|
دولت با آمارهای متناقض دخل و خرج هدفمندی را میپیچاند
روپولی!
39 هزار میلیارد تومان
درآمدهدفمندی یارانههاکجا رفته است؟
گروه اقتصادی: مسؤولان دولتی که بارها یارانه نقدی را مصیبت عظما خواندهاند، مشخص نیست 39 هزار میلیارد تومان از درآمد هدفمندی یارانهها در سال 95 را چه کردهاند! به گزارش «وطنامروز» برخلاف آنچه دولتیها به مردم القا میکردند دولت نهتنها بابت قانون هدفمندی یارانهها و پرداخت یارانه نقدی کمبود منابع ندارد بلکه به واسطه اجرای این قانون درآمد چشمگیری نصیب دولت شده و حتی محل هزینههای منابع هنگفت هدفمندی معلوم نیست در کجا هزینه شده است. از همان روزهای ابتدایی روی کار آمدن دولت یازدهم، مسؤولان جدید اجرای قانون هدفمندی را نکبت دانسته و یارانه نقدی را مصیبت عظما عنوان کردند و از اینکه بگویند این قانون یکی از عوامل خراب شدن وضعیت اقتصادی بود، ابایی نداشتند. به عبارت بهتر مسؤولان دولت یازدهم اینگونه القا کردند که دولت برای پرداخت یارانه نقدی دچار زحمت میشود و باید مصیبت بزرگی را برای فراهم کردن هزینه یارانه نقدی تحمل کند؛ بدین ترتیب مسؤولان حتی برای پرداخت یارانه نقدی منت هم میگذاشتند! اما با بررسی آمار و ارقام مشاهده میشود واقعیت چیز دیگری است و دولت از محل اجرای هدفمندی یارانهها نهتنها دچار زحمت نمیشود بلکه درآمد هنگفتی نیز نصیب دولتیها میشود. طبق قانون از محل اجرای قانون هدفمندی یارانهها دولت فقط در سال 95 بین 70 تا 80 هزار میلیارد تومان درآمد کسب میکند و حتی اگر به همه یارانه نقدی بدهد باز هم حدود نیمی از این درآمد باید به خزانه واریز شود. قانون کاملا مشخص کرده که درآمد هدفمندی یارانهها باید در کجا هزینه شود اما دولت در یک اقدام تاملبرانگیز از واریز درآمد یارانه نقدی به خزانه خودداری میکند. طبق بررسیها و اظهارات کارشناسان و مطلعان، دولت درآمد قانون هدفمندی یارانهها را معلوم نیست در کجا هزینه کرده و مشخص نیست چرا از واریز این درآمد به خزانه خودداری کرده است. این اقدام شائبهبرانگیز دولت باعث نمیشود به دولت تهمت زده شود که درآمد هدفمندی یارانهها در جایی غیرمرتبط هزینه شده است اما طبق گفته نمایندگان مجلس تخلف دولت در عدم واریز درآمد هدفمندی به خزانه محرز است. حمیدرضا حاجیبابایی، رئیس کمیسیون تلفیق برنامه ششم 2 هفته پیش در یک برنامه تلویزیونی گفت حدود 80 هزار میلیارد تومان براساس قانون از مردم دریافت میشود و فقط حدود 35 هزار میلیارد تومان آن به مردم پرداخت میشود و مابهالتفاوت آن به خزانه بازنمیگردد. حاجیبابایی ادامه داد: طبق بررسیهای انجام شده از 3 محور پژوهشی درباره درآمد دولت از محل هدفمندی یارانهها در سال 1395، هر یک از محورها درآمدهای دولت را حدود 78 و 77 هزار میلیارد تومان برآورد کردهاند و در بررسیهای بهعمل آمده در کمیسیون تلفیق برنامه ششم درآمد دولت از هدفمندی یارانهها حدود 80 هزار میلیارد تومان برآورد شده است. وی گفت: در واقع حدود 80 هزار میلیارد تومان براساس قانون از مردم دریافت شده که 7 هزار میلیارد تومان آن مالیات است و فقط حدود 35 هزار میلیارد به مردم پرداخت میشود که در جمع تقریباً 41700 میلیارد تومان میشود. این نماینده مجلس گفت: براساس درآمد بهدست آمده و مبلغ پرداختی یارانهها به عموم مردم حدود 39 هزار میلیارد تومان آن به خزانه بازنمیگردد که این خود یک تخلف قانونی است و درآمدها قبل از واریز به خزانه خرج میشود. رئیس کمیسیون تلفیق مجلس تصریح کرد: براساس این پرداختیها به هر فرد 45 هزار و 500 تومان یارانه پرداخت میشود که این مبلغ در طول این چند سال نه تنها افزایش پیدا نکرده بلکه ارزش آن حدود 8 هزار تومان کاهش پیدا کرده است. حاجیبابایی بابیان اینکه برنامه هدفمندی یارانهها یک برنامه 5 ساله است و تا امروز کسی نگفته درآمد دولت از هدفمندی یارانهها چقدر است، افزود: این رقم در سال 95 حدود 80 هزار میلیارد تومان و در سال قبل 69 هزار میلیارد تومان بوده است که فقط حدود 35 هزار میلیارد تومانش به مردم پرداخت میشده و رقمی حدود 5 هزار میلیارد تومان به توسعه شهری اختصاص مییافته است. حاجیبابایی ادامه داد: تاکنون عوامل تولید نمیگذاشتند مازاد این درآمد بهحساب خزانه واریز شود. وی افزود: از اجرای این طرح تاکنون سهم هر فرد 45 هزار و 500 تومان بوده که با توجه به افزایش تورم سالانه قدرت این مبلغ فقط 8 هزار تومان است، این در شرایطی است که هزینه برق مصرفی مردم از زمان شروع پرداخت یارانهها حدود 5 برابر شده است، این یعنی عدم تطابق برنامههای مدیریتی دولت.
دولت چه ادعایی دارد؟
دولتیها در واکنش به ابهامات مطرح شده- در گزارشی که به ابهامها افزود- مدعی شدند درآمد هدفمندی یارانهها نزدیک به 50 هزار میلیارد تومان است. دولت در توضیحاتی ادعای درآمد 70 تا 80 هزار میلیارد تومانی را نادرست و غیرکارشناسی خواند و اعلام کرد: در سال جاری از محل شرکت ملی پالایش و پخش 21 هزار و 300 میلیارد تومان، شرکت ملی گاز 8 هزار میلیارد تومان و شرکت توانیر 2200 میلیارد تومان دریافت میشود. همچنین بیش از 20 هزار میلیارد درآمد از صادرات فرآوردههای نفتی است که جمعاً 51 هزار و 500 میلیارد تومان خواهد شد. همچنین در این توضیحات دولت به تفصیل ارقام و شیوه محاسبه سهم سازمان هدفمندی یارانهها را از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی در سال 95 توضیح داده است. حتی نوبخت سهشنبهشب درباره دخل و خرج هدفمندی گفت: برای سال ۸۹ از محل افزایش قیمت بنزین که اکنون ۱۰۰۰ تومان برای بنزین معمولی و ۱۲۰۰ تومان برای بنزین سوپر است و همچنین از بابت فروش گاز و برق و صادرات فرآوردههای نفتی که مجموعا چیزی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان میشود به سازمان هدفمندی یارانهها تحویل میشود اما قانون برای همین رقم تکالیفی تعیین کرده که 5 درصد از رقم فروش بنزین به نوسازی لولهها در شرکت نفت، حدود 7 هزار میلیارد تومان برای بهینهسازی انرژی، هزار میلیارد تومان برای تولید قیر و جادهسازی و ۱۴ و نیم درصد از این رقم به خود تولید نفت اختصاص مییابد که مجموعا حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان میشود. نوبخت گفت: آن چیزی که باقی میماند حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان است که ما باید از خزانه طبق قانون مقداری هم به آن اضافه کنیم تا بتوانیم مبلغ ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان را در ماه بین خانوارها توزیع کنیم، بنابراین اگر از این محل بخواهد برای واحدهای تولیدی صرف شود با توجه به اینکه طرح تحول سلامت و شیر مدارس نیز از این رقم بهره میبرد دیگر چیزی نمیماند. با این حال چند نکته و سوال پیرامون پاسخ و شفافسازی دولت وجود دارد که این امر به توضیحات مبسوط و شفافیت بیشتری نیاز دارد. چرا مسؤولان فقط بخشی از درآمد سازمان هدفمندی یارانهها را بیان کردهاند؟ آیا فقط این حاملها مراد قانون بوده است یا خیر؟ با نگاهی به قانون هدفمندی یارانهها به وضوح روشن است که حاملهایی مانند آب، برق، گاز طبیعی و دیگر موارد را نیز شامل میشود، بنابراین در این باره توضیحی از سوی مسؤولان وجود ندارد. پیشتر مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی به منابع و مصارف هدفمندسازی یارانهها پرداخته و عنوان میکرد: در طول 5 سال اجرای این قانون دولت حدود 65 درصد از منابع هدفمندسازی یارانهها را از محل اصلاح قیمت حاملهای انرژی کسب کرده و حدود 23 درصد از منابع از محل ردیفهای بودجهای مرتبط با یارانهها به دست آمده است. طبق گزارش مرکز پژوهشها، سال 94 سرجمع منابعی که از مصرفکنندگان داخلی بابت فروش حاملها جمع شده، حدود 69 هزار و 700 میلیارد تومان است که پس از کسر مالیات بر ارزش افزوده و هزینه شرکتها حدود 36 هزار میلیارد تومان در سال 94 به سازمان هدفمندی جهت پرداخت یارانه نقدی واریز شد. با این توضیحات به روشنی میتوان دریافت که دولت در ارائه کامل گزارش درآمدهای هدفمندی یارانهها به شیوه هدفمند عمل کرده و بخشی از درآمدها همچنان برای افکار عمومی مستتر و پنهان است. در همین راستا با تعیین مفروضاتی مرکز پژوهشها منابع حاصل از فروش حاملهای انرژی در سالهای 93 و 94 را پیش بینی کرده است. طبق توضیحات دولت و آنچه مرکز پژوهشها گزارش کرده است، حاملهای انرژی متفاوت بوده و علت اینکه منابع حاصل از فروش گاز طبیعی خوراک پتروشیمیها، گاز طبیعی غیر از سوخت نیروگاهها و سرجمع برق و آب در گزارش دولت وجود ندارد که این موضوع خود جای سوال و تأمل است که چرا در توضیحات خود فقط به سهم سازمان هدفمندی اشاره میکند. واقعیت این است که براساس قیمتهای سال 94 مرکز پژوهشها بیش از 69 هزار میلیارد تومان درآمد پیشبینی کرده است که این رقم طبق اظهارات حاجیبابایی و برخی دیگر از نمایندگان مجلس بین 70 تا 80 هزار میلیارد تومان است. دولت در توضیحات خود به گونهای وانمود کرده که تمام درآمد ناشی از این محل را شفاف بیان کرده است، در حالی که با مقایسه این دو گزارش و رجوع به قانون هدفمندی، موضوع چیزی دیگری است. نکته قابل توجه هزینه تولید، انتقال و توزیع است که طبق برآوردها 35 هزار میلیارد تومان بوده و این موضوع در گزارش دولت مستتر است. واقعیت این است که قبل از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها حدود 10 هزار میلیارد تومان هزینه بابت انرژی ارزان قیمت از مردم دریافت میشد و همچنین مالیات بر ارزش افزوده اوایل اجرای خود را پشت سر میگذاشت اما در حال حاضر کارشناسان معتقدند بیش از 8 برابر هزینه از جیب مردم بابت حاملهای انرژی دریافت میشود، در عوض مردم هنوز یارانه نقدی 45 هزار و 500 تومان سال 89 را دریافت میکنند. درباره آمارهای دولت و مجلس درباره درآمد هدفمندی یارانهها حسن حسینی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس به «وطنامروز» گفت: هنوز گزارش رسمی تفریغ بودجه 95 به دست ما نرسیده اما قطعا آقای حاجیبابایی اسناد قوی در این باره دارد و ایشان بدون سند صحبت نمیکنند. وی افزود: من از صحت و سقم آمارها درباره هدفمندی یارانهها خبر ندارم اما مسؤولان بدانند که آمارهای آقای حاجیبابایی بدون سند نیست.
39 هزار میلیارد تومان کجا رفته است؟
دولتیها زیر بار درآمد حدود 80 هزار میلیارد تومانی هدفمندی نمیروند و با آمارهای متناقض عملا در حال پیچاندن موضوع هستند. مساله بسیار ساده است: طبق آمارهای رسمی درآمد دولت حدود 80 هزار میلیارد تومان است و دولتیها 41 هزار میلیارد تومان آن را بابت یارانه نقدی- که موضوع حذف افراد و درآمد حذف یارانه نقدی را هم میتوان بررسی کرد- و مالیات میپردازد و مابقی به خزانه واریز نمیشود. دولتیها عنوان میکنند که درآمد هدفمندی برای قیر و شیر مدارس و توسعه لولههای نفتی هزینه شده اما آنها پاسخ نمیدهند که چرا این درآمد ابتدا به خزانه واریز نمیشود. نکته دیگر اینکه طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، درآمد دولت از هدفمندی یارانهها در سال گذشته بیش از 69 هزار میلیارد تومان بوده و معلوم نیست چرا دولت ادعا دارد درآمد هدفمندی در سال جاری باید فقط 50 هزار میلیارد تومان باشد؟ مگر چه اتفاقی افتاده که باید باور کنیم درآمد دولت از هدفمندی در سال جاری نسبت به سال گذشته 20 هزار میلیارد تومان افت کند؟ آنها باید به این ابهام پاسخ صریح دهند و به جای پیچاندن و آمارهای قشنگ و عجیب و غریب و ناله کردن و مصیبت عظما دانستن یارانه نقدی فقط به یک سوال پاسخ دهند: 39 هزار میلیارد درآمد خالص هدفمندی الان کجاست؟
ارسال به دوستان
برادرت«قاسم» همچنان به گوش است
حسین قدیانی: در سررسید، یادش را گرامی بدارند یا ندارند؛ نفری که در کابینه، مافوق وزرا مینشیند، حواسش باشد یا نباشد؛ خود را مدیون خون شهدا بداند یا نداند؛ حضرات میدان سیاست «سهراهی شهادت» را به یاد بیاورند یا نیاورند؛ اصلا بشناسند یا نشناسند؛ آقای رئیس، دقایقی از نطق پیش از دستور خود را به «شبهای قدر انقلاب اسلامی» اختصاص بدهد یا ندهد؛ اصحاب بهارستان در باغ باشند یا نباشند؛ «السابقون» را قدر بدانند یا ندانند؛ روزنامهها و هفتهنامهها و جراید، از «لندکروز آتشگرفته حاجبخشی» چیزی بنویسند یا ننویسند؛ فریاد «ماشاءالله حزبالله» آنهم در بحبوحه خون و خطر را پوشش بدهند یا ندهند؛ سر نترس دلاورمردان جبهه جنوب را دوباره منعکس کنند یا نکنند؛ حواس شبکههای اجتماعی، جمع باشد یا نباشد... هیهات! ما 30 سال پیش از این روزهای امن و امان خود را فراموش نمیکنیم! و سالگرد عملیات «کربلای 5» را فراموش نمیکنیم! و «حنابندان شهادت» را فراموش نمیکنیم! و آن جمله معروف و خودمانی شهید سعید شاهدی که «برادر! شلم کجا بودی؟!» را فراموش نمیکنیم! و گریههای سنگر «امن یجیب» را فراموش نمیکنیم! و خندههای سردار شرق ابوالخصیب را فراموش نمیکنیم! و مستند «علمدار» را فراموش نمیکنیم! و «روایت فتح» حاجحسین خرازی را فراموش نمیکنیم! و «آن آستین خالی که با باد، اینسو و آنسو میرفت» را فراموش نمیکنیم! و خانه کوچک فرمانده اصفهانی در کوچهپسکوچههای شهر زایندهرود را فراموش نمیکنیم! و «اسوه شبشکاران» را فراموش نمیکنیم! و «فخر طلایهداران» را فراموش نمیکنیم! و «بلبل خوشالحان خمینی» را فراموش نمیکنیم! و «قاسم و رضا» را فراموش نمیکنیم! و آن «بولدوزرچی را که بر کوهی از آهن نشسته بود و کوهی از خاک را جابهجا میکرد» فراموش نمیکنیم! و جنگ سخت در «جزیره بوارین» را فراموش نمیکنیم! و «موانع مثلثی» را فراموش نمیکنیم! و «کانال پرورش ماهی» را فراموش نمیکنیم! و شبهای متاثر از نور منور، روشنتر از روز را فراموش نمیکنیم! و غبطه خمینی به چهره نورانی مردان جبهه صاحبالزمان را فراموش نمیکنیم! و لرزیدن شانه پرستوها در حسینیه جماران را فراموش نمیکنیم! و هیچکدام از کربلاهای سال 65 را فراموش نمیکنیم! و داستان مقاومت ولو با دستان بسته را فراموش نمیکنیم! و بغض «کربلای 4» را فراموش نمیکنیم! و در امتداد آن بغض، بازشدن جادهها در «کربلای 5» را فراموش نمیکنیم! و گریههای از سر شوق را فراموش نمیکنیم! و ایمان را و اخلاص را و اخلاص را و اخلاص را فراموش نمیکنیم! و تاکید مدام بر «ما چه کارهایم؟ کار خدا بود!» را فراموش نمیکنیم! و آن حجم عظیم آتش را فراموش نمیکنیم! و جانبازی «عباسهای تشنهلب» را فراموش نمیکنیم! و رد قناسه بر صورت بسیجی 17 ساله را فراموش نمیکنیم! و شهدای لبتشنه خاک شلمچه را فراموش نمیکنیم! و بادگیرهای زیبای سرمهای را فراموش نمیکنیم! و سرمه شهادت بر چشمان مجاهدی در لباس روحانیت را فراموش نمیکنیم! نه! ما طلبه و دانشجو و کارگر و کارمند شهید کربلای 5 را فراموش نمیکنیم! و 30 سال پیش از این حاجقاسم را فراموش نمیکنیم! و دویدن مجنونوار، دنبال لیلای شهادت را فراموش نمیکنیم! و «حدیث دشت عشق» را فراموش نمیکنیم! و «فرهنگ مقاومت» را فراموش نمیکنیم! و «بوسه امام بر دست و بازوی رزمندگان» را فراموش نمیکنیم! و ایستادگی بچههای جبهه در آخرین سالیان جنگ را فراموش نمیکنیم! و «انهدام دژهای تسخیرناپذیر دشمن» را فراموش نمیکنیم! و غریو «الله اکبر» پس از بازشدن هلالیهای 2 و 3 را فراموش نمیکنیم! و رشادت جوانمردان «لشکر 5 نصر» را فراموش نمیکنیم! و نماز شبهای رزمندگان «لشکر 10 سیدالشهدا» را فراموش نمیکنیم! و شهادت بسیجیان «لشکر 41 ثارالله» را فراموش نمیکنیم! و مظلومیت شهدای «لشکر 17 علیبنابیطالب» را فراموش نمیکنیم!
