|
در آستانه اربعین حسینی و با نوای وحدت در سایه اهل بیت(ع)
علمای اهل سنت گلستان زائر کربلا شدند
علمای اهل سنت استان گلستان به زیارت امام حسین(ع) میروند تا به جهان اسلام نشان دهند برای زنده نگهداشتن دین اسلام شیعه و سنی در کنار یکدیگر و زیر سایه اهل بیت(ع) حرکت میکنند. کربلا، مرکز نگاه این روزهای عالمیان، همانجایی که با جاذبه خود مرد و زن، پیر و جوان، شیعه و سنی و مسیحی و ارمنی را از سراسر جهان بهسوی خود میکشد، این روزها پذیرای عاشقان اهلبیت(ع) از سراسر عالم است. حسین(ع) این الماس خفته در آغوش کربلا که عاشقانش اینچنین با عشقی خروشان با پای پیاده به سویش میروند تنها متعلق به اهل شیعه نیست بلکه متعلق بهکل عالم است. به گزارش مهر،۴۷ نفر از علمای شیعه و سنی استان گلستان به شکل متمرکز به کربلای معلا اعزام شدند تا پرچم وحدت گلستان را به رخ دشمنان بکشند و نوای همدلی و همزبانی را به گوش دنیا برسانند. مراسم بدرقه علمای شیعه و سنی در امامزاده عبدالله گرگان برگزار شد. به سراغ تعدادی از برادران اهل سنت رفتیم تا از حس و حالشان قبل از حرکت بهسوی کربلا آگاه شویم. ابوبکر آخوندصحنه، امام جماعت یکی از روستاهای آققلا که برای نخستین بار به کربلای معلا مشرف میشود، گفت: از امامزاده عبدالله گرگان برای زیارت امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع) و دیگر شهدای عاشورا به همراه برادران اهل تشیع عازم کربلا هستیم تا وحدت و همدلی استان و کشور را به دشمنان نشان دهیم. آخوندصحنه افزود: وحدت شیعه و سنی در ایران اقتدار اسلام را به دشمنان نشان میدهد و به آنها میفهماند در راه حفظ دین و قرآن هیچگاه سنی و شیعه این همبستگی را در زیر سایه حکومت اسلامی و پرچم ولایتفقیه از دست نمیدهند. وی تصریح کرد: ما با این حرکت خود به اسلامهای دروغینی که به نام داعش و با شعار «لا اله الا الله» جنایت کنند نشان میدهیم بههیچوجه زیر بار این اسلامهای دروغین نمیرویم و آنها را قبول نداریم. آخوندصحنه با بیان اینکه حدود ۵۰ سال از عمر من میگذرد، افزود: حکومت جمهوری اسلامی در هیچ کشور مسلمانی حتی عربستان برپا نیست چراکه ما شاهدیم عربستان سعودی در حفظ و نگهداری دین اسلام کوتاهی میکند اما رهبر معظم انقلاب اسلامی در حفظ و نگهداری دین اسلام از هیچچیز دریغ نمیکنند و بین شیعه و سنی هیچ تفاوتی نمیگذارند. وی با بیان اینکه ما علمای اهل تسنن همواره به رهنمودهای مقام معظم رهبری که میفرمایند به سخنان کشورهای غربی و آمریکایی توجه نکنید، توجه داریم، تصریح کرد: دل و قلب ما پر از عشق به پیامبر اکرم(ص)، اهلبیت ایشان و امام خامنهای است و تلاش میکنیم علاوه بر اینکه از اینجا پیام وحدت و همدلی را برای جهانیان میبریم، از آنجا هم پیامآور کلمه وحدت و همبستگی باشیم. از حاج آخوندصحنه تشکر و خداحافظی میکنم، کمی آنطرفتر یکی از علمای اهل تسنن را میبینم که قالیچهای در دست دارد و اصحاب رسانه پیرامونش ایستادهاند. حاج آخوند نظری، امام جماعت علیآباد کتول خطاب به رسانهها گفت: اهل سنت به هر مکانی که میروند با خود سوغاتی میبرند و ما این قالیچه را به نیابت از همه مسلمانان برای پهن کردن جلوی ضریح امام حسین(ع) با خود به کربلا میبریم و از امام حسین(ع) میخواهیم که تمام حاجات مسلمانان را برآورده کنند. وی با بیان اینکه همگی باید به ریسمان پروردگار چنگ بزنیم و متفرق نشویم، اظهار کرد: بابت این ایران آبادی که در آن زندگی میکنیم باید قدر رهبرمان، قدر رهنمودهای امام خمینی(ره)، خون شهدا، جانبازان و آزادگانمان را بدانیم، چراکه در قیامت باید پاسخگوی خون شهیدانمان باشیم.
