چرا بهرغم تاریخ پرجنایت هر دو حزب اصلی آمریکا برخی در ایران به پیروزی دموکراتها دل بسته بودند؟
امید به الاغها، وحشت از فیلها
امیرحسین حسینی: در بحبوحه تبلیغات نامزدهای انتخاباتی ریاستجمهوری آمریکا، در محافل سیاسی و اجتماعی ایران عدهای از شخصیتها و چهرههای سیاسی به ریاستجمهوری هیلاری کلینتون دلخوش کرده بودند و به پیروزی او امیدوار بودند و روزنامههای زنجیرهای بیشتر تیترها و مقالات و تفسیر و تحلیلهای خود را به تخریب دونالد ترامپ و به طرفداری از هیلاری کلینتون انتخاب میکردند.
«جریان غربزده» و «واپسگرایان مدرن» در داخل جمهوری اسلامی چنان وانمود میکرد که در صورت پیروزی حزب دموکرات در انتخابات آمریکا، ایران رابطه خوبی با آمریکا خواهد داشت و میتوان از فرصت انتخاب شدن دموکراتها در یک فضای به دور از افراط و تنش و در زمان پسابرجام، اختلافات و مناقشات باقیمانده بین ایران و آمریکا را حل کرد غافل از آنکه اختلاف آمریکا با جمهوری اسلامی بسیار عمیقتر از چند هزار سانتریفیوژ و چند موشک بالستیک بود بطوری که بعد از حل مساله هستهای، اوبامای «مودب و باهوش» به تعهدات برجامی خود عمل نکرد هیچ، تحریمهای جدیدتری را علیه جمهوری اسلامی اعمال کرد. روشنفکران سیاسی و تئوریسینهای نزدیک به دولت که از انتخاب ترامپ یکه خوردند هرچند به صورت آشکار ترس خود نسبت به پاره کردن برجام توسط ترامپ را بیان نمیکردند اما در لفافه از این اقدام ترامپ در هراس بودند تا مبادا ترامپ پس از انتخاب شدن برجام را پاره کند و تمام رشتههای این «لیبرالهای غربزده» را پنبه کند، چرا که از نظر این «روشنفکران لیبرال» مشکلات کشور اعم از داخلی و خارجی با مذاکره با آمریکا قابل برطرف کردن است و حل مشکلات کشور را درگرو پیروزی هیلاری کلینتون دموکرات میدیدند در حالی که این توقع سراسر پوچ و توخالی بود، چرا که این انتظار «روشنفکران مرتجع» از کسی که خود تحریمهای فلجکننده علیه ایران را وضع کرده، دور از عقل و منطق است. همین طیف سیاسی با ساختن چهره هیولایی از ترامپ و موجه جلوه دادن هیلاری کلینتون به تعبیر خود بین «بد» و «بدتر»، «بد» را انتخاب میکردند اما ترجیح دموکراتها به جمهوریخواهان نشان از آلزایمر سیاسی لیبرالها و وابستگان درون حکومت و چشم بستن این جریان سیاسی روی جنایات آمریکا در تمام دورانها چه در دوران دموکراتها و چه جمهوریخواهان علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی بوده است.«جریان غیرانقلابی درون نظام» با ارائه تحلیلها از سیاستهای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی، تحلیلهای غلطی را به افکار عمومی جامعه روانه کردند تا بتوانند برای جریان سازش فضای مساعدی را به وجود بیاورند به همین دلیل به تحریمهای وحشیانه و به تعبیر هیلاری کلینتون «تحریمهای فلجکننده» که در دوران وزارت خارجه هیلاری کلینتون علیه ملت ایران اعمال شد اشاره نکردند تا ذهنیت ملت ایران را نسبت به این چهره دموکرات تغییر دهند. با بررسی سابقه روابط ایران و آمریکا به خوبی میتوان دید که آمریکا در قبال ملت ایران همواره سیاست سختگیرانه یکسانی داشته است از دولت آیزنهاور جمهوریخواه که علیه دولت قانونی مصدق کودتا به راه انداخت تا اوبامای دموکرات که بیشترین تحریمهای مالی و اقتصادی و نفتی را اعمال کرد و با شناخت از سیاستهای آمریکا در قبال ایران حتی در دوران ترامپ هم جمهوری اسلامی ضربهها خواهد خورد و موانعی را در مسیر پیشرفت خود خواهد داشت بنابراین برای جمهوری اسلامی هیچ تفاوتی بین انتخاب دموکراتها و جمهوریخواهان نیست و اهداف هر کدام از این احزاب در قبال ملت ایران یکسان و لایتغیر بوده است و ما نباید هیلاری کلینتون را بر ترامپ ترجیح دهیم همچنان که از انتخاب ترامپ «نه عزا میگیریم، نه شادی میکنیم؛ برای ما فرقی ندارد». با بررسی سیاستها و رویکردهای رؤسای جمهور آمریکا از دولت دوایت آیزنهاور جمهوریخواه که با کمک آلن داس رئیس وقت سیا (من کودتای 28 مرداد را اجرا کردم و شاه را به ایران بازگرداندم) دولت مردمی مصدق را سرنگون کردند تا دولت باراک اوبامای دموکرات، جمهوری اسلامی همواره زیر فشار آمریکا بوده و در آینده هم خواهد بود، چراکه موجودیت آمریکا در عدم وجود نظام جمهوری اسلامی است. در زمان جاناف کندی دموکرات ملت ایران برای استقلال و آزادی خود، 15 خرداد 42 قیام کرد. در همان زمان آمریکا با وحشت از قیام ملت ایران و برای حفظ منافع خود در ایران حمایت و پشتیبانی خود را از شاه اعلام کرد و در تماس تلفنی شاه ایران با کندی، دولت آمریکا بر ادامه حمایت و