گروه سیاسی: راهپیمایی باشکوه 13 آبان، روز مبارزه با استکبار دیروز در سراسر کشور و با حضور دانشجویان، دانش‌آموزان و قشرهای مختلف مردم برگزار شد. کانون راهپیمایی بزرگ «مرگ بر آمریکا» در تهران و در مقابل لانه جاسوسی بود. روز گذشته شهروندان تهرانی یک راهپیمایی باشکوه برای گرامیداشت روز مبارزه با آمریکا برگزار کردند. به گزارش «وطن امروز»، آنچه باعث طراوت بیشتر و حضور گسترده‌تر در راهپیمایی دیروز در تهران شد؛ تلاش‌های گسترده برخی جریان‌های سیاسی در داخل برای عادی‌سازی رابطه با آمریکا و بزک کردن چهره استکبار در نظر مردم بود. موضوعی که به صورت مکرر مورد اشاره رهبر حکیم انقلاب قرار گرفته و باعث شده ایشان نسبت به مقوله نفوذ هشدار دهند. صبح دیروز دانش‌آموزان، دانشجویان و اقشار مختلف مردم در مقابل لانه جاسوسی جمع شدند تا شعار «مرگ بر آمریکا» را برای سی‌‌وهفتمین سال بر سر استکبار جهانی فریاد بکشند. مراسم تظاهرات ضداستکباری یوم‌الله
13 آبان از ساعت 10 صبح دیروز در مقابل لانه جاسوسی سابق آمریکا آغاز شد. آحاد مردم و شخصیت‌های سیاسی و لشکری کشور با شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «هیهات منا‌الذله» انزجار خود را از جنایات آمریکا علیه ملت ایران ابراز داشتند. جمعی از دانش‌آموزان مدارس تهران با سربند مدافعان حرم در راهپیمایی یوم‌الله 13 آبان که مقابل لانه جاسوسی سابق آمریکا برگزار شد، حضور یافتند. این دانش‌آموزان با در دست داشتن پلاکاردها و بنرهایی با همین مضمون به سمت سفارت سابق آمریکا حرکت کردند. راهپیمایان تهرانی با در دست گرفتن پلاکاردهایی همچون «حافظ آمریکا بودن ممنوع» و «نفوذ سیاسی اقتصادی ممنوع» به مسؤولان کشورمان در مورد خوش‌بینی به کشور عهد شکن آمریکا هشدار دادند. در این مراسم همچنین راهپیمایان با شعار« نسل علی‌اکبریم فداییان رهبریم» حمایت خود را از رهبر معظم انقلاب ابراز داشتند. راهپیمایان یوم‌الله 13 آبان با در دست گرفتن پلاکاردهایی با عنوان «چون مصدق به آمریکا اعتماد نکنیم و آقای ظریف احتیاط احتیاط» بدعهد بودن مسؤولان آمریکایی را به سمع و نظر مسؤولان کشورمان رساندند. همچنین در این راهپیمایی پلاکاردهایی با عنوان صلح آمریکایی و گفتارهایی از امام راحل مبنی بر اینکه هر چه فریاد دارید سر آمریکا بزنید، نصب شده بود. از جمله شعارهای جدیدی که امسال در پلاکاردها و بنرهای دانش‌آموزان شرکت‌کننده در راهپیمایی یوم‌الله 13 آبان به چشم می‌خورد، «لعنت خدا بر کدخدا» بود. مضمون یکی دیگر از پلاکاردهایی که دانش‌آموزان تهرانی در دست داشتند «مرگ بر آمریکا رمی‌جمرات امروز ماست» بود. چند هزار نفر از دانشجویان نیز از مقابل دانشگاه تهران تا لانه جاسوسی را راهپیمایی کردند و علیه آمریکا و دوستان آن شعار دادند. به گزارش فارس، یکی از موضوعات قابل توجه در این راهپیمایی حضور تعداد زیادی ماکت موشک بالستیک «عماد» بود. موشک بالستیک عماد با سوخت مایع، جدیدترین و در عین حال دقیق‌ترین موشک دوربرد ایران است که در روزهای اخیر و پس از مذاکرات هسته‌ای میان ایران و 1+5 تست و رونمایی شد. این در حالی بود که با صدور قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، برخی نگرانی‌ها در داخل درباره احتمال تحت‌الشعاع قرار گرفتن روند توانمندسازی موشکی ایران شکل گرفته بود. تست موشک عماد بازتاب فراوانی در رسانه‌های داخلی و خارجی داشت و برخی مقامات آمریکایی نیز در این‌باره موضع‌گیری کردند. در اولین دقایق آغاز تجمع بزرگ ضداستکباری 13 آبان در مقابل لانه جاسوسی سابق آمریکا، پرچم این کشور به همراه پرچم رژیم صهیونیستی به آتش کشیده شد. دانش‌آموزان همچنین در حاشیه مراسم راهپیمایی یوم‌الله 13 آبان، سرود «ای ایران» و «یار دبستانی» را همخوانی کردند. خشم دانشجویان و دانش‌آموزان حاضر در روز ملی مبارزه با استکبار علیه جنایت‌های رژیم آل‌سعود در برابر سفارت سابق آمریکا پررنگ‌تر از سال‌های قبل ابراز شد. علاوه بر پلاکاردها و بنرهای حاوی شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل» و دیگر شعارها که هر ساله در راهپیمایی روز ملی مبارزه با استکبار در دست دانش‌آموزان و دانشجویان دیده می‌شد امسال به علت جنایت آل‌سعود در مراسم حج که منجر به قربانی شدن بیش از 7000 نفر از حجاج بیت‌الله‌الحرام بویژه حدود 500 نفر از زائران کشورمان شد، شعارهایی علیه رژیم آل‌سعود نیز روی پلاکاردها و بنرهایی که راهپیمایان دانش‌آموز و دانشجو در دست گرفته‌ بودند پررنگ‌تر از سال قبل به چشم می‌خورد. پلاکاردهای «مرگ بر آل‌سعود»‌ در دست بسیاری از دانش‌آموزان و دانشجویان حاضر در راهپیمایی برافراشته شده بود و در برخی دیگر از پلاکاردها نیز جملاتی همچون «شمر و یزید و خولی، جمع شده در سعودی»‌ به چشم می‌خورد. عظمت راهپیمایی دیروز البته به‌گونه‌ای بود که مورد توجه سخنران این مراسم نیز قرار گرفت. حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی، دادستان کل کشور این اجتماع را عظیم‌تر و با شکوه‌تر از هر سال دانست و گفت: آنچه موجب زنده‌ ماندن 13 آبان شده، رودررویی حق و باطل و برملا شدن هویت استکبار است.