امام حسین(ع) متعلق به مسلمین کل جهان است
نظری ادامه داد: امام حسین(ع) نور چشم رسول خداست و ما به عشق پیامبر اکرم(ص) و عشق امام حسین(ع) به کربلا میرویم اما متأسفانه شاهدیم یکسری از انسانهای دجال از این فرصت استفاده میکنند و میخواهند بگویند امام حسین(ع) مخصوص شیعیان است اما این حرف دروغ و افکار تکفیری و وهابیت است چراکه امام حسین(ع) متعلق به مسلمین کل جهان است. امام جماعت علیآباد کتول با بیان اینکه من رزمنده بسیجی بودم و در 3 نوبت به جبهه اعزام شدم، گفت: در آنجا آرزو کردیم کربلا را آزاد کنیم که قسمت نشد، همچنین آرزوی شهادت داشتم که باز هم نصیبم نشد، حالا حدود ۲۷ سال از آن زمان میگذرد و ما مشرف میشویم به دیدار سرورمان آقا امام حسین(ع). نظری به عنوان صحبت پایانی خود با صدایی رسا گفت: یک جان در بدن دارم که به امام حسین(ع) هدیه میکنم و اگر هزار جان هم در بدن داشتم تمام آنها را فدای امام حسین میکردم. بعد از پایان صحبتهای حاج آخوند نظری، یکی از علمای شیعه از حاضران خواست تا برای سلامتی وی صلواتی بفرستند و جمعیت هم با صدایی بلند برای این برادر اهل تسنن صلواتی فرستادند. در بین علمای اهل تسنن که اکثرا میانسال بودند جوانانی هم دیده میشدند.
ناصر هنر، حافظ قرآن و امام جماعت یکی از روستاهای بندر ترکمن که نسبت به همسفرانش جوانتر بود، گفت: از اینکه به پابوس امام حسین(ع) میروم خوشحالم و دعا میکنم کل مسلمانان سعادت زیارت امام حسین(ع) نصیبشان شود. دقایقی بعد مراسم بدرقه اجرا میشود و برادران شیعه و سنی شانه به شانه هم از زیر قرآن رد میشوند تا سفر مشترکشان را در پناه ملکوتی قرآن کریم آغاز کنند. مسؤول بسیج طلاب استان گلستان در حاشیه بدرقه علمای شیعه و سنی گفت: ۲۰ نفر از زائران حسینی برادران طلاب اهل تسنن استان هستند و این زائران یک روز بعد از اربعین حسینی به گلستان بازخواهند گشت. حجتالاسلام علیرضا ریاحی افزود: قرائت ادعیهای که بین برادران اهل تسنن و تشیع مشترک است و همچنین قرائت قرآن در طول مسیر برنامهریزی شده است. وی با بیان اینکه این اعزام برای نخستین بار بهصورت سازماندهی شده از سوی بسیج طلاب استان گلستان انجام میشود، گفت: در سالهای گذشته جامعه روحانیت بهصورت خودجوش به این سفر زیارتی اعزام میشدند. حجتالاسلام ریاحی گفت: همدلی و نمایش بینالمللی قدرت اسلام بهترین خروجی این سفر معنوی است، چراکه حضور دهها میلیونی مسلمانان اسلام نبوی را به نمایش میگذارد.
