گفتوگوی «وطن امروز» با علیرضا رئیسیان، کارگردان فیلم «دوران عاشقی»
وظیفه من حل مسأله نیست!
مرتضی اسماعیلدوست: فیلم «دوران عاشقی» در اولین روزهای اکران از رکورد فروشی غیرقابل تصور برخوردار شد، با این حال ساختار گسسته روایی و مضمون پرداختی فیلمساز نیاز به نقدی رودررو با سازنده را پیش میکشید. از این منظر، گفتوگویی بدون تعارفات مرسوم رسانهای و همراه با چالشی لازم در فضای تقابل دیدگاهها با کارگردان اثر صورت یافت. شرایطی که انتظار میرود در سایه انتقادپذیری نقشآفرینان سینمای ایران تداوم یابد. با این امید، گفتوگوی متفاوت و چالشی انجام شده با علیرضا رئیسیان، کارگردان مطرح سینما را دنبال میکنیم.
چه شد که از میان انبوه مضامین موجود در جامعه سراغ داستانی با موضوع خیانت در خانوادهها رفتید؟
کجای این فیلم دارای موضوع خیانت است؟ اصلا خیانتی وجود ندارد!
در فرهنگ ما وقتی مردی به طور پنهانی اقدام به انتخاب زنی دیگر میکند، دیدگاهی پذیرفتنی نمییابد. از طرفی مسائل متناقضی درباره رابطه کاراکترها و گذشته آنها در فیلم وجود دارد!
این مساله امری خلاف قانون و شرع نیست و میبینیم که خیلی از مردان، دوهمسره هستند و حتی براساس تحقیقات انجام شده و آنچه در پیرامون خود میبینیم، مسائلی اینچنینی وجود دارد و ما امر خلافی را در فیلم خود نگذاشتیم و مساله چندهمسری و صیغه کردن با امر خیانت متفاوت است. کاراکتر حمید در فیلم دچار خطایی شده که بعد هم متوجه اشتباه خود میشود. وقتی مسالهای خیانت محسوب میشود که شخص با قصد و نیت قبلی و برخلاف قانون آن را انجام دهد! کاراکتر مرد در این فیلم به دلایل عرفی اشتباه کرده است و خیلیها هم در جامعه دارای 2 همسر یا و چندهمسر هستند!
گفتههای شما با آنچه در فیلم «دوران عاشقی» دیدهایم کاملا تناقض دارد. کاراکتر حمید به طور پنهانی اقدام به انتخاب دختری از فرنگ برگشته به نام «میترا» میکند و بعد هم از طریق وکالتی که همسر اول حمید یعنی «بیتا» میپذیرد، این مساله برملا میشود. از طرفی تصویری قابل باور از ندامت طرفین وجود ندارد.
شما تعبیر خود را از فیلم انجام میدهید و میتوانید آنها را در قالب نقد بنویسید. فیلم من نهتنها غیراخلاقی نیست، بلکه برخلاف آن، اثری کاملا اخلاقی و حتی دینی است.
آمار حاصل شده توسط شما از چه طریقی بوده که از میان موضوعات مختلفی که دامنگیر جامعه است، این مساله تبدیل به موضوعی حساس برای ساخت شده است؟
پس به نظرتان من چه چیزی بسازم؟ موضوعات مختلف و تکراری را در تلویزیون و در فیلمهای مختلفی دیدهایم و باید بتوانیم در سینما به موضوعات دیگری بپردازیم. الان براساس آمارها، هر 3 ازدواج تبدیل به یک طلاق میشود و این آمار وحشتناکی است. من برای این فیلم از طریق دسترسی به پروندههای حقوقی مختلف، معضلات امروز خانوادهها را بررسی کردم و همه چیز طبق تحقیقات به دست آمد. در طول فیلم هم خانم وکیلی بهعنوان مشاور در کنار کار بود و اتفاقاتی که از دفاتر حقوقی میگفت، بسیار هولناکتر از این بود.
شما فیلمساز گزیدهکاری هستید و با وسواسی که برای ساخت فیلم دارید، انتظار میرود چه در قالب انتخاب ایده و چه در پرداخت آن با اثری کاملتر از «دوران عاشقی» مواجه شویم!
انتخاب این مساله با توجه به موقعیت نمایشی مناسبی که برای ساخت یک اثر سینمایی دارد، برایم جذاب بوده است. از طرفی این موقعیت دراماتیک در حال حاضر در جامعه وجود دارد. برای همین به طرح و فیلمنامه «دوران عاشقی» رسیدم.
