن این مسأله که در صورتی که نیروهایمان را از عراق بیرون کنند، آنها را تنبیه میکنیم، استراتژیای در کار نیست. قربان! هیچکس در اینجا برای مرگ سلیمانی عزاداری نمیکند اما این مسأله دقیقاً به همان طریقی که پیشبینی میشد به سمت ما بازگشت، منافع ما را در خطر قرار داد و آمریکا را نیز در امنیت بیشتری قرار نداد».
* فرصتی برای ابراز نگرانی نمایندگان درباره ویروس کرونا در آمریکا
درست است مسأله ترور سپهبد شهیدسلیمانی به دست نیروهای آمریکایی مسأله اصلی در کشاندن پمپئو به کنگره و بازخواست او بوده است اما مسألهای که نمایندگان آمریکایی را بیش از پیش نگران کرده بود، این بود که چگونه میتوان به دولتی که برای منافع انتخاباتی خود امنیت آمریکا و نیروهای نظامی این کشور را به خطر میاندازد، اعتماد کرد که به خاطر منافع حزبی و انتخاباتی خود درباره گسترش ویروس کرونا در این کشور دروغ نگوید؟ به همین دلیل بود که وارد شدن کرونا به آمریکا همزمان با شکل گرفتن جلسه استماع کنگره و حضور وزیر خارجه این کشور در جلسه این نهاد، باعث شد برخی سؤالات و بحثهای مطرح شده خارج از موضوع ایران و در ارتباط با گسترش این ویروس در آمریکا باشد. با این حال دروغگویی دولت ترامپ درباره دلایل شهادت سردار سلیمانی نمایندگان آمریکایی را واقعاً با این هراس روبهرو کرده که قرار است با این نوع برخورد با مسائل جهانی و همچنین مسائل داخلی، دولت آمریکا چگونه با این بیماری که کل دنیا را تهدید کرده و میکند، برخورد کند و آیا واقعاً میتوان به ترامپ برای گفتن حقایق در اینباره اعتماد کرد؟
اما سؤال اصلی اینجاست: چرا نمایندگان کنگره از فرصت پیش آمده برای سؤال پرسیدن درباره کرونا استفاده کردند؟ برد شرمن، نماینده دموکرات کنگره آمریکا بخوبی این مسأله را در سؤال خود از پمپئو توضیح داد. او بیان کرد وزیر خارجه کشورش نزدیک به 2 ماه طول کشید تا بعد از کشته شدن ژنرال سلیمانی برای توضیح دادن این اتفاق به کنگره برود و تنها 2 ساعت به نمایندگان زمان داد تا سوالاتشان را بپرسند؛ چه تضمینی وجود دارد آقای پمپئو در شرایطی که ویروس کرونا دارد در همه دنیا شیوع پیدا میکند و به آمریکا نیز رسیده است، هفته آینده وقت بگذارد و به کنگره برود و در اینباره به نمایندگان توضیح دهد یا شاید قرار است 2 ماه دیگر طول بکشد تا او برای توضیح این مسأله به جلسه استماع کنگره برود؟!
ارسال به دوستان
گزارشی درباره پرحاشیهترین و پرنوسانترین هفته بورس در سال 98
سینوسی و پرحاشیه
* در هفته دوم اسفندماه بیشترین افزایش شاخصهای بورس اتفاق افتاد اما با خروج سهامداران حقوقی دوباره شاخصها کاهشی شد
گروه اقتصادی: حاشیه اخیر دامنه نوسان قیمت در نمادهای بورسی به چهارشنبه هفته گذشته بازمیگردد. در آن روز شرکت فرابورس ایران طبق اطلاعیهای اعلام کرد: به منظور حمایت از حقوق و منافع سرمایهگذاران، مقرر شد دامنه نوسان قیمت در همه نمادهای معاملاتی در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران از روز شنبه (۱۷ اسفند) به 2 درصد کاهش یابد. یک روز پس از این تصمیم، مدیر عامل فرابورس ایران در دفاع از این تصمیم گفت: در چند وقت اخیر هیجانات موجود در بازار بشدت افزایش یافته بود که این تصمیم کمکی در جهت بهبود روند معاملات و کاهش دامنه هیجانات خواهد بود. امیر هامونی تصریح کرد: کاهش دامنه نوسان در شرایط کنونی که به دنبال حمایت و صیانت از حقوق سهامداران و حاکم شدن روح تحلیل و منطق بر دادوستد سهام وضع شده است، یکی از تصمیماتی است که در شرایط فعلی میتوان از آن دفاع کرد. وی افزود: کاهش دامنه نوسان بورس شاید در کوتاهمدت بر کاهش ورود نقدینگی به بازار سرمایه تاثیرگذار باشد اما این تجربه را در ماههای گذشته داشتیم که موجهای نقدینگی که وارد بازار سرمایه میشوند توجه چندانی به ریزساختارهای موجود در بازار ندارند.
یک روز بعد رئیسکل بانک مرکزی در واکنش به این تصمیم گفت: دغدغه رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار را درک میکنم و تلاشهای وی برای مدیریت بازار قابل تقدیر است. عبدالناصر همتی اظهار داشت: وزیر اقتصاد نظر مشورتی اعضای شورای عالی بورس را مدنظر دارد و لذا با توجه به مجموعه دیدگاهها، تاکید وی نیز تعویق این تصمیم در شرایط امروز است. وی تصریح کرد: معتقدم تا بررسی بیشتر ابعاد موضوع، تصمیم هیاتمدیره سازمان به تعویق بیفتد. همان روز و تنها چند ساعت پس از اظهارنظر رئیسکل بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و دارایی طی نامهای به شاپور محمدی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار، خواستار بازگشت دوباره دامنه نوسان بورس به 5 درصد شد. در بخشی از این نامه آمده است: ضروری است مصوبه هیاتمدیره سازمان بورس درباره کاهش دامنه نوسان به 2 درصد فعلا منتفی شود و از روز شنبه (۱۷ اسفند) سال جاری دامنه نوسان در بورس و فرابورس به روال عادی بازگردد. این نامه عملا پایانی بر تصمیم جنجالی محدودیت دامنه نوسانات بود.
* داروییهای سبزپوش
به گزارش «وطن امروز» بازار بورس پس از گذشت درخشانترین هفته سال، در ابتدای هفته گذشته(10 اسفند) با خروج حقوقیها از بازار و البته اصلاحی که پس از رشد سریع خود داشت، با بیش از 18592 واحد افت شاخص روبهرو شد. همانطور که در گزارش پیشین اعلام شد، با واقعی شدن تاثیر بیماری کرونا روی اقتصاد ایران، خروج حقوقیها و اصلاح شاخص پس از یک هفته رشد قابل پیشبینی بود. با این وجود نمادهای دارویی بازار با برگشت قوی از صف فروش، اکثرا به صف خرید رسیدند. صنعت دارو و لوازم بهداشتی-درمانی به دلیل ورود کرونا به کشور و هجوم سمت عرضه و همچنین صادرات این محصولات، بشدت پر فروش بودهاند. این فروش بر بازار بورس نیز تاثیر خود را گذاشته است و این نمادها همه صف خرید شدند و بازار را با مثبت کامل بستند.
با این وجود در برخی نمادها که حتی صف خرید نیز شده بودند، بسیاری از سهامداران حقوقی بازار از آنها خارج شدند. اسفندماه همه حقوقیهای بازار، به خاطر پایان سال مالی شرکتها از آن خارج خواهند شد. بر این اساس خروج حقوقیها از بعضی نمادها باعث ریزش آن نماد تا پایان هفته شد.
روز یکشنبه هفته گذشته با ورود نقدینگی حقیقیها به بورس، بازار که در ابتدا منفی بود با رشد روبهرو شد و در ساعات پایانی روز شاخص کل با رشدی حدود 10 هزار واحدی به 515 هزار واحد رسید. از روز دوشنبه تا چهارشنبه هفته گذشته بازار در ابتدا مثبت باز شد و با گذشت زمان تا پایان روز، به حجم نقدینگی ورودی به بازار افزوده میشد. در این 3 روز با مجموع 39 هزار واحد افزایش، شاخص کل در پایان معاملات هفته به رقم 550 هزار واحد رسید. ورود سنگین نقدینگی در دست مردم به بازار بورس، طی این 2 هفته باعث شده است رشد شاخص کل همچنان مستمر و پایدار باشد. البته باید دید شاخص کل تا کجا به رشد بدون ترمز خود ادامه خواهد داد.
* نماد منفی هفته
یکی از پر بحثترین نمادها، نماد هپکو بود که که با خروج 180 میلیونی حقوقیها از این نماد در اولین روز هفته گذشته، روز یکشنبه با حجم فروش 246 میلیون سهام، سنگینترین حجم صف فروش را به خود اختصاص داد. البته تنها این روز هفته قبل نبود که حجم صف فروش چند صد میلیونی بود چرا که تا آخر هفته نیز ادامه داشت و در روز پایانی هفته با حجم صف فروش 275 میلیونی رکورد زد. این سهم که با رشد شارپ خود در ماههای اخیر یکی از پربحثترین نمادهای بازار بود، با توجه به صف فروش میلیونی آن احتمالا مقدار زیادی اصلاح داشته باشد. با این وجود با توجه به اعلام تحلیلگران بورس، اولین پله پایان اصلاح در قیمت 363 تومان و دومین پله نیز در قیمت 300 تومان خواهد بود.
