گفتوگوی «وطن امروز» با محمدرضا مداحیان، کارگردان نمایش دینی-آیینی «نسیان»
نفوذی که با شیطان میآید!
مرتضی اسماعیلدوست: بشارت بهشت میدهد بوی لحظههای همجواری با نور و روشنایی و دلدادگی. در همجواری با آخرین روزهای ماه صفر که ایامی حزنانگیز را در دل خود جای داده است، به شبهایی از نمایشی رسیدیم که نمایانگر خواب سرخوشها در هلال ماه قدرتنمایی است. رهتوشه سفری خفته در فراموشی که خاموشی انسانیت را به دنبال داشته است. نمایش «نسیان» روایت واقعهای از صحن مفسدانه یزید بن معاویه تا به سرزمین غدیران بوده که در این میان به مساله نفوذ در برخی افراد غفلتزده پرداخته میشود. از تماشای نمایش «نسیان» در سالن اصلی برج آزادی به گفتههای محمدرضا مداحیان، کارگردان اثر رسیدیم که از آوای دغدغهها بر صحنه تماشا سخن راند.
پس از اجرای نمایش «غبار» با چه اندیشهای و از چه زمانی به فکر اجرای نمایش «نسیان» افتادید؟
از همان ایام فاطمیه که اجرای «غبار» انجام شد، گفتوگوهایی مبنی بر ادامه یافتن این نمایش شکل گرفت و از فروردین ماه امسال نشستهایی با دوستان موسسه فرهنگی بشارت برای به صحنه آوردن دوباره نمایش داشتهایم اما حدود 2 هفته مانده به ماه مبارک رمضان بحث نمایش جدیتر شد، اما بنده پیشنهاد دادم با توجه به حجم بالای فعالیت، نیاز به زمانی برای استراحت و برنامهریزی دوباره خواهیم داشت. خودم به شخصه براساس نیاز به زمانبندی کار و اجرای نمایش در ایامی متناسب در نظر داشتم «نسیان» را در ماه صفر به صحنه بیاورم که برنامهها و تمرینات لازم در اینباره صورت گرفت و از پنجمین روز ماه صفر، نمایش را به صحنه آوردیم که خوشبختانه در این ایام با استقبال قابل توجهی از سوی مخاطبان علاقهمند به آثار دینی همراه بود. ما در این کار سعی کردیم با ارتباط دادن موضوعات تاریخی در ادوار مختلف از گذشته تا حال، بیننده را به فکر درآوریم و به نظرم ماه صفر فرصت خوبی بود که نمایش «نسیان» به صحنه بیاید. در این مدت استقبال مخاطبان چنان بود که اجرای این نمایش که پیش از این قرار بود تا دوشنبه ۱۶ آذر در مجموعه فرهنگی - هنری برج آزادی روی صحنه برود تا جمعه ۲۰ آذر تمدید شد.
مهمترین مسالهای که به دنبال ارائه آن در این نمایش بودید، چه هست؟
ما به دنبال ارائه مفهوم و نکته خاصی بودیم و سعی کردیم ضمن پرداختن به دوران عاشورا، پیوندی هم به زمان حال داشته باشیم و شرایط آن دوران را به وضعیت فعلی برخی افراد گمراه، منافق و نفوذی مرتبط کنیم. ما در این نمایش به دنبال این بودیم که به مردم بگوییم اگر خدا ملاک اصلی انتخاب شما نباشد، به هلاکت میرسید. طی تحقیق مفصلی که بچههای بشارت کردند، به منابع و اسناد تاریخی رسیدند که نشان میداد در طول تاریخ افراد بسیاری بودند که از حق دور شدند و به سمت سنگر کفر و باطل رفتند و به امام و پیشوای خود پشت کردند! متاسفانه در طول تاریخ و در شرایط حال میبینیم که بسیاری افراد و شخصیتها، معیشت را به شریعت ترجیح میدهند و ما براساس این مساله چارچوبی را برای قصه نمایش در نظر گرفتیم.
شما در نمایش «غبار» به دنبال نمایانسازی برخی از فرمایشات حضرت آقا درباره گمراهی خواص بودید و در نمایش «نسیان» به طرح مساله نفوذ پرداختهاید. از همان ابتدای نگارش نمایشنامه به دنبال چنین موضوعی بودهاید؟
ما براساس خط اصلی که خدمتتان عرض کردم پیش رفتیم و به تدریج شیطانی را در متن داستان وارد کردیم که در تمام بخشها از دوران معاویه تا زمان حال نفوذ کرده و در افرادی که حتی ادعای ایمان داشتند رخنه میکرد. آن زمانی که ما نگارش متن و تمرینات را دنبال میکردیم، هنوز حضرت آقا به فرمایشات ارزشمند خود درباره نفوذ نپرداخته بودند و برای ما بسیار جالب بود که چگونه در ناخودآگاه اثر به نفوذ رسیده بودیم، مساله مهمی که جای کار بسیاری در آثار هنری دارد و این مساله قابل تعمیم در داستانها و روایتهای مختلفی است.