کیفرخواست علیه آمریکا
دادستان کل کشور در سخنرانی خود به بخشی از جنایت‌ها و همچنین اقدامات ضدایرانی آمریکا اشاره کرد. وی گفت: اگر بخواهیم جنایات آمریکا را مطرح کنیم، کیفرخواست بلندی می‌شود. رئیسی، کشتار سیاهپوستان در آمریکا، برده‌داری جدید، نقض آشکار حریم خصوصی و حقوق بشر، جنایات علیه مردم عراق و افغانستان، وضعیت زندان‌های ابوغریب و عراق و افغانستان و کالیفرنیا و حمایت مستقیم از رژیم صهیونیستی را برخی جنایات رژیم آمریکا دانست و گفت: تا دیروز آمریکای لاتین و آفریقا را شنود می‌کردند ولی الان صدای اروپایی‌ها هم درآمده است. دادستان کل کشور با اشاره به حوادث منطقه تصریح کرد: 7 ماه است آل‌سعود با حمایت مستقیم آمریکا بزرگ‌ترین جنایات را در یمن می‌کند. در زمینه نقض حقوق بشر، آمریکا طبق اسناد رسمی بین‌المللی و حقوق بشر بالاترین سطح را دارد لذا این تنفر از نظام استکباری و سر دادن شعار مرگ بر آمریکا از عمق جان بر می‌خیزد و امروز همه دنیا این فریاد عقلانی، منطقی و الهی حسین(ع) یعنی «هیهات‌منا‌الذله» را شنیده‌اند. وی به برخی اقدامات آمریکا علیه ملت ایران مانند مصادره اموال جمهوری اسلامی، کودتای نوژه، هجوم نظامی، حمله به کشتی‌ها و سکوهای ایران، هدف قرار دادن هواپیمای مسافری، اعمال تحریم‌های ظالمانه، طراحی جنگ نرم، ساختن فیلم‌های ضداسلامی و ضدایرانی و به شهادت رساندن تعداد زیادی از مردم و مسؤولان توسط منافقین و نیز پناه دادن به دشمنان ملت ایران اشاره کرد و گفت: آمریکا از هرگونه فتنه و آشوب در ایران بویژه در سال‌های 78 و 88 حمایت کرد. دادستان کل کشور گفت: مثلث شوم آمریکا، اسرائیل و انگلیس اقدامات زیادی علیه نظام جمهوری اسلامی داشته‌اند و روزی
فرا می‌رسد که در دادگاه بین‌المللی پاسخگوی جنایات و اقدامات خود باشند. رئیسی با تاکید بر اینکه امروز با خطر نفوذ بویژه در حوزه فرهنگی مواجهیم، گفت: برخی دنبال حساسیت‌زدایی از مردم و مسؤولان در برابر نظام سلطه و آمریکا هستند بنابراین بعد از برجام حتما باید به مسائل فرهنگی و محصولات آمریکایی و سبک زندگی آمریکایی توجه شود. وی ادامه داد: از طرف دیگر آنها در نفوذ سیاسی به‌دنبال اثرگذاری بر چهره‌های سیاسی هستند تا در نظام اسلامی تغییر ایجاد کنند. دادستان کل کشور افزود: به مذاکره‌کنندگان می‌گفتیم باید با نفرت و خشم نسبت به آمریکا در مذاکرات حاضر شوند و آمریکا را دشمن خود بدانند. وی با بیان اینکه ما هرگز سر سازش با آمریکا نخواهیم داشت، به موضوع بازداشت برخی عناصر جاسوس و قلم به‌دستان نفوذی آمریکا توسط سپاه اشاره کرد و افزود: پیام ما و مسؤولان این است که تحت هیچ شرایطی اجازه نفوذ آمریکایی‌ها در هیچ حوزه‌ای را نخواهیم داد. گفتنی است در پایان راهپیمایی سراسری یوم‌الله 13 آبان قطعنامه‌ای در
8 بند قرائت شد.

شروین طاهری: جای‌تان سبز، دیروز هوایی تازه کردیم و پرچمی آتش زدیم و مرگ بر آمریکای مبسوطی گفتیم  و خلاصه! آمریکای‌مان را در کردیم. اتفاقا پرچمی که آتش زدیم  شبه‌پیژامه‌ای ستاره نشان بود که سیزده راه سرخ و سفید داشت و این را به نشانه سوزاندن نحسی‌ها به فال نیک گرفتیم. حالا دیگر پس از گذشت 36 سال از ورود سر زده به خانه کدخدا، 13 آبان دیگر فقط یک مناسبت انقلابی نیست و کم‌کم دارد به عیدی ایرانی تبدیل می‌شود و می‌رود که میراثی ماندگار شود. اگر یلدا و  نوروز و سیزده بدر به تاریخ کهن این ملت نقب می‌زنند، «آمریکا بدر» هم مثل 22 بهمن معرف تکاپوی روزگار معاصر ما ایرانیان است.
اگر گمان می‌کنید که این تعبیر زیاده‌روی سیاسی یا مصداق تازه به دوران رسیدگی انقلابی است، به تاریخ بازگردید و اعیاد و مناسبت‌های باستانی‌مان را از نو مرور کنید. چرا برای ما مانده‌اند؟ تنها و تنها بدین خاطر که سیاسی شده‌اند یا به دست فاتحان و حاکمان صاحب اقبال مردمی رخ داده‌اند یا در مواجهه با آنهایی که اشغالگرشان می‌پنداشتیم، بوده‌اند. رسم نوروز بدین خاطر جشن نوروز شد که داریوش شاه هخامنشی می‌خواست به‌واسطه آن یکپارچگی قلمرویش را با به رخ کشیدن جلال و جبروت پارسه به حاکمان منطقه‌ای تضمین کند. سپس نوروز بدین خاطر از 3 هزاره پیش به امروز رسید چون ایرانیان، رسم گرامیداشت سال نو را به جنبش پاسداشت هویتشان در مقابل بیگانگان بدل کردند. درباره سیاسی بودن سنت 13به‌ در هم که آنقدر تاریخ رشته و افسانه بافته‌اند که وصف سیاسی بودن آن با سخنرانی ایران‌هراسانه نتانیاهو درباره عید پوریم یهود و افسانه مردخای و هامان، به کنگره آمریکا نیز رسید. امروز هم مثل دیروز، تاریخ ما به سنت‌سازی زنده است و در مسیر تکاپوی ایران از دوست و دشمن خود اسطوره و دیو می‌سازد. حالا آمریکا به‌درِ13 آبان  به مثابه حجی است ملی که در منایش، جلوی لانه جاسوسی مظهر شیطان بزرگ می‌ایستیم و او را رمی می‌کنیم. روزی که با آن تحقیر 28 مردادها را به دست گاوچران‌های نوکیسه فراموش می‌کنیم، یانکی‌هایی که نه تنها شیره جان و خاک‌مان را می‌مکیدند بلکه با چندرغاز تمدن از ملت ما حق توحش کاپیتولاسیون طلب می‌کردند. چنان که  29 اسفند فقط سالروز ملی شدن نفت نیست که مرهمی است بر خاطراتی به سیاهی نفت از زخم‌هایی که ظلم و مکر انگلیسی‌ها بر تن ایران نشاند.