نه! ما «کربلای 5» را فراموش نمیکنیم! و باذنالله، اجازه نمیدهیم روزگار، ذائقهمان را عوض کند! امروز برای ما، فردا صبح همان دیشبی است که «خواب بابا» را دوباره دیدیم! و «نور بهشتی» هرگز از چهره پدران ما نخواهد رفت! کجایید «گروه سرود بچههای آباده»؟! کجایید «برادرهای من»؟! گفت: «آه جبهه، کو برادرهای من؟!» آری! ما هنوز هم با صدای آهنگران صفا میکنیم! و از سنگر شهادت، سنگر خوبتر و قشنگتری سراغ نداریم! و از برادران جبهه، برادران بهتری سراغ نداریم! هنوز هم ما «پیران توپخانه» میبینیم! و زیارت عاشورای حاج منصور در دهه 60 گوش میدهیم!
اینهمه کانال، هیچکدام برای ما «کمیل» نمیشود! کمیل را با هایهای اشک میخواندند بچههای کربلای 5 و والفجر 8 و خیبر و بدر! هان ای کسانی که دنبال مرد میگردید! هان ای کسانی که دنبال جرعهای آسمان میگردید! شبهای کربلای 5 پر از ستاره بود! و هنوز هم پر از ستاره است! پر از نفس! و پر از زندگی! پر از هستی! و پر از امید! به چشمهای علمدار بنگرید! هنوز دارد میخندد در شرق ابوالخصیب! الا ای سردار کربلای 5! برادرت «قاسم» همچنان بهگوش است! 30 سال پیش با تو، دیروز در کربلا و امروز در مرز قدس شریف! و خدا برای ما اینگونه مقدر کرده است که با همان بیسیم «کربلای 5» خبر مرگ اسرائیل مخابره شود!
ارسال به دوستان
برائت معلومالحالها از نامه به ترامپ
علیاکبر عباسی: از اول انقلاب تاکنون، جمهوری اسلامی چالشهای مختلفی را پشت سر گذاشته است و همواره بودهاند کسانی که سعی کردهاند برخلاف جریان انقلاب و موج شناور مردم شنا کنند و در این مسیر از اینکه به کشور خیانت هم بکنند ابایی نداشتهاند. این مسالهای است که مصادیق مختلفی دارد و نامه 30 نفر از اصلاحطلبان سابق و ضدانقلاب به دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب آمریکا از جمله آنهاست.
اما این فقره اخیر تفاوتی با بقیه دارد که در نوع خود جالب توجه است و آن هم مربوط میشود به اعلام برائت افرادی از این نامه که از آنها انتظار اعلام برائت نمیرفت به طوری که بعد از انتشار نامه مذکور شاهد موجی از اعلام برائت برخی اصلاحطلبان تندرو از آن بودیم؛ تا جایی که حتی کارشناس بیبیسی فارسی هم نتوانست در قبال این نامه بیتفاوت باشد!
همچنین چند روز قبل بیانیهای منتشر شد مبنی بر اینکه تعدادی از تشکلهای دانشجویی اصلاحطلب که در دولت یازدهم در دانشگاهها ایجاد شده بود هم، از این نامه اعلام برائت کردند. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از کسانی که نامه به ترامپ را امضا کردهاند خود از اعضای تشکلهای دانشجویی دولتساخته در زمان اصلاحات محسوب میشوند و زمانی توسط روزنامههای زنجیرهای از آنها به عنوان قهرمانان جنبش دانشجویی نام برده میشد!
نکته قابل توجه این است که کسانی سعی کردهاند از نامه 30 نفره به ترامپ اعلام برائت کنند که بررسی سوابق آنها، مواضع و اقداماتی مشابه و حتی بدتر از نامهنگاری به ترامپ را نشان میدهد. کنفرانس برلین در فروردین 79، نطق احمد شیرزاد در مجلس ششم و متهم کردن نظام اسلامی به دروغگویی توسط او (که کروبی رئیس وقت مجلس در واکنش به آن گفت همین حرفها را اگر رادیو اسرائیل بگوید تندتر نمیگوید)، نامه موسوم به جام زهر فراکسیون مشارکت مجلس ششم، بیانیه حمایتی از اسرائیل توسط برخی تشکلهای دانشجویی اصلاحطلب در دیماه سال 87 در جریان جنگ 22 روزه و... نمونههایی از آن است. فتنه سال 88 و خیانتهایی که در فرآیند آن به کشور و مردم صورت گرفت نیز نمونه برجستهای است که یقینا صبغههای وطنفروشی و خیانت به کشور در آن به مراتب بیشتر از نامهنگاری به ترامپ است. اما حالا برخی از کسانی که خود در هر کدام از این رخدادها نقش اساسی داشتهاند، از نامه به ترامپ اعلام برائت کردهاند و سعی کردند اینگونه القا کنند که حساب آنها از کسانی که این نامه را امضا کردهاند، جدا است.
حال سوال مهمی که وجود دارد این است: چه چیزی موجب شده کسانی که در سوابق آنها اقداماتی حتی بدتر از نامهنگاری به ترامپ هم وجود دارد، اینگونه از اعلام برائت از نامهنگاری به رئیسجمهور منتخب آمریکا از یکدیگر سبقت بگیرند؟ و آیا این تلاشها برای جدا کردن مسیر خود از امضاکنندگان نامه به دونالد ترامپ، به معنای این است که واقعا این افراد با امضاکنندگان، فاصلهای ژرف و گفتمانی متفاوت دارند یا اینکه این اعلام برائتها دلیلی مهمتر دارد؟
باید گفت این نوع موضعگیریها و این تلاشها برای جدا کردن مسیر خود از نامهنگاران به رئیسجمهور منتخب آمریکا توسط برخی چهرههای معلومالحال، یک نشانه و پیام مهم به همراه دارد و آن هم اینکه جمهوریاسلامی در آستانه 40 سالگی در شرایطی قرار دارد که دیگر نمیتوان با این رویه با آن تقابل کرد و اگر هم قرار است تقابلی با نظام اسلامی صورت گیرد باید روشی نو درانداخت. در واقع این واکنشها بیش از هر چیز بیانگر اثبات حقانیت و مقبولیت جمهوریاسلامی است، مقبولیتی که موجب میشود نتوان مانند گذشته و با روشهای سابق به مقابله با آن پرداخت و اگر هم کسانی پیدا شوند که به طور علنی دست به نامهنگاری به رئیسجمهور آمریکا برای مقابله با جمهوریاسلامی بزنند، حتی همقطاران سابقشان هم آنها را نفی خواهند کرد و از آنها اعلام برائت میکنند.
در واقع کسانی که زمانی خودشان اقداماتی بسی خائنانهتر از نامهنگاری به ترامپ را هم مرتکب شده بودند و در کارنامهشان موجود است؛ به این رسیدهاند که با نامهنگاری علنی به دولتی که دشمن شماره یک ملت ایران محسوب میشود نمیتوان با نظام تقابل کرد که اگر این شدنی بود، بعید نبود نام برخی از همین افرادی که امروز در اعلام برائت از نامه مذکور از هم سبقت میگیرند را هم پای این نامه میدیدیم!
ارسال به دوستان
حالا موشکها!
