|
نگاهی به فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت»
دلهره در بطن تنفس شهر
فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» به مانند زنجیرهای اپیزودیک در بستری اجتماعی روایت میشود. اپیزود اول فیلم، داستان لیلا (نیکی کریمی) است که در یک کارخانه بستهبندی مرغ کار میکند و سعی دارد از طریق یک آگهی که در روزنامه بوده، پول مورد نیاز برای عمل جراحی شوهرش علی (وحید جلیلوند) را که در خانه زمینگیر شده فراهم کند. اپیزود دوم درباره زنی به نام ستاره (سحر احمدپور) است که با خانواده عمهاش زندگی میکند. او دلباخته مردی به نام مرتضی (میلاد یزدانی) است که داستان عاشقی آنها به گونهای ادامه مییابد که ستاره راهی جز پیگیری آگهی روزنامه صبح نمییابد. اپیزود سوم هم درباره نیکوکاری با نام جلال آشتیانی (امیر آقایی) است که با آگهی صبح روزنامه جمعیت زیادی را روانه خیابانها میکند. به گزارش تسنیم، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» نامی نیست که در مضمون و مفهوم چنین باری را به دوش بکشد. فیلم زیر بار نام نیست؛ بلکه کلیت فیلم است که به اسم هویت میدهد و مخلص کلام آنکه هویت فیلم نسبت به نام در خود مستقل و قائم به ذات است. فیلم جلیلوند را میتوان با حذف و درگیر کردن خود با نامش از چند منظر بررسی کرد که همگی به نوعی در هم تنیده شدهاند. از منظر اجتماعی فیلم وحید جلیلوند یک اعتراض است و این اعتراض فریادی است که در گلو به یک بغض تبدیل میشود. گاهی اوقات این اعتراض بیان میشود و گاهی در یک سکوت برای آینده منتظر میماند. برای هر دو مورد نیز مصادیقی وجود دارد. بهترین مصداق نیز در شخصیت آشتیانی با بازی امیر آقایی متبلور میشود. جایی که پلیس وارد دفتر تبلیغاتی دوست آشتیانی میشود. آشتیانی کاری که انجام داده است را به عنوان یک کنش مهم باور دارد ولی پلیس آن را یک اخلال در نظم عمومی میداند. در اینجا گفتمان پلیس و آشتیانی خود مشمول یک اخلال میشود. این اخلال را باید با ریاضیات محاسبه کرد و ریشه آن را در عدد 3 میتوان جست: 30 میلیون تومان یا به عبارتی 300 میلیون ریال. فیلم موقعیتی را خلق کرده است که مردی قصد دارد با فروش خودرویش به قیمت 30 میلیون تومان، آن را به یک نیازمند هبه کند. کنش انتخابی خود را در نیازمندیهای همشهری – که نمادی است برای جلب سرمایه تا از دست دادن سرمایه – درج میکند و ناگهان با جمعیتی عظیم روبهرو میشود که باید در میان آنان، تنها یک نفر را انتخاب کند؛ ولی کدام؟ حضور تعدادی فرد برای امتحان شانس و اقبال خود در دریافت مبلغی برای «زدن به زخمی از زخمهایشان» اخلال در نظم عمومی تعبیر میشود؛ ولی رفتار ناحق یک نفر نسبت به جمعیتی عظیم در درازمدت شاید به چنین تعریفی ختم نشود. جلیلوند تنها به یک مساله اعتراض نمیکند. بافت هر 3 پرده مملو از اعتراض است. برای مثال درباره داستان خواستگار سابق لیلا آشتیانی با بازی نیکی کریمی، زن را در موقعیتی نشان میدهد که تناسبی با میمیک و فیزیکش ندارد. بعدها درمییابیم که زن از یک زندگی خوب به سبب یک اتفاق، تلخی یکی زندگی سخت را تجربه میکند. برای لمس این تلخی جلیلوند سراغ جزئیات میرود. نمونه قابل تامل این نگاه را در صحنه پاک کردن مرغها توسط نیکی کریمی میتوان دید. دوربین با کنجکاوی آنچه زن داستان انجام میدهد را نشان میدهد – بویژه صحنه باز کردن شیر و جاری شدن خونابه – و این فقدان تناسب بیشتر و بیشتر به چشم میخورد. این تناقض زمانی رفع میشود که علت مشخص میشود. نکته درخشان آن است که یک بار هم به شکل