با توجه به پر بازیگر بودن نمایش و پیچیدگیهای حرکتی نقشآفرینان و طراحی میزانسن که برای اجرای مناسب «نسیان» لازم بود، زمان کافی برای تمرین داشتید؟
ما در «نسیان» کار سنگینی در پیش داشتیم و با توجه به محدودیتهای ابزاری موجود، بچهها خیلی تلاش کردند تا کار به نحو احسن برای مخاطبان آماده شود. خودتان نمایش را ملاحظه کردید که چه اجرای سنگینی صورت گرفت و جنس میزانسنها و ارتباط اعضا با صحنه کار پیچیدهای بود که نیاز به تمرینات بسیار داشت. برای همین ما یک ماه را به شکلی سخت و فشرده تمرین کردیم به نحوی که 8 ساعت در روز تمرین داشتیم تا به شرایط ایدهآل برسیم البته به دلیل اینکه اعضای گروه از بازیگران باتجربه و خلاقی بودند، واقعا کار کردن با آنها برای من لذتبخش بود.
در طراحی صحنه از دکورهای نمایش پیشین استفاده شد که این مساله نوعی تکرار را در فضای بصری مخاطبی که اجراهای مختلف را دیده است، به دنبال خواهد داشت! دلیل اینگونه طراحی دکور به دلیل محدودیتهای مالی بوده است؟
حقیقتش دوست ندارم در روایت و بازیها و طراحیها به تکرار آثار قبلی خود دست بزنم و با شما در اینباره موافق هستم. درباره بازیگران تا حدی دست به تغییرات جدیدی زدم تا از هرگونه تکرار نزد تماشاگر دور شویم، چراکه این عدم تکرارپذیری باعث پویایی و رشد اثر خواهد شد. درباره برخی تشابهات رخ داده هم به دنبال عدم تکرارپذیری با آثار گذشته بودم اما واقعا متحمل شرایط سختی برای رساندن کار بودیم و بچههای طراح صحنه زحمات زیادی کشیدند. نظر بنده هم همین بوده که از دکور و وسایل صحنه جدیدی استفاده کنیم اما به هر حال با توجه به حرف و حدیثهایی که برخی بر اینگونه نمایشهای ارزشی دارند و براساس گفتههای تهیهکننده اثر، برای صرفهجویی در هزینهها و عدم دور ریختن پول بیتالمال، از دکورهای ساخته شده قبلی استفاده کردیم.
10 دقیقه ابتدایی نمایش وارد فضای سمعی و بصری ارزندهای با بهرهگیری از سیستم ویدئومپینگ، واژههای شاعرانه بابک صفیخانی به عنوان نویسنده اثر و صدای خاص ناصر طهماسب میشویم. این در حالی است که استفاده از تکنیک فرمی ویدئومپینگ، چندان در ایران مورد استفاده قرار نمیگیرد و تنها چند نمایش مانند «شبی در کهکشانها»، «آوای نور» و «خواهرانه به وقت خیزران» را به خاطر میآورم. دلیل استفاده شما از این نوع سیستم به واسطه ظرفیتهای داستانی بوده است یا از ابتدا به دنبال تلفیق روایتی از داستانآفرینش آدمی با قصهای عاشورایی بودید؟
بگذارید تاریخ دقیق این نوع تفکر را خدمتتان عرض کنم که دقیقا 2 ماه و 20 روز برای این نوع اجرا و همین 10 دقیقه ابتدایی نمایش فکر میکردم که قصه ما از کجا شروع و به کجا ختم شود؟ چون به نظرم مساله مهمی بود که از آفرینش آدمی شروع کنیم. برای همین از ابتدا که خط قصه را دنبال کردم به این نتیجه رسیدم که نشان دهیم اگر آدمی از ابتدا انتخاب درستی داشته باشد و شیطان زمان خود را بشناسد، گمراه نخواهد شد. متاسفانه برخی افراد چون خدا را فراموش میکنند و به دنبال مسائل دنیوی هستند به گمراهی میرسند البته بخشی از آنچه در ذهن داشتیم در این سیستم به مرحله اجرا درنیامد، چراکه تجربه تازهای بود و نیاز به اجراهای بیشتری خواهد داشت و طبق گفتههای شما این نوع تجربیات چندان در ایران به کار نرفته و این برای ما یک شرایط جدید در اجرا پدید آورد.