جان کری در یادداشت خداحافظی از وزارت خارجه محدود کردن برنامه دفاعی ایران را هدف جدید واشنگتن در پسابرجام عنوان کرد
گروه سیاسی: اعضای کابینه باراک اوباما این روزها در حال نوشتن یادداشتهای خداحافظی خود هستند. یادداشتهایی که بنا به رسم آنها، به دستاوردهای این افراد در دوران حضور در دولت اختصاص دارد. نکته قابل توجه اینکه وزرای خارجه، خزانهداری و انرژی، رئیس پنتاگون و... در یادداشتهای خداحافظی خود از برجام نوشتند تا در یادداشتهای خداحافظی هم این واقعیت ثبت شود که دولت اوباما جز برجام دستاورد مهم دیگری، حداقل در حوزه سیاست خارجی نداشته است. به گزارش «وطن امروز»، اما در این یادداشتهای خداحافظی، یادداشت جان کری، بویژه آنجایی که او درباره راهبرد دولت آینده آمریکا برای محدودسازی توان دفاعی ایران گفته است، بسیار قابلتامل جلوه میکند. وزیر خارجه آمریکا در این یادداشت نوشته است مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از ساخت بمب اتم به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند. جان کری در یادداشت خود که به مناسبت نزدیک شدن به روزهای پایانی حضور در کابینه آمریکا نوشته، بارها از ایران نام برده و با اشاره به توفیق مذاکرات هستهای، از لزوم ادامه فشار به تهران برای موفقیت در عقب نشاندن برنامه موشکی کشورمان سخن گفته است. در این نامه البته به طور کلی از دستاوردهای دستگاه سیاست خارجی دولت اوباما در زمینههای مختلف گفته شده که بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا در مناطق مختلف دنیا و روشهای به کار رفته برای رسیدن به این هدف، در ذیل آن مورد اشاره قرار گرفته است. به گزارش فارس، بخش مربوط به ایران با این تیتر آغاز شده است: «ایران را به روشی قابل راستیآزمایی، از دستیابی به سلاح هستهای بازداشتیم». جان کری گفته که ایران در مسیر ساخت بمب اتم بوده و «جامعه جهانی بر سر اینکه چگونه با این تهدید فزاینده برخورد کند، اختلافنظر داشت... ایالات متحده طیف گستردهای از گزینهها را روی میز و در دسترس داشت ولی میدانستیم که گزینه دیپلماتیک، ماندگارترین اثر را خواهد داشت». وزیر خارجه آمریکا نوشته که در این مسیر، ابتدا واشنگتن به سختی توانست دنیا و از جمله روسیه و چین را برای اعمال رژیم تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بسیج کند «تا محاسبات ایرانیان را بر هم بزنیم». جان کری گفته که در این مسیر، کنگره هم به دولت آمریکا کمک شایانی کرده زیرا با گستردهتر کردن تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران و کمک به آوردن مذاکرهکنندگان ایرانی در پای میز، موافقت کرده است. رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا نوشته البته تحریمها هیچگاه نمیتوانسته برنامه هستهای ایران را از نفس بیندازد زیرا با شروع اعمال آنها، ایران 19 هزار سانتریفیوژ پیشرفته را به کار گرفت. جان کری در ادامه به «دسترسی به [مقامات] ایران از طریق کانالهای دوجانبه» و 2 سال و نیم مذاکرات چندجانبه جدی پرداخته و آن را زمینهساز اعلان برجام دانسته است. کری در توصیف مزایای برجام نوشته که ایران پیش از برجام میتوانسته ظرف 90 روز بمب اتم بسازد اما حالا «به محض» سرپیچی ایرانیان از تعهدات برجامی خود «ما میفهمیم و وقت کافی برای اقدام خواهیم داشت». جان کری از رزومه خود در اراک هم گفته، او نوشته: «ایرانیان خود قلب راکتور اراک را بیرون کشیدند و آن را با سیمان پر کردند تا مطمئن شویم که دیگر قابل استفاده نیست». جان کری که اولین وزیر خارجهای است که به صورت رسمی توانسته از واشنگتن با تهران صحبت کند، در این نامه خداحافظی، بین مردم و دولت ایران، فرقهایی قائل شده است. کری نوشته که برداشته شدن تحریمهای هستهای «شانس آیندهای بهتر را برای مردم ایران ایجاد کرده است». این وزیر کابینه اوباما ادامه داد: «درباره دولت ایران، ما به آنها با صراحت گفتهایم که برای [ایجاد] آیندهای متفاوت آمادهایم به شرطی که بسیاری از سیاستهای مخالفتبرانگیز خود را تغییر دهد.» در این نامه همچنین آمده است: «روابطمان با ایران بسیار مناقشهبرانگیز خواهد ماند و ما باید اعمال فشار را بر ایران حفظ کنیم تا بتوانیم برنامه موشکی ایران را عقب بنشانیم». در ادامه میخوانیم: «اهداف دیگر ما، فشار بر ایران برای دست کشیدن از حمایت تروریستها، پایان دادن به بیتوجهی به حقوقبشر و توقف مداخله ثباتزدایانه در امور همسایگانش است».
شروع به کار کنگره با طرحهای ضدایرانی
یادداشت جان کری درباره راهبرد دولت آینده آمریکا برای محدود کردن برنامه موشکی ایران البته تنها یک اظهارنظر نیست، چراکه شواهد نشان میدهد هیات حاکمه آمریکا در حال زمینهسازی این هدف، یعنی محدودسازی برنامه موشکی ایران است. به اعتقاد آمریکاییها، برجام یک نمونه موفق درباره اثربخش بودن فشار بر ایران است و آنها براساس این الگوی محاسباتی حالا پس از عقب راندن برنامه هستهای ایران، دنبال اعمال بستههای فشار بر تهران، این بار به بهانه برنامه موشکی هستند. در همین راستا، اعضای مجلس نمایندگان آمریکا همزمان با شروع به کار یکصد و پانزدهمین دوره کنگره این کشور دو طرح برای مقابله با ایران ارائه کردند. یکی از این 2 طرح در صورت تصویب، به رئیسجمهور آمریکا مجوز استفاده از نیروهای مسلح برای مقابله با ایران را میدهد. طرح دیگر خواستار تحریم ایران به بهانه برنامه موشکی است. البته تحریم موشکی ایران هدفی است که پایهگذاری آن در مذاکرات هستهای ایران و 1+5 انجام شد. در قطعنامه 2231 شرایط برای تحریم ایران به بهانه برنامه موشکی، برای آمریکاییها کاملا مهیاست. آمریکاییها با استناد به مفاد قطعنامه 2231 آزمایش هرگونه موشکهایی که قابلیت حمل کلاهک داشته باشد را خلاف این قطعنامه دانسته و در واکنش به آن اعمال تحریمهای جدید علیه ایران را به عنوان واکنش خود تثبیت کردهاند. نکته قابل توجه این است که براساس تعریفی که در قطعنامه 2231 آمده، بیشتر صنعت دفاعی و موشکی ایران شامل محدودیت این قطعنامه میشود و بر این اساس ایران حتی نباید موشکهای بالستیک با برد 300 کیلومتری نیز آزمایش کند! برخی سناتورهای آمریکایی سال گذشته تلاش کردند به این بهانه تحریمهای جدید علیه ایران را کلید بزنند.
ترامپ موشکها را وارد برجام میکند؟
پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، مشاوران نزدیک به او درباره رفتار رئیسجمهور منتخب آمریکا با برجام اظهارنظرهای متنوعی مطرح کردند. در این میان به نظر میرسد مهمترین نکتهای که آنها درباره رفتار ترامپ با برجام مطرح کردهاند، تمایل رئیسجمهور منتخب آمریکا به اعمال برخی تغییرات در برجام است. هدفی که به نظر میرسد با توجه به وضعیت بغرنجی که اکنون برجام در افکار عمومی ایران دارد، غیر قابل تحقق باشد. البته برخی ناظران نیز میگویند تلاش برای تغییر برخی مفاد برجام در واقع برنامه او برای لغو این توافق است. با این حال اما یکی از مواردی که صاحبنظران پیشبینی میکنند در برنامه دولت ترامپ برای تغییر در برجام قرار دارد، گنجاندن محدودیتهای دفاعی و موشکی در مفاد برجام است. نشریه آمریکایی «نشنال ریویو» نیز در تازهترین گزارش خود به قلم «تام روگن» در این باره مطالبی را مطرح کرده است. در این گزارش آمده است: امروز برنامه تحقیقاتی سپاه پاسداران ایران در زمینه موشکهای بالستیک بیوقفه در حال پیشرفت است. اوباما، رئیسجمهور آمریکا تحقیقات موشکی ایران را از توافق اتمی مستثنا کرد و متاسفانه ایران وقتی از توافق اتمی دست بکشد، فناوری موشکهای بالستیکش تکمیل شده است. اوباما فاقد قابلیت تهدید برای وادار کردن ایرانیان به توقف توسعه موشکهایشان بود. متاسفانه زمانی که ایران فناوری موشک بالستیک را تکمیل میکند، توافق اتمی نیز خاتمه خواهد یافت. این نشریه نوشت: این موارد در مجموع نهتنها تهدیدکننده ثبات و صلح بینالملل بوده، بلکه جمعیت آمریکا را نیز به خطر میاندازد و نیازمند واکنش قاطع بازدارنده اتمی آمریکاست که دولت «ترامپ» رئیسجمهور منتخب باید آن را انجام دهد. نویسنده چند گزینه را برای اجتناب از این موارد به ترامپ پیشنهاد میکند و مینویسد: ترامپ باید در توافق اتمی با ایران اصلاحاتی انجام دهد و آن را شامل منع توسعه موشکهای بالستیک کند. این امر نوعی مصالحه واقعگرایانه بین لغو کامل توافق اتمی ایران و بهبود آن است.
