|
ارسال به دوستان
آقای وزیر شما قول دادید قریبیان قربانی نشود!
علیرضا پورصباغ: وقتی وزیر ارشاد در پشت صحنه فیلم «360 درجه» به کارگردانی محمدسام قریبیان و تهیهکنندگی فرامرز قریبیان حضور پیدا کرد، مسرور شدیم. پس از سفرهای هنری نه چندان مقبول محمد احسانی (معاون سابق اداره ارزشیابی سازمان سینمایی) که در سفری طولانی و کاملا نظارتی در پشت صحنه آثار سینمایی حضور پیدا میکرد، حضور وزیر ارشاد در پشت صحنه فیلم قریبیان بسیار مسرورکننده بود. فیلم قبلی قریبیان پدر(گناهکاران) به طرز حیرتآوری در دوران اکران و نمایش قربانی شد و مشتاقان سینمای ملی دلخور از این ماجرا بودند که فیلمی اخلاقی و خوب با اکرانی نه چندان مطلوب از پرده سینما پایین آمد و فرامرز قریبیان به خاطر اکران نامطلوب اثرش تاوان مالی سنگینی داد. وزیر با این حرکت بر خلاف زیردستانش در سازمان سینمایی، به منتقدان و روزنامهنگاران سینمایی فهماند همه سینما عسگرپور، منوچهر محمدی و فرهاد توحیدی نیست و در میزانسن زیباتری، باید بزرگانی همچون قریبیان پدرکه برای سینمای ملی پس از انقلاب از جان مایه گذاشتند از جانب مسؤولان فرهنگی مورد لطف و تفقد بیشتری قرار گیرند. اما اتفاقی که در وزارت ارشاد میافتد در نوع خود بسیار جالب است؛ وزیر که مقام ارشد این وزراتخانه است امر به مهمی میکند اما زیردستان، اهل مطاع و امربری نیستند! وقتی وزیر ارشاد در پشت صحنه فیلم قریبیان حضور پیدا میکند امربران باید بدانند باید از فیلم قریبیان حمایت کنند. مگر سام قریبیان نخستین فیلم سینمایی خود را جلوی دوربین نبرده است؟ اگر چنین است چرا مرکز گسترش سینمای تجربی فیلم قریبیان پسر را حمایت نکرد؟ مگر در پشت صحنه این فیلم شما به قریبیان پدر (تهیهکننده فیلم 360 درجه) قول ندادید کمکی مالی نصیب 360 درجه شود؟ آیا شد؟ آیا کمک به هنرمندان متعهد این سرزمین مخصوص گردنکلفتان خانه سینماست یا این کمکها شامل حال هنرمندان مستقل و متعهد هم میشود؟ ارسال به دوستان
سلام وطن
دولت محترم عنوان کرده افزایش حقوق در سال آینده به میزان نرخ تورم خواهد بود. حال 3 نکته پرسشی بسیار مهم و مؤثر در زندگی اقشار مختلف جامعه بویژه افراد ضعیفتر در این باره وجود دارد. یکی آنکه؛ از کجا معلوم این نرخی که همین جور البته فقط در اعلام(!) در حال کاهش است، درست بیان میشود و الآن واقعاً تورم موجود در کشور به حدود یک سوم سال گذشته کاهش یافته؟(از بالای 40 درصد به 17 درصد!) دیگر اینکه حال اگر این تورم اعلامی، صحیح و حقیقی بوده و عاری از دروغ باشد، چرا در شروع سالی که رو به پایان است، چنین چیزی اعمال نشد یعنی حقوق کارمندان و کارگران لااقل 40 درصد اضافه نشد ولی حالا که میگویند 17 درصد است، قرار شده معادل تورم باشد؟! و سوم اگر بار دیگر تورم بالا رفت، باز هم مطابق تورم حقوق افزایش مییابد یا شیوه دیگری برمیگزینند؟! ارسال به دوستان
چسبیدن به زمین
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: گروه پنجم از گروههایی که نفس آنان را میفریبد و به حیات پست دنیوی مغرور میکند، طبقه اهل علم هستند، اعم از روحانیون و علمای دینی و دانشمندان و اساتید دانشگاهی و جریان روشنفکری. این گروه چون موصوف به علم هستند، اگر تقوا نداشته باشند، سریع اسیر شیطان و نفس میشوند و نوعی خودبرتربینی پیدا میکنند و برای خود حساب ویژه باز میکنند. مرحوم نراقی در جامعالسعادات به تفصیل درباره این گروه سخن گفته است. [جامعالسعادات: 3/15-20] اجمالاً عرض میکنم که علم بدون تقوا و مراقبت از خود، حجاب اکبر است. یعنی همین علم که نور است، حجاب راه میشود. به این دلیل باید مراقب باشیم که به