کمک به شاه ایران جهت سرکوب ملت ایران تاکید میکند. بعد از ترور کندی، جانسون کلیددار کاخ سفید شد و وی نیز همانند اسلاف خود بر حمایت از شاه ایران جهت حفظ منافع آمریکا و اقدام علیه ملت ایران تاکید داشت و بر رفتار خشونتآمیز شاه ایران نسبت به ملت ایران اصرار میورزید به طوری که از نظر جانسون شاه «ایران تنها حافظ جدی و وفادار منافع ایالات متحده به حساب میآمد». جیمی کارتر دموکرات که به ادعای خودش «حقوق بشر، روح سیاست خارجی» آمریکا بود با حمایت از کشتار 17 شهریور سال 57 که در آن ملت ایران برای رسیدن به استقلال و آزادی و نفی وابستگی کشور در برابر حکومت پهلوی ایستادند از شاه ایران پشتیبانی کرد. بعد از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی، رونالد ریگان جمهوریخواه با در پیش گرفتن سیاستهای خصمانهتر علیه ملت ایران همچون حمایت مالی و تسلیحاتی از کشور عراق که در جنگ با ایران بود، حمله به پایانه نفتی «رشادت» و میدان نفتی «رسالت» در شمال، ساقط کردن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس و تحریم همه واردات از ایران دشمنی خود را آشکارکرد. دشمنیهای آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی با روی کار آمدن جورج هربرت واکر بوش جمهوریخواه نیز تغییری نکرد و بوش سیاست خصمانه آمریکا علیه ملت ایران را با الگوگیری از سیاست ریگان (ریگانیسم) اجرا کرد و برای متوقف کردن جمهوری اسلامی، تحریمها علیه ایران را ادامه داد. سریال تحریمها و سنگاندازیها در برابر انقلاب اسلامی تا روی کار آمدن کلینتون دموکرات ادامه یافت و در این دوره به بهانه نقض آزادی مذهب ایران را مورد تحریمهای جدیدی قرار دادند و برای جلوگیری از سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران تحریمهای جدیدی را وضع کردند. به طور کلی سیاستهای ثابت آمریکا در قبال ملت ایران با عوض شدن رئیسجمهور هرگز تغییر نمیکند بلکه روشهای اعمال و ابزارهای آن عوض میشود بهطوری که در دوره جورج واکر بوش جمهوریخواه دولت آمریکا برای مهار قدرت ایران و فشار بر ملت ایران بحث پرونده هستهای را در دستور کار خود قرار داد و با قرار دادن ایران در لیست «محور شرارت» تحریمهای شدیدتری را علیه ایران اعمال کرد. اما وضع تحریمها با رویکرد سختتر و شدیدتر و بیشتر از قبل در دوره باراک اوباما که از حزب دموکرات به ریاستجمهوری رسیده بود علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران اعمال شد. اوبامای دموکرات با سلاح تحریم اقتصادی و نفتی به مقابله با جمهوری اسلامی آمد؛ جمهوری اسلامیای که در منطقه «سیاستهای امپریالیستی» آمریکا را به چالش کشیده و به کشورهای دیگر منطقه نیز نشان داده که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». با نگاه اجمالی به سیاستهای رؤسای جمهور آمریکا در برابر ایران میتوان به این نتیجه رسید که همه رؤسایجمهور آمریکا و نامزدهای انتخاباتی آمریکا در برخورد و مقابله با جمهوری اسلامی و ملت ایران اتفاق نظر دارند چه هیلاری کلینتون دموکرات که بیشترین و سختترین تحریمها را در دوران وزارتش برای فلج کردن ایران وضع کرد و بسیاری از تحلیلگران از آن به عنوان «جنگ اقتصادی» نام میبردند و چه ترامپ جمهوریخواه که در فساد اخلاقی غوطهور است. به هر حال تا چند هفته دیگر ترامپ در قامت رئیسجمهوری آمریکا وارد کاخ سفید خواهد شد در حالی که عدهای از «تجدیدنظرطلبان» در ایران عزا و ماتم گرفتهاند که با اوباما و تیمش بهتر میتوانستیم معامله کنیم در حالی که این افراد بدون داشتن «بصیرت سیاسی» و بدون شناخت دشمن به این تحلیلهای غلط میرسند، چرا که به تعبیر رهبر انقلاب، آمریکاییها «مشت آهنین در دستکش مخملی» دارند و مطالبات آنها از جمهوری اسلامی حد یقفی ندارد به طوری که دموکراتها از پشت خنجر میزنند و جمهوریخواهان از جلو.آنچه جریان مومن به انقلاب اسلامی باید بداند این است که برای جمهوری اسلامی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ هیچ فرقی نمیکرد و از انتخاب ترامپ نه عزا میگیریم و نه شادی میکنیم بلکه باید در برابر آمریکاییها چه دموکرات و چه جمهوریخواه که «هیچ خیری که نرساندند و دائماً نیز شر آنها متوجه ملت ایران بوده است» و مهمتر از آن «جریان غیرانقلابی درون نظام» که همواره سر سازش با استکبار را دارد ایستاد و با اتکا به الطاف الهی و حفظ روحیه انقلابی و جهتگیری انقلابی و حفظ استحکام داخلی، نظام جمهوری اسلامی را از مشکلات فعلی و خطرات احتمالی عبور داد و ایران اسلامی را به قلههای پیشرفت و اقتدار رساند.