در چند اثر نمایشی مانند «کلید» و «شعله در زمهریر» هم تلاشهایی محدود در ساخت فضاسازی متمایز بصری داشتهاید. این فضای تلفیقی از ذهنیگرایی و عینیگرایی، به علاقه شما از این نوع فرم اجرایی بازمیگردد؟ و اینکه به چه دلیل در بخش روایی عاشورا در نمایش «نسیان» به چنین اجرای بصری دست نزدید؟
بله، ممنون از لطف و نگاه خاص شما. حقیقتش من به این نوع اجراها علاقه دارم و همانطور که اشاره کردید در گذشته هم سعی در ارائه چنین فرم اجرایی داشتم که در «نسیان» به مرحله کاملتری رسید. البته این نوع اجراها نیاز به هماهنگی و زحمات زیادی دارد و ما فرصت محدودی برای به صحنه بردن نمایش «نسیان» داشتیم. انشاءالله پیشنهاد شما را به اجرا در خواهیم آورد و در پروژههای بعدی با کمک خداوند چنین تجربهای را ادامه میدهیم، چراکه تاثیر خوشایندی برای مخاطب دارد و موجب افزایش احساس و تفکر بیننده خواهد شد.
در اینگونه نمایشهای بهرهمند از سیستم ویدئومپینگ، نیاز به وجود عمق میدان مطلوب و حجم گسترده صحنه برای انتقال توهمات نوری به مخاطبان است، مسالهای که به دلیل محدودیت صحنه در سالن برج آزادی چندان مناسب نبوده است! چگونه به این سالن برای اجرا رسیدید؟
دقیقا همینطور است و اینکه بسیاری از ایدههای ما به دلیل ثابت بودن صحنه از بین رفت. ما حتی به دنبال اجرای طرحهایی مانند پدیدار شدن ابرها و ایجاد باران در صحنه بودیم که به دلیل محدودیتهای اجرا نتوانستیم آنها را اجرا کنیم. ما در ابتدا قرار بود در پردیس تئاتر خاوران اجرا داشته باشیم که عمق و امکانات خوبی را طراحی کرده، اما هنوز کاملا راهاندازی نشده است و محدودیتهایی برای به صحنه بردن نمایشها دارد. برای همین بعد از مدتی که نتیجه نگرفتیم با کمک مسؤولان ارشاد برای اینکه حداقل بدون سالن نمانیم، به مجموعه برج آزادی آمدیم.
ما در این نمایش به تلاقی زمانها و مکانها میرسیم و کاراکتری با نام سرجون را که نمادی از ترسایان در طول تاریخ است به عنوان محور اصلی روایت میبینیم. این پرداخت روایی چگونه شکل گرفت؟
در ابتدا قصهای را انوش معظمی برای ما تعریف کرد که در آن اکسیری وجود داشت و غدیران دچار فراموشی میشدند. بعدا که با آقای معظمی نتوانستیم همکاری کنیم به بابک صفیخانی رسیدیم که برخلاف ادعای ما و براساس آنچه ایشان عنوان کردند، شخصیت سرجون در تاریخ وجود داشته است که وارد دربار معاویه شده و از افرادی است که موجب وراثتی بودن خلافت میشود. ما سعی کردیم برای اینکه چندان مخاطب را دچار سردرگمی تاریخی نکنیم، تخیل را به شخصیتپردازی سرجون اضافه کنیم و تلاش کردیم شخصیتی فرا واقع از او نشان دهیم. همچنین برخی موقعیتها و کاراکترها را در تعلیق و تخیل تلفیق کردیم که این مساله با همفکری گروه و تحقیقات صورت گرفته انجام شد.
طراحی لباس و چهرهپردازی هم در انتقال حس درونی نمایش به مخاطب موثر و ارزنده بوده است.
طراحیها عالی بود و دقیقا همینطور است که میگویید. ما امسال از خانم زکیزاده برای طراحی لباس استفاده کردیم که واقعا طراحی موثری صورت داد. با امیر قادری، چهرهپرداز نمایش هم سالهاست که کار میکنم و سلیقه و نگاه همدیگر را خوب میدانیم و از این نظر خیلی موثر بودند.
طعنههایی هم به برخی افراد و گروههایی که مدعی مسلمانی هستند زدید، حتی به یزیدهای دوران امروز رسیدید!