مستقیم این مساله به زبان آورده نمیشود. اعتراضات فیلم در فرم فیلم جاری است. استفاده از قاببندی و تدوین فیلم به بیان اعتراض و داغ کردن آن کمک میکند. یک نمونه قابل تامل صحنه ملاقات دختر از مرد زندانی در اپیزود دوم است. وقتی بر کف دست دختر در ورودی زندان مهر میزنند، زاویه دوربین و کات زدن به نمایش حرکت ملاقاتیان در راهرو، نمایشی تلخ از برخورد با یک انسان است. این رویه برخلاف عموم آثار اجتماعی سینمای پس از انقلاب ایران است که اعتراض به رویههای اجتماعی یا اختلالات مدنی، در قالب مانیفستهای سیاسی یا فریادها بیامان بیان میشود. نگاه اجتماعی جلیلوند به مختصات نامتعارف جامعه ایران و اعتراض به آن به شیوهای است که مخاطب در درکش سهیم باشد؛ چرا که بدون درک مخاطب از مشکل، جامعه توانایی اصلاح را نخواهد یافت. خلاصه کلام این است، جلیلوند به مخاطب خود برای درک واقعیتی احترام میگذارد که خود درک کرده است. کارگردان نگاهش را تحمیل نمیکند؛ آن را عرضه میکند. از طرفی به «چهارشنبه 19 اردیبهشت» میتوان نگاهی روانکاوانه هم داشت، از این منظر فیلم تبدیل میشود به اثری مردانه. با آنکه فیلم در روایت 2 زن و یک مرد را نمایش میدهد؛ ولی آنچه در قاب دوربین دیده میشود مردانه است. این نگاه مردانه را در سکوتی میتوان جستوجو کرد که بر کلیت ماهوی فیلم حاکم است. فیلم براساس انتخاب شکل میگیرد؛ اینکه فرد بر سر دوراهی پذیرش مصلحت و آنچه دوست میدارد، کدام را انتخاب میکند. درباره شخصیتهای زنان این مساله متزلزل است. یکی با درک ناراحتی شوهرش و به تعبیری غیرتی شدنش، قید کمکهزینه درمانی شوهرش را میزند. دخترک میان انتخاب پسرعمو – به عنوان مصلحت و پذیرش اصل بقا – و پسر جوانی بدون آینده روشن، دومی را انتخاب میکند. این انتخاب همه در سایه رفتار پسر رخ میدهد. پسر بابت دختر به زندان میافتد و در ملاقات زندانش با بیان آنکه زن نسبت به وی بیوفاست، دختر به تکاپو میافتد تا پسر را نجات دهد. اگرچه بار عمده این اتفاق تحت لوای معصومیت دختر چه در میمیک و چه در بازی، رنگ میبازد. اما در آن سو، شخصیت آشتیانی قدرتمند ظاهر میشود. او تنها کسی است که تحت اختیار کسی نیست. انتخابش شخصی است و حتی برخورد زنش هم مانعش نمیشود. او مصمم است و این اصرار بر تصمیم، رویهای است مردانه. فیلم بشدت خشمگین است و این خشم در رفتار انسانها به وفور دیده میشود. این خشم حتی در شکل قاببندی نیز مشهود است که موجب دوری شخصیتها شده است. در روایت اول و دوم که مخاطب را برای انفجار آماده میکند، کمتر رخ میدهد که 2 نفر در یک قاب قرار گیرند و وارد دیالوگ شوند. در صحنه خودروی پلیس که این رویه وجود ندارد، بار دیالوگی میان پلیس و بیسیم است. در صحنههای 2 نفره امیر آقایی و نیکی کریمی آنان تک به تک در قاب گنجانده میشوند و در ترکیببندی میان نماهایشان میتوان به فاصله میان این دو - که یکی در چپ قاب و دیگری در راست قاب قرار گرفته است و به نحوی فاصله میاندازد- پی برد. فیلم را میشود از منظر فلسفی نیز بررسی کرد و این نگاه فلسفی بسیار در گرو نگاه روانشناسانه است. سورن کییرکگارد فیلسوفی است که بخش عمدهای از وقت تفکرش را بر مساله انتخاب صرف کرده است. کییرکگارد در تبیین روند رشد انسان در یک فرآیند سوبژکتیو از 3 مرحله استحسانی، اخلاقی و ایمانی صحبت میکند. در این 3 مرحله، 2 مرحله به عنوان نقاط عطف میان این 3 وجود دارد که انسان را از مرحلهای به مرحله دیگر انتقال میدهد. مرحله آیرونی به عنوان نقطه عطف مرحله استحسانی و اخلاقی و تعلیق اخلاق به عنوان نقطه