|
پشت پرده استعفای خاکپور از تیم امید چیست؟
بازگشت به بازی مربی ایرانی و خارجی
باربد بهراد: اگر حبیب کاشانی میدانست پس از انتخابش بهعنوان مدیر و همهکاره تیم امید چه سناریوهایی در انتظارش است قطعا با یک پاسخ نه به کفاشیان خودش را از این معضل ادامهدار نجات میداد. هنوز چند ساعت از قهرمانی تیم امید در بازیهای غرب آسیا نگذشته بود که ناگهان محمد خاکپور همه را غافلگیر کرد؛ یک خداحافظی شوکهکننده که قطعا لایههای زیرین و پنهانی دارد. تیم فوتبال امید ایران و یک طلسم چند دههای باعث شده حضور در المپیک مبدل به بزرگترین آرزوی فوتبالی ما شود. اتفاقی که در 4 دهه اخیر هرگز رخ نداده و هر بار یک اتفاق باعث میشود دست تیم ایران از صعود به المپیک کوتاه بماند. وقتی از همین آسیا تیمی مثل عراق که اسیر جنگ داخلی و هجوم کشورهای خارجی و هزار و یک بیثباتی است بهراحتی به المپیک میرود و در آنجا هم شگفتیساز میشود، آن وقت متوجه میشویم چه اتفاق تلخی برای فوتبال ما رخ داده است. شاید به همین خاطر بود که علی کفاشیان در هشتمین سال حضورش بر مسند ریاست فدراسیون فوتبال با یک طرح عجیب همه اختیارات این تیم را از گردن خودش باز کرد و به صورت کلی به حبیب کاشانی داد. حتی انتخاب سرمربی و کادر فنی بهعهده کاشانی سپرده شد و فدراسیون تنها قبول کرد که هزینه کادر فنی را متقبل شود. بدون تردید اگر قرار بود خود فدراسیون فوتبال عهدهدار همه مسائل باشد قطعا نه محمد خاکپور میتوانست جانشین وینگادا شود و نه جایی برای محمد مایلیکهن بهعنوان مدیر فنی بود اما از آنجا که کفاشیان همه اختیارات خود را مستقیم به حبیب کاشانی تفویض کرده بود کنار ایستاد تا تغییرات باب میل او انجام شود. از این رو بود که پس از جلسات پرتعداد محمد خاکپور بهعنوان دوست 30 ساله کاشانی بدون داشتن حتی مدرک لازم به نیمکت تیم امید جلوس کرد. با توجه به نوع بازی تیم امید در بازیهای مقدماتی که مقابل تیمهای درجه دو و سه آسیا فروردین ماه امسال در تهران برگزار شد و شکست ایران مقابل عربستانسعودی، خیلی از کارشناسان متفقالقول عقیده داشتند این تیم برای صعود کار آسانی پیشرو ندارد. با این وجود پس از قرعهکشی و مشخص شدن محل انجام بازیها به صورت فشرده در قطر، کادر فنی امید در مصاحبههایش با امیدواری صحبت از صعود کرد اما پس از قهرمانی در بازیهای غرب آسیا بود که ناگهان محمد خاکپور قهرمانی در این تورنمنت را اهرم فشار کرد و با «بیحرفهایگری» تمام به محض ورود تیم به فرودگاه امام خمینی صحبت از استعفا کرد! اما علت استعفا چیست و چرا او تن به این کار داد؟ قطعا باید رد پای کیروش را در این بین با چشمانی مسلح دید. خاکپور به نوع برخورد فدراسیون فوتبال با مربیان خارجی و داخلی اعتراض دارد. او بیتوجه به اینکه یکبیستم افتخارات وینگادا را ندارد (قهرمانی در بازیهای غرب آسیا اولین و تنها افتخار مربیگری خاکپور است) میخواهد فدراسیون فوتبال با او همانگونه قرارداد ببندد که پیش از این با سرمربی پرتغالی تیم امید بسته بود. از این رو پس از صلاح و مشورت با مایلیکهن و برای نشان دادن اعتراضش ناگهان دست کاشانی را در پوست گردو میگذارد و در آستانه آغاز بازیهای مقدماتی المپیک میگوید من نیستم. سرمربی جوان تیم امید به این نکته توجه ندارد که اگر قرار بود فدراسیون فوتبال هزینه 350 هزار دلاری برای او کند قطعا سراغ همان مربیان بزرگ و کارنامهدار خارجی میرفت نه فردی که کنفدراسیون فوتبال آسیا مدرک او را قبول ندارد و میگوید باید اول یک دوره در آسیا بگذرانی سپس تازه اجازه نشستن روی نیمکت پیدا کنی! از سوی دیگر چطور میشود کیروش با آن همه افتخار و رزومه را با خاکپور یکی کرد؟ قطعا فدراسیون فوتبال ایران باید شأن هر مربیای را که بهعنوان مربی تیم امید انتخاب شده حفظ کند و در این بین فدراسیون هم متعهد شده مبلغ 500 میلیون تومان به او پرداخت کند که این مبلغ در دو قسط 250 میلیون تومانی به خاکپور پرداخت میشود از این رو برخلاف آنچه او مدعی شده، هیچ فرقی بین مربیان ایرانی و خارجی گذاشته نشده. از سوی دیگر خاکپور موفق شد چند اردوی برونمرزی را برای تیمش برگزار کند غافل از اینکه کیروش برخلاف اصرارش نتوانست در دور قبل یک اردوی یک هفتهای را در همین ترکیه برای تیم امید بگذارد. اگر همکاری باشگاه ایرانیان در دوبی هم نبود قطعا فدراسیون فوتبال نمیتوانست همین اردوی یک هفتهای کشور امارات را هم قبل از بازی با عمان برای شاگردان کیروش بگذارد. اگر خاکپور دیرتر از حد معمول به پولش رسیده این هم چیز تازهای نیست چرا که کیروش همین چند وقت قبل در میان نزاع و جنگ رسانهای با دبیرکل فدراسیون فوتبال فاش کرد در راه صعود به جام جهانی ماهها او و همکارانش هیچ پولی دریافت نکردند از این رو شایسته احترام هستند نه این برخورد امروز فدراسیون. محمد خاکپور با اینکه با هیچ ترازویی قابل سنجش با کیروش نیست اما خیالش از این چیز میتواند جمع باشد او و تیمش همانقدر که امکانات از حبیب کاشانی گرفتند کیروش از علی کفاشیان نتوانست بگیرد. در مورد تفاوت قیمت این دو مربی هم هیچ حرفی نمیشود زد چون آن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است. از این رو به نظر میرسد این شوی به راه افتاده بزودی ختم به خیر میشود و خاکپور هم بهعنوان مربی تیم امید به کارش بازمیگردد اما نمایش او موجب میشود باز هم بحث قدیمی و فرسوده مربی ایرانی و خارجی به پا شود؛ فارغ از اینکه کارنامه، سواد و میزان اعتبار، فرق بین مربیان است نه صرفا ملیتشان. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
گزارش مجله «چمپیونز» از تنها حضور هرتابرلین در لیگ قهرمانان
دایی و فصل فراموشنشدنی هرتابرلین
دایی بعد از درخشش در آرمینیا بیلهفلد و بایرن، چهره شناختهشدهای در فوتبال آلمان بود اما گلزنیهای او در چمپیونزلیگ با پیراهن هرتابرلین بود که او را به یکی از شناخته شدهترین ستارههای آسیا در اروپا تبدیل کرد. نشریه «چمپیونز» که توسط یوفا منتشر میشود، در یکی از شمارههای اخیرش، گزارشی از هرتابرلین فصل 2000-1999 داشته که در آن به نقش پررنگ علی دایی در موفقیتهای آن تیم اشاره شده است. در ادامه، متن کامل این گزارش را بخوانید: تیم اول پایتخت آلمان تنها یک بار در رقابتهای چمپیونزلیگ حضور پیدا کرد. اولین و تنها حضور هرتابرلین در این رقابتها در فصل 2000-1999 بود؛ حضوری درخشان که هنوز هواداران این باشگاه درباره آن صحبت میکنند. نمایشهایی که تا اندازهای سوررئال بود. در سال 1997، بعد از 6 سال غیبت، هرتابرلین بار دیگر به بوندسلیگا بازگشت. 