نگاهی به 2 کنگره پیشین علوم انسانی اسلامی
نباید ایستاد
چندی پیش بود که «عطاءالله رفیعیآتانی»، دبیر علمی سومین کنگره علوم انسانی اسلامی در حضور اصحاب رسانه از برگزاری سومین کنگره علوم انسانی اسلامی در روزهای 9 تا 12 آبانماه خبرداد. کنگرهای که در نتیجه 2 دوره قبلی تجارب ارزشمندی را در فرآیند تلاش برای دستیابی به تعریفی مناسب از علوم انسانی اسلامی به دست داده است و اینک در آستانه برگزاری سومین دوره، جمع فراوانی از اساتید، دانشمندان و پژوهشگران حوزه و دانشگاه را برای رسیدن به اهداف تعیینشده، گرد هم آورده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه نظر، پس از شکلگیری اساس نظام جمهوری اسلامی موضوعی مهمتر و چالشبرانگیزتر از تولید دانش مبتنی، منبعث و سازگار با اسلام در پیشروی مومنان به اسلام، نبوده است.
در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری بر این باور بودند که با وجود قرآن کریم حتی به قانون اساسی نیاز نداریم و در گامهای بعدی همین موقعیت را برای رسالههای عملیه قائل بودند، از سوی دیگر بسیاری - که خود به دستههای گوناگون تقسیم میشدند - بر آن بودند که علوم انسانی تجربهشده در غرب برای سیاستگذاری و برنامهریزی و مدیریت کشور کفایت میکند. در چالش بین این 2 دیدگاه نظام اسلامی در عمل راه دیگری را برگزید. نظام اسلامی هر 2 رویکرد را در عرصه عمل به چالشی عظیم واداشت و دیری نپایید که باورمندان به ایده نخست در معرکه تفصیل عرصههای تصمیمگیری و سیاستگذاری چارهای جز عبور از جمود بر دیدگاه خویش نیافتند و البته برخی از طرفداران ایده دوم نیز در مسیری که نظام اسلامی گشود همراه شدند. نظام اسلامی با اتکا بر مبانی و معارف گرانسنگ اسلامی راه نظریهپردازی و نوآوری در علوم انسانی را گشود. این رویکرد نظام، در عرصه نهادسازی به تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، دانشگاه امام صادق(ع)، موسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مراکز آموزشی و پژوهشی متعدد دیگر منتهی شد. ایدهها و آرمانهایی نظیر انقلاب فرهنگی، اسلامیسازی علوم، علم دینی، جنبش نرمافزاری و... ظرفهای نظری مناسبی بودند که زمینه و بستر لازم فرهنگی و سیاسی را برای خلق نهادها، افکار و اشخاص جدید، فراهم آوردند، اما سوالهای فراوانی درباره تحقق اهداف پیشبینیشده برای این نهادها وجود دارد. بسیاری نیز با تردید به نتایج فعالیت این نهادها مینگرند.
با همه اینها، برگزارکنندگان کنگره علوم انسانی اسلامی معتقد بودند که نباید ایستاد. چنانکه در بیانیه کنگره اول آمده است: از ایستایی و توقف موضوعات و بحثها روی مساله ضرورت و امکان تحول علوم انسانی موجود باید پرهیز کرد و تمرکز را باید بر مساله چگونگی تحول و مولفههای کلیدی آن قرار داد. نخستین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی با مشارکت 37 مرکز علمی و جمع وسیعی از محققان علوم انسانی کشور برگزار شد و جمعیت پرشمار نخبگان و برجستگان فکری و علمی از آن استقبال کردند. برگزارکنندگان کنگره سپس اعلام کردند؛ برای ایفای نقش فعال در به سرانجام رساندن فرآیند تحول در علوم انسانی دبیرخانه دائمی کنگره را ایجاد خواهند کرد.
معیار اسلامی بودن دانش چیست؟
حالا و در آستانه برگزاری سومین کنگره علوم انسانی اسلامی، جای این سوال باقی است که این کنگره و برگزارکنندگان آن در دورههای قبلی به چه معیارهایی برای تعریف علوم انسانی اسلامی دست یافتهاند. در بخشی از گزارش کنگره اول در تعریف «معیار اسلامی بودن دانش» به 7 روش برای دستیابی به شناخت اسلامی اشاره شده است.