آمریکا به‌درِ13 آبان، در عین حال منطبق با روحیات باستانی مردم این سامان است برای درکردن نحسی‌ها از چرخ زندگی. ملتی که اساطیرش مدام در جنگ با دیو و اژدها یا همان سمبل‌های پلیدی و پلشتی هستند. اگرچه خیلی‌های‌مان از سیب (اپل) و سبک زندگی آمریکایی بدمان نمی‌آید اما در عین حال هنوز آنقدر آرمانگرا هستیم که آمریکای جنایتکار را که ظرف 2 قرن 200 جنگ به راه انداخته و بر سر مردم بمب اتم ریخته از هوس آمریکایی بازشناسیم. پس «مرگ بر آمریکا» را دم دستمان نگاه داشته‌ایم  گویی  نعوذبالله یا لعنت بر شیطانی است که ما را از هوس گناه باز می‌دارد.
اما  از آنجا که ما ایرانی هستیم و ذهن خلاقی داریم در حاشیه شور انقلابی و تسویه‌حساب‌های ملی با خصم روزگار خویش، «مرگ بر آمریکا» را برند کرده‌ایم و داریم این برند را صادر می‌کنیم و این یکی از مهم‌ترین اقلام صادراتی انقلابی است که از اول قرار نبود فقط مصرف داخلی داشته باشد که باید صادر می‌شد تا موجش آفت نزند و راکد نشود. انصافا «مرگ بر آمریکا» بازار منطقه‌ای خوبی هم پیدا کرده است. یک نگاهی به اطراف‌مان بیندازیم؛ بحرین، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، پاکستان، افغانستان، لیبی، مصر، سودان و... کدام‌یک از این کشورها از تحول 1979 تا به امروز به طور مستمر یا در مقاطعی فریاد «الموت لامریکا» سر داده‌اند و مهم‌تر از آن اینکه مفهوم آن را با زخم‌هایی که عموسام بر جانشان نشانده با پوست و گوشت خود حس کرده‌اند. حالا حتی حرامی‌های داعش هم که  به گفته هیلاری دست‌پرورده خود کاخ سفید هستند، وقتی می‌خواهند در میان مسلمانان اعتباری به هم بزنند، حرف از نابودی آمریکا می‌زنند. اما آرزوی خلاص شدن از شر آمریکا، فقط به مسلمانان و همسایگان ما ختم نمی‌شود. همین حالا که با هم صحبت می‌کنیم 2 دهه از به راه افتادن جنبش «راهپیمایی میلیونی» توسط اقلیت‌ها و سیاهان ایالات متحده می‌گذرد. جنبشی که در گردهمایی 50 هزار نفری 20 روز پیشش
(10 اکتبر) در واشنگتن شعاری بسیار آشنا به گوش می‌رسید:
Down America یا «سرنگون آمریکا»؛ نشانه‌ای از آنکه بسیاری از شهروندان سرخ و سیاه و زرد در خود ینگه دنیا به قدری تحت تبعیض موجود اهریمنی آمریکا هستند که طبعا وقتی شعار «سرنگونی آمریکا» سر می‌دهند خودشان را آمریکایی نمی‌دانند و اینگونه دارند آمریکا در می‌کنند. برای همین بعید نیست در آینده‌ای نزدیک این آمریکا چنان از درون فروبپاشد که شعار «مرگ بر آمریکا» مصداق امروزینش را از دست بدهد. البته پیش‌بینی می‌کنم آن روز هم کماکان  13 آبان‌ها آمریکا در کنیم.
 

علی هدایت: ملت ایران در شرایطی که همه اندیشکده‌ها و اتاق‌های فکر غربی انتظار داشتند به واسطه افزایش فشار اقتصادی، نظام اسلامی را رها کرده و قید انقلاب را بزنند، با متانت و صبوری اسطوره‌ای، سخت‌ترین شرایط را متحمل شدند و حاضر به رویارویی با نظام مردمی خود نشدند. به‌رغم بهره‌مندی نظام جمهوری اسلامی ایران از بهترین مردمی که حقیقتا نقیض دنیای مادی‌گرا و ارزش‌ستیز فعلی هستند، اصرار عجیبی در میان بخشی از دولتمردان برای «افزایش فشار سیاسی روزمره» بر آنها وجود دارد. این روزها اگر از کنار دیوارهای سفارت سابق آمریکا یا «لانه جاسوسی» در تهران عبور کرده باشید، با شعارنویسی‌های جدیدی با مضمون «مرگ بر آمریکا 2015» و «مرگ بر اسرائیل» مواجه می‌شوید که ایرانی‌ها همچون دوره ابتدای انقلاب روی دیوار به یادگار گذاشته‌اند. برخی چنین رفتاری در دوره اقتدار جمهوری اسلامی به عنوان «استکبارستیز‌ترین» حاکمیت جهانی را غیرضروری ارزیابی می‌کنند اما آیا کسی تلاش کرد علت استرس و نگرانی مردم درباره «حذف شعار مرگ بر آمریکا» را درک کند؟
حقیقت این است که مردم از برخی رفتارها و شعارها و عکس‌العمل‌های لیبرال‌های غربگرا در عرصه سیاست «نگران» شده‌اند و از استرس روزانه وارده به جامعه به سبب تعدی به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب در عذاب هستند.
مردم مشاهده می‌کنند روزنامه‌های زنجیره‌ای غربگرا با سرعتی قارچ‌گونه و با ثروت قارون‌های پشت‌پرده، رشد می‌کنند و گیشه را در تصاحب خود درآورده‌اند اما معدود رسانه‌های حامی ارزش‌های انقلاب، از کیهان و «وطن امروز» گرفته تا خبرگزاری‌هایی همچون تسنیم و نسیم و فارس و جهان‌نیوز و موج، با فشار سیاسی و اقتصادی روزانه دولتی‌ها مواجهند!
در روزی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت از تریبونی رسمی اعلام می‌کند «اگر انقلاب با اندیشه امام پیش می‌رفت وضعیت بهتری داشتیم»، فراکسیونی که خود را «رهروان ولایت» می‌خواند رئیس صدا و سیما را به علت اجرای فرمان رهبر انقلاب و پایبندی به آرمان انقلابی «دانستن، حق مردم است»، بازخواست می‌کند! مردم با چشم و گوش باز همه این رفتارها را می‌بینند و می‌شنوند.
مردم خواندند که «هدف از مذاکره تابوشکنی رابطه با آمریکا بود» و دیدند که «دست دادن اتفاقی با اوباما» آرمان و آرزوی چند رسانه زنجیره‌ای و کدام سیاستمداران را به حقیقت تبدیل کرد. همه مردم نگران خط امام شدند.