ارسال به دوستان
به دنبال فرار از «پاسخگویی»
حمید رحیمینژاد: در چند روز گذشته حساب توئیتری منسوب به رئیسجمهور اظهاراتی درباره شفافیت در امور سیاسی و اقتصادی منتشر کرد که واقعا محل بحث و تامل است. این حساب به نقل از رئیسجمهور چنان نقل کرد: «دولت حاضر است با تشکیل سامانهای، تمام دخل و خرج و حسابهایش را روشن کند و در مقابل انتظار است قوه قضائیه نیز همه حسابهای خود را روشن نماید».
در ابتدا قصدم بر این بود که با توجه به این نقل قول منسوب به ریاست محترم جمهور بحثی در ارتباط با تاثیر شفافیت در نظام اداری ایران بنویسم اما از آنجا که این روزها اینجانب، مدیرمسؤول، صاحب امتیاز نشریه «وطن امروز» و «سایر شرکا و معاونان احتمالی در ارتکاب جرم» به خاطر نقل صحبتهای ریاست محترم جمهور از خبرگزاریهای رسمی درگیر شکایتی از نهاد ریاستجمهوری مبنی «تحریف اظهارات رئیسجمهور و نشر اکاذیب» شدهایم و مثلا کمی ترسوتر گشتهایم(!) گفتم بهتر است ابتدا فحصی کرده و ببینیم اساساً این اظهارات از آن رئیسجمهور است یا خیر و از آنجا که هیچ نشانی از انتساب یا عدم انتساب این حساب به ریاست محترم جمهور وجود نداشت تصمیم گرفتم صحت انتساب این اظهارات به ریاست محترم جمهور را با مقایسه این اظهارات با چند عملکرد دولت تدبیر و امید بسنجم!
برای بررسی عملکرد دولت تدبیر و امید بد نیست به همین چند روز پیش بازگردیم که تبصره 5 ماده 38 لایحه برنامه ششم توسعه با هدف اعلام عمومی حقوق و مزایای مدیران دولت در صحن مجلس مطرح بود. در واقع هدف اصلی از گنجاندن این ماده در برنامه توسعه جلوگیری از تکرار پدیدهای مانند حقوقهای نجومی بود. در این روز نماینده دولت در جریان بررسی این ماده در مجلس با تمام قوا با تصویب آن مخالفت کرد و نماینده تویسرکان از نمایندگان طرفدار دولت و از راهیافتگان لیست امید نیز پیشنهاد حذف عبارت «و عموم مردم» را از این تبصره داد! به عبارت دیگر نماینده دولت و نمایندگان طرفدار دولت مخالف این امر بودند که اطلاعات حقوق مدیران مانند رویه کشورهای پیشرفته جهان و حتی کشورهای همسایه مانند افغانستان در دسترس عموم مردم قرار گیرد! علاوه بر این مساله میتوان به مساله اصل 142 قانون اساسی اشاره کرد که براساس آن مسؤولان دولتی باید لیست اموال خود و همسر و فرزندانشان را به قوه قضائیه تقدیم کنند تا در دوره خدمت به ناحق افزایش پیدا نکرده باشد و بهرغم گذشت 3 سال و طی شدن نیمی از سال پایانی عمر دولت هنوز 2 وزیر به این اصل که یکی از اصلیترین اصول در زمینه شفافیت مالی است عمل نکردهاند و لیست اموال خود را به قوه قضائیه تقدیم نکردهاند و صد البته لازم نیست در این زمینه اشاره کنیم که دولت محترم و طرفداران ایشان در زمینه محرمانه اعلام شدن داراییهای مسؤولان و جرمانگاری افشای اموال مسؤولان با مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام نظر منفی نداشتند و صدای اعتراضی از ایشان در این باره شنیده نشد.
مکانیزهسازی رویهها نیز یکی از راهکارهایی است که در عرصه شفافیت توصیه میشود زیرا چنین طرحهایی با شفاف کردن اطلاعات باعث میشود زمینه شکلگیری فساد در سیستم اداری کم شود. اگر در این زمینه نیز نگاهی به عملکرد دولت داشته باشیم در عرصه تجاری شاهد حذف چنین راهکارهایی مانند کد کالا، طرح شبنم و کارت سوخت توسط دولت هستیم.
از همه اینها که بگذریم اما نمیتوانیم از توافقات محرمانه بگذریم که نقشی اساسی در دولت تدبیر و امید داشتهاند چون علیالظاهر در این دولت برخلاف دادگاهها که اصل بر علنی بودن آنهاست اصل بر محرمانه بودن توافقات است اگرنه با این حجم عظیم توافقات محرمانه روبهرو نبودیم. حال شاید بتوان با توجیهات امثال ظریف و عراقچی برخی توافقات محرمانه مانند توافق محرمانه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به نوعی توجیه کرد که البته آن هم به صد دلیل نمیشود! اما نگارنده به هیچ وجه نمیتواند دلیلی برای محرمانه بودن قراردادهای نفتی یا قرارداد خودروسازان با پژو پیدا کند به این دلیل که این قراردادها علیالاصول از قراردادهای اداریاند و اصل شفافیت یکی از پایهایترین اصول قراردادهای اداری است.
با این مرور کوتاه از نوع عملکرد دولت تدبیر و امید در زمینه شفافیت میتوان چنین حدس زد که علیالاصول ارتباط این حساب توئیتری با ریاست محترم جمهور و دولت تدبیر و امید محل خدشه است و بر همین اساس این جمله از ریاست محترم جمهور نیست و این حساب اینترنتی ارتباطی با دولت ندارد. خب! حال که این امر مشخص شد باید یک سوال از ادارهکننده حساب توئیتری منسوب به رئیسجمهور پرسید که اگر شما به دنبال شفافیت هستید و شفافیت خوب است چرا آن را معطوف به شفافیت دیگران کردهاید؟ مگر شفافیت نیز نیاز به «بگم بگم» دارد؟ مسلم است که شفافیت نیاز به «بگم بگم» گفتنها و گروکشی سیاسی ندارد و طرح این نقل قولهای کذب از ریاست محترم جمهور توسط شما تنها برای این است که جار و جنجال سیاسی راه بیندازید. در واقع شما به دنبال «بیتدبیری» خود در اداره این حساب توئیتری در پی این هستید که با «فرافکنی» و طرح گروکشیهای سیاسی صورت مساله را پاک کنید و به جای قبول مسؤولیت این حساب اینترنتی خود را منتقد وضع موجود جلوه دهید و از «پاسخگویی» درباره حرفهای زده شده در دوره اداره این حساب اینترنتی فرار کنید!
***
پینوشت
امیدوارم مسؤول محترمی که یادداشت را میخواند و با عصبانیت دست به شکایت میزند متوجه باشد اینجانب هیچ نقل قولی از رئیسجمهور مطرح نکردهام و صرفا از یک حساب توئیتری که خود نیز انتساب آن به رئیسجمهور را منتفی دانستهام نقل قولی را شرح و بسط دادم! لذا شاکی محترم دقیق بخواند لطفا!