عطف میان مرحله اخلاقی و ایمانی انتخاب میشود. شاید بیان این مساله گزاف باشد که شخصیتهای «چهارشنبه 19 اردیبهشت» را در ساختار فلسفی کییرکگارد قرار دهیم؛ ولی با توجه به نیم نگاه این فیلسوف دانمارکی به مقوله روانشناسانه میتوان نگرشی براساس آموزههای کییرکگارد روی شخصیتهای «چهارشنبه 19 اردیبهشت» داشت. هر 3 شخصیت اصلی فیلم به نحوی میان 2 مرحله قرار دارند و این انتخاب در گرو 2 مرحله است. درباره شخصیتهای زنانه وضعیت به نحوی است که انتخاب میان استحسان – خیر خاص – و اخلاق – خیر عام – قرار دارد. تلاش هر دو برای جلب رضایت دیگری است تا خود؛ چرا که با توجه به چیدمان دراماتیک توانایی انتخاب مصلحت را دارند. اینان در مرحله آیرونی قرار دارند و باید برای رهایی و رستگاری دست به انتخاب زنند. فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» اثری است که علاوه بر عوامل فنی و داستانی که بهخوبی ساختار دراماتیک داستان را پیش میبرند، روایت مستندگونهای را بهوجود آورده و این مساله موجب پذیرش داستان نزد مخاطب شده است. ارسال به دوستان
تولیدات آینده تلویزیون از زبان مدیرکل امور نمایش سیما
به دنبال نفسهایی گرم
مدیرکل امور نمایش سیما گفت: برای نوروز امسال طرح 5 سریال در دست بررسی است که از جمله آنها «فروشگاه بزرگ»، «ویلا» و «زعفرانی» هستند. «محمودرضا تخشید» در حاشیه بازدید از پشت صحنه سریال «پشتبام تهران» و در جمع خبرنگاران درباره سریالهای تلویزیون در نوروز 95 گفت: طرح 5 سریال نوروزی به دست ما رسیده که مراحل نگارش را سپری میکنند. سریال نوروزی شبکه 2 به نام «زعفرانی» به تهیهکنندگی ایرج محمدی و نویسندگی حامد محمدی و سریال «ویلا» به کارگردانی و نویسندگی مرضیه برومند و تهیهکنندگی مهران مهام برای شبکه 3 ساخته خواهند شد. وی اظهار داشت: برای شبکه یک نیز در حال صحبت با محمدحسین لطیفی هستیم که نام فعلی سریال، «فروشگاه بزرگ» است اما ممکن است تغییر کند. همچنین طرح دیگری هم برای سریال نوروزی توسط علیرضا بذرافشان، نویسنده و کارگردان به مرکز سیما فیلم ارائه شده است. وی همچنین درباره سریال «پشت بام تهران» نیز عنوان داشت: سریال پشت بام تهران سریالی اجتماعی است و با توجه به آثار قبلی سعید نعمتالله، داستانی خانوادهمحور و جذاب دارد که به برخی موارد مهم از جمله اعتیاد و روابط بین والدین و بچهها میپردازد که قرار است در زمستان پخش شود. وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگاران درباره پخش مجموعه کلاه قرمزی نیز گفت: هنوز چیزی درباره تولید و پخش مجموعه کلاه قرمزی مشخص نیست و تصمیمی گرفته نشده است. اگر طرح خوبی از سمت سازندگان این مجموعه به ما ارائه شود قبول میکنیم. تخشید درباره تولید سریال سرزمین کهن نیز اظهار داشت: تولید فازهای یک و 2 این سریال کامل شده و فقط فاز 3 این سریال تولید نشده است. در حال حاضر در مرحله پیشتولید فاز 3 سرزمین کهن هستیم و امیدواریم طی 4-3 ماه آینده ضبط فاز 3 کلید بخورد و بعد از آن از سال آینده به تدریج پخش سریال آغاز خواهد شد. ارسال به دوستان
یادداشتی درباره فیلم در حال اکران «ماهی سیاه کوچولو»
پرواز ناگهانی پرندهها