تهذیب نفس خود بیش از دیگران اشتغال داشته باشیم و علم و دانش را هم فضل و نعمت الهی بدانیم که اگر شکر آن را با خدمت به دین و مردم بجا آوریم، رستگار میشویم اما اگر این علم باعث شود که برای خود حسابی ویژه باز کنیم، حتماً گرفتار میشویم، گرفتاریای که نهایت آن- خدای ناکرده- آتش دوزخ است. قرآن داستان دانشمندی را بیان میکند که خداوند به او علم داده بود اما او خود را از آن تهی و عاری کرد و در پی شیطان روان و گمراه شد: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِین؛ و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد و از گمراهان شد!» [اعراف: 175]به تعبیر «آیاتنا» توجه شود، اگر بخواهیم تطبیق بدهیم، شامل همه علوم آفاقی و انفسی یعنی علوم تجربی و انسانی و تجریدی و معرفتهای دینی میشود. این علم که نعمتی از جانب خدا بود، برای او سودی نداشت، بلکه باعث شد او به زمین بچسبد و تابع هواهای نفسانی خود شود و حیات پست دنیوی او را به خود مشغول کند: «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواه؛ و اگر میخواستیم، او را مقامی والا میدادیم اما او به زمین چسبید و به پستی گرایید و از هواهای نفسانی خود پیروی کرد.» [اعراف: 176] شأن علم آن است که عالِم به وسیله علم بالا رود اما یک شرط دارد و آن اینکه همراه با تقوا و مراقبت از خود باشد، در غیر اینصورت موجب خسران ابدی است: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ مثَل او چون مثَل سگ است که اگر به او حمله کنى زبان از دهان بیرون آرد و اگر رهایش کنى بازهم زبان از دهان بیرون آرد. مثَل آنان که آیات را دروغ انگاشتند نیز چنین است. قصه را بگوى، شاید به اندیشه فرو روند.» [اعراف: 176] خلاصه علمی که علت است برای رفعت مقام؛ نتیجه عکس داد و او را زمینگیر کرد، به گونهای که دیگر سخنان حق در گوشش نمیرود. این حقیقت کسی است که به علم خود مغرور شود و خود را از دیگران برتر بداند. اگر مراقب خود نباشد، کارش به جایی میرسد که حقایق متعالی را تکذیب میکند. شاید این آیه یکی از شدیدترین تعبیرها درباره انسانهای نابکار باشد که آنان را به سگ هار مَثَل زده است که هیچ خیری در آن نیست. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
تقویم تاریخ
ابلاغ پیام تاریخی امام خمینی(ره) به «گورباچف» رئیسجمهور اتحاد جماهیر شوروی (1367ش) ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
نگاهی به معاهدات و توافقات خارجی ایران در 2 قرن منتهی به انقلاب اسلامی ـ 1
عصر انحطاط و امتیاز
امیرحسین صفایی: تاریخ معاهدات بینالمللی ایران در 2 قرن اخیر را میتوان مترادف با تاریخ تجزیه این سرزمین دانست. دورانی که در برهوت غیرت و شرف دولتمردان و حاکمان، قدرتهای بزرگ عرصه را برای شکار امتیازات سیاسی و اقتصادی خالی از رقیب دیدند. این برهه که با استقرار سلسله بیکفایت قاجار آغاز شده و با برکشیدن اجنبیدوستان پهلوی به دست سرویسهای جاسوسی غربی تداوم یافته بود، نمایشگاهی از بیشرافتی، وادادگی، فساد و خیانت را مقابل چشم میگذارد. ارسال به دوستان
فرار از اقتصاد