ارسال به دوستان
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی:
3 میلیون نفر دیگر از لیست یارانهها حذف میشوند
گروه اقتصادی: وزیر رفاه در یک برنامه تلویزیونی درباره طرح تحول سلامت، وضعیت خط فقر و بیکاری، حاشیهنشینی و انتشار فیشهای حقوقی توضیح داد. علی ربیعی در برنامه تلویزیونی دستخط درباره وضعیت هدفمندی یارانهها و حذف برخی مردم گفت: در موضوع یارانهها مسیر درستی نرفتهایم. میتوانستیم در کم کردن فقر بهتر عمل کنیم و با دادن شوک از طریق یارانهها آن را کم کنیم اما اکنون چیزی است که مردم به آن عادت کردهاند و باید آن را جدا کنیم. وی افزود: از طرفی نمیخواهیم سرک مالی بکشیم، چون در جامعه ناامنی روانی شدید ایجاد میکند، اکنون نیز توان اطلاعاتی ما بسیار رشد کرده و حدود 4 میلیون نفر را از دریافت یارانه حذف کردهایم، تعدادی برگردانده شده و تعدادی را اصلا نگرفتهایم. ربیعی گفت: ما نباید اشتباه کنیم، حدود 7 میلیون نفر در جامعه درآمد خیلی بالا و رفتار غیرقابل کنترل اقتصادی دارند اما حدود یک دهک تحت پوشش بهزیستی هستند که اگر به آنها کمک نکنیم با بحران تغذیه مواجه میشوند و با یک بیماری از یک طبقه به طبقه دیگر میروند و سرنوشت خانواده با بیماری یک فرد تغییر میکند. وزیر رفاه گفت: طبقه متوسط نیز در کشور تعریفش مخدوش شده است. افرادی از نظر اقتصادی فرودست اما از نظر منزلت اجتماعی و فرهنگی فرادست هستند. وی در پاسخ به این سوال که گفته میشود دولت از شیب انتخاباتی که رد شود یارانهها را حذف میکند، گفت: متاسفانه در جامعه همه چیز را سیاسی تحلیل میکنیم که این آسیب میزند. بنده فعلا صلاح نمیدانم اوضاع خیلی تغییر کند و همین روال ادامه خواهد یافت. اکنون نیز برای 3 گروه 3 میلیون نفری پیامک دادهایم که اگر سوال یا اعتراضی دارند مطرح کنند. گام بعدی ما حذف 3 میلیون نفر دیگر از طرح هدفمندی یارانههاست. وزیر رفاه همچنین درباره طرح تحول سلامت گفت: برای همه وزرا احترام قائلیم اما در منظر افکار عمومی نباید هر چیزی را گفت. فایدهای ندارد اگر در رسانه بگوییم دولت پول را دیر داده است. وزیر بهداشت قابل احترام است اما رسانهای کردن بعضی از موضوعات مشکلی را برای مردم حل نمیکند. وی ادامه داد: درست است که پیشبینی میشده فقط 5 میلیون نفر افراد نیازمند داشته باشیم که برای آنها دفترچه بیمه صادر کنیم اما در یک بررسی دیدیم که 11 میلیون نفر هستند. از طرفی امسال در بودجه سلامت 16 هزار میلیارد تومان نیاز و سرانه هر نفر برای بیمه 35 هزار تومان است. حالا اگر فرض کنیم که 5 میلیون هم اضافه بیمه کردیم رقم کسری بیمه سلامت کجا و رقم این سرانه بیمه کجا؟ برخی آدرس غلط میدهند. در حال حاضر همپوشانی دفترچههای بیمه را هم حذف کردهایم و 2 میلیون نفر نیز از تعداد نیازمندان به بیمه کم شده است. وزیر رفاه ادامه داد: با کمال صداقت میگویم وزارت بهداشت در شورایعالی بیمه یک رای نبوده و من همیشه پشت آن بودم اما هزینههایی که برای طرح تحول دادیم کم نبود. ما برای ماندگاری پزشکان تعرفهها را بالا بردیم. نمیگویم بد کردهایم اما اشتباه ما این بود که منابع و مصارف را یکی نکردیم. کتاب ارزشگذاری نسبی که تدوین شد فکر میکردیم 200 میلیارد بار مالی داشته باشد اما آمارهای وحشتناکتری داشتیم. وی گفت: سیاست برنامه بیمهای پوشش فقراست. حتی به نظر میرسد باید فقرا را بیمه تکمیلی رایگان کنیم، بنابراین در این طرح کارهای ارزشمندی انجام شده اما خطای من این بود که به گفته کارشناسان که گفتند بار مالی اینقدرها نمیشود اعتماد کردم و حالا به صراحت میگویم اشتباه کردم. ربیعی افزود: در برنامه هدفمندی یارانهها هم گرفتار شدیم. باید هر سال 500 میلیارد تومان از آن به طرح تحول سلامت داده میشد اما همین برنامه با کمبود مواجه شد و تازه پول به آن هم تزریق کردیم. وی افزود: عناوینی مانند دولت اشرافی غلط است، تخلف به این معناست که فرد چیزی نباید میگرفته و اگر گرفته دیوان محاسبات باید آن را بررسی کند. بنده حقوقم در هیاتمدیره تامین اجتماعی در سال 93 کمتر از 92 شده و خیلیها هم اینگونهاند. آنهایی هم که بیشتر گرفتهاند دارند پس میدهند. به نظر میرسد ابهام قانون به این افراد اجازه داده بود بیشتر بگیرند. ربیعی ادامه داد: ما نیز از زیرمجموعه خود همه را پس گرفتهایم. البته افراد باید خودشان نیز خویشتنداری کنند. اکنون آقای نوربخش مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی 14 میلیون تومان حقوقش است که 7 میلیون را پس میدهد. این را نباید فراموش کنیم که مطرح کردن موضوعات منفی مردم را خسته میکند. وی در پایان گفت: برای برکناری مدیرعامل بانک رفاه به من فشار نیاوردند. ارسال به دوستان
هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار شب گذشته با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد
فانوسها روشن شدند
تجلیل از ابوالقاسم طالبی به پاس سالها فعالیت در سینمای انقلاب اسلامی
اختتامیه هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار برگزار شد و برگزیدگان بخشهای مختلف معرفی شدند. به گزارش «وطنامروز» در این مراسم که شب گذشته در فرهنگسرای بهمن برگزار شد، در بخشهای بیداری اسلامی و وحدت، مدافعان حرم، جنگ نرم و سبک زندگی، به ترتیب آثار «بومرنگ»، «پل»، «بازگشت گمورا»، «جزیره فارسی» «شبنامه» و«12نفر» توانستند فانوس جشنواره و جوایز ویژه را نصیب خود کنند. همچنین در بخشهای تاریخ انقلاب و فتنه 88، «تحریمشکنان» و «شورش در شهر» فانوس جشنواره را دریافت کردند. در بخش نقد درون گفتمانی «داد» توانست جایزه ویژه را کسب کند و مستندهای «مرثیهای برای یک رویا» و «دوربین مخفی» تقدیر شدند و «راه غریب» و «من سیلاب کلورام» فانوس جشنواره را دریافت کردند. در بخش داستانی کوتاه، نیمهبلند و داستانی بلند به ترتیب «دوئل»، «سلام» و «ترمینال غرب» فانوس جشنواره را دریافت کردند. در بخش پویانمایی هم «جنگ سوم جهانی» موفق به دریافت فانوس جشنواره شد. در اختتامیه هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار از ابوالقاسم طالبی به پاس سالها فعالیت در سینمای انقلاب اسلامی تجلیل شد. مادر شهیدان خالقیپور چفیه یکی از فرزندان شهیدش را به طالبی اهدا کرد.
ارسال به دوستان
موج تروریسم به مناطق توریستی جنوب ترکیه رسید
4 کشته در انفجار ازمیر
خطر بحران ترکیه تشدید شده است؛ مناطق مهم این کشور از آغاز سال جاری میلادی تقریبا روزانه شاهد انفجارها و حملات مسلحانه است. عصر پنجشنبه بود که خبرگزاری دولتی ترکیه از وقوع تیراندازی و انفجار در نزدیکی ساختمان دادگاهی در شهر ازمیر، در ساحل دریای اژه خبر داد. بر این اساس، در این عملیات مهاجمان مسلح به سلاح کلاشنیکف و نارنجک، خودروی بمبگذاری شدهای را مقابل ساختمان دادگاه متوقف کردند و به دنبال درگیریهای آنان با نیروهای پلیس، خودرو منفجر شد. در جریان این درگیریها یک پلیس و یک کارمند دادگستری کشته و 9 تن دیگر زخمی شدند. طبق این گزارش، هر دو مهاجم به ضرب گلوله نیروهای پلیس از پا درآمدند. در ارتباط با این عملیات تروریستی که دولت ترکیه انگشت اتهام را به سمت شبهنظامیان «پکک» نشانه گرفته است، 18 نفر بازداشت شدهاند. ازمیر که به مروارید غرب ترکیه معروف است، ظهر دیروز نیز از یک حادثه بزرگ تروریستی نجات یافت. طبق اعلام معاون نخستوزیر ترکیه، انفجار خودروی بمبگذاری شده در اطراف دادگستری ازمیر بخشی از یک طرح بزرگتر بود که با دخالت پلیس ناکام ماند. ازمیر که پس از استانبول و آنکارا سومین شهر بزرگ ترکیه به شمار میرود، تاکنون شاهد چنین انفجاری نبوده و یکی از آرامترین شهرهای ترکیه بوده است. این شهر همچنین میزبان تعداد زیادی گردشگر نیز هست. این انفجار در ازمیر چند روز پس از حمله تروریستی به یک کلوب شبانه در استانبول در شب سال نو صورت گرفت. گروه داعش مسؤولیت این حمله را که ۳۹ نفر از جمله شماری از اتباع خارجی کشته و 65 نفر دیگر زخمی شدند بر عهده گرفت. در حالیکه پلیس ترکیه به عملیات جستوجوی مهاجم مسلح کلوب رینا ادامه میدهد، شماری از اهالی شهر الرقه در شمال سوریه روز پنجشنبه گفتند مجری حمله مسلحانه اخیر به یک باشگاه شبانه در شهر استانبول ترکیه بتازگی وارد شهر الرقه شده است. یکی از مسؤولان صفحه «الرقه در سکوت قربانی میشود» که به اخبار شهر رقه و رصد جنایات گروه تروریستی داعش در این شهر میپردازد، گفت: خبرهایی در دست است که عناصر داعش به خاطر ورود مجری حمله استانبول به شهر الرقه به جشن پرداخته و با تیراندازی هوایی شادمانی خود را ابراز داشتهاند. ناظران میگویند عدم موفقیت نیروهای امنیتی ترکیه در یافتن مهاجم حمله استانبول، ضربه بزرگی به هیبت امنیتی این کشور آن هم در زمانی که کشور نیاز به امنیت و ثبات برای توقف حالت وخامت سریع کنونی در اوضاع اقتصادی دارد، وارد کرده است. امری که باعث شده بسیاری در سفر به استانبول پایتخت تاریخی و گردشگری ترکیه و همچنین دیگر تفریحگاههای آن تردید کنند.