* نماد مثبت هفته
درباره نمادهایی که طی هفته گذشته بیشترین افزایش را داشتند، جز عرضه اولیهها میتوان به نمادهای گروه دارویی اشاره کرد که بدون توقف، همه روزه در صف خرید بودند.
شاخص دارویی تنها طی یک هفته به صورت میانگین بیش از 38/17 درصد رشد داشته است که بخوبی نشان از سهامهای صف خرید این صنعت است. شاخص دارویی به دلیل بیماری کرونا و فروش بالای محصولات بهداشتی و درمانی شرکتهای این صنعت، با توجه به افزایش فروش، رشد خوبی داشته است. با این وجود بعد از پایان ویروس کرونا شاهد اصلاح نمادهای این صنعت خواهیم بود.
* قوانین جدید بورس
یکی از مهمترین اتفاقات هفته پیش، قانونهای جدیدی بود که سازمان بورس اوراق بهادار برای مدیریت و تنظیم بازار بورس به اجرا درآورد. از این پس معاملات باید یک حداقل حجم خرید و فروشی را ثبت کنند تا بتوانند آن معاملات در پایان روز ثبت شوند. این دستورالعمل که حجم مبنا نام دارد از رشدهای حبابی در بازار جلوگیری میکند که با توجه به ورود بالای مردم عادی و متمایل کردن آنها به این سهمها توسط دلالان بازار، این اقدام، یک اقدام مثبت و رو به جلو از طرف سازمان بورس بوده است.
البته در کنار این موضوع یک ماده دیگر از این قانون، اشاره به نحوه ورود به بورس دارد که از این پس قرار است ورود به بورس همراه آموزش و اخذ آزمون به مدت یک ماه پس از ثبت درخواست باشد. البته با توجه به ورود بیسابقه مردم به بورس و اقدام برای خرید و فروش سهمهای عرضه اولیه، این اقدام به نوعی ترمزی بر ورود مردم خواهد بود. با این وجود باید زمان بگذرد تا مسؤولان بورس متوجه اقدام ضدرقابتی خود شوند. اولین شعله این اقدام جدید، فروشی و اجارهای شدن کدهای بورسی فعال فعلی است که در حال حاضر با این قانون جدید، در جاهای مختلف از جمله دیوار خریدوفروش میشود.
بنابراین به عنوان یک پیشنهاد معقول جایگزین این عملکرد سازمان بورس، باید این قانون به سمت اختیاری بودن این آموزشها برود و اگر کسی این آموزشها را انجام نداد، خود مسؤول اصلی ضرر و زیانهای احتمالی آینده خواهد بود که از طریق یک پذیرشنامه براحتی این اقدام اتفاق خواهد افتاد. با این رویکرد دیگر سازمان بورس اوراق بهادار، به نسبت تکلیف قانونی خود را انجام داده است و مردمی که میخواهند به صورت بلندمدت در بورس حضور داشته باشند، با اختیار و تمایل خود در این آموزش و آزمون شرکت خواهند کرد.
***
ریزش 5980 واحدی شاخص بورس تهران
تحلیلگران گمانهزنیهای شبانه بانک مرکزی و سازمان بورس و عدم حکمرانی درست در این شرایط را دلیل ریزشی شدن شاخص بورس میدانند. بر این اساس شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در پایان معاملات شنبه 5980 واحد ریزش کرد.
شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران بعد از رکوردشکنی در هفته گذشته(شنبه) در اولین روز کاری با عقبنشینی شروع کرد و شاخص کل هم در پایان معاملات شنبه 5980 واحد افت کرد و به رقم 549 هزار و 186 واحد رسید. شاخص کل هم با معیار هموزن 1764 واحد عقبنشینی داشت و به رقم 148 هزار و 501 واحد رسید. ارزش روز شنبه بازار در بورس اوراق بهادار تهران به بیش از 2000 تریلیون تومان رسید. شنبه معاملهگران بورس بیش از 3/5 میلیارد سهام حقتقدم و اوراق مالی در قالب 842 هزار نوبت معامله و به ارزش 4832 میلیارد تومان دادوستد کردند.
ارسال به دوستان
سربازان گمنام امام زمان(عج) یک تیم تروریستی را در سیستانوبلوچستان منهدم کردند
هلاکت تروریست شرق
گروه سیاسی: مدیرکل اطلاعات استان سیستانوبلوچستان از ضربه به تیم تروریستی وابسته به گروهک تروریستی جیشالظلم (موسوم به جیشالعدل) خبر داد.
به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته مدیرکل اطلاعات استان سیستانوبلوچستان در مصاحبه با خبرنگاران از ضربه به تیم تروریستی وابسته به گروهک تروریستی جیشالظلم خبر داد.
وی افزود: با اقدامات پیچیده و گسترده اطلاعاتی در آن سوی مرز یک تیم تروریستی وابسته به گروهک جیشالظلم شناسایی شد و به محض ورود به کشور در چتر اطلاعاتی سربازان گمنام امام زمان(عج) قرار گرفت و روز یکشنبه ۱۸ اسفندماه ۹۸ توسط تیمهای عملیاتی اداره کل اطلاعات سیستانوبلوچستان مورد ضربه واقع شد و سرتیم عملیاتی آن به نام الیاس نارویی با نام مستعار «زبیر» به درک واصل شد. مدیرکل اطلاعات استان سیستانوبلوچستان اظهار داشت: از مخفیگاه وی ۲ قبضه سلاح کلاش، ۱۰ تیغه خشاب و مقادیر معتنابهی مهمات و لوازم ساخت بمب کشف شد. وی گفت: معدوم الیاس نارویی از عناصر عملیاتی گروهک محسوب میشد که در عملیاتهای تروریستی متعددی از جمله فرماندهی حمله به سپاه نیکشهر و شهادت ۲ نفر از پرسنل سپاه پاسداران، مشارکت در انفجار اتوبوس محور خاش به زاهدان و شهادت ۲۷ نفر از پرسنل سپاه و کاشت بمب صوتی مقابل کلانتری ۱۲ زاهدان نقش کلیدی ایفا کرده بود. مدیرکل اطلاعات استان سیستانوبلوچستان تاکید کرد: نامبرده قصد داشت با شناسایی اهداف نظامی و امنیتی در شهر زاهدان از جمله سپاه سلمان، سلسله اقدامات تروریستی را در قالب عملیات انغماسی[انتحاری] طراحی و اجرا کند که با اقدام بهموقع سربازان گمنام امام زمان(عج) ناکام ماند.
وی گفت: همچنین در تاریخ ۱۹/۱۱/۹۸ یک تیم تروریستی وابسته به گروهکهای تروریستی که قصد انفجار بمب جلوی کلانتری ۱۵ زاهدان را داشت توسط تیم عملیاتی اداره کل اطلاعات مورد ضربه قرار گرفت و ۲ نفر از عوامل آن پس از زخمی شدن دستگیر شدند و بمب ۵ کیلویی کارگذاریشده توسط آنها خنثی و از مخفیگاه آنان هم ۳۰ کیلوگرم مواد پیشساز بمب و تعدادی چاشنی و فتیله انفجاری کشف شد.
در همین رابطه سایت خبری «عصر هامون» خبر داد: پیش از این نیز جمعه چهاردهم تیرماه ۹۸ گروهک تروریستی جیشالظلم با جاسازی مقادیری بمب در دیگ زودپز قصد حمله انتحاری به کلانتری ۱۵ زاهدان را داشت که با واکنش سریع پرسنل جان بر کف کلانتری روبهرو شد و ضمن جلوگیری از انفجار و آسیب رسیدن به افرادی که به عنوان ارباب رجوع به آنجا مراجعه کرده بودند، 2 نفر از تروریستها هم دستگیر شدند. حالا با گذشت 8 ماه از اولین حرکت انتحاری، بار دیگر این گروهک منحوس که نتوانسته بود در اولین اقدام تروریستی خود موفق شود دوباره عمل شنیع خود را تکرار کرده و دست به یک اقدام تروریستی دیگر زد که باز هم با هوشیاری نیروهای امنیتی و اشراف کامل اطلاعاتی مغلوب شدند.