فیلم «دوران عاشقی» همان چیزی بود که 6 سال فاصله میان فعالیت شما را پر کند؟
فیلم «دوران عاشقی» هم در جشنواره فیلم فجر سال پیش جایزههای مهمی مانند بهترین فیلمنامه را برده و هم در این 4 روز سپری شده از اکران رکورد فروش را زده است. حالا هم در جشنواره مونترال پذیرفته شده است. البته اینها برایم مهم نیست، من به دنبال این بودم که بحرانی را نشان دهم که امروز در میان خانوادهها به وضوح وجود دارد. شما آمار طلاق و دعواهایی را که در دادگاه خانواده مطرح میشود، بررسی کنید. این معضلی است که تقریبا در هر خانوادهای وجود دارد و شاهد ارتباطاتی خارج از اندازه و عرف در جامعه هستیم. من همه تلاش خود را در این فیلم کردم تا در عین جذابیت، لایههایی از بحران امروز جامعه را مطرح کنم.
اگر از نشانههای خیانتورزانهای که به وضوح در فیلم وجود دارد، بگذریم. روال زندگی و بحرانی که به گفته شما در فیلم «دوران عاشقی» به تصویر درآمده را تا چه میزان میتوان همراه با حل مساله و نشان دادن مسیر راه برای مخاطبان دانست؟
وظیفه من حل مساله نیست، اصلا کجای آموزش فیلمسازی به ما گفتهاند بروید مسائل انسانی و مشکلات خانوادهها را حل کنید؟ حل مشکلات برعهده نهادهای دیگری است. من فیلمساز تنها باید اقدام به طرح مساله کنم که آن را انجام دادهام. فیلم «دوران عاشقی» نشان میدهد در صورت وجود بحران عاطفی در خانوادهها، چه رفتاری را باید در پیش گرفت؟ چرا که آدمهایی که مماس با این وضعیت هستند، حتما واکنشهای متفاوتی خواهند داشت.
به تصویر کشیدن ناهنجاریها در جامعه مساله قابل قبولی است اما چگونگی پرداخت اثر چه در قالبی دراماتیزه و با رعایت اصول فیلمنامهنویسی و چه براساس زمینهای برای هشدار مسائل اخلاقی برای مخاطبان باید مورد توجه قرار گیرد؟
به نظرم در سینما باید به دفعات به اینگونه مسائل و معضلات مطرح شده در خانوادهها پرداخته شود، کاری که تلویزیون قادر به انجام آن نیست. شما به فیلمی که 2 سال پیش وودی آلن درباره بحران خانوادهها ساخته و نامزد اسکار در فیلمنامه شد، توجه کنید...
اما فیلم «جاسمین غمگین» براساس مولفههای فرهنگی جامعه آمریکا ساخته شده و قابل قیاس با جامعه اخلاقی ما نیست؟
اصلا اینطور نیست. بحران خانواده در همه جا وجود دارد. شما حتی در تلویزیون ما هم در این سالها شاهد پخش سریالهایی با مضامین چندهمسری بودهاید. چرا اعتراض نکردید؟ کار هنرمند، آشکارسازی حقیقت و کار سیاستمداران، پوشاندن حقیقت است. تنها وظیفه من بهعنوان فیلمساز طرح مساله بوده و اینکه بتوانم در قالب یک داستان جذاب با ساختاری محکم، فیلمی بسازم که همچون آینهای برای اعمال مردم باشد تا خودشان فکر کنند. آیا انتخاب این مسیر درست است یا نه؟
چرا کاراکتر «بیتا» با وجود اینکه وکیلی حقوقی است و باید دارای ابعاد رفتاری فعالی باشد، تا این حد منفعل و ایستاست و با وجود اینکه از پنهانکاری همسرش آگاه شده، هیچ عنصر حرکتی از این کاراکتر در روند فیلمنامه مشاهده نمیشود؟
این نظر شماست. خانم لیلا حاتمی چه در جشنواره فجر و چه در جشنواره شهر برای این نقش کاندیدا شده است و تماشاگران و افرادی که فیلم را دیدهاند، به تحسین ایشان پرداختهاند.
منظور من بازی خانم حاتمی نیست بلکه انفعال رخ داده در شخصیتپردازی و نبود مولفههای پیشبرد در روایتپردازی فیلمنامهای است که شما از آن فیلم ساختهاید. به نظرم تشابهات مشخصی میان کاراکتر «بیتا» با نقشهای مظلوم و سرخوردهای مانند «یاسی» در فیلم «سعادتآباد» وجود دارد!