سرنگون‌کنندگان مجسمه‌های شاه و همسرش، از بازگشت رفتارهای ارباب – رعیتی نگران شدند وقتی شنیدند فرزند شهیدی توسط محافظ مادرشوهر عروس آقای هاشمی کتک خورده است و متاسفانه موارد بسیاری از رفتارهای تیم حفاظت آن شخصیت را در شبکه‌های اجتماعی به عنوان مرکز غیررسمی انتشار اطلاعات، به اشتراک گذاشتند. خیلی‌ها از مطالعه چنین اخباری دردشان آمد و بیش از آن سیل «تهمت و فحاشی» روانه شده از سوی تیم رسانه‌ای وقیح‌تر حامی همان افراد اذیت‌شان کرد...آنجا که خواندند «لاجوردی‌ها از ابتدا هم کینه هاشمی‌ها را به دل داشتند» و بزرگ سردار اقامه‌گر اخلاق اسلامی در مواجهه با منافقین را «قاتل لاهوتی‌ها» خطاب کردند. «اسدالله لاجوردی» هنوز درگیر با منافقین است و از جمل زخم می‌خورد و از امیرالمومنین اجر جهاد طلب می‌کند؛ اما آیا کسی از حال خوانندگان انقلابی که پلیدی‌های لشکر رسانه‌ای ساکنان سه‌راه یاسر را شنیده‌اند خبر دارد؟ کسی می‌داند چند کهنه‌سرباز خمینی که از نزدیک لاجوردی را می‌شناختند از «قاتل خواندن وی» به بهانه تصادف عروس هاشمی رفسنجانی با فرزند شهید، دل خون شده‌اند؟
اینجا استرس انقلابی زیستن حقیقتا بالاست و کسانی شبانه‌روز مشغول کارند تا با اجرای انواع تکنیک‌های کثیف، روح و روان ملت را آلوده به شالوده وجود «حاکمیت دوگانه» در کشور کنند. حاکمیت موهومی که خود را مدعی خط امام می‌داند و از تحریف کربلا نیز ابایی ندارد!
از جایگاه ویژه که پایین بیایی و در جمع عزاداران حسینی دست‌کم 10 شب سیر و سلوک کنی صحبت کردن از «مردم» و «خواسته‌ها» و نخواسته‌هایشان راحت می‌شود. شاید اگر غربگرایان به قول خود وفادار می‌ماندند و «سیاست خارجی غیرایدئولوژیک» بدون کف و تکبیر را اجرایی می‌کردند درد و رنج و فشار عصبی مردم کمتر از دهه اول محرم 94 می‌شد.
 محرمی که در آن روحانیون ناچار شدند به تأسی از ولی فقیه، شبهات «مذاکره توهمی امام حسین و عمرسعد» را پاسخ دهند و مردم روضه اباعبدالله را از دریچه نامردمی‌های ابوهریره‌ای تاریخ، با سینه‌ای مملو از درد، گوش فرا دهند! کاش ماجرا در همین سطح رسمی باقی می‌ماند! در شبکه‌های مجازی غوغایی برپا بود و اتاق فکر حامی مذاکره با شیطان بزرگ، چنان تأویل‌های مضحکی از آیات قرآن و روایات منتسب به ائمه درباره ضرورت «مصافحه با دشمن» پخش می‌کرد که بیا و ببین! محرم امسال بنا بود دین بازیچه دست سیاسیونی شود که حلیت اعمال و رفتارهای ضد دینی خود را در تحریف شریعت جست‌وجو می‌کردند و اگر مقاومت روحانیون و علما به ‌عنوان بزرگ حافظان تاریخی دین و سیره آل‌الله نبود، خدا می‌داند عاقبت برخی با این سیاست ایدئولوژیک دین‌گریز به کجا می‌کشید!
«آزادی بیان» شعار دیگران بود اما امروز شعائر سیاست جور دیگر حکم می‌کند. شعارشان کماکان «نقد منصفانه و پاسخ مسؤولانه» است اما امکان خبررسانی بدون استرس و فشار اقتصادی و تهدید و ارعاب روزانه را تنها برای «طیف غربگرا» فراهم ساخته‌اند و دیگران رسما ترجیح دادند قید همکلامی با مخاطبان انقلابی را با ترک اردوگاه حزبی که ذیل چادر مطبوعاتی حاکمیت علم کرده‌اند، بزنند.
پس اگر در نمایشگاه مطبوعات امسال «تکصدایی» رایج شد بدانید که این اعتراضی رسمی به تکانه‌های سیاسی و استرس وارده به زندگی آرمانی و انقلابی مردم است. مردمی که «مرگ بر آمریکا» را به عنوان نشانه‌ای بزرگ از پا برجا بودن نفی ظلم و مبارزه با ظالم، به‌رغم همه فشارهای سیاسی و اقتصادی زنده نگاه داشته‌اند و برای تعریف بدون لکنت و انحراف «خط امام» نیازمند هیچ واسطه‌ای نیستند. آیا گمان می‌کنید مردمی که مک‌دونالد و کوکاکولای دوره شاهنشاهی را ترک گفتند تا چای و شربت روضه اباعبدالله را بدون استرس نوش جان کنند، در حسرت مزه کردن فلان نوشیدنی، دست به آمریکا می‌دهند و جای آن نفت‌شان را با هالیبرتون معامله می‌کنند؟ حاشا و کلا! این آخرین شعله‌های جنگ روانی با ملت نیست اما هیزم آتش‌افروزان رو به اتمام است.

محمدرضا کردلو: اولین انتظار از کسی که مدعای آزادی بیان دارد، چیست؟ حداقل خواسته دیگرانی که شعار «زنده‌باد مخالف من» را می‌شنوند، از گوینده این سخن چه می‌تواند باشد؟ مردم، افکار عمومی، روزنامه‌ها، منتقدان و مخالفان از چه حقوقی برای بیان نظراتشان بهره‌مندند؟ یکی هست که آزادی بیان را معنا کند؟
اینکه کارگردانی «شبه‌روشنفکر» به منتقدان خود بگوید «خر»، همانقدر زننده است که دیگری بگوید «اگر فلانی رای نیاورد مردم بریزند تو خیابونا» و همانقدر زننده است که دیگری منتقدان خودش را به جهنم بفرستد و همانقدر زننده است که به «راننده تاکسی‌ها، لبوفروش‌ها، بقال و سلمانی» اجازه اظهارنظر در مسائل مختلف را ندهند.
این رفتارهای زننده یک جنس همه به خاطر عدم اعتقاد به دیالوگ است. به خاطر اعتقاد نداشتن به گفت‌وگو است. رفتارهای زننده همه یک بنیان روانشناختی دارند و آن «کبر» است. زمانی که فضای دیالوگ از بین می‌رود، منتقدان به خاطر انتقاد مورد عتاب قرار می‌گیرند و توبیخ و تنبیه می‌شوند و این تنبیه و توبیخ‌ها توسط روزنامه‌ها و سیاهی‌لشکرهای قلمی دولت تشویق می‌شود.
مع‌الاسف، این ایام عزای مطبوعات است.  آن روز که نماینده مطبوعات در هیات نظارت بر مطبوعات حکم بر بستن دهان منتقد دهد، حقا عزای عمومی مطبوعات است.