* انتقام شهدای نیکشهر و سپاه اصفهان
اعلام خبر هلاکت الیاس نارویی به عنوان سرتیم عملیاتی جیشالظلم در حالی است که مشاهده سوابق اقدامات تروریستی او حاکی از شکار یکی از رئوس گروههای تروریستی در مناطق جنوب شرقی کشور است. 13 بهمنماه سال گذشته عوامل تروریستی گروهک جیشالظلم با حمله به صبحگاه نیروهای سپاه شهرستان نیکشهر در جنوب سیستانوبلوچستان یکی از پرسنل سپاه به نام مرتضی علیاحمدی را به شهادت رساندند. در این حادثه 5 نفر دیگر به نامهای خدارحم حیدریراد، حجت درویشی، حسن صلاحزهی، عبدالغفور هوتی و عبدالباسط بلوچی نیز مجروح شدند که از این میان خدارحم حیدریراد چند روز بعد یعنی 27 بهمن بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید. در جریان حمله صبح روز 13 بهمن 3 فرد مسلح با هدف حمله به مقر سپاه نیکشهر خود را به پشت دیوارهای محافظتی این محل میرسانند که در ادامه 2 نفر از تروریستها با استفاده از سکویی که از قبل تهیه شده بود از دیوار عبور کرده و با پوشش لباس نظامی وارد ناحیه مقاومت سپاه نیکشهر میشوند. این 2 تروریست مسلح با بهرهگیری از لباس نظامی خود را به صبحگاه مشترک سپاه نزدیک کرده و پس از سنگر گرفتن اقدام به تیراندازی به سوی حاضران در محل میکنند. در پی این حمله پاسداران و نیروهای حاضر در منطقه بلافاصله با تروریستها درگیر میشوند و تروریستها پس از اینکه میبینند زیر آتش سنگین نیروهای انقلابی قرار دارند با برجا گذاشتن مهمات و سلاحهای خود از محل متواری میشوند. چند روز پس از این حمله تروریستی تروریستهای تکفیری جیشالظلم شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمنماه یک دستگاه اتوبوس حامل رزمندگان غیور اسلام را که پس از اتمام ماموریت مرزبانی از منطقه، عازم موطن خود بودند، در جاده خاش- زاهدان هدف حمله انتحاری قرار دادند. در این حمله انتحاری که با استفاده از یک دستگاه خودروی مملو از مواد منفجره در مجاورت اتوبوس حامل یکی از یگانهای قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه انجام شد، 27 نفر از رزمندگان به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و 12 نفر نیز مجروح شدند. این جنایت تروریستی که 2 روز پس از راهپیمایی پرشور مردم در جشن 40 سالگی انقلاب اسلامی انجام شد، بار دیگر موجب انتقادات گسترده از دولت پاکستان و همچنین عربستان و امارات بهخاطر اهمال در برخورد با تروریستهای ساکن این کشورها شد، چنانکه در جریان مراسم تشییع پیکرهای مطهر شهدای این حمله تروریستی، فرمانده وقت کل سپاه در سخنان خود تاکید کرده بود: «صبر جمهوری اسلامی به سر آمده است و انتقام شهدایمان را از عربستان و امارات خواهیم گرفت». گفتنی است جیشالظلم نام یکی از گروهکهای تروریستی فعال در جنوب شرق ایران و به صورت مشخص استان سیستانوبلوچستان است که بسیاری از نیروهای آن برای ساماندهی و افزایش توان جنگی خود در خاک کشور پاکستان فعالیت میکنند. این گروه تروریستی تاکنون چندین بار اقدام به انجام عملیاتهای تروریستی و انتحاری در خاک ایران کرده و منجر به شهادت دهها تن از نیروهای نظامی و غیرنظامی ایرانی شده است. گروه تروریستی جیشالظلم بهمن ۱۳۹۲ پنج مرزبان ایرانی را در نزدیکی مرز ایران و پاکستان ربود و مدتی بعد عکسی از آنها نیز منتشر کرد. بعدها گزارش شهادت یکی از مرزبانان و تهدیدهای این گروه تروریستی مبنی بر شهادت 4 مرزبان دیگر منتشر شد. اعضای این گروه تروریستی همچنین ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ از منطقه نگور حدفاصل میله مرزی ۲۳۹، پایینتر از جکیگور وارد مرزهای ایران از خاک پاکستان شدند و 8 نفر از نیروهای مرزبانی ایران را شهید کردند و دوباره به خاک پاکستان بازگشتند.
ارسال به دوستان
نماینده سازمان جهانی بهداشت اقدامات ایران برای درمان مبتلایان به ویروس کرونا را شگفتانگیز دانست
پزشکی ایرانی، تحسین جهانی
ریچارد برنان در قم: ایران یکی از قویترین سیستمهای بهداشتی را دارد؛ میتوانیم از تجربه مقابله ایران با کرونا در سایر کشورها استفاده کنیم
رئیس هیأت اعزامی سازمان جهانی بهداشت گفت: در ایران مدیریت صحیح و پیشرفته وجود دارد، مردم قم باید افتخار کنند به کسانی که در راستای مقابله با ویروس کرونا جانفشانی میکنند؛ تلاش خوبی در زمینه آموزش افراد و پیشگیری وجود دارد.
دکتر ریچارد برنان در نشست خبری نمایندگان سازمان جهانی بهداشت با اصحاب رسانه قم که در ساختمان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی استان برگزار شد، اظهار داشت: ویروس کرونا ویروس چالشپذیری است که سخت کنترل میشود.
رئیس هیأت اعزامی سازمان جهانی بهداشت افزود: وارد بازی سیاسی و تحریمها نمیشویم. تحریم یک تصمیم سیاسی است اما ما سعی داریم در سازمان جهانی وارد بازی سیاسی نشویم. جدا از تحریم باید به ایران کمک کنیم و همین الان هم در حال کمکهای تجهیزاتی و ارائه خدمات تکنیکال به ایران هستیم. وی بیان کرد: ویروس کرونا ویروس جدیدی است که وارد جامعه شده و اولین یافتههای ما این است که 67 روز است در جهان شیوع پیدا کرده و در ایران و قم حدود 17 روز شیوع پیدا کرده است. ریچارد برنان با بیان اینکه شاهد پیشرفتهای خوبی در زمینه مقابله با کرونا در ایران و قم هستیم، ادامه داد: شیوع کرونا در سراسر دنیا 103 کشور را درگیر کرده است و نظام بهداشتی ایران را تحت تاثیر قرار داده و با چالش مواجه کرده و در هر جا که میرویم باید سریع جلوی آن بایستیم. رئیس هیأت اعزامی سازمان جهانی بهداشت گفت: در ایران مدیریت صحیح و پیشرفته وجود دارد، مردم قم باید افتخار کنند به کسانی که در راستای مقابله با ویروس کرونا جانفشانی میکنند؛ تلاش خوبی در زمینه آموزش افراد و پیشگیری وجود دارد. ریچارد برنان تصریح کرد: همه کشورها درگیر این ویروس هستند و همه برای مقابله با آن فعالیت میکنند و میتوان گفت همه در میدان جنگ هستیم؛ ما پیگیر هستیم تا وسایل مورد نیاز به دست بیماران برسد. وی خاطرنشان کرد: 7 تن از ملزوماتی را که میتواند به پیشگیری از کرونا کمک کند همراه خود آوردیم، هزاران دستکش و ماسک و لباس تحویل وزارت بهداشت دادیم؛ کیتهای آزمایشی را میآوریم و نتایج برای ما اهمیت دارد تا به صورت صحیح از مردم در مقابل این ویروس محافظت کنیم.
* وزارت بهداشت پیشرفت خوبی در درمان بیماران مبتلا به کرونا داشته است
نماینده سازمان جهانی بهداشت همچنین در دیدار با اعضای ستاد ملی مبارزه با کرونا در وزارت بهداشت ایران گفت: در این بازه زمانی وزارت بهداشت پیشرفت خوبی داشته است؛ پیشرفتهای شگفتانگیزی که در درمان در بیمارستانها، آزمایشگاههای تشخیص طبی و نیز اطلاعرسانی شاهد آن بودهایم.
وی تأکید کرد: اگر چه کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام شود اما به طور کلی میتوان گفت مسیر پیشرفت به سمت درستی میرود.
تبادل اطلاعات و تجارب در این باره بسیار با اهمیت است و باید این کار از ایران با سایر کشورها و بالعکس انجام شود. وی با تأکید بر اینکه بیماری کرونا بیماری جدیدی است، خاطرنشان کرد: باید به موضوع مقابله با اطلاعرسانی غلط توجه شود؛ ضمن اینکه ایران یکی از قویترین سیستمهای بهداشتی را دارد. در حال حاضر اطلاعاتی را که خانواده و جامعه به آن نیاز دارند، این است که چطور از ابتلا به این بیماری جلوگیری کنند و اگر عضوی از آنها با این بیماری درگیر شد، چه کارهایی با آن عضو انجام دهند. وی یادآور شد: حضور ما در ایران برای ارزیابی سیستم بهداشتی ایران نسبت به شیوع کرونا نیست اما درباره این بیماری اولویتهایی که توسط وزارت بهداشت برای آن مشخص شده، کاملا درست است؛ ضمن اینکه برای شکست کرونا تنها نیاز به دخالت سیستم بهداشتی نیست، بلکه نیاز به کمک تمام دستگاهها و جامعه برای برخورد با آن است.