برای اسلامی بودن هر دانش، معیار منبع شناسایی و 9 عامل یا موضوع شناسایی کفایت میکند. بنابراین اگر هر شناخت روشمندی پیرامون هر موضوعی به صورت سازگار از نقل و عقل به دست آید، این شناخت اسلامی خواهد بود.
گام اول؛ موضوع نظریهپردازی در علوم انسانی به هدف تأمین نیازهای زندگی فردی و اجتماعی در چارچوب نظام اسلامی به یک عزم فراگیر علمی نیازمند است. اما و اینک تلخی قصه تا آنجاست که دانشگاههای دولتی که با بودجه هنگفت دولت اسلامی تأمین مالی میشوند نیز برای انجام این رسالت عظیم از کمترین درجه نقشآفرینی، مضایقه میکنند.
گام دوم و اساسی؛ فهم و کشف و فهرستبرداری از مجموعه ناکارآمدیهای علوم متعارف انسانی و نیز تجربه بیش از 30 ساله کشور درباره نظریهپردازی در قلمرو علوم انسانی در حوزههای علمیه و دانشگاههاست. واکاوی انتقادی کارهای انجامشده در قلمرو علوم انسانی اسلامی نیز از ضرورتهای اولیه در این عرصه است.
گام سوم؛ کشف نظاممند «مسائل» مورد نیاز جامعه اسلامی برای نظریهپردازی در چارچوب علوم انسانی است. زندگی فردی و اجتماعی در نظام اسلامی مسائلی را برای اداره متعالی فرد و جامعه بهوجود میآورد که این مسائل هر چند میتواند هم در واقعیت خویش و هم در بیان آن با مسائل همه بشریت مشترکاتی داشته باشد اما همه مسائل زندگی همه جوامع با تفاوتهای فلسفی و فرهنگی و اجتماعی متفاوت میشوند.
در چهارمین گام؛ بازخوانی ذخایر علوم و معارف اسلامی بویژه فلسفه اسلامی با هدف ابتنای علوم انسانی بر آن یک ضرورت بنیادی و اساسی است. به نظر میرسد یک روایت جدید از فلسفه اسلامی و نیز سایر علوم اسلامی با هدف ارائه تفسیری بنیادی از انسان، گام اساسی و مهم و شاید مهمترین گام در نظریهپردازی در چارچوب علوم انسانی با رویکرد اسلامی است.
گام پنجم؛ در هر مقطعی - و در این مقطع نیز - نیاز مبرم برای جمعبندی و نتیجهگیری از تلاشهای علمی انجام شده از آغاز تاکنون در قلمرو رشتههای مختلف علوم انسانی اسلامی وجود دارد. به نظر میرسد ارائه روشمند یافتههای علمی با رویکرد اسلامی در چارچوب هر یک از رشتههای علمی تمام محدودیتها و ظرفیتهای گذشته علمی را در اختیار نظریهپردازان جدید قرار میدهد. نظریهپردازان اگر یافتههای گذشته را در اختیار نداشته باشند قطعاً به کارهای تکراری و البته مهمتر از آن غیرمرتبط با گذشته خواهند پرداخت.
گام ششم؛ بین مراکز سیاستگذار و برنامهریز کشور و متن مردم که علیالقاعده نیازمندان به علوم انسانی اسلامی هستند و مراکز تولید دانشهای اسلامی باید آمیختگی شدیدی بهوجود آید. به نظر میرسد رویکردی مشابه آن در عرصههای علوم انسانی اسلامی نیز ضرورت داشته باشد. هماکنون «علم غیرنافع» یک انگشت اتهام اساسی است که به سوی علوم انسانی اسلامی نشانه میرود.
در هفتمین گام؛ ایجاد مراکز تخصصی نظریهپردازی در کنار مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی جامع یک ضرورت انکارناپذیر است. دانشگاه و پژوهشگاه جامع دارای منافع فراوانی از جمله ایجاد زمینه ارتباطات بینرشتهای است اما واقعیت آن است که ایجاد یک خلوت و عزلت علمی برای موضوعات و رشتههای خاص علمی برای علوم انسانی اسلامی - نظیر «رویان» برای سلولهای بنیادی - فرصتهای زیادی را برای نوآوریهای اثرگذار فراهم خواهد آورد. پیداست که این همه از جنس مقدمه محسوب میشوند تا مراکز علمی و پژوهشگران کار اصلی را انجام دهند.
