|
وقتی فغانی قاضی مهمترین دیدار باشگاهی جهان شد
سیبلهایی که افتخار ملی میشوند
مهدی طاهرخانی: وقتی از سوی فیفا اعلام شد قرار است تیم داوری ایران، دیدار حساس و صد البته دشوار بارسا و ریورپلاته آرژانتین را در قالب فینال جامجهانی باشگاهها قضاوت کند ناگهان این سوال برای ما به وجود آمد که دلیل این همه انتقاد از داوران ایران چیست؟ نام قاضی علیرضا فغانی بود. مردی که همه اتفاقات روز آخر لیگ چهاردهم دربست به نام او نوشته شد. تبریزیها بازی برده را مساوی کردند، خودشان به خودشان نهیب زدند که با همین تساوی جام مال آنهاست و در عرض چند دقیقه متوجه شدند خام سادهترین دروغ عالم شدند. کار که به اینجا کشید کمیته حقیقتیاب تشکیل شد. از سوی وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و حتی مجلس. طبق انتظار همه آنها در انتها به یک اسم رسیدند؛ علیرضا فغانی. ممتازترین داور حال حاضر فوتبال ایران که در آن پیکار حساس، تیموریان را اخراج کرد. اینکه اخراج یکی از ستونهای تراکتورسازی درست بود یا نه اصلا اهمیتی نداشت، فوتبال ما دنبال یک مقصر میگشت برای آرام کردن جو تبریز. چه کسی بهتر از یک داور که عنوان شد میتوانست با دیده اغماض از آن صحنه بگذرد، همه چیز را مدیریت کند تا بازی با برتری میزبان به پایان برسد. شاید در ابتدا این خواسته، تقاضای چندان عجیبی نباشد مخصوصا در جامعه ما که غالبا «مصلحت» به خیلی از «بایدها» ارجحیت داده میشود. اما درست یا غلط، فغانی قانون را اجرا کرد، بیاعتنا به روح آن. در چنین وضعیتی او باید تاوان پس میداد و داد. قاضی بازی بارسا و ریورپلاته که با هر متر و معیاری از هر دیداری در ایران و آسیا مهمتر است باز هم در دیدار پرسپولیس و ذوبآهن اشتباه کرد. این بار دیگر حجت بر فوتبال ما تمام شد که این داور، داور بزرگی نیست. یک اشتباه که ممکن است بهترین داورهای جهان مرتکبش شوند. همانطور که بزرگترین بازیکنان و مربیان جهان تن به اشتباه میدهند یک داور هم قطعا چنین وضعیتی دارد اما نوع برخورد ما با اشتباه داوران به گونهای است که او را تا پای نابود شدن تنبیه میکنیم. هر انگی که دم دستمان باشد به او میزنیم، چند اشتباه دیگر او را از فلان تاریخ و بازی جمع میکنیم و سپس نتیجهگیری میکنیم او «هیچ» است. فرمول ظالمانهای که با آن میشود بهترین داوران تاریخ فوتبال را بسادگی مساوی «هیچ» قرار داد. از کولینا گرفته تا هاوارد وب و خیلیهای دیگر. اما این فرمول برای سنجیدن داوران صحیح نیست. اینکه امروز یک انسان نمیتواند با توجه به سرعت و پیشرفت فوتبال در صدم ثانیه تشخیص صددرصد صحیح را بدهد یک واقعیت است که از قضا همین واقعیت موجب شده فوتبال نه با والیبال قابل قیاس باشد نه با کشتی و تنیس و هر ورزشی که ماشین در آن حکم نهایی را صادر میکند نه انسان. آنچه باید از سوی تحلیلگران و افراد مورد اعتماد جامعه، در قبال اشتباهات داوری، به مردم گفته میشد همین بود که متاسفانه این روزها در فوتبال ما اینگونه نیست. واقعیت همین است که امروز میبینیم؛ بدون هیچ کمکی، بیهیچ پشتوانهای، کشوری که دائما به هر دلیل مورد تحریم و سوءظن بوده، موفق شده در فوتبال مردانی را تربیت کند که مهمترین بازی باشگاهی جهان را قضاوت کند اما ما چگونه برابر این داشتههای خود رفتار میکنیم؟ بیآنکه متوجه باشیم فغانی برای رسیدن به این مهم چه المانهای مهمی را دارا بوده که توانسته جلوتر از هر داور دیگری در آسیا و جهان، این نبرد را سوت بزند، ناخودآگاه به یاد اشتباهاتی میافتیم که وقوعش برای هر داوری غیرقابل اجتناب است. تاریخ فوتبال در طول این صد سال، کدام داور را داشته که اشتباه بزرگ نکرده است؟ بزرگتر از فینال جامجهانی و سوتهایی که تاریخ را عوض کرد مگر داریم؟ ما حتی بلد نیستیم چگونه از چیزهایی که مایه مباهاتمان است استفاده کنیم و فخر بفروشیم. اگر علیرضا فغانی و کمکهایش در این تورنمنت حضور نداشتند به این نتیجه میرسیدیم که عمر این داور تمام شده و لزومی ندارد در بازیهای بزرگ لیگ خودمان از او استفاده کنیم. لیگی که مربیانش فقط در عالم تخیل و رسانه پیشنهاد از خارج از این مرزها دارند، فوتبالی که ستارههایش این روزها در قطر هستند و در آستانه دیپورت. فوتبالی که محبوبترین تیمش به دنبال یک زمین مناسب برای تمرین است و جالبتر اینکه به خواستهاش نمیرسد. فوتبالی که مدیرانش، مدیریت فوتبال را تجربی فرا میگیرند، پولش را دولت میدهد و ادعای حرفهای بودن دارد. این فوتبال مهمترین خروجیاش همین داورانی است که تا فینال جامجهانی رفتند اما چون یک روزی، در یک بازی، یک بار سوت و پرچم اشتباه زدند، تا ابد مورد لعن و نفرین ما هستند. این ما هستیم که حاضریم اشتباهات هر عنصری را در این فوتبال ببخشیم اما درباره داوران تصورمان این است، گویی پیغمبران خدا در میانه میدان در حال قضاوت هستند و حق کوچکترین اشتباهی را ندارند. باور ندارید؟ تیترهای فردای بازی بارسا و ریورپلاته را بخوانید؛ اشتباه مشکوک فغانی در گل مسی! حتی اگر کارشناس مارکا (رسانه نزدیک به رقیب بارسا) آن گل را صحیح دانسته باشد اما ما باز هم قضاوت خودمان را میکنیم بیآنکه ثانیهای فکر کنیم به غیر از یک «داور ایرانی» کدام عنصر دیگر (اعم از فوتبالیست، مربی، کمکمربی، پزشک، ماساژور، ناظر بازی، نماینده فیفا و...) دستکم تا 20 سال آینده قادر است در چنین دیداری پا به میدان مسابقه بگذارد. خسته نباشید آقای فغانی اما منتظر اتفاق خاصی نباش، چرا که با اولین اشتباهت در لیگ برتر تو را در معادله خودمان باز هم برابر «هیچ» قرار میدهیم چون کلا دمدستترین بهانه در فرمول قضاوت ما همین داوران هستند. ارسال به دوستان
ارسال به دوستان
پشتپرده خروج ایرانیها از لیگ قطر
پای سعودیها در میان است؟
باربد بهراد: به جای مقدمه؛ بیآنکه قصد داشته باشیم قصاص قبل از جنایت کنیم و با توهم توطئه پیش برویم باید نسبت به اخباری که این روزها در رسانههای قطری درباره لژیونرهای فوتبال ما گفته میشود کمی عمیقتر به قضیه نگریست. در صورتی که اغلب بازیکنان ایرانی حاضر در لیگ ستارگان قطر از بازیکنان تاثیرگذار یا دستکم محبوب تیمهای خود به حساب میآیند ناگهان چند رسانه قطری که از قضا در اغلب اوقات اخبارشان صحیح است، شروع به گمانهزنی دال بر خروج ایرانیها از لیگ قطر میکنند. بازیکنان بزرگ و گرانقیمتی همچون اشکان دژاگه و آندو تیموریان که نمایششان در تیم ملی فوتبال ایران، نشاندهنده سطح بالای آمادگیشان است، ناگهان مورد غضب باشگاههای قطری قرار میگیرند و «گفته» میشود در پنجره زمستانی نقل و انتقالات باید قطر را ترک کنند. این خبری است که رسانههای این کشور طی یک هفته اخیر آن را به صورت زنجیرهای مخابره