تداوم خشونتها در استانبول
در ادامه اقدامات خشونتآمیز در شهر گردشگری استانبول، چهارشنبهشب 2 فرد مسلح با حمله به رستوران عثمان یلماز در بخش اروپایی این شهر، صاحب رستوران و 2 تن از عابران را مجروح کردند. تلویزیون روسیا الیوم نیز با انتشار فایلی تصویری، گزارش داد ظهر پنجشنبه 10 فرد نقابدار که باتوم با خود داشتند، به دانشگاه علوم و هنرهای استانبول حمله کردند. این ویدئو نشان میدهد مهاجمان، دانشجویان را تعقیب میکردند که باعث فرار دانشجویان و ترس آنان شده بود.
هشدار نسبت به احتمال ترور قلیچدار اوغلو
پلیس مبارزه با تروریسم ترکیه میگوید به دلیل دریافت گزارشهایی مبنی بر احتمال ترور کمال قلیچدار اوغلو، رهبر حزب جمهوریخواه خلق، اتومبیل ضد گلوله در اختیار وی قرار گرفته و مقابل ورودی ساختمان حزب متبوع وی نیز تدابیر گسترده امنیتی اتخاذ شده است.
اشتباهات استراتژیک آمریکا
وزیر دفاع ترکیه در اشاره به حملات تروریستی تقریبا روزانه در مناطق مختلف این کشور گفت: در حال حاضر منطقه در حال شکلگیری دوباره است. برای خنثی کردن نقش ترکیه در منطقه، عملیات تروریستی را به صورت سیستماتیک در کشور افزایش دادهاند. بعد از اشغال عراق، «پکک» گسترش یافت. یک بار «پکک» و بار دیگر داعش در ترکیه عملیات تروریستی انجام میدهند، مثل اینکه در صف قرار دارند! فکری ایشیک با اشاره به اینکه آمریکا در مبارزه با داعش، یگانهای مدافع خلق کرد سوریه را به عنوان متحد خود انتخاب کرد، افزود: این گروه وابسته به
«پکک» است. این مساله را به آنها اعلام کردیم. همکاری با یک گروه تروریستی به معنای وارد شدن در یک باتلاق است. آمریکا اشتباه استراتژیک میکند اما هم ما و هم آمریکا تاوان آن را میپردازیم. سلاحهایی که برای مبارزه با داعش داده میشود اکنون در دستان داعش قرار دارد.
ارسال به دوستان
درخواست جدید اصلاحطلبان خارجنشین از دونالد ترامپ برای فشار حقوقبشری به ایران
تکرار خیانت!
هنوز جوهر نامه خیانتبار 30 اصلاحطلب خارجنشین به دونالد ترامپ برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران خشک نشده، آنها بار دیگر دست خود را به سمت ترامپ دراز کردند و این بار از او خواستند به بهانه مسائل حقوق بشری به ایران فشار وارد کند. در همین راستا یکی از عوامل فتنه 88 و بنیانگذار همان تشکیلاتی که نامه خیانتبار اول به دونالد ترامپ را نوشته بود، یادداشتی در پورتال یکی از اندیشکدههای آمریکایی منتشر کرده و از رئیسجمهور منتخب آمریکا خواسته به بهانه حقوق بشر، فشارهای جدید به ایران وارد کند. این خیانت جدید در حالی است که هفته گذشته مسعود بهنود، از عوامل بیبیسی فارسی در توئیتر خود نوشت در انتخابات آتی ریاستجمهوری در ایران باید فشار به قوه قضائیه به بهانه مسائل حقوقبشری در اولویت قرار بگیرد. بر همین اساس به نظر میرسد نامه خیانتبار دوم اصلاحطلبان به دونالد ترامپ بخشی از برنامه جدید آنها برای پیشبرد اهداف انتخاباتی خود باشد. برخی کارشناسان میگویند با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بدنه تشکیلاتی اصلاحطلبان که با باخت کلینتون به انفعال کشیده شدهاند؛ توان ارتباطگیری با تشکیلات منتخب جدید آمریکاییها را ندارد بر همین اساس عوامل آنها در خارج از کشور تلاش میکنند با این قبیل نامهنگاریها توجه اطرافیان دولت جدید آمریکا را جلب کنند. در همین راستا سعید قاسمینژاد، از عوامل فعال فتنه 88 و بنیانگذار و دبیرکل همان تشکل ضدانقلابی که پرچمدار اصلی نامه اول به دونالد ترامپ برای اعمال تحریمهای سختتر علیه جمهوری اسلامی ایران است، یادداشتی در اندیشکده «دفاع از دموکراسیها» منتشر کرده و باز هم به سوی رئیسجمهور منتخب آمریکا دست دراز کرده است. او اینبار به «دونالد ترامپ» رئیسجمهور منتخب آمریکا توصیه کرده نماینده ویژه حقوق بشر برای ایران تعیین کند. به گزارش فارس، این اصلاحطلب خارجنشین که از اعضای فعال تشکیلات دانشجویی اصلاحطلبان در دانشگاه تهران بوده است؛ در این مطلب مدعی شد «حسن روحانی» رئیسجمهور کنونی ایران قصد انتخاب مجدد در یک دوره دیگر را دارد و به همین دلیل 2 هفته قبل، از منشور حقوق شهروندی رونمایی و خبر آن را برای میلیونها شهروند ایرانی از طریق پیامکهای تلفنهای همراه ارسال کرد. نویسنده در بخشی دیگر از دونالد ترامپ و کنگره جدید آمریکا خواست رسیدگی به اعمال حقوق بشری ایران را در دستور کار قرار دهند. وی در بخشی از این مطلب که با کمک «توبی درشویتز» تهیه شده، به صراحت نوشت: راههای فراوان برای فشار وارد کردن به رژیم ایران وجود دارد و انتصاب نماینده ویژه آمریکا در زمینه حقوق بشر ایران و قرار دادن اشخاص و موسسات مجری نقض حقوق بشر در فهرست سیاه از آن جمله است. این عنصر ضدانقلابی که از چهرههای حاضر در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور است، در خاتمه تحلیل خود آورده است: ترامپ متعهد شده که برخلاف دولت کنونی آمریکا چشمان خود را بر فعالیتهای سرکش ایران نبندد و برجستهسازی موارد نقض حقوق بشر ایران جایی خوب برای آغاز این مسیر است.
اخیرا نیز 30 اصلاحطلب در نامهای از ترامپ خواسته بودند ایران را تحریم کند. این نامه حتی در محافلی که مخالفتهای آشکاری با نظام جمهوری اسلامی ایران دارند،
انتقاداتی را برانگیخت.
ارسال به دوستان
اعلام اسامی ۲۸ فیلم بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر ۳۵
محمد حیدری، دبیر سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر عصر جمعه ۱۷ دی ماه در جمع تعدادی از اهالی رسانه حاضر شد و اسامی فیلمهای راه یافته به بخش سودای سیمرغ را قرائت کرد. به گزارش مهر، حیدری در سخنانی گفت: از مجموع فیلمهایی که هیات انتخاب دیدند امسال بخش چشمانداز سینمای ایران را داریم که در نهایت ۴۴ فیلم دارد. از مجموع این ۴۴ فیلم، ۲۸ فیلم برای سودای سیمرغ معرفی شدند که هم سینمای حرفهای، هم انیمیشن و هم فیلم اولی را شامل میشود. وی افزود: همه این ۴۴ اثر در بخش سیمرغ مردمی داوری میشوند. یک سیمرغ مردمی داریم و 2 اثر دیگر هم با اولویت دوم و سوم معرفی میشوند ولی فقط یک اثر سیمرغ میگیرد. «کارگر ساده نیازمندیم» به کارگردانی منوچهر هادی، «مادری» به کارگردانی رقیه توکلی، «ایتالیا ایتالیا» ساخته کاوه صباغزاده، «انزوا» به کارگردانی مرتضی علیعباس میرزایی، «نگار» به کارگردانی رامبد جوان، «سدمعبر» ساخته محسن قرایی، «چراغهای ناتمام» کاری از مصطفی سلطانی، «ماه گرفتگی» به کارگردانی مسعود اطیابی، «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان، «کمدی انسانی» محمدهادی کریمی، «ویلاییها» به کارگردانی منیره قیدی، «گشت ۲» ساخته سعید سهیلی، «صوفی و دیوانه» از مهدی کرمپور، «پشت دروازه بهشت» نوریاسکویی، «اسرافیل» آیدا پناهنده، «رگ خواب» به کارگردانی حمید نعمتالله، «فراری» علیرضا داوودنژاد، «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان، «بدون تاریخ، بدون امضا» کاری از وحید جلیلوند، «سارا و آیدا» ساخته مازیار میری، «زیر سقف دودی» ساخته پوران درخشنده، «پشت دیوار سکوت» به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی، «آذر» ساخته محمد حمزهای، «خفگی» به کارگردانی فریدون جیرانی، «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی، «تابستان داغ» ابراهیم ایرجزاده، «بیست و یک روز بعد» ساخته محمدرضا خردمندان و «شماره ۱۷ سهیلا» به کارگردانی محمود غفاری به عنوان ۲۸ فیلم بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر ۳۵ اعلام شدند. دبیر سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر به حضور ۹ فیلم اولی در فجر اشاره کرد و افزود: هیات انتخاب براساس چیزی که دیدهاند نظر دادهاند و به اسم صاحبان آثار کار نداشتهاند. مهران مدیری، تهمینه میلانی، کیانوش عیاری، هاتف علیمردانی و چندکارگردان دیگر که در ماههای اخیر اخباری درباره حضور فیلمهایشان در جشنواره سیوپنجم منتشر شده بود، از غایبان این دوره از جشنواره فیلم فجر هستند.