به گزارش فارس، «کریستف آندریاس هامل من» نماینده سازمان جهانی بهداشت هم در این دیدار اظهار داشت: امروز به گونهای است که در ایران در هر شهر بخش مراقبتی به بیماران کرونا اختصاص داده شده و قرار است در روزهای آینده سفری به قم برای بازدید از مراکز درمانی داشته باشیم. از شرایط بالینی اطلاعات بیشتری داریم؛ ضمن اینکه به صورت ایمیل به طور مداوم از پرستاران و پزشکان اطلاعاتی دریافت میکنیم. نماینده سازمان جهانی بهداشت ادامه داد: سازمان جهانی بهداشت هرگونه همکاری که نیاز باشد با وزارت بهداشت ایران انجام میدهد. با توجه به شرایط و محدودیتهای جهانی، تهیه اقلام بهداشتی در حال حاضر دشوار است اما سازمان جهانی بهداشت با کمک سازمان ملل نهایت همکاری خود را خواهد داشت. وی خاطرنشان کرد: ما از بیمارستانها بازدید کرده و با مقامات اجرایی و کادر پزشکی صحبت کردهایم و فضای بسیار خوبی وجود داشته و هر کجا قصد بازدید داشتیم، این کار انجام شد اما چیزی که همه روی آن متفقالقول هستند این است که باید مثبتاندیشانه کار کنیم؛ ضمن اینکه پویش ملی 2 روز پیش توسط وزارت بهداشت ایران شروع شده است. نماینده سازمان جهانی بهداشت گفت: میتوانیم از تجربه ایران برای سایر کشورها استفاده کنیم.
***
[بهرغم شیوع «کرونا» آمار فوتیهای تهران کاهش یافته است]
مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) گفت: بهرغم اینکه شاهد شیوع ویروس کرونا و فوت برخی شهروندان هستیم اما آمار فوتیهای روزانه شهر تهران نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهش چشمگیری داشته است. سعید خال در گفتوگو با فارس، گفت: مجموعه بهشت زهرا تلاش میکند در کمال آرامش و در کمال تکریم و احترام پذیرای مردم داغدیده باشد، هرچند آرزوی قلبی ما این است که مردم در سلامت باشند اما در صورت مراجعه به سازمان بهشت زهرا تمام تمهیدات مورد نظر اندیشیده شده است. خال ادامه داد: سازمان بهشت زهرای تهران روزانه به صورت متداول و میانگین 200 متوفی را پذیرش میکند که این عدد در سال به حدود 60 هزار نفر میرسد. وی افزود: از این تعداد 20 هزار متوفی به شهرستانها انتقال مییابد و 40 هزار متوفی دیگر در خود بهشت زهرا دفن میشوند. مدیرعامل سازمان بهشت زهرا ادامه داد: خبر خوبی که باید به مردم بدهم این است که اگر چه در این روزها شاهد تعدادی مرگ و میر ناشی از ابتلا به کرونا هستیم اما به طور کلی آمار فوتیها در شهر تهران کاهش چشمگیری داشته است. خال گفت: شاید این رعایت کردنها و حفظ بهداشت عمومی و شاید این کمتر سفر کردنها و احتیاطهایی که مردم در این مدت انجام دادهاند باعث شده آمار مرگ در تهران پایین آمده است. وی افزود: میشود این به یک الگو تبدیل شود تا همیشه این احتیاطها را داشته باشیم و باعث کاهش مرگ و میر در سطح شهر تهران شویم.
ارسال به دوستان
به دستور محمد بنسلمان احمد بن عبدالعزیز و محمد بن نایف به اتهام خیانت بازداشت شدند
جنون گاوی
ولیعهد سعودی با سوءاستفاده از فضای وحشت جهانی نسبت به ویروس کرونا آخرین گامها برای تصاحب رسمی تاج و تخت را برمیدارد
موج جدید بازداشت شاهزادگان و مقامات سیاسی خاندان سعود توسط نیروهای گارد دفتر پادشاهی عربستان سعودی که از جمعه آغاز شده و تاکنون منجر به بازداشت دهها نفر از اعضای ارشد خاندان سلطنتی شده است، نشان میدهد محمد بنسلمان، با سوءاستفاده از شرایط حاکم به دنبال حذف آخرین مخالفانش در داخل خاندان آلسعود و آغاز دوره سلطنت خود است.
این آخرین تقلای فرزند ارشد سلمان بنعبدالعزیز و ولیعهد مجنون قدرت است تا پا جای پای پدرش بگذارد و رسما به تاج و تخت رژیم سعودی تکیه بزند؛ یک پادشاهی مطلقه قرون وسطایی که دونالد ترامپ با اشراف به ماهیت دستنشانده آن احتمالا جامعترین تعریف را از آن داشته است. جنون بنسلمان برای تبدیل شدن به گاو شیرده بزرگ واشنگتن، آلسعود را به دردی بدتر از کرونا مبتلا کرده است.
به گزارش «وطن امروز»، انتشار اخباری مبنی بر وخامت حال ملک سلمان از سوی رسانهها در هفتههای اخیر در کنار تحولات چند روز گذشته در عربستان سعودی که با دستگیری چند نفر از شاهزادهها و مقامات سیاسی خاندان سعود از جمله «احمد بنعبدالعزیز» برادر پادشاه کنونی، «محمد بننایف» ولیعهد سابق سعودی و «نواف بننایف» برادر محمد بننایف همراه شد، احتمالات درباره اینکه عربستان سعودی در هفتههای آینده آبستن تحولات مهمی است را دوچندان کرده است. هر چند روز گذشته فیلمی از حضور ملک سلمان در جلسه ادای سوگند سفرای جدید عربستان در اروگوئه و اوکراین منتشر شد اما شواهد امر حاکی از آن است که ولیعهد جوان در این مقطع به دنبال حذف آخرین موانع اجرای سلطنت بعد از ملک سلمان است.
در همین رابطه روزنامه القدس العربی نوشت: این دستگیریها همزمان با نگرانیها درباره وضعیت سلامت سلمان بنعبدالعزیز است که از آلزایمر پیشرفته رنج میبرد و قادر به کنترل امور سیاسی و امنیتی که همگی در دست محمد بنسلمان قرار گرفته، نیست؛ کسی که در کنار زدن هرکسی که شکی به وی داشته باشد تردید نمیکند. روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» نیز گزارش داد نیروهای امنیتی دهها تن از مسؤولان وزارت کشور و افسران ارشد را بازداشت کردهاند. این بازداشتها صبح جمعه انجام شد و طی آن محافظان کاخ پادشاهی که صورتبند و لباسهای سیاه بر تن داشتند، به محل اقامت این شاهزادگان رفته و پس از بازداشت آنها اقدام به گشتن محل اقامتشان کردند. در همین راستا، خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی نوشت شاهزاده احمد بن عبدالعزیز و محمد بننایف زمانی که هر دو در سفری زمینی با یکدیگر بودند، بازداشت شدند.
«فؤاد ابراهیم» معارض سعودی ساکن انگلیس گفته است احتمال میدهد افرادی نظیر «جرد کوشنر» داماد رئیسجمهور آمریکا و «مایک پمپئو» وزیر خارجه این کشور در جریان این اقدامات به بنسلمان مشاوره دادند.
* هدف بنسلمان از بازداشتها چیست؟
روزنامه رأیالیوم در این باره نوشت: اقدام محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان برای بازداشت احمد بن عبدالعزیز، عموی خود و محمد بننایف، پسرعمو، ولیعهد و وزیر کشور اسبق و نیز متهم کردن آن دو به «خیانت بزرگ» میتواند 2 دلیل اصلی داشته باشد؛ دلیل نخست این است که خاندان حاکم عربستان پس از اینکه صبرشان لبریز شده، علیه ولیعهد و سلمان بنعبدالعزیز، پادشاه این کشور شورش کرده و 2 شاهزاده بازداشتی در رأس این شورش قرار داشتهاند و از طرفی هم خاندان حاکم توافق کردند به منظور سازماندهی مجدد کاخ سلطنتی، بازگشت به ساختار قبلی دولت یعنی رویکرد محافظهکارانه که با نشستن سلمان بن عبدالعزیز بر مسند قدرت از بین رفته بود و نیز برای پایان دادن به جنگ یمن در سریعترین زمان ممکن، در پیش گرفتن سیاست عربی و بینالمللی متوازن از جمله آشتی با کشورهای همسایه و کاهش میزان دشمنی با ایران و ترکیه، احمد بن عبدالعزیز را به عنوان پادشاه و بن نایف را به عنوان ولیعهد انتخاب کنند. دلیل دوم نیز این است که بنسلمان به دنبال این بود تا با پیشدستی کردن در حذف مخالفان خود، از شر قدرتمندترین دشمنانش بویژه شاهزاده احمد، عضو هیأت بیعت که ابدا با او به عنوان ولیعهد بیعت نکرد، خلاص شود و بعد هم به بهانه بیماری پدرش و عدم توانایی او در انجام وظایفش، به عنوان پادشاه بیچون و چرای عربستان تاجگذاری کند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس هم به نقل از برخی منابع نزدیک به دیوان سلطنتی سعودی هدف محمد بنسلمان از بازداشتهای اخیر را ارسال پیامی مهم به دیگر شاهزادگان آلسعود برشمرد. بر این اساس این پیام به شاهزادگانی ارسال شده که احساس میکنند در حق آنها ظلم شده و از حقوقشان محروم شدهاند و بازداشت شاهزاده احمد، کوچکترین برادر ملک سلمان به معنای این است که از این بعد هیچ مخالفی مصونیت ندارد. در شرایطی که جامعه جهانی و بالاخص مردم عربستان درگیر مقابله با ویروس کووید- 19 و بیماری کرونا هستند و شدت این امر تا جایی پیش رفته که عمره مفرده نیز لغو شده، سوءاستفاده بنسلمان از بیتوجهی افکار عمومی و رسانهها نسبت به این بازداشتها هم مسأله قابل توجهی است که باید در تحلیلها مدنظر قرار داد. علاوه بر این تاکید بن سلمان بر کلید واژه خیانت و کودتا نیز در همین راستا قابل ارزیابیاست چرا که از این طریق می تواند اقدامات مستبدانه خود در سرکوب منتقدان را توجیه کند.