کردند. اینک در این بین 2 حالت بیشتر وجود ندارد؛ حالت اول اینکه این اخبار صحیح از آب در نمیآید و به جز یکی، دو بازیکن باقی در لیگ ستارگان قطر باقی میمانند و حتی برای سال آینده بازیکنان دیگری همانند طارمی به این لیگ میروند. در این صورت هیچ اتفاق خاصی رخ نداده و بیآنکه بشود تحلیلی دربارهاش کرد باید از کنارش گذشت. اما حالت دوم این است در همین زمستان بازیکنانی مثل تیموریان، دژاگه، مسعود شجاعی و محمد نوری از تیمهای خود کنار گذاشته میشوند و در انتهای فصل باشگاه الاهلی با وجود قرارداد 3 ساله، ترجیح میدهد با مجتبی جباری تمدید نکند و از سوی دیگر منتظری هم میبایست این تیم را ترک کند. اگر حالت دوم رخ داد آیا باز هم میشود همه قضایا را فوتبالی تحلیل کرد و به چیزی شک نکرد؟ سه سال قبل، پیش از اینکه امارات، نام لیگ خود را جعلی کند، حاکم دوبی به تیمهای این شیخنشین متمول امر کرده بود حق جذب بازیکن ایرانی را ندارند. از این رو امثال خلعتبری که آخرین ایرانیهای حاضر در امارات بودند در تیمهایی خارج از دوبی بازی میکردند مثل الشارجه. بعدا که لیگ این کشور نام جعلی را برای خود انتخاب کرد دیگر حجت برای فوتبال ما تمام شد که هیچ نمایندهای در لیگ امارات نداشته باشد: اتفاقی که به هر متر و معیاری به نفع فوتبال و فوتبالیستهای ماست اما تصمیم اماراتیها ریشه در مسائل فرافوتبالی و سیاسی داشت و دارد. حالا در وضعیتی که ایران و سعودی نسبت به یکدیگر بدترین موضع چند دهه اخیر را دارند و حتی میشود آنها را در حال جنگ نیابتی با هم در یمن و سوریه دانست، شاید ردپای مسائل سیاسی در لیگ قطر هم دیده شود.کشور کوچک قطر که همیشه مواضع دینی و سیاسیاش را نزدیک عربستان حفظ کرده و همواره پیرو سعودیها بوده است شاید در صورت اجرای حالت دوم که ذکرش رفت، به دستور مافوق خود، همان مشیای را پیش گرفته که پیش از این امارتیها اجرایش کردند. شاید الان زمان مناسبی برای قضاوت کامل نباشد اما قطعا در ماههای آینده ثابت میشود مدیران ورزشی فوتبال قطر وارد یک معامله دور از اخلاق با سعودیها شدهاند یا نه. اینکه بازیکنان ایرانی ناگهان به صورت دستهجمعی مورد خشم مربیان خود قرار بگیرند، موضوع چندان معمولی نیست. از این رو بهتر است مدیران ورزشی ما با نگاهی خاص به قضیه این روزهای ایرانیها در لیگ ستارگان قطر بنگرند البته دست آخر در صورت درست بودن این گمانهزنی و خروج همه بازیکنان ایرانی از لیگ قطر، فوتبال ما نه تنها زیان نمیبیند که قطعا به نفع ماست اما موضوع مهم، نوع سناریویی است که مجری اصلی آن سعودیها هستند. اتفاقی که ما نباید بیتفاوت از کنارش عبور کنیم. پس منتظر ماههای پیشرو بمانید تا ببینیم آیا نیم کاسهای پشت اخبار الوطن و الکاس وجود دارد یا همه چیز صرفا یک شوی ژورنالیستی است. ارسال به دوستان
اخبار
بازیکن تراکتور در یک قدمی استقلال ارسال به دوستان
حیلهگرترین بازیکن جهان
حکایتی جالب از استعدادی خاص
بازیکنی که 20 سال با تیمهای مختلف قرارداد امضا کرد و پول به دست آورد اما تنها 30 بازی به صورت نصف و نیمه به میدان رفت. او استعداد شگرفی در فریبکاری و حیلهگری داشت و لقب «حیلهگرترین بازیکن جهان» را یدک میکشد، این در حالی است که خود او لقب قصیر را برای خودش انتخاب کرده است. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|