ارسال به دوستان
بازدید معاون اول رئیسجمهور از طرحهای اقتصاد مقاومتی قلعهگنج
معاون اول رئیسجمهوری در دومین روز از سفر خود به استان کرمان با حضور در شهرستان قلعهگنج از برخی طرحها و پروژههای اقتصاد مقاومتی در این شهرستان که به همت بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی سرمایهگذاری شده است، بازدید کرد و در جریان پیشرفت کارها و روند اجرای این طرحها قرار گرفت. به گزارش پایگاه خبری بنیاد مستضعفان، اسحاق جهانگیری ابتدا با حضور در شهرک صنعتی قلعهگنج از شرکت تولید آبمیوه پاکدیس که هماکنون 40 نیروی در حال کار دارد و سالانه بالغ بر 20 میلیون پاکت آبمیوه تولید میکند، بازدید کرد. وی سپس از کارگاه فرشبافی در شهرک صنعتی قلعهگنج نیز بازدید کرد و از برنامههای این کارگاه برای آموزش هنرجویان مطلع شد. کارگاه فرشبافی قلعهگنج براساس قرارداد شرکت سهامی فرش ایران با بنیاد علوی- از زیرمجموعههای بنیاد مستضعفان- فعالیت خود را آغاز کرده و به زنان این منطقه فرشبافی آموزش میدهد. جهانگیری سپس از مجتمع پرورش بز شیری مولد نیز بازدید و گزارشی از برنامههای این مجتمع برای توسعه دامپروری در منطقه قلعهگنج دریافت کرد. این مجتمع دارای 1000 رأس بز شیری مولد از نژاد اصلاحشده اسپانیایی است که هر بز روزانه بیش از 3 لیتر شیر میدهد. قرار است با توسعه دامپروری در این مجتمع و رساندن آن به 3 هزار رأس بز شیری، تعدادی دام به روستاییان واگذار شود تا مردم این منطقه بتوانند برای خود دامپروری کوچک راهاندازی کنند. جهانگیری از پروژه توانافزایی طرح آبادانی و پیشرفت شهرستان قلعهگنج بازدید کرد و پس از حضور در روستای شمزان دولاب، از برنامهریزیهای صورتگرفته برای توانافزایی طرح آبادانی و پیشرفت شهرستان قلعهگنج مطلع شد. راهاندازی صندوق اعتبارات خرد روستایی، تشکیل تعاونی توسعه روستایی و نیازسنجی و برنامهریزی و برگزاری دورههای آموزشی در زمینه کارآفرینی، بازاریابی و مهارتهای شغلی از دیگر محورهایی بود که گزارش آن به معاون اول رئیسجمهوری ارائه شد. در این مراسم سعیدیکیا، رئیس بنیاد مستضعفان به همراه وزرای جهاد کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت نیز حضور داشتند.
ارسال به دوستان
اخبار
انتصاب در کمیته عالی کاهش تلفات توانیر
طی حکمی از سوی آرش کردی مدیر عامل شرکت توانیر، حسن کریمی معاون برنامهریزی و مهندسی شرکت توزیع نیروی برق خوزستان به عضویت کمیته عالی کاهش تلفات کشور منصوب شد. عضویت یکی از مدیران ارشد این شرکت در کمیته عالی کاهش تلفات که در سطح ملی تصمیمگیری میکند، نشان از دانش و تجارب سودمند در شرکت توزیع نیروی برق خوزستان و مجموعه مدیران و کارشناسان آن دارد. براساس این گزارش، رضا غضنفری، مدیر عامل شرکت توزیع نیروی برق خوزستان در پیامی ضمن تبریک این انتصاب، اظهار امیدواری کرده ماموریت محوله با اهتمام اعضای کمیته همراه بوده و موجبات کاهش تلفات در صنعت برق کشور و استان را فراهم کند.
