حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*:
بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِیم
أُولئِکَ الَّذِینَکَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً (105)
ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً (106)
آیات 102 تا 104 زیانکارترین انسانها را معرفی فرمود. در آیات بعدی این گروه بیشتر معرفی میشوند و سرنوشت تلخ آنان بازگو میشود.
آیه 105
أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوابِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً
ترجمه
آنان کسانىاند که نشانههای پروردگارشان و دیدار او را انکار کردند. در نتیجه کردارشان تباه شد و روز قیامت براى آنها وزن و سنگینی نخواهیم نهاد.
اندیشه سکولار
زیانکارترین مردمان بیشتر معرفی میشوند: نخست: «أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ» «آیات رب» نشانههای ربوبیت خدا در جهان درون و بیرون انسان و معجزات الهی است. [المیزان: 13/400] آنان آیات خدا را انکار میکنند، یعنی به خدا ایمان و باور قلبی ندارند، به تعبیر امروزی سکولار میاندیشند. شاید در ظاهر هم دین را قبول داشته باشند، اما خدا و دین در زندگی آنان نقشی ندارد و آیات و نشانههای الهی را مستقل میپندارند.
انکار قیامت
دوم«وَلِقائِهِ» لقای خدا ـ یعنی معاد ـ را هم انکار میکنند. طبعاً چنین افرادی اصل دین و پیامبران الهی را انکار میکنند. حال یا کفر اعتقادی یا کفر عملی. توجه شود که از معاد به لقاءالله تعبیر فرمود تا نشان دهد حقیقت معاد و قیامت، بازگشت به خدا و دیدار خداست یا دیدار جمال الهی که بهشت است تا رضوان الهی و تقرب الیالله یا دیدار جلال الهی است که عذاب و دوزخ است.
پس حقیقت زیانکارترین افراد مشخص شد، آنان در قلب خود خدا، قیامت و نبوت و دین را انکار میکنند. یعنی کافر هستند. باز تاکید میکنم که کفر عملی هم در زیانکاری با این گروه شریک هستند، اگرچه کفر اعتقادی زیانکارترین هستند.
حبط اعمال
«فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ»، «حَبط» به معنای سقوط همراه محو شدن است. [التحقیق: 2/167؛ تفسیر تسنیم: 10/568] اما در اصطلاح قرآن، «حبط» نابودی و بطلان عمل و سقوط تاثیر آن است. [المیزان: 2/217] اعمال و کردار این افراد که دچار کفر شدهاند، در دنیا و آخرت باطل میشود. زیرا ملاک تأثیرگذاری عمل آن است که عمل صالح باشد که آن هم مبتنی بر ایمان است:«مَنْ عَمِلَ صالِحاًمِنْ ذَکَرٍأَ وْأُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ماکانُوا یَعْمَلُونَ»[النحل: 97] کافران که در دنیا، برای حق وزنی قائل نیستند و راه باطل را میروند، هیچ بهرهای از سعادت ندارند: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»[فاطر: 10]
«سخنان پاکیزه به سوى او[خدا] بالا مىرود و کار شایسته به آن رفعت مىبخشد.» منظور از سخنان پاکیزه، کلامی است که به سعادت ابدی انسان بینجامد و آن باورهای حق است که عبارت از باور توحیدی و ایمانی است که انسان را به مقام قرب الهی میرساند و کارهای شایسته که مورد قبول ذات اقدس اله است، عملی است که برآمده از ایمان توحیدی باشد که موجب میشود رفعت و بلندی ایمان والاتر باشد.
انسان بیارزش
اما عملی که برگرفته از ایمان نباشد، موجب قرب نیست و انسان را رفعت نمیبخشد، وقتی چنین شد: «فَلا نُقِیمُ لهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً» آنان در قیامت وزنی ندارند. زیرا «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَق» [اعراف: 8] حق واحد سنجش باورها و اعمال و میزان سنجش آدمیان است، وقتی عملی خارج از دایره حق باشد، هیچ وزن و ارزشی ندارد، و صاحب چنین عملی هم بیارزش است. زیرا او هیچ عمل نیکو و شایستهای ندارد که برای آن وزنی بتوان تصور کرد. بنابراین کسانی که به نشانههای پروردگار و دیدار او کافر هستند، هیچ ارزشی ندارند و کردار آنان هم پوچ است و سنگینیای ندارد. و این حقیقتی است که در قیامت ظهور پیدا میکند.