حسین قدیانی: رزمایش ارتش جمهوری اسلامی هنوز در روزهای نخست خود بود که صدای نتانیاهو درآمد تا معلوم شود تجهیزات نظامی از قبیل موشک اگر متکی به ارادههای مقدس باشد، اتفاقا اقتدارآفرین است. صدالبته اقتدار ارتش و سپاه انقلاب اسلامی در ایمان مستحکم سردار و سرهنگ و سرباز ما ریشه دارد، در ترس و تقوا فقط از خدا ولاغیر، لیکن حضرت باری تعالی خود گفته است: «واعدوالهم ما استطعتم من قوه». حال آیا زیبنده است که وسط رزمایشی به این دشمنشکنی، آن هم در بینالمللیترین، اقتصادیترین و حساسترین شاهراه آبی جهان، بفرمایند: «موشک، اقتدار نمیآفریند»؟! ما اگر شعار خود را گذاشتهایم تدبیر، مگر نه آن است که باید مدبرانه سخن بگوییم و مدبرانه رفتار کنیم؟! واقعیت این است؛ سردار مملکت دارد به وظیفه خود عمل میکند، آن هم به نحو احسن. سردار مملکت، خواه چون حاج حسن طهرانیمقدم، شهید باشد، با موشکهایش، همچنان مشغول خدمترسانی است؛ خواه چون حاج قاسم سلیمانی، شهید زنده باشد، باز هم به شایستهترین نحو ممکن کار خود را دارد میکند. سپاه، موشکی که قول ساختش را داده بود، ساخته. ارتش غرورآفرین نیز. علیالظاهر جنگ نیست، اما سرهنگ کشور به شکوه هرچه تمامتر از پس کارهای خود برآمده. رزمایش برگزار میکند لیکن اندازه یک جنگ واقعی، موجب وحشت اسرائیل میشود. خب! آن که باید موشک خود را بسازد، تمام و کمال این کار را کرده، آیا آن که ایام انتخابات قول داده بود صد روزه بخش مهمی از مشکلات اقتصادی کشور را حل کند هم کار خود را به نیکی انجام داده است؟! انشاءالله به کسی برنخورد اما حقوقدانها کم آوردهاند از سرهنگها. اگر «من سرهنگ نیستم» تا دیروز یک پز انتخاباتی ـ تبلیغاتی بود، اینک باید گفت کاش بعضیها عمل به وظیفه را از سرهنگ مملکت آموخته بودند. کاش همانگونه که نظامی ما در وظیفه خود یعنی ساخت موشک، آنچنان مدبرانه عمل کرده که دشمن، دیگر در خواب هم قادر به حمله نظامی به ایران عزیز نیست، دولتمرد ما هم در مقوله اقتصاد اقتدار میآفرید. عرصه نظامی به سردار و سرهنگ خود مفتخر است، اما سردار میدان اقتصاد و سرهنگ عرصه معیشت کجاست؟! معالاسف بعضیها به جای عذرخواهی بابت بدقولیهای اقتصادی و البته خیلی چیزهای دیگر، هنوز هم بر سر مردان جنگ میکوبند و وسط رزمایش ارتش، علیه اقتدار موشک جمهوری اسلامی سخن میرانند. خوب است دستگاه اجرا به جای فرافکنی و احیانا تخطئه اقدامات غرورآفرین دیگران، در همان «تشک کارآمدی» با اصحاب نقد کشتی بگیرد. ما با دولت، دعوا نداریم لیکن «دعوی کارآمدی» چون دست آخر گره به زلف «منافع ملی» میخورد، کتمان نمیکنیم که محل اصلی مناقشه ما با دولت است. دگربار باید دولتمردان ما مداقه کنند که با چه شعارهایی از مردم رأی گرفتند؟! نیز باید مقایسه کنند چه نسبتی میان آن شعارهای عمدتاً اقتصادی و کلیدواژههای بعد از سکانداریشان وجود دارد؟ آیا پارازیت، فیلترینگ، زدن امر به معروف، اینترنت، معطل کردن امهات امور کشور به نتیجه مذاکره و... اندک تناسبی با شعارهای انتخاباتی آقایان دارد؟! متأسفانه حرفهایی که برای مردم «نان» نمیشود، به کلیدواژههای اصلی دولت اعتدال بدل شده. خواننده فلان بتواند بخواند، نویسنده بهمان بتواند بنویسد، آن یکی بتواند بنوازد، این یکی بتواند برقصد؛ صرفنظر از درست یا نادرست بودن این موارد - که بررسی آن مجال دیگری میخواهد - شده مهمترین کلیدواژههای دولت اما فرار اینچنین از حوزه اقتصاد به حوزههای دیگر، زیبنده دولتی نیست که دو شعار تدبیر و اعتدال را سر دست گرفته. نکته بسیار مهم اینجاست که اگر دولت قصد دارد «جنگ مواضع» با اصحاب نقد راه بیندازد، منتقدان هوشیارتر از آنند که دولت را امر به معروف اصل کاری یعنی «امر به اقتصاد» نکنند. فرار از «نبرد کارآمدی» به «جنگ مواضع» این ظن را در مردم برمیانگیزاند که نکند دولت خود از کارنامه نهچندان خوبش در حوزه اقتصاد باخبر است که علیالدوام از اقتصاد فرار میکند! شگفتا! در حوزههای مورد علاقه آقایان هم وقتی از ایشان سؤال میکنی، باز از زیر بار مسؤولیت شانه خالی میکنند با این بهانه جالب که بودجه این نهاد و آن سازمان، از بودجه ما بیشتر است! ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|