پخش 989 تن آسفالت در کوچهها و معابر شهر اراک
بیژن قاضینظامی، مدیرعامل سازمان خدمات موتوری شهرداری اراک از عملیات پخش آسفالت در کوچهها و معابر سطح شهر به دلیل نزدیکی به فصل سرما و بارش باران و برف خبر داد و بیان داشت: عملیات پخش آسفالت کوچه زرینقلم واقع در خیابان جنت با حجمی معادل 240 تن آسفالت در مسیری به طول 165 و عرض 10 متر انجام شد. وی افزود: در ادامه فعالیتهای سازمان درباره آسفالت کوچهها و معابر شهر اراک، کوچه سادات شرقی واقع در کوی علیابنابیطالب(ع) با حجمی معادل 105 تن آسفالت شد. بیژن قاضینظامی درباره آسفالت مسیر دسترسی به کوی سجادیه گفت: بعد از اجرای راه دسترسی مناسب و همچنین خروج از بنبست کوی سجادیه آسفالت این مسیر در دستور کار قرار گرفت که با حجمی معادل 644 تن به طول 400 متر و با عرض 10 متر تا ورودی شهرک صدا و سیما انجام شد که امید است با راهاندازی این مسیر تسهیل در رفت و آمد همشهریان در کوی سجادیه و همچنین رضایتمندی آنها فراهم شده باشد. مدیرعامل سازمان خدمات موتوری در پایان گفت: امید است اجرای این عملیات باعث رضایت و تسهیل در رفت و آمد و تردد همشهریان شود.
ارسال به دوستان
خیمه خورشید کجاست؟
حسین قدیانی: راهپیمایی اربعین، تفسیر «ما رایت الا جمیلا»ی زینب است! زیباتر از این تصویر، دیگر چه میخواهی؟! این راه، حتم دارم که ختم میشود به رهایی! تو اگر شیدای خورشیدی، شتاب کن که مقصد این نور، ظهور است! برخیز! «برخیز ای چاووش شهر عشق برخیز!/ غسل زیارت کن ز نهر عشق برخیز!/ بربند محمل را و برپا کن علم را!/ آواز ده، آواز عشاق حرم را/ هر سر که پیمان بلا دارد بیاید!/ هر کس هوای کربلا دارد بیاید!» دوست داری «آدم» و «حوا» را ببینی؟ نگاهت را از این مسیر میسر جدا نکن! همه هستند؛ همه آنها که باید باشند! فقط که قصه «جابر» نیست! گوش کن! این همان «نوحه نوح» است؛ «باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/ بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است». پیامبر کشتینشین، خود ساکن سفینه..النجات حسین است! و چشم اگر بگشایی «ابراهیم» را هم میبینی! و «هاجر» را! که دیگر تشنه نیست! اینجا سراسر «گلستان» است! نه خبری از «آتش» است و نه مجالی برای «عطش»! راحت بنوش از زمزم عشق، حضرت اسماعیل! «صفا» اینجاست! و «مروه» هم! اینجا جان میدهد برای «سعی»! برای هروله! و برای آنکه «موسی» سینای درون خود را بیابد! اینجا مقدسترین وادی زمین است! فاخلع نعلیک! اینجا فقط «خدا» پرستیده میشود! اینجا قطعهای از آسمان است! بهترین جای عرش! و چشم اگر باز کنی، «عیسی» را هم خواهی یافت! و «یحیی» را! یحیی را که در سر، سودای حسین میپروراند! اینجا «یعقوب» دگربار «یوسف» را میبیند! نه آن نبی که فقط «عزیز مصر» بود! اینجا کنعانیان، «عزیز خدا» را میبینند! سیدالشهدا را! وارث آدم را! همان که از «محمد» است! و «محمد» از او! «حسین» را همه میشناسند! و عاشورایش، آشناست برای ابنای آدم! اینجا «داوود» خوش دارد برای کربلا بخواند! با همان لهجه توحیدی! ما جز زیبایی، اینجا صدایی نمیشنویم! اینجا مترجم نیاز ندارد! همه زبان هم را میفهمند! جابر! آهسته قدم بردار! بگذار خوب نگاهت کنیم! اربعین، رزق ما نشد اما سلام بر اربعینیان را که میتوانیم! حسینجان! دنیا و آخرت ما تویی! و توافق ما با خون تو، عهدی است که در آسمان بسته شده! همان آسمان خون علیاصغر! کدخداپرستان میخواستند حتی از عاشورای تو «درس مذاکره» بسازند لیکن با کنگره هل من مبارز اربعین، پاسخشان را دادیم! بنا داشتند عاشورای تو کمرنگ شود؛ نمیدانستند تازه، اربعین در راه است! بزرگترین اجتماع بشریت! حسینجان! چه خوب فرماندهی میکنی بر قلب آدم! دوست داریم حکومتت را! راه تو، تنها راه رهایی است! رهایی از چاه غیبت! کاش به علمدارت بگویی دست ما را بگیرد! چند شب پیش، ماهی که «بدر» شده بود، چه دستی گرفت از دل ما! چه صحنه زیبایی! غریبانه خواندیم؛ هر آنچه از «عباس» روضه بلد بودیم! سقای سپاهت را میگوییم... بهتر بگویم؛ برادرت را... آری! برادرت را که وقتی رفت، فریاد زدی: «الان انکسر ظهری!» حسینجان! نقل «الان» نیست! سالیان درازی است زندگی بیمهدی، کمر ما را شکسته! نخواستیم این زمان بیصاحبالزمان را! از ما، که برای خون تو «منتقم» در نمیآید! از این پاییز لعنتی، که برای فصلها «پادشاه» درنمیآید! کاش تو برای ظهور دعا کنی! که وارث آدمی! اربعین، «خیمه خورشید» کجاست؟!
