|
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان:
یکسوم شبکه توزیع آب گلستان فرسوده است
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان گلستان گفت: عمر 30 درصد از خطوط انتقال و شبکههای توزیع آب در استان بالای 30 سال بوده و جزو شبکههای فرسوده به شمار میرود. به گزارش ایسنا، محمدهادی رحمتی در جمع خبرنگاران با بیان اینکه بسیاری از شبکههای توزیع آب در سطح شهرهای ما قدیمی و فرسوده هستند، اظهار کرد: با توجه به اینکه طی سالهای گذشته فعالیتهایی درباره بازسازی این شبکهها انجام شده ولی به دلیل تناسب نداشتن حجم کار با میزان اعتبار تخصیصی، از پیشرفت مناسبی برخوردار نبود. وی افزود: شهر گرگان وضعیت مناسبی به لحاظ زیرساخت نداشته و مسؤولان باید در این باره چارهاندیشی کنند. رحمتی تصریح کرد: بالغ بر 270 کیلومتر شبکه فاضلاب در شهر گرگان اجرا شده است و مشترکانی که شبکه جمعآوری فاضلاب در منطقه آنها اجرایی شده، هر چه سریعتر نسبت به نصب انشعاب فاضلاب اقدام کنند تا از خدمات دفع بهداشتی فاضلاب بهرهمند شوند. مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب گلستان در ادامه درباره تبصره 3 گنجانده شده در قبضهای آب مشترکان استان گفت: این تبصره درج شده جهت توسعه طرحهای فاضلاب و بازسازی شبکههای آب شهری و تاسیسات آب شهرهای استان در نظر گرفته شده است. وی عنوان کرد: از زمان اجرای قانون تبصره 3، درباره اصلاح و توسعه شبکههای آب، نوسازی و بازسازی تاسیسات و چاهها و همچنین خرید زمین اقدامات خوبی انجام شده است. رحمتی با اشاره به بارندگیهای سال جاری اظهار کرد: میزان بارندگیها نسبت به مدت مشابه سال گذشته 14 تا 20 درصد کاهش داشت، لذا با توجه به شرایط خشکی که بر خاک استان حاکم است، مجموعه استان دارای یک بدهی عظیم آبی است و این امر لزوم مدیریت جدیتر مصرف آب و صرفهجویی در این مایه حیاتی را طلب میکند. مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب گلستان تاکید کرد: با توجه به کاهش سفرههای زیرزمینی و منابع محدود، از سال 93 مهندسی مجدد تاسیسات و منابع تامین آب را در دستور کار قرار دادیم و با این کار میزان بهرهبرداری تاسیسات را بالا بردیم. ارسال به دوستان
اخبار
واگذاری بیش از 12 هزار فقره انشعاب آب و فاضلاب در تبریز ارسال به دوستان
استارت چهرهنمایی از محل جیب مردم
حسن روانشید*: رنسانس انتخابات با روشهای تازه همراه با فیگورهای مردمپسند بدون هزینههای بالاسری و به بهانه اعلام فعالیتهای ارگانی، متد تازهای است که در شهر اصفهان کلید خورده و در فرصتی کمتر از یک ماه دهها عکس و خبر همراه با تیزرهای نو از رسانههای مکتوب، دیداری، شنیداری و سایتهای خبری به سمع و نظر دارندگان حق رأی میرسد تا آمادگی ذهنی داشته باشند و بتوانند اصلح را در اردیبهشت 96 به شورا بفرستند! آنچه میتواند مخاطب را به تفکر وادارد این است که منظور از هزینه کردن از کیسه شهرداری برای اطلاعرسانی به مخاطبان که بدانند تلاشهای شهری چه بوده است! آن است که شهروندان با خواندن و شنیدن و دیدن تصاویری از فعالیتها، امید به زندگی را بیشتر به خود تلقین کنند نه اینکه بهجای تماشای تصویر پل یا خط بیآرتی، پارک یا فضای سبز مرتباً شاهد چهره خبردهنده تحت عنوان سخنگو باشند که وسعت صفحات را به چهره خود اختصاص میدهند! و امور مالی را ناچار میکنند براساس نرخ سطر و ستون نسبت به پرداخت هزینه رپرتاژآگهیها اقدام کند! تا به نام آنها و به کام دیگری تمام شود! نه میخواستیم و نه میتوانستیم تمام ابعاد این وسعت را جمعآوری و به سمع و نظر خوانندگان و شهروندان برسانیم. بناچار تعداد محدودی را فارغ از متون چاپی آن گردآوری و در کنار هم قرار دادیم تا شاید بشود بهعنوان مشت نمونه خروار ارائه داد! به ما ارتباطی ندارد که مسؤولیت شرعی این استفاده تبلیغاتی به عهده رئیس شورای شهر است یا شهردار؟ اینگونه به نظر میرسد جامعه کاری به این ندارد که چه کسی میگوید بلکه میخواهند بدانند آنکس چه میگوید! و البته آنچه ابراز میشود در حیطه وظایف همان ارگان است که خدای ناخواسته ذهن مخاطب به حواشی کشیده نشود! همه این خبرها که میتواند تنها جنبه اطلاعرسانی محض داشته باشد به زیور تصویر آراسته میشود تا برای مجموعه شهرداری و شورای شهر هزینهساز شود، در حالی که هماکنون کفگیرها به ته دیگ خورده و اجرائیات شهر با چاپ کوپنهای ویژه تراکم، هزینههای سنگین خود را نیز بر دوش تولیدکنندگان و اصناف خدماتی تحمیل میکند و بهجای وجه فاکتورها و صورتوضعیتها، بنهایی را ارائه میدهد تا به متقاضیان تراکم بفروشد و مطالبات خود را اینگونه تهاتر و تأمین کند. آخرین موردی که پیرامون پیشنهاد انجام کار با این شرایط برای شهرداری داده شده پروژه سنگفرش خیابان چهارباغ عباسی اصفهان است که هزینه آن حدود 3 میلیارد تومان پیشبینی میشود که به پیمانکاران پیشنهاد دادهاند با دریافت کوپن تراکم بهجای پول نسبت به انجام این طرح اقدام کنند و پیمانکار نیز که با رکود کار روبهرو است درصدد است در قبال خرید مصالح، جهت اجرای پروژه اقدام و برای خدمات مورد نیاز آن همین کوپنها را ارائه دهد! که بالطبع دینی است برای شورای شهر و شهرداران بعد که در قالب یک چالش به یادگار خواهد ماند، با توجه به اینکه رکود موجود در ساختوساز، میزان متقاضی تراکم را محدود کرده و احتمال دارد این کوپنها فعلاً بلامصرف باقی بماند. حال با این اوصاف وظیفه مسؤولان شهری حکم میکند به سروده «اگر باران به کوهستان نبارد/ به سالی دجله گردد خشکرودی» توجه و تأمل بیشتری داشته باشند و نهتنها در هزینههای جاری صرفهجویی کنند بلکه سعی کنند باری مضاعف بر دوش شهر و شهرداری نگذارند. ارسال به دوستان
اخبار
کسب مقام برتر توسط روابط عمومی نفت و گاز مسجدسلیمان ارسال به دوستان
صدای مصطفی و سیمای علیرضا
حسن صالحی: فقط باید «علیرضا» باشی تا در پنجمین سالگرد شهادت «مصطفی احمدیروشن» بفهمی و بدانی چه در دل این بچه میگذرد! فقط باید «علیرضا» باشی تا هنگام کندن سانتریفیوژها و پر کردن قلب رآکتور خودکفایی با کوهی از سیمان، بفهمی و بدانی چه در دل این بچه میگذرد! فقط باید «علیرضا» باشی تا موسم مصافحه اصحاب مذاکره، عدل با همان قاتلان پدرت، بفهمی و بدانی چه در دل این بچه میگذرد! فقط باید «علیرضا» باشی تا آن روز که بر پیچ و مهره صنعت هستهای، مهر پلمب زدند، بفهمی و بدانی چه در دل این بچه میگذرد! فقط باید «علیرضا» باشی تا وقتی که حضرت دستاندرکار اعلام میکند عایدی ملت ایران از برجام «تقریبا هیچ» بوده، بفهمی و بدانی چه در دل این بچه میگذرد! فقط باید «علیرضا» باشی تا وقتی در روشنترین روز ممکن، بزرگترین دروغ ممکن را میگویند که در برجام، قدمی برنداشتیم الا آنکه با بزرگان هماهنگ کرده باشیم، بفهمی و بدانی چه در دل این بچه میگذرد! فقط باید «علیرضا» باشی تا زمانی که فلان روشنفکر ادعا میکند «اصلا هستهای میخواهیم چه کار؟!» بفهمی و بدانی چه در دل این بچه میگذرد! ارسال به دوستان
الیه راجعون
حسین قدیانی: «باورمان نمیشود!» گمانم این جمله، نخستین واکنش همگان بود به خبری که «ناگهان» عصر «19دی95» همهجا را پر کرد! دیر نیست و دور نیست نوبت به ما هم برسد! نوبت رفتن! نوبت مرگ! نوبت آخرین نفس من و ما و شما! و دیگر تمام! خداحافظ دنیا! اینکه نوشتم «خداحافظ دنیا» برای خالی نبودن عریضه در این متن بود و الا فریضه آن است که اول، خودم را و بعد، خودت را نهیب بزنم، با این پرسش اساسی: «اصلا از کجا معلوم، فرصت خداحافظی از دنیا را به ما بدهند؟!» تمام! بیخداحافظی! دارم مطلب مینویسم، ناگاه متوجه میشوم رفتهام! و مردهام! تمام! وای که «مرگ» چقدر وحشتناک است! و چقدر آنچه