جریانسازی فکری و فرهنگی
کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی در این عرصه، مسؤولیت جریانسازی فکری و فرهنگی را با جمعبندی تلاشهای علمی گذشته، فتح باب نوآوریهای جدید و اصلاح و ترمیم نهادها و مراکز علمی، طرح مسائل جدید، ارزیابی انتقادی وضعیت گذشته و حال، پیوند بین مراکز نیازمند به علوم انسانی و مراکز تولید آن و نقد علوم انسانی متعارف و پایهگذاری فلسفه اسلامی علوم انسانی بر عهده دارد. بنا بر آنچه بیان شد، امروزه ایجاد زمینه مساعد برای معرفی دقیق رویکرد متعادل، و نیز همافزایی اندیشمندان مسلمان ایرانی و خارجی چه در نقد علوم انسانی غربی و چه در هموار کردن راه پیشرفت نظریهپردازی در علوم انسانی اسلامی یک ضرورت است و برگزاری کنگرههای علمی جدی و غیرتشریفاتی با اهداف زیر میتواند برای این منظور یک گام مهم و ارزشمند به حساب آید:
1- ارزیابی وضعیت جاری آموزش و پژوهش در قلمرو علوم انسانی اسلامی
2- جمعبندی ادبیات علمی موجود در قلمرو علوم انسانی اسلامی
3- برداشتن یک گام جدید و جدی در روند رو به پیشرفت علوم انسانی اسلامی
4- جریانسازی علمی و فرهنگی برای ترقی فضای گفتمانی پیرامون علوم انسانی اسلامی
5- برقراری تعامل فراملی و بینالمللی و استفاده متقابل از تجارب گوناگون با هدف پیشرفت علمی در قلمرو علوم انسانی اسلامی.
تشکیل کمیسیونهای تخصصی
در اولین دوره برگزاری کنگره علوم انسانی اسلامی، کمیته علمی کنگره ابتدا در قالب 10 کمیسیون تخصصی هر یک با مدیریت یکی از مراکز علمی معتبر شروع به کار کرد اما امروز عملا 6 کمیسیون به شرح زیر تشکیل شده است:
1- کمیسیون فلسفه و روششناسی علوم انسانی اسلامی، با مدیریت مرکز پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی صدرا و با همکاری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
2- کمیسیون نقد علوم انسانی متداول، با مدیریت موسسه آموزشی و پژوهشی
امام خمینی رضوانالله تعالیعلیه
3- کمیسیون نظریههای ممتاز در علوم انسانی اسلامی، با مدیریت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
4- کمیسیون رویکردهای رایج در علوم انسانی اسلامی در جهان اسلام، با مدیریت دانشگاه بینالمللی المصطفی(ص)
5- کمیسیون کاربردیسازی علوم انسانی اسلامی، با مدیریت دانشگاه عالی دفاع ملی
6- کمیسیون طبقهبندی علوم، با مدیریت بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
کمیسیون دیگری نیز با عنوان «پیوندهای علوم انسانی و طبیعی با رویکرد اسلامی» با محوریت و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف، طراحی شد اما به خاطر پیگیری دیرهنگام ما برای این کمیسیون، نتیجه نداد و بنا شد که برای گنگرههای بعدی فعال شود.
جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی
در جلسات شورای سیاستگذاری مقرر شد «جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی» هر ساله به برترین نظریه و نوآوری علمی از میان جدیدترین نظریات ارائه شده در جهان در قلمرو علوم انسانی اسلامی اعطا شود. پس از برگزاری کنگره دوم علوم انسانی اسلامی در آبان 92، براساس نظر کمیته اعطای جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی، آیتالله «علیرضا اعرافی» بهخاطر تلاش علمی طولانی و پرثمر در عرصه تعلیم و تربیت اسلامی و ارائه نظریه جامع در این زمینه در ابعاد گوناگون، پروفسور «مسعود العالمچودری» به خاطر تألیف دهها اثر مهم و پرمراجعه در موضوع اقتصاد اسلامی و همچنین روششناسی علوم انسانی اسلامی و ارائه نظریات مطرح در این 2 عرصه و همچنین حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس موسویان بهخاطر تلاش گسترده در جهت بسط و عمقبخشی به نظریه بانکداری اسلامی و تحقق عملی آن در نظام بانکی و ارائه نظریات مهم در این عرصه شایسته دریافت جایزه شناخته شدند. این کمیته همچنین از یک عمر تلاش علمی موثر و خستگیناپذیر 2 تن از چهرههای علمی برجسته جهان اسلام، آیتالله «عبدالله جوادیآملی» و آیتالله «محمدتقی مصباحیزدی» بهخاطر سهم تعیینکنندهای که برای نظریهپردازی در قلمرو مبانی علم دینی و علوم انسانی ایفا کردهاند تقدیر و تشکر کرد.