در خلاصه داستان فیلم «ماهی سیاه کوچولو» آمده است: «اگر ناگهان پرندهها به پرواز درآمدند، یعنی دشمن پشت بوتههاست اما اگر پرندهای پرید شاید پی دانهای میرود. جنگجویان خطاکار تنها به پیروزی فکر میکنند پس بدیهی است که به سمت هر جنبشی پشت بوتهها یورش میبرند اما جنگجویان خردمند که حواس، درک و عکسالعملشان را یکپارچه کردهاند تفاوت پروازهای دسته جمعی و تنها را میدانند. آنها آگاهی بر نشانهها را طی آموختن «آیین دلاوری» زیست کرده و میدانند موقعیت پس از پیروزی مهم است نه پیروز شدن». ظاهرا فیلم «ماهی سیاه کوچولو» قرار است روایتگر یک واقعه تاریخی از سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی باشد اما در طول فیلم هیچ توجهی به جغرافیا و تاریخ روایت نمیشود. به گزارش پایگاه خبری «سینما انقلاب» اگر نریشنها و کپشنها در تیتراژهای ابتدایی و پایانی فیلم نباشند مخاطب اصلا متوجه نخواهد شد در حال دیدن چه فیلمی و در چه حال و هوایی و در چه دورانی از تاریخ است و این مهم میتواند یکی از دلایل مهم ضعف این فیلم محسوب شود. «ماهی سیاه کوچولو» به واقعه سال 1360 شهر آمل یعنی مبارزه مسلحانه حدود 100 نفر از اعضای گروههای معاند علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در شهر و جنگلهای اطراف آن اشاره دارد. این مبارزه پس از ساعتها درگیری سرانجام در تاریخ 6 بهمن 1360 با تمرکز قوای نیروهای سپاه پاسداران، پلیس و بسیجیان با سرکوبی معاندان پایان مییابد و نیروهای مردمی در این درگیریها و خنثی کردن آن نقشی فزاینده داشتهاند و البته نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز کمک حال مردم بودهاند. اما در فیلم ساخته شده توسط مجید اسماعیلی نه نقشی از منافقگریهای اتحادیه کمونیستهای ایران پیداست و نه میتوان ردپایی از رشادت قهرمانانه و مردمی بسیج و سپاه پاسداران را دید. فیلم در برهوت کاملی از واقعهای خودساخته به سر میبرد و اثر با وجود کارگردانی مناسب، با کمترین دادههای اطلاعاتی، داستانی نشکفته را همچنان بسته به دنبال میکشد. شخصیتپردازی در این اثر جایگاهی ندارد به طوری که مخاطب نمیداند کاراکترهای فیلم که و چه هستند! در فیلم «ماهی سیاه کوچولو» این موقعیتها و ماجراهای فیلم هستند که آن را به جلو میرانند. مخاطب از شخصیتهای فیلم هیچگونه پیشینهای نداشته و نمیتواند آنگونه که باید با آنها همراهی کند چه برسد به آنکه بخواهد در برخی مواقع با آنها همزادپنداری نیز بکند! حس و ریتم در این اثر سینمایی بشدت منفعل است و دیدن تصاویری زیبا از جنگلهای بکر و دست نخورده شمال کشور است که مخاطب را تا پایان فیلم روی صندلی مینشاند! شاید یکی از نکات مثبت فیلم همین فضای بشدت طبیعتگرای فیلم باشد که جای آن در فیلمهای سینمایی سالهای اخیر ایران بشدت خالی است و مخاطبانی که از تماشای فیلمهای آپارتمانی بشدت خسته و ملول شدهاند شاید در این فیلم مجالی یابند دقایقی مشغول تماشای فضایی بکر و زیبا از طبیعت باشند. یکی از ویژگیهای بسیار ملموس این فیلم که در خیلی از فیلمهای این چنینی کم دیده شده است، نمایش زیبا و صحیح تکنیکهای نظامی و جنگی است. نحوه دیدهبانی دادن و شلیک کردن شخصیتها بسیار دقیق و حرفهای انجام شده است. در مجموع با تاکید بر اینکه پیرنگ و انتخاب سوژه فیلم از سوی سازندگان این اثر اگرچه جای قدردانی دارد اما ساختار ضعیف فیلم و ضعفهای مفرط فیلمنامه سبب شده با فیلمی که در بیان روایت خود الکن بوده و از سوی دیگر تنها اشارهای به ماجرای مقاومت مردم آمل کرده و به شکل کاملا سرسری از آن عبور کرده روبهرو شویم که به هیچ عنوان نمیتواند تماشاگر را با رضایت از سالن به خارج روانه کند. ارسال به دوستان
اخبار
17 ربیعالاول؛ آغاز اکران فیلم محمدرسولالله(ص) در ترکیه ارسال به دوستان
رویدادها
انتشار «شمیم خاطرهها» با نگاهی به ابعاد شخصیتی رهبر انقلاب ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|