کاراکتر «بیتا» اگر خوب نوشته نمیشد که خانم حاتمی نمیتوانست آن را به این خوبی بازی کند. این کاراکتر در کارش خیلی هم فعال نشان میدهد و وکیل موفقی است اما حجم زندگیاش را فقط کارش پُر کرده است. اگر توقع شما از فعالیت کاراکتر همان حرکات فیزیکی است که در سریالها و بعضی فیلمها میبینیم، بحث دیگری است! «بیتا» در فیلم با نوع رفتار خود «حمید» را پس میزند، حتی به شوهرش میگوید که از خانه برو بیرون. پس دیگر باید چه کار کند؟ شما دارید نقطه نظرات شخصی خود را در این گفتوگو منعکس میکنید. این درست نیست، اگر نقدی است باید مبتنی بر منطقی مشخص در اثر باشد. نگاه تماشاگری که از فیلم راضی است با شما فرق دارد!
من اعتقادی به مصاحبههایی که صرفا مبتنی بر احوالپرسیهای مرسوم و گفتن از خاطرات ساخت فیلم باشد ندارم و این پرسشها ضمن اینکه همراه با مثالهایی روشن است، بازتابی از دغدغههای بخشی از مخاطبان است.
چه مخاطبانی چنین دغدغههایی دارند؟
برخی که جدا از جنبههای ظاهری به دنبال تصویری روشن و ملموس از یک خانواده ایرانی هستند و اگر نقصانی را در یک زندگی میبینند به دنبال ردپایی از تاثیر آن در فرجام شخصیتها هستند.
دغدغه من بیشتر از شماست. مخاطب در پایان این فیلم به بحران در خانواده و مواجهه با آن فکر میکند. در واقع من در این فیلم به یک بحران در خانواده میپردازم و اینکه چه واکنشهایی از آن پیش خواهد آمد.
برخلاف تصور نهتنها پایان فیلم «دوران عاشقی» باز نیست بلکه به قطعیت نشان از پیامی همراه با گذشت روی خطاها میدهد و این از طریق چشمهای بستهای نتیجهگیری میشود که در ابتدای فیلم گشوده شده بود؟
خواستم با آن چشمها بگویم که همه زندگی به اندازه یک چشم بر هم زدن است و هر زندگی با همه خوبیها و بدیهایش به اندازه چشم برهم زدنی خواهد بود. من به دنبال قضاوت یا پیشنهاد خاصی در فیلمها نیستم. حالا دوستانی، تعابیر مختلفی از فیلم و پایان آن میکنند و کار هنری این است که بتوان از آن برداشتهای متفاوتی کرد. به نظرم هنگامی فیلم کامل میشود که با ذهن مخاطب درگیر شود. فیلمی که همه چیز را قطعی کند، الزاما فیلم خوبی نیست. البته پایان بازی که الان در سینما مُد است و بیشتر بلاتکلیفی است، مورد توجه من نیست اما نمیتوان اختیار مخاطب را در تفسیر اثر با پایانی کاملا قطعی محدود کرد.
از نظر شما چه تعبیرهای متفاوتی برای پایان فیلم میتوان متصور ساخت؟
تعابیر متفاوتی وجود دارد. مثلا برخی میگویند وقتی کاراکتر در پایان چشمش را میبندد، در واقع چشم بر پلیدیها بسته است، در عین اینکه مرد را تنبیه میکند. برخیها میگفتند زن، هنوز شوهرش را نبخشیده است و برخی از نوع واکنش منطقی بیتا رضایت داشتند که همراه با پرخاشگری عصبی نبوده است. من هم به دنبال همین تعابیر بودم که در روزهای اول کار آن 2 پلان چشمها را فیلمبرداری کردم.
یعنی از نظر شما پایانی همراه با گذشت از سوی «بیتا» قطعیت ندارد؟
من به قطعیتی برای پایان رسیدم اما راههای رسیدن نزد تماشاگر همچنان باقی است. به هر حال پیام فیلم همین گذشت است، چرا که هر انسانی میتواند مرتکب خطا شود و کسی معصوم نیست. ما در فیلم علتهای این بحران را نشان دادیم که بخشی از آن بابت غفلتهایی به وجود آمد که زن نسبت به همسر و زندگیاش داشته و کاراکترهای دیگر هم به شکلی متفاوت غفلت کردند.
اما فیلمنامه «دوران عاشقی» برخلاف کارگردانی مناسبی که شما با پلانهای ترکیبی و استفاده از تنش صحنهها با دوربینی سیال به وجود آوردید، نتوانسته به اندازه اجرا موفق باشد.