ارسال به دوستان
دعوای کیروش و برانکو و ضعف مدیریت فوتبال ما
فوتبال ملی گروگان دو خارجی
مهدی طاهرخانی: غرولندهای برانکو شبیه همان قبلیها بود. شبیه همان مصاحبههای تکراری که پیش از این نمونه مشابهش را از زبان قلعهنویی، مظلومی و حتی مجید جلالی شنیده بودیم. از این رو انتظار میرفت در بدترین حالت یک جواب مشابه از کیروش را بشنویم اما او این بار دست به یک حرکت عجیب زد؛ مرخص کردن یا دیپورت. هیچ فرقی با هم ندارد کیروش در حق بازیکنانش، همانهایی که باید او را به جامجهانی ببرند بدترین کار ممکن را انجام داد. تا 2 روز قبل بسیاری از رسانهها از ادبیات برانکو انتقاد کردند اما وقتی کیروش 7 بازیکن پرسپولیس را به خانه فرستاد ناگهان جو تغییر کرد. در مقام مقایسه و قضاوت تقریبا هرکسی مصاحبه میکرد یکی به نعل میزد یکی به میخ اما کیروش ناگهان با یک گل به خودی بازی را به ضرر خودش تغییر داد.
او 7 بازیکن را به تهران فرستاد تا به برانکو بگوید من سهمی در ناکامی احتمالیات ندارم اما آنچه سوالبرانگیز است و قابل پرسش، نقش مجهول فدراسیون فوتبال است. بدون تردید کیروش خودسر و بدون هماهنگی با تهران نمیتوانست برای این 7 بازیکن بلیت تهیه کند تا آنها را به تهران بفرستد؛ چرا مهدی تاج سکوت کرد و این اجازه را به سرمربی تیمملی داد؟ در کجای جهان یک مربی میتواند اینچنین خودسرانه چنین تصمیم اشتباهی بگیرد؟ بسیاری از این بازیکنان، از مهرههای ثابت تیمملی هستند و حالا با این روحیه آنها چگونه میتوانند کیروش را در رساندن به جامجهانی کمک کنند؟ شاید در ظاهر بهانه را از برانکو گرفته باشد اما اگر تیمملی نتواند در میان بهت و ناباوری به جام جهانی 2018 روسیه صعود کند آن وقت باید دلیل اصلی را در تصمیماتی جستوجو کرد که بیش از آنکه فنی و عبرتآموز باشد، بوی لجبازی و خودسری میدهد.
فدراسیون فوتبال به عنوان بالاترین مرجع تصمیمگیر نباید این اجازه را میداد. همانطور که صبح روز چهارشنبه در تصمیمی بموقع و بجا مانع از بازگشت کادر فنی و دستیاران کیروش به تهران شد. وقتی خبر بازگشت کادر فنی منهای کیروش به ایران مخابره شد تا چند ساعت هیچ مرجعی آن را تکذیب نکرد اما ناگهان اعلام شد این خبر صحیح نیست. به احتمال بسیار زیاد کیروش در راستای لجبازیهای اخیر خود که شاید در بعضی از آنها هم محق باشد (مثل لغو بازی با مراکش) این دستور را داد اما سرانجام مهدی تاج در تهران با یک تصمیم درست مانع آبروریزی دوم شد.
کیروش در نظرسنجی چندین ماه قبل توانست با فاصله 2 هزار رای رتبه بالاتری نسبت به برانکو در برنامه 90 به دست آورد اما اگر همین فردا عادل فردوسیپور این نظرسنجی را تکرار کند بدون شک کارلوس جایگاهش را از دست میدهد، حتی اگر همه استقلالیها برای پایین کشیدن برانکو بخواهند به کیروش رای بدهند. تا پیش از این بسیاری از گلههای کیروش حقیقی بود و خیلیها با او ابراز همددری میکردند. وقتی فدراسیون نمیتواند یک بازی تدارکاتی معمولی را مهیا کند این حق کیروش است که بگوید لجستیک ما خوب نیست اما دیپورت یا مرخص کردن 7 بازیکن پرسپولیس صرفا برای رو در رویی با برانکو، از آن دسته حرکاتی بود که قطعا جامعه فوتبال ما آن را نمیپسندد. بهتر است مهدی تاج تا دیرتر نشده یک بار برای همیشه به کیروش بفهماند مرد شماره یک فوتبال ایران او است و حتی با همه کمبودها، سرمربی یک تیم نمیتواند بدون هماهنگی و خودسرانه با غرور 7 ملیپوش اینچنین بازی کند. به عکسهای بازیکنان پرسپولیس خوب در فرودگاه نگاه کنید. شاید اینها با این افت روحی و شخصیتی برای برانکو همان بازیکنان سابق نشوند اما این را هم از یاد نبریم قرار است ما با همینها به جامجهانی برویم. اگر کیروش برای جنگ با برانکو اینچنین با غرور پسرانش بازی کند شاید دیگر آنها برای او اینچنین سر مقابل توپ نگذارند. کاش یک نفر در آنجا بود و به پرتغالی یا انگلیسی این را برای کوچ شرح میداد.
او بیش از 30 سال در بالاترین سطح فوتبال فعالیت کرده اما این لجبازیها بیش از اینکه آموخته مستطیل سبز و یک عمر علمآموزی از امثال فرگوسن باشد بیشتر ریشه در خوی کودکی یک فرد دارد که شاید تا 90 سالگی همچنان ظهور و بروز کند. کاش کارلوس به خودش رحم کند.
چرا خارجیها اینگونه جولان میدهند؟
سوای این دعوا و اختلاف وسیع یک موضوع بسیار مهمتر وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. فوتبال و کلا ورزش ما این روزها از حیث مدیریت در ضعیفترین حالت ممکن خود قرار دارد. 2 خارجی اینجا بیتوجه به مسائل فوتبال ما اینگونه علیه هم موضع گرفتند و یکی تیمملی را قربانی لجبازیهایش میکند و دیگری هر وقت دوست دارد علیه منافع تیمملی ایران صحبت میکند. کیروش و برانکو در حالی که بیشترین دستمزد ممکن را از فوتبال ما میگیرند کوچکترین اهمیتی به خواسته مردم و هواداران فوتبال نمیدهند. این اختلاف برای مدیران فوتبال و ورزش ما یک فاجعه تمامعیار است. چگونه 2 خارجی فضا را اینگونه باز دیدهاند که میتوانند منافع ملی ما را دستمایه درگیریهای خود کنند. اگر مدیران فوتبال ما هم در فدراسیون هم در باشگاه پرسپولیس، به این واقعیت پی میبردند که چگونه فوتبال ما توسط دو خارجی به سخره گرفته شده است، شاید به خودشان میآمدند و ترمز آنها را میکشیدند؛ با جریمه مالی، توبیخ و هر چیز دیگری که دیگر مدیران جهان از آن استفاده میکنند. در بزرگی و برتری فنی این دو خارجی کوچکترین جای تردیدی نیست همانطور که در دلارهای اهدایی ما به آنها و اصل بودنش جای شک و شبههای وجود ندارد. کیروش و برانکو اگر در یک کشور دیگر بودند باز هم اینچنین فوتبال را به گروگان میگرفتند؟
ارسال به دوستان
هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار شب گذشته با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد
فانوسها روشن شدند
اختتامیه هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار برگزار شد و برگزیدگان بخشهای مختلف معرفی شدند. به گزارش «وطنامروز» در این مراسم که شب گذشته در فرهنگسرای بهمن برگزار شد، در بخشهای بیداری اسلامی و وحدت، مدافعان حرم، جنگ نرم و سبک زندگی، به ترتیب آثار «بومرنگ»، «پل»، «بازگشت گمورا»، «جزیره فارسی» «شبنامه» و«12نفر» توانستند فانوس جشنواره و جوایز ویژه را نصیب خود کنند. همچنین در بخشهای تاریخ انقلاب و فتنه 88، «تحریمشکنان» و «شورش در شهر» فانوس جشنواره را دریافت کردند. در بخش نقد درون گفتمانی «داد» توانست جایزه ویژه را کسب کند و مستندهای «مرثیهای برای یک رویا» و «دوربین مخفی» تقدیر شدند و «راه غریب» و «من سیلاب کلورام» فانوس جشنواره را دریافت کردند. در بخش داستانی کوتاه، نیمهبلند و داستانی بلند به ترتیب «دوئل»، «سلام» و «ترمینال غرب» فانوس جشنواره را دریافت کردند. در بخش پویانمایی هم «جنگ سوم جهانی» موفق به دریافت فانوس جشنواره شد. در اختتامیه هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار از ابوالقاسم طالبی به پاس سالها فعالیت در سینمای انقلاب اسلامی تجلیل شد. مادر شهیدان خالقیپور چفیه یکی از فرزندان شهیدش را به طالبی اهدا کرد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|