2 نوع حبط
تذکر این نکته ضروری است که حبط اعمال دو نوع است: محض و غیرمحض. حبط محض مخصوص کفار و مشرکان و مرتدان است که آنان بهمنزله مردگان هستند که هیچ اثری از هستی ندارند. اما حبط غیرمحض مخصوص مومنان گناهکاری است که اسیر هواهای نفسانی هستند، آنان چون بیمارانی هستند که برخی از اعمالشان باطل میشود. [تفسیر تسنیم: 10/585 ـ 586] بنابراین همه انسانها در معرض خطر حبط اعمال هستند. درست است که مصداق بارز این آیات کفار و مشرکان هستند، اما براساس قانون «جری» بر مومنانی که دچار شرک خفی و کفر عملی هستند، هم تطبیق دارد، منتها در اولی حبط کلی و کامل جاری است، یعنی به صورت کلی اعمالشان باطل و بیاثر میشود و در گروه دوم، حبط جزئی جریان دارد که بر اثر برخی گناهان، برخی اعمالشان باطل و بیاثر میشود: «اللَّهُمَّ وَ أَعُوذُ بِکَ... مِنَ الذَّنْبِ الْمُحْبِطِ لِلْأَعْمَالِ» [الکافی: 5/46] بنابراین حبط عمل نتیجه زشتکاری انسان است که سرمایه عمر را در تجارتخانه دنیا میبازد و زیانکارترین افراد میشود، زیرا همه وجود خود را میبازد. در حقیقت او خودش را باخته است، و در قیامت نه توان بازگشت به دنیا را دارد تا جبران گذشته را بکند، و نه چیزی را میتواند به عوض این زیان ارائه دهد تا خود را برهاند.
آیه 106
ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً
ترجمه
این است حقیقت امرشان. سزایشان به سبب کفری که ورزیدند، و نشانهها و پیامبران مرا به مسخره گرفتند، دوزخ است.
دلیل حبط اعمال
«ذلِکَ» حال و حقیقت وجود آنان چنین است که وصف میکنیم. [المیزان: 16/396]«جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ» آیه شریفه بیان چرایی و علت حبط اعمال و بیارزش و بیوزنبودن آنان در قیامت را بیان میفرماید. «بما کَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً» آنان چون کفر ورزیدند و آیات الهی و پیامبران خدا را به استهزا گرفتند، و پنداشتند که مرگ پایان کارشان است، سزای اعمالشان جهنم و دوزخ است.
زیان به توهم سود
اصل جزا به معنای پاداش است. [التحقیق: 2/83] منظور از «جَزاؤُهُمْ» فایدهای است که آنان از کار دنیایی خود میبرند. و این کنایهای زیباست، زیرا آنان سرمایه عمر خود را باختند، و سودی عایدشان نشد، بلکه همواره زیان کردند، و این زیان؛ دوزخ است که نتیجه و مکافات و پاداش کارشان در دنیاست! یعنی آنان که حالشان را توصیف کردیم، از کارهای خود هیچ فایدهای نبردند، مگر دوزخ که حرمان، عذاب و دوری از خداست. و چه زیانی از این بالاتر و سختتر. و این همان حبط اعمال و وزننداشتن در قیامت است که در آیات پیشین بیان شد.
لحن شدید آیات
قیامت روز حساب است، و در آن روز، اعمال خوب، وزن و سنگینی دارند و بهحساب میآیند، اما اعمال و کردار ناشایست؛ چون پوچ هستند، هیچ وزن و سنگینی ندارند. بنابراین آنان از تلاش دنیایی خود، هیچ سودی نخواهند برد و این بزرگترین زیان است.
به لحن آیات شریفه توجه شود: اولاً آیات پنجگانه خطاب به پیامبر خدا صلیالله علیه و آلهوسلم است و با «قُل» و پرسش «هَل» (آیا) شروع شد. و به پیامبر خود میفرماید، از مخاطبان قرآن بپرس آیا... ثانیاً از مخاطب پرسید که آیا میخواهد خداوند خبر مهمی را به او اعلام فرماید: «نُنَبِّئُکُمْ» «آیا شما را از خبر مهمی آگاه کنیم؟» ثالثاً موضوع خبر مهم را زیانکارترین اعمال قرار داد و توجه داد که نباید به ظاهر اعمال توجه کرد، بلکه ضرورت دارد که حقیقت اعمال را مدنظر داشت، زیرا قیامت محل ظهور حقیقت است. رابعاً بیان فرمود که زیانکارترین اعمال آن است که تلاش افراد در پستترین مراتب زندگی گم شود، و هیچ ذرهای از آن به آخرت راه نیابد، این یعنی چسبیدن به حیات پست دنیوی. شدت این زمینگیری بهحدی است که آنان میپندارند که کارهایشان خوب و نیک است. یعنی اگرچه آنان پرتلاش هستند و کارهایی میکنند که ظاهرش بسیار بزرگ و تأثیرگذار است اما از حقیقت تهی است و همین موجب میشود که زیانی عاید آنان شود که سختترین زیان باشد. خامساً علت این زیان را بیان میفرماید: آنان به آیات و نشانههای پروردگار و لقاء خدا کافر شدند. یعنی آنان چون به مبدأ و معاد کافر شدند، چنین زیان سختی کردند. و اعمالشان نابود و خودشان بیارزش و بیوزن شدند. سودی که نبردند، بلکه زیانی بزرگ عایدشان شد. پس دلیل اصلی زیان؛ اندیشه و باور ناصواب آنان است که آنان را به کفر کشانده و آیات رب و لقاء او را انکار میکنند. [اللهشناسی: 8 ـ 13؛ با تلخیص] نتیجه اینکه آنان گرفتار چنان عذابی میشوند که اصلاً در مخیلهشان هم نمیگنجد: ِ«وَ بَدالَهُمْ مِنَاللهِ مالَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ» [زمر: 47] «وآنچه را تصور نمیکردند، از جانب خدا برایشان آشکار مىشود».
*امامجمعه شمیرانات