|
بررسی وضعیت کیروش برای ماندن در ایران
در انتظار رأی نهایی
تکلیف کیروش هنوز مشخص نیست، در واقع نمیتوان با قاطعیت از جدایی کیروش هنوز حرفی زد. دلیل این جدایی اما بیش و پیش از اینکه خود کیروش، درگیری لفظیاش با اسدی یا قیمت بالای او باشد این است که جانشینی در حد و اندازه او وجود ندارد. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
بلاتکلیفی دوومیدانی یکماهه شد
یتیم ماندن ورزش مادر
با توجه به استعفای رئیس فدراسیون دوومیدانی در اواخر سال گذشته همه منتظر هستند با توجه به اهمیت این رشته، وزارت ورزش هرچه سریعتر وضعیت فدراسیون را مشخص کند و به بلاتکلیفی یکماهه پایان دهد. اوایل اسفندماه سال گذشته بود که زمزمههایی مبنی بر کنارهگیری رئیس فدراسیون دوومیدانی از سمت خود شنیده شد. در حالی که افشین داوری صراحتا اعلام کرد که فعلا قصد استعفا ندارد اما این اتفاق اواسط اسفند رخ داد و او استعفای رسمی خود را به وزیر ورزش ارائه کرد؛ استعفایی که داوری علتش را تنها حضور در انتخابات مجلس عنوان کرد.محمود گودرزی وزیر ورزش هم بعد از یک هفته موافقت خود را با این استعفا اعلام کرد و بدین ترتیب داوری از فدراسیون دوومیدانی رفت. این اتفاقات در حالی رخ داد که 21 اسفند زمان برگزاری مجمع سالانه این فدراسیون بود، مجمعی که با درخواست افشین داوری به این زمان موکول شده بود اما در این روز هم برگزار نشد. بنابراین به نظر میرسد از همان ابتدا هم داوری قصد استعفا داشته و از همان زمان هم میدانسته که این مجمع برگزار نخواهد شد. در حالی که قبل از پایان سال همه منتظر معرفی سرپرست فدراسیون بودند و گمانهزنیهای زیادی هم در این باره صورت گرفته بود اما وزارت ورزش و جوانان ترجیح داد این سرپرست را بعد از تعطیلات انتخاب کند. صرفنظر از اینکه سرپرست جدید باید هرچه زودتر مجمع فدراسیون را برگزار کند با توجه به شرایط ویژهای که بر دوومیدانی حاکم است باید برنامههای فدراسیون پیگیری شود. مسابقات قهرمانی آسیا، رقابتهای قهرمانی جهان و کسب سهمیه المپیک 2016 ریو از مهمترین برنامههای دوومیدانی در 6 ماه اول سال هستند، پس به مدیریت صحیحی در این برهه از زمان نیاز است تا ناکامی سال گذشته برای دوومیدانی تکرار نشود. تجربه ثابت کرده است در فدراسیونهای بدون رئیس به دلیل اینکه سرپرست قدرت اجرایی بالایی ندارد برخی برنامههایشان دچار وقفه میشود و این موضوع برای رشته مهمی مانند دوومیدانی آن هم در فاصله یک سال تا آغاز المپیک شرایط خوبی را رقم نمیزند. بنابراین وزارت ورزش هرچه زودتر باید سرپرست و همچنین زمان انتخابات را مشخص کند تا بلاتکلیفی و مشکلات این رشته به پایان برسد. خانواده دوومیدانی امیدوار است انتخابات این فدراسیون مانند برخی از فدراسیونها طولانی نشود و وزارت به دلیل مهم بودن این رشته در المپیک، تکلیف آن را هرچه سریعتر مشخص کند. ارسال به دوستان
حمله تند رهبریفرد به درخشان
آقای نابازیگر فقط برو