مع‌الاسف، روزگار شعار است. ناغافل «تورم» صفر می‌شود! از «رکود» عبور می‌کنیم!
با همه اینها وقتی رسانه‌ای و مطبوعه‌ای با دلیل و سند به بی‌اعتبار بودن این گزاره‌های شعاری می‌رسد و در پاسخ به شبهات، مقاله و مطلب می‌نویسد، محکوم می‌شود به حکم دوران اعتدال. یا تذکر می‌گیرد یا دادگاهی می‌شود.
مع‌الاسف، روزگار «هدف وسیله را توجیه می‌کند» است. از صلح امام حسن(ع) تا صلح حدیبیه، از قیام اباعبدالله(ع) تا ولایتعهدی امام رضا(ع) فقط برای توجیه مذاکره و توافق و بده بستان مطرح می‌شود. برخی از این تطبیق‌های تاریخی کار را به جایی می‌رساند که تحمل اهل صبر هم طاق شود و حرفی بزنند و بگویند: نخیر، صلح امام حسن(ع) و ماجرای کربلا آن‌طور که شما فهمیده‌اید نیست. تاریخ را بد تحلیل نکنید! حالا اگر همین تطبیق‌های تاریخی را رسانه‌ای و روزنامه‌ای مورد انتقاد و اعتراض قرار دهد، خطاب می‌آید که شما پیام 24خرداد را درنیافته‌اید.
مع‌الاسف، «خودگیری» دارند. خودشان می‌گویند از رکود رد شدیم، خودشان خوشحال می‌شوند. مدتی می‌گذرد، خودشان نامه می‌دهند که اشتباه شد، نه تنها از رکود رد نشدیم که رکود دارد به بحران تبدیل می‌شود. بعد خودشان نویسندگان نامه را «رانت‌خوار و مفت‌خور» خطاب می‌کنند بعد که رسانه‌ای و روزنامه‌ای صرفا همین حرف‌های «خودشان» را منتشر می‌کند، متهم می‌شود به «اختلاف افکنی در درون دولت». بالاخره، مملکت در اختیار راستگویان است. لکن هر حرفی که از دولت صادر می‌شود، سخن راستی است. لکن این روزها خلق‌الله وامانده‌اند که با این همه «حرف راست متناقض» چه باید کرد؟ از فکت‌شیت تا اجرای برجام، بسیار حرف راست شنیده‌ایم!  مع‌الاسف، کار به جایی رسیده است که نویسنده نطق روحانی در مراسم تنفیذ هم از شعار آزادی بیان مردد شده است. این جملات را به یاد دارید: «خداوندا به تو پناه می‌برم از استبداد رأی، عجله در تصمیم، تقدم نفع شخصی و گروهی به مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان». راستی! عنوان نمایشگاه امسال «نقد منصفانه، پاسخ مسؤولانه» است. دارم به همه نقدهای منصفانه‌ای که پاسخ مسؤولانه شنیدند می‌اندیشم. بروید به جهنم، بی‌سوادها، تازه به دوران رسیده‌ها،  ترسوها، عقب‌مانده‌ها، عصر حجری‌ها، هوچی‌ها، بی‌شناسنامه‌ها و... همه پاسخ‌های مسؤولانه‌اند لابد!
انتظارش را داشتیم در دوران پسابرجام، بیشتر شود این فشارها و دادگاهی کردن‌ها اما نه آنقدر که به خاطر رفتارهای دولت رسانه‌ها تصمیم بگیرند در نمایشگاه مطبوعات شرکت نکنند! همه از کرامت پاسخ‌های مسؤولانه است. نمایشگاه مطبوعات می‌ماند و دولت می‌ماند و حوضش.
 

مهدی جابری: خبر مرگش؛ این تیتری بود که دی‌ماه93 همزمان با طرح اخبار ضد و نقیض درباره مرگ پادشاه سعودی بر صفحه نخست روزنامه «وطن‌امروز» نشست و به‌رغم استقبال افکار عمومی و رسانه‌های مردمی، صدای اعتراض مجموعه دولت یازدهم و رسانه‌های حامی آنها را بلند کرد! حتی کار به‌جایی رسید که روزنامه در عرض چند روز با نظر وزارت ارشاد و به بهانه سرپیچی از مصوبه 571 شورایعالی امنیت ملی در پروسه محاکمه و دادگاه مطبوعات قرار گرفت تا در نهایت شاهد کشته و مجروح شدن 571 ایرانی در حوادث تلخ مکه و منا باشیم.
البته فقط یک هفته از انتشار تیتر «خبر مرگش» گذشته بود که خبر مرگ پادشاه سعودی از سوی مقامات عربستان اعلام شد و ذهن‌ها را به ارزش خبری همان تیتر معروف معطوف کرد و تیتر حرفه‌ای، ذهن خلاق و قدرت تحلیل یک رسانه را به اثبات رساند.
این اتفاقات در حالی رخ داد که همزمان شاهد توطئه نفتی آل‌سعود علیه ایران و تحمیل خسارت 18 هزار میلیارد تومانی به کشور در فروش نفت بودیم  که حتی واکنش تند رئیس‌جمهورمان به این توطئه را به دنبال داشت. آقای حسن روحانی در حالی یک روز بعد از انتشار خبر دادگاهی‌شدن «وطن‌امروز» از توطئه نفتی سعودی علیه ایران گفت که تیتری دوکلمه‌ای و حرفه‌ای، توسط دولت تحمل نمی‌شود. در همان روزها که «وطن‌امروز» پروسه دادگاه و محاکمه را طی می‌کرد حوادث تلخی در یمن و سوریه رخ داد و واکنش‌های داخلی و بین‌المللی را به جنایات هولناک آل‌سعود در پی داشت تا ثابت شود دادگاهی شدن «وطن‌امروز» آن‌هم به خاطر بینش و تحلیل صحیح‌ این روزنامه از اوضاع منطقه و جهان اتفاقی ناصحیح بوده است. فروردین 94 اوج اعتراضات رسانه‌ای در ایران و برخی کشورها به جنایات رژیم سعودی بود. مهرماه امسال نیز اخبار تلخی از سرزمین وحی مخابره شد که ابهامات و البته اعتراضات به آن حوادث همچنان ادامه دارد؛ هزاران زائر خانه خدا در حرم امن الهی قربانی فضای ناامنی شدند که از سوی حکومت آل‌سعود ایجاد شده بود.
آنچه موجب تعجب اهالی رسانه می‌شود این است که شکایت هیات نظارت بر مطبوعات از «وطن‌امروز» همچنان بر قوت خود باقی است و این روزنامه مراحل دادگاه خود را طی می‌کند!
این ابهام و تعجب زمانی پررنگ‌تر می‌شود که در هفته‌ها و روزهای اخیر شاهد موضع‌گیری صحیح تمام رسانه‌ها از جمله رسانه‌های دولتی و حامی دولت یازدهم علیه آل‌سعود هستیم. اگر «وطن‌امروز» با استناد به مصوبه 571 شورایعالی امنیت ملی باید به دادگاه برود، تکلیف رسانه‌ها و مقامات و مدیرانی که امروز به درستی از سعودی‌ها انتقاد می‌کنند چیست؟!