خسته شدهایم دیگر از این همه خیمهشببازی! کارمان شده انتخاب از میان گزینههای بد و بدتر! لعنت بر این روزگار! کاش میشد منتقم خون تو را انتخاب کرد! ما امام میخواهیم! سیاست بس است! ما «سمات» میخواهیم! و آدینههایی که این همه خالی از خورشید نباشد! حسینجان! حالا که باد فقط به پرچم تو میوزد، دعا کن برای ما... برای ما و برای تمام هستی! تقویم را نگاه کن! چه خاکی گرفته! افتادهایم به التماس! به توبه! به جمعههای سرشار از ندبه! به ابراز ندامت! و به اینکه نشد! نتوانستیم! غلط کردیم! حسینجان! بنیآدم، امام میخواهد! منتقم خون تو را! مهدی فاطمه را! هل من ناصر ینصرنی؟! آری! این بار نوبت ماست که بگوییم؛ «هل من ناصر ینصرنی؟!»
ارسال به دوستان
چگونه صحنه انتخابات غیرمبتذل میشود؟
محمد زعیمزاده: 1- در باب نسبت انتخابات و دموکراسی با المانهای تحقق کارآمدی یک سیستم سیاسی در دنیا میتوان هم به مثالهایی اشاره کرد که مسائل واقعی کشور در جای دیگری پیگیری میشود و انتخابات بیشتر یک نمایش و بالماسکهطور است برای پایبند نشان دادن مردم به سیستم سیاسی و هم میتوان نمونههای معدودی را دید که در پروسه انتخابات اصل منافع ملی و مسائل کشور و راهحلهای رسیدن به آنها روشن است و رقابت انتخاباتی صرفا بر سر ایدههای افراد و جریانهای مختلف سیاسی برای چگونگی رسیدن به آن پاسخ شکل میگیرد؛ تازه این در کشورهایی است که دموکراسی یا نیمچه دموکراسیای در آنها وجود دارد. در مدل اول عملا پروسه توسعه و پیشرفت یک پروسه از بالا به پایین و غیرمردمی است که خیلی هم پایدار نمیماند و به نظر میرسد هر چقدر پروسه انتخابات و شکل ساختیافتگی سیاسی یک جامعه نزدیک به مدل دوم باشد عملا به عقلانیت نزدیکتر است لذا توسعه و پیشرفت جامعه در دسترستر است.
پروسه انتخابات معمولا در کشور ما به این شکل بوده که در آستانه انتخابات همه کاندیداها سعی میکنند بای نحو کان در وهله اول به ضرب رسانه و سخنرانی و هر چه در چنته دارند بر موج نارضایتی اجتماعی بیفزایند و سپس حداکثر تلاش خود را بکنند تا بر موج انباشتگی نارضایتی از وضع موجود سوار شوند و در یک پروسه تبلیغاتی سطحی 2 هفتهای و بعضا مبتذل و پوپولیستی راهی پاستور شوند، آنگاه با بیبرنامگی و سوءمدیریت، انباشتگی سطحی از نارضایتی عمومی را که در 2 هفته از آن بهره برده بودند در 4 یا 8 سال کاملا با دستان با کفایت خود تهنشین و ماندگار کنند.