من که در فضای دینی زندگی کرده و سالهاست نفس میکشم، خیلی ناراحت میشوم که برخی با لباس مسلمانی به دنبال ضربه زدن به دین زیبای اسلام هستند و به دنبال نقد این منافقان در این اثر بودم. متاسفانه به دلیل نفوذ برخی افراد و گروهها و گرایشهای منحرف، ضرباتی به پیکر اسلام وارد میشود. من سالهاست به دنبال فرصتی برای مطرح کردن مساله نفاق هستم و خوشبختانه در «نسیان» به انعکاس اینگونه رفتار پرداختم. ما سعی کردیم افرادی همچون معاویه و دیگر شخصیتها را به دوران جدیدی بیاوریم. برخیها نقد میکنند که چرا معاویه را بیشتر از این پلید نشان ندادید؟ من میگویم معاویه هم مانند برخی معاویههای امروزی در لباسی منافقانه بوده و به شکلی مستقیم خود را نمایان نمیکرد. ما هنوز هم میتوانیم همچون دوران گذشته افرادی را پیدا کنیم که رهبر و پیشوای خود را آنچنان که شایسته است یاری نمیکنند!
نحوه استقبال مخاطبان در شبهای اجرا چگونه بوده است؟
با وجود اینکه کمتر از آثار گذشته تبلیغ داشتهایم اما استقبال کمنظیری صورت گرفت و هر شب با سالن تکمیل شده اجرا داشتیم و حتی برخی به دلیل تکمیل سالن نتوانستند به داخل سالن بیایند. با وجودی که موقعیت مکانی برج آزادی به دلیل وضعیت ترافیکی بسیار نامطلوب است و خیلیها برای آمدن به میدان آزادی مشکل داشتند، میزان استقبال مخاطبان عالی بوده است و مردم نشان دادند که از آثار مذهبی و معنوی استقبال میکنند. همه اینها لطف خدا و بعد تلاش گروهی اعضای نمایش بوده است. ما اساتیدی مانند اردلان شجاع کاوه و میرطاهر مظلومی در این نمایش داشتیم که به نحو احسن برای کار وقت گذاشتند و همفکری کردند و الحمدلله تلاشها مورد قبول مردم هم قرار گرفت.
البته منتقدان و در واقع مغرضانی دارید که در صدد تخطئه اثر و کارگردانی شما هستند!
بله، متاسفانه به شکلی دردناک چنین تفکری وجود داشته و دارد! من به این دوستانی که غرض دارند میگویم من به دنبال اینگونه آثار نمیروم و خدا میخواهد چنین اتفاقی شکل بگیرد و یکی از دلایل موفقیت را به خاطر حس همکاری و مشارکت گروهی میدانم و اینکه 22 سال است در این مسیر سختیهای بسیاری کشیدم، اما برخیها تنها ظاهر قضیه را میبینند. من به طور متوسط سالی یک اجرا داشتهام و همه این اتفاقات با تلاش و سختیهایی بوده که هر کسی نمیتواند آن را متحمل شود، چراکه خیلیها زود از کوره در رفته و از فضا خارج میشوند. خیلی از مطالب را نمیتوان رسانهای کرد. بعدا به شما به شکل خصوصی خواهم گفت! سالها است که با گروه گستردهای بدون هرگونه حاشیه سعی کردیم اجراهایی موثر و ارزشی برای مخاطب داشته باشیم و برخیها فقط به دنبال انتقاد و حسادت بودند!
و هماهنگی گروهی گسترده از بازیگران نیاز به تمرکز بالاتری در مدیریت صحنه و طراحی حرکات خواهد داشت.
احسنت. شما همین صحنه آخری را که وارد غدیران میشویم دیدهاید که چگونه با سختی باید 30 نفر را در صحنه طراحی کرده و به میزانسن درستی برسیم و این کار طاقتفرسایی خواهد بود. ما آن میزانسن را در حدود 4 روز تمرین کردیم و حوصله بالایی میخواست که تک تک بچهها را به شکلی مطلوب چیده و طراحی کنیم.
برنامههایی برای آینده با موسسه فرهنگی بشارت در راستای به صحنه بردن نمایشهای آیینی تدارک دیدهاید؟
متاسفانه به دلیل نگاههای حسادتورزانه برخی افراد و عدم حمایت نهادهای فرهنگی چندان شرایط مطمئنی برای اجراهای آینده نداریم. بچههای فرهنگی بشارت که با تمام توان و تنها به دلیل اعتقادات معنوی به تولید اینگونه آثار دست میزنند، وقتی انتقادات و اتهامات ناجوانمردانه برخی را میبینند، دیگر خسته برای چنین فعالیتی خواهند شد و این طبیعی است که افرادی بیچشمداشت و خستگیناپذیر کار کنند و بعدا نه تنها حمایتی از آنها نشود بلکه مورد اتهام بیهوده هم قرار گیرند! با همه اینها باز هم امید به ادامه این فعالیت دارم و انشاءالله به لطف خداوند در ایام فاطمیه باز هم به صحنه میآییم.