ابراز وجود مصوبه 571 با «وطن امروز»!
اما مصوبه 571 شورایعالی امنیت ملی چه می‌گوید؟ پاسخ این است که جست‌وجو درباره این مصوبه در موتورهای جست‌وجوگر مانند گوگل هیچ نتیجه‌ای در پی ندارد، چراکه گوگل نیز مصوبه 571 را فقط با نام «وطن‌امروز» می‌شناسد و تمام نتایج این جست‌وجو با نام این روزنامه معنا پیدا می‌کند! به عبارت دیگر ما برای موضوعی دادگاهی شده‌ایم و همچنان درگیر آن هستیم که هیچ اطلاع‌رسانی درباره آن نشده است و آنچه به این مصوبه هویت و وجود خارجی می‌بخشد نام
«وطن‌امروز» است!
به مصوبه 571 بازگردیم! مصوبه‌ای که هرچند ما را راهی دادگاه کرد تا به خودش موجودیت ببخشد اما متاسفانه با حوادث تلخی که این روزها در قلمرو حاکمیتی آل‌سعود رخ داده است ثابت کرد تحلیل خبرنگاران از جمله خبرنگاران روزنامه «وطن امروز» در بسیاری مواقع درست‌تر و بهتر از تحلیل مدیران دولتی است و بهتر است دولتی‌ها به جای واکنش فوری و عجولانه و نسبت دادن اتهامات نادرست به این خبرنگاران و رسانه‌ها، سعی بر یادگیری و آموختن نکته‌ای جدید داشته باشند، چراکه هرچند با گذشت زمان حقانیت ما ثابت می‌شود اما در این مسیر باید رنج‌ها و فشارهای روحی را تحمل کنیم.
انتظار می‌رود مقامات فرهنگی دولت یازدهم، بنیانگذار فرهنگ تازه‌ای در مجموعه خویش باشند؛ فرهنگی که اساس و مبنای آن درک درست از تحلیل دلسوزانه رسانه‌های منتقد باشد؛ فرهنگی که اساس آن تفکر و اندیشه قبل از واکنش چشم و گوش‌بسته و متعصبانه باشد؛ فرهنگی که تشویق و امیدبخشی به رسانه‌هایی که بینش و درک درستی از اوضاع کشور و جهان دارند را جایگزین ابزار تخریب و تهدید کند و از «خبر مرگش» پیراهن عثمان نسازد و به نفع پادشاه و حاکم سعودی گام برندارد.

گروه سیاسی: در پی دستگیری‌های اخیر تعدادی از عوامل شبکه نفوذ در ایران، یک کارشناس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جزئیات جدیدی از این دستگیری‌ها و دستگیرشدگان ارائه کرد.  آقای عاصف در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری سه‌شنبه‌شب شبکه 2 سیما گفت: در این پرونده مجموعه‌ای از مجرب‌ترین فعالان  رسانه‌ای اپوزیسیون خارجی و داخلی در یک  فرآیند پیچیده و هرمی
چند لایه با شبکه‌سازی از خبرنگاران داخلی در راستای ادراک‌سازی تلاش می‌کردند. وی با بیان  اینکه نکته مهم این پرونده ادراک‌سازی و اولویت‌سازی برای افکار عمومی است، ادامه داد: آنها  تلاش کردند در داخل ایران مجموعه‌ای از روزنامه‌نگاران  و فعالان  رسانه‌ای را جذب کنند. به گزارش مهر، عاصف با اشاره به  اینکه این پرونده  ویژگی‌هایی داشت، افزود: آنها عناصر و ساختار به ظاهر پیچیده و غیرقابل  شکستی را برای خود ایجاد کرده بودند  زیرا کاملاً نکات حفاظتی را رعایت می‌کردند و پوشش‌های مختلف و نام‌های مستعار متعددی را برای خود ایجاد کرده بودند. وی اضافه کرد: مبالغ و پول‌هایی از خارج از کشور از طریق صرافی‌ها، عناصر محدود و برخی افراد خاص برای این افراد  تزریق می‌شد. عاصف ادامه داد: آنها تلاش می‌کردند توسط نظریه‌پردازان امنیتی سرویس‌های اطلاعاتی غرب این شبکه را برای ادراک‌سازی افکار عمومی و تشکیل شبکه‌های سازماندهی شده  در داخل کشور
ایجاد کنند.
باز هم سفارت روباه
کارشناس سازمان اطلاعات  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: این فرآیند با طراحی و بودجه‌ریزی پنهان از طریق سرویس‌های جاسوسی آمریکا  و هدایت  سیاسی و دیپلماتیک انگلستان  انجام می‌شد. عاصف با اشاره به اینکه آنها در کار رسانه‌ای مهارت بالایی داشتند، گفت: آنها با تمرکز، هماهنگی و پشتیبانی اطلاعاتی و دیپلماتیک برخی کشورهای اروپایی با محوریت هلند و از طریق  بنیادهای وابسته به وزارت‌های خارجه هلند، انگلستان  و سوئد برای شبکه‌سازی در داخل ایران و جذب برخی نخبگان رسانه‌ای تلاش کردند. وی افزود: این نکته قابل توجه است  که آنها برخی جوانان جویای‌نام  و برخی عناصر رسانه‌ای را که تلاش می‌کردند  به کشور خدمت کنند  با فرآیند  بسیار پیچیده‌ای به استخدام  خود درآوردند. عاصف ادامه داد: آنها تلاش کردند  با صرف هزینه‌های هنگفت این نیروهای متخصص را در داخل کشور با هماهنگی‌های سیاسی سنگین  و سازماندهی اپوزیسیون  رسانه‌ای که  در داخل کشور در گذشته  فعال بودند و اکنون به خارج از کشور رفته‌اند و علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کنند، سازماندهی کنند. کارشناس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره سرشاخه‌های این پرونده گفت: این شبکه بیشتر به صورت  هرمی فعالیت  می‌کرد و عناصر آن به یک سرشبکه وصل بودند و از ارتباطات  یکدیگر هم هیچ اطلاعی نداشتند. عاصف ادامه داد: نکته قابل توجه  در این عناصر، قلم فروشی  و مزدوری بود یعنی عناصر به راحتی با تطمیع و دریافت مبالغ هنگفت قلم خود را  فروخته بودند و مطلب علیه کشور و منافع ملی و ارزش‌های انقلاب اسلامی با دستور و  هدایت سرویس‌های خارجی منتشر می‌کردند. وی با بیان اینکه  یکی از کارهای این شبکه در داخل کشور، آلوده کردن برخی نشریات داخلی بود، افزود: آنها  تلاش کردند برخی خبرنگاران، مدیران و مسؤولان  روزنامه‌های داخلی  را به صورت کاملاً هوشمند در اختیار بگیرند  و بیشتر تیترها و  برخی مقالات را به صورت همسو و مشترک منتشر کنند و در برخی موارد  فشار بر دولت ایجاد کنند. عاصف اضافه کرد: شاید  برخی از کار خود آگاه نبودند اما  این کار را انجام  می‌دادند و حتی هجمه علیه برخی نهادها را در دستور کار خود داشتند. وی گفت: بزک کردن  چهره آمریکا، جریان‌سازی جعلی حقوق بشری و زمینه‌سازی برای حضور رسمی آمریکایی‌ها در ایران، برخی محورهای فعالیت آنها  برای ادراک‌سازی  افکار عمومی بود. عاصف با تاکید بر اینکه این شبکه گسترده است، افزود: حدود 2 سال است روی  این شبکه  به‌صورت مستقیم  کار می‌کنیم و کشف و دستگیری عوامل آن حاصل تلاش دو ساله همکاران‌مان است. وی  گفت: آنها در این شبکه هدایت  افکار عمومی داخلی و تغییر  سبک زندگی را در دستور کار خود داشتند. کارشناس سازمان اطلاعات  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: روزنامه‌نگاران  فراری، شبکه‌ای را در خارج از کشور طراحی و تلاش کردند  برخی روزنامه‌نگاران  جوان را با فریب و وعده‌های توخالی جذب کنند تا  از آنها اطلاعات خارج کنند و برخی اقدامات  خرابکارانه  انجام دهند. عاصف با بیان اینکه  برخی از آنها را شناسایی کردیم، گفت: برخی از موسساتی که مستقیما در این زمینه فعالیت می‌کردند و عناصر آنها کاملاً شناسایی شدند. وی افزود: اقدامات  بعدی و جزئیات  فعالیت این شبکه‌ها در دستگاه قضایی برای افکار عمومی ارائه خواهد شد.