2 سال بعد، بانوی پیر (لقب هرتا در فوتبال آلمان) با قرار گرفتن در رتبه سوم بوندسلیگای یک و کسب سهمیه حضور در چمپیونزلیگ، همه را غافلگیر کرد. بعد از پیروزی مقابل تیم قبرسی آنورتوسیس فاماگوستا در دور سوم مرحله مقدماتی، هرتا در اولین مرحله گروهی، با تیمهای چلسی، گالاتاسرای و میلان همگروه شد. یورگن روبر، سرمربی هرتا که از سال 1996 هدایت این تیم را برعهده داشت، به خبرنگاران گفته بود: ما تنها برای یاد گرفتن اینجا هستیم. هنریک هرزوگ، مدافع وقت هرتا که در حال حاضر مسؤول تدارکات باشگاه است، این تیم را در مقایسه با سایر تیمهای گروه، یک «موش کوچک» توصیف کرد. هرچند روبر هدف تیمش از حضور در چمپیونزلیگ را آموزش اعلام کرد اما خیلی زود مشخص شد هرتا تکالیفش را بهخوبی انجام داده بود. در اولین دیدار مرحله گروهی مقابل گالاتاسرای در ورزشگاه علی سامیین، دیداری که اولین بازی هرتا در رقابتهای اروپایی بعد از رسیدن به نیمهنهایی جام یوفا در سال 1979 بود، میشائیل پریتز و داریوژ ووژ، خیلی زود هرتا را پیش انداختند. البته این دیدار در نهایت با تساوی 2-2 به پایان رسید اما همین که این نتیجه برایشان یک ناکامی محسوب میشد، نشان میداد تواناییهای آن تیم در چه حدی بود. 6 روز بعد، هرتا میزبان چلسی بود که مارسل دسایی، دیدیه دشان، توره آندرهفلو، فرانک لبوف، دن پترسکیو و جان فرانکوزولا را در اختیار داشت. روبر با گفتن اینکه «کیفیت چلسی فاصله زیادی با هرتا دارد» تلاش کرد انتظارات را کم کند اما تیمش به لطف 2 گلی که علی دایی، مهاجم ملیپوش ایرانی در مقابل 50 هزار هوادار ورزشگاه المپیا اشتادیون به ثمر رساند، حریف لندنی را شکست داد. در بازی بعدی، شاگردان روبر توانستند در سنسیرو مقابل میلان به تساوی یک-یک برسند. این بار هم دایی برای هرتا گلزنی کرد و روسونری در مقابل نمایش دفاعی هرتا بشدت به زحمت افتاد. در دیدار برگشت، در هوای سرد برلین، هرتا یک بر صفر میلان را شکست داد. هرتا در دقیقه 40، با ضربه دقیق داریوژ ووژ پیش افتاد و یک نمایش دفاعی عالی دیگر از برلینیها باعث شد آنها میلان را شکست بدهند؛ پیروزیای که یکی از روزنامههای برلین آن را دیدار قرن توصیف کرد. دایی هم از این دیدار با عنوان «مهمترین بازی تاریخ هرتا» نام برد. بهرغم این نتایج خوب، شکست در 2 دیدار آخر دور برگشت، کار هرتا برای صعود را دشوار کرد. شکست خانگی 4 بر یک مقابل گالاتاسرای و باخت 2 بر صفر برابر چلسی در لندن، باعث شد سرنوشت صعود هرتا به نتیجه دیدار گالاتاسرای- میلان گره بخورد. در آن دیدار تا دقیقه 86 میلانیها 2 بر یک پیش بودند اما 2 گل از هاکان شوکور و امیت داوالا کمک کرد تا هرتا راهی مرحله بعد شود. دومین مرحله گروهی، برای هرتا درسهای بیشتری داشت؛ تیم روبرو در گروهی قرار گرفت که بارسا و پورتو، 2 قهرمان سابق اروپا به همراه اسپارتا پراگ در آن حضور داشتند. در ادامه این مجله، علی دایی را یکی از ستارههای هرتا در فصل 2000-1999 معرفی میکند و مینویسد: این ستاره ایرانی وقتی به بایرن مونیخ پیوست، از سوی فرانس بکنباوئر مورد ستایش قرار گرفت. بهعنوان یک مهاجم در کلاس جهانی، او در بایرن نتوانست به موفقیت برسد به همین دلیل راهی هرتا شد. توانایی تکنیکی دایی، قدرتش در توپهای هوایی و مشارکت در کارهای دفاعی، در عملکرد خوب هرتا در چمپیونزلیگ نقش مهمی داشت. ارسال به دوستان
اخبار
ناکامی سلیمی در حمله به رکورد دنیا ارسال به دوستان
چرا مربیان لیگ علیه کیروش شدهاند؟
کمکم مربیان لیگ برتر متحد و یکصدا به تعطیلی لیگ اعتراض میکنند. تعطیلیهای طولانیمدت لیگ برتر برای بازیهای تیمملی صدای مربیان تیمهای لیگ برتری را درآورده است. مربیانی که نگران شاگردان خود هستند و همه یک سوال مشترک دارند؛ «بازیکنی که 5 بار بدنسازی میکند، چه بلایی سرش میآید؟! به خاطر تعطیلی لیگ مجبوریم مدام بازیکنان را به بدنسازی ببریم». از فرکی و برانکو گرفته تا فرازکمالوند و خیلیهای دیگر. وقتی صدای این اعتراض به گوش مربیان تیمملی میرسد آنها