پیشکسوت پرسپولیس میگوید؛ در بلبشوی امروز پرسپولیس مکانی حق دارد گوشی گرانقیمتش را پرتاب کند. بهروز رهبریفرد درباره مساوی پرسپولیس مقابل راهآهن اظهار داشت: متاسفانه پرسپولیس سال را خیلی بد شروع کرد. واقعا در این شرایط هواداران را دارند عذاب میدهند. وقتی مقابل تیم قعرنشین لیگ که 10 نفره شده است هم اوضاع آرام نمیشود، باید گفت شرایط خیلی بد است. مو روی تن آدم سیخ میشود که میگویند پرسپولیس خطر سقوط دارد. وی درباره اینکه حمید درخشان گفته است بازیکنان در این بازی فرصتهای تک به تک را از دست دادند و او دیگر نمیتواند کاری کند، بیان داشت: من چه کار کنم چیه؟ یعنی وقتی دو تا تک به تک از دست میرود، مربی دیگر مسؤولیتی ندارد؟ پرسپولیس باید مقابل تیمی مثل راهآهن 20 تا موقعیت تک به تک به دست بیاورد. وی ادامه داد: شاید مردم فقط حمید درخشان را از دور میشناسند ولی من او را از نزدیک میشناسم. میدانم یکی، دو سال پیش چه اتفاقی برای درخشان افتاده است. سوال من این است که چرا یکی از اقوام درخشان باید مسؤول آوردن تادئو باشد؟ بازیکنی که در لیگ 3 ایران هم نمیتواند بازی کند. این نهایت بیتوجهی به هوادار پرسپولیس است که بازیکنی با کیفیت بازی تادئو میآید. این بازیکن الان کجاست؟ آقای درخشان لطفا بهانه نیاورید و بدانید که هوادار دیگر حرف شما را نمیخواند. پیشکسوت پرسپولیس درباره اینکه در حال حاضر چه اتفاقی باید رخ بدهد که مشکلات تیم تمام شود، گفت: به نظر من اولین اتفاق این است که باید در پرسپولیس ثبات به وجود بیاید. وقتی قرار است نژادفلاح را 2 روز دیگر بردارند، این ثبات حاصل نمیشود. وی ادامه داد: یک روزهایی دوست داشتم همه رفقایم سرمربی پرسپولیس شوند ولی الان به این نتیجه رسیدهام که بهترین گزینه مربی خارجی است. واقعا دیگر از دست مربی ایرانی برای پرسپولیس کاری ساخته نیست. رهبریفرد درباره اینکه چه نظری درباره برخورد تند سوشا مکانی با حمید درخشان دارد، بیان داشت: زبانم از این اتفاقات بند آمده است. مگر میشود بازیکنی به خود اجازه بدهد با پیشکسوت خود برخورد کند؟ البته از ماست که بر ماست و این اتفاقات به خاطر ضعف مدیریت کادر فنی است. رهبریفرد در پایان گفت: درخشان 2 سال پیش رفت فیلم بازی کرد و همانجا نشان داد که مربی بزرگی نمیشود چون جذبهاش را از دست داد. خدا شاهد است که پروین جذبهای داشت که ما که بزرگترهای تیم بودیم، میرفتیم پشت ستون پنهان میشدیم. حالا درخشان برای اینکه دیده شود رفت آن سریال را بازی کرد. نکته جالب اینکه اصلا استعداد نداشت، خودش هم میداند. او دیالوگها را نمیتوانست از بر کند. ارسال به دوستان
خندههای ناتمام