اسناد ویکی‌لیکس درباره زکا!
انتشار خبر بازداشت «نزار زکا» فرد متهم به جاسوسی برای آمریکا در ایران نیز هم در ایران و هم در رسانه‌های منطقه‌ای بازتاب گسترده‌ای داشت. این
آمریکایی - لبنانی گویا فعالیت‌های گسترده‌ای در لبنان داشته است. روزنامه الاخبار درباره این فرد دستگیر شده اطلاعات قابل تاملی داده است! به گزارش فارس به نقل از الاخبار، اگرچه نزار زکا در ظاهر عضویت نظامی ندارد، ولی اندک جست‌وجویی نشان می‌دهد وی فارغ‌التحصیل آکادمی نظامی «ریورساید» آمریکا در سال ۱۹۸۵ و عضو شورای فارغ‌التحصیلان این آکادمی نظامی است. این روزنامه با بیان اینکه 2 تن از فرزندان نزار زکا در همان آکادمی ریورساید آمریکا درس خوانده‌اند، تاکید کرد متهم بعدها تحصیلات خود را در ریاضیات و «آی‌‌تی» (IT) در برخی دانشگاه‌های آمریکا ادامه داده بود. براساس اسناد منتشر شده در سایت «ویکی‌لیکس»، نزار زکا اهل شهرک «قلمون شمالی» (شرق لبنان) از فعالان سیاسی و اجتماعی در زمینه «آزادی اینترنت» بوده و قبلا از طرفداران حزب مسیحی «جریان ملی آزاد» لبنان بود تا اینکه در سال ۲۰۰۹ مسؤولیت کمپین انتخاباتی جریان «۱۴ مارس» (جریان متحد با آمریکا) در منطقه «زحله» لبنان را بر عهده گرفت. این گزارش حاکی است نزار زکا در محافل
غیر دولتی به نزدیکی به دولت آمریکا معروف بوده و همزمان با آغاز اعتراضات مردمی اخیر در لبنان با برگزاری نشستی مطبوعاتی حمایت خود از تظاهرات را اعلام کرد. این گزارش حاکی است که در پی دستگیری نزار زکا در ایران، خانواده‌اش با مقامات لبنانی تماس گرفته و مشخص شد برخی مقامات لبنان با طرف‌های ایرانی تماس برقرار کرده و ایرانی‌ها نیز به گفتن اینکه «این قضیه به «امنیت ملی» بر می‌گردد» اکتفا کردند. بر اساس اسناد ویکی‌لیکس، زکا یکی از افرادی است که با سفارت آمریکا در بیروت در ارتباط بوده است. اسناد ویکی‌لیکس نشان می‌دهد زکا پیش از این از آمریکا خواسته در اجرای طرح شبکه اینترنت برای مناطق شمال لبنان کمک کند. سند دیگری نیز نشان داد مقامات واشنگتن در تماس با زکا، نظر وی به عنوان یک سنی درباره سخنرانی «باراک اوباما» رئیس‌جمهور آمریکا در دانشگاه قاهره را پرسیدند. «الیزابت ترودو» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا شب گذشته تاکید کرد: «زکا به صورت دائم
در آمریکا اقامت داشت» و این امر به معنی این است که وی گرین کارت داشته و «گذرنامه آمریکایی ندارد». سخنگوی وزارت خارجه آمریکا همچنین اعلام کرده قضیه زکا برعهده مقامات کشور لبنان است.
 

در آستانه روز ۱۳ آبان در میدان ولی‌عصر بنر بزرگی به نمایش درآمد تحت عنوان «داستان یک پرچم» که به صورت مفهومی به جنایات آمریکا در جهان اشاره می‌کند. همزمان با رونمایی از این بنر بزرگ در میدان ولی‌عصر تهران جریان رسانه‌ای اصلاح‌طلب که این روزها درگیر پاشیده شدن یک تیم جاسوسی است با دستورالعملی جدید وارد فعالیت شده است.  
به گزارش تهران‌پرس، اتاق فکر رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب به رسانه‌های این جریان و مرتبطین شبکه‌های اجتماعی اعلام کرده باید جلوی ایجاد موج جدیدی از آمریکاستیزی را در دوران پسا برجام بگیریم. این موضع ظاهرا به مذاق برخی جریانات نزدیک به دولت نیز خوش آمده است.  گفتنی است همزمان با رونمایی از این عکس در میدان ولی‌عصر هجمه شدیدی از جانب اصلاح‌طلبان و جریان فتنه و ضدانقلاب در شبکه‌های اجتماعی و برخی رسانه‌های این جریان شروع شده که احتمال می‌رود این موج هجمه طی روزهای آینده نیز با شدت بیشتری فعالیت داشته باشد.
