|
گزارش «وطن امروز» از وقایعی که در جشنواره فیلم فجر سی و دوم برای فیلم «چ» رقم خورد
«حاتمیکیا»ی امروز، انقلابیتر از دیروز
گروه فرهنگ و هنر: فیلم سینمایی «چ» اکرانش را از روز 14 بهمنماه از کاخ جشنواره آغاز کرد. فیلم نگاهی ناب و خالص دارد و به زیبایی یک واقعه تاریخی از انقلاب اسلامی را به تصویر کشیده است. حقیقتا حاتمیکیا بخوبی از عهده انعکاس زیبا و تاثیرگذار اتفاقات دوران انقلاب و مقطعی که آن را برای روایت انتخاب کرده - 48 ساعت از زندگی شهید چمران- برآمده است. درباره چمران بسیاری از ما شنیدهایم که مصطفی چمران دکترای رشته پلاسمای فیزیک دانشگاه برکلی و گل سرسبد دانشآموختگان دورههای چریکی و پارتیزانی مصر و دلداده مبارزات انقلابی بود، چنانکه وقتی خبر پیروزی نهضت را شنید، سر از پا نشناخت و راهی ایران شد تا در کنار دیگر مبارزان همفکرش کشتی انقلاب را از میان تلاطم دریای توفانی سیاست در اواخر دهه پنجاه عبور دهد. جنگ که شد او وزیر دفاع بود و حالا رسالتی دیگر برای خود تعریف کرده بود، پس راهی جبهههای نبرد با حزب بعث عراق شد و آنقدر به مناطق عملیاتی رفت و آمد که سرانجام به رفتنی بیبازگشت رسید. این روایتی آشناست از شهید دکتر مصطفی چمران که سالهاست تکرار و تکرار میشود اما این نیز همه ماجرا نیست. جز این «چمران»، چمرانهای دیگری هم هستند که پس از شهادتش یک به یک معرفی و تبیین شدند. چمرانی که شاید حتی برخی در تهران هم بدشان نمیآمد او را اعدام کنند! حالا پس از سالها کشمکش میان گروهها برای اثبات تصویر مورد نظر از فرمانده محبوب جبهههای غرب، تصویر چمرانی بر پرده سینماها نشست که ابراهیم حاتمیکیا آن را روایت کرده است. ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان فیلم «چ» معتقد است چمرانی که ساخته میتوانست به هر شکل دیگری باشد، اگر کارگردان شخص دیگری بود. او در نشست پرسش و پاسخ فیلمش گفت: «این فیلم چمرانی است که من خلق کردم و هرکس دیگری این فیلم را میساخت چیزی دیگری میشد. چمران روزی برای من چمران شد که دیدم او مرد صلح است اما نه به هر قیمت. این تحلیلی است که با وضعیت موجود با گوشت و پوستمان آن را احساس میکنیم». تکیه حاتمیکیا بر صلحطلبی چمران در دیدگاههای بازیگرانش هم بازتاب داشت و در همان نشست مهدی سلطانی، بازیگر نقش دکتر عنایت در فیلم «چ» گفت: «فیلم «چ» نفی رادیکالیسم است». حاتمیکیا قبل از آنکه فیلمش در جشنواره فیلم فجر حاضر شود، این اثر را در جمع فرزندان شهدا به نمایش درآورد، در جمع خانوادههای شهدا سکوتش را شکست و خاطرات دوران جنگ را یکبار دیگر مرور کرد و تاثیری خاص بر علاقهمندانش قبل از نمایش فیلم در جشنواره گذاشت. او پس از نمایش فیلم «شیار 143» در نشست پرسش و پاسخ این فیلم حاضر شد و در جمع خبرنگاران، به انتقاد از هیات انتخاب که فیلم «شیار 143» را در جشنواره نپذیرفته بودند پرداخت و آن را یک هشدار برای سینمای ایران خواند. پس از حمایت حاتمیکیا از فیلمی که حتی هیات انتخاب در مرحله اول آن را نپذیرفت، علی معلم در جشنواره به صحبتهای حاتمیکیا واکنش تندی نشان داد. با صحبتهای حاتمیکیا پیشبینی میشد فیلم «چ» در داوری مورد بیمهری قرار گیرد که این اتفاق هم رخ داد؛ فیلمی که درباره زمان پرفراز و نشیب اوایل انقلاب به نگارش درآمده بود جزو کاندیداهای فیلمنامه جشنواره سی و دوم فیلم فجر قرار نگرفت که بهت و حیرت بسیاری را موجب شد. اگر نگاهی به کاندیداهای بهترین فیلمنامه جشنواره سی و دوم فیلم فجر بیندازیم بار دیگر متوجه بیمهری جشنواره خواهیم شد. بهروز افخمی برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، سامان سالور برای فیلم «تمشک»، پیمان قاسمخانی برای فیلم «طبقه حساس»، مصطفیکیایی برای فیلم «خط ویژه» و حسین مهکام برای فیلم «برف» کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه شدند که در نهایت جایزه سیمرغ بلورین این رشته به فیلمنامه اقتباسی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» اهدا شد که افخمی در مراسم اختتامیه تاکید کرد در فیلمنامه اقتباسی کار نویسنده فیلمنامه به مراتب راحتتر است و کار خاصی توسط نویسنده صورت نمیگیرد زیرا تمام شخصیتها پیش از این خلق شدهاند. حال اگر یک بار دیگر مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر را مرور کنیم، بیشتر به بیمهریهای جشنواره با رویکرد اعتدال و تدبیر پی خواهیم برد. محمد نهاوندیان، رئیس دفتر رئیسجمهور از ابتدای جلسه حاضر شد. حضور رئیس دفتر رئیسجمهور با آن همه مشغله و گرفتاری در اختتامیه مراسم چه معنایی میتواند داشته باشد جز اینکه ایشان برای ارائه جایزه ویژه ریاستجمهوری در مراسم حاضر شده اما به ناگاه و قبل از اینکه نهاوندیان به سخنرانی بپردازد، علیرضا رضاداد، دبیر جشنواره روی سن اختتامیه حاضر شد و مراسم را مدیریت کرد. او تاکید کرد: با وجود شاخصههای خوب در فیلمسازی این دوره جشنواره فیلمی حائز جایزه ویژه ریاستجمهوری شناخته نشد و این جایزه به فیلمی تعلق نگرفت. اما کدام عقل سلیمی قبول میکند که رئیس دفتر رئیسجمهور تنها برای ایراد سخن به مراسم جشنواره فیلم فجر دعوت شده باشد؟! جالب است که بیمهری درباره «چ» زمانی شکل میگیرد که وزیر ارشاد در روزهای آخر جشنواره از فیلم «چ» ابراز رضایت دارد و دیدن فیلم «چ» را توفیق دانسته و میگوید: «خوشبختانه امسال در جشنواره فجر، فیلمهای ارزشمند و فاخری در زمینهها و عرصههای مختلف ارائه شده است. توفیق داشتم فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا را ببینم، این اثر به نظر من کاری است که از نظر فنی ارزنده بوده و از بازیگران خوبی در آن استفاده شده است و احتمال میدهم این فیلم جایزه هم بگیرد.» اما در اختتامیه فجر آنگونه که شایسته بود از فیلم تقدیر به عمل نیامد. بعد از آنکه حاتمیکیا سکوت خود را در جمع دانشجویان دانشگاه تهران (30 بهمن) شکست، پردهها کنار رفت. او از مدیریت جشنواره فجر و سازمان سینمایی بشدت انتقاد کرد. برپایی مراسم فرش قرمز برای عوامل فیلمها را زیر سوال برد و برای اولینبار فاش کرد که قرار بوده با چینشی خاص در اختتامیه جشنواره فجر جایزه ویژه رئیسجمهور را به او بدهند. حاتمیکیا گفت: «احساس کردم مدیران این جشنواره آگاهانه یا ناآگاهانه مراسم و آرا را با آرایش خاصی چیدهاند». حاتمیکیا خود و فیلم «چ» را مقبول جریان سینمایی جشنواره فیلم فجر ندانست و گفت: «متاسفانه جشنواره فیلم فجر و بخصوص مدیریت آن ساختار خود را و نیز الگوهایشان را از آن طرف آب میگیرند و ردکارپت میاندازند ولی من به آنها میگویم به جای اینکه به این توجه کنید که چه رنگی زیر کفشهایمان پهن شود به افکارمان نگاه کنیم». حاتمیکیا در ادامه با اشاره به اینکه از این سیمرغهای شیشهای در خانهاش زیاد دارد، اظهار کرد: «وقتی میبینم یک نوع ارادهای هست که از من به عنوان یک فیلمساز وابسته تعبیر کرده و مرا وابسته تعریف کنند و علاقهمندند که من از دست رئیسجمهور جایزه بگیرم، نه از دست همکارانم، هوشمندی به من میگوید که به نام نامی بچههای جنگ، کنار بایستم». او ضمن تاکید بر اینکه بحثاش اصلا سیمرغ نیست، اضافه کرد: «وقتی میبینیم جشنوارهای مثل برلین که قرار است با جهان غرب و