2- حالا شاید بتوان جدیتر به این سوال فکر کرد که چگونه میتوان از گذر انتخابات راهی برای پاسخ به مطالبات واقعی و در دسترس مردم یعنی مسائلی از جنس معضلات اقتصاد و مبارزه با فساد پیدا کرد؟ چگونه میتوان برای عرصه انتخابات تصمیمسازی کرد؟ حالا که مسائل و مشکلات شفاف است و درباره آنها اجماع هم وجود دارد پوپولیسم در فضای انتخابات حاکم نشود و در یک پروسه 2 هفتهای کسی نتواند نقش مار بکشد و با قطره اشکی یا لنگه کفشی یا ماکت کلیدی قول هر روز یک گشایش را بدهد و رای بیاورد؟ چگونه میتوان فضا را به نحوی تغییر داد که در آستانه انتخابات کاندیداها برای کسب پیروزی و جلب رأی مردم به شکل غیرواقعی فضای موجود را نقد کنند و به شکلی اغراقآمیزتر وعده و وعید بدهند و پس از پیروزی و استقرار در جایگاه ریاست قوه مجریه، با ضعف، کاستی و بیبرنامگی از طرفی سبب سرخوردگی مردم و هواداران و از سوی دیگر زمینهساز ادامه این سیکل معیوب شوند؟ سوال این است که برای حل این مساله که رابطه مستقیمی با انباشت ناکارآمدی در زمینه اقتصاد و مبارزه با فساد دارد چه باید کرد؟!
یکی از راهحلها این است که به جای انجام رقابت سطحی، غیرشفاف، پوپولار و شعارمحور فردی، رقابت را به سطح یک جمع با ایده مشخص برای حل مسائل اصلی ارتقا داد. اینکه برای تعیین تکلیف نسبت دولت با فساد و کارآمدی مشخص باشد؛ مثلا اینکه معاون اول، رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد و... چه کسانی هستند و سابقهشان در مواجهه با فساد اقتصادی چگونه است احتمالا میتواند شاخص خوبی برای انتخاب مردم باشد.
3- شاید این بحث طرح شود در جامعهای که احزاب قدرتمند فراگیر و برنامهمحور در جناحهای مختلف سیاسی ندارد، اساسا امکان رقابت تیمی و برنامهمحور در سطح انتخابات ریاستجمهوری وجود ندارد! در پاسخ میتوان گفت در اینکه شکل گرفتن احزاب قدرتمند میتواند یکی از راهحلهای پاسخ به چگونگی شکلگیری یک انتخابات برنامهمحور باشد شکی نیست اما میتوان مثلهای نقض متعددی پیدا کرد که حتی در جوامعی که احزاب جدی در آن فعالیت دارند هم بعضا شاهد انتخابات مبتذل هستیم، نمونه دمدست انتخابات ایالات متحده آمریکاست. در واقع تنها ایجاد ساختار، مشکل را حل نمیکند و مهمتر از ایجاد ساختار جا انداختن فرهنگ رقابت تیمی و برنامهمحور است و پرسش این است: حالا که ساختار حزبی در کشور ما خیلی شکل جدی ندارد تکلیف چیست؟ به نظر میرسد دعوا بر سر تقدم فرهنگ رقابت تیمی یا شکلگیری احزاب پاسخگو مثل دعوای مرغ و تخممرغ است که بلاموضوع است و حل نشدنش هم ثلمهای به عالم وارد نمیکند.
اما نقد پسینی این نقد آن است که مردم اینگونه رقابت را نمیپذیرند، که در پاسخ باید گفت اتفاقا واکنشهای مردمی نشان داده است شفافیت و مشخص بودن صورت مساله برای مردم بسیار مقبولتر است تا ترجیح بین هندوانههای دربستهای که تنها صدای طبلگونه شعارهای پرطمطراق اما بدون پشتوانه را دارند. برای مردم قاعدتا اعتماد به یک جمع با ایده مشخص و حرف معین راحتتر است تا اعتماد به یک فرد بدون ایده و نظام فکری منظم! فلذا سوق پیدا کردن رقابت انتخاباتی به سمت رقابتهای تیممحور میتواند به مطلوبیت بیشتر انتخابهای مردم نیز کمک کند.