* دلایل مخالفت با بنسلمان در خاندان سعود
به جرات میتوان گفت بدعتگذاری ملک سلمان در ساختار قدرت و سلطنت در عربستان سعودی یکی از مهمترین دلایل مخالفت شخصیتهای تاثیرگذار و شاهزادگان سعودی با بنسلمان است. پس از مرگ ملک عبدالله و جانشینی سلمان بنعبدالعزیز، شاهزاده مقرن سیوپنجمین و کوچکترین فرزند ملک عبدالعزیز بر اساس ساختار سلطنت به عنوان ولیعهد منصوب شد اما 4 ماه بعد در آوریل ۲۰۱۵ ملک سلمان طی فرمانی محمد بننایف آلسعود، برادرزاده مقرن را به عنوان ولیعهد منصوب کرد. 2 سال بعد (۲۰۱۷) پادشاه عربستان، فرزندش محمد بنسلمان را با حفظ سمت وزارت دفاع، به عنوان ولیعهد جدید این کشور معرفی کرد؛ انتصابی که برای نخستینبار از سوی یکی از اعضای شورای بیعت با مخالفت مواجه شد و منتقدان از آن به عنوان کودتای پادشاه یاد میکنند. در کنار این اقدام خلاف قانون، ترکتازیهای محمدبن سلمان در عرصه سیاست و عدم توجه به منافع جمعی یکی دیگر از دلایلی است که جامعه داخلی و شاهزادگان سعودی را نسبت به مخالفت با وی جدیتر کرده است. نمونه بارز این رفتار نیز دستور اجرای عملیات «توفان قاطع» (آغاز جنگ علیه یمن در سال 2015) در مقام وزارت دفاع بدون هماهنگی با نیروهای امنیتی و اطلاع دادن به وزیر گارد ملی سعودی، متعب بنعبدالله بنعبدالعزیز آلسعود بود.
* سابقه بازداشتها در عربستان
شاید کمتر دورهای مانند دوره ملک سلمان و پسرش محمد، برای شاهزادههای سعودی، غیرقابل تحمل بوده باشد. محمد بنسلمان، ولیعهدی که عملا خود را پادشاه میداند، بشدت شاهزادهها را زیر نظر دارد و تحرکات آنها را رصد میکند.
نوامبر 2017 بود که شماری از شاهزادههای بلندپایه به دستور بنسلمان به اتهام فساد بازداشت و سپس همه این شاهزادهها پس از پرداخت چندین میلیارد دلار از دارایی خود آزاد شدند. پس از این بازداشتها دوره بازداشت علما و نویسندگان و فعالان عربستانی نیز شدت پیدا کرد که قتل فجیع «جمال خاشقجی» روزنامهنگار مشهور سعودی نیز در پی این سیاستها رقم خورد. در واقع محمد بنسلمان این بازداشتها را با هدف گسترش نفوذ خود در ساختار قدرت و همچنین سرکوب هر صدای مخالفی که موقعیت و سیاستهای وی را نقد میکند و به چالش میکشد، انجام میدهد. تا این لحظه دولت عربستان این عملیات بازداشت را تأیید یا تکذیب نکرده اما با توجه به تجارب گذشته میتوان گفت این سکوت بیانگر موافقت و اذعان به وقوع این بازداشتها است. عربستان پیش از این موج بازداشتها به دلیل خسارتهایی که در جنگ یمن دیده و شلیک موشکهای انصارالله به ریاض و تأسیسات نفتی آرامکو در بقیق، خریص و همچنین اخیرا در بندر ینبع در دریای سرخ با حالتی از «ابهام» و «سردرگمی» روبهرو بوده و مطمئنا این حالت پس از بازداشت این دو شاهزاده شاخص در خاندان سلطنتی وخیمتر میشود.
***
[خط و نشان بنسلمان برای همسایگان عربی]
یکی دیگر از دلایل موج بازداشتهای جدید توسط ولیعهد جاهطلب سعودی میتواند در رابطه با نامشخص بودن آینده همکاریهای عربستان پساسلمانی با متحدان سنتیاش یعنی شیخنشینهای خلیجفارس باشد. نشانههای این عدم اطمینان را میتوان در بازداشتهای اخیر ولیعهد پیشین خاندان سعودی و تنها برادر پادشاه که در مدار قدرت باقی مانده بود، آن هم در سردترین روزهای روابط ریاض با ابوظبی و همزمان با نخستین سفر هیثم بن طارق آلسعود، پادشاه جدید عمان به ریاض دید. جز اختلاف منافعی که امارات با عربستان بر سر یمن و خلیجفارس پیدا کرده است، در ماههای اخیر محمد بنزاید، ولیعهد همهکاره ابوظبی و امارات تدریجا تلاش کرده تا حدودی از سیاستهای خصمانه سعودی در منطقه فاصله گرفته و نقش مستقل خود را در چارچوب دیپلماسی عربی و خاورمیانهای باز یابد. البته بخشی از سیاست فاصلهگیری ابوظبی از ریاض به افشای موقعیت بیثبات 7 شیخنشین تشکیلدهنده امارات عربی متحده در جنوب تنگه هرمز در جریان مواجهه محور ایران، چین و روسیه با آمریکا در خلیجفارس بازمیگردد. همچنین علاوه بر ساز جدایی قطر از شورای همکاری خلیجفارس، در سالهای اخیر عمان و کویت نیز نشان دادهاند قصد دارند ابتکار عمل تنظیم روابط خود با ایران، عراق، سوریه، قطر و ترکیه را به دست بگیرند و زیر بار هر سیاست خصمانهای که درباره این کشورها از طرف بنسلمان تحمیل شود نخواهند رفت. در حقیقت بنسلمان منتظر سفر پادشاه جدید عمان و دیدار با او بود تا نشان دهد فاصله گرفتن شیخنشینها او را منزوی نکرده است و بعد طرح خود را برای یکپارچهسازی کامل حاکمیت سعودی تحت لوای نام خود به عنوان پادشاه آینده پس از پدرش سلمان به اجرا در آورد. اماراتیها به وضوح نسبت به این بهرهبرداری بنسلمان از سفر پادشاه عمان واکنش نشان دادهاند. «حمد المزروعی» فعال رسانهای و عنصر وابسته به دستگاه امنیتی امارات و بنزاید، ولیعهد همهکاره این شیخنشین در توئیتی مرموز که مشخصا واکنشی به تحولات اخیر در مرکز قدرت آلسعود بود کنایه زد: «کیش و مات!» این توئیت خشم سعودیها بویژه اطرافیان دربار را برانگیخت، چرا که آنها معتقد بودند منظور از کنایه المزروعی نه شاهزادههای دستگیر شده (برادر و برادرزاده سلمان)، بلکه خود شخص پادشاه بوده است. این توئیت ساعاتی پس از خبر روزنامههای آمریکایی درباره بگیر و ببندهای جدید بنسلمان منتشر شد و به این معنا بود که منابع اطلاعاتی اماراتی در حال افشای پشتپرده گرد و خاک جدید ولیعهد سعودی هستند. قصد و منظور المزروعی از کیش و مات چه مرگ ملک سلمان باشد یا کنارهگیری یا برکناری محتومش برای تاجگذاری پسرش بنسلمان، برملاکننده آینده خطرناک خاندان حاکم بر عربستان است که بر سر قدرت کاملا دو شقه شده است. همچنین نشانه نگاه تحقیرآمیزی است که دیگر شیخنشینها و پادشاهیهای عربی درباره به قدرت رسیدن شخصیتی خام و بیتجربه مثل بنسلمان دارند.