فصلنامه صدرا
بنا بر آنچه در کنگره اول مورد تاکید قرار گرفت، براساس یک برنامهریزی و پیگیری جدی، اولین شماره از فصلنامه صدرا در قالب 2 جلد به عنوان ویژهنامه کنگره منتشر شد. انتشار این فصلنامه در طول 3 سال گذشته به صورت جدی ادامه داشته و مقالات مفید و ترجمههای بهروزی از آثار بینالمللی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است. فصلنامه صدرا رسالت ویژه خود را جریانسازی فرهنگی برای افزایش عقلانیت اسلامی در جامعه با تولید و ترویج علوم انسانی اسلامی تعریف کرده بود.
دومین کنگره بینالمللی علوم انسانی
دومین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی در روزهای 26، 27 و 28 آبانماه 1392 برگزار شد. کنگره دوم مبتنی بر سیاستهای تدوینشده قبلی و نیز با توجه به تجربه کنگره اول، تحقق اهداف زیر را مد نظر قرار داد: جریانسازی علمی بهمنظور ایجاد ظرفیتهای جدید و برانگیزاندن ظرفیتهای موجود علمی کشور برای تولید علوم انسانی اسلامی، ایجاد فرصت لازم برای تضارب و تعارف آرا در این حوزه، ارائه نوآوریهای علمی انباشتهشده در مراکز علمی در یک نمایشگاه عظیم علمی بهصورت یکجا و در یکزمان محدود، ایجاد فرصت مناسب برای ارزیابی انتقادی و صادقانه گذشته علوم انسانی اسلامی و در نهایت ارائه اطلاعات لازم به نهادهای سیاستگذار و برنامهریز برای بهرهبرداری از یافتهها در مسؤولیتی که بر عهده دارند.
تجربه اولین کنگره برگزارکنندگان را نسبت به ورود به رشتههای تخصصی علوم انسانی مرسوم و برداشتن گام جدیتر و عملیاتیتری برای ایجاد تحول در علوم انسانی امیدوار کرد. با همین رویکرد وظایف کنگره در قالب 10 کمیسیون تخصصی با محوریت مراکز علمی و دانشگاهی به شرح زیر تفکیک شد:
1- فلسفه و روششناسی علوم انسانی اسلامی
2- مدیریت تحول علوم انسانی
3- روانشناسی اسلامی
4- تعلیم و تربیت اسلامی
5- ارتباطات و جامعهشناسی اسلامی
6- اقتصاد اسلامی
7- مدیریت اسلامی
8- علوم سیاسی اسلامی
9- فقه و حقوق اسلامی
10- هنر و معماری اسلامی
براساس آنچه در دومین کنگره علوم انسانی اسلامی اتفاق افتاد، مسؤولیت کمیسیونها شامل تشکیل کمیته علمی تخصصی، جلب نظر پژوهشگران برای تدوین مقاله، ارزیابی مقالات، برگزاری نشستهای علمی و در نهایت اداره کمیسیون در روز کنگره بود.
پس از این مرحله و در ارزیابی، فرآیند زیر طی شد.
• دریافت مقاله توسط دبیرخانه
• بررسی اولیه مقاله توسط دبیرخانه (اطمینان از اصالت علمی و عدم سرقت)
• ارسال مقاله به کمیسیونها و ارزیابی مقاله توسط حداقل 2 نفر از استادان متخصص در آن حوزه
• اعلام نتیجه داوریها به دبیرخانه
• درخواست اصلاحات از نویسندگان مقالات رد نشده توسط دبیرخانه
• ارسال مقاله اصلاحشده به کمیسیون مربوطه
• تصمیمگیری رئیس کمیسیون درباره تایید یا رد نهایی مقاله
• اعلام نظر نهایی به نویسنده مقاله
شاخصهای ارزیابی مقالات که فرآیند ارزیابی را برای دورههای بعدی، مهم و تاثیرگذار میکرد، با توجه به درجه علمی و پژوهشی مقالات به ترتیب زیر بود:
• تناسب موضوع با رویکرد همایش
• تحدید موضوع و تبیین هدف و پرسشهای تحقیق
• کیفیت طرح مساله و ارائه تعریف علمی از مفاهیم و اصطلاحات
• تحلیل درست آرا، اندیشهها و نقد آنها
• تناسب ساختار، انسجام منطقی و سازماندهی مناسب مقاله
• میزان دستیابی به اهداف پژوهش
• بهرهگیری از روشهای علمی در تبیین و پردازش مطالب
• نوآوری و خلاقیت
• مستندسازی و دقت در ذکر منابع و مآخذ
• بهرهگیری از یافتههای علمی و منابع معتبر
• شیوایی و رسایی ادبیات مقاله
در دومین کنگره علوم انسانی اسلامی تعداد چکیدهها و مقالات دریافتی و پذیرفتهشده به ترتیب، 545 چکیده، 460 مقاله دریافتی و 111 مقاله پذیرفته شده بود.