آمریکا آشتی کند، رئیس هیات داوران را اسپیلبرگ قرار میدهد و وقتی میخواهد با خاورمیانه آشتی کند رئیس دیگری را انتخاب میکند تا آنچه آنها میخواهند انجام بشود، نمیتوانم ساکت بنشینم. سادهلوحی دوستان جشنواره را میبینیم که اشاره میکنند اینگونه نیست و اینها همه نگاه سلیقهای است اما نه عزیزان! این نگاه سلیقهای نیست». حاتمیکیا در بخش دیگری از سخنان خود به انتقاد از پاسخ علی معلم (عضو هیات انتخاب) نسبت به گفتههای خودش در جشنواره فجر پرداخت و گفت: «من قیممآبانه رفتار میکنم یا شمایی که در هر حکومتی هستید؟ یک روز با پاپیون هستید، یک روز با کراوات و یک روز با پیراهن سفید. شمایی که در دولت احمدینژاد هستید و در دولت روحانی و خاتمی هم هستید. من قیم هستم یا شما؟» حاتمیکیا صحبتهایش را با حمله مستقیم به علی معلم، یکی از اعضای هیات انتخاب به اتمام رساند: «جناب آقای روحانی! جریان فرهنگی مردان بزرگ میطلبد نه کسانی که نمیتوانند 24 ساعت پای حرفهای خود بایستند». حاتمیکیا پیشبینی کرده بود باز هم بابت حرفهایش هزینه خواهد داد، اتفاقی که زودتر از چیزی که احتمالا حاتمیکیا میتوانست پیشبینی کند، افتاد. به فاصله چند ساعت، تعدادی از سایتهای دولتی و مایل به دولت و برخی روزنامهها، حملات تندی را علیه حاتمیکیا آغاز کردند؛ حملاتی که با دستپاچگی و سراسیمه آغاز شد و متاسفانه بیشتر آنها روی جوایز فجر و سیمرغ تاکید داشتند در حالی که اگر نگاهی عمیق به حرفهای حاتمیکیا داشته باشند متوجه میشوند حاتمیکیا بحثاش سیمرغ و جایزه نیست. او پیش از اینها در 8 بهمن 1378 سیمرغهایش را به موزه سینما سپرد، این استدلالها مبتذل و دستمالی شده است. از سوی دیگر برخی حاتمیکیا را به روزگار فیلمسازی کیمیایی و حواریونش هشدار دادند، غافل از اینکه حاتمیکیا فیلمهایش روایت بخشی از گنجینههایی چون دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است. او هیچگاه به سرنوشت کیمیایی و قصه آدمهایی که غمشان پایانی ندارد، مبتلا نمیشود. او با ساخت «چ»، حمایت از «شیار143» در میانه جشنواره و صراحت لهجهاش در دانشگاه نشان داد با «ابراهیم حاتمیکیا»یی صریحتر و انقلابیتر مواجه هستیم. او اگر در جشنواره انقلاب اسلامی به همت مدیران غریب ماند اما امروز حمایت خانوادههای شهدا و مردم را دارد. همانگونه که همسر شهید اصغر وصالی در آیین اختتامیه جشنواره قم گفت: «ایشان با تعهد و عشق در این عرصه قدم گذاشته و قطعا دعای خانواده شهدا بدرقه راه ایشان است». حاتمیکیا امروز که سینمای دفاع مقدس و انقلاب توسط دیگر همقطارانش در حال فراموشی است، جهادگرانه قیام کرد و به احیای اینگونه از سینما که اتفاقا مورد توجه مخاطب است و جزو سینمای ملی و بومی ما به شمار میآید، دست زد. ارسال به دوستان
نقاش
لعیا زنگنه، بازیگر سینما و تلویزیون که با سریال ماه رمضانی «مادرانه» توانست نظر بینندگان را به خود جلب کند، این بار در عرصه هنرهای تجسمی حاضر شده است. هنرهای تجسمی به عنوان زبانی گویا اما فارغ از زبان، جهانشمولترین هنرها شناخته میشود و در این میان نقاشی و تصویرسازی اصیلترین و قدیمیترین راه ارتباطی بشر، حتی زودتر از آواها بوده است. مدیر گالری پنجره از برپایی نمایشگاه نقاشی «پازل» در گالری خود خبر داد که در این نمایشگاه یک تابلوی نقاشی از لعیا زنگنه، بازیگر سینما و تلویزیون نیز گنجانده شده است. حضور لعیا زنگنه با یک تابلو در این نمایشگاه اتفاق جذابی است. لعیا زنگنه که سالیان گذشته از آموزشهای نقاشی نیز بهره برده است مانند برخی دیگر از هنرمندان حوزه هنرهای دراماتیک با بازگشت به عرصه هنرهای تجسمی حال و هوای خاصی به نمایشگاه داده است. در نمایشگاه «پازل» اساتید و جوانان کنار هم قرار گرفتهاند. یک اثر نقاشی از لعیا زنگنه، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر نیز قرار دارد. ارسال به دوستان