فکر میکنیم از ما دور است، به ما نزدیک است! برای مرگ، کداممان آمادهایم؟! کسی تاب این بالاترین مرتبه شجاعت را دارد که دست خود را ببرد بالا؟! پس لطفا «پیام خدا» را بگیریم، پیش از آنکه «شراره مرگ» ما را در آغوش بگیرد! خداوند منان، گاه هست که از دل حوادث و اتفاقات، با ما سخن میگوید! و به ما پیام میدهد! چه بود حرف حساب خدا با ما، از دل آن رخداد یکشنبهشب؟! الا آنکه «حاسبوا انفسکم، قبل ان تحاسبوا»؟! در «تحاسبوی آخرت» رفوزگی حتمی است، الا آنکه «حاسبوی دنیا» را مدنظر داشته باشیم! و «حاسبوی دنیا» حاصل نمیآید، الا آنکه از یاد نبریم «عفریت مرگ» از نفسی که میکشیم، به ما نزدیکتر است! همه ما روزی تبدیل به یک «اعلامیه» خواهیم شد روی دیوار مرگ! انا لله و انا الیه راجعون! تا حضرت عزرائیل برای ما غزل خداحافظی نخوانده، باشد که متنبه شویم از درسهای روزگار! و فراموش نکنیم «دنیا»، اگر آمدنی دارد، رفتنی هم دارد! من با «جشن تولد» هیچ مشکلی ندارم لیکن شمع هرکدام از ما، روی یک عدد، قفل میکند! و بالاتر نمیرود! خواه «هاشمی 78» باشی و در نمازجمعه، فتنه را محکوم کنی و خواه «رفسنجانی 88»، میآید یک روز که دیگر نتوانی «خاطره» بنویسی! پس هان ای نفس که داری این متن را مینویسی! میآید آن روز که دیگر نتوانی متنی بنویسی! اگر «مبارز کهنسال» با آن همه «خاطرات» و آن همه تنبه و تذکر که انشاءالله در مقوله سفر به دیار باقی داشت، دست آخر، ناگهانی رفت، رفتن تو باید اول آویزه دفتر تو باشد! هست؟! آمادهای؟! اگر آمادهای، کو پس رفتار و گفتار متناسب با روز مرگ؟! و صدالبته روز بعد؟! روز خاکسپاری! روزی که با خاک، تو را یکی میکنند! روزی که یک روز هم از روز درگذشتت گذشته! روز غسل و کفن! آمادهای؟! آمادهاید؟! آمادهاند؟! بروید این نوشته را به دوستان، بلکه به دشمنانتان نشان دهید! عاقبت، نه این متن، که این «مرگ» گریبان همه ما را میگیرد! و حالا که اینگونه است، کاش پیش از آنکه مرگ، گریبان نفس ما را بگیرد، «حاسبوی دنیا» را جدی بگیریم و بگیریم یقه این نفس سرکش را! در تمام این چند روز، عزیزی میگفت: «یاد مرگ، آنی مرا رها نکرد!» خوش به حال جماعتی که خود یاد مرگ میکنند، پیش از آنکه مرگ، یادشان کند! خوش به حال مردان خدا! خوش به حال دیدههای همیشه بارانی! و نمازشبخوانهای آنچنانی! خوش به حال آمادهها! خوش به حال کسانی که مرگ را، امری در «افق توهم» تصور نمیکنند! و فکر نمیکنند «کو تا حالا نوبت ما بشه!» عنقریب، امر عظیم و عجیب و غریب مرگ، سراغ همه ما را خواهد گرفت! لحظهای که دنیا هست و تو اما نیستی! لحظهای! فقط یک لحظه! لحظهای که قلم هست و کاغذ هم هست و سوژه هم هست و چند خطی هم اتفاقا رفتهای جلو، اما تو دیگر نایی برای نوشتن نداری! چرا که مردهای! و تمام! یک ثانیه! 2 ثانیه! سومین ثانیه مرگ! 5 دقیقه بعد از مرگ! خبر تمام کردن نویسنده! ناتمام ماندن نوشته! مردن من! ماندن دنیا! و فقط خدا میداند که چقدر مرگ به ما نزدیک است! نزدیکتر از زندگی! بروید بخوانید فراز ابتدایی سخنان حضرت آقا را در دیدار سال پیش با اعضای خبرگان! بروید بخوانید فراز پایانی پیام رهبر انقلاب را خطاب به دستاندرکاران! وای از آدمی، آن دم که به «مرض نسیان» دچار میشود! وای از «سرطان فراموشی»! بیاییم این غده بدخیم را از جان خود جراحی کنیم! ارسال به دوستان
تدبیر، امیدهای بربادرفته و اما برجام!
سعید حاجیپور: نقل شده قرار بود معلمی از دانشآموزی در درس جغرافیا پیرامون همسایههای کشور ایران پرسش کند. سوال صریح و شفاف بود: مشخصات کشور افغانستان را بیان کنید. دانشآموز نگونبخت که فقط اطلاعاتی از کشور پاکستان در ذهن داشت چارهای میاندیشد و اینگونه پاسخ میدهد. افغانستان کشوری است در شمال پاکستان، و اما پاکستان... ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|