ارسال به دوستان
پشت صحنه با پنبه سر ببریم!
امیر استکی: روانشناسی شخصیت خلاصه است در مثال کوه یخی که در دریاهای قطب شمال است، کوهی که اگرچه ما بخش کوچکی از آن را روی آب میبینیم اما بخش بیشتر آن که در نظرگاه ما نیست، زیر آب است و ما بدان پی نمیبریم! چنانچه اگر یک لیوان یخ را در یک کلمن آب بیندازید میتوانید این نسبت را مشاهده کنید!
ما از افراد جلوههایی در ظاهر میبینیم اما آنچه در ذهن آنها و در پس پرده انجام میدهند بر ما هویدا نیست. چنانکه درباره رئیسجمهور نیز این مثال کاملا صادق است. برای همه تعجبآور بود که رئیسجمهوری که در همه حال منتقدان را به الفاظ و احکام مختلف نوازش داده بخواهد از آزادی بیان صحبت کند، رئیسجمهوری که برای دادگاهی کردن حتی به تیترهای اقتصادی درباره بازار بورس هم رحم نکرده است وقتی در نمایشگاه مطبوعات حرف از آزادی بیان زد و گفت «نباید با بهانههای واهی، قلمها را شکسته و دهانها را ببندیم، باید در جامعه با صدای بلند آزادی مسؤولانه را فریاد بزنیم.» برای هیچکس باورپذیر نبود که او با آن همه سابقه امنیتی و با این همه برخورد با رسانهها سخن از آزادی بیان بزند، این حتی با آن بخش مکشوف کوه یخ شخصیتی روحانی نیز در تعارض بود. اما آنچه 2 روز بعد ریاست محترم قوهقضائیه از درخواستهای دولت و رئیسجمهور در خفا و جمعهای خصوصی برای برخورد حقوقی و کیفری با منتقدان بیان کردند همه آن نیمچهتصورات 48 ساعته از رئیسجمهور معتقد به آزادی بیان هرچند بدگمانانه را باطل کرد و همان گمانهای منفی گذشته را تایید کرد؛ اینکه آش همان آش و کاسه همان کاسه است و رویکرد دفع و برچسب زدن به منتقدان و راندنشان با چوب شتک و هتک ادامه خواهد داشت.
بیسوادانی چون ما که مستحق ته جهنم تشخیص داده شده بودیم و همین تازگیها هم به نفاق متهم، دوباره باید منتظر افاضاتی جدید و حاکی از همان روحیه سرهنگمآبانه امنیتی باشیم. فقط این میان یک جهش در رفتار این امنیتیهای دولتمرد دیده میشود و آن اینکه بیشتر به ضرورت حفظ ظاهر پی بردهاند و دیگر در علن به جهنم حوالت نمیدهند، بلکه در خفا درخواست جهنمی کردن روزگار برای همه غیرخودیها را دارند. این یعنی باید انتظار تاثیرپذیری مثبت از نقد منتقدان را هم به طاق بکوبیم و منتظر هیچ تغییر روند مثبتی در اداره مملکت نباشیم و باز باید مثل سابق روی صحبتمان را فقط به سوی ملت متمرکز کنیم، چرا که لبخند این روزهای آقایان لبخند از سر همدلی نیست، بلکه لبخندی از سر نفرت و برای نیفتادن از تک و تاست.
یکی ـ دو روزی به این منوال مشغول بودیم اما انگار باید برویم نقطه سرخط. اینها تثبیت شد اما با این تفاوت که مشخص شد در نیمه پنهان شخصیت رئیسجمهور رفتار امنیتی به مراتب بیشتر از این نیمه عیان آن است و فعالیتهای ضدآزادی بیان وی در پس پرده بسیار سرکوبگرانهتر از فعالیتهای جلوی پرده او است. این گزاره مشخص کرد همان چند جمله از آزادی بیان در نمایشگاه مطبوعات نیز از سر صدق نبوده و حتی از جنس ضدیت علنی هم نیست که انسان تکلیفش با او مشخص باشد، بلکه این از آن جنسهای بد دورویی است که حتی نهتنها ما منتقدان باید حساب کارمان دستمان باشد، بلکه موافقان هم باید حواسشان جمع باشد که رئیسجمهور در روبهرو و پشتسر رفتارهای یکسانی نخواهد داشت و بیشتر از این تلاش روی صحنه، با پنبه سر بریدن پشت صحنه است!