ارسال به دوستان
جنگ شناختی ـ کرونایی را جدی بگیرید!
سیدپویان حسینپور: برای نگارنده هنوز محرز نیست ویروس منحوس کرونا، یک پروژه جنگ بیولوژیک هست یا نه. هر چند قرائن و شواهدی که قابل تأمل هم هست، اینقدر شک برانگیز است که نتوان بسادگی از کنار این گمانه که کرونا را طراحی کردهاند تا رقیب اقتصادی آمریکا یعنی چین و دشمن ایدئولوژیکش یعنی ایران را از پای درآورند اما این هنوز در قاعده یک گمانه رسانهای است و تا وقتی توسط بیولوژیستها تأیید نشود، نمیتوان آن را در تحلیلها دخالت داد.
با این حال، ماهیت آزمایشگاهی داشتن یا ناشی از یک رژیم غذایی احمقانه چینی بودن، تغییری در آنچه ما آن را یک جنگ تمامعیار و پرحجم و پر از هیاهوی رسانهای میدانیم، ایجاد نمیکند. در واقع میتوان به جرأت گفت کرونا خواه یک توطئه باشد، خواه یک بیماری اپیدمی بینالمللی، در حال حاضر تبدیل به یکی از مهلکترین سلاحهای جنگ رسانهای شده و بیراه نیست اگر درصد تخریب این سلاح در جنگ روانی علیه کشورهای هدف (که مشخصا چین و ایران بویژه ایران در صدر آنها هستند) را از آسیب آن به عنوان یک بیماری بیشتر بدانیم.
البته در این ایام به قدر کفایت درباره جنگ رسانهای پیرامون کرونا گفته شده اما به نظر میرسد برای ادامه راه، نیاز مبرمی به محوریابی مجدد این جنگ بویژه در شاخهای که علیه کشورمان طراحی شده و چه بسا شاخه مهمتری از نمونه علیه چین آن است، داریم؛ جنگی که میتوان آن را بیش از جنگ روانی و فراتر از آن دانست و به جرأت میتوان گفت فیالواقع ما در صحنه یک نبرد بزرگ جنگ شناختی هستیم و اگر آن را جدی نگیریم، معلوم نیست تبعاتش برای کشور چه خواهد بود. محورهای اصلی که در این حمله فراگیر به کشورمان میتوان برشمرد، به این شرح است.
الف- حوزه داخلی
1- بیاعتبارسازی منابع رسانهای رسمی
در این محور، هدف، در سطح عملیاتی، ایجاد اختلال در سیستم فرماندهی و کنترل مرکزی بحران بویژه در حوزه مدیریت افکارعمومی و جهتدهی به آن در مسیر کنترل بحران است. ایجاد بیاعتنایی نسبت به دستورالعملها و در نهایت فراگیر شدن بحران، دستاورد این هدف عملیاتی است. در سطح تاکتیکی نیز ایجاد یک خشم عمومی نسبت به سازوکارهای مدیریتی کشور و بسترسازی برای تحقق آشوبهای جدید مبتنی بر تاکتیکهای جنگ هیبریدی در دستور کار است تا در کنار ایجاد شکافهای اجتماعی دیگر، بستر وقوع آن فراهم شود.
2- القای ناکارآمدی نظام در مدیریت بحرانها
در این لایه از تهاجم شناختی دشمن، باید نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که توانایی حل مسائل و مدیریت چالشها و رفع موانع و عبور از بحرانها را ندارد شناخته شود. در ذهن طراحان این لایه از جنگ، خواه این بحران یک چالش اقتصادی باشد، خواه یک چالش پزشکی، در هر حال باید مخاطبان در داخل کشور به این باور برسند که جمهوری اسلامی توانایی حل مشکلات آنان را ندارد و این مسأله در سطح کلانتر، به القای ناامیدی از بهبود اوضاع در آینده نزدیک و حتی دور مبدل خواهد شد.
ب- حوزه خارجی
در حوزه خارجی به نظر میرسد مبنای عملیات شناختی دشمن به برجستهسازی کاذب این گزاره که «ایران مبدأ صدور کرونا به سایر کشورهاست» گره خورده است و اینگونه که از پیامهای رسانهای پیداست، نوعی زامبینمایی از ایران و ایرانیان برای مردم منطقه در وهله اول و برای کل جهان در سطح کلانتر در دستور کار قرار گرفته است.
در این چارچوب باید ایران به عنوان منشأ و ریشه همه مشکلات مردم منطقه از تروریسم و ناامنی تا بیماریهای فراگیر شناخته شود. این گمانه را وقتی در کنار پمپاژ خبری ماههای اخیر درباره بحرانهای اقتصادی- اجتماعی عراق و لبنان و خط رسانهای پررنگ نقش ایران در این بحرانها قرار دهیم، میتواند به عنوان یکی از مبانی اصلی طراحی این محور عملیات شناختی تحلیل شود.
در سطح جهانی نیز وقتی ایران به عنوان مبدأ ویروسی که شیوع بالا و گستردگی زیاد دارد شناخته شود، همنشانی و همنشینی تصویری و رسانهای با مفهوم زامبی در سینما [که یک بیماری با سرایت بالا بین انسانها به تصویر کشیده شده] با ایرانیان، میتواند گمانه محوریت ایران در بحرانهای جهانی را تقویت دهد. تثبیت این گمانه میتواند زمینه همراهسازی افکار عمومی مردم جهان برای اقدام حتی نظامی علیه مبدأ این زامبیها را فراهم کند!
با این وصف به نظر میرسد عبور ساده از کنار امواج خبری و رسانهای کرونا و تحلیل آن به عنوان صرف موجسواری توسط رسانههای معارض، در واقع تقلیل آن به یک موضوع مثل همیشه است و این سادهانگاری میتواند خطرات بعدی حتی تا سطح دخالت نظامی خارجی را برای کشور ریلگذاری کند. از این رو، نیاز به فراتحلیلی از طراحیهای عملیات شناختی دشمنان ایران داریم تا زمینه بهرهبرداریهای آتی را از بین ببریم.
ارسال به دوستان
گزارش جلسه اخیر استماع کنگره با حضور وزیر خارجه آمریکا؛ چگونه دروغهای ترامپ درباره دلایل ترور شهید سلیمانی آشکار شد
دروغگو مثل مایک!
ثمانه اکوان: سرانجام پس از نزدیک به 2ماه انتظار و درخواستهای مکرر نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا و جوابهای سربالای دولت ترامپ، روز جمعه نهم اسفندماه مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ با حضور در جلسه استماع کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان، به سؤالات آنها درباره ترور شهید سلیمانی پاسخ گفت. این جلسه همانطور که از پیش نیز انتظار میرفت، جلسهای با سؤالات آتشین و پاسخهای از روی انفعال نماینده دولت ترامپ بود. این سؤالات به قدری تند بود که در چندین مورد کار به درگیریهای لفظی و کلامی رسید و ماجرا را به جایی رساند که تعدادی از رسانههای آمریکایی عنوان کردند اولین رویارویی نمایندگان آمریکایی با یک نماینده از دولت ترامپ بعد از ماجرای استیضاحش به محملی برای خالی کردن عقدههایشان از ماجراهای استیضاح تبدیل شد. در دقایق پایانی جلسه، علاوه بر رویارویی و تقابل بین مایک پمپئو و نمایندگان مجلس نمایندگان، این نمایندگان جدالهایی با یکدیگر نیز داشتند که این درگیریها برای دقایقی نظم جلسه را بر هم زد.
اما علت اصلی اختلافات نمایندگان مجلس نمایندگان آمریکا با یکدیگر و همچنین با مایک پمپئو بر سر ترور شهید سلیمانی چه بود؟ همانطور که پیشبینی میشد مشکل دموکراتها در مسأله ترور شهید سلیمانی، مسأله ترور و به قتل رساندن فرمانده نظامی ایران که به صورت رسمی به کشور عراق سفر کرده بود، نبود. آنها بر این عقیده بودند ترامپ بر اساس یک تصمیم عجولانه و به دلیل مصالح شخصی در زمان انتخابات میخواست با کشتن سردار سلیمانی، بهانهای برای پیروزی در انتخابات داشته باشد اما این کار نهتنها آمریکا را به مکان امنتری تبدیل نکرده، بلکه جان صدها نظامی آمریکایی را نیز در بیرون از مرزهای این کشور به خطر انداخته و حتی در داخل این کشور نیز هراسی از حملات تلافیجویانه ایران به راه انداخته است. آنها در عین حال بر این عقیده بودند انجام این کار بدون اجازه کنگره بوده و اقدام دولت ترامپ، اقدامی غیرقانونی بوده است.