جواب میدهند که فیفا دی است و همه تیمهای ملی دنیا در اردو هستند. نگاهی به تقویم بازیهای لیگهای عربی و همینطور لیگهای شرق آسیا نشان میدهد تعطیلی اکثر لیگهای آسیایی با لیگ ایران یکی است و تفاوت چندانی در تعداد روزها وجود ندارد. بهعنوان مثال تیموریان، دژاگه و شجاعی 3 لژیونر ایرانی شاغل در لیگ قطر از همان روزهای ابتدایی شروع اردوی دوبی کنار تیمملی بودند چون لیگ قطر هم تعطیل شد اما تقویم لیگهای اروپایی با آسیایی تفاوت دارد. اکثر تیمهای اروپایی تازه 3 یا 4 روز قبل از شروع بازی هایشان به اردو میروند که این هم دلیل دارد. کیروش بارها گفته: «ما آلمان، انگلیس و اسپانیا نیستیم که بازیکنانشان در بالاترین سطح بازی میکنند و نیاز به اردو ندارند. ما ایران هستیم. تیمی که باید به صورت مداوم کار کند». سالهاست بر سر همین موضوع در فوتبال ایران بحث است و به نظر میرسد این قصه سر درازی دارد. تا همین چند وقت پیش کسی به تعطیلات لیگ اعتراضی نداشت مگر یکی، دو مربی اما امروز صدای اکثر مربیان لیگ درآمده و از تعطیلیهای طولانیمدت خسته شدهاند اما مربیان تیمملی هم نگران آینده هستند و میگویند با توجه به تغییراتی که صورت گرفته، باید اردوها و بازیهای بیشتری برگزار کرد تا ایران برای مرحله نهایی مقدماتی جامجهانی آماده شود. کیروش بارها گفته، کوسهها در مرحله بعد در انتظار ایران هستند. آنچه به نظر میرسد این است که تعامل تنها ارسال به دوستان
این مشکل باعث شده کواچ در آستانه اخراج باشد
محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال میگوید تا 10 روز آینده بهترین تصمیم را برای این رشته میگیرند. فدراسیون والیبال و اسلوبودان کواچ بعد از 2 سال همکاری در بیشترین فاصله از هم قرار گرفتهاند و دیگر سخت است تا با هم ادامه بدهند ولی محمدرضا داورزنی هنوز این نکته را نمیگوید اما از حرفهایش میتوان پی برد به جدایی از کواچ فکر میکند. او در این باره به خبرآنلاین میگوید: «ببینید ما بعد از بررسی شرایط به این نتیجه رسیدیم که تیممان آن اقتدار همیشگی را ندارد. به هر حال هدف اصلی ما رسیدن به المپیک است. ما باید ببینیم چه اتفاقی میافتد که بازیکنان آن برآیند همیشگی بازیشان را در زمین ندارند. الان مدام منتقدان میگویند مربی تیم ما اسیر بازیکنسالاری شده و میگویند 3 یا 2 بازیکن در تیم تصمیمسازی میکنند. ما باید به این اطمینان برسیم که چنین اتفاقی میافتد. اینکه مثلا یک بازیکن یا کاپیتان تیم در لحظهای از بازی به سرمربی توصیه کرده باشد تعویضی انجام بدهد که اتفاق عجیبی نیست. در فوتبال هم از این اتفاقات میافتد چون کاپیتان مسؤول حفظ ریتم تیم در زمین مسابقه است اما به هر حال چون تیم بد نتیجه گرفته، باید همه چیز را بررسی کنیم. گمانه دیگر ما این است که بچهها آن تمرینهای خوب دوره کادر فنی قبلی را انجام نمیدهند و مشکل اینجاست که وقتی از کواچ میپرسیم چه اتفاقی برای تیم افتاده است، او پاسخ میدهد خودم هم نمیدانم.» با این شرایط کواچ میماند یا میرود و آیا گزینهای برای تیمملی وجود دارد؟ او میگوید: «قطعا خود ما بیشتر از همه نگران تیمملی والیبالیم و نمیخواهیم حاصل این همه سال زحمتمان را ساده از دست بدهیم. برای همین، حواسمان به همه چیز هست. پس سعی میکنیم در کمتر از 10 روز آینده، بهترین تصمیم را بگیریم. یادتان باشد ما برای ساختن تیمی که به المپیک میرسد، فقط 45 روز فرصت داریم و نمیتوانیم همین طور احساسی تصمیم بگیریم». ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|