ما در فیلمنامه «دوران عاشقی» با کمک نویسندهها توانستیم مشکلات روایت را کم کنیم. البته من چندان به دنبال ساخت اثری معمایی نبودم و همین که با کمی رازآلودگی بتوانم بیننده را کنجاو و پیگیر داستان کنم، برایم کافی بوده است. من بیشتر در آثارم سعی میکنم با استفاده از فضای بصری و ساختار فنی تماشاگر را جذب فیلم کنم. در این فیلم هم تلاش کردم ساختار قصه و درام همراه هم پیش برود. ما در ایران فیلمنامهنویس حرفهای به معنای واقعی کم داریم و در بخش فیلمنامهنویسی مشکلات بسیاری وجود دارد که به دلیل همین ضعف در تکنیک فیلمنامهنویسی از آن نقطه دلخواه دور هستیم. به نظرم معضل فیلمنامهنویسی در سینمای داستانی ایران خیلی جدی است و دلیل آن فقدان تکنیک درست و نبود نویسندگان متبحر است.
در آثارتان چه تعاملاتی با بازیگران برای رسیدن به اجرایی مطلوب خواهید داشت؟
من در کارهایم نه دورخوانی دارم نه تمرین و نه تحلیل شخصیت! فقط سیناپس در اختیار کاراکترها قرار میگیرد، متن را میخوانند و در اجرا براساس شرایط، دیالوگها و فیلمنامه شکل میگیرد.
یعنی با فیلمنامه کاملی سر صحنه نمیروید؟!
اگر هم فیلمنامه کاملی داشته باشم، به بازیگران نمیدهم! چرا که حین کار به طور کامل دچار تغییر میشود. البته من در روز قبل از اجرا، دیالوگها و فضای صحنه را نوشته و به دست بازیگران میدهم و همه چیز از جمله دکوپاژ آماده است. هنگام فیلمبرداری هم اگر نیاز باشد اتودهایی با بازیگران میزنیم. البته بازیگران را کاملا آزاد میگذارم، فقط اگر نیاز باشد، قدری در اجرای بازیها اصلاح انجام میدهم.
طراحی شخصیت کاراکترها برای زنان فیلم با انتخاب لباسهایی با رنگهای تند گرم برای میترا و رنگهای سرد برای بیتا شکل گرفته است و به شکلی است که نشاط و سرزندگی را به سمت همسر دوم یعنی میترا میبرد.
برای رسیدن به ساختمانی بصری در اثر نیاز به این طراحیها در صحنه و لباس وجود دارد. بیتا هم در اوایل فیلم رنگهای سرزندهای دارد و به مرور که از نظر عاطفی دچار بحران میشود به سمت رنگهای خنثی میرود و این باید اتفاق بیفتد. در خصوص طراحی لباس میترا هم در فلاشبکها رنگهای روشن و شادی میبینیم اما همین طراحی وقتی که دارد با مادرش حرف میزند، دچار تغییر شده و رنگهای سرد مییابد.
مخاطب با دیدن فیلم «دوران عاشقی» چه ثمرهای خواهد یافت و چه تفکری در پایان این فیلم در ذهن او شکل میگیرد؟
مهمترین مساله این است که تماشاگر با رضایت سالن را ترک کند. نکته بعدی هم این است که بازتابهای گسترده و دیدگاههای متفاوتی با دیدن یک فیلم برای بینندگان رخ دهد. محصول هنری، کالایی بستهبندی شده نیست و باید تعبیرهای متفاوتی از اثر داشت.
آیا این نوع پیشنهاد عاشقانه میتواند برای جامعه ایرانی مفید باشد؟
فیلم «دوران عاشقی» به روایت زندگی 3 زن و 3 مرد از نسلهای مختلف و با نگاههایی متفاوت میپردازد که زنان در آن مادر میترا، میترا و بیتا هستند و در کنار اینها مردانی چون زندی، حمید و پدر میترا قرار دارند که هر کدام وجوهی از شمایل مردانه و زنانه را در فیلم نشان میدهند و مانند منشوری هستند که بازتابهای مختلفی دارند. متاسفانه پیشنهاد جامعه برای شرایط بحرانی، منتهی به خشونتهای وحشتناکی شده و ما خواستیم در فیلم به ترویج نگاهی غیرخشن بپردازیم. در فیلم گفته میشود که اگر حادثهای رخ داد ضمن اینکه نباید نادیده گرفته شود، باید به دنبال راهحلی منطقی برای آن بود.