کنگره دوم اما نسبت به کنگره اول علوم انسانی اسلامی امتیازاتی داشت. اول آنکه طراحی در قالب رشتههای علمی صورت پذیرفته بود. در توضیح وجه امتیاز اول باید گفت؛ به علت برخی ابهامات، تصور دقیقی از داشتههای علمی درباره علوم انسانی اسلامی وجود نداشت به همین دلیل کمیسیونهای کنگره بیشتر در قالب موضوعات کلی و کلان فرارشتهای تعریفشده بود. حجم و کیفیت مقالات دریافتی در کنگره اول مسؤولان امر را ترغیب کرد تا در رشتههای تخصصی هم ورود داشته باشند. با همین اشتیاق کمیسیونهای تخصصی در رشتههای علوم سیاسی، مدیریت، جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی، تعلیم و تربیت، فقه و حقوق، هنر و معماری و فلسفه و روش شکل گرفت. در حقیقت تفاوت جدی و روبهجلوی کنگره دوم در حوزه محتوایی، ورود در رشتههای تخصصی بود. مقالات دریافتی در هر کمیسیون پایه برنامهریزی برای قدمهای برتر را فراهم کرد.
یکی دیگر از وجوه امتیاز کنگره دوم مشارکت گستردهتر دانشگاهها بود؛ یکی از اشکالات صحیح وارده بر کنگره نخست، حضور و نقش کمرنگ دانشگاههای کشور در آن بود. در کنگره دوم مشارکت در سطحی مطلوبتر و گستردهتر برگزار شد. وجه ممیزه سومی که رهاورد برگزاری کنگره دوم علوم انسانی اسلامی بود، افزایش کیفیت مقالات کنگره دوم بود. ارزیابیها در کنگره دوم دقیقتر و عمیقتر صورت گرفت. افزایش میانگین امتیازات مقالات دریافتی و پذیرفتهشده کنگره دوم نشاندهنده رشد کیفی بسیار خوب هم در دریافت و هم در پذیرش مقالات است. در مجموع بالا بودن امتیازات کنگره دوم نسبت به امتیازات کنگره اول بهرغم سختگیریهای بیشتر، حاکی از پیشرفت کیفی مقالات بود. قرار است کنگره سوم در روزهای 9 تا 12 آبانماه برگزار شود. دبیر شورای سیاستگذاری سومین کنگره علوم انسانی اسلامی عنوان کرده است: در کنگرههای اول و دوم ۱۱۰۰ مقاله به دبیرخانه رسید که در مجموع ۲۰۰ مقاله انتخاب و منتشر شد که از این تعداد بخشی در سطح کنگره ارائه شد؛ مرکز نوآوری در نظر دارد افرادی را که مقالات آنها پذیرفتهشده زیر نظر اساتید برجسته و صاحبنظری که در طول کنگره با آنها ارتباط برقرار کردهایم، قرار داده تا بدین ترتیب آنها راهنمایی و رشد پیدا کرده و اشکالات مقالات آنها برطرف و کار تکمیلی صورت گیرد.
جهانبین به مقالات ارسال شده به سومین کنگره علوم انسانی اسلامی اشاره کرده و افزوده است: ۵۴۵ چکیده مقاله به کنگره ارسال شده که ۳۷۹ مقاله کامل عرضه شده است. برگزارکنندگان کنگره سوم امیدوارند این کنگره زمینهساز طرز تفکر و منش اجتماعی برای ساختن، پیشرفت و جبران عقبماندگیها و رسیدن به قلههای انقلاب اسلامی برای کشور باشد.