 

حسین دهباشی، کارگردان فیلم انتخاباتی حسن روحانی با اشاره به تحریم گسترده نمایشگاه مطبوعات از سوی رسانه‌های منتقد به دلیل فشار بی‌سابقه به رسانه‌ها توسط معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، نسبت به نابلدی مدیریت دولت در حوزه آزادی بیان انتقاد کرد. پس از نوشتن متنی انتقادی درباره «برجام» و دفاع از دلواپسان، حالا کارگردان فیلم تبلیغاتی رئیس‌جمهور متنی درباره روش برخورد دولت با منتقدان نوشته است. او نوشته است: جشنواره مطبوعات نزدیک است و هر دم صف تحریم‌کنندگان آزرده از کم‌تحملی و کارنابلدی، طویل‌تر. به گزارش تسنیم، حسین دهباشی، کارگردان مستند و پژوهشگر تاریخی، چند وقتی است عادت کرده با متن‌هایش، باعث تعجب خوانندگان عادت کرده به منش و روشش شود. چند هفته پیش او متنی بشدت انتقادی درباره برجام نوشت و  آن را «عهدنامه‌ای ذلیل و ننگین» خواند و خطاب به زاکانی، کوچک‌زاده، رسایی، شریعتمداری و... نوشت: به‌خاطر همه دانش، پایمردی، خلوص، شجاعت، صبوری و غیرتی که برای مقاومت و تلاش در جلوگیری از تصویب عهدنامه ننگین و ذلیلانه برجام به خرج دادید با تمام وجود و برادرانه از شما تشکر می‌کنم.
روز گذشته، دهباشی دوباره متنی انتقادی نسبت به دولت نگاشته است و در صفحه شخصی شبکه‌های اجتماعی‌اش منتشر کرده است که در آن نسبت به ادعاهای دولت در شیوه برخورد با منتقدان تردیدهای جدی و سنگینی وارد شده است. متن کامل این یادداشت را می‌خوانید:
بر میزِ کار یا روی قسمتی از چشم‌نوازترین جای اتاق کار اغلب وزرا، اعضای عالیرتبه دولت، رؤسای سازمان‌های مهم، استانداران و سفرای ایران نزد دیگر کشورهای جهان / قاب خاتم نفیسی است با متن به‌استادی و زیبایی خوش‌نویسی شده / هدیه نهاد ریاست جمهوری / و موسوم به «منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید» / متنى که با این جملات آغاز می‌شود:
«خداوندا به تو پناه می‌برم / از استبداد رأی، عجله در تصمیم، تقدم نفع شخصی و گروهی به مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان / بارالهی! یاری‌ام کن / تا بنده مخلصی برای تو و خادم لایقی برای مردم باشم / و فراموش نکنم: آنچه بر پیشینیان رفته است...»
آن کلمات رفیقانه‌ترین آرزوهای نگارنده بود / که برای فراز پایانی سخنان آقای دکتر روحانی عزیز در مراسم تنفیذ حکم‌شان نوشت / و ایشان به‌درستی و شیوایی نزد رهبری و پیش چشمان مشتاق و پرسشگر میلیون‌ها هموطن ایرانی / واژه به واژه / و هر واژه زیباتر و محکم‌تر از واژه قبل / از روی کاغذ خواندند... / کلماتی که کمتر از صدروز بعد شدند دستمایه نماهنگ «نوسفر» / که این‌بار به‌جای نوشتن، کارگردانی و تصویرسازی شدند توسط صاحب این قلم / و مزید افتخار و امتنانش از همراهی همدلانه آقای رئیس‌جمهور.
حالا / نزدیک به 2 سال / از زمانی که آن تمنانامه انتقادپذیری را ‌روی تخت بیمارستان و برای سخنرانی دوست سیاستمدار و گرامی‌ام نگاشته‌ام، می‌گذرد / و از شبی که «نوسفر» را دید و سخت پسندید، نیز / جشنواره مطبوعات نزدیک است و هر دم صف تحریم‌کنندگان آزرده از کم‌تحملی و کارنابلدی وجه اطلاع‌رسانی و پاسخگویی دولت در آن، طویل‌تر / انتخابات در پیش است و هرآینه شمار حتی دوستان نزدیک و یاران همدل و همراهانی که دیگر هیچ گوشی را شنوای نصایح مشفقانه خود نمی‌یابند، افزون‌تر / و من راستش هرچه بیشتر می‌گذرد در فایده و صداقت و واقعیت آن حرف‌هایی که قلم در خون آزادی‌خواهان این وطن زده و نوشتم و آن تصاویری که فریم به فریمش را از گوشت و پوست و جان و آرمان‌های مؤمنانه عزیزترین عزیزان خود ساخته‌ام، مرددتر.
 

گروه بین‌الملل: منابع خبری، روز گذشته از سقوط یک فروند هواپیمای باری آنتونوف روسی نزدیک شهر جوبا، پایتخت سودان جنوبی خبر دادند که براساس گزارش‌های انتشاریافته سبب مرگ حدود 4۱ تن شده است. خبرگزاری رویترز به نقل از شاهدان نوشت که دم هواپیما و سایر قطعات آن به علت انفجار ناشی از برخورد هواپیما با زمین در اطراف رود نیل سفید در نزدیکی فرودگاه جوبا، پایتخت سودان جنوبی پراکنده شده‌اند. احتمال می‌رود تعدادی از ساکنان محلی در محل حادثه جان خود را از دست داده باشند. مقامات روسی اعلام کرده‌اند که هنوز اطلاعات کاملی درباره این واقعه ندارند و اقدامات لازم برای بررسی موضوع و دلایل سقوط هواپیما در حال انجام است.  سخنگوی دفتر ریاست‌جمهوری سودان جنوبی تصریح کرد یکی از اعضای تیم هدایت کننده هواپیما و یک کودک از این حادثه جان سالم به در بردند.  شبکه تلویزیونی روسیا الیوم نیز اعلام کرد این هواپیما 7 سرنشین و
5 خدمه روس داشته و اخباری مبنی بر متلاشی شدن آن منتشر شده است. حادثه روز چهارشنبه برای هواپیمای ترابری روسیه پس از سقوط یک فروند هواپیمای مسافری ایرباس 321 این کشور که شنبه گذشته در شبه‌جزیره سینا در مصر رخ داد و 224 کشته برجای گذاشت، اتفاق افتاده است. اخباری از دلایل سقوط این هواپیمای آنتونوف روسیه منتشر نشده و هنوز تحقیقات درباره علت سقوط هواپیمای پیشین این کشور در مصر که گروه تروریستی داعش مسؤولیت سرنگونی آن را برعهده گرفته، ادامه دارد.  این در حالی است که برخی رسانه‌های خبری گزارش کردند: یک ماهواره آمریکایی در زمانی‌که هواپیمای روسی بر فراز آسمان مصر از صفحه رادار ناپدید شد، یک تشعشع ثبت کرده است. در این حال برخی کارشناسان امنیتی احتمال داده‌اند چنین تشعشعی در نتیجه انفجار بمب یا انفجار مخزن سوخت رخ داده باشد.  «دیوید مارتین» کارشناس امور امنیتی در این‌ باره گفت: کارشناسان در حال بررسی عامل جرقه هستند. یکی از دلایل وقوع انفجار می‌تواند بمب باشد ولی ممکن است باک هواپیما یا موتور به‌خاطر نقص فنی دچار انفجار شده باشد.