به عرض ملت عزیز ایران باید برسانیم که مساله اساسی مملکت در این روزها مسائل اقتصادی است و همه، کسادی اوضاع کسبوکار و نبود رونق و فرصتهای شغلی را احساس میکنیم و با دولتی مواجهیم که در همه این سالهای مسؤولیتش آنجا که تقصیر را به گردن دولت قبلی نینداخته، در حال گلایه از کمبود اعتبار بوده است مسالهای که با بررسی ساده آمارهایی که خود ارائه میدهند بهروشنی با واقعیت فاصله زیادی دارد. به طور میانگین در مقایسه با رقم مطلوب دولت در بودجه، پیش از افت قیمت نفت-70 دلار- هر بشکه نفت حدود 30 دلار در این 3 سال کاهش قیمت داشته است. با احتساب میانگین 2 میلیون بشکه صادرات روزانه، عدمالنفع این کاهش به طور متوسط در هر سال برابر با 67 هزار میلیارد تومان است.
متوسط درآمد دولت از محل مالیات ظرف این3 سال از 33 هزار میلیارد تومان به 68 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است، یعنی به طور متوسط 35 هزار میلیارد تومان به درآمد سالانه دولت از محل مالیات افزوده شده است. این رقم 55 درصد عدمالنفع قیمت نفت را پوشش میدهد. بدهی دولت به نظام بانکی اعم از بانک مرکزی و نظام بانکی هم به طور متوسط سالی 54 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
به بیان دیگر به طور متوسط ورودیهای دولت در هر سال نسبت به سال 92، سالی 89 هزار میلیارد تومان هم افزوده شده است که 22 هزار میلیارد تومان بیش از عدمالنفع قیمت نفت است. به نظر میرسد دولت محترم بیش از آنکه ناکارآمدی خود را در طرف منابع ببیند، بهتر است به طرف مصارف خود نگاهی بیندازد. همانجایی که بودجه جاریاش از 150 هزار میلیارد به 200 هزار میلیارد رسیده است. همانجایی که ارادهای برای صرفهجویی بین بروکراتها نیست و همه فشار ساختگی کمبود منابع را ملت باید بر دوش بکشند و مدام بهخاطر دریافت یارانه نقدی تحقیر شوند و ابدا نباید مانند منتقدان بیسواد متعرض ساحت بریز و بپاش آقایان شوند. همانی که نمودش افزایش بیش از حد بودجه جاری و بیشتر از نرخ تورم و حتی نرخ افزایش حقوق است. همه نالهها از نداری برای مردم است و گشودن راه رانت و بهرهبرداری کلان از فرصتهای غیررقابتی اقتصاد هم برای اعوان و انصار و خودیها. دریافت حداقل حقوق بخور و نمیر هم که نه بلکه بخور و کمکمک بمیر برای مردم و دریافتیهای نجومی چندده میلیونی برای ذخیرههای نظام و مدیران دولتی. لگدمال شدن عزت نفس و غرور در جریان گرفتن وامهای میکروسکوپی چند میلیونی مثل وام ازدواج برای مردم و گرفتن وامهای چندصد میلیاردی راحتالحلقوم برای نزدیکان و مریدان! همه و همه اینها برای این گفته شد که صداقتی که معتدلان شعارش را میدادند و مدعیاش بودند هم در تصویری که از مملکت به ملت میدهند و هم در عملکردشان، بشدت نقض میشود و این خود در ادامه آنچه هست که در ابتدای سخن از 2 چهره بودن دولت یازدهم گفتیم. چهرهای با خندهای ملیح و تعهدی عمیق به ملت و خواستشان و چهرهای دیگر عبوس و تنگنظر و مدام در حال دستهبندی ملت به خودی و غیرخودی.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|