الیوت انگل، رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان در ابتدای صحبتهایش به صراحت بیان کرد: «هیچ کس در این مسأله تردیدی ندارد که قاسم سلیمانی تروریستی خطرناک بود(!) اما این مهم است که ما به روابط خارجیمان به گونهای نگاه کنیم که باعث امنیت بیشتر آمریکا شده و منافع بیشتری برای ما کسب کند. چند هفته بعد ما شاهد حملات ایران بودیم که باعث زخمی شدن بیش از 100 نفر از نیروهای نظامی ما شد و باعث شد ما هزاران نفر از نیروهایمان را دوباره به منطقه بازگردانیم و باقیمانده روابط ما با عراق و همچنین تلاشها برای مبارزه با داعش را نیز دستخوش تغییر کرد».
با وجود اینکه نمایندگان دموکرات از این مسأله ناراحت بودند که چرا ترامپ برای هدف قرار دادن سپهبد سلیمانی از کنگره اجازه نگرفته است، جمهوریخواهان در جلسه پرتنش مجلس از این تصمیم رئیسجمهور آمریکا حمایت کردند. مایکل مککال، نماینده جمهوریخواه و رئیس سابق کمیته امنیت داخلی مجلس نمایندگان در همین راستا بیان کرد: «اگر رئیسجمهور ترامپ «تصمیم شجاعانه» (تصمیمی که دیگران به دلیل ضعف و ترس نمیتوانند بگیرند) را درباره کشتن قاسم سلیمانی نگرفته بود، شاید الان ما اینجا جمع شده بودیم تا درباره اینکه چطور میتوانستیم جلوی ریخته شدن خون آمریکاییها را بگیریم و نگرفتیم، جلسه استماع برگزار کنیم. بنابراین هدف قرار دادن قاسم سلیمانی، اقدام درستی بود و حالا دنیا جای امنتری است».
اگر چه نمایندگان جمهوریخواه معتقد بودند حالا دنیا برای سربازان آمریکایی امنتر شده است و مایک پمپئو هم در این جلسه بیان کرد «از میان برداشتن قاسم سلیمانی اقدامی جهت کاهش تنشها بود؛ مرگ او خطرها برای پرسنل ما در خارج از مرزهای آمریکا را کاهش داد» اما آنها نمیتوانستند به همین سادگی از کنار تلفات عینالاسد نیز بگذرند. پمپئو در پاسخ به سوالی درباره میزان مجروحان در عینالاسد گفت: «میدانم متاسفانه برخی نظامیان آمریکایی به دلیل حملات موشکی تلافیجویانه ایران در پایگاه عینالاسد صدمه دیدهاند اما محدودیت حملات ایران نشان داد ایران اشتیاقی برای افزایش رویاروییهای نظامی ندارد». این حملات محدود اما به معنای پایان یافتن انتقام وعده شده توسط ایران نبوده است و آمریکاییها بخوبی از این مسأله آگاهند. متن سؤال و جواب یکی از نمایندگان کنگره با پمپئو بخوبی این مسأله را به نمایش میگذارد.
سوزان وایلد: آیا اعتقاد دارید انتقامی که ایران گرفت و باعث زخمی شدن بیشتر از 100 نفر از نیروهای نظامی ما در عراق شد، آخرین مورد از حرکات ایران در راستای گرفتن انتقام کشتن قاسم سلیمانی توسط دولت آمریکاست؟
مایک پمپئو: نه! این آخرین مورد نبوده و هماکنون نیز شاهد اقداماتی از این دست هستیم. ایران، 41 سال است که...
سوزان وایلد: من واقعا نگران این هستم که اقدامات تلافیجویانه ایران همچنان ادامه داشته باشد. همانطور که میدانیم و شما هم قبلا اشاره کردید، ایران الگویی از انتظار را قبل از اینکه انتقام بگیرد داشته است. ما میدانیم انتقام ایران به صورت فوری نخواهد بود. آنها بشدت صبور هستند و این احمقانه است که فکر کنیم انتقام گرفتن در مقابل کشته شدن فرماندهشان هماکنون به پایان رسیده است. من واقعا نگران این مسأله هستم که ایران به دنبال یافتن نقاط آسیبپذیر بیشتر و فرصتهای بیشتر برای ضربه زدن به منافع آمریکا باشد. آیا شما هم در این مورد نگرانید؟
مایک پمپئو: بله! ما بسیار درباره ایران نگرانیم. به همین دلیل است که ما کمپین استراتژیک خود را برای تغییر رفتار ایران به کار گرفتهایم.
سوزان وایلد: من اعتقاد دارم تمام نیروهای ما در اقصی نقاط دنیا کار خطرناکی انجام میدهند اما ما خطر آسیب و حمله به آنها را که به ما خدمت میکنند، افزایش دادهایم. ما راه را برای اقدامات خطرناک و غیرقابل پیشبینی ایران باز کردهایم.
* آمریکاییها در داخل خاک کشورشان هم امنیت ندارند
یکی از مباحث جالب مطرح شده در این جلسه مجلس نمایندگان، بحث شکل گرفته میان ایلهان عمر، نماینده مسلمان کنگره و مایک پمپئو درباره میزان احساس امنیت در داخل آمریکا بعد از عملیات ترور شهید سلیمانی بود.
عمر در این باره خطاب به پمپئو بیان کرد: در روزی که حمله انجام شد، شما به تمام نیروهای آمریکایی در عراق اعلام کردید این کشور را فورا ترک کنند. آیا قبل از این حمله، نگرانی وجود داشت که آمریکاییها ممکن است در حرکت تلافیجویانه ایران مورد هدف قرار بگیرند؟ پمپئو که نمیدانست دقیقا چه باید بگوید، سعی کرد اینگونه وانمود کند که تهدید ایران علیه منافع آمریکا مسأله تازهای نبوده و به همین دلیل چندان هم تهدید فوریای تلقی نمیشده است. به همین دلیل بیان کرد: «تهدید ایران علیه آمریکا 40 سال است وجود دارد». عمر اما بعد از این اشاره کرد: «افراد ما در سفارت آمریکا میگویند اصلا هیچ هشداری به آنها برای ترک عراق داده نشده بود. امیدوارم نگویید آنها دروغ میگویند. من به این دلیل این سؤال را میپرسم که برایان هوک، نماینده ویژه شما در امور ایران، سخنرانیای امنیتی در لسآنجلس بعد از حمله ایراد کرد. توجه داشته باشید در «لسآنجلس» و نه در «بغداد». در آن سخنرانی او از تیم حفاظتی پلیس لسآنجلس، تیم امنیت دیپلماتیک و تیم ضدتروریستی برخوردار بود. سؤال من این است که اگر ما بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی کشورمان امنتر شده است، چرا یکی از دیپلماتهای ما برای سخنرانی در لسآنجلس نیاز به این همه تیم ضدتروریستی و حفاظت دارد؟»
* دروغگویی پمپئو در جلسات محرمانه
در ادامه جلسه استماع نمایندگان کنگره با وزیر خارجه آمریکا، اندی لویی یکی از نمایندگان دموکرات، با اشاره به نقشه جهان که پشت سر وزیر خارجه آمریکا قرار داشت، از او پرسید میتواند در این نقشه، مکان 4 سفارتخانه آمریکا را که به قول دولت ترامپ در خطر قطعی از سوی قاسم سلیمانی و ایران قرار داشت، نشان دهد؟ پمپئو اما بیان کرد نمیتواند این اطلاعات را در جلسه عمومی بیان کند و در جلسه محرمانه آن را با نمایندگان مطرح میکند. این نماینده که از پاسخ پمپئو قانع نشده بود، بیان کرد: «همه ما میدانیم سلیمانی آدم بدی بود(!) اما چیزی که من میگویم این است که تصمیمی که در روز سوم ژانویه گرفته شد ما را به سمت جنگ برد و شما تمایل ندارید به ما بگویید کدام سفارتخانه در معرض تهدید بود؟ شما نمیتوانید در اینباره پشت اطلاعات طبقهبندی شده پنهان شوید، زیرا نمیتوانید اطلاعاتی را که اصلاً وجود خارجی ندارند، طبقهبندی کنید! دولت داستانهای متغیری را در طول زمان به ما درباره اینکه چه اتفاقی در تاریخ سوم ژانویه افتاده، داده است. در روز دهم ژانویه یعنی در همان روزی که شما با کنگره در اینباره صحبت کردید، رئیسجمهور این را به فاکسنیوز گفت: «من میتوانم این را در زمان فعلی بگویم که 4 سفارتخانه در معرض خطر بودند». این در همان روزی است که شما در کنگره درباره سلیمانی به ما گزارش دادید و من چنین چیزی از شما نشنیدم! چرا این مسأله را به ما نگفتید؟ ما احتمالاً در حال مواجهه با ویروس کرونا هستیم. این دولت 3 داستان متفاوت درباره حادثهای که ما را به سمت جنگ با ایران برد، بیان کرده است. بنابراین جای تعجب نیست که آمریکاییها میترسند، زیرا این دولت ثابت کرده است نمیتوان به آن اعتماد کرد که حقیقت را بگوید».