فیلم اجتماعی
شهرام قائدی، بازیگر سینما و تلویزیون که بیشتر در نقشهای کمدی و طنز حاضر میشد مدتی است کمتر در سینما فعال است. او پس از سریال «زمانه» 4 سریال را رد کرد. او معتقد است: یا کارهای خوبی نبود یا آثار خوبی بود اما نقشهایی که به من پیشنهاد میشد خوب نبود. او پس از سریال زمانه پیشنهاد بازی در بسیاری از تلهفیلمها رد کرد. او به تازگی در تلهفیلم «لعنتی خندهدار» به ایفای نقش پرداخت این فیلم، اجتماعی با ته مایه کمدی است. قائدی در این فیلم نقش «سیا» را بازی میکند که پدرش فوت کرده و با مادر پیر و خواهرش در خانهای کوچک زندگی میکند. در این فیلم مانند اکثر کارهایش در نقش یکی از شخصیتهای طبقه متوسط رو به پایین جامعه حاضر شده است و از آن جنس آدمهایی است که دست و پا میزند تا زندگی خودش را بسازد. شخصیت «سیا» از آن فیلمهایی است که میخواهد به هر دری بزند تا پولدار شود و بتواند زندگی خود را مرتب کند، با زن دلخواهش لیلا ازدواج کند و به حداقلهایش برسد. ارسال به دوستان
نمایش رادیویی
ایوب آقاخانی، نویسنده و کارگردان صاحبنام و صاحب سبک تئاتر که در سی و دومین جشنواره تئاتر فجر با حضور در تئاتر «سقراط» کار حمیدرضا نعیمی روی صحنه رفت قصد دارد ۲ نمایش رادیویی را بر اساس آثاری از ماکس فریش (داستاننویس و نمایشنامهنویس سوییسی) و گونتر آیش (داستاننویس، نمایشنامهنویس و شاعر آلمانی) برای پخش آماده کند. نمایش «آقای بیدرمن و آتشافروزان» توسط ماکس فریش نوشته شده است و در ۲ قسمت آماده میشود. همچنین نمایش «دختران ویتربو» توسط گونتر آیش نوشته شده است که در 3 قسمت ساخته میشود. او در این دو نمایش از بازیگران مشترک چون بهرام ابراهیمی، علی میلانی، مرضیه صدرایی، مهین نثری، سیما خوشچشم، فریدون محرابی، محسن بهرامی و... بهره میبرد. ایوب آقاخانی «شمعدانیها» را با گروه تئاتر «پوشه» قرار بود به جشنواره تئاتر فجر برساند که از حضور در این جشنواره انصراف داد. او به نوع داوری در جشنواره تئاتر فجر نیز پس از پایان این رویداد بینالمللی معترض بود. ارسال به دوستان
تحت درمان
رضا داوودنژاد، بازیگر سینما که ظرف دو سال گذشته با مشکل کبد مواجه شده بود پس از حضور در بیمارستان شهید نمازی شیراز عمل پیوند کبد انجام داد و هماینک تحت درمان است. او پس از حادثهای که برای نوید شاهسوندی، اسکیباز 28 ساله که در بخش نمایشی فعالیت میکرد در پیست اسکی دیزین رخ داد از مردم خواست تا روز اول اسفند ماه در حمایت از پیگیری وضعیت پیست اسکی دیزین از این مکان استفاده نکنند اما متاسفانه خیرخواهی او را به غلط تعبیر کرده و در برخی از سایتها این خبر منتشر شد که پیوند کبد نوید شاهسوندی به رضا داوودنژاد در روزهای اخیر صورت میگیرد. این بازیگر سینما این خبر را رد کرد و گفت: نوید شاهسوندی یکی از دوستان صمیمی من بود که متاسفانه دچار مرگ مغزی شد و برخی سایتها اخباری را منتشر کردهاند که قرار است کبد او به من پیوند شود اما باید تاکید کنم که این قضیه صحت ندارد. من چند روزی در شیراز تحت درمان بودم که در این مدت او هم در تهران در بیمارستان بستری بود و حال خوبی نداشت. ارسال به دوستان
تازه ها
«معراجیها» میلیاردی میشود ارسال به دوستان
اخبار
لزوم نمایش چهره معصومین در هاله نور ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|