حمید حاجیپور، خبرنگار روزنامه ایران: هنوز چند روزی از دیدنش نمیگذرد، منتظرم تا از سفر بازگردد ولی یک تماس همه چیز را بهم میریزد. به زبان نمیآید، خیلی سخت است. زنگ میزنند و میگویند دوست صمیمیات مسافر هواپیمایی بوده که روز گذشته خبر سقوطش را نه یکبار بلکه چند بار از اخبار شنیدهای! خشکم میزند، یخ میکنم و انگار همه غمهای دنیا را روی دوشم گذاشته باشند مات و مبهوت میمانم. اولش خودم را فریب میدهم که سربه سرت میگذارند و به این و آن زنگ میزنم که بگویند این خبر دروغ است ولی انگار واقعیت دارد. حسین دیگر نیست. هنوز در شوک هستم که سیل پیامها در شبکههای اجتماعی روح و روانم را بهم میریزد. عکسهای حسین تند و تند با جملات غمانگیز دوستان و همکاران روی صفحه موبایلم نقش میبندند. مثل اینکه باید باور کرد، چارهای نیست. هنوز صدای خنده حسین جوادی را میشنوم و خاطراتش جلوی چشمانم است و مثل یک دفتر مشق آنها را خط میزنم، غصهام میگیرد برای کسی باید بنویسم که روزهایی را با هم گذراندهایم و درد دلهایی کردهایم. حسین آرزوهای زیادی داشت و برای رسیدن به آنها هیچگاه عقب ننشست و با همه سختیها جنگید، ارادهاش مثالزدنی بود و الگویی بود برای خبرنگارهای دیگر. ولی حیف که بار سفرش را به یکباره بست و رفت. حسودیم میشود به حسین که چه لیاقتی داشت که روز شهادت حضرت زهرا(س) مظلومانه پر کشید و چه لیاقتی پیدا کرد کوههای آلپ که پیکر او و میلاد اسلامی را در آغوش کشید و مزاری شد برای 2خبرنگار غریب. نمیشود، نمیخواهم مرگ حسین را باور کنم ولی حقیقت این است که او دیگر نیست و تنها یاد و خاطرهاش لحظه به لحظه در بین همه کسانی که او را میشناسند زنده است. ایکاش مزاری داشت تا حرفهای نگفتهام را به او میگفتم. ارسال به دوستان
اخبار
بهانههای تکراری سعودیها ارسال به دوستان
نامه نکونام پس از خداحافظی
جلوی هیچکس سرم را خم نمیکنم جز هواداران
نکونام، بازیکن تاثیرگذار فوتبال ایران سهشنبه شب پس از انجام 151 بازی ملی از دیدارهای ملی خداحافظی کرد تا دوران یکی از مهمترین بازیکنان فوتبال ایران هم در عرصه ملی به پایان رسیده باشد. نکونام دیروز با انتشار بیانیهای به صورت رسمی خداحافظیاش از بازیهای ملی را اعلام کرد. در بیانیه نکونام، کاپیتان سابق تیمملی آمده است: «15 سال پیش در دیداری دوستانه مقابل اکوادر، در اولین بازی ملی برای 8 دقیقه به زمین رفتم تا به زرینچه، مهدویکیا، علی دایی و دیگر همبازیانم ملحق شوم. در آن بازی داشتم پرواز میکردم. پاهایم در آن 8 دقیقه روی زمین نبود. میگفتند پیراهن تیمملی هزار کیلوگرم است اما من وزن خودم را هم احساس نمیکردم. پیراهن تیمملی بالهایی شده بود که مرا از سطح زمین جدا کرد. بازی را برده بودیم، البته من سهم چندانی در آن پیروزی نداشتم اما آن بازی نقش بزرگی در زندگی من داشت. آن شب وقتی همه اعضای تیم در رختکن استادیوم کولزیوم رفتند دوش بگیرند، من همچنان مبهوت نشسته بودم. نمیخواستم پیراهن تیمملی را دربیاورم. میگفتم نکند پیراهن را دربیاورم و دیگر سعادت پوشیدنش را نداشته باشم! سفر من با تیمملی 15 سال طول کشید. پیراهن تیمملی روی تن من ماند. با این پیراهن کیلومترها دویدم تا اگر لیاقتش را داشته باشم، لبخندی روی چهره مردم کشورم بنشانم و با ورزش فوتبال که بهانهای انسانی و اخلاقی است، برایشان اندکی هیجان بسازم در کشاکش گرفتاریهای زندگی. از شب اکوادور تا شب سوئد، در صدها بازی، خاطرههای تلخ و شیرینی ساختم که مانند دور تند یک فیلم از مقابل چشمانم میگذرد. شبیه همان سرگیجه خوشایندی است که در نخستین بازی ملی داشتم. یک تصویر در تمام خاطرات ملی من ثابت است و آنهم حس حضور شما هواداران است. اگر بدانید چه جایگاهی در فوتبال دارید. بدون شما فوتبال اصلا معنایی ندارد؟ من هیچوقت سرم را جلوی کسی خم نکردم و نمیکنم به غیر از شما هواداران چون هر چه دارم از شما بوده و خواهد بود. بعد از بازی سوئد احساس کردم که دیگر وقت خداحافظی فرا رسیده و باید پیراهن مقدس تیمملی را به بازیکن دیگری بسپارم و بروم. روز اولی که این پیراهن را به تن کردم، به عشق و شوق شما بود و تا روز آخر هم با همین عشق پیراهن مقدس ایران بزرگ را پوشیدم. خاطره بد زیاد داشتهایم، روزها و شبهایی که شما عزیزان هم به خاطر شکستها، کنار ما گریه کردید. وقتی این اشکها را دیدیم با تمام وجود جنگیدیم که روزی لبخند زیبایی هم روی لبانتان بنشانیم. هنوز خاطره شیرین صعود به جام جهانی آلمان و برزیل در خاطر من هست. شب بازی بحرین و آن خوشحالی بیحد و حصر. ما گریه میکردیم، شما هم اما این گریه زیباترین لبخند دنیا بود. در اولسان وقتی کره را بردیم، احساس کردم سنگینترین بار تمام عمر، از روی دوشمان برداشته شد و تنها و تنها به شما فکر میکردیم که در آن فشارهای اقتصادی و معیشتی دقایقی شاد بودید و انواع و اقسام مشکلاتتان را فراموش میکردید. امروز بیاندازه خوشحالم که سالهای سال کنارتان بودهام و وقتی به خاطراتی که در کنار هم داشتهایم فکر میکنم، بغض گلویم را میفشارد. چطور میتوانم تمام روزهایمان را در این نوشتهها خلاصه کنم؟ فقط میخواهم به عنوان برادری کوچکتر، از شما بابت شکستها عذرخواهی کنم. میدانم که با شکستها چطور قلبتان را شکستیم. شما هیچگاه استحقاق این شکستها را نداشتید چون سختکوشترین و صبورترین مردم دنیا هستید و به جرات میگویم بهترین هواداران جهان. همه جا کنار ما بودید و هستید. به عشق دیدن ما از شهرهای دورافتاده میآمدید و نمیدانم چگونه از شما تشکر کنم جز اینکه بگویم دست تک تک شما را میبوسم و میفشارم. جواد نکونام بدون شما هیچ بود و هنوز هم در مقابل بزرگی شما هیچ هستم. میخواهم به خاطر اشتباهاتی که در داخل یا بیرون زمین فوتبال داشتم از مردم کشورم و همه اهالی فوتبال عذرخواهی کنم. اگر کاری کردم که طرفداران را رنجاند همین جا عذرخواهی میکنم. هرگز قصد نداشتم کسی را آزار بدهم. در هر بازی تلاش کردم عرق بریزم و برای سربلندی کشورم بجنگم. بازیهایی بوده که به خواستهام نرسیدهام و میدانم مردم ناراحت شدهاند اما هیچوقت قصور نکردم. همیشه تلاش کردم طوری برای تیمملی بازی کنم که انگار آخرین بازیام بوده. حالا اسم نکونام از پشت پیراهن تیمملی پاک میشود. بازوبندی که نشانه نمایندگی یک ملت است و به رسم امانت نزد من بود را در میآورم، میبوسم و با این امید که امانتدار متعصبی بوده باشم. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|