خوآکین کاسترو، دیگر نماینده دموکرات نیز در بخش دیگری از این جلسه به دروغگویی وزارت خارجه آمریکا و دونالد ترامپ اشاره کرد و خطاب به پمپئو گفت: «من و شما قبل از اینکه شما به «سیآیای» بروید، با هم در کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان بودیم و من هنوز هم در این کمیته هستم. شما در یک جلسه محرمانه به سؤالات درباره کشتن قاسم سلیمانی جواب دادید و من این جوابها را دیدم و بعد از مرور آنها فکر میکنم شما حقیقت را به ما نگفتهاید. به نظر من بهتر است شما و رئیسجمهور بیشتر اطلاعات در اینباره را از اطلاعات محرمانه و طبقهبندیشده خارج کنید و ببینید زمانی که مردم آمریکا این اطلاعات را میخوانند، اعتقادی پیدا نمیکنند که حقیقت را میگویید. شما به جای اینکه از قانون تبعیت کنید و از کنگره اجازه بخواهید به ایران یا افراد ایرانی حمله کنید، بیان کردید تهدیدی فوری علیه منافع آمریکا وجود داشته است که البته همه ما میدانیم این مسأله حقیقت ندارد. بعد از آن در چرخشی دیگر در مواضع خود اعلام کردید از قبل، از کنگره در این باره اجازه داشتهاید که باز هم این مسأله حقیقت ندارد. دولت شما به اجازه کنگره در سال 2002 برای ماجرای جنگ عراق اشاره دارد اما در این اجازه هیچ نامی از ایران برده نشده است. از آن سال تاکنون نیز کنگره در مراجعه به این مسائل نامی از ایران نیاورده است.
تد دوچ، نماینده دیگر مجلس نمایندگان آمریکا با اشاره به دروغهای ترامپ بیان کرد: «زمانی که ما دروغهای رئیسجمهور را میشنویم، خیلی خجالتزده میشویم. «میس اینفورمیشن» (اطلاعات غلط) و الگوی میس اینفورمیشن تمام سیستم ما را زیر سؤال میبرد. زمانی که رئیسجمهور درباره حجم جمعیت مراسم تحلیفش دروغ گفت، واقعاً خجالتآور بود. زمانی که او نقشه توفان را غیرواقعی خواند، واقعاً باورش سخت بود. زمانی که او بیان کرد بمبهای ایرانی هیچکس را مجروح نکرده اما در وقع 110 نفر به صورت جدی زخمی شده بودند، واقعاً ننگآور بود. صدمات مغزی فقط سردردهای جزئی نیست! اما حالا ما با ویروس کرونا طرف هستیم و رئیسجمهور به ما میگوید واکسن تقریباً آماده است و میدانیم که آماده نیست! حالا هم میگوید هوای گرم به صورت معجزهآسایی قرار است از ما محافظت کند اما قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. این قرار نیست تنها رأیدهندگان به ترامپ را تحت تأثیر قرار دهد و قرار نیست تنها روی رأیدهندگان در انتخابات مقدماتی دموکراتها تأثیر بگذارد؛ اینجا حرف از سیاست نیست، حرف روی تاثیری است که بر آمریکاییها میگذارد و دولت باید بهتر از این عمل کند».
* بیاهمیت نشان دادن جان سربازان آمریکایی
برد شرمن، از نمایندگان کنگره به بحث دیگری درباره دروغگوییهای ترامپ اشاره و بیان کرد همه این مسائل نشان میدهد جان سربازان آمریکایی برای رئیسجمهور آمریکا ذرهای ارزش ندارد. وی افزود: «110 نفر از نیروهای نظامی ما از جراحات مغزی رنج میبرند. پنتاگون بر این عقیده است که این مسأله میتواند بدتر از این نیز شود اما فردای روزی که 110 نفر از اعضای نیروهای ما صدمه دیدند، رئیسجمهور گفت هیچ کدام از نیروهای ما از حمله شب گذشته رژیم ایران صدمه ندیدهاند. 19 روز بعد، رئیسجمهور درباره این زخمیها گفت شنیدهام «سردرد» دارند و میتوانم گزارش دهم صدمات جدیای ندیدهاند. این در حالی است که 30 تن از آنها هنوز در بیمارستان هستند و همه آنها در تمام طول زندگیشان از این جراحات رنج خواهند برد. آقای وزیر! میخواهید از این فرصت استفاده کنید و به خاطر بیاهمیت نشان دادن جراحات آنها از خانوادههایشان عذرخواهی کنید؟»
* ایران از همیشه قویتر است
اعتراض یکی دیگر از نمایندگان دموکرات به مایک پمپئو درباره ترور سپهبد سلیمانی این بود که شهادت فرمانده ایرانی، هر آنچه را او در تمام عمر به دنبالش بود، در اختیار ایران قرار داد. او در اینباره بیان کرد: «بعد از حمله به ژنرال سلیمانی مجلس عراق بیانیهای صادر کرد و خواستار خروج نیروهای آمریکایی از این کشور شد. این دقیقاً همان چیزی بود که سلیمانی 20 سال تمام به دنبالش بود. از بین بردن رابطه عراق و آمریکا و کشاندن آن به نقطه در هم شکستن و از بین رفتن و کشاندن خاورمیانه به مرحله ناامنی و آشفتگی و عدم اطمینان، منافع ایالات متحده را تأمین نمیکند. این دولت جوابهای آشکار و شفاف برای بسیاری از سؤالات ما ندارد. از جمله سؤال درباره بیرون رفتن از برجام و اینکه هیچ استراتژی دیگری در اینباره ندارد. رها کردن کردها به حال خود و بازهم هیچ استراتژیای در کار نیست. منافع استراتژیک در کشتن سلیمانی، استراتژیای در کار نیست. پیشنهاد اینکه ایالات متحده مناطق فرهنگی ایران را بمباران و نابود کند، استراتژیای در کار نیست. عدم اعطای ویزا به وزیر امور خارجه ایران برای رفتن به مقر سازمان ملل، استراتژیای در کار نیست. بیان کردن این مسأله که در صورتی که نیروهایمان را از عراق بیرون کنند، آنها را تنبیه میکنیم، استراتژیای در کار نیست. قربان! هیچکس در اینجا برای مرگ سلیمانی عزاداری نمیکند اما این مسأله دقیقاً به همان طریقی که پیشبینی میشد به سمت ما بازگشت، منافع ما را در خطر قرار داد و آمریکا را نیز در امنیت بیشتری قرار نداد».
* فرصتی برای ابراز نگرانی نمایندگان درباره ویروس کرونا در آمریکا
درست است مسأله ترور سپهبد شهیدسلیمانی به دست نیروهای آمریکایی مسأله اصلی در کشاندن پمپئو به کنگره و بازخواست او بوده است اما مسألهای که نمایندگان آمریکایی را بیش از پیش نگران کرده بود، این بود که چگونه میتوان به دولتی که برای منافع انتخاباتی خود امنیت آمریکا و نیروهای نظامی این کشور را به خطر میاندازد، اعتماد کرد که به خاطر منافع حزبی و انتخاباتی خود درباره گسترش ویروس کرونا در این کشور دروغ نگوید؟ به همین دلیل بود که وارد شدن کرونا به آمریکا همزمان با شکل گرفتن جلسه استماع کنگره و حضور وزیر خارجه این کشور در جلسه این نهاد، باعث شد برخی سؤالات و بحثهای مطرح شده خارج از موضوع ایران و در ارتباط با گسترش این ویروس در آمریکا باشد. با این حال دروغگویی دولت ترامپ درباره دلایل شهادت سردار سلیمانی نمایندگان آمریکایی را واقعاً با این هراس روبهرو کرده که قرار است با این نوع برخورد با مسائل جهانی و همچنین مسائل داخلی، دولت آمریکا چگونه با این بیماری که کل دنیا را تهدید کرده و میکند، برخورد کند و آیا واقعاً میتوان به ترامپ برای گفتن حقایق در اینباره اعتماد کرد؟
اما سؤال اصلی اینجاست: چرا نمایندگان کنگره از فرصت پیش آمده برای سؤال پرسیدن درباره کرونا استفاده کردند؟ برد شرمن، نماینده دموکرات کنگره آمریکا بخوبی این مسأله را در سؤال خود از پمپئو توضیح داد. او بیان کرد وزیر خارجه کشورش نزدیک به 2 ماه طول کشید تا بعد از کشته شدن ژنرال سلیمانی برای توضیح دادن این اتفاق به کنگره برود و تنها 2 ساعت به نمایندگان زمان داد تا سوالاتشان را بپرسند؛ چه تضمینی وجود دارد آقای پمپئو در شرایطی که ویروس کرونا دارد در همه دنیا شیوع پیدا میکند و به آمریکا نیز رسیده است، هفته آینده وقت بگذارد و به کنگره برود و در اینباره به نمایندگان توضیح دهد یا شاید قرار است 2 ماه دیگر طول بکشد تا او برای توضیح این مسأله